تاریخ هجری :29 صفر 1446
تاریخ میلادی : سه شنبه، 03 سبتامبر 2024م
دفتر مطبوعاتی
ماليزيا
مالیزیا روز استقلال را گرامی میدارد: اما استقلال واقعی کجاست و خائنان واقعی چه کسانی هستند؟
انور ابراهیم نخست وزیر مالیزیا در جریان سخنرانی خود به مناسبت شصت و هفتمین سالروز استقلال مالیزیا، به مسائل مختلفی پرداخت و به نظر میرسید که خود را به عنوان یک «قهرمان» برای مردم خویش معرفی میکند. انور به تعهد خود برای ریشهکن کردن فساد و سوء استفاده از قدرت در دولت به شدت تأکید کرده است. اما زمانی که به این نکته توجه میشود که معاون خود او، که توسط خودش منصوب شده است، در چندین دوسیه فساد دخیل بوده و با این حال به شکل بحثبرانگیزی تبرئه شده، سوالاتی مطرح میشود. مردم نمیتوانند این سوال را مطرح نکنند: اگر انور نخست وزیر نبود، آیا معاون او به این آسانی تبرئه میشد، به ویژه پس از اینکه یک دوسیه ابتدائیه قوی علیه او شکل گرفته بود؟
انور در سخنرانی خود، به شدت بر تعهد خویش برای پایان دادن فساد گذشته و سوء استفاده از قدرت از زمان به دست گرفتن رهبری این کشور تأکید کرد. او قصد خود را برای ایجاد شکل جدید حکومتداری اعلام کرد که در آن رهبران پاسخگو بوده و از سوء استفاده از ثروت ملی برای منافع شخصی خود جلوگیری میشود. با این حال، آیا انور واقعاً از این موضوع بیاطلاع است، یا به عمد نادیده میگیرد که ثروت ملی، از دولتهای گذشته تا دولت خود او، هرگز به طور واقعی به نفع مردم استفاده نشده است؟ منابع فراوان مالیزیا - مانند نفت، گاز طبیعی، چوب، منبع طبیعی المونیم (بوکسیت) و منابع طبیعی دیگری که به عنوان ملکیت عامه شناخته میشوند، باید به طور معقول و درست آن به نفع مصرف شوند. اما سود این منابع به جیب چی کسانی میرود، اگر به جیب قدرتمندان و همدستان آنها نمی روند؟
انور همچنین اظهار تأسف کرد که در دوران استعمار، قدرتهای خارجی ثروت مالیزیا را برای منافع خود استخراج میکردند. اگرچه این مسأله حقیقت دارد، اما سؤال مهم این است که: پس از دستیابی به «استقلال»، چه کسانی نقش استعمارگران را بر عهده گرفتهاند، اگر رهبران مالیزیا و همدستانشان نبودند؟ واقعیت تلخ در مورد مالیزیا این است، کسانی که در قدرت هستند، اغلب به ثروت عظیمی دست مییابند، در حالی که شهروندان همچنان در رنج و مشکلات به سر میبرند. این رهبران این ثروت خود را از کجا به دست میآورند، اگر از منابع ملی را حیف و میل نمیکنند؟ آیا انور این حقیقت را نادیده میگیرد یا سعی دارد مردم را فریب دهد؟
نخست وزیر همچنین به مسئله جزیره باتو پوتیه اشاره کرد که به سنگاپور «واگذار» شد. انور گفت: «تنها تعداد کمی از کشورها در جهان به سادهگی حتی یک اینچ از زمین یا یک دانه سنگ خود را به کشوری دیگر واگذار میکنند. در حالی که ما تصمیم محکمه بینالمللی کیفری (ICJ) درباره جزیره باتو پوتیه را میپذیریم. این غفلت خود ما بود که منجر به این خیانت به کشورمان شد. هیچ کشوری در جهان به این راحتی سرزمین خود را واگذار نمیکند. کشورها جنگ میکنند و مردم آن جانهای خود را از دست میدهند تا حتی کوچکترین بخش از سرزمین خود را محافظت کنند. «اگرچه او نام از مسؤولان که در از دست دادن باتو پوتیه سهم داشتند نبرد، اما به خوبی معلوم است که دکتر مهاتیر محمد در آن زمان نخست وزیر بود»
دفاع از حقوق سرزمینی ما، حتی اگر فقط یک اینچ زمین باشد، بسیار حیاتی است. اگر این موضع انور است، مالیزیا باید همچنین به دنبال بازپسگیری جزیره سنگاپور باشد که در سال ۱۹۶۵ م . توسط نخست وزیر اول مالیزیا به سنگاپور«واگذار» شد. علاوه بر این، انور باید برای بازگرداندن چهار منطقه شمالی ما - سونگخلا، ناراتیوات، یالا و پاتانی - تلاش کندکه تحت توافقنامه بانکوک در سال ۱۹۰۹م توسط بریتانیا و تایلند امضا شده بود و«نامعتبر» است، به تایلند واگذار شدند. این مناطق بخشهای از دسترفته کشور ما هستند و انور باید صادقانه پیگیری کند تا آنها را بازپس گیرد اگر واقعاً به سخنان خود پایبند است.
همچنین، انور باید به شدت از آزادی مسجد الاقصی، که مسجد ما است، و کل سرزمین مبارک فلسطین، که سرزمین ما است و در حال حاضر تحت اشغال یهودیان است، حمایت کند. آیا ملتها نباید برای بازپسگیری حتی بخش کوچکی از سرزمین اشغالی خود جنگ کنند، همانطور که انور گفت؟ پس چرا او چنین اقدامی برای بازپسگیری مسجد الاقصی و فلسطین انجام نداده است؟ حتی گیجکنندهتر این است که انور از راهحل دو کشور برای فلسطین حمایت میکند. آیا او نمیداند که چنین راهحلی شامل واگذاری بخش بزرگی از سرزمین ما (فلسطین) به اشغالگران یهودی است؟ آیا نباید بازپسگیری حداقل بخشی از سرزمین ما ضروری باشد؟ چگونه انور میتواند واگذاری بزرگترین بخش از سرزمین ما (فلسطین) به غاصبان را از طریق راهحل دو کشور توجیه کند؟
انور همچنین تمایل خود را برای تبدیل کردن مالیزیا به یک کشور بزرگ، در آسیا و هم در سطح جهانی، ابراز کرد. اگرچه این آرزوها ستودنی هستند، اما در صورتی که تحت چارچوب عقیده و شریعت اسلامی پیگیری نشوند، تنها به عنوان لفاظی باقی خواهند ماند. امکان ندارد مالیزیا بتواند به یک سرزمین بزرگ اسلامی تبدیل شود در حالی که همچنان به حیث یک کشور کوچک تحت سلطه تأثیرات غرب است. بزرگی دستیافتنی نخواهد بود اگر مالیزیا همچنان ایدئولوژیها، سیستمها، قوانین، فرهنگ و حتی ذهنیت استعمارگران را در خود داشته باشد. رسیدن به بزرگی واقعی غیرممکن است اگر عقیده این سرزمین همچنان سیکولار باقی بماند، دین را از زندگی و حکومت جدا کند. چه نوع بزرگییی میتوانیم به دست آوریم وقتی مالیزیا هرگز به معنای واقعی «استقلال» نداشته است؟
استقلال واقعی برای این سرزمین و مردم آن تنها زمانی محقق میشود که این کشور تنها از الله متعال اطاعت و به او تسلیم باشند، نه به ایدئولوژیها، سیستمها و قوانینی که توسط استعمارگران تحمیل شده است. تا زمانی که دولت مالیزیا بر اساس ایدئولوژیها، سیستمها و قوانینی که از استعمارگران به ارث رسیده است، حکومت میکند، استقلال واقعی دست نیافتنی خواهد ماند. در واقع، کسانی که در قدرت هستند و بر اساس این چارچوبهای استعماری حکومت میکنند، در اصل خائنان واقعی کشور و امت اسلامی هستند، زیرا آنها نتوانستهاند امانتی را که الله سبحانه و تعالی به آنها سپرده است، که عبارت از اجرای کامل شریعت اوست، به درستی انجام دهند.
استقلال واقعی در این سرزمین تنها زمانی محقق میشود که عقیده آن از سیکولاریسم به اسلام عزیز تغییر یابد، و به دنبال آن، یک تحول کامل در سیستم و قوانین آن از سیکولار به شریعت اسلامی صورت گیرد. این تحول نیازمند تأسیس خلافت است که نه تنها قوانین الهی را به طور کامل اجرا خواهد کرد، بلکه برای آزادسازی و وحدت امت و سرزمینهای آن تحت یک چتر واحد نیز تلاش خواهد کرد. تنها از طریق این مسیر – تأسیس دوبارۀ خلافت - است که این امت و دولت آن به بزرگی و شکوه در همه بخشها خواهند رسید و خود را به عنوان یک ابرقدرت جهانی قابل قدر معرفی خواهند کرد که رحمتی را به تمامی نقاط جهان میگستراند، ان شاء الله.
عبدالحکیم عثمان
سخنگوی رسمی حزب التحریر در مالیزیا
تاریخ صدور: ۲۹ صفر- ۱۴۴۶ معادل ۳ سپتمبر سال 2024
مترجم: درویش طالقانی