تاریخ هجری قمری :3 شعبان 1440
تاریخ میلادی : سه شنبه، 09 آوریل 2019م
دفتر مطبوعاتی
ولایه افغانستان
محصلان پوهنتونهای افغانستان «خلافت» را بر «جمهوریت» ترجیح میدهند
مرکز مطالعات استراتیژیک افغانستان تحقیقی را زیر عنوان «ریشهیابی رادیکالیزم دینی در نظام آموزش عالی» منتشر نمودهاست. در این تحقیق به گونهی متمرکز بر موضوع «نظام سیاسی اسلام» در مضمون «ثقافت اسلامی» سه پوهنتون بزرگ افغانستان(کابل، هرات و ننگرهار) پرداخته شده، و تأثیر آن را بر محصلان «خشونت، افراطیت و رادیکالیزم دینی» خواندهاست.
دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه افغانستان، نکات ذیل را در این مورد با مردم مسلمان و مجاهد افغانستان در میان میگذارد:
یکم: تحقیق از لحاظ میتودولوژی و ساختار مشکلات زیادی دارد و محقق تنها به دنبال اثبات پیشفرض خود بوده و نتوانستهاست تمام موارد تحقیق را بیطرفانه و علمی دنبال نماید؛ و با تاثیرپذیری عمیق از نظم حاکمِ دموکراسی امریکایی تدریس مضمون «نظام سیاسی اسلام» را به «خشونت، افراطگرایی و رادیکالیزم دینی» ربط دادهاست.
دوم: فعالیت این گونه نهادها و نشر چنین تحقیقات جزء اصلی ماشین جنگی امریکا و غرب علیه اسلام و مسلمانان است، تا خطوط قرمز و مسایل غیر قابل بحث اسلام و مسلمانان را تحریف و یا زیر سوال ببرد. طوریکه دین را تنها مناسبات معنوی تعریف نموده گویا اینکه کاری به امور جامعه ندارد. همچنین کامل بودن، همهجانبه بودن، جهانشمول بودن و فرا زمانی بودن اسلام را ردّ میکند. و سرانجام امربالمعروف را مبنای رفتارِ خشونتآمیز به معرفی گرفته و حملات شدیدی را بالای نظام سیاسی اسلام، حقوق ذمیها و مفهوم دارالاسلام وارد نمودهاست. در حالیکه مسایل فوق از قطعیات اسلام میباشد که به غیر از دموکراتها و سیکولران کسی دیگر جرئتِ زیر سوال بردن آن را ندارد.
سوم: در این تحقیق مانند نظامهای کافر غرب و نظامهای دستنشاندهی آن که مسلمانان را به «معتدل» و «افراطی» تقسیمبندی مینماید، احساس محصلان نسبت به نظام سیاسی اسلام را نیز به «خلافتخواه»، «امارتخواه» و «ولایت فقیهخواه» تقسیم نمودهاست؛ در حالی که صاحبانِ هر سه مفکوره، در صددِ گمشدهی خود یعنی، «نظام سیاسی اسلام» برای مسلمانان اند.
چهارم: برای همه هویداست که در این اواخر مسئلهی افراطگرایی و رادیکالیزم بیشتر به یک تجارت و وسیلهای امتیازگیری برای تعدادی از افراد و نهادها مبدل شدهاست، و داخل شدن به چنین موضوعات را نردبانِ برای پیشرفتشان تلقی میکنند، که این نهاد، و این نوع تحقیق نمونهی بارز آن به شمار میرود.
لذا از هژده سال گذشته تا کنون قوانین افغانستان، مواد درسی مکاتب، پوهنتونها و حتا خطبههای امامان مساجد به هدف سیکولرسازی، مکرراً دستخوش تغییر شده و مسایل اسلامی با اتهامات مختلف از آن حذف گردیدهاست. حال با نشر همچو تحقیقات و با خطرناک جلوهدادنِ «ثقافت اسلامی»، زمینه را برای حذف مفکورههای باقی ماندهی اسلام در نصاب تعلیمی و تحصیلی فراهم میسازند. در حالی که برخلاف تمام تلاشها رجوع مردم به افکار و «نظام سیاسی اسلام» بیشتر گردیده، و نتایج تحقیقات مغرضانهی خودشان نشان میدهد که دانشجویانِ دانشگاههای بزرگ افغانستان، در مجموع «56.7»درصد خلافت، امارت و ولایت فقیه(نظام سیاسی اسلام) میخواهند، و تنها «34»درصد نظام کفری جمهوری را خواهان شدهاند. از اینکه تمام تلاششان خلافِ خواست جامعه و احساسات مردم مسلمان افغانستان است، بناً حیلهگرانِ عصر رهبجایی نخواهند برد.
وَلَا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ [٣٥:٤٣]
و حیلهگریهایی زشت جز دامنگیر حیلهگران نمیگردد!
دفتر مطبوعاتی حزبالتحریر - ولایه افغانستان