چهارشنبه, ۰۹ ربیع الثانی ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۱۰/۰۱م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

موضوع تحت عنوان "افراطی‌گرایی در آسیای‌میانه" هم‌چنین در بیشکک مورد بحث قرار گرفت

(‏ترجمه)

به تاریخ ۳-۴ جولای ۲۰۱۹م، شهر بیشکک پایتخت قرغیزستان میزبان سیمیناری در رابطه به "موضوع  افراط‌گرایی در آسیای‌میانه" بود. در ماه فوریه سال جاری، "نقش مطبوعات در ترویج و پیشبرد سیاست‌های عامه در حوزه مذهبی" هم‌چنین در بیشکک مورد بحث قرار گرفت. در ماه مارس، یک جلسه‌ی در بیشکک با ابتکار کمیتۀ مذهبی قرغیزستان به هدف "برقراری یک همگرایی یا تقارب بین گرایش‌های مذهبی(اسلام، عیسوی وغیره)" برگزار شد. در ماه آوریل، یک نشست عمومی بر پروژه "گفت‌و‌گو‌های رهبران سیاسی در رابطه به مبارزه علیه تروریزم در آسیای‌میانه" تنظیم شد. در ۱۴ ژوئن، اجلاس "سازمان همکاری‌ شانگهای(SCO)" هم‌چنین در بیشکک برگزار شد. در نشست مذکور،  شی‌جین‌پینگ رییس جمهور چین گفت: «ما باهم علیه ۳ قدرت شیطانی: ۱. تجزیه‌طلبی، ۲. تروریزم و ۳. افراطی‌گرایی مبارزه می‌کنیم.» و سورنبای جینبکف، رییس جمهور قرغیزستان از تلاش‌های شی‌جین پینگ حمایت نموده و گفت: «قرغیزستان همراه چین در یک صف در مبارزه علیه تجزیه‌طلبی، تروریزم و افراطی‌گرایی ایستاده می‌شود.»

ولی در این روزها، جلسات در رابطه به "موضوع افراطی‌گرایی در آسیای میانه" هم‌چنان در بیشکک برگزار می‌شود. سمینار یاد شده مصادف به همان روزی بود که الماس‌بیگ آتامبایف در تظاهرات شعار می‌داد: "سورنبای جینبکف کرسی قدرت را رها کن".  فلهذا افراطی‌گرایی به زبان آن‌ها عبارت از "کوشش فردی یا جمعی برای حصول قدرت با زور و قوت" است.

به تاریخ ۳ جولای، یک تظاهرات/راهپیمایی وسیع تحت شعار "رییس جمهور از قدرت دست بردار" برگزار شد. تظاهرات مذکور توسط الماس‌بیگ آتامبایف، رییس جمهور اسبق کشور تامین مالی شد؛ کسی‌که چندی قبل اعلان به عدم بر رسمیت شناختن دولت جدید قرغیزی را کرد و نیز از تحقیق/جلب محکمه امتناع ورزید؛ حال‌آن‌که پرونده کیفری علیه او باز شده است. ‏آتامبایف در سخنرانی‌اش روی مسئله تظاهراتی‌که "نخبگان سیاسی فعلی باید از قدرت دست‌بردار شوند و به غیر از خودشان دیگران از اطرافیان‌شان در صحنه قدرت بیایند"، تاکید نمود.

در واقع، افراط‌گرایی کلمه‌ و یا اصطلاحی‌ست که تنها علیه مسلمانان و اسلام استفاده می‌شود. ‏آموربیک تککا بایف، باوجودی‌که در روسیه بود؛ ولی عسکر آقایف را از صحنه قدرت عزل نموده و کرسی‌اش را گرفت و بعداً چنین اظهار نمود: «ما قدرت را به طریقه غلط "توسط افراط‌گرایی" حاصل کردیم.» ‏هرچند سیاست‌های بین‌الملی آن‌ها را من‌حیث یک دولت به رسمیت شناختند. آن‌ها همان‌گونه که نیاکان‌شان توسط کسانی‌که بعد از آن‌ها جدیداً به همان طریقه غلط در قدرت آمدند، از صحنه سیاسی و قدرت عزل شدند و این روند ادامه دارد.

اصطلاح "افراط‌گرایی" تنها بر مسلمانان توصیف شده است و بخاطر تعداد کثیر سمینارها و کانفرانس‌هایی‌که روی موضوع "افراط‌گرایی" دایر شد، دولت قرغیزی با این عمل‌اش چنان وانمود کرد که گویا توسط گروه‌های اسلامی مورد اشغال قرار گرفته است. ‏سیاسیون بین‌الملی و یا مقامات قرغیزی خواهان ایجاد چنین دید(از افراط‌گرایی) در اذهان جامعه‌های جهان یعنی مردم جهان هستند. در هر صورت، کلمه "افراط‌گرایی" تنها برای اسلام و مظاهر اسلامی استفاده می‌شود. فلهذا آنانی‌که با اسلام هیچ سروکاری ندارند و اسلام از گزند آنان محفوظ است؛ ولی اگر همین اشخاص تصمیم بر نیش زدن بر مفاهیم اسلام بگیرند، در این صورت اصطلاح "افراط‌گرایی" بر آنان استفاده نمی‌شود، گویا این امر مستلزم بقای دموکرتیک و حقوق آن‌ها شمرده می‌شود، البته به زور و تندروی. 

 ‏بنابرین، به این نتیجه مطلوب می‌رسیم که هر نظام جهانی حکومت‌داری یک ساختاری دارد که در کشمکش با دیگر نظام‌ها است. مثلاً اصطلاح "افراط‌گرایی و تروریزم" یک مکانیزم دموکراسی است که بر بنیاد نظام سرمایه‌داری استوار بوده تا علیه نظام اسلام مبارزه کند. ادعا‌هایی‌که این اصطلاحات به هدف حفظ منافع بشریت و برضد بعضی جرایم خونین می‌باشد، در واقع یک دروغ بزرگ است. ‏در عوض این اصطلاحات تنها برای اهداف مزایای مادی و یا برای جلوگیری از بازگشت اسلام من‌حیث یک نظام حکومتی در سرتاسر جهان است.

بنابرین، برای مسلمانان جایز نیست که چنین اصلاحات را استفاده و یکدیگر را به آن خطاب کنند. ‏ما باید از انتشار چنین اصلاحات در جامعه خود جلوگیری نموده و هرگز کوشش نکنیم که در زنده‌گی روزمره مان از چنین اصلاحات بکار گیریم، بدانید که مقام و منزلت مسلمانان من‌حیث یک دعوت‌گر برای اسلام و مسلمانان است! برادران و خواهران گرامی! بیاید برای اسلام و مسلمانان در هر جنبه سیاسی فعالیت کنید تا اسلام دوباره قدرت سیاسی‌اش را حاصل نموده و اسلام در کره زمین تطبیق شود.

عبدالرزاق مومن

عضو دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-قرغزستان

مترجم: زکریا وهاج

ادامه مطلب...

حکومت عمران خان کمپاین انتخاباتی ترامپ را از طریق کمک و میانجگری دولت هندو در برقراری امنیت در افغانستان برای قوای شکست خورده‌اش حمایت و پشتیبانی می‌کند Featured

  • نشر شده در پاکستان

(ترجمه)

به تاریخ 22 ژوئیه 2019م عمران خان با دونالدترامپ رئیس جمهور امریکا دیدار و گفتگو کرد تا بر اتحاد و پیمانش با دشمن سرسخت اسلام و مسلمین مهر تأیید بگذارد. برای بازتاب این اتحاد گسترده، مدیرکل سازمان اطلاعاتی نظامی پاکستان ISI ، رئیس ستاد ارتش و مشاور مالی این کشور نخست‌وزیر عمران خان را در سفرش همراهی نمودند. عمران خان در اعتماد کامل به ترامپ به منظور عادی‌سازی روابط میان دولت هندو و پاکستان اظهار نمود که: «بیش از یک‌ونیم میلیارد نفر در شبه‌قاره به سر می‌برند که به مسئلۀ کشمیر تعلق دارند و من فکر می‌کنم که تنها قدرت‌مندترین دولت به ریاست رئیس جمهور ترامپ می‌تواند هند و پاکستان را با هم توافق داده، متحد سازد.»

هرچند عمران به ترامپ اعتماد کامل دارد؛ اما با آن‌هم طرح عادی‌سازی روابط تأمین کنندۀ امتیازات سیاسی، اقتصادی و نظامی پاکستان به دولت هندو می‌باشد تا دولت هندو بتواند به عنوان قدرت منطقه‌ای یکه‌تازی نموده، از یک سو در برابر چین قرار گیرد و از سوی دیگر به نیابت از امریکا مسلمانان را در تحت کنترول خویش قرار دهد.  در حالی‌که گلیم امریکا با ذلت و رسوایی در افغانستان هم‌چون جماهیر شوروی جمع گردیده و از لحاظ نظامی به شکست مواجه شده است؛ رژیم بجوا-عمران به دونالد ترمپ اطمینان می‌دهد که می‌تواند زمینۀ استقرار سیاسی را در این کشور برایش مهیا سازد؛ طوری‌که امریکا نیاز به حفظ برخی از نیروهایش در فاصله محدودی از یگانه قدرت هستوی مسلمانان در سطح جهان قرار دارد. عمران خان در وفاداری خود به ترمپ اطمینان می‌دهد که: «ما می‌توانیم طالبان را مجبور نماییم تا با دولت افغانستان وارد گفتگوهای صلح شوند و در نهایت به یک راه‌حل سیاسی نایل آییم.»

ای مسلمانان پاکستان و بلاخص ای نیروهای مسلح! رژیم بجوا-عمران در حالی امریکا را به عنوان دوست در آغوش می‌گیرد که امریکا در دشمنی با اسلام و مسلمین از حد خویش گذشته است؛ چنان‌چه جنگ‌های صلیبی‌اش در جهان اسلام، هم‌چنان حمایت‌اش از کیان یهود و دولت هندو در جنگ‌ها اشغالی دال بر این امر است. با توجه به این‌که این رژیم تلاش دارد تا برای مسلمانان در زمینۀ قبول کردن این اتحاد خائنانه با امریکا از طریق وعده‌های همکاری اقتصادی–امرکایی، رشوه دهد؛ حماقت‌اش از طریق تباهی اقتصادیی‌که امریکا توسط ابزار استعماری‌اش؛ یعنی صندوق وجهی بین‌المللی پول بر پاکستان تقدیم کرده است، کاملً واضح و آشکار است. با فلج کردن صنعت و کشاورزی پاکستان، اکنون امریکا خواهان آن است که بنادر اقتصادی پاکستان به روی هند باز گردد تا اموال تجاری دولت هندو بر بازارهای این کشور غلبه نماید. الله سبحانه‌وتعالی می‌فرماید:

﴿مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا ۖ وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنكَبُوتِ ۖ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ﴾ [عنکبوت: ٤١]

ترجمه: مثَل کسانی که غیر از الله را اولیای خود برگزیدند، مثَل عنکبوت است که خانه‌ای برای خود انتخاب کرده؛ در حالی که سست‌ترین خانه‌های خانه عنکبوت است، اگر می‌دانستند!

از این‌رو، برای تقویت این امت یک راه بیش وجود ندارد که همانا وحدت سیاسی این امت از طریق احیای خلافت اسلامی بر منهج نبوت است و بس. الله سبحانه‌وتعالی می‌فرماید:

﴿الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ ۚ أَيَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا﴾ [نساء: ١٣٩]

ترجمه: همان‌ها که کافران را به جای مؤمنان، دوست خود انتخاب می‌کنند، آیا عزّت و آبرو نزد آنان می‌جویند؟ با این‌که همه عزّت‌ها از آن الله است؟!

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه پاکستان

مترجم: حذیفه مستمر

ادامه مطلب...

نژاد پرستی فزاینده در لبنان؛ هشدار ویرانی

  • نشر شده در لبنان

(ترجمه)

در این اواخر وزارت کار در لبنان به رهبری "کمیل ابو سلیمان"، منسوب به نیروهای لبنان، اقدام بی‌سابقه‌ای را مبنی بر توقف سپردن کار به فلسطینیان مقیم لبنان و برخورد با آن‌ها به عنوان بیگانگان روی دست گرفته است؛ اقدامی‌که موجی از تظاهرات/راهپیمایی‌ها را از سوی فلسطینیان ساکن در لبنان جهت دفاع مشروع از حداقل حقوق انسانی‌شان در قبال داشت.

هم‌چنان شب گذشته "باسیل" با وی ملاقات نموده و این اقدام او را تائید کرد، که با وجود اختلافات عمیق سیاسی میان هردو جانب، نژادپرستی مردود آن‌ها را ساخته است. ما در این رابطه چنین می‌گوییم:

اول) بدون شک نژادپرستی در لبنان به ویژه در نزد مسیحیان لبنان اعم از ارمنی‌ها، وینی‌ها، نیروهای ویژه و سربازان به یک درد هلاک کننده مبدل گشته است؛ طوری‌که فریادهای نژادپرستی علیه سوری‌ها و فلسطینیان مقیم در لبنان از سوی وینی‌ها و سایرین به گوش مان می‌رسد، تا جایی‌که بدون این‌که اقدام و یا تحرکی از سوی نظام در این رابطه صورت گرفته باشد؛ از سوی غوغائی‌ها تهدید به جنگ صلیبی و اهانت به جایگاه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را نیز شاهد هستیم؛ بلکه اقدامات نظام علیه کسانی است که به هر جایگاهی بدون جایگاه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم توهین نمایند.

دوم) فلسطینیان ساکن در لبنان بیگانه نیستند؛ بلکه آن‌ها بخش اصلی از تاروپود این سرزمین هستند که از مدت هفتاد و یک سال به این سو در این جا زندگی کرده و تلخ و شیرین زندگی را یکجا با مردم لبنان چشیده‌اند، تمامی شواهد دلالت بر این دارند، زمانی‌که آن‌ها در سال ۱۹۴۸م به لبنان هجرت کردند، اموال زیادی را با خود به این کشور آوردند، در پیشرفت و ترقی لبنان در عرصه‌های تمدنی سهم گرفته و میان آن‌ها و مردم لبنان روابط خویشاوندی، قرابت نسبی و زندگی طولانی به وجود آمد؛ چیزهایی‌که اگر در کشور دیگری‌که به این موارد احترام می‌گذارد، اتفاق می‌افتاد، هرگز آن‌ها را جدا از مردم آن کشور نمی‌دانست، بلکه از باشندگان اصلی آن بشمار می‌رفتند. طوری‌که ثابت گردیده، مردم فلسطین در لبنان از بیشترین درصد کسب شهادتنامه‌ها/مدارک تحصیلی با درجات عالی برخوردار هستند و همواره نتایج مکاتب/مدارس اشاره به این واقعیت دارد که آن‌ها در جایگاه بلند پیشرفت و موفقیت قرار دارند.

سوم) حتی قوانین بین‌المللی که لبنان بالای آن امضاء نموده است و آهنگ آن را سر می‌دهد، برخورد شایسته با آن‌ها را در عرصه‌های تعلیم، کمک و همکاری، فراهم ساختن زمینه‌کار، حمایت، جبران خسارت، حفظ ملکیت و دارایی و ادای تمام حقوق انسانی را بالای این حکومت لازمی ساخته است. این قانون برای کسانی است که برای مدت اندکی به این کشور پناهنده و مهاجر می‌شوند؛ پس برای کسانی‌که سالیان متمادی را در این سرزمین زندگی کرده و حکومت برایشان اسناد سفر و تذکره/کارت شناسایی داده است و وجودشان با این دولت گره خورده است، چگونه باید باشد، آیا چنین برخوردی حتی با بیگانه‌ها صورت می‌گیرد؟ این چنین شکاف و جدایی میان افراد، تنها در این حکومت و رژیم عجیب وجود داشته می‌تواند.

چهارم) ما از این نوع تظاهرات/راهپیمایی صلح‌آمیز جهت مطالبه حقوق انسانی حمایت می‌کنیم؛ ولی برای تظاهرات کنندگان توصیه می‌کنیم که از پرچم‌های باطل جاهلیت که رهبری هردو نظام لبنان و فلسطین از شما می‌خواهد تا به این پرچم‌ها پناه ببرید، دوری کنید، زیرا این‌ها پرچم‌های ساخته شده سایکس پیکو هستند. پرچم‌های فلسطین، لبنان و سایر کشورها، هر اقدامی که بر اساس وطن‌پرستی و پرچم صورت می‌گیرد، بهانه‌ای به دست هریک از طرف‌ها جهت حمایت و دفاع از این پدیده‌ها قرار می‌دهد و هر یکی تحت نام لبنانی، فلسطینی، سوری و غیره ظاهر می‌شود. این اقدامات امت را یکجا نمی‌سازد؛ بلکه بیشتر متفرق و پراگنده می‌سازد، بدون شک جمع کننده و یکجا کننده واقعی شما و مردم لبنان این دین بزرگ(اسلام) و پرچم آن می‌باشد و همان برادری اسلامی که در گذشته مهاجرین و انصار را با همدیگر جمع ساخت، امروز نیز می‌تواند شما را با هم جمع نموده و از این جمع شدن حفاظت نماید.

پنجم) هم‌چنان تحریم‌هایی از سوی تجار علیه اردوگاه‌های همجوار آن‌ها وضع گردیده است. ما در این جا به ضرورت عدم برگشت به حالت اولیه دشمنی میان مسلمانان تاکید می‌کنیم. این کار اصلاً مناسب نیست؛ زیرا در حقیقت شما بندگان الله و برادران دینی هستید، بناءً علاوه می‌کنیم که:

ای مردم لبنان! در برابر برادران فلسطینی تان صبر پیشه کنید؛ زیرا شما بر وضعیت، زندگی دشوار، صبر طولانی و محاصره شدن آن‌ها در اردوگاه‌ها آگاه هستید، پس برای بیرون ساختن آن‌ها از وضعیتی‌که در آن قرار دارند، مانند: ظلم و بی‌عدالتی حکومت در مقابل آن‌ها، آنان را یاری رسانده و با آن‌ها بر اساس دین، برادری اسلامی، رابطه خویشاوندی و نسبی ارتباط برقرار نمایید و بخاطر به دست آوردن حقوق شرعی و قانونی‌شان آن‌ها را یاری رسانید.

ششم) ای برادران و خواهران فلسطینی ما در لبنان! فریب آنانی‌که ادعای ایستادگی در کنار شما را دارند، نخورید؛ زیرا آن‌ها کسانی هستند که دیروز همراه شما خیانت کرده و از سوری‌ها و فلسطینیان ساکن در سوریه جهت اعمال شوم خویش استفاده کردند و شما و آن‌ها را به کشتن دادند. از شما بخاطر تامین منافع خودشان استفاده نموده و از این طریق خود را نیرومند می‌سازند و از شما به عنوان سپری در برابر دشمنان داخلی و وسیله‌ای برای ادامه قدرت و دفاع از آن استفاده می‌کنند. پس فرصت این کار را از آن‌ها بگیرید؛ بلکه کاری بیشتر از این انجام بدهید و آگاه باشید که میان کسی‌که ادعای دروغین نمایندگی از شما را نموده و گمان می‌کند که رهبر شماست و میان کسی‌که واقعاً از شما نمایندگی کرده و در برابر این رهبران دروغین از شما دفاع می‌کند، فرق نمایید. شما برای این استفاده کنندگان چیزی به جز افروزنده‌های جنگ نیستید، در این صورت نیرو و سلاح خود را در برابر آن‌ها جمع نمایید.

هفتم) ای مردم مسلمان لبنان! فلسطینیان ساکن در لبنان تکیه‌گاه حقیقی شما هستند، پس برای نژادپرستان اجازه ندهید تا بخاطر به دست آوردن اهداف و مقاصدی‌که برای همه معلوم است، از طریق دست یافتن به این کشور و جدا ساختن آن از جامعه و اصل اسلامی آن این تکیه‌گاه را از بین ببرند؛ زیرا مردم فلسطین بخشی از سرزمین شما هستند، پس توسط سکوت در برابر حقوق آن‌ها و تنها گذاشتن‌شان در مبارزه با نژادپرستان آن‌ها را ضایع نسازید.

هشتم) پیامی به سیاستمداران مسلمان! بدون شک نژادپرستان از گردش شما پیرامون عقاید آن‌ها و آنچه را که حمل می‌کنند، چنین تعبیر می‌کنند که "هیچ مشکلی میان ایدیولوژی ما و ایدیولوژی اسلام وجود ندارد" یکی از آن‌ها چنین گفته است: "این کشور از آن ماست و به زودی این کشور را از آن‌ها خواهیم گرفت." پس تعبیر شما چیست ای سیاستمداران مسلمان؟ تا هنوز هیچ چیزی از شما به جز آهنگ "همزیستی مسالمت‌آمیز و صلح منطقوی" در جواب این نژادپرستی کینه توز و دشمنی افروز  نشنیده ایم. ما از شما خطاب دشمنی و نژادپرستی متقابل را نمی‌خواهیم؛ زیرا وضعیت مسلمانان در گذشته چگونه بود که امروز باشد؛ بلکه تعبیر قوی‌ای در این میان از شما می‌خواهیم؛ زیرا شما فرزندان این دین بزرگ هستید و به این امتی‌که ریشه طولانی در تاریخ دارد، تعلق دارید و از هر مسلمانی‌که در این سرزمین زندگی می‌کند، نمایندگی کرده و سخنگویان دین و مردم تان هستید. بدون شک امت در مسیر تعیین اولویت‌های خودش قرار گرفته است. بناءً توسط سکوت‌تان و هم‌چنان برگشت به سوی منافع زودگذر و ائتلاف‌های ناپسند از این اولویت‌ها خارج نشوید. این امت مجد و عظمت از دست رفته خود را دوباره به دست خواهد آورد، پس همراه آن و از میان آن باشید؛ در غیر آن سرانجام تان مانند سرانجام حکام و سیاستمداران قبل از شما که راهی غیر از راه امت را برگزیدند خواهد بود.

در اخیر: قطعاً درد امروز بزرگ است و معاملاتی‌که از آدرس این امت صورت می‌گیرند، سراسر خیانت است. پس ای مسلمانان لبنان و فلسطین! مسیر واضح و روشنی را برای‌تان انتخاب کنید تا شما را در برابر حملات شوم داخل و خارج بر یک میدان همراه امت جمع نماید و به هیچ چیزی به جز آنچه که پروردگار و شریعت‌تان شما را امر نموده است، روی نیاورید؛ زیرا الله سبحانه وتعالی می‌فرماید: ‏

﴿شَرَعَ لَكُم مِّنَ ٱلدِّينِ مَا وَصَّىٰ بِهِۦ نُوحٗا وَٱلَّذِيٓ أَوحَينَآ إِلَيكَ وَمَا وَصَّينَا بِهِۦ إِبرَٰهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَىٰٓۖ أَن أَقِيمُواْ ٱلدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُواْ فِيهِۚ كَبُرَ عَلَى ٱلمُشرِكِينَ مَا تَدعُوهُم إِلَيهِۚ ٱللَّهُ يَجتَبِيٓ إِلَيهِ مَن يَشَآءُ وَيَهدِيٓ إِلَيهِ مَن يُنِيبُ﴾ [شوری: ۱۳]

ترجمه: ‏الله آئینی را برای شما (مؤمنان) بیان داشته و روشن نموده است که آن را به نوح توصیه کرده است و ما آن را به تو وحی و به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش نموده‌ایم (به همه آنان سفارش کرده‌ایم که اصول) دین را پابرجا دارید و در آن تفرّقه نکنید و اختلاف نورزید. این چیزی‌که شما مشرکان را بدان می‌خوانید (که پابرجا داشتن اصول و ارکان دین است) بر مشرکان سخت گران می‌آید. الله هرکه را بخواهد برای این دین برمی‌گزیند و هرکه (از دشمنانگی با دین دست بکشد و) به‌سوی آن برگردد، بدان رهنمودش می‌گرداند.‏

حزب التحریر-ولایه لبنان

ادامه مطلب...

تحلیل هفته‌وار سیاسی توسط انجنیر صلاح‌الدین عضاضة

 رئیس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

برای بیشتر به پیوند زیر مراجعه کنید

یکشنبه، 25 ذوالقعده 1440 هـ.ق/ 28 جولای 2019م

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

به رشید الرضی

پرسش:

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

شيخ بزرگوار و گران‏قدر؛ الله سبحانه وتعالی شما را در حفظ و امان خود داشته باشد!

پرسشی دارم پیرامون حکم روزه‌ گرفتن ده روز اول ماه ذِی الحِجَّه، که آیا مستحب است و از اعمال نیکو شمرده می‏شود، یا این‌که بدعت بوده و از رسول الله صلی الله علیه وسلم ثابت نیست؟ زیرا چند حدیثی را مربوط به این مسأله خوانده‏ام‏ که ظاهراً متناقض است، امید است بنده را در روشنائی قرار دهید؟

پاسخ

وعلکیم السلام و رحمت الله و برکاته!

در رابطه با روزه‌ گرفتن روزهای اول ماه ذِی الحِجَّه الی روز نهم وخاصتاً روز نهم که عرفه است، احادیثی وارد گردیده... هم‌چنان راجع به فضیلت اعمال صالحه در ده روزه اول ذی الحجه احادیثی موجود است و نیز روایتی از أم المؤمنین عائشه رضی الله عنها وارد شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم را در این ده روز روه‌دار ندیده است... إن شاء الله اکنون آن احادیث را ذکر نموده و بعد جمع میان آن‌ها را بیان می‏کنیم،:

اول: بررسی احادیث در موضوع روزه گرفتن نُه روز اول ماه ذِی الحِجَّه:

1- روزه گرفتن نُه روز اول از ماه ذِی الحِجَّه، که عرفه نیز در آن شامل است:

  • در صحیح مسلم از ابوقتاده انصاری رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم در جواب حضرت عمر رضی الله عنه فرمود:

«ثَلَاثٌ مِنْ كُلِّ شَهْرٍ وَرَمَضَانُ إِلَى رَمَضَانَ، صِيَامُ يَوْمِ عَرَفَةَ أَحْتَسِبُ عَلَى اللَّهِ أَنْ يُكَفِّرَ السَّنَةَ الَّتِي قَبْلَهُ وَالسَّنَةَ الَّتِي بَعْدَهُ، وَصِيَامُ يَوْمِ عَاشُورَاءَ أَحْتَسِبُ عَلَى اللَّهِ أَنْ يُكَفِّرَ السَّنَةَ الَّتِي قَبْلَهُ»

ترجمه: روزه سه روز از هرماه، رمضان تا رمضان روزه گرفتن مکمل سال است، روزه گرفتن روز عرفه امیدوارم که الله (سبحانه وتعالی) توسط آن گناهان یک‏سالِ قبل و یک‏سال بعد آن را معاف نماید و روزه گرفتن روز عاشوراء امیداوارم که گناهان سال قبلی را کفاره شود.

  • هم‌چنان در صحیح مسلم از ابوقتاده انصاری رضی الله عنه روایت است که گفت: از رسول الله صلی الله علیه وسلم روزه گرفتن روز عرفه پرسیده شده، در جواب فرمود:

«يُكَفِّرُ السَّنَةَ الْمَاضِيَةَ وَالْبَاقِيَةَ»

ترجمه: کفاره گناهان یک‏سالِ قبل و یک‏سال بعد را دارا می‏باشد.

  • در مسند احمد از هنیده بن خالد از همسرش و او از بعضی همسران پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت نموده که گفتند:

«كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يَصُومُ تِسْعَ ذِي الْحِجَّةِ» (رواه بیهقی و ابوداود)

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم روز نهم ذِی الحِجَّه را روزه می‌گرفت.

2- عمل صالح در این ده روز ذِی الحِجَّه:

  • در صحیح بخاری از سعید بن جُبَیر و از ابن عباس رضی الله عنهما روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«مَا العَمَلُ فِي أَيَّامٍ أَفْضَلَ مِنْهَا فِي هَذِهِ؟» قَالُوا: وَلاَ الجِهَادُ؟ قَالَ: «وَلاَ الجِهَادُ، إِلَّا رَجُلٌ خَرَجَ يُخَاطِرُ بِنَفْسِهِ وَمَالِهِ، فَلَمْ يَرْجِعْ بِشَيْءٍ»

ترجمه: هیچ عملی در ایام سال بهتر از این ده روز نیست! پرسیدند: حتی جهاد؟ فرمود: جهاد نیز با اعمال نیک در این روزها برابری کرده نمی‌تواند، مگر مردی‌که با جان و مال خود در جهاد فی سبیل الله بیرون شود و هیچ‌چیزی را بر نگرداند.

  • امام بیهقی در سنن الکبری از سعید بن جُبَیر و از ابن عباس رضی الله عنهما روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت فرمود:

«مَا الْعَمَلُ فِي أَيَّامٍ أَفْضَلَ مِنْهُ فِي عَشْرِ ذِي الْحِجَّةِ، قَالُوا يَا رَسُولَ اللهِ: وَلَا الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللهِ قَالَ: وَلَا الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللهِ، إِلَّا رَجُلٌ خَرَجَ بِنَفْسِهِ وَمَالِهِ فِي سَبِيلِ اللهِ ثُمَّ لَا يَرْجِعُ مِنْ ذَلِكَ بِشَيْءٍ» (وأخرجه ابن حبان فی صحيحه)

ترجمه: هیچ عملی در روزهای سال بهتر از عمل در ده روز ذی الحجه نیست، گفتند: ای رسول الله صلی الله علیه وسلم، حتی جهاد در راه الله؟ فرمود: حتی جهاد در راه الله؛ مگر مردی‌که با مال و جان خود در راه الله بیرون رود، سپس هیچ چیزی را برنگرداند.

3- حدیث أم المؤمنین عائشه رضی الله عنها:

در صحیح مسلم از اسود و از عائشه رضی الله عنهما روایت است که گفت:

«مَا رَأَيْتُ رَسُولَ اللهِ صلى الله عليه وسلم صَائِماً فِي الْعَشْرِ قَطُّ»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم را هرگز ندیدم که در ده روز روزه گرفته باشد.

دوم: جمع میان احادیث و دلائل فوق

احادیث اول واضح می‌سازد که رسول الله صلی الله علیه وسلم نه روز اول ماه ذی الحجه؛ به‌ویژه روز نهم را روزه می‌گرفت...

احادیث دوم فضیلت عمل صالح در ده روز اول ذی الحجه را واضح می‌سازد...

و حدیث عائشه رضی الله عنها می‌گوید که او رسول الله صلی الله علیه وسلم را در ده روز اول ذی الحجه روزه‌دار ندیده است...

چنانچه در شخصیۀ سوم، باب تعادل و تراجیح، بند هفتم آمده است:

«هفتم: دلیل ثابت کننده ترجیح داده شده بر دلیل نفی کننده؛ هرگاه دو دلیل موجود باشد که یکی آن‌ها ثابت کننده یک عمل باشد و دیگرشان نفی کننده، ثابت کننده بر نفی کننده ترجیح داده می‏شود، به دلیل شمولیت آن به علم بیشتر، مانند خبر حضرت بلال رضی الله عنه مبنی بر این‌که گفته: پیامبر صلی الله علیه وسلم وارد خانه گردید و نماز ادا نمود و خبر اسامه که پیامبر صلی الله علیه وسلم وارد خانه گردیده و نماز ادا نکرد، این‏جا خبر بلال ترجیح داده می‌شود.»

بدین اساس، خبر ثابت‌کننده بر خبر نفی کننده ترجیح داده می‏شود؛ یعنی احادیثی‌که روزه گرفتن پیامبر صلی الله علیه وسلم را در روز عرفه و سائر نه روز اول ذی الحجه ثابت نموده، بر حدیث عائشه رضی الله عنها ترجیچ داده می‏شود. بنابر این، روزه گرفتن نه روز اول ماه ذِی الحِجَّه و مخصوصاً روز نهم كه روز عرفه است، بدعت نیست؛ بلکه اجر بزرگ و بزرگی را دارد. و الله اعلم!

امید است که همین قدر کافی باشد.

برادرتان عطاء بن خلیل ابوالرشته

25 ذو القعده 1440هـ.ق

28 جولای 2019م

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش:

امیر و شیخ بزرگوارم! آن دسته از اصناف و اقلام زراعتی و میوه‌هایی‌که در آن‌ها زکات واجب می‌باشد، کدام‌ها اند؟ مثلاً کسانی هستند که از روغن زکات بیرون می‌کنند، حکم شرعی در زمینه چیست؟

این مشخص است که در رکاز (مال مدفون در زمین )، خمس‌اش زکات می‌باشد، پرسش من این‌گونه است: بعضی از مردم به املاک و دارایی‌های عصر عثمانی دست یافتند(صندوق‌های موادعذایی ارتش)، آیا کسی‌که این را یافته بعد از خارج نمودن خمس آن، مالک‌اش می‌شود؟ یا این‌که این دارایی‌ها و ثروت مربوط دولت اسلامی است که یابنده باید آن را منحیث امانت حفظ نموده و به دولت خلافت که إن شاءالله به زودی تأسیس خواهد شد، برگرداند؟ الله سبحانه وتعالی به شما برکت دهد.

پاسخ:

السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

نسبت به انواع اقلام زراعتی و میوه‌هایی‌که در آن‌ها زکات واجب می‌شود، نظر به آنچه در احادیث وارد گردیده است، عبارت اند از: گندم، جو، خرما و کشمش. این همان چیزی است که در احادیث به شکل انحصار بیان شده و دیگر کشت‌ها و اقلام زراعتی در تحت این حکم داخل نمی‌باشند. برای اثبات این موضوع به دلایل زیر توجه نمایید:

الف) موسی بن طلحه از حضرت عمر رضی الله عنه روایت نموده که گفته است:

«إنّما سنّ رسول الله صلى الله عليه وسلم الزكاة في هذه الأربعة: الحنطة، والشعير، والتمر، والزبيب» (رواه طبرانی)

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم زکات را در همین چهار چیز مشخص نمودند: گندم، جو، خرما و کشمش.

هم‌چنان از موسی بن طلحه روایت است که گفت:

«أمر رسول الله صلى الله عليه وسلم معاذ بن جبل - حين بعثه إلى اليمن - أن يأخذ الصدقة من الحنطة والشعير، والنخل، والعنب» (رواه أبوعبيد)

ترجمه: هنگامی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم، معاذ بن جبل را به یمن فرستاد، برایش امر کرد که از گندم، جو، خرما و انگور صدقه(زکات) گیرد.

احادیث فوق این را بیان می‌کنند که زکات در کشت و زراعت و میوه‌ها، از همین چهار نوع (گندم، جو، خرما و کشمش) گرفته می‌شود و غیر از این‌ها از دیگر انواع کشت و میوه‌جات، زکات گرفته نمی‌شود. از این جهت احادیثی‌که ذکر شده، بر انحصار موضوع دلالت می‌کنند.

ب) حاکم، بیهقی و طبرانی از حدیث أبی موسی اشعری و معاذ ابن جبل، هنگامی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم آن‌ها را به یمن جهت تعلیم امور دین مردم فرستاد و برایشان فرمود: «زکات اخذ نکنید؛ مگر ازاین چهار چیز: جو، گندم، کشمش و خرما»؛ استنباط نمودند، بیهقی پیرامون این حدیث گفته است: راوی‌هایش ثقه و متصل است و در این حدیث حصر واضح است که گرفتن زکات از کشت و میوه‌ها تنها از هیمن چهار نوع می‌باشد؛ چون لفظ «إلا» هرگاه بعد از ادات نفی و یا نهی واقع شود، افاده‌ی حصر ما قبل به مابعد اش را می‌کند. یعنی حصر گرفتن زکات بر همین چهار نوع ذکرشده که عبارت از: جو، گندم، کشمش و خرما می‌باشد.

ج) الفاظ گندم، جو، خرما و کشمش که در احادیث وارد شده، اسماء جامد اند و لفظ‌‌شان غیر از خود، دیگری را احتوا نمی‌‌کند، نه از لحاظ نطق و نه از لحاظ مفهوم؛ زیرا که این اسماء نه اسماء صفات اند و نه هم اسماء معانی؛ بلکه مقصور برآن چیزهای اند که مسمی شده‌اند و به آن‌ها اطلاق می‌گردند و بس. از همین خاطر از الفاظ‌شان معنی خوردن،‌ خشک بودن و ذخیره کردن‌شان گرفته نمی‌شود؛ چون الفاظ‌‌شان به این معانی و صفات دلالت نمی‌کنند، و این احادیثی‌که وجوب زکات را در انواع چهارگانه از کشت ومیوه حصر نموده، تخصیص کننده‌ی الفاظ عموم وارد شده در احادیث می‌باشند:

«فيما سقت السماء العشر، وفيما سقي بغرب، أو دالية، نصف العشر»

ترجمه: در آنچه توسط باران آبیاری  می‌شود، عشر(ده یک) است و در آنچه توسط غرب و دلو آبیاری شود، نصف عشر است.

د) پس زکات در غیر این انواع چهارگانه در دیگر اشیایی زراعتی و میوه‌جات، واجب نمی‌باشد. از همین خاطر از ارزن، برنج، باقلا، نخود، نسک وغیره حبوبات و پنبه زکات گرفته نمی‌شود. هم‌چنان از سیب، آلو ، شفتالو، زردآلو، انار، مالته، کیله وغیره انواع میوه‌جات زکات گرفته نمی‌شود. به دلیل آن‌که هیچ یک از الفاظ گندم، جو، خرما و کشمش؛ در برگیرندۀ حبوبات و میوه‌جات نمی‌باشند و نص صحیح و معتبری هم در زمینه وارد نشده که به آن استدلال کرده شود. اجماعی هم در این مورد منعقد نشده است و قیاس هم در این شامل نمی‌شود؛ چون زکات از جمله عبادات بوده و در عبادات قیاس صورت نمی‌گیرد و به آنچه در نص آمده اکتفاء شده توقف می‌شود. هم‌چنان از سبزیجات مانند: تره، بادرنگ، کدو، بادینجان، شلغم، زردک وغیره زکات گرفته نمی‌شود. از حضرت عمر، حضرت علی، مجاهد وغیر از این‌ها روایت شده که در سبزیجات زکات نیست. هم‌چنان این را ابوعبید، بیهقی وغیره روایت نموده‌اند.

اما در قسمت پرسش‌ دوم تان که پیرامون رکاز است، باید گفت، هرشخصی‌که رکاز را می‌یابد در آن خمس (پنج یک) زکات می‌باشد که باید به دولت اسلامی تسلیم نماید تا دولت آن را در مصالح مسلیمن به مصرف برساند و چهار خمس دیگر‌ش از آنِ کسی می‌باشد که رکاز را یافته است، به شرط این‌که رکاز یافته شده از زمین غیرش نباشد.

اما اگر دولت اسلامی مانند امروز قائم نبود، کسی‌که رکاز را می‌یابد، باید خمس‌اش را برای فقراء و مساکین و مصالح امت بیرون نماید، در رسیدن به حق تلاش نهایی خود را به خرچ دهد و باقی‌اش برای خودش می‌باشد. دلائل موجود در زمینه:

رکاز عبارت از مال مدفون در زمین می‌باشد، برابر است که نقره باشد یا طلا، سنگ‌های گرانبها باشد یا مروارید و یاهم غیر آن از زیورات و سلاح؛ هم‌چنان برابر است که رکاز کنزهای مدفون از اقوام گذشته مانند مصری‌ها، بابلی‌ها، آشوری‌ها، ساسانی‌ها، رومی‌ها، یونانی‌ها و یاهم غیر از این‌ها باشد، مانند سکه‌های پول، زیورات و جواهری‌که در قبرهای پادشاهان و بزرگان‌شان یافت شود و یا در تپه‌های شهرهای خراب شده.

هم‌چنان رکاز می‌تواند سکه‌های از طلا باشد و یا هم نقره و برابر است که در کوزه گذاشته شده باشد و یا در غیر آن، به این‌گونه‌ که در زمینی پنهان کرده شده باشد که متعلق به عصر جاهلیت باشد و یا عصری از عصوری گذشتۀ اسلامی، تمام این‌ها رکاز تعبیر می‌‌شوند و در حکم رکاز داخل هستند.

رکاز مشتق از رَکَزَ یَرکُزُ، مانند غَرَزَ یَغرُزُ می‌باشد، یعنی پنهان کرد. چنانچه گفته می‌شود: رَکَزَ الرمح، یعنی نیزه را به زمین زد، وقتی‌که نیزه را در زمین ثابت واستوار داخل نماید و هم‌چنان الَّرکز صدای آهسته وپنهان را گویند. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِكْزًا﴾ [مریم: 98]

ترجمه: آیا از آن‌ها صدای آهسته و پنهان میشنوی؟!

اما معدن آن چیزی است که الله سبحانه وتعالی، از همان روزی‌که زمین و آسمان‌ها را آفریده است؛ آن را در بطن زمین جابجا نموده است، برابر است که طلا باشد و یاهم نقره، مس، سرب وغیر از این‌هاٰ، پس معدن مشتق از عَدَنَ می‌باشد، في المكان يعدن‌ (درمکانی اقامت می‌نماید)، زمانی‌که در آنجا قائم کرده شود. از همین جهت است که جنت به عدن مسمی شده است. چرا که آنجا جای اقامت و همیشه‌گی است. پس معدن ازخلق الله بوده نه از دفن بشر، از همین جهت است که با رکاز مخالف است چون رکاز از دفن بشر می‌باشد.

اصل در رکاز و معدن، آنست که ابوهریره رضی الله عنه از رسول الله صلی الله علیه وسلم، روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموند:

«العجماءُ جرحها جُبار، وفي الركاز الخمس» (رواه أبو عبيد)

ترجمه: زخم چهار پایان هدر بوده (در آن غرامت و تاوان نمی‌باشد) و در رکاز خمس‌اش زکات است.

و آنچه که از عبدالله بن عمرو روایت شده است؛ رسول الله صلی الله علیه وسلم از مالی‌که از خرابه‌های عادی یافت می‌شود، سؤال کرده شد، فرمودند: «در چنین مال و در رکاز خمس‌اش زکات می‌باشد.» و آنچه که از طریق علی بن ابی طالب رضی الله عنه از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت شده است که فرمودند: «در سیوب خمس است و فرمودند: سیوب عبارت از ریشه و رگ طلا و نقره‌یی‌ست که در زیر زمین باشد.» این را ابن قدامه در المغنی ذکرنموده است.

ج) از همین خاطر، هرمال مدفون از طلا، نقره، زیورات و غیر از این‌ها که در قبرها، تپه‌ها و یاهم در شهرهای اقوام گذشته یافت می‌شود، یا این‌که در زمین مرده (غیر قابل استفاده برای زراعت که در ملکیت کسی داخل نباشد)، یا در ویرانه‌های عاد، یا از هرآن چیزی قدیمی که نسبت‌اش به قوم عاد داده شود، یا اینکه از دفن جاهلیت باشد، یا از دفن کرده‌های مسلمین، در عصرهای اسلامی گذشته باشد، این همه در ملکیت پیدا کننده می‌باشد که خمس آن را به بیت المال پرداخت می‌نماید.

هم‌چنان هرمعدن کم و اندک است، در صورتی‌که غیر منقطع نباشد، یعنی که مقدارش محدود باشد، از طلا باشد یا از نقره، برابر است که ریشه‌ای باشد یا سطحی، در زمین مرده یافت شود که در ملکیت کسی نباشد، پس آن در ملکیت پیدا کننده است که از آن خمس‌اش را به بیت المال تسلیم می‌کند. اما اگر زیاد باشد، یعنی که معدن باشد؛ نه یک کمیت محدود مدفون، پس این حکم ملکیت عامه را به خود می‌گیرد، که برایش تفصیلی دیگری می‌باشد.

خمس که از پیدا کننده رکاز و از پیدا کننده معدن گرفته می‌شود، حیثیت مال فیء را دارد و حکم آن را به خود می‌گیرد. به این معنی که در بیت‌المال، در دیوان فیء و خراج گذاشته شده، مانند فیء و خراج مصرف کرده می‌شود و امرش موکول به خلیفه بوده که آن را در رعایت امور امت و رفع نیازمندی‌های آنان، بنابر نظر و اجتهاد‌ش، آنچه که در آن خیر و صلاح امت بوده باشد، به مصرف می‌رساند.

د) کسی‌که رکاز و یا معدن را در ملک، زمین، یا ساختمان خود یافت، آن شخص مالک آن می‌باشد، برابر است که زمین و یا ساختمان را به وراثت برده باشد یا این‌که از کسی دیگری خریداری نموده باشد؛ اما کسی‌که رکاز یا معدن را در زمین یا ساختمان کسی دیگری یافت، رکاز و معدن یافت شده از صاحب زمین و از صاحب ساختمان بوده؛ نه از کسی‌که رکاز و معدن را یافته است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابو رشته

5 محرم 1435هـ.ق

۸ نومبر ۲۰۱۳

ادامه مطلب...

نظام سرمایه‌داری یک نظام غیرانسانی است که هیچ‌گاه مشکلات اقتصادی پاکستان را حل نخواهد کرد

  • نشر شده در پاکستان

(ترجمه)

به تاریخ ۱۳ جولای ۲۰۱۹م، تاجران در سراسر پاکستان بر خلاف پالیسی جدید مالیات حکومت اعتصاب نموده و دوکان‌ها و بازار‌های خودرا قفل نمودند. در این هیچ جای شکی نیست که هر شهروند پاکستانی پریشان است و بخاطر مالیات سنگینی‌که به دستور صندوق بین‌المللی پول(IMF) توسط رژیم بجواه-عمران بالای آنان تحمیل می‌شود، نگران هستند. مردم فقیر پاکستان بخاطر مالیات سنگین و افزایش بهای منابع طبیعی نگران هستند؛ زیرا این امر باعث شده تا بهای اجناس مصرفی روزانه مردم بلند رفته و بعضی اجناس حتی دور از دسترس‌شان قرار بگیرد. طبقه معاش‌گیر جامعه به این خاطر تشویش می‌کنند که حکومت پول ماهانه آنان را قبل از این‌که به دسترس شان قرار دهد، در مالیات‌دهی به فنا می‌برد و آنان ماه را به بسیار مشکل سپری می‌کنند. تاجران نیز نگران هستند، زیرا از یک سو تجارت‌شان به بدترین شکل توسط پایین آمدن روپیه کلدار در مقابل دالر و کاهش مشتری برای خرید کالاهای تجارتی‌شان متأثر شده و از سوی دیگر قوانین جدید مالیاتی‌که توسط رژیم بجواه-عمران اعلان شد، به‌طور منفی بالای فعالیت‌های اقتصادی کشور تاثیر گذاشته است. 

این حکومت رنج و مشقتی‌ راکه مردم پاکستان با آن مقابل هستند، کاملاً نادیده می‌گیرد؛ زیرا به تامین هدف اقتصادی تلاش می‌ورزد که از سوی صندوق بین‌المللی پول تعیین شده است. ‏به رژیم هیچ فرقی نمی‌کند که با پیروی از چنین پالیسی‌های غربی نرخ بیکاری به اوج خود خواهید رسید و مردم توان خرید مواد غذایی را نخواهند داشت. رفتار این حکومت طبق نظریه جدید نظام اقتصادی سرمایه‌داری است. ‏نظام اقتصادی سرمایه‌داری مشکلات اقتصادی را به عنوان مشکلات اقتصادی انسان‌ها نمی‌بیند، بلکه مشکلات اقتصادی را صرفاً از نقطه نظر مادی یا اقتصادی می‌بیند و توجه بر رسیدن بعضی اهداف فنی می‌کند. در نظام اقتصادی سرمایه‌داری، یک اقتصاد درست آن‌ست که "تولید ناخالص ملی(GBP)" بلند باشد و نیز در حال رشد باشد و هیچ بحرانی تعادل پرداخت(قروض) و بودجه وجود نداشته باشد. بناً اگر این شاخص‌های فنی خوب هستند، پس باید اقتصاد کشور در نظر گرفته شود که در مسیر صحیح و پیشرف قرار دارد؛ صرف نظر از این واقعیت که مردم این کشور روز به روز فقیر می‌شوند و بی‌عدالتی افزایش می‌یابد. ‏فلهذا در این هیچ جای شکی نیست که اجرای پالیسی‌های فاسد سرمایه‌داری نمی‌تواند مشکلات اقتصادی مردم پاکستان را حل بکند و نه حتی اگر تیم حکومت هدفی‌ را که برای خود با استفاده از ابزار سرکوب‌گرانه‌ی توسط جمع‌آوری مالیات سنگین تعیین کرده بوده را هم بدست بیاورند، بازهم مشکلات مردم حل نخواهد شد؛ بلکه بیشتر خواهد شد!

 ‏در مقایسه با نظام اقتصادی سرمایه‌داری، اسلام تنظیم امور اقتصاد رعیت را به عنوان یک مشکل انسانی می‌بیند و حاکمیت اقتصادی اسلام مشکلات انسان‌ها را من‌حیث هدف شرعی دیده و به راه‌حل انسانی آن می‌پردازد، نه این‌که به مسائل فنی بر اساس شاخص‌های اقتصادی بپردازد. از نظر اسلام، نیازمندی‌های اساسی هرشخص و رعیت باید برآورده شود و هم‌چنین هر زن و مرد باید مجال دست یافتن به زندگی لوکس/تجملی را به‌طور مساوی داشته باشند. طبق نظر اسلام، مسئله واقعی این نیست که تا بیشتر ثروت جمع‌آوری شود و میزان "تولید ناخالص ملی(GDP)" بلند برود؛ بلکه هدف اسلام اینست که ثروت و منابع به تمام رعیت/شهروندان در جامعه توزیع شود.

بنابر این، اگر مردم مجبور شوند که با شکم گرسنه بخوابند و هیچ پناهگاهی بر سر خود نداشته باشند، پس از دید اسلام دولت در مدیریت اقتصاد امور رعیت‌اش ناکام مانده است؛ هرچند اگر پول دولت در مقابل ارز خارجی بلند باشد و میزان "تولید ناخالص ملی(GDP)" کشور بلند باشد. اسلام اصرار بر بُعد/جنبه انسانی می‌کند حال‌آن‌که مدیریت اقتصاد به همین خاطر به جمع‌آوری درآمد توسط دولت با ثروت هر یک شخص درعوض مصرف آن فرد ارتباط دارد. بناً پالیسی مالیات اسلام بر اساس توانائی مالی هر یک شخص استوار است؛ یعنی هرکی مالک نصاب بیشتر بود تحت قوانین مالی اسلام باید مالیات بیشتر بپردازد و برعکس همین امر.

تعریف بحران اقتصادی اسلام کاملاً متفاوت‌تر از تعریف نظام سرمایه‌داری است. بر اساس تعریف اسلام، یک اقتصاد زمانی در بحران قرار می‌گیرد ‌که نیاز‌های اساسی هر فرد در جامعه تأمین نشود و یا دولت خواه به علت کم‌بود منابع و یا به هر علتی‌که باشد نتواند زمه شرعی که همانا مراقبت از امور رعیت/شهروندانش محسوب می‌شود، نداشته باشد. ‏مگر امروز نظام سرمایه‌داری اعلان نموده است که پاکستان در یک بحران اقتصادی قرار دارد و توانایی پرداخت دوباره سود‌های قروض‌اش را ندارد.

ای مسلمانان پاکستان! شما در وضعیت بدبختی بخاطری قرار دارید که نظام سرمایه‌داری غیرانسانی و بی‌رحم بالای شما تطبیق می‌شود. ‏شما باید نه تنها مالیات ظالمانه را رد کنید؛ بلکه شما به‌طور وسیع در تمام امور زنده‌گی تان این نظام سرمایه‌داری دموکرتیک کفری را و تمامی نخبگان سیاسی که به آن ارتباط دارند را رد نموده و به آن کفر بورزید و شما باید هرچه زودتر تقاضای تأسیس خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت را بکنید که شما را از ظلم و ستم اقتصادی توسط اجرای نظام اقتصادی اسلام آزاد نموده و این نظام اسلام به موفقیت اقتصادی شما اطمینان می‌بخشد.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

مترجم: زکریا وهاج

ادامه مطلب...

نخست وزیر مالیزیا باید در اجرای امانت الهی، یعنی تطبیق کامل اسلام، پای‌بند باشد

  • نشر شده در مالیزیا

(ترجمه)

داکتر ماهاتیر بن محمد، نخست‌وزیر مالیزیا، نودوچهارمین تولدش را در ۱۰ جولای جشن گرفت و پیام‌های تبریکی بسیاری از رهبران حزب پاکاتان هاراپان و احزاب دیگر دریافت کرد. جدا از این‌که او در کسب سمت نخست‌وزیری برای بار دوم رکورددار شد، بل رکورد مسن‌ترین نخست‌وزیر جهان را نیز شکستاند.

زمانی‌که ماهاتیر در جناح مخالف حکومت بود، به علت کهولت سن‌اش شدیداً از طرف حزب حاکم سازمان ملی مالیزی متحد به ناشایستگی محکوم می‌شد، ولی اکنون چنین صداهایی دیگر شنیده نمی‌شود و جایش با تحسین و تقدیر پر شده‌است. حتی یک عده از رهبران سازمان ملی مالیزی متحد به امید کسب ذره‌ای منفعت این حزب را ترک کردند و به پای‌بوس ماهاتیر افتادند. این چهرۀ پلید نظام دیموکراسی را نشان می‌دهد، نظامی‌که منفعت در آن معیار اعمال سیاسیون است، نظامی‌که عزت، احترام و حیاء را از انسان‌ها می‌گیرد و دیگر حلال و حرام معیار اعمال در زندگی نیست، نظامی‌که در نتیجۀ تعالیم ایدیولوژی سرمایه‌داری ایجاد می‌شود و در آن منفعت اساس همه‌چیز است.

حزب‌التحریر در عوض مبارک‌گویی به‌مناسبت نودوچهارمین سال‌روز تولد نخست‌وزیر مالیزیا، برایش تذکر می‌دهد که:

۱. در واقع، قدرت یک امانت است؛ امانتی از جانب الله سبحانه وتعالی که برای خائنان و کافران‌اش در آخرت پشیمانی را در پی دارد. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُوماً جَهُولا﴾ [احزاب: ۷۲]

ترجمه: ما امانت (تعهد و تکلیف الهی) را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، آن‌ها از حمل آن سر برتافتند و از آن هراسیدند؛ اما انسان آن را بر دوش کشید؛ او بسیار ظالم و جاهل بود، (چون قدر این مقام عظیم را نشناخت و به خود ستم کرد.

رسول الله صلی الله علیه و سلم به ابوذر که برای یک مسئولیت سوال کرده بود، فرمودند:

«يَا أَبَا ذَرّ إِنَّك ضَعِيف، وَإِنَّهَا أَمَانَة، وَإِنَّهَا يَوْم الْقِيَامَة خِزْي وَنَدَامَة إِلَّا مَنْ أَخَذَهَا بِحَقِّهَا وَأَدَّى الَّذِي عَلَيْهِ فِيهَا» (رواه مسلم)

ترجمه: ای ابوذر! تو ضعیف استی و این یک امانت است؛ و این امانت در روز رستاخیز عامل پشیمانی و ندامت خواهد بود، مگر برای کسی‌که آن را با حس مسئولیت‌پذیری می‌گیرد و حق‌اش را ادا می‌کند.

ای نخست وزیر مالیزیا! بدان که امانتِ حاکمیت امانتی است که به یک شخص به‌منظور تقرر به‌عنوان خلیفه و تطبیق کافۀ حکم الله سبحانه وتعالی بر روی زمین سپرده می‌شود، تا دعوت الله سبحانه وتعالی را به اطرف و اکناف جهان گسترش دهد، اسلام را بر همۀ ادیان مسلط کند و رحمت را به تمام جهان برساند.

۲. الله سبحانه و تعالی کسی را که در قدرت است؛ ولی به آن‌چه او سبحانه وتعالی نازل کرده حکم نمی‌کند، شدیداً هشدار می‌دهد و می‌گوید که او کافر، ظالم و فاسق  است. او سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ﴾ [مائده: ۴۴]

ترجمه: و هرکس به احکامی‌که الله [سبحانه وتعالی] نازل کرده‌است حکم نکند، کافر است.

﴿وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُ﴾ [مائده: ۴۵]

ترجمه: و هرکس به احکامی‌که الله [سبحانه وتعالی] نازل کرده‌است حکم نکند، ظالم است.

﴿وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ [مائده: ۴۷]

ترجمه: و هرکس به احکامی‌که الله [سبحانه وتعالی] نازل کرده‌است حکم نکند فاسق است.

۳. ناکامی دیموکراسی برای همه ثابت شده‌است؛ اما تا هنگامی‌که این نظام غربی و قوانین بشری‌اش بر این سرزمین حاکم باشد، مردم هرگز روی خوشبختی و آسودگی را نخواهند دید. رحمت و رضایت الله سبحانه وتعالی عاید حال هیچ سرزمینی‌که قوانین او سبحانه وتعالی را کنار گذاشته نخواهد شد، حتی مالیزیا، باوجود این‌که ظاهراً آرام به‌نظر می‌رسد.

۴. در حقیقت، این‌بار الله سبحانه وتعالی برای ماهاتیر یک فرصت طلایی داده‌است تا خطاها و اشتباهات پیشین‌اش را جبران کند. اگر او قبلاً قوانین الله سبحانه وتعالی را تطبیق نمی‌کرد، به مردم ظلم می‌کرد، حقوق‌شان را رعایت نمی‌کرد، آن‌ها را فریب می‌داد وغیره و غیره، اکنون او سبحانه وتعالی برایش فرصتی داده‌است تا این اشتباهات‌اش را جبران کند. ماهاتیر در این اوضاع حساس و بحرانی باید این را بداند و بقیۀ عمرش را در راه الله سبحانه وتعالی و تنها به‌خاطر تطبیق قوانین او سبحانه وتعالی صرف کند.

ای نخست‌وزیر مالیزیا! می‌دانی که این قدرتی‌که اکنون لذت‌اش را می‌بری دیری نمی‌پاید تا آن‌که الله سبحانه وتعالی آن را با یک کن فیکون از صحنۀ روزگار برچیند. هرکس با بار مسئولیت خودش به‌سوی او سبحانه وتعالی باز می‌گردد. پس برای سعادت دنیا و آخرت خود باید به محاسبه و نصیحت‌مان گوش کنی. از باقی‌ماندۀ این فرصتی‌که الله سبحانه وتعالی بر تو ارزانی کرده‌ در راه خلاصی از میراث غرب کافر، یعنی نظام دیموکراسی، و جایگزینی‌اش با میراث رسول الله صلی الله علیه وسلم، یعنی نظام خلافت، استفاده کن. کتاب قوانین "لورد رید" را دور بینداز و کتاب الله سبحانه وتعالی و سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم را جایگزین‌اش کن؛ دو چیزی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم در میان ما گذاشته اند و هرگاه کسی از آن‌ها پیروی کند، هرگز گمراه نخواهد شد. ما تو را به اطاعت از الله سبحانه وتعالی و کسب رضایت‌اش تذکر می‌دهیم. به نصایح‌مان گوش کن چون حزب‌التحریر هرگز برایت دروغ نگفته‌است و نخواهد گفت. سعادت و مشقت‌ات در آخرت وابسته به پذیرش یا انکار نصایح‌مان است. در واقع، ما تو را به آن‌چه الله سبحانه و تعالی دستور داده‌است تذکر دادیم!

﴿فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ﴾ [غاشیه: ۲۱]

ترجمه: پس تذکر ده که تو فقط تذکر دهنده‌ای.

عبدالحکیم عثمان

سخنگوی حزب‌التحریر–ولایه مالیزیا

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

جهاد فرض است، فارغ از این‌که چقدر ضعیف و یا قوی استیم الله سبحانه‌وتعالی پیروزی بر دشمن را نصیب‌‌مان خواهد کرد

  • نشر شده در مالیزیا

(ترجمه)

در یک مصاحبه‌ی شبکه‌ی تی‌وی3 در برنامه‌ای تحت نام "مصاحبه با مردم" به‌تاریخ 10 جولای/ژوئیه 2019م، محمد بن سابو، وزیر دفاع مالزیا از دولت پیشین این کشور در بابت نگهداشتن مالزیا در جنبش غیرمتعهدها (NAM) سپاس‌گزاری کرد و برعلاوه‌ گفت: «ما باید مالزی را در جنبش غیرمتعهدها (NAM) نگهداشته و اولویت ما داشتن سیاست دفاع و گفت‌وگو با قدرت‌های بزرگ مانند ایالات متحده‌ی ‌امریکا و چین که در تلاش نفوذ به منطقه‌ی ما هستند، باشد. ما با هردو کشور تعامل دوستانه داشته و در سیاست خود آن‌ها را من‌حیث شرکای تجاری، تجارت و گفت‌وگو می‌شناسیم.»

در مصاحبه‌ی یادشده، محمد سابو یا مشهور به مات سابو، هم‌چنان به توضیح سخنان‌اش پرداخت و در جریان هجدهمین سالگرد مدرسه بین‌المللی اسلامی مالزی (IIS) گفت: «گارد ساحلی چین بزرگ‌تر از کشتی جنگی مالزی است، چگونه می‌توان با آن‌ در تقابل قرار گرفت. بناءً ما قادر به جنگیدن با آن‌ها نیستیم.» براساس گفته‌های محمد سابو، عبارت "ما قادر به جنگیدن با آن‌ها نیستیم" به این معناست که "ما نمی‌خواهیم با آن‌ها در جنگ باشیم." چندی پیش در پاسخ به پرسش‌ها در مجلس نماینده‌گان به‌تاریخ 3 جولای/ژوئیه 2019م، توضیح مشابهی توسط محمد سابو ارایه شد، او این موضوع را اظهار کرد که "ما توانایی جنگ با آن‌ها را نداریم" به این معناست که "ما نمی‌خواهیم با هیچ ابرقدرتی در جنگ باشیم."

چه‌کسی این حرف را می‌زند؛ محمد سابو؛ کسی‌که قبلاً منحیث خروس جنگی حزب اسلامی مالزیا (PAS) لقب داده شده بود. در 39سال گذشته، از زمان ورود وی به دنیای سیاست، او همیشه در نقد از حکومت و مخالفت با هر سیاستی‌که نظام حاکم تطبیق‌اش می‌کرد، به شمول قضایای بین‌المللی که متناوباً باعث زندانی‌شدن‌اش شد، بسیار قاطع و رُک بود. چه‌کسی این مظاهره‌کننده‌ی جسور را نمی‌شناسد؛ کسی‌که تظاهرات‌های بی‌شماری را رهبری و یا در آن اشتراک کرده است، آن تظاهرات‌هایی‌که در مقابل سفارت امریکا برای اعتراض به مداخله‌ی امریکا در جهان اسلام و هم‌چنان تظاهرات تحت عنوان "امریکایی-یهودی از کمک برای کشتن مسلمانان دست بردار! خصوصاً در منطقه‌ی مبارک فلسطین." حالا بعد از به‌دست آوردن وزارت دفاع همه‌چیز تغییر کرده است! زمانی‌که قدرت در دستان‌اش است، کنش‌ها و حتی سخن‌گفتن‌اش بسیار محتاطانه است، تا این‌که قلب دشمنان الله سبحانه و تعالی مانند امریکا و چین را نشکند! بدتر از آن، تمام کوشش او برای اسلام و تمام انتقادهایش از ابرقدرت‌ها ازبین‌رفته و تبدیل به سیاست‌های دوستانه براساس منفعت و ترس شده است!

چگونه یک شخصی‌که ادعای داشتن فکر اسلامی را دارد، می‌تواند بعد از رسیدن به قدرت،‌ مالزیا را از جمله‌ی جنبش غیرمتعهدها اعلام کند؟ آیا او درک نمی‌کند که سیاست غیر تعهد طولانی به معنای ابطال جهاد فی سبیل‌الله است؟ چگونه یک شخص که ادعای دفاع از اسلام در 39 سال را دارد،‌ می‌تواند بعد از رسیدن به قدرت،‌ آرزوی ایجاد سیاست دوستانه را داشته و نخواهد با کشورهای مخرب جنگی مانند امریکا و چین مبارزه کند؟ چگونه یک شخصی که در مقابل دشمنان سیاسی‌اش بسیار دلیر وبی‌باک بود، اما بعد از رسیدن به قدرت فوراً در برابر دشمنان الله سبحانه و رسول الله صلی‌الله علیه وسلم و دشمنان مؤمنین مانند امریکا و چین از پای درآمده و تسلیم ‌شود؟ بلی، ما می‌توانیم با آن‌ها دوستانه رفتار کنیم، مگر بعد از تبدیل سیاست‌های شان به‌طرف اسلام و امت اسلامی و تعهد کنند تا خود را به اسلام تسلیم کنند!

ای وزیر دفاع! چگونه می‌توانی بعد از رسیدن به قدرت، دشمنان خود، دشمنان الله سبحانه وتعالی، رسول‌اشﷺ و دشمنان امت مسلمه را منحیث دوستان خوب، شرکای تجاری و گفت‌وگوی خود انتخاب نمایی؟ آیا بعد از رسیدن به قدرت، آیه‌های الله سبحانه وتعالی از قرآن که برای جهاد فی سبیل‌الله فرامی‌خواند –خصوصاً برای تو که قدرت نظامی را در دست داری- را فراموش کرده‌ای؟ آیا بعد از رسیدن به قدرت این وجیبه را فراموش کرده‌ای که باید با دشمنان الله سبحانه وتعالی تا زمان تسلیم‌شدن شان به اسلام و پرداخت جزیه جنگیده شود؟ این بعد از رسیدن به قدرت این وجیبه را فراموش کرده‌ای که باید مسلمانان مظلوم از چنگ ظالمین رها شوند، مسلمانان سرزمین‌های اشغال‌شده آزاد شوند، تا فتوحات در سرزمین‌های جدید آغاز شده و رحمت الله سبحانه وتعالی توسط دعوت و جهاد به تمام جهان برسد؟ آیا بعد از رسیدن به قدرت این وعده‌ی الله سبحانه وتعالی را فراموش کرده‌ای که هرقدر یک گروه کوچک ضعیف به نظر برسد، به خواست الله سبحانه وتعالی یک دشمن بزرگ را از‌بین برده و قوی دیده خواهد شد؟ آیا فراموش کرده‌ای که رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم و اصحاب‌اش می‌جنگیدند تا دو امپراتوری بزرگ روم و فارس آ‌ن‌زمان را از بین ببرند؟ آیا فراموش کرده‌ای که الله سبحانه وتعالی وعده‌ی پیروزی بر دشمن را برای مسلمانان داده است؟ آیا تمام این چیزها را فراموش کرده‌ای؟

ای مسلمانان! شاهد حوادث زیادی در جهان استیم، قسمی‌که در چند دهه‌ی اخیرِ مالزیا شاهد می‌باشیم؛ هر مبارزه‌ی اسلامی که در قالب یک نظام دموکراتیک ارایه شده، به‌غیر از حزب اسلام‌دموکرات، هیچ پیروزیِ را برای اسلام در پی نداشته است.

هرکسی‌که در پی رهبرشدن در این نظام در حرکت است، به خالق این نظام،‌ یعنی غرب تسلیم خواهد شد. به سمت خواسته‌های غرب رهبری کرده و برای به‌دست آوردن رحمت و شفقت غرب تلاش خواهد کرد، هرچند که مبارزه‌ی پیشین آن به نام اسلام و واضحاً ضدغربی بوده باشد. در حقیقت، دموکراسی رهبران ریاکار فراوانی را ساخته و به ساختن آن‌ها ادامه می‌دهد. تنها کار درست در اسلام، کار پاک و بااخلاص است، بدون حتی ذره‌ای از تعلیمات غرب و بر هیچ روان و خواست دنیوی استوار نیست. اما کاری است که تلاش آن تطبیق اسلام منحیث یک ایدیولوژی براساس قرآن و سنت تحت دولت برحق خلافت بر منهج و روش نبوت می‌باشد.

عبدالحکیم عثمان

سخنگوی حزب‌التحریر-مالزیا

مترجم: تمیم افشار

 

ادامه مطلب...

اجتهاد کلید تطبیق اسلام است

(ترجمه)

از عمرو بن العاص رضی الله عنه روایت است که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«إِذَا حَكَمَ الْحَاكِمُ فَاجْتَهَدَ ثُمَّ أَصَابَ، فَلَهُ أَجْرَانِ، وَإِذَا حَكَمَ فَاجْتَهَدَ ثُمَّ أَخْطَأَ، فَلَهُ أَجْرٌ» (رواه مسلم)

ترجمه: حاکم زمانی‌که اجتهاد نماید و در اجتهادش حق را دریافت نماید، برای او دو اجر داده می‌شود، اگر در حکمی اجتهاد نمود و در اجتهادش خطاء نمود برایش یک اجر می‌باشد.

مفهوم حدیث

اسلام عزیز برای اجتهاد جایگاه والایی را قرار داده است، زیرا به ذریعه آن احکام اسلام در بین مردم زنده باقی می‌ماند، اسلام به وجه‌احسن آن تطبیق می‌گردد و اجتهاد ضرورت هر زمان و مکان می‌باشد؛ چون سلف صالحین ما آن را انجام داده‌اند. بنابر این، اسلام در امور جدیده هر زمان به آن پابندی نموده است، هم‌چنان اسلام بهترین تطبیق را بالای مردم در همه بخش‌های زندگی از قبیل، زندگی اجتماعی، اقتصادی، تعلیمی، قضایی، سیاسیت داخلی و خارجی داشته است تا این‌که زمین را از عدل، عزت و نصرت پُر نمود. دین اسلام در اطراف و اکناف زمین رسید و مردم در آن گروه گروه داخل گردیدند.

لیکن زمانی‌که فهم و دید از احکام اسلام ضعیف گردید و مفهوم اجتهاد از اذهان مردم از بین رفت، در این وقت امت به صورت عموم و علماء امت به طور خاص به کفر و احکامش اعتماد نمودند، در این حالت قوانین غربی و دساتیر وضعی بشری در جایگاه احکام الله قرار گرفت؛ هوای نفس به جای فکر و فقه قرار گرفت و امت اسلامی در خلال نظام کفر چنان حالتی را به خود گرفته است که نفس خود را پیرامون اجتهاد در مورد ضروریات و نوآوری‌های عصر ضعیف می‌داند. امت را در حالتی می‌یابی که احکام و قوانین کفری را بالای خود تطبیق می‌کند و در زندگی کردن تحت چتر نظام کفری چنان عادت کرده‌اند که گویا هیچ احکام اسلام را نمی‌شناسند.

پس ای مسلمانان! امروز امت اسلامی سر از نو در حال بازگشت بسوی عمل دین و اسلام می‌باشند، این در حالی‌ست که خیانت‌ها و ظلم حکام برای‌شان آشکار گردیده، بعد از این‎که علماء ذلیل گردیده و حجاب زنان و عمامه علماء از بین برده شد، پس امروز که امت اسلامی آمادۀ حکم به اسلام از طریق دولت خلافت شده است؛ خلافتی‌که احکام اسلام را با اجتهاد صحیح بالای همه بشریت تطبیق نماید.

یا الله! مارا با آمدن خلافت راشده بر منهاج نبوت که در آن وحدت مسلمانان نهفته باشد، مستفید بگردان و مصایب و بلاها را دور نما! یا الله! زمین را به نور و جه کریمت منور گردان. اللهم آمین آمین!

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه