- مطابق
علت حکم و حکمت
(ترجمه)
پرسش:
السلامعلیکمورحمتاللهوبرکاته!
الله سبحانهوتعالی در عمر شما برکت دهد!
شیح بزرگوار ما در نزدم سوالی است، آیا از این آیۀ مبارکه ﴿ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ﴾؛ ترجمه: تااينكه (از زنان بيبندوبار و آلوده) دستكم باز شناخته شوند و در نتيجه مورد اذيت و آزار (اوباش) قرار نگيرند. علت حکم فهمیده میشود؟ ابونزار شامی
پاسخ:
وعلیکمالسلامورحمتاللهوبرکاته!
دقیقاً این آیۀ مبارکه حکمت فرضیت جلباب را نشان میدهد؛ نه علت حکم را؛ چنانچه اين مسأله را بهگونۀ ذیل واضح میسازیم:
طوریکه در پاسخ به سوال 10 جولای 2018م تذکر داده بودم، سبب نزول این آیۀ مبارکه تفکیک بین زنان آزاد از کنیزان میباشد و نشان میدهد که بر زنان کنیز، پوشیدن جلباب لازم نیست؛ اما بعضی منافقین به زنان کنیز تعرض میکردند و طوری میپنداشتند که اگر کنیزان را مورد آزار و اذیت قرار دهند، جزای این عملشان کمتر است. وقتی بر زنان آزاد تعرض مینمودند و به محاکمه کشانده میشدند، به خاطری نجات و تخفیف گرفتن مجازات خود میگفتند، من فکر میکردم که این زن کنیز بوده است، همین بود که آیۀ مبارکه فوق نازل شد و این عذر را از پیشرویشان برداشت و برای زنان آزاد پوشیدن جلباب را از سر تا قدم فرض نمود تا بین زنان آزاد و کنیز تفکیک شود. بعد از نزول این آیه مباركه با اذیت نمودن زنان آزاد نمیتوانستند که بگویند ما فکر میکردیم که کنیز بوده است. ابن سعد در "طبقات" از ابی مالک روایت نموده که گفته است، زنان رسول الله صلی الله علیه و سلم از طرف شب برای رفع ضرورت بیرون میشدند و بعضی از منافقین آنها را اذیت میکردند و این مسأله برای منافقین گفته شد؛ ولی ایشان در جواب میگفتند ما فکر میکنیم که این زنان کنیز اند؛ سپس این آیۀ مبارکه نازل شد:
﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ﴾
[احزاب: 59]
ترجمه: اي رسول الله! به همسران و دختران خود و به زنان مؤمنان بگو كه رداهاي خود را جمعوجور بر خويش فرو افكنند؛ تااينكه (از زنان بيبندوبار و آلوده) دستكم باز شناخته شوند و در نتيجه مورد اذيت و آزار (اوباش) قرار نگيرند.
بناءً این آیۀ مبارکه نازل شد بهخاطر شناخت و تفکیک زنان آزاد از کنیز و ارخاء (پائین انداختن جلباب از سر تا قدم) بهخاطری همین شناخت بوده است؛ نه بهخاطری شناخت شخصی هر زنی، در تفسیر قرطبی (14/244) گفته شده است: این فرمودۀ الله سبحانهوتعالی:
﴿ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ﴾
ترجمه: تااينكه (از زنان بيبندوبار و آلوده) دستكم باز شناخته شوند و در نتيجه مورد اذيت و آزار (اوباش) قرار نگيرند.
بهخاطری این است که زنان آزاد با زنان کنیز خلط نشوند تا طمع مردان (ناپاک) نسبت به ایشان از بین برود و این به معنی این نیست که زنان باید جلباب بپوشند تا معلوم نشود که این کدام زن است.
باید بدانیم که بین علت و حکمت فرق است، علت دلیل تشریع احکام است و طوریکه بیان کردم علت از نص فهمیده میشود؛ مگر بعضی نصوص معنی علت را به وسیلۀ حروف و ادات متعارف و توسط چهگونهگی ترکیب واضح ساخته است؛ اما دیگر قرائنی است که معنی علت را متوقف ساخته و معنی دیگری را ارائه میکند که همانا معنی هدف شارع است؛ نه دلیل تشریع و همین هدف و نتیجه، مقصود شارع از حکم است که این هدف را حکمت میگویند و برای حکمت، علت گفته نمیشود.
پس از بیانات فوق به این نتیجه میرسیم که معلول با علت به دوران است در صورتیکه علت باشد، معلول نیز میباشد و در صورتیکه علت موجود نبود، معلول هم موجود نمیباشد؛ اما حکمت چنین ویژهگی ندارد وموجودیت حکم با موجودیت حکمت متوقف نمیباشد؛ مثل این قول الله سبحانهوتعالی:
﴿لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ﴾
[الحج: 28]
ترجمه: (آنان به اين سرزمين مقدّس بيايند) تا منافع خويش را با چشم خود ببينند (و به سود مادي و معنويشان برسند و ناظر فوائد فردي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي و اخلاقي حج باشند).
﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ﴾
[الذاريات: 56]
ترجمه: من پريها و انسانها را جز براي پرستش خود نيافريدهام.
﴿إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَى عَنْ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ﴾
[العنكبوت: 45]
ترجمه: مسلماً نماز (انسان را) از گناهان بزرگ و از كارهاي ناپسند (در نظر شرع) باز ميدارد.
اگر در آیات فوق دقت کنیم، میبینیم بسیار اشخاصی حج میکنند؛ ولی کدام منفعتی (که حکمت حج است) را به دست نمیآورند، همۀ جنیات خلق شدند؛ ولی بسیاری از آنها الله سبحانهوتعالی را عبادت (که حکمت است) نمیکنند و به همین ترتیب بسیاری از مردم نماز میخوانند؛ ولی از منکر (که حکمت نماز است) دستبردار نمیشوند.
لذا گفته میتوانیم که در مثالهای فوق حکمت است؛ نه علت؛ زیرا حکم از آن تخلف میکند و به همین ترتیب است تمام حکمتها.
حالا اگر در مورد موضوع سوال در آیه کریمۀ دقت کنیم، دو چیز قابل فهم است یکی اینکه حکم شرعی از آیه ﴿يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ﴾؛ ترجمه: رداهاي خود را جمعوجور بر خويش فرو افكنند.
به دست میآید و همین آیه دلیل حكم است.
دوم اینکه:
﴿ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ﴾
ترجمه: تااينكه (از زنان بيبندوبار و آلوده) دستكم باز شناخته شوند و در نتيجه مورد اذيت و آزار (اوباش) قرار نگيرند.
اين قسمت آیه، دلیل فرضیت جلباب نیست و به همین دلیل علت نميباشد؛ بلکه شناخت و معرفت و تفکیک زنان آزاد از کنیز، نتیجه پوشیدن جلباب؛ یعنی هدف شارع است.
این نتیجه و هدف گاهی از حکم پوشیدن جلباب تخلف میکند؛ چنانچه زنان آزاد جلباب میپوشند؛ ولی اکنون کدام کنیزی نیست که زنان آزاد از کنیز تفکیک شوند.
همچنان ﴿ذَلِكَ أَدْنَى﴾ تااينكه (از زنان بيبندوبار و آلوده) دستكم باز شناخته شوند.
در اصطلاح اصولدانان حکمت است؛ نه علت.
این نظر من بود که ذکر نمودم، الله سبحانهوتعالی داناتر و آگاهتر است.
برادر شما عطاء ابن خلیل ابوالرشته
7 جمادی الاول1440هـق
13جنوری 2019م
مترجم: مصطفی اسلام