
تاریخ هجری :22 جمادی الاول 1447
تاریخ میلادی : پنج شنبه، 13 نوامبر 2025م
دفتر مطبوعاتی
ولايه مصر
تلاوت قرآنکریم در موزیم بزرگ مصر؛ وقتی ذکر الله نکوهش میشود و باطل آزادانه جولان میدهد!
(ترجمه)
واقعهٔ بازداشت یک جوان که آیتهای مربوط به فرعون را در داخل موزیم بزرگ مصر تلاوت کرده بود، موج بزرگی از بحث و جدل را برانگیخت. سپس بعضی از وابستگان به نهادهای رسمی دینی، عمل او را نکوهش کرده و آن را «بیادبی با قرآن» و دارای «ابهام و اشارۀ خطرناک» خواندند! این حادثه، با آنکه ساده به نظر میرسد، یک خلل عمیق در میزان فکری و ارزشی حاکم بر زندگی امروز را برملا میسازد و دوگانگی معیارهایی را نشان میدهد که رفتار مردم در رژیمهای مبتنی بر فکر سکولار با آن سنجیده میشود.
پیش از این نیز، رژیم سکولار حاکم در مصر، این سرزمین اسلامی که به دین، عقیده و تاریخ درخشان اسلامیاش افتخار میکند، را از این عزّت جدا ساخته بود؛ گاهی با نسبت دادن آن به قومیت عربی متعفن، گاهی به ملیگرایی پوسیده و بار دیگر به فرعونیگری شرکآمیز. همهٔ اینها جنگی است علیه مردم و آنچه از عقیده، تاریخ و حال اسلامیِ ریشهدار با خود دارند. از همین رو، عجیب نبود که بوقهای این رژیم بر جوانی که قرآن تلاوت کرد، بتازند؛ قرآنی که با آن دشمنی دارند و میخواهند آیاتش را پنهان کرده و نشانههای شرک فرعونی را برجسته سازند.
تلاوت قرآن عبادت بزرگیست که مسلمان هر جا بخواند ثواب میبرد. الله سبحانه وتعالی فرموده است:
﴿فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ﴾ [المزمل: 20]
ترجمه: پس آن مقدار از قرآن را بخوانيد كه برای تان ميسّر است.
این تلاوت را به مکان یا زمان خاصی محدود نکرده است. قرآن را میتوان در خانه، در راه، در بازار، در محل کار و در هر جای پاکی خواند که ذکر الله سبحانه وتعالی در آن ممانعت نداشته باشد. حتی یاد الله سبحانه وتعالی در جاهایی که غفلت بر آن چیره است، فضیلت بیشتری دارد. پس چگونه امروز تلاوت قرآن در یک موزیم نکوهش میشود، در حالی که موزیم جایی نیست که تقدّس شرکآلود داشته باشد، نه نجاستی دارد و نه منکری در آن اقامه میشود؟!
گفتن اینکه تلاوت آیات داستان فرعون در موزیم «بیادبی» یا «اشارهٔ خطرناک» است، از نگاه شرعی و عقلی درست نیست. قرآن کتاب هدایت است و برای این نازل شده که خوانده و تدبر شود، در هر زمان و هر مکان. هیچکس حق ندارد مردم را از تلاوت آن بازدارد یا آن را فقط به مساجد و مراسم رسمی محدود کند. بلکه تلاوت چنین آیاتی در جایی که تاریخ جباران زمین به نمایش گذاشته شده، خود یادآوری مشروع و کاملاً در چارچوب هدف قرآن برای عبرت گرفتن است. الله سبحانه وتعالی فرموده است:
﴿لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الألْبَابِ﴾ [یوسف: 111]
ترجمه: به حقيقت در سرگذشت آنان، (يعنی يوسف و برادران و ديگر پيامبران و اقوام ايماندار و بیايمان، درسهای بزرگِ) عبرت برای همه انديشمندان است.
پس آیا عبرت گرفتن ممنوع شده، ذکر الله سبحانه وتعالی مشکوک شمرده میشود و قرآن مایهٔ تردید پنداشته میشود؟!
بدتر از این، همان کسانی که بر این جوان به خاطر تلاوت قرآن تاختند، زمانی که در همانجا محافل موسیقی برگزار میشود یا رقصها، مجسمهها و آوازهایی با کلمات باطل نمایش داده میشود، هیچ اعتراضی نمیکنند! هیچکدام نمیگوید این «بیاحترامی به تاریخ» است یا «اشارهٔ خطرناک». اما وقتی آیتهای قرآن را شنیدند، سینههایشان تنگ شد و جوان را به اشارهٔ سیاسی و نیت پنهان متهم کردند! این نشان میدهد که مشکل در تلاوت نیست، بلکه در موضع دلهای آنان نسبت به قرآن است؛ دلهایی که به سکولاریزم خو کرده و حضور دین را در زندگی عمومی فقط زیر سایهٔ اجازهٔ رسمی و هدایت حکومت میپذیرند.
آزادی شخصی که فکر سکولار از آن دم میزند، در اولین صحنهای که مسلمان دینش را بیرون از چارچوب تعیینشده نشان میدهد، کاملاً فرو میریزد. اگر این جوان در همانجا آواز میخواند، ساز مینواخت یا عکسهای هنری میگرفت، کسی اعتراض نمیکرد و شاید آن را «بیان هنری» میگفتند. اما وقتی قرآن خواند، آن را تجاوز به «قدسیت مکان» شمردند! چه تناقضی بزرگتر از اینکه ذکر الله سبحانه وتعالی ممنوع شود و لهو و لعب آزاد باشد؟! این همان دوگانگی است که حقیقت فکر حاکم امروز را نشان میدهد: هر کاری آزاد است جز آنچه تسلیم بودن انسان به الله سبحانه وتعالی را نشان دهد.
گفتن اینکه موزیم «خانهٔ شرک» است یا خواندن داستان فرعون در آن «توهین» دارد، تحریف فهم است. موزیم معبد نیست، بلکه محل نمایش تاریخ است و مسلمان را از یادکردِ سرنوشت جباران باز نمیدارد. تذکر دادن به سنن الهی در چنین جایی نه توهین، بلکه از کامل شدن تبلیغ آشکار است؛ زیرا الله سبحانه وتعالی قصههای قرآن را عبرت برای همهٔ مردم قرار داده، نه فقط برای مسجدها و درسها. چنین تلاوتی حتی پاسخ محکمی است به کسانی که آثار و تاریخ فرعونی را تقدیس میکنند؛ یادآوری میکند که هر طغیانی غرق شدنی است و ملک تنها از آن الله سبحانه وتعالی است و بس.
از سلف چیزی نرسیده که تلاوت قرآن را به مکانهای خاص محدود کرده باشند. آنان قرآن را در همه حال میخواندند؛ حتی در میدانهای جهاد، سفرها و بازارها. ابن مسعود رضی الله عنه میگوید: «باید حامل قرآن به شبش شناخته شود وقتی مردم خواباند، و به روزش شناخته شود وقتی مردم غافلاند».
پس این مکانها با ذکر الله سبحانه وتعالی ارزش پیدا میکنند، نه اینکه خودشان ذاتاً مقدس باشند. منع تلاوت در جای مباح، منع عبادت مشروع بدون دلیل است و هیچ انسانی حق چنین کاری را ندارد.
این حادثه تنها یک اتفاق فردی نیست، بلکه نمونهای از کشمکش میان فکری است که دین را در گوشهها و شعائر محدود میخواهد و فکری که اسلام را شریعت زندگی میداند در همهٔ جزئیات آن. همان کسانی که تلاوت آیات قصۀ فرعون را در موزیم نکوهش میکنند، همانهای هستند که برهنه ساختن زندگی عمومی از احکام شرع را به نام مدنیت و بیطرفی دینی توجیه میکنند. در اینجا سلطان هوس جایگزین سلطان الله سبحانه وتعالی میشود؛ آزادیها وقتی مقدساند که به نفع باطل باشند و وقتی حق بیان میشود، سرکوب میگردد.
مسلمان مکلف اند که دینش را در هر جایی آشکار کند و مردم را به یاد سخن پروردگارشان بیندازد. قرآن کتابی نیست که از واقعیت دور نگهداشته شود یا فقط در مناسبتهای رسمی خوانده شود؛ بلکه نوری است که الله سبحانه وتعالی به وسیلهٔ آن هر که را بخواهد هدایت میکند. آنکه از شنیدن آیات آن دلتنگ میشود، باید بداند مشکل در دل خودش است نه در قاری. الله سبحانه وتعالی فرموده است:
﴿وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ﴾ [الزمر: 45]
ترجمه: هنگامی كه الله به يگانگی ياد میشود، كسانی كه به آخرت ايمان ندارند، دلهای شان میگيرد و بيزار (از يكتاپرستی) میگردد.
پس باید کسی را که قرآن تلاوت کرده، احترام کنند نه اینکه بازداشتش کنند! باید بر آنانی نکوهش کنند که ذکر الله سبحانه وتعالی را منع میکنند، نه اینکه برایشان توجیه بتراشند! مسلمان هر جا بخواهد قرآن میخواند، مادامی که آداب تلاوت را رعایت کند. اما کسی که میخواهد قرآن را از فضای عمومی حذف کند و آن را به نام ادب یا حساسیت محدود سازد، در حقیقت از ادب دفاع نمیکند، بلکه از سکولاریزم دفاع میکند؛ همان فکری که از حضور اسلام به بیرون از دیوار مسجد میترسد.
همینگونه، هرچند طاغوتها تلاش کنند برای امت اسلام هویت جعلی بسازند و او را از عقیده و تمدن اسلامیاش جدا کنند، هرگز نمیتوانند سنن الهی را تغییر دهند و وعدهٔ او را باطل سازند؛ وعدهای که حتماً واقع خواهد شد و به زودی خلافت راشده بر منهج نبوت با وجود گردنهای کلفت شان و حسرت در دلهای شان برپا خواهد شد. ما از الله سبحانه وتعالی میخواهیم که از سپاهیان و شاهدان آن باشیم.
﴿إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ﴾ [الأعراف: 128]
ترجمه: زمین از برای الله بوده و آن را به هرکس از بندگان خود بخواهد میدهد و عاقبت (سرانجام نیک) از آن متقیان است.
دفتر مطبوعاتی حزبالتحریر – ولایۀ مصر



