جمعه, ۱۶ شوال ۱۴۴۵هـ| ۲۰۲۴/۰۴/۲۶م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
کدام یکی از این دو شهر، نخست فتح می‌گردد؟
بسم الله الرحمن الرحيم

کدام یکی از این دو شهر، نخست فتح می‌گردد؟

(ترجمه)

حاکم در مستدرک و غیر از او، از عبدالله ابن عمرو نیز روایت نموده‌اند که می‌گفت: درحالی‌که ما در اطراف رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم جمع بودیم و می‌نوشتیم، کسی از رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم پرسید: کدام یک از شهرها نخست فتح می‌گردد، قسطنطنیه و یا روم؟ رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند:

«مَدِينَةُ هِرَقْلَ تُفْتَحُ أَوَّلاً؛ يَعْنِي قُسْطَنْطِينِيَّةَ»

ترجمه: شهر هِرَقل؛ یعنی قسطنطنیه، نخست فتح می‌گردد.

حدیثِ فوق حدیثِ صحیح و مشهوری‌ست که بسیاری از مسلمان‌ها آن را شنیده‌، تا اکنون نیز می‌شنوند و در میان مسلمانان شهرت به‌سزایی یافته که پیرامون آن افراد زیادی چیزهایی نوشته‌اند. خواستم مکثی پیرامون معانی این حدیث داشته باشم؛ البته معانی عمیق‌تر و فراتر از بشارت رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم.

پرسش فوق معنا و بُعد عقیدوی دارد. از دید ساختار لغوی جای غور و بررسی را داشته و دلالت بر عمق فکری و عقیدوی پرسش‌گر دارد. زمانی‌که پرسش‌گر پیرامون یک قضیه غیبی پرسشی را مطرح می‌کند، انسان تصور می‌کند که شکل و صورت پرسش‌اش باید بدین‌گونه باشد: یا رسول‌الله آیا هردو شهر فتح می‌شود و یا یکی از آن‌ها؟ و یا بدین‌شکل: آیا به‌حدی از قوت و توانایی خواهیم رسید که یکی از دو شهر و یا هردوی آن‌ها را فتح نماییم؟ و یا هم به اشکال دیگری که بیان‌گر واقعیت و قدرت فعلی باشد. اما پرسشی‌که پیرامون فتح یکی از دو شهر (روم و قسطنطنیه) توسط یکی از یاران پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم مطرح شد، از قوت، امکانات و نحوۀ فتح این شهرها نبود؛ بلکه پرسش این مفهوم را می‌رساند که این دو شهر حتماً فتح خواهد شد؛ اما پرسش‌گر می‌خواهد بداند که کدام یکی از این دو شهر، نخست فتح خواهد شد. این نهایتی از درجه‌های بالای یقین و اعتماد نسب به‌نبوت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم را نشان می‌دهد.

هم‌چنان این پرسش معنا و بُعد سیاسی هم دارد و آن این‌که نگرش سیاسی مسلمانان در سطح بالایی قرار داشته، از اوضاع و احوال اطراف‌شان واقف بوده، به آن توجه می‌نمودند و می‌دانستند که آن دو شهر از قلعه‌های محکم روم به‌شمار می‌روند که اگر آن دو فتح شوند، نصرت آشکاری شامل حال مسلمان‌ها خواهد شد و دین اسلام به اقصای نقاط دنیا پخش خواهد شد که پس از آن کسی را توانایی ایستادن در مقابل این دین نخواهد بود. این بیان‌گر آن است که مسلمانان به‌فهم دین‌شان رغبت داشته و می‌کوشیدند که آن را به‌گوشه‌گوشۀ دنیا برسانند.

این حدیث تنها یک بشارت را با خود نداشته؛ بلکه بشارت‌ها را دارد و الله سبحانه‌وتعالی به‌هدف‌اش از همه داناتر است. این در قرآن کریم با دلالت قوی‌تر از حدیث به‌اثبات رسیده است. الله سبحانه‌وتعالی می‌فرماید:

﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾

[توبه: 33]

ترجمه: الله ذاتی‌ست که پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاده تا این دین را بر سایر ادیان غالب سازد، هرچند مشرکان نپسندند.

در این آیت اثبات برتری دین اسلام بر سایر ادیان است و این نص هرچند به‌صورت اخبار آمده است؛ اما از آن طلب نیز دانسته می‌شود؛ یعنی از مسلمانان خواسته شده که برای اظهار و غلبۀ این دین بر سایر ادیان فعالیت داشته باشند. از جهت دیگر این اسلوب قرآن، بیان‌گر بلاغت بلند و بالای قرآن است که از اسلوب بشارت و خوش‌خبری کار گرفته، تا دل‌های مسلمانان را اطمینان و آرامش داده و روح امید، تشویق به‌عمل و عدم تنبلی را در میان‌شان بدمد. این تفسیر و تعبیری‌ست که اصحاب، تابعین و تبع تابعین داشتند و برای فتح و محاصرۀ شهر از آغاز خلافت اسلامی اقدامات عملی نمودند؛ تااین‌که الله سبحانه‌وتعالی برای فتح آن، امیری را آماده کرد که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم در ستایش آن فرموده بود:

«لَتُفْتَحَنَّ الْقُسْطَنْطِينِيَّةُ، وَلَنِعْمَ الْأَمِيرُ أَمِيرُهَا، وَلَنِعْمَ الْجَيْشُ ذَلِكَ الْجَيْشُ»

(رواه احمد وحاکم)

ترجمه: قسطنطنیه حتماً فتح می‌گردد؛ پس چه نیکو امیری‌ست، امیر آن و چه نیکو ارتشی‌ست آن ارتش.

فتح قسطنطنیه در عهد سلطان محمدِ ثانی به‌انجام رسید که پس از 800 سال از پیش‌گویی و مژدۀ پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم  تحقق یافت و محمد ثانی لقب فاتح را به‌خود اختیار کرد. بلی! فتح نخست که فتح قسطنطنیه بود به‌انجام رسید و به‌زودی فتح روم (ایتالیا) نیز به‌اذن الله سبحانه‌وتعالی به‌وقوع خواهد پیوست. به‌این مژده باید به‌دیدۀ حق و یقین نگریسته شود؛ برای این‌که پس از اندک زمانی از خبر فتح آن آگاه خواهیم شد. اما تحقق فتح دوم، برپایی خلافت راشدۀ دوم، بر منهج نبوت را می‌خواهد و این خود چیزی‌ست که پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وسلم پیرامون آن نیز بشارت داده است. رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم می‌فرماید:

«تَكُونُ النُّبُوَّةُ فِيكُمْ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكاً عَاضّاً فَيَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكاً جَبْرِيَّةً فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ ثُمَّ سَكَتَ.»

ترجمه: نبوت در میان شما تا زمانی خواهد بود که الله بخواهد؛ سپس هرگاه که ارادۀ برداشتنِ آن را نمود، آن را می‌بردارد؛ پس از آن خلافت بر منهج نبوت خواهد آمد و آن تا زمانی خواهد بود که الله بخواهد؛ بعداً آن را هرگاه که خواست می‌بردارد. در پی آن پادشان به‌دندان‌گیرنده خواهد آمد و تا زمانی خواهند ماند که الله بخواهد. باز آن‌ها را خواهد برداشت هرگاه که ارادۀ برداشتن آن‌ها را نمود؛ سپس پادشاهان جابر و ستم‌گر مسلط خواهند شد و تا زمانی که الله بخواهد خواهند بود و چون خواست آن‌ها را از میان خواهد برداشت؛ پس از آن خلافت بر منهج نبوت خواهد بود، بعد از آن پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم سکوت نمود.

تا اکنون ارزش و اهمیت این بشارت‌ها را احساس می‌کنیم؛ به‌ویژه در این زمان که ملت‌ها یک‌دیگر خود را بر بالای ما فرا می‌خوانند؛ همانندی‌که حیوانات بر بالای ظرف غذا جمع می‌شوند و قسم به‌پروردگار که ما همانند کفِ روی آب هستیم و این‌حال دگرگون نخواهد شد؛ مگر این‌که با تلاش‌های مخلصانۀ فرزندان این امت، خلافت اسلامی برپا نشود. رسول صادق و مصدوق فرموده است:

«إِنَّ اللَّهَ زَوَى لِي الْأَرْضَ فَرَأَيْتُ مَشَارِقَهَا وَمَغَارِبَهَا وَإِنَّ أُمَّتِي سَيَبْلُغُ مُلْكُهَا مَا زُوِيَ لِي مِنْهَا» وقال ﷺ: «لَيَبْلُغَنَّ هَذَا الْأَمْرُ مَا بَلَغَ اللَّيْلُ وَالنَّهَارُ وَلَا يَتْرُكُ اللَّهُ بَيْتَ مَدَرٍ وَلَا وَبَرٍ إِلَّا أَدْخَلَهُ اللَّهُ هَذَا الدِّينَ بِعِزِّ عَزِيزٍ أَوْ بِذُلِّ ذَلِيلٍ عِزّاً يُعِزُّ اللَّهُ بِهِ الْإِسْلَامَ وَذُلّاً يُذِلُّ اللَّهُ بِهِ الْكُفْرَ.»

ترجمـه: الله سبحانه‌وتعالی زمین را برایم جمع نمود که من شرق و غرب آن را دیدم و به‌زودی قلمرو امتم در زمین به‌جایی خواهد رسید که برایم جمع شده بود و فرموده است: این امر (دین) به‌جایی خواهد رسید که شب و روز بدان‌جا رسیده است. الله هیچ‌خانۀ گلی و پشمی را نمی‌گذارد؛ مگر این‌که این دین را بدان‌جا خواهد رساند، با عزت دادن عزیز و ذلیل ساختن ذلیل، عزتی‌که الله با آن اسلام را عزت خواهد داد و ذلتی‌که با آن کفر را ذلیل خواهد ساخت.

حزب‌التحریر عزم‌اش را برای زنده ساختن این دید با امت یک‌جا نموده است؛ درعین‌حال می‌خواهد در میان امت این عزم و اراده را زنده نماید تا امت مجد و عزت گذشته‌اش را بازیابد و اقتدار سلب شده‌اش را باز ستاند. امتی گردد که الله سبحانه‌وتعالی پیرامون‌اش گفته است: «بهترین امتی‌که برای هدایت مردم بیرون کرده شده است.»

از الله سبحانه‌وتعالی می‌خواهیم که ما را با عزت اسلام و اهل آن عزیز داشته، کفر را با ذلت اهل آن ذلیل بسازد و این امر بر الله دشوار نیست.

نویسنده: انجنیر یوسف سلامه - آلمان

مترجم: منیب حمیدی

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه