پنجشنبه, ۲۶ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۸م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

سیاست مداران غربی تا این که بر ضد اسلام شعار ندهند، به نظر می رسد در انتخابات پیروز نخواهد شوند

خبر:

بتاريخ 6 دسمبر 2016م، آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان صراحتاً در مجلس عمومی حزب اش خواهان ممنوع قرار گرفتن برقع و نقاب در حجاب زنان مسلمان، در این کشور موافقت کرد. او به اشتراک کننده گان در گردهمایی اتحادیه حزب دموکرات مسیحی(CDU) در شهر اسن اظهار داشته، گفت: «جلوگیری از پوشانیدن چهره عمل نامناسب و در هر زمانی که از لحاظ قانونی امکان پذیر باشد، حتمی ممنوع قرار گیرد و باید همگی این مسئله را به وضوح پی ببرند، که قوانین ما از قاعده های فامیلی و عزت و آبرو و حتی نسبت به شریعت ادیان، مقدم تر است.» و این نخستین بیانه ای از آدرس حزب اش بود، بعد از آن که اعلام نمود به چهارمین دور به عنوان صدر اعظم در انتخابات سال آینده فدرال، کاندید و ایستاده خواهد شد.

 در حال حاضر حزب اش (CDU)تلاش می ورزد حرکتی به منظور ممنوع قرار گرفتند کامل حجاب-چهره همراه برقع- در محکمه، مکاتب، پوهنتون، جریان بازرسی پولیس و در ادارات دولتی به راه بیندازد. در ماه سپتمبر 2016م، مرکل در انتخابات محلی دقیقاً در میان ملت خودش در برابر حزب (right anti-Islam populist)به سمت پوست "صدراعظم" آلمان، شکست قابل توجهی خورد. اکثریت اتباع پالیسی مهاجرت وی را دلیل گرفتند که اجازه می دهد صدها هزار پناهنده خصوصاً مسلمانان داخل خاک آلمان شوند.

این احساسات ضد مهاجرت در میان رای دهنده گان زمانی مطرح شد، که اکثریت آن ها ادعا کردند این عمل ضربه و تهدید بزرگی ی برای فرهنگ و مبانی سیکولار آلمان است. و حال اظهارات اش بر علیه برقع و حجاب، به منظور نمایان کردن سیاست ضد اسلامی وی برای مردم، احزاب مخالفش و رای دهندگان آلمانی بود که نشان دهد اگر او برنده شود می تواند بر ضد مسلمانان آلمانی باشد. پافشاری مرکل علیه منع برقع و حجاب دقیقاً در همان هفته ای به میان آمد که دولت هالند در ماه نومبر خواستار ممنوعیت جزئی برقع در شفاخانه ها ،مکاتب، نهادهای شهری و در تکسی و ملی بس ها شد، و هم چنان مسئله در لیست قوانین اجرایوی در انتخابات پارلمانی سال آینده هالند قرار گرفت.

تبصره:

شما همیشه فرق را زمانی احساس خواهی کرد هرگاه که در کشورهای غربی فصل انتخابات پیشرو باشد، چون سلاح سیاست مداران پر از مرمی و بر علیه لباس زنان مسلمان استفاده خواهد شد؛ و سیاست مداران پیشنهاد ممنوعیت را می دهند و یا در دیگر جنبه های اسلام چیزی را محدود می سازند که سرمقالۀ خبرها می شوند. در واقع حمله بر لباس زنان مسلمان یک ابراز دلخواه در کمپاین های انتخاباتی آن عده سیاست مداران و احزاب سیکولار شده که در عقب آن برای جمع ‌آوری رای تلاش می ورزند و یا آرای شخص منتخب خود را در میان احزاب بیگانه تر در انتخابات بالا می برند.

فرانسه یک نمونه ی ازین قضیه است. این تابستان، سیاست مداران فرانسوی در کمپاین نامزدی انتخابات ریاست جمهوری، در برابر همدیگر رقابت بر مخالفت بر این که کی بهترین بیانیه موهن و توهین آمیز علیه حجاب ارائه می کند، سبقت نمودند. و قسم خوردن که سخت ترین محدودیت ها را علیه حجاب زنان مسلمان خواهیم گرفت. در کل هدف شان طوری به نظر می رسد که برای مجموع مردم عام می خواهند ضد اسلامیت و یا اسلام هراسی خود را نشان دهند، بجای این که همراه مخالفان سیاسی خود رقابت بر این که کی بهترین رهبر سیکولار افراطی فرانسه در ضد اسلامیت شهرت پیدا خواهد کرد، شهرت یابد. یقیناً در جهان امروزی، ضربه زدن بر مسلمانان از لحاظ سیاسی به یک راه و روش برجسته ای برای سیاست مداران سیکولار غربی تبدیل شده که چگونه ازین ترفند برای پیروزی در انتخابات  استفاده کنیم.

آنگلا مرکل همیشه خود را به عنوان طرفدار مهاجرین، زن بردبار و صدر اعظم که به مردم همه پذیر خود را نمایان ساخته بود، مگر واضحاً دیده می شود زمانی که در شرایط سخت و باخت در انتخابات روبرو شد، شروع به ضد اسلامی بودن را نشان داد. این حالت نشان دهنده ماهیت بی ثبات بودن دموکراسی سیکولاریزاسیون است که در آن شما می بینید، بخاطر ارزش های اخلاقی، تعهدات، اصول و قواعد سیکولاری تغییر فکر می کند و این عمل در ذات و بنیاد سیاستش است.

اما این عمل هم چنان به ما خطر بزرگی را از نحوه نظام سیاسی این ها بازگو می کند، که در آن حتی به اصطلاح عام احزاب کلیدی و رهبران بمنظور جلب توجه و برنده شدن در انتخابات بدون در نظر داشت عواقب ناگوار تفرقه افگنی آن، می خواهند بر ضد اسلام برای پیشتبانی مردم در عضویت به حزب افراطی شان این عمل را انجام می دهند. و این نسبتاً از بی اعتنایی در جمع آوری رای نیست که بر اصول و قواعدی که پر از نفرت و کینه ی نژاد پرستی و ضد اسلامی آن ها خود را پایبند گرفته اند، بلکه بخاطر اهداف شان است که چه چیز درست معلوم می شود وبس.

علاوه بر این، استراتیژی غیر منطقوی احزاب کلیدی سیاسی و سیاست مداران بر اینست که از ورد احزاب افراطی نشنلست در صحنه قدرت مانع شوند که از آن ها در بازی های تعصبات سیاسی شان استفاده کنند، و از جمعیت مسلمان و اقلیت مهاجرین برای کسب رای در انتخابات بحیث توب فوتبال در بازی های سیاسی استفاده می کنند. چنین یک نظام غیر قابل پیش بینی شده، قابل تغییر در هر مقطع و غیر اخلاقی درب را برای حضور حکام فاشیست همیشه باز می کند.

قوانین در نظام های سیکولر دموکراتیک همیشه نقش بازیچه را داشته و از آن منحیث ابزار بخاطر در قدرت ماندن استفاده می گردد. سیاسیون سیکولر حتی قوانین لیبرالیزم خود را پامال می نمایند. ازین آزادی ها عقاید مذهبی خویش را بخاطر بدست آورد یک مشت رای، مورد استفاده قرار می دهند. به اندازه کافی خود شان را وفادار به ارزش های لیبرالیزم می دانند. از جمله ارزش های لیبرالیزم را که بخاطر اقدامات سیاسی مخالفت می ورزند، همانا سرزنش های خصمانه ی مسلمانان بخاطر رد کردن آزادی های آنان می باشد. آنان از مسلمانان توقع دارند تا منحیث شهروندان در ارزش های لیبرالیزم با سایر شهروندان مشترک باشند.

 استفاده از شعارهای ضد مسلمانان مهاجر نشان می دهد که سیاست گذاران غربی و سیکولر، از قناعت دادن برنامه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خویش برای مردم عاجز مانده اند. آنان سیاست سگ مانند را به پیش گرفته اند که گاهی خودشان را به دیوانگی زده، گاهی معذرت خواهی و گاهی هم دیگران را قربانی اهداف خویش می نمایند تا ناکامی های ایدیولوژی فاسد سیکولر خویش را که در حل مشکلات زنده گی مردم ناکام است، پنهان نمایند. نظام های دموکراتیک نظامی است که ناکامی اش در ریشه کن سازی تعصبات نژادی و ارزش های ضد اجتماعی کاملاً آشکار است. در حقیقت سیاست مدارن آنان نقش مخالفت را بخاطر بدست آوردن افکار عامه بازی می نمایند. این جای تعجب نیست زیرا قوانین آنان ساخته شده دست بشر بوده که همیشه در حل مشکلات انسان عاجز بوده است. اما جای که مقاصد سیاسی و بدست آوردن قدرت باشد، از آن استفاده می نمایند.  

به همین خاطر تمام جهان انتظار بدیل سیاسی را دارند تا مشکل بشر را حل نماید. سیاست که بطور واقعی و مخلصانه زمام امور مردم را بدوش گیرند نه این که دنبال قدرت و زدوبندهای درونی جهت بدست آوردن قدرت باشند. نقش احزاب نیز بدست آوردن قدرت و بدست آوردن رهبریت نبوده، بلکه هدف آنان باید ادای مسئولیت در برابر شهروندان مسلمان و غیر مسلمان و تمام جهان باشد. این مدل نظام حکومت داری جز خلافت به منهج نبوت نظام دیگری نیست. 

أَفَمَنۡ أَسَّسَ بُنۡيَـٰنَهُ ۥعَلَىٰ تَقۡوَىٰ مِنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٲنٍ خَيۡرٌ أَم مَّنۡ أَسَّسَ بُنۡيَـٰنَهُ ۥعَلَىٰ شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَٱنۡہَارَ بِهِۦ فِى نَارِ جَهَنَّمَۗ وَٱللَّهُ لَا يَہۡدِى ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّـٰلِمِينَ

]توبه: 109[

آيا كسی كه شالوده آن(مسجد) را بر پايه تقوا و پرهيز از(مخالفت فرمان) الله و(جلب) خوشنودی(او) بنياد نهاده است،(كارش) بهتر است يا كسی كه شالوده آن را بر لبه پرتگاه شكافته و فرو تپيده ای بنياد نهاده است و(هر آن با فرو ريختن خود) او را به آتش دوزخ فرو می اندازد؟ الله مردمان ستم پيشه را(به چيزی كه خير و صلاح ايشان در آن باشد) هدايت نمی كند.

داکتر نسرین نواز

مسئول بخش زنان در دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

زنان افغانستان و جهان صرف در سایه خلافت راشده از خشونت نجات می یابند

خبر:

افعانستان تایم به روزیک شنبه چهارم دسمبر 2016م طبق احصایه سازمان ملل متحد گزارشی را به نشر رسانید که 80درصد زنان مظلوم افغانستان در جریان زنده گی خویش شکار خشونت شده اند. احمد جان نعیم، نماینده وزیر صحت عامه افغانستان گفت: «در حدود 3470 قضیه خشونت که ارتباط مستقیم به مسئله جندر دارد از سراسر افغانستان در وزارت صحت عامه کشور ثبت گردیده است. وی علاوه نمود: از جمله 2806 قضیه آن خشونت فزیکی و 470 قضیه دیگر آن خشونت روانی، 1207 قضیه آن از جمله قضایایی بوده که ارتباط مستقیم به کمبود ضروریات اولیه خانم ها می باشد، 403 قضیه شامل ازدواج اجباری، 166 قضیه از جمله تجاوزهای جنسی به شکل اجباری و 136 قضیه دیگر نیز از جمله آزار و اذیت هایی زنان بوده است.»

پس طبق آمار خشونت های ثبت شده وزارت صحت عامه کشور و شایع ساختن خشونت های سرخ و زرد برعلیه زنان مسلمان این کاملاً در تضاد باحقوق بشر بوده و اگر درست این مسئله را تحلیل نماییم، درمی یابیم که در هرسه زن، دو زن آن از آزار و اذیت های جسمی و روحی رنج می برند. پس از این تحلیل دانسته می شود که خشونت برعلیه زنان و دختران افغانستان نسبت به دیگر کشورهای جهان در درجه بالایی قراردارد. (منبع: افغانستان تایم)

تبصره:

خشونت برعلیه زنان صرف در افغانستان نبوده، بلکه با این مشکل همه زنان جهان دچار هستند. در سراسر جهان نعره های رنگارنگ برای محو خشونت علیه زنان بلند می شود، کجاست که واقعاً به ناله های زنان افغانستان لبیک گفنه شود؟ سازمان ملل کمپاین جهانی را زیر نام محو خشونت برعلیه زنان در سراسر جهان از تاریخ 25 نومبر الی 10 دسمبر 2016م به راه انداخت که هدف این کمپاین های جهانی ریشه کن ساختن خشونت از بالای زنان و دختران در سراسر جهان بوده است. به راه انداختن هم چون کمپاین ها به رهبری انجمن زنان جهان از سال 1991م به این طرف بوده است.

بیش از 80درصد زنان و دختران که در حدود 800هزار شخص می شود، سالانه ظلم های شدیدی را می چشند. در حدود 70درصد آن مورد تجاوز جنسی قرارمی گیرند. و یا هر 10 زن بیش از 7 تن آنان در یکی از مرحله زنده گی خویش مورد تجاوز جنسی قرار می گیرند. در بعضی از کشورهای جهانی خشونتی که در ساحات وظیفه سالانه بر بالای همکاران جنس مخالف رخ می دهد، ۱.۶ تا ۵.۸ بلیون می رسد. بیش از50درصد عمل جنسی اجباری صرف بر بالای دخترانی که زیر سن 16 اند در جهان صورت می گیرد. بیشتر از 100 میلیون زن از ولادت های قبل از وقت رنج می برند. هرچند که یک الی چهار بار صرف در زمان بارداری جماع های اجباری صورت می گیرد، تقریباً 250هزار الی 500هزار زنان و دختران به سبب تجاوز جنسی فتل عام می شوند.

این وضیعت زشت در سراسر جهان صرف بالای زنانی بوده که نظام های موجود برای حل این مشکل شب و روز تلاش می کنند. نظام سیکولریزم در جهان امروز بلندترین جایگاه دارد، سال ها است که برای نجات بشر از ظلم فعالیت هایی؛ مانند: حقوق بشر را راه می اندازد، باوجود این که نتوانست خشونت برعلیه زنان را ریشه کن سازد. سطح خشونت را هم نتوانست پایین بیاورد.

مفاهیم سیکولریزم از فکر بشر سرچشمه گرفته و هرگز قادر به حل این مشکل و مشکلات دیگر بشریت نبوده است. این نظام می خواهد که در جوامع بشری مساوات را در بین زنان و مردان در هر بخش زنده گی سیاسی، اقتصادی و... در نظر بگیرد. پس دانسته می شود که اساس سیکولریزم منفعت بوده و اقتصاد آن نیز به شکل بازار آزاد می باشد که این فکر از افکار دموکراسی و سرمایه داری منشا گرفته است. و در پی مساوات ساختن حقوق زنان و مردان در همه امورات زنده گی می باشد. نظام سیکولریزم دین را از امورات زنده گی انسان ها جدا می کند.

بناً بنام اخلاق و رفتارهای حسنه چیزی را نمی شناسد و هم چنان هیچ قانون درستی وجود ندارد که پاسخ گو به هر مشکل بشریت باشد تا بشریت از تنظیم امور زنده گی خویش مطابق به خواهشات خویش نجات یابند و غرایض جنسی خویش را مطابق به آن آماده سازند. در کشورهای غربی از زنان منحیث کالا استفاده می شود و این حالت زشت صرف بر بالای زنان جریان دارد، روی این دلیل در نظام سرمایه داری-سیکولریستی هیچ امکان ندارد که زنان از حقوق واقعی خویش مستفید شوند. نمونه آن در کشورهای مستعمره؛ مانند: افغانستان این وضیعت بد جریان دارد، زیرا قوانین اسلام تطبیق نمی شود و زنان مسلمان در فرهنگ های غربی غرق اند.

حجاب را از وجود پوشیده زنان بنام مساوات حقوق زن و مرد دورمی کنند، این خودش نمایندگی از قوانین لایکی غربی می نماید و نیز بنام آزادی فردی زنان از خانه های خویش به شکل های مختلف بیرون می شوند، به همین شکل در کشورهای غربی نیز جریان دارد و تا به حال خشونت برعلیه زنان در سراسر جهان جریان دارد و ختم ناشده باقی مانده است.

پس برای نجات جهان به رهبریی نیاز داریم تا مطابق به نظامی که سازگار به فطرت انسانی باشد، جهان را رهبری کند و همه زنان جهان را از حقوق واقعی شان برخوردار گرداند. جهان به افرادی نیاز دارد که صرف منفعت خویش را در نظر نگیرند، بلکه همه زنان جهان از حقوق واقعی خویش برخوردار گردند. به دولتی نیاز است که اگر تجاوزی بر بالای زنی در گوشه از جهان صورت می گیرد، اردوی آن برعلیه آن تجاوزگر فرستاده شود. به رهبریی نیاز است که از هیچ قضیه زنان شرم نکند و به وجه احسن ازٖ آن ها دفاع کند.

حالا به دولتی نیاز است که زنان در جوامع بشری از بلندترین حق و حقوق برخوردار گردند. به قانونی نیاز است که زنان و مردان مطابق به حقوقی که الله سبحانه وتعالی برایش شان داده، تصویب و مستفید گردند و زنان را از جایگاه واقعی شان یعنی جنت زیره پای مادر است، با خبر سازند.

پس همه انسان ها به ایجاد دولتی بنام خلافت به روش پیامبر صلی الله علیه وسلم نیاز دارند که همه امورات زنده گی خویش را مطابق به اسلام ترتیب و تنظیم کنند. واحدی از بشریت ترسی در زنده گی خویش نداشته باشند، همه قوانین از وحی الهی سرچشمه گرفته باشد و می دانیم که بشریت از ساختن آن عاجز بوده و عدالت سراسری را در همه نقاط جهان پیاده خواهد کرد.

وَمَن لَّمۡ يَحۡڪُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَـٰٓٮِٕكَ هُمُ ٱلظَّـٰلِمُونَ

[مائده: 45]

و هرکس خلاف آن چه الله سبحانه وتعالی فرستاده حکم نکند، چنین کس از ستم گاران خواهد بود.

نویسنده: آمنه عابد

نوشته شده برای دفتر مطبوعات مرکزی حزب تحریر

ادامه مطلب...

انفجارهای زنجیره ای ترکیه کار کیست؟

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

به تاریخ 17.12.2016م انفجاری در ترکیه به وقوع پیوست و لحظاتی بعد صفحۀ انترنتی عربی زبان سی ان ان با نشر خبری گفت: «در بیانیۀ منتشر شده از منابع نیروهای مسلح ترکیه گفته شده که بر اثر انفجار موتر بمب گذاری شده ای در نزدیکی دانشگاه ارجیس ولایت قیصریۀ ترکیه، 13 سرباز کشته و 48 تن، به شمول غیر نظامیان، مجروح گردیدند.» یک هفته قبل از آن یعنی به تاریخ 10.12.2016م در نزدیکی استدیوم ورزشی بشیکتاش، در وسط شهر استانبول نیز دو انفجار رخ داد که بر اثر آن 38 تن به شمول 30 تن از افراد پلیس کشته و تعداد کشته شده گان بعداً تا 44 تن افزایش یافت. گروهی موسوم به "عقاب های آزادی کردستان" مسئولیت دو انفجار قبلی را به دوش گرفته بود. پرسش این است که آیا انفجار اخیر نیز کار این گروه می باشد؟ و این که تاریخچۀ این گروه از چه قرار است؟ پرسش دیگر این که، چه انگیزه هایی در پس این انفجارها قرار دارد؟

پاسخ:

  1. در مورد انفجارهای استانبول که به تاریخ 10.12.2016م اتفاق افتاد، چنان که در اعلامیۀ گروه "عقاب های آزادی کردستان" گفته شده، این گروه مسئولیت آن را به دوش گرفته. خبرگزاری رویترز–انقره به تاریخ 11 دسمبر 2016م با انتشار خبری گفت: «گروه عقاب های آزادی کردستان، که شاخۀ از حزب کارگران کردستان به شمار می رود، مسئولیت انفجارهائی که در بیرون یک استدیوم فوتبال در شهر استانبول ترکیه رخ داد را به عهده گرفته است. این دو انفجار 38 کشته و 155 مجروح به جا گذاشت. گروه عقاب های آزادی کردستان که مسئولیت چند حملۀ دیگر سال جاری در ترکیه را نیز به دوش گرفته بود، با انتشار اعلامیه ای در صفحۀ انترنتی اش گفته بود: دو انفجار شام روز شنبه را گروه ما انجام داده است. این دو انفجار در کشوری اتفاق می افتد که هنوز از صدمه های انقلاب نا فرجام و چندین انفجار دیگری که از آغاز سال تا کنون رخ داده، رنج می برد. حملات روز شنبه در نزدیکی استدیوم ورزشی فودافون مربوط به تیم فوتبال بشیکتاش و درست دو ساعت پس از پایان یک سلسله مسابقات اتفاق افتاد. به نظر می رسد هدف این حملات، افراد پولیس بوده که شمار کشته شده گان بعداً افزایش یافت.»

چنان چه نشریۀ خاور میانه آن لاین روز دو شنبه 12 دسمبر 2016 با انتشار خبری نوشت: «براساس معلوماتی که رسانه های ترکیه به نقل از وزارت صحت این کشور منتشر نموده اند؛ شمار قربانیان انفجارهای که شام دیروز شنبه در استانبول رخ داد، تاکنون به حد اقل 44 تن افزایش یافته است. رجب اکداغ وزیر صحت ترکیه در برابر پارلمان این کشور گفت: بسیار دردناک است که 36 تن از افراد پولیس و 8 تن از غیر نظامیان مان را در این حملات خونین از دست می دهیم.»

  1. مسئولیت انفجاری را که به تاریخ 17.12.2016م رخ داد، کسی به دوش نگرفت، اما مسئولین ترک در اظهارات شان گفته اند که انفجار امروز شباهت به انفجار روز شنبه گذشته 10.12.2016م دارد. چنان چه العربیه نت روز شنبه 17 دسمبر 2016م در خبری گفت: «نعمان قورتولموش معاون نخست وزیر ترکیه گفته که مواد به کار گرفته شده در این موتر بمب گذاری شده شبیه به موادی است که در انفجارهای هفتۀ گذشته در استانبول به کار گرفته شده بود. حمله کننده، موتر سرویس حامل سربازانی را هدف قرارداد که نوبت کاری شان در قیصریه به پایان رسیده بود و روانۀ قرارگاه شان بودند. قورتولموش این اظهارات را در گفتگوئی با ایستگاه تلویزیونی ان.تی.فی بیان نمود. تا کنون هیچ جهتی مسئولیت این حمله، که 13 تن کشته و 55 تن مجروح به جا گذاشته را به عهده نگرفته است.»

منبع فوق هم چنین می گوید: «رجب طیب اردغان رئیس جمهور ترکیه نیز به نوبۀ خود حزب کارگران کردستان را مسئول این حملات دانسته و در بیانیه ای اعلان نموده که مسئولیت این حملات بر دوش یک "حزب تروریستی جدائی طلب" می باشد. وی حملات این چنینی را به تحولات اخیر عراق و سوریه ارتباط داد. استفاده از عبارت "حزب تروریستی جدائی طلب" توسط رجب طیب اردغان، اشاره ایست به حزب کارگران کردستان، حزبی که ایالات متحده، اتحادیۀ اروپا و ترکیه آن را در لیست سازمان های تروربستی شان دارند.»

بنابر این؛ به گمان اغلب حملۀ روز شنبه مورخ 17.12.2016م توسط کسی صورت گرفته که حملات تاریخ 10.12.2016م را انجام داده بود، یعنی گروه عقاب های آزادی کردستان، مشهور به گروه "TAK".

  1. تاریخچه و چگونگی تشکل این گروه را پس از ارائه معلوماتی در مورد تحولاتی بیان خواهیم نمود که در حزب کارگران کردستان، به ویژه پس از بازداشت بنیان گزار آن(اوجالان)، رونما گردید:

أ‌-        پس از آن که اوجالان در سال 1999م در نایروبی پایتخت کینیا بازداشت شد، کمیته ای شش جانبه به منظور رهبری نمودن سیستم جامعۀ کرد، تشکیل گردید که در مقایسه با احزاب کرد سایر بخش های کردستان از ساختار پیچیده تری برخوردار می باشد؛ طوری که این سیستم عملاً از مجموع چهار حزب بزرگ تشکیل می گردد که شامل ده ها سازمان دیگر، به شمول اتحادیه های جوانان، محصلین، زنان، سازمان های اجتماعی، کمیته های خدماتی، امنیتی وغیره می باشد. این احزاب عبارت از: حزب کارگران کردستان در ترکیه، حزب اتحاد دموکرات در سوریه، حزب حل دموکرات در عراق و حزب زنده گی آزاد در ایران موسوم به "بیجاک" اند. هر یک از این احزاب رهبری و ساختار ویژۀ خود را دارد، اما در نهایت همه در چهارچوب سیستم جامعۀ کرد فعالیت می کنند که از سال 1999م به این طرف توسط مراد قره یلان رهبری می گردد.

ب‌-    موقف حزب کارگران کردستان در جریان رهبری مراد قره یلان در برابر حکومت ترکیه نرم گردید. پس از دستگیری عبدالله اوجالان در سال 1999م درخواست های این حزب مبنی بر استقلال کامل کردستان کاهش یافته و تبدیل به درخواست برای دست رسی کردهای ترک به نوعی استقلال در حقوق فرهنگی گردید؛ این تغییر موقف کردها پس از آن صورت گرفت که حکومت ترکیه و اوجالان براساس نقشه ای که امریکا طراحی نمود با کردها به تفاهم هایی در این خصوص دست یافتند و در پی آن، برخوردها میان حزب کارگر کردستان و دولت ترکیه کاهش یافته و تبدیل به آرامش گردید.

ت‌-    روابط نرم و آرام میان حزب کارگر کردستان و حکومت ترکیه در زمان رهبری مراد قره یلان، براساس اقداماتی که امریکا برای آرامش اوضاع میان دو طرف روی دست می گرفت، هم چنان ادامه پیدا نمود. سپس اسباب آرامش میان دو طرف، به ویژه از سال 2012م به بعد افزایش یافت:

-          هاکان فیدان رئیس استخبارات ترکیه به تاریخ 16.12.2012م به جزیرۀ ایمرالی سفر نموده و در آن جا با عبدالله اوجالان دیدار نمود.

-          رجب طیب اردغان به تاریخ 09.12.2012م در تلویزیون حکومتی TRT از دیدارهایش با اوجالان خبر داد.

-          به تاریخ 21.3.02013م پیام عبدالله اوجالان در برابر تجمع عظیم مردم به مناسبت تجلیل نوروز به خوانش گرفته شد. اوجالان در این پیام از کردها خواست سلاح های شان را بر زمین گذاشته و مبارزات سیاسی را آغاز نمایند. اوجالان در بخشی از این پیام گفته بود: «اینک وقت آن فرارسیده تا دست از سلاح برداشته و افراد مسلح به بیرون از خاک ترکیه برگردند، البته این به معنی پایان مبارزات نیست، بلکه به معنی نوع دیگری از مبارزه می باشد.» صفحۀ انترنتی الجزیره نت به تاریخ 22.3.02013م با انتشار خبری گفت: «ایالات متحدۀ امریکا از پیامی که رهبر حزب کارگران کردستان برای افراد تندرو این حزب مبنی بر دست برداشتن از سلاح، استقبال نموده و آن را یک گام مثبت خوانده است. حکومت ترکیه نیز از این اقدام اوجالان استقبال نموده است، اما پیام وی خشم نژاد پرستان ترک را بر انگیخت. وکتوریا نولاند سخنگوی وزارت خارجۀ امریکا گفت: درخواست اوجالان مبنی بر تأمین آتش بس می تواند به خشونت های مصیبت باری که سه دهه است در ترکیه ادامه دارد، پایان دهد. نولاند هم چنین افزود که ایالات متحده تلاش های شجاعانه ای را که حکومت ترکیه و سایر طرف ها، در جهت تحقق راه حل مسالمت آمیز و استحکام دموکراسی در ترکیه به خرچ داده اند، مجدداً احیاء خواهد نمود.»

-          به تاریخ 04.4.02013م کمیتۀ حکیمان، که متشکل از 63 تن بود تشکیل گردید. این کمیته به گوشه و کنار ترکیه سفر کرده و در مورد ایجاد راه حل متفق علیه برای قضیۀ کردها با مردم دیدار و گفتگو می نمودند.

-          مراد قارایلان یکی از رهبران کوه قندیل به تاریخ 25.4.02013م در برابر صدها خبرنگار اعلام نمود که این گروه خروج اش از خاک ترکیه را سر از تاریخ 8 می سال 2013م آغاز خواهد نمود.

ث‌-    این آرامش در سراسر دورۀ رهبری مراد قره یلان ادامه پیدا نمود، اما پس از برگزاری نوهمین گردهمائی حزب کارگران کردستان و انتخاب جمیل بیک به صفت جانشین مراد، اوضاع رو به خشونت گذاشت. چنان چه صفحۀ انترنتی حزب دموکرات کردستان به تاریخ 06.11.2013م با انتشار خبری گفت: «نوهمین دور گردهمائی حزب کارگران کردستان در ماه های جون و جولای گذشته در کوه قندیل برگزار گردید. در این گردهمائی که با حضور 162 تن از اعضای حزب برگزار گردیده بود، یک سلسله تغییراتی در رهبری حزب رونما شد، چنان چه بیک با تفاوت سه رأی از قره یلان پیشی گرفته و به صفت رهبر حزب برگزیده شد.»

از نظر برخی از کردها و ترک ها، تغییراتی که در رهبری حزب رونما گردید به معنی انقلاب سیاسی در مرحلۀ بعدی خواهد بود. چنان چه کمیتۀ رهبری، کاملاً جدید برگزیده شده که مرکب از سه مرد و سه زن می باشد و رهبری آن را جمیل بیک، که یکی از رهبران برجستۀ حزب می باشد، عهده دار خواهد بود. می توان گفت که این تغییرات در رهبری حزب می تواند تحول جدیدی در استراتیژی حزب به شمار رود، چه در خصوص انتخاب رهبری کاملاً جدید و چه در سطح سیاستی که در مرحلۀ بعدی باید پی گرفته شود. حوادثی که بعداً رخ داد، بیانگر این سیاست می باشد:

-          جمیل بیک، که یکی از فرماندهان نظامی حزب کارگران کردستان در کوه قندیل بود، همراه با پیسی هوزارت به تاریخ 5 می سال 2013م در رأس اتحادیۀ جوامع کرد موسوم به KCK برگزیده شدند.

-          جمیل بیک به تاریخ 31 جولای 2013م در اظهاراتی به رادیوی بی بی سی گفته بود: «اگر حکومت ترکیه گام های عملی را تا اول ماه سپتمبر پیش رو بر ندارد، حزب کارگران کردستان روند خروج از ترکیه را متوقف خواهد نمود. وی به این حد اکتفا نکرده بلکه هشدار داد که حتی ممکن است آنعده نیروهایی که خارج شدند نیز مجدداً به خاک ترکیه برگردند.

-          جمیل بیک به تاریخ 19 آگست سال 2013م اعلام نموده بود که در صورت ناکام ماندن روند مصالحۀ ملی، اوضاع امنیتی در داخل ترکیه از قبل نیز متشنج تر خواهد شد.

-          اتحادیۀ جوامع ترک KCK در اول سپتمبر سال 2013م اعلام نمود که روند خروج نیروهای حزب کارگران کردستان از خاک ترکیه به صورت کامل متوقف گردید.

-          جمیل بیک در 3 دسمبر سال 2013م بیانیه ای در خصوص تحولات ترکیه منتشر نموده و در آن گفته بود: «اگر اوضاع به همین منوال به پیش رود، قطعاً باید جنگی در ترکیه راه اندازی گردد. ما به حکومت ترکیه مهلت داده بودیم تا خواسته های ما را تا بهار آینده براورده نماید، در صورتی که این خواسته ها از طرف حکومت ترکیه براورده گردد، مشکل به گونۀ صلح آمیز حل و فصل خواهد شد اما در صورتی که حکومت ترکیه شرط های ما را نپذیرد، در این صورت ما قادر نخواهیم بود این گونه با ترک ها کنار بیاییم.»

-          جمیل بیک به تاریخ 20 دسمبر سال 2014م در اظهاراتی گفت: «دست برداشتن از سلاح برای ما به معنی مرگ است.»

-          صلاح الدین دیمیرطاش رئیس حزب ملت های دموکرات به تاریخ 12 جولای 2015م گفت: «اگر عبد الله اوجالان رهبر حزب کارگران کردستان بخواهد، این حزب حاضر است از سلاح دست بردارد.» اتحادیۀ جوامع کرد فوراً در پاسخ به وی اعلان نمود: «همه باید این واقعیت را درک کنند که مسئلۀ دست برداشتن از جنگ مسلحانه برعلیه دولت ترکیه کاملاً به ما برمی گردد و هیچ شخصی حق ندارد در این خصوص ابراز نظر کند. در عین حال همه باید این را نیز بدانند که حزب ملت های دموکرات نمایندۀ سیاسی ما به شمار نمی رود، بنابر این رهبران این حزب نمی توانند از ما بخواهند سلاح مان را بر زمین گذاریم و مطمئن استیم که رهبر ما "عبدالله اوجالان" از ما نخواهد خواست با توجه به اوضاع و شرائط موجود، دست از سلاح بر داریم. می خواهیم این را نیز خطاب به همه بگوئیم که فیصلۀ ما مبنی بر عدم دست برداشتن از سلاح، هرگز به معنی رد کردن خواسته های اوجالان نیست و ما در صدد مختل نمودن تلاش های سیاسی حزب ملت های دموکرات نیز نیستیم.»

-          سیستم جوامع کردستان یا KCK روز یک شنبه 12.7.02015م با انتشار اعلامیه ای گفت که آتش بس با ترکیه از سال 2012م عملاً نقض گردیده است. این اعلامیه که توسط ریاست مشترک مجلس اجرایی سیستم جوامع کردستانKCK  منتشر گردید، دلیل نقض آتش بس را، "ساختن موانع و پایگاه های نظامی" توسط دولت ترکیه معرفی نموده و گفت که دولت ترکیه با این کارش شروط آتش بس را نقض نموده است. (منبع: آرا نیوز 12.07.2016)

-          یکی از رؤسای سیستم جوامع کردستان(پیسی هوزارت)، به تاریخ 14.7.02015م مقاله ای زیر عنوان "مرحلۀ بعدی، مرحلۀ جنگ ملت انقلابی ترکیه خواهد بود" در نشریۀ اوزغور غوندم منتشر نمود.

ج‌-     از آن چه گذشت چنین برمی آید که حزب کارگران کردستان زیر رهبری مراد قره یلان به امریکا نزدیک تر بوده و در اجرای توافق نامۀ امریکا میان حزب کارگران و حکومت ترکیه همکاری بیشتری نشان می داد. اوج همکاری های دو طرف در آن مرحله؛ توافق نامۀ صلحی بود که در ماه مارچ 2013م میان طرفین به امضاء رسید. نارضایتی برخی از کردها از آن مرحله منجر به اعتراض ها و تقسیماتی در درون حزب گردید. دورۀ رهبری مراد قره یلان که از سال 1999م الی 2013م ادامه داشت، بعضی از کردها را سخت ناراحت نمود، زیرا فضای حاکم در آن مرحله همواره تشویق به آرامش می نمود و این از نظر کردهای ناراضی به معنی کوتاه آمدن بود. گروه عقاب های آزادی کردستان در جریان همین مرحله خودش را از پیکر حزب کارگران جدا نمود.

این گروه که TAK نام دارد از سال تأسیس اش در 1993م با حزب کارگران ارتباط داشت، اما در سال 2004م از  پیکر آن جدا گردید و در حال حاضر به گونه مستقل فعالیت دارد. این گروه در حال حاضر تأکید دارد که فعالیت های آن کاملاً مستقلانه بوده و با هیچ کسی ارتباط ندارد. اعضای این گروه از لحاظ ساختار خود شان را "نیروهای فدائی" نامیده و هدف اساسی شان ضربه زدن به زیربناهای نظامی اردوی ترکیه و ایجاد اختلال در سکتور جهانگردی آن می باشد. نخستین عملیات گروه عقاب های آزادی کردستان در سال 2005م بود که موتر سرویس حامل تعدادی جهانگرد را هدف قرار داد که منجر به قتل 5 تن و مجروح شدن 20 تن دیگر گردید. بنا به گفته مقامات ترکیه، این گروه از سال 2008م بدین سو توسط وزارت خارجۀ امریکا یک گروه تروریستی خوانده شده و در لیست گروه های تروریستی بیگانه قرار گرفته و اتحادیۀ اروپا نیز آن را یک حزب تروریستی می خواند.

ح‌-     پس از تغییری که در انتخابات نوهمین گردهمائی حزب کارگر رونما گردید و در پی آن بیک در ماه جولای 2013م در رأس حزب قرار گرفت، دیده می شود که حزب کارگران کردستان به جانب انگلیس ها تمایل پیدا نموده و اردغان و حکومت اش را با فعالیت های مادی، به شمول کشتار و انفجارها، هدف قرار می دهد. این گونه فعالیت ها بیشتر در گروه عقاب های آزادی و به ویژه در جریان سال جاری به نظر می خورد، زیرا فضا برای این گروه آماده بود تا فعالیت هایش را برعلیه نیروهای امنیتی ترکیه افزایش دهد. به این ترتیب فعالیت های گروه عقاب های آزادی کردستان در این مرحله شدت گرفت و اینک می خواهیم با ذکر نمونه هایی از فعالیت های این گروه که از اواخر سال گذشته تا سال جاری ادامه داشته روشنی اندازیم، فعالیت هایی که اوج شدت آن را می توان در عملیات اخیر که به تاریخ 17.12.2016م اتفاق افتاد مشاهده نمود:

-          در دسمبر 2015م میدان هوائی کوکجن واقع در استانبول را با موشک هدف قرار داد که منجر به قتل یک زن کارمند گردید.

-          در فبروری 2016م یک موتر بمب گذاری شده را در شهر انقره منفجر نمود که منجر به قتل 28 تن گردید که بیشتر آن سربازان بودند.

-          در مارچ 2016م باز هم موتر بمب گذاری شده ای را در شهر انقره منفجر نمود که منجر به مرگ و جراحت ده ها تن گردید.

-          در جولای 2016م موتر بمب گذاری شده ای را در منطقۀ فزنگیلار استانبول منفجر نمود که 11 کشته و 35 مجروح به جا گذاشت و بیشتر آن افراد پولیس بودند.

-          در اکتوبر 2016م موتور سکلیتی را در منطقۀ ینی بوسنای شهر استانبول انفجار داد که 10 تن تلفات به جا گذاشت.

-          در نومبر 2016م موتر بمب گذاری شده ای را در مقابل دروازۀ ورودی ساختمان ولایت اضنه در جنوب ترکیه انفجار داد که تعدادی غیر نظامی را کشته و ده ها تن دیگر را مجروح نمود.

-          به تاریخ 10 دسمبر 2016م دو انفجار را در منطقۀ بشیکتاش انجام داد که منجر به قتل 44 تن، که بیشتر آنان افراد پولیس بودند و جراحت حدوداً 200 تن دیگر گردید.

-           به تاریخ 17 دسمبر 2016م صفحۀ عربی زبان سی ان ان با نشر خبری از یک انفجار در ترکیه چنین گفت: «در بیانیه ای که از جانب نیروهای مسلح ترکیه منتشر گردیده گفته شده که روز شنبه بر اثر انفجار یک موتر بمب گذاری شده در نزدیکی دانشگاه ارجیس ولایت قیصریه در وسط ترکیه، 13 تن به شمول غیر نظامیان کشته و 48 تن دیگر زخم برداشته اند. منابع امنیتی گفته اند که این موتر درنزدیکی دروازۀ ورودی دانشگاه ارجیس و دقیقاً در کنار یک موتر سرویس انفجار داده شده که شماری از نظامیان را پس از ختم دورۀ کاری و سپری نمودن رخصتی آخر هفته شان انتقال می داد. دسته های پولیس و تیم های نجات فوراً به محل حادثه اعزام گردیده و مقتولین و زخمیان را زیر تدابیر شدید امنیتی به شفاخانه ها منتقل نمودند.»

خ‌-     با در نظرداشت معلومات فوق می توان به پس زمینۀ سیاسی گروه عقاب های آزادی کردستان پی برده و آن را به گونۀ زیر جمع بندی نمود:

پس از آن که جمیل بیک به تاریخ 20.12.2014م اعلام نمود که کنار گذاشتن سلاح برای آنان به معنی مرگ است، حزب کارگران کردستان به رهبری "بیک" شروع به اعمال خشونت آمیز نمود تا این که این اعمال به تاریخ 12.7.02015م به اوج خود رسید. چنان چه سیستم جوامع کردستان KCK به رهبری بیک رسماً اعلام نمود که آتش بس با حکومت اردغان به پایان رسید. گروه عقاب ها یا TAK نیز در یک خط متوازی شروع به اعمال مادی برعلیه منافع حیاتی حکومت ترکیه، به ویژه امنیتی، نمود تا این که دو عملیات اخیر به تاریخ های 10.12.2016 و 17.12.2016م اتفاق افتاد.

این بدان معنی است که به گمان اغلب گروه عقاب های آزادی در هماهنگی با خط مشی بیک در حرکت می باشد و می دانیم که خط مشی بیک در حال حاضر هماهنگ است با خط مشی اروپا، به ویژه انگلیس که تلاش دارند حکومت اردغان وابسته به امریکا را مختل نمایند.

د‌-       اظهارات بیک، که یکی از پایه گذاران حزب کارگران کردستان می باشد، گمان های فوق را تقویت می کند؛ چنان چه وی به تاریخ 15 مارچ 2016م در اظهاراتی به نشریۀ تایمز انگلیس گفت: «ما در پی سقوط دادن حاکمیت اردغان و حزب عدالت و توسعه می باشیم، زیرا تا زمانی که اردغان و حزب اش از صحنه کنار نروند، هرگز در این کشور دموکراسی حاکم نخواهد شد.» این خبر را تلویزیون بی بی سی به تاریخ 15.3.02016م منتشر نمود.

کلیگدار اغلو رئیس حزب مردم جمهوری خواه، که از مزدوران انگلیس می باشد، نیز در هفتاد و دومین دور برگزاری کنفرانس اتحادیۀ اتاق های تجارت ترکیه یا TOBB در انقره پایتخت ترکیه گفت: «چیست این نظام ریاستی که در ترکیه حاکم است؟ یک نفر صحبت می کند و تمام ترکیه در برابر وی ساکت نشسته است. هرگز نمی توان نظام ریاستی را بدون خونریزی در این کشور تطبیق نمود.» (منبع: سایت tna24 2016.05.13)

ذ‌-       از شواهد فوق بر می آید که در پس انفجارهای اخیر استانبول انگلیس قرار دارد. انگیزه های انگلیس از دست زدن به چنین اقداماتی را می توان در مسائل زیر جمع بندی نمود:

ایجاد اوضاع متشنج و عدم استقرار نظام وابسته به امریکا در ترکیه، انگلیس می خواهد دامنۀ تلاش های کودتای اخیر را که مزدوران اش به راه انداخته بودند کشانیده و آن را تداوم بخشد. بدون شک آنان می دانند که تغییر دادن حاکمیت موجود در ترکیه کار آسانی نیست، زیرا اردغان توانسته پایه های مستحکمی را برای امریکا در این کشور بسازد، اما ممکن است بتوانند با ایجاد تشنج و عدم استقرار بالای نظام تأثیر گذاشته و این پایه ها را متزلزل نمایند.

این یک بعد قضیه بوده و بعد دیگر آن این است که نظام پارلمانی را انگلیس توسط مزدور اش مصطفی کمال، پس از سقوط دادن خلافت در سال 1924م، در ترکیه تهداب گذاری نمود و این بدان معنی است که در حقیقت پدر روحانی نظام پارلمانی در ترکیه، انگلیس می باشد. بناً اردغان و از پشت اش امریکا می خواهند دروازۀ نظام پارلمانی را برای همیشه بسته و آن را به نظام ریاستی تبدیل نموده سپس صلاحیت های بیشتری را برای رئیس جمهور تفویض نمایند. اما انگلیس با نظام ریاستی موافق نیست، چنان چه قبلاً اشاره کردیم که کلیگدار اغلو رئیس حزب مردم جمهوری خواه، که از مزدوران انگلیس می باشد در اظهاراتی گفته بود: «هرگز نمی توان نظام ریاستی را بدون خونریزی در این کشور تطبیق نمود.» سپس نشریۀ ترکی موسوم به "صباح" مقاله ای را زیر این عنوان منتشر نمود: "او به پارلمان، مردم و سیاست توهین می کند" اشارۀ این نشریه به اظهارات رئیس حزب مردم جمهوری خواه "کلیگدار اوغلو" بود که گفته بود: «هرگز نمی توان نظام ریاستی را بدون خونریزی تطبیق نمود.» (منبع: ترکیه پوست 13.5.02016)

خلاصه این که انگلیس در پی آن است تا با راه اندازی کشتار و انفجارهائی که وابسته گان اش، به شمول گروه عقاب های آزادی کردستان، انجام می دهند، با یک تیر دو نشان را هدف قرار دهد:

  1. ایجاد عدم استقرار در نظام وابستۀ ترکیه به امریکا؛
  2. قرار گرفتن در برابر تلاش های اردغان برای جایگزین کردن نظام ریاستی با نظام پارلمانی.

اما این که تصور می شود این اعمال منجر به ایجاد منطقۀ مستقل خواهد شد، باید گفت که چنین کاری، حد اقل در آینده های نزدیک، بعید به نظر می رسد.

در اخیر باید خاطر نشان نمود این که: آن چه بسیار درد آور و مایۀ تأسف است، این است که خون مسلمانان، نه به خاطر اسلام و امت اسلامی، بلکه در جهت تحقق منافع کفار استعمارگر ریختانده می شود! اما با وجود همه باید در نظر داشت که این امت، امت خیر و برکت است و به خواست الله متعال پس از این زمین خوردن ها مجدداً به پا خاسته و پس از این شکست ها یک بار دگر پیروز خواهد شد.

تاریخ این امت شاهد گویای این مدعاست؛ چه کسی تصور می کرد امت اسلامی پس از جنگ هایی که با صلیبیان و سپس تتار داشت، مجدداً به پا خیزد؟! تتاری که بغداد، پایتخت خلافت را به ویرانه ای مبدل نمود و آب صاف و روشن دریای دجله را با خون و رنگ دوات کتاب های مسلمانان تبدیل به رنگ سرخ و سیاه نمود! چه کسی تصور می نمود مسلمانان پس از آن همه تلفات و خساراتی که در برابر صلیبیان و تتار متحمل گردیدند، یک بار دیگر به پا خاسته و موفق شوند، قسطنطنیه را، با آن همه عظمت اش، فتح نمایند؟!

نباید فراموش نمود که الله سبحانه و تعالی همواره مردانی در کمین نشسته دارد که هرگز در برابر مشکلات ناامید نشده و سر خم نمی کنند و هرگز در برابر ظلم و ستم، احساس ترس و وحشت ننموده و خاموش و بی پروا نمی نشینند و تا رسانیدن حق به حقدار و برپائی مجدد خلافت راشده و استحکام پایه های آن، هرگز احساس آرامش و آسوده گی نخواهند نمود.

زبان حال این مردان را می توان در این آیت مبارکه به خوبی درک نمود، آن جا که الله سبحانه و تعالی می فرماید:

مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا

[احزاب: 23]

آری راست است که الله متعال برای هر چیزی اندازه ای تعیین نموده و سرانجام، آن را در جایگاه خود اش قرار خواهد داد.

إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا

[طلاق: 3]

الله فرمان خود را به انجام می رساند؛ و خدا برای هر چیزی اندازه ای قرار داده است!

ادامه مطلب...

مسلمانان مظلوم مستحق رژیم های خون‏خوار نه، بل مستحق حمایت نیروهای مسلح ما هستند

  • نشر شده در پاکستان

در 18 دسمبر 2016م، جنرال قمر جاوید بجوا، سرقوماندان نیروهای مسلح پاکستان خطاب به ملک سلمان بن عبدالعزیز آل سعود پادشاه رژیم شاهی عربستان سعودی گفت که: «دو کشور عربستان و پاکستان با نقش مهمی که در جهان اسلام دارند، مسئولیت بزرگی نیز در قبال این امت دارند. جنرال بجوا هم چنان خاطر نشان ساخت که او به مرزهای عربستان صعودی با بخش های دیگر امت حرمت قایل است. (منبع: اعلامیه مطبوعاتی روابط عامه استخبارات پاکستان)

جای بسا تأسف است که سرقوماندان قوای مسلح قوی ترین ارتش در جهان اسلام از رژیم فاسد آل سعود که همواره در خیانت به امت سهم بارزی داشته، اعلام حمایت می کند. درحالی که آن طرف سقف های خانه های حلب توسط راکت های روسیه، بمب های بیرلی بشار و بمب های حزب ایران بالای شهروندانش ریختانده می شود، هیچ عکس العملی از خود نشان نمی دهد!

باید به یاد داشت که رژیم خائن آل سعود، رژیمی است که با توجه به تمام جنایات هند در کشمیر اشغال شده و دشمنی هایش با پاکستان، با این کشور تا حد توان دوستی دارد تا جایی که این رژیم نرندرا مودی قاتل مردم مظلوم گجرات را با تفویض جایزه ملک عبدالعزیز که بزرگ ترین جایزه ملکی این کشور است، حرمت کرد.

رژیم فاسد آل سعود با استفاده پول سیاسی می خواهد مانع رسیدن هدف انقلاب شام به هدفش که همانا تاسیس دوباره دولت خلافت بر روش نبوت است، شود. این رژیم بخاطر کنترول منطقه توسط اربابان استعمارگرش با خون مردم یمن بازی کرده و جنایات متعدد را بالای ملت مظلوم یمن انجام داد.

ای سربازان محترم ارتش پاکستان!

جنایات انجام شده در حلب پرده از روی رهبری خائن و فاسد ممالک اسلامی برداشته است. امت در انتظار شدید عملکرد آن ها در حلب، میانمار(برما) و کشمیر اشغال شده می باشد. این رهبری ها در جهان اسلام مستحق حمایت نیروهای مسلح از جوانان مسلمان در ارتش های این کشورها نیستند. این جوانان کسانی اند که الله سبحانه وتعالی و رسول مبارکش صل الله علیه وسلم را از جان و مال خود عزیزتر پنداشته و بلاخره به همان راه خواهند رفت که به آن امر شده اند.

حالا تمام امید امت در بدترین حالت بالای شان به شما است. بدانید که حلب بخاطری می سوزد که از آن جا نداهای اعاده خلافت بر می خیزد و آن ها حقیقتاً به حمایت شما از طریق راه اندازی ارتش تان به آن جا نیاز دارند. بیاد داشته باشید که شما هفتمین یعنی بزرگ ترین ارتش مسلح دنیا با سلاح های اتمی هستید.

رسول الله صل الله علیه وسلم فرموده است:

مَا مِنِ امْرِئٍ یخْذُلُ امْرَأً مُسْلِماً عِنْدَ مَوْطِنٍ تُنْتَهَک فِیهِ حُرْمَتُهُ وَینْتَقَصُ فِیهِ مِنْ عِرْضِهِ إِلاَّ خَذَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ فِى مَوْطِنٍ یحِبُّ فِیهِ نُصْرَتَهُ، وَمَا مِنِ امْرِئٍ ینْصُرُ امْرَأً مُسْلِماً فِى مَوْطِنٍ ینْتَقَصُ فِیهِ مِنْ عِرْضِهِ وَینْتَهَک فِیهِ مِنْ حُرْمَتِهِ إِلاَّ نَصَرَهُ اللَّهُ فِى مَوْطِنٍ یحِبُّ فِیهِ نُصْرَتَهُ

(رواه احمد)

مردی که مسلمانی را در حالتی که به عزت و حرمتش اهانت صورت می گیرد تنها رها کند، الله سبحانه وتعالی او را در حالتی که از الله جل جلاله استدعای کمک کند تنها می گذارد و کسی که حرمت و عزت یک مسلمان را نجات دهد، الله سبحانه وتعالی او را در حالتی که از الله جل جلاله استدعای کمک کند، او را کمک می کند.

ای فرماندهان محترم! اگر شما دست به کار شوید حالت فعلی و تمام امت با شماست. این امت برای این کار خیر شما همه دست به دعا اند. پس به حزب التحریر بخاطر اعاده هرچه زودتر خلافت بر روش نبوت نصرت دهید تا گره از مشکلات امت باز شده و خود را مستحق ثواب عظیم از جانب الله سبحانه وتعالی بسازید.

یغْفِرْ لَکمْ ذُنُوبَکمْ وَیدْخِلْکمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاکنَ طَیبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِک الْفَوْزُ الْعَظِیمُ وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ

[صف: 12]

(اگر این تجارت را انجام دهید، الله) گناهانتان را می بخشاید، و شما را به باغ های بهشتی داخل می گرداند که از زیر(کاخ ها و درختان) آن جویبارها روان است، و شما را در منازل و خانه های خوبی جای می دهد که در باغ های بهشت جاویدان ماندگار، واقع شده اند. پیروزی و رستگاری بزرگ همین است.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

رهبران ممالک اسلامی حلب را به سگ ها فروختند!

  • نشر شده در سیاسی

بسیاری مردم در تلاش درک حادثات هولناکی استند که در حلب اتفاق افتاد. فقط یک و نیم سال پیش، رژیم اسد بخش اعظمی قلمرو سوریه را از دست داده بود. قرار گزارش گروه تحقیقاتی جینز در اگست 2015م، رژیم اسد فقط 17 درصد قلمرو سوریه را زیر اداره داشت که در آن وقت 83 درصد دیگر این سرزمین توسط مخالفین دولت اداره می شد. سقوط حلب بسیاری از بخش های این معادله را معکوس ساخت و مردم سوریه از هر جناح در شرایط اشد ضرورت به حال خود شان رها شدند.

امریکا ابرقدرت جهان، مردم مظلوم حلب را در مقابل قتل عام رژیم خون خوار اسد تنها گذاشت. امریکا از زمان آغاز انقلاب همواره به تقبیح های فرسوده و خواست ها برای مذاکرات پوچ بین طرف ها اکتفا کرده و در عمل هیچ اقدامی نکرده است. استراتیژی امریکا از اول انقلاب همواره محکوم کردن بدون عمل بوده است.

یکی از سران مخالف دولت اسد که امریکا در گفتار از آن ها حمایت می کند، در بیانیه ای در باره ی امریکا چنین گفت: «امریکا حتی اسلحه مورد نیاز ما را به ما فراهم نمی کند؛ اما همواره فکر می کند که می تواند بالای ما حکم براند، این کشور به ما وعده ی حمایت می دهد و بعداً غرق شدن ما را نظاره می کند. اگر بالای ما به عقب نشینی به حلب فشار آورده شود، امریکا هیچ نقشی در آن نخواهد داشت.»

سران امریکا که با جبهه گیری های این چنینی تحت تأثیر قرار گرفته بودند در بیانیه ای اعلام کردند: «امریکا تحریمی را که به مدت زیادی بالای مخالفین دولت گذاشته بود، از بین برده و به عربستان سعودی و قطر اجازه ی تجهیز این نیروها را به سلاح خفیفه خواهد داد.» این حرف ها بعد ازین که قتل عام انجام شد گفته شد.

ملت های همسایه ی سوریه، کسانی که وعده ی حمایت از مخالفین در مقابل دولت سوریه را به آن ها داده بودند، این مخالفین را در بدترین شرایط به حال خود شان واگذاشتند. ترکیه به فعالیت هایی آغاز کرده و یک تعداد گروه ها را در حلب به وجود آورد؛ اما وقتی حلب محاصره شد، واکنش ترکیه در ساحاتی محدود شده بود که در اختیار "YPG" قرار داشت. چیزی که عمیقاً مخالفین دولت را در حلب ضعیف ساخت، مداخله ی نظامی ترکیه درین شهر بنام عملیات سپر فرات بود.

طی این عملیات، ترکیه گروه های مسلح را از حلب به افرین در شمال سوریه انتقال می داد. ترکیه از طریق انتقال این انقلابیون از حلب، از قرارگاه نورالدین زنگی به این انقلاب ضربه وارد نموده و راه را برای پیش روی قشون اسد هموار ساخت. عربستان سعودی و قطر که قبلاً این مخالفین را تجهیز می کردند، حالا به تلاش های سازمان ملل بسنده کرده اند. با وجودی که ممالک همسایه ی سوریه توانایی های زیادی داشتند و می توانستند با استفاده از آن ها، در کنار روی اسد نقش کلیدی را بازی کنند؛ اما مردم حلب را در بدترین شرایط تنها گذاشتند.

واگذاری امت توسط رهبران شان در بدترین شرایط به بشار اجازه داد تا سیاست مذبوحانه ی محاصره و کشتارش را به کامیابی رساند. با حملات هوایی روسیه و با کمک سپاه پاسداران ایران با کمک ملیشه ها، قتل عام خون خوارانه ی حلب در پیش چشم جهانیان صورت گرفت. محاصره شهر حلب منتج به قطع وسایل، غذا، دارو، تیل و اسلحه به شهر حلب شد. حملات هوایی روسیه باعث آواره گی هزاران تن شهروندان از ساحات تحت حمله روسیه شد که در نتیحه این حملات ویرانه های بس بزرگ در سوریه به جا ماند.

قوای حامی اسد بی شرمانه از بمب های بیرلی از طریق هلیکوپترها استفاده کردند که در بعضی مواقع از مواد هسته ای نیز درین بمب ها استفاده شده بود. این بمب ها که باعث کشته شدن هزاران تن گردید، قصداً مکان های ملکی از قبیل شفاخانه ها و مکاتب را هدف قرار داد. قتل عام ظالمانه ی مردم حلب نمایانگر آنست که اسد چگونه این شهر را دوباره به دست آورده است.

 بشار اسد در تلاش هایش در نزدیک به یک دهه، به این پیروزی رسید؛ اما این پیروزی با قتل عام مردم و تبدیل شهر حلب به خاک، یک پیروزی نیست. این بدین معناست که او نمی تواند مردم را از حکم رانی خود قناعت دهد و حتی وقتی متوسل به حنگ می شود، خیلی وقت می گیرد تا زور خود را بالای مردم اعمال کند.

مخالفین دولت نزدیک به ده هزار نفر را آماده ی جنگ ساختند و با توجه به قدرت روسیه و ایران، وقت زیادی گذشت تا اسد در حلب پیروز شد و درین میان کسانی هم بودند که با قبول مرگ صد درصد به جنگ علیه او ادامه دادند.

باید دید که آیا این آغاز پایان است؛ اما یک چیزی را خیلی خوب به همگان نمایان می کند که مردم شام به مثابه کوه های اند که به آسانی از جای شان دور نمی شوند.

نویسنده: ادنان خان

 دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

حمایت امریکا از شمولیت زنان افغان در ارتش بیانگر آزادی نه، بلکه بهره برداری و مسیری برای تباهی آینده می باشد

  • نشر شده در سیاسی

مطابق چهارمین گزارش بازرس عمومی برای بازسازی افغانستان، به تاریخ 30 اکتوبر 2016م، امریکا بخاطر استخدام زنان در بخش نیروی امنیتی و دفاع ملی افغان 93.5 میلیون دالر را بودجه اختصاص داده است.

این بودجه در تأسیسات، فراهم کردن سیمینارها و ارسال کردن تجهیزات جنگی برای زنانی که اعضای اردوی ملی و پولیس ملی افغان هستند به مصرف می رسد.

جنگ موجود در افغانستان که طراح اصلی آن امریکا است، زنده گی میلیون ها زن مسلمان افغان را از خود متأثر کرده است، چنان چه کشته و زخمی شدن، بیوه، بی خانه و آواره شدن، خانواده و اطفال خود را از دست دادن، از نتایج محسوس این جنگ استعماری می باشد.

 جنگ استعمار، بی رحمانه افغانستان را به یک کشور خطرناک برای زن ها در سطح جهان مبدل ساخته است، حمایت استعمار(امریکا)از زن ها برای پیوستن به اردوی ملی افغان حکایت از ادامه پلان های این کشور برای رسیدن به هدفی که همانا استعمار افغانستان می باشد، می کند. فلهذا این استعمار نوین(امریکا) به همکاری حکومت دست نشانده خود در افغانستان با استفاده از فرصت یکبار دیگر می خواهد، که توسط اصول و عقاید دموکراتیک خود تحت عنوان  آزادی(آزادی دروغین) زنان، توانمندی و پیشرفت زنان، زنان مسلمان را تباه و زیر استثمار خود در آورد.

سربازهای سابقه دار می گویند: «بعضی از خانم ها همرای نیروهای مخصوص در ماموریت های؛ مانند: شب گردی و تلاشی خانه ها فعالیت می کنند. رئیس جمهور اشرف غنی این موضوع را خوش آمدید گفته و وعده هر نوع همکاری را در راستای تساوی جندر به روش غرب برای داشتن یک افغانستان با ثبات داده است. جای تعجب و ننگ است که حکومت داران و مزدوران نظام سیکولار(حکومت افغانستان) با خیال راحت امت مسلمه را به خون و خاک کشانده و کورکورانه مزدوری دشمنان اسلام را می کنند.

اردوی ملی افغان توسط نیروهای امریکایی رهبری و آموزش داده می شوند. بناً نظارت از افسران زن نیز به عهده این ها می باشد. هجوم و رهبری امریکایی ها از آغاز سال 2001م تا کنون در افغانستان در معرض خطر می باشد، بناً افسران امریکایی برای تحکیم حضور خویش از تاکتیک های متفاوت جنگی در فرصت های مناسب برای تحقیرکردن و تسلط داشتن استفاده می کنند، که زنان افغان بهترین ابزار برای رسیدن امریکا به هدف می باشند؛ فلهذا از همه بیشتر زنان و دختران در معرض سو استفاده جنسی و خشونت های فزیکی قرار دارند.

نیروهای امریکایی همان گونه آموزش دیدند که در صحنه جنگ سخت باشند و از خود هیچ رحم نشان ندهند و تجاوز برایشان؛ مثل: اسلحه در جنگ است. چنان چه گزارش های حاکی از آن است که 16هزار قضیۀ تجاوز علیه خانم ها ثبت شده و بسیاری از این تجاوزها توسط سربازان امریکایی در جریان شب هنگام هجوم بردن در اجتماع روستائی صورت می گیرد.

استخدام تعداد زیادی از زنان افغان در بخش های نظامی که دوشادوش نیروهای امریکایی به مبارزه می پردازند، نوید دیگر برای تحقیر و تباهی زنان افغان است؛ جای تعجب و افسوس است که زنان افغان پیشرفت و آزادی خود را در یکجا شدن با نیروهای تجاوزگر و قاتل امریکایی که هزاران خواهر و برادر مسلمان ما را آزار و اذیت، بی عزت و قتل عام می کنند، می دانند!

بناً چطور می توانیم به عنوان زن مسلمان این را قبول کنیم که مثل مهره توسط دشمنان اسلام در برابر اسلام قرار بگیریم و تن به فرمان دستورات مخرب آنانی بسپاریم که در مقابل اسلام و امت مسلمه قرار دارند؟! این درحالیست که برای رسیدن به اهداف خود بنام آزادی زن این کفار حربی فریب کاری و بهانه جویی می کنند.

آزادی حقیقی آزادی تمام امت است، که بدون سیستم سیکولاریزم، با اعاده خلافت به منهج نبوت تنها به حقیقت می پیوندد. این فقط دولت اسلامی است که در حدود آن خانم های مسلمان با اردو یکجا خواهد شد و برضد ظلم واقعی، برای عدالت واقعی، بخاطر امت خود، برای دین خود و برای رضای الله سبحانه وتعالی جنگ با شکوه انجام خواهند داد. ان شاءالله!

لَّا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَن تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ

[آل عمران: 28]

افراد باایمان نباید به جای مؤمنان، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند؛ و هر کس چنین کند، هیچ رابطه ای با الله ندارد(و پیوند او بکلّی از الله گسسته می شود)؛ مگر این  که از آن ها بپرهیزید(و به خاطر هدفه ای مهمتری تقیّه کنید). الله شما را از(نافرمانی) خود، برحذر می دارد؛ و بازگشت(شما) به سوی الله است.

بخش زنان

دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

کجاست حقوق بشر و مدافعین آن(جامعه جهانی) که به دفاع از زنان و اطفال مظلوم روهنگیا ندا سر دهند؟!

  • نشر شده در سیاسی

زنان و اطفال روهنگیا در حالی از طرف جهان و جهانیان به دست فراموشی سپرده شده اند که مورد کشتار بی رحمانه و قتل عام رژیم ظالم و مستبد حاکم در روهنگیا  قرار گرفته، به جان، مال و ناموس شان تجاوز شده است.

عساکر ظالم رژیم مستبد روهنگیا قافله را در همین جا ختم نکرده، بلکه بر اثر تداوم ظلم و استبداد خویش صدها مسلمان درحال فرار را، به بهانه این که از جملۀ فتنه جویان هستند در سرحد مورد حمله وحشیانه خویش قرار داده اند.

گزارش ها حاکی از آن است که در بین صدها مسلمان کشته شده در چند هفته اخیر زنان و اطفال مظلوم نیز شامل می باشند. استفاده از چرخ بال های آتش افراز بالای مسلمانان مظلوم حکایت از شدت این عملیات می کند.

به نقل از ساکنین منطقه، هفتاد روهنگیایی به شمول اطفال و زنان که به خاطر نجات جان خویش از قتل عام این ظالمان و کافران زمان، می خواستند از راه دریایی ناف به بنگله دیش پناه ببرند، مورد آماژ گلوله عساکر قرار گرفتند. و عده ی دیگر از مسلمانان مظلوم که موفقانه وارد سرحدات بنگله دیش شده بودند، از جانب عساکر سرحدی این کشور دو باره برگشتانده شدند.

چنان چه فرمانده بازار کوکس در شرق بنگله دیش اظهار داشت که: «هشتاد و شش روهنگیایی که شامل چهل زن و بیست پنج طفل بودند، از جانب عساکر سرحدی بنگله دیش برگشت خوردند. وی افزود: رژیم بنگله دیش نیز عساکر سرحدی خود را افزایش داده تا از آمدن بیشتر مردم روهنگیا در داخل کشور جلوگیری شود.» هم چنان تصور غرق شدن تعدادی از این مسلمانان آواره و مظلوم را زیاد دور از حقیقت نمی تواند پنداشت.

اما این داستان غم انگیز و حکایت تلخ این جا به پایان نمی رسد، بلکه ادامه دارد؛ چنان چه تجاوز عساکر میانمار در شهر کین، روهنگیا بالای ده ها تن از خواهران مسلمان ما در چند هفته گذشته بخش دیگر از این حکایت تلخ است.

 مصاحبه انجام شده با هشت تن از خواهران مسلمان ساکن قریه "یوشی کیا" در روهنگیا از شدت ظلم و استبداد وحشیانه این رژیم دهشت افکن، نیز حکایت از وحشی گری آنان می کند. آن ها اظهار داشتند که عساکر به خانه های ما حمله کرده، به  زور اسلحه به ما تجاوز نموده، سپس دار و ندار ما را به یغما بردند.

زن مسلمان دیگر با چشمان اشکبار و صدای خسته، از جور این ظالمان چنین حکایت می کند: «مورد تجاوز گروهی چهار تن از عساکر وحشی این رژیم قرار گرفتم و رنج دیگر این که دختر جوان پانزده ساله ام را نیز به جلو چشمانم بی عزت کردند.»

نظامیان میانمار در ماه گذشته علاوه به قتل، غارت، تجاوز، سوختاندن و هزار فساد، فحشا و تباهی دیگر، کمک های به اصطلاح بشر دوستانه جامعه جهانی-امت را با اره سر می بُرند و با پنبه پاک می کنند- را که شامل مواد غذایی و دارو می شود، بالای هشتاد هزار مسلمان نیازمند قطع نموده است.

این رژیم ظالم تنها به عساکر خود اکتفا نکرده بلکه برای گسترش دامنه ظلم بر مسلمانان، پولیس شبه منطقه ای که متشکل از اقوام می باشد را تشکیل داده است تا بتواند از طریق این شبه نظامیان بودایی، به پاکسازی امت مسلمه بپردازد. برادران و خواهران مسلمان روهینگیایی ما در حال حاضر در آستانه یک نسل کشی بالقوه قرار دارند؛ اما جهان مهر سکوت بر دهان زده و چشم ها را بسته است!

این ها فقط جرم شان زنده ماندن است وبس، و باید زنده گی را از قدرت مندان گدایی کنند. حتی یک دولت در مسیر حمایت از زنده گی آن ها قرار ندارد. نماد دموکراسی آنگ سان سوچی و حزب لیگ ملی آن(میانمار) برای دموکراسی که دولت میانمار را به عهده دارد و نیز سازمان ملل و دولت های غربی که دارای نظام سرمایه داری می باشند، سکوت را در برابر خون امت اختیار نموده اند، زیرا از برکت نظام دموکراسی دیگر خون امت اسلامی بیرنگ شده است! این کفار حربی در برابر ارزش ها و منافع سیاسی و اقتصادی خود، جان و زنده گی نسل بشر مخصوصاً امت مسلمه را می گیرند.

پس این جنایات واضح می سازد که به نظام دموکراتیک نباید اعتماد کرد و پنداشت که این نظام ضامن حفظ جان مظلومان نمی باشد. از طرف دیگر، کشورهای که خود را ستون فقرات جهان اسلام می دانند، به خاطر منافع خویش سکوت و تماشای قتل عام امت اسلامی را ترجیح می دهند. بناً نه به امت پناه می دهند و نه با ارتش دفاعی خویش به داد این مظلومان می رسند.

 در جهان، سرمایه داری امروزه که یک نظام جنایت کار تلقی می شود، زنان و کودکان بی گناه؛ مانند: حیوانات شکار و قتل عام می شوند و هیچ جای برای پناهنده گی به آنان وجود ندارد. خواهران عزیز ما توسط مجرمان کثیف، بی حجاب می شوند؛ ولی هیچ حاکمی در سرزمین های اسلامی، این مجرمان را از ترس غرب، حمایت و حتی محکوم نیز نمی کنند، این خواهران، برادران و اطفال امت اسلامی به حال خود بدون کدام غمخوار رها شده اند.

اما ای برادران و خواهران مسلمان روهینگیایی! بدانید و یقین کنید که هرگز توسط دولت آینده "خلافت" که به منهج نبوت ان شاء الله بنا می شود، ترک نخواهید شد؛ حاکم و ارتش نظام خلافت تا زمانی که حق مظلوم را از ظالم نگیرد و ظالم را به دار مجازات نکشاند و به مظلوم یک زنده گی پر امن و شرافت مندانه را آماده و ارائه نکند، در آرامش قرار نخواهد گرفت. نظام خلافت تنها دولتی است که خون مسلمانان را به عنوان یکی از مقدسات اسلام تعریف می کند، بناً تاب دیدن ریختن خون مسلمان را به ناحق ندارد.

پس ای مسلمانان! ما شما را مطلبیم و دعوت می کنیم تا انرژی خویش را در راستای تأسیس دولت خلافت به منهج نبوت به خرج دهید و یک امنیت سرتاسری را برای همه نسل بشر مخصوصاً امت اسلام و حتی برای همه موجودات جهان به وجود آورید. زیرا یگانه راهی که که همه یوغ اسارت را از گردن مظلومین برمی دارد و ظالمین را به دار مجازات می کشاند، همین نظام خلافت به منهج نبوت می باشد.ان شاء الله!

نویسنده: داکتر نسرین نواز

رئیس بخش خانم ها در دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

بخش های خبری

کشتن سفیر روسی انتقام است برای حلب

به تاریخ 20 دسمبر 2016م یک افسر ترکی سفیر روسیه را هنگامی که از یک نمایشگاه فنی دیدارمی نمود، با ضرب گلوله به قتل رساند. این طوفان خبری زمانی جهان را فرا گرفت که فرد حمله کننده هدفش از این حمله را عکسل العمل به اوضاع حلب اعلام نمود.

وقوع چنین حملاتی جای تعجب ندارد، به ویژه با توجه به این که اردوغان رئیس جمهور ترکیه نه تنها که هیچ واکنش مثبتی از خود نشان نداد، بلکه حتی تلاش هایش برای استحکام بیشتر روابط ترکیه با روسیه افزایش نیز دارد، روسیه ای که در هرکجا دست به کشتار مسلمانان می زند و دشمن مسلمانان جهان به شمار می رود.

چنان چه مسلمانان شاهد اند و حتی برخی ها صدای انفجار بمب های روسیه را می شنیدند که غیر نظامیان بی دفاع را هدف قرار می داد. هرچند در این حمله انگشت انتقاد به سوی حزب گولن دراز است، اما آن چه روشن است این است که همه دنیا شاهد جنگ ها و خون ریزی های موجود در سوریه بوده و همه را به جزئیات تعقیب می کنند.

 

اردوغان آخرین تحولات سوریه، به ویژه حلب را با پوتین به بحث و بررسی گرفت

به نقل از خبر گزاری اناضول، رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه همراه ولادمیر پوتین همتای روسی خویش در 18 دسمبر 2016م آخرین تحولات حلب و سایر نواحی سوریه را، طی یک تماس تلفونی به بحث گرفت. و طبق منابع ریاست جمهوری ترکیه، اردوغان تاکید داشت: «ممانعت های که مانع بیرون کشیدن مردم از شرق حلب می شود را باید برداشت.» هردو رهبر بر ضرورت رساندن کمک های انسان دوستانه برای نیازمندان و یافتن راه حل سیاسی، تاکید داشتند. در عین حال اردوغان و پوتین، به هدف زمینه سازی حل بحران سوریه نظریۀ جمع آوری مخالفین و فرستادن نماینده گان شان را با نماینده گان حکومت سوریه به قزاقستان به بحث گرفتند..

رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه امور مسلمانان را با ولادمیر پوتین همتای روس اش، که دشمن آشکارای اسلام و مسلمانان به شمار می رود، به بحث می گیرد. مگر اردوغان نمی داند که نمی توان از دشمن مسلمانان انتظار خیر و نیکی داشت و یا این که وی در پی این است تا در حق الله سبحانه وتعالی، رسول صلی الله علیه وسلم و مومنین خیانت نماید؟ مگر اردوغان نمی داند که پاسخ درست به چنین دشمنی تنها می تواند جنگ باشد و نه دخیل کردن آن در حل مشکلات مسلمانان!

 

حمله ای که به برلین صورت گرفت ثابت می کند که من در منع مسلمانان حق به جانب بودم

دونالد ترامپ در اظهاراتی گفت که حملات روز دوشنبه در برلین و انقره صورت گرفت، ثابت می کند که من در پیشنهادی که به منظور وضح محدودیت های بیشتر بالای پناه جویان مسلمان به ایالات متحده داشتم، حق به جانب بودم.

ترامپ در پاسخ به این پرسش که آیا ممکن است این حملات موقف اش را در خصوص پناه جویان بیشتر تشدید نموده و ورود مسلمانان به ایالات متحده را کاملاً ممنوع نماید، گفت: «من در پیشنهادم صددرصد حق به جانب بودم. وی افزود: شما در جریان برنامه های من هستید و من در تمام موارد حق به جانب بودم. آن چه جریان دارد بسیار شرم آور است. ترامپ در ادامه گفت: حمله ای که توسط موتر باربری در یکی از بازارهای برلین صورت گرفت، در حقیقت حمله به انسانیت است و چنین حملاتی باید توقف داده شود.»

رئیس جمهور منتخب امریکا در جریان تبلیغات مقدماتی حزب جمهوری خواهان متعهد شده بود که از ورود مسلمانان به ایالات متحده جلوگیری خواهد نموده و دلیل آن را آگاه شدن مسئولین امریکا از اوضاع جاری عنوان نموده بود. او ادعا می کرد که این پیشنهاد را در عکس العمل به میزان تنفر شمار زیادی از مسلمانان از امریکائیان مطرح نموده است. این اظهارت وی امواجی از انتقادها را در دو طرف بحر اطلس در پی داشت و دیوید کامرن نخست وزیر اسبق انگلیس آن را یک برنامۀ احمقانه و غلط خوانده بود. ترامپ پس از آن که رسماً از طرف جمهوری خواهان به عنوان کاندید ریاست جمهوری امریکا معرفی گردید، لحن سخنان اش را تغییر داده و آن را روی ممنوعیت موقت پناهندگی کسانی متمرکز نمود که از یک تعداد کشورهای که با تروریزم ارتباط دارند، درخواست پناهندگی می دهند.

ترامپ در مورد برنامه هایش جهت وضع محدودیت بالای مسلمانان به وضوح صحبت نموده و از آن یاد می کند، اما حکام سرزمین های مسلمانان هیچ گاهی در مورد برنامه های شان موقف واضح و روشن نداشته اند! آیا زمانی فرا خواهد رسید که بالای ورود اتباع غربی به سرزمین های اسلامی محدودیت وضع گردد؟!

 

نشانه هایی از "اعلام جنگ آینده ترامپ بر علیه اسلام" پس از ناکامی بوش و اوباما

بعضی از رسانه ها امروز مورخ 12.12.2016م مقاله ای را نشر کردند که واشنگتن پوست چاپ کرده بود و محتوایش این بود: « دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب امریکا نزدیک خواهد بود که، غرب را به مرحله سوم و سیاه تری که از پانزده سال بر ضد اسلام وجود داشت، سوق دهد.» این مقاله را که تحت عنوان "جنگ آینده ترامپ بر ضد اسلام" به نشر رساندند، اضافه نمودند: «مرحله اول این جنگ زمانی آغاز یافت که جورج بوش قائل بود برای این که شرق میانه به آزادی سیاسی رسد، باید لانه های تروریزم را بخشکاند.»

اما مرحله دوم؛ سیاست تأمین ارتباط است که بارک اوباما آن را روی دست گرفته است. اوباما به این باور است که گفتگوی مبتنی بر احترام متقابل و توجه عادلانه به خواسته های مسلمانان، به ویژه فلسطینیان می تواند میزان حملات بالای غرب را کاهش دهد. این دو مرحله در سطح گسترده ای ناکام ماند. رئیس جمهور جدید اینک روشی را بر خواهد گزید که تطبیق آن را بوش و اوباما صراحتاً بعید دانستند و به این باور بودند که از نظر اخلاقی این نوع سیاست اشتباه بوده و پیامدهایی معکوس که همان تقابل بین دو فرهنگ است را در قبال خواهد داشت.

اظهارات مشاورین ترامپ بیانگر برنامه های گستردۀ جنگ های صلیبی می باشد که وی روی دست خواهد گرفت، چنان چه مشاورینش هر یک استیفن بانون، مایکل فلین و گیف سیشنز و سایرین که در باره جنگ طولانی غرب یهودی و نصرانی، بر علیه اسلام سخن گفت بر زبان می آورند. فلین مشاور امنیت ملی فعلی نوشته بود: «مسلمانان مردمانی شریر بوده که می خواهند جنگ جهانی را بر علیه سازمان بزرگ تبشیری به راه اندازند. این مقاله همچنین می افزاید: بوش و اوباما خواستار تفکیک نمودن تروریستان از اسلام بوده و اسلام را دینی بزرگ و سزاوار احترام می خواندند. اما این هیچ گاه با فلین قابل مقایسه نیست که گفته بود: اسلام همانند غده یی سرطانی است.»

موارد فوق برای مسلمانان بسنده خواهد بود تا این را بدانند که امریکا حد اقل از 15 سال بدینسو به شکل مستقیم با ایشان وارد جنگ شده است. امریکا دقیقاً زمانی به این نتیجه رسید که با مسلمانان به طور مستقیم وارد جنگ شود که مطمئن شد اسلام سیر صعودی اش را به گونۀ جدی آغاز نموده و دارد جایگاه اصلی اش را از طریق برپائی خلافت راشدۀ دوم بر منهج نبوت به دست می آورد. در کنار آن عوامل جدی دیگری نیز وجود داشت که نشان می داد روند حاکمیت امریکا و رهبری شریر آن بالای جهان به شدت رو به سقوط بوده و عنقریب کارائی اش را از دست خواهد داد.

در واقع امریکا پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و نظام کمونیستی یگانه دشمن خود را اسلام قلمداد نمود و بدنبال فرصتی مناسب بود تا این که حادثه 11 سپتمبر سال 2001م بوقوع پیوست و برای جنگ با مسلمانان نقشه کشید و افغانستان و عراق را اشغال نمود. مگر مقاومت قهرمانان این دو کشور نقشه آن را ناکام کرد. هنوز هم جنگ های خویش را در عراق و سوریه بواسطه متصدی خویش(روسیه) و مزدوران منطقه ای اش؛ مانند: ایران و حزبش و دست اندرکاران شان، اردوغان و نظام آل سعود ادامه می دهد. واضح است که ترامپ هم چنان جنگ خود را با اسلوب های تهدید و دهشت و با بکار گرفتن روسیه و امثال آن برای فشار آوردن بر مسلمانان هم چنان ادامه خواهد داد.

 

ترامپ لف لفه های منطقه ای امن در سوریه را مجدداً بر سر زبان ها آورده و وعده داد که سیاست خارجی واشنگتن را تغییر خواهد داد

تلویزیون روسیۀ امروز به تاریخ 17.12.2016م به نقل از دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب امریکا گفت: «ترامپ روز شنبه 17 دسمبر 2016م اعلام نمود که ساختار سیاست خارجۀ امریکا همزمان با تسلیم شدن قدرت توسط ادارۀ حکومت جدید تغییر خواهد نمود.»

ترامپ این اظهارات را در سخنرانی که در شهر اورلاندوی ایالت فلوریدای امریکا داشت، ایران نمود، چنان چه گفت:‌ «سیاست خارجی ما نیاز به راهکار جدیدی دارد.» وی اظهارات قبلی اش را یک بار دیگر مطرح نموده تأکید نمود که ما به جای بازسازی سایر کشورها، کشور خود مان را بازسازی خواهیم نمود.

ترامپ در ادامه افزود: «مدت هاست ما بدون این که مسئولیتی داشته باشیم در امور سایر کشورها دخالت می کنیم، کشورهائی که بسیاری از شما تا کنون حتی با نام آن آشنا نیستید. این به خودی خود یک دیوانگی بشمار می رود و خیلی زود به آن پایان خواهیم داد. ادارۀ حکومت ترامپ قبل از هرچیز دیگری، به منافع ملی ایالات متحدۀ امریکا خواهد پرداخت.»

ترامپ یکبار دیگر تأکید نمود که ایالات متحده باید در راستای ایجاد منطقه امن برای مبلیون ها بی جاه شدۀ سوری تلاش نماید و این که کشورهای خلیج باید مسئولیت تمویل این منطقه ی امن را به عهده بگیرند. او گفت: «ما برای تحقق این امر از تمام توان خویش کار می گیریم. وضعیت در حال حاضر 15 برابر نسبت به گذشته بد تر شده است. ما تصمیم بر این داریم تا در سوریه مناطق امن ایجاد شود و تلاش خواهیم نمود تا کشورهای حاشیه خلیج را بر تمویل این مناطق تشویق نماییم.» (منبع: سبوتنیک)

اما راد مردان کنونی اسلام از آن جایی که حقیقت کفار استعمارگر را خوب می شناسند، هیچ گونه انتظاری از ادارۀ حکومت ترامپ نداشته و هرگز به آن دل خوش نمی کنند؛ چنان چه اوباما رئیس جمهور فعلی امریکا نیز وعدۀ تغییر داده بود، اما در عمل ثابت شد که هدف اوباما از تغییر این بوده که میزان حملات طیاره های بی پیلوت را بالای مسلمانان پاکستان، یمن، لیبیا و سوریه افزایش داده و شمار بیشتری از مسلمانان را به خاک و خون خواهد کشید.

دستاورد ترامپ نیز برای مسلمانان همانا تلاش بیشتر برای ضربه زدن به مسلمانان است وبس. بنابر این مسلمانان سوریه هرگز انتظار ندارند که ترامپ برای شان منطقۀ امن ایجاد نماید، زیرا منطقۀ امن در مناطق عملیات موسوم به سپر فرات ترکیه، که توسط امریکا برای اردوغان طراحی گردیده عملاً وجود دارد، اما حلب که شش سال مقاومت نموده بود، درست زمانی سقوط کرد که اردوغان در شمال سوریه منطقۀ امن ایجاد نمود. این بدان معنی است که تمام این اظهارات، فریب هایی جدید و وعده های فریبنده ای است که به هدف نابودی کامل مسلمانان سر می دهند.

 

ده کشته در حملات پیاپی در شهر کرک و مناطق اطراف آن

تلفویزیون عربی زبان بی بی سی به تاریخ 18 دسمبر 2016م با نشر خبری گفت: «حداقل ده نفر، به شمول چهارمرد پولیس و یک زن گردشگر کانادائی در یک سلسله حملات مسلحانه در شهر کرک اردن، به قتل رسیدند. بنا به گفتۀ برخی از مسئولین؛ مهاجمان مسلح نامعلوم قبل از این که پولیس به قلعه تاریخی فرار کند، بالای دو موتر حامل آن ها آتش گشودند. گزارش ها حاکی از آن است که تعدادی از گردشگرانی که در این قلعه گیرمانده بودند، آزاد گردیده و پولیس به قلعه هجوم برده است. مسئولیت این حمله را کسی به عهده نگرفته است. نه تن در این حادثه مجروح گردیده و گزارش ها نشان می دهد که احتمالاً شمار مجروحین بیشتر از این تعداد می باشد. مسئولین اردنی گفته اند که این حادثه در یک زد و خورد مسلحانه در یک خانه در نزدیکی شهر کرک صورت گرفته است.»

مسلمانان بی دفاع همه روزه در ترکیه، سوریه، یمن و سائر سرزمین های اسلامی به ناحق به قتل می رسند، بدون این که هیچ کسی مسئولیت این کشتار را به عهده گیرد، اما آن چه مسلم است این است که امت اسلامی مسئولین اصلی و دستان پشت پردۀ این حملات را به خوبی می شناسند و می دانند که این کفار استعمارگر و یا حکام خائن مسلمانان اند که در اطاعت از باداران شان دست به چنین حملاتی می زنند. از آن جائی که مسئولیت تأمین امنیت مردم و رسیده گی به امور آنان مسئولیت حکام می باشد، بناً حکام باید پیش از آن که انگشت انتقاد شان را متوجه دیگران کنند، باید به خود شان نگریسته و عاملین چنین حوادثی را در میان خود شان جستجو کنند.

 

سقوط طیارۀ نظامی روسیه

وزیر ترانسپورت روسیه گفت: «تمام احتمالات سقوط طیارۀ نظامی روسیه را بررسی خواهیم نمود و هنوز نمی توان در خصوص دست داشتن تروریستان در این حادثه سخن گفت.»

بخش عربی تلویزیون بی بی سی به تاریخ 25 دسمبر 2016م به نقل از مکسیم سوکولوف وزیر ترانسپورت روسیه گفت: تیم های بررسی تلاش دارند تمام احتمالات سقوط طیارۀ نظامی روسیه در بحر سیاه را ارزیابی نمایند. وزارت دفاع روسیه قبلاً با انتشار اعلامیه ای از سقوط یک فروند طیارۀ نظامی روسیه با 92تن سرنشین در بحر سیاه خبر داده بود. گروه های نجات بلا فاصله عملیات جستجوی قربانیان این حادثه را با استفاده از کشتی های که توسط طیاره های هلیکوپتر و طیاره های بدون سرنشین همراهی می گردیدند، آغاز نمود. این طیاره که روانۀ شهر لاذقیۀ سوریه بود، 20 دقیقه پس از پرواز از سوچی و دقیقاً ساعت 02:20 به وقت گرینویچ از صفحۀ راهدار ناپدید گردید.

ان شاء الله سقوط این طیارۀ نظامی روسیه در بحر سیاه انتقامی است که الله جبار و منتقم از روسیه پس گرفته، روسیه ای که مسلمانان بی دفاع سوریه را هر لحظه به قتل می رساند و از او تعالی می خواهیم تا خلافت راشده بر منهج نبوت را هرچه زودتر برپا دارد تا انتقام تمام جنایت های روسیه در سوریه و سایر سرزمین های اسلامی را از این کشور خرس صفت پس گیرد.

 

اردوغان کشته شدن سرنشینان طیارۀ روسیه را به پوتین تسلیت گفت!

آژانس خبری اناضول، به تاریخ 25 دسمبر 2016م به نقل از منابعی در ریاست جمهوری ترکیه خبر داد که رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه کشته شدن سرنشینان طیارۀ روسیه را که در بحر سیاه سقوط نمود، به ولادمیر پوتین همتای روس اش تسلیت گفت. هم چنین دو طرف که در یک تماس تلفونی با هم صحبت می نمودند، در خصوص گسترش دامنۀ آتش بس در سراسر سوریه و تحولات اخیر نیز بحث و تبادل نظر نمودند. این طیاره ده ها تن از آواز خوانان، نوازنده گان و رقصنده گان یک گروه موسیقی نظامی را به سوی پایگاه هوائی روسیه در سوریه(حمیمیم) انتقال می داد تا زمینۀ شادمانی سربازان روسیه را به مناسبت سال جدید میلادی فراهم آورند.

چرا رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه کشته شدن مسلمانان سوریه به دست ولادمیر پوتین همتای روس اش را تسلیت نمی گوید؟ گذشته از این که اردویش را برای کمک به آنان به حرکت نمی ورد، در حالی که توان آن را به خوبی دارد؟! آیا خونی را که پوتین از مسلمانان می ریزاند در نزد اردوغان هیچ ارزشی ندارد؟ شکی نیست که خون شهدای سرزمین شام دست از اردوغان و هر آن که آنان را تنها گذاشته بر نخواهد داشت و روز محشر در برابر الله عادل و قادر پاسخگو خواهند بود.   

ادامه مطلب...

اخبار جهان اسلام

امریکا در افغانستان هیچ پیشرفتی نداشته

اگرچه اشتون کارتر وزیر دفاع امریکا به روز جمعه-یعنی یک روز قبل از این که وارد خلیج شود- از افغانستان دیدن بعمل آورد، اما واقعیت این است که حل بحران این کشور از توان امریکا بیرون است. در گزارشی که نشریۀ نیویورک تایمز به نقل از آژانس خبری اسوشیتد پرس منتشر نموده گفته شده که افغانستان به تدریج از حافظۀ امریکا پاک می شود، در حدی که برخی ها جنگ افغانستان را، جنگ فراموش شده می خوانند.

شانزده سال از جنگ امریکا در افغانستان می گذرد و این طولانی ترین جنگ امریکا به شمار می رود، اما تا هنوز هیچ نشانه ای بر نزدیکی پایان این جنگ به چشم نمی خورد. از آغاز این جنگ در ماه اکتوبر 2001م تا کنون در امریکا دو رئیس جمهور قدرت را در اختیار گرفته و عنقریب با ورود دونالد ترامپ به قصر سفید؛ سومین رئیس جمهور امریکا رهبری جنگ افغانستان را در دست خواهد گرفت.

هیچ یک از دونالد ترامپ و هلاری کلنتن در جریان تبلیغات انتخاباتی شان به هیچ گونه پالیسی و برنامۀ جدیدی اشاره نکردند که بیانگر تحولی در جنگ یک نواخت افغانستان باشد، دیده شد که آنان به ندرت از این جنگ یاد می نمودند، چه رسد به این که از کدام استراتیژی واقعی برای حل آن سخن بگویند.

تا کنون ده هزار سرباز امریکائی در جنگی که جورج بوش به عنوان عکس العمل امریکا در برابر حوادث یازده سپتمبر در این کشور آغاز نمود، به تمرینات نظامی و کمک های لوجستیکی برای اردو و پولیس افغانستان پرداخته، به این امید که روزی فرا رسد که افغان ها خود شان در مقابل طالبان قرار گرفته و یا تلاش ها برای تأمین صلح بتواند سرکشی ها در این کشور را مهار نماید.

در این گزارش گفته شده که فلین، کسی که قرار است مسئولیت امنیت ملی امریکا را عهده دار شود، در کتابی که در سال جاری منتشر نمود چنین نگاشته: «بگذارید رو راست باشیم، ما در حال حاضر جنگ را باخته ایم، من از جنگ بسیار بزرگی صحبت می کنم که تنها در سوریه، عراق و افغانستان خلاصه نمی شود. ما در یک جنگ جهانی و در برابر تحرکات جماهیری، فراگیر و متعصبی قرار داریم که افراد آن را انسان های شرور تشکیل داده و مفکوره های شان را از عقیدۀ فراگیر "اسلام تندرو" الهام می گیرند.

امریکا به خوبی می داند که باوجود تمام تلاش هائی که برای تداوم تسلط استعمارگرانه اش بالای امت اسلامی به خرج می دهد، بازهم تن به جنگی داده که محکوم به شکست می باشد و عنقریب با برگشتن خلافت واقعی، خلافت بر منهج نبوت، از تمام سرزمین های اسلامی اخراج خواهد شد.

 

اوباما اعتراف نمود که امریکا در شکست دادن طالبان و محو تشدد گرائی در افغانستان ناکام مانده

رسانه های امریکائی به نقل از بیانیه یی روز سه شنبه 2016.12.6م بارک اوباما رئیس جمهور این کشور آورده اند که وی گفت: «امریکا نتوانست نهضت طالبان را در افغانستان شکست دهد ولی از طریق حمایت حکومت در کابل توانست که به شصت سال هرج و مرج خاتمه بخشد. در بیانیه نهائی خویش به صفت سرقوماندان اعلی قوای مسلح امریکا که در باره امنیت ملی صحبت می نمود، افزود: با تلاش هایی که امریکا برای آوردن صلح انجام داد بازهم بخاطر جنگ ها، افغانستان نتوانست ثبات یابد. وی هم چنان افزود: نمی خواهم که اوضاع افغانستان را کاملاً بی نقض جلوه دهم، وضعیت در افغانستان تا حال دشوار است. در 30 سال گذشته جنگ جزئی از زنده گی مردم افغانستان شده است. امریکا نمی تواند طالبان را شکست داده و یا هم افراط گرائی را درین کشور از بین ببرد. وی که این اظهارات را در حضور سربازان امریکائی در پایگاه هوائی ماکدیل ایالت فلوریدا بیان می داشت، افزود: تمام آن چه که انجام آن در توان ماست اینست که اجازه ندهیم القاعده پناهگاه های امن برای خویش بسازد و علاوه  برآن می توانیم افغان هایی را کمک کنیم که خواهان آینده یی بهتر برای خویش اند. برهمین اساس از قدرت نظامی خویش کار نگرفته بلکه حکومت کابل را حمایت کردیم.»

این در حالیست که افغانستان را آشفته گی سیاسی و اجتماعی در برگرفته و نه تنها که درین کشور طالبان فعالیت دارند، بلکه گروه های افراطی دیگری نیز مثل گروه داعش فعال اند. امریکا-دولت بزرگ- بعد از فرو روی در طولانی ترین جنگ تاریخ اش به شکست خود در افغانستان اعتراف کرد. الله سبحانه وتعالی می فرماید: 

﴿يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ متِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ

[صف: 8]

می خواهند نور(آئين) الله را با دهان هايشان خاموش گردانند، ولی الله نور(آئين) خود را كامل می گرداند، هرچند كه كافران دوست نداشته باشند.‏

 

آیا روسیه در نتیجه انتخابات امریکا دخالت نموده است؟

واشنگتن پوست در مقاله اخیر خویش نوشته که اداره استخبارات مرکزی امریکا یا CIA تأکید می کند که روسیه به شکل سازمان یافته، در انتخابات ریاست جمهوری امریکا به نفع ترامپ تلاش نموده است. طبق این ادعا: سخنگویان مجلس نماینده گان گزارش داده که اینک کاملاً واضح شده که هدف روسیه انتخاب ترامپ بوده است. در گزارش واشنگتن پست یک عده از مسئولینی که از آن ها نام برده، مدعی اند که معلوماتی را مبنی بر ارتباط حکومت روسیه در انتخابات امریکا، در اختیار دارند. اشخاص مذکور معلومات خویش را که از کنفرانس حزب ملی دموکراسی "وجون بوديستا" سرقت کرده بودند به ویکی لیکس تقدیم نمودند.

یکی از مقامات بلند پایه امریکائی که از وسعت کار استخباراتی معلومات داشت و این معلومات را برای  نماینده گان مردم در پارلمان فرستاده بود، بیان داشت: «هدف از پیش بینی استخباراتی ای که قبل از انتخابات صورت گرفته بود و بیانگر دخالت روسیه در انتخابات امریکا است، برنده شدن ترامپ می باشد. این منبع افزود: این یک موضوعی بود که از قبل بر آن توافق شده بود.»

 

حکام ترکیه اعتراف می کنند که برعلیه انقلاب شام با روسها دسیسه سازی کرده اند

آژانس خبری روسی "نوستی" به تاریخ 7/12/2016م معلوماتی را به نقل از نخست وزیر ترکیه بن علی یلدرم منتشر نمود که ثابت می کند نظام حاکم در ترکیه به ریاست اردغان، برعلیه انقلاب سوریه دسیسه هائی را راه اندازی نموده و در حق الله، رسولش و مؤمنین مرتکب خیانت بزرگی گردیده. یلدرم به آژانس یاد شده گفته: "ترکیه تلاشهایش را از همان ابتدا به منظور بیرون راندن ترورستان از حلب به خرج می داد" یلدرم تأکید نمود که حکومت سکولار ترکیه همکاری هایش را با روسیۀ سکولار، که با الله، رسول اش و مؤمنین عداوت دارد، همچنان ادامه خواهد داد. وی گفت: "ترکیه و روسیه در خصوص حل و فصل بحران سوریه به تفاهم بی سابقه ای دست یافته و جستجوهای هر دو کشور برای دستیابی به راه حل مناسب در یک مسیر قرار دارد". یلدرم تأکید نمود که ترکیه و روسیه در جنگ با کسانی که برای برپائی حاکمیت اسلام تلاش می کنند هدف مشترکی را تعقیب می کنند، چنانچه گفت: "هدف مشترک ما، جنگ با گروه های ترورستی است و تمام تلاش مان را در این راستا به خرج خواهیم داد". می دانیم که کفار و طرف داران شان، گروه هائی را که برای تحکیم اسلام و سقوط نظام های سکولار کفری سعی و تلاش به خرج می دهند، گروه های ترورستی می خوانند. آنان شهرها را ویران کرده و بنده گان الله را بی رحمانه به قتل می رسانند و در عین حال خود شان را داعیان صلح می خوانند، چه قضاوت نا عادلانه و چه حاکمیت بدی دارند آنان!

 

سقوط حلب

همزمان با تداوم حملات موشکی در شرق حلب، آتش بس موقتی که به منظور تأمین امنیت غیر نظامیانی که از شهر خارج می شدند، میان نظام و گروه های انقلابی برقرار گردیده بود ناکام ماند. نظام سوریه حملات کورکورانه اش را بالای شهری که بیشتر از 95 درصد آن را به تصرف خود در آورده هم چنان ادامه می دهد. لازم به ذکر است که تسلط نظام بالای شهر حلب نقطۀ عطفی در بحران این کشور به شمار می رود.

چنان چه انقلابیون در گذشته هرگاه با شکستی مواجه می گردیدند، از توان تجدید قوا برخوردار بودند؛ اما در شرق حلب آنان از چنین امکاناتی برخوردار نمی باشند. انقلابیون از موجودیت خویش در شهرهائی مانند ادلب محافظت می کنند، اما حملات هوائی نظام در آن شهرها نیز آنان را با خطر مواجه نموده است.

به نظر می رسد انقلاب سوریه در حال حاضر به صورت کل با چنین خطری مواجه می باشد. بسیاری این وضعیت را به گونه ای توصیف می کنند که گویا شروعی برای پایان انقلاب می باشد. با وجود این همه؛ باید در نظرداشت که الله متعال بنده گان نیکو کارش را تنها نگذاشته و سرنوشت شان را در دست می گیرد. لذا ما از رهبری گروه های انقلابی می خواهیم تا صفوف شان را وحدت بخشیده و در طلب رضایت الله سبحانه و تعالی هم سو شوند و آنگاه است که به خواست الله متعال، پیروزی نصیب آنان خواهد شد.

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ

[محمد: 7]

ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر(آیین) الله را یاری کنید، شما را یاری می کند و گام هایتان را استوار می دارد.

ادامه مطلب...

سقوط حلب؛ دسیسه ها، خیانت ها و خنجرهائی که از پشت زده شد!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

هنوز دو هفته از شروع جنگ اخیر در حلب-که از تاریخ 26.11.2016م آغاز گردید- نگذشته بود که سخن ها در مورد خروج  غیر نظامیان و افراد مسلح از شهر بر سر زبان ها افتاد و درست یک هفته پس از آن بود که بخش شرقی حلب تقریباً از وجود غیر نظامیان، افراد مسلح و خانواده های شان تخلیه گردید. آژانس خبری رویترز به تاریخ 18.12.2016م با نشر خبری گفت: «هزارها تن در یک میدان در شرق حلب تجمع نموده و در انتظار اتوبوس هائی به سر می برند که قرار است آنان را بیرون از منطقۀ تسلط مخالفان انتقال دهد. انتقال این افراد بخشی از برنامۀ دوامدار بوده و کمیتۀ صلیب سرخ سازمان ملل امیدوار است روز یک شنبه مجدداً از سر گرفته شود. شماری از ساکنین این منطقه می گویند که در حدود 15هزار تن در این میدان اصلی که در ناحیۀ موسوم به السکری حلب تجمع نموده و بیشتر آنان غیرنظامیانی می باشند که در آخرین ساحۀ زیر تسلط مخالفان به سر می برند و اکثر آنان بسته گان و خانواده های افراد مسلح و سایر شهروندان می باشند. هم چنین تعداد کمی از افراد مسلح نیز در کنار آنان حضور دارند. تنظیم کننده گان این جا به جائی برای هر خانواده شمارۀ مسلسلی را داده اند تا بتوانند در هنگام رسیدن اتوبوس ها به گونۀ منظم سوار آن گردند.»

پرسش این است که چه چیزی باعث شده شرق حلب را به این سرعت تسلیم حکومت سوریه کنند، باوجودی که در گزارش های قبلی گفته می شد که حلب می تواند حد اقل یک سال دیگر در برابر حکومت دوام بیاورد؟ آیا دلیل آن، ضعف مخالفان مسلح بوده و یا دسیسه هائی است که دسیسه گران به راه انداختند؟ با ابراز سپاس!

پاسخ:

حلب در معرض حملات شدید و وحشیانه ای قرار گرفت که توسط امریکا طراحی گردیده و به وسیلۀ روسیه، ایران، پیروان و یاران آن عملی گردید. گرچه این حملات وحشیانه در حدی گسترده بود که کوه های سر به فلک کشیده هم از تحمل آن عاجز می ماند، اما حلب توانست مدت ها در برابر آن استوار مانده و مقاومت نماید و شمار زیادی از دشمن چند ملیتی اش را به خاک و خون کشاند. این مقاومت و پایداری می توانست مدت های زیادی ادامه پیدا کند، اما امریکا به ترکیه دستور داد تا در جبهه های حلب دخالت نموده و بالای گروه های وابسته به خود اش فشار وارد نماید تا این جبهه ها را ترک نموده و پشت سایر گروه های موجود در حلب را خالی نمایند.

همین فشارها، برگشت و خروج متکرر از جبهه های جنگ بود که یک نوع تشویش را به وجود آورد و سرانجام منجر به چیزی شبیه تسلیم نمودن حلب به دشمن گردید. پس ترکیه موظف بود نقشۀ طراحی شده توسط امریکا را در هماهنگی با روس ها عملی نموده و زمینۀ ورود حکومت را به شرق حلب فراهم نماید. بنابر این، آن چه که باعث شد حلب در دست حکومت افتد، توانائی و قدرت خود حکومت نه، بلکه دسیسه ای بود که توسط روسیه و ترکیه و زیر نظر امریکا طرح و عملی گردید.

چنان چه پوتین پرده از این دسیسه برداشته و شریک اش اردوغان را در یک کنفرانس مطبوعاتی در برابر تمام جهان رسوا نمود. پوتین در این کنفرانس مطبوعاتی گفت که آن چه در حلب اتفاق افتاد، نتیجۀ توافقاتی است که وی با اردغان، در جریان سفر اش به سنپرسبورگ، به دست آورده بود. پایگاه های خبری "ایلاف" و "سبوتنیک" به تاریخ 16.12.2016م  هر یک با انتشار خبری گفتند: «ولادمیر پوتین رئیس جمهور روسیه از این که روند تخلیۀ شرق حلب از وجود افراد مسلح، قبلاً در ماه آگست و در جریان سفر رجب طیب اردغان رئیس جمهور ترکیه به شهر سنپترسبورگ روسیه، میان وی و اردوغان هماهنگ گردیده بود، پرده برداشته و با این کارش یک بمب بزرگ سیاسی را منفجر نمود. پوتین که دیروز جمعه در یک کنفرانس مشترک مطبوعاتی با نخست وزیر جاپان در توکیو صحبت می نمود گفت که مسکو و انقره قبلاً توافق نموده بودند که ترکیه در اخراج آن عده افراد مسلحی که تمایل دارند قبل از هر چیزی سلاح های شان را برای حمایت از غیر نظامیان بر زمین گذارند، سهم گرفته و همکاری نماید. وی افزود: اگر از نقطه نظر من به این قضیه دیده شود، واقعیت این است که هر آن چه در حال حاضر اتفاق می افتد، دقیقاً همان چیزی است که با رجب طیب اردغان در جریان سفر اش به پترسبورگ توافق نموده بودیم.»

گرچه می توان پاسخ به پرسش حاضر را با این اظهارات پوتین خاتمه بخشید؛(زیرا توسط آن به خوبی می توان پی برد که دلیل اصلی سقوط حلب چه بوده و چه کسی نقش اساسی این نمایش را بازی نموده). (مترجم) اما می خواهم  توضیح دهم که چگونه شد که حلب قهرمان و سربلند، حلبی که به "شهر سفید" شهرت یافته، توسط ترکیه به کشتارگاه کشانده شد؟! ترکیه ای که حلب را در برابر حکومت سوریه خط سرخ خوانده بود، اما در عمل از آن خط سرخی ساخت که با خون ساکنین اش رنگین گردید! هم چنین توضیح خواهم داد که ترکیه چگونه آن عده از گروه هائی که در بدل مشتی پول کثیف به انقلاب خیانت نمودند، خنجر زده و آنان را با پول آن عده دولت هائی که در حق الله سبحانه وتعالی و رسول اش صلی الله علیه وسلم و مؤمنین خیانت می کنند، تغذیه نموده و سرانجام آنان را از میدان مبارزه بیرون کشید. اینک می خواهم جزئیات این امور را با ارائۀ معلومات بیشتر توضیح دهم:

نخست: انقلابیون در حلب هرگز به این اندازه ضعیف و ناتوان نبودند که در چنین مدت کوتاهی مورد تهاجم قرار گیرند. چنان چه نیروهای حکومت و همپیمانان آن توانستند از تاریخ 26.11.2016م شروع و تا تقریباً دو هفته پس از این تاریخ وارد منطقۀ هنانو، که بزرگ ترین منطقۀ شهر حلب به شمار می رود، شوند و سپس پیشروی های شان را ادامه داده وارد مناطق صاخور و پس از آن منطقۀ الشعار و ما حول منطقۀ حلب کهنه شوند. این نیروها به گونۀ غیر قابل تصوری بسیار به آسانی پیشروی می نمودند، در حدی که با هیچ گونه مقاومتی مواجه نمی گردیدند، مقاومتی که اگر مداخلۀ اردغان نمی بود قطعاً از این پیشروی ها جلوگیری می نمود! نیروهای نظام دو روز استراحت نموده، سپس به سمت جنوب شهر پیشروی را آغاز کردند تا این که منطقۀ شیخ سعید را به تصرف خود در آوردند. این پیشروی ها همراه بود با حملات وحشیانۀ هوائی و زمینی، حملاتی که هیچ گونه حرمتی برای جان و مال شهروندان قائل نبوده و منازل مسکونی را بی رحمانه به ویرانه هائی مبدل می نمود، بلکه حتی بسیاری را به آتش می کشاند. دست به کشتارهای دسته جمعی زده و همه جا را پر از وحشت می نمودند. هدف از این کارها انداختن رعب و وحشت در دل مبارزینی بود که با ترک حلب مخالفت نموده بودند، تا به این ترتیب وادار شوند هرچه زودتر از شهر بیرون روند.

ترکیه از زمان آغاز این حملات نظامی بالای شهر حلب، به گونۀ مستمر با روسیه در مورد بحران سوریه بحث و گفتگو می نمود، چنان چه تلویزیون بی بی سی به تاریخ 02.12.2016م در خبری گفت: «مولود چاووش اغلو گفته که ترکیه با روسیه و ایران که دو همپیمان اصلی بشار اسد به شمار می روند و هم چنین با حکومت سوریه و لبنان، به منظور دست یابی به راه حلی برای بحران سوریه، پیوسته بحث و گفتگو می نماید. در عین حال رجب طیب اردغان قضیۀ سوریه را در جریان هفتۀ گذشته حد اقل سه بار از طریق تماس تلفونی با ولادمیر پوتین همتای روس اش به بحث و مناقشه گرفته. هم چنین چاووش اغلو روز پنج شنبه جهت ارزیابی و بحث در مورد موضوع یاد شده، با وزیر خارجۀ روسیه، دیدار و گفتگو نمود.»

این تحرکات به منظور عملی نمودن گام به گام کشتار خونین حلب صورت می گرفت که جزئیات آن قبلاً توسط واشنگتن طرح و برنامه ریزی شده بود و سپس ترکیه همراه با روسیه و ملحقات اش آن را جامۀ عمل پوشاندند.

دوم: مسئولین ترک قبل از اجرای نقشۀ امریکا در حلب، در مورد بیرون راندن "تروریستان" از حلب اظهارات عجیب و غریب و بی سابقه ای را مطرح می نمودند، چنان چه تلویزیون الجزیره به تاریخ 27.10.2016م با انتشار خبری گفته بود: «مولود چاووش اغلو وزیر خارجۀ ترکیه خواستار توقف جنگ در شمال حلب گردیده و از جبهۀ فتح شام-که قبلاً جبهة النصرة نام داشت- خواست تا هرچه عاجل تر از حلب بیرون رود.» اغلو این سخنان را پس از نشست لوزان-که به رهبری امریکا در خصوص سوریه- دایر گردیده بود، به زبان آورد. امریکا در آن زمان همراه با ترکیه، که بازیگر اصلی و حساس اش به شمار می رود، سرگرم آماده سازی این میدان بودند. درست یک روز پس از آن نشست بود که لحن اظهارات ترکیه به گونۀ قابل ملاحظه ای تندتر گردید، چنان چه اتحاد پرس به تاریخ 17.10.2016م به نقل از مولود چاووش اغلو وزیر خارجه ترکیه، گفت: «حلب باید فوراً از وجود تروریستان جبهۀ النصره پاک سازی گردد و مخالفان سوریه باید از آن فاصله بگیرند.» اغلو این اظهارات را درست یک روز پس از آن مطرح نمود که وزیران خارجه روسیه، امریکا، ایران، عراق، مصر، ترکیه، سعودی، قطر و  اردن، به علاوۀ استیفن دی مستورا نمایندۀ ویژۀ سازمان ملل در سوریه در شهر لوزان سویس جمع شده و نشستی را برگزار نمودند. این در نوع خود نخستین موقف گیری ترکیه در برابر جبهة النصره به شمار می رود، جبهه ای که سازمان ملل آن را یک گروه تروریستی می خواند.

اما در خصوص توافقاتی که میان روسیه و ترکیه صورت گرفته می توان به خبری که خبرگزاری ترک پرس قبلاً به تاریخ 31.10.2016م و به نقل از نشریه ای ترکی موسوم به ینی شفق، منتشر نمود، اشاره کرد. نشریۀ مذکور به نقل از منابعی که نخواست نامش را فاش کند، گفته بود: «ترکیه و روسیه به توافقات جدیدی دست یافته اند که قرار است براساس آن اوضاع در هر یک از حلب، ریف لاذقیه، ادلب، حسکه، دیرالزور، و الرقه به حالت قبل از آغاز جنگ سوریه برگردد، البته با رعایت ساختار جمعیتی این مناطق.» پس از این توافقات بود که ترکیۀ اردغان گام های بسیار تندتری را در این راستا برداشته و توافقاتی را که قبلاً به منظور تسلیم نمودن حلب به حکومت سوریه صورت گرفته بود، به گونۀ دقیق با روس ها هماهنگ نمود!

سوم: امریکا خود اش را در صحنۀ سوریه اندکی پشت پرده پنهان نموده و در عوض، اردغان و صحنه سازی های ماحول اش را برجسته نمود. ترکیه همزمان با آغاز حملات بالای حلب و به گونۀ غیر مترقبه، اعلام نمود که گفتگوهائی میان روس های جنایت کار و هیئتی متشکل ازمخالفان سوریه(احرار شام، جیش المجاهدین، فیلق شام و گروه های جبهة الشامیه) جریان دارد. (منبع: ترک پرس 08.12.2016) هیئت مذکور که در واشنگتن آماده گردیده بود، به ترتیب در دام اردغان افتاده و این گفتگوها به مثابۀ پنجره ای بود که روس ها از طریق آن با همکاری اردغان به حلب ضربه وارد می نمودند. هرچند راه اندازی چنین گفتگوهائی چیزی است که روس ها از مدت ها قبل خواستار آن بودند، اما این که در انقره با حضور مسئولین ترک و حمایت آنان راه اندازی گردد، خود پیام روشنی بود برای مخالفان مسلح که ترکیه قصد دارد آنان را از "تروریستان" جدا کند!

این گفتگوها همزمان با کشتارهای وحشیانه و عملیات دهشت افگنی در حلب، ادامه داشت و سپس روسیه یک روز بعد خواستار خروج تمام افراد مسلح از حلب گردید. زمانی که هیئت گفتگو کننده مخالفان مسلح مطمئن شدند که این درخواست روس ها، درخواست ترک ها نیز هست، آنگاه روی مخالفان موجود در حلب فشار وارد نمودند تا از آن جا عقب نشینی نموده و از شهر خارج شوند، به این معنی که شهر را برای حکومت و همپیمانان اش تسلیم نمایند. به این ترتیب کاملاً روشن  شد که این هیئت گفتگو کننده در انقره و نماینده گان مخالفان مسلح بودند که همزمان با عملیات وحشیانۀ زمینی و هوائی روسیه، ایران و حکومت سوریه، آهنگ تفرقه را سر داده و تشویق به عدم مقاومت می نمودند. زمانی که این مسئله روشن گردید، انقلابیون از داخل حلب به هیئت مذاکره کننده پیام دادند که هرگز از شهر عقب نشینی نکرده و از آن دفاع خواهند نمود و سپس از تأسیس اردوی حلب خبر داده شد.

چهارم: روسیه به نشر خبرهائی پرداخته و در آن ادعا می نمود که بخشی از انقلابیون از فشارهای ترکیه متأثر گردیده اند، به ویژه کسانی که رهبران نظامی و سیاسی شان در انقره با روسیه و ترکیه سرگرم گفتگو می باشند. چنان چه تلویزیون روسیه امروز به تاریخ 16.12.2016م در گزارشی خبر داد: «نزدیک به 3500 تن از افراد مسلح مخالفان میانه رو سلاح های شان را به زمین گذاشته و تسلیم شده اند و سه هزار تن آنان مورد عفو قرار گرفته اند.» روسیه نیز خبرهای مشابهی را در جریان جنگ ها منتشر می نمود، این به معنی خروج زود هنگام عناصر وابسته به ترکیه از شهر و تسلیم نمودن مناطق زیر تسلط شان به اردوی نظام و همپیمانان آن و هم چنین گروه های کرد همپیمان با حکومت بود.

گروه های یاد شده به این ترتیب به درخواست ترکیه لبیک گفته و پشت انقلابیون را ناجوانمردانه خالی نمودند. آنان به طور مستقیم و یا از طریق هیئت گفتگو کننده و یا رهبران نظامی و سیاسی خوابیده شان در ترکیه، که مبالغ هنگفت پول های کثیف و مسموم ترکیه، سعودی، قطر و غیره آنان را کر و لال نموده بود، تحت تأثیر قرار گرفتند. بنابر این عملیات تسلیم نمودن حلب به دشمن زمانی عملی گردید که گروه های یاد شده در حلب دست از جنگ برداشتند، چه با تسلیم شدن برای اردوی حکومت به ضمانت ترکیه و چه با تظاهر به شکست و عقب نشینی و تنها گذاشتن گروه های خاصی که در جنوب حلب باقی مانده بودند. اگر این صحنه سازی ها نمی بود، اردوی جنایت کار حکومت هرگز قادر نبود به این سرعت بالای حلب تسلط پیدا نماید، حلبی که قلعۀ مستحکم انقلاب در شمال سوریه و خار بزرگی در حلقوم امریکا به شمار می رفت!

چنان چه ارزیابی های نظامیان نشان می داد که جبهات حلب می توانند یک سال کامل دیگر مقاومت نمایند. هم چنین آسیا نیوز نیز به تاریخ 07.12.2016م در خبری گفت: «صفحات انترنتی مربوط به مخالفان معلومات سری را به نقل از رهبران شان منتشر نموده و آن را "خیانت در حق انقلاب" خواندند. این معلومات نشان می دهد که برخی از رهبران گروه های مسلح در حلب با واشنگتن در خصوص تسلیم نمودن حلب و تخلیۀ کامل شهر تا صبح روز چهار شنبه، گفتگو نموده اند. آنان این گفتگوها را در صفحات شان؛ توافقات روسیه با امریکا خواندند که رهبران را وادار نموده حلب را به حکومت سوریه و ایران تسلیم نمایند.»

پنجم: ترکیه همزمان با حملات وحشیانۀ نظامی که در حلب جریان داشت، حمله ای دیگری را بالای شهر الباب، برعلیه گروه داعش، راه اندازی نمود. این حمله در اصل زهر دیگری بود که اردغان به منظور عملی شدن طرح تسلیم حلب به حکومت از خود پرتاب نمود، زیرا هدف او از راه اندازی چنین حمله ای، توجیه و ایجاد انگیزه برای سرعت بخشیدن خروج تفنگ داران وابسته به خودش از حلب بود تا طوری وانمود کند که گویا وی در این حمله به آنان نیاز دارد.

انگار حمایت از مسلمانان محاصره شده در حلب و دفاع از آنان از نظر اردغان رئیس جمهور ترکیه، هیچ ارزشی نداشته و تمام هم و غم اش این بود که پروژه های امریکا را عملی نماید، بدون این که هیچ گونه توجهی به عواقب دنیوی و اخروی این کارش داشته باشد!

به این ترتیب؛ ترکیبه بالای گروه های وابسته به خود فشارهای زیادی را اعمال نموده و آنان را وادار کرد تا در جنگ الباب و عملیات موسوم به سپر فرات با آنان یکجا شوند و این کار باعث شد جبهۀ حلب تضعیف شود. تلاش های اردغان برای تنها گذاشتن انقلابیون حلب به تاریخ 08.12.2016م به اوج خود رسید، زیرا منطقۀ شیخ سعید در جنوب شهر حلب دو هفتۀ کامل در برابر اردوی بشار اسد و همپیمانان اش به شدت مقاومت نموده بود، اما خروج برخی از گروه های وابسته به ترکیه به دلیل جنگیدن در الباب، این جبهه را متزلزل و تضعیف نمود و سرانجام مناطقی که در اختیار انقلابیون قرار داشت تنگ و تنگ تر گردید تا این که در مناطق جنوب غربی شهر مانند بخش هایی از صلاح الدین و منطقۀ السکری خلاصه گردیده و شمار زیادی از غیر نظامیانی که از مناطق شان فرار نموده بودند در این مساحت تنگ جمع گردیدند. این جا بود که ترکیه با اقدام ناگهانی، که کمتر از ایجاد رعب و وحشت نبود، اعلام نمود که در خصوص تخلیۀ حلب از وجود افراد مسلح و غیر نظامیان، با روسیه به توافق رسیده است.

تلویزیون الآن به تاریخ 13.12.2016م با نشر خبری گفت: «برخی از منابع وابسته به مخالفان سوری تأکید دارند که در خصوص آتش بس و تخلیۀ مناطق محاصره شده در شرق حلب از غیر نظامیان و افراد مسلح، با حکومت بشار اسد به توافق رسیده اند و این توافق صبح روز چهار شنبه عملی خواهد شد. آژانس خبری فرانسه به نقل از یکی از مسئولین گروه نورالدین زنکی گفته که این توافق با حمایت روسیه و ترکیه صورت گرفته و در جریان چند ساعت آینده عملی خواهد شد. از جانب دیگر مولود چاووش اغلو وزیر خارجۀ ترکیه امروز اعلام نمود که کشورش تماس ها جهت دست یابی به آتش بس در حلب را با روسیه افزایش خواهد داد، هدف از این تلاش ها بیشتر این است تا غیر نظامیان بتوانند شهر را بدون خطر ترک نمایند.»

زننده ترین بخش این اقدام این بود که ابتداء اعلان نمودند که برنامۀ تخلیۀ شهر از غیر نظامیان بسیار سریع و در مدت زمانی مابین ساعت پنج الی هفت صبح عملی خواهد شد، زیرا هدف آنان ایجاد احساس وحشت و شکست بود تا کسی فرصت اندیشیدن به هیچ گزینه ای دیگری را نداشته باشد و ترکیه تمام این اقدام های ناجوانمردانه را با ادعای نجات جان غیر نظامیان سرپوش گذاشته و نقش دایۀ مهربان تر از مادر را بازی می نمود.

ششم: گروه های مسلح وابسته به ترکیه، ناجوانمردانه و به گونۀ غیر قابل قبول برای یک مسلمان، از حلب عقب نشینی کردند و روسیه این گونه از آن یاد نمود: «ادارۀ کل روسیه روز جمعه 16 دسمبر اعلام نمود که روند جداسازی مخالفان میانه رو از تروریستان در شرق حلب به پایان رسید.» هم چنین در اوایل روز جمعه بود که مرکز هماهنگی مصالحه روسیه در سوریه که در میدان هوائی حمیمیم موقعیت دارد، این چنین خبر دارد: «عملیات جداسازی افراد مسلح و خانواده های شان در شرق حلب به پایان رسید. وزارت دفاع روسیه نیز اعلام نمود که اردوی سوریه موفق شده مرکز اصلی افراط گرایان شرق حلب را به طور کامل تخریب نماید.»  (منبع: روسیۀ امروز 16.12.2016م)

این جاست که میزان دسیسه ای که ترکیه برعلیه انقلاب سوریه به راه انداخت روشن می گردد، چنان چه روند اخراج گروه های وابسته به خود را کامل نموده و مردم بی دفاع حلب را با تعداد نه چندان زیاد رزمنده گان مخلص، تنها گذاشت.

هدف ترکیه از این اقدام، تضعیف آنان بود تا روسیه، ایران و حکومت خونخوار سوریه بتوانند آنان را ریشه کن کنند، زیرا بنا به اظهارات قبلی وزیر خارجۀ ترکیه و مرکز نیروهای نظامی روسیه(حمیمیم)، آنان "تروریستانی" استند که باید نابود گردند. روسیه به صراحت اعلام نمود که گروهی از جنگجویان را به یک زاویۀ خاص رانده تا زمینۀ دستگیری و یا قتل عام شان را فراهم کند، بدون این که هیچ گونه اعتنائی به شمار زیاد غیر نظامیانی که در آن زاویه با آنان گیر مانده اند داشته باشد.

اما ترکیه در این وضعیت از تداوم عملیات تخلیۀ شهر، باوجود پایان یافتن زمان رسمی آن، خبر می دهد. دلیل این کار ترکیه این است که از طرف گروه های مسلحی که وابسته به آن بوده و با عجله از حلب اخراج گردیدند، به شدت زیر فشار قرار گرفته، زیرا این گروه ها عقب نشینی از حلب را به این شرط پذیرفته بودند که همه گی از شهر خارج شوند. اما همین گروه ها حالا متوجه شده اند که ترکیۀ اردغان آنان را به خاطر عملی نمودن اهداف امریکا و روسیه، که به گفتۀ آنان جداسازی مخالفان میانه رو از تروریستان می باشد، فریب داده و آنان را به دام انداخته است.

به این ترتیب واقعیت جدیدی را برای حلب ساختند تا بتوانند انقلابیون مخلص را براساس آن هدف قرار دهند و سرانجام هر یک از امریکا و روسیه و هم چنین اردغان به نوبۀ خود از تطبیق موفقانۀ نقشۀ امریکا خبر دادند تا زمینۀ انتقال نمایش شان را به جای دوری، که آستانه پایتخت قزاقستان باشد، فراهم نمایند.

هفتم: اگرچه امریکا به دلیل مدت کمی که از ادارۀ حکومت اوباما باقی مانده و هم چنین به دلیل اطمینان زیادی که به اخلاص مندی بیش از حد ترکیه و مصمم بودن آن برای نقش بازی در این بحران، خود را پشت پرده پنهان نگهداشت، اما با وجود آن، هرگز از صحنه غافل نبوده و شادمانی اش در خصوص این تحولات را با برخی گردن درازی ها، برملا نمود. چنان چه:

-          رویترز به تاریخ 15.12.2016م در خبری به نقل از رجب طیب اردغان رئیس جمهور ترکیه گفت که وی اوضاع سوریه و عراق را روز پنج شنبه طی یک تماس تلفونی با باراک اوباما رئیس جمهور امریکا به بحث و گفتگو گرفت. اردغان هم چنین گفت که ترکیه نظارت بر خروج غیر نظامیان از حلب را هم چنان ادامه خواهد داد.

-          صفحۀ تویتر وزارت خارجه امریکا به تاریخ 16.12.2016م با نشر یک پیامی گفت: « اوباما رئیس جمهور امریکا از اردغان رئیس جمهور ترکیه به خاطر تلاش های کشورش جهت برپائی آتش بس در حلب و زمینه سازی برای خروج بی خطر مخالفان و غیر نظامیان از شهر، ابراز سپاس و قدر دانی نمود.»

-          وزیر خارجۀ امریکا به تاریخ 15.12.2016م در مقابل رسانه ها ظاهر شده و از روند تخلیۀ شهر حلب خبر داد. این کار خود اش بیانگر رضایت کامل امریکا از این تحولات می باشد، تحولاتی که امریکا در جریان دورۀ موسوم به "استراحت آتش بس ها" که با تمام وجود برای تحقق آن تلاش می نمود و هم چنین در جریان سال های گذشته بی صبرانه در انتظار آن به سر می برد. جان کری وزیر خارجه امریکا در بخشی از اظهاراتش گفت: «آن چه ما فعلاً و قبل از هر کار دیگری در حلب می خواهیم این است که هرچه زودتر و به صورت دائمی به اقدامات خصمانه پایان داده شود.» (منبع: تویتر وزارت خارجه امریکا 16.12.2016)

-          صفحۀ انترنتی نشریۀ القبس به تاریخ 13.12.2016م در خبری نوشت: «روز شنبه گذشته نشستی در سطح وزیران خارجه به منظور بررسی اوضاح حلب و سراسر سوریه در پاریس برگزار گردید. نشریۀ القبس از زبان برخی مسئولین بلند پایه ای که در بخش هایی از این نشست شرکت داشتند معلوماتی را به دست آورده که نشان می دهد اظهارات جان کری وزیر خارجۀ امریکا در این نشست به خوبی بیانگر این بود که از مخالفان سیاسی و نظامی سوریه خواسته شود تا خود شان را به صورت کامل تسلیم روسیه، ایران و بشار اسد نمایند. منبع فوق الذکر در اظهارات خاص به نشریۀ القبس گفت که کری در جریان این نشست خواستار اخراج تمام جنگجویان از حلب گردید و گفت که مخالفان سوریه باید وادار شوند تا بدون هیچ گونه قید و شرطی به ژینو رفته و پشت میز گفتگو بنشینند. این منبع هم چنین گفته که حاضرین این نشست پرسشی در مورد گزینه های ممکن برای اعمال فشار بالای بشار اسد و همپیمانان اش را مطرح نمودند، اما پاسخی که جان کری به آنان داد، به نوعی آنان را حیرت زده و به تعجب انداخت؛ کری در پاسخ گفت: رئیس من، یعنی اوباما تصمیم گرفته که ما تنها به جنگ داعش می رویم وبس.»

هشتم: این بود واقعیت نمایش خونینی که در حلب به راه انداختند و آن هم ابزار و لوازمی که در آن به کار گرفته شد. هم چنین دیدیم که ترکیه به رهبری اردغان، چگونه خون مسلمانان سوریه را برای کسب رضایت امریکا، بی ارزش و سبک شمرده و از کنار جوی های خون ریخته شده در حلب و کشتارها و جنایت های بی شمار در آن، بی پروا و آسوده خاطر گذشت! دلیل اصلی تمام این زهرهائی که روی جسد شهر حلب ریختانده شد، همانا پول های کثیف و آلوده ای بود که رهبران برخی گروه ها، از ترکیه، سعودی و سایر کشورها به دست آوردند، پول هائی که ارادۀ آنان را سست نموده و ذلیلانه در برابر آن سر خم نمودند، درحالی که قبلاً ادعا می کردند که هرگز مردم و خون های ریخته شده را در بدل مال دنیا نخواهند فروخت! اما امروز می بینیم که آنان سر از بازارهای برده گی و مزدوری ترکیه و سعودی به در آورده و سرگردان دنبال منافع بیشتر مادی می گردند و این در حالی است که بخش نخست این معاملۀ کثیف شان به پایان رسیده و نتائج ویرانگر آن در برابر چشم جهانیان نمایان شد، پس آیا کسی هست که از این وضعیت عبرت بگیرد؟! آیا هنوز کسی هست که قناعت نکرده باشد که پذیرفتن پول های سیاسی، عیناً خود انتحار سیاسی است؟!

در مورد صحنه های باقی مانده از نمایش حلب پس از تمام شدن "استراحت آتش بس ها" که توسط امریکا راه اندازی گردید، باید گفت که این صحنه ها نیز مملو از ذلت و ننگ بوده و دست کمی از صحنه های قبلی ندارد، پس هر آن که هنوز ذره ای از حیاء در وجود اش باقی مانده باشد، باید در این صحنه ها که این بار در آستانه پایتخت قزاقستان راه اندازی گردیده و نمایش داده می شود، شرکت نکند.

تلویزیون روسیۀ امروز به تاریخ 16.12.2016م به نقل از نمایندۀ روسیه در سازمان ملل متحد گفت: «مسئولیتی که اینک پس از آزادی حلب در اولویت قرار دارد این است که به طور کامل به خصومت ها پایان داده شده و گفتگوها میان طرف های سوریه از سرگرفته شود.» قبل از آن، پوتین نیز در گزارشی که تلویزیون روسیۀ امرزو به تاریخ 15.12.2016م منتشر نمود، گفته بود که وی با اردغان به توافق رسیده که مشترکاً پیشنهاد گفتگو میان حکومت سوریه و نماینده گان گروه های مسلح را برای دو طرف مطرح نمایند.

در عین حال، خبرگزاری ترک پرس نیز به تاریخ 16.12.2016م با انتشار خبری گفت: «ولادمیر پوتین رئیس جمهور روسیه گفته که وی به زودی در شهر آستانه پایتخت قزاقستان با رجب طیب اردغان رئیس جمهور ترکیه جهت بحث و گفتگو پیرامون آتش بس در سوریه، دیدار و گفتگو خواهد نمود. پوتین که لحظاتی پیش از سفر به سوی جاپان سخن می گفت، افزود: قرار است به زودی توافق نامه های به دست آمده در ژینو، که با پا درمیانی سازمان ملل در مورد سوریه به دست آمده، عملی گردد. پوتین در ادامه گفت که قدم بعدی، تأمین آتش بس در سراسر سوریه می باشد. وی افزود: من و رئیس جمهور ترکیه به توافق رسیده ایم که پیشنهاد مشترکی را برای آغاز دور جدید گفتگوها تسلیم طرف های متخاصم سوریه نماییم. پوتین هم چنین افزود که او و همتای ترک اش تلاش های فراوانی را تا پایان کار تأمین آتش بس در شهر حلب و روند جا به جائی محاصره شده گان به خرج داده اند.»

ترکیه در حال حاضر، در چهارچوب مسئولیت خاصی که امریکا در نقشۀ خبیثانه اش برای آن در نظر گرفته، تلاش دارد گروه های مخالفان مسلح را به جانب تسلیم نمودن به حکومت سوریه و ترمیم و تقویت مجدد نظام بشار اسد سوق دهد. بنابر این اگر سلول های اخلاص دل های رهبران این گروه ها به طور کامل نابود شده باشد، به جانب آستانه، پایتخت قزاقستان حرکت خواهند نمود تا سوریه و خود شان را در بدل مشتی پول، روی چوبۀ دار برده و ذلیلانه تن به نابودی دهند. اما در صورتی که هنوز چیزی از آن سلول ها باقی مانده باشد، باید هرچه زودتر از کشتی اردغان بیرون پریده و برای رهائی از تنفر و غضب مردم، با مردم یکجا شوند و بدانند که این تنفر و غضب برعلیه آنان عملاً آغاز گردیده است.

پیام ما به افراد مخلص گروه های فوق این است که رهبران شان را به راه درست برگردانند و یا دیگر از آنان اطاعت نکنند، زیرا چگونه می توانند بپذیرند که رهبران چند گروه مسلح، انقلاب یک امت را در بدل چند میلیون دالر ذلیلانه برای دشمن اش(روسیه و امریکا) بفروشند، بدون این که هیچ ترسی از الله سبحانه وتعالی و رسول اش صلی الله علیه وسلم و مؤمنین داشته باشند!

پیام ما به مردم سربلند سوریه این است: فراموش نکنید که الله متعال شما را در این ابتلای عظیم قرار داده تا خوب و بد(خبیث و طیب) را به وسیلۀ آن در سرزمینی که بهترین مسکن مسلمانان گفته شده، از یک دگر جدا کند، سرزمینی که رسول اش علیه السلام آن را مرکز دار اسلام(عقر دار الاسلام) خوانده است. الله متعال می فرماید:

لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعًا فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ

[انفال: 37]

(این ها همه) بخاطر آن است که الله(می خواهد) ناپاک را از پاک جدا سازد، و ناپاک ها را روی هم بگذارد، و همه را متراکم سازد، و یکجا در دوزخ قرار دهد؛ و این ها هستند زیانکاران!

نهم: آخرین نکته ای را که می خواهم در این پاسخ به پرسش بیان کنم این است که خطاب به اردغان و هر آن کس دیگری که برعلیه حلب دست به دسیسه و نیرنگ زده و در تسلیم نمودن آن به دشمنان و خالی نمودن پشت مبارزین حلب دست داشتند تا در عوض آن دشمنان الله سبحانه وتعالی و رسول اش صلی الله علیه وسلم را از خود راضی نگهدارند، چنین می گویم: این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم را به یاد آور که بن حبان در کتاب اش به نقل از القاسم و وی از أم المؤمنین عائشه رضی الله عنها روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

مَنْ أَرْضَى اللَّهَ بِسَخَطِ النَّاسِ كَفَاهُ اللَّهُ، وَمَنْ أَسْخَطَ اللَّهَ بِرِضَا النَّاسِ وَكَلَهُ اللَّهُ إِلَى النَّاسِ

هر کی الله را در بدل  نارضایتی مردم راضی نگهدارد، الله او را کفایت خواهد نمود و هر کی الله را در بدل رضایت مردم ناراض کند، الله او را به مردم(انسان ها) واگذار خواهد نمود.

مصداق این حدیث شریف را اردغان با چشم و گوشش دید و شنید که چگونه مردم در مورد  او با قهر و غضب یاد می کنند، بلکه حتی دوستش پوتین نیز گند کاری های او را نپوشیده و وی را در یک کنفرانس مطبوعاتی در برابر جهانیان رسوا نمود، چنان چه در آغاز این پاسخ به پرسش به آن اشاره نمودیم و بد نیست یک بار دیگر آن را تذکر دهیم: 

پایگاه های خبری "ایلاف" و "سبوتنیک" به تاریخ 16.12.2016م هر یک با انتشار خبری گفتند: «ولادمیر پوتین رئیس جمهور روسیه از این که روند تخلیۀ افراد مسلح از شرق حلب، قبلاً در ماه آگست و در جریان سفر رجب طیب اردغان رئیس جمهور ترکیه به شهر سنپترسبورگ روسیه، میان وی و اردغان هماهنگ گردیده بود پرده برداشته و با این کارش یک بمب سیاسی را منفجر نمود. پوتین که دیروز جمعه در یک کنفرانس مشترک مطبوعاتی با نخست وزیر جاپان در توکیو صحبت می نمود گفت که مسکو و انقره قبلاً توافق نموده بودند که ترکیه در اخراج آن عده افراد مسلحی که تمایل دارند قبل از هر چیزی سلاح های شان را برای حمایت از غیر نظامیان بر زمین گذارند، سهم گرفته و همکاری نماید. وی افزود: اگر از نقطه نظر من به این قضیه دیده شود، واقعیت این است که هر آن چه در حال حاضر اتفاق می افتد، دقیقاً همان چیزی است که با رجب طیب اردغان در جریان سفر اش به پترسبورگ توافق نموده بودیم.»

رسوائی دنیا به علاوۀ عذاب دردناکی است که الله متعال برای کسانی آماده نموده که در حق امت اسلامی مرتکب جنایت شده و یا در از دست رفتن سرزمین های اسلامی سهم می گیرند.

سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ

[انعام: 124]

بزودی کسانی که مرتکب گناه شدند(و مردم را از راه حق منحرف ساختند)، در مقابل مکر(و فریب و نیرنگی) که می‌کردند، گرفتار حقارت در پیشگاه الله، و عذاب شدید خواهند شد.

در خطاب به دشمنان شرور اسلام یک بار دگر سخنی را می گویم که قبلاً گفته بودم و آن این که: باوجود تمام این واقعیت های ناگوار، بازهم باید دانست که حلب-هر اندازه که ویران هم گردد- باز مجدداً برپا خواهد خواست و تمام سرزمین مبارک شام-به ویژه حلب سربلند- چون خنجر زهر آلودی است که در حلقوم امریکا، روسیه، وابسته گان و دنباله روان شان گیر کرده و خواب را از چشمان شان ربوده است. آنان هرگز فرصت این را پیدا نخواهند نمود تا پیروزی تخیلی شان را به یکدیگر تبریک گویند؛ زیرا ورود به یک شهر(حلب) پس از ویرانی کامل و قتل عام ساکنین آن و دست یافتن به افراد دشمن تنها پس از شهادت شان، خود بیانگر پیروزی تخیلی و شکست واقعی است که امریکا و همپیمانان اش آن را جشن می گیرند! این که موشک های ویرانگر، بمب های آتشزا و لشکرهای بی شمار را برای مقابله با صدها و یا نهایتاً چند هزار تن(مجاهد، با کمترین تجهیزات نظامی) به میدان جنگ می کشانند، اما باوجود آن هم نمی توانند رو در رو با آنان وارد جنگ شوند، مگر پس از راه اندازی بمباران هوائی و موشک های بحری، قطعاً خود پیروزی انسان های بزدل و وحشت زده ای را نشان می دهد که در برابر مردان شجاع و سربلندی حاصل می کنند و روشن است که چنین پیروزی، هرگز پایدار نبوده و سرانجام محکوم به شکست است!

امریکا، روسیه، همپیمانان، یاران و دنباله روان شان در پی آن اند تا با ارتکاب این همه جنایت وحشیانه، تاریخ ننگین برادران صلیبی و مغول های تاتار شان را تکرار نمایند، صلیبیان و مغول هائی که در عراق و سرزمین شام مرتکب جنایت های هولناک گردیدند. اما اینان یک بخش از آن تاریخ را فراموش کرده اند و آن، سرنوشتی است که برادران دیرین شان در برابر مسلمانان با آن مواجه گردیدند، چنان چه مسلمانان، آنان را از سرزمین خویش ریشه کن نموده و یک بار دیگر روی پای شان ایستادند و عزت و سربلندی اسلام و مسلمانان را برای شان برگردانده و خلافت شان را استحکام بخشیدند. آنان شهر هرقل را فتح نموده و از آن "استانبول" یعنی شهر اسلام را ساختند، سپس خود شان را به مسکو نزدیک نموده و دروازه های وین را کوبیدند. باید دانست که تاریخ همواره در گردش است و این گردش برای آنانی که چشم بینا دارند، دور به نظر نمی رسد.

وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ

[شعرا: 227]

آن ها که ستم کردند به زودی می دانند که بازگشتشان به کجاست!

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه