سه شنبه, ۲۱ رجب ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۵/۰۱/۲۱م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

پرچم ما نمایانگر عقیدۀ ماست!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

در سرزمین‌های اسلامی پرچم‌هایی برافراشته می‌شوند و در آنچه «اعیاد استقلال» نامیده می‌شود، این پرچم‌ها به نمایش درمی‌آیند. اما آیا مسلمانان تاکنون از خود پرسیده‌اند که معنای این پرچم‌ها چیست؟ رنگ‌های آن‌ها از کجا آمده است؟ چه کسی آن‌ها را طراحی کرده است؟ به‌ویژه که تمامی این پرچم‌ها از یک پرچم واحد الهام گرفته شده‌اند: پرچم عربی نخستین که در آغاز قرن بیستم برای «انقلاب بزرگ عربی» که شریف حسین علیه دولت خلافت عثمانی رهبری کرد، برافراشته شد.

هرچند که طراح واقعی این پرچم نخستین به‌طور قطعی مشخص نیست؛ برخی منابع آن را به شخصیت‌های عربی که این پرچم را نمادی از استقلال از خلافت عثمانی می‌دانستند نسبت می‌دهند، و برخی دیگر آن را کار شخصیت‌های بریتانیایی می‌دانند که قصد داشتند این پرچم را به‌عنوان نماد شورش علیه خلافت عثمانی معرفی کنند. طبق اسناد موجود در آرشیف بریتانیا در لندن، طراحی این پرچم به دیپلمات بریتانیایی، سر مارک سایکس، نسبت داده می‌شود که تلاش داشت با ایجاد حس «عربیت» مردم را علیه خلافت عثمانی تحریک کند.

اگرچه انقلاب عربی در مقیاس بسیار محدودی انجام شد و بریتانیایی‌ها آن را هماهنگ کردند، نه خود اعراب، این پرچم تأثیر قابل‌توجهی بر پرچم‌های ملی کشورهای عربی تازه‌تأسیس پس از جنگ جهانی اول داشت. پرچم‌هایی که رنگ‌ها و طراحی آن‌ها از انقلاب عربی الهام گرفته‌اند شامل پرچم‌های مصر، اردن، عراق، کویت، سودان، سوریه، امارات، یمن، فلسطین، سومالی، جمهوری عربی صحراوی، لیبی و غیره هستند.

پرچم هر کشوری بازتابی از فرهنگ، مفاهیم و اعتقادات آن کشور است. به‌عنوان مثال، پرچم بریتانیا و ایرلند شمالی که به سال 1801م بازمی‌گردد، از نمادهای دینی مانند صلیب سرخ سنت جرج (شفاعت‌گر انگلستان)، صلیب سنت پاتریک (شفاعت‌گر ایرلند شمالی)، و صلیب قطری سنت اندرو (شفاعت‌گر اسکاتلند) تشکیل شده است. هم‌چنین، پرچم آمریکا نمایانگر نظام سیاسی و فرهنگی این کشور است، حتی جنبه‌های جنسی و رنگ‌های مرتبط با اقلیت‌ها نیز در طراحی پرچم آن به چشم می‌خورد. به همین ترتیب، پرچم‌های دیگر کشورهای ایدئولوژیک نیز نمایانگر نظام زندگی و عقاید آن‌ها هستند.

در دولت اسلامی، پیامبر اکرم  صلی الله علیه وسلم برای آن، لوا(پرچم اصلی) و رایه (پرچم‌های فرعی) مشخص کرد. لوا سفیدرنگ بود و روی آن با خط سیاه عبارت «لا إله إلا الله محمد رسول الله» نوشته شده بود. این لوا برای فرماندۀ کل یا امیر لشکر بسته می‌شد و نشان‌دهندۀ موقعیت او بود و هر جا که امیر لشکر می‌رفت، این لواء نیز همراه او حرکت می‌کرد. دلیلی بر این امر حدیثی است که می‌گوید:

«أَنَّ النَّبِيَّ ﷺ دَخَلَ مَكَّةَ يَوْمَ الْفَتْحِ وَلِوَاؤُهُ أَبْيَضُ» (رواه ابن ماجه من طريق جابر)

ترجمه: پیامبر صلی الله علیه وسلم روز فتح مکه وارد مکه شد در حالی که لوای او سفید بود.

هم‌چنین در روایتی از انس در نزد نسائی آمده است:

«أَنَّهُ ﷺ حِينَ أَمَّرَ أُسَامَةَ بْنَ زَيْدٍ عَلَى الْجَيْشِ لِيَغْزُوَ الرُّومَ عَقَدَ لِوَاءَهُ بِيَدِهِ»

ترجمه: پیامبر ﷺ زمانی که اسامه بن زید را به عنوان فرمانده لشکر برای جنگ با روم منصوب کرد، خود با دست خود لوای او را بست.

رایه (پرچم فرعی) سیاه‌رنگ بود و روی آن عبارت «لا إله إلا الله محمد رسول الله» با خط سفید نوشته شده بود. این پرچم‌ها در اختیار فرماندهان گروه‌ها، دسته‌ها یا سایر واحدهای لشکر قرار می‌گرفت. دلیلی بر این امر حدیثی است که در جنگ خیبر پیامبر صلی الله علیه وسلم به عنوان فرمانده لشکر فرمود:

«لَأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ غَداً رَجُلاً يُفْتَحُ عَلَى يَدَيْهِ، يُحِبُّ اللهَ وَرَسُولَهُ وَيُحِبُّهُ اللهُ وَرَسُولُهُ... فأعطاها علياً رضي الله عنه» (متفق عليه)

ترجمه: فردا این رایه را به کسی می‌دهم که الله به دست او فتح را نصیب می‌کند. او الله و رسولش را دوست دارد و الله و رسولش نیز او را دوست دارند...» سپس رایه را به علی کرم الله وجهه دادند.

علی رضی الله عنه در آن زمان به‌عنوان فرمانده یکی از گروه‌ها یا دسته‌های لشکر محسوب می‌شد. هم‌چنین در حدیثی از حارث بن حسان البکری آمده است:

«قَدِمْنَا الْمَدِينَةَ فَإِذَا رَسُولُ اللهِ ﷺ عَلَى الْمِنْبَرِ وَبِلَالٌ قَائِمٌ بَيْنَ يَدَيْهِ مُتَقَلِّدٌ السَّيْفَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللهِ ﷺ وَإِذَا رَايَاتٌ سُودٌ، وَسَأَلْتُ: مَا هَذِهِ الرَّايَاتُ؟ فَقَالُوا: عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ قَدِمَ مِنْ غَزَاةٍ» (أخرجه أحمد)

ترجمه: ما به مدینه آمدیم و دیدیم که رسول الله ﷺ بر منبر بود و بلال جلوی ایشان ایستاده و شمشیری به خود آویخته بود. در جلوی پیامبر ﷺ رایه‌های سیاه بسیاری بود. پرسیدم: این رایه‌ها چیست؟ گفتند: عمرو بن عاص از غزوه بازگشته است.

عبارت «رایه‌های سیاه» به این معناست که پرچم‌های بسیاری همراه فرماندهان دسته‌ها و واحدهای لشکر بودند، در حالی که فرماندۀ کل لشکر تنها یک نفر بود که در اینجا عمرو بن عاص بود و لوا نیز همراه او بود.

بنابراین، لوا تنها نشان‌دهندۀ امیر لشکر است و رایه‌ها به‌عنوان پرچم‌های واحدهای مختلف لشکر استفاده می‌شوند.

لوا (پرچم اصلی) برای امیر لشکر بسته می‌شود و نشان‌دهندۀ مقر او است. به این معنا که همیشه همراه مقر امیر لشکر باقی می‌ماند. اما در میدان نبرد، فرمانده نبرد -چه امیر لشکر باشد یا فرمانده‌ای که توسط امیر لشکر منصوب شده باشد- رایه (پرچم فرعی) را دریافت می‌کند و در حین جنگ آن را با خود حمل می‌کند. به همین دلیل رایه به «ام‌الحرب» (مادر جنگ) معروف است؛ زیرا در میدان جنگ همراه فرمانده نبرد است. پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم هنگامی که خبر شهادت زید، جعفر و ابن رواحه را پیش از رسیدن سپاه به مردم اعلام کرد، فرمود:

«أَخَذَ الرَّايَةَ زَيْدٌ فَأُصِيبَ، ثُمَّ أَخَذَهَا جَعْفَرٌ فَأُصِيبَ، ثُمَّ أَخَذَهَا عَبْدُ اللهِ بْنُ رَوَاحَةَ فَأُصِيبَ»

ترجمه: رایه را زید گرفت و شهید شد، سپس جعفر آن را گرفت و شهید شد و سپس عبدالله بن رواحه آن را گرفت و شهید شد.

هم‌چنین در صورت وقوع جنگ با دشمن، اگر فرمانده لشکر در میدان جنگ خود خلیفه باشد، لوا نیز می‌تواند در میدان جنگ برافراشته شود و تنها رایه نباشد. در سیرۀ ابن هشام هنگام روایت غزوه بدر آمده است که هم لوا و هم رایه در این نبرد حضور داشتند. اما در زمان صلح یا پس از پایان نبرد، رایه‌ها در سراسر لشکر پراکنده هستند و توسط گروه‌ها، دسته‌ها، و واحدهای لشکر برافراشته می‌شوند.

لوا در انتهای نیزه بسته می‌شود و به دور آن پیچیده می‌شود. این لوا به فرمانده لشکر داده می‌شود و تعداد آن بر اساس تعداد لشکرها تعیین می‌شود، به عنوان مثال به فرمانده لشکر اول، دوم، سوم... یا فرمانده لشکر شام، عراق، فلسطین... یا فرمانده لشکر خارطوم، قاهره، بیروت... و به همین ترتیب بر اساس نام‌گذاری لشکرها. اصل بر این است که لوا به دور نیزه پیچیده شود و فقط در مواقع نیاز باز شود. به عنوان نمونه، بر فراز دارالخلافه (مقر خلافت) لوا باز می‌شود به دلیل اهمیت این مکان و اینکه خلیفه فرماندۀ کل لشکر در اسلام است. هم‌چنین، لوا بر فراز مقرهای فرماندهان لشکرها در زمان صلح برافراشته می‌شود تا مردم عظمت لواهای لشکر خود را مشاهده کنند. اما اگر این نیاز با ملاحظات امنیتی مانند شناسایی مقرهای فرماندهان توسط دشمن در تعارض باشد، اصل بر این است که لوا باز نشود و هم‌چنان پیچیده باقی بماند.

اما رایه (پرچم فرعی)، به‌گونه‌ای طراحی شده که باد آن را به حرکت درآورد، همانند پرچم‌هایی که امروزه به کار می‌روند. ازاین‌رو، رایه بر ساختمان‌های دولتی، مؤسسات، و ادارات امنیتی نصب می‌شود و تنها همین پرچم بر این اماکن برافراشته می‌گردد. اما در مورد دارالخلافه (مقر خلافت)، لوا نیز همراه رایه برافراشته می‌شود، زیرا خلیفه فرمانده کل لشکر است. رایه در کنار لوا (به‌عنوان پرچم مدیریت) بر دارالخلافه نصب می‌شود، چرا که دارالخلافه مرکز اصلی مؤسسات دولتی است.

هم‌چنین، مؤسسات خصوصی و افراد عادی نیز رایه را حمل کرده و بر مؤسسات و خانه‌های خود نصب می‌کنند، به‌ویژه در مناسبت‌هایی مانند اعیاد، پیروزی‌ها و موارد مشابه.

ای مسلمانان! این پرچم شماست، این رایۀ شماست؛ رایة‌العقاب، رایۀ رسول الله ﷺ. آن را در حرکت‌های خود برافرازید و از ملامت هیچ ملامت‌گری در برافراشتن آن هراسی نداشته باشید! به شایعاتی که گمراه‌کنندگان در میان شما پخش می‌کنند، توجه نکنید. این رایه نماد خلافت است، نماد دین و عقیده شماست و روا نیست که پرچمی جز آن را برافرازید.

برگرفته از شمارۀ 529 جریدۀ الرایه

نویسنده: استاد ابراهیم مشرف – ولایۀ سودان

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

بریکس، اسلام و نظام‌های جایگزین جهانی

(ترجمه)

خبر:

اندونزیا قرار است از ابتدای ژانویه 2025 به یکی از 9 کشور شریک سازمان بریکس تبدیل شود. تأیید شده که علاوه بر اندونزیا هشت کشور دیگر نیز در همین تاریخ به جمع شرکای بریکس خواهند پیوست که شامل بلاروس، بولیوی، قزاقستان، تایلند، کوبا، اوگاندا، مالزی و ازبیکستان هستند (به نقل از سی‌ان‌ان اندونزی). این تصمیم واکنش‌هایی به همراه داشته است، زیرا برخی، به‌ویژه کشورهای غربی معتقدند که اندونزیا به اصل بی‌طرفی پایبند است و نباید به هیچ بلوکی متمایل شود.

تبصره:

گروه بریکس پس از جنگ غزه در صحنۀ جهانی برجسته ظاهر شد، زیرا کشورهای عضو آن حمایت قاطع خود را از فلسطین ابراز کرده و موضعی مخالف با رژیم یهود اتخاذ کردند. علاوه بر این در نشست بریکس که در اکتوبر گذشته در قازان برگزار شد، ولادیمیر پوتین اعلام کرد که وقت آن رسیده تا به جای جهان تک قطبی که آمریکا آن را به عنوان تنها قدرت غالب رهبری می‌کرد، جهان چندقطبی ایجاد گردد. در سال 2023م کرملین نیز تأکید کرد که آمریکا دیگر مرکز نظام جهانی جدید نخواهد بود.

این احساس با ناامیدی فزاینده‌ای که در بین کشورهای موسوم به "جنوب جهانی" نسبت به نظام تحت رهبری آمریکا، یا همان "شمال جهانی" وجود دارد، همخوانی دارد؛ زیرا نظام تحت رهبری آمریکا به عنوان نظام استثمارگر، دوگانه‌معیار و تبعیض‌آمیز در اجرای عدالت دیده می‌شود.

بحث پیرامون پیوستن اندونزیا به گروه بریکس با نگرانی‌های کشورهای غربی ارتباط مستقیمی دارد؛ زیرا منافع و اصول آن‌ها با روسیه و چین در تضاد قرار دارد. گروه بریکس به عنوان یک حرکت بازنگری یا ائتلافی از کشورهای ناراضی از نظامی که غرب در حال حاضر ساخته است، دیده می‌شود. این گروه دیدگاهی از "دنیای پس از غرب" دارد که به دنبال پایان دادن به سلطه غربی بر حکمرانی جهانی است، به ویژه در زمینه‌های اقتصادی و مالی بین‌المللی. روسیه بارها تلاش کرده که پیشگام شود و از طریق دعوت به کنار گذاشتن دالر آمریکا به عنوان وسیله اصلی معاملات، این تغییر را تحقق بخشد. هم‌چنین گروه بریکس بانک توسعه جدیدی تشکیل داده که به عنوان یک منبع تأمین مالی جایگزین برای کشورهای در حال توسعه در کنار بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول عمل می‌کند.

بدون شک، نظامی که امروزه بر جهان حاکم است با بحران جدی مشروعیت مواجه است، چرا که گروه بریکس و دیگر بلوک‌های جایگزین چارچوبی برای تضعیف سلطه آمریکا و کشورهای گروه هفت فراهم کرده‌اند. به‌ویژه برای گروه بریکس که جمعیت کشورهای عضو آن‌ها به‌طور رسمی 45٪ از نفوس جهان را تشکیل می‌دهند، در حالی که کشورهای گروه هفت (آمریکا، آلمان، کانادا، فرانسه، بریتانیا، ایتالیا و ژاپن) تنها 10٪ از جمعیت جهان را نمایندگی می‌کنند. هم‌چنین کشورهای عضو  بریکس 35٪ از تولید ناخالص داخلی جهانی را به خود اختصاص داده‌اند، در حالی که کشورهای گروه هفت تنها 30٪ از تولید ناخالص داخلی جهان را دارند. اگرچه امروزه قدرت‌های شرقی (روسیه و چین) از گروه بریکس بهره می‌برند، اما محبوبیت این گروه در جریان جنگ روسیه و اوکراین و هم‌چنین در بحبوحه بحران غزه در خاورمیانه افزایش یافته است.

اندونزیا به‌عنوان یک سرزمین اسلامی که ادعا می‌کند سیاست خارجی آزاد و فعالی را دنبال می‌کند، نباید به بلوک‌های غربی یا شرقی چشم بدوزد، بلکه باید به ائتلاف‌های جایگزینی توجه کند که نماینده اسلام باشند. هنگامی که این کشورهای کافر آشکارا به نقص‌های نظام جهانی اعتراف کرده و به‌وضوح بر نیاز فوری به تولد یک نظام جهانی جدید تأکید می‌کنند، چرا ما مسلمانان در این مسیر نمی‌اندیشیم؟! آن‌ها جسارت ایجاد ائتلاف‌های قوی برای جایگزینی نظام کنونی و ارائه ایده‌های نوین را دارند؛ پس چرا سرزمین‌های اسلامی چنین نکنند؟!

در واقع، اسلام تجربه تاریخی غنی و عمیقی دارد که قرن‌ها تأثیرگذار بوده و بر نظام جهانی اثر گذاشته است. اندونزیا باید سیاست خارجی آزاد و فعال خود را در جهت بازگشت به اسلام به‌کار گیرد؛ نه به سمت غرب یا شرق، بلکه تنها به سوی اسلام. همان‌گونه که الله سبحانه وتعالی در آیه 50 از سوره مائده می‌فرماید: 

﴿أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُوْنَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللهِ حُكْماً لِّقَوْمٍ يُّوْقِنُوْنَ﴾ [مائده: 50]

ترجمه: آیا حکم جاهلیت را می‌خواهند؟ و چه کسی بهتر از الله برای اهل یقین حکم می‌کند؟

ای مسلمانان! امروز صحنه جهانی در حال خالی شدن است؛ آیا آماده‌اید که این جای خالی را پر کنید؟ ما به‌خوبی می‌دانیم که نظام جهانی کافر و ویرانگر کنونی، حاصل ایدئولوژی سرمایه‌داری است که آمریکا از آن حمایت و پاسبانی کرده است. اما امروز می‌بینیم که آمریکا درگیر مشکلات داخلی خود است و توانایی ورود به هیچ درگیری خارجی را ندارد. هم‌چنین روسیه در اوکراین خون در حال خون‌ریختن است و چین نیز با مشکلات متعدد داخلی دست‌وپنجه نرم می‌کند.

اکنون زمان فرا رسیده است، زمانی منحصر به‌فرد و مناسب برای مسلمانان که اسلام را به عنوان راه‌حلی جهانی معرفی کنند و تغییری را که این جهان به آن نیاز دارد محقق سازند. این فرصتی است که به اذن الهی، حکومت اسلام بر روی زمین برپا شود تا روزی فرا رسد که ما تحقق بشارت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم را با چشمان خود ببینیم.

«لَيَبْلُغَنَّ هَذَا الْأَمْرُ مَا بَلَغَ اللَّيْلُ وَالنَّهَارُ، وَلَا يَتْرُكُ اللهُ بَيْتَ مَدَرٍ وَلَا وَبَرٍ إِلَّا أَدْخَلَهُ اللهُ هَذَا الدِّينَ، بِعِزِّ عَزِيزٍ أَوْ بِذُلِّ ذَلِيلٍ؛ عِزّاً يُعِزُّ اللهُ بِهِ الْإِسْلَامَ، وَذُلّاً يُذِلُّ اللهُ بِهِ الْكُفْرَ» (روایت احمد) 

ترجمه: این امر تا جایی می‌رسد که شب و روز رسیده است؛ و الله متعال هیچ خانه‌ای را در شهر [و روستا] و بادیه رها نمی‌کند مگر این دین را وارد آن می‌کند؛ و آن را با عزت عزیز یا ذلت و خواری ذلیل همراه می‌گرداند؛ عزتی که الله به وسیلهٔ آن اسلام را عزت می‌بخشد و ذلتی که الله به واسطهٔ آن کفر را ذلیل و خوار می‌گرداند.

و تمیم داری می‌گفت: «این را در میان اهل خانواده‌ام دیده‌ام؛ هرکس از آن‌ها اسلام آورد، خیر، شرافت و بزرگی نصیبش شد و هرکس کفر ورزید دچار خواری، ذلت و پرداخت جزیه گردید.»

نویسنده: فیکا قمارة

مترجم: طه خالدی

 6 جنوری 2025

ادامه مطلب...

وعده‌های توخالی ایران: خیانت به پیروان در دنیا و زیان ابدی در آخرت

(ترجمه)

خبر:

روزنامه الثورة یمن روز پنج‌شنبه، ۲ جنوری سال جاری، در صفحه نخست خود خبری با عنوان «خامنه‌ای: یمن و لبنان نماد مقاومت هستند و پیروز خواهند شد» منتشر کرد. در این خبر آمده است:

«علی خامنه‌ای، رهبر انقلاب اسلامی ایران، یمن و لبنان را نماد مقاومت دانسته و تأکید کرده که آن‌ها بر دشمنان‌شان غلبه خواهند کرد. او در مراسم بزرگداشت پنجمین سالگرد شهادت سردار قاسم سلیمانی و همراهانش، خطاب به خانواده‌های شهدا گفت: "دشمنان و متجاوزان، به‌ویژه آمریکا مجبور خواهند شد از دخالت در امور مردم منطقه دست بکشند و با خواری منطقه را ترک کنند.»

تبصره:

ایران از این‌که خودش به صورت مستقیم در مبارزه با دشمنانی که ادعای مقاومت در برابر آن‌ها را دارد ایفای وظیفه کند، کناره‌گیری کرده و این مأموریت را به پیروان خود سپرده است؛ کسانی که از واقعیت‌های پشت پرده آگاه نیستند و با تعریف و تمجیدهای زبانی فریب خورده‌اند. این در حالی است که ناکامی ایران در پاسخ مناسب به حملات رژیم یهود آشکار شده و ترجیح داده است به‌جای رویارویی با یهود، وارد توافق و تفاهم با این رژیم شود تا از تخریب متقابل جلوگیری کرده و به نفع مسلمانان عمل نکند. به همین دلیل، ایران به تمجید و نصیحت بسنده کرده و پیروان خود را که خانواده‌های آن‌ها در مراسم یادبود قربانیانشان شرکت می‌کنند، در میدان نبرد تنها گذاشته است. در حالی که تهران انتقام کشته‌های آنان را نگرفته و زمینه تمجید دیگران را فراهم کرده و پیروانش را به همان سرنوشت قربانیان قبلی سوق داده است. روزی نیز برای قربانیان تازه‌ای که در پایان سال ۲۰۲۴ کشته می‌شوند، مراسم یادبود برگزار خواهد کرد!

رفتار ایران در عمل نشان‌دهنده سیاستی است که در کتاب أم القری اثر علی جواد لاریجانی تبیین شده است. در این کتاب آمده است که ایران به‌دنبال تبدیل‌شدن به محور امت اسلامی است و تلاش می‌کند با استفاده از سرزمین‌های اسلامی به‌عنوان هم‌پیمان، مرزهای نفوذ خود را گسترش دهد. اما این هم‌پیمانان در مسیر حفاظت از منافع ایران قربانی می‌شوند و در نهایت ایران تنها به منافع خود اهمیت می‌دهد. نویسنده در این کتاب اشاره می‌کند که «ایران یکی از دو قدرتی بوده که برای قرن‌ها جهان را میان خود تقسیم کرده بودند.»

پیروان ایران در خطر بزرگی هستند. ایران در طول تاریخ، از جنگ چالدران تا حلب، درگیر جنگ‌هایی بوده‌ که هیچ نفعی برای مسلمانان نداشته است. ایران از رویارویی با دشمنان واقعی خود، مانند استعمارگران پرتگالی که حتی بنادرش را به روی آن‌ها گشود گرفته تا رژیم یهود که هیچ‌یک از موشک‌ها و حملاتش آسیبی به آن‌ها نرسانده، عقب‌نشینی کرده است. وعده‌های ایران برای عزت در دنیا کجاست؟ این پیروان باید از زیان آخرت نیز بر حذر باشند، همان‌گونه که الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلاَ بَنُونَ (۸۸) إِلاَّ مَنْ أَتَى اللهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ﴾ [شعراء: ۸۸-۸۹

ترجمه: روزی که مال و فرزندان سودی نخواهند داشت، مگر کسی که با قلبی پاک نزد الله حاضر شود.

عزت دنیا و رستگاری در آخرت تنها در گرو تلاش برای برافراشتن پرچم عقاب در سایه خلافت راشده است.

نویسنده: مهندس شفیق خمیس، ولایه یمن

مترجم: طه خالدی

ادامه مطلب...

اظهارات خطرناک درباره صلح با رژیم یهود از سوی اداره جدید سوریه

(ترجمه)

خبر:

ماهر مروان، والی/استاندار دمشق در تاریخ ۲۷ دسامبر ۲۰۲۴ در گفت‌وگو با رادیوی عمومی آمریکا اظهارات جنجالی مطرح کرد. او گفت: «ما خواهان صلح هستیم و نمی‌خواهیم دشمن اسرائیل یا هیچ‌کس دیگری باشیم.»

تبصره:

این اظهارات واقعاً بسیار خطرناک است! ماهر مروان حتی تجاوزات رژیم یهود به سوریه و اشغال بخش‌های جدیدی از سرزمین‌های آن را توجیه کرد. او در این باره گفت: «ممکن است اسرائیل احساس ترس کرده باشد و به همین دلیل کمی پیشروی کرده و کمی بمباران کرده باشد. این یک ترس طبیعی است. ما هیچ ترسی از اسرائیل نداریم و مشکلی با اسرائیل نداریم. ما هیچ تمایلی به دخالت در مسائلی که امنیت اسرائیل را تهدید کند، نداریم. افرادی هستند که می‌خواهند همزیستی کنند، می‌خواهند صلح داشته باشند و نمی‌خواهند درگیری کنند. ما خواهان صلح هستیم و نمی‌توانیم دشمن اسرائیل یا دشمن هیچ‌کس دیگری باشیم.»

آیا این خیانت، رذالت و تسلیم شدن نیست؟! ای اهل انقلاب، به خود بیایید! انقلاب شما به بهای ناچیز فروخته می‌شود؛ درحالی‌که شما قربانی‌های بزرگی داده‌اید!

و رادیو اعلام نمود: «ماهر مروان از ایالات متحده درخواست کرده است که برای بهبود روابط با اسرائیل تسهیلاتی فراهم کند.» آیا این درخواست، تأییدی بر وابستگی به آمریکا و اشتیاق شدید برای صلح با رژیم یهود نیست؟!

اظهارات مروان کاملاً با اظهارات رئیسش، جولانی، در مصاحبه‌ای با تلویزیون سوریه در تاریخ ۱۴ دسامبر ۲۰۲۴ تطابق دارد، جایی که گفت: «وضعیت سوریه که پس از سال‌ها جنگ و درگیری‌ها فرسوده شده است، اجازه ورود به درگیری‌های جدید را نمی‌دهد. ساخت‌وساز و ثبات در اولویت قرار دارند و نباید به سمت درگیری‌های جدیدی کشیده شویم که منجر به ویرانی بیشتر شود.»

این سخنان، دلسردکننده و تسلیم‌طلبانه هستند؛ توجیهات بی‌پایه‌ای از کسانی که نمی‌خواهند اسلام را تطبیق کنند و جهاد را برای آزادسازی سرزمین‌های اشغال‌شده و فلسطین اعلام نمایند؛ بلکه هدف‌شان اینست که مردم را به دنیازدگی وادارند تا در ذلت زندگی کنند، به دنیا بچسپند، به کار و سازندگی سرگرم شوند، از لذت‌های مادی بهره‌مند شوند و بخورند!

آن‌ها در توهم هستند که نجات خواهند یافت و به اهداف‌شان خواهند رسید، اما در واقع به خواری دچار خواهند شد. شمشیر اشغالگری هم‌چنان بر سر آن‌ها خواهد ماند و این اشغال، ریشه‌های‌شان را می‌زند و سرزمین‌شان را از هم می‌پاشد.

این اظهارات به حدی گستاخانه و خائنانه است که حتی طاغوت فراری، بشار اسد، یا هیچ‌یک از ارکان حکومت ساقط او جرأت بیان آن را نداشتند. این سخنان نشان‌دهنده ضعف و خیانتی است که چیزی کمتر از خیانت و تسلیم‌شدگی کسانی که با رژیم یهود عادی‌سازی روابط کرده‌اند، نیست.

آیا این‌ها از شروط آمریکا برای پذیرش سقوط مزدورش، بشار اسد و آوردن این افراد از طریق ترکیه بوده است؟! چرا که آمریکا هیچ نظامی را نمی‌پذیرد؛ مگر اینکه تعهد به صلح با رژیم یهود دهد یا حداقل تعهد کند که با آن جنگ نکند و تنها به شکایت به سازمان ملل و اظهارات پوچ بسنده کند؛ همان‌طور که رژیم بشار اسد با تکرار عبارت «حق پاسخگویی را در زمان مناسب محفوظ می‌داریم» عمل می‌نمود.

رادیو عمومی آمریکا هم‌چنین گزارش داد: «ماهر مروان به فلسطینی‌ها یا جنگ در غزه اشاره‌ای نکرد.» و افزود: «گزارش‌هایی در رسانه‌های اسرائیلی منتشر شده است که نشان می‌دهد ایالات متحده اسرائیل را ترغیب کرده است تا با هیئت تحریرالشام تعامل کند، اما اسرائیل هنوز متردد است.»

آیا مسئله برادران‌شان در فلسطین و جنایاتی که رژیم یهود در آنجا مرتکب می‌شود، به رهبران جدید سوریه اهمیتی ندارد؟! آیا تصور می‌کنند که نوبت به مردم سوریه نخواهد رسید؛ اگر علیه رژیم یهود اقدام کنند و بخواهند آن‌ها را از سرزمین‌های‌شان بیرون کنند؟!

این وضعیت شباهت زیادی به زمانی دارد که بغداد به مغولان تسلیم شد و آن‌ها در این شهر قتل، ویرانی و تخریب گسترده‌ای به بار آوردند. پس از آن، مغولان به سمت دمشق پیشروی کردند. رهبران دمشق از ترس با مغولان، که مردمان خیانت‌پیشه‌ای بودند، صلح کردند و گمان کردند که نجات خواهند یافت. اما مغولان، پس از صلح، به آن‌ها خیانت کردند و در دمشق کاری مشابه آنچه در بغداد انجام داده بودند، انجام دادند.

حتی آن رهبران به جنگ با برادران خود برخاستند؛ کسانی که صلح با مغولان را رد کرده و بر مبارزه اصرار داشتند. آن‌ها به بهانه نقض عهد، برادران خود را دشمن تلقی کردند! گویی این صحنه دوباره تکرار می‌شود: رهبران جدید دمشق تسلیم شوند و به جنگ با کسانی بپردازند که صلح با مغولان جدید، یعنی رژیم یهود، را نمی‌پذیرند و بر مبارزه اصرار دارند! الله متعال می‌فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَا لَكُمۡ إِذَا قِيلَ لَكُمُ ٱنفِرُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ ٱثَّاقَلۡتُمۡ إِلَى ٱلۡأَرۡضِۚ أَرَضِيتُم بِٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا مِنَ ٱلۡأٓخِرَةِۚ فَمَا مَتَٰعُ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا فِي ٱلۡأٓخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ﴾ [توبه: ۳۸]

ترجمه: ای مؤمنان! شما را چه شده که وقتی به شما گفته می‌شود؛ در راه الله خروج کنید، سُستی می‌کنید و به زمین می‌چسپید؟ آیا به جای آخرت به زندگی دنیا راضی شده‌اید؟ کالای زندگی دنیا در برابر آخرت اندک و ناچیز است.

بعضی از افراد چنین توجیه می‌کنند که آمریکا، رژیم یهود، اروپا و کشورهای منطقه‌ای وابسته به آن‌ها، اجازه تطبیق اسلام و اقامهٔ خلافت را نخواهند داد و علیه آن حمله خواهند کرد تا آن را نابود کنند و اینکه سوریه توان مقابله با این کشورها را ندارد. اما آن‌ها الله سبحانه وتعالی را فراموش کرده‌اند و از توکل بر او سبحانه وتعالی غافل‌اند، در حالی که وعده الله متعال به کسانی که او را یاری کنند، پیروزی است و این پیروزی را با فرستادن فرشتگان و مؤمنان برای یاری آنان تضمین کرده است.

بلی، دقیقاً این سخنان به این معناست که کسانی که دعوت به تطبیق اسلام را بیهوده می‌دانند و معتقدند که باید تسلیم شوند و با آنچه کشورهای کفر بر آن‌ها تحمیل می‌کنند راضی باشند، در حقیقت به اشتباه عمل می‌کنند. هرچقدر که آن‌ها از اصول خود دست بردارند، کافران از آن‌ها خواسته‌های بیشتری خواهند داشت. این روند در تاریخ همواره مشاهده شده است، مانند آنچه در اندلس و دیگر سرزمین‌ها رخ داد، که هر بار مسلمانان از مواضع خود کوتاه آمدند، کافران خواستار عقب‌نشینی‌های بیشتری شدند.

این حقیقتی است که الله سبحانه وتعالی در قرآنکریم به ما آموخته است، همانطور که در آیه‌ای می‌فرماید:

﴿وَلَن تَرۡضَىٰ عَنكَ ٱلۡيَهُودُ وَلَا ٱلنَّصَٰرَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمۡۗ...﴾ [بقره: ۱۲۰]

ترجمه: و یهود و نصارا هرگز از تو راضی نخواهند شد؛ مگر اینکه از آیین‌شان پیروی کنی...

هم‌چنین الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿...وَلَا يَزَالُونَ يُقَٰتِلُونَكُمۡ حَتَّىٰ يَرُدُّوكُمۡ عَن دِينِكُمۡ إِنِ ٱسۡتَطَٰعُواْۚ...﴾

ترجمه: ...(مشرکان)، همواره با شما می‌جنگند تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند... [بقره: ۲۱۷]

این‌گونه اغراق در توانایی‌های کشورهای کفر و کوچک‌شمردن توانایی‌های مسلمانان، موجب ناامیدی، یأس و دلسردی در میان امت اسلامی و کسانی می‌شود که در تلاش برای احیای آن و آزادسازی و اقامهٔ خلافت هستند. این تفکرات یک مغالطه بزرگ است، چه از سر نیت خوب باشد یا بد.

مجموع مردم خسته نمی‌شوند، بلکه به شرایط جنگ عادت می‌کنند، می‌سازند و می‌جنگند. رسول الله صلی‌الله علیه وسلم دولت را پایه‌گذاری نمود و اسلام را به مرحله تطبیق آورد، به‌طوری‌که هر بار حادثه‌ای رخ می‌داد، الله سبحانه وتعالی حکم آن را به او وحی می‌کرد و رسول الله صلی‌الله علیه وسلم هم‌زمان در داخل آن را تطبیق می‌نمود و توسط جهاد آن را در بیرون حمل می‌نمود. خلفای راشدین نیز بر اساس سنت او صلی‌الله علیه وسلم حرکت کردند و خلفای بعدی تقریباً همین رویه را دنبال کردند؛ هم اسلام را در داخل تطبیق و هم توسط جهاد آن را در بیرون حمل نمودند. امت به این شرایط عادت نمود و دولت اسلامی تبدیل به بزرگ‌ترین دولت جهان برای نه قرن و قدرت بزرگ برای چهار قرن شد.

مقاومت مسلمانان در افغانستان و عراق و پیروزی‌های آن‌ها بر کافران، تمام این مغالطات را رد می‌کند. در افغانستان، آن‌ها به مدت ۲۰ سال با آمریکا و متحدانش جنگیدند و آن‌ها را شکست دادند. اگر خلافت را اعلام کرده بودند و به اتحاد سرزمین‌های اسلامی می‌پرداختند، الله سبحانه وتعالی آن‌ها را یاری می‌کرد. اگر این رؤسای سرزمین‌ها می‌خواستند با آن‌ها جنگ کنند، مردم آمادگی برای جنگ دارند و روحیه و امید به پیروزی دارند، زیرا آن‌ها برای اولین بار بر نیروهای شر پیروز شدند و اگر دوباره مورد حمله قرار گیرند، با کمک الله سبحانه وتعالی آن‌ها را شکست خواهند داد. در سوریه نیز آن‌ها با رژیم جنایتکار و حامیان مستقیم آن یعنی روسیه، ایران، حزب‌الله لبنان و پیروان آن‌ها جنگیدند و پس از ۱۴ سال بر آن‌ها غلبه کردند.

اگر خلافت را اعلام کنند و اسلام را به‌طور کامل پیاده کنند، الله سبحانه وتعالی آن‌ها را یاری خواهد کرد؛ همان‌طور که در مقابل این جنایتکاران به پیروزی رسیدند. مردم آماده‌اند تا با آمریکا، رژیم یهود و دیگران بجنگند، حتی اگر جنگ ۱۴ سال دیگر به طول انجامد. اما در پایان، آن‌ها بنیان‌گذار بنایی عظیم خواهند بود، بنای خلافت بر اساس منهج نبوت، که در هر دو جهان عزیزشان می‌دارد و به ارادهٔ الله سبحانه وتعالی تا قیامت ادامه خواهد یافت.

نویسنده: أسعد منصور

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: عبدالرحمن مستنصر

ادامه مطلب...

لحظات اخیر تولد امت!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

امروزه امت اسلامی در حساس‌ترین مراحل تاریخ معاصر خود قرار دارد، زیرا استعمارگران به رهبری امریکا بر آن یورش آورده‌اند. در مقابل این وضعیت، امت اسلامی در حالتی از سکون قرار دارد که توجه و حتی نگرانی اروپا را برانگیخته است. این امر، اروپا را وادار کرده تا اندیشمندان و سیاستمداران با تجربه‌اش را برای مطالعه و شناخت وضعیت امت اسلامی به میدان بیاورد. این سکون، هرچند در ظاهر نشان از انتظار تلخ و همراه با ناامیدی دارد، اما در درون خود مانند دیگ جوشان است. با این حال، هم‌چون وضعیت دیگر جوامع، این امر نیز خالی از وجود ناامیدان یا کسانی که شایعه‌پراکنی می‌کنند، نیست. این افراد با کوته‌بینی و سطحی‌نگری متمایز هستند و در محاسبات مادی غرق شده‌اند، بدون آنکه به ابعاد پنهان قدرت در امت و نقاط ضعف نهفته در دشمنان توجه کنند. افزون بر این، آنان از قوانین هستی و سنت‌های الهی در جوامع نیز غافل‌اند.

در لحظات بحران و شدائد، جایگاه واقعی رهبری که از دل امتی برخاسته و به دین خود افتخار می‌کند، آشکار می‌شود. می‌بینیم که پیامبر اکرم ﷺ در پاسخ به عموی خود، هنگامی که قریش فشار را بر ایشان شدید کردند، فرمودند:

«لَوْ وَضَعُوا الشَّمْسَ فِي يَمِينِي وَالْقَمَرَ فِي شِمَالِي عَلَى أَنْ أَتْرُكَ هَذَا الْأَمْرَ حَتَّى يُظْهِرَهُ اللهُ أَوْ أَهْلِكَ فِيهِ مَا تَرَكْتُهُ»

ترجمه: اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپم بگذارند تا این کار (دعوت به اسلام) را رها کنم، هرگز چنین نخواهم کرد، مگر اینکه الله آن را به پیروزی برساند یا در این راه جان بدهم.

در اینجا، پیامبر اکرم ﷺ نماد پایداری، صبر، شجاعت، استواری بر حق، پیش‌قدمی و آمادگی برای فداکاری است؛ فداکاری‌ای که مردم صداقت آن را در وجود ایشان به وضوح حس می‌کردند.

در جنگ بدر می‌بینیم که پیامبر اکرم ﷺ با القای عزم و اراده در دل یاران خود، روحیه آن‌ها را تقویت می‌کند، برای‌شان دعا می‌کند و با اصرار و اخلاص دست به دعا بر می‌دارد.

هم‌چنین می‌بینیم که پیامبر اکرم ﷺ در غزوه تبوک مسلمانان را رهبری می‌کند، با آن‌ها از میان بیابان‌ها عبور می‌کند تا با رومیان در سرزمین شام بجنگند، پس از آنکه از آمادگی آن‌ها برای حمله به مدینه آگاه شد. با این اقدام، پیامبر ﷺ الگویی بی‌نظیر از رهبری ارائه می‌دهد که شایسته پیروی است.

در غزوه احزاب نیز می‌بینیم که پیامبر اکرم ﷺ یاران خود را دلگرم می‌کند، هنگامی که ترس و اضطراب شدیدی بر آنان چیره شده بود و دل‌های‌شان به گلوی‌شان رسیده بود. ایشان با بشارت دادن به پیروزی، به آنان فرمودند: «لَنْ تَغْزُوَكُمْ قُرَيْشٌ بَعْدَ عَامِكُمْ هَذَا، وَلَكِنَّكُمْ تَغْزُونَهُمْ»

ترجمه: قریش پس از امسال هرگز به شما حمله نخواهد کرد، بلکه شما به آن‌ها حمله خواهید کرد.

در اینجا پیامبر اکرم ﷺ توانایی بهره‌گیری از عناصر قوت در درون افراد را نشان می‌دهد و با احیای این نیروها در آنان، از شکست و ناامیدی جلوگیری می‌کند. هم‌چنین، ایشان نقاط ضعف دشمن را به یاران خود می‌نمایاند و آنان را برای بهره‌برداری از این نقاط ضعف رهبری می‌کند.

این تنها گوشه‌ای از دریای سیره پیامبر گرامی ما ﷺ است؛ کسی که بهترین رهبر و الگو بود. آیا ما به این سیره بازگشته‌ایم تا گام‌های او را دنبال کنیم، به‌ویژه در لحظات دشواری‌ها و بحران‌ها؟

امروزه امت اسلامی از رهبری واقعی محروم است و اگر بگوییم که با خلأ رهبری مواجه است، سخن به خطا نگفته‌ایم. ای مسلمانان! آیا نمی نمی‌بینید که حاکمان شما زندگی خود را در خدمت به بیگانگان استعمارگر می‌گذرانند و بر اموال و منابع شما چیره شده‌اند؟ آیا نمی‌بینید که آنان بدون شرم، آشکارا اعلام می‌کنند که خوار و بی اختیارند، جز اینکه به گدایی متوصل شوند؟ و آیا نمی‌بینید که آنان راه را برای تسلط بیگانگان بر شما هموار می‌کنند؟

امروز شاهد آنیم که گروه‌های شبیحه با حمایت‌های ضمنی از سوی دولت‌های غربی و چشم‌پوشی دولت فعلی، گستاخ‌تر و ظالم‌تر از قبل شده‌اند. این وضعیت، آن‌ها را جسورتر کرده و خواسته‌های بی‌شرمانه‌شان را افزایش داده است، در حالی که اوضاع در مرحله‌ای حساس و در آستانه تحولات جدی قرار دارد.

و این مرحله حساس که امروز در آن زندگی می‌کنیم، پایان رسوا کننده به هرکسی است که ادعا می‌کرد از حامیان دعوت اسلامی یا مدافع اجرای شریعت الله سبحانه وتعالی در زمین است. هم‌چنین پرده از روی کسانی بر می‌دارد که پشت رفتارهای گذشته‌شان پنهان شده‌اند و می‌گویند که ما مجبور بودیم و نظام بر همه فشار وارد می‌کرد. امروز، میدان‌های آزادی، برخلاف خواسته ما، به صحنه‌ای برای رسوا سازی تبدیل شده‌اند؛ رسواسازی کسانی که خیانت و وابستگی به غرب در درونشان پنهان بود و با استفاده از همین طمع‌های آشکار، در کنار نظام دست به اعمال ناشایست زدند. حال که نظام به پایان خود نزدیک شده است، از گذشته خود اعلام بیزاری می‌کنند، اما با آزادی بیشتر، تمامی آنچه را که در دل دارند، بی‌پرده آشکار می‌سازند. پس هر کس بخواهد اسلام را اجرا کند، باید به حکم شرعی پایبند باشد و به تلاش ادامه دهد؛ مادامی که این پیروزی که از سوی الله سبحانه وتعالی آمده، نتایجش به سوی او خالص نشده باشد. در غیر این صورت، الله سبحانه وتعالی آن را به مردم واگذار می‌کند و سرنوشت به زیان‌شان تغییر خواهد کرد، دیر یا زود. امیدواریم امت اسلامی آگاه باشد.

بر آگاهان امت واجب است که امروز بر اساس آنچه شرع مکلف کرده عمل کنند؛ هرچند این مسیر هر هزینه‌ای داشته باشد. ما در این مرحله حساس موظفیم با آگاهی سیاسی خود، امت را به سوی چیزی که رضای الله سبحانه وتعالی را به همراه دارد هدایت کنیم و تمام سختی‌های این مرحله را بپذیریم؛ مادامی که به حکم شرعی پایبندیم.

امروزه وضعیت به‌راستی نمایانگر مرحله‌ای است که می‌توان آن را هم‌چون دوره‌ای از درد زایمان توصیف کرد؛ همراه با جاری شدن خون، آلودگی‌ها و آشکار شدن پلیدی‌ها. همه این‌ها در واقع پاک‌سازی برای مرحله تولد جدید است که از الله سبحانه وتعالی می‌خواهیم نزدیک باشد. هم‌چنین دعا می‌کنیم که ما خالصانه برای الله سبحانه وتعالی عمل کنیم تا شایسته حضور در آن مرحله باشیم! ان‌شاءالله!

بنابراین، اگرچه آنچه امروز رخ می‌دهد و آنچه از بازگشت ساختار نظام پیشین به میدان‌های خود می‌بینیم، ما را آزار می‌دهد و دردناک است. هم‌چنین عفو و بخششی که شایسته آن نیستند پس از آنکه کشتند، ذبح کردند، تجاوز کردند، کفر ورزیدند و هر عملی غیرانسانی را انجام دادند، این عفو بی‌جا در نهایت به زیان خودشان تمام خواهد شد؛ چرا که عفو در جای نامناسب خود، خود جرمی است.

اما در مورد گروه‌های مختلف سکولاریسم که به نام‌هایی مانند "جامعه مدنی" و غیره شناخته می‌شوند، این افراد امروز چهره واقعی خود را نشان می‌دهند. آن‌ها چیزی جز آلودگی‌هایی نیستند که رحم این امت آن‌ها را دفع می‌کند تا همراه با زباله‌های بی‌ارزش کنار گذاشته شوند. الله سبحانه وتعالی برای ما تولد شرعی و پاک را بر اساس منهج نبوت آماده می‌کند؛ تولدی‌که ساختار درونی‌اش پاک باشد تا بتوانیم در برابر این سیلاب مقاومت کنیم.

آنچه رخ می‌دهد برای ما دردناک است، اما نباید ما را به ناامیدی بکشاند. بلکه باید شعله‌ای از امید در دل ما روشن کند و ما را به عمل و پایبندی به آنچه در کتاب الله سبحانه وتعالی و سنت پیامبرش آمده است، وادار سازد.

ویژگی افراد آگاه سیاسی اینست که امور را همان‌طور که الله سبحانه وتعالی امر کرده، با پایبندی به احکام شرعی هدایت کنند. هدف آن‌ها یاری امت و اصلاح مسیر آن است. این امت مسلمان با وجود اخلاصش، به دلیل شرایطی که بر آن تحمیل شده، دچار انحراف در شیوه تفکر شده است؛ به گونه‌ای که واقعیت را می‌بیند و آن را منبع تشریع قرار می‌دهد و در تحلیل‌ها و ارتباطات خود اشتباه می‌کند. با اینکه این امت عقیده‌ای صحیح دارد؛ اما این عقیده به‌ درستی اجرا نشده است. آن‌ها می‌دانند که همه چیز به دست الله سبحانه وتعالی است؛ اما از قدرت‌های غرب، ناوگان‌ها، نیروهای‌شان و هم‌چنین از خائنان و مرجفون (بدخواهان) هراس دارند. این ترس باعث می‌شود خود را قانع کنند که رهبری آن‌ها باید چهره‌ای پراگماتیک داشته باشد؛ کسی که با سیاست مماشات کند و به زعم آن‌ها آبروی دولت را حفظ نماید. این افراد با تحریف حقایق و واژگان، مردم را به صبر دعوت می‌کنند و وعده می‌دهند که آینده‌ای بهتر در سایه دولتی با مؤسسات سکولار در انتظار است.

آن‌ها درباره رفاهی سخن می‌گویند که به‌شرط تابعیت ذلیلانه و وابستگی کامل به غرب به دست خواهد آمد. به همین دلیل، می‌بینیم که غرب پس از دستیابی به کنترل اوضاع و بهره‌‌برداری از پیروزی که الله سبحانه وتعالی به ما عطا کرده بود، به آرامی و با سنجیدن واکنش امت، در حال بازگرداندن ساختار دولت عمیق است. این همان چیزی است که در سوریه نیز رخ داد. جنایاتی که در زندان‌های این کشور انجام شد، واقعیتی انکارناپذیر است، اما رسانه‌ها این مسئله را به ‌طور گسترده بزرگ‌نمایی کردند. این اقدام برنامه‌ریزی شده بود تا افکار عمومی از تحولات پشت پرده، از جمله آماده‌سازی حکمرانی جدید، غافل شوند و جامعه به پذیرش زندگی در چارچوب دولتی که احترام به "نظر دیگران" را تبلیغ می‌کند، تن دهد. برای کسانی که این ایده را ترویج می‌کنند، این خود یک دستاورد بزرگ تلقی می‌شود.

متأسفانه فراموش کرده‌اند که ما از سوی پروردگار جهانیان مأمور شده‌ایم که حکم الله سبحانه وتعالی را در زمین برقرار کنیم و در این مسیر کوتاهی نکنیم. الله سبحانه وتعالی به ما وعده داده است که زمانی ما را یاری خواهد کرد که دستوراتش را اجرا کنیم و از آن قدرت‌ها هراسی نداشته باشیم، بلکه تنها از او تعال، بترسیم.

نیرنگی که امروز در حال طراحی آن هستند، به زودی علیه خودشان بازخواهد گشت. آن‌ها در روزهای آینده خواهند فهمید که آنچه انجام داده‌اند چیزی جز سرقت انقلاب نبوده و از این انقلاب هیچ دستاوردی نصیب‌مان نشده است. ارکان نظام پیشین، با حذف رأس آن و قصابان مشهورش، دوباره به صحنه بازخواهند گشت، در حالی که ساختار نظام به همان صورت کامل باقی می‌ماند. برای این هدف، آن‌ها در حال آماده‌سازی شرایط از طریق اقدامات زیر هستند:

اولاً: عفو عمومی که تبلیغ می‌شود و ممکن است به‌طور رسمی اعلام شود، شامل عفو تمامی افراد از هردو طرف، یعنی مخالفان و حامیان نظام، خواهد بود. با این حال، برخی افراد از این عفو مستثنی خواهند شد و اسامی آن‌ها در فهرست‌های خاصی قرار می‌گیرد که به پلیس بین‌الملل (اینترپل) ارسال شده و در داخل و خارج کشور تحت تعقیب قرار می‌گیرند.

ثانیاً: آغاز کنفرانس گفتگوی ملی که تمامی گروه‌ها و جریان‌های مختلف را گرد هم خواهد آورد. نتایج این گفتگو بازگشت به دولت مبتنی بر نهادها و ارائه پیش‌نویس قانون اساسی جدید سوریه خواهد بود. این قانون اساسی از پیش آماده شده، اما به دلیل شرایط کنونی هنوز به‌طور رسمی ارائه نشده است. برای فراهم کردن زمینه پذیرش آن، اعلام خواهد شد که کمیته‌ای از نمایندگان این کنفرانس گفتگوی ملی وظیفه بررسی و تأیید مفاد قانون اساسی را بر عهده خواهد داشت. یکی از مهم‌ترین مفاد این قانون اساسی این است که شریعت اسلامی به‌عنوان منبع قانون‌گذاری شناخته نمی‌شود.

سوم: نتایج کنفرانس گفتگوی ملی شامل انحلال مجلس الشعب و هم‌چنین تمامی شوراهای محلی خواهد بود. سپس، تسریع در تصویب قانون اساسی جدید یا ایجاد مکانیزمی برای برگزاری انتخابات از سطح شوراهای محلی تا مجلس نمایندگان آغاز خواهد شد. در این فرآیند، توزیع طایفه‌ای در کشور نیز تعیین و مشخص خواهد شد، که نشان‌دهنده تأثیرگذاری مستقیم آن بر ساختار سیاسی آینده کشور است.

چهارم: پس از برگزاری انتخابات محلی و پارلمانی، امکان نامزدی برای ریاست جمهوری فراهم خواهد شد و انتخاباتی در این زمینه برگزار خواهد گردید. همزمان با اجرای این اقدامات، اقدامات دیگری نیز در حال انجام است که زمینه را برای تسلط کامل آن‌ها بر اوضاع فراهم می‌کند، بدون اینکه ما کوچک‌ترین اعتراضی کنیم یا صدایی بلند شود:

1- خلع سلاح تمامی گروه‌ها و جناح‌ها در مرحله اول، و ممنوعیت حمل یا نگهداری سلاح تحت مجازات قانونی که شامل حبس به مدت معین خواهد بود. به این ترتیب، وضعیت نظامی که پیش‌تر وجود داشت، به طور کامل پایان می‌یابد.

2- انحلال تمامی جناح‌ها و گروه‌ها، از جمله هیئت تحریرالشام تا کوچک‌ترین گروه‌ها و ممنوعیت قانونی تشکیل هرگونه تجمع غیررسمی. رسمیت هر حزب، گروه یا تجمعی تنها از طریق مجوز دولتی امکان‌پذیر خواهد بود.

3- بازگرداندن کنترل امنیتی شدید به گونه‌ای که تضمین‌کننده حفاظت از ساختارهایی باشد که غرب قصد دارد در سوریه ایجاد کند و این حفاظت برای مدت طولانی ادامه یابد.

4- بازگرداندن اسلام‌گرایان به حالت اسلام تصوفی و محدود، به‌گونه‌ای که صرفاً مجاز به انجام عبادات دینی خود باشند، همان‌طور که سایر طوایف نیز اجازه انجام شعائر خود را به‌طور مساوی خواهند داشت.

و مسائل بسیاری وجود دارد که همگی در جهت بازگرداندن کامل نظام پیشین قرار دارند، اما با تغییر برخی چهره‌ها که به‌عنوان جایگزین‌های مطلوب ظاهر می‌شوند؛ افرادی که کاملاً مطیع و مجری تصمیمات آن‌ها هستند. این چهره‌های جدید تضمین‌کننده حقوق رژیم صهیونیستی و حفظ مرزهای آن، و نیز تأمین منافع آمریکا در منطقه به بهترین شکل ممکن خواهند بود. سوریه به آغوشی باز برای تمامی عوامل منطقه‌ای تبدیل خواهد شد و به مکانی برای فعالیت و تولید آن‌ها بدل می‌شود تا به‌ظاهر رفاهیتی برای مردم سوریه به ارمغان آورند، در حالی که این رفاه دین و هویت‌شان را از آن‌ها می‌گیرد.

این همان نیرنگی است که غرب در حال اجرای آن است، اما ما به همه می‌گوییم که به حکم شرعی پایبند بوده‌ایم و تلاش کرده‌ایم که از دین خود کوتاه نیاییم. ما در مسیر تحقق بشارت رسول گرامی اسلام ﷺ گام بر می‌داریم که فرمودند:

«ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ»

ترجمه: سپس خلافتی بر اساس منهج نبوت برپا خواهد شد.

بنابراین، از تمامی اهل قدرت و هر فرد مخلص و آگاه دعوت می‌کنیم که به حکم الله سبحانه وتعالی پایبند باشند! ما در آستانه تحقق وعده الهی هستیم که نور خود را کامل کند. نباید از کسانی باشیم که دنیا و آخرت را از دست می‌دهند و نه از کسانی که الله سبحانه وتعالی آن‌ها را با دیگران جایگزین می‌کند. باید تلاش کنیم که از جمله کسانی باشیم که کلمه الله را بلند می‌کنند و از کسانی باشیم که الله سبحانه وتعالی آن‌ها را برای خلافت برمی‌گزیند. ان‌شاءالله! باید پرچم عدالت را برافرازیم و زندگی اسلامی را همان‌گونه که الله سبحانه وتعالی خواسته است، از سر بگیریم!

هیچ راه‌حلی وجود ندارد جز تلاش همراه با مخلصان این امت؛ کسانی که در پی احیای زندگی اسلامی از طریق برپایی دولت خلافت راشده بر منهج نبوت هستند؛ دولتی که به اذن الله سبحانه وتعالی سلطه کافران را از بین خواهد برد، نفوذ آن‌ها را قطع خواهد کرد و رژیم صهیونیستی را از قلب امت ریشه‌کن خواهد ساخت. این امت که رهبرانی چون خالد، ابو عبیده، سعد، نورالدین، صلاح‌الدین، قطز و بیبرس را به دنیا آورد. هم‌چنان زاینده است و مردانی در میان نسل‌های آن وجود دارند که عزت، کرامت و رفعت امت را باز خواهند گرداند. هرچند تاریکی شدید و مشکلات عظیم باشد، الله سبحانه وتعالی از دل این تاریکی سپیده‌ دمی خواهد آورد که چهره‌ها را روشن و دل‌ها را شادمان می‌سازد و در آن هنگام مسلمانان به یاری الله سبحانه وتعالی خوشحال خواهند شد.

﴿وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَرِيباً [اسراء: 51]

ترجمه: و می‌گویند: چه زمانی این (معاد) خواهد آمد؟ بگو: شاید که نزدیک باشد.

نویسنده: دارين الشنطي

مترجم: پارسا امیدی

ادامه مطلب...

ندا بر مسلمانان به طور عام و اهل شام به طور خاص!

  • نشر شده در حزب

(ترجمه)

الحمد لله والصلاة والسلام على رسول الله وعلى آله وصحبه ومن والاه وبعد...

شما از حوادث جدیدی‌که در شام و سرنوشت بشار اسد طاغوت شام که از تاریخ ۸ دسامبر ۲۰۲۴م به فردی فراری تبدیل شده است آگاهید، هم‌چنین مشاهده کردید که چگونه ظلم و جنایات او در روی و زیرزمین به اوج رسیده بود؛ جنایاتی که علیه زندانیان انجام داده که مایه شرمساری و سرافکندگی است، به‌گونه‌ای که حتی حیوانات وحشی چنین اعمالی را انجام نمی‌دهند. سپس دیدید که مردم چگونه در شهرها، روستاها و جاده‌ها، با شکرگزاری به درگاه الله سبحانه وتعالی، زوال این طاغوت را جشن گرفتند و الله سبحانه وتعالی را برای پیروزی خود سپاس گفتند.   

هم‌چنین شنیدید و دیدید که آمریکا، به همراه ترکیه، حکام کشورهای عرب را در شهر عقبه جمع کرد تا دربارۀ شکل‌گیری حکومت جدید در سوریه گفتگو کنند، این نشست با حضور اعضای کمیته ارتباط وزارتی عربی، ترکیه، امریکا، نمایندۀ عالی اتحادیه اروپا و نمایندۀ ویژه سازمان ملل برای سوریه برگزار شد. در بیانیۀ این نشست آمده است: «راه‌های حمایت از یک فرآیند سیاسی جامع به رهبری سوری‌ها برای تحقق انتقال قدرت طبق قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت مورد بحث قرار گرفت.» گیر پدرسن نمایندۀ ویژۀ سازمان ملل در دیدار با آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا، گفت: «ضروری است که یک مسیر سیاسی واقعی و جامع شکل گیرد که همه گروه‌ها و طیف‌های سوری را در بر بگیرد.» (منبع: الجزیره ۱۴ دسامبر ۲۰۲۴)

سپس روزنامۀ رسمی ترکیه گزارش داد که اردوغان ممکن است طی دو هفته آینده سفر «تاریخی» به دمشق داشته باشد. وی در گفت‌وگویی با خبرنگاران گفت: «ترکیه ادارۀ جدید سوریه را در ساخت و تقویت نهادهای دولتی کمک خواهد کرد.» هم‌چنین ابراز امیدواری کرد که تشکیل دولت جدید سوریه به رهبری جولانی، روابط دوجانبه میان دو کشور را به سطح جدیدی ارتقا دهد (منبع: اسکای نیوز عربی ۲۰ دسامبر ۲۰۲۴)

در همین حال، هیأت‌های آمریکایی و اروپایی به‌طور پی‌درپی به سوریه سفر کرده‌اند تا دربارۀ نحوۀ تنظیم امور، طبق خواسته‌های خود با حکومت جدید گفتگو کنند. آخرین این دیدارها تا تاریخ ۲۰ دسامبر ۲۰۲۴م مربوط به هیئت وزارت خارجه آمریکا بود، در پایان این دیدار، فرماندهی عملیات نظامی سوریه بیانیه‌ای صادر کرد که در آن به نکات مهم که در این نشست میان احمد شرع و هیئت وزارت خارجه آمریکا اشاره شد؛ در این بیانیه آمده است: «طرف آمریکایی بر تعهد خود به حمایت از مردم سوریه و دولت جدید تأکید کرد و وعده داد که در حل مسائل پیچیده، مانند وضعیت شمال شرق سوریه، همکاری خواهد کرد. هم‌چنین از گام‌های دولت جدید سوریه در آزادسازی زندانیان، از جمله شهروند آمریکایی تراویس، قدردانی کرد.» در ادامۀ این بیانیه آمده است: «طرف سوری از این هیئت استقبال کرده و توضیح داد که مردم سوریه به حمایت گسترده‌ای نیاز دارند تا در تمامی سطوح به بهبود و بازیابی شرایط خود دست یابند. او خواستار رفع تحریم‌های اعمال‌شده علیه سوریه شد و تأکید کرد که مردم سوریه با تمام کشورهای منطقه و طرف‌های مختلف، بدون وارد کردن سوریه به وضعیت قطب‌بندی‌شده، در شرایط برابر قرار دارند. (منبع: RT عربی ۲۰ دسامبر  ۲۰۲ ۴ م)

سپس دیدید و شنیدید که چگونه ارتش یهود به روستاهای جولان و قنیطره یورش برد و حدود ۶۰۰ حملۀ هوایی انجام داد که اهداف این حملات، عمدتاً پایگاه‌های ارتش سوریه به‌ویژه پایگاه‌های هوایی و سامانه‌های دفاع هوایی بود. این حملات، به‌عنوان بزرگ‌ترین عملیات تخریب توانمندی‌ها و تجهیزات نظامی در تاریخ معاصر شناخته شده است، همان‌طور که در سایت اسکای نیوز عربی در تاریخ ۱۹ دسامبر ۲۰۲۴ گزارش شد.  

حملات یهود در داخل منطقه غیرنظامی ادامه یافت تا جایی که به جبل‌الشیخ رسید: «نیروهای اسرائیلی جبل‌الشیخ را زمانی اشغال کردند که وارد منطقه غیرنظامی بین سوریه و بلندی‌های اشغالی جولان شدند» (منبع: الجزیره ۱۸ دسامبر ۲۰۲۴م)

این‌گونه، پس از آن‌که رژیم یهود صدها حمله علیه تأسیسات نظامی، امنیتی و علمی سوریه انجام داد، آن‌هم در برابر دیدگان حکام جدید سوریه، حکام عرب و حکام دیگر سرزمین‌های اسلامی، هیچ‌کس واکنشی نشان نداد؛ گویی این مسئله هیچ ارتباطی با آن‌ها ندارد! شگفت‌آورتر و تأسف‌بارتر این است که حکومت جدید سوریه با وجود این همه حملات، اظهار می‌کند که هیچ قصدی برای درگیری با رژیم یهود، آمریکا یا اروپا ندارد و خواهان صلح، رفع تحریم‌ها و دریافت کمک برای بازسازی این سرزمین است؛ درخواست‌هایی که بیشتر شبیه به ذلت و خواری است.

روزنامه الشرق الأوسط به تاریخ ۱۵ دسامبر ۲۰۲۴ م گزارش داد: «احمد شرع روز شنبه گفت که اسرائیل از بهانه‌های واهی برای توجیه حملات خود به سوریه استفاده می‌کند. با این حال، او توضیح داد که تمایلی به داخل شدن به درگیری‌های جدید ندارد، زیرا این کشور بر بازسازی پس از پایان حکومت بشار اسد متمرکز است. وی تأکید کرد که راه‌حل‌های دیپلماتیک، تنها مسیر  تضمین امنیت و ثبات هستند و باید از هرگونه ماجراجویی نظامی غیرمحسوب پرهیز شود». الجزیره نیز به نقل از نیویورک تایمز گزارش داد: «احمد شرع از دولت‌هایی مانند ایالات متحده خواست تا برچسب تروریسم را از هیئت تحریرالشام بردارند. او هم‌چنین خواستار لغو تمام محدودیت‌ها شد تا سوری‌ها بتوانند کشور خود را بازسازی کنند» (الجزیره: ۱۷ دسامبر ۲۰۲۴م)

ای مسلمانان به‌طور عام و ای اهل شام به‌طور خاص! نظام جدید سوریه، به رهبری جولانی، کاملاً وابسته به نظام ترکیه است که در مدار سیاست‌های آمریکا حرکت می‌کند؛ اگر گمان می‌کند که با راضی کردن آمریکا از طریق اجرای نظام سکولار، مبارزه با خلافت و دعوت‌‌گرانش و نگهداشتن شباب حزب‌التحریر در زندان‌ها؛ کسانی که برای بازگرداندن حکم الله سبحانه وتعالی در زمین و برپایی خلافت راشده تلاش می‌کنند، می‌تواند چوکی و جایگاه خود را حفظ کند، در اشتباهی بس بزرگ به سر می‌برد.

این اقدام‌ها که با هدف خشنود کردن آمریکا و غرب در جنگ‌شان علیه خلافت و اهل آن انجام می‌شود، اگر گمان می‌کند که برای او امنیت و ثبات به ارمغان می‌آورد، سخت در اشتباه است؛ مگر این‌که به خدمت‌گذاری امریکا ادامه دهد. رسول الله صلی الله علیه وسلم ما را از خُسران کسی که چنین گمانی دارد، آگاه کرده و در حدیثی که ابن حبان در صحیح خود از قاسم، از عایشه، ام‌المؤمنین، رضی الله عنها نقل کرده، فرمودند:

«مَنْ أَرْضَى اللهَ بِسَخَطِ النَّاسِ كَفَاهُ اللهُ، وَمَنْ أَسْخَطَ اللهَ بِرِضَا النَّاسِ وَكَلَهُ اللهُ إِلَى النَّاسِ»

ترجمه: هرکس رضایت الله(تعالی) را به بهای ناخشنودی مردم بجوید، الله(تعالی) او را کفایت خواهد کرد؛ اما هرکس رضایت مردم را به بهای ناخشنودی الله(تعالی) بخواهد، الله(تعالی) او را به مردم واگذار خواهد کرد.

و هرکس در سرنوشت پیروان کفار استعمارگر و کسانی که در مسیر آن‌ها گام برداشته و برای خشنود کردن‌شان تلاش کرده‌اند، تأمل کند، به‌روشنی خواهد دید که اوضاع و احوال آن‌ها خود گویای سرنوشت‌شان است؛ همان‌گونه که الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ﴾ [ق: 37]

ترجمه: قطعاً در این (نشانه‌های) یادآوری است برای کسی که دلی دارد یا گوش فرا دهد و (به حقیقت) حاضر باشد.

ای مسلمانان به‌طور عام و ای اهل شام به‌طور خاص! تنها نظامی که الله سبحانه وتعالی آن را واجب کرده و رسول او صلی الله علیه وسلم و خلفای راشدین آن را تطبیق کرده‌اند، حکم به آنچه الله سبحانه وتعالی نازل کرده است، آن‌هم به صورتی خالص و پاک، بدون هیچ‌گونه آلودگی یا اختلاط با نظام‌های دیگر است. این نظام، خیر را با شر نمی‌آمیزد و بخشی از اسلام را با بخشی از سکولاریزم درهم نمی‌آمیزد؛ بلکه این نظام، همان خلافت راشده است که باید بدون هرگونه تجزیه و نقص تطبیق گردد. الله سبحانه تعالی می‌فرماید:

﴿وَأَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللهُ إِلَيْكَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ..﴾ [مائده: 49]

ترجمه: و میان آن‌ها بر اساس آنچه الله(متعال) نازل کرده است، حکم کن و از هواهای نفسانی‌شان پیروی نکن، و از آن‌ها برحذر باش که تو را از بخشی از آنچه الله (متعال) بر تو نازل کرده است، منحرف نکنند، پس اگر روی برتافتند، بدان که الله(متعال) می‌خواهد آن‌ها را به سبب برخی از گناهان‌شان مجازات کند.

شما قربانی‌های زیادی دادید، رنج و آسیب‌های فراوانی را تحمل نموده‌اید، بسیاری از شما به شهادت رسیده‌اند و عدۀ بیشتری مجروح شده‌اند، وظیفه شما این است که این قربانی‌ها در راه برپایی حکم الله سبحانه وتعالی در زمین، یعنی خلافت راشده، به کار گرفته شود؛ نه برای جایگزینی یک نظام سکولار با نظام سکولار دیگر، حتی اگر نام و عنوان آن تغییر کند. به این ترتیب، قربانی‌های شما به نوری تبدیل خواهد شد که سرزمین شام را روشن می‌کند؛ اما اگر این قربانی‌ها تنها برای تغییر یک نظام وضعی به نظام وضعی دیگری باشد، در آن صورت، شما همانند کسی خواهید بود که پس از بافتن ریسمانی محکم، آن را از هم گسسته و به نخ‌های پراکنده تبدیل می‌کند. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَلَا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكَاثاً..﴾[نحل: 92]

ترجمه: و همانند آن زنی نباشید که رشته‌اش را پس از آنکه محکم بافت، از هم گسست و آن را به حالتی پریشان و پراکنده بازگرداند...

ای مسلمانان به‌طور عام و ای اهل شام به‌طور خاص! حزب‌التحریر، که پیشرو و امینی است که به اهلش دروغ نمی‌گوید، شما را از دسیسه‌های شیاطین انسی برحذر می‌دارد؛ کسانی که می‌خواهند خون‌های ریخته‌شده شما بی‌ثمر بماند و شما به خیر خالص و پاک، یعنی حکم به آنچه الله سبحانه وتعالی نازل کرده است، دست نیابید؛ بلکه به قانون وضعی برسید که تنها نام و عنوان آن متفاوت است. به جای آنکه امتی باشید که کافران از آن حساب ببرند و بیم داشته باشند،دوباره به پیروان کافران استعمارگر و مزدوران آنان تبدیل شوید. یقیناً این امر جفای بزرگ است و پناه می‌بریم به الله سبحانه وتعالی از چنین سرنوشتی که نتیجه آن خواری در دنیا و عذاب سخت در آخرت خواهد بود. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ﴾ [انعام: 124]

ترجمه: به‌زودی کسانی که جنایت کرده‌اند، دچار خواری نزد الله (سبحانه وتعالی) و عذابی سخت خواهند شد، به سبب آنچه که نیرنگ می‌زدند.

پس بکوشید تا قربانی‌های شما بیهوده از بین نرود؛ به‌ویژه آنکه شام باید عقر (مرکز)اسلام باشد، همان‌گونه که رسول الله صلی الله علیه وسلم ما را به این حقیقت بشارت داده‌اند. در حدیثی که طبرانی در المعجم الکبیر از سلمه بن نفیل روایت کرده است:

«عُقْرُ دَارِ الْإِسْلَامِ بِالشَّامِ»

ترجمه: مرکز دار اسلام در شام است.

پس تمام تلاش خود را برای ناکام کردن راه‌حل‌های سیاسی سکولار و فاسدی که کافران استعمارگر و مزدوران آن‌ها می‌خواهند بر شما تحمیل کنند، به کار گیرید، اجازه ندهید که قربانی‌های شما در این حوادث به چیزی بی‌اثر و بی‌نتیجه تبدیل شود! حزب‌التحریر را یاری کنید؛ حزبی که برای برپایی حکم اسلام و خلافت راشده تلاش می‌کند، تا با این کار، به پاداشی بزرگ و رستگاری عظیم به اراده الله سبحانه وتعالی دست یابید، آنگاه از کسانی خواهید بود که شایسته این بشارت شده‌اند:

﴿نَصْرٌ مِنَ اللهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾ [صف: 13]

ترجمه: یاری از جانب الله(سبحانه وتعالی) و فتحی نزدیک، و مژده‌ بده برای مؤمنان.

حزب‌التحریر

19جمادی الثانی1446ه.ق.

21دسامبر2024م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

ای امت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) چی کسی غیر از شما مسراء پیامبر را از نجاست یهود و تجاوز سفیه‌هان‌شان پاک می‌سازد؟!

  • نشر شده در فلسطین

(ترجمه)

بامداد روز پنچشنبه 26 دسامبر 2024م، "بن گویر" جنایت‌کار، به مسجد‌الاقصی هجوم برده و «عبادت مخصوص یهودیان» را در مطابقت با اعیان یهود در صحن آن انجام داد. او در یک چالش آشکار به امت اسلام و ارتش‌های آن گفت: «...  برای سلامتی... و پیروزی کامل سربازان‌مان دعا می‌کنم...».

مسلمانان بدون اجازه یهودیان وارد مسجدالاقصی نمی‌شوند. الاقصی امروز به کنیسه یهودیان تبدیل شده است که در آن عبادات‌شان را انجام می‌دهند، پس ای ارتش‌های مسلمان در اردن، مصر، پاکستان و ترکیه چه عزتی برای شما باقی مانده است؟! چه افتخاری برای تان باقی مانده است؟!

آنانی که مورد غضب الله سبحانه‌وتعالی قرار گرفته اند، جنایت پی جنایت مرتکب می‌شوند، خون می‌ریزند، خانه‌ها را ویران می‌کنند، ده‌ها هزار را نفر به رگبار بستند، مساجد را آتش زدند، به قبله نخست مسلمانان هتک حرمت کردند. این طایفه ویرانی را با خون و تجاوز به مقدسات را با هتک حرمت به مقدسات ترکیب می‌کنند و گذشته از آن، با اهانت به اسراء رسول‌الله صلی الله علیه وسلم بالای عقیده تمامی مسلمانان پا گذاشتند. پس کجاست شور و شجاعت مردان و حمایت مؤمنان؟!

"بن گویر" احمق یهودی، با یورش‌های مکرر خود به مسجد‌الاقصی، به صورت رژیم‌های  که بخاطر عادی‌سازی، تسلیمی و بی‌طرفی تلاش می‌کنند تُف انداخت، به ویژه آنانی که به نیابت از رژیم اردن "سرپرستی" مسجد‌الاقصی را بر عهده دارند. تا جاییکه بارها و بارها حضانت "نام‌نهاد"و آبرو و حیثیت "نداشته" شان را قبل از اینکه بر سطح و حیات مسجدالاقصی پا بگذارد، زیر پای کرد. باوجود این همه، هیچ کدام آن‌ها حتی انگشت تکان ندادند. او همچنین با اجرای مراسم خود در صحن مسجدالاقصی بی‌آبروگی مقامات بی‌شرم تشکیلات خودگردان فلسطینی را آفتابی ساخت. با این حال، او که در حال جنگ به نمایندگی از یهود در جنین و کمپ آن است و اعلام جنگ علیه فلسطین و مردم آن که هنوز از زخم های‌شان خون می‌آید و خون شان در آتش یهود جنایتکار جاری است.

ای افسران و ای سربازان، ای مسلمانان در عموم، و به ویژه ای کسانی که در جوار سرزمین مبارک و اطراف بیت‌المقدس به سر می‌برید:

 آیا در میان شما کسی نیست که آتش خشم و غرور در وجودش شعله‌ور شود و الله و رسولش را یاری کند؟! حمایت از برادران تان که خون‌شان در سرزمین مبارک ریخته می‌شود، ضمن دفاع از عقیده‌تان و تطهیر اسراء پیامبر تان بر عهده شماست. یهودیان که قبلاً مورد غضب الله سبحانه‌وتعالی قرار گرفته بودند، اینک حجت را بر خود تمام کرده اند تا الله سبحانه‌وتعالی آن را نابود سازد، چونکه آنها خون ریختند و ستم کردند.

﴿وَتِلْكَ الْقُرَى أَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِكِهِمْ مَوْعِداً﴾ [کهف:59]

ترجمه: و این است شهر و دیارهایی که اهل آن را چون ظلم و ستم کردند هلاک ساختیم و بر وقت هلاکشان موعدی معلوم مقرر گردانیدیم.

 و آنها در زمین به پخش و نشر فساد می‌پردازند و الله سبحانه‌وتعالی مفسدان را دوست ندارد. آنها مساجد را به آتش کشیده و ویران کردند و از ذکر نام الله سبحانه‌وتعالی جلوگیری کردند. اما این وعده هلاکت ستمگران و پیروزی مؤمنان بستگی به بندگان الله سبحانه‌وتعالی دارد. پس بندگان الله سبحانه‌وتعالی باشید که به آنها وعده پیروزی و رستگاری داده شده است.

﴿ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيراً﴾ [اسراء:7]

ترجمه: و هنگامی که وعده دوم (مجازات و عقاب فسادتان) فرا می‌رسد، (دشمنان تان را نیرو بخشیده و بر شما مسلط می‌گردانیم) تا شما را بدحال (و پریشان روزگار) سازند ( و گرد و غم اندوه بر چهره‌های تان بپاشند) و داخل مسجد(الاقصی) گردند همان گونه که در دفعه اول داخل شدند و بر هرکه و هرچه دست یابند بکشند و درهم کوبند.

پروردگارا ما را توفیق عنایت فرما تا این خیر را به دیگران برسانیم و دلهای مؤمنان را با آن گشاده بساز و برای ما از جانب خودت نصرت و پیروزی نصیب فرما. حمد و ستایش خدای را سزاست که پروردگار عالمیان است.

حزب‌التحریر سرزمین مبارک فلسطین

27 جمادی‌الثانی 1446 هـ.ق

جمعه 27 دسامبر 2024م

مترجم: حذیفه مستمر

ادامه مطلب...

اهمیت آسیای مرکزی به امریکا

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

نگاه امریکا به آسیای مرکزی تفاوت چندانی با نگاهش به دیگر سرزمین‌های اسلامی ندارد. این نگاه بر اساس چگونگی خدمتی است که آسیای مرکزی می‌تواند به منافع ژئوپلیتیکی امریکا ارائه دهد. اهمیت آسیای مرکزی برای امریکا از همین دیدگاه ناشی می‌شود. به طور کلی، این منطقه به دلیل دارا بودن منابع معدنی متنوع و نادر، پتانسیل‌های غنی انرژی و امکان محدودکردن اقدامات روسیه و چین که به دنبال حفاظت از منافع ژئوپلیتیکی خود هستند، از اهمیت استراتژیک فراوانی برخوردار است.

با در نظر گرفتن این موارد، به ویژه در پس‌زمینه جنگ روسیه و اوکراین، شماری از مؤسسات پژوهشی و فکری پیشنهاد می‌کنند که دولت امریکا توجه بیشتری به آسیای مرکزی داشته باشد. این پیشنهادها بر اساس عوامل مختلفی مطرح می‌شود؛ به عنوان نمونه، مرکز پژوهشی امریکایی "فن حکومت مسئول(Responsible Statecraft)" از رئیس‌جمهور منتخب، دونالد ترامپ، خواسته است که در آغاز دورۀ دوم ریاست‌جمهوری خود بر آسیای مرکزی تمرکز کند. این گزارش تأکید می‌کند؛ در حالی که جنگ اوکراین، مسألۀ تایوان و منازعات تجاری در دستور کار جهانی قرار دارند، آسیای مرکزی می‌تواند نقش مهمی در حفاظت از منافع امریکا ایفا کند.

به گفته تحلیل‌گران، امریکا تاکنون روابط محکمی با این منطقه که روسیه و چین در آن فعال هستند، برقرار نکرده است. آسیای مرکزی دارای منابع عظیم و مسیرهای حمل‌ونقل با اهمیت استراتژیک است. سفر نمادین ترامپ می‌تواند گامی برای تقویت جایگاه واشنگتن در این منطقه باشد و بر زنجیره‌های تأمین جهانی و تبادلات انرژی تأثیر بگذارد. تحلیل‌گران به رئیس‌جمهور منتخب پیشنهاد داده‌اند: «ترامپ باید ابتدا به آسیای مرکزی سفر کند!» آن‌ها بر این باورند که صرف نظر از مهارت دیپلمات‌ها، هیچ چیزی به اندازۀ دیدار مستقیم رهبران در موفقیت مذاکرات مؤثر نیست. مشارکت امریکا در ساخت خط آهنی که از افغانستان عبور می‌کند، می‌تواند به ثبات افغانستان، توسعۀ اقتصادی کشورهای همسایه، ایجاد فرصت‌های جدید برای تجارت امریکایی و افزایش نفوذ واشنگتن در منطقه کمک کند. این پروژه، آسیای مرکزی را به بنادر کراچی، گوادر و قاسم در پاکستان متصل خواهد کرد، هزاران شغل ایجاد می‌کند و پایگاه اجتماعی گروه‌های افراطی را کاهش می‌دهد.

برآوردهای ازبیکستان نشان می‌دهد که خط آهن 760 کیلومتری از طریق افغانستان، زمان تحویل کالا به پاکستان را حدود پنج روز کاهش داده و هزینه‌های حمل‌ونقل را حداقل 40 درصد کاهش می‌دهد. انتظار می‌رود این پروژه که هزینه‌ای تا 6 میلیارد دلار دارد تا پایان سال 2027 تکمیل شود. هم‌چنین پیش‌بینی می‌شود تا سال 2030، قطارها بتوانند سالانه تا 15 میلیون تن کالا را از طریق این خط آهن حمل کنند. این خط آهن جدید کشورهای عضو اتحادیه اروپا، روسیه، ازبیکستان و افغانستان را به بنادر پاکستان در دریای عرب متصل می‌کند تا کالاها به خاورمیانه و جنوب شرق آسیا صادر شوند. افزون بر این، آسیای مرکزی دارای منابع غنی از فلزات مهمی هم‌چون منگنیز، کروم، سرب، روی و تیتانیوم است که برای فناوری‌های سبز ضروری هستند. شاید محدودیت‌های اخیر در صادرات این فلزات از سوی چین، امریکا را وادار کند که از طریق پلتفرم گروه "پنج به علاوه یک (C5+1)" گفت‌وگوهای خود را با این منطقه برای دسترسی بلندمدت به این منابع افزایش دهد.

هم‌چنین درخواست‌هایی برای لغو اصلاحیه جکسون-فانیک، که در سال ۱۹۷۴ تصویب شد و در چهار کشور آسیای مرکزی (ازبیکستان، قزاقستان، ترکمنستان و تاجیکستان) برقرار است، وجود دارد. این اصلاحیه در قانون تجارت امریکا، تعرفه‌ها و مالیات‌های ویژه‌ای را بر کالاهای وارداتی از اقتصادهای غیر بازاری اعمال می‌کند و اعطای وام‌های دولتی و ضمانت‌های اعتباری را ممنوع می‌سازد. تحلیل‌گران معتقدند که چنین موانعی توانایی امریکا را در بهره‌برداری کامل از ظرفیت‌های عظیم آسیای مرکزی و اعمال نفوذ قوی در این منطقه محدود می‌کند.

در بررسی اهمیت آسیای مرکزی برای امریکا، باید به نقش آن در محدود کردن فعالیت‌های ژئوپلیتیکی روسیه اشاره کرد؛ کشوری که هم‌چنان از کشورهای این منطقه برای دور زدن تحریم‌های غربی استفاده می‌کند. به عبارت دیگر، این مسأله در چگونگی کمک کشورهای آسیای مرکزی به کرملین برای دور زدن تحریم‌های گسترده غرب علیه روسیه قابل مشاهده است. در شرایطی که بسیاری از مسیرهای تجاری به روی روسیه بسته شده‌اند، این کشور از طریق آسیای مرکزی به نوعی "تنفس" دست می‌یابد. علاوه بر این، چین میلیاردها دلار برای پروژه عظیم "یک کمربند، یک راه" که از این منطقه عبور می‌کند، هزینه می‌کند. واضح است که اگر امریکا بتواند نفوذ خود را در آسیای مرکزی افزایش دهد، مشکلات زیادی برای روسیه و چین ایجاد خواهد شد.

عامل دیگری که شایسته ذکر است این است که آسیای مرکزی بخشی جدایی‌ناپذیر از سرزمین‌های اسلامی است. تاریخ نشان می‌دهد که علمای بزرگ و فرماندهان نظامی مشهور جهانی در این سرزمین‌ها ظهور کرده‌اند و در دل کفار وحشت افکنده‌اند. در اوایل دهه ۱۹۹۰م، پس از سقوط نظام کمونیستی، مسلمانان این منطقه خواستار حکومت اسلامی شدند و به شدت این درخواست را از دولت‌های وقت مطالبه کردند. بدون شک، شرایط کنونی در خاورمیانه، از جمله رویدادهای سوریه، بر مسلمانان آسیای مرکزی تأثیر خواهد گذاشت. در نتیجۀ سیاست‌های ظالمانه و سرکوب‌گرانه حکومت‌های استبدادی منطقه، مردم به‌تدریج به صورت پنهان و آشکار علیه آن‌ها اعتراض می‌کنند. بدیهی است پیش‌بینی زمان وقوع "انفجار بشکه باروت" این منطقه دشوار است؛ انفجاری که می‌تواند پیامدهای غیرمنتظره‌ای هم برای حکومت‌های موجود و هم برای امریکا و روسیه به همراه داشته باشد. این انفجار ممکن است به آسیای مرکزی محدود نماند و احتمال گسترش یک قیام گسترده که شعارهای اسلامی همراه با تکبیر و تهلیل سر می‌دهد، به افغانستان همسایه و حتی پاکستان نیز وجود دارد. طبیعتاً، کشوری آینده‌نگر مانند امریکا نمی‌تواند چنین پیش‌بینی‌های "انفجاری" در آسیای مرکزی را نادیده بگیرد.

می‌توان اهمیت آسیای مرکزی برای امریکا را این‌گونه خلاصه کرد: اگرچه آسیای مرکزی برای امریکا مسأله مرگ و زندگی نیست، اما این کشور منطقه را به عنوان بخشی استراتژیک برای تأمین منافع ژئوپلیتیکی خود و حفظ هژمونی جهانی‌اش می‌نگرد. آسیای مرکزی بخشی جدایی‌ناپذیر از سرزمین‌های اسلامی است و مسلمانان این منطقه مردمی شجاع هستند که اسلام را دوست دارند و می‌خواهند با آن زندگی کنند و آماده‌اند جان خود را در این راه فدا کنند. این سرزمین‌ها که به زودی جزئی از خلافت راشده بر منهج نبوت خواهند شد، دژی استوار برای اسلام خواهند بود و به اذن الله سبحانه وتعالی، نقش مهمی در محاصره روسیه و چین ایفا خواهند کرد.

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (۴) ‏ بِنَصْرِ اللَّهِ يَنصُرُ مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ [روم: ۴-۵]

ترجمه: در آن روز  مؤمنان شادمان می‌شوند. (آری! خوشحال می‌شوند) از ياری الله. الله هر كسی را كه بخواهد ياری می‌دهد، و او بس چيره (بر دشمنان خود) و بسيار مهربان (در حق دوستان خويش) است.

برگرفته از شمارۀ 528 جریدۀ الرایه

نویسنده: استاد أبوخلیل - ازبیکستان

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

ایران، دروغگوی بزرگی که بسیاری‌ها را فریب داد!

(ترجمه)

خبر:

با عنوان «شیعیان سوری؛ "ایران بزرگ‌ترین دروغی بود که ما را فریب داد و پروژه‌اش سوریه را ویران کرد.»، روزنامه الشرق الاوسط نوشت: «شهروندان سوری از طایفه شیعه از سیاست‌های ایران در سوریه و فریب آن‌ها به‌وسیله ترساندن از دیگر اجزای جامعه سوری، به‌ویژه اکثریت اهل سنت، شکایت کردند. ایران جوانان شان را اغوا کرد و آن‌ها را به‌عنوان سوخت نظامی برای منافع خود در منطقه در قالب ملیشه‌های(به گروه‌های مسلح غیررسمی اطلاق می‌شود که معمولاً تحت فرمان‌برداری دولت‌ها یا گروه‌های خاص قرار نمی‌گیرند و خودمختار عمل می‌کنند) سپاه پاسداران به کار گرفت و سپس آن‌ها را رها کرد.

مصاحبه‌شوندگان بر این باور بودند که ایران بزرگ‌ترین دروغی بود که پروژه‌اش سوریه را نابود کرد، مردم آن را از هم جدا نمود و طوایف شیعه و علوی را به مهره‌هایی برای پروژه ولایت فقیه تبدیل کرد. این اقدام باعث تعمیق شکاف با اکثریت مردم سوریه شد و فرزندان این طوایف را به سوختی برای جنگ بی‌حاصل علیه انقلابی تبدیل کرد که طیف‌های مختلف مردم سوریه را متحد کرده بود.

ایرانی‌ها برخی از شیعیان سوری را با وعده‌های دروغین درباره آزادسازی قدس فریب دادند؛ در حالی‌که هدف اصلی تحقق منافع ایران و استفاده از اراضی سوریه برای انتقال سلاح به حزب‌الله لبنان و شعله‌ور کردن خشونت‌های فرقه‌ای بود.»

تبصره:

این واقعیت نظام ایران است؛ بلکه حتی بدتر از آن؛ نظامی که از همان روز نخست بر پایه فرقه‌گرایی بنا شد. میان مسلمانان تفرقه انداخت، اتحاد آن‌ها را از هم گسیخت و بذر کینه و اختلاف را در میان‌شان کاشت، پرورش داد و تغذیه کرد تا رشد کرده، بزرگ شود و به ثمر بنشیند. بسیاری از ساده‌لوحان و عوام فریب خوردند و بر اساس آن جنبش‌ها، انجمن‌ها و مراکزی شکل گرفت که فتنه را در میان مسلمانان گسترش داد. این فتنه سبب شد مسلمانان از دشمن اصلی خود، یعنی استعمار، غافل شوند و به نزاع با یکدیگر درگیر شوند؛ نزاعی فرقه‌ای که خواسته شده همیشه شعله‌ور بماند و کینه‌ها و دشمنی‌های تاریخی کور را زنده نگهدارد.

در مقابل این نظام آخندی، برخی از حاکمان دیگر مانند حاکمان آل سعود تلاش کردند تا احزاب، انجمن‌ها و مراکزی تشکیل دهند که جوانان مسلمان را درگیر جنگ‌های ساختگی کنند. ظاهر این جنگ‌ها دفاع از دین و اهل سنت والجماعت بود؛ اما در اصل هدف آن‌ها منحرف کردن مسلمانان از دشمن واقعی‌شان، یعنی استعمار بود که عامل بدبختی‌ها و مصیبت‌هاست. این امر موجب شد تا مسلمانان از تلاش برای تغییرات لازم که می‌تواند استعمار و کفر را از سرزمین‌های مسلمانان ریشه‌کن کند، منصرف شوند و به درگیری‌های فرقه‌ای میان سنی و شیعه مشغول شوند. در حالی‌که هر دو نظام، دشمن اسلام هستند، از اهل بیت رسول الله صلی‌الله علیه وسلم و تمام صحابه گرامی متنفرند، با اهل سنت نبرد دارند و تمام تلاش خود را برای جلوگیری از بازگشت سنت رسول الله صلی‌الله علیه وسلم به میدان زندگی به کار می‌گیرند. این دو نظام(ایران و سعودی) از همه دورتر از محبت رسول الله صلی‌الله علیه وسلم، اهل بیت پاک او و صحابه بزرگوارش هستند.

این‌ها نظام‌هایی هستند که آمریکا را ولی خود برگزیده‌اند و در خدمت منافع آن و اجرای نقشه‌هایش عمل کرده‌اند. در رأس این نقشه‌ها جنگ با اسلام و جلوگیری از وحدت مسلمانان قرار دارد. این نظام‌ها پشت سر شعارهای فریبنده‌ای پنهان شده‌اند که عوام را فریب می‌دهند و احساسات ساده‌لوحان را تحریک می‌کنند، مانند مسئله آزادسازی قدس و دفاع از اهل سنت و جماعت. این شعارها بسیاری را جذب کردند، اما ذهن‌ها را فریب داده و چشمانشان را کور کردند. نتیجه آن شد که مردم در پی این خیانت‌ها و ظلم‌ها گرفتار تفرقه، عذاب، جنایت و فساد شد، چیزی که امت به خاطر این مستبدان و حاکمان وفادار به غرب تجربه کردند.

آنچه که در گزارش بالا توسط افرادی که نظرشان مورد بررسی قرار گرفته است، تنها بخشی اندک از حجم گسترده‌ای از جنایات و دروغ‌های نظام ایران است و این وضعیت در مورد سایر رژیم‌های حاکم بر کشورهای اسلامی نیز صدق می‌کند. خدمات بزرگی که نظام ایران به آمریکا در افغانستان، عراق، سوریه، خلیج فارس، یمن و لبنان ارائه کرده، تنها نمونه‌هایی از موارد بسیار زیاد است.

بلی، ایران یک دروغ بزرگ است، دروغ دوران ما، هم‌چنان که سایر رژیم‌ها، به‌ویژه آن‌هایی که ادعای محبت و حمایت از اهل سنت و جماعت دارند، همه‌شان دوستان غرب و دشمنان اسلام و مسلمانان هستند.

نویسنده: انجینیر/مهندس باهر صالح

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: عبدالرحمن مستنصر

ادامه مطلب...

برپایی خلافت، سرآغارِ پایان نظام جهانی امریکا!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

خلافت راشده نظام حاکم جهانی امریکا را متحول و حکام مزدور مسلمانان را که تاج و تخت‌ شان هم‌اکنون زیر فشار خشم امت می‌لرزد، در کوتاه‌ترین زمان ممکن سرنگون خواهد کرد. دولت خلافت سرزمین‌های اسلامی را در قالب یک دولت قدرتمند متحد خواهد کرد که کافران حتی از فکر مبارزه با آن هراس خواهند داشت. نظام جهانی جدیدی که خلافت برقرار می‌کند، دالر امریکا را به عنوان ارز معیار بین‌المللی رد خواهد کرد و به سلطۀ دالر ناچیز پایان خواهد داد، که این امر امریکا را با شدیدترین تورم و بدترین بحران اقتصادی که تاکنون دیده است مواجه خواهد ساخت. خلافت هم‌چنین برتری امریکا بر مسیرهای دریایی جهان را پایان خواهد داد و نیروی دریایی امریکا را به ذلت خواهد کشاند.

برپایی خلافت، به معنای پایان یافتن موجودیت رژیم صهیونیستی خواهد بود، زیرا این رژیم هرگز با ارتشی به فرماندهی مرد وفادار روبرو نشده است. ارتش‌های متحد مسلمانان تحت رهبری خلیفه خواهند توانست این رژیم را نابود کنند، همان‌طور که یهودیان از سنگ و درخت هراس خواهند داشت. مشاور معاون امنیت ملی امریکا نیز از امکان رسیدن موشک‌های پاکستانی به خاک امریکا سخن گفته است.

ای ارتش‌های مسلمانان! این‌ها همان توانایی‌های واقعی شماست که رهبران مزدورتان از شما پنهان کرده‌اند. پس چه چیزی شما را از این مسیر شریف بازمی‌دارد، در حالی که حزب‌التحریر شما را به این واجب شرعی عظیم دعوت می‌کند؟ خلافت گزینه‌ای جایگزین نیست؛ بلکه تنها راه مشروع برای اجرای اوامر پروردگار جهانیان است. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ [توبه: 33]

ترجمه: ‏الله آن ذاتی است كه پيامبر خود (محمّدصلی‌الله علیه‌وسلم) را همراه با هدايت و دين راستين (به ميان مردم) فرستاد تا اين آئين (كامل و شامل) را بر همه آئين‌ها پيروز گرداند (و به منصّه ظهورش رساند) هرچند كه مشركان نپسندند.‏

برگرفته از شمارۀ 528 جریدۀ الرایه

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه