تاریخ هجری :22 ربیع الثانی 1441
تاریخ میلادی : پنج شنبه، 19 دسامبر 2019م
دفتر مطبوعاتی
ولايه مصر
سازمان فارغالتحصیلان/دانشآموختگان الازهر فهم مردم را نسبت به اسلام منحرف میکند
(ترجمه)
امت اسلامی نه از بیرون، بل توسط خائنین داخلی غرق در مفاهیم غرب، شکست خورد و دولتاش سقوط نمیکرد؛ مگر زمانیکه عقیده و افکار اسلامی از احکام اسلام سوا شد. بناءً غرب نیز برای حفظ وضع حاکم کوشید تا در نتیجه امت اسلامی متفرق و نابود شود.
دولتها و نهادهایی در این سرزمین تأسیس شدهاند که خود را اسلامی میخوانند و با زبان اسلام سخن میگویند، ولی در عقبشان غرب کافر قرار دارد. نابودسازی اسلام و افکار اسلامی، جلوگیری از به قدرت رسیدن مجدد اسلام به حیث طریقۀ زندگی مسلمانان و دوری از تطبیق اسلام در بین مسلمانان به وسیلۀ دولت اسلامی، که وظیفهاش حمل عقیدۀ اسلامی به جهان است تا مردم آن را عملاً مشاهده کنند و جمعاً به دین الله سبحانهوتعالی مشرف شوند، هدف غرب در ایجاد این نهادها بود. غرب کافر با تأسیس آنها کوشیدهاست تا تصویر دولت خلافت و احکام اسلامی را در نزد مردم، پیش از اینکه امت دوباره توانایی تطبیق اسلام را پیدا کنند، تخریب نمایند. بعد از اینکه غرب دهان این اشخاص را دوخت، عناوین و القاب گوناگونی را مانند "سازمان دانشآموختگان الازهر" به ایشان اعطاء کرد، تا مردم با خواندن و یا شنیدن در موردشان تصور کنند که آنها فقها و محققین علوم شرعی اند و اینگونه به سخنان باطلشان باور کنند.
اینان با انتشار سخنان دروغین در وبسایتشان، به تاریخ ۱۳ دسامبر ۲۰۱۹ م، ادعا کردند که: «بعد از مرگ رسولالله صلیعلیهوسلم، نه قرآن کریم و نه سنت پاک نبوی و یا وقایع سیرت به ایجاد یک نظام مشخص حکومتداری در اسلام اشاره میکند. هیچکس با خواندن احادیثیکه در باب امامت روایت شدهاست، سندی در مورد نظام حکومتداری پیدا نمیکند؛ اما شریعت یک سلسله اصولی را مانند عدالت، نصب شخص دارندۀ اهلیت حکومتداری وغیره تعیین کردهاست که باید در دولتداری رعایت شود. این بدان معناست که مسلمانان به یک نظام مشخص حکومتداری دست نیافتند و این شرایط زمانی بود که یک نوع نظام خاص حکومتداری را برای آنها برمیگزید.»
آنها این گفتۀ الله سبحانهوتعالی را نادیده گرفتند:
﴿وَأَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ﴾ [مائده: ۴۹]
ترجمه: و در میان آنها (اهل کتاب)، طبق آنچه الله (سبحانهوتعالی) نازل کرده است، داوری کن و از هوسهای آنان پیروی مکن و از آنها برحذر باش؛ مبادا تو را از بعضی احکامیکه الله (سبحانهوتعالی) بر تو نازل کرده است، منحرف کنند!
و آنها این قول رسولالله صلیاللهعلیهوسلم را نیز ناشنیده گرفتهاند:
«كَانَتْ بَنُو إسْرَائِيلَ تَسُوسُهُمُ الأنْبِيَاءُ، كُلَّما هَلَكَ نَبِيٌّ خَلَفَهُ نَبِيٌّ، وإنَّه لا نَبِيَّ بَعْدِي، وَسَتَكُونُ خُلَفَاءُ فَتَكْثُرُ»، قالوا: فَما تَأْمُرُنَا؟ قالَ: «فُوا ببَيْعَةِ الأوَّلِ، فَالأوَّلِ، وَأَعْطُوهُمْ حَقَّهُمْ، فإنَّ اللَّهَ سَائِلُهُمْ عَمَّا اسْتَرْعَاهُمْ»
ترجمه: «بنی اسرائیل به وسیلۀ پیامبرانشان رهبری میشدند. هنگامیکه یکی از آنها وفات میکرد پس از او پیامبر دیگری میآمد، اما بعد از من پیامبری وجود نخواهد داشت به جز خلفاء.» اصحاب از رسولالله صلیاللهعلیهوسلم پرسیدند: «پس ما را به چه چیزی امر میکنید؟» او (صلیاللهعلیهوسلم) فرمودند: «با آنها یکی بعد از دیگر، بیعت کنید و حقشان را به جا آورید، زیرا الله (سبحانهوتعالی) از آنها درمورد مسئولیتهایشان خواهد پرسید.»
با این وجود، این اشخاص مغرض با نظر همۀ فقهای امت، اعم از سلف و خلف، در فهم آنچه در ثقیفه اتفاق افتاد، مخالفت کردند و اجماع اصحاب رضیاللهتعالیعنهماجمعین را، مبنی بر ضرورت تعیین خلیفه نپذیرفتند. نمیدانیم که این اشخاص چگونه به این نتیجه رسیدند که اصحاب رضیاللهتعالیعنهم هرگز به نظام حکومتداری خلافت توجهی نکردند، درحالیکه فقهای پیشین خلافت را به ریاست عمومی و رهبری کامل امور مسلمانان، که از ملزومات دین اسلام است، تعریف کردهاند. مؤلف کتاب "الاحکام السطانیه" مینویسد: «امامت بهمنظور دنبال کردن اهداف نبوت برای حفاظت از دین و تنظیم امور دنیا برپا داشته میشود.» همچنان، مؤلف کتاب "المقاصد" مینویسد: «همانا رسول الله صلیاللهعلیهوسلم رهبری عام جهت رسیدگی به اموریکه مربوط به دین و دنیا میشود را تعیین کردهاست.» و دیگر فقهای امت نیز بهگونۀ مشابهی آن را تعریف کردهاند. بناءً خلیفه محافظ دین و تنظیمکنندۀ امور دنیا است و با پیروی از سنت رسولالله صلیاللهعلیهوسلم در تطبیق احکام اسلام امت را سرپرستی میکند.
سپس، آنها سلسلۀ خلافت را به حضرت ابوبکر و خلفای پس از او منحصر کردند و گفتند که همۀ این خلفاء توسط مردم برگزیده شدهبودند. آنها با مترادف نشان دادن انتخاب مردم، شورا و بیعت سعی کردند اذهان مردم را، بدون توضیح تفاوت بین شورا و بیعت منحرف کنند. همۀ خلفاء توسط مردم و به مشورۀ آنان انتخاب شدند و سپس با ایشان در اطاعت و فرمانبرداری بیعت شد. بنابرین، بیعت با خلیفه بر تمام شهروندان واجب است و گرفتن بیعت از مردم توسط خلیفه، شرط اعتبار جانشینیاش برای تنظیم امور مردم میباشد. پس بیعت، قراردادی میان امت و حاکم جهت تطبیق احکام اسلام بر آنان است و امت به رضایت و انتخاباش با خلیفه بیعت میکند.
شریعت کسانی را که خود را بدون بیعت با مردم خلیفه میخوانند "غاصبان قدرت" مینامد و آنها نیز مانند همۀ حکام کنونی در امر بیعت تخلف میورزند. باید به عرض کسانیکه میگویند معاویه رضیاللهعنه خلافت را به خانوادۀاش به ارث گذاشت، رساند که این عمل خلاف شریعت است. خلافت به ارث گذاشته نمیشود و حتی آنهاییکه در دوران خلافت امویها، عباسیها و عثمانی به قدرت رسیدند، اصلاً از امت بیعت گرفتند، حتی اگر در آن تخلفی هم صورت گرفته بود. این گونه بیعت، بیعت قانونی محسوب میشود و کسانیکه با وی بیعت میکردند، شرایط مشروعیت بیعت برای خلیفه شدن را تکمیل کردهبود که عبارت از مسلمان بودن، مرد بودن، بالغ بودن، عاقل بودن، آزاد بودن، عادل بودن و اهلیت داشتن است. ما در طول تاریخ درخشان دولت خلافت، از معاویه رضیاللهعنه گرفته تا آخرین خلیفۀ عثمانی، شاهدیم که آنها فقط اسلام و احکامش را تطبیق کردند و هیچ قانون دیگری را با آن جایگزین نکردند.
آنها میگویند: «بعضی نهادها و گروهها خواستار ایجاد احزاب دینی اند که برای کسب قدرت، که آن را بزرگترین هدف شریعت میدانند، مبارزه میکنند و منهجشان بر اساس نظریات اشخاصی مانند المودودی، عبدالقادر عوده و تقیالدین النبهانی، که در محیطهای علمی و تدینی حضور نداشتند، استوار است و استدلالشان برای این منظور با دیدگاه تودۀ امت اسلامی، از سلف تا خلف، در تضاد میباشد.» ما نمیدانیم که آنها در مورد کدام محیط علمی و تدینی سخن میگویند و چه معیارهایی برای به دست آوردن آنها وجود دارد؟! هیچ یک از کسانیکه این اشخاص نسبت به آنها دروغ میبافند، سخن متناقض با شریعت و اقوال سلف و خلف نگفتهاند؛ بلکه تناقض در سخنان کسانی چون سازمان دانشآموختگان الازهر وجود دارد. هیچ یک از فقهای امت، به جز آنهاییکه دینشان را در قبال متاع ناچیز دنیا فروختهاند، این سخنان را بر زبان جاری نمیکند.
اما در خصوص حزبالتحریر، آنچه را ما از مفاهیم اسلامی که امیر تقیالدین النبهانی رحمه الله، دانشآموختۀ الازهر و یکی از برجستهترین دانشجویانش نوشتهاست، میگیریم؛ همانا مفاهیم اسلام است و برای اثباتاش از کتاب، سنت، اجماع صحابه و قیاس شرعی دلیل داریم. ما برای کسب قدرت نمیجنگیم، بلکه میکوشیم اسلام را مبنی بر طریقۀ رسول الله صلیاللهعلیهوسلم بار دیگر به صحنۀ قدرت بیاوریم و زندگی زیر چتر خلافت راشده بر منهج نبوت را برگردانیم. طریقهای که هیچگونه اقدام عملی و درگیری مسلحانه را در پی نداشت، بلکه یک مبارزۀ فکری و سیاسی و نصرتی از جانب قدرتمندان و متنفذین برای تأسیس دولتی بود که طبق اسلام حکم میکند تا مردم اصل واقعیتاش را با چشمانشان مشاهده کنند.
خطاب به مردم مصر، مردم کنانه، دانشآموزان، قدرتمندان و متنفذین میگوییم که علیه دینتان جنگ جریان دارد و از تطبیقاش ممانعت میشود؛ پس دینتان را دریابید و حمایت کنید و دولتاش را، که شما را حفظ میکند، پناه میدهد و حقوقتان را برمیگرداند، تأسیس کنید. به آنعده از حکامیکه دینشان را با دنیا معامله کرده و کسانیکه از جانب غرب برای سردرگم کردن شما در دینتان و تخریب امور دنیایتان مقرر شدهاند گوش نکنید. دستتان را در دست حزبالتحریر بگذارید، پیشرویکه هرگز به شما دروغ نمیگوید و خیرتان را میخواهد. بدانید که رستگار نمیشوید مگر اینکه در راه خلافتی گام بردارید که حزبالتحریر برای تأسیساش فعالیت میکند و غرب مانع برپاییاش میشود و در پی تخریب چهرهاش است؛ چون خلافت از غارت سرمایهها و وابستگی سرزمینهایتان جلوگیری میکند و دستهای فضول و مداخلهگر را از رویتان قطع میکند. بارالها! پس به بازگشتاش سرعت و به داعیاناش انرژی ببخش و ما را از جمله شاهدان و شهیداناش بگردان!
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾
[انفال: ۲۴]
ترجمه: ای کسانیکه ایمان آوردهاید! دعوت الله (سبحانه و تعالی) و رسول الله (صلی الله علیه و سلم) را اجابت کنید هنگامیکه شما را به سوی چیزی میخواند که شما را حیات میبخشد.
دفتر مطبوعاتی حزبالتحریر – ولایه مصر
مترجم: مرصاد مرصوص