- مطابق
حزبالتحریر، حریف توانا در جنگ فکری رسالهای تحت عنوان "نقض مفکورۀ سرمایهداری غربی" منتشر مینماید
علیرغم اینکه دولت اسلامی صد سال است توسط کفار غربی در رأس آن انگلیس سقوط نموده است، علیرغم اینکه اسلام در هیچ مرکزی از مراکز حکومتی و تصمیمگیری درجهان وجود ندارد، برای غرب و سیاسیون آن میدان نیز خالی میباشد؛ لذا به راحتی سرنوشت اقوام و ملتها را به بازی میگیرند. بلی، غرب از جنگ علیه اسلام و مسلمین هرگز دست برنخواهد داشت، هرگز پرتاب تیرهایش را به سمت عقیدۀ امت و شریعت آن متوقف نخواهد کرد، هیچگاه غرب از غارت و بلعیدن دارائیها و داشتههای امت سیر نخواهد شد و همواره در تلاش تحمیل اقتدار و سلطۀ خویش بالای قضایا و امور جهان میباشد. غرب و سیاسیون غربی مردم را وادار ساخته اند تا در سایۀ نظام سرمایهداریی حریص و طماع، در یک حالت سردرگمی و بیهودگی زندگی شان را سپری نمایند. آنها به هیچ چیزی اهمیت نمیدهند، جز به پُر ساختن جیبهای اهل قدرت و سلطه، در حالیکه مردم از فقر، خواری و نیازمندی رنج میبرند. علیرغم این دوری تحمیل شدۀ اسلام از صحنۀ حاکمیت، بازهم اسلام خواب را از چشمان غرب ربوده، اقتدار آن را به نابودی تهدید نموده و همواره مشکل بزرگ غرب میباشد؛ چون عقیدۀ اسلامی در نهادینه شدنش، هر باورمندِ بخود را وادار میسازد که هرگونه ذلت و فروتنی در برابرغیر الله سبحانه وتعالی را دور اندازد. عقیدۀ اسلامی برای باورمند بخود، عزت و قدرتی عطاء میکند که به هرگونه خواری، منت و اهانتی، راضی نمیشود. همین عقیدۀ اسلامی میباشد که اسلام را تنها ایدیولوژیی قرار میدهد که حاملین آن در یک جنگ دائمی و مستمر با تمدن غرب قرار دارند تا اینکه اسلام بر تمام ادیان و ایدیولوژیها از جمله سرمایهداری چیره شود.
اما میبینیم که بسیاری از حرکتهای اسلامی از رِنگ مبارزه با غرب، تمدن و فرهنگ آن بیرون شده اند، بلکه حتی میبینیم که برخی از حرکتهای اسلامی در دروازههای غرب ایستاده و برای حل مشکلات امت، سؤالگری مینمایند، فراموش نموده اند که غرب همان دشنی میباشد که با دسایساش امت را به شکست مواجه ساخته و دولت آن را سرنگون نموده است، دشمنی را فراموش نموده اند که همواره علیه امت دسیسهچینی نموده، خود مستقیم و یا از طریق حمایت از دیکتاتورها در سزمینهای اسلامی، امت را قتل عام و فرزندانش را متواری میسازد؛ اما برخی از حرکتهای اسلامی از غرب میخواهند که قضیۀ فلسطین و دیگر قضایای مسلمانان را در برما، کشمیر، ترکستان شرقی(ایغور)، مصر، سوریه، یمن و لیبیا، چاره کنند، با آنکه میدانند این غرب است که اصل مرض و اساس بلاء میباشد. اینها را چه شده است؟ به قضایا چه گونه مینگرند؟ معیار در قضاوت شان چیست؟!
در کنار این عقبنشینیها و بیرون شدنهای حرکتهای اسلامی از میدان مقابلۀ فکری و جنگ تمدنی همراه غرب، یک بار دیگر نمایان گردید که حزبالتحریر همان راهنماء و رهبری میباشد که پیروانش را به سرمنزل مقصود میرساند. یک بار دیگر نمایان گردید که حزبالتحریر همان صخرهای میباشد که آرزوهای غرب برای نفوذ و سیطره بالای اسلام و مسلمین، در برخورد با آن در هم میشکند.
حزبالتحریر کتاب جدید و مهمی را تحت عنوان "نقض مفکورۀ استعماری غربی" ارائه نموده است، با ممیزاتی چون دقت، فراگیری و عمیق بودن آن؛ چیزیکه ما در مؤلفات دیگرِ حزبالتحریرهم شاهد آن میباشیم، با آنکه این کتاب موضوع جدیدی را به ثقافت حزب اضافه ننموده است، بیشتر از مطالب آن در کتب ثقافتی دیگر حزب آمده است، از جمله در کتاب "نظام اسلام" در بحث رهبری فکری، در مقدمۀ کتاب "نظام اقتصادی" در ارتباط به نقد نظام اقتصادی سرمایهداری، در رسالۀ "دیموکراسی نظام کفری است" در ارتباط به نقد دیموکراسی، در کتاب "نظام اجتماعی در اسلام" در بیان دیدگاه درست اسلامی در مورد ارتباط زن و مرد و بیان فساد دیدگاه غرب در مورد این رابطه. اما میتوان گفت که اینکتاب تمام این گلهای پراکنده را در یک باغچه جمعآوری نموده است، تا برای خوانندۀ محترم آن، در روی یک سطح موضوع نمایان گردیده و بتواند بیهودهگی و فرسودهگی مفکورۀ غربی را در اصول و فروع و هم در عقیدۀ و نظام آن، درک نماید تا برای خوانندۀ آن، عظمت اسلام روشن شده و برای آن تناقض واضح و آشکار اسلام نمایان گردد، تا امت راه درست بیداری را دریافته و بداند که جز در آغوش اسلام پناهگاهی دیگری نداشته و همانا اسلام تنها ایدیولوژی درست میباشد.
این کتاب به پردهبردای از فضاحتهای سکولارستی توجه نموده است؛ مفکورهای که پرچم آن وسایل بازی برخی از متوهمین غرب زده در سرزمینهای مان قرار گرفته و در مورد مفکورهای بجبج میکنند که زادۀ یک دیگرگونی مشخص تاریخی میباشد؛ مفکورهای که از آن ساختارهای فکری مشخصی تولید شده است که با مفکورۀ جدای دین از زندگی همخوانی دار -که در مجموع این مفکوره عکس العملی در برابر ظلم و ستم طولانی مدتی میباشد- که بر اروپا در قرون وسطی حاکم بود؛ ظلمیکه مفکورۀ حل وسط -که جوهر و اساس سکولاریستی میباشد- از رحیم آن متولد شد. این محصول وضعیت تاریخی مشخصی میباشد که هیچ ربطی به امت اسلامی و تاریخ آن ندارد و از اسلام به عنوان یک ایدیولوژی فراگیر، بسیار فاصله دارد؛ زیرا اسلام حتی یک روز هم اقتدار ظالمانه علیه مردم نبوده است. اسلام هیچگاه بر این دید نبوده که به وسیلۀ محاکم تفتیش، همانگونه که در قرون وسطی در غرب بود، کسی را به کفر، زندیق بودن و ارتداد متهم و مورد مجازات قرار دهد.
بدون شک، حزبالتحریر در جنگ فکری -که غرب علیه افکار اسلامی راهاندازی نموده است- یک مدافع قوی میباشد. حزبالتحریر متعرض سکولارها بوده، انحرافات فکری شان را برجسته ساخته و از وضعیت شان پرده برمیدارد. سکولارها به دنبال جدایی دین از دولت بوده، میخواهند که از دین فقط مراسم اعیاد و مناسبتهای دیگر دینی باقی بماند و بس؛ چیزیکه به عینه نفاق آشکار میباشد. اگر مسیحیت چنین چیزی را بپذیرد و پیروانش فریب آن را بخورد، جای شگفت ندارد؛ اما اسلام چنین چیزی را نپذیرفته و فرزندان راستین امت نیز چنین فریبی را نخواهند خورد. همانگونه که مجاز نیست یک فردیکه به الله و رسولش ایمان دارد، از دینش فاصله گرفته و در افعال و اعمال خویش از متمسک شدن به احکام شرعی آزاد باشد. برای یک دولتیکه ادعا میکند دولت اسلامی میباشد، مجاز نیست که دین را از خود جداساخته و در آن حاکم و نمایندگان پارلمان، بدون هیچ وابستهگی به اوامیر و نواهی الله سبحانه وتعالی، هرچه میخواهد انجام دهند. اسلام ایدولوژی، یعنی عقیدۀ عقلی میباشد که نظام از آن برگرفته میشود و هرگز جدایی آن از زندگی، دولت و سیاست ممکن نمیباشد.
از عدی بن حاتم روایت است که میگفت: من از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که سورۀ "براءة" را تلاوت مینمود، همینکه به این آیه: ﴿اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ... ﴾؛ اینان دانشمندان وراهبان خود را بجز الله سبحانه وتعالی به پروردیگاری گرفته اند... رسیدند، از ایشان پرسیدم که ای رسول الله صلی الله علیه وسلم آنها که برای راهبان و اربابان خویش نماز نمیخواندند! رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:
«صَدَقْتَ وَلَكِنْ كَانُوا يُحِلُّونَ لَهُمْ مَا حَرَّمَ اللهُ فَيَسْتَحِلُّونَهُ وَيُحَرِّمُونَ مَا أَحَلَّ اللهُ لَهُمْ فَيُحَرِّمُونَهُ»
ترجمه: راست میگویی، اما آنان برای شان آنچه را که الله حرام قرارداده بود، حلال قرار میدادند و ایشان نیز آن را حلال میشماردند، و آنچه را که الله برای شان حلال قرار داده بود، آنان برای شان حرام قرار میدادند و ایشان نیز آن را حرام میشماردند.
از اینجهت حزبالتحریر تنها به درگیریهای سیاسی با حکام کنونی برای نابودی آنان، سرنگونی نظامهای شان و برپایی نظام اسلام مشغول نیست؛ بلکه در عین حال در عمق درگیریهای فکری باغرب، ایدیولوژی سرمایهداری آن و مهرهها فرومایه و سکولارهای مزدور آن در سرزمینهای مان قرار دارد. حزبالتحریر در میان امت و با امت، تلاش میکند که دورۀ حکومتهای جبری پایان یابد؛ دورهای که اسلام در آن حاکم نبوده، حلقه(دستگیره) حاکمیت در هم شکسته، دین از زندگی و دولت جدا و سکولاریستی به گونۀ مطلق و کامل بالای سرزمینهای اسلامی حاکم میباشد؛ در دورهای که سگهای سکولاریستی همواره اذهان امت را گاز میگیرند تا این مفکورۀ غربی را در عقیدۀ امت و در میراث و تاریخ کهن آن بگنجانند. اما کار از دست این گروه (سکولاریستها) گذشته، همینکه متوجه شدند که تلاشهای نزدیک به یک قرنشان به باد میرود، شکست خویش را به چشم دیدند. آنها از هجوم و چالش فکری حزبالتحریر و جونان آن علیه افکار غربی، از پردهبرداریهای جوانان حزبالتحریر از روی گندهای افکار غربی، غافل گیرشدند. آنها برای بازگشت اسلام به حکومت، یکجا شدن ماده با روح، پیشبرد زندگی بر مبنی احکام الله سبحانه وتعالی و همانطور برای بازگشت دوبارۀ خلافت بر منهج نبوت، اصرار طولانی و مستمر امت را انتظار نداشتند.
در پایان: توصیه مینمایند که بزرگواران اهل مطالعه از مطالعۀ این کتاب غافل نمانند؛ زیرا این کتاب یک سرمایۀ فکری بینظیر میباشد؛ سرمایهای که در هیج جای دیگر یافت نخواهد شد. از الله علی العظیم خواهانیم که فهم و دانش ما را در مصلحت دین و دنیای مان قرار داده و بر آن بیفزاید و ما را از لشکریانی قرار بدهد که برای نصرت دینش در تلاش اند! به حق که او سبحانه وتعالی "ولی" این خواسته بوده و بر تحقق آن قادر و توانا میباشد.
نویسنده: استاد حامد عبدالعزیز
برگرفته از جریدۀ الرایه-شماره 363
مترجم: علی مطمئن