- مطابق
در وینزویلا چی اتفاقی افتاده؟ اهمیت آن بر ما و تعامل امریکا بر این حادثه چی خواهد بود؟
(ترجمه)
"جوان گوآیدو" رئیس پارلمان وینزویلا خود را سرپرست ریاست جمهوری این کشور اعلان کرد و به تاریخ 23 جنوری 2019م سوگند و فاداری را به حضور طرفدارانش ادا نمود؛ این در حالی است که ارتش "وینزویلا" این عملکرد گوآیدو را شورش بر ارزشهای دموکراسی و قانون اساسی دانسته و حمایتشان را از رئیس جمهور "نیکلاس مادورو" اعلان نمود. همچنان، محکمۀ عالی نیز حمایتاش را از مادورو اعلان کرد؛ اما ترامپ، رئیس جمهور امریکا، گوآیدو را به عنوان رئیس جمهور وینزویلا به رسمیت شناخته و پامپیو، وزیرخارجهاش را دستور داد تا از گوآیدو به عنوان رئیس جمهور وینزویلا حمایت کند. همچنان، ترامپ نمایندۀ ویژهای را در امور وینزویلا تعیین نمود تا روابط خود را با این کشور مستحکم سازد و به همین ترتیب، پیشنهادی را به تاریخ 26 جنوری 2019م به شورای امنیت پیش نمود تا توافق بینالمللی را به حمایت و رسمیت شناختن گوآیدو بگیرد؛ اما روسیه و چین این موضوع را رد کرده و این مسئله را زورگیری قدرت و دخالت خارجی عنوان نمودند.
"مادورو" قطع روابط دیپلوماتیک کشورش را با امریکا اعلان نمود و به این ترتیب، 11 دولت، گوآیدو را به رسمیت شناخت؛ رئیس سازمان ملل دولتهای امریکائی و همچنان انگلیس این مسئله را برای گوآیدو تبریک گفت. این در حالیست که اروپا اخطار داد و گفت: در صورتیکه انتخابات در جریان هشت روز آینده در وینزویلا برگزار نشود، گوآیدو را به رسمیت خواهد شناخت. همچنان، امریکا از وخیم شدن وضعیت هشدار داده و خواستار گفتگوها به منظور جلوگیری از گسترش اوضاع ناهنجار گردید.
تمام این مسایل دلیل ناهنجاریها و شگافهای داخلی و دخالتهای خارجی؛ مخصوصاً امریکا در وینزویلا میباشد؛ امریکاییکه صاحب قدرت در امریکای لاتین بوده و این منطقه را حیات خلوت خود میپندارد. با درک اینکه بزرگترین وارد کنندۀ نفت وینزویلا امریکا بوده و 39 درصد نفت وینزویلا وارد این کشور میشود. در صورتیکه امریکا بر صادرات نفت وینزویلا تحریم وضع نماید، باعث مشکلات مصیبتباری بر وینزویلا خواهد شد؛ اما پیامدهای منفی آن بر خود امریکا نیز وارد شده و باعث بلند رفتن اسعار در امریکا میگردد. بناءً امریکا هیچ تحریمی را بر صادرات نفت وینزویلا وضع نخواهد کرد؛ بلکه بعضی تحریمها را از جمله توقف خریداری طلای این کشور وضع خواهد نمود.
اقتصاد وینزویلا 90 درصد بر عواید نفت استوار است و زمانیکه قیمت یک بیلر نفت به 100 دالر رسیده بود، وضعیت اقتصادی این کشور بسیار خوب بود؛ اما وقتیکه قیمت نفت افت کرد و پول آن پائین آمد، ورشکستگی به 147000 درصد رسید و قیمتها به طور سرسامآور بالا رفته است. به همین دلیل، 65 درصد حزب مخالف در پارلمان راه یافت و حزب حاکم را به شکست مواجه نمود. بنا به گزارشات سازمان ملل، بیشتر از 3 میلیون وینزویلائی از این کشور مهاجر و اقتصاد این کشور به شکل بیسار شدید آن متلاشی شده و در تحت تسلط امریکا قرار گرفت.
"مادورو" بعد از فوت "چاویز" در سال 2013م قدرت را به دست گرفت و به تاریخ 20می 2018م بار دوم برندۀ انتخاب شد؛ اما واشنگتن مادورو را به تقلبکاری انتخابات متهم کرده، تلاش کرد تا آن را ترور شخصیتی نموده و ارتش را به آن مواجه سازد. مادورو سیاست چاویز را تعقیب کرد تا تسلط امریکا را از بالای وینزویلا برطرف و یا حد اقل کاهش دهد.
طوریکه معلوم است، تمام امریکای لاتین تحت نفوذ امریکا قرار داشته و امریکاست که مانع استقلال آن میگردد. امریکا در سال 2002م انقلابی را بر ضد چاویز راهاندازی نمود؛ اما چاویز توانست که خود را ثابت نگهدارد و هایتی رئیس جمهور منتخب را در سال 2004م برطرف کرد. پس امریکا سیاست راهاندازی انقلابات را در امریکای لاتین پیش گرفته تا در کنار مداخلات نظامی، این منطقه را زیر نفوذ خود نگهدارد؛ چنانچه امریکا نیمی از مکزیک را اشغال نموده و جزء خاک خود ساخت. امریکای لاتین از زمان به قدرت رسیدن "مونورو" که قبلاً در سال 1823م اروپا را هشدار داده بود، منطقۀ نفوذ امریکا به حساب می آید؛ پس اقدامات سیاسی در این منطقه به انحصار امریکا و مداخلات آن تبدیل شده، هرکسی را که خواسته باشد، سر قدرت میآورد و هرکسی را که خواسته باشد، از قدرت برکنار مینماید؛ به همین دلیل، امریکا نزد مردم وینزویلا بدنام و منفور شده است.
لذا امریکا در زمان حکومت اوباما تلاش نمود تا با مردم وینزویلا مصالحه نموده و چهرۀ فریبندهاش را نزد این مردم یک چهرۀ برحق جلوه دهد. بناءً امریکا میخواهد روابط خود را اولاً با وینزویلا و سپس با کوبا مستحکم سازد.
بایدن نخستوزیر، تعداد زیادی از دولتهای امریکائی را دیدار نمود و در جریان دیدارش با تشیلی به تاریخ 28 مارچ 2009م گفت: «حالا زمان همکاریها و گفتگوهای ایالات متحدۀ امریکا با امریکای لاتینی فرا رسیده است.» و امریکا خواهان امضای توافقنامهای که در زمان بوش پسر به خاطر ایجاد منطقۀ تجاری بین دو امریکا منعقد گردیده بود، شده است؛ توافقنامهایکه در کنفرانس امریکای جنوبی و شمالی در سال 2003م در میامی منعقد گردیده بود؛ ولی عملی نگردید؛ اما چاویز این توافقنامه را وسیلۀ استعمار خوانده و امریکا را متهم نمود که دولتهای امریکائی را مجبور به امضای منطقۀ تجاری بین دو امریکا میسازد و در نهایت، آن کنفرانس بدون کدام دستآوردی خاتمه یافت و روابط امریکای جنوبی و شمالی به سردی گرائید.
امریکا نتوانست که دولتهای امریکائی را دو باره قناعت دهد تا چنین توافقنامهای را بار دوم منعقد سازند؛ چنانچه امریکا در سال 2005م تلاش کرد تا کنفراسی را در بین دو امریکا در ارجنتاین برگزار نماید که موفق نشد.
بناءً یکی از اهداف مهم امریکا در قارۀ جنوبی اینست که این منطقه را منطقۀ تجاری خود قرار داده و زیر نام چنین توافقنامهها، راه را برای غارت کردن سرمایههای این کشورها، آن هم به رضایت خودشان باز نماید تا بتواند با بردن سرمایههایشان، آنها را فقیر نگهداشته و تحت تسلط خودشان داشته باشد؛ چنانچه امریکا در مکزیک به این برنامۀ خود موفق گردید و مشکل به نظر میرسد که مکزیک خود را از دام استعمار امریکا نجات دهد.
ادارۀ اوباما تلاش کرد تا این استعمارگری را با اسلوب دیگری تحت نام "شراکت گسترده" عملی سازد؛ اما زمانیکه ترامپ به سر قدرت آمد، اسلوب قلدر مآبانه را پیش گرفته و سیاستهای استعماری حکومت امریکا را به شکل علنی و بیسابقۀ تحمیل کرد و در تمام دولتها دخالت خود را علنی ساخت. همچنان، ترامپ حکام دولتهای مستعمره را به صورت علنی توهین و تحقیر نمود؛ هرچند که این حکام تابع امریکا هستند؛ چنانچه ترامپ حکام مکزیک، سعودی و ترکیه را آشکارا تحقیر نموده و جنگ خود را برضد مادورو اعلان نمود.
مادورو گفت: «من بر ضد امریکا نیستم؛ بلکه بر ضد استعمار هستم. من روابط خود را با ملت امریکا قطع نمیکنم؛ بلکه روابط خود را با حکومت ترامپ قطع میسازم. من حاضرم که کچالو، نفت، پیاز و مرغ را به امریکا بفروشم.» با درک اینکه مادورو در وقت سوگند وفاداریاش در دور دوم به تاریخ10 جنوری 2019م گفت: «حالا جهان جدیدی به وجود آمده که اجازه نمیدهد تا نظامهای استعماری دیکتاتوری که به دست یک دولت و یا به دست دولتهای تابع آن است، بالایشان حکومت کنند.»
واقعیت اینست که بالای مادورو مشکلات پیش آمده و فشارهای زیادی از داخل و خارج بالایش وضع گردیده است. با وجودیکه ارتش وینزویلا از آن حمایت میکند، حمایت روسیه و چین در داخل وینزویلا مؤثر نبوده؛ بلکه امریکا در وینزویلا نقش اساسی دارد. امریکاست که امروزه وینزویلا را به مداخلاتاش تهدید نموده؛ چنانجه ترامپ رئیس جمهور امریکا گفته است: «تمام اختیارات وینزویلا از دستشان رفته است.»
همچنان دولتهای اروپائی در وینزویلا نقش و جایگاهی ندارند. آنها دولتهای استعماری اند و تلاش کردند که موقف دیگری بگیرند و اعلان کردند، در صورتیکه انتخابات در هشت روزه آینده برگزار نگردد، به زودی "غوادیر" را به رسمیت میشناسند. "مادورو" گفتگوهایش را با مخالفین و امریکا از سر گرفته است؛ چون او قدرت و نقش امریکا را درک میکند و غیرممکن نخواهد بود که انتخابات در این کشور بر گزار گردد.
از موارد فوق روشن میگردد که مردم کشورهای وینزویلا و امریکای لاتین از شدت فقر و ورشکستگی رنج برده و در زندگی سختی به سرمیبرند. این کشورها در زیر یوغ و تسلط استعمار امریکا قرار دارند و میخواهند خود را از زیر این یوغ نجات دهند که نمیتوانند. نظامهای این کشورها کاملاً فاسد؛ اما راه بیرون رفت را نمیدانند. بناءً امت مسلمه که بهترین امت است، لازم است به پا خیزد تا این مردم و تمام بشریت را از زیر بار استعمار و استبداد دولت امریکا نجات داده، مردم و بشریت را از زیر بار ظلم نظامهای ظالمیکه مزدور و فرمانبردار استعمار هستند، نجات دهد. البته نجات بشریت و این مردم بدون امت مسلمه هرگز تحقیق نخواهد یافت. ما که ایدیولوژی حق و پاک را حمل میکنیم، بر ماست تا گامها و حرکت خود را سرعت بیشتری بخشیده و دولت خلافت راشده را بر منهج نبوت اقامه کنیم تا مردم وینزویلا و همهای بشریت را از ظلم استعمار بیرون کرده و به زیر بیرق عدل اسلام در آوریم.
برگرفته از جریدۀ الرایه
نویسنده: اسعد منصور