- مطابق
آیا تلاوت آیات قرآنکریم و رسمالخط آن بهگونههای متفاوت بهما رسیده است؟!
(ترجمه)
پرسش:
السلامعلیکمورحمتاللهوبرکاته!
شیخ بزرگوار، الله متعال بهشما برکت دهد!
در فهم این حدیث دچار سردرگمی شدم و زمانیکه به دیدگاههای علماء در این زمینه مراجعه نمودم، سردرگمیام بیشتر شد، ممکن است لطف نموده آن را برایم توضیح دهید؟
قَالَ ابْنُ شِهَابٍ: وَأَخْبَرَنِي خَارِجَةُ بْنُ زَيْدِ بْنِ ثَابِتٍ، سَمِعَ زَيْدَ بْنَ ثَابِتٍ قَالَ: فَقَدْتُ آيَةً مِنْ الْأَحْزَابِ حِينَ نَسَخْنَا الْمُصْحَفَ، قَدْ كُنْتُ أَسْمَعُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يَقْرَأُ بِهَا، فَالْتَمَسْنَاهَا فَوَجَدْنَاهَا مَعَ خُزَيْمَةَ بْنِ ثَابِتٍ الْأَنْصَارِيِّ: ﴿مِنْ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ﴾
ابن شهاب گفت: خارجه بن زید بن ثابت به من خبر داد که وی از زید بن ثابت شنیده که گفت: زمانیکه از قرآنکریم نسخهبرداری مینمودیم، یک آیت از سورۀ احزاب را در آن نیافتم؛ درحالیکه آن آیت را قبلاً خودم از رسولالله صلیاللهعلیهوسلم شنیده بودم که تلاوت مینمود. زمانیکه جستوجو نمودیم آن را نزد خزیمه بن ثابت انصاری یافتیم: ﴿مِنْ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ﴾
هنوز نمیدانم چرا صحابه این آیت را از وی قبول نمودند؛ با وجود آنکه وی یک نفر است و روایتاش در حد تواتر نیست؛ اگر بپذیریم که شهادت وی برابر بهشهادت دو نفر پذیرفته شده، باز هم همان پرسش مطرح است؛ زیرا شهادت دو تن نیز در حد تواتر نیست؟ برادر شما بکر شامی
پاسخ:
وعلیکمالسلامورحمتاللهوبرکاته!
بهنظر میرسد شما مسألۀ چگونهگی انتقال تلاوت آیات قرآن از جانب رسول الله صلی الله علیه وسلم و رسیدن آن بهما را با مسألۀ انتقال رسمالخط آیات قرآن؛ چنانکه در حضور رسولالله صلیاللهعلیهوسلم نوشته شده بود، خلط نمودهاید. آیات بهگونۀ متواتر توسط مجموع اصحاب رضیاللهعنهم از جانب رسولالله صلیاللهعلیهوسلم انتقال یافته تا اینکه باز بهگونۀ متواتر بهما رسیده و این تواتر تا روز قیامت ادامه خواهد داشت؛ زیرا الله جلجلاله خود متعهد بهحفظ آن شده، آنجاکه میفرماید:
﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴾
ترجمه: بىترديد ما اين قرآن را بهتدريج نازل كردهايم و قطعاً نگهبان آن خواهيم بود!
اما در مورد چگونهگی انتقال رسمالخط آیات باید گفت که اصحاب نپذیرفتند که آیات را از حافظه خود بنویسند؛ بلکه تصمیم گرفتند نوشتههایی را جمع کنند که در حضور رسولالله صلیاللهعلیهوسلم نوشته شده بود. کافی بود نسخههایی را که نزد اصحاب بود، جمع کنند؛ اما خود را مکلف کردند که برای مطمئن شدن در مورد هر نسخه، دو نفر شهادت دهد که این نسخه در حضور رسولالله صلیاللهعلیهوسلم نوشته است، که خود بیانگر حرص فراوانشان در دقت به این مسأله میباشد و این در حقیقت توفیقی است که الله سبحانهوتعالی برای حفظ کتاب کریم خویش به آنان داده بود، کتابیکه باطل هیچ راهی بهجانب آن ندارد.
﴿لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ﴾
ترجمه: از پيش روى آن و از پشت سرش باطل بهسويش نمىآيد. وحى [نامه]اى است از حكيمى ستوده.
موضوع از این قرار است که گفته شد؛ اما جزئیات آن قرار ذیل بیان میگردد:
اول- موضوع جمعآوری قرآنکریم:
موضوع جمعآوری قرآنکریم را در جزء اول کتاب شخصیت اسلامی بخش «جمعآوری قرآن» توضیح دادهایم و همین کار را در کتاب «تیسیرالوصول إلیالأصول» زیر عنوان «نزول قرآن و نوشتن آن» و همچنین «جمعآوری قرآن» انجام دادهایم. کسیکه این پرسش را نموده میتواند برای بهدست آوردن جزئیات مسأله و دلایل مفصل آن، بهاین دو کتاب مراجعه نماید. اینک بخشی از آنچه در کتاب ما در این زمینه تذکر داده شده را اینجا نقل قول میکنم تا موضوع را بهخواست الله سبحانهوتعالی بهگونۀ درست آن درک نمائید:
-
بخشی از کتابم "تیسیرالوصول إلیالأصول" باب جمع قرآن:
"ابوبکر رضیاللهتعالیعنه میترسید که مبادا شمار زیادی از حافظان قرآنکریم، که آیات قرآن را بهگونۀ مرتب در سورههای آن حفظ دارند، در جنگهای مرتدین بهشهادت رسند؛ بناءً دستور داد آیات نوشته شدۀ هر سوره در یکجا و بهصورتیکه رسولالله صلیاللهعلیهوسلم آن را تأیید نموده است، بنویسند. تمام قطعههاییکه آیات هر سوره بهگونۀ پیدرپی و مرتب در آن نگاشته شده بود، بعد از اطمینان در مورد اینکه آن قطعهها با حضور رسولالله صلیاللهعلیهوسلم نگاشته شده، جمعآوری گردید. در مورد هر قطعهای دوتن از اصحاب را شاهد میگرفتند که با حضور رسولالله صلیاللهعلیهوسلم نوشته شده باشد و بهاین اکتفاء نمیکردند که قطعۀ نوشته شده با آنچه که اصحاب حفظ نموده بودند یکی باشد؛ درحالیکه هر آیت توسط جمعی متواتر از اصحاب حفظ شده بود. بههمین دلیل وقتی متوجه شدند که آخر سورۀ توبه "تنها نزد خزیمه نوشته شده" و کسی دیگری بهجز خزیمه رضیاللهتعالیعنه شهادت نمیدهد که آن در حضور رسولالله صلیاللهعلیهوسلم نوشته شده، دست از جمعآوری آن برداشتند تا آنکه دلیلی برای آن دریافتند و آن اینکه رسولالله صلیاللهعلیهوسلم شهادت خزیمه را برابر با شهادت دو مسلمان عادل خوانده است، آنگاه بود که آن پارچۀ نوشته را که خزیمه بر آن شهادت داده بود، جمع نمودند؛ درحالیکه آن آیت را اصحاب بهگونۀ قاطع و کامل حفظ داشتند؛ اما این دقت بهمنظور اطمینان بیشتر اصحاب رضیاللهتعالیعنهم اجمعین بوده؛ زیرا آنان میخواستند دستنوشتههایی را جمعآوری کنند که در حضور رسولالله صلیاللهعلیهوسلم نوشته شده بود؛ نه اینکه از حفظ خود بنویسند.
بهاین ترتیب، حضرت ابوبکر صدیق رضیاللهتعالیعنه مجموع قطعاتی را جمعآوری نمود که آیات قرآن بالای آن نوشته شده بود و آن را بهگونهای مرتب نمود که رسولالله صلیاللهعلیهوسلم تأیید نموده بود؛ یعنی قطعاتی را که آیات هر سوره در آن نوشته شده بود در یکجا و یکی پی دیگری قرار داد و این کار را بههدف جمعآوری سورههای قرآن نمود."
-
اینک از جزء اول کتاب شخصیت اسلامی بخشهایی را نقل قول میکنم که نشان میدهد حضرت ابوبکر صدیق قطعاتی را جمعآوری نمود که آیات هر سورۀ قرآنکریم بهترتیبی نوشته شده بود که رسولالله صلیاللهعلیهوسلم آن را تأیید نموده بود:
«... بنابراین ابوبکر صدیق دستور نداده بود که قرآنکریم در یک کتاب واحد جمعآوری گردد؛ بلکه دستور داده بود قطعاتیکه در حضور رسولالله صلیاللهعلیهوسلم نوشته شده، در یک مکان واحد جمعآوری گردد و اینکه با شهادت دو شاهد مطمین شوند که دقیقاً خود همان قطعهایست که در حضور رسولالله صلیاللهعلیهوسلم نوشته شده است. این قطعات تا زمان ابوبکر صدیق در نزدش محفوظ بود؛ سپس در زمان حیات حضرت عمر فاروق نیز نزدش محفوظ بود؛ بعداً بنا بهوصیت حضرت عمر، این قطعات در نزد حفصه بنت عمر نگهداری میشد.
آنچه گفته شد در خصوص جمع نمودن قرآن توسط ابوبکر بود؛ اما در خصوص جمع آن توسط حضرت عثمان باید گفت که در سال دوم یا سوم خلافت وی؛ یعنی سال بیستوپنجم هجرت، صورت گرفت. حذیفه بن یمان در حالیکه سرگرم جنگ با مردم شام در فتح ارمنستان و آذربایجان و همچنین مردم عراق بود از اختلافیکه در تلاوت قرآن میان آن مردم دید بهوحشت افتاد و فوراً عازم سفر بهجانب حضرت عثمان شد. ابن شهاب بهنقل از انس ابن مالک میگوید: "حذیفه بن یمان درحالیکه سرگرم جنگ با مردم شام در فتح ارمنستان و آذربایجان و همچنین مردم عراق بود، از اختلافیکه در تلاوت قرآن میان آن مردم دید بهوحشت افتاد و حضرت عثمان را مخاطب قرار داده گفت: ای امیرالمؤمنین! این امت را دریاب، پیش از آنکه مانند یهود و نصاری در کتاب خویش اختلاف کنند. حضرت عثمان کسی را بهجانب حفصه فرستاد و از وی خواست که تمام نسخههاییکه از قرآن در نزد خود داری برای ما بفرست؛ پس از مدتی آن را مجدداً برایت برمیگردانیم. حفصه آن را بهجانب حضرت عثمان فرستاد و حضرت عثمان به زید بن ثابت، عبدالله بن زبیر، سعید بن عاص و عبدالرحمن بن حارث بن هشام دستور داد که از آن نسخهبرداری کنند. بهمجرد اینکه کار نسخهبرداری تمام شد، حضرت عثمان همه را برای حفصه فرستاد. سپس بههرطرف یک نسخه از نسخههای آماده شده را فرستاد و دستور داد هر نصی از قرآن در هر کجا که وجود دارد سوزانده شود و بهجای آن از این نسخۀ فرستاده شده، استفاده شود." شمار نسخههای تهیه شده هفت نسخه بود که یکی بهمکه، دیگری بهشام، دیگری بهیمن، دیگری بهبحرین، دیگری بهبصره، دیگری بهکوفه فرستاده شد و یکی در مدینه نگهداری شد.
بنابراین، کاریکه حضرت عثمان انجام داد، جمعآوری قرآن نبود؛ بلکه نسخهبرداری و انتقال دادن عین همان چیزهایی بود که از رسولالله صلیاللهعلیهوسلم بهجا مانده بود؛ دقیقاً چنان بود. پس حضرت عثمان کاری بهجز برداشتن هفت نسخه از نسخهای که نزد ام المؤمنین حفصه نگهداری میشد و جمع نمودن مردم بر این رسمالخط و جلوگیری از هر رسمالخط یا املای دیگری انجام نداد. رسمالخط و املای نسخۀ جدید، که دقیقاً و عیناً همان رسمالخط و املایی بود که در حضور رسولالله صلیاللهعلیهوسلم در زمان نزول آن نوشته شده بود، توسط مردم پذیرفته شد و این نسخۀ جدید دقیقاً همان نسخهای است که حضرت ابوبکر صدیق آن را جمعآوری نموده بود. سپس مسلمانان شروع بهنسخهبرداری از همین نسخۀ جدید نمودند؛ نه هر نسخهای دیگری و بهاینترتیب، مصحف حضرت عثمان بود که با رسمالخط اش باقی ماند و بس. زمانیکه چاپخانهها اختراع گردید، قرآنکریم از روی همان نسخۀ حضرت عثمان و دقیقاً همان رسمالخط و املاء چاپ و منتشر گردید.»
-
چنانکه نمایان گردید، موضوع انتقال تلاوت قرآن نبود؛ زیرا تلاوت قرآن توسط جمع کثیری از اصحاب بهگونۀ متواتر و قطعی از رسولالله صلیاللهعلیهوسلم انتقال یافته بود؛ بلکه موضوع انتقال متن نوشته شدهای بود که در حضور رسولالله صلیاللهعلیهوسلم نوشته شده بود. بنابراین، رسمالخط موجود قرآنکریم، رسمالخط توقیفی بوده و باید تنها به آن مقید بود و نوشتن قرآن با هرگونه رسمالخط دیگری غیر از آن، حرام میباشد و گذشتن از آن مطلقاً جائز نیست.
لازم بهذکر است که پایبند بودن بهرسمالخط عثمانی قرآنکریم، ویژهای نوشتن قرآن بهصورت کامل است؛ اما نوشتن بخشی از قرآن برخلاف رسمالخط عثمانی بههدف نمونهگیری و یا نوشتن آن روی تختهها بههدف آموزش و یا سایر مواردیکه قرآن بهصورت کامل نوشته نمیشود، جایز است؛ مانند: اینکه کلمه ﴿الرِّبَوا﴾ که مطابق رسمالخط عثمانی است را میتوان بههدف آموزش روی تختهها به اینگونه نوشت: (الربا)؛ زیرا تأیید رسولالله صلیاللهعلیهوسلم و اجماع اصحاب منحصر بهقرآنکریم بهصورت کامل و مصحف واحد صورت گرفته و نه سایر موارد و نمیتوان این مسأله را قیاس نمود؛ زیرا آن یک مسأله توقیفی بوده و علتی هم ندارد؛ پس قیاس شامل آن نمیگردد.
دوم- موضوع حدیثیکه بخاری روایت نموده و شما در مورد آن پرسیدهاید:
«ابن شهاب بهنقل از انس ابن مالک میگوید: "حذیفه بن یمان درحالیکه سرگرم جنگ با مردم شام در فتح ارمنستان و آذربایجان و همچنین مردم عراق بود از اختلافیکه در تلاوت قرآن میان آن مردم دید بهوحشت افتاد و حضرت عثمان را مخاطب قرار داده گفت: ای امیر المؤمنین! این امت را دریاب، پیش از آنکه مانند یهود و نصاری در کتاب خویش اختلاف کنند. حضرت عثمان کسی را بهجانب حفصه فرستاد و از وی خواست که تمام نسخههاییکه از قرآن در نزد خود داری برای ما بفرست؛ پس از مدتی آن را مجدداً برایت برمیگردانیم. حفصه آن را بهجانب حضرت عثمان فرستاد و حضرت عثمان به زید بن ثابت، عبدالله بن زبیر، سعید بن عاص و عبدالرحمن بن حارث بن هشام دستور داد که از آن نسخهبرداری کنند و آنان این کار را کردند. حضرت عثمان بههیئت سهنفرۀ قریشی گفت درصورتیکه شما و زید بن ثابت در مورد چیزی از قرآن اختلاف داشتید، آن را با زبان قریش بنویسید؛ زیرا قرآن بهزبان آنان نازل گردیده و آنان این کار را کردند. بهمجرد اینکه کار نسخهبرداری تمام شد، حضرت عثمان همه را برای حفصه برگرداند و دستور داد هر نصی از قرآن در هر کجا که وجود دارد، سوزانده شود.»
ابن شهاب گفت: خارجه بن زید بن ثابت بهمن خبر داد که وی از زید بن ثابت شنیده که گفت: زمانیکه از قرآنکریم نسخهبرداری مینمودیم، یک آیت از سورۀ احزاب را در آن نیافتم؛ درحالیکه آن آیت را قبلاً خودم از رسولالله صلیاللهعلیهوسلم شنیده بودم که تلاوت مینمود. زمانیکه جستوجو نمودیم آن را نزد خزیمه بن ثابت انصاری یافتیم: ﴿مِنْ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ﴾؛ سپس آن را با سورۀ مربوطه آن در قرآن یکجا کردیم.
این حدیث نیز بهوضوح در مورد مسألۀ نسخهبرداری قرآن در زمان حضرت عثمان رضیاللهتعالیعنه بحث میکند؛ طوریکه زید بن ثابت با سهتن دیگر مکلف شدند قرآنکریم را از روی نوشتههاییکه در زمان حضرت ابوبکر صدیق جمعآوری گردیده بود و در منزل حفصه رضیاللهتعالیعنها نگهداری میشد، نسخهبرداری کنند؛ یعنی اینکه حدیث در مورد نسخهبرداری از نوشتههایی سخن میگوید که در حضور رسولالله صلیاللهعلیهوسلم نوشته شده بود؛ نه در مورد انتقال تلاوت قرآنکریم. پس موضوع، نوشتن قرآنکریم در مصحفها و با همان رسمالخطی است که در حضور رسولالله صلیاللهعلیهوسلم نوشته شده و این مسأله الزاماً نیازی بهروایت متواتر ندارد؛ بلکه خبر واحد صحیح کفایت میکند؛ اما اصحاب رضیاللهعنهم خود را مکلف کرده بودند تا در نوشتن مجدد؛ یعنی نسخهبرداری آن نیز دو تن شاهد حضور داشته باشند و این بیانگر حرص و اهتمام فراوانشان بهاین مسأله میباشد. اما تلاوت آیات قرآنکریم؛ چنانکه قبلاً گفتیم جمعی از اصحاب، از رسولالله صلیاللهعلیهوسلم آن را روایت نمودهاند.
به این ترتیب به خواست الله متعال پاسخ پرسش شما کاملاً روشن گردید، اللهی که خود متعهد شده کتاباش را حفظ خواهد نمود:
﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴾
ترجمه: بىترديد ما اين قرآن را بهتدريج نازل كردهايم و قطعاً نگهبان آن خواهيم بود!
سوم- دو مسألۀ دیگر باقی میماند که نیاز بهتوضیح دارد:
-
آیاتیکه متن نوشت شده آن بهجز نزد خزیمه در جای دیگری یافت نشده.
-
آیا این آیات نزد خزیمه بوده و یا نزد ابو خزیمه؟
برای پاسخ بهاین دو پرسش بهتوفیق الله سبحانهوتعالی چنین میگوئیم:
-
در مورد مسألۀ اول که مربوط بهآیات است باید گفت که بخاری دو روایت را بهشمارههای 4311 و 4604 و بهمتن زیر روایت نموده:
ألف- «4311- ابو یمان بهنقل از شعیب و وی از زهری و او از ابن سباق روایت نمودهاند که زید بن ثابت انصاری رضیاللهعنه که از جمله کاتبان وحی بود گفت که ابوبکر خبر کشته شدن مردم یمامه را بهمن گفت؛ درحالیکه عمر نزد وی بود، گفت که عمر نزد من آمده و گفته که در روز جنگ یمامه مردم زیادی کشته شدهاند و من میترسم که حافظان قرآن در جاهای دیگری نیز کشته شوند و بهاینترتیب بسیاری از قرآن از دست برود و نظر من این است که قرآن را جمعآوری کنی. ابوبکر گفت من به عمر گفتم، چگونه میتوانم کاری را انجام دهم که رسولالله صلیاللهعلیهوسلم انجام نداده، عمر گفت: قسم به الله که این کار نیک است و پیوسته عمر این مسأله را به من تذکر میداد تا اینکه الله متعال سینهام را به این امر باز کرد و با عمر همنظر شدم. زید بن ثابت گفت: ابوبکر درحالیکه عمر در نزدش نشسته بود و هیچ سخن نمیزد، خطاب به من گفت که تو مرد جوان و عاقلی هستی و متهم بههیچ چیزی نیستی و از جمله کاتبان وحی برای رسولالله صلیاللهعلیهوسلم بودی؛ پس قرآن را جستوجو کرده و آن را جمعآوری کن. قسم به الله اگر من را بهجمعآوری یکی از کوهها مکلف مینمود، برایم دشوارتر از جمعآوری قرآن نبود؛ بناءً خطاب به ابوبکر و عمر گفت: چگونه کاری را میکنید که رسولالله صلیاللهعلیهوسلم نکرده، ابوبکر گفت: قسم به الله این کار نیکی است. من پیوسته این مسأله را با ابوبکر دنبال میکردم تا آنکه الله متعال سینهام را به آنچه سینۀ ابوبکر و عمر را گشوده بود، گشود. برخاستم و شروع بهجستوجو و جمعآوری قرآن از منابع مختلف؛ بهشمول: پارچههای چرمی، لوحههای ساختهشده از شانههای شتر، لوحههای چوبین و سینههای مردم نمودم تا آنکه دو آیت از سورۀ توبه را تنها نزد خزیمۀ انصاری یافتم و آن را نزد کس دیگری غیر از او نیافتم: ﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم﴾ تا اخیر این دو آیت. این مصحفهای جمعآوری شده نزد حضرت ابوبکر نگهداری میشد تا آنکه الله متعال جانش را گرفت؛ سپس نزد حضرت عمر تا آنکه الله متعال جان او را نیز گرفت و سپس نزد حفصه بنت عمر.» از متن این روایت روشن است که این کار در زمان حضرت ابوبکر رضیاللهتعالیعنه صورت گرفته و این نیز واضح است که پارچۀ نوشتهشدهایکه نزد خزیمه یافت شده بود در آن دو آیت اخیر سورۀ توبه نوشته شده بوده: ﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم﴾
ب- «4604- موسی بهنقل از ابراهیم و وی از ابن شهاب به ما گفت که انس بن مالک به او گفت که حذیفه بن یمان نزد حضرت عثمان آمد. حذیفه که سرگرم جنگ با مردم شام در فتح ارمنستان و آذربایجان همراه با مردم عراق بود، از اختلاف مردم در قرأت قرآن سخت نگران شد و نزد عثمان آمد و به وی گفت: ای امیرالمؤمنین به داد این امت برس، پیش از آنکه مانند یهود و نصارا در کتاب خویش اختلاف ورزند. عثمان کسی را نزد حفصه فرستاد و از وی خواست مصحفهایی را که نزد خود نگهداری میکند به او بفرستد تا از روی آن نسخهبرداری نماید و گفت که آن را مجدداً برای خودت برمیگردانیم. حفصه آن را بهحضرت عثمان فرستاد و حضرت عثمان به زید بن ثابت، عبدالله بن زبیر، سعید بن عاص و عبدالرحمن بن حارث بن هشام دستور داد تا از روی آن نسخهبرداری کنند. حضرت عثمان به سهنفر قریشی این هیئت گفت در صورتیکه شما و زید بن ثابت در چیزی از قرآن اختلاف داشتید، دراینصورت آن را با زبان قریش (لهجۀ قریش) بنویسید؛ زیرا قرآن به زبان آنان نازل گردیده است. زمانیکه آنان از روی قرآن نسخهبرداری را تمام کردند، نسخۀ اصلی را مجدداً بهحفصه فرستاد. حضرت عثمان سپس بههرطرف یک نسخۀ از آن را فرستاد و دستور داد هر مصحفی غیر از آن نسخهها را بسوزانند.
ابن شهاب گفت که خارجه بن زید بن ثابت بهمن خبر داد که وی از بن ثابت شنیده که گفت: زمانیکه از قرآن نسخهبرداری مینمودیم، یک آیت از سورۀ احزاب را نیافتیم؛ درحالیکه آن را من از خود رسولالله صلیاللهعلیهوسلم شنیده بودم که تلاوت مینمود. در جستوجوی آن شدیم تا آنکه آن آیت را نزد خزیمه بن ثابت انصاری یافتیم و آن آیت این بود: ﴿مِنْ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ﴾؛ سپس آن را بهسورۀ مربوطه ملحق نمودیم.»
چنانکه از متن روایت واضح است، این کار در زمان حضرت عثمان صورت گرفته و از روایت این نیز روشن است که پارچۀ نوشتهشدهای را که نزد خزیمه یافته بودند، مربوط بهسورۀ احزاب بوده: ﴿مِنْ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ﴾
با دقت نمودن به دو حدیث فوق که توسط بخاری روایت گردیده؛ یعنی سند هر دو صحیح میباشد، موارد زیر روشن میگردد:
1- در نخست باید گفت که هیچ یک از دو حدیث فوق در مورد روایت آیات بهگونۀ متواتر گفته نشده؛ زیرا موضوع هر دو حدیث در خصوص کتابت است؛ نه تواتر حفظ آیات؛ چنانچه هر آیت توسط جمعی از اصحاب رسولالله صلیاللهعلیهوسلم حفظ شده بود؛ بلکه هدف اصحاب این بود که دقیقاً همان رسمالخط قرآنکریم را انتقال دهند که در حضور رسولالله صلیاللهعلیهوسلم نوشته شده بود؛ زیرا آنان نمیخواستند مردم آنچه را حفظ کردهاند بنویسند و در نتیجه منجر به اختلافات در میانشان شود؛ بلکه میخواستند دقیقاً همان رسمالخطیکه در حضور رسولالله صلیاللهعلیهوسلم نوشته شده بود انتقال داده شود و این نشانگر حرص زیاد آنان و توفیقی است که الله سبحانهوتعالی به آنان عنایت کرده بود، الهیکه میفرماید: ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴾؛ بههمین دلیل است که حکم شرعی مبنی بر عدم جواز چاپ مصحف؛ مگر اینکه مطابق بهمصحف عثمانی باشد، استنباط گردید.
2- بدون شک جمعآوری پارچههایی نوشتهشده در زمان حضرت ابوبکر و شرط گذاشتن شهادت دو شاهد برای صحت آن نوشته صحیح است. اما کاریکه در زمان خلافت حضرت عثمان رضیاللهتعالیعنه صورت گرفت، این بود که از روی پارچههای جمعآوری شده در زمان خلافت حضرت ابوبکر صدیق در چندین مصحف نسخهبرداری صورت گرفت. پارچهها در آن زمان نزد حفصه رضیاللهتعالیعنها نگهداری میشد و حضرت عثمان، زید و سه تن دیگریکه با او بودند را مکلف نمود تا چندین نسخه از روی آن پارچهها بنویسند.
امکان مفقود شدن هیچ پارچهای در زمان نسخهبرداری آن در خلافت حضرت عثمان وجود ندارد. این امکان؛ یعنی مفقود شدن پارچهایکه بالای آن، دو آیت اخیر سورۀ توبه نوشته شده بود، تنها در زمان جمعآوری آن در خلافت حضرت ابوبکر ممکن است و بس. ممکن نیست این کار در زمان نسخهبرداری در خلافت حضرت عثمان صورت گرفته باشد؛ زیرا جمعآوری پارچهها در زمان خلافت حضرت ابوبکر اتفاق افتاد؛ نه در زمان خلافت حضرت عثمان؛ البته در زمان خلافت حضرت عثمان کار نسخهبرداری صورت گرفت. بنابراین، بخش اخیر حدیث شماره 4604 بخاری از نظر درایت رد میشود: «ابن شهاب گفت که خارجه بن زید بن ثابت بهمن خبر داد که وی از بن ثابت شنیده که گفت: زمانیکه از قرآن نسخهبرداری مینمودیم یک آیت از سورۀ احزاب را نیافتیم؛ درحالیکه آن را من از خود رسولالله صلیاللهعلیهوسلم شنیده بودم که تلاوت مینمود. در جستوجوی آن شدیم تا آنکه آن آیت را نزد خزیمه بن ثابت انصاری یافتیم و آن آیت این بود: ﴿مِنْ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ﴾؛ سپس آن را بهسورۀ مربوطه ملحق نمودیم.»
- در مورد مسألۀ دوم که آیا صحابیییکه زید آن دو آیت سورۀ توبه را نزد وی یافت و در نزد هیچکس دیگری جز او نیافت، خزیمه بوده و یا ابو خزیمه؟ چنین پاسخ داده میشود:
- بخاری این دو روایت را روایت کرده که (4311) و (4603) میباشند.
در روایت 4311 که قبلاً تذکر یافت چنین گفته شده: «برخاستم و شروع بهجستوجو و جمعآوری قرآن از منابع مختلف؛ بهشمول: پارچههای چرمی، لوحههای ساختهشده از شانههای شتر، لوحههای چوبین و سینههای مردم نمودم تا آنکه دو آیت از سورۀ توبه را تنها نزد خزیمۀ انصاری یافتم و آن را نزد کس دیگری غیر از او نیافتم: ﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ*فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ﴾
- و اما متن حدیث شماره 4603 چنین است: «موسی بن اسماعیل بهنقل از ابراهیم بن سعد و وی بهنقل از ابن شهاب و وی بهنقل از عبید بن سباق روایت نموده که زید بن ثابت رضیاللهعنه گفت که حضرت ابوبکر خبر کشته شدن مردم یمامه را به من گفت؛ درحالیکه عمر نزد وی بود گفت که عمر نزد من آمده و گفته که در روز جنگ یمامه مردم زیادی کشته شدهاند و من میترسم که حافظان قرآن در جاهای دیگری نیز کشته شوند و بهاینترتیب، بسیاری از قرآن از دست برود و نظر من این است که قرآن را جمعآوری کنی. حضرت ابوبکر گفت من به عمر گفتم چگونه میتوانم کاری را انجام دهم که رسولالله صلیاللهعلیهوسلم انجام نداده، عمر گفت: قسم به الله که این کار نیکی است و پیوسته عمر این مسأله را به من تذکر میداد تا اینکه الله متعال سینهام را به این امر باز کرد و با عمر همنظر شدم. زید بن ثابت گفت: حضرت ابوبکر خطاب به من گفت که تو مرد جوان و عاقلی هستی و متهم بههیچچیزی نیستی و از جمله کاتبان وحی برای رسولالله صلیاللهعلیهوسلم بودی؛ پس قرآن را جستوجو کرده و آن را جمعآوری کن. قسم به الله اگر من را به جمعآوری یکی از کوهها مکلف مینمود برایم دشوارتر از جمعآوری قرآن نبود؛ بناءً خطاب به حضرت ابوبکر و حضرت عمر گفت: چگونه کاری را میکنید که رسولالله صلیاللهعلیهوسلم نکرده، ابوبکر گفت: قسم به الله این کار نیکی است. من پیوسته این مسأله را با ابوبکر دنبال میکردم تا آنکه الله متعال سینهام را به آن چه سینه ابوبکر و عمر را گشوده بود، گشود. برخاستم و شروع به جستوجو و جمعآوری قرآن از منابع مختلف؛ بهشمول: پارچههای چرمی، لوحههای ساختهشده از شانههای شتر، لوحههای چوبین و سینههای مردم نمودم تا آنکه دو آیت از سورۀ توبه را تنها نزد خزیمۀ انصاری یافتم و آن را نزد کس دیگری غیر از او نیافتم: ﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم﴾ تا اخیر این دو آیت. این مصحفهای جمعآوری شده نزد حضرت ابوبکر نگهداری میشد تا آنکه الله متعال جانش را گرفت؛ سپس نزد حضرت عمر تا آنکه الله متعال جان او را نیز گرفت و سپس نزد حفصه بنت عمر.»
با دقت نمودن و تدبر در محتوای این دو حدیث واضح میشود که صحابی مورد نظر خزیمه بن ثابت انصاری بوده و نه ابو خزیمه. دلیل آن، این است که حضرت ابوبکر رضیاللهتعالیعنه برای پذیرفتن پارچۀ مورد نظر شرط گذاشت که دو شاهد باید شهادت دهند که این پارچه در حضور رسولالله صلیاللهعلیهوسلم نوشته شده است. زید برای هر آیت نوشته شدهای دوشاهد دریافت بهجز دو آیت اخیر سورۀ توبه، که این دو آیت را بهصورت مکتوب فقط نزد خزیمه و در روایت دیگری نزد ابوخزیمه یافت و نتیجه این شد که پارچۀ مذکور مورد اعتماد قرار گرفت و پذیرفته شد. بنابراین، کسیکه این پارچه نزد وی یافت شده باید شهادتاش در ازای دو شهادت پذیرفته شود؛ درغیرآن پارچهایکه نزد وی یافته شده بود بر اساس شرطیکه حضرت ابوبکر گذاشته بود، مورد اعتماد قرار نمیگرفت.
کسیکه در روایتی صحیح از رسولالله صلیاللهعلیهوسلم گفته شده که شهادتاش معادل شهادت دو نفر است؛ همانا خزیمه بن ثابت انصاری است و انگار این روایت صحیح برای این حالت بوده؛ یعنی حالت جمعآوری پارچههاییکه قرآنکریم روی آن نوشته شده است. چه پاک و منزه است آن ذات عزیز و حکیمیکه کتاباش را هم از نظر تلاوت و هم از نظر رسمالخط حفظ نموده است. حدیثیکه در مورد خزیمه گفته شده چنین است:
ترجمه: احمد در مسند خویش و ابو داود در سنن خویش چنین روایت نمودهاند؛ البته الفاظ آن از احمد است: «ابوالیمان از شعیب و شعیب از الزهری و وی از عماره بن خزیمه انصاری و او از کاکایش که از جملۀ اصحاب رسولالله صلیاللهعلیهوسلم بود، چنین روایت نموده که رسولالله صلیاللهعلیهوسلم اسپی را از یک مرد بادیهنشین خریداری نمود و از آن مرد خواست وی را دنبال کند تا بهای اسپاش را برایش بپردازد. رسولالله صلیاللهعلیهوسلم با سرعت رفت؛ اما آن مرد بادیهنشین آرامآرام میرفت، در این میان مردانی بهسراغ آن بادیهنشین آمدند و با چانهزدن سعی نمودند آن اسپ را از وی خریداری کنند؛ درحالیکه نمیدانستند رسولالله صلیاللهعلیهوسلم پیش از آنان اسپ را خریداری نموده تا اینکه بعضی از آن مردان حاضر شدند قیمت بیشتر از آنچه را که رسولالله صلیاللهعلیهوسلم اسپ را خریداری نموده بود، در بدل آن اسپ بپردازند. بادیهنشین (که این پیشنهاد را شنید) خطاب به رسولالله صلیاللهعلیهوسلم فریاد زد که اگر خریدار اسپ هستی آن را بگیر در غیر آن، من اسپ را به دیگری خواهم فروخت. وقتی رسولالله صلیاللهعلیهوسلم سخن وی را شنید ایستاد و برایش گفت: مگر من آن را از تو خریداری نکردم؟ بادیهنشین گفت: نخیر، قسم به الله که من آن را به تو نفروختم، رسولالله صلیاللهعلیهوسلم فرمود: نخیر چنین نیست، من آن را از تو خریدم. درحالیکه رسولالله صلیاللهعلیهوسلم و آن مرد بادیهنشین در این مورد همدیگر را ملامت میکردند، مردم در اطرافشان جمع شدند، بادیهنشین سرانجام به رسولالله صلیاللهعلیهوسلم گفت یک شاهد بیاور که شهادت دهد من این اسپ را به تو فروختهام، جمعی از مسلمانانیکه آنجا جمع شده بودند، خطاب به آن بادیهنشین گفتند، وای بر تو رسول الله هرگز چیزی بهجز حق نمیگوید. تا اینکه خزیمه از راه رسید و بگومگوی رسولالله صلیاللهعلیهوسلم و آن بادیهنشین را شنید و متوجه شد که بادیهنشین به رسولالله صلیاللهعلیهوسلم میگوید، شاهدی بیاور که شهادت دهد، من این اسپ را به توفروختهام، خزیمه گفت من شهادت میدهم که تو این اسپ را به رسول الله فروختهای، رسول الله به خزیمه روی کرد و پرسید: بر اساس چه دلیلی شهادت میدهدی؟ خزیمه گفت: بر اساس تصدیقات یا رسول الله، (یعنی بر اساس اینکه میدانم تو هرگز دروغ نمیگویی)؛ پس رسولالله صلیاللهعلیهوسلم شهادت خزیمه را معادل شهادت دو مرد قرار داد.»
این حدیث را حاکم نیز در مستدرک روایت نموده و گفته: اسناد این حدیث صحیح است و کسانیکه آن را روایت کردهاند به اتفاق شیخین ثقه میباشند.
تمام موارد فوقالذکر ثابت میکند، پارچهایکه دو آیت اخیر سورۀ توبه بالای آن نوشته شده بود و تنها در نزد یکنفر یافت گردیده بود، آن فرد بدون شک خزیمه بوده؛ نه ابو خزیمه؛ زیرا آیت مذکور براساس اعتبار شهادتدهنده آن پذیرفته شده بود که شهادت وی معادل شهادت دو تن است و این مسأله در مورد خزیمه صدق میکند؛ نه ابوخزیمه. بهنظر میرسد راویان در مورد نام خزیمه و ابوخزیمه دچار سردرگمی شده بودند و این کار هرازگاهی اتفاق میافتد. درهرحال فرد مورد نظر، خزیمه بن ثابت انصاری است؛ چنانکه گفته شد.
بهاینترتیب، پاسخ داده شده، پرسش شما و دو مسألۀ فوقالذکر را دربرمیگیرد والله أعلم و أحکم!
برادرتان عطاء بن خلیل ابوالرشته
مترجم: عبدالله دانشجو