جمعه, ۱۰ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۱۳م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

چگونگی درک سیاست کشورها و روش شناخت موقف بین‎المللی

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

برای اهل سیاست و به ویژه حمل کنندگان دعوت اسلامی لازم است تا سیاست‎های کشورها و موقف بین‎المللی را به صورت درست درک نمایند؛ زیرا بدون وجود فهم و آگاهی در مورد سیاست کشورها و موقف بین‎المللی حاملین دعوت، سیاست مدارانِ مسلمان و تصمیم گیرندگان در مسایل مسلمانان، هیچ‌گاه قادر به پیشبرد دعوت به اندازه یک انگشت هم نخواهند شد؛ بلکه این عدم آگاهی و اطلاع از سیاست کشورها و موقف بین‎المللی، باعث ناتوانی آن‎ها در حفظ اسلام روی شانه‎های امت خواهد گردید. از این رو کارزار سیاسی و مشغول شدن به سیاست از مهم‌ترین اعمال حمل دعوت در نزد مسلمانان به شمار می‌رود و درک سیاست کشورها و شناخت موقف بین‎المللی از مهم‌ترین موارد، جهت حمل اسلام به جهان، حفظ امت و ایدیولوژی آن شمرده می‌شود.

اما درک سیاست هر کشور و شناخت موقف بین‎المللی چگونه صورت می‌گیرد؟ در این نوشته به جواب این سؤال خواهیم پرداخت:

زمانی‌که شما می‌خواهید سیاست یک دولت را بخاطر تاثیرگذاری و یا تشخیص نتایج سیاست آن بالای کشور و ملت خود، بدانید، در ابتدا لازم است تا نوع آن دولت را از لحاظ "ایدئولوژی" مشخص بسازید. بناً کشورهای جهان را از این لحاظ به کشورهای ایدیولوژیک وغیر ایدیولوژیک تقسیم می‌گردند.

برای این‌که بتوانید سیاست کشورهای ایدیولوژیک را درک نمائید، لازم است تا در مورد مفکوره اصلی این کشورها اطلاع به دست آورید؛ یعنی در مورد فلسفه‎ای که در عقب قانون اساسی یک کشور و اعمال سیاسی آن قرار دارد، آگاهی حاصل نمائید و از آن‎ جایی‌که این مفکوره بالای قانون اساسی و اعمال این کشور تاثیرگذار است، بدین اساس این مفکوره به عنوان عقیده عملی این کشور به شمار می‌رود و این کشور باورهای دینی و روحی مشخصی را نیز با خود حمل می‌کند؛ ولی هیچ تاثیری در اعمال سیاسی این کشور ندارند. این باورها هدف این بحث نیست؛ بلکه هدف همان عقیده عملی می‌باشد که در سایه آن به درک سیاست کشورهای مبدئی(ایدیولوژیک) و اعمال آن‌ها پرداخته می‌شود.

در تمام جهان سه نوع عقاید مبدئی(ایدیولوژیک) وجود دارد: اسلام؛ کمونیزم و سرمایه‌‎داری که یگانه عقیده‏ای که در حال حاضر بعضی از کشورهای جهان آن را حمل و به سوی آن دعوت می‌کنند و در تلاش انتشار آن هستند؛ همانا عقیده سرمایه‎داری می‌باشد و اما این دو عقیده دیگر اسلام و کمونیزم را هیچ کشوری در جهان به صورت مبدئی حمل نمی‌کند؛ با وجود این‎که بعضی از کشورها به نام کمونیستی و اسلامی یاد می‌شوند. این در حالی است که تمامی یافته‎های فکری و سیاسی در مراکز فکر و سیاست جهان از برگشت عقیده(نظام) اسلام که یک دولت اسلامی واحد آن را حمل خواهند کرد، خبر می‌دهند؛ ولی این‌جا محل بحث این موضوع نمی‌باشد و سخن به درازا خواهد کشید.

به صورت مختصر هرگاه خواسته باشید سیاست یک کشور را در جهان امروزی درک نمائید، در ابتداء باید معلوم کنید که این یک کشور سرمایه‎داری است و یا غیر سرمایه‎داری؛ بدین معنی که آیا این کشور عقیده سکولاریزم(جدایی دین از دولت) را حمل نموده و به سوی آن دعوت و بخاطر انتشار آن در جهان کار می‌کند یا خیر؟ اگر این گونه بود، پس درک سیاست این کشور آسان خواهد شد؛ زیرا شما توانسته اید عقیده‎ای که بالای سیاست این کشور حاکم است را مشخص نمائید و به وسیله آن خواهید دانست که این کشور دارای یک سیاست استعماری گسترشی بوده که می‌خواهد توسط آن سایر کشورها و ملت‌ها را استعمار نموده، منابع آن‎ها را استثمار و آن‎ها را وادار نماید تا دولت‎های تابع این کشور گردیده و یا حد اقل در مدار آن قرار گیرند و در ادامه برنامه‎های استعماری کشورهایی‌که عقیده(نظام سرمایه داری) را به هدف تحقق منافع ایدیولوژی‌اش انتخاب نموده اند را تطبیق می‎نمایند و به همین دلیل منفعت و مصلحت اساس سیاست این کشورها و اساس ترسیم برنامه‎ها، انتخاب اسالیب و روش‎های گوناگون جهت تحقق منافع را که فراهم کنندۀ زمینه استعمار مستقیم و غیرمستقیم کشورهای جهان می‌باشند، تشکیل می‌دهد.

از این‌رو شناخت کشورهای مبدئی موجود در جهان از تشخیص این‌که آیا این کشورها سرمایه‎داری هستند و یا غیرسرمایه‎داری آغاز می‌شود؛ به این معنا که آیا این کشورها عقیده سرمایه‎داری را در عمل تبنی نموده اند یا خیر؟ اگر آن را تبنی نموده باشند در این صورت شناخت برنامه‎ها، اسالیب و روش‎های این کشورها و به دنبال آن افشا ساختن آن‎ها، هشدار در مورد آن‎ها، خنثی ساختن برنامه‎های آن‎ها و روی دست گرفتن سیاست‎های وقایه‎وی، بازدارنده، عملیه ایستادگی در برابر آن‎ها و یا حد اقل تضعیف پلان‎های آن‎ها را برای جستجو کننده راه‌حل آسان خواهد ساخت. سوال این است که اگر این کشورها سرمایه‌داری نباشند، سیاست آن‎ها چگونه شناخته می‌شود؟

در واقع امثال این کشورها دارای یک فکر اساسی و عقیده عملی نیستند که در عقب سیاست‎های آن‎ها قرار داشته باشد. از این لحاظ لازم است تا برنامه‎ها، اسالیب و روش‎های این کشورها جهت شناخت سیاست آن‎ها بررسی شوند، برای بررسی این گونه اسالیب اگرچه متعدد هم باشند کار دشواری نیست؛ زیرا عرصه کاری این کشورها غالبا داخلی بوده و گاهی هم منطقوی می‌باشد، ولی جهانی نمی‌باشد.

از مثال‎های کشورهای مبدئی(ایدیولوژیک) کشورهای که عقیده سرمایه‎داری را به عنوان عقیده عملی انتخاب نموده اند، آمریکا می‌باشد. پس در ابتدا بالای یک فرد سیاسی لازم است تا این را بداند که امریکا یک کشور مبدئی می‌باشد؛ زیرا امریکا عقیده سرمایه‎داری سکولاریستی(جدایی دین از دولت) را انتخاب کرده است و در پهلوی آن یک دولت دموکراتیک می‌باشد که قانون آن بر اساس آزادی‎های چهارگانه استوار بوده و سیاست خارجی آن یک سیاست استعماری متمایز می‌باشد. به همین خاطر زمانی‎که اعمال امریکا در سیاست خارجی دنبال شود به وضاحت درک می‌شود که امریکا به انگیزه استعمار ایدیولوژیک و بهره‌برداری از سیطره و گسترش نفوذ خودش حرکت می‌کند، از این رو تمام اعمال و تصرفات آن هر زمانی‎که به عنوان خیرخواه و دوست ظاهر شده است، در واقع انگیزۀ استعماری داشته و هرکار خیری‌که به انگیزه باطلی صورت گیرد، استعمار نامیده می‌شود.

 به همین خاطر از هیچ فرد سیاسی، هوشیار و آگاه پوشیده نیست که مساعدت‎ها و همکاری‎های را که کشورهای سرمایه‎داری در جهان با سایر کشورها انجام می‌دهند؛ از قبیل: کمک‎های بین المللی موسسات، سازمان‎ها و گروه‎های حقوق بشری و امثال آن‎ها که تنها به هدف فراهم نمودن مقدمه‎ای برای سیاست‎های استعماری آینده و هشداری برای یک شر قریب‎الوقوع می‎باشد؛ چنانچه این کارها مانند پردۀ زیبایی‌ست که در عقب آن انواع سیاست‎های پلید و برنامه‎های ایجاد شده است که به هدف آمادگی به سیطره و تسلط بالای کشورها، استعمار و نیز استثمار ثروت‎های آن‎ها پنهان شده است، ولی افراد ساده‌لوح و کسانی‌که حقیقت قضایا را درک ننموده و این سیاست‎ها و اسالیب را از عقیده اساسی که طبیعت آن استعمار و استثمار کشورها و ملت بوده است جدا می‌دانند، اینجا است که طعم این سیاست‎ها را پشت سر هم چشیده و ضربه‎های پی هم آن را متحمل می‌شوند، بدون این‎که بدانند مشکل در فهم آن‎ها می‌باشد؛ نه در سیاست دشمن در برابر آن‎ها. چه راست گفته است پیامبر بزرگوار حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم زمانی‌که می‌فرماید:

﴿لا يُلْدَغُ الْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ وَاحِدٍ مَرَّتَيْنِ﴾ (بخارى: 6133)

ترجمه: مؤمن از يك سوراخ، دو بار گزيده نمی‏شود.

و از مثال‎های کشورهای غیر مبدئی امروزی یعنی کشورهای‌که سکولاریزم را به عنوان عقیده و نظام زندگی تبنی نکرده اند می‎توان کشورهای جهان سوم را نام برد که این کشورها در واقع از سوی سایر کشورها استعمار شده است و نوع سیاست‌شان از سوی کشورهای استعماری ترسیم شده، جهاز امنیتی و یا استخباراتی که از سوی کشورهای استعماری به منظور نابودی بشریت و تحقق منافع منطقوی به راه انداخته شده است، رهبری می‌شود.

و اما "شناخت موقف بین‎المللی" بطور کلی از روش شناخت سیاست کشورها متفاوت است؛ زیرا موقف بین‎المللی موقف یک کشور نیست، بل عبارت از ساختار روابط میان کشورهای عمل کننده در سیاست جهانی و کشورهای‌که بر سر رسیدن به جایگاه اول در جهان با همدیگر رقابت می‌کنند، می‌باشد. بخاطر این‎که سیاست بین‎المللی را کشورهای رتبه اول در جهان رهبری می‌کنند و توسط آن بهره بزرگی را در استعمار و استثمار کشورها و ملت‎ها نصیب می‌شوند. از این رو مسابقه بالای کسب مقام اول در جهان میان کشورهای عمل کننده در سیاست بین‎المللی به صورت دائم و پیوسته جریان دارد و به همین سبب موقف بین‎المللی غیر ثابت می‌باشد، اگرچه حرکت و تغییر آن آهسته بوده و نیاز به تعهدات و پیمان های بخاطر تغییر کلی دارد.

به همین دلیل شناخت موقف بین المللی بخاطر شناخت کشوری یکتاز جهان و کشورهای رقابت کننده بالای این جایگاه به هدف شناخت سیاست‎های انتخاب شده بین‎المللی در رابطه به قضایائی مسلمانان به صورت خاص و قضایائی سایر کشورهای جهان به صورت عام بالای مسلمانان لازمی و حتمی می‌باشد که این کار از خلال تعقیب اخبار و اعمال سیاسی در جهان از جمله پیمان‎ها، سازمان‎ها و کنفرانس‎ها علاوه بر وجود بعضی معلومات در مورد ایدیولوژی سرمایه‎داری یک امر امکان‌پذیر است.

تعقیب نمودن این نوع قضایا و موجودیت معلومات، شما را قادر می‌سازد تا خطوط درشتی را در مورد موقف بین‎المللی ترسیم نمائید و از این طریق شناخت آنچه در میدان بین‎المللی جریان دارد و شناخت کسانی‌که در عقب حوادث قرار دارند و نیز واقعیت روابط میان کشورهای عمل کننده در سیاست بین‎المللی را برای خود آسان خواهید ساخت. بدون شک حزب‎التحریر یگانه گروهی است که در ترسیم خطوط درشت موقف بین‎المللی از استعداد و مهارت‎های بلندی برخوردار است که این مهارت در تحلیل‎های سیاسی‎اش و نیز کشف برنامه‎های بین المللی علیه مسلمانان به طور خاص و افشا سازی این برنامه‎ها و هشدار در مورد خطر آن‎ها، این حزب را از سایرین متمایز ساخته است.

بدون شک عدم آگاهی در مورد موقف بین‎المللی باعث واقع شدن در اشتباهاتی نهایت بزرگ می‌شود که واضح‌ترین مثال آن و نیز اندوهناک‌ترین قضایا در جهان از صد سال به این سو "قضیه فلسطین" می‌باشد. کسی‌که موقف بین‎المللی و سیاست بین‎المللی را تعقیب ننماید، گمان می‌کند که بازیگران اصلی در قضیه فلسطین گروه فتح، سازمان تحریر و حماس می‌باشند و یا بعضی‎ها گمان می‌کنند که بازیگر اصلی در این میان مصر یا اردن و یا سوریه می‌باشد و بعضی‌ها هم گمان می‌کنند که محور نزاع –چنانچه آن را ستم و گمراهی نیز می‌نامند– کسانی هستند که اعمال سیاسی و جهادی را در فلسطین رهبری و راه اندازی می‌کنند. حقیقت واضح در این مورد این است که بازیگر اصلی در قضیه فلسطین از زمان به وجود آمدن آن در سال 1917م انگلیس و سپس امریکا می‌باشد و هیچ بازیگری غیر از این دو بازیگر که سیاست‎های فلسطین را تعیین کنند وجود ندارد. به همین خاطر بدون دو پروژه در قضیه فلسطین از زمان به وجود آمدن تا امروز پروژه دیگری وجود ندارد؛ پس هیچ دلیلی را نخواهی یافت که ثابت کند در عقب قضیه فلسطین کدام پروژه فلسطینی و یاهم کدام پروژه اردنی، مصری، سوری، ترکی و یا سعودی قرار دارد؛ بلکه آنجا پروژه انگلیس (پروژه مشترک دولت سیکولار فلسطین که در آن یهود، فلسطینی‎ها، نصارا و فریب خوردگان لبنانی دخیل هستند) و پروژه امریکائی(پروژه دو دولت) جریان دارد.

بدون شک عدم تعقیب موقف بین‎المللی شما را مجبور خواهد ساخت تا مهم‌ترین موارد این قضیه را درک نکنید و آن این‌که هنگامی بریتانیا کشور اول جهان بود، پروژه‎ای را برای فلسطین به راه انداخت و زمانی‌که امریکا کشور اول جهان شد، پروژه دیگری را برای فلسطین به راه انداخت، ولی سایر کشورها فقط در مورد قضیه فلسطین حرف می‌زنند، آن‎ها بازیگران شماره دو و ابزار جنگ بوده که در محور برنامه‎های عملی امریکا و بریتانیا در این قضیه مداخله می‌کنند و این قضیه تا حد زیادی مشابه به پروندۀ سوریه و تصورات موجود در رابطه به راه حل‎های بین‎المللی در مورد آن می‌باشد و امریکا به وسیله هر کسی که بخواهد مشارکت خود را در پرونده سوریه عملی می‌کند و یا هم در این پرونده رقابت می‌کند که در این مورد تفصیلات بیشتری وجود دارد که اینجا محل بحث آن‎ها نمی‌باشد. از این رو شناخت سیاست کشورها و موقف بین‎المللی دو موضوع نهایت مهم برای اهل سیاست به صورت خاص و برای تمام مسلمانان به صورت عام به شمار می‌رود.

در آخر اذعان باید کرد که بدون شک کنار رفتن اسلام از صحنه موقف بین‎المللی و به دنبال آن از بین رفتن تاثیراتش بر جهان در نتیجۀ نابودی دولت اسلامی -که از آن نظام متفاوت زندگی سر چشمه می‎گیرد- به صورت ایدیولوژیک است که حمل می‌کرد. به همین دلیل نظامی در جهان وجود ندارد که در برابر نظام ستمکاری سرمایه‎داری قرار گیرد و بدون شک از سرگیری زندگی اسلامی توسط برپائی خلافت راشیده برای بار دیگر به خواست الله سبحانه وتعالی نزدیک است؛ نظامی‌که حدود را برای قاتلین، مجرمین، تبهکاران و سرمایه‎داران استعمارگر وضع خواهد نمود و هم‎چنان خیر و هدایت را در تمام جهان پخش نموده و انسان‌ها را از حرص سرمایه‎داران به رهبری امریکا آزاد خواهد ساخت و جهان را از عقیدۀ جدایی دین از دولت که ملت‎های جهان را با آتش خود سوختانده است، نجات خواهد داد.

دوکتور فرج ممدوح

ادامه مطلب...

کشمیر اشغال‌شده توسط ارتش تا به دندان مسلح آزاد می‌شود؛ نه با التماس از عروسک مستعمره و سازمان مللِ که همواره خون مسلمانان را مکیده است

  • نشر شده در پاکستان

(ترجمه)

سرانجام بعد از شکنجۀ مردان و بی‌عزت شدن زنان مسلمان کشمیر اشغال‌‌‌‌‌شده در مدت 55 روز تمام؛ بر علاوۀ تقاضای مداوم کمک از ارتش مسلح و توانای پاکستان، عمران خان نخست‌وزیر این کشور به عوض بسیج‌سازی ارتش برای نجات کشمیریانِ مظلوم به تاریخ 27 سپتمبر 2019م خواهان التماس کمک از سازمان ملل شد. دقیقاً نخست‌وزیر پاکستان امور مسلمین را به کی می‌سپارد؟ قدرت‌های استعماریی‌که اعضای دایمی شورای‌امنیت سازمان ملل را تشکیل می‌دهند؛ همواره به تقسیم و اشغال سرزمین‌های اسلامی مصمم شده اند و یا این‌که دیگران را در این کار کمک نموده است. ‌امریکا که خود یکی از اعضای شورای‌امنیت سازمان ملل می‌باشد؛ عراق و افغانستان را اشغال و مورد هجومِ بمب‌های خطر‌ناک قرار داده است. روسیه؛ همان عضو شورای‌امنیت سازمان ملل است که به شکل بسیار بی‌رحمانه قبل از این‌که برای نجات حکومت بشار‌الاسد دریای خون را از خون مسلمانان در سوریه جاری سازد، مسلمانان را در افغانستان و چیچن به قتل رساند. چین، عضو دیگری شورای‌امنیت سازمان ملل است که علیه مسلمانان ایغور در ترکستان‌شرقی به شکنجه و ظلم پرداخته و به شکل اجباری گوشت خون و شراب را بالای آن‌ها می‌خورانند و به این هم بسنده نکرده اطفال آن‌ها را اختطاف و آموزه‌های غیر اسلامی را آموزش می‌دهند. در حقیقت بزرگ‌ترین خیانت و ظلم را شورای‌امنیت سازمان ملل با نظاره کردنِ تقویت سیستماتیک اشغال سرزمین‌های اسلامی توسط دولت یهود حیوان‌صفت و هندوی گوساله‌پرست برای مدت هفت دهه انجام داده است. ولی برعکس؛ تمام خواست و ناله‌های مکرر مسلمانان هیچ ارزشی این سازمان نداشته و صرف در حاشیۀ‌اوراق باقی مانده است، که این کار خود منجر بر صرفه‌جویی زمان برای دشمن گردید. درحقیقت درخواست کمک برای حفظ امنیت زنده‌گی از سازمان ملل مانند این است که از گرگ بخواهیم تا از گوسفند محافظت کند.

ای مسلمانان پاکستان! رژیم بجوا‌عمران مسئولیت کشمیر اشغال شده را به اختیار کفار استعمار‌گر سپرده است؛ کفاری‌که همیشه بالای مسلمین حمله و ظلم نموده است؛ اشغال‌گرانی‌که منابع امت‌اسلامی را به یغما برده اند و ظالمینِ که امت‌اسلامی را پارچه پارچه نمودند. الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿وَلَن يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا [نساء: 141 [

ترجمه: الله هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطی نداده است.

اما شرم‌آور این‌که کفار ظالم به طوری وحشیانۀ برادران و خواهران ما را در کشمیر اشغال‌شده می‌کشند؛ اما رژیم بجوا‌عمران از رویارویی با دشمن در هراس است. در حالی‌که الله سبحانه‌و‌تعالی چنین امر نموده است:

﴿وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ [بقره: 191[

ترجمه: و آن‌ها را ( بت پرستانی‌که از هیچ‌گونه جنایتی ابا ندارند) هر کجا یافتید، به قتل برسانید و از آن جا که شما را بیرون ساختند (مکه‌) آن‌ها را بیرون کنید.

به تمام اشخاص دارای بصیرت و بصارت هویداست که تنها خلافت، "سپر‌امت" تمام جذر‌ و مد اشغال را درهم شکسته و ظلم و بی‌رحمی اشغال‌گران را در نطفه خنثی خواهد کرد. رسول الله صلی الله علیه‌و‌سلم می‌فرماید:

«إِنَّمَا الْإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ» (رواه مسلم)

ترجمه: امام سپری‌ست که در عقب آن جنگ شده و توسط وی محافظت می‌شوید.

ای شیران امت مسلمه در افواج مسلح! به تقاضای ما لبیک گفته و برای تأسیس دوبارۀ خلافت بر منهج نبوت حزب‌التحریر را نصرت دهید تا این که امت‌اسلامی با قدرت ایمان، منابع وافر و سپاه نجیب و شجاع بتواند دشمن را چنان شکست دهد که تاریخ نظیر آن را ندیده باشد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایۀ پاکستان

مترجم: عبدالله صالحی

 

ادامه مطلب...

به مناسبت هفتم اکتوبر؛ هژده‌سال دموکراسی و اشغال در افغانستان با ناکامی شدید روبرو شده‌است!

خبر:

هفتم اکتوبر، برابر است با 19مین سال‌روز تجاوز و اشغال افغانستان. 18 سال قبل نیروهای امریکایی و ناتو با سردادن شعارهای حقوق بشر، حقوق زن، دموکراسی، دولت سازی، ملت سازی و نیز به بهانه‌ی مبارزه با «تروریزم» افغانستان را اشغال نمود. با گذشت 18 سال دموکراسی، افغان‌ها تحققِ هیچ یک از شعارهای فوق را تجربه نکردند، حتی تهدید تروریزم‌امریکایی به مراتب بیشتر از 18 سال قبل، از مردم قربانی می‌گیرد. لذا امریکا، ناتو و حُکام مزدورشان از یک سو پروسه‌ی صلح با «تروریستان» قبلی را ادامه داده و از جانب دیگر انتخابات ریاست‌جمهوری را برگزار کردند.

تبصره:

با جرئت تمام، و کمال صراحت باید گفت که ارزش‌های دموکراتیک توسط مردم مسلمان و مجاهد در افغانستان به کلی رد گردیده‌است. لذا برای ادامه‌ی نظام دموکراتیک تدریجاً در انتخابات ریاست‌جمهوری سهم‌گیری خود را به گونه‌ی بی‌سابقه تقلیل داده‌اند. قسمی‌که آمار مشارکت مردم درین پروسه‌ی دموکراتیک نشان می‌دهد که در سال 2004م 84%، در سال 2009م 39%، در سال 2014م 35% و در سال 2019م سهم مردم در انتخابات به 20% کاهش یافته‌است.

علاوه بر این، بزرگ‌ترین ناقضین حقوق بشر برای مردم در افغانستان خود نیروهای اشغالگر و حکام خاین افغانستان ثابت شده‌است. زیرا تنها در 5 سال اخیر بیشتر از 50 هزار نیروی افغان و ده‌ها هزار مردم ملکی و هزاران سرباز طالب را به شیوه‌های وحشت‌ناک ترور، کشته و یا هم به بند کشیده‌اند. همچنان دفتر هم‌آهنگی کمک‌های بشری سازمان ملل متحد(اوچا) در گزارش تازه‌ی خود گفته‌است: "بررسی اجمالی ما از نیازمندی‌های بشر دوستانه‌ی سال ۲۰۱۹ نشان می‌دهد که تخمیناَ نزدیک به یک میلیون بیجاشده تا پایان سال به کمک‌های بشردوستانه نیاز دارند."

در مورد حقوق زن؛ تمام کوشش‌های دولت، موسسات خارجی و سفارت خانه‌های کفار برین بوده تا خانواده‌ی مسلمان را درین سرزمین با فروپاشی روبرو سازند. لذا در تمام پروژه‌ها و ادارات دولتی و غیردولتی تحت پالیسی جندر تمرکز بر تقرر زنان در اولویت اصلی شان قرار داشته که در نتیجه می‌خواهند زنان مسلمان نیز مانند زنان غربی منحیث وسیله و ابزار استفاده شوند. اما درین مامول همچنان با ناکامی فاحش روبر شده‌اند.

در قسمت ملت سازی و دولت سازی هر دوره‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری و پارلمانی، مردم افغانستان را بیشتر از پیش از هم جدا نموده‌است. لذا تنها پیامدی محسوسی که مردم افغانستان آن را به جان و دل خود احساس می‌کنند تفرقه، سردرگمی و بی‌ثباتی در میان رهبران سیاسی است. از این رو رهبران جناح‌ها و طیف‌های مختلف بر نظم کنونی دموکراسی-امریکایی در جامعه بی‌اعتماد شده‌اند. تطبیق دموکراسی امریکایی در افغانستان نیز منجر به انواع مختلف فساد، فقر، فحشا، قتل، فتنه و بی‌کاری گردیده و مردم را بر این معتقد ساخته‌است که ارزش‌های دموکراتیک غربی نمی‌تواند مشکلات افغان‌ها را حل نماید.

با در نظر داشت وضعیت بحران‌زای فوق، امریکا و حکام دست‌نشانده شان جنگ قلب‌ها و مغزها را در افغانستان باخته و افکار عامه غرب به خصوص امریکا نیز علیه ادامه‌ی این جنگ قرار دارد. لذا امریکا از بهانه‌ی جنگ خود در افغانستان پایین آمده و با «تروریستانِ 18 سال قبل(؟)» مذاکرات مستقیم را آغاز نموده‌است، تا با نگهداشتن آب‌روی خود می‌خواهد از شکست درین باتلاق جنگ، خود را موفقانه بدر نموده و نفوذ استخباراتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود را نیز حفظ کند.

در چنین شرایط حساس، یگانه راه حل برای مسلمانان افغانستان درین است که به تمام ارزش‌ها، راه حل‌ها و نظام‌های بشری؛ چه توسط امریکا و اروپا و چه توسط چین و روسیه که به افغان‌ها و رهبران شان پیشکش می‌شود قاطعانه نه گفته و تنها به ارزش‌ها، راه حل‌ها و نظام نجات بخش اسلام «تاسیس دوباره‌ی دولت خلافت بر منهج نبوت» چنگ بزنند. برای تحقق این هدف بزرگ‌ترین حزب سیاسی امت، در میان شماست که اسلام را در جریان عمل فکری و مبارزه‌ی سیاسی‌اش طوری به مردم پیشکش می‌نماید که تمام مشکلات و بحران‌های معاصر امت را حل کرده می‌تواند. پس بشتابید و بزرگ‌ترین قیادت فکری و سیاسی امت را همگام با بیداری امت به ثمر برسانید.

سیف‌الله مستنیر

رئیس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

حکم کشته شدن بخاطر دفاع از مال، خون و خانواده

(ترجمه)

از حضرت سعید بن زید رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«مَنْ قَاتَلَ دُونَ مَالِهِ فَقُتِلَ فَهُوَ شَهِيدٌ، وَمَنْ قَاتَلَ دُونَ دَمِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ، وَمَنْ قَاتَلَ دُونَ أَهْلِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ» (السنن الصغرى للنسائی)

ترجمه: کسی‌که در دفاع از مالش کشته شود، شهید است. کسی‌که در دفاع از خونش کشته شود، شهید است. کسی‌که در دفاع از خانواده‌اش کشته شود، شهید است.

تشریح حدیث

شهید به دوقسم است: اول این‌که حکم شهادت در دنیا و آخرت بالایش تطبیق می‏شود. دوم این‌که تنها در آخرت پاداش شهادت برایش داده می‏شود. پس کسانی‌که برای اعلای کلمت الله جهاد می‏کنند تا دین الله سبحانه وتعالی در روی زمین حاکم گردد و در این راه کشته می‌شوند، آنان شهید دنیا و آخرت بوده و مستحق درجات و مقام‌های عالی در بهشت می‏گردند، زیرا آنان جان خود را به خاطر الله متعال فدا کرده اند.

لیکن کسی‌که در دفاع از مالش جنگ می‏کند و کشته می‏شود، مستحق پاداش و مقام شهادت می‌گردد؛ زیرا در دفاع از مالش که از او به زور گرفته می‏شد، کشته شده است. شخصی‌که به خاطر دفاع از نفس خود جنگ می‏کند و کشته می‏شود، او نیز شهید است و اجر و مقام شهادت را در آخرت نصیب می‌گردد. شخص اخیر کسی است که جهت دفاع از آبروی خود و خانواده‌اش می‌جنگد و کشته می‌شود، او نیز مستحق اجر و مقام شهادت در آخرت می‌

گردد؛ پس اشخاص مذکور در حدیث فوق، در حکم شهدای آخرت اند؛ نه شهید دنیا (غسل داده می‏شوند).

خلاصه‌ی حدیث

حدیث فوق برای سه اشخاص مذکور، در آخرت مقام شهادت وعده داده است؛ زیرا آن‌ها کسانی هستند که در دفاع از مال، جان و آبروی‌شان کشته شده‌اند، هم‌چنان در این حدیث تشویق بر این است که یک مسلمان از حق خود دفاع نماید؛ حتی اگر این عمل وی منجر به قتلش شود؛ با در نظر داشت این‌که از حد خود تجاوز نکند و از الله سبحانه وتعالی امیدوار اجر و پاداش باشد.

ادامه مطلب...

چهرۀ منفور دیموکراسی سیکولر یک‌بار دیگر آشکار شد

  • نشر شده در هالند

(ترجمه)

کمتر کسی یافت می‌شود که مقالات روزنامۀ آلمانی NRC و برنامه‌های تلویزیونی نیوزور را در مورد آموزش اسلامی در هالند نخوانده و ندیده باشد. این تحقیق روی آموزش‌های رسمی و غیررسمی اسلامی، سروصداهای بسیاری را در جامعۀ هالند به‌پا کرده‌است. داستان از مراکز آموزشی سلفی یا هم آن‌هایی‌که شدیداً از سلفیت متأثر استند شروع شد که شریعت (قوانین اسلام) را تدریس و تکریم می‌کنند. عده‌ای از سیاست‌مداران مسقیماً خواستار سانسور خبرها و افزایش صلاحیت‌های هیأت مفتشین/بازرسان آموزشی شدند تا بتوانند حتی بر نهادهای آموزشی غیررسمی نیز نظارت کنند. حتی بعضی‌ها خواستار ممنوعیت این آموزش‌ها شدند؛ همانند بلجیم که دو دستی فرصت را قاپید و آموزش اسلامی را در این کشور زیر فشار آورد.

آنان با به‌کارگیری از طرح‌های تبلیغاتی پیچیده، چهرۀ ناخوشایندی را از نهادهای آموزشی رسمی و غیررسمی ایجاد کردند. ادعاهای دروغین بی‌شمار، سوءتعبیرها و اظهارات تخریب‌گرانه، رشتۀ مشترک همۀ این کارزارها را تشکیل می‌دهد، هرچند که نتیجه یکسان است. آموزش غیررسمی اسلامی (مدارس قرآنی در مساجد) و نهادهای آموزش اسلامی رسمی (که زیر نظارت مفتشین/بازرسان آموزشی فعالیت می‌کند) "ناخواسته" به تدریس مفاهیم اسلام می‌پردازند. منظور از مفاهیم اسلامی ناخواسته آنگاه واضح‌تر می‌شود که از آیات قرآن ایراد گرفته شود، آیاتی‌که مسلمانان به آن‌ها ایمان دارند و با همۀ توان‌شان عمل می‌کنند؛ مثلاً پذیرش قوانین طرز پوشش خاص، رد همجنس‌گرایی، رفتارهای مشخص بین مردان و زنان، ایمان به آخرت و امثال این‌ها. در حقیقت، آن‌چه باید یادآور شد این است که تمام نهادهای آموزشی اسلامی، بدون استثناء، مفاهیم، اصطلاحاً، معتدل اسلام را ناخواسته تدریس می‌کنند. بناءً حقیقت ندارد که این تحقیق تنها و تنها در مورد مفاهیم سلفیت است. هدف آنان نه فقط سلفی‌‌ها، بل مفاهیم اساسی اسلام است که به‌دلیل متقابل قرار گرفتن‌شان با چوکات آزادی‌های دیمکراتیک، آن‌ها را ناخواسته می‌پندارند. همان گونه که یکی از برادران ما می‌گوید: «اگر مسلمانان پس از مشاهدۀ تمام این‌ها بازهم به حملات برنامه‌ریزی‌شده علیه اسلام پی نبرند، نمی‌دانم که دیگر درمورد چی فکر کنم.»

یافته‌های این تحقیق تفوق سیاست‌های ضد اسلامی را نشان می‌دهد، طوری‌که ابتدا پوشش نقاب و ذبح حلال را منع کردند و اکنون نوبت به ممنوعیت آموزش اسلامی رسیده‌است. یک سازمان مخالف آموزش اسلامی که اوایل امسال از طرف AIVD تأسیس شد، در گزارش سالیانه‌اش از "واعظین مسلمان بنیادگرا" و تأثیرشان بر کودکان مسلمانی‌که آموزش‌های عربی و قرآنی را فرا می‌گیرند متذکر شد. براساس گزارش دیک اکوف، مدیر کل AIVD، صنوف مساجد و انجمن‌ها، زمینه را برای "جهادیت" و رشد اطفال به عنوان ظرفیت بالقوۀ تروریستی فراهم می‌کند.

ما، در همین مورد، نگرانی خود را از چنین پیشرفت‌های خطرناک از طریق اعلامیه‌ای در ماه اپریل ابراز کردیم. در آن‌جا گفتیم: «زبان AIVD کاملاً واضح می‌سازد که می‌خواهد مسلمانان را به‌عنوان یک خطر تعریف کند و از کودکان مسلمانی که قصد آموختن دین‌شان را دارند، یک تصویر بد ارائه کند تا از آنان به‌عنوان یک نیروی بالقوۀ تروریستی تعریف شود. چنین گستاخی نگران کننده است و نگران‌کننده‌تر از آن این‌که هیچ‌کس تقصیر این موضوع را به‌دوش نمی‌گیرد. برعلاوه، مردم نیز دوست دارند که ابزار این تبلیغات ضداسلامی قرار گیرند.» تحقیق نیوزور و NRC با برجسته کردن تفاوت‌های کلیشه‌ای و حمله به مفاهیم معتدل اسلامی، تنها به تبلیغات ضداسلامی دولت کمک کرده‌است. در واقع، آنان به هیچ نتیجۀ جدیدی دست نیافته‌اند.

واضح است که بین تعالیم اسلامی و آزادی‌های دیموکراسی تفاوت‌هایی وجود دارد. لازم نبود که برای دست‌یافتن به این نتیجه، تحقیق دیگری انجام شود. هرچند، سوال اساسی که باید به پاسخ آن پرداخت این است که چرا برای چنین مشکل بزرگ و غیرقابل تفوق در دیموکراسی لیبرال باید مواضع گوناگون گرفته شود؟ و چرا از مسلمانان می‌خواهند که هم به اصول اسلامی‌شان پایبند باشند و هم به دیموکراسی لیبرال ارزش قایل شوند؟ این همان چیزی است که آنان از مسلمانان می‌خواهند. عجیب‌تر از همه این که مسلمانان به داشتن تعصب در برابر کسانی‌که متفاوت می‌اندیشند، عدم تمایل به زندگی همراه آنان و عدم سازگاری با مفاهیم آن‌ها متهم می‌شوند؛ حال‌آن‌که مسلمانان را مجرم می‌نامند و از مفاهیم‌شان، به بهانۀ این‌که با چوکات آزادی‌های دیموکراسی سازگار نیست، ایراد می‌گیرند.

اسلامی را که آنان به‌خاطر عدم سازش‌گری ستیزه می‌کنند، ۱۴۰۰ سال پیش ایجاد شد و تمام بشریت را بی‌تفاوت از رنگ، فکر، وغیره، با حفظ هویت، رسوم و سنت‌های‌شان در خود جای می‌دهد؛ چنین است که مسلمانان به هیچ‌گونه مشکلی دچار نمی‌شوند. تنها حامیان لیبرال دیموکراسی به مشکل مواجه می‌شوند. آنان از یک‌طرف صدای آزادی را بلند می‌کنند، ولی از طرف دیگر روش‌های گوناگونی را برای اعمال فشار بر مسلمانان، دور کردن آنان از دین‌شان، و در آغوش گرفتن طرح لیبرال دیموکراسی به‌کار می‌گیرند.

آیا این همان چیزی است که مسلمانان را به آن دعوت می‌کنند؛ آرمانی‌که خودشان، با سرکوب کسانی‌که متفاوت می‌اندیشند و وادار کردن آنان به ترک عقایدشان، لگدمال می‌کنند؟ پس می‌توان گفت که اسلام بدیل بهتری است چون دورویی، ظلم و اجبار در دین را تحریم کرده‌است.

اوکی پالا

عضو دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر–هالند

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

﴿وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ﴾ [هود: 113]

  • نشر شده در ترکیه

و بر ظالمان تکیه ننمایید که موجب می‌شود آتش شما را فرا گیرد.

(ترجمه)

به روز دوشنبه، 16 سپتمبر 2019م، اجلاس سه جانبه‌ی تازه‌ای در مورد سوریه در انقره برگزار شد که در آن، اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، پوتین، رئیس جمهور روسیه و روحانی، رئیس جمهور ایران گرد هم آمدند. بیانیه‌ی مشترکی در پایان این اجلاس صادر و در آن به شدت بر روی حفظ استقلال و تمامیت ارضی سوریه، پایبندی به اهداف و اصول سازمان ملل و این‌که جنگ سوریه هیچ‌گونه راه‌حل نظامی نداشته، تأکید شد. آن‌ها توافق کردند که این راه‌حل فقط توسط خود مردم سوریه و در داخل خاک سوریه از طریق وساطت سازمان ملل صورت گرفته و بر اساس یک روند سیاسی مطابق با قطعنامه 2254 شورای امنیت سازمان ملل انجام شود. آن‌ها از نتیجه‌ی موفق کمیسیون قانون اساسی اظهار خرسندی کرده و آماده‌گی خود را مبنی بر تسهیل آغاز کار کمیسیون قانون اساسی در ژینو و در مطابقت با تصامیم کنفرانس ملی گفتگوی سوریه که در سوچی روسیه برگزار شد، اعلام کردند.       

پنجمین اجلاس سه جانبه که مطابق با اجلاس آستانه برگزار شد‌، هیچ تفاوتی با چهار اجلاس قبلی یا توافق‌نامه سوچی ندارد. هیچ‌چیزی در پشت زبان بازی و فریب "تشکیل و ایجاد کمیسیون جدید قانون اساسی" وجود نداشته و تاکنون چیزی از آن، جز تکرار مواردی‌که در اجلاس‌های قبلی ذکر شد، مشخص نیست. هدف اصلی از این‌گونه اجلاس‌های متوالی، به دست‌ آوردن راه‌حل سیاسی است که آمریکا در سوریه تعیین کرده و بازگشت مجدد سوریه به رژیم ظالم اسد است. اختلافات نشان داده شده توسط این سه رهبر با آمریکا به هیچ عنوان پیوندی با حقیقت ندارد، زیرا این آمریکا است که این سه رئیس جمهور را با هم یکجا کرده، نقش‌ها و وظایف‌شان را بین آن‌ها تقسیم کرده و زمینه‌های کار آن‌ها را معین کرده است. اما هنگامی‌که آن‌ها ادعا می‌کنند که آنچه را انجام می‌دهند، علیه خواسته‌های آمریکا بوده، فقط خود و گروه‌هایی را که مجبور به باور به آن‌ها هستند، فریب می‌دهند. گذشته از آن، کسانی‌که درک و بینش سیاسی دارند، حقیقت را به وضوح و همان‌طور که بیان کردیم، می‌بینند.   

تصامیم و اظهاراتی‌که در این اجلاس و زیر نظر آمریكا برگزار شد و به وجود آمد، باعث بی‌حرمتی به مسلمانان شد. این تصامیم تنها مورد استقبال حامیان اسد و سیکولران طرفدار رژیم سوریه قرار گرفت. زمانی‌که اردوغان می‌گوید: «ما درحال حاضر میزبان 3.6 میلیون پناهنده‌ی سوری که از بی‌عدالتی، تروریزم و قتل عام‌ها به خاک ما فرار کرده‌اند، هستیم.» آیا او نمی‌داند که کسانی‌که با او در یک میز می‌نشینند، همان‌هایی‌اند که باعث ایجاد تروریزم شده و قتل عام‌ها را در سوریه انجام می‌دهند؟ آیا او نمی‌داند که روحانی از اسد ظالم حمایت می‌کند؟ آیا او نمی‌داند که این ارتش ایران است که قتل عام‌ها را در سوریه مرتکب می‌شود؟ آیا او نمی‌داند که این تروریست ستمگر، پوتین است که سیاست زمین سوخته را در پیش گرفته، کودکان مسلمان را در ادلب و بقیه‌ی سوریه بمباران می‌کند؟ آیا روسیه و ایران شرکای قاتل اسد در جنایات و قتل عام‌های او نیستند؟

ای مسلمانان! شما به دلیل غم و اندوهی‌که که سال‌هاست در سوریه جریان دارد، رودهای اشک ریختید. شما به پناهند‌ه‌گان کمک کرده و در ارسال کمک‌های فراوان خود به مردم مظلوم سوریه سخاوت‌مند بوده و با برادران و خواهران مسلمان خود در غم و اندوه‌شان شریک شدید. اما امروز، حاکمان شما در تلاش‌اند که برادران مظلوم سوری خود را به ظالمان، تحت وظایفی‌که از سوی آمریکا برای آن‌ها اختصاص داده شده، واگذار کنند و آن‌ها را به زیر جنایت جنایتکاران قاتل بگذارند. اگر این را می‌دانید، باید در برابر این خیانت علیه خون مسلمانان، آن‌ها را مسئول دانسته و موقف خود را اظهار کنید.  

و شما، رئیس جمهور اردوغان! چرا در حال مشروعیت دادن به اسد، کسی‌که بیش از 500هزار سوری را کشته است، هستید؟ چرا در یک میز با دولت خائن و قاتل ایران، که دیروز، شریک آمریکا در اشغال افغانستان و عراق بوده و امروز هم، در حال نابودی سوریه است، نشسته‌اید؟ چطور با روسیه‌ی کافر، که مرتکب انواع قتل عام‌ها در سوریه می‌شود، موافق و هم‌سوء هستید؟ از خشم و غضب الله سبحانه‌و‌تعالی آگاه باشید:

﴿وَلَا تَرْكَنُٓوا اِلَى الَّذینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللّٰهِ مِنْ اَوْلِيَٓاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ﴾ [هود: 113]

ترجمه: و بر ظالمان تکیه ننمایید، که موجب می‌شود آتش شما را فرا گیرد و در آن حال، هیچ ولی و سرپرستی جز الله (سبحانه‌و‌تعالی) نخواهید داشت و یاری نمی‌شوید.     

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه ترکیه

مترجم: مرصاد مرصوص

ادامه مطلب...

آیا دعوت برای تغییر رژیم است یا تغییر چهره‌ها؟ فساد در رژیم، قبل از ابزار و افراد قرار دارد

  • نشر شده در مصر

(ترجمه)

حقایقی‌که توسط محمدعلی روایت شده، جدید نبوده و برای مردم ناشناخته نیست. مردم فساد حکام را دانسته و آن را درک می‌کنند، اما این حقایق نشان‌دهنده‌ی شکاف عمیق میان پایه‌های خود رژیم بوده و واکنش به این حقایق نشان‌دهنده‌ی عدم پذیرش رژیم و سران آن در قلب مردم است. بعد از این‌که محمدعلی، یک پیمان‌کار/تاجر مصری، فساد سیسی و حلقه‌ی دور او را در محضر عام افشاء و پخش کرد‌ و به تعقیب فعالیت‌هایش، خواست او از سیسی کناره‌گیری از حکومت کشور است و او مشکل را به سیسی و چند رهبر ارتش مصر محدود می‌کند،‌ گویاکه افرادی وجود دارند که در تلاش ساخت چارچوبی برای تغییر استند، بدون این‌که این فعالیت‌شان ارتباطی به جوهر رژیم داشته باشد. این در تناقض با واقعیت رژیم مصر قرار داشته که باوجود تغییر افراد براساس انجام سیاست‌های رژیم، برای دهه‌ها تغییری در آن رخ نداده است.

قصرها و محل عزلتِ حُسنی مبارک هنوز موجود است، حتی محمدعلی اشاره کرده‌ که همسر سیسی بازسازیِ به ارزش 25 میلیون پوند را در آن انجام داده است. فساد در ریشه‌های نظام کاپیتالیستی حاکم وجود دارد و مانند خاک حاصل‌خیزی‌ست که فساد در آن رشد و نمو می‌یابد. این نظام هرگز اجازه نخواهد داد تا دستان افراد پاک در آن وجود داشته باشد. فضایی‌که خلق کرده، فقط کسانی را می‌پذیرد که از بدترین انسان‌ها باشند. مشکلات مصر با تغییر سیسی و سرنگون ساختن او و یا کناره‌گیری او از قدرت، بدون یک تغییر اساسی که ریشه‌های این نظام را ازبین‌ببرد، حل نخواهد شد. این تغییر مستلزم یک طرح پیشنهادی جایگزین، برای نظام کاپیتالیست حاکم همراه با افرادی‌که آن‌را ایفاء کنند می‌باشد و با حمایت خالص و بی‌قید و شرط افراد مخلص در ارتش مصر، هرگونه تحرک یا تغییر میان چارچوب رژیم و بدون تغییر ریشه‌ای آن، کشور و مردم را در یک حلقه‌ی تنگ قرار خواهد داد و یک دیکتاتوریِ دیگری‌که مورد قبول غرب باشد را ایجاد خواهد کرد و شاید هم از شخص پیشین بدتر باشد. این چیزی‌ست که ما به محمدعلی و دیگران که به‌دنبال تغییر استند، توصیه می‌کنیم تا به آن روی آورده و به هدف خود تبدیل‌اش کنند.

برعلاوه، فقط یک رهبری واقعی می‌تواند باعث شود تا مردم از خانه‌های خود بیرون شوند، آن‌ها را رهبری کرده و حتی اگر پروژه‌ی متفاوتی نداشته باشد، از ثمر جنبش مردمی استفاده خواهد کرد. در این‌صورت هم ما در چنین حلقه‌ای قرار خواهیم گرفت. هیچ رهبریِ واقعیِ نمی‌تواند بدون یک برنامه‌ی جایگزین وجود داشته باشد، هر رهبریِ‌که برای مردم یک برنامه‌ی واضح و واقعیِ را که بیان‌کننده‌ی طریقه، چگونه‌گی یافتن مشکلات مردم و چگونه‌گی برخورد او با تمام موضوعات باشد را ارایه نکند، مردم را به سمت ادامه‌ی وابسته‌گی، فرمان‌برداری و زنده‌گی تحت نظام کاپیتالیزم که باعث رشد و ازدیاد فساد می‌شود، هدایت خواهد کرد. بناءً ما به شما چیزی را ارایه می‌کنیم که حزب‌التحریر حمل می‌کند:

تنها راه‌حلی‌که موفقیت هرانقلابی را در کشورهای اسلامی تضمین می‌کند، حمل برنامه‌ی امت می‌باشد، برنامه‌ای که هدف‌اش تطبیق اسلام توسط دولت اسلامی، خلافت راشده بر منهج و روش نبوت و گرفتن حمایت از اصحاب قدرت و حافظ مردم، یعنی از فرزندان مخلص امت در ارتش، می‌باشد. هربرنامه‌ای کم‌تر از این، کشور را وابسته به غرب نگه‌خواهد داشت و در فرمان‌برداری و وابسته‌گی باقی خواهد گذاشت. این برنامه‌ای‌ست که حزب‌التحریر برای امت ارایه می‌کند و از مردم وفادار امت می‌خواهد که آن‌را حمل‌کرده و مشتاقانه بپذیرند‌ و از اعضای وفادار امت در ارتش می‌خواهد که حمایت‌اش کنند تا به شکل کامل و بدون کمی‌وکاستی، آن‌را تطبیق کند. این نظریه، محبت دین و تقاضا برای زنده‌گی تحت سایه‌ی آن، تبدیل به یک فکر عام در بین امت گشته است.

ای مردم کنانه! حزب‌التحریر این برنامه را با تمام آماده‌گی برای تطبیق فوریِ آن، در دستان شما می‌گذارد و شما در آستانه‌ی یک موج انقلابی جدید قراردارید تا به‌عنوان جایگزین عمل‌کنید، بدین ترتیب آرزوهای‌تان دست‌یافتنی شده و تمام مشکلات به شکل واقعیِ آن برطرف خواهد شد، نه یک توهم یا یک سراب، مانند چیزی‌که کاپیتالیسم برای تان می‌فروشد. پس آن‌را حمل کنید، شما مردم آن بوده و شایسته‌‌گی حمل آن‌ را دارید. این را به یک خواسته‌ی خود تبدیل کنید که هرگز ترک‌اش نخواهید کرد. این رضایت پروردگارتان را به‌دنبال خواهد داشت و فقط توسط آن، آزادی و نجات از چنگال غرب، ابزارها و نظام پوسیده‌ی آن مهیا خواهد گشت.

بیایید این را هدف خود برگزینید، شاید الله سبحانه وتعالی وعده‌ی خود را توسط شما تحقق بخشد، خلافت راشده‌ی ثانی در دستان تان تأسیس خواهد شد و این پیروزیِ بس بزرگ است.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾ [انفال: 24]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، چون الله (سبحانه وتعالی) و پیامبرش شما را به چیزی فراخوانند که زنده‌گیِ تان می‌بخشد، دعوت‌شان را اجابت کنید و بدانید که الله (سبحانه وتعالی) میان آدمی و قلب‌اش حایل است و همه به پیشگاه او گرد آورده می‌شوید.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه مصر

مترجم: تمیم افشار

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه