سه شنبه, ۲۸ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۰/۰۱م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

واقعیت های مبارزات فکری در سرزمین شام

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

هرگاه فضای نزاع جاری سرزمین مبارک شام را دقیق شوید، درخواهید یافت که نزاع جاری به مسیر دو "راه حل" روان است که سومی ندارد و زمانی که درین مورد سخن می گوییم، هدف ما راه حل مستقم و واضحی است که حقیقت آن ها بر هیچ کس پوشیده نیست. راه حل اول آن اسلامی و دومی سرمایه داری است. راه حل اول آنست که اصحاب آن دیده بر آن اند که "مرکز دار اسلام" در شام خواهد بود و امیدوار آفتاب تابناک خلافت راشده دوم برمنهج نبوت از آن سرزمین طلوع خواهد کرد و امیدوارند که وعده الله سبحانه وتعالی درین آیه مبارکه به تحقق خیلی نزدیک آمده است:

﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا ۚ وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾

[نور: ۵۵]

ترجمه: الله سبحانه وتعالی به کسانی از شما که ایمان آورده و کردار نیکو کرده اند، وعده فرموده است که آنان را در این سرزمین جانشین[پیشینیان] سازد. هم چنان کسانی را که پیش از ایشان بوده اند، جانشین ساخت، و حتماً دین و آیینی که برای ایشان پسندیده توان و استقرار بخشد و بیم شان را به امنیّت و آسودگی تبدیل نماید که مرا بپرستند و چیزی را شریکم نشمارند و هر که ازان پس کفر و ناسپاسی ورزد، پس آنان خود فاسق اند.

 و به این نتیجه رسیده اند که بشارت رسول الله صلی الله علیه وسلم در افقِ نزدیک، قد برافراشته و مرحله "حکم جبری" به انتهای خود نزدیک آمده است؛ چنان چه امام احمد از حذیفه بن یمان روایت دارد که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:

«تكون النبوة فيكم ما شاء الله أن تكون، ثم يرفعها الله إذا شاء أن يرفعها، ثم تكون خلافة على منهاج النبوة فتكون ما شاء الله أن تكون، ثم يرفعها الله إذا شاء أن يرفعها، ثم تكون ملكًا عاضًا فيكون ما شاء الله أن يكون، ثم يرفعها إذا شاء الله أن يرفعها، ثم تكون ملكًا جبرية فتكون ما شاء الله أن تكون، ثم يرفعها الله إذا شاء أن يرفعها، ثم تكون خلافة على منهاج النبوة ثم سكت.»

(طيالسی و بيهقی در منهاج النبوة، طبری و البانی آن را در سلسه احادیث صحیح روایت کرده و ارناووط آن را حسن دانسته است).

ترجمه: تا مدتی که الله سبحانه وتعالی خواست، در ميان شما نبوت و پيامبری باقی خواهد ماند و هنگامی که الله سبحانه وتعالی خواست آن را از ميان برمی دارد، بعد از آن خلافت بر روش و منهج نبوت خواهد بود و آن تا هنگامی كه الله سبحانه وتعالی خواسته باشد، ادامه می یابد؛ سپس وقتى الله سبحانه وتعالی خواست آن را برداشته، مُلك عاض(به دندان قبضه شده) یا موروثی می آيد و آن تا وقتی الله سبحانه وتعالی خواسته باشد، داوم مى كند؛ سپس هنگامى که الله سبحانه وتعالی خواست آن را برداشته، ملك جبر و ستم خواهد آمد و تا وقتی كه الله سبحانه وتعالی خواست دوام می یابد، بعد از آن هنگامی كه الله سبحانه وتعالی خواست آن را دور كرده، بار ديگر خلافت بر روش و منهج نبوت می آيد، و بعد سكوت كرد.

کسانی هستند که بالای راه حل اولی زحمت می کشند و اصحاب این طبقه توانسته اند، دعوت خویش را نزد امت اسلامی به رأی عام مبدل نمایند که از وعی عام اسلامی و دولت خلافت راشده آینده گرفته شده است، آن ها در راستای تأسیس آن، شب را به روز می رسانند و در تلاش اند تا عزت، تاریخ و بزرگی امت "یک و نیم ملیارد تن" را برگردانند و دولت خلافت راشده برمنهج نبوت دوم را در صدر قدرت  های جهان قرار دهند که مبدء اسلامی را توسط جهاد به خارج حمل نموده و مانند دولت خلافت اولی به شریعت اسلامی بالای مردم حکم رانی کنند.

همه می دانند که حاملین این راه حل، ابزارهای لازمه ی پیروزی هدف خویش را در تمام مراحل و عرصه ها آماده کرده و آن ها درین خصوص از طریقۀ رسول الله صلی الله علیه پیروی کرده و برابر سر انگشت از آن  منحرف نشده اند. آن ها درین راستا همزمان با گرفتن زمام امورِ آن چه لازمه ی تطبیق انقلابی و ریشه ی راه حلی که برگرفته از "قال الله و قال الرسول" می باشد، آماده کرده اند که همزمان با گرفتن دولت، آن را طور انقلابی و ریشه ای تطبیق خواهند نمود؛ از جمله: آن ها تمام نظام حکم اسلامی را به شکل واضح و تفصیلی تدوین و آماده کرده اند که در نخست از تدوین قانون اساسی دولت خلافت آغاز و سپس نظام حکومت داری اسلامی، تشکلات اداری دولت خلافت، نظام اقتصادی اسلامی، نظام اجتماعی، نظام عقوبات، روابط دولت، تولید ابزار جنگی و نظام تعلیمی را نوشته و برعلاوه کتاب های زیادی را پیرامون لازمه ی تطبیق انقلابی، در میدان عملی آماده کرده اند.

این جا قابل ذکر است که رهبر این راه حل حزب التحریر می باشد. حزب التحریر راهنمایی است که نه تنها در سوریه؛ بلکه در تمام سرزمین های اسلامی و سرزمین هایی که مسلمانان زیست دارند، وجود دارد. پس این راه حل راه حل یک و نیم ملیارد مسلمان می باشد. این جاست که این راه حل قوت و پشتوانه ی قویی را با خود دارد که پیروزی آن را خیلی نزدیک می سازد و همه روزه پذیرش، دعوت آن را شهرت و توسعه می بخشند و درین راستا یگانه هدف و آرزوی امت را تأسیس خلافت اسلامی احتوای کرده و راه حل سیکولریزم را دوباره به دامن دشمنان خود انداخته اند.

برخی ها به سبب تخیلات بی چون و چرا، از اهمیت این فرض غافل شده اند، برخی ها به گمان این که این امر زمانی ممکن است که اسلام به قدرت برسد، برخی به گمان این که مبارزه یک گروه بنام دولت اسلامی کفایت می کند، برخی ها به شعار این که اسلام نظام راه حل زنده گی ندارد و برخی ها به گمان این که اسلام نظام تطبیقی ندارد و برخی شعارهایی که دعوت را متضرر ساخته و نفعی به اسلام ندارد، سر می دهند.

ولی راه حل سیکولریزم، این مفکوره همیشه اذهان امت را مصروف ساخته که واقعیت آن به کسی پوشیده نمانده است، با وجودی که همیشه کوشش دارند تا با مکر و حیله گری اسالیب و راهکارهای خویش را تغییر دهند. راه حل آن ها بر قاعده "جدایی دین از زنده گی" و "جدایی دین از دولت" استوار است. این قاعده ای است که سیادت از آن مردم بوده نه از شریعت. دموکراسی مهم ترین فراخوان آن هاست که از آن طریق از مردم می خواهند تا با وضع قوانینی حسب "هوای نفس" خویش، خواست خود را تمثیل نمایند و به این طریق تمام قوانین الهی را به دیوار می زنند.

اکنون امت در سطح جهان حجم خباثت و بازی با الفاظ و اصطلاحات جدید این دعوت را درک نموده اند؛ از اصطلاح "سیکولریزم" به اصطلاح "دولت مدنی" وغیره چال هایی است که هدف واحدی دارند و عبارت از "جدایی دین از زنده گی عامه و دولت" می باشد، به گونه ای که فرمان الله سبحانه وتعالی که خالق و توانا و صاحب عظمت هست، هیچ نقشی نخواهد داشت.

حد بالایی "تلبیس" آن دعوت گرانِ سیکولریزم به جای رسیده که یکی از آن ها می گوید: «در سوریه دولت سیکولری می خواهیم که علم و علماء را احترام دارد.» دیگرش می گوید: «سوریه ای با دولت مردمی می خواهیم که نظامیان در آن حکومت ندارند.» از بی حیایی آن ها این است که یکی از آن ها گفته است: «سوریه ای با دولت مدنی می خواهیم؛ نه مانند دولت مدنی محمد که در مدینه اعلام نمود.» و برخی از آن ها می گویند: «دولت مدنی می خواهیم، ولی با مرجعیت اسلام.» این موارد از تلبیس است که هیچ گونه دلیل از طرف شریعت ندارند.

این راه حل می کوشد تا چهره ی خود را در سایه قوت اسلام، برای اهل سوریه پنهان نماید و این راه حل فریب سابقه است نه جدید. دعوت گران آن تقریباً صدسال است که اسلام را از زنده گی عامه ربوده و سعی کرده اند تا مفاهیم اسلام را محو و به جای آن مفاهیم غربی را بر فرهنگ موروثی اسلامی جایگزین سازند. جرأت آن ها در مقابل دین الله سبحانه وتعالی و رسولش صلی الله علیه وسلم به جای رسید که می گویند: «دموکراسی آن ها(غربی ها) عین اسلام و یا عین شورای اسلامی است.»

کسانی که حجم این دعوت را بدوش دارند، از جمله کسانی اند که از بین ما برخواسته، پوست و زبان ما را دارند و رسول الله صلی الله علیه وسلم آن ها را دعوت گران به سوی جهنم وصف کرده است. وظیفه مهم آن ها مخدوش ساختن اسلام و مبارزه برای جلوگیری از قیام دولت خلافت راشده برمنهج نبوت می باشد. تحرکات گروه های سیکولر به ضد انقلاب مبارک شام، در داخل و خارج چنان است؛ هر گروهی را که به اسلام فعالیت دارند، کوشش می کنند تا زهر خویش را داخل آن سازند. مثال: آن ها مبارزه به ضد رأیه و لواء(بیرق های سفید و سیاه) و جایگزینی بیرق های چرکین(سایکس-پیکو) و فضاسازی این بیرق به حیث بیرق انقلاب، از جمله مکر و کینه توزی آن ها با اسلام و دولت اسلامی است که چشمان ما منتظر طلوع آن می باشد؛ ولی حقایق واضح ما را اطمینان می بخشد که این راه حل و حاملین آن ناکام و محو خواهند شد؛ چنان چه الله سبحانه وتعالی می فرماید:

﴿يُرِيدُونَ أَن يُطفِ‍ُٔواْ نُورَ ٱللَّهِ بِأَفوَٰهِهِم وَيَأبَى ٱللَّهُ إِلَّآ أَن يُتِمَّ نُورَهُۥ وَلَو كَرِهَ ٱلكَٰفِرُونَ﴾

[توبه: ۳۲]

ترجمه: مى خواهند نور الله سبحانه وتعالی را با دهان های شان خاموش سازند؛ ولى الله سبحانه وتعالی جز اين نمى خواهد كه نور خود را به كمال برساند، هرچند كفّار ناراحت باشند.

 بار دیگر الله سبحانه وتعالی اطمینان می دهد:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ يُنفِقُونَ أَموَٰلَهُم لِيَصُدُّواْ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ فَسَيُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيهِم حَسرَةٗ ثُمَّ يُغلَبُونَ وَٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ إِلَىٰ جَهَنَّمَ يُحشَرُونَ﴾

[انفال: ۳۶]

ترجمه: بى‏ گمان كسانى كه كفر ورزيدند، اموال خود را خرج مى كنند تا[مردم را] از راه الله سبحانه وتعالی بازدارند؛ پس به زودى[همه] آن را خرج مى كنند و آنگاه حسرتى بر آنان خواهد گشت؛‏ سپس مغلوب مى ‏شوند و كسانى كه كفر ورزيدند به سوى دوزخ گرد آورده خواهند شد.

اما خستگی ما ازین طبقه مردم نیست؛ بلکه از کسانی است که خود را بین مسلمانان جهان عالم می شمارند و دیده می شوند که در میان دو راه حل قرار گرفته و از واقعیت دوری اسلام از صحنه زنده گی متأثر شده اند، آرزوی برگشت اسلام و دولت آن را دارند؛ ولی به طریقۀ ناقص نه به طریقۀ اسلام. دیده می شود که آن ها مقالات سطحی می نویسند، هدف اصلی را ترک و مردم را به پذیرش راه حل دوم سوق می دهند و یا هم در میان راه، متردد می گذارند.

این گونه مردم با خیانتی که دارند، از تحدیث و تجددگرایی اسلام سخن گفته، نصوص را طوری تفسیر می نمایند که با عصر امروزی تطابق داشته باشد؛ از جمله می گویند: بعد از مرور ۱۴ قرن از بعثت رسول الله صلی الله علیه وسلم آیا امکان دارد که مانند طرز تفکر گذشته زنده گی کرد؟ پس تجدید مفاهیم اسلامی و تجدید آن با تطور انسانی لازم و ضروری است. آن ها اسلام را در مقدم مفاهیمی قرار می دهند که بشریت آن را قبول نماید؛ ازین جهت اسلام را لباس تجددگرایی پوشانیده طوری نشان می دهند که اسلام قابلیت پذیرش افکار عصری را دارد. به این گونه می کوشند تا به زعم خویش اسلام را از ملامت مردم بیگانه نجات داده و نزد عامه مقبولش جلو دهند و از تهمت دیگران به اسلام که دین رجعی است نجات یابند. به گمان آن ها لباس قدیمی اسلام کهنه شده و مقبول دیگران نبوده؛ چون نصرانیت هم تا زمانی که تسلیم عصر تجددگرایی نگردید، پیش رفت نکرد.

ازین گونه طرز دید، مفکوره های متعددی سر برآورد؛ مسلمانان باورمند شدند که همراه زمانه و استفاده از فکر غربی جدید درین عصر کنونی، امر مطلوبی بوده و درین خصوص مقالات و افکارِ بیماری برای ضربه زدن اسلامی به خواست غرب در بین امت اسلامی متولد گردید تا ریشه ی سیطره ی خود را در سرزمین های اسلامی مستحکم سازند. این قاعده های کاذب فضاء گردید: "اسلام دین قابل پیش رفت و وضع موجود را قبول می نماید." "آن چه موافق شریعت اسلامی است، قابل تطبیق دانسته و آن چه مخالف شریعت نیست، نیز قابل تطبیق است." "اجازه است تا مطابق اخف ضررین واهون الشرین عمل شود." "اقرار به قاعده آن چه کُل اش تطبیق نگردد، برخی آن ترک نگردد." "دموکراسی از اسلام و عین شوری است." "تغییر احکام با تغییر زمان و مکان چیزی قابل انکار نیست." "آن چه که مصلحت باشد، آن جا شرع است." وغیره.

تلاش کردند تا این دیدگاه ها را مانند هوای نفس در بین امت اسلامی، قاعده ای از بیداری تلقی نمایند تا مسلمانان سوریه را به گودال تباهی سوق دهند. خروج این گونه دیدگاه ها از رهبران، خواه به حسن نیت باشد یا سوء نیت، در واقع خطری جدی برای متفرق ساختن اسلام و مسلمانان تلقی می گردد و در نهایت آن ها چیزی عالی را به ادنا عوض نمودند.

به این گونه مردم باید بگویم: اسلام دینی است که در میدان واقعی برای معتقدین خود طریقۀ خاصی را برای اخذ و تطبیق احکام در نظر گرفته است، اسلام آمده تا در تمام بخش های زنده گی، مشاکل را حل سازد و به همه گان معلوم است که معالجه مشکلات، دارای احکام شرعی است که شریعت حنیف با دلایل قطعی و یا ظنی بیان کرده است. بر مسلمانان ضرور است تا در راستای استنباط احکام، از نصوص ظنی الدلاله کوشش به خرج دهند تا به این طریقه ی خاص، قواعدِ فکریی درست را موافق عقیدۀ اسلامی استنباط نمایند و طریقۀ اجتهاد درست در اسلام ثابت بوده و تبدیل آن در هیچ حالتی جواز ندارد. این یگانه مرجع توسعه فقهی و تنوع فقهی‏ شریعت اسلامی محسوب می گردد.

خلیفۀ اسلامی بعد از بیعتِ امت، به جای رسول الله صلی الله علیه وسلم احکام قطعی شرعی را تطبیق می نماید و در خصوص احکام ظنی، بعد ازین که مجتهدین امت مطابق به قواعد معتبره، اجتهاد درست نمودند، خلیفه آن را تبنی می نماید. پس مسلمانان عقرِ دار اسلام را لازم است تا برای تأسیس خلافت اسلامی در شام تلاش نمایند. درین مقطع تمام مسلمانان به ویژه اهل شام را که زبان زد عامه قرار گرفته اند، به برخی آیات، قواعد و افکار شرعی تذکر می دهیم تا بر اذهان آن ها سیطره یافته، توجه و اتجاه عملی آن ها را مطابق به آن سوق دهند. الله سبحانه وتعالی می فرماید:

﴿وَمَن أَعرَضَ عَن ذِكرِي فَإِنَّ لَهُۥ مَعِيشَةٗ ضَنكٗا﴾

[طه: ۲۴]

ترجمه: هر که از یاد من روی گرداند، پس زنده گی تنگی خواهد داشت و او را روز رستاخیز کور محشور می سازیم.

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلأَمرِ مِنكُم فَإِن تَنَٰزَعتُم فِي شَيءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُم تُؤمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱليَومِ ٱلأٓخِرِ ذَٰلِكَ خَيرٞ وَأَحسَنُ تَأوِيلًا﴾

[نساء: ۵۹]

ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد، الله سبحانه وتعالی را اطاعت كنيد و پيامبر صلی الله علیه وسلم و اولياى امر خود را[نيز] اطاعت كنيد؛ پس هرگاه در امرى[دينى] اختلاف نظر يافتيد، اگر به الله سبحانه وتعالی و روز بازپسين ايمان داريد، آن را به[كتاب] الله سبحانه وتعالی و[سنت] پيامبر صلی الله علیه وسلم[او] عرضه بداريد؛ اين بهتر و نيک فرجام تر است.

 ﴿لَا تُقَدِّمُواْ بَينَ يَدَيِ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ﴾

[حجرات: ۱]

ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد، در برابر الله سبحانه وتعالی و پيامبرش صلی الله علیه وسلم[در هيچ كارى] پيشى مجوييد و تقوای الهی پیشه نمایید.

از جمله قواعد و افکار شرعی این هاست: "آن جا که شریعت باشد، مصلحت است." "اصل در افعال مقید بودن به احکام شرعی است." "اصل در اشیاء اباحت است تا دمی که به تحریم آن دلیل نباشد." "حسن آنست که شریعت حسن گفته و قبیح آنست که شریعت قبیح گفته است." "خیر آنست که الله سبحانه وتعالی را راضی سازد و شر آنست که الله سبحانه وتعالی را ناراض سازد." "پیش از آمدن شریعت حکمی وجود ندارد." "امت اسلامی امت واحد اند." "اسلام نظام های قومی، اشتراکی، دموکراسی و جمهوری را هیچ نمی شناسد." "و اسلام طرز دیدی از زنده گی دارد که از دیگر مبادی اختلاف دارد."

از جمله احادیث رسول الله صلی الله وسلم، مواردی زیادی اند که بر اهمیت پیروی سلف الصالحین و عدم خروج از آن ها تأکید دارد که در نیتجه سبب ورود به بدعت می گردد. رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:

«تركت فيكم ما إن اعتصمتم به فلن تضلوا أبدًا، أمرًا بيِّنا، كتابَ اللهِ وسنّةَ نبيِّهِ»

ترجمه: در بین شما چیزی گذاشته ام، هرگاه به آن چنگ بزنید، گمراه نمی شوید، کتاب الله سبحانه وتعالی و سنت پیامبر وی.

«…وتفترق أمتي على ثلاث وسبعين فرقة كلها في النار ما عدا واحدة. قالوا ومن هي يا رسول الله؟ قال: ما أنا عليه وأصحابي اليوم»

ترجمه: ...امت من به هفتاد و سه گروه منقسم می گردند، تمام آن ها در آتش اند، به جز یک. گفتند کدام است یا رسول  الله؟ فرمود: آن چه من و اصحابم بر آنیم.

«تركتكم على المحجّة البيضاء لا يزيغ عنها بعدي إلا كل ضالٍّ»

ترجمه: در بین شما طریق مستقیمی گذاشته ام که بعد از من جز گمراه، کسی دیگری از آن منحرف نمی شود.

«خير الناس قرني ثم الذين يلونهم، ثم الذين يلونهم»

ترجمه: بهترین قرن، قرن من است؛ سپس قرنی که بعد از من می آید و سپس قرنی که بعد از آن می آید.

«…إن من يعش منكم فسيرى اختلافًا كثيرًا. وإياكم ومحدثات الأمور فإن كل محدثة بدعة، وكل بدعة في النار… عليكم بسنتي وسنة الخلفاء الراشدين المهديين، عضّوا عليها بالنواجذ»

ترجمه: ...کسانی که بعد از من می آیند، اختلاف زیادی را خواهند دید و شما یادی از امور جدید در دین بپرهیزید، پس هر شی جدید در دین بدعت بوده و هر بدعتی در آتش است... بر شماست پیروی سنت خلفای راشدین هدایت گر، به دندان های تان محکم گیرید.

«كل عمل ليس عليه أمرنا فهو رد»

ترجمه: هر عملی که در آن امری ما نباشد آن مردود است.

پس درین اقوال رسول الله صلی الله وسلم دعوتی است برای پیروی و دوری از بدعت و دلالتی اند، بر این که زمانه هرقدر امتداد یابد، شریعت قابل تطبیق و قابلیت حل مشاکل را دارد؛ ولی برماست که پابند سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم و سنت خلفای راشدین باشیم.

واقعیت فوق زمانی است که عقیده اسلامی را در نفوس خویش حفظ نموده و فقط آن را مرجع قیادت فکری خود قرار داده، هرگونه افکار را در چارچوب آن قیاس نموده و آن را قاعده انطلاق نهضت خویش قرار دهیم و به این طریق می توان از استدلال مطابق به هوای نفس جلوگیری نموده و اسلام را از خود، اولاد، اهل، مصلحت و هوای نفس بهتر بدانیم. کلمه طیبه از همه افکار بر نفوس ما سیطره داشته، بالاتر از آن هیچ چیزی را ندانیم و افکار کفر را از نفوس خویش خارج سازیم تا از جامعه دور شوند.

لازم است در سوریه؛ مانند صف واحد همراه با راه حل اسلامی و دعوت گران آن در مقابل راه حل سیکولریزم و دعوت گران آن استاده شده تا با هم حُکم الله سبحانه وتعالی را با اقامۀ خلافت راشده برمنهج نبوت زنده سازیم. فرصت ها میسر است و این فرصت تاریخی است و کار کردن برای آن از قهر الله سبحانه وتعالی در امان می سازد.

نویسنده: انجنیر عبداللطيف شامی

 

ادامه مطلب...

نگرانی امریکا در مورد سیاست افغانستان

  • نشر شده در سیاسی

اظهارات اخیر دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا در امور افغانستان این را می رساند که وی در مورد جنگ افغانستان دلسردی خود را ابراز کرده و خواهان تغییر سیاست جنگی امریکا در این خصوص است. به نقل از شبکه خبری "ان بی سی": «دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا نسبت به مشاورین خود که مسؤولیت جنگ استراتیژیک امریکا در افغانستان را به عهده دارند، آشفته بوده و اخیراً پیشنهاد اخراج فرمانده ارشد نظامی امریکا را در نشستی در کاخ سفید که منجر به تیره گی انجامید، صادر کرد.»

در نشستی که در ۱۹ ماه جولای برگزار گردیده بود، دونالد ترامپ تبدیلی جنرال نیکلسون را چندین بار پیشنهاد کرد. نیکلسون فرمانده نیروهای امریکایی در افغانستان می باشد، زیرا نیکلسون در جنگ افغانستان پیروز نبوده و بنابر قول برخی از مسؤولین بلندپایه امریکایی، این فرمانده امریکایی هدف امریکا را در افغانستان بر آورده نکرده است. پنتاگون اما به دنبال تداوم حضور خود در افغانستان است.

به گفته  برخی از مقامات، ترامپ بیش از دو ساعت را روی این موضوع بحث و گفتگو داشته و از همپیمانان ناتو  درین راستا شکایت داشته است. این واقعیت است که مبارزه امریکا در افغانستان از بهر سیطره بر ثروت های معدنی افغانستان است، از این رو جنرال بلندپایه امریکا از طرح رئیس جمهور امریکا در مورد اخراج نیروهایش از افغانستان شکایت دارد.

مسأله افغانستان به یک نقطه درگیر بین ترامپ و مشاور امنتی ملی "مک ماستر"  مبدل گردیده است، به گفته یک منبع ناشناس که از ویب سایت "دیلی کولر" نقل قول گردیده است : «هر تصمیمی که رئیس جمهور امریکا به هدف انجام آن می گیرد، مک ماستر در مخالفت آن قرار می گیرد.» هم چنان با توجه به نقل قول از یک مقام ارشد سابق که در مصاحبه اش گفت: «ترامپ خواهان اخراج نیروهای امریکایی از افغانستان و سوریه می باشد، اما مک ماستر می خواهد جنگ بیشتر در این دو کشور تشدید یابد، به همین ترتیب ترامپ خواهان تعامل در قضیه چین است، اما مشاور امنیت ملی وی عدم خواستار این تعامل می باشد.»

هم چنان ترامپ خواهان تعامل در قضیه صلح است، مگر مشاورش چنین نظری را ندارد. چنان چه می دانید در نشستی در مورد خلاصی امریکا در قضیه ایران بحث و تبادل نظر صورت گرفت، اما مک ماستر نخواست که امریکا از قضیه ایران خلاصی یابد، وی در برابر چشمان ما شگفت زده شده است، فقط شگفت زده.

در واقع، ما شاهد مبارزه بین طرفداران ترامپ و مؤسسات امنیتی پیرامون این سیاست های مختلف هستیم. افغانستان اما به ویژه به یک نقطه مشاجره به دلیل شواهد گسترده ای که در مورد ناکامی امریکاست مبدل گردیده است. رژیم کابل اما مورد حمایت امریکا، بالای نصف دولت با این همه بزرگی که افغانستان دارد سیطره و کنترول داشته و اکثراً مجاهدین در برابر نظام افغانستان در جبهات جنگ به پیشرفت هایی نایل می شوند.

افغانستان از نقطه نظر حیاتی و استراتیژیک بودن اش به امریکا نقش بسیار مهمی را بازی می کند، چنان چه این دولت مرتفع بین جنوب، وسط و غرب آسیا قرار دارد، تا جایی که پایگاهای مناسبی برای تهدید و سیطره بر کشورهای دیگر درین مناطق وسیع و مهم دیده می شود، بنابر این روسیه و چین در شمال این کشور قرار دارند، اما در عقب افغانستان تنها امریکا است که در حال بر آورده ساختن اهدافش در این کشور می جنگد، ولی مسلمانان مخلص افغانستان به حاکمیت کفار هرگز راضی نشده و نخواهند شد.

نویسنده: عثمان طه

ادامه مطلب...

به گلوله بستن جوان فلسطینی توسط نیروهای دولت یهود

(ترجمه)

خبر:

به گزارش هارتز، هفتۀ گذشته یک جوان فلسطینی بعد از آن که دو پایش همراه با یک دست اش به گلوله بسته شد، حالا در شفاخانه با زخم های شدید دست و پنجه نرم می کند. محمد قدومی روز سه شنبه در نزدیکی مرز کرانۀ غربی مصروف جمع آوری چوب سوخت بود که نیروهای اشغالگر دولت یهود بالای او آتش باری کردند. قدومی به شفاخانۀ میر در کفار سبا انتقال داده شد و عملیات طولانی را پشت سر گذراند، پس از آن وضعیت وی بهبود یافت؛ مگر هنوز هم در حالت وخامت به سر می برد. (منبع: دیدبان شرق میانه)

تبصره:

چنین است بی رحمی اشغال صهیونیستی، پدر قدومی گفت که پسر ۱۳ ساله اش یکی از چهار جوانی بود که در برابر موانع در پهلوی خانۀ شان در قریۀ جایوس قدم می زدند. او افزود: «او در استقامت مانع بود، چهار جوان در آن جا بود و عساکر در زیر درختان زیتون ایستاده بودند. آن ها در استقامت مانع رفتند، عساکر می توانستند که قدومی را دستگیر کنند؛ مگر آن ها سه بار بالایش آتش باری کردند.»

پدر وی تأکید کرد که قدومی تلاش عبور به خاک تعیین شدۀ این دولت را نکرده  برخلاف آن چه که عساکر ادعا می کنند و نه هم این جوانان به طرف عساکر سنگ پرتاب کرد؛ چون آن ها از نظرشان دور بودند. عدالت عمیقاً به تمسخر گرفته شده است، این که اردوی صهیونیست گفته که ما مراحل قانونی در مورد پرتاب سنگ از طرف این جوان مجروح شده را به بررسی می گیریم.

اردوی دولت صهیونیستی از دیر زمانی متهم بر تطبیق برنامۀ "فلج سازی" علیه مردم فلسطین در کرانۀ غربی است. گزارشی که از طرف مرکز منابع بدیل به نشر رسیده، دریافته است که در شش ماه اول ۲۰۱۶م، از جمله ۸۶ تن فلسطینیان که تنها در بثلیهم به گلوله بسته شده اند، حد اقل ۳۰ تن آن در پا و یا زانو زده شده است. مردم عام آن ها نیز در تشویق چنین اعمال علیه جوانان فلسطینی شهره اند. فلسطینیان در شهرهای بزرگ کرانۀ باختری از مقامات شین بت که در میان دیگران به نام های "کپیتان نیدال" و " کپیتان عماد" مشهور اند، یاد آور می شوند. آن ها به صورت منظم جوانان را در صورت عدم توافق با سربازان یهودی، تهدید به خنثی سازی می کنند.

ما می پرسیم، تا چه وقت ارتش مسلمانان ضعیف و بسته می مانند. فرمانبردار در برابر حکام شریری که آن ها را با نمایش هایی بی مورد قدرت، آن ها را مستعمره نگهداشته، تانک ها و جت هایی را که تنها علیه مسلمانان بی گناه با اجابت از پلان های متحدین غربی شان استفاده می شوند، به نمایش می گذارند.

همزمان با افزایش تکالیف امت، رشد سیکولریزم و جریانات اصلاح طلبی امت و ارتش های مسلمان باید به شکل گسترده به خاطر مکلفیت های شان برخیزند؛ باید بدانند که تنها راه تغییر اینست تا باطل با همۀ مظاهر آن؛ از قبیل: سیکولریزم، دموکراسی و نشنلیزم محو شود. دعا و صدقه بهتر است؛ اما هیچ گاهی برای دعوت و جهاد فی سبیل الله بدیل قرار گرفته نمی تواند. غفلت در مورد دعوت و جهاد دلیل حقارت ما شده است.

«إذَا ضَنَّ النَّاسُ بِالدِّينَارِ وَالدِّرْهَمِ، وَتَبَايَعُوا بِالْعِينَةِ، وَاتَّبَعُوا أَذْنَابَ الْبَقَرِ، وَتَرَكُوا الْجِهَادَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَنْزَلَ اللَّهُ بِهِمْ بَلَاءً، فَلَا يَرْفَعُهُ حَتَّى يُرَاجِعُوا دِينَهُمْ.»

(رواه احمد)

ترجمه: اگر مردم دینار و درهم را اندوخته و به اساس العینه( نوعی از تجارت مشابه به ربا) تجارت کنند و دم های گاو را تعقیب کرده، جهاد در راه الله سبحانه وتعالی را ترک کنند، الله سبحانه وتعالی بالای شان حقارت را نازل می کند و تا زمانی دور نخواهد شد تا این که به دین شان بر نگردند.

نویسنده: ملیحه حسن

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

 

ادامه مطلب...

قرار گرفتن اردوغان در پهلوی دشمنان اسلام، به معنای تحقیر نمودن مسلمانان است

خبر

به نقل از شبکه خبری سکای نیوز عربی، به روز پنجشنبه بتاریخ ۳ اگست ۲۰۱۷م در خبری که به نشر رسیده است چنین آماده است: «مولود جاووش اغلو وزیرخارجه ترکیه پس از دیدار اش با همتای چینی خود "وانگ لی"، وعده جلوگیری از هرنوع گزارش علیه چین در رسانه های ترکیه را داده و تأکید کرده است کشورش در رابطه به امنیت چین به اندازه ای امنیت خود نگران است. وی افزوده است : ما بر این باور هستیم که امنیت چین امنیت ما است، و اجازه نخواهیم داد که هرگونه فعالیتی در ترکیه چین را هدف قرار دهد، علاوه بر آن هرگونه اقدامات لازم را برای جلوگیری از هر نوع گزارش مطبوعاتی علیه چین،  اجرا خواهیم کرد.»

تبصره

دولت جنایت کار چین ظلم خود را علیه مسلمانان ادامه داده که در نتیجه هزارها تن از مسلمانان ایغور ترکستان شرقی از محل سکونت خویش خارج شده جان ها و دین شان را نسبت به ظلم و ستمی که دولت مجرم چین علیه آنان انجام  می دهد در خطر دیدند، از این رو آنان به ترکیه فرار کرده تا در پهلوی برادران دینی خود در امن و امان بسر ببرند، مگر متأسفانه آنان بدون  این که خوش آمدید گفته شوند، به گونه ی تأسف بار، نظام خائن ترکیه آنان را به دولت چین تسلیم نموده و از هرگونه خیزش در برابر دولت چین که بالای آنان ظلم می کند و سرزمین شان را اشغال کرده است، ممانعت کرد.

ترکیه و حاکم آن(اردوغان) مدعی است که مسلمانان مظلوم را مورد حمایت قرار می دهد، ولی در حقیقت در ظلم علیه آنان شریک است، ظالمین را در ظلم و ستم شان یاری کرده، به خصوص در ظلمی که علیه مسلمانان ایغور در حال حاضر جریان دارد، شریک است.

ترکیۀ سیکولر در روابط اسلامی میان مسلمانان کدام ارزش را دارا نمی باشد، اساس اعمال این دولت سیکولر منفعت بوده و سیکولریزم اساس دولت و نظامش است، پس این کشور در هر جایی که مسلمان ها مورد اهانت قرار گرفته و تحقیر شوند شانه خالی می کند؛ مثال این نوع ظلم ها، همین حالت مسلمانان ایغور و قرار گرفتن اردوغان در پهلوی چین علیه آنان می باشد. هم چنان در سوریه حلب را به روسیه و نظام بشار اسد تسلیم نمود، مسلمان های جزیره قرم را تنها گذاشت و در پهلوی روسیه قرار گرفت، و نیز آذربایجان را به تنهایی گذاشته و به ارمنیا تسلیم نمود.

نویسنده: عثمان طه

 

ادامه مطلب...

موقف ما در قبال فتنه و جنگ موجود افغانستان چه باید باشد؟

  • نشر شده در سیاسی

حوادث این روزهای افغانستان قلب هر مسلمانی را به لرزه در می‌آورد. صحنه‌های از خون‌ریزی، ویرانی، حملات انفجاری و انتحاری، جنازه‌های کودکان و زنان و جوانان، خانه‌های ویران شده، حال و احوالِ این روزهای افغانستان است. ما هر روز شاهد کشتار سیل آسیای مردم تحت نام‌های گوناگون می‌باشیم: گروهی تحت نام نیروهای دولتی کشته می‌شوند، گروهی تحت نام مخالفین دولت و طالبان قربانی می‌گردند، تعدادی تحت نام نیروهای خیزش به قتل می‌رسند و گروهی تحت نام مردم عام در این جنگ کثیف، به رگ‌بار گلوله بسته می‌شوند. جنگی که در آن پیر و جوان، بدون تفکیک به قربانگاه می‌روند و رُخ در نقاب خاک می‌کشند.

وضعیت کنونی که جبراً تحمیل می‌گردد انسان را وا می‌دارد که از خود عکس‌العمل نشان دهد و به یکی از جهات بپیوندد و برای حفظ جان و مالش تلاش کند. در این میان، ما با چند دسته از مردمی مواجه هستیم که دارای موقف‌گیری‌های مختلف اند: تعدادی‌ها با استفاده از وضعیت وخیم موجود، ماهی‌گیری می‌کنند و در تلاش تضمین منافع شان می‌باشند و وضعیت نابسامان موجود را نردبانی برای کسب قدرت و ثروت می‌پندارند. تعدادی دیگری، در قبال وضعیت موجود موقف احساساتی را در پیش گرفته و دست به خشونت کورکورانه می‌زنند. تعدادی‌ها از روی ضعف، سکوت نموده و به وضعیت موجود تن می‌دهند. گروهی دیگری از روی ناگزیری، جبراً مجبور می‌شوند که دست به سلاح برده تا از جان و مال و کیان خویش دفاع کنند. گروهی دیگری از مردم، راه مهاجرت را در پیش گرفته و به امید رسیدن به یک زندگی خوب، خطرات رفتن به اروپا را به جان پذیرفته؛ که تعدادی شان در راه کشته و غرق شده یا بالای ناموس شان تجاوز صورت می‌گیرد، و تعدادی دیگری که به اروپا می‌رسند ذوب جوامع غربی گردیده و ارزش‌های اسلامی در زندگی شان رنگ می‌بازد. گروهی دست به ایجاد ائتلاف‌ها و محورهای سیاسی می‌زنند تا باشد قدرت از دست رفته‌ای خویش را باز یابند.

اما راستی موقف ما در این وضعیتِ پر از فتنه و فساد چه باید باشد؟

هر نوع موقف‌گیری ما در این همچو وضعیت وخیم باید بسیار دقیق، سنجیده و حساب شده باشد. به خصوص موقف‌گیری رهبران با رسوخ و متنفذین قومی و سیاسی که مردم از آن‌ها حمایت می‌کنند و موقف شان باعث کشانیدن تعدادی از مردم به یک سمت می‌گردد. چون از یکسو موقف‌گیری یک مسلمان در قبال اوضاع جاری جواب اُخروی دارد و از سوی دیگر، هر نوع موقف‌گیری خطا، باعث ریختن آب در آسیاب دشمن می‌گردد.

برای اتخاذ موقف درست و شرعی، اسلام برای ما تعلیم داده است که مسلمانان باید حکم عمل خود را بدانند، بدون دانستن حکم عمل نباید عملی را انجام دهند. بدین لحاظ، در زمان فعلی اولاً ما نیاز به درک درست نصوص قرآنی و حکم شرعی در قبال وضعیت موجود داریم و در قدم دوم بایست شناخت دقیق از جوّی موجود سیاسی داشته باشیم، تا بدانیم که اسلام در زمان فعلی اتخاذ کدام موقف را از ما خواسته است تا بدین‌ترتیب بتوانیم مسیر خویش را روشن کنیم و جای‌گاه خویش را در تعاملات موجود سیاسی به درستی درک نماییم. چنان‌چه پیامبر در پرتوی نصوص و تحلیل شرایط، موقف خویش را در قبال اقوام و وضعیت موجود سیاسی آن زمان اعلام می‌نمود.

با این گفته‌ها، جنگ خانمانسوزی که امروز در افغانستان جریان دارد و گروه‌های مختلف بنام‌های گوناگون در آن نقش‌آفرینی دارند، نسخه‌ای است که امریکا برای این سرزمین پیچانیده است. هدف امریکا در افغانستان ایجاد یک نظام ضعیف، شکننده و دست نشانده می‌باشد که در داخل این نظام، رقابت‌های داخلی موج بزند و این رقابت‌ها توسط رهبران دست نشانده به میان مردم انتقال یابد، تا مردم، زمام‌داران و رهبران قومی و سیاسی درگیر رقابت‌های قومی، زبانی، سمتی و لسانی گردند و طراح اصلی این سیاست کثیف را نبینند و دشمن (امریکا و ناتو) را دوست و ناجی تصور نمایند.

 این حالت مصروفیت، باعث گردیده تا مردم نتوانند گذشته‌ی خویش را به تحلیل گیرند که کی‌ها تحت نام کدام پروسه‌ها در گذشته ما را ضربه زد و تضعیف نمود؟ و نمی‌توانند تصویر روشن از آینده داشته باشند و در آیینه‌ی شفاف وضعیت آینده را به تماشا بنشینند. چون هدف امریکا استفاده از افغانستان برای اهداف استراتژیک اش می‌باشد، پس لازمه‌ی این سیاست، مصروف ساختن مردم و رهبران در درگیری‌های روزمره، موقتی، پیش‌پا افتاده و سطحی می‌باشد تا از یکسو مردم را تشنه خون یکدیگر سازند و از سوی دیگر رهبران و متنفذین را بجان هم انداخته و در نتیجه به حذف فزیکی آنان اقدام نمایند.

یکی از این موارد، بازی سقوط و گرفت ولسوالی‌ها است. در این اواخر، طالبان تعدادی از ولسوالی‌ها را در افغانستان تصرف نموده و پس از چندی دو باره از دست شان به دولت می‌افتد. این بازی سقوط و گرفت، باعث گردیده تا در این میان مردم عام بیشترین ضربه را متحمل شوند. درگیری دولت و طالبان باعث کشته شدن مردم عام  و مختل ساختن زندگی روزمره آنان گردیده است.

این‌جا نیاز است تا مکث کنیم که کی‌ها از همچو حملات نفع می‌برند، در حالی‌که قربانی این جنگ، عسکر امریکایی اشغالگر نه؛ بلکه  مردم عام و غریب می‌باشند. این حملات باعث لکه‌دار شدن نام اسلام و ایجاد تفرقه و نفاق در میان مردم می‌گردد. نتیجه‌ی این کار، مردم را به نقطه‌ی قرار می‌دهد که از گروه‌های که تحت نام داعیه خدمت به اسلام کار می‌کنند، منزجر شده و باعث بی اعتمادی، ترس و دلهره می‌گردد. در ضمن، این حالت باعث نفرت مردم از گروه‌ها شده و مردم را به آجنداهای غربی نزدیک‌تر می‌سازد و جبهه غرب را قوی‌تر ساخته و برای حضور آن‌ها توجیه بیشتر ایجاد می‌کند.

 حالت هرج و مرج کنونی این ادعای غرب را واقعاً تصدیق می‌دارد که افغانستان را تروریست‌ها تصرف نموده و بر آن تسلط دارد. پس حضور غرب در افغانستان برای نابودی این تروریست‌هاست. این حالت، باعث تداوم ترور و وحشت گردیده و ماشین "جنگ با تروریزم" ـ که در حقیقت جنگ علیه اسلام و مسلمانان است ـ را قوی‌تر می‌سازد و بیشتر به چرخ در می‌آورد. تأسف‌بار این است که: رهبران و مردم ما بجای پرداختن به نسخه اصلی وحشت و دیدن گندیدگی آب در بالاها (امریکا)، همواره در جوی‌بارهای پایین و حوادث پیش‌پا افتاده، قربانی شده‌اند.

دولت، طالبان و تعدادی از نیروهای خیزش مردمی هر کدام نفع خود را در این وضعیت بغرنج جستجو می‌کنند. اما فراموش می‌کنند که بزرگترین نفع را از این جنگ خانمانسوز امریکا می‌برد و پیروزی‌های کوچکی که آنان آن را موفقیت بزرگ تعریف می‌کنند، باعث تداوم وضعیت موجود و آب انداختن در آسیاب اشغال امریکا در افغانستان می‌گردد. حتی آن‌های که جبراً جنگ بالای شان تحمیل می‌گردد و برای دفاع دست به سلاح می‌برند، به نحوی امریکایی‌ها از جنگ مشروع آن‌ها سوء استفاده می‌کند و با وخیم جلوه دادن وضعیت موجود برای افزایش نیروهایش زمینه سازی می‌کند.

بدترین سناریوی وضعیت موجود این است که قاتل و مقتول، ظالم و مظلوم هر دو منحیث مسلمان شناخته می‌شوند: چه مردم و گروه‌های که جبراً برای دفاع از خود دست به سلاح می برند، و ناخواسته وارد این معرکه می‌گردند، و چه طرف‌های دخیل دیگر در جنگ که بحیث قاتل چهره نمایی می‌کنند. پس ضرورت است تا یکبار سر در گریبان خویش فرو برده و بیاندیشیم که ما چه مدت دیگر از سوی این نظام‌های خاین و باداران شان فریب بخوریم. این شایسته نیست که مسلمان از یک سوراخ دو بار گزیده شود. چنان‌که مجاهدین افغانستان در درگیری‌های دهه هفتاد شمسی برعلیه یکدیگر جبهه گرفتند، و خون یکدیگر را برای رسیدن به قدرت به زمین ریختند و در نتیجه‌ی رقابت‌های داخلی شان، هرج و مرج سیاسی در کشور بمیان آمد و در نهایت باعث حضور امریکا در افغانستان گردید.

پس نیاز جدی داریم تا موقف‌گیری ما در زمان فعلی فتنه و فساد بسیار دقیق و برخاسته از مبداً اسلام باشد و چه بسا که این کار بسیار مشکل و نیاز به رهبران حکیم و مدبر دارد. چنان‌چه، در تاریخ اسلام ما نمونه‌های فراوانی داریم که در آن موقف‌گیری و طرف واقع شدن بسیار مشکل بوده است. چنان‌چه، قضیه خوارج، اختلاف میان حضرت علی با حضرت عائشه و بسیاری از واقعات دیگر را از این دست سراغ داریم که طرف واقع شدن و اتخاذ موقف را بسیار مشکل ساخته؛ به‌خصوص برای رهبران مردمی و سیاسی که طرف واقع شدن شان وزنه‌ی خاصی به یک طرف می‌بخشد و مرگ و زندگی هزاران تن را رقم می‌زند.

هدف این نیست که ما دست زیر الاشه بنشینیم و وضعیت موجود را تماشا کنیم و برای تغییر وضعیت موجود راه مبارزه را در پیش نگیریم، بلکه هدف این است تا حق را بشناسیم، و در تمامی جبهات از حق دفاع کنیم ولو که در تضاد با منافع شخصی، گروهی، سمتی و بخشی از عملکرد گذشته‌ی ما قرار داشته باشد. شامل شدن در نظم موجود سیاسی(دولت افغانستان) و تلاش برای اصلاحات و قدرت گرفتن در این نظام های ستم‌گر ما را از حق دور می‌سازد و موقف‌گیری ما را در قبال قضایای موجود متزلزل و در بسا موارد شریک جرم نظام‌های فعلی و باداران شان قرار می‌دهد.

در ضمن، آن‌های که امروز در کنار امریکا به قدرت و ثروت رسیده‌اند و موقف‌گیری‌های عجیب و غریب علیه ارزش‌های دینی و مردمی دارند، بدانند تا زمانی‌که امریکا از شما منحیث مهره در معادلات سیاسی استفاده می‌نماید، شما قدرت دارید، اما زمانی‌که تاریخ مصرف تان به اتمام رسید، جای تان زباله‌دان کثیف است و روسیاه تاریخ و مردم خواهید بود.

بناءً، از زیبایی‌ها اسلام این است ک مسلمان را زیرک، با تدبیر و بادقت تربیه می‌کند و وی را با سلاح دانش و آگاهی (وعی) سیاسی مجهز می‌سازد که هر قدمش سنجیده و هر تصمیم‌اش با حکمت باشد. زیرا اسلام می‌خواهد پیروانش مدل و الگوی برتر برای جهانیان باشند. اسلام نسلی را تربیه کرده و می‌کند که سیاست جهان را براساس صداقت و فضیلت به پیش می‌برند، موقف‌گیری شان براساس مبدأ اسلام می‌باشد، نه براساس واقعیت‌های موجود و هوای نفس.

متوجه باشیم که به هر آجندا و راه حل سیاسی که چنگ می‌زنیم باید از مبدأ اسلام نشأت کرده باشد و هر گاه این آجندا و راه حل برگرفته شده از اسلام نباشد حتماً متأثر از امریکا و غرب است و نمی‌تواند برای ما منحیث چراغ راه و الگو قرار گیرد. چون در تناقض اساسی با ارزش‌ها و افکار اساسی زندگی ما قرار می‌داشته باشد. چه بسا امروز گروه‌های شیطانی زیادی شکل گرفته‌اند که نمی‌توانند آجندا و راه حل سیاسی مبدأیی ارایه کنند و تغییری را به نفع اسلام و بهبود زندگی مردم رقم بزنند.

برادران عزیز به حق که وقت آن فرا رسیده که عزت و اهمیت خون خود و برادران مسلمان تان را بدانید و بخاطر منافع پیش‌پا افتاده –که شما آن را بزرگ فکر می‌کنید ـ آن را نریزید و نگذارید که خون شما بقای استعمار را تضمین کند. ارزش خون یک مسلمان بالاتر و باارزش‌تر از خانه کعبه است و این ارزش را تنها در زیر سایه دولت خلافت راشده ثانی خواهید دانست. جایی‌که خون‌ها برای سربلندی اسلام ریخته می‌شود و بهترین باغ‌ها را که چشم ندیده، گوش نشنیده و در ذهن خطور نکرده، الله سبحانه و تعالی برای شهیدان تزئین نموده است.

مصدق سهاک

عضو دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه