تاریخ هجری :28 محرم 1438
تاریخ میلادی : شنبه، 29 اکتبر 2016م
دفتر مطبوعاتی
ولايه پاكستان
تنش ها میان حزب مسلم لیگ و تحریک انصاف در پاکستان
حزب التحریر-ولایه پاکستان تنش های اخیر میان حزب «مسلم لیگ پاکستان» به رهبری نواز شریف و حزب «تحریک انصاف پاکستان» به رهبری عمران خان را شدیداً محکوم کرده و میپرسد که چگونه به مسلمانان جایز است تا برای دموکراسی مبارزه کنند؟ یکسوی این تنش حزب تحریک انصاف پاکستان ادعای تغییر واقعی و برپایی دموکراسی واقعی را سر میدهد و از سوی دیگر حکومت پاکستان به رهبری نواز شریف میگوید که:«این حرف های حزب تحریک انصاف پاکستان در حقیقت بر ضد دموکراسی است.»
این یک حقیقت آشکار استکه مسلمانان پاکستان برای دموکراسی ارجی قایل نبوده و خواهان اسلام و دولت اسلامی اند. سیاسیون و منطقیون پاکستان ازین امر با خبر بوده و همواره از نام اسلام برای جلب حمایت مردم برای حزب خویش استفاده کرده اند؛ طور مثال: مبارزه ضیاءالحق در 1977م برای سرنگونی حکومت پاکستان مبنی بر تطبیق سوسیالیزم،حرکت ضد حکومتی را بنام نظام مصطفیصلی الله علیه وسلم براه انداخته و از واژه ی اسلامی سازی استفاده میکرد. امروز هم ساسیون در پاکستان از رهبران تا مخالفان، از واژه شورای خلافت های گذشته استفاده کرده و با این کار میخواهند رنگی اسلامی به دموکراسی دهند در حالیکه فرق بین این دو مانند فرق میان شب و روز است.
تا حال حتییکی ازین احزاب جرئت گفتن اینرا نداشته اند که ما برای دموکراسی، کپیتلیزم و سوسیالیزم میرزمیم؛ چون: می دانند این تنها اسلام است که باعث تحریک احساسات مردم مسلمان پاکستان میشود وبس. چطور حزب مسلم لیگ پاکستانمیتواند برای تحکیم دموکراسی مبارزه کند؟ در حالیکه برای هر مسلمان واجب است که همه موارد فردی و اجتماعی اش بر اساس قرآن و سنت باشد. چگونه حزب تحریک انصاف پاکستان میتواند از طریق دموکراسی به عدالت برسد؟ نظامیکه اجازه میدهد تا بخش بزرگی از سرمایه ی حکومت در دست چند فرد انگشت شمار باشد؟
در نظام اسلام احکام نماز، روزه، حج، زکات، ازدواج و طلاق، جنگ، اقتصاد، تعلیم و تربیه و رسانه ها متمایز از هر آیین دیگر است و ما تنها اجازه ی تطبیق این احکام را داریم نه نظام آورده شده ی بشر را. همینگونه، تنها نظام حکومتی اسلام نظام خلافت است که کاملاً مجزا از هر نظام حکومتی فعلی است و وجیبهی مسلمانان است تا آنرا با تمام و کمالبرپاکنند.
دموکراسی نظامی است که انسان را آزاد برای ساختن هر قانونی مطابق میل و خواهشات خودش قرار میدهد. در حالیکه در نظام خلافت تمام قوانین مطابق احکام و وحی الهی صورت می گیرد. همین است که هیچ نظام دموکراتیک ادعای ریشه کن کردن سود، مواد مخدر، خصوصی سازی انرژی و معادن طبیعی، فحشا و قطع روابط با دشمنان اسلام را که همانا امریکا و غرب است،سر داده نمیتواند. همین است که هیچ نظام دموکراتیک نمیتواند بالای ارتش های مسلمان صدا بزند تا به اتحاد در یک صف، قوای اشغالگر را از کشمیر، افغانستان، فلسطین و دیگر سرزمین های اسلامی برانند و مرزهای استعماریکه آنها را به 60 دولت جداگانه تقسیم کرده اند ازبین ببرند، در حالیکه مردمان این سرزمین باید همه یکجا، زیر یک بیرق و یک خلافت زنده گینمایند.
الله سبحان و تعالی میفرماید:
وَمَا کانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ یکونَ لَهُمُ الْخِیرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ یعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِینًا
[احزاب:36]
و هیچ مرد و زن مؤمنى را نرسد که چون الله سبحانه وتعالی و فرستاده اش به کارى فرمان دهند براى آنان در کارشان اختیارى باشد و هر کس الله سبحانه وتعالی و فرستاده اش را نافرمانى کند قطعا دچار گمراهى آشکارى گردیده است.
آیا برایکسانیکه میخواهند رضای الله سبحانه وتعالی را بدست آورند و نظامیرا حاکم نمایندکه عدالت واقعیرا به میان می آورد وقتش نیست که برای اعاده ی خلافت بر منهج نبوت مبارزه کنند؟
دفتر مطبوعاتی حزب التحریرـ ولایه پاکستان