پنجشنبه, ۱۹ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۱م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
سیستم تعلیمی افغانستان درگیر جنگ میان سیکولاریزم و اسلام
بسم الله الرحمن الرحيم

سیستم تعلیمی افغانستان درگیر جنگ میان سیکولاریزم و اسلام

(ترجمه)

افغانستان یکی از بی بضاعت ترین کشورهای جهان است که از سوی امریکا استعمار شده و درحال حاضر فقر، ویرانگری، عدم توجه به صحت عامه و نبود امنیت دراین مملکت بی داد می کند. رهبران غرب با اهداف سیکولاریزم درافغانستان گام نهاده و هدف خویش را رهایی این مملکت از مصیبت معرفی کردند، اما به جز از جنگ و فجایع چیزی را به ارمغان نیاوردند. جوانان مظلوم نیز دراین کشور بی خبر از این که تحت سیطره استعمار قرار گرفته اند، غرق در رویای پیشرفت و ترقی، آموزش و پروش می باشند. آن ها باید به زودی از این خواب غفلت بیدار شده و بدانند که در حال حاضر دراین کشور، به دست آوردن تعلیم و آموزش درست که آن ها را بتواند به ترقی و اقعی برساند ناممکن است. سیستم تعلیمی فعلی افغانستان کاملاً در تناقض با سیستم تعلیمی نظام اسلام و عصر خلافت قرار دارد. زیرا در زمان خلافت اسلامی هدف از سیستم تعلیمی برای نسل جوان، دست یافتن به یک نهضت و ترقی واقعی درجامعه بود.

با توجه به این موضوع، گفته می توانیم که از طریق سیستم تعلیمی می توان یک ایدیولوژی را درجامعه انتشار داده و از آن حفاظت کرد. به این ترتیب بسیار مهم است و باید بدانیم که سیستم تعلیمی موجود درجامعه چه هدف و تاثیری دارد.

سیستم تعلیمی موجود درافغانستان نیز مانند سیاست افغانستان پوچ و بی معنی است. در دوران رژیم طالبان، تعلیم درقدم نخست صرف برای مردان بوده و هدف اساسی تعلیم؛ آموزش قرآن کریم بود که به دیگر مضامین توجه چندانی نمی شد و آموزش درمکاتب دینی و مدارس صورت می گرفت. بعد از شکست رژیم طلبان و روی کار آمدن دولت موقت به رهبری حامد کرزی، متخصصان افغان به همکاری متخصصان غربی نظام تعلیمی را درافغانستان تغییر داده و کوشیدند تا تهداب سیستم تعلیمی را سیکولار ساخته و به این ترتیب به اصلاح سیستم تعلیمی بپردازند. هدف از این تغییر مترقی نشان دادن سیستم تعلیمی در نظام سیکولار بود.

سازمان های سیکولار نیز از این تغییرات حمایت نموده و دراین میان خود را به عنوان کمک رسان به افغانستان وانمود می کردند و می کوشیدند که بسیاری از مسایل مذهبی را از برنامه های درسی و مواد آموزشی حذف کنند. دلیل شان برای حذف این مسایل چنین بود که این مسایل بر بنیاد رسم و رواج ها، مذهب و تعصب جنسیتی(جندر) به وجود آمده و باید از بین برده شود تا جامعه و زنده گی افغان ها به سوی پیشرفت و ترقی تغییر یابد.

هدف اصلی و اساسی این تغییرات از سوی غرب به همکاری دولت افغانستان درسیستم درسی این است تا سیستم تعلیمی افغانستان را بسوی سیکولاریزم تحریک نموده و از این طریق فضای جامعه و جوانان افغان را تغییر داده و از آن ها برده گانی برای دموکراسی بسازند. زیرا هدف سیکولاریزم درسیستم تعلیمی این است که جامعه را از ارزش ها و مدارس اسلامی دور ساخته و بسوی ارزش ها و موسسات غیر اسلامی نزدیک بسازد، که این همه به یک روند تاریخی ارتباط می گیرد که در نتیجه آن، مذهب ارزش خود را در فرهنگ و جامعه از دست داده و نقش مذهب محدود می گردد. اما در اسلام مانند جامعه غرب جدایی دین از زنده گی روزمره وجود نداشته و اسلام تمام امور زنده گی را تحت پوشش قرار داده و برای تمام  بشریت نظام بدیل واقعی ارایه می دارد.

اسلام یگانه دینی است که مسلمانان دراعمال روزمره و تمام مسایل زنده گی خود(حلال و حرام) آن را معیار می گیرند. اما بر خلاف اسلام، سیکولاریزم مذهب را یک مسئلۀ شخصی، انفرادی و آزاد تنظیم کرده که به زنده گی اجتماعی و مسایل تعلیمی باید دخالت نداشته باشد.

دشمنان اسلام سیستم سیکولاریزم، دموکراسی و برابری جنسی را منحیث بنیاد آزادی، صلح وترقی درافغانستان معرفی کرده و جوانان را بسوی این افکار تشویق می نمایند تا اسلام را به عنوان موضوعی جدا از تعلیم بپندارند.

این دشمنان برای تحریک کردن سیستم تعلیمی افغانستان بسوی سیکولاریزم شدن از تکنیک های مختلف استفاده کرده و می کوشند تا جوانان را از نظام اسلام که منحیث نظام زنده گی شان می باشد، دور بسازند.

در دهه های گذشته برخی از کمک کننده گان غربی توجه خاصی را برای حذف مسایل عقیدوی از مواد درسی نموده؛ چنان چه سازمان های غیر دولتی  وسازمان های بین المللی(USAID) در پروپوزل های خود، در جولای ۲۰۱۶م چنین نشر کرده اند که آن ها یک سیستم قوی آموزشی درافغانستان می خواهند. این پروسه را حمایت می کنند که متشکل از استادان با ظرفیت، مواد آموزشی با کیفیت و روش های استندرد می باشد تا آن ها بتوانند ارزش های دموکراسی را درجامعه برپا کنند، و از این طریق جامعه را به پیشرفت برسانند.

  وزارت معارف به کمک "پروگرام آموزش اساسی برای افغانستان"(BEPA) گنجاندن موضوعات صلح وجندر را در سیستم درسی بسیار جدی گرفته وموضوعات؛ چون: جندر، بازار آزاد، جهانی شدن و مدرن شدن را درکتاب های مکتب جای داده و مواردی؛ چون: اسلام، اسم الله، جهاد و... را حذف کردند.

آن ها فکر می کنند که این تدابیر می تواند اسلام را صرف به یک عبادت شخصی بدل کند و جوانان را نیز از اسلام دور نگه دارند.

موضوعات دینی درسیستم تعلیمی افغانستان صرفاً محدود به حفظ آیات بدون عمل و خواندن ترجمه می باشد. اما برعکس توجه خاص به زبان انگلیسی و مسایل دیگری از این قبیل است که به همین ترتیب زیادتر مضامین به انگلیسی و دری کتابت شده آموزش داده می شود.

از زمانی که جنگ امریکا درافغانستان دراکتوبر سال ۲۰۰۱م آغاز شد، پروگرام انکشافی دولت امریکا(USAID) کم از کم ۸۶۸ میلیون دالر برای سیستم تعلیمی درافغانستان کمک نموده و صرف بخاطر این که این سیستم را تحت تاثیر خود آورده و جوانان را اغوا نماید.

سازمان های غیر دولتی نیز از مکاتب مذهبی برای ترویج افکار سیکولاریزم دربین جوانان کار گرفته علاوه براین، از  رسانه ها، انترنت، شبکه های مجازی واجتماعی، آموزش زبان خارجی وترویج کتاب های خاص به عنوان ابزار استفاده نموده تا جوانان را به دنیای خارج از افغانستان آشنا بسازند. هم چنان به آن ها چنین وانمود کنند که گویا از این طریق به سعادت و ترقی می توانند برسند.

استعمار گران مواد و سیستم درسی مکاتب و مدارس دینی را طمعه ی توطیه های خود ساخته اند. چنان چه غربی ها به این باور اند که مدارس و مکاتب دینی، میراث طالبان بوده و در آن جا افراط گرایی و مسایل آموزش اسلامی تدریس می شود. مسایلی که در جامعه امروزی ترقی را نه، بلکه افراط گرایی را به وجود آورده و فارغین این کانون ها طالبان افراطی هستند. این برعلیه اسلام یک تهمت است تا اسلام را تروریست معرفی کنند و والدین را بترسانند که  اطفال خود را از رفتن به مدارس دینی باز دارند.

بعد از حمله انتحاری در ۲۵ اگست سال ۲۰۱۶م درپوهنتون امریکایی افغانستان، رسانه ها در این کشور به چنین موضوعات برنامه ریزی شده پرداختند: آموزش و پرورش بهترین سلاح برای مبارزه با افراط گرایی است. عناصر ضد افغانستان باید بدانند که افراد تعلیم یافته ایدیولوژی را با ایدیولوژی وعقیده را با عقیده می جنگانند. آن ها درمیدان جنگ نیستند، اما با افراط گرایی مبارزه می کنند و می دانند که قلم بر شمشیر پیروز است.

 آن ها با این الفاظ می خواهند که اسلام را منحیث یک دین جنگجو معرفی کنند و اسلام را در برابر افراد تعلیم یافته، ناتوان جلوه دهند. یعنی اسلام به آن سطح نیست که با افراد تعلیم یافته برابری کند. "پروگرام انکشافی دولت امریکا" و دیگر سازمان های غیر دولتی از بوجود آمدن مدارس مدرن که ارزش های غربی و دنیوی را ترجیح می دهند حمایت می کنند، تا از این طریق این مدارس را رنگ و بوی دینی داده و آن را با اسلام هماهنگ سازند. به این ترتیب آن ها اعتدال را شعار خود کردند نه حذف را. با این شعار آن ها یک جای گزین قوی سیاسی در برابر دینامیک تعلیمی دارند.

 به همین سبب هم است که آن ها موضوع خلافت را حذف نکرده، بلکه در کتب درسی مکاتب به عنوان یک موضوع تاریخی به آن اشاره شده و درمورد شریعت اسلامی نیز به عنوان قانونی که درگذشته ها قابل تطبیق بود و درعصر حاضر قابل تطبیق نمی باشد، پرداخته شده اند. به گفته ی وزارت معارف: سیستم تدریسی اسلامی که تا فعلاً درمکاتب و مدارس از آن استفاده می شود، نو آوری شده و درپهلوی مضمون اسلامی، دیگر مضامین؛ مانند: ریاضی، بیولوژی، علوم اجتماعی، دری پشتو و انگلیسی نیز اضافه خواهد شد. به این معنی است که سیستم تعلیمی موجود درافغانستان به دین اسلام صرف از دریچه یک مضمون که معلومات را روایت می کند می بیند. و نمی خواهد که اسلام تاثیر زیادتر در زنده گی متعلمین داشته باشد.

دشمنان بخاطر ترویج سیکولاریزم و دموکراسی درافغانستان از تصویر زن افغان که مورد خشونت و آزار قرار گرفته منحیث تبلیغات استفاده می کنند. بنابر این امریکا توجه خاص به تعلیم زنان درافغانستان دارد. اما با این پوشش دروغین درمورد آزادی زن و توانمند سازی زنان، آن ها می خواهند که از تعلیم زنان سوی استفاده نموده و به این بهانه زنان مسلمان افغان را با ارزش های لیبرالیزم و دیگر افکار سیکولاریستی آشنا ساخته تا درنهایت از این زنان غرب زده به عنوان ترویج کننده گان فرهنگ غربی و نظام آن در جامعه بهره ببرند.

بسیاری از سازمان هایی فعال از طریق تعلیم و تربیه تلاش دارند تا با عناوین مختلف؛ چون: سازمان برای حفاظت از حقوق زن، سازمان جوانان، انجمن های آموزشی، محافل ادبی، انجمن های فکری و دانشجویی، زنان را به آزادی مطلق برسانند. یکی از این سازمان ها(OPAWC) است که این سازمان در سال ۲۰۰۳م به وسیله گروپی از زنان به این هدف به وجود آمد که زنان افغان را توانمند بسازد. این ها زنان افغان را تشویق و کمک می کنند تا تعلیم فراگیرند و خود را از مردان مجزا و آزاد بسازند. بالخصوص به این جهت که علیه قانون اسلام که مردان را سرپرست خانواده و زن قرار داده، قد علم نموده و مبارزه کنند.

سازمان دیگری به نام(AWEC) است که هدف اساسی این سازمان دادن حقوق بسیار به زنان و تساوی جندر می باشد. هدف این سازمان این است که زنان و اطفال را از هر نوع خشونت نجات داده و زمینه استفاده زنان و اطفال را از قانون های بشری  مهیا بسازند. باور آن ها چنین است که زن و طفل باید از حقوق خود به اساس قانون ها و نهادهای غربی؛ مانند: حقوق بشر، دموکراسی، برابری جنسی(جندر) دفاع کنند. با این اهداف می خواهند قوانینی را که اسلام در برابر زن و مرد دارد، از بین ببرند.

هم چنین(USAID) برنامه های زیادی برای توانمندی زنان دارد. و هدف آن ها از این برنامه ها این است تا توانایی های  زنان بلند برود و به این ترتیب امریکا موفقانه درجامعه و خانواده ها تسلط کامل فرهنگی داشته باشد. از این طریق سازمان های دموکراتیک را درجامعه قوی ساخته و به زنان درمشارکت حکومتی جایگاه خاص بدهد.

این تلاش ها نه تنها زنان افغان را از فقر و تنگدستی نجات نداده؛ بلکه فقر و گدایی دامن گیر زنان افغان شده است. هدف تعلیم درافغانستان تشویق جوانان بسوی سیکولاریزم است. امریکا خواهان به وجود آوردن جامعۀ است که مالامال از برده گان نظام سرمایه داری باشد و دربین ارزش های دموکراتیک بزرگ شوند. هدف جهانی و دایمی سیکولاریستان این است که دین مقدس اسلام را از بین برده و ارزش هایی اسلامی را میان جوامع مسلمانان ریشه کن نموده و از جوانان مسلمان شخصیت هایی غربی بسازند. دشمنان اسلام با یک جنگ ایدیولوژیکی می خواهند که افکار جوانان را تغییر داده و آن ها را افکار سیکولاریستی که هیچ هماهنگی با افکار، مفاهیم و نظریه های اسلامی ندارند، عیار ساخته و اسلام را سرکوب کنند.

جوانان مسلمان صرف از طریق سیستم تعلیمی خلافت اسلامی می توانند به نهضت واقعی برسند. هدف سیستم تعلیمی اسلام این است که جوانان را بر بنیاد نظام تعلیمی اسلام رشد داده و از آن ها شخصیت های بزرگ اسلامی، دانشمندان و مفکرین بسازد. طوری که درقسمت اکتشافات و نو آوری ها دولت اسلامی را به توسعه، ترقی و پیشرفت برتر از همه گان برساند. با این سیستم آن ها می توانند به قدرت نخست جهان مبدل شوند. آن قدرتی که پیام اسلام را به سرتاسر جهان و به تمام بشریت رسانده و دنیا را از تاریکی به طرف روشنایی می کشاند. دراصل عقیده اسلامی تهداب دولت وتعلیم وتربیه بوده که امت مسلمه را به قدرت مند ترین امت در کره خاکی مبدل ساخته بود.

وضیعت بحرانی که درافغانستان و دیگر ممالک اسلامی حاکم است، به این سبب است که کفار همیشه تلاش کرده از نسل مسلمان شخصیت های سیکولار تربیه نموده و جامعه اسلامی را از اسلام دور بسازند. جوانان افغان نیز باید بدانند و درک کنند که سیستم تعلیمی موجود درافغانستان توانایی این را ندارد تا افغانستان را بسوی پیشرفت و ترقی سوق دهد. بناً جوانان افغان و تمام مسلمانان جهان باید بخاطر ایجاد دولت خلافت به منهج نبوت خود را مکلف بسازند. زیرا تنها احیایی دوباره دولت خلافت به طریقه رسول الله صلی الله علیه وسلم و احیایی سیستم تعلیمی در زیر چتر خلافت می تواند جوانان افغان و جوانان تمام امت اسلامی را به ترقی و پیشرفت واقعی برساند.

﴿قُلِ اللَّـهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاءُ وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَاءُ ۖ بِيَدِكَ الْخَيْرُ  إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

[آل عمران: ۲۶]

بگو: پرودگارا! مالک حکومت ها تویی، به هرکس بخواهی حکومت می بخشی، از هرکس بخواهی حکومت را می گیری، هرکس را بخواهی عزت می دهی و هرکس را بخواهی ذلت، تمام خوبی ها به دست تو است و به هرچیز قادری.

نویسنده: امانه عابد

نوشته شده برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه