إِنَّ فِي هَذَا لَبَلاَغًا لِقَوْمٍ عَابِدِينَ
- نشر شده در افغانستان
روی همین ملحوظ، امریکا ستراتیژی خود را در افغانستان تغییر داد و تعداد زیادی از سربازان خود را خارج ساخت تا اگر ضرورت شود، بتواند جبهه دیگری از جنگ را بگشاید. درعین حال، کرزی و تیم او ناکارآئی خود را در تنظیم عرصه سیاسی کشور بر اساس منافع امریکا و سهیم سازی گروههای مخالف مسلح در قدرت ثابت ساخت. به این ترتیب امریکا بر کرزی فشار آورد تا پیمان ستراتژیک را با وی امضا کند و پس از آن، اصرار دارند تا پیمان امنیتی نیز امضا شود، پیمانی که حضور امریکا را برای دهههای متمادی تضمین میکند. چون تا زمانی که جبهۀ جنگ در افغانستان باز باشد، امریکا هرگز نمیتواند جبهه دیگری را بهویژه در خاور میانه باز کند.
امریکا برای تحقق همین هدف تلاش دارد تا گروههای مخالف مسلح را در قدرت سهیم ساخته و جبهه جنگ در افغانستان را پایان بخشد. طوریکه رهبری سیاسی و نظامی پاکستان نقش مهمی را در تحقق این هدف امریکا ادا کردند.
اداره نواز شریف، از آن جائی که روابط خوبی با گروههای مخالف مسلح در افغانستان و پاکستان دارد، برای امریکا ثابت ساخت که در تدویر مذاکرات نام نهاد صلح نقش خوبی میتواند بازی نماید. لذا، امریکا پاکستان را به حیث یک متحد انتخاب کرد و از سوی دیگر تلاش کرد تا افکار عامه را در افغانستان برای حمایت از یک حکومت همگرا و ایتلافی تشکیل دهد.
فلهذا، امریکا در افغانستان پلان دارد تا؛
از سوی دیگر، کرزی و تیمش طوری که در بالا نیز تذکر داده شد – در همراهی با امریکا در تغییر ستراتیژی "از جنگ به دخیل سازی کشورهای منطقه و تشریک قدرت" ناکام ماندند، امریکا میخواهد تا تیم کاری دیگری را روی کار آورد تا بتواند فکر امریکا را از وضعیت در افغانستان راحت سازد تا امریکا به ستراتیژی خود در منطقه تمرکز داشته باشد. بنأً، امریکا کرزی را به فساد، ناشایستگی و به حیث یک مانع دربرابر پروسه نام نهاد صلح عنوان کرد. از طرف دیگر، امریکا افغانستان را همچنان بی ثبات و نا امن نگهداشت تا افکار عامه مردم افغانستان به سوی امضای پیمان امنیتی حرکت کند و چنان وانمود ساخت که اگر پیمان امضا نشود، راکتهای پاکستان و حملات مخالفین مسلح و بمب گذاری ها و ... همچنان ادامه خواهند داشت.
دولت افغانستان را نیز با به اصطلاح "گزینۀ صفر" تهدید کرد که درصورت ممکن تمام نیروهای خود را ازین کشور خارج میسازد، بدین وسیله تحلیلگران و سیاسیون افغانستان را واداشت تا روی عواقب این مسئله بحث کنند و افکار عامه را برای حضور نیروهای امریکائی قانع ساخته و مردم را تهدید کردند که اگر تمام نیروهای امریکائی از کشور خارج شود، بعید نیست که افغانستان دوباره درگیر جنگ داخلی خواهد گردید.
از طرفی، حامد کرزی از سالهای قبل میداند که دیگر مؤثریت خویش را در سیاست های امریکا در افغانستان از دست داده است و بهزودی از عرصه سیاسی افغانستان کنار زده میشود. وی عواقب این حالت را به خوبی میداند، زیرا او و خانوادهاش جفای زیادی در حق مردم افغانستان طی دوازده سال انجام دادهاند.
مسلمانان افغانستان هرگز فراموش نخواهند کرد که کرزی توسط نیروهای غربی به رهبری امریکا به قدرت رسید و هیچ نوع توجهی به کشتار مسلمانان، حملات شبانه بالای خانههای مردم، حمله بر مراسم عروسی که عروس و داماد را همراه با مشترکین از بین برد و قتل عام اطفال، زنان، کهن سالان وغیره جنایات آنان نکرد.
و همین کرزی بود که با امضای پیمان ستراتژیک با امریکا، این بخش سرزمین اسلامی را فروخت و حتی با سایر کشورهای محارب مثل فرانسه، بریتانیا وغیره نیز پیمانهای ستراتژیک را به امضا رساند. با درنظرداشت تمام نکاتی که در فوق ذکر شد، حامد کرزی تلاش نمود تا از امضای پیمان امنیتی درصورت ممکن توسط لویه جرگه و سایر اسالیب ابا ورزد. زیرا او بار مسوولیتهای تاریخی و اجتماعی امضای پیمان مذکور را میداند.
هرچند، پس ازین که معلوم شد امریکا کرزی را اجازه نمیدهد از امضای پیمان ابا ورزد، کرزی به تدویر لویه جرگه پرداخت. وی هزاران فرد را که به طور سلیقوی انتخاب کرده و گرد هم جمع نمود. بر همهگان روشن است که تصمیم جرگه چیزی است که کرزی میخواهد. اما کرزی اکنون تلاش دارد تا در ختم مأموریت خود به حیث یک قهرمان افغان ظهور کند و چنان آشکار سازد که گویا جرگه بر او فشار آورد تا پیمان را امضا کند، چیزی که هنوز متوقع است.
با درک از بعضی جرایم و جنایات اعضای خانواده اش، کرزی کوشش دارد تا به مسلمانان افغانستان چنان وانمود سازد که گویا او مخالف پیمان امنیتی بوده و از حقوق و حاکمیت افغانها و افغانستان دفاع میکند.
سرانجام اینکه برای همه واضح است که کرزی دست نشانده امریکا بوده و نقش خود را از دست داده است و امریکا هیچ نوع علاقهی به او ندارد. بنابرین، وی تلاش دارد تا خود را منحیث قهرمان در انظار مسلمانان افغانستان مجسم سازد.
پانزدهم دسمبر 2013
حزب التحریر ولایه افغانستان