جمعه, ۱۰ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۱۳م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

واقعیت کشمکش‌ بین‌المللی برای نفوذ در الجزایر از چه قرار است؟

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

در سرزمینی‌که تمام مردم آن مسلمان اند؛ سرزمینی‌که در جهادش علیه اشغال فرانسه، که 132سال به درازا کشید، یک ملیون شهید داد، در این سرزمین به تاریخ 22 فبروری 2019م اعتراض‌های مردم بالا گرفت و پردۀ ترس از حکام ستم‌گر الجزائر را درید و تا کنون ادامه دارد. اما در این اعتراض‌ها فریاد اسلام‌خواهی شنیده نمی‌شود، دلیل آن چیست؟ و این‌که واقعیت کشمکش بین‌المللی برای نفوذ در الجزائر از چه قرار است؟ و آیا این کشمکش‌های بین‌المللی در اتفاق‌های اخیر نقشی دارد و سر انجام این که در مورد آیندۀ الجزایر چه پیش‌بینی می‌کنید به ویژه در مورد انتخابات پیش‌رو؟

پاسخ:

برای روشن شدن پاسخ، امور زیر را مرور می‌کنیم:

اول) دلایل عدم اسلام‌خواهی در اعتراض‌ها:

1: بلی، الجزایر سرزمین اصیل اسلامی است و این واقعیت زمانی ثابت گردید که دولت در اوایل دهۀ نهم سعی نمود زمینۀ انتخاباتی آزاد و پاک را فراهم کند، نتیجه این شد که درخواست‌ها برای حاکمیت شریعت الله قاطع و فراگیر بود و توسط ملیون‌ها تن در جاده‌های الجزایر سر داده می‌شد. اروپا در واکنش سر و صداها را راه‌انداخت و فرانسه هشدار داد که مداخلۀ نظامی خواهد نمود، سپس در اوایل سال 1992م اروپا و فرانسه حکام الجزایر را وادار نمودند نتایج انتخابات سال 1991م را انکار نمایند، اردو/سپاه مداخله نمود و اوضاع را در اختیار گرفت. مهم‌ترین کمک‌ها از پایتخت ظلمت "پاریس"، که آن را به دروغ پایتخت نور می‌خواندند برای اردو/سپاه می‌رسید. سپس دستگاه استخبارات فرانسه به همکاری دستگاه امنیت داخلی، که وابسته به آن بود، جرقه‌های کشتار وحشیانه را زدند و در پی آن بود که مرحلۀ کشتارهای به شدت شنیع دهۀ نهم آغاز گردید و صدهاهزار تن از مسلمانان الجزایر را قربانی گرفت. سپس نظام حاکم در الجزایر از پیش و فرانسه و انگلیس از پس با بی‌شرمی و بی‌حیایی تمام، همۀ این کشتارها را به اسلام‌گرایان نسبت دادند و این سر و صداها را آن قدر فراگیر کردند که نظام حاکم هر قطرۀ خون و هر کشته‌ای را به اسلام‌گرایان نسبت داد. این مرحله در حدود ده سال ادامه پیدا کرد و به نام "دهۀ تاریک" نام‌گذاری گردید و حکومت با هشدارها و تهدیدهای پی‌هم در خصوص اسلام‌خواهی، ترسی را در دل مردم انداخت و جو را طوری ساخت که هرکس فریاد اسلام‌خواهی را سر دهد، در حقیقت در پی برگرداندن "دهۀ تاریک" است! رسانه‌های فرانسه بیرق این ترس و وحشت‌افگنی را در دست گرفت. اسلام‌هراسی تبدیل به ابزاری شد که حکام پاریس از آن برای اغوای مردم استفاده می‌نمودند و رفته‌رفته این اسلام‌هراسی فرانسه و اروپا از تحرکات الجزایر در صورت اسلام‌خواهی، به نظام حاکم در الجزایر انتقال یافت، چنان‌چه «جریان‌های نزدیک به مراجع تصمیم گیرنده فضای کشور را طوری ساخته اند که انگار قرار است اسلام‌گرایان به زودی علیه سکولران دست به کودتا زده و روی ویرانه‌های نظام سکولریستی و در صورت نیاز روی اجساد سکولران، دولت اسلامی را بنا خواهند نمود». (منبع: روزنامۀ اندپندنت 21 مارچ 2019) به این ترتیب، نظام حاکم مردم را هرازگاهی در مورد "وحشت اسلام بنیادگرا" هشدار می‌دهد؛ اسلامی‌که انگار همیشه آمادۀ خون ریزی است! در حالی‌که این خود نظام حاکم است که پیوسته مسلمانان را دنبال نموده و خون‌ریزی می‌کند، چنان‌چه «نیروهای امنیتی الجزایر به علی بلحاج که یک تن از مخالفان مشهور و مؤسسین "جبهاسلامی نجات" بود، حمله نموده و وی را در یکی از جاده‌های شهر از بین برد.» (منبع: عربی21،  23 فبروری 2019م) یعنی در دومین روز آغاز اعتراض‌ها در الجزایر.

2: دلیل دوم عدم اسلام‌خواهی در اعتراض‌های الجزایر، جنگی‌ست که امریکا به بهانه تروریزم علیه اسلام راه‌اندازی نموده و "تروریزم اسلامی" را شعار بزرگ آن قرار داده و حرکت‌ها، احزاب، انجمن‌ها و شخصیت‌های مخلص اسلامی را به این بهانه هدف قرار می‌دهد و رمزهای اسلامی، مانند لوا و رایه آن را به عنوان نشانه‌های جرم و جنایت جلوه داده است و کسانی را که به احکام شریعت اسلامی پایبندی نشان می‌دهند، تندرو و تروریست خطاب می‌کند. تمام این موارد است که به نوبه خود بالای روی‌کرد تحرکات مردمی و خواسته‌ها و شعارهای شان در الجزایر تأثیر گذاشته است.

3: دلیل دیگری‌که مانع ظهور اسلام‌خواهی در تحرکات الجزایر شده، موقف‌گیری‌های چند جانبه بعضی از جریان‌هایی است که رنگ و بوی اسلامی داشته و جریان‌های اسلامی "میانه‌رو" نام گرفته اند. این جریان‌ها گاهی خود اپوزوسیون می‌نامند و گاهی در حاکمیت سهم گرفته و در پست‌ها، موقف‌ها و چوکی‌های پارلمانی مستقر می‌شوند. این موقف‌گیری جریان‌های مذکور بالای توده‌های زیادی از مردم، به ویژه کسانی‌که به آنان اعتماد کرده بودند که بر اساس اسلام عمل‌خواهند نمود، تأثیر گذاشته، زیرا بعداً متوجه شدند که با نظام حاکم هم‌کاری و هم‌سویی دارند. مهم‌تر از آن این که جریان‌های مذکور به برخی از احکام شرعی پایبندی نشان‌ندادند، مانند حرام بودن قانون‌گذاری وضعی در پارلمان‌ها و حرام بودن مشارکت در نظام‌هایی‌که هیچ چیزی از اسلام در آن‌ها دیده نمی‌شود. این امور توده زیادی از مردم الجزایر را به جایی کشانیده که در تحرکات خویش علیه دولت، از اسلام یاد نمی‌کنند.

4: خلاصه این‌که بحران الجزایر یک بحران بین‌المللی بوده و غرب به ویژه فرانسه، با تمام توان سعی دارد نفوذ خود را در آن از طریق نشر فرهنگ سکولرستی گسترش دهد و با برجسته نمودن طرف‌داران خودش در تحرکات، که مطمئناً سکولارهاستند، می‌خواهد نفوذ سیاسی خود را در الجزایر استحکام بخشد. لازم به یادآوری است که طرف‌های بین‌المللی درگیر در الجزایر همه بر مغشوش کردن هویت اسلامی الجزایر و برجسته نمودن صفت سکولرستی دولت توافق نظر دارند.

این دلایل عمیق و اساسی است که زمینۀ ظهور صفت سکولرستی را در تحرکات مردمی الجزایر فراهم نموده که همه در پس نیرنگ، گمراه‌سازی، خباثت سیاسی غرب و مزدوران آن قرار دارد. هرچند ممکن است غرب موفق شود ظاهراً از بروز رنگ و بوی اسلامی در این تحرکات جلوگیری نماید، اما واقعیت این است که اسلام در اعماق دل‌های مردم الجزایر ریشه دارد؛ مردمی‌که شهدای ملیونی تقدیم اسلام نموده اند و مطمئناً دیری نخواهد گذشت به خواست الله سبحانه وتعالی، آفتاب اسلام در این سرزمین طلوع خواهد نمود و این طلوع برای کسانی‌که انتظار آن را دارند بسی نزدیک است. الله متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْراً﴾ [طلاق: 3]

ترجمه: الله فرمان خود را به انجام می‌رساند؛ و الله برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است!

دوم) در مورد کشمکش بین‌المللی در الجزایر باید گفت:

1. در خصوص انگلیس و فرانسه:

الف) انگلیس از زمان انقلاب "بومدین" در سال 1965م پیوسته در الجزایر نفوذ مستحکم دارد، که هرازگاهی با مداخلات فرانسه همراه بوده. اما پس از آن‌که رئیس شاذلی در سال 1993م، خالد نزار، مزدور فرانسه را از سمت وزارت دفاع برکنار نمود، نفوذ فرانسه در داخل اردو/سپاه اندک‌اندک رو به ضعف گذاشت تا این‌که سر نزدیک به وابسته گی "فرهنگ نظامی" و دنباله‌روی سیاسی رسید. بوتفلیقه، که به وابسته‌گی‌اش به انگلیس معروف است، در جریان حکومت خویش از سال 1999 همواره سعی داشت مداخلات فرانسه را به تدریج و بدون سر و صدا معالجه کند. موضوع دور کردن نفوذ فرانسه از دستگاه‌های دولت بیشتر به رقابت ورزشی شباهت داشت، یعنی هیچ نشانه‌ای از داغ شدن موضوع در نزد دو طرف به چشم نمی‌خورد، اما زمانی‌که بوتفلیقه به تاریخ 13 سپتمبر2015م محمد مدین معروف به ژنرال توفیق رئیس کل استخبارات را کنار زد، ضربۀ دردناکی به نفوذ فرانسه در الجزایر وارد شد، زیرا قبلاً نفوذ فرانسه به گونۀ گسترده‌ای در اردو کاهش داده شده بود و فرانسه تنها بالای دستگاه استخبارات، به عنوان یگانه دستگاه امنیتی زیر نفوذ خویش در الجزایر تسلط داشت. این ضربۀ دردناک به نفوذ فرانسه در حقیقت بر افروختن آتشی بود که زیر خاکستر روابط ظاهری نفوذ دو طرف در الجزایر قرار داشت.

ب) دو زمینه فراهم گردید که سبب شد رقابت میان نفوذ انگلیس و فرانسه در الجزایر از حالت رقابت ورزشی به چیزی شبیه دست‌اندازی کشانیده شود، اگر نشود آن را مرحلۀ شکستن سر و صورت نامید. این دو زمینه، که رقابت میان دو طرف را داغ نموده قرار ذیل است:

اول) شکاف اختلافات میان انگلیس و فرانسه با همه‌پرسی انگلیس در مورد خروج از اتحادیۀ اروپا "بریکزیت" در سال 2016م، گسترده‌تر شد، مشخصاً در مذاکرات فرانسه به نماینده‌گی از اتحادیۀ اروپا با تریزامی، نخست‌وزیر انگلیس بود که این شکاف ظاهراً معلوم گردید، هم‌چنین در برنامه ریزی‌های جانسون، نخست‌وزیر جدید انگلیس در مورد خروج از اتحادیه و لو بدون توافق نیز شکاف مذکور روشن‌تر گردید و این ضرر بزرگی است که فرانسه متحمل آن می‌گردد. مسألۀ دامن زدن امریکا به بحرانش با ایران، پس از خروج از توافق هسته‌ای نیز نشانگر گستره شدن شکاف میان فرانسه و انگلیس است، زیرا در حالی‌که فرانسه در قضیۀ ایران موقفی مخالف با موقف امریکا داشت، انگلیس خود را به امریکا نزدیک می‌کرد، این اختلافات میان دوطرف رفته‌رفته بزرگ‌تر شد و این اختلافات جدید طبیعتاً روی موقف دو طرف در قضایای دیگری مانند الجزایر تأثیر گذار است.

دوم) فرانسه شروع تحرکات مردمی در الجزایر به تاریخ 22 فبروری 2019م را فرصتی دید که باعث شده با متشنج شدن اوضاع در آن، ارکان نفوذ انگلیس نیز متزلزل شود و سعی نمود با استفاده از این فرصت، نفوذ خود را در الجزایر گسترده‌تر کند، یعنی تحرکات خودجوش مردمی باعث شد آتش خشم فرانسه علیه انگلیس، که از سال 2015م پنهان مانده بود، ظاهر گردد.

ج) در نتیجه؛ رقابت میان انگلیس و فرانسه به مرحلۀ "دست‌اندازی" رسید، چنان‌چه دستگاه‌های امنیتی طرحی شبیه یک کودتای نظامی برای برکناری فرمانده صالح از ریاست ارکان اردو کشف کرده و در پی آن بود که قوی‌ترین و خطرناک‌ترین مهره‌های فرانسه در الجزایر را بازداشت کردند. این مهره‌ها عبارت اند از محمد مدین "ژنرال توفیق" و بشیر طرطاق که هردو قبلاً رئیس دستگاه استخبارات بوده‌اند و به تاریخ 5 می 2019م بازداشت شدند. سپس لویزة حنون رهبر حزب کارگر به تاریخ 9 می 2019م  و سپس سعید بوتفلیقه، که به نظر می‌رسد مهره‌های فرانسه در الجزایر پس از استعفای برادرش بوتفلیقه از ریاست جمهوری او را به صف خود کشانیدند. این افراد همه «در یک محکمۀ نظامی جزائری در بلیدة محاکمه شدند و چهارتن، که متهم به دسیسه علیه حاکمیت دولت و اردو بودند، هرکدام به 15 سال حبس محکوم شدند. این احکام حضوراً به سعید بوتفلیقه و لویزة حنون رهبر حزب کارگر و فرماندۀ متقاعد نظامی محمد مدین ابلاغ گردید و هم‌چنین محکمۀ مذکور، وزیر سابق دفاع خالد نزار را غیاباً به 20سال حبس محکوم نمود.» (منبع: اسکای نیوز عربی 25 سپتمبر 2019م) فرانسه به دلیل این بازداشت‌ها سر و صداهای زیادی را علیه رهبری نظامی به راه‌انداخت، چنان‌چه به گفتۀ روزنامۀ اندپندنت انگلیس به تاریخ 18 می 2019م، 1000 تن از شخصیت‌های معروف فرانسه به شمول جان مارک ایرولت، نخست‌وزیر اسبق با امضا نمودن روی برگۀ فراخوان آزادی، خواهان آزادی حنون شدند. روزنامۀ مذکور افزود: «جان لاسال نمایندۀ حزب جمهوری در پارلمان فرانسه ابراز نگرانی نمود که این تحولات بالای منافع کشورش تأثیر خواهد گذاشت و گفت: روی کار آمدن نسل جدیدی از ضابط‌ها و ژنرال‌ها در سازمان نظامی الجزایر، با ساختارمهندسی شدۀ قومی، منافع فرانسه در الجزایر را تهدید می‌کند، به ویژه در عرصه‌های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی.» این اظهارات نشان‌دهندۀ دل‌تنگی فرانسه از این تحولات است، یعنی کشمکش حاضر دارد وارد مرحلۀ جدیدی می‌شود که داغ‌تر به نظر می‌رسد، هر چند پلۀ انگلیس در حکومت حاضر به کمک رئیس ارکان اردو سنگین‌تر است.

  1. تلاش‌های امریکا برای ورود به ساحۀ بحران الجزایر:

رسانه‌های امریکا تلاش نموده بعضی از شخصیت‌های تحرکات مردمی را برجسته کند، مانند کریم طابو سرمنشی عمومی جبهۀ نیروهای مشترک. تلویزیون "الحرة" امریکا به تاریخ 12 سپتمبر 2019م کریم را "چهرۀ برتر تحرکات مردمی" خواند و کلیپ‌های ویدیوئی را از وی منتشر نمود که در حال رهبری نمودن تظاهراتی در پایتخت الجزایر و در ضمن تحرکات مردمی است. این تلویزیون به قول خودش "مخالفان واقعی نظام را برجسته می‌کند و نه مانند سایر احزاب"، احتمالاً این خود اشاره‌ای‌ست به این‌که امریکا در تحرکات مردمی الجزایر با چنین فعالانی در ارتباط است. البته دستگاه‌های امنیتی الجزایر این فعال و افراد دیگری مانند او را بازداشت نموده و آنان را متهم به "تضعیف نمودن روح معنوی اردو/لشکر" کرده. به فرض این‌که امریکا با بعضی از چهره‌های برتر تحرکات مردمی الجزایر ارتباط داشته باشد، که چنین انتظارهم می‌رود، اما توانائی و موقف چنین کسانی تا کنون به حدی نرسیده که بتوانند بالای زنده‌گی سیاسی در الجزایر تأثیرگذار باشند و اهداف امریکا را براورده نمایند، زیرا امریکا تا کنون نتوانسته به داخل اردو یا سازمان‌های دولتی نفوذ نماید.

بنابر این، می‌توان گفت که کشمکش در الجزایر میان امریکا و اروپا نه، بلکه میان انگلیس و فرانسه است و انگلیس با جدیت تمام سعی دارد بال و پر فرانسه را در میدان ساختار نظامی الجزایر کوتاه کند. تلاش‌های امریکا برای متزلزل نمودن نقش اروپا در الجزایر ناکام بوده، اما مجموعۀ حاکم در الجزایر نگران اند که بحران موجود "تحرکات مردمی" به درازا کشد و امریکا بتواند با استفاده از آن نظم موجود را متزلزل نموده و به هدفی‌که سال‌هاست دنبال آن می‌باشد، دست یابد. هم‌چنین ممکن است فرانسه نیز از به درازا کشیده شدن این تحرکات برای فعال نمودن اتباع خودش و زمینه‌سازی برای آنان استفاده کند.

سوم) در مورد نتایج احتمالی انتخابات و انتظارهایی که وجود دارد باید گفت:

1. انگلیس و دستگاه حاکم فعلی در الجزایر و رهبری اردو توانسته اند افراد وابسته به فرانسه را به گونۀ گسترده‌ای از دستگاه‌های دولت دور کنند و اینک منظومۀ مذکور تلاش دارند انتخابات را زودتر برگزار نمایند تا مبادا شرایط به وجود آمده از دست برود، به ویژه که تحرکات مردمی هنوز در جریان است. قاید صالح در اظهاراتی گفت: «پیش از این در مورد نیاز به تسریع برگزاری انتخابات صحبت می‌کردیم، اما امروز کاملاً متیقن شده‌ایم که این انتخابات در زمان تعیین شده برگزار خواهد شد.» (منبع: اندپندنت 14 سپتمبر2019م) وی هم‌چنین خواستار اتخاذ موقف واضح و روشن شده گفت: «مرحلۀ کنونی می‌طلبد که همه موقف واضح و روشنی داشته باشند، یا باید در کنار الجزایر قرار گیریم و یا در کنار دشمنان آن، در شرایط موجود نباید عصا را از وسط آن گرفت» (منبع: اندپندنت 14 سپتمبر 2019م) این اظهارات نشان می‌دهد که منظومۀ حاکم وابسته به انگلیس تلاش دارد اوضاع را با عجله یک طرفه کند، زیرا به نظر می‌رسد امور تقریباً به نفع آنان جریان دارد. اما فرانسه و طرف‌داران آن با برگزاری انتخابات مخالفت نشان می‌دهند و یا تمایل دارند آن را تا فراهم شدن شرایط مناسب به تأخیر اندازند، اما این خواست‌شان را علناً اظهار نمی‌کنند، بلکه به گونۀ دپلوماتیک و این که مردم الجزایر خود در مورد سرنوشت کشور خویش تصمیم می گیرند.

2. دستگاه حاکم سعی دارد در انتخابات پیش رو دو کاندید از وابسته‌گان خود را با تغییر چهره معرفی نماید، «علی بن فلیس و عبدالمجید تبون که هردو قبلاً نخست‌وزیر بودند روز پنج شنبه اعلان کردند که در انتخابات ریاست جمهوری 12 دسمبر نامزد خواهند بود.» (منبع: رویترز 28 سپتمبر 2019م) این دو چهره و چهره‌های امثال آنان کسانی استند که دستگاه حاکم به آنان اعتماد دارند، هرچند بعضی از آنان در حال حاضر نقش مخالف دولت را بازی می‌کنند، مانند علی بن فلیس رهبر حزب پیشگامان آزادی طوری وانمود می‌کند که انگار رهبر یک حزب مخالف است و خواستار تغییر. بن فلیس رهبر این حزب در میان سال‌های 2000 تا 2003م نخست وزیر حکومت بوتفلیقه بود، یعنی منظومۀ حاکم قصد دارد نظام را با چهره‌های تقریباً جدید برپا کند به امید این‌که مردم الجزایر فریب آن را بخورند و به این ترتیب تحرکات مردمی پایان یابد.

3. اما ظاهراً جریان‌های گستردۀ تحرکات خودجوش مردمی مخالف با برگزاری انتخابات زیر سایۀ نظام حاکم، به مراتب نسبت به طرف‌داران نظام و یا کسانی‌که خود را جریان‌های مخالف می‌نامند و ممکن است انتخابات را تأیید کنند، قوی‌تر به نظر می‌رسند، که این باعث می‌شود اوضاع به جانب یکی از این دو احتمال به پیش رود:

- یا این که دستگاه حاکم موجود وادار شود انتخابات را در لحظۀ اخیر به تأخیر اندازد، چنان‌چه در انتخابات 18 اپریل 2019م اتفاق افتاد.

- یا این که انتخاباتی بسیار ناقص برگزار گردد، طوری‌که تحرکات مردمی هم‌چنان جریان داشته باشد انگار که انتخاباتی نبوده، حتی اگر بعضی‌ها از روند تحرکات مردمی کنار روند، اما در چنین صورتی شرایط برای اعمال خشونت توسط حکومت به هدف متوقف نمودن تحرکات آماده خواهد بود، زیرا حکومت ادعا خواهد نمود که رئیس جمهور قانونی انتخاب گردیده و لازم است همه به تصامیم وی پایبند باشند! به این ترتیب اوضاع میان زد و خوردها ادامه خواهد یافت.

1. به این ترتیب تحرکات موجود به هیچ‌وجه تغییری واقعی و یا بیداری مؤثری را در پی نخواهد داشت، زیرا این تحرکات هرچند به گونۀ خودجوش آغاز شد، اما مداخله‌های انگلیس و فرانسه در آن و هم‌چنین دنباله‌روان و وابسته‌گان‌شان باعث شده این تحرکات مؤثریت خود را از دست بدهد، چنان‌چه قرار گرفتن رهبری اردو در کنار نظام نیز برملا گردید، بلکه حتی روشن شد که جزء اصلی که امر و نهی می‌کند خود همین رهبران اردو استند و این بدان معنی است که نمی‌توان هیچ تغییری در الجزایر رونما نمود؛ مگر زمانی‌که اردو/لشکر خود را وابسته به اسلام این مردم اصیل بداند و این کار در صورتی ممکن و قابل تحقق است که سران ژنرال‌های مزدور انگلیس و غرب کنار زده شوند و زمینۀ در اختیار گرفتن امور اردو برای گروه مخلص نظامی فراهم گردد و سپس آنان به تغییر واقعی نصرت دهند که مبتنی بر اساس اسلام بوده و امت اسلامی به جانب آن روان است. این بدان معنی نیست که نظامیان حکومت را در دست گیرند، بلکه به این معنی است که نظامیان اهل نصرت واقعی شوند و زمینۀ به قدرت رسیدن رهبری واقعی را فراهم آورند که امت سخت در انتظار آن به سر می‌برد تا تغییر فراگیر را رو نما کند؛ تغییری‌که با از سرگیری زنده‌گی اسلامی و برپائی خلافت راشده واقعی رو نما خواهد شد؛ خلافتی‌که امت را بیدار و سرزمین‌های مرده را زنده خواهد نمود و زیر سایۀ آن به حالتی بر خواهیم گشت که الله سبحانه وتعالی برای ما لازم دیده و آن این‌که:

﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ...﴾ [آل‌عمران: 110]

ترجمه: شما بهترين امتى هستيد كه براى مردم پديدار شده‏ايد به كار پسنديده فرمان مى‏دهيد و از كار ناپسند بازمى‏داريد و به الله ايمان داريد...

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَۚ بِنَصْرِ اللَّهِ ۚ يَنصُرُ مَن يَشَاءُ ۖ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴾ [روم: 4-5]

ترجمه: و در آن روز است كه مؤمنان از يارى الله شاد مى‏گردند. الله هركه را بخواهد يارى مى‏كند و اوست‏شكست‏ناپذير مهربان!

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...

فراخوان به نشست پیشرفت زراعتی در شهر القادریف

  • نشر شده در سودان

(ترجمه)

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه سودان از شما دعوت می‌نماید که در نشست نوبتی این حزب در شهر القادریف اشتراک نمایید. این نشست زیری نام: "پیشرفت زراعتی... از دیدگاه اسلام" دایر گردیده است.

سخنگویان:

  1. انجینر/مهندس البشیر احمد البشیر، عضو حزب التحریر-ولایه سودان؛
  2. شیخ محمد الحسن، عضو حزب التحریر-ولایه سودان.

تاریخ: شنبه، ۰۶ صفر ۱۴۴۱ مصادف به ۰۵/ ۱۰ ۲۰۱۹ زمان ۴ عصر

مکان: دفتر حزب التحریر در القادریف

ابراهیم عثمان (ابوخلیل)

سخنگوی رسمی حزب التحریر-ولایه سودان

مترجم: ابوزید

ادامه مطلب...

بیرون‌کردن اعضای بدن؛ قصاوت دیگری‌ علیه مسلمانان اویغور چین و یک بی‌احترامی دیگر به حکام جهان اسلام!

(ترجمه)

خبر:

در شورای حقوق بشر در روز سه‌شنبه در جنیوا، وکیل حمید سابی، یافته‌های یک دادگاه‌ چینی را ارایه کرد؛ دادگاه مستقلی‌که در خصوص بیرون‌کردن اجباری اعضای بدن برگزار شده است. او نتیجه‌گیری کرد که شواهد واضحی وجود دارد که چین اعضای بدن انسان‌ها را بیرون می‌کند و در حدود 20 سال است که جان انسان‌ها (به شمول مسلمانان اویغور) و اعضای گروه مذهبی فالون گانگ را توسط آن می‌‌گیرد و همین حالت هم‌اکنون جریان دارد.

دادگاه نهایی گفته است: «بعضی بازداشت‌شده‌ها کشته‌شده و شماری‌ هم هنوز به‌خاطر گرده‌، جگر، قلب، شش، چشم و پوست خود تا زمان کشیدن‌ آن‌ها و بازگشت این اعضاء به بازار فروش، زنده مانده‌اند.»

آقای سابی به شورا گفت که دولت‌های عضو سازمان ملل یک وجیبه‌ی قانونی دارند تا در برابر گزارش نهایی دادگاه در ماه جون واکنش نشان دهند، این دادگاه یافته است که "کمیسیون جنایات علیه بشریت، علیه فالون گانگ و اقلیت‌های اویغور، این قضیه را ورای شک‌های متعارف ثابت کرده است. (منبع: اندپندنت)

تبصره:

چه یک تناقضی! رژیم چین؛ رژیم فرومایه‌ی جنایت‌کارِ کمونیست، مردم مسلمان را در سرزمین‌اش تحقیر می‌کند؛ موضوعاتی را مطرح می‌کند و توسط آن مردم اویغوری خود را قتل عام ‌کند، مردها را در اردوگاه‌ها برای شستشوی مغزی توسط افکار سکولار کمونیست، در بازداشت نگه‌می‌دارد، هرقسم هویت اسلامی را در این مناطق تحریم کرده و هنوز این رژیم جنایات بزرگی را مرتکب می‌شود، این را قابل قبول می‌داند تا اعضای زنده‌ را از بدن افراد زنده -مردم مسلمان- بیرون کند. 

این تحقیر و ظلم علیه مردم بی‌گناه انجام می‌شود. آن‌ها این را پسندیده می‌دانند تا با اعضای بدن مسلمانان نفس بکشند و با چشمان‌شان ببینند، اما هنوز بدن زنده‌شان را در کشور خود نمی‌خواهند. جهنم زمینی برای این مردم بی‌گناه در حال وقوع است، الله سبحانه وتعالی این رنج‌شان را آسان کند.

ما با صفحات غم‌انگیزی از تاریخِ نابودکردنِ انسان‌ها و تمدن‌شان برخورد کرده‌ایم... مانند ازبین‌بردن امریکاییان بومی، فرانک‌انشتاین شرم‌آور، آزمایشات بالای مردم امریکای جنوبی و دیگر نقاط جهان و استفاده‌ی بمب‌های شیمیایی و اتمی بر بی‌گناهان از دیگر جنایات امریکاست.

در کنار آن،‌ ما شیاطینِ خاموشی در بین حکام خود در سرزمین‌های اسلامی داریم. به‌طور مثال، آخرین آن این خبر که رجب طیب اردوغان از سرمایه‌گذاران چینی، به‌خاطر اقتصاد محاصره‌شده‌اش استقبال کرد. او بدین طریق باور خود را در خصوص سیادت و تسلط چین بروز داده است. اما آقای اردوغان، کسی‌که ارزش‌های اسلامی را به شکل شدید آن در سرزمین پرقدرت اسلامی‌اش رشد داده‌، در برابر در بند بودنِ بیش از یک میلیون مسلمان ترک در منطقه‌ی غربی سینکیانگ چین و مجبورکردن یک میلیون دیگر برای پیونددادن‌شان با دیگر اقلیت‌ها، خاموشی مطلق اختیار کرده است. این یک عقب‌گرد از یک دهه‌ی قبل است، زمانی‌که او گفت: «اویغوری‌ها توسط دولت چین به ساده‌گی قتل عام شده و من از این قضیه رنج می‌برم.» (منبع: نیویورک تایمز)

مردم اویغور و دیگر مردم از بدترین نوع شکنجه و عذاب رنج می‌برند و دولت جنایت‌کار چین قادر شده است تا با گستاخی بیشتر این کار را انجام دهد. زمانی‌که هیچ نیروی برای توجه به سرزمین‌های اسلامی و حکام آن وجود ندارد، آن‌ها به انجام اقدامات پست و غیرانسانیِ‌شان علیه مسلمانان ادامه می‌دهند. گویاکه رشد اقتصادی‌شان یک عذرِ قابل قبول برای ساکت‌ماندن در برابر این قصاوت است. ما تنها اردوغان را نداریم، بلکه سلمان و خان هم وجود دارند و این لیست ادامه دارد. این به بالابردن پرچم خیانت و ظلم در روزی‌که هیچ بازگشتی نخواهد بود، برای‌شان منجر خواهد شد. از ابن عمر روایت شده که رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم فرموده اند:

«إِذَا جَمَعَ اللَّهُ الأَوَّلِينَ وَالآخِرِينَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرْفَعُ لِكُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ فَقِيلَ هَذِهِ غَدْرَةُ فُلاَنِ بْنِ فُلاَنٍ» (صحیح‌البخاری 5823، صحیح مسلم 1735)

ترجمه: زمانی‌که الله (سبحانه وتعالی) نسل‌های نخستین و آخرین را در روز قیامت با هم گرد‌می‌آورد، برای هر فرد خائن پرچمی را بلند خواهند کرد. اعلان خواهد شد که این خیانت این شخص، فرزند فلان شخص می‌باشد.

فقط با امان اسلام، مقام انسان درک شده و حمایت و حفاظت از او به شکل کامل انجام خواهد شد. زمانی‌که اسلام در سراسر سرزمین‌های اسلامی تطبیق شود، وضعیت‌شان رشد خواهد کرد، دوزخ زمین ازبین رفته و مسلمانان و غیرمسلمانان در کنار هم به خوشی زنده‌گی خواهند کرد.

نویسند: منال بدر

برای دفتر مرکزی مطبوعاتی حزب‌التحریر

مترجم: تمیم افشار

ادامه مطلب...

نمایش غم‌انگیز گذرگاه؛ نشانۀ شکست کامل نظام سرمایه‌داری

  • نشر شده در کینیا

(ترجمه)

72 ساعت از روز یک‌شنبه ساعت 6:15، 29 سپتامبر 2019م گذشته است، ولی تاهنوز اجساد مریم کیجندا، خانم 35 ساله و دخترش مفقود‌الاثر باقی مانده است. این حادثۀ غم‌انگیز به تاریخ 29‌هم سپتامبر 2019م روز یک‌شنبه ساعت 6:15 زمانی رخ می‌دهد که کشتی مریم سرنگون شده و در اعماق بحر‌هند فرو می‌رود. ما صمیمانه تسلیت خویش را از اعماق‌قلب برای دوستان و اقارب خانم مریم ابراز می‌داریم. با وجود موجودیت نیروی‌بحری و شناوران با‌تجربۀ بندر کینیا؛ کشتیِ غرق شده و جسد‌های مادر و دخترش تا هنوز در بحر ناپدید هستند. حتی فامیل این خانواده تصمیم گرفتند تا برای دریافت اجساد آن‌ها برای شناوران پول بپردازند تا آن‌ها را دریابند؛ ولی متأسفانه که کسی آمادۀ این کار نبود. از همه درد‌آور این‌که از چندین سال گذشته بدین‌سو، بندر کینیا بدون شناوران مجرب در حال فعالیت بودند. اما سوال قابل‌ملاحظه اینست که وظیفۀ این همه افسران ارتش آموزش دیده چیست؟ وظیفۀ آن‌ها در حل کردن چنین بحران‌ها و مشکلات و یاهم تنها با اشتراک در جشن‌های ملی خلاصه می‌شود؟ این حادثه یک بار دیگر ضعف مدیریت و استراتیژی/راه‌بردی نادرست خدمات‌بندری کینیا و خاصتاً از وزارت حمل و نقل را نشان می‌دهد.

 در حقیقت این حادثه غفلت مقامات‌عالی رتبۀ وزارت حمل و نقل را به شمول بخش خدمات گذرگاها آشکار می‌سازد. توقع این مقامات اینست که در چنین حادثات ابحار ،مسئول اند تا اجساد را به مناطق مصون انتقال دهند. ما قاطعانه بیان می‌داریم که نظام سرمایه‌داری در عرصۀ خدمت به مردم کاملاً ناکام مانده است. به همین ملحوظ؛ از تمام مردم مخلصانه تقاضا می‌کنیم تا در راستای احیای دوبارۀ خلافت بر منهج نبوت ما را نصرت و حمایت کنند تا این دولت‌مقتدر موضوع امنیت‌عامه را به شمول مصونیت مسافرین تحت بررسی دقیق قرار دهد و قبل از اتفاق افتادن چنین حادثات، تیم نجات را آماده‌باش قرار دهد.

نویسنده: شبانی موالیمو

سخنگوی حزب‌التحریر-کینیا

مترجم: عبدالله صالحی

 

ادامه مطلب...

توقف اخیر صفحات انترنتی حزب‌التحریر Featured

(ترجمه)

باوجود تلاش‌های مستمر و توطئه‌های دشمنان مسلمانان برای دور نگهداشتن مفکورۀ خلافت از اذهان امت اسلامی، امروزه این مفکورۀ به رأی عام تمامی مسلمانان مبدل شده‌است. "فراخوان تأسیس مجدد خلافت" هنوز هم مایۀ رنج کیان سیاسی و فکری دولت‌های غربی است و آنان سخت می‌کوشند تا سد راه این دعوت مقدس شوند.

امروزه کاروان دشمنان اسلام با شرکت‌های "فنی تبلیغاتی‌ای" پیوسته است که ادعای بی‌طرفی می‌کنند! این شرکت‌ها به تقاضای خودشان می‌خواهند بازیچۀ دست دولت‌هایی باشند که آشکارا دشمنی‌شان را با مفکورۀ خلافت اعلان کرده‌اند. اخیراً کلودفلر (Cloudflare)، پس از استاک‌پث (Stackpath)، دو شرکتی‌که قرارداد حفاظت از صفحات‌مان را داشتند، ناگهان خدمات DNS، حفاظت صفحات و تحویل محتوا را به روی صفحات انترنتی حزب‌التحریر بستند و این صفحات را طی دو ماه برای دومین بار قطع کردند. آیا خیانتی از این بزرگ‌تر هم وجود دارد؟!

احتمالاً طرز فکر فرعون جدید، کاخ سفید، دونالد ترامپ -که به دشمنی‌اش با مسلمانان، غدر به تعهدات و خیانت به نزدیکان‌اش مشهور است- به این دو شرکت نیز اثر کرده‌است و شاید در آینده به دیگر شرکت‌های فنی تبلیغاتی امریکایی نیز رسوخ کند!

دلایلی را که این شرکت‌ها برای توجیه حملۀشان ارائه می‌کنند، نیز عجیب است، طوری‌که یکی ممنوع‌الفعالیت بودن حزب‌التحریر و دیگری تخطی از "خط‌مشی استفادۀ مجاز" این شبکه‌ها را دلیل این حمله برمی‌گیرند.

ما با هردو شرکت تماس گرفتیم و در رابطه به این عمل غیرقانونی‌شان شواهد ملموس و اسناد رسمی ارائه کردیم که ثابت می‌کند حزب‌التحریر یک حزب فکری-سیاسی است که عملاً در بسیاری از کشورهای و شهرهای مشهور جهان فعالیت دارد، کنفرانس برگذار می‌کند، راه‌پیمایی می‌کند و فکرش را در میان جوامع گوناگون گسترش می‌دهد. این حزب به مبارزۀ مسلحانه نمی‌پردازد و در پایبندی به طریقه‌اش در طول هفت دهه از آغاز تأسیس‌اش شهره است؛ حقیقتی‌که در صدر مراجع سیاسی بایگانی‌های بین‌المللی درج است.

حزب‌التحریر یک حزب ممنوع‌الفعالیت نیست، جز در بعضی از کشور‌هایی‌که در سطح جهان به دیکتاتوری و خودکامه‌گی مشهور اند و از رشد فضای فعالیت‌های سیاسی ممانعت می‌کنند، به‌طور مثال: کشورهای آسیای میانه. حتی این حزب در کشوری‌که این دو شرکت مستقر اند، نیز به‌صورت قانونی و آشکار فعالیت می‌کند. ولی باوجود همۀ این شواهد، پاسخ این دو شرکت مراجعه کردن به مراجع قانونی بود؛ مراجعی‌که در عقب یک آدرس ایمیل پنهان شده‌اند، پیام‌ها، درخواست‌ها و انتقادها را ثبت می‌کنند و هیچ اقدامی در جهت حل آن‌ها انجام نمی‌دهند. این را می‌توان توطئۀ خاموش توصیف کرد.

خیانت آشکار از اصول دونالد ترامپ است که ظاهراً این دو شرکت نیز آن را برگرفته‌اند؛ و گرنه چگونه امکان دارد دو شرکت بین‌المللی مستقر در امریکا؛ کشوری‌که به قوانین و دادخواهی‌اش مشهور است، جرأت تخطی از قوانین این کشور را دارند؟! چگونه به انجام این کار جرأت می‌یابند، حال‌آن‌که رئیس جمهور آن کشور خودش برای خیانت و زیرپا کردن تعهدات آشکارا اصول وضع می‌کند؟!

این جز کمپاین تازه‌ای علیه مفکورۀ "خلافت بر منهج نبوت" و علیه دعوت برای تأسیس آن نیست و ضعف فکری دشمنان بدخواه‌مان را نمایان می‌کند. تلاش آن‌ها برای بستن دهان ما، شکست علنی غرب در مقابل مبدأ قوی، برحق، واضح و پاک حزب‌التحریر را نشان می‌دهد.

حزب‌التحریر گروهی از افراد مخلصی است که به این ندای الله سبحانه وتعالی پاسخ داده‌اند:

﴿وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾ [آل‌عمران: ۱۰۴]

ترجمه: باید از میان شما جمعی دعوت به نیکی و امر به معروف و نهی از منکر کنند و آن‌ها همان رستگارانند.

این حزب امتی از میان یک امت بزرگ و سخاوت‌مند است که هفت دهه از تأسیس‌اش می‌گذرد و هنوز بر "همان فکره" و "همان طریقه‌"‌اش پابرجاست؛ امتی باثباتی‌که از راهش آگاهست و برای بازگرداندن شأن و شوکت روزهای خلافت کار می‌کند.

کارزار حکومت امریکا و دولت‌های بدخواه همکارش، ضعف فکری آن‌ها را نشان می‌دهد و تلاش‌شان برای بستن دهان ما، شکست علنی غرب در مقابل مبدأ قوی، برحق، واضح و پاک حزب‌التحریر را نمایان می‌کند. شباب حزب‌التحریر با بستن این صفحات سست نمی‌شوند؛ از علاقۀ حامیان‌اش برای دانستن حقایقی‌که حمل می‌کند، کاسته نمی‌شود و شمار کسانی‌که به فعالیت در راه‌شان و حمایت از آنان تمایل دارند، کم نه، بل به یاری الله سبحانه وتعالی زیاد می‌شود. او سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَقَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعاً يَعْلَمُ مَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ وَسَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ﴾ [رعد: ۴۲]

ترجمه: پیش از آنان نیز کسانی طرح‌ها و نقشه‌ها کشیدند، ولی تمام طرح‌ها و نقشه‌ها از آن الله (سبحانه وتعالی) است. او از کار هرکس آگاه است و به‌زودی کفار می‌دانند سرانجام (نیک و بد) در سرای دیگر از آن کیست.

انجنیر صلاح‌الدین عضاضه

رئیس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

تطبیق حدود اسلام، کفارۀ گناهان است

(ترجمه)

«عَنْ عُبَادَةَ بْنِ الصَّامِتِ رضی الله عنه قَالَ: أَخَذَ عَلَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم كَمَا أَخَذَ عَلَى النِّسَاءِ: أَنْ لاَ نُشْرِكَ بِاللَّهِ شَيْئًا، وَلاَ نَسْرِقَ، وَلاَ نَزْنِيَ، وَلاَ نَقْتُلَ أَوْلاَدَنَا، وَلاَ يَعْضَهَ بَعْضُنَا بَعْضًا "فَمَنْ وَفَى مِنْكُمْ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ، وَمَنْ أَتَى مِنْكُمْ حَدًّا فَأُقِيمَ عَلَيْهِ فَهُوَ كَفَّارَتُهُ، وَمَنْ سَتَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ فَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ، إِنْ شَاءَ عَذَّبَهُ، وَإِنْ شَاءَ غَفَرَ لَهُ» (رواه مسلم)

ترجمه: از عباده بن صامت رضی الله عنه روایت است که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم همان‌گونه که از زنان، بیعت گرفت، از ما نیز بیعت گرفت؛ مبنی بر این‌که با الله چیزی را شریک قرار ندهیم، دزدی نکنیم، زنا نکنیم، فرزندان‌مان را به قتل نرسانیم و یک‌دیگر را تهمت نزنیم و فرمود: پس هریکی از شما به این وعده‌ها، وفا کند، الله متعال پاداش اعمالش را خواهد داد و هرکس مرتکب عملی از اعمال فوق شود و در دنیا مجازات گردد، باعث کفارۀ گناهش خواهد شد و اگر الله متعال گناهش را پنهان نمود، این با الله متعال است که اگر بخواهد، عذابش می‌دهد و اگر نخواهد، مغفرت می‌نماید.

ای مسلمانان! در این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم مسلمانان را از فتنه‌هایی برحذر می‌دارد که مسلمانان این زمان در آن واقع شده‌اند، حتی فتنه‌ها جزئی از زندگی‌شان قرارگرفته است و این از اثر عدم تطبیق اسلام و تطبیق نظام‌های غیراسلامی است. دولت‌هائی هم‌چون سعودی، ایران، ترکیه، سودان وغیره برای تطبیق نظام اسلام، مانند حدود و قصاص، جهاد، حکم ارتداد وغیره من‌حیث نظام اسلام هیچ‌نوع برنامه‌ای ندارند؛ تنها چیزی‌که این دولت‌ها روی دست دارند، تطبیق قوانین وضعی و برنامه‌های کفری به فرمایش دولت‌های غربی است. بنابر این، امت اسلامی در سخت‌ترین مشکل و حساس‌ترین حالت قرار دارد؛ با این‌که تطبیق حدود الله بالای مسلمانان سبب پاکی مسلمان از گناه می‌شود؛ لیکن هیچ دولتی حدود الله را بالای مسلمانان تطبیق نمی‌کند.

برعکس دیده می‌شود که دولت ایران در قتل مسلمانان سوریه با بشار، روسیه، امریکا وغیره همکاری علنی و مستقیم دارد. دولت سودان مسلمانان سودان را دوپارچه ساخته، دولت ترکیه از همکاری بی‌شرمانه‌اش با دولت یهود (اسرائیل) دست‌بردار نمی‌شود، عساکرش دوشادوش ناتو در تجاوز، قتل و کشتار مسلمانان بی‌گناه افغانستان مستقیماً شریک است. دولت سعودی زندان‌هارا از شیخ‌های عرب که مخالف نظام سعودی هستند، پرکرده است. در مصر بالای بیشتر از 500تن مسلمان بنام "اسلام‌گرا یا اخوانی" حکم اعدام داده می‌شود. ...

سخن اخیر این‌که هرکس در هرگوشه و کنار این دولت‌ها اگر خواهان تطبیق نظام و قوانین اسلام، بدون مداخله کفار باشد، به شدیدترین مجازات محکوم می‌شود.

والسلام علی من اتبع الهدی

ادامه مطلب...

انقلاب شام و زدودن خباثت از آن

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

واقعیت انقلاب به این معنا است که تغییر سیاسی در داخل دولت ایجاد گردد؛ پس معنای انقلاب به تغییر شمولی خلاصه گردیده و عناصر اساسی‌که این تغییر شامل آن می‌گردد؛ عبارت از: فکر، نظام، دستگاه‌ها و چهره‌ها می‌باشند. اگر تغییر، تنها افراد را شامل گردد؛ بناءً آن خیزش نه؛ بلکه یک انقلاب محسوب می‌گردد و به سطح خیزش نمی‌رسد.

تغییر عناصر چهارگانه چیزی است که در همۀ انقلاب‌های مشهور در تاریخ جهان ایجاد گردیده است؛ مانند: انقلاب فرانسه که پادشاهی را با عناصر چهارگانۀ آن، فکر، نظام، دستگاه‌ها و اشخاص از بین بردند و در رأس آن لوی شانزدهم را که آخرین پادشاه فرانسه بود، به تاریخ 21/1 /1793 در پاریس پایتخت فرانسه اعدام کردند. انقلاب بلشویک‌ها که نظام فیودالیزم را در روسیه از بین بردند و نظام کمونیزم جدید را با دستگاه‌ها و افراد جدید به میان آوردند. انقلاب امریکا که منجر به ختم حاکمیت انگلستان استعمار‌گر با همه افکار، شخصیت‌ها و متعلقات آن گردید و دولتی قدرتمندی را تشکیل داد که وسعت آن بین اقیانوس اطلس و اقیانوس آرام را شامل می‌گردد.

بناءً، دولت‌ها لجوج‌ترین دشمن انقلاب هستند؛ زیرا اگر دولت‌ها انقلاب را بپزیرند؛ به این معنا است که به‌گونۀ اتوماتیک/خودکار مفکورۀ تغییر را پذیرفته‌اند و پذیرفتن فکر انقلاب؛ یعنی حتمی بودن تغییر اساسی در داخل دولت و این چیزی است که پذیرفتن آن از جانب دولت‌ها ممکن نیست.

از این جهت، نظام در این کشور‌ها -با وجود اختلاف سلیقه‌ها و تبعیت‌ها- قاطعانه در دشمنی با انقلاب‌ها می‌ایستند و با اسالیب مستقیم و غیرمستقیم در برابر آن ایستادگی می‌نمایند. این کشور‌ها سبب مستقیم انحراف انقلاب‌ها از راهکار آن‌ها و ازبین‌بردن و پیچیده‌گردانیدن اهداف‌اش می‌گردند.

انقلاب شام آشکارترین مثال این حقیقت است و متوجه می‌شویم که چگونه همه کشور‌های جهان چه خُرد و چه بزرگ، چه تابع و چه متبوع، چه قوی و چه ضعیف با انقلاب سر دشمنی دارند. همه کشور‌ها از یک کمان انقلاب را نشانه گرفته‌اند و در رأس آن امریکا که همه راه‌های بازی را در دست گرفته، بر علیه انقلاب برنامه‌ریزی می‌کند و برنامۀ کامل و منظمی را برای از بین بردن آن ترسیم نموده است. هر کشوری در این بازی دارای نقشی است که از جانب امریکا به آن‌ها داده شده است. هم‌چنین به‌گونۀ مستقیم بعضی از ملیشه‌های مزدور را برای تحقق هدف خود به کار گرفته است. سپس بعضی از راه‌های حل کاذب و قوانین باطل از بقایای قوانین وضعی را برای انقلابیون به هدف پراکنده نمودن آن‌ها پیشکش نموده است و از این طریق نظام بشار را با همۀ وسایل و امکانات حفظ نمود، اسلحه را از انقلابیون منع کرد و کشور‌های مزدور را بر انقلاب مسلط گردانید.

از این کشور‌ها عده‌ای به‌گونۀ آشکار علیه انقلاب لشکرکشی نمودند؛ مانند: روسیه و ایران. تعدادی رهبری انقلاب را با نفوذ و مال‌های پلید خریداری کردند؛ مانند: سعودی، قطر و اردن. عده‌ای به وسیلۀ رسانه‌ها با انقلاب دشمنی نمودند؛ مانند: مصر، الجزایر و مغرب و این کار را سبب اساسی فتنه و انتشار ناامنی و ریختاندن خون‌ها دانستند. تعدادی هم با شعارهای لفظی علیه نظام اسد تمایل انقلابیون را به خود جلب کردند و سپس تصمیم به خنجرزدن انقلاب گرفتند؛ مانند: ترکیه.

بزرگ‌ترین اشتباهی‌که انقلابیون و رهبران‌شان مرتکب گردیدند، میل‌شان به این کشور‌ها و همکاری با آن‌ها بود و این همکاری کشتارگاه واقعی برای‌شان گردید. جیش الاسلام که ده‌ها هزار نیروی آموزش دیده با وی همراه بود، به چه سرنوشتی مواجه گردید؟ تانک‌ها، اسلحه، امکانات و ذخایرشان کجا شد؟ از سبب این میل‌شان به طرف سعودی بود که غوطه را تا مدتی حفظ کردند؛ سپس آن را به نظام اسد تسلیم نموده، رفتند و این مثالی است که با اکثر گروه‌های‌که روزگاری از جمله ستون‌های انقلاب به شمار می‌رفتند مطابقت دارد.

همکاری گروه‌ها با دولت‌ها و نظام‌های حاکم ممکن نیست که منجر به تغییر گردد؛ آن‌چه که فعلاً بین هیئت تحریرالشام و ترکیه جریان دارد؛ جز نمونۀ تکرار باطلی‌که با جیش الاسلام صورت گرفت نیست و در روزهای آینده منجر به زوال هیئت خواهد شد؛ چنان‌چه با سلف‌شان چنین شد و این نتیجۀ است که تخلف نخواهد شد.

نقش سعودی، قطر و هم‌چنان گروه‌های‌که با این کشور‌ها ارتباط داشته و در گرو مال‌های سیاسی پلیدشان قرار گرفتند در ابتدای انقلاب افشا گردید و امروزه نقش ترکیه به وضاحت درحال افشا شدن است؛ زیرا تظاهرات بزرگی‌که صدای سقوط نظام را سر می‌دادند، راه‌اندازی گردید و نیروهای امنیتی ترکیه در سرحدات مرزی تلاش کردند تا به وسیلۀ فیر مرمی و گاز، مظاهره‌چیان را پراکنده نمایند و حتی عام مردم که از جملۀ حامیان انقلاب هستند، حجم توطیۀ نظام ترکیه را بر انقلاب‌شان درک کردند؛ زیرا با چشم سر دیدند که چگونه بعضی از نقطه‌های نظامی ترکیه توسط افراد اسد محاصره گردید و اردوغان برای حفظ آبروی خود فوراً خود را به پوتین جنایت‌کار رساند و نقاط نظامی را که هیئت تحریرالشام برای حمایت نظام جنایت‌کار نشر نموده بود، از هجوم انقلابیون مصون بماند.

تصویری‌که با پوتین یکجا گردید و هر دو باهم آیسکریم نوش جان کردند، حکایت از ناکامی اردوغان و ناتوانی وی در سوریه دارد؛ شاید این آیسکریم درجۀ حرارتی را که از ناکامی سیاسی به وی دست داده بود کاهش دهد؛ سپس عموم مردم انقلابیون در سوریه به وی اهانت کرده، ندای سقوط وی را سر دادند و تصویر اردوغان را همرای پوتین که هر دو باهم آیسکریم می‌خوردند در یکی از تظاهرات‌ها آویزان کردند و گفت: اگر مشکل شما به آیسکریم حل می‌گردد ما توانائی اعطای آن را داریم؛ پس چرا به روسیه مراجعه می‌کنید؟!

اردوغان سیاست کشور‌اش را به روسیه و امریکا فروخته است. در مورد ادلب و اطراف آن به اندازۀ سر انگشتی هم از تصامیم آستانه و سوچی تخطی کرده نمی‌تواند. اما نسبت به شرق فرات توان حرکت به اندازۀ یک سانتی متر هم بدون اجازۀ جنرال‌های امریکائی را ندارد. این یک حقیقت سیاسی است که هرکسی به اندازۀ ذرۀ از سیاست آگاهی داشته باشد درک می‌کند. از این جهت همکاری گروه‌های ملی و گروه‌هایی‌که نزد بعضی‌ها اسلامی محسوب می‌گردد؛ مانند: انس العبده رییس ائتلاف سوری، همکاری‌های‌شان همرای سوریه؛ یعنی جداشدن از انقلاب و رفتن پشت قدرت و چوکی که هیچ تغییر حقیقی را در پی نخواهد داشت؛ مانند: هیئت تحریرالشام که به خاطر جنگ با انقلابیون بزرگ‌ترین جنایت را انجام داد و تلاش برای انجام عمل نظامی به تنهائی دارد.

اما جای تعجب است که انقلاب شام با این همه خیانت‌ها و توطئه‌ها، بر اهداف خود ثابت و استوار باقی‌مانده است و شاید بهترین ثمرۀ را که چشیده‌اند، افشای نظام‌های خیانت‌پیشه؛ مانند: ترکیه بوده است. هم‌چنین گروه‌های خائنی‌که آخرین‌شان هیئت تحریرالشام است که اعمالی شبیه نظام حاکم را مرتکب گردیده، اموال را مصادره نموده و افراد گروه‌های مخلصی؛ مانند: حزب‌التحریر را به زندان می‌اندازد و می‌کوشد تا صدای حق را خاموش نماید.

انقلاب شام از بین نخواهد رفت، ریشه‌های آن همیشه روشن خواهد بود، همیشه توان دوام را دارا بوده، سر پای خود ایستاد می‌شود، روز به روز به پخته‌گی می‌رسد، اهداف ثابتی را که حزب‌التحریر برای آن مشخص کرده بود، روز به روز روشن‌تر گردیده و رهبران مخلص آن به صفوف مقدم ایستاد می‌شوند. در نتیجه، امروزه انقلاب لباس‌های ذلت را از خود دور نموده، کورۀ نجاست‌های آن را از بین برده، هر روز راه خود را واضح گردانیده و برای رسیدن به هدف، گام‌های مطمئن خود را بر می‌دارد.

نویسنده: ابو حمزه الخطوانی

مترجم: رامین بارز

ادامه مطلب...

سخنان خان در سازمان ملل، توهین به مردم کشمیر است

(ترجمه)

خبر:

به‌تاریخ ۵ اکتوبر / اکتبر ۲۰۱۹م، عمران خان هشدار داد: «هر کسی‌که به‌منظور دریافت کمک‌های بشردوستانه از خط کنترول عبور کند، به هند بازگردانده خواهد شد.» او پیش از این یک‌بار از ناکامی سازمان ملل در امر کمک‌رسانی به مردم کشمیر یاد کرده‌بود. در واقع، از موضع خاموشانۀ خان کاملاً هویداست که: نباید هند را به حمله بر کشمیر آزاد تحریک کرد، بلکه بگذار سازمان ملل کشمیر اشغالی را آزاد کند.

تبصره:

مردم پاکستان از موضع خاموشانۀ خان بسیار عصبانی اند و برای کمک کردن برادران‌شان در کشمیر از خط کنترول عبور می‌کنند. مشکل این‌جاست که آنان نمی‌دانند چرا خان از آزادی کشمیر اشغالی به‌دست نیروهای مسلح پاکستان ممانعت می‌کند و آن را به سازمان ملل وامی‌گذارد.

سازمان ملل تاکنون چه خوبی را برای پاکستان انجام داده و کدام مشکل‌اش را حل کرده‌است؟ سازمان ملل هرگز هیچ گامی را در جهت کمک به مردم کشمیر برنداشته‌، بلکه همیشه در راه خسارت وارد کردن مسلمانان روان بوده‌است؛ مثلاً در سال ۱۹۷۱م، سازمان ملل شدیداً خواستار تجزیۀ پاکستان بود و نتیجتاً بنگله‌دیش را به‌عنوان یک کشور مجزا به رسمیت شناخت و یا در اواخر ۱۹۹۰م که از تحریم‌های سنگین علیه پاکستان پشتیبانی کرد.

باید گفت که پاکستان یگانه کشور مسلمان‌نشین نیست که قربانی سازمان ملل شده‌است. از واپسین روزهای ایجاد این سازمان در سال ۱۹۴۵م، قدرت‌های بزرگ، مشمول امریکا، همواره از آن برای استحکام سلطه‌گری‌شان در سراسر جهان بهره گرفته‌اند. در حقیقت، هیچ مردم دیگری به اندازۀ مسلمانان از سازمان ملل ضربه ندیده‌اند. همان‌طوری‌که از جدایی بوسنی و تجزیۀ اندونیزیا می‌بینیم، غرب سازمان ملل را تنها به هدف تجزیۀ سرزمین‌های اسلامی ایجاد کرده‌است.

سازمان ملل با ایجاد دولت یهود و حمایت از آن، هم‌چون حربه‌ای است که غرب آن را عمیقاً به سینۀ امت فرو کرده‌است. این سازمان با وارد کردن تحریم‌های گوناگون بر عراق، لیبیا، سودان، ایران و افغانستان، در جداسازی مسلمانان از یکدیگر نقش بازی می‌کند. هم‌چنان، غرب از سازمان ملل هم‌چون توجیهی برای تجزیۀ سومالی و اشغال عراق و افغانستان استفاده می‌کند.

با درنظرگرفتن سابقۀ جرمی سازمان ملل علیه مسلمانان و ضعف‌اش در مهار سلطه‌گری امریکا، پذیرش پیروی کورکورانۀ خان و دیگر حکام جهان اسلام از چنین سازمانی دشوار است. عمران خان سخنان‌اش را با آیت ﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ﴾ "خاص تورا عبادت میکنیم و خاص تورا میپرستیم " آغاز و بعداً از سازمان ملل التماس کمک و یاری کرد. شاید سخنان او چشمان بعضی‌ها را کور کرده‌است، ولی الله سبحانه وتعالی از ما می‌خواهد که همیشه هوشیار باشیم.

﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُووَ أَلَدُّ الْخِصَامِ﴾ [بقره: ۲۰۴]

ترجمه: و از مردم کسانی استند که گفتارشان در زندگی دنیا مایۀ اعجاب تو می‌شود (در ظاهر، اظهار محبت شدید می‌کنند) و الله (سبحانه و تعالی) را بر آن‌چه در دل دارند گواه می‌گیرند. (این درحالی است که) آنان سرسخت‌ترین دشمنان اند.

بسا ناراحت کننده است که باوجود وفاداری حکام جهان اسلام به تعهدات‌شان در ملل متحد و امریکا –خارج از چارچوب قوانین بین‌المللی– با تشویق دولت یهود و هندو به الحاق فلسطین و کشمیر به خودشان، به جنگ‌اش علیه جهان اسلام ادامه می‌دهند. همانا یگانه سپر مسلمانان در برابر منابع دست‌اندازی قدرت‌های غربی، مانند سازمان ملل، برپایی فوری یک دولت قدرت‌مند اسلامی است. در حقیقت، این حملۀ خلافت عثمانی به‌جانب اروپا بود که سبب شد ملت‌های اروپایی معاهدۀ وستفالیا را طرح و قوانین بین‌المللی را ایجاد کنند. ولی خلافت عثمانی با چنان عزمی در مقابل این قوانین بین‌المللی ایستادگی کرد که حتی توانست سال‌ها کشورهای محارب را به امضای معاهدات صلح وادار کند، بدون این‌که منابع امت و سرزمین‌های مسلمانان را به آنان تسلیم کند.

نویسنده: عبدالمجید بهاتی

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

جزای مرد زناکار محصن(متأهل) در اسلام

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش:

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

جناب امیر صاحب! راجع به جزای مرگ برای محصن زناکار، آیا به راستی در فقه اسلامی چنین چیزی قطعی ثابت شده است؟ بعضی علماء مانند شیخ ابوزهرا استند که این مسئله را من‌حیث حدود جزا دسته بندی نکرده اند. حتی توسط شیخ مصطفی زرقا بیان شده که این مسئله در جمع مجازات تعزیر دسته بندی می‌شود. شما در ین مسئله چه فکر می‌کنید؟

پاسخ:

وعلیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

شما از جزای مرد محصن(متأهل) سوال نمودید که آیا این مسأله در فقه اسلامی قطعی است و یا خیر؟ آیا این مسأله از جمله حدود به حساب می‌آید و یا از جمله تعزیرات؟ چنانچه بعضی علماء معاصر جزای فعل زنا را از جملۀ تعزیرات می‌شمارند؛ پاسخ سوال شما قرار ذیل است:

جزای مرد زنا کار محصن(متأهل) رجم تا لحظۀ مرگ است و این مسأله از جملۀ احکام به شمار می‌رود، نه از جملۀ مسائل عقیدوی. پس این مسأله مانند دیگر احکام شرعی بوده، لازم نیست که دلیل آن قطعی باشد؛ بلکه ظن غالب برای فرضیت آن کفایت می‌کند، چنانچه اثبات احکام شرعی توسط دلائل ظنی اصلی از اصول فقهی است. لذا این‌که دلیل قطعی باشد و یا غیرقطعی در این مسأله هیچ تأثیری ندارد، بلکه لازم است که دلیل حکم از شریعت ثابت شود. دلائل صحیح بسیاری آمده که این حکم را به اثبات رسانده، جای برای شک نمی‌گذارد و ثابت می‌سازد که جزای مرد زناکار محصن(متأهل) رجم است؛ چنانچه این دلائل در ذیل ذکر شده است.

طوری به نظر می‌رسد که بعضی از علماء در این زمان در اخذ احکام شرعی منهج و راه درست و اصولی را نمی‌گیرند و زمانی‌که می‌خواهند حکم شرعی را اخذ نمایند، تلاش می‌کنند که حکم شرعی را با زمان و نظریاتی هماهنگ بسازند که این نظریات فعلاً در جهان حاکم است؛ نظریاتی‌که فرهنگ غرب آن‌ها را تحت عنوان قوانین بین‌المللی و توافق‌نامه‌های حقوق بشری بالای مردم حاکم و تحمیل نموده است، که این روش و طریقه برای اخذ و استنباط احکام شرعی کاملاً غلط است؛ زیرا هدف از اخذ حکم، حکم الله سبحانه وتعالی است؛ نه حکمی‌که با آراء و نظریات و توافق‌نامه‌های بین‌المللی موافقت داشته باشد و واجب شرعی هم همین یافتن حکم شرعی از مرجع و دلائل شرعی سپس قرار دادن آن در منصۀ تطبیق و تنفیذ بوده، واجب است که دعوت در جهان به سوی اسلام و احکامی باشد که به طریقۀ شرعی آن از شریعت اخذ و استنباط شده باشد. یقیناً حکمی‌که به طریقۀ شرعی آن استنباط گردد، حکمی‌ست که پاسخ‌گوی همۀ بشریت بوده، زیرا همین حکمی بوده که از نزد خالق بشر و خالق جهانیان آمده است، خالقی‌که از احوال مخلوقات‌اش کاملاً آگاه است.

﴿أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ﴾ [ملك: 14]

ترجمه: مگر كسی‌كه ( مردمان را ) می‌آفريند (حال و وضع ايشان را ) نمی‌داند و حال اين‌كه او دقيق و باريك‌بين بس آگاهی است.

﴿أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾ [اعراف: 54]

ترجمه: آگاه باشيد كه تنها او می‌آفريند و تنها او فرمان می‌دهد. بزرگوار و جاويدان و دارای خيرات فراوان، خالقی است كه پروردگار جهانيان است.

بناً جائز نیست که به گفتۀ چنین علمایی‌که در تلاش اند تا در استنباط احکام شرعی خود را با فرهنگ غربی هم‌آهنگ ساخته اند، عمل شود؛ فرقی نمی‌کند که این علماء به خاطر فشارهای وارده چنین عملی را مرتکب شوند و یا به خاطری راضی نمودن کفار غربی؛ پیروی در هر دو حالت از چنین علماء غلط است.

جزای زنا برای مرد و زن محصن(متأهل) رجم است و برای غیر محصن(غیرمتأهل) صد تازیانه می‌باشد و این جزا شامل حدود اسلامی است. ما احکام حد زنا را در کتاب "نظام عقوبات" به صورت مفصل بیان کردیم که در این‌جا بعضی مواردی‌که در مورد حد زنا در کتاب مذکور آمده است ذکر می‌کنیم:

«بعضی علماء به این نظر اند که حد زنا در مورد زن زانیه و مرد زانی خواه محصن(متأهل) باشد و خواه غیر محصن(مجرد) صد تازیانه است و فرقی بین این دو نیست؛ زیرا الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿الزانية والزاني فاجلدوا كل واحد منهما مائة جلدة ولا تأخذكم بهما رأفة في دين الله﴾ [نور: ۲]

ترجمه: هر يك از زن و مرد زناكار(مؤمن، بالغ، حرّ و ازدواج ناكرده) را صد تازيانه بزنيد و در(اجرا قوانين) دين الله (سبحانه وتعالی) رأفت (و رحمت كاذب) نسبت بديشان نداشته باشيد.

و این علماء گفتند ترک کتاب الله سبحانه وتعالی که قطعی و یقینی است، به وسیلۀ خبر احد جائز نیست؛ اخبار احادی‌که امکان کذب در آن‌ها متصور است. دیگر این‌که با چنین عمل‌کردی، کتاب الله سبحانه وتعالی توسط سنت منسوخ می‌شود که چنین عملی جائز نیست، اما عموم اهل علم صحابه، تابعین و بعد از تابعین از علمای جهان در تمام زمان‌ها گفتند که زنان و مردان غیرمحصن(مجرد) صد تازیانه زده شوند و زنان و مردان محصن(متأهل) رجم شوند تا بمیرند؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم "ماعز" را رجم کرد و هم‌چنان از جابر بن عبدالله روایت شده است: «مردی با زنی زنا کرده بود و رسول الله صلی الله علیه وسلم دستور تازیانه را داد و تازیانه زده شد، سپس رسول الله صلی الله علیه وسلم خبر داده شد که این مرد محصن(متأهل) است رسول الله صلی الله علیه وسلم امر کرد که آن مرد رجم شود و رجم شد.»

کسی‌که در دلائل وارده در این خصوص دقت کند، می‌بیند که این قول الله سبحانه وتعالی:

﴿الزانية والزاني فاجلدوا كل واحد منهما مائة جلدة﴾

ترجمه: هر يك از زن و مرد زناكار(مؤمن، بالغ، حرّ و ازدواج ناكرده) را صد تازيانه بزنيد.

اين آیه عام است، زیرا کلمۀ "زانیه" و "زانی" از الفاظ عمومی است که شامل مرد و زن متأهل و غیرمتأهل می‌شوند، اما زمانی‌که حدیث یعنی این فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم:

«واغد يا أُنيْس إلى امرأة هذا فإن اعترفت فارجمها»

ترجمه: ای انیس به سوی آن زن برو اگر به فعل زنا اعتراف کرد، رجم کن!

 این حدیث ثابت کرد که رسول الله صلی الله علیه و سلم "ماعز" را رجم کرد؛ البته بعد از آن‌که از محصن(متأهل) بودن ماعز معلومات گرفت و هم‌چنان "غامیدیه" را رجم کرد. به همین ترتیب دیگر احادیث صحیح بیان‌گر این مطلب بوده و معلوم می‌شود که این احادیث آیۀ مبارکۀ فوق را که عام بوده و در مورد مجرد آمده، تخصیص داده و شخص محصن(متأهل) را استثنا نموده است. بناً واضح شد که احادیث این آیۀ مبارکه را منسوخ نساخته؛ بلکه تخصیص داده است و تخصیص قرآن توسط سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم جائز بوده و این اصلی است که در بسیاری از آیات قرآن نزد علماء پذیرفته شده است.

حکم شرعی‌که دلائل شرعی از کتاب الله و سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم بر آن دلالت دارد، این است که جزای فعل زنا در مورد غیرمحصن(مجرد) صد تازیانه به اساس کتاب الله و تبعید مدت یک سال به دلیل سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌باشد، مگر مسأله‌ای تبعید یک امر جائز و برای حاکم اختیاری است، اگر حاکم خواست ضمن این‌که زانی غیرمحصن(مجرد) را تازیانه می‌زند، مدت یک سال  تبیعد اش کند و اگر نخواست تنها بر تازیانه اکتفاء می‌کند، اما حاکم نمی‌تواند که تبعید و تازیانه هردو را ترک کند؛ زیرا جزای فعل زنا در مورد شخص غیر محصن(مجرد) تازیانه است، اما جزای فعل مرد و زن زنا کار محصن(متأهل) رجم است. مرد و زن محصن(متأهل) اولاً تازیانه زده شود؛ سپس رجم شود و جائز است که تنها بر رجم آن اکتفاء گردد؛ اما جائز نیست که تنها بر تازیانه اکتفاء شود، زیرا جزای زنا در مورد شخص محصن(متأهل) رجم است.

اما دلیل جزای شخص محصن(متأهل) در این زمینه احادیث بسیاری است. از ابوهریره و زید ابن خالد رضی الله عنهما روایت است که مردی از اعراب نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد و گفت: ای رسول الله! ترا به الله قسم که حکم کتاب الله سبحانه وتعالی ‌را بالای من جاری کن! طرف خصم آن که از آن داناتر بود، گفت: بلی، من هم موافق هستم و بین ما کتاب الله سبحانه وتعالی را جاری کن و برای من اجازه بدهید تا موضوع را بیان کنم. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: بگو، شخص گفت: پسرم اجیر این شخص است که با زنش زنا کرده است و من اطلاع حاصل نمودم که بالای پسرم رجم است و رجم آن‌را در برابر صد گوسفند و یک دختر خریداری نمودم؛ اما وقتی اهل علم را سوال کردم، گفتند بالای پسرم صد تازیانه و تبعید یک سال می‌باشد و بالای زن رجم است؛ پس رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت:

«والذي نفسي بيده لأقضين بينكما بكتاب الله، الوليدة والغنم ردّ، وعلى ابنك جلد مائة، وتغريب عام، واغدُ يا أنيس - لرجل من أسلم - إلى امرأة هذا فإن اعترفت فارجمها، قال: فغدا عليها فاعترفت فأمر بها رسول الله e فرجمت»

ترجمه: قسم به آن ذاتی‌که جان من در دست اوست، در بین شما به اساس کتاب الله (سبحانه وتعالی) داوری می‌کنم، دختر و گوسفند رد است، بالای  پسر تو صد تازیانه و تبعید یک سال می‌باشد، یا "انیس" فردا صبح نزد همان زن برو، اگر به فعل زنا اعتراف کرد، حکم رجم را بالای آن جاری کن! "انیس" نزد آن زن رفت و زن به زنا اعتراف کرد، رسول الله صلی الله علیه وسلم به رجم امر کرد و زن رجم شد.

با توجه به این روایات، معلوم می‌شود که رسول الله صلی الله علیه وسلم شخص محصن(متأهل) را رجم نموده و تازیانه نزده است. هم‌چنان از شعبی روایت شده است که حضرت علی رضی الله عنه زنی را در روز پنج شنبه تازیانه زد و در روز جمعه رجم کرد و گفت تازیانه به اساس حکم کتاب الله سبحانه وتعالی بوده و رجم آن به اساس سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم است. از عباده ابن صامت رضی الله عنه روایت است که گفت:

«خذوا عني، خذوا عني، قد جعل الله لهن سبيلاً البكر بالبكر جلد مائة ونفي سنة، والثيب بالثيب جلد مائة والرجم»

ترجمه: از من بگیرید، از من بگیرید! الله (سبحانه وتعالی) در مورد زنان راه نشان داده است؛ زنای بکر با بکر صد تازیانه و تبعید یک سال است و زنای متأهل با متأهل صد تازیانه و رجم است.

بناً جزای زنای مرد و زن محصن(متأهل) تازیانه و رجم است، چنانچه حضرت علی رضی الله عنه چنین کرد. از حضرت جابر بن سمره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم ماعز بن مالک را رجم کرد و تازیانه را ذکر نکرد و در بخاری از سلیمان بن بریده روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم "غامدیه" را رجم کرد، ولی مسأله‌ای تازیانه را ذکر نکرد، پس این روایات دلالت دارند که رسول الله صلی الله علیه وسلم محصن(مجرد) را رجم کرده اما تازیانه نزده است و این‌که فرموده است:

«الثيب بالثيب جلد مائة والرجم»

ترجمه: و زنای متأهل با متأهل صد تازیانه و رجم است.

به معنی این‌که بالای زانی و زانیۀ محصن (متأهل) رجم واجب است؛ اما تازیانه جائز است و نظر به رأی و عمل‌کرد خلیفه می‌تواند که تازیانه ترک شود. به این ترتیب بین رجم و تازیانه در احادیث جمع می‌شود. پس نمی‌توان گفت که حدیث سمره که "ماعز" تازیانه زده نشده ناسخ حدیث عبادة ابن صامت است، روایت ابن صامت که ثابت کنندۀ تازیانه علاوه بر رجم می‌باشد. این مطلب گفته نشود، زیرا ثابت نشده است که حدیث "ماعز" از حدیث عباده متأخر است، با وجود عدم ثبوت تأخر این حدیث ترک تازیانه فهمیده نمی‌شود و نمی‌توان ناسخ حکم آن گردد. پس هردو حدیث در حکم شان با قوت شان باقی هستند و هیچ دلیل ترجیحی نیز در بین این دو حدیث دیده نمی‌شود و آنچه که در این حدیث علاوه بر رجم در مورد تازیانه آمده است، جواز تازیانه را می‌رساند، نه وجوب آن را؛ زیرا در این مسأله واجب رجم است و در مورد تازیانۀ محصن حاکم خودش اختیار دارد که علاوه بر رجم تازیانه بزند و یا ترک کند، بدین شیوه بین این دو حدیث جمع می‌شود.

 خلاصه این‌که جزای مرد و زن زانی و زانیه رجم تا حالت مرگ است که در این مورد دلائل صحیح بسیاری از سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم در صحیحین و دیگر کتب حدیث آمده است و جزای فعل زنا شامل احکام حدود می‌باشد؛ نه از جملۀ تعزیرات. الله سبحانه  وتعالی در همه امور عالم‌تر و آگاه‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

 
ادامه مطلب...

فراخوان به نشست مسایل مربوط به امت Featured

  • نشر شده در سودان

(ترجمه)

 

جایی بسا مسرت و خوشحالی‌ست که دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه سودان از تمام برادران در رسانه‌ها، سیاسیون، مفکرین و اهل بصیرت به منظور اشتراک در انجمن ماهانۀ مسایل مربوط به امت تحت عنوان بازدید حمدوک از سازمان ملل... و راه‌حل‌های کلیدی، اشتراک نمایند.

 

سخنگویان:

 

  1. استاد حاتم جعفر، عضوی حزب التحریر-ولایه سودان
  2. استاد محمد جامع (ابوایمن)، معاون سخنگوی حزب التحریر-ولایه سودان

وقت: شنبه، ۰۶ صفر ۱۴۴۱ مصادف با ۰۵/۱۰/۲۰۱۹ ساعت ۱۱ قبل از ظهر.

مکان: دفتر حزب التحریر-ولایه سودان، خرطوم شرقی، چهارراهی غرب، سرک ۲۱ چهارراهی اوکتوبر متصل با سرک ماک نیمر

ابراهیم عثمان (ابوخلیل)

سخنگوی رسمی حزب التحریر-ولایه سودان

 

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه