دوشنبه, ۱۴ ذیقعده ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۵/۰۵/۱۲م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

مذاکرات قضیۀ قبرس به تاریخ ۱۸جنوری ۲۰۱۷م از سر گرفته شده و به تاریخ ۲۰ جنوری ۲۰۱۷م پایان یافت. این در حالی است که مذاکرات فوق در اوایل سال ۲۰۱۳م آغاز، اما پس از ماه نومبر ۲۰۱۴م متوقف گردید و در ماه می ۲۰۱۵م یک بار دیگر از سرگرفته شد، سپس تا اواخر سال ۲۰۱۶م هم چنان متوقف بود تا این که به تاریخ ۹ جنوری ۲۰۱۷م به گونۀ قوی و قابل توجهی در ژینو و به منظور وحدت بخشیدن به قبرس از سر گرفته شد. این دور مذاکرات با حضور مصطفی اکینجی رهبر قبرسی های ترک نژاد و همتای قبرسی یونانی نژاد اش "اناستاسیادس" آغاز گردید، سپس به علاوۀ اتحادیۀ اروپا، سه کشوری که امنیت قبرس را ضمانت می کنند؛ ترکیه، یونان و انگلیستان نیز به این مذاکرات پیوستند. پرسش این است که در قضیۀ قبرس چه تحولات جدیدی رونما گردیده که مذاکرات این بار با این قوت راه اندازی می گردد؟ و این که راه حل احتمالی قضیۀ قبرس چه خواهد بود؟

پاسخ:

برای پاسخ دادن به این پرسش ها، نخست این مسئله را از زاویه های مختلف داخلی، منطقه ای و بین المللی و جنبه های به هم پیوستۀ داخلی، منطقه ای و بین المللی آن، به بررسی خواهیم گرفت و به این ترتیب تحولات جدید این قضیه که باعث گردیده مذاکرات این بار با قوت بیشتر راه اندازی گردد، روشن خواهد شد. سپس به خواست الله سبحانه وتعالی در مورد راه حل احتمالی این مسئله بحث خواهیم نمود.

نخست؛ جنبه های داخلی

پس زمینۀ بحران قبرس از لحاظ داخلی، کشمکش بالای قدرت میان قبرسی های ترک نژاد مسلمان و میان قبرسی های رومی نژاد می باشد. چنان چه قبرسی های رومی نژاد ملی گرا، برای دور کردن مسلمانان از دستگاه های دولتی و یکه تازی در قدرت، نقشه ای را طراحی نمودند که در آن زمان و مشخصاً در سال ۱۹۶۳م به نقشۀ اکریتاس مشهور گردید. هدف از طراحی این نقشه؛ کنار زدن ترک ها از مناصب دولتی و زمینه سازی برای یک جا شدن با یونان بود. این جا بود که عملیات انتقام جویانه و خونین برعلیه مسلمانان آغاز گردید و قبرسی های رومی نژاد برای یک جا شدن با یونان، دست به کشتار، تبعید و استملاک دارایی های مسلمانان قبرسی می زدند.

البته دست داشتن انگلیس در طرح و عملی نمودن این نقشه را نباید نادیده گرفت. لازم به ذکر است که انگلیس، قدرت اصلی جزیرۀ قبرس را در آن زمان در اختیار داشت و دو پایگاه بزرگ نظامی موجود در قبرس از آن کشور بود، در سال ۱۹۶۰م به این جزیره استقلال داد، البته به شرط این که قبرسی های رومی نژاد فکر یک جا شدن با یونان را که موسوم به "اینوسیس" بود، از سر بیرون کرده و قبرسی های ترک نژاد نیز مفکورۀ یک جا شدن با ترک ها را که موسوم به "تقسیم" بود، فراموش کنند. در آغاز سال ۱۹۶۷م بود که مفکورۀ تقسیم جزیره کاملاً فضا گیر شده و دشمنی ها میان قبرسی های رومی نژاد و قبرسی های مسلمان ترک نژاد بالا گرفت.

دوم؛ جنبه های منطقه ای

یونان از قبرسی های رومی نژاد حمایت نموده و نقشه هایی را برای یک جا نمودن این جزیره با یونان، طراحی می کرد. ترکیه نیز تا حدودی از مسلمانان ترک نژاد قبرس حمایت می نمود. بناً این دو دولت بودند که به عنوان قدرت های منطقه ای از سر و صداهای بالا گرفته در مورد تقسیم جزیرۀ قبرس پشتیبانی نموده و این مفکوره را دامن می زدند. شورای نظامی یونان به تاریخ ۱۵ جولای ۱۹۷۴م، به اشارۀ امریکا، از یک کودتا در قبرس پشتیبانی نمود تا کودتا چیان بتوانند مسئلۀ یک جا شدن با یونان را یک طرفه نمایند. اگر اردوی ترکیه، پنج روز پس از راه اندازی این کودتا و به اشارۀ انگلیس، دست به کار نشده و وارد شمال این جزیره نمی شد، یونان روند یک جا نمودن قبرس با خاک خود را عملاً آغاز نموده بود.

سپس اردوی ترکیه پناهگاه های کوچ مسلمانان ترک نژاد را که بعضاً از هم جدا نیز بود، تبدیل به منطقۀ واحد و به هم پیوستۀ جغرافیایی نمود، منطقه ای که مساحت آن به ۳۳۳۵ کیلومتر مربع، یعنی یک سوم خاک این جزیره، می رسید؛ البته این منطقه تنها ۲۱۰ هزار ساکن، یعنی یک پنجم سکان جزیره را دارا بود. پس قدرت تأثیر گذار منطقه ای بالای جزیرۀ قبرس در اختیار ترکیه و یونان می باشد، البته رژیم اسرائیل نیز در عرصه های امنیتی و اقتصادی، به ویژه توافقات گاز، تأثیر خود را دارد؛ اما این تأثیر همواره نامرئی می باشد.

سوم؛ جنبه های بین المللی

 نفوذ قوی و مستحکم بین المللی در جزیرۀ قبرس از سال ۱۹۱۴م و آغاز جنگ جهانی اول که این جزیره به تصرف انگلیس در آمد، تا همین اواخر از آن این کشور بود. انگلیس در سال ۱۹۶۰م به قبرس استقلال داده و پس از آن، بر اساس معاهدات صورت گرفته، یگانه قدرت بین المللی شد که اوضاع این جزیره را کنترول می نمود. این در حالی بود که قبلاً در سال ۱۹۵۵م، اوضاع قبرس را ترکیه و یونان به صفت دولت های منطقه ای در اختیار داشتند. هدف انگلیس از تسلط بالای این دو قدرت منطقه ای مسلط بالای قبرس این بود که از دست رسی امریکا به این جزیره از طریق نفوذ اش در یونان، جلوگیری نماید؛ چنان چه میخ ترکیه را که در آن زمان وابسته به انگلیس بود، در این جزیره کوبید، هم چنین این کشور توانست دو پایگاه نظامی اش را که از جملۀ بزرگ ترین پایگاه های نظامی انگلیس در سراسر جهان به شمار می رود، در قبرس حفظ نماید.

این پایگاه های نظامی شامل ۲۴ هزار سرباز و نیروهای بزرگ بحری و هوایی بوده و امروزه یکی از نشانه های بزرگ استعمار انگلیس به شمار می رود، چنان چه این کشور در سال ۱۹۵۴م از همین پایگاه ها وارد جنگ سویس شد و از همین پایگاه ها بود که با طیاره های نظامی اش به کمک یهود در جنگ سال ۱۹۶۷م شتافت، هم چنان از همین پایگاه ها بود که نیروها و طیاره هایش را برای مشارکت در جنگ های امریکا در عراق، در سال های ۱۹۹۱م و ۲۰۰۳م فرستاد و باز از همین پایگاه هاست که سراسر منطقه را مراقبت نموده و در آن تجسس می کند. بناً امنیت جزیرۀ قبرس تا امروز بخشی از امنیت انگلیس تلقی می گردد.  

از نظر اقتصادی نیز انگلیستان از این جزیره در کنار سایر جزیره های دور افتاده، به صفت پناهگاه مالیاتی استفاده نموده و سرمایه هایی را که حکام به غارت می برند و یا سرمایه های شرکت هایی که از قوانین مالیات فرار می کنند و هم چنین سرمایه های گروه های مافیایی، به ویژه گروه های مافیایی روسی، در آن ذخیره می نماید. جزیرۀ قبرس، با توجه به نکات فوق الذکر، برای انگلیس از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. هم چنین قابل تأمل است که این کشور توانست با حیله و مکری که دارد، از تمام انواع مداخلات امریکا برای تصرف این جزیرۀ مهم جلوگیری نماید. یونان مهم ترین مهره ای بود که امریکا تلاش نمود با به کارگیری آن در قبرس نفوذ نماید، اما انگلیس توانست این مهره را نیز با استفاده از ترکیه و مزدوران اش در داخل قبرس موفقانه پشت سر گذارد.

می توان ادعا نمود که قضیۀ قبرس در جریان چند دهۀ اخیر دست خوش کشمکش های سختی میان وابسته گان امریکا و وابسته گان انگلیس بوده؛ چنان چه تمام اهداف امریکا متمرکز بود روی بیرون راندن پایگاه های نظامی انگلیس از این جزیره و جایگزین کردن آن با پایگاه های امریکا بوده و برای تحقق این اهداف از سازمان ملل استفاده می نمود. اما انگلیس در مقابل، توانست امواج سختی را که امریکا می فرستاد با حیله و مکری که دارد پشت سر گذاشته و موفق شد مانع عملی شدن کامل نقشه های امریکا قرار گرفته و قبرس را به صفت جزیرۀ تقسیم شده حفظ نماید و به این ترتیب حضور پایگاه های نظامی اش را در آن توجیه کند.

انگلیس چندی پیش تلاش نمود با راه اندازی کودتای نظامی در ترکیه، نظام موجود وابسته به امریکا در این کشور را کنار زده و نظامی وابسته به خود را در آن برسر قدرت آورد و به این ترتیب اهداف اش مبنی بر حفظ پایگاه های نظامی این کشور در این جزیره را به شکل نهائی براورده نماید. هرچند این تلاش ها ناکام ماند، اما در خصوص نظام ترکیه و تأثیر آن بالای قضیۀ قبرس، زنگ خطری بود برای هر دو طرف؛ امریکا و انگلیس.

چهارم؛ جنبه های به هم پیوستۀ داخلی و بین المللی

  1. 1)      تحرکات مؤثر اسلامی در منطقه

انقلاب سوریه پیچیده ترین گره سیاست امریکا در منطقه به شمار می رود؛ سال ها از آغاز این انقلاب گذشت و امریکا انواع مختلف ابزارها، به شمول ایران و وابسته گان اش، روسیه و نیروهای سنگین نظامی اش، ترکیه و دولت های خلیج و روابط و کمک های مالی شان، نشست های ژینو و نماینده گان جهانی را به کار گرفت، اما هرگز موفق نشد آتش این انقلاب را خاموش نماید. امریکا با یقین کامل می دانست که در سوریه با اسلام می جنگد و چنین جنگی با چنین حجم بزرگی، تجربۀ جدیدی بود که سیاست امریکا تا کنون با آن مواجه گردیده، جنگی که موی سر بارک اوباما رییس جمهور امریکا را سفید نمود؛ چنان چه اوباما به تاریخ ۴ اگست ۲۰۱۶م در یک کنفرانس مطبوعاتی که پس از دیدار اش با شورای امنیت ملی و رهبران نظامی امریکا در مقر وزارت دفاع این کشور برگزار نموده بود، گفت: «من مطمینم که بخش بزرگی از موی سر من به دلیل نشست هایی سفید شده که در خصوص بحران سوریه برگزار نمودیم.» (منبع: تلویزیون روسیۀ امروز ۵ اگست ۲۰۱۶م)

امریکا و غرب تحرکات اسلامی در منطقه را بسیار جدی گرفته و پیروزی مسلمانان برای برپایی دولت اسلامی آنان را سخت به وسواس انداخته و می دانند که حضور حدوداً ۳۰ هزار سرباز اردوی ترکیه در جزیرۀ قبرس به مثابۀ خطر بزرگی برای آنان تلقی می گردد. بناً تحرکات اسلامی در جهت برپایی خلافت را بسیار جدی گرفته اند و می ترسند که مبادا در صورت برپایی چنین دولتی، حضور اردوی مسلمان ترکیه در این جزیره بلای جان شان گردیده و قبرس را به عنوان بخشی از سرزمین های اسلامی، به اصل اش بر گرداند، جزیره ای که پس از فتح آن در زمان خلافت عثمان رضی الله عنه، به بخشی از سرزمین های اسلامی مبدل گردید. بناً از نظر آنان؛ اخراج این اردو از جزیرۀ قبرس یک نیاز جدی بوده و به همین دلیل است که مذاکرات شان را به منظور تحقق این هدف سرعت بخشیده اند.

  1. 2)      وجود منابع انرژی عامل جدید به شمار می رود

کشف منابع گاز طبیعی در سواحل فلسطین اشغالی در سال ۲۰۰۹م و آغاز سوء استفادۀ تجاری رژیم یهود از این منابع در سال ۲۰۱۳م و هم چنین اکتشاف های اخیر یونان، ترکیه و قبرس در این سواحل، تمام این موارد باعث گردیده که منابع انرژی یکی دیگر از عوامل جدیدی باشد که بحران قبرس را دامن زده و به آن حجم بزرگ تری دهد؛ جزئیات بیشتر قرار ذیل است:

أ‌-        اطلاعات فنی به دست آمده از میدان های گاز کشف شده در سواحل شرقی بحر مدیترانه بیانگر این است که میزان قابل توجهی از گاز طبیعی در این میدان ها وجود دارد، در حدی که می تواند یکی دیگر از منابع وارداتی گاز اروپا قرار گرفته و وابسته گی اروپا به گاز روسیه را به گونۀ ملموسی کاهش دهد. نیکوس اناستاسیادس رییس جمهور قبرس و وزیران ارتباطات و کار، زراعت، معادن و محیط زیست در مناسبت های مختلف به صراحت گفته اند که ذخایر گاز قبرس می تواند به اروپا فرصت دهد تا منابع وارداتی گاز اش را متنوع نموده و از روسیه چشم پوشی نماید. (منبع: نون پست ۱۱ نومبر ۲۰۱۴م) حکومت یونان در جنوب شرق نیقوسیا سرگرم اکتشاف میدان نفتی "لیفیتان" و در جستجوی گاز و نفت می باشد. این میدان نفتی حاوی ۱.۷ ملیارد بشکه از نفت قابل استخراج بوده و ۱۲۲ ملیارد متر مکعب گاز طبیعی را در دل خود جای داده است. انقره در یک اقدام متقابل با یونان، توافق نامه ای را با مسئولین قبرسی ترک نژاد امضا نمود که بر اساس آن در سواحل شمالی شروع به اکتشاف میدان های نفت خواهد نمود. (منبع: دات مصر۲۷ اپریل ۲۰۱۴م)

ب‌-    یونان و بخش وابستۀ قبرس به یونان که از بحران های سخت اقتصادی رنج می برند، مشتاق اند ذخایر شان را با واردات گاز از سواحل قبرس و از طریق لولۀ انتقالی یونان به جانب اروپا کامل نمایند و آرزو دارند یونان تبدیل به گذرگاه گاز قبرس و رژیم یهود به جانب اروپا شود.

ت‌-    اما ترکیه تلاش دارد این آرزو هایی را که یونان و قبرس و هم چنین اروپا در سر می پرورانند به باد فنا دهد، چنان چه روند اکتشاف میدان های گاز و نفت در سواحل قبرس را مستقیماً به چالش کشانیده؛ به مجرد این که همکاری های قبرس و یونان با رژیم یهود در اکتشاف ها و بهره برداری انرژی در شرق بحر مدیترانه آشکار گردید، ترکیه فوراً عکس العمل نشان داده و با استحکام بخشیدن تسلط اش بالای این بحر، در برابر عملیات اکتشافی یونان و قبرس قرار گرفت. ترکیه در یک اقدام مستقیم به عملیات اکتشافی یاد شده، توافق نامه ای را با قبرس وابسته به ترکیه به امضا رساند که بر اساس آن دست به عملیات اکتشافی، نه تنها در منطقۀ بحری میان دو طرف، بلکه حتی در منطقۀ جنوب و نزدیکی میدان نفتی افرودایت قبرس جنوبی نیز خواهد زد.

ترکیه هشدار داده که عملیات اکتشافی را آغاز خواهد نمود و این هشدار آتش اختلافات میان دو طرف را دامن می زند و به نظر نمی رسد این عملیات آغاز گردد مگر پس از حل مسئلۀ قبرس بر اساس نقشۀ طراحی شده توسط امریکا که مبتنی است بر مذاکرات و عدم اکتشاف ها توسط قبرس وابسته به پایان یافتن مذاکرات خواهد بود. اظهارات اردغان رئیس جمهور ترکیه نیز این موقف گیری ترکیه را روشن تر می کند، آن جا که گفت: «اصرار مسئولین قبرسی طرف دار یونان بر ادامه اکتشاف ها معنایی بجز برهم زدن روند مذاکرات موجود میان قبرسی ها ندارد.» (منبع: دات مصر۲۷ اپریل ۲۰۱۴م)

این بدان معنی است که ترکیه قصد دارد موضوع اکتشاف ها، بهره برداری های نفت و گاز را به راه حل نهایی ارتباط دهد، یعنی می خواهد طرف های دخیل را به جانب راه حل سوق دهد، به ویژه در این اواخر که دو طرف به اکتشاف ها توجه نموده و روی آن تمرکز کرده اند. تمام این امور موضوع مذاکرات را به منظور دست یابی به راه حلی که بتواند اکتشاف ها را بدون کشمکش ممکن سازد، تسریع می بخشد.

پنجم؛ از آن چه گفته شد چنین بر می آید که تحولات اخیر به سوی مذاکرات مربوط به قبرس بسیار قوی بوده و با سرعت بیشتر به پیش می رود، جزئیات بیشتر قرار ذیل است:

  1. تلاش ها برای کودتا در ترکیه: بزرگ ترین نشانۀ تهدید نفوذ امریکا در ترکیه و منطقه توسط کودتای نافرجام ترکیه این بود که اوباما رییس جمهور امریکا به تاریخ ۱۶ جولای ۲۰۱۶م نشست اضطراری را در پیوند به این کودتا با شورای امنیت ملی امریکا تشکیل داد. این نشست بیان گر اهمیت زیادی است که امریکا به نفوذ اش در ترکیه به خرج می دهد، زیرا این کشور بالای مناطق ما حول خود تأثیر گسترده ای دارد. اردغان پس از ناکام ماندن این کودتا، در ترکیه حالت اضطراری اعلام نموده و شروع به پاک سازی اردو و دولت از وجود وابسته گان به انگلیس نمود و این کار هنوز جریان دارد. طبیعی است که این پاک سازی، موقف انگلیس را در ترکیه تضعیف خواهد نمود و نفوذ اش در میان رهبران اردوی ترکیه را از بین خواهد برد، نفوذی که مدت هاست امریکا تلاش دارد آن را در قبرس هدف قرار دهد.

به این ترتیب راه و نقشه هایی را که امریکا برای حل موضوع قبرس پیش گرفته، به ویژه نقشه ای که به نقشۀ "عنان" برای اتحاد قبرس شهرت یافت، این راه پس از آن که طرف داران انگلیس در اردو مورد پیگرد قرار گرفتند، پر رهرو تر شده و بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. طرف داران انگلیس در اردوی ترکیه قبلاً تلاش داشتند راه حل امریکا برای موضوع قبرس را از کار انداخته از تداوم حضور پایگاه های انگلیس در قبرس حمایت و پشتیبانی می نمودند، اما به هر اندازه که این تعقیب ها افزایش یافت، مذاکرات برای امریکا امکان پذیر تر شد.

  1. تحرکات اسلامی در منطقه: چنان چه قبلاً اشاره نمودیم؛ امریکا و غرب تحرکات اسلامی در جهت برپایی خلافت را بسیار جدی گرفته اند و می ترسند که مبادا در صورت برپایی چنین دولتی، حضور اردوی مسلمان ترکیه در این جزیره بلای جان شان گردیده و قبرس را به عنوان بخشی از سرزمین های اسلامی، به اصل اش بر گرداند، جزیره ای که پس از فتح آن در زمان خلافت عثمان رضی الله عنه تبدیل به بخشی از سرزمین های اسلامی گردید. بناً از نظر آنان، اخراج این اردو از جزیرۀ قبرس یک نیاز جدی بوده و به همین دلیل است که مذاکرات را به منظور تحقق این هدف سرعت بخشیده اند.
  2. وجود منابع انرژی، عامل جدید به شمار می رود: با توجه به این عامل جدید در حال گسترش؛ دیده می شود که این عامل از لحاظ اقتصادی، راه حل بحران قبرس را سرعت بخشیده و موانع موجود بر سر راه این پروژۀ امید بخش اقتصادی را بر طرف می کند. بنابر این، منافع تمام طرف های ذیدخل بحران قبرس تقاضا می کند تا راه حلی به این بحران پیدا شده و روی سهم های اقتصاد بحری و خطوط انتقال گاز توافق صورت گیرد و به این ترتیب، سرعت بخشیدن روند مذاکرات بسیار جدی گرفته شده است.

ششم؛ این عوامل طرف های ذیدخل را وادار نمود تا همزمان با پایان سال گذشته و آغاز سال ۲۰۱۷م، با جدیت و به گونۀ ذیل دست به کار شوند:

أ‌-        دور نخست مذاکرات قبرس به تاریخ ۷ تا ۱۱ نومبر ۲۰۱۶م در شهر مونت بیلیرین سویس و دور دوم آن در همین شهر اما به تاریخ ۲۰ تا ۲۱ نومبر ۲۰۱۶م برگزار گردید، ولی هیچ یک از این دو دوره، هیچ گونه دستاوردی در پی نداشت.

ب‌-    دور سوم مذاکرات قبرس به منظور ایجاد راه حل سیاسی برای این جزیره، به تاریخ ۹ جنوری سال جاری در شهر ژینو سویس و با حمایت سازمان ملل راه اندازی گردید. بحث ها در این دور مذاکرات روی ۶ عنوان متمرکز بود که عبارت است از: «مشکل اقتصادی قبرس، اتحادیۀ اروپا، مالکیت، مهاجرت و مشارکت در قدرت، قلمرو و امنیت و تضمین ها.»

ت‌-    به تاریخ ۱۰ جنوری ۲۰۱۷م نشست دیگری میان طرف های ذیدخل قضیۀ قبرس در ژینو برگزار گردید. این نشست در سطوح بالای دپلوماتیک و با حضور مصطفی اکینجی رییس جمهور ترک نژاد قبرس و نیکوس اناستاسیدس رییس جمهور یونانی نژاد قبرس راه اندازی گردید.

ث‌-    گفتگوهای قبرس میان مصطفی اکینجی رهبر قبرسی های ترک نژاد و همتایش نیکوس اناستاسیادس رییس قبرسی های یونانی نژاد، به تاریخ ۱۲ جنوری ۲۰۱۷م پایان یافت. اسبین بارس ایدی نمایندۀ سازمان ملل به قبرس در پیوند به این مذاکرات گفت: «در جریان سه روز گذشته گفتگو های سازنده ای داشتیم. وی افزود: بسیاری از مشکلاتی که برای مدت زیادی لاینحل باقی مانده بود، حل شده و پیشرفت ها در این زمینه به سرعت جریان دارد.»

ج‌-     رییس جمهور قبرس نیز در یک کنفرانس مطبوعاتی که روز جمعه برگزار گردیده بود گفت: «این نخستین باری است که گفتگوهای سیاسی پیش رفت زیادی داشته، چنان چه گفتگو بالای مسایل اصلی عملاً آغاز گردیده است.» (منبع: روسیۀ امروز ۱۳ جنوری ۲۰۱۷م)

ح‌-     سپس دو دور جدید گفتگوها به تاریخ های ۱۸ و ۲۰ جنوری ۲۰۱۷م برگزار گردیده و در بیانیۀ پایانی آن چنین گفته شد: «اسبن پارس ایدی مشاور خاص سرمنشی سازمان ملل متحد به قبرس، گفت که کمیته هایی که قرار بود موضوع ضمانت ها را بررسی نمایند، کار شان را موفقانه به پایان رسانده اند. هم چنین گفته شده که کمیته های کاری موضوع های امنیت و ضمانت ها، تمام ابعاد موضوع های یاد شده را بحث و بررسی نموده اند. در کل می توان گفت که موضوع امنیت و ضمانت ها پس از ۴ نشستی که دو روز را در بر گرفت، اینک کامل شده و به عنوان فعالیت های مقدماتی فنی برای مرحلۀ بعدی آماده گردیده است. لازم به ذکر است که طرف های مربوط توافق نموده اند که برای دور بعدی گفتگوها، نشستی با اشتراک مسئولین بلند رتبه برگزار خواهند نمود و این بدان معنی است که دور سوم مذاکرات ژینو با برگزاری نشستی با اشتراک نخست وزیران پنج کشور ادامه خواهد یافت. در عین حال، انتظار می رود مصطفی اکینجی و نیکوس اناستاسیادس موضوعات مربوط به نشست سیاسی کنفرانس پنج جانبه را در جریان گردهمایی شان، که قرار است به تاریخ ۲۶ جنوری سال جاری در نیکوزیا دایر گردد، به بحث و بررسی گیرند. سفیر احمد مختار گون معاون وزارت خارجۀ این کشور، نمایندۀ هیئت ترکیه در این کنفرانس بوده و اوزدیل نامی، نماینده گی هیئت بخش ترکی این جزیره را به دوش داشت. طغرل ترکش معاون نخست وزیر ترکیه نیز به ژینو سفر نمود تا معلومات مربوط به فعالیت های گروه کاری موجود در ژینو، در چهارچوب مذاکرات قبرس را به دست آورد. مذاکرات قبرس روی ۶ عنوان متمرکز می باشد که عبارت است از مشکل اقتصادی قبرس، اتحادیۀ اروپا، مالکیت، اداره، تقسیم قدرت و قلمرو و امنیت و تضمین ها.» (منبع: TRT عربی ۲۰ جنوری ۲۰۱۷م)

هفتم؛ در مورد راه حل احتمالی که امریکا و نظام وابستۀ آن در ترکیه در صدد آن می باشند باید گفت: به گمان اغلب نخستین گام این خواهد بود که یک دولت ایتلافی در قبرس تشکیل گردیده و این دولت از طریق سازمان ملل و با پشتیبانی امریکا تلاش خواهد نمود تا دو پایگاه  نظامی انگلیس در قبرس را از میان بر دارد. این اساسی ترین هدفی است که موج جدید مذاکرات قبرس به منظور آن راه اندازی گردیده است. لازمۀ راه حل فوق این خواهد بود که ساختار دولت های ضامن-انگلیس، ترکیه و یونان- لغو گردیده و به این ترتیب اردوی ترکیه و سربازان یونانی از قبرس اخراج خواهند گردید و طبیعتاً و در درجۀ نخست دو پایگاه نظامی انگلیس نیز باید بیرون کرده شود.

باید در نظر داشت که برخی موانعی در برابر این راه حل وجود دارد که شماری از آن موانعی عملی و مؤثر بوده و نمی توان در کوتاه مدت بر آن غلبه نمود و شماری دیگر موانع دست دوم و دارای مؤثریت کمتر بوده و هدف از آن توجیه اهداف مشخصی می باشد و در نتیجه می توان بر آن غلبه نمود.

مهم ترین مانع اساسی و مؤثر این است که انگلیس پایگاه های نظامی موجود اش در این جزیره را بیرون ببرد. این دو پایگاه به نام های "اکروتیری و دکلیا" بوده و پایگاه اکروتیری در جنوب غرب قبرس، اما پایگاه دکلیا در شرق آن موقعیت دارد. این دو پایگاه برای انگلیستان از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بوده و به مثابۀ محور اساسی قضیۀ قبرس به شمار می رود، بنابر این انگلیس از هیچ گونه سعی و تلاشی برای ناکام ماندن راه حل امریکا، که شاید منجر به اخراج آن گردد، دریغ نخواهد نمود. ممکن است انگلیس با به کارگیری نیرنگ هایی کوشش نماید این راه حل را به تأخیر انداخته و یا آن را کلاً مختل نماید، مانند این که راه حل امریکا را به این شرط بپذیرد که به پایگاه های آن کاری نداشته باشد. البته انگلیس به خوبی می داند که وادار نمودن امریکا به پذیرفتن چنین شرطی کار بس دشوار خواهد بود، به ویژه با توجه به این که انگلیس بسیاری از ابزارهای مؤثر اش در داخل ترکیه را در پی عملیات پاک سازی اخیر که توسط اردغان در دستگاه های اردو و سایر دستگاه های دولتی راه اندازی گردید، از دست داده است.

مانع دیگر؛ ناحیۀ معنوی خروج اردوی ترکیه از قبرس می باشد، زیرا بر اساس راه حلی که امریکا مطرح می کند، اردوی ترکیه باید خاک قبرس را به عنوان اقدامی در جهت زمینه سازی برای وادار نمودن انگلیس در برهم زدن پایگاه هایش، ترک نماید. زیرا درست نیست نیروهایی جدا از ساختار دولت جدید قبرس در این جزیره حضور داشته باشد و دو پایگاه نظامی انگلیس در قبرس از لحاظ عملی، بیرون از ساختار و تسلط دولت قبرس می باشد، در حدی که برخی گزارش ها حاکی از آن است که قبرس متشکل از چهار اقلیم می باشد که عبارت اند از: قبرس شمالی، منطقۀ متنازع علیه در وسط، قبرس جنوبی و دو پایگاه انگلیس.

انگلیس می خواهد اوضاع هم چنان متشنج و چند پارچه باقی بماند تا توجیهی باشد بر تداوم حضور پایگاه هایش در این جزیره. به این ترتیب دیده می شود که ایجاد دولت یک پارچه یا ایتلافی در قبرس که توسط امریکا به عنوان راه حل مطرح گردیده، در اصل گام هایی است که به منظور زمینه سازی برای اخراج پایگاه های انگلیس برداشته می شود و اظهاراتی که در مذاکرات آغاز سال جاری در خصوص لغو ساختار دولت های ضامن و نفوذ آن مطرح گردید، اظهارات قابل توجهی می باشد؛ چنان چه نیکوس اناستاسیادیس رییس جمهور قبرس گفت: «برای دست یابی به راه حل نهایی که بتواند به جدایی های چندین دهه در این جزیره پایان دهد، خروج نیروهای ترکیه از قبرس یک امر ضروری می باشد. وی در اظهاراتی که در ژینو به خبرنگاران داشت افزود: ما باید در خصوص خروج نیروهای ترکیه، که شمار آن به حدوداً ۳۰ هزار سرباز می رسد، به توافقی دست پیدا کنیم.» (منبع: بی بی سی ۱۳ جنوری ۲۰۱۷م)

اما اردغان به تاریخ ۱۳ جوری ۲۰۱۷م در پاسخ به اظهارات رییس جمهور قبرس گفت: «یونان نمی تواند توقع داشته باشد قضیۀ جزیرۀ قبرس بدون نقش ترکیه به صفت یکی از دولت های ضامن، حل و فصل گردد. ترکیه هم چنان در قبرس باقی خواهد ماند و قطعاً ممکن نیست نظامیان ترکیه قبرس را ترک نمایند.» (منبع: روسیۀ امروز ۱۳ جنوری ۲۰۱۷م)

باید دانست که ترکیه در این موقف گیری اش صادق نبوده و این اظهارات اردغان، نوعی بازار تیزی به شمار می رود! چنان چه اظهاراتی که اردغان ساعاتی پس از اظهارات قبلی اش و درست در همان روز، سخنان قبلی اش را باطل می کند؛ آژانس رویترز در همان روز به نقل از وی گفت: «هرگز ممکن نیست سربازان ترکیه به صورت کامل قبرس را ترک نمایند و ما قبلاً در مورد این موضوع بحث کرده ایم و اگر چنین مسئله ای قابل بحث باشد، باید هر دو طرف نیروهای شان را از آن جا بیرون کشند.» لازم به یاد آوری است که یونان در قبرس قطعه ای نظامی متشکل از ۱۱۰۰ سرباز دارد. اردغان از اقدامی یاد نمود که بر اساس آن قرار است پس از حل و فصل نهایی، ۶۵۰ سرباز ترک و ۹۵۰ سرباز یونانی در این جزیره باقی بمانند. (۱۳ جنوری ۲۰۱۷م)

بناً اردغان با خروج نیروهایش موافق می باشد. سخنان رهبر قبرسی های ترک نژاد نیز بیانگر این موقف گیری اردغان می باشد، چنان چه آژانس رویترز باز در همان تاریخ، یعنی در ۱۳ جنوری ۲۰۱۷م با نشر خبری گفت: «مصطفی اکینجی رهبر قبرسی های ترک نژاد روز جمعه در اظهاراتی گفت: بهتر است در گفتگوهایی که به میزبانی سازمان ملل برای ایجاد وحدت برگزار می گردد، هیچ گونه محدودیتی وجود نداشته باشد. وی هم چنین افزود: اگر بگوییم که در بحث روی این قضایا محدویت وجود دارد و این که ما حتی اجازۀ مناقشه کردن روی آن را نداریم و یا این که همه چیز باید چنان که هست باقی بماند، در این صورت این دور گفتگوها نیز هیچ گونه موفقیتی در قبال نخواهد داشت.» بناً این اظهارات حقیقت نداشته و تنها به منظور ایجاد فضایی صورت می گیرد که مذاکرات را به سمت بحث و گفتگو روی موضوع خروج نیروهای نظامی از این جزیره سوق داده و راه را به سوی بحث موضوع پایگاه های انگلیس بگشاید.

خلاصه این که دور جدید مذاکرات نسبت به ادوار قبل از جدیت بیشتری بر خوردار بوده و هدف امریکا در این مذاکرات آن است که می خواهد برای ایجاد ایتلاف در جزیره زمینه سازی نماید، ایتلافی به امریکا فرصت خواهد داد تا پایگاه های انگلیس را از آن بگیرد. اما هدف انگلیس این است که وضعیت موجود هم چنان ادامه پیدا کرده و تسلط بالای این دو پایگاه را از دست ندهد و پذیرفتن هرگونه راه حل دیگری، که تسلط اش بالای این دو پایگاه را با خطر مواجه نکند، به ضرر انگلیس نخواهد بود.

هشتم؛ اما اسلام راه حل بهتری به مشکلات قبرس ارایه می دهد: این که این جزیره باید با خاک ترکیه یکجا شود، زیرا قبرس بخشی از سرزمین های اسلامی بوده و باید با اصل آن، که ترکیه است، یک جا شود. جزیرۀ قبرس یک جزیرۀ اسلامی بوده و مسلمانان آن را در زمان خلافت خلیفۀ سوم اسلام، یعنی عثمان رضی الله عنه، فتح نموده اند. سپس صلیبیان اروپا پس از جنگ هایی اول صلیبی که برعلیه سرزمین های مسلمانان راه اندازی نموده بودند، این جزیره را اشغال کردند، اما بعدها مسلمانان یک بار دیگر آن را آزاد نموده و با سرزمین های اسلامی پیوند دادند. این جزیره پس از آزادی، مانند سایر سرزمین های اسلامی، زیر حاکمیت دولت عثمانی قرار داشت؛ زیرا خلافت در آن زمان به عثمانی ها انتقال یافته بود. سپس انگلیس در جنگ جهانی اول اعلام نمود که رسماً بالای این جزیره تسلط پیدا نموده و آن را با خاک انگلیستان پیوند داده است، اما این پیوند یک پیوند باطل و تجاوزی خصمانه بوده و هیچ ارزش و وزنی ندارد، زیرا مسلمانان در ترکیه و سایر سرزمین های اسلامی، قبرس را بخشی از سرزمین های خود دانسته و به این باور اند که باید به صورت کامل با دیار اسلامی یکجا گردد.

 این است راه حل درست بحران جزیرۀ قبرس که باید به اصل اش برگشته و به صفت بخشی از سرزمین های اسلامی ظاهر گردد، زیرا این جزیره را معاویه بن ابی سفیان والی سرزمین شام در سال ۲۸ هجری قمری و پس از اجازۀ عثمان خلیفۀ مسلمانان رضی الله عنه فتح نمود. جنگی که مسلمانان برای فتح این جزیره انجام دادند، یکی از نخستین جنگ های بحری آنان بوده و شمار زیادی از اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم در این جنگ شرکت داشتند؛ از جمله: ابوذر، عبادة بن صات و همسر اش ام حرام، ابو درداء و شداد بن اوس رضی الله عنهم اجمعین. آرامگاه صحابیه جلیل القدر ام حرام هنوز هم یکی از زیارت گاه های مشهور قبرس به شمار می رود. فتح این جزیره از یک طرف یکی از شکست های سختی بود که دولت روم شرقی و امپراتور آن متحمل گردید و از طرف دیگر نقطۀ آغاز عصر حکمرانی اسلام بود، که پس از این جنگ پیروزمندانه، به شدت شکوفا و با عظمت گردید. 

این است راه حل درست و این است تحقق حق. الله متعال می فرماید:

﴿فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ﴾

[یونس: ۳۲]

با این حال، بعد از حق، چه چیزی جز گمراهی وجود دارد؟! پس چرا(از پرستش او) روی گردان می شوید؟!

راه حل درست آن نیست که امریکا و انگلیس برای آن برنامه ریزی می کنند، به عبارت دیگر؛ راه حل این نیست که در قبرس دو دولت حاکمیت کند، چه یکی وابسته به ترکیه و دیگری وابسته به یونان باشد و چه هر کدام مستقل عمل نماید. این نیز راه حل درست نیست که قبرس دارای حکومتی ایتلافی شود که هر دو جهت آن توسط غرب رهبری گردد و نه این که دولت واحدی داشته باشد که باز غرب بر آن حاکمیت نماید، زیرا درست نیست هیچ بخشی از سرزمین های اسلامی به کفار واگذار گردیده و اجازه داده شود که بالای آن تسلط داشته باشند.

الله متعال می فرماید:

﴿وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا﴾

[نساء: ۱۴۱]

و الله هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطی نداده است.

شکی نیست که قبرس یک بار دیگر به خواست الله سبحانه وتعالی به صفت بخشی از سرزمین های اسلامی عرض اندام خواهد نمود، زیرا روزگار چنین است که هیچ یک از شکست و پیروزی پایدار نمی ماند. دستان زیادی به سوی قبرس دراز گردیده، اما آن چه که مسلم است این است که عاقبت روزگار همواره از آن پرهیزگاران می باشد، چنان چه الله سبحانه وتعالی می فرماید:

﴿وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾

[یوسف: ۲۱]

الله بر کار خود پیروز است، ولی بیشتر مردم نمی دانند!

ادامه مطلب...

نشر شماره ای115 جریده الرایه

  • نشر شده در مرکزی

جریده "الرایه" از بقیه نشرات در جهان امروزی كاملاً متمایز می باشد؛ چون اوضاع سیاسی جهان را به بحث گرفته و راه های بیرون رفت واقعی آن را از دید ایدیولوژی اسلام برای جهانیان، به ویژه امت مسلمان به بیان می گیرد.

:عناوین ویژه این شماره

ü    تحولات نظامی و سیاسی جاری در یمن، چنان می نماید که موقف و قدرت هادی بیشتر از پیش تقویت شده و در مقابل میان حوثی ها وعلی صالح فاصله ایجاد شده است؛

ü    سوریه در پی کنفرانس آستانه؛

ü    جنگ، شاخه ای از درخت زهری است که امریکا آن را راه حل سیاسی می داند؛

ü    اطاعت و فرمانبرداری حکام سرزمین های اسلامی از کفار استعمارگر، سبب حاکمیت آنها بالای مسلمانان شده است. افسوس! که مسلمانان تا هنوز درین آتش می سوزند.

ü    ترامپ، این نقشه دیوانگی را در پس پرده ی کاخ سفید کشیده است؛

ü    تنها دولت خلافت به منهج نبوت می تواند حقوق زنان را دوباره اعاده کند؛

ü    نیروهای نظامی، به یک اراده مخلص سیاسی ضرورت دارند تا به هدف برسند؛

ü    ادعاهای استقلال وانفصال درامریکا، از ایالات متحده امریکا.

جریده "الرایه" بعد از چاپ شماره سیزدهم مؤرخ27 اکتوبر سال 1954میلادی برابر با 29 ماه صفر سال 1374هجری از سوی دولت ستمگر و ظالم اردن ممنوع اعلام گردید.

جریده "الرایه" معمولاً هر هفته روزهای چهار شنبه درعمان پایتخت اردن از یک کتاب خانه کوچک در نزدیک مسجد حسینی توزیع می گردید. در ابتدا مدیر مسئول این جریده، عالم جلیل القدرشیخ عبدالقدیم زلوم رحمت الله علیه امیر دوم حزب التحریر بود. سپس عطاء بن خلیل ابو رشته امیر فعلی حزب التحریر به عنوان مدیر مسئول و منیر شقیر یکی از نویسندگان نخبه این جریده به عنوان سردبیر فعالیت می نمودند. همچنان استاد نبیه الجزایری، مطالب مهم اوضاع جاری جهان را از زبان انگلیسی به عربی ترجمه و در این جریده به نشر می رسانید.

http://www.hizb-ut-tahrir.info/ar/index.php/dawahnews/sporadic-news/29432.html

ادامه مطلب...

جنگ، شاخه ای از درخت زهری است که امریکا آن را راه حل سیاسی می‌داند Featured

حساسیت جنگی که امروز میان گروه های دعوت شده به کنفرانس آستانه در شام جریان دارد، به اهل خرد آشکار است و آنان مسئول این جنگ اند. هر یکی از شما می تواند شعله های این جنگ را خاموش سازید؛ اما همه از این وضعیت بد اهل شام خرسند و راضی هستید. چون این گونه جنگ ها به کرات میان گروه ها در گرفته و هر بار به خاطر مسائل بسیار کوچک، بدون داشتن هیچ توجیهی از جانب الله سبحانه وتعالی خون یکدیگر را ریخته اند. هرچند فرزندان مخلص این امت، بالای آن‌ها ندأ کرده و از آن‌ها خواسته اند که از جنگ دست بردارند، اما متأسفانه کسی به آن توجه نکرد.

توافقنامه آتش بس ۲۹ دسمبر ۲۰۱۶ اولین گامی در شعله‌ور ساختن جنگ میان این گروه ها بود تا از طریق این جنگ ها، بتوانند زمینه را برای راه حل های سیاسی امریکا مساعد سازند. یگانه راهی که امریکا می تواند از این طریق، گروه ها را از هم جدا ساخته و کسانی که راه حل‌های سیاسی‌اش را نپذیرت در لیست گروه‌ها و اشخاص تروریستی شامل سازد.

ای مردم شام و دارالاسلام! این کاملاً آشکار است که انحراف نتیجه این انقلاب به خاطر ندانستن نقشه های دشمن و عدم آگاهی رهبری سیاسی می باشد که از جنگ و ریختن خون های پاک مسلمانان جلوگیری نکرد. سلاحی که این گروه ها در دست دارند باید در دفاع از مردم شام و عزت آنان استفاده شود، نه علیه یکدیگر. قوت و قدرت این انقلاب به رهبری سیاسی ضرورت دارد تا آن را جهت داده و سلاح ها را به آن هدف استفاده نماید.

ای نخبه گان! ای اهل رای و نظر درسرزمین شام! شما مسئولیت بزرگی بدوش دارید. شما می تواند از هرگونه انحرافی که به این انقلاب آسیب می رساند و یا از جنگی که میان گروه های مسلح شدت گرفته جلوگیری نماید. قطعنامه ای را صادر نماید که در آن جنگ را مردود دانسته و فرزندان خویش را از اطاعت رهبرانی که از الله سبحانه وتعالی اطاعت نمی نمایند، باز دارید؛ زیرا هیچ گونه اطاعت از مخلوق در صورت بی اطاعتی از خالق جایز نیست. به یاد داشته باشید که این انقلاب در مسیر درست حرکت نخواهد کرد، مگر این که تحت رهبری سیاسی مخلص که پروژه بزرگ اسلامی را بدوش گرفته، قرار نگیرد.

قبل از این که خائنان و قاتلان خون  آشام انقلاب شام از این انقلاب سوء استفاده نمایند، رهبری انقلاب را به جهت درست سوق دهید. طوری عمل کنید که الله سبحانه وتعالی از شما می‌خواهد و بنده گان مخلص الله باشید. در جستجوی رضایت وی بوده و آنچه فرمان می دهد اطاعت نماید. از آنچه نهی نموده باز ایستید و آنچه به خاطر الله سبحانه وتعالی انجام می دهید از هیچ ملامتگری نترسید.

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا یحْییكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یحُولُ بَینَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیهِ تُحْشَرُونَ

[انفال:۲۴]

ای مؤمنان ! فرمان الله سبحانه وتعالی  را بپذیرید و دستور پیامبر او را قبول كنید، هنگامی كه شما را به چیزی دعوت كند كه به شما زندگی  بخشد. بدانید كه الله سبحانه وتعالی  میان انسان و دل او جدایی می‌اندازد ( و می‌تواند انسان را از رسیدن به خواست ها و آرزوهای دل باز دارد و او را بمیراند و نگذارد عمر طولانی داشته باشد كه مهمترین آرزوی دل هر انسانی است)، و بدانید كه همگان در پیشگاه الله سبحانه وتعالی گرد آورده می شوید.‏

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر- ولایه سوریه

ادامه مطلب...

در نظام دموکراسی محکمه نظامی و ملکی هر دو ظالم هستند! برای عدالت، قانون ساخته بشر را از بین ببرید و خلافت راشده بر منهج نبوت را تاسیس نمائید! Featured

به تاریخ ۹ جنوری ۲۰۱۷م در جلسه افراد عالی رتبه که با اشتراک افسران نظامی و غیر نظامی تحت رهبری صدر اعظم پاکستان در مورد محکمه نظامی دایر گردیده بود، تصمیم بر این شد که حکومت فدرالی، پروسه مشوره دهی را آغاز نماید تا با آوردن اصلاحات در قانون اساسی برای ادامه این محکمه دلیلی بیاورد. در جنوری ۲۰۱۷م محکمه نظامی بعد از حمله  مرگبار به مکتب نظامی در پشاور، تاسیس گردید که بخشی از طرح اقدام ملی کشور به شمار می رفت. در اصل این محکمه، برای دو سال تاسیس گردیده بود که در آن زمان حکومت هدف تاسیس آن را چنین ابراز داشته بود: «محکمه ملکی، دوسیه های دهشت افگنان را بصورت مؤثر و دقیق بررسی کرده نتوانسته تا آنها را محکوم کند.» هم چنان آن ها استدلال کرده بودند که در دو سال پیشرو، محاکم ملکی را معیاری خواهند کرد. به هر صورت، حکومت از همان آغاز تصمیم  استقرار محکمه نظامی را داشت و از طرفی توان اصلاح محاکم ملکی را هم نداشت. 

محاکم ملکی فعلی اصلاح ناپذیر است، زیرا آن محاکم به اساس قرآن و سنت حکم نمی کنند. محاکم فعلی توسط انگلیس اشغالگر تاسیس گردیده و اضافه از این نمی تواند دوام بیاورد. این محاکم توسط استعمارگران برای سرکوب مسلمانان و دین شان طراحی شده است و آن چیزی است که تسلط کفار را بر مسلمانان هموار می کند. عدالت برای مسلمانان در قانون ساخته بشر نیست و باید در جستجوی از بین بردن آن شوند. تاسیس محاکم نظامی نمی تواند مشکلات مردم را حل کند، زیرا آن محاکم به اساس احکام اسلام حکم نمی کنند. خواه محکمه ملکی و یا نظامی باشد، هردو در نظام دموکراسی عاری از عدالت اسلامی است.

اگر بر مسلمانان در محکمه مدنی به اساس قانون ساخته شده بشر ظلم می شود، پس چطور محکمه نظامی می تواند که عدالت را برای مسلمانان در محکمه نظامی که قانون آن هم توسط عین شخص ساخته شده است، تأمین کند؟

در حقیقت از زمان شروع طرح اقدام ملی بدینسو صدها تن از علما و فعالان مسلمان که برای تاسیس خلافت کار می کنند، حبس گردیده است. زیرا آن ها خواهان اسلام در تمام ابعاد زنده گی شان هستند. فرق واقعی میان محاکم ملکی و نظامی اینست که محکمه نظامی در سرکوب مسلمانان بسیار زشت و از انظار مردم پنهان است و رسیده گی به آن هم مشکل. این چیزی است که رژیم فعلی در جستجوی آنست؛ چون طرح اقدام ملی، پلان امریکایی است و هدف آن از بین بردن احساسات اسلامی علیه اشغال افغانستان توسط امریکا و اشغال کشمیر توسط هنداست.

الله سبحانه و تعالی مسلمانان را تنها از مراجعه کردن به طاغوت منع نکرده، بلکه باید به آن دشمنی کرده و از آن عقده به دل داشته باشند. چنان چه الله سبحانه و تعالی می فرماید:

‏ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلاَلاً بَعِيداً ‏

[نساء: ۶۰]

‏(ای پيامبر!) آيا تعجّب نمی كنی از كسانی كه می گويند بدانچه بر تو نازل شده و بدانچه پيش از تو نازل شده ايمان دارند(ولی با وجود تصديق كتاب های آسمانی، به هنگام اختلاف)، می خواهند داوری را به پيش طاغوت ببرند(و حكم او را به جای حكم الله بپذيرند؟!). و حال آن كه بديشان فرمان داده شده است كه(به الله ايمان داشته و) به طاغوت ايمان نداشته باشند. در حالی که شیطان می خواهد آنها را از راه حق  گمراه كند.

برای تضمین عدالت، بالای مسلمانان واجب است که خلافت را بطور کامل پذیرفته و شانه به شانه با شباب حزب التحریر یکجا برای تاسیس آن کار کنند. تنها راه اصلاح، چه در محاکم ملکی و یا نظامی، اینست که محاکم دموکراسی را از بیخ و بن بر کنده و خلافت اسلامی را به منهج نبوت تاسیس کنیم.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

با اره سر می بُرند؛ با پنبه پاک می کنند!

خبر:

به گزارش شبکه تلویزیونی طلوع نیوز، در جنوب شرق ولایت پکتیکای افغانستان، هزاران زن دور از انظار عامه در مکان های غیر رسمی نگهداری می شوند؛ اما دولت این قضیه را پنهان نگهداشته، در حالی که سازمان های حقوق بشر و حقوق زن در پی افشای این مسئله هستند. (منبع: طلوع نیوز)

تبصره:

سازمان ملل متحد و دفتر عالی حقوق بشر ادعا دارند، که بخاطر آزادی و مساوات حقوق تمام انسان ها بدون در نظرداشت سمت، نژاد، قوم، جنسیت، مذهب، لسان و دیگر خاصیت های انسانی کار می کنند، اما این ها شعارهای عوام فریبی است که بخاطر سوء استفاده از زنان سر می دهند؛ سازمان های مدافع حقوق بشر در پی آن اند تا آمار زنانی را که در روستاهای افغانستان حقوق شان نقص شده و مورد آزار و اذیت مردان خانواده خویش قرار گرفته اند را بسیار بالا نشان دهند و خود را به عنوان ناجی این زنان معرفی کنند.

ولی قضایای ظلم و ستمی که از جانب دولت های سیکولار غرب بالای زنان امت مسلمه صورت گرفته، کاملاً پنهان نگهداشتند و در پی افشای آن نیستند، و می خواهند مثل یک راز نگهدارند؛ زیرا عامل همه بدبختی ها، دربدری ها، ظلم و ستم، بی عدالتی ها و...، خود همین سیکولارهای غرب می باشند که با راه اندازی جنگ های داخلی می کوشد تا خود را بیشتر به هدف نزدیک کنند.

چنان چه پزشگانی که جایزه نوبل سازمان ملل متحد را به دست آوردند، برای جلوگیری از جنگ هسته ای گزارش داده بودند که بیش از ۲۲۰ هزار افغان را در ۱۲ سال جنگ-جنگ های اخیر- از بین برده است. رهبری این جنگ ها را امریکا به عهد داشته، که امروزه از اثر رهبری این کشور در جنگ های افغانستان، افغان ها بیشترین ریکارد گشته ها را ثبت کرده اند. تعداد زیادی از اطفال و زنان نیز شامل این کشته شده گان اند. چنان چه در حملات هوایی نیروهای ناتو-پیمان اتلانتیک شمالی- بسیاری از زنان روستایی زخمی و یا کشته شده اند، و تعدادی از این زنان مظلوم هم به صورت غیر مستقیم با جبر و اکراه توسط این سیکولرهای زن ستیز از بین برده شده اند.

طبق گزارش سازمان ملل متحد در چهار ماه نخست سال ۲۰۱۶م، به تعداد ۹۵ زن کشته و زخمی شده اند، بیش از میلیون زن آواره گردیده که حتی از ابتدائی ترین امکانات زنده گی نیز برخوردار نیستند. در عین حال اطفال شان نیز از تمام امکانات زنده گی و تحصیلی محروم می باشند.

طبق بررسی های سازما ن جهانی غذا، افغانستان ۱۶۹ کشور غریب در جهان است، که ۱.۵ میلیون نفر در این کشور در معرض بحران غذایی اند، که ۵۰ درصد از این ها خانواده هایی می باشند که زنان سرپرستی شان را عهده دار هستند. زنان به علت این که سرپرستی یک خانواده را عهده دار بوده و نان آور خانه اند، مجبور می شوند تا دست به گدایی گری یا دیگر کارهای غیر عادی بزنند.

بناً جنگ های طرح شده در افغانستان به رهبری امریکا، تهدید بزرگی است که زنده گی میلیون ها تن از زنان افغان نیز از این فاجعه سیکولران غربی متاثر گردیده است. این استعمارگران سیکولر زیر چتر حقوق بشر، سازمان ملل وغیره هم چنان به جنایت، ظلم، ستم و بی عدالتی خود ادامه می دهند. در واقع نظام سیکولریزم به شکل مخوفی در افغانستان در حال اجرا است، و هدف شان هم چیزی دیگر جز متهم ساختن نظام اسلامی نیست. 

پس مبلغین غربی، خشونت مردان افغان برعلیه زنان را از چیزی که است بیشتر نشان می دهند. اما این ها حقوق زنان را که خود زیر پای می کنند و به یک لحظه صدها زن مسلمان را به خون و خاک می کشانند و صدها زن دیگر را بیوه و بی سرپرست روانه سرک ها می نمایند، نه خشونت می پندارند و نه جنایت!

در حالی که در حقیقت در جوامع سیکولریستی غرب، حقوق زن کاملاً زیر پا شده و از زن تنها به عنوان ابزاری برای رسیدن به منفعت استفاده می شود. وقتی ارزش زنان خودشان به اندازه ابزاری باشد، پس خودتان قضاوت کنید که ارزش زنان مسلمان چه قدر خواهد بود! زنان مسلمان در جوامع غربی-سیکولریستی- به صورت وحشیانه مورد ضرب و شتم و آزار و اذیت جنسی قرار گرفته و در معرض انواع و اقسام تبعیض ها قرار دارند، ایشان حتی اجازه پوشیدن حجاب اسلامی را ندارند؛ پس این ها خشونت، ظلم، ستم و جنایت نیست چیست؟!

کجاست حقوق بشر؟ کجاست جنبش های فمنیستی که در برابر بی عدالتی های نظام سیکولریزم قد علم کند و در مقابل این همه جنگ، خشونت و تبعیضی که بر بالای زنان مسلمان تحمیل شده و حتی اجازه پوشش را نیز از زنان گرفته به پاخیزند؟! در واقع این سازمان ها نیز برمبنای برنامه های سیکولریزم ایجاد شده تا باورهای سیکولریستی را در بین جوامع اسلامی و زنان مسلمان پراکنده کنند، و اسلام و مفاهیم اسلامی را دهشت افگن جلوه دهند.

بنابرین، زنان مسلمان سرزمین افغانستان باید آگاهانه با مسایل برخورد کنند و بدانند که سیکولران غرب با برنامه های خود هیچ گاه خیرخواه زنان امت مسلمه نبوده، بلکه همواره در پی تخریب افکار آنان هستند. بدانند که این و ضعیت زمانی تغییر می کند، که کاملاً این نظام و سیستم تغییر کند و جایش را به نظام و سیستم درست که همانا شریعت اسلامی می باشد، بدل کند. این شریعت اسلامی است که در چارچوب آن مادران و خواهران ما احترام می شوند. ایجاد نظام اسلامی تنها زمانی میسر است که همه با هم در راستای ایجاد خلافت اسلامی به طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم بکوشیم و از هیچ نوع تلاش در این زمینه دریغ نکنیم.

نویسنده: امانه عابد

نوشته شده برای دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

فهرستی از خیانت های اردوغان

خبر:

همکاری سه جانبه بین روسیه ایران و ترکیه، مؤثرترین راه به تصفیه بحران سوریه است. سرگی لاروف وزیرخارجه روسیه  گفته است که: «مسکو، تهران و انقره سندی را جهت تصمیم گیری حل بحران سوریه طرح و آماده کردند.» روز سه شنبه  وزیرخارجه روسیه جلسه ای را با همتایانش، مولود چاوش اوغلو وزیر خارجه ترکیه و محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران در مسکو برگزار کرده بود. (Source: rt.com/news)

تبصره:

برخی ها گفته اند: در جنگ اولین قربانی سخن حق است، این حرف تا جایی درست هم است. گهگاهی حقیقتی را که همانند آفتاب می درخشد تحریف کرده و به مردم وارونه می سازند؛ اما جز کسانی که الله سبحانه وتعالی به آن ها رحمت فرو فرستاده، دیگران همه فریفته می شوند. این جعل کاری همانند نمایش بوکسی است که در آن مانورهای به منحرف و گمراه کردن حریف می انجامد که آماده گی عکس العمل را به عملی بگیرد که اصلاً قرار نیست انجام شود و یا هم حتی عملی که قرار است کاملاً برعکسش انجام شود. میدان بوکس بهترین مثال به پیمان سه جانبه میان ترکیه، روسیه و ایران برای حل بحران سوریه و مخصوصاً نقش بازی های ترکیه در آن جا است.

باتوجه به ایران، این کشور واضح ساخته که هیچ باکی از ریختاندن خون مسلمین در سوریه به خاطر حمایت از رژیم بشار ندارد. هم چنان نقش روسیه نیز درین معرکه واضح است، نقش این کشور بمباردمان نیروهای مخالف در امر اجبار آن ها به پیوستن به میزمذاکره در ژینو است که توسط امریکایی ها ساخته و پرداخته شده است. چنان که لاوروف این مطلب را به جلوگیری از طلوع دولت واقعی اسلامی که مخالفان ندای آن را بعد از فروپاشی رژیم مستبد بشار سر می دهند، قبلًا ارائه داده بود و نقش ترکیه در بحران سوریه نیز واضح است، این کشور هنوز هم کارش منحرف ساختن و گمراه کردن مردم است. برای وضاحت هرچه بیشتر این مطلب، به موارد ذیل می پردازیم.

در زمان انقلاب سوریه، ترکیه به مردم روحیه ی حمایت از بعضی از گروه های مخالف دولت را داد و این حقیقت است که بعضی حمایت های مالی و لوژیستکی بعضی گروه ها را انجام داد؛ اما تنها هدفش ازین کار کنترول مخالفان و هدایت آن ها طبق خواسته ها و پلان های امریکا بود. اهداف امریکا از آغاز انقلاب بدست آوردن بعضی گروه های مخالف برای تحول سکولار بعد از بشار اسد بوده است و ترکیه همانند غلام حلقه به گوش به امریکا خدمت می کند تا این کشور به تطبیق پلان هایش کامیاب باشد. این کشور خودش را نجات دهنده ی مردم شرق حلب به خاطر برقرار کردن آتش بس نمادین بین ایران، روسیه و گروه های مخالف وانمود می کند که در نتیجه ی آن راه مصون برای تخلیه ی شهر حلب از وجود افراد ملکی را مساعد ساخته است.

واقعیت اینست که ترکیه در انتقال گروه هایی که از آن ها حمایت می کرد به معرکه های عقیم شده با گروه البغدادی و PYD در جرابلس و الباب تحت نام "سپر رودخانه فرات" نقش بزرگی را بازی کرده است. ترکیه با تضعیف قرارگاه حلب این جبهه ی مهم مقاومت را تضعیف کرد، کار این کشور باعث شد که نیروهای ارتش سوریه قدرت گرفته و با کشت و خون غیر نظامیان، این شهر را اشغال کنند. بنابرین این کشور از کدام راه مصون تخلیه ی این شهر و از انجام هم چو فعالیت ها که باعث این گونه حالات می شود، سخن می گوید؟

اگر آتش بس را به تأمل بگیریم، ما از کدام آتش بس سخن می زنیم؟ در حالی که نیروهای رژیم بشار از هر لحاظ و حتی از کمک های بین المللی حمایت شده و نیروهای مخالف عمداً تضعیف می گردند؛ واقعاً ترکیه چه می گوید؟ تسلیم شدن در جنگ به این رژیم مستبد و تحویل دادن حلب و جاهای دیگر به این رژیم سفاک فقط به خاطری که مخالفین ضعیف هستند؟‌ اگر اردوغان واقعاً از سرنوشت مسلمانان در سوریه نگران است، پس باید به جای فریادها برای آتش بس، ارتش ترکیه را برای حل موضوع سوریه فرستاده و این مسئله را در چند روز محدود حل کند؛ اما ترکیه این کار را نمی کند چون این کار در پلان امریکا جا ندارد.

آن چه پلان امریکاست همانا تضعیف مخالفان است، حتی بیشتر ازین؛ ترکیه می خواهد با این کار مجاهدین را به دو دسته(میانه رو و افراطی) تقسیم کند. این کشور از میانه روها خواسته تا ارتباط شان را با تندروان قطع کند؛ این در حالیست که ترکیه اتحادی را میان رژیم خونخوار ایران و روسیه کافر و مستبد مطابق پلان های امریکا به وجود آورده و حتی در همین حال هم می خواهد مسلمانان ضعیف و از هم متلاشی باشند. 

هم چنان خطابت این کشور در مورد جلوگیری از حمای ثانی با استقبال گرم تعداد کثیری از مسلمانان روبرو شد؛ مگر اردوغان با کشته شدن صدها هزار مسلمان به شمول زنان و اطفال به فاصله ی یک انچ هم از خود حرکتی انجام نداد.

لیست فریب کاری های اردوغان بیشتر ازین ها طول می کشد، اما من درین جا با همین ها اکتفا می کنم. می خواهم این موضوع را با حدیثی از پیامبر ارجمند مان حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم ختم کنم که می فرمایند:

الحرب خُدعة‏‏

جنگ خدعه است.

اما پرسش این جاست که کی باید فریفته شود، دشمنان اسلام و یا مسلمانان-مخصوصاً مسلمانان ترکیه- و یا برای این ها مسلمانان خود دشمنان اصلی اند؟!

نویسنده: اوکی پالا

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-هالند

ادامه مطلب...

ایتلاف خاینانه به رهبری سعودی را ترک کنید، زیرا در اسلام کمک و همکاری به حیث سرباز مزدور با صلیبیان غربی حرام است! Featured

  • نشر شده در پاکستان

خواجه محمد آصف وزیر دفاع پاکستان، به تاریخ ۶ جنوری ۲۰۱۷ میلادی، تأیید کرد که: «جنرال راحیل شریف رئیس متقاعد ستاد ارتش پاکستان با مشوره و رضایت حکومت پاکستان به حیث رئیس ستاد ارتش مشترک ۳۹ کشوریی ایتلاف عرب به رهبری سعودی را که با دهشت افگنی مبارزه کند، تعیین گردیده است.» این به هر شخص عاقل و آگاه واضح است که جنگ فعلی دنیای غرب تحت نام  مبارزه با دهشت افگنی جنگ با اسلام و مسلمانان است. این جنگ صلیبی به رهبری کشورهای غربی و نماینده گان شان در سرزمین های اسلامی تطبیق می گردد، می خواهند به واسطه ی این جنگ صلیبی امت بیدار شده را سرکوب کنند و آن ها در تلاش برای جلوگیری از احیایی مجدد خلافت به منهج نبوت یا کم از کم در تأخیر تأسیس آن هستند.

تا هنوز حاکمان فعلی مسلمانان کوشش می کنند که داوطلبانه نیروهای مسلح ما را در ایتلاف های جنگی منطقوی و جهانی با همکاری باداران شان، سهیم سازند. آن ها در تلاش برای قبولاندن نیروهای امت با تمام بی عدالتی ها علیه خود شان هستند، خواه به قیمت قتل عام، اشغال سرزمین ها یا انکار نمودن از آن که حق آن هاست-که با اسلام متحد شده و شریعت اسلامی را زیر پرچم خلافت تطبیق کند- تمام شود.

سوریه یک مثال خوب و واضح برای ماست، نماینده گان شان در تلاش هستند تا غربی های صلیبی که در به زانو در آوردن امت ناکام مانده اند، آن ها را با عساکر بزدل شان همکاری کنند؛ پس اکنون آن ها می خواهند تا عساکر مسلمان وظیفه ی کثیفی را انجام دهند؛ حتی آن ها در همکاری با آن ها در عجله هستند. در صورتی که الله سبحانه وتعالی متحد شدن یا همکاری در کار حرام را منع کرده است.

وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ

[مائده: ۲]

در راه نيكی و پرهيزگاری هم ديگر را ياری و پشتيبانی نمایيد و هم ديگر را در راه تجاوز و ستمكاری ياری و پشتيبانی مكنيد. از الله(سبحانه وتعالی) بترسيد، بی گمان الله(سبحانه وتعالی) دارای مجازات شديدی است.

ای نظامیان مخلص ارتش پاکستان! پس استفاده از ارتش مسلمانان در تمام جهان تحت نظر سازمان ملل صلیبی غربی، که اکنون رژیم خائن سعودی را استخدام نموده تا قدرت نظامی مشترک امت را در این مرحله ی تاریخی استفاده کنند، امروز آن ها در سوریه با سقوط حلب، امید تأسیس دوباره ی خلافت به منهج نبوت را ندارند. این امت بی قرار به عنوان اسلام بیدار شده اند؛ پس بر شماست که تقاضای رهبران خاین را در این گناه رد کنید. این خاینین چگونه در جستجوی کاهش نیروی قوی ارتش پاکستان به یک نیروی مزدور که در خدمت به صلیبی های غربی استعمارگر در تمام جهان باشند، هستند. تا هنوز آن ها به این پیشنهاد حزب التحریر که مسلمانان افغانستان، کشمیر، فلسطین و سوریه را همکاری کنند، به دید تمسخر می بینند.

در اسلام ریختاندن خون و جنگ و شمشیر کشیدن شما در اتحاد با هر غربی صلیبی در جنگ با مسلمانان حرام است. ای افسران! این بسیار تأسف آور است که یک جنرال پاکستانی از میان شما قوماندان ارتش مزدور برای از بین بردن یمن باشد؟ چون در این مبارزه هردو کشور؛ انگلیس جنایتکار و امریکای متکبر می خواهند در میان آن ها نفوذ داشته باشند. شما ایتلاف به رهبری سعودی خاین را برای الله سبحانه وتعالی، پیامبر صلی الله علیه وسلم و مؤمنان ترک کنید. حالاتی در پیش روی امت آمدنی است که شما شایشته ی آن هستید و اعطا کرده هم می توانید.

حالا به حزب التحریر تحت قیادت امیر شیخ عطا بن خلیل ابورشته نصرت دهید؛ پس از آن این خاینین اسیر خواهند شد و شما تحت قیادت خلافت راشده بالای مردم مسلمان سوریه، فلسطین، یمن، کشمیر اشغال شده، افغانستان و دیگر جاهای که مسلمانان بر شما حق دارند، گماشته خواهید شد. 

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

انجام تجلیل از روز ملکه زیبایی جهان؛ با هزینه عزت زنان مسلمان

به تاریخ ۲۵ دسمبر ۲۰۱۶ میلادی در قصر کوبایی ۱ مینزا در تونس، از روز ملکه زیبایی جهان برگزار گردید. به تعقیب این برگزاری و آمادگی گرفتن به این روز، ما زنان دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه تونس این روز را بطور ذیل تقبیح می کنیم:

  • تجلیل از روز ملکه زیبایی جهان، ارتباط به زنان امت مسلمه نداشته و این یک رسم خارجی است که هدف آن فشار آوردن خاصی برای گسترش فساد اخلاقی و انحطاط جامعه ما است. ما متاثر از تمویل کننده گان و تشویق کننده گان این روز هستیم. زنان مسلمان از رنج و مشکلات بی حد و حصری در زنده گی شان رنج می برند. بناً بر تمام مردم مخلص واجب است که متیقن شده و این ابتکار را تحریم کنند.
  • حکومت به جای این که یک شخص را برای اختراعش یا مطالعه علمی زیر نام بی عدالتی و فکر کردن آن و در عوض تنظیم کردن رقابت برای یک مطالعه ساینسی در یک دانشگاه خوب یا تشویق کردن شاگردان ممتاز که نمرات خوب را کسب کرده باشند، یا تنظیم کردن رقابت برای انتخاب حافظان خوب اناث و یا هم مطالعات عالی و کسب درجات بلند دایر نماید؛ در عوض رقابتی را تنظیم می کنند که زنان برهنه و مقبول را انتخاب کنند! این موضوع ننگین هیچ ربطی با احیایی مجدد زنده گی اسلامی زنان ندارد.
  • زنان به انقلاب معرفت ضرورت دارند، نه آن که آن ها در گودال ذلت و پستی انداخته شوند. این ابتکار، اولویت زنان نیست که آن ها برای آن ضرورت فوری داشته باشند که ظاهر خود را تغییر شکل دهند، در حالی که آن آرزوی اجتماعی آن ها نیست. با در نظرداشت دانش و اخلاق شان، منحیث شخصیت و مادر بودن شان است. به آن ها نباید بطور بازیچه اطفال و نمونه فیشن دیده شود و آن ها را در فساد و برهنگی اندازند. این بتکار خارجی است که در فرهنگ و قوانین ما نفوذ نموده است.
  • این ابتکار زهراگین برای بهره برداری، تمایلات و خواسته های مردان بلهوس بوده که اساس آن خالی کردن یک شخص از فکرش و متکی شدن اش بالای چهره ظاهری خود می باشد. واحد پیمایش برتری اش بر دیگران چهره ظاهری بوده و این انعکاس از مغز خالی در میان جوانان ما می باشد.
  • این ابتکارات انعکاس دهنده آنست که چطور با زنان برخورد صورت بگیرد و منحیث ابزار تولید، از آن ها استفاده شود، و به معنی جمع آوری سرمایه، در فرهنگ نظام سرمایه داری است. این رقابت ملکه زیبایی، از زن یک مطاع گنده می سازد، از وی بحیث عکس تزئین استفاده می کنند؛ وسیله نمایش خوب، چیزی زیبا برای جلسات و وسیله خوب برای بازاریابی محصولات مختلف که تنها در یک تلویزیون هم نیست، یا اعلانات بازاریابی که زن را وسیله آن قرار داده است!
  • این رقابت های عجیب با زنان تونسی ناسازگار بوده و در جستجوی به تصویر کشیدن چهره های زنان تونسی که مبتذل، زشت و محروم از شناخت فرهنگ اسلامی شان است، می باشد. آن یک نمونه زنان غربی در سرزمین های اسلامی بوده که برای تحکیم افکار سیاسی و تملق و چاپلوسی از جانب آن ها است.
  • کار و امور زنان تونسی مانند زنان مسلمان صادق و راست است. زن مسلمان با دین خود محبت داشته و مشتاق برگشت اسلام منحیث نظامی که اعاده کننده عزت، جلال و شأن مقام  زن می باشد. به این دلیل ما هیچگاه به نظام سرمایه داری اجازه نخواهیم داد که ما را پست و مبتذل سازد. ما هیچ‌گاه به غرب و هواداران آن ها اجازه نخواهیم داد تا از ما برای منافع خودشان استفاده کنند.
  • واقعاً زنان تونس در جستجوی آزادی نمایشی منحط از آن ها نیستند و آزادیی می خواهند که باید تنها به اساس اسلام باشد نه به اساس نظام سرمایه داری کفری که به آن ها داده شده، در حالی که این آزادی(غربی)، حاکمیت الله سبحانه وتعالی را رد کرده-یا به اساس آزادی دموکراسی که به زنان داده است- تا وجودشان را به حیث کالای تجارتی به نمایش بگذارند و از آن ها استفاده سوء نمایند.
  • بنابر این، ریشه اصلی حل مشکلات زنان تونسی و تمام زنان کشورهای اسلامی در حاکمیت شریعت الله سبحانه وتعالی و تاسیس خلافت به طریقه پیامبر صلی الله علیه وسلم است. خلافت انسانیت زن را دوباره اعاده کرده و حقوق زنده گی او را-به عنوان تنها بنده گی به الله سبحانه وتعالی و بدون شرک- تامین خواهد نمود و سعادت را تنها می توان در زیر سایه شریعت الهی و قضاوت دین الله سبحان دریافت کرد.

وَاللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ

[صف: ۸]

ولی الله نور(آئين) خود را كامل می گرداند، هرچند كه كافران دوست نداشته باشند.‏

بخش زنان دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه تونس

ادامه مطلب...

خون اطفال و زنان مسلمان چنان رنگ باخته که تاوان اشتباهات امریکا را می دهد؛ اما چرا؟!

خبر:

به گزارش شبکه تلویزیونی الجزیره، قوای ناتو، حملات هوایی را به تاریخ ۵  اکتوبر سال ۲۰۱۶ میلادی در شمال ولایت کندز بر ضد گروه طالبان راه اندازی کرد که در اثر این حملات ۳۰ تن از غیر نظامیان-که مشمول زنان، کودکان و اطفال نوزاد می شود- کشته و ۲۵ تن دیگر زخمی شدند. این حملات خشم مردم منطقه را برانگیخت، که در نتیجه دست به اعتراض زدند. معترضان با سردادن شعارهای؛ چون: مرگ بر امریکا، مرگ بر رئیس جمهور اشرف غنی، ما از قاتلین انصاف می خواهیم و گناه این اطفال معصوم چه بود؟! وعده کردند که خودمان انتقام خون قربانیان خود را می گیریم. این معترضان به رسم اعتراض، تابوت قربانیان خود را در مقابل دفتر والی این ولایت انتقال دادند.

این در حالی است که ماموریت نظامی امریکا در سال ۲۰۱۴ میلادی ختم می شد و قرار بر این بود که تنها در مواقع ضرورت با نیروهای افغان حق همکاری را دارند. ولی برعکس؛ عملیات نظامی این کشور تا هنوز ادامه دارد. در پیوند به این رویداد، نظامیان امریکایی گفته اند که بعضی حملات هوایی اشتباه می باشد و گفته اند که در این عملیات نیز اشتباه صورت گرفته است. (منبع: شبکه الجزیره)

تبصره:

پذیرفتن هجوم ناتو در افغانستان به خاطر پاک سازی شورشیان و جنگ بر علیه آن ها بسیار احمقانه است؛ و این تنها یک ادعای محض است. چنان چه خود شان به خود قوانین و هدف تعیین کرده و طبق آن هر سرزمینی را که بخواهند استعمار می کنند؛ مثلاً: طبق ماده 5 پیمان اتلانتیک شمالی یا "ناتو" همه اعضای این پیمان با هم توافق کردند که به افغانستان حمله کنند.  آن ها هدف از حمله به افغانستان را چنین مطرح کردند: «حضور ناتو در افغانستان تنها برای توسعه نظام دموکراسی و ارزش های آن می باشد؛ جلب اعتماد برای هم فکری و هم دستی در مسایل دفاعی و امنیتی، جلوگیری از نبرد و اختلافات شدید، ظرفیت نظامی و مدیریت عملیات در انجام بحران های مورد نیاز به تنهایی و یا همراه کشورهای دیگر تحت قیومیت سازمان ملل و سازمان های بین المللی.»

 یادآوری از انجام چند عملیات ناتو در خاک افغانستان در سال های اخیر، حکایت از شدت قساوت این مستبدین می کند و پرده از جنایات شان بر علیه مردم مظلوم افغانستان-مخصوصاً زنان و اطفال- برمی دارد. در اکتوبر سال ۲۰۰۱ میلادی نیروهای "ناتو" قریه "کرم" را تخریب و با انداختن ۲۵ بمب در خانه های مردم، ۱۰۰ تن را ظالمانه به شهادت رساندند. این خونخواران وحشی در جولای سال ۲۰۰۲ میلادی بالای قریه کما ادو حمله نموده، ۴۸ غیر نظامی مسلمان را ظالمانه به قتل رساندند. این ظالمان به ادامه حملات خویش در فبروری سال ۲۰۰۳ میلادی در ولایت ارزگان، دست کم ۱۷ نفر را به شکل فجیع به قتل رساندند که بیشتر این مظلومین را زنان و اطفال بی گناه تشکیل می داد.

در جنوری سال ۲۰۰۴ میلادی نیروهای ائتلاف بین المللی، حمله هوایی را بالای قریه جغتو ولایت هلمند انجام دادند که در نتیجه، ۴ طفل و ۷ جوان را توسط بمباردمان شان به شهادت رساندند. در اکتوبر سال ۲۰۰۶ میلادی نیز این جنایت کاران حد اقل ۹ تن از اطفال و زنان مظلوم این سرزمین را به شهادت رساندند. ختم این قتل و قتال ها و جرم و جنایات در همین سال ها نبوده، بلکه هم چنان ادامه داشته است و در مارچ سال ۲۰۰۷ میلادی از بمب ۲۰۰۰ پوندی که معادل به ۹۱۰ کیلو گرام می شود، بالای خانه ای در ولایت کاپیسا استفاده نمودند که در نتیجه ۳ طفل و ۵ زن را به شهادت رساندند. در ماه می همین سال، امریکا با حملات هوایی خویش در ولایت هلمند، پنج خانه را بمباردمان نموده که در نتیجه آن بین ۲۱ الی ۳۸ تن از غیر نظامیان به شمول زنان و کودکان به شهادت رسیدند.

در نومبر سال ۲۰۰۸ میلادی، به اثر حملات هوایی امریکا، ده ها تن از مردم در روستایی در ولایت کندهار کشته شدند که بیش از ۳۰ تن این کشته شده گان، اطفال و زنان می باشند. بمب افکن B1 امریکایی در می ۲۰۰۹ میلادی، ۱۴۷ غیر نظامی را به گلوله بست که بعضی از شواهد نشان می‌دهد که ۹۳ طفل شامل این کشته شده گان اند. در جولای ۲۰۱۰ میلادی به اثر حملات هوایی امریکا در منطقه سنگین ولایت هلمند، تعداد زیادی کشته شدند که بیشتر کشته ها را زنان و اطفال معصوم تشکیل می دادند. در فبروری ۲۰۱۱ میلادی به اثر حملات هوایی نیروهای امریکایی در ولایت کنر، ۶۵ غیر نظامی کشته شدند که ۵۰ زن و تعدادی اطفال نیز مشمول کشته شده گان بودند. این جنایت کار وحشی در سپتمبر ۲۰۱۲ میلادی در ولایت لغمان ۸ تن از زنان مسلمان را به شهادت رساند، و با باران بمب، بیش از ۷ تن دیگر از این زنان مسلمان را زخمی ساخت. در اپریل ۲۰۱۳ میلادی نیز با حمله به سمت شرق افغانستان، ۱۰ طفل و ۲ خانم را ظالمانه به شهادت رساندند. در اکتوبر ۲۰۱۵ میلادی، نیروهای هوایی امریکا در حمله هوایی بر شفاخانه بدون مرز در ولایت کندز، که داکتران بدون مرز نیز در آن کارمند بودند، ۴۲ تن به شمول زنان و اطفال را کشتند.

اما سال ۲۰۱۷ میلادی نیز پایان حملات ناتو در افغانستان و دیگر بلاد مسلمین نبوده، بلکه تا  هنوز هم به بهانه ها و حیله گری های مختلف؛ مثل: معذرت می خواهیم، اشتباه شد، سرباز ما مریضی روانی داشت و...؛ خون امت را مانند آب می آشامند و در برابر غم امت، پای کوبی و دست افشانی می کنند! آمار ارایه شده فوق، صرف یک صحنه کوچک از فلم به راه انداخته شده امریکای خائن و همپیمانانش در برابر امت مسلمه بود و گرنه در هر ثانیه هزار جنایت را در قبال امت مسلمه در هر کوشه و کنار این کره خاکی انجام می دهند.

پانزده سال است که افغانستان از سوی امریکا استعمار شده و مردم اش قربانی می دهند؛ اما امریکا مثل روباه مکار در پشت پرده اهداف شوم خود را پیاده می کند و به مردم هم می گوید اشتباه شد، معذرت می خواهم؛ یعنی خون امت مسلمان آن قدر بیرنگ شده که باید تاوان اشتباهات امریکای جنایت کار به وسیله آن داده شود.

این جنایت کاران که خود را دلسوز امت می دانند و هر لحظه شعار می دهند که ما می خواهیم آزادی را بر همه یکسان به ارمغان آوریم! خود برای بقای خویش به بهانه جنگ برعلیه تروریزم، امت اسلامی را به خاک و خون می کشانند؛ چون می دانند که اگر قانون اسلام پیاده شود، دیگر بقا ندارند. اما اگر قطره خونی از مردم خودشان-که هم کیش شان اند- به زمین بریزد، آن جاست که جنایت بر علیه بشریت رخ داده و باید جهان به پا خیزد و مجرم به سزای جرمش برسد!

پس امت مسلمه باید از خواب غفلت بیدار شده، تمام پلان های این استعمارگران و حامیان شان را شناسایی کرده و به چشم شان خاک حسرت بپاشانند و نگذارند که دیگر زنان و اطفال ما مورد آزار و اذیت این جنایت کاران قرار بگیرند و قربانی حملات این وحشی صفتان شوند.

پس هیچ یک از مسلمانان راحت نمی باشند تا زمانی که تمام امت راحت و آسوده نباشد، زیرا هر کدام از امت مسلمه وظیفه یکی از پیامبران بنی اسرئیل را در قبال امت دارند؛ پس امت مسلمه با چنگ زدن به قرآن و سنت، باید اجتماع خویش را دوباره احیا کنند. ایجا فضای امن برای تمام مسلمانان تنها از طریق احیای دولت خلافت به منهج نبوت ممکن است وبس. دیگر هر راهی به جز این، به ترکستان خواهد انجامید. رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:

مَثَلُ الْمُؤْمِنِينَ فِي تَوَادِّهِمْ وَتَرَاحُمِهِمْ وَتَعَاطُفِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ إِذَا اشْتَكَى مِنْهُ عُضْوٌ تَدَاعَى لَهُ سَائِرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَالْحُمَّى

(رواه مسلم)

مومنین در دوستی غم و درد، رحمت و شفقت و دلسوزی مانند یک جسد می باشند. زمانی که یکی از اعضای بدن به درد آید، دیگر اعضای بدن نیز از آن رنج می برد.

نویسنده: امانه عابد

نوشته شده برای دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

نشر شماره ای 113 جریده الرایه

  • نشر شده در مرکزی

جریده "الرایه" از بقیه نشرات در جهان امروزی كاملاً متمایز می باشد؛ چون اوضاع سیاسی جهان را به بحث گرفته و راه های بیرون رفت واقعی آن را از دید ایدیولوژی اسلام برای جهانیان، به ویژه امت مسلمان به بیان می گیرد.

:عناوین ویژه این شماره

فاجعه ای انسانی در یمن ادامه دارد  و جنگ بین المللی شدید بدون توقف در جریان است؛

کنفرانس پاریس برای دست یابی به صلح، سرابی بیش نیست که مذاکره کننده گان فریب آن را خورده و گمان آب می کنند؛

سازمان ملل متحد در جرم شریک بوده و وسیله ای استعمار است؛

اوباما دوره حاکمیت اش را با کف زدن بر روی کسانی که در جنگ علیه انقلاب به وی خدمت نموده اند به پایان میرساند؛

توجه اداره جدید ایالات متحده امریکا در مورد پرونده های بین المللی؛

با وجود برگزاری کنفرانس ها و خیانت ها، انقلاب شام هرگز خاموش نخواهد ماند؛

جریده "الرایه" بعد از چاپ شماره سیزدهم مؤرخ27 اکتوبر سال 1954میلادی برابر با 29 ماه صفر سال 1374هجری از سوی دولت ستمگر و ظالم اردن ممنوع اعلام گردید.

جریده "الرایه" معمولاً هر هفته روزهای چهار شنبه درعمان پایتخت اردن از یک کتاب خانه کوچک در نزدیک مسجد حسینی توزیع می گردید. در ابتدا مدیر مسئول این جریده، عالم جلیل القدرشیخ عبدالقدیم زلوم رحمت الله علیه امیر دوم حزب التحریر بود. سپس عطاء بن خلیل ابو رشته امیر فعلی حزب التحریر به عنوان مدیر مسئول و منیر شقیر یکی از نویسندگان نخبه این جریده به عنوان سردبیر فعالیت می نمودند. همچنان استاد نبیه الجزایری، مطالب مهم اوضاع جاری جهان را از زبان انگلیسی به عربی ترجمه و در این جریده به نشر می رسانید.

http://www.hizb-ut-tahrir.info/ar/index.php/dawahnews/sporadic-news/29432.html

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه