چهارشنبه, ۲۵ مُحرم ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۷/۳۱م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

سزاوار رهبری ارتش کسی‌ست که پیروی از آمریکا را رد، نصرت را برای تأسیس خلافت اعطا و ارتش را برای آزاد‌سازی کشمیر اشغالی بسیج نماید!

جنرال باجوا در حال حاضر در واشنگتن به‌‌سر می‌برد و با آقایان خود مصروف ملاقات‌های خداحافظی می‌باشد. هدف از ملاقات‌های او اینست تا دولت آمریکا را اطمینان دهد که پاکستان در چنگ غلامی به آمریکا بعد از خودش نیز همین‌طور باقی خواهد ماند؛ طوری‌که او به همین سلسله با پنتاگون و مقامات اداره دولت آمریکا درحال گفتگو می‌باشد. در این سفر با تقدیر از خدمات طولانی و بی‌پایان او به آمریکا، یک حلقه افتخاری نیز برای او اهداء گردید.

این یک چالش بزرگ برای ارتش پاکستان است که چگونه بعد از یک دوره غلامی جنرال باجوا به آمریکا و رفتن او،  خود را از غلامی استعمار آزاد سازد! مردم پاکستان باید امیدوار به این باشد تا یک رئيس جدید ارتش -که محافظ منافع پاکستان و مسلمانان باشد- قدرت را در دست گیرد! آن‌ها باید از یک نگهبان دیگر برای منافع آمریکا در منطقه همانند جنرال باجوا جلوگیری کنند!

مطابق به اسلام، حکام و سردم‌داران نیروهای مسلمان باید زمینه‌ی‌‌ نصرت را برای تأسیس دوباره خلافت اسلامی مساعد سازند. این سردم‌داران از لحاظ شرعی مکلف هستند تا نصرت خود را برای یک جماعت دهند تا بتواند اسلام را به شکل فراگیر و همه‌جانبه به سلوک انقلابی تطبیق کند! این وجیبه‌ای‌ست از جانب الله سبحانه‌ و‌تعالی بالای رهبری ارتش پاکستان، که لوث نظام کنونی غیراسلامی خودساخته بشر یعنی حکومت دیموکراتیک را از پاکستان برچینید! سفارت‌خانه‌ها و قونسولگرى‌های کفار حربی در پاکستان باید بسته شود! ‌همین‌طور، زیرساخت‌ها و شبکه‌های اطلاعاتی ‌آن‌ها کور ساخته شده و در عوض قیادت به کسانی سپرده شود تا به طور مخلصانه ارتش را برای ریشه‌کن ساختن استعمار با به‌راه‌انداختن جهاد فی سبیل الله صفوف‌بندی کند.

این مکلفیت رهبری ارتش پاکستان است تا کشمیر اشغالی را آزاد کند و به ظلم دولت هندو خاتمه دهد، که این ظلم‌شان منجر به شهادت بیشتر از یک هزار تن مردان مسلمان، زنان و اطفال گردیده است! هزاران زن مسلمان پرهیزگار مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند! هزاران تن از مردان ناپدید گردیده و اطفال ما را مجبور ساختند تا سرود مذهبی هندوها را بسرایند.

نیروهای ارتش پاکستان افتخار امت اسلامی‌ اند، تا آن‌جایی‌که سطح رهبری ‌آن‌ها باید همانند اصحاب کرام سعد بن معاذ و خالد بن ولید رضی ‌الله ‌تعالی‌ علیهم اجمعین، صلاح الدین ایوبی و محمد بن قاسم رحمت الله  علیهم باشند. توقع می‌رود که به دستان شما‌ فتح هند صورت بگیرد و مسجد‌الاقصی را آزاد کند! ارتش پاکستان چنان‌چه امت اسلامی از آن‌ها توقع و تقاضا دارد، باید محافظ اسلام و مسلمانان باشد.

ای نیروی‌های مسلح پاکستان! به‌سوی کامیابی دنیا و آخرت بشتابید و به جهاد در راه‌ الله سبحانه‌ و ‌تعالی صف ببندید! برای آزادسازی مسجد‌الاقصی و ریشه‌کن ساختن اشغال یهود بسیج شوید! برای تأسیس دوباره خلافت و تطبیق کامل شریعت کمر ببندید! برای جنتی‌که در آن  زنده‌گی آرامش ابدی‌ست که الله سبحانه‌وتعالی آن را برای بنده‌گان مطیع و فرمان‌بردارش وعده داده است، جد و جهد کنید! الله سبحانه ‌و تعالی فرموده است:

﴿وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾ [حشر: 7]

ترجمه: و آن‌چه را فرستاده [او] به شما داد، آن را بگيريد و از آن‌چه شما را باز داشت، بازايستيد و از الله پروا بداريد كه الله سخت‏ كيفر است.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه پاکستان

مترجم: ارسلان مبارز

ادامه مطلب...

به رسمیت شناخته شدن حزب نهضت اسلامی تاجیکستان به‌عنوان یک سازمان تروریستی توسط روسیه

خبر:

شبکه تلویزیونی RAPSI گزارش داده است که محکمه/دادگاه عالی روسیه به ادعای لوی سارنوالی/دادستانی کل مبنی بر شناسایی حزب نهضت اسلامی تاجیکستان (IRPT) به عنوان یک سازمان تروریستی رأی تأیید داده‌است. بناءً محکمه/دادگاه دادخواهی این ادعا در ماه جولای/ژوئیۀ امسال برگزار گردید.

جنرال ایگور کراسنوف، سارنوال/دادستان روسی، امام‌علی رحمان، رئیس جمهور تاجیکستان را در این مورد اطلاع داده‌بود و محکمه دادخواهی به درخواست یوسف رحمان، لوی سارنوال/دادستان کل تاجیکستان برگزار گردید.

تبصره:

حزب نهضت اسلامی تاجیکستان طی ۱۶ سال تنها حزب اسلامی فعال رسمی اتحاد جماهیر شوروی سابق بود. این حزب در سال ۲۰۱۵ متهم به سازماندهی یک کودتای نظامی بود که گفته می‌شد توسط عبدالخالیم نظرزاده، معاون سابق وزیر دفاع این کشور، طراحی شده‌بود و سپس محکمه/دادگاه عالی تاجیکستان این حزب را به عنوان یک سازمان تروریستی به رسمیت شناخت. از آن زمان به‌بعد، امام‌علی رحمان مدام از همتاهای خود در سازمان پیمان امنیت جمعی، سازمان همکاری شانگهای و کشورهای مشترک‌المنافع می‌خواهد تا این حزب را به عنوان یک گروه تروریستی به رسمیت بشناسند.

به‌خاطر داشته باشید که حزب نهضت اسلامی تاجیکستان شاه‌رگ مخالفین تاجیکستان متحد بود که در سال ۱۹۹۷دولت امام‌علی رحمان با پادرمیانی برخی کشورها با آن پیمان صلح بست. تضمین کنندۀ اصلی این پیمان در مرحله اول روسیه و بعد ایران بود. شروط اصلی این توافق‌نامه نمایندگی ۳۰ درصدی آپوزسیون متحد تاجیک در ساختارهای قدرت بود.

امام‌علی رحمان، مزدور مسکو، با تقویت تدریجی قدرت خود به حمایت کرملین، نمایندگان آپوزسیون متحد تاجیک در ساختارهای قدرت و حتی همکاران سابق خود را برکنار کرد. به گفتۀ ناظران، کرملین در دهۀ ۱۹۹۰برای تقویت موقف خود در تاجیکستان پس از فروپاشی شوروی راهی جز مذاکره با مخالفان تاجیک نداشت.

در نهایت پس از تقویت قدرت تحت‌ حمایت مسکو، مخالفان شکست خوردند و مسکو، که ضامن پایبندی به این توافقات بود، هیچ اقدامی انجام نداد؛ زیرا همه‌چیز با رضایت و دستور کرملین اتفاق افتاد. واضح است که قرارداد صلح ۱۹۹۷ دلیل همۀ این اتفاقات است و زمانی‌که مخالفان تاجیک به روسیه اعتماد کردند، نتیجۀ اعتمادشان از قبل مشخص بود؛ چون روسیه دشمن تاریخی اسلام و مسلمانان است و بدین‌ترتیب، مهره‌هایی را بر مستعمرات‌اش جایگزین می‌کند که تنها به‌ دنبال منافع خودش کار کنند.

نویسنده: محمد منصور

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: راشد مسلم

 

ادامه مطلب...

وبا(طاعون) مردم سوریه را از بین می‌برد، پس کجاست دولت حامی؟!

وزارت صحت/بهداشت دولت سوریه روز دوشنبه اعلام کرد که شیوع وبا در مناطق مختلف منجر به کشته شدن 29تن شده است. بر اساس احصایه بدست آمده توسط انجمن خیریه اداره بهداشت دولت سوریه (GOS) تلفات و مجروحین در شمال شهر حلب متمرکز گردیده است که تا حال مرگ 25 تن تأیید شده و الی تاریخ 19 سپتمبر چندین هزار مورد مشکوک در شمال و شرق سوریه گزارش شده است. این واقعه پس از آن اتفاق افتاد که سازمان ملل در ماه جاری اعلام کرد که شیوع این بیماری به آبیاری محصولات با استفاده از آب آلوده و نوشیدن آب غیرصحی از رودخانه فرات، که از شمال به شرق سوریه می‌گذرد، ارتباط دارد.

فاجعه و رنجی‌که ناشی از جنگ سوریه است، گسترده می‌باشد؛ زیرا نزدیک به نیمی از تأسیسات بهداشتی و درمانی را ویران کرد و علاوه بر آسیب جدی به زیر ساخت‌ها، باعث کمبود منابع آب در بسیاری از مناطق آسیب دیده شد. این امر بسیاری از مردم را به تکیه بر منابع آب غیرصحی سوق داده که به نوبۀ خود شیوع امراض ساری را سرعت می‌بخشد و این‌که این مرض به ویژه مردم حلب را که بزرگ‌ترین پایگاه مخالفان رژیم اسد است، درگیر خود کرده، واضح و آشکار است. هدف قرار دادن مناطق پر جمعیت، که در آن اطفال، زنان، جوانان و کهن‌سالان کشته شدند و به دلیل هدف قرار دادن مکاتب/مدارس آن‌ها و یا هم نقل مکان خانه‌های آن‌ها هزاران دانش‌آموز از ادامه تحصیل محروم شدند، ایجاد ناامنی غذایی و گسترش گرسنگی و سوء تغذی در میان هزاران طفل از مواردی هستند که نباید فراموش شوند.

ادعای سازمان‌هایی‌که مبنی بر مراقبت از وضعیت انسانی در سوریه خود را انسان‌دوستانه می‌خوانند، صحت ندارد. هدف آن‌ها آن‌قدر که می‌خواهند از مسئولیت رژیم جنایت‌کار بعث و کسانی‌که دستان‌شان نیز با این جنگ وحشیانه -که قدرت‌های بزرگ علیه مردم شام را که در مقابل  ظلم و ستم قیام کرد، اعلام کرده اند و آلوده شده- کاسته شود، آن‌قدر از رنج مردم نمی‌خواهند بکاهند. روشن است، همانطوری‌که کشورهای سرمایه‌داری هیچ نیت صادقانه‌ای برای نجات مسلمانان در یمن، میانمار، فلسطین، کشمیر و دیگر سرزمین‌های مسلمانان ندارند، پس آن‌ها نیت صادقانه‌ای برای مردم سوریه نیز ندارند؛ زیرا بر اساس معیارهای سرمایه‌داری پوسیدۀ آن‌ها از توقف یا پایان دادن به کشتار کودکان و غیر نظامیان بی‌دفاع هیچ‌گونه منافع سیاسی یا اقتصادی حاصل نمی‌شود.

ای مسلمانان! طوری‌که می‌دانید، در حال حاضر یک فاجعه انسانی توسط افرادی‌که بر مردم ما در سوریه تأثیرگذار هستند، رخ می‌دهد؛ زیرا ممکن است که در نتیجه موادی‌که در صنعت و زراعت توسط مردم استفاده می‌شود، مانند فلزات سنگین، سرب وغیره... آلوده شود. مواد کیمیاوی و ترکیبات خطرناک مانند آفت‌کش‌ها و کودها هم‌چنان ممکن است که در نتیجه مواد با منشأ طبیعی مانند فلز آرسنیک یا مایکرو ارگانیزم‌های مرض‌زا مانند باکتری‌ها، ویروس‌ها و کرم‌های مانند یک سلولی و حشره‌ها آلوده شود. این موارد در صورت عدم تداوی و درمان باعث ایجاد طیف وسیعی از امراض می‌شود که اضرار بزرگی به صحت انسان وارد خواهد کرد. بر اساس گزارش سازمان جهانی صحت، بیش از یک میلیاردتن در سراسر جهان از آب آشامیدنی صحی محروم هستند و حد اقل چهار میلیون تن که بیشتر آن‌ها اطفال هستند، سالانه به اثر مریضی‌های ناشی از آب آشامیدنی آلوده؛ مانند تب حصبه، وبا، شیستوزومیازیس، اسهال خونی و سایر امراض اسهالی جان‌های خود را از دست می‌دهند.

بنابر این، با توجه به مبانی گسترده قانونی که بیان می‌کند که "هیچ ضرری نباید وجود داشته باشد" و طبق روایات احادیث که آلودگی آب‌های عمومی متعلق به همه مسلمانان را منع می‌کند و نظارت بر کیفیت آب آشامیدنی و اطمینان از عدم وجود آلودگی در آن وظیفه دولت است که مراقب پاکیزگی منابع آب باشد؛ اما کجاست آن دولت حامی و عادل؟!

بلی، این وضعیت امت اسلامی در نبود دولتی می‌باشد ‌که به امور آن رسیدگی و از آن دفاع کند. این امت هم‌چنان در انحطاط باقی خواهد ماند تا این‌که درک کند که سعادت و رستگاری‌اش از طریق شناخت دینش و اجرای آن در زندگی است، تأسیس دولتی‌که از عقیده شان سرچشمه گرفته و احکام و مقرراتی‌ را که به آن باورمند هستند، تطبیق کند؛ خلافت راشده بر منهج نبوت!

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (4) بِنَصْرِ اللَّهِ يَنصُرُ مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴾ [روم: 5-4]

ترجمه: و در آن روز است که مؤمنان از یاری و نصرت الله شادمان می‌گردند. هرکی را بخواهد نصرت می‌دهد و او شکست‌ناپذیر مهربان است.

بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم عبدالرحمن قاطع

 

ادامه مطلب...

چرا عربستان سعودی تولید نفت‌اش را تا حد زیادی کاهش داده است؟

  • نشر شده در سیاسی

پرسش

چرا عربستان سعودی در حالی‌که مزدور امریکاست، در چهارچوب سازمان "اوپک پلس" با روسیه همگام شده و سطح تولید نفت‌اش را تا حد زیادی کاهش داده؛ کاهشی‌که منجر به افزایش قیمت نفت خواهد گردید؛ درست برخلاف چیزی‌که امریکا می‌خواهد؟ چنان‌چه امریکا از این اقدام سعودی خشم‌گین شده و اعلان نمود که روابط‌اش را با سعودی بازنگری خواهد نمود. «بایدن متعهد شد که قرار گرفتن سعودی در کنار روسیه در کاهش سطح تولید برای سعودی "عواقبی" خواهد داشت و این عواقب منجر به بازنگری در خصوص روابط واشنگتن با ریاض خواهد شد.» (منبع: فرانس 24 16 اوکتوبر 2022) این اقدام را چگونه تفسیر می‌کنید؛ با توجه به این‌که سعودی و ابن سلمان حاکم برحال آن مزدور امریکاست؟ و این‌که چه انتظاری از آن می‌رود؟

پاسخ

در نخست باید تأیید نمود که اقدام سعودی برای کاهش شدید تولید نفت عرضه‌شده به بازارهای جهانی به مقدار دو ملیون بشکه در روز در چهارچوب سازمان "اوپک پلس" و در هماهنگی با روسیه و نیز پیوستن امارات به آن، برای بایدن و اروپا شک‌آور بوده؛ زیرا این دولت‌ها با تمام توان سعی دارند خود را از منابع انرژی روسیه بی‌نیاز کنند و برای این‌کار شدیداً در جستجوی منابع انرژی بدیل منابع روسیه در بازارهای جهانی می‌باشند تا کمبود این منابع، بالای قیمت‌ها تأثیرنگذارد؛ قیمت‌هایی‌که همین حالا به اوج خود رسیده، به ویژه در اروپا.

برای این‌که درک اهداف سعودی از این اقدام آسان‌تر گردد، باید با واقعیت فضای بین‌المللی که این اقدام را احاطه نموده، آشنا شد:

اول) بحران انرژی در اروپا:

1. «اتحادیۀ اروپا چند ماه قبل ششمین دور تحریم‌هایش را به دلیل جنگ اوکراین بالای روسیه تأیید نمود. این تحریم‌ها شامل ممنوعیت واردات نفت مسکو از شروع ماه دسمبر آینده می‌باشد و عملاً واردات نفت خام اتحادیۀ اروپا در ماه آگست گذشته از روسیه به 1.7 ملیون بشکه در روز رسید؛ در حالی‌که در ماه ژانویه روزانه 2.6 ملیون بشکه وارد می‌نمود.» (منبع: اندپندنت عربی 12 سپتمبر 2022م) این تحریم‌ها شامل واردات نفت روسیه از طریق بحر می‌باشد و نه وارداتی‌که از طریق سایر لوله‌ها صورت می‌گیرد. ایالات متحدۀ امریکا برای اظهار همکاری با اروپا، عملاً اقدام به جبران نیمی از نفتی نمود که این اتحادیه قبلاً (پیش از بستۀ ششم تحریم‌ها) از روسیه وارد می‌نمود و سپس آن را متوقف کرد.

2. از جانب دیگر، مشخصاً اروپا از بحران شدید انرژی رنج می‌برد و بهای گاز و برق در آن دو برابر شده و دلیل آن، وابسته‌گی شدیدی است که اروپا قبل از جنگ اوکراین به منابع انرژی روسیه داشت. اگرچه بهای گاز طبیعی این روزها میان امریکا و اروپا چهار برابر متفاوت می‌باشد، اما این واقعیت در خصوص نفت صدق نمی‌کند؛ زیرا بهای نفت در تمام جهان تقریباً یک‌سان است؛ در حالی‌که بهای گاز به دلیل وجود لوله‌های انتقال یا ایستگاه‌های پالایش گاز مایع متفاوت می‌باشد. این بدان معنی است که بستۀ ششم تحریم‌های اروپا بالای روسیه منجر به کاهش عرضۀ نفت در اروپا به میزان 1.4 ملیون بشکه در روز خواهد رسید و انتظار می‌رود این کاهش بزرگ باعث افزایش بیش‌تر بهای نفت گردد که اگر تصمیم اخیر سازمان "اوپک پلس" مبنی بر کاهش تولد جهانی به میزان 2 ملیون بشکه در روز به آن علاوه گردد، در این صورت بهای نفت سر به فلک خواهد زد.

دوم) روسیه و تأثیرگذاری آن بر این روند:

1. در عین حالی‌که امریکا و دولت‌های اروپائی سعی دارند اقتصاد روسیه را محاصره نموده و آن را از درامد زیاد محروم نمایند، در عین حال این دولت‌ها علاقمند عرضۀ بیش‌تر نفت در بازارهای جهانی می‌باشند تا درامد روسیه از این ناحیه کاهش یابد؛ اما تصمیم اخیر سازمان "اوپک پلس" از عرضۀ مذکور می‌کاهد که در نهایت منجر به کاهش عرضه و افزایش قیمت‌ و سر انجام بهره‌برداری مالی روسیه خواهد شد؛ چیزی‌که دولت‌های مذکور نمی‌خواهند. درست است که امریکا برای قطع روابط اروپا با روسیه اهداف درازمدتی دارد، یعنی می‌خواهد رشته‌های واردات انرژی از روسیه به اروپا را قطع نماید؛ اما به مخمسه قرار دادن مسکو از نظر مالی نیز یکی از اهداف بزرگ امریکا به شمار می‌رود. اینجاست که قرار گرفتن عربستان سعودی در برابر این هدف امریکا تعجب‌برانگیز می‌شود.

2. در خصوص اهداف فوق‌الذکر امریکا و اروپا باید گفت که این دولت‌ها با جدیت تمام سعی دارند برای قیمت نفت روسیه سقف مشخصی تعیین و هم‌چنین برای گاز آن اعمال نمایند. به دلیل این‌که دولت‌های مذکور متوجه شده اند پس از آن‌که درامدهای روسیه از منابع انرژی آن در بازارهای اروپا به دلیل تحریم‌ها کاهش یافت، اینک توانسته برای نفت خود بازارهای جدیدی در هند، چین و کشورهای دیگری در آسیا پیدا نماید. هرچند روسیه نفت‌اش را برای کشورهای مذکور با بهای اندک می‌فروشد؛ اما بالا بودن بهای جهانی نفت در پی تحریم‌های اعمال شده بالای روسیه، به این کشور فرصت داده تا این تفاوت در قیمت را جبران نماید؛ به این معنی که درامد روسیه از درک نفت در مقایسه با دورۀ پیش از جنگ اوکراین تغییر نکرده و دلیل آن بالا بودن بهای جهانی نفت است. با توجه به این مسئله، مفکورۀ تعیین سقفی برای بهای نفت روسیه به هدف محاصره نمودن درامد مسکو از نفت مطرح گردید و در عین حال، عرضۀ نفت در بازارهای جهانی کافی باشد و به این ترتیب؛ بهای نفت از نظر این دولت‌ها معقول باقی بماند. البته اعمال سقف مشخصی برای بهای نفت روسیه هنوز زیر بررسی است و دولت‌های اروپائی و امریکا جرأت نکرده اند؛ با توجه به پیامدهای این اقدام برای بهای جهانی نفت عملاً دست به کار شوند؛ زیرا ممکن است روسیه صدور نفت‌اش را به کشورهایی‌که قصد تعیین سقفی برای بهای نفت آن دارند، کاملاً قطع نماید.

سوم) انتخابات کانگرس امریکا:

1. انتخابات نیمه دوره‌ای کانگرس امریکا به تاریخ 8 نومبر 2022م بر گزار می‎شود و حزب جمهوری‌خواهان، یعنی حزب دونالدترامپ، رئیس‌جمهور سابق امریکا امیدوار است در این انتخابات برنده شده و هردو مجلس کانگرس؛ پارلمان و سنا را در دست گیرد. این انتخابات از آن جهت اهمیت دارد که نتائج آن بالای انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2024م تأثیرگزار خواهد بود؛ انتخاباتی‌که حزب جمهوری‌خواه برای برگشتن به قدرت روی آن حساب باز نموده و برنامه‌ریزی دارد. در شرایط کنونی -که امریکا به شدت از دوپارچه شدن رنج می‌برد- تصمیم سازمان "اوپک پلس" مبنی برکاهش تولید، ابعاد عمیق داشته و به انتخابات ریاست‌جمهوری امریکا مرتبط می‌باشد؛ یک طرف حزب دموکرات و شرکت‌های تکنالوژی که از آن حمایت می‌کنند و طرف دیگر حزب جمهوری‌خواه با حمایت شرکت‌های نفت. اینجاست که تصمیم عربستان سعودی مبنی بر همراهی با سازمان اوپک پلس در کاهش تولید نفت، حساسیت برانگیز می‌شود.

2. دلیل اصلی حساسیت مذکور، مرحله بسیار سرنوشت‌سازی است که امریکا در آن قرار دارد، یعنی یک ماه پیش از انتخابات کانگرس: «ائتلاف کشورهای تولیدکنندۀ نفت "اوپک+" به تاریخ 5 اوکتوبر سال جاری اعلان نمودند که تولید نفت‌شان را از ماه نومبر تا دوملیون بشکه در روز کاهش خواهند داد. این اعلان منجر به افزایش بهای نفت تا حدود 10% گردید، در حالی‌که یک هفته قبل از آن تا حدودی کاهش داشت.» (منبع: اناضول 12 اوکتوبر 2022م) این نتیجۀ قطعی تصمیم "اوپک پلس"، یعنی بالارفتن بهای نفت، دقیقاً همان چیزی است که سعودی در حمایت‌ از تصمیم اوپک پلس دنبال آن می‌باشد. به دلیل این‌که قیمت مواد سوخت در امریکا برای رأی‌دهندۀ امریکائی حساس بوده و بالارفتن آن، دیدگاه رأی‌دهنده را تغییر داده، او را از بایدن و حزب دموکرات‌اش دور کرده و تشویق خواهد نمود که به کاندیدان حزب جمهوری‌خواه رأی دهد. از جمله نشانه‌های ثبوت این ادعا، اینست که امریکا با سعودی و دولت‌های خلیج در تماس شده و از آنان خواسته تا تصمیم "اوپک پلس" را یک ماه به تعویق اندازند؛ یعنی تا پس از انتخابات نیمه دوره‌ای پارلمان امریکا، «روزنامۀ وول استریت ژورنال گفته که عربستان سعودی درخواست‌های مسؤولین امریکایی مبنی بر تعویق انداختن تصمیم کاهش تولید نفت در چهارچوب گروه "اوپک پلس" را رد نموده است. روزنامۀ مذکور به نقل از منابعی‌که در جریان گفتگوها بوده اند، می‌گوید که مسئولین امریکائی چند روز قبل از نهائی شدن تصمیم مذکور در پنجم اوکتوبر با همتایان شان در عربستان سعودی و سایر دولت‌های تولید کنندۀ نفت خلیج در تماس شده و از آنان خواسته بودند تصمیم شان را یک ماه دیگر به تعویق بیندازند؛ اما آنان این درخواست را رد کردند. برخی افراد -که در جریان این امور قرار دارند- گفته اند که شماری از مسئولین دولت امریکا جهت وادار نمودن سعودی برای به تعویق انداختن تصمیم‌اش یک سلسله اعمال فشارهای سختی را راه‌اندازی نموده اند. به گفتۀ روزنامۀ مذکور، مسئولین قصر سفید چندین بار با محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی در تماس شدند و جانیت یلین وزیر خزانه‌داری امریکا با وزیر مالی سعودی تماس گرفته است.» (منبع: الحرة 11 اوکتوبر 2022م) به این ترتیب، روشن می‌شود که تصمیم کاهش تولید نفت پیش از انتخابات، برای حزب دموکرات و ادارۀ حکومت بایدن به شدت حساسیت‌برانگیز است و این اداره سعی نمود آن را به تعویق اندازد، اما موفق نشد.

3. با توجه به موارد فوق، روشن می‌شود که هدف سعودی از حمایت قاطع‌اش از تصمیم "اوپک پلس" در کاهش تولید نفت به میزان بسیار زیاد (2 ملیون بشکه در روز)، این نیست که به درامد روسیه‌ کمک نماید؛ روسیه‌ای‌که غرب با آن سر دشمنی دارد! و نیز هدف سعودی این نیست که بحران انرژی را در اروپا عمیق‌تر نماید؛ زیرا سعودی ناتوان‌تر از آن است که بتواند در برابر اروپا قرار گیرد؛ مگر این‌که بادارانش در واشنگتن از آن بخواهند. هم‌چنین روشن می‌شود که عربستان سعودی همراه با بادارانش در امریکا قصد دارند شانس حزب جمهوری‌خواه؛ حزبی را ‌که ترامپ عضو آن می‌باشد، در انتخابات بالا ببرد. این اوضاع نشان می‌دهد که زندگی سیاسی در امریکا تا چه حد در معرض دو پارچه شدن قرار دارد؛ در حدی‌که یک حزب برای ضربه زدن به منافع حزب دیگر با طرف‌های خارجی همکار می‌شود، حتی اگر حزب رقیب حکومت را در دست داشته باشد!

4. ادارۀ حکومت بایدن علیه عربستان سعودی و تصمیم آن سخت ابراز خشم و انزجار نمود. «بایدن در گفتگویی با شبکۀ "سی ان ان" در شام سه شنبه گفت: کاری را که "سعودی‌ها" در همرای با روسیه انجام دادند، عواقبی خواهد داشت. بایدن اشاره نمود که: وقت آن رسیده که واشنگتن در خصوص روابط‌اش با عربستان سعودی تجدید نظر نماید.» (منبع: اناضول 12 اوکتوبر 2022م) هم‌چنین: «کارین جان بیبر سخن‌گوی قصر سفید گفت که رئیس‌جمهور بایدن از همان شروع کار اداره‌اش به صراحت می‌گفت که لازم است با سعودی روابط متفاوت داشته باشیم. سخنگوی مذکور افزود که واشنگتن روابط با سعودی را بررسی نموده و تحولات را در جریان هفته‌های آینده با مشورۀ پارلمان دنبال خواهد نمود. وی هم‌چنین افزود: تصمیم "اوپک پلس" نشان می‌دهد که سعودی در خصوص سیاست‌های مربوط به انرژی با روسیه هم‌پیمان شده است.» (منبع: الجزیره نت 12 اوکتوبر 2022م)

چهارم) این‌که پیش‌بینی‌ها در این خصوص چیست؟ باید گفت:

1. شکی نیست که کاهش تولید توسط سازمان "اوپک پلس" به مقدار دو ملیون بشکه در روز، تصمیمی است که به هدف زیر فشار قرار دادن شدید عرضۀ نفت اتخاذ گردیده. ادارۀ حکومت بایدن حتی پیش از این تصمیم، مصمم بود که برای شش ماه یک ملیون بشکه از ذخیرۀ اضطراری امریکا را پس گیرد تا با افزایش بهای مواد سوخت در ایالات متحده مقابله نماید و به این ترتیب، ادارۀ بایدن در انتخابات پارلمانی متضرر نشود و نیز در برابر روسیه قرار گرفته باشد. «جوبایدن رئیس‌جمهور امریکا از راه‌اندازی فعالیت‌های بی سابقه‌ای در خصوص ذخایر نفت امریکا و روی دست گرفتن اقداماتی برای مجازات شرکت‌های نفت به دلیل عدم افزایش تولید اجاره‌های به کارگرفته نشده در مناطق فدرالی خبر داد. قصر سفید در این خصوص گفته: رئیس‌جمهور پس از مشوره با هم‌پیمانان و شرکاء، بزرگ‌ترین روند به کارگیری ذخایر نفت در طول تاریخ را اعلان خواهد نمود؛ طوری‌که در شش ماه پیش‌رو، روزانه به گونۀ متوسط یک ملیون بشکه اضافه به بازار عرضه خواهد شد.» (منبع: سی ان ان عربی 31 مارچ 2022م)

2. به این ترتیب واضح می‌شود که رئیس‌جمهور امریکا چگونه سعی دارد پیش از انتخابات پارلمانی بازار مواد سوخت داخلی را آرام نماید؛ در حالی‌که سعودی درخواست‌های بایدن برای افزایش تولید را نمی‌پذیرد و سرانجام که یک ماه به انتخابات پارلمانی مانده، اقدام به حمایت از تصمیم "اوپک پلس" مبنی بر کاهش شدید تولید نفت می‌نماید؛ بلکه عربستان سعودی حتی از این هم پا فراتر گذاشته و میزان نفت وارداتی‌اش از روسیه را دو برابر نموده است. اظهارات "ریفینیتیف ایکون" نشان می‌دهد که: «عربستان سعودی 647 هزار تن نفت از روسیه وارد نموده که معادل 48 هزار بشکه در هر روز می‌شود. سعودی این نفت را در جریان ماه‌های اپریل تا جون و از طریق بندرهای روسیه و استونیا تسلیم شده است. این مقدار نفت دو برابر مقداری است که سعودی در همین مدت در سال 2021م از روسیه وارد نموده بود.» (منبع: الحره 15 جولای 2022م) این خود دلیلی است بر دسیسه‌ای بزرگی که سعودی در توافق با شرکت‌های نفت امریکا و حزب جمهوری‌خواه امریکا برای مختل نمودن سیاست بایدن برعلیه روسیه و در برابر بهای جهانی نفت راه‌اندازی نموده است.

اگر تماس‌های شماری از ارکان ادارۀ حکومت پیشین ترامپ مانند جارید کوشنر با سعودی را به موارد فوق علاوه نماییم، به خوبی روشن خواهد شد که عربستان سعودی سیاست‌های نفتی خود را با حزب جمهوری‌خواه امریکا، به ویژه تیم ترامپ رئیس‌جمهوری پیشین و شرکت‌های نفتی امریکایی وابسته به حزب جمهوری‌خواه هماهنگ می‌نماید، مخصوصاً با توجه به این‌که شرکت‌های مذکور دست باز و بلندی در نفت سعودی دارند.

3. شکی نیست که این سیاست‌هایی را که سعودی در قبال امریکا پیش گرفته در روزهای آینده آن را در معرض فشارهایی از جانب ادارۀ ترامپ قرار خواهد داد؛ چنان‌چه ادارۀ بایدن پیش از این اعلان نموده بود که پس از تصمیم "اوپک پلس" مبنی بر کاهش شدید تولید نفت، در پی تجدید نظر در روابط خود با سعودی می‌باشد. حتی برخی از مسئولین ادارۀ بایدن ادعا می‌کنند که سعودی با روسیه در ارتباط می‌باشد: «بایدن رئیس‌جمهور امریکا تأکید نمود که تصمیم سعودی برای کاهش تولید نفت در چهارچوب اوپک پلس "بی پیامد" نخواهد بود. وی تأکید نمود که زمان "تجدید نظر" در روابط با سعودی فرا رسیده. از جانب دیگر، جون کربی سخن‌گوی شورای امنیت ملی امریکا نیز تأکید نمود که رئیس‌جمهور دستور "ارزیابی مجدد" روابط میان ایالات متحده و سعودی را داده.» (منبع: الحرة 12 اوکتوبر 2022) هم‌چنین بوب مینیندیز یکی از سناتورهای متنفذ دموکرات به شدت از رئیس کمیتۀ روابط خارجی سنای سعودی انتقاد نموده و ادعا نمود که «ریاض در جنگ وحشیانۀ روسیه علیه اوکراین به گونۀ فعال از روسیه حمایت می‌کند. وی که در تلویزیون CNN صحبت می‌نمود گفت: بگذارید در این خصوص کاملاً روشن و واضح صحبت کنیم. پوتین و حکومت شاهی عربستان سعودی در ایالات متحده قرار دارند. وی تأکید نمود که: سعودی هم‌پیمان قابل اعتمادی نیست.» (منبع: الحرة 12 اوکتوبر 2022م) شکی نیست که سعودی به خاطر منافع روسیه اقدام به این کارها نمی‌کند؛ چنان‌چه در سال 2020م و در جریان حکومت ترامپ برای وادار نمودن روسیه به کاهش تولید نفت، منافع روسیه را زیر فشار قرار داد، چنان‌چه در پاسخ به پرسش مان زیر عنوان "بحران نفت و پیامدهای آن" که به تاریخ 29 اپریل 2020م منتشر نمودیم، به این موضوع پرداختیم. بنابر این نباید حتی تصور نمود که سعودی برای کمک به روسیه علیه امریکا قرار گرفته، بلکه مطمئن باید بود که حکام سعودی مزدوران سروپا قرص امریکا می‌باشند.

پنجم: اینست واقعیت سیاست نفتی سعودی در حال حاضر، سیاستی‌که به وضوح با تمایلات ادارۀ حکومت بایدن در تناقض قرار دارد؛ اما هم‌خوان و هم‌نوا با تمایلات حزب جمهوری‌خواه امریکا و شرکت‌های نفتی امریکاست که از این حزب حمایت می‌کنند؛ شرکت‌هایی‌که از یک طرف می‌خواهند با افزایش بهای نفت سود بیش‌تری بدست آورند و از طرف دیگر و مهم‌تر، قصد دارند طرف‌داران دیموکرات بایدن را در انتخابات نیمه‌دوره‌ای پیش‌روی کانگرس از صحنه دور نمایند، به امید این‌که حزب جمهوری‌خواه بتواند هردو اتاق کانگرس را در اختیار بگیرند و به این ترتیب، راه‌شان برای برگشتن به پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2024م هموار گردد.

اگر سعودی و برخی از دولت‌نماهای نفتی خلیج اراده می‌کردند که بازارهای نفت، اعم از بازاریابی و قیمت نفت را به نفع خود و منافع مردم خود جهت دهند، قطعاً توان و امکانات آن را داشتند، اما چنین فکری حتی در تصور این حکام مزدور نمی‌گذرد؛ زیرا مزدوری و تن دادن برای بیگانه‌گان با خون آنان عجین گشته؛ درست همان‌طور که دشمنی با اسلام و اهل اسلام نیز با خون آنان عجین شده است. پس هرگز نفت مسلمانان به عنوان سلاحی کشنده از اختیار دشمنان اسلام بیرون و در دست خود مسلمانان قرار نخواهد گرفت، مگر توسط دولت خلافتی‌که به خواست الله متعال به زودی برپا خواهد شد.

﴿ویومئذ یفرح المؤمنون (4) بنصر الله ینصر من یشاء و هو العزیز الرحیم

ترجمه: و در آن روز مؤمنان شادمان می‌شوند؛ به نصرت الله، اللهی‌که هرکی را بخواهد نصرت می‌دهد و او شکست‌ناپذیر و بخشنده است.

ادامه مطلب...

اطفال افغانستان و منافقت غرب

پس از ختم اشغال آمریکا در افغانستان و به قدرت رسیدن طالبان، فشارهای غرب علی‌الرغم برخی دیگر از تصمیماتش علیه طالبان افزایش یافته است؛ آن‌هم پس از آن‌که طالبان تصمیماتی را در رابطه به تحمیل حجاب بالای زنان و تفکیک طبقاتی میان زن و مرد اتخاذ کردند که در تناقض با تمدن و سبک زندگی غربی قرار دارد.

 رسانه‌های غربی گردبادی از گزارشات و اخبار را ایجاد کرده‌اند که در آن اسلام سیاسی، اساساً طالبان را به عنوان آفت/بلای معرفی می‌کند که با آن می‌توانند غرب را از اسلام بترسانند.

سازمان ملل و سازمان‌های وابسته به آن، در باره اطفال افغانستان نگران هستند و در مورد آن‌ها نسبت به طالبان در هراس اند! در یک تصویر تکراری، غرب لطف و مهربانی‌اش را نسبت به رنج اطفال افغان برای ما نشان می‌دهد که گویا اطفال افغان از تحصیل محروم اند، از تبعیض جنسیتی رنج می‌برند و مجبور به کار کردن می‌شوند، و این‌که اگر از یکی آن‌ها بپرسید چه آرزویی در سر دارند، آن‌ها نمی‌دانند. در گزارشی‌که توسط سازمان حمایت از اطفال"Save the Children" تهیه و توسط ABC News  نشر گردید، اعلام کرده که یک تحقیق بالای 1400 طفل و 1400  مراقبت کنندگان اطفال صورت گرفته، نشان می‌دهد که فیصدی خانواده‌هایی‌که می‌گفتند فرزند کارگر دارند، از ماه دسامبر تا ژوئن از 18درصد به 22درصد افزایش یافته است. این گزارش می‌افزاید: «این نشان می‌دهد که بیش از یک میلیون طفل در سراسر کشور مشغول بکار هستند.»

این گزارشات رسانه‌ای فاقد تخصصی بودن و دقت در کار هستند؛ چون مبتنی بر توهم  و تصورات از قبل تعین شده تحریر شده و 40 میلیون تن را از احصایه‌ای که بالای 1400 طفل انجام شده، مورد قضاوت قرار داده است. سپس گزارش حاکی از وجود یک میلیون طفل کارگر زمانی منحیث خبر تأیید می‌شود که ذهن غربی آن را به میل خود بسازد و از آن برای متقاعد کردن مردم به آن‌چه فکر می‌کند، استفاده نماید.

همدردی غرب سرشار از غم و اندوه اطفال افغانستان است؛ اطفالی‌که در زمستان و تابستان برای تأمین غذای خانواده‌های شان کار شاقه می‌کنند؛ اما غرب این را به یاد نمی‌آورد که منابع این سرزمین را به تاراج می‌برد تا خودش در رفاه زندگی کند! غرب برای طفل افغانی‌که برای زنده ماندن کار می‌کند و دختری‌که محجبه است، می‌گرید؛ اما از این‌که سالیان متمادی این سرزمین را تحت اشغال داشت، هزاران طفل را به قتل رساند و طعم فجایع را به این سرزمین چشاند، چشم‌پوشی می‌کند! غرب از اطفال یمن و آفریقا، که ثروت و منابع شان را کشورهای غربی به تاراج بردند، چشم‌پوشی می‌کند؛ اطفالی‌که همین‌طور رها شده اند تا از گرسنگی بمیرند! غرب از اطفال سوریه و فلسطین، که توسط یهودیان و روس‌ها به قتل می‌رسند، چشم‌پوشی می‌کند؛ اما فقط برای اطفال اوکراین نگران است! شاید بخاطر این باشد که آن‌ها برخلاف اطفال افغانستان و مسلمانان آسیای‌میانه جلد سفید و چشمان آبی دارند!

تلاش غرب برای تحریف تصویر اسلام با به چالش کشاندن قابلیت طالبان در اداره امور کشور، یک تلاش بدخواهانه و ناموفق خواهد بود. ان شاءالله! چون اسلام قانون عادلانه الله سبحانه و تعالی است که باطل بر آن تأثیر نمی‌گذارد! اسلام توسط طالبان نمایندگی نمی‌شود؛ بلکه این طالبان است که توسط اسلام شناخته شده و مورد قضاوت قرار می‌گیرند!

اسلام با نظام‌های اقتصادی خود و سیاست رسیدگی به امور امت می‌تواند به زندگی مرفه و کافی دست یابد و حق کامل خوراک، پوشاک و مسکن را برای هر فردی بدهد؛ اما این امر زمانی صورت می‌گیرد که اسلام به شکل درست و کامل تطبیق شود و آن‌هم در داخل یک نظامی‌که پاشیده و پارچه‌پارچه نبوده و یا این‌که بخواهد به تدریج اسلام را تطبیق کند و بدون این‌که به سوی کدام قدرتی رجوع کند، به جز از قدرت الله سبحانه و تعالی که یگانه و شکست‌ناپذیر است! به زودی شاهد این امر خواهیم بود! ان شاءالله! و این چیزی‌ست که غرب به خوبی آن‌را می ‌داند و سعی دارد تا برای جلوگیری و دفع آن از مردم به سیاست توطئه پناه ببرد؛ اما الله سبحانه و تعالی وعده داده و ما به بازگشت با شکوه آن ایمان داریم که در آن امت ما سر بلند خواهد بود، فرزندان ما آینده روشنی خواهند داشت و دشمن ما آن‌چه را که شایستۀ آن است، ان شاءالله خواهد دید!

﴿أَمْ يُرِيدُونَ كَيْداً فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ﴾ [طور: 42]

ترجمه: یا قصد توطئه (علیه پیامبر) را دارند، سپس این کافران هستند که قربانی مکرهای خویش می‌شوند.

بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم عبدالرحمن قاطع

 

ادامه مطلب...

مصر کنانه و دسائس متعدد برای پایان بخشیدن به فعالیت­های اسلامی!

  • نشر شده در سیاسی

(قسمت سوم)

در قسمت گذشته به تشخیص وضعیت داخلی مصر و به نقشه­های درازمدتی‌که استعمار به منظور جلوگیری از وقوع یک تحول اساسی در سرزمین مصر وضع کرده، رسیدیم تا در نتیجه امور از دست استعمار بیرون نشود و در عین حال، به خاطر ازدیاد فشارها در تمام عرصه­ها، از کودتای سرتاسری مردم نیز جلوگیری شود. قبل از بیان طرح­های استعمار علیه سرزمین کنانه، باید واقعیتی را که این روزها سرزمین کنانه در آن بسر می­برد، مورد بررسی قرار داد و از آن جویا شد. مهم­ترین مواردی‌که واقعیت آن را به تصویر می­کشاند و در سرعت حوادث آن و در سیاست­ها و پلان­هایی‌که غرب برایش طرح می­کند، نقش بسزایی دارد، عبارت اند از:

 توجه همگانی مردم مصر به اسلام: ماجرای میدان التحریر را قبلاً بیان کردیم و خود گواه زنده‌ای به توجه زیاد مردم آن نسبت به اسلام و مخصوصاً تطبیق آن است؛ جایی‌که یک میلیون تن و یا بیشتر از آن به شهادت رسیدند و به نام «جمعة تطبیق شریعت» در میدان التحریر نام نهاده شد. این امر نشان دهنده خیر بزرگی از سوی مردم کنانه است! مردم آن با وجود تمام ابزار گمراه­سازی، مانع و بدخواه اسلام مردمان خوب و طیب می­باشند و تاریخ معاصر مصر به لحاظ حرکت­های فراوانی‌که در آن عرض وجود نموده و شعار اسلام و پرچم آن را حمل کرده، گواه این امر است. توجه اکثریت رهبران ارتش مصر در سال­های گذشته، جنگ برای آزادسازی مسجدالاقصی و فلسطین بوده که این توجه ناشی از محبت شان نسبت به اسلام و تنفر نسبت به دشمن شان، یهود بود. این امر با وجود ظلم و ستم، قهر و غضب و قید و بند، هم‌چنان ادامه خواهد داشت و محبت اسلام در قلوب‌شان جای دارد و اگر در این باره، همه­پرسی انجام می­شد، مدعیان اسلام از عموم مردم گرفته تا غیرشان از 95درصد فراتر می­رفت.

 تنبیه سختی‌که انقلاب 2011م علیه رژیم و مردانش بر جا گذاشت؛ مخصوصاً سرکوب­های وحشیانه‌ای که در در میدان التحریر و جاهای دیگر صورت گرفت. همین‌گونه تلاش­های رژیم برای ایجاد فتنه در میان فرزندان مصریان؛ مخصوصاً موضوع بمب­گذاری‌ها علیه قبطیان و تلاش برای الحاق آن به مسلمانان و آنچه که در منطقه العریش و سیناء به دلیل عملیات نظامی علیه یهودیان و هم‌چنین وجود مخالفان شدیدی از سوی قبائل آنجا علیه رژیم در آن منطقه اتفاق افتاد. مردم مصر هنوز با درد و رنج­های حوادث و جنایاتی بسر می­برند که آن رژیم در میدان التحریر و دیگر شهرهای مصر مرتکب شد.

فقر شدید و بیکاری فزاینده در بین مردم مصر، به ویژه در دوران کرونا و اقدامات همراه و در جریان جنگ کنونی اوکراین و اقدامات همراه مربوط به واردات گندم و بالا رفتن اسعار و کمبود شدید غلات در داخل مصر...؛  در واقع موضوع فقر در داخل مصر حاکی از یک فاجعه واقعی و هم‌چنین هشداری از یک انفجار است؛ چرا که برخی از آمارها طبق گفته مقامات رسمی حاکی از آن است که نسبت فقر در سال جاری به 30 درصد رسیده است. هرچند به گفته برخی از کارشناسان اقتصادی، درصد واقعی در مقایسه با حداقل مقدار کافی برای رفع نیازهای فرد بیشتر از درصدی مذکور است. این درصد را خط فقر می­نامند که 857 لیره مصر است و حدود 44 دلار در ماه می­شود! درصدی ارائه شده از سوی مراکز رسمی آمار بیان­گر اینست که حدود 30 میلیون از مردم مصر زیر خط فقر زندگی می­کنند، با آن‌که درصد صحیح و واقعی زیادتر است؛ چرا که نسبت بیکاری طبق آمار رسمی بیشتر از 7 درصد است و این نسبت، به فقر علاوه می­شود و به حدود 37درصد می­رسد. اگرچه این آمارهای رسمی نادرست هستند؛ زیرا رژیم­های جهان عرب میزان فاجعه­هایی را که مردم‌اش با آن گرفتارند، فاش نمی­کند. در برخی مناطق مصر، نسبت فقر به 40 درصد و نسبت بیکاری به 50 درصد می­رسد. در بیانیه ولاء جاد الکریم، مدیر بخش مرکزیی "تلاش برای زندگی کریمانه" از وزارت انکشاف محلی 2020م آمده است که گفت: «تعداد روستاهایی‌که نسبت فقر در آن‌ها از 50 درصد بیشتر است، به 1000 روستا می­رسد.» و در تحقیقی از سوی بانک جهانی در سال 2020م چنین آمده است: «حدود 60 درصد از جمعیت مصر یا فقیر هستند و یا سخت نیازمند.»

در واقع، نسبت فقر در مصر در حال افزایش است، عکس آنچه که رسانه­های حکومتی ادعا می­کنند. دلیل آن اینست که هربار دولت از نهادهای بین­المللی  قرض می­گیرد. طبق شرایط صندوق بین­المللی پول و سایر نهادهای قرض­دهنده، پوشش برخی از کالاها را بیشتر می­کند، مالیات­ را افزایش می­دهد و قیمت­ها را بالا می­برد. بر اساس داده­های بانک مرکزی مصر، ارزش بدهی‌های خارجی تنها از سال جاری 2022م حدود 157.8 میلیارد دلار شده و ارزش اقساط حاصل از این بدهی­ها و خدمات آن به 20 میلیارد دلار می­رسد. مصر در پایان سال 2016م با صندوق بین­المللی پول قراردادی را منعقد کرده بود که بر اساس آن 12 میلیارد دلار برای مدت سه سال در ازای انجام اصلاحات اقتصادی دریافت کرد که این اصلاحات شامل آزادسازی نرخ ارز، لغو یارانه سوخت و اعمال مالیات بر ارزش افزوده بود. هم‌چنین در پی گسترش همه­گیری کوید-19 برای مقابله با اثرات اقتصادی آن، قرض دیگری به ارزش 8 میلیارد دلار دریافت کرد.

ازدیاد دایره ظلم و بی­عدالتی: رژیم مصر طی سال­های گذشته حملات وحشیانه­ای از قبیل سرکوب، تروریسم، زندان و اعدام انجام داده است. در دهه­های پنجاه و شصت قرن گذشته، زندان­های مصر شاهد عملیات­های وحشتناک سرکوب و اعدام­های دسته­جمعی بود که در رأس آن از اعدام دو عالم سیدقطب و عبدالقادر عوده رحمهم‌االله توسط عبدالناصر را می­توان یادآور شد. در دوران عبدالفتاح سیسی، رئیس جمهور کنونی از سال 2014م تاکنون بیش از 1000 مورد احکام اعدام ثبت شده که از این تعداد، 43 مورد آن تنها در چهار سال اجرا شده است و در این اواخر حکم اعدام برای 50تن دیگر تأیید شده است. (منبع: پایگاه خبری انترنتی الجزیره، 28/2/2019م) و سایت عربی21 به تاریخ 18/9/ 2021م از سوی سازمان­های حقوق بشر مصر گزارشی را ارائه کرد: «تعداد کشته شدگان در داخل زندان­های مصر به 1095تن رسیده است که بیشترین درصد آن‌ها را سیاست‌مدارانی تشکیل می­دهند که از زمان کودتای نظامی 2013م در زندان بسر می­بردند.» و سازمان "کمیته عدالت" حاکی از آنست که در سال 2021م تنها در 36 روز، 10 مورد مرگ ومیر اتفاق افتاد؛ یعنی در هر 3 روز یک مورد مرگ مشاهده شده است. سایت الجزیره به تاریخ 4/11/2011م گزارشی را منتشر ساخت که در آن چنین آمده بود: «گزارشی از سوی یک سازمان مستقل حقوق بشر مصر با اشاره به افزایش تعداد زندان­ها و زندانیان از زمان انقلاب 2011م شرایط سخت زندان­ها را آشکار ساخت. در گزارشی‌که از شبکه عربی اطلاعات حقوق بشر تحت عنوان "در انتظار تو" نشر شده است، چنین ذکر شده که: 78 زندان، از جمله 35 زندان پس از انقلاب کودتای ژانویه... در مورد شرایط سخت زندانیان و زندان­ها در مصر.» این گزارش بیان­گر آنست که تعداد زندان­های جدیدی‌که پس از کودتای ژانویه، حکم تأسیس آن صادر شده به 35 زندان می­رسد و با 43 زندان اصلی که قبل از کودتا وجود داشت، جمعاً 78 زندان می­شود. سازمان حقوق بشر، تعداد زندانیان، محبوسین و بازداشت شدگان در مصر را تا اوایل مارچ 2021م در حدود 120 هزار زندانی تخمین زده است که از جمله حدود 65هزار زندانی سیاسی و غیرسیاسی و حدود هزار زندانی هم تاکنون اسباب بازداشت‌شان معلوم نیست! هم‌چنین برآورد کرده است که تعداد زندانیان محکوم در مجموع حدود 82هزار و تعداد زندانیان موقت حدود 37 هزار است.

ادامه دارد...

برگرفته از شماره 142جریده الرایه

نویسنده: حمد طبیب

مترجم: محمد مزمل

 

ادامه مطلب...

اردوغان... از نام فلسطین به کام یهود!

  • نشر شده در سیاسی

حکام و سیاست‌مداران مسلمانان، به ویژه رئیس جمهور و وزیر خارجه ترکیه با اظهارات توخالی، که هیچ ربطی به واقعیت ندارد، حتی واقعیت آن را تکذیب می‌کند، به دروغ‏بافی و منحرف کردن رأی عامه عادت کرده‏اند؛ چنانچه وزیر خارجه ترکیه ابراز داشت: «مهم است که در اسرائیل سفیری داشته باشیم تا پیام‏های ما را به صورت مستقیم به تل‏آویو برساند، و این کار برای دفاع از فلسطین است.» پیش از آن، خبرگزاری دولتی آناضول به تاریخ 20/04/2022م، اظهاراتی را به نقل از اردوغان منتشر نمود که در آن گفته است: «روابط ما با اسرائیل برای دفاع از قضیۀ فلسطین است.» وی این اظهارات را در جریان سخنرانی‌اش در جمع نمایندگان پارلمانی حزب عدالت و توسعه مطرح نمود. اردوغان هم‌چنین گفت: «واضح است که راه دفاع از آرمان فلسطین، داشتن رابطۀ منطقی و متعادل با اسرائیل است.» حکام ترکیه هیچ علاقه‏ای به فلسطین و مردم آن ندارند و با تظاهر به همدردی با مردم این سرزمین، می‌خواهند با قضیه‌شان تجارت کنند. این نیرنگ تکراری دیگر بالای این امت شریف، به ویژه مردم فلسطین بی‌اثر شده است؛ طوری‌که واقعیت، ادعاهای‌شان را تکذیب می‏کند؛ چنانچه اردوغان در گذشته گفته بود: «روابط ترکیه و اسرائیل برای منطقه اهمیت حیاتی دارد.» (منبع: آژانس خبری ترکیه) اردوغان افزود: «مخالف از سرگیری روابط ترکیه و اسرائیل در روند طبیعی آن نیستم.» با اشاره بر این‌که: «عادی‌سازی روابط میان دو کشور به نفع تمام منطقه است.»

قضیۀ فلسطین کجا و اظهارات دروغین اردوغان، دوست صمیمی این رژیم مسخ‌شده کجا؟! اظهارات توخالی را که اردوغان هر ازگاهی به نام حمایت از قضیۀ فلسطین مطرح می‌کند و در آن مهارت دارد، تنها به هدف تحریک احساسات می‌باشد و بس. سه سال بعد از انتصاب‌اش به عنوان نخست‏وزیر ترکیه، در سال 2005م، از اسرائیل بازدید کرد و دسته گلی بر قبر تئودور هرتزل گذاشت.

سایت ترک‏پرس ضمن بیان اظهارات یووال اشتانیتز، وزیر انرژی اسرائیل به روابط مذکور نیز اشاره کرد. اردوغان همواره از لفاظی‌های مردم‌فریبانه خود درباره فلسطین و اسلام استفاده می‏کند؛ اما روابط اقتصادی مستحکمی با اشغال‏گران دارد. بر اساس گزارش منتشر شده به تاریخ 27 فوریه 2016 وزیر مذکور می‏گوید: «روابط تجاری میان دو کشور با وجود برخی اختلافات دیپلوماتیک در سال 2008 و 2013 تحت تأثیر قرار نگرفته و میزان تبادله تجاری میان طرفین در سال 2009 به دو میلیارد و 597 میلیون و 163 هزار دلار می‏رسد، و با وجود وخامت دیپلوماتیک روابط دو طرف، حجم مبادلات تجاری در سال 2014 به 5 میلیارد و 832 میلیون و 180 هزار دلار بوده است.»

اردوغان در مقایسه با اوضاع وخیم منطقه، رژیم یهود را یک دولت مهم و با ثبات سیاسی می‏داند و شاید کلید مصالحه تجاری او و کشورش نیز به گاز فلسطین مربوط شود که مهم‌ترین پشتیبان روابط میان طرفین به حساب می‌آید. از طریق پژوهشی‌که "دویچه وله" به زبان انگلیسی انجام داده و آن را به تاریخ 12 دسامبر 2017 نشر کرده، می‌توان این نظریه را به وضوح دنبال کرد؛ چنانچه کریستین بارکل، کارشناس امور ترکیه و مدیر موسسه هاینریش بل در ترکیه می‌گوید: «اردوغان دوست دارد خودش را ناجی مسلمانان در برابر ترامپ و اسرائیل نشان دهد و در این رویارویی ظاهری از مهارت‌های زبانی خود به منظور پیروزی در انتخابات پیش‌رو که به زودی خود را در آن کاندید خواهد کرد، استفاده می‌کند.» بارکل می‏افزاید: «شصت درصد گاز مورد نیاز ترکیه از روسیه تأمین می‏شود؛ اما می‏خواهد خود را از این سیطره نجات دهد؛ به ویژه به دلیل اوضاع سیاسی اخیر؛ از این رو در جستجوی یک تأمین کننده جدید، یعنی اسرائیل است.» پروفسور هاتیس کارهان یکی از مشاوران ارشد دولت ترکیه و ریاست جمهوری، در همین تحقیق می‌گوید: «اقتصاد فقط زبان اعداد و ارقام را می‏داند و صادرات ترکیه به (اسرائیل) طی چند سال گذشته از مرز 2.5 میلیارد دلار گذشته است و هم‌چنان در حال رشد بوده و به این معنی است که بازار اسرائیل یکی از مهم‌ترین بازارهای ترکیه در جهان به شمار می‌رود.»

علاوه بر این، وب‏سایت تحقیقات بین‌المللی پورتال تحقیقاتی، که توسط وزارت اقتصاد و تجارت ترکیه پشتیبانی می‌شود، همه موضوعات مربوط به تجارت میان اردوغان و رژیم یهود را در وب‏سایت خود می‏گذارد. لازم به ذکر است که در دوره حکومت حزب عدالت و توسعه، حجم مبادلات تجاری میان ترکیه و دولتی‌که اردوغان آن را "دولت اشغال و تروریزم" می‏خواند، نسبت به دوره قبل چهار برابر شده است!

داده‏ها این واقعیت‌ها را واضح می‏کند؛ چنان‌چه حجم مبادلات تجاری میان ترکیه و رژیم یهود در سال 2002 به 1.39 میلیارد دلار می‏رسید، اما در سال 2014 تا 5.83 میلیارد دلار افزایش یافت. این رقم تا سال 2017، سال سخنرانی‏های آتشین اردوغان علیه تصمیم دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، برای به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت دولت اشغالگر، در حال افزایش بود. اعداد و ارقام نشان می‏دهد که روابط میان ترکیه و رژیم یهود به طور مداوم در حال افزایش است و از حجم واردات و صادرات ترکیه با رژیم هیولا صفت، به وضاحت درک می‌شود که ترکیه در دوره اردوغان تحت نظارت حزب خود، اقتصاد اشغال‏گران را پشتیبانی می‌کند. بنابراین، با توجه به این‌که سالانه ترکیه و رژیم یهود ده‌‌‌ها میلیارد دالر داد و ستد می‌کنند، دشمنی ادعای سست و غیر واقعی به نظر می‌رسد؛ طوری‌که حجم صادرات ترکیه به رژیم یهود در همه‌ساله بیش از دو میلیارد دالر بوده و این مبلغی است که ترکیه را در تبادله هنگفت تجاری با این دولت‌ اشغال‌گر، در کنار آمریکا، آلمان و چین قرار می‏دهد.

نمی‏توان از آنچه ارقام در مورد افزایش نسبتاً ثابت در حجم حمایت ترکیه از اقتصاد رژیم اشغال‏گر نشان می‏دهد، فراتر رفت؛ چنانچه ترکیه از لحاظ اقتصادی و سیاسی در حمایت از رژیمی قرار دارد که اردوغان در همایش‏های عربی و بین‌المللی نام آن را فریاد می‏زند و آن را به تروریزم متهم می‏کند؛ مگر این‌که اردوغان، رئیس جمهور منتخب ترکیه و فروشنده خیالات به مسلمانان و مردم ترکیه، به همراه رژیم خود در صدر لیست دولت‏هایی قرار دارد که از لحاظ اقتصادی این رژیم زشت را حمایت می‏کنند!

کاری‌که اردوغان در عمل انجام می‏دهد، برعکس چیزی است که می‏گوید! او رژیم زشت یهود را در فلسطین تقویت می‏کند، اسباب زندگی را برایش فراهم می‌سازد و به مسلمانان خیانت می‏کند. ما خطاب به او و امثال او که رژیم یهود را می‌پرورانند، می‏گوییم که این وضعیت تا ابد ادامه ندارد؛ زیرا طوفانی در راه است که صندلی/چوکی‌‌های کج شما را درهم خواهد شکست! این طوفان همانا دولت خلافت راشده دوم بر منهج نبوت است که به زودی تأسیس خواهد شد، رژیم یهود را از ریشه برخواهد کند و سرزمین إسراء و معراج را از پلیدی آنان پاک خواهد نمود تا این مژده رسول الله صلی الله علیه وسلم محقق شود که فرمود:

«لَا تَقومُ السَّاعَۀ حَتَّی یُقَاتَلَ المُسلِمُونَ الیَهُودَ، فَیَقتُلُهُمُ المُسلِمُونَ حَتَّی یَختَبئَ الیَهُودِیُّ مِن وَرَاء الحَجَر وَ الشَّجَرُ، فَیَقُولُ الحَجَرُ أو الشَّجَرُ: یَا مِسلِمُ ی عَبدَ الله هَذَا یَهُودیٌّ خَلفِی، فَتَعَالَ فَاقتُلهُ، إلَّا الغَرقَدَ، فَإنَّهُ مِن شَجَرِ الیَهُودِ»

ترجمه: قیامت برپا نمی‌شود تا این‌که مسلمانان با یهود بجنگند و مسلمانان یهود را می‌کشند تا جایی‌که یهودی پشت سنگ و درخت پنهان می‌شود و آن سنگ و درخت می‌گوید: ای مسلمان! ای بنده الله! این یهودی در پشت من پنهان است، بیا و او را بکش! مگر درخت غرقد، زیرا درخت یهود است.

برگرفته از شماره 410 مجله الرایه

نویسنده: استاد عبدالخالق عبدون علی

مترجم: طه خالد

ادامه مطلب...

رنج و درد مسلمانان اویغور چه وقت پایان خواهد یافت!؟

  • نشر شده در سیاسی

من امروز برای شما در مورد یکی از مناطقی‌که مملو از فجایع، جنایت‌ها و کشتارگاه‌ها (سلاخ خانه‌ها) است، حکایت می‌کنم؛ منطقه‌ای که در آن نسل‌کشی در حال وقوع است و اهل آن منطقه با شدیدترین اشکال شکنجه روحی و جسمی می‌شوند که اصلاً عقل آن را تصور نمی‌کند. با وجود این‌که بیشتر از 20 میلیون مسلمان در اویغور سکونت دارد، آن‌جا کاملاً به یک زندانِ باز تبدیل شده است. به عبارت دقیق‌تر؛ منطقه‌ای است که انسانیت در آن دفن شده است. از همین معلومات اندک می‌توانید تصور کنید که آنچه در مورد آن صحبت می‌کنیم، همانا ترکستان شرقی است. بلی، اشتباه نکردید!

ترکستان شرقی به دلیل بدرفتاری به أهل آن توسط حاکمان کافر چین معروف و شناخته شده است. حتی گاهی اوقات مشکلاتی‌که در آن‌جا جریان دارد، از طریق وسایل ارتباط الکترونیکی در معرض دید قرار می‌گیرد؛ اما شکنجه، آزار و اذیت مسلمانان اویغوری هرگز متوقف نشده است؛ بلکه روش‌های آزار و اذیت متنوع و پیشرفته نیز شده است. بسا اوقات شاید بشنوید که اطفال در ترکستان شرقی کشته و یا به اردوگاه‌های اطفال انتقال داده می‌شوند که به نام کودکستان‌های قانونی "چینی نمودن شان" مسمی است، زنان در آنجا مورد تجاوز قرار می‌گیرند، مجبور به انجام کارهای زشت می‌شوند، از آن‌ها رحم‌های‌شان گرفته می‌شوند و تمام مسلمانان آنجا از پرداختن به عبادات و شعائر اسلامی و حتی از گفتن "السلام علیکم" در هنگام روبه روشدن... محروم اند.  به طور خلاصه، این منطقه‌ای است که در آن قتل‌های سیستماتیک جریان دارد و با اسالیب مختلف انجام می‌شود که انواع آن‌ها قابل شمارش نیست و نه هم زشتی‌های آن‌ها توصیف می‌شود.

چین کمونیست از هر فرصتی برای تحقق اهداف خود استفاده می‌کند و این بار هم از کشتار تدریجی مسلمانان اویغور به بهانه‌ مبارزه با کرونا استفاده نموده است. بیشتر از چهل روز است که تمامی اقلیم ترکستان شرقی به منطقه بسته تبدیل شده و دروازه هر قریه، کوچه، خانه‌ها و مجتمعات مسکونی در شهر را با آهن، جوشکاری نموده که باز کردن آن ممکن نیست؛ مگر توسط آهنگر وخروج هر انسانی از خانه‌اش محال و ناممکن می‌باشد. طور مثال؛ هنگامی‌که تصمیم "قرنطینه شهر گلجا" صادر شد، حکومت چین باشنده‌گان شهر را از رفتن به سوی هر مکانی منع کرده بود؛ یعنی بر ساکنان لازم و ضروری بود، در هر جایی‌که می‌بودند، باقی می‌ماندند؛ چه در راه‌ها، چراگاه‌ها و یا در خانه، اجازه نداشتند که به مکان دیگری بروند؛ حتی اجازه برگشت به خانه خود را هم نداشتند! مردم را تهدید می‌کردند که اگر قواعد و قوانین را مراعات نکنید، زندانی می‌شوید و اگر از اوامر پولیس و دستورالعمل‌ها نافرمانی کنند، فوراً با گلوله هدف قرار خواهند گرفت. ساکنان آن منطقه برای 20 روز کامل از خوردن، نوشیدن، استفاده ادویه و لوازم ضروری ممنوع شده بودند. در نتیجه‌ این محدودیت‌های سخت یا به عباره دیگر، پروژه ریشه‌کن نمودن مسلمانان اویغور، تعداد زیادی از اطفال، پیرمردها و زنان فوت کردند و حتی اطفال در خانه‌های خود از فرط گرسنگی درگذشتند؛ اما بقیه آن‌ها ناله می‌کنند و از درد گرسنگی فریاد می‌زنند. فریاد مظلومیت آن‌ها به آسمان رسیده و مادران به سبب عدم تحمل فریاد‌های اطفال‌شان داد و واویلا نموده می‌گویند: «من یک انسانم" و اطفالم نزدیک است، بمیرند!» خادم‌ها برای بعضی از آن‌ها خوراکی‌های را می‌دهند که حتی حیوانات هم از آن استفاده نمی‌کنند! این فقط یکی از عملیات حاکمان چین برای نابودی مسلمانان اویغوری است.

تمام این جنایت‌ها در برابر چشم دو میلیارد مسلمان صورت می‌گیرد؛ ولی چینی‌ها از خشم آن‌ها نمی‌ترسند؛ چون شجاعت خود را از خاموشی حاکمان خائن مسلمانان می‌گیرند که در مقابل اقدامات چین علیه مسلمانان ترکستان شرقی چشم‌پوشی می‌کنند. به تعبیر قرآن کریم، آن‌ها:

﴿صُمٌّ بُکمٌ عُميٌ فَهُم لَا یَعقِلُونَ﴾ [بقره: 171]

ترجمه: (آنان هم‌چون) کران و لالان و کورانند و (به سوی حق و حقیقت) راه بازگشت ندارند!

تمام این جنایت‌ها بیانگر بی‌پروایی حاکمان مسلمانان و هم‌چنین حقارت و جنایت‌های رهبران جهانی است که خود را جهان آزاد می‌پندارند؛ دولت‌هایی‌که به خاطر مرگ یک سگ به پا می‌خیزد؛ اما در مقابل مرگ هزاران انسان مسلمان از گرسنگی تکان نمی خورند! دولت‌های غربی به شمول امریکا و سازمان ملل -که مدام مدعی حقوق انسان، پاسدار آزادی و انسانیت هستند، هرگز و اصلاً کاری را برای جلوگیری از جنایات چین انجام نداده اند؛ چون آنان برای منافع خودشان، نه برای چیزی دیگری، حرکت می‌کنند و این کارشان بارها ثابت شده است.

امت اسلامی در غیاب دولت خلافت درد و رنج زیادی را کشیده است! اگر این امت مثل هارون رشید خلیفه‌ای می‌داشتند که در پاسخ به امپراتور بیزانس نوشت: «ای پسر زن کافر! پاسخ نامه‌ات را برایت نمی‌شنوانم، بلکه نشان خواهم داد!» و یا مثل معتصم، خلیفه‌ای می‌داشتند که در پاسخ به درخواست کمک یک زن مسلمان اسیر و مظلومی‌که به دست لشکر رومیان افتاده بود، لشکر بزرگی را فراهم آورد و شهر کاملی را فتح نمود! اگر این امت در حال حاضر نیز چنین خلفای با غیرت و با شهامتی می‌داشت، آیا چینِ ملحد می‌توانست برادران مسلمان مان را در سرزمین‌های‌شان در هم بکوبد؟! و آیا می‌توانست زنان مسلمان را مجبور به اعمال طاقت‌فرسا و زشت کند؟ نه، هرگز و ابداً چنین جرأتی را نمی‌توانست! ما هرگز پاسخ قتیبه بن مسلم باهلی به پادشاه چین را فراموش نمی‌کنیم. مسلمانان در زیر سایه دولت اسلامی با عزت زندگی می‌کردند! امروز نیز تنها راه نجات از ظلم چین همانا برپایی خلافت راشده است و بجز از این راه‌حل، هیچ راه‌حل دیگری ما را به عزت از دست‌رفته مان بر نخواهد گرداند.

لذا اویغورها مردم متدینی هستند، اعتقاد کامل به اسلام دارند و قرن‌های زیادی می‌شود که به دین خود متمسک می‌باشند؛ علی الرغم مشکلات، زندانی شدن، شکنجه و غصب اموال‌شان توسط کفار، هنوز استوار اند و ابداً تسلیم نمی‌شوند. آن‌ها جزء از امت اسلامی استند و تعذیب و شکنجه‌ای که می‌شوند، فقط بخاطر نسبت‌شان به اسلام است. الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿وَمَا نَقَمُوا مِنهُم إِلَّا أَن یُؤمِنُوا بِاللَّه العَزِیِزِ الحَمِیدِ﴾ [بروج: 8]

ترجمه: آن‌ها هیچ ایرادی بر مؤمنان نداشتند، جز اینکه به الله عزیز و حمید ایمان آورده بودند.

ای مسلمانان با عزت، نبی مان محمد صلی الله علیه وسلم در وصف مسلمانان فرموده است:

«مَثَلُ المُؤمِنِینَ فِي تَوَادِّهِم وَتَرَاحُمِهِم وَتَعَاطُفِهِم مَثَلُ الجَسَدِ؛ إِذَا اشتَکَی مِنهُ عُضوٌ تَدَاعی لَهُ سَائِرُ الجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَالحُمَّی»

ترجمه: افراد با ایمان در دوستی و نیکی به یکدیگر هم‌چون اعضای یک پیکر‌ اند که چون بعضی از آن رنجور شد و به درد آید، اعضای دیگر را قرار و آرامش نخواهد بود.

پس از شما می‌خواهم برای اعاده خلافت راشده بر منهج رسول الله صلی الله علیه وسلم سعی و تلاش نمائید؛ چون یگانه راه‌حل همین است که برادران مظلوم مان را در تمام بخش‌های جهان نصرت و یاری کنیم! تنها دولت خلافت است که به زودترین وقت شما را از زیر ظلم کفار نجات و به سوی عدل اسلام می آورد و یا به سخن دیگر، شما را به سعادت دنیا و آخرت می‌رساند.

برگرفته از شماره 410 جریده الرایه

نویسنده: استاد آسیه اویغوری

مترجم: پارسا «امیدی»

 

ادامه مطلب...

مصر کنانه و دسائس متعدد برای پایان بخشیدن به فعالیت­های اسلامی

  • نشر شده در سیاسی

(قسمت دوم)

در قسمت گذشته از فضائل مصرکنانه و تاریخ بزرگ آن در طول زمان­ها و هم‌چنین از ذکر خیر خودش و مردم آن در احادیث مصطفی صلی الله علیه وسلم سخن به عمل آوردیم. در این قسمت به مبحث علم و علماء رسیدیم و قصد داریم تا آن را در طول تاریخ مصر و در جریان قرن­های متمادی تاکنون مورد بررسی قرار دهیم.

مصر کنانه در طول تاریخ طولانی اسلامی از زمان فتح‌اش تا به امروز، از علمای برجسته­ای برخوردار بوده و قبلۀ علم و علماء بشمار می­رود؛ به گونه‌ای که یکی از چهار مکان تربیتی و آموزشیِ است که در طول تاریخ روشن اسلام به استقبال از علم و علماء شهرت یافته است و آن أماکن؛ عراق، مصر، شام و اندلس می­باشد. برای بعضی از علماء در مذاهب فقه دو دیدگاه وجود دارد که در اثر افزایش علم شان در سرزمین کنانه حاصل شده است و آن­ مذاهب عبارت از مذهب مصر و مذهب عراق است. همانگونه که امام شافعی رحمه الله نیز برخوردار از دو مذهب بود (مذهب قدیم و مذهب جدید). مصر در تمام عرصه­ها از علمای برجسته و زیادی در طب، بصریات، فلک، فقه، حدیث وتفسیر، زبان و... برخوردار است. یکی از علمای مصر در قرن پنجم هجری کتابی را تألیف کرد که در آن علمای مصر را بر اساس حروف الفبا طبقه­بندی کرده بود و صدها تن از علمای مصر را در طول تاریخ اسلامی­اش یادآور شده بود. نام آن کتاب "تاریخ علمای أهل مصر" و مؤلف آن ابن الطحان حیی بن علی بن محمد بن ابراهیم الاحضرمی، متوفی سال 416 هجری قمری می­باشد. از جمله علمای مشهور نام برده شده در آن کتاب؛ امام شافعی رحمه الله است که بین عقل و نقل در فقه جمع کرد و کتابی در أصول فقه تحت نام "الرسالة" نوشت. وی بیشتر عمر خود را در مصر سپری کرد و شاگردانش افزایش یافت و بدین ترتیب، مذهب­اش شهرت یافت و علمای مشهور این مذهب؛ از مصر هستند، مثل: البویطی یعقوب بن یوسف بن یحیی البویطی، المزنی أبو إبراهیم إسماعیل بن یحیی، الربیع بن سلیمان المرادی و أبوحفص حرملة بن عبدالله التجیبی. از دانشمندان مصر در عرصه علوم طبیعی و غیرنظامی از ابن الهیثم دانشمند مشهور دیداری­ها می­توان یادآور شد که مشهورترین کتابش "المناظر" است که در عرصه علوم طبیعی و غیرنظامی اساس و مبنایی برای کسانی بود که بعد از وی آمدند. إبن منظور محمد بن مکرم بن علی بن منظور، دانشمند زبان و مؤلف کتاب "لسان العرب" کامل­ترین فرهنگ زبان عربی بود. امام سیوطی از علمای تفسیر بود؛ طوری‌که در اسلوبش بین مأثور و درایه جمع کرده است، و از علمای حدیث؛ امام عسقلانی را می­توان نام برد که در مصر متولد و در همان‌جا نیز وفات کرد و از مشهورترین کسانی­ست که صحیح البخاری را شرح نموده است.

از میان علماء و دانشمندان برجسته­ی عصر جدید، ده­ها تن را می­توان نام برد که در ثروت فکری و علمی در تمام عرصه­ها؛ دینی، علمی مدنی و در جنبش­های تغییر و نهضت و... کمک فراوانی کرده اند. از جمله این علماء و دانشمندان، شیخ مصطفی صادق عبدالرزاق الرافعی است که صاحب تألیفات إنتقادی و صاحب کتاب معروف "رایة القرآن" و کتاب "تاریخ آداب العرب" است. عباس محمود العقاد که هم ادیب و هم شاعر است و صاحب تألیفات فراوانی از جمله: "الإسلام و الحضارة الإنسانیة، الإنسان فی القرآن و التفکیر فریضة إسلامیة" می­باشد. سید قطب حسین الشاذلی، مؤلف کتاب "فی ظلال القرآن"، وی از جمله مردانی بود که در راه تغییر ظلم و ظالمان تلاش کرد و به خاطر مواضع و موقف­گیری­های مستحکم خود اعدام شد. در عرصه­های علوم مدنی و غیرنظامی می­توان از علماء و دانشمندانی مثل؛ فاروق الباز دانشمند مشهور فضائی، زغلول النجار دانشمند طبقات زمین، مجدی یعقوب أخصائی جراح قلب و شش از مشهورترین طبیبان جهان، أحمد زویل کیمیادان مشهور و سمیره موسی دانشمند اتمی مصری -که وقتی از اقامت در آمریکا إمتناع ورزید- توسط استخبارات آنجا به قتل رسید.

مصر در طول تاریخ زادگاه و مهد بسیاری از علماء می­باشد، چه آنهایی‌که در گذشته زندگی می­کردند و بخاطر طلب علم از شهرهای بزرگ اسلامی مثل شام، عراق و اندلس سفر کردند و چه آن‌هایی‌که در عصر جدید در مصر آموزش دیدند و از دعوت­گران جنبش و پیشرفت سرزمین­های اسلامی بودند، مثل عالم بزرگوار محمد بن إبراهیم النبهانی؛ مشهور به تقی­الدین النبهانی که نخستین دوران علمی خود را در مصر گذراند و سپس بین الازهریة الثانویة و بین الأزهر شریف و بین دارالعلوم منتقل شد و حدود هفت سال از منابع علمی و علمای مشهور آن وقت کمال استفاده را برد.

مصر در انقلاب علیه استعمار غرب در عصر جدید در آغاز قرن هجدهم یعنی در دوران جنگ فرانسه به رهبری ناپلئون و سپس جنگ انگلیس نقش بسزائی داشت. همچنین مصر در آغاز و اواسط قرن بیستم از سابقه افتخارآمیزی در ایستادگی در برابر استعمار داشت. پس از آن‌که استعمارگران مستقیماً بعد از نابودی خلافت در سال 1924م، سرزمین­های اسلامی را متلاشی ساختند، مصر در دوران حمله ناپلئون در سال 1798م تحت اشغال فرانسه و در دوران حمله انگلیس در سال 1822م تحت اشغال انگلیس قرار گرفت که در نهایت این استعمارگران با مبارزه رهبران نوظهوری از مصر مواجه شدند. از میان این رهبران، عده‌ای هم علمای الأزهر بودند که در سال 1798م بر ضد استعمارگران فرانسه قیام کردند و از سوی فرانسوی­ها در میدان قلعه اعدام شدند که اسامی برخی از آنان عبارت از شیخ سلیمان الجوسقی، شیخ طائفه العمیان، شیخ أحمد الشرقاوی، الشیخ عبدالوهاب الشبراوی، شیخ یوسف المصیلحی و شیخ إسماعیل البراوی بودند و هم‌چنین از علمای الأزهر و شاگردانش، شیخ سلیمان الحلبی بود که توسط کلیپر، رهبر فرانسوی­ها به شهادت رسید. به همین ترتیب، پس از استعمار فرانسه، انقلاب­های بر ضد استعمار انگلیس نمودار شد از جمله؛ انقلاب 1919م که تا سال 1922م دوام یافت و در آن، الأزهر نقش برجسته­ای داشت.

مصر پس از اشغال فلسطین توسط یهود با دسائس فراوانی مواجه شد و از جمله این دسائس؛ جنگ­های فراوانی بود که در جریان آن بر ضد ارتش مصر توطئه­هایی از جمله جنگ مشترکانه ارتش­ها بر ضد باندهای یهودی تحت حمایت انگلیس­ها در 1948م طرح شده بود که مقدمه­ای برای إعلان تأسیس تشکیلات یهودی و به رسمیت شناختن جهانی آن به شمار می­رفت­. توطئه دیگر، تجاوز سه­جانبه 1956م به مصر بود که در آن، فرانسه، انگلیس و رژیم یهود شرکت داشتند. سپس جنگ سال 1967م که در آن یهودیان بخش بزرگی از سیناء، نوار غزه، کرانۀ باختری و جولان را إشغال کردند. یهودیان حملات ویرانگری به ارتش مصر به ویژه به نیروی هوایی آن وارد کردند. سپس جنگ سال 1973م فرا رسید که در آن استعمار و ابزارهای آن پیروزیی را که ارتش مصر در ابتدا به دست آورده بود، به شکست مبدل ساخت و این مقدمه­ای برای ورود به یک روند صلح و مصالحه بین مصر و رژیم یهود بود. معاهده کمپ­دیوید در سال 1973م نقطه اوج این سلسله دسائس بر ضد ارتش مصر و به طور کلی به خود مصر بود. این دسائس و توطئه­ها هم‌چنان برای جداسازی بخش­های از مصر و ضم و پیوست آن به رژیم یهود ادامه یافت.

نگاه غرب به مصر با سایر سرزمین­های اسلامی متفاوت است و برای آن برنامه­های طولانی‌مدت راه­اندازی کرده است که دین آن، گروه­های اسلامی آن و هلاکت و گرسنگی مردم آن را هدف قرار داده است و هم‌چنین می­خواهد تا بر ثروت­ها و دارایی­های شان تسلط یابد. سرکوب مصر بعد از انقلاب سال 2011م تشدید یافت که یک انقلاب عمومی غضب‌ناک علیه ابزار استعمار، علیه بی­عدالتی و علیه حملات بیگانگی از اسلام بود. آنچه غرب را غافل‌گیر کرد و آن را وادار به محاسبه و برنامه­ریزی برای سرزمین کنانه کرد، اتفاقی بود که در سال 2012م در میدان التحریر رخ داد. آن زمان که مردم بسیج شدند و خواستار تطبیق شریعت شدند و اگر اطلاعات غلط و دسیسه­های بزرگ و سرکوبی شدید مسلمانان، که بعدا انجام پذیرفت، نمی­بود، نزدیک بود که کار از دست ابزار استعمار خارج شود و انقلاب در مسیر درست و صحیح قرار گیرد.

غرب امروزه با جدیت دگرگونی­هایی را که در سرزمین کنانه رخ می­دهد، تعقیب می­کند و متوجه گسترش دامنه فقر و دامنه ظلم در زندان­ها و انواع شکنجه­ها می­باشد. وضعیت کنونی سرزمین کنانه را می­توان با موارد زیر تشخیص داد: ادامه دارد...  

برگرفته از شماره 410 جریده الرایه

نویسنده: حمد طبیب

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

مصر کنانه و دسائس متعدد برای پایان بخشیدن به فعالیت­های اسلامی

  • نشر شده در سیاسی

قسمت اول

قبل از آنکه به ذکر ضخامت این دسائس بزرگ که در سرزمین کنانه برای بازداشتن مسلمانان از توجه کامل به اسلام و برای جلوگیری از حاکمیت دوباره اسلام از طریق؛ دسائس بین المللی، داخلی و منطقه­ای طرح­ریزی و اجراء می­شود بپردازیم؛ می­خواهیم سفری داشته باشیم به تاریخ مصر در طول زمان تا به امروز، تا محبت و علاقه مسلمانان را نسبت به إسلام و توجه به تطبیق آن در واقعیت را إنعکاس دهیم.

بنابر این، وجه تسمیه آن به کنانه بدین منظور است که عملًا در گذشته و حال، کانون إیمان و مومنان، کانون لشکریان فاتح و آزادی­بخش سرزمین­­های اسلامی، کانون علم و علماء و کانون خیر وبرکت و امکانات اقتصادی در زمانی که دیگر سرزمین­ها به قحطی و خشکسالی بسر می­بردند بوده و است. رسول الله _ در بیشتر از یکجا آنرا توصیف نموده و گفته اند:

«اِنَّکُم سَتَفتَحُونَ اَرضًا یُذکَرُ فِیهَا القِیرَاط، فَاستَوصُوا بِأَهلِهَا خَیرًا فَإنَّ لَهُم ذِمَّةً وَ رَحِمًا»(رواه مسلم)

ترجمه

یقینا که شما در این نزدیکی سرزمینی را فتح می­کنید که در آن، درهم و دینار رایج است پس با مردم آن تعامل خوبی داشته باشید؛ زیرا آنان از پیوند خویشاوندی دوگانه (ذمة و رحم) برخوردارند.  

ابن عبدالحکم که یکی از علماء مصر و صاحب کتاب «فتوح مصر و اخبار آن» است، از عمرو بن العاص رضی الله عنه خطبۀ را که در میان مردم مصر ارائه کرده بود بیان می­دارد و از جمله سخنان ارائه شده در خطبه­اش یکی هم اینست: امیر مومنان عمر رضی الله عنه برایم گفت که وی از رسول الله _ شنیده است که می­گفت: «وقتی الله سبحانه وتعالی مصر را برای تان فتح نمود، پس در آن لشکر انبوهی را برگیرید زیرا این لشکر، بهترین لشکریان روی زمین است. ابوبکر رضی الله عنه گفت: به چه دلیل یا رسول الله؟ فرمودند: «زیرا آنها تا روز قیامت در حفظ مرزها بسر می­برند».

و همچنین رسول الله _ فرمودند:

«اِستَوصُوا بِأَهلِ مِصر خَیرًا، فَإنَّ لَهُم نَسَبًا وَ صٍهرًا»

ترجمه

با مردم مصر تعامل خوبی داشته باشید، زیرا آنان از پیوند خویشاوندی دوگانه (نَسَب و صِهر) برخوردارند.

و در روایتی چنین آمده است:

«اِستَوصُوا بِقِبطِ مِصر خَیرًا فَإنَّ لَهُم ذِمَّةً وَّ رَحِمًا»(اخرجه الحاکم و صححه).

ترجمه

با قبطیان مصر تعامل خوبی داشته باشید، زیرا آنان از پیوند خویشاوندی دوگانه(ذمة و رحم) برخوردارند.

 طبرانی در الکبیر و أبونعیم در دلائل النبوة به اسناد صحیح از أم سلمه رضی الله عنها روایت کرده اند که رسول الله _ در هنگام وفات شان وصیت کردند و چنین گفتند:

«اللهِ اللهِ فِی قِبطِ مِصر، فَإنَّکُم سَتَظهَرُونَ عَلَیهِم وَ یَکُونُونَ لَکُم عُدَّة وَ اَعوَانًا فِی سَبِیلِ الله».

ترجمه: در باره قبطیان مصر، الله را مد نظر داشته باشید، زیرا بزودی بر آنان مسلط می­شوید و آنان برای تان توشه و یاری کنندگانی در راه الله می­شوند.

مراد از نسب و رَحِم؛ همان ازدواج ابراهیم ; با هاجر و ازدواج رسول الله _ با ماریه قبطیه می­باشد که هر دوی شان از مصر بودند.

مصر قبل از إسلام در داستان­های پیامبران در کتاب الله و سنت رسولش ذکر خوبی داشته است، مخصوصا قصه نبی الله یوسف ; و نبی الله موسی ;. مصر در عصر قبائل هیکسوس پرورشگاه خوبی برای نبی الله یوسف ; بود، الله سبحانه وتعالی برای وی در آنجا مقام والای بخشید و منزلت­اش را بلند کرد و پادشاهی مصر را برایش ارزانی داشت، سپس آنجا را برای استقبال نبوت و رسالت توحیدی از نسل إبراهیم ; آماده کرد. نبی الله یعقوب ; همرای پسرانش در آنجا ماندند و این یکتاپرستان تا مدت­های طولانی در آنجا سکونت داشتند، الله سبحانه و تعالی را به یکتایی فرامی­خواندند و حقیقتا وی را پرستش می­کردند، تا آنکه فرعونیان بر آنان تسلط یافتند و به آنان بدترین عذاب را چشاندند و این عذاب و بردگی بعد از خواب فرعون آغاز گشت، خوابی که معبران چنین تعبیرش کردند: «بزودی پسری از بنی اسرائیل در مصر متولد خواهد شد که به پادشاهی تو خاتمه می­دهد و تو را می­کشد و بنی اسرائیل را از اسارت و بردگی آزاد می­کند و دین جدیدی را منتشر می­سازد». آزار و شکنجه بنی اسرائیل توسط فرعونیان به درازا کشید تا آنکه الله سبحانه وتعالی برای باری دیگر خواست تا در سرزمین کنانه دین خود را اظهار کند و به بت پرستی خاتمه بخشد بدین منظور، موسی ; را در آنجا به پیامبری مبعوث گشتاند، پادشاهی فرعونیان خاتمه یافت و باری دیگر مصر به آغوش یکتاپرستی بازگشت. دین یکتاپرستی سال­های طولانی در مصر حاکم بود، تا آنکه الله سبحانه وتعالی عیسی ; و سپس رسول الله _ را به پیامبری مبعوث گشتاند. در عصر قبطیان، پیروانان مسیحیت در مصر بسر می­بردند به همین دلیل، سالیان سال مصر پرورشگاهی برای دعوت بسوی یکتاپرستی بود، تا آنکه فتح اسلامی در سال 20 هجری قمری مطابق به 641 میلادی توسط فرمانده بزرگوار؛ عمرو بن العاص رضی الله عنه وارد آنجا شد و به یکی از پرورشگاه­های بزرگ إسلام مانند: شام، عراق و یمن مبدل گشت و سپس بعد از سال 27هجری قمری نقطۀ آغازی برای فتح همه مغرب زمین شد، به گونه که فتح از مصرکنانه بسوی مغرب و تونس روانه شد و توسط فرماندهان قهرمانی همچو: عبدالله بن سعدبن أبی السرح و عقبة بن نافع فتح گردید، همچنین فتوحات در عصر معاویه بن أبی سفیان از مصر ادامه یافت به گونه که معاویه؛ معاویه بن حدیج الکندی رحمه الله را والی مصر مقرر کرد و بدنبالش مُسلمه بن مُخلد والی مصر مقرر گشت که وی برای دوست آقریقایی خود ابوالمهاجر مال فراوانی بخشید و إسلام را پخش و نشر نمود و دامنه فتوحات تا تلمسان گسترش یافت و سرزمین­های مغرب پایگاهی برای فتوحات مناطق همجوار گشت، تا آنکه به سرزمین­های اندلس راه یافت و این فضل به لشکریان و فرماندهانی بر می­گردد که از سرزمین کنانه رهسپار شده بودند.

مصر در روزهای مشقت­بار و سختی همچو سال­های قحطی دوران خلافت حضرت عمر رضی الله عنه، از نعمت­های فراوانی برخوردار بود. عمر رضی الله عنه نامه­ای را بسوی عمرو بن العاص فرستاد و به سبب قحطی، خشکسالی و کمبود مواد غذائی در آن إمدادخواهی کرده بود و ندای «به فریادم برس، به فریادم برس» را نگاشته بود و عمرو رضی الله عنه در جواب نامه­اش چنین نوشت: «حتما بسویت کاروانی از مواد غذائی می­فرستم که اولش نزد تو و آخرش اینجا در مصر باشد».

این تاریخ روشن در خدمت اسلام در سرزمین کنانه همچنان ادامه یافت و مسلمانان را در عصر بسیار تاریک صلیبیان در تاریخ اسلامی به آغوش گرفت و در این عصر ظلمت­بار برای همۀ سرزمین­های إسلامی منبع نور وروشنائی بود و مردان برجسته­ای از آنجا ظهور کردند که سرزمین­ها و بندگان را از شرک و سلطۀ صلیبیان در عصر ممالیک آزاد ساختند و این زمانی بوقوع پیوست که مصر و شام در عصر نورالدین آل زنگی و فرماندهان بزرگ اش همچو؛ صلاح الدین ایوبی، أسدالدین شیرکوه و.. متحد گشت. این امر بر همین منوال ادامه یافت تا آنکه در عصر فرمانده بزرگ؛ اشرف خلیل ابن قلاوون تمام سرزمین­های اسلامی را از صلیبیان پلید پاک ساختند و فضیلت خاتمه بخشیدن حاکمیت صلیبیان در اکثریت سرزمین­های اسلامی به همین فرمانده منتسب می­شود. همچنین مصریان صاحب امتیاز دیگری نیز هستند و آن زمانی بود که تیرهای نافذ و زننده­ای در دل­های مغولان مجرم پرتاب کردند و بدین گونه در جنگ مشهور عین جالوت در سال 658 هجری قمری تحت قیادت قطز به ظلم و تخریب مغولان پایان بخشیدند و سپس در جنگ حمص در سال 658 هجری قمری تحت قیادت فرمانده سیف الدین قلاوون حاکم مصر آنان را شکست دادند؛ به گونه که الله سبحانه وتعالی کمر آنان را شکستاند و این آغاز برچیده شدن بساط فساد شان بود، آنهم توسط فرمانده بزرگ خودشان به گونه که وی إسلام آورد و آنرا در مناطق آسیا میانه و  روسیه برای سال­های طولانی نزدیک به پنجصدسال گسترش داد.

در طول تاریخ، مصر نقطه إنطلاق فتوحات و قیادت­های بزرگ بوده است و علاوه بر آن، کانون علم و علماء نیز بوده است.

ادامه...

نویسنده: حمدطبیب

مترجم: محمدمزمل

منبع: جریده الرایه / 409

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه