- مطابق
زردک زهرآگین و چوب خاردار
(ترجمه)
خبر:
"شوکت عزیز صدیقی" قاضی محکمۀ بزرگ اسلامآباد، برای تحکیم حاکمیتاش، ارتش پاکستان را به مداخلۀ مستقیم و غیرمستقیم در امور سیاسی پاکستان متهم کردهاست. او در صحبتهایش به دست داشتن ادارۀ اطلاعات پاکستان در امور قضایی کشور اشاره کرد. (منبع: خبرگزاری داون)
تبصره:
پاکستان در طول تاریخ ۷۰ سالهاش بین دموکراسی و حاکمیت کامل اردو دست به دست بودهاست، ولی اکنون زیر تهدید نوعی "کودتای دموکراتیک" قرار دارد. تاریخ به نخستوزیران آموخته است که فرماندههای ارتش را با دقت انتخاب کنند؛ همان فرماندههایی که قادر اند آنان را به زندان اندازند یا به قتل رسانند.
از مداخلۀ ارتش در امور قضایی و سیاسی میتوان از ذوالفقار علی بوتو مثال زد. جالب اینجا است که بعد از بدست گرفتن کنترول کامل و همه جانبۀ کشور، ارتش میخواهد به کارهایی دست زند که در آنجا مسئولیت ندارد. ارتش به نظارت از انتخابات و طراحی آن پرداختهاست و اگر چیزی با این طرح در مخالفت قرار گیرد، آنان او را از بین برده و بار دیگر بر اساس منافعشان میسازند.
فساد مفکورۀ اصلی وضعیت فعلی پاکستان است. سیاستمدارانی را دیدهایم که با گذشت زمان ثروتمندتر شدهاند و قضایایی را نیز علیهشان شاهد بودیم، ولی چشمانمان هرگز شاهد اتهام یک جنرال متقاعد یا در حال خدمت به قضیۀ فساد نبودهاست، و هنوز هم ثروتی را که مالک اند، میبینیم. دو فرماندۀ اخیر ارتش، جنرال پرویز مشرف و جنرال راحیل شریف، هردو بعد از تقاعدشان به آرامی در سرزمینهای خارجی مقیم شدهاند. جالب این است که آنان بعد از مبدل کردن این سرزمین به بهشت، زندگی در اینجا را قربانی تبعید به خارج از کشور کردهاند. همچنان، هیچ محکمهای جرأت نمیکند آنان را مواخذه کند.
اما در سوی دیگر، در خزان سال ۶۳۸م(۱۷ سال بعد از هجرت) خلیفه حضرت عمر رضی الله عنه به نزد شاعری بنام اشعث آمد تا در مورد شعریکه در وصف خالد ابن ولید خوانده بود و از او ۱۰هزار درهم هدیه گرفته بود، اطلاع حاصل کند. حضرت عمر گفت که اگر او این پول را از جیب شخصیاش پرداخته، پس مرتکب زیادهروی در مصرف شدهاست و اگر از غنیمتها داده، پس این دزدی است و به اخراجش دستور داد.
پس اگر جنرالی مانند خالد، که بخاطر دوباره برگرداندن نیروهای مسلح نظامی یک سرزمین تازه مسلمان شده، طوریکه هیچ کسی دیگر قبلاً این کار را نکردهبود، توانست مواخذه شود، چرا ما نمیتوانیم جنرالهای امروز را مواخذه کنیم که کجای صداقتهایشان دروغ است و اینکه منافع بزرگترشان-که مسلمانان پاکستان در طول ۷۰ سال اخیر بخاطرشان رنج میبرند- چیستند؟
مردم پاکستان باید سیاست زردک و چوب را(در اصطلاح سیاست، ارائۀ تشویق برای رفتار خوب و ارائۀ تنبیه برای رفتار بد است) که بالایشان عملی میشود، بشناسند. نه دموکراسی راهحل مشکلات است و نه اقتدار ارتش از مورد استفاده و سوء استفاده قرار گرفتن، آنان را حفاظت میکند. این تنها یک خلیفۀ متقی است که با پیروی از گامهای پیامبر مبارک ما صلی الله علیه وسلم و به نمایندهگی از امت، با صلاحیت اقامۀ قوانین الهی، میتواند نقش یک سپر را برایشان بازی کند. انتخاب هر یک از این رقابت کنندهگان-چه با کمک ارتش و چه بدون آن- مثمر نخواهد بود و عدالتیکه هماکنون صادر میشود، برای غارت بیشتر نیست، بلکه برای سبقت از جنرالان فاسد است. در واقع، این جنگ قدرت بین مؤسسات است، همچون کفتارهاییکه برای سهم بیشتر میجنگند.
تحت خلافت، تمام موسسات در چارچوب سرحداتشان برای اصلاح جامعه کار میکنند و تحت نظارت مستقیم خلیفه خواهند بود. نقش قوۀ قضائیه، فروکش کردن نزاعهای در حال گسترش بین مردم و اعضای دستگاههای حکومتی، حکام و کارمندان، از خلیفه گرفته تا آنانیکه در مقامهای پایینتر اند، خواهد بود. ارتش مصروف امور مربوط به خودش؛ یعنی جهاد خواهد شد و میداند که این کار باعث رضایت الله سبحانه وتعالی خواهد شد، نه گرفتن ستاره روی کلاه. در نظام اسلام، قدرت جنرالان و صلاحیت قضات برای آن نیست که آنان را ترفیع دهد و یا ذکاوت و تواناییشان را کامل کند، در عوض آنان را مسئولیتپذیر میسازد تا بار این وظیفه را احساس کرده و متواضع و استوار میشوند. رسول الله صلی الله علیه وسلم میفرمایند:
«أَلاَ كُلُّكُمْ رَاعٍ وَكُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ فَالأَمِيرُ الَّذِي عَلَى النَّاسِ رَاعٍ عَلَيْهِمْ وَهُوَ مَسْئُولٌ عَنْهُمْ وَالرَّجُلُ رَاعٍ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ»
ترجمه: هرکدامتان سرپرست و هرکدامتان مسئول زیردستان خویش هستید. حاکمیکه بر مردم مقرر شده و سرپرست آنهاست، نسبت به آنان مسئول میباشد، و مردیکه سرپرست خانوادهاش است، نسبت به افراد خانهاش مسئول است.
نویسنده: اخلاق جهان
برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر