چهارشنبه, ۲۵ مُحرم ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۷/۳۱م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

گردهمایی دگرباشان و جنگ با اُمت إسلام

  • نشر شده در سیاسی

الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿أَفَمَن کَانَ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ كَمَن زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَ اتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُم[محمد: 14]

ترجمه: آیا کسانی‌که از دلایل روشن و براهین قطعی پروردگارشان برخوردارند، همسان کسانی اند که اعمال زشت شان در نظرشان آراسته و پیراسته شده است و از هواها و هوس‌های خود پیروی می‌کنند؟

شذوذ از نظر لغوی به معنای؛ إنحراف از مسیر معمول و یا سرشت إنسانی می‌باشد. شاذ مردم یعنی مردم نادرست‌کار (دگرباش جنسی). در مُعجم الصحاح جوهری آمده است: «شَذَّ عَنهُ، یَشُذُّ و یَشِذُّ شُذُوذًا: از جماعت بدور شد. دورشونده از جماعت؛ کسی است که در میان مردم بسر می‌برد؛ اما شباهتی به آنان ندارد...»

دگرباشی جنسی و یا بداخلاقی اجتماعی شامل مواردی است که با عرف معمول مردم مغایرت و جنبه منافات داشته باشد. در مفهوم أحکام هدایت‌گر دین حق‌گرای ما، بدأخلاقی اجتماعی به هر آنچه که با روش صحیح ارتباط اجتماعی(ازدواج صحیح) مخالفت و مغایرت داشته باشد، اطلاق می‌شود.

 اما از نظر افکار و مفاهیم غربی، شذوذ یا بداخلاقی به چیزی گفته می‌شود که با مبدأ نظام سرمایه‌داری یعنی آزادی‌های شخصی مغایرت و مخالفت داشته باشد. بنابر این، دگرباشی جنسی نزدشان چیزی غیرمعمول نبوده، چون متعلق به نظام آزادی‌های شخصی است که رکنی از ارکان حیات در نظام سرمایه‌داری غرب می‌باشد.

در این موضوع می‌خواهیم در مورد چهار امر مهم از نظر دعوتی و قرار دادن صراط مستقیم در مقابل مسیر منحرافان و کجروها صحبت نماییم.

اول: تمامیت نظام الهی مربوط به وحی و انحراف نظام غربی مبتنی بر آزادی در مسئله انحراف.

دوم: تأثیر دگرباشی جنسی در زندگی غربی از نظر بیماری‌ها، جنایت‌ها و سایر پیامدها.

سوم: اقدامات غرب برای فاسد کردن زندگی مسلمانان و دور نگهداشتن شان از بازگشت به نظام صحیح و اعمال آن در واقعیت.

چهارم: مسئولیت مسلمانان بطور عام و مسئولیت علماء بطور خاص در برابر این کمپاین دیوانه‌وار که روابط، ارتباطات و اخلاقیات را در زندگی مسلمانان مورد هدف قرار داده است.

پیش از پرداختن به این مطالب یادآور می‌شویم که این کمپاین دیوانه‌وار غرب، در سرزمین‌های اسلامی در چند مدت اخیر افزایش یافته است و هدف آن اینست که روند رو به رُشد اسلامی را بسوی حاکمیت مجدد اسلامی منحرف سازد، جهت آن را تغییر دهد و جلو تطبیق دین الله سبحانه وتعالی را بگیرد. این بخشی از این کمپاین بزرگ است که در میدان‌های متعددی تبارز می‌کند؛ از جمله: متردد ساختن مردم نسبت به دین و فکرشان، تحریف نمودن اخلاقیات، آزار دادن جوانان، تجاوز بر مقدسات، توهین کردن به رسول و گمراه‌سازی شان توسط افکار بیگانه، مانند: اعتدال یا دین ابراهیم یا تجدید دین و یا چیزهای دیگری‌که غرب هر روز اختراع می‌کند و یا هم به وسیله بسیج لشکرهای به اصطلاح علماء تا روند اسلامی را از مسیر درست آن منحرف سازد و با مسیر زندگی غرب همگام شود.

حق تبارک وتعالی آنچه را که کفر در همه امور، چه در جنسی و چه در غیر آن، به پیش می‌برد، چنین بیان کرده است:

﴿أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ یَسمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَٰمِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا[فرقان: 44]

ترجمه: آیا گمان می‌بری که بیشتر آنان (چنان که باید) می‌شنوند یا می‌فهمند؟! (نه! آنان تفکر و تعقل ندارند) ایشان هم‌چو چهارپایان هستند و بلکه گمراه‌تر.

و نیز فرموده است:

﴿وَ الَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَ يَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَٰمُ وَالنَّارُ مَثوَی لَّهُمْ[محمد: 12]

ترجمه: و کسانی‌که کافر شدند (چند روزی از نعمت‌های زودگذر جهان) بهره و لذت می‌برند و هم‌چو چهارپایان (بی‌خبر و غافل از سرانجام کار) می‌چرند  و می‌خورند و (پس از بدرود حیات و گام نهادن به آخرت) آتش دوزخ جایگاه شان است.

منظور این آیات بطور کلی و فشرده اینست که حیوان به لحاظ فطری و حیوانی، برتر از کسانی‌ست که راه الله سبحانه وتعالی را زیرپا گذاشته اند. رفتار حیوان از لحاظ جنسی و یا بطور کل؛ به نحوی فطری و ذاتی‌ست که در آن نر بخاطر بقای نسل با ماده جفت می‌شود. نر با نر و ماده با ماده جفت نمی‌شود و جز رفع گرسنگی و یا دفاع از توله‌هایش قصد شکار نمی‌کند. اما این کسانی‌که منهج نامدار الهی را کنارزده اند، نر با نر و ماده با ماده اشباع غریزه نموده و دگرباشی جنسی می‌کنند و به ناحق می‌کشند و ترس و هراس را در میان مردم می‌پراکنند!

تنها هدایت‌گر صحیح؛ منهج و طریقه الهی است، زیرا از سوی ذات سنجیده‌کار و آگاه سرچشمه می‌گیرد؛ ذاتی‌که امور مناسب به حال انسان و اموری‌ را که به وی اطمینان و استقامت می‌بخشد، می‌داند، چون اوست که انسان را آفریده و ترکیب فزیکی، روانی و غریزویی وی را می‌داند. اما مناهج و روش‌های دیگر، ساخته و پرداخته شده انسان‌های ضعیف و ناقص می‌باشد. غرب سال‌هاست که برای خود نظامی وضع نموده است که اساسات آن را آزادی‌ها تشکیل می‌دهد و از بدو پیدایشش تاکنون مورد تغییر و تحول قرار داشته و هیچ تصمیمی در آن از ثبات و مداومت همیشگی برخوردار نبوده است. واقعیت اینست که مسئله استقامت در منهج الهی یک مسئله فراگیر بوده و غیرقابل شمارش و تبیین می‌باشد که در هر امری از امور زندگی بر آن تأکید شده است. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿اَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَٰنَهُ عَلَىٰ تَقْوَىٰ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوَٰنٍ خَيْرٌ أَم مَّنْ أَسَّسَ بُنْيَٰنَهُ عَلَىٰ شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِى نَارِ جَهَنَّمَ وَ اللَّهُ لَا يَهْدِى الْقَوْمَ الظَّٰلِمِينَ﴾ [توبه: 109]

ترجمه: آیا کسی‌که پایه آن (مسجد) را بر پایه تقوا و پرهیز از (مخالفت فرمان) الله و (جلب) رضایت (او) بنیاد نهاده است، (کارش) بهتر است یا کسی‌که پایه آن را بر لبه پرتگاه شگافته و فروتپیده‌ای بنیاد نهاده است و (با فرو ریختن خود) او را به آتش دوزخ فرو می‌اندازد؟ الله مردم ستم‌پیشه را (به چیزی‌که خیر وصلاح شان در آن باشد) هدایت نمی‌کند.

و فرموده است:

﴿وَ مَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِّمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَٰهِيمَ حَنِيفًا وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَٰهِيمَ خَلِيلًا﴾ [نساء: 125]

ترجمه: آئین چه کسی بهتر از آئین کسی است که خالصانه خود را تسلیم الله کند، در حالی‌که نیکوکار باشد و از آئین راستین ابراهیم پیروی کند که مخلص و حقجو بود (و وحدت دینی مسلمانان و یهودیان و مسیحیان در او به هم می‌رسد) و الله ابراهیم را به دوستی گرفته است (و با خلیل نامیدن او افتخارش بخشیده است).

اگر بر مسئله دگرباشی جنسی درنگ نماییم، مشاهده خواهیم کرد که زندگی غرب به خاطر این آفت و بلای شوم، مملو از بیماری‌های کشنده‌ای مانند ایدز شده و آمار جنایات به قدری فزونی یافته است که در یک ثانیه گنجایش اندازه‌گیری را داراست، گذشته از بیماری‌های روانی و خودکشی‌هایی‌که در معتبرترین پایتخت‌های غرب رکورد زده است!

غرب در تلاش است تا بر علاوه اقدامات مربوط به سیداو؛ در بالابردن سن ازدواج زن و بخشش آزادی‌هایی‌که سبب خروج آن از حالت فطری بسوی دگرباشی جنسی می‌شود، این تفکر پلید و نادرست را همرای فساد به زندگی مسلمانان منتقل سازد تا آنان را به فساد بکشاند و آخرین دژهای خانواده (ازدواج صحیح با احکامش) را از بین ببرد. این کمپاین شیطانی در گسترش دگرباشی جنسی و برگزاری محافل و گردهمایی‌ها، که شهر رام الله چندی قبل شاهد بود و ارائه قوانینی برای حفاظت و حمایت از آن، جزئی از کمپاین جهانی جنگ با اسلام و مسلمانان بوده تا آنان را از دین شان که عصمت و محافظ امرشان است، دور نگهدارد. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنفِقُونَ أَمْوَٰلَهُم لِیَصُدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ[انفال: 36]

ترجمه: کافران اموال خود را خرج می‌کنند تا (مردم را) از راه الله (و ایمان به الله) بازدارند.

و هم‌چنین فرموده است:

﴿وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَوَاءً [نساء: 89]

ترجمه: کافران و منافقان دوست دارند که شما کافر شوید، همان گونه که خود کافر شده اند و (در کفر) با ایشان مساوی شوید.

امت اسلامی امروز بر سر دوراهی خطرناکی قرار دارد و مسئولیت بزرگی در راه توقف دادن و مبارزه با همۀ این جنگ‌های سهمگین و شیطانی دارد؛ به ویژه اهل دانش اعم از دعوتگران و علماء.

مهم‌ترین راه مقابله با این کمپاین‌های دیوانه‌وار، قراردادن صراط مستقیم در کنار خطوط کج بخاطر فرسایش نظام غربی با طریقه نشأت و فکرپردازیی بی‌اساس و پوچ آن و افشاء نمودن ماهیت زندگی غربی به ویژه بیماری‌های کشندۀ مرتبط با این آفات و جنایات و هم‌چنین برجسته کردن بی‌ثباتی و ناامنی آن می‌باشد. اما علماء در قرار دادن صراط مستقیم در کنار کج‌اندیشان و کجروها وظیفه بس بزرگی دارند؛ چون وارثان انبیاء اند. آنانند که اهل خشیت و معرفت بوده و نسبت به دین و امت شان غیرت دارند. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِن عِبَادِهِ الْعُلَمَٰؤُا[فاطر: 28]

ترجمه: تنها بندگان دانا و دانشمند، از الله ترس آمیخته با تعظیم دارند.

رسول الله فرموده اند:

«إنَّ العُلَمَاءَ هُم وَرَثَةُ الأنبِیَاءِ وَ إنَّ الأنبِیَاءَ لَم یُوَرِّثُوا دِینَارًا وَلَا دِرهَمًا وَ إنَّمَا وَرَّثُوالعِلمَ، فَمَن أَخَذَ بِهِ أَخَذَ بِحَظِّ وَّافِرٍ» (سنن امام ترمذی)

ترجمه: علماء میراثبر پیامبران اند و پیامبران درهم و دیناری به میراث نگذاشتند، کسی‌که آن را گرفت، بهره وافر گرفته است.

علماء و دعوتگران باید که در صف امت و دین شان باشند؛ نه در صف جنگ علیه آنان.

از الله سبحانه وتعالی می‌خواهیم که امت اسلام را از شر تمام آفات و بلایایی‌که بر سر راه آن کمین زده است، محفوظ بدارد و برای آن نیروی از دست‌رفته‌اش را ببخشد تا هدایت، درستی و استقامت را در اطراف و اکناف زمین منتشر کند و تاریکی‌ها را با تمام انواع آن بزداید و بر گمراهی‌ها و انحراف نقطه پایان بگذارد...! آمین!

نویسنده: استاد حمد طبیب- سرزمین مبارک فلسطین

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

آیا بسم الله از جملۀ سورۀ فاتحه محسوب می‌شود؟

  • نشر شده در فقهی

به جواب بکر ساعد

پرسش

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته و مغفرته!

از الله سبحانه و تعالی می‌خواهم که شما را به تمام خیرها مؤفق گرداند و او صاحب خیر است.

پرسشم این است: وقتی علماء اجماع کردند که اگر کسی از این‌که بسم الله جزء از سورۀ فاتحه محسوب می‌شود، انکار کند کافر نمی‌شود؛ زیرا این مطلب به احادیث متواتر ثابت شده؛ پس چرا در بعضی از مصاحف کنونی بسم الله در اول سورۀ فاتحه نوشته شده است؟! آیا این مسئله با این‌که الله سبحانه و تعالی قرآن کریم را حفظ می‌کند، در تعارض قرار ندارد؟ وقتی دولت اسلامی انشاء الله تأسیس شود، موقف دولت اسلامی در آینده در خصوص مسایل غیر متواتر مثل ذکر سورۀ بسمله در اول قرآن کریم و ذکر دعاهای غیر متواتر در آخر مصحف چی خواهد بود؟ الله سبحانه و تعالی شما را برکت دهد.

پاسخ

و علیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

قبلاً ما به تاریخ 21 ربیع الاول 1432هـ.ق 26 مارچ 2011م در خصوص بسم الله  جواب داده بودیم که در این جواب چنین آمده بود:

«نسبت به بسم الله  باید گفت که بسم الله جزء از آیۀ سورۀ نمل است: ﴿إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾ اما وقتی در اول سورۀ فاتحه و یا در اوایل سایر سوره‌ها ذکر شود، پس در این صورت اختلاف است که آیا بسم الله  از جمله آن سوره به حساب می‌آید و یا این‌که تنها به عنوان فاصل بین سوره‌ها است؟ این اختلاف کدام مشکلی ندارد؛ زیرا هردو گروه اقرار به این دارند که بسم الله الرحمن الرحیم بخش از قرآن در سورۀ نمل است، اختلاف تنها در وضع بسم الله در اول سوره‌ها غیر از سورۀ توبه است که آیا ذکر آن در اوایل سوره‌ها جزء از سوره‌ها و یا جزء از سورۀ فاتحه است و یا نیست ... پس تا وقتی همه اقرار داشته باشند که بسمله آیه از قرآن کریم و از سورۀ نمل است، اختلاف در خصوص اوایل سوره‌ها بوده و این اختلاف هیچ نوع تأثیری به جز از قرائت آن در نماز ندارد؛ به این معنی که آیا باید در نماز در اول سورۀ فاتحه و اوایل سوره‌های دیگر به صورت جهری و سری خوانده شود و یا خوانده نشود؟ که این اختلاف توسط مجتهدین استنباط شده و مطابق به احکام شرعی است.» ختم.

برای وضاحت بیش‌تر و جواب به سایر موارد که در سوال‌تان ذکر شده موارد ذیل را ذکر می‌کنم:

1-      در صفحه 159 الی 160 جزء اول کتاب شخصیه آمده است: «جبرئیل تمام آنچه از قرآن است، در هر سال یک مرتبه به رسول الله صلی الله علیه و سلم قرائت می‌کرد و در آن سالی‌که رسول الله صلی الله علیه و سلم وفات نمودند، جبرئیل تمام قرآن را به رسول الله صلی الله علیه و سلم دو مرتبه خواند. از عائشه رضی الله عنه از فاطمه علیها السلام روایت است:  

«أَسَرَّ إِلَيَّ النَّبِيُّ إِنَّ جِبْرِيلَ كَانَ يُعَارِضُنِي الْقُرْآنَ كُلَّ سَنَةٍ مَرَّةً وَإِنَّهُ عَارَضَنِي الْعَامَ مَرَّتَيْنِ وَلَا أُرَاهُ إِلَّا حَضَرَ أَجَلِي»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم آهسته برایم گفت که جبرئیل در هرسال یک مرتبه قرآن را برایم می‌خواند؛ ولی در این سال دو مرتبه برایم خواند و من این مسئله را چیزی دیگری غیر از این‌که اجلم فرارسیده است، نمی‌دانم.

هم‌چنان از ابوهریره روایت است که گفت:

«كَانَ يَعْرِضُ عَلَى النَّبِيِّ الْقُرْآنَ كُلَّ عَامٍ مَرَّةً فَعَرَضَ عَلَيْهِ مَرَّتَيْنِ فِي الْعَامِ الَّذِي قُبِضَ فِيهِ» ]بخاری این حدیث را روایت کرده است[

ترجمه: ایشان در هر سال یک مرتبه تمام قرآن را بر رسول الله صلی الله علیه و سلم می‌خواند؛ ولی در این سال که وفات شدند، دو مرتبه خواند.

جبرئیل قرآن را در هر سال به رسول الله صلی الله علیه و سلم پیش می‌نمود؛ یعنی در هر سال ترتیب آیات قرآن را پیش‌کش می‌کرد و هم‌چنان ترتیب آیات قرآن را نسبت به سوره‌ها پیش‌کش می‌نمود؛ زیرا معنای پیش‌کردن قرآن کریم به معنی پیش‌کردن جملات قرآن کریم، کلمات قرآن کریم و ترتیب قرآن کریم نسبت به یک دیگر است. هم‌چنان امکان دارد که از این حدیث فهیمده شود که عرض ترتیب بعض سوره‌ها نسبت به بعضی دیگری صورت می‌گرفت؛ مگر احادیث صحیح دیگری به صورت صریح در خصوص ترتیب آیات آمده است؛ زیرا این احادیث در خصوص ترتیب بعضی آیات نسبت به بعضی دیگر و ترتیب آیات در سوره‌ها می‌باشد.

«ضَعُوا هَذِهِ الآيَاتِ فِي سُورَةِ كَذَا بَعْدَ آيَةِ كَذَا»

ترجمه: این آیات را در فلان سوره بگذارید، بعد از فلان آیه بگذارید.

«ضَعُوا هَؤُلَاءِ الْآيَاتِ فِي السُّورَةِ الَّتِي يُذْكَرُ فِيهَا كَذَا وَكَذَا»

ترجمه: آن آیات را در سوره‌ای که فلان چیز و فلان چیز ذکر شده بگذارید.

به این ترتیب بعضی از سوره‌ها ختم می‌شد و سورۀ دیگری غیر از آن شروع می‌شد و این یک امر توقیفی از جانب الله سبحانه و تعالی بود که توسط جبرئیل صورت می‌گرفت. از ابن عباس رضی الله عنه روایت شده که گفته است:

«كَانَ النَّبِيُّ لَا يَعْلَمُ خَتْمَ السُّورَةِ حَتَّى يَنْزِلَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه و سلم ختم سوره را نمی‌دانستند تا این‌که بسم الله الرحمن الرحیم نازل می‌شد.

و در روایت دیگری آمده است:

«فَإِذَا نَزَلَتْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ عَلِمُوا أَنَّ السُّورَةَ قَدِ انْقَضَتْ» (این حدیث را سنن بیهقی و ابوداوود روایت کرده)

ترجمه: وقتی بسم الله الرحمن الرحیم نازل می‌شد، می‌دانستند که سوره تکمیل شده است.

پس همه این احادیث به صورت قطعی دلالت به ترتیب آیات در سوره‌هایش و هم‌چنان ساختار سوره‌ها با تعداد آیات و چگونه وضع آن دارد و همه ترتیب قرآن از جانب الله سبحانه و تعالی توقیفی است و این شکلی است که امت از پیامبرشان صلی الله علیه  و سلم روایت کرده و این مسئله به صورت متواتر ثبت شده است...»

2-      وقتی صحابه رضی الله عنهم به مصحف عثمان اعتماد کردند، بسم الله  را در اول سورۀ فاتحه و در اوایل سایر سوره‌ها به جز سورۀ برائت ثابت دانستند؛ ولی واضح نبود که ذکر بسم الله در اول هر سوره یعنی سورۀ فاتحه و سایر سوره‌ها آیه‌ای از سوره است و یا این‌که بسم الله برای فصل بین سوره‌ها است؟ به همین دلیل در خصوص این‌که بسم الله  آیه‌ای از فاتحه و یا سایر سور است، در بین علماء اختلاف پیدا شد، با وصف موجودیت این اختلاف تمام‌شان اقرار کردند که بسم الله به صورت نوشتاری در مصحفی‌که صحابۀ کرام جمع کردند، در اول سورۀ فاتحه و در اوایل سایر سوره‌ها غیر از سورۀ برائت ذکر شده، پس بسم الله چیزی نیست که در این اواخر مسلمانان آن‌را در اول سورۀ فاتحه و یا سایر سوره‌ها ذکر کرده باشند؛ بلکه بسم الله  در مصحف عثمان در اول سورۀ فاتحه و سایر سوره‌ها به استثنای سورۀ برائت ذکر است و این ذکر به اساس اجماع صحابه و اتفاق شان رضی الله عنهم اجمعین صورت گرفته است.

3-      در جلد 1 صفحه 234 کتاب سیوطی تحت عنوان: "الإتقان في علوم القرآن" آمده است: «الفاتحه: جمهور علما گفتند که هفت آیه است و کوفیون و مکیون بسم الله را حساب کردند، غیر از ﴿أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ﴾ و باقی علماء عکس آن‌را نمودند و حسن گفته است هشت آیه است که بسمله و ﴿أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ﴾ را نیز به حساب آوردند و بعضی گفتند که شش آیه است که این دو را به حساب نیاوردند و دیگران این سوره را نه آیه خواندند؛ پس این‌ها بسم الله و ﴿أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ﴾ و ﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ﴾ را حساب کردند. نظریه اول را آن‌چه احمد و ابوداود، ترمذی، ابن حزیمه، حاکم، دارقطنی و غیر از ایشان تخریج نموده تقویت نموده است. از ام سلمه روایت شده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم به این شکل می‌خواند:

﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ * الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ * إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ * اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلا الضَّالِّينَ﴾

پس این سوره را آیه آیه جدا کرده و آن‌را به اساس اعراب شمرده است و﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾ را آیه شمرده و ﴿عَلَيْهِمْ﴾ را نشمرده است. دارقطنی به سند صحیح از عبدخیر روایت نموده است که گفته است علی رضی الله عنه از سبع المثانی سوال شد، پس او در جواب گفت: ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾ سپس گفته شد، این‌ها شش آیه هستند، سپس او گفت: ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾ نیز آیه است.» ختم.

مطلب فوق به معنی این است که اختلاف در خصوص موضوع بسم الله از این جهت که او آیه است... با دلایل صحیح در باب اجتهاد قرار گرفته و پیروی از مجتهدین معتبر امر مشروع است...

4-      چیزی‌که بر مصحف داخل شده مانند نقطه‌گذاری، حرکات و علامات موضوعه برای وقف و احکام ترتیل... و یا آن‌چه در بعضی مصاحف در آخر آن بعضی ادعیه گذاشته شده و یا در حواشی آن تفسیر و شروح گذاشته شده ... تمام این مسایل تأثیری در اختلاط قرآن به غیرش ندارد. مسلمانان به قرآن توجه جدی کردند و ملیون‌هاتن آن‌را حفظ نمودند و نصوص آن متواتر شده و جای به نظر نمی‌رسد که قرآن به غیر خود خلط و یا بر مردم اشتباه و پوشیده گردد. به همین دلیل، مسلمانان از صدها سال است که بعضی مسایل را که بر قرائت قرآن کریم کمک می‌کند، مثل نقاط، حرکات و غیره داخل کردند و این مسایل هیچ تأثیری بر نص قرآن کریم ننموده، به همین دلیل، دولت خلافت از وجود این حرکات و علامات وقف وارده بر مصاحف را منع نمی‌سازد.

خلاصه این‌که موجودیت اختلاف نسبت به این‌که بسم الله آیۀ از فاتحه است و یا خیر و یا این‌که عدد آیات سورۀ فاتحه 6 است و یا 7؟ یا این‌که آهسته خوانده شود و یا جهریه؟ تمام این مسایل تأثیری در حفظ قرآن کریم توسط الله سبحانه و تعالی ندارد. مثلاً بسم الله در سورۀ نمل آیۀ از قرآن کریم است و قرآن از زمان خلفای راشدین رضی الله عنهم در یک مصحف جمع شده است؛ مانند که در زمان رسول الله صلی الله علیه و سلم نوشته شده است و مثلِ که آن را از رسول الله صلی الله علیه و سلم آموختند و الله سبحانه و تعالی راست فرموده است:

﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴾ (حجر آیه: 9)

ترجمه: بی تردید ما خود این ذکر را نازل کردیم و مسلماً نگهدار آن نیز هستیم.

امیدوارم در همین حد کفایت کند.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

جنگ اوکراین و خطر تورم پولی

  • نشر شده در سیاسی

بدون شک، این نخستین و آخرین باری نیست و نخواهد بود که نظم مالی سرمایه‌داریِ غرب با خطر‌های بزرگی تهدید می‌شود؛ خطرهایی‌که تأثیرات منفی آن تمام عرصه‌های زندگی اقتصادی را در بر می‌گیرد، مانند نظم پولی و واحدهای پولی، سازمان‌های پولی از قبیل بانک‌ها و بازارهای بورس، سازمان‌های قرضه‌دهندۀ جهانی مانند صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی، نظام‌های متفق علیه مبادلات تجاری از طریق نظم سرمایه‌داری مانند سویفت، بتکوین و امثال آن، ارزش کالا و خدمات، معاشات/حقوق کارمندان و حق‌الزحمه‌ها و سایر موارد گوناگون و متعددی‌که به گونۀ سریع و فعال از این نظم مالی حاکم بر جهان متأثر می‌باشند.

 چنان‌چه در سال 1929م، یعنی بعد از جنگ جهانی اول، در پی اختلالی‌که در اقتصاد جهانی به ویژه در امریکا رخ داد، رکود موسوم به رکود بزرگ اتفاق افتاد و باعث فروپاشی‌های سریعی در نظم مالی گردید که تقریباً تمام بخش‌های این نظم را فرا گرفت؛ طوری‌که بازارهای بورس در یک روز به شدت به اهتزار در آمد و ملیاردها دالر خسارت به بار آورد؛ از جمله داوجونز در بازار مالی در حدود 22% از ارزش خود را در یک روز از دست داد و خسارت‌هایی به بارآمده برای امریکا در جریان چند روز از شروع بحران به حدود 30 ملیارد دالر رسید، یعنی ده برابر بیش‌تر از بودجۀ امریکا. پیامدهای این رکود به امریکا خلاصه نشد، بلکه دامن فرانسه، آلمان و سایر دولت‌های اروپائی را نیز گرفت. این وضعیت برای حدود ده سال پی‌هم ادامه داشت و امریکا هرگز موفق نشد از این بحران ویران‌گر بیرون آید؛ مگر بعد از آن‌که یک بار دیگر در کنار دولت‌های متحدین وارد جنگ دوم جهانی گردید و پس از آن رفته رفته بهبود یافت. دلیل به وجود آمدن این بحران از نظر بسیاری از اقتصاددانان، رکودی بود که در نتیجۀ پایان جنگ، دامن بازارهای مالی را گرفت و در نتیجه، کارخانه‌های تولید ابزار امریکا متوقف گردید و لشکرهایی از بی‌کاران ظاهر گردیدند. این وضعیت به دلیل افزایش عرضه و کاهش تقاضا به گونۀ مستقیم بالای بازارهای مالی تأثیر گذاشت و در نتیجه، ارزش سهام به گونۀ چشم‌گیری افت نمود. دقیقاً همین فاجعه پس از جنگ جهانی دوم در اروپا نیز تکرار شد، چنان‌چه اروپا در حالی از جنگ جهانی دوم فارغ گردید که پر و بال اقتصادی آن در هم شکسته بود و اگر مداخلۀ امریکا از طریق طرح مارشال نبود، عنقریب از نظر اقتصادی سقوط کرده بود؛ طرحی که به هدف نجات اروپا در ده سال پی‌هم روی دست گرفته شد. در سال 1990م در بلوک شرق نیز فاجعه‌ای رخ داد که دلیل آن، هزینه‌های هنگفت جنگ در افغانستان و نواقص نظم اقتصادی مفکورۀ سوسیالیزم و هم‌چنین رقابت پرهزینۀ تسلیحاتی با امریکا در پروژۀ جنگ ستاره‌گان و سایر پروژه‌های نظامی بود. این سقوط مالی و اقتصادی – در کنار سایر عوامل – منجر به پارچه‌پارچه شدن کامل نظام سوسیالیزم گردید و نظم مالی و خود مفکورۀ سوسیالیستی به صفت یک دیدگاه زندگی و من حیث یک نظام - که ادعای سر و سامان دادن به امور بشریت را داشت - از هم پاشید. در سال 1997م فاجعۀ طراحی شده‌ای در بازارهای مالی رخ داد و در پی آن ببرهای آسیایی از هم‌پاشید و بازارهای مالی جهانی از آن متأثر گردیده و باعث خسارت‌های بزرگ شد، در حدی‌که نزدیک بود برخی دولت‌ها را به صورت کامل نابود کند.

سپس بحران مالی سال 2008م پیش آمد، بحرانی‌که به بحران املاک مشهور شد، چنان‌چه بازارهای مالی بسیاری از ارزش خود را از دست داد و منجر به از هم‌پاشی سازمان‌های مالی و بانک‌ها گردید، در حدی‌که اگر مداخلۀ دولت، مخصوصاً در امریکا از طریق درهم شکستن قوانین نظام اقتصادی غرب و بازار آزد نمی‌بود و به این ترتیب برخی از سازمان‌های حیاتی نجات داده نمی‌شد، به احتمال زیاد تمام نظم مالی امریکا و در نتیجۀ آن، نظم مالی تمام جهان نابود می‌گردید.  

این بود نمونه‌هایی از بحران‌های این چنینی که تا کنون رخ داده و هنوز هرازگاهی رخ می‌دهد. شکی نیست که جهان در حال حاضر در برابر فاجعه‌ی جدیدی قرار گرفته که جنگ اوکراین و جنگ‌های اقتصادی ناشی از آن در برابر روسیه و احتمالاً به زودی در برابر چین، خبر از ظهور نشانه‌های آن می‌دهد. اینک پرسش این است که کدام موارد است که به گونۀ مستقیم از این بحران نظامی متأثر می‌گردد و راه نجات بشریت از گرداب این فاجعۀ بزرگ چیست؟

موارد زیادی وجود دارد که تحت تأثیر اقتصادی این جنگ قرار می‌گیرد و مهم‌ترین آن قرار ذیل است: تورم مالی و افزایش بهای اجناس که منجر به کاهش توانایی خرید کارگران و کارمندان می‌گردد؛ واقعیتی‌که در نتیجۀ کاهش ارزش پول نقد به سبب عرضۀ زیاد آن در بازارها به وجود می‌آید.

شکی نیست که مسئلۀ تورم بخش جدائی ناپذیر نظام سرمایه‌داری به شمار می‌رود و این پدیده دامن تمام دولت‌ها را به درجه‌های مختلف با توجه به تفاوتی‌که در میان آن وجود دارد، می‌گیرد. تورم اسباب و دلایل زیاد دارد که برجسته‌ترین آن، نظم خشک و ناکارآمد موجود است که ارزش ذاتی ندارد و موجودیت آن در بازارها، ارزش واقعی آن را تمثیل نمی‌کند. اینجاست که تورم صورت می‌گیرد، به علاوۀ اسباب دیگری‌که در بخش طریقۀ معالجۀ ناکارایی‌های نظام مالی موجود به شکل عام به آن اشاره خواهیم نمود. پس زمانی‌که حجم پول نقد در بازار در مقایسه با حجم اقتصاد موجود افزایش می‌یابد، یعنی از سطح مطلوب فراتر می‌رود، باعث تورم می‌گردد و در نتیجه، ارزش پول موجود در اختیار مردم پایین آمده و بهای اجناس بالا می‌رود و این باعث می‌شود ارزش معاشات/حقوق کارمندان به گونۀ خودکار در برابر کالاها و خدمات کاهش یابد. معمولاً دولت‌ها برای معالجۀ تورم سعی می‌کنند راه‌های ناهم‌وار و پیچیده‌ای از جنس خود نظام حاکم را بپیمایند، طوری‌که اقدام به بالابردن نرخ فائده‌های سودی می‌کنند تا باعث شود حجم بیش‌تری از پول نقد از بازارها جمع شده و وارد بانک‌ها گردد تا باشد که ارزش پول نقد در برابر کالا و خدمات بالا ‌رود و در نتیجه وضعیت معاشات/حقوق بهبود یابد. هرچند این معالجه در مسئلۀ تورم مؤثر واقع می‌شود، اما پیامدهای فاجعه‌باری بالای سایر بخش‌های اقتصاد خواهد گذاشت؛ مانند کم‌شدن پروژه‌ها به دلیل افزایش نرخ سودهای بانکی بر قرضه‌ها و این امر باعث می‌شود همان فاجعه یک بار دیگر در قالب افزایش مجدد بهای کالا برگردد و بالای میزان بیکاری نیز تأثیر گذارد؛ طوری‌که بی‌کاری به دلیل کمبود پروژه‌های اقتصادی در جامعه افزایش یابد.

بسیاری از بازارهای مالی غرب، به ویژه‌ امریکا، با تورم دست و پنجه نرم می‌کنند؛ در حدی‌که اقتصاددانان در داخل امریکا پیوسته از مسئلۀ رکود و افزایش بهای کالا و کاهش تولید و کم شدن ارزش معاشات/حقوق هشدار می‌دهند و می‌گویند که این امر سرانجام منجر به نا بسامانی‌های اجتماعی در داخل ایالت‌های امریکا خواهد شد.

چنان‌چه تورم در سال جاری به 8.5% رسید که از سال 1981م تا کنون بی سابقه بود. سایت "بی بی سی" به تاریخ 13 اپریل 2022م در گزارشی نوشت که سطح تورم در ایالات متحده در پی افزایش قیمت مواد سوخت در جریان ماه اول جنگ اوکراین، به بلندترین حد خود طی 40 سال گذشته رسید. هم‌چنین قیمت کالا تا 8.5% افزایش یافت که بزرگ‌ترین افزایش سالانه از ماه دسمبر سال 1981م تا کنون را نشان می‌دهد. وزیر کار امریکا به تاریخ 12 جنوری 2022م به گونۀ هشدارآمیز گفت: «افزایش میزان تورم، فشارها بالای ذخایر فدرال امریکا "بانک مرکزی" را به دلیل شدت گرفتن سیاست نقدی، افزایش خواهد داد، زیرا داشته‌های ارزی و اوراق مالی آن کاهش و نرخ سود افزایش می‌یابد. باید گفت که میزان تورم در حال حاضر به مراتب بیش‌تر از سطحی است که بانک مرکزی امریکا در میان مدت در حد 2% پیش‌بینی کرده است.» روبرت هابیک معاون مشاور وزیر اقتصاد آلمان در کنفرانس اقتصادی داووس در سال 2022م هشدار داده گفت: «ما حد اقل با چهار بحران درهم تنیده مواجه هستیم. ما تورم رو به افزایش داریم، بحران انرژی داریم، فقر غذایی داریم و بحران آب و هوا داریم. قادر نخواهیم بود این مشکلات را حل کنیم، اگر قرار باشد فقط روی یک بحران تمرکز کنیم.» وی افزود: «اگر هر یک از این مشکلات حل نگردد، من واقعاً می‌ترسم که با رکود جهانی مواجه خواهیم شد که بالای ثبات جهانی تأثیرگذار است.»

مطمئناً این تورم متوقف نمی‌شود، بلکه با تداوم زمان جنگ افزایش خواهد یافت. این جنگ و محاصرۀ روسیه بالای بسیاری از امور اقتصادی جهان تأثیر خواهد گذاشت، از جمله قیمت سوخت، کاهش شمار گردش‌گران، افزایش بهای کالا و خدمات، کم شدن صادرات به خارج، نوسان بازار مالی و سایر موارد.

دلیل افزایش میزان تورم جهانی این است که امور اقتصادی جهان به هم‌پیوسته بوده و هر بخش آن از بخش دیگر متأثر می‌باشد و هیچ کدام از دیگری جدا نیست، چه در یک کشور مانند امریکا و چه در سایر کشورها. جنگ اوکراین پیامدهای منفی زیادی داشته و در نتیجه باعث این همه موارد خطرناک بالای اقتصاد سراسر جهان گردیده است. محاصرۀ روسیه منجر به افزایش قیمت بسیاری از کالاهای حیاتی گردیده، مخصوصاً انرژی و غله‌جات و در نتیجه بالای میزان صنعت و صادرات و هم‌چنین قیمت سایر کالاهای حیاتی تأثیر گذاشته. میزان گردش‌گری، واردات و صادرات و بازارهای مالی جهان را نیز تحت تأثیر قرار داده است. به هر اندازه‌ای که یکی از این امور تحت تأثیر قرار گیرد، سایر بخش‌های اقتصاد جهانی نیز به همان اندازه تحت تأثیر قرار می‌گیرد. ظاهراً این موارد درحال افزایش است و توقف ندارد و ممکن است، چنان‌که قبلاً اشاره شد، دامن چین و هم‌پیمانان آن را نیز بگیرد که در آن صورت فاجعه‌ها یکی بالای دیگری متراکم خواهد شد.

قطعاً سبب اساسی موضوع تورم هیچ یک از اموری نیست که تا کنون یاد آور شدیم –البته اگر نظام درستی وجود داشته باشد که پول در آن از ارزش ذاتی بر خوردار است- بلکه این تورم به سبب نظام نقدینه‌گی غلط موجود رخ داده، نظامی‌که در ارزش خود به خود متکی نیست و نه حتی به کالا و خدماتی‌که بر اساس ارزش ذاتی خود استوار باشد. بدون شک، اساسی‌ترین سبب همانا نظام نقدینه‌گی است که در سراسرجهان رایج است و به هیچ ارزش ذاتی متکی نیست. بناءً مسئلۀ تورم، مسئله‌ای است که با نظام نقدینه‌گی سرمایه‌داری گره خورده، به علاوۀ این‌که از تکان‌های سیاسی، نظامی و اقتصادی متأثر گردیده است. اگر وضعیت به شکل درست و سالم آن جریان می‌داشت، یعنی نقدینه در ارزش خود به طلا و نقره متکی بود، قطعاً تورم رخ نمی‌داد و هرگز سایر مشکلات اقتصادی مربوط به نظام مالی به وجود نمی‌آمد.

مسئلۀ تورم نقدی یکی از بدی‌ها نظام حاکم بر جهان امروز است؛ نظام بیماری‌که به مکیدن خون ملت‌ها و غصب و غارت از طریق نظام نقدی بنا یافته. گذشته از آن؛ پیوسته برای جهان بحران‌های متعدد و متنوع به بار می‌آورد، از جمله موضوع تورم که پس‌اندازها و معاشات/حقوق آنان را هدف قرار داده و از آنان به تاراج می‌برد و بهای کالاهای حیاتی را همواره افزایش می‌دهد و مردم ناچار اند برای تداوم زندگی و بقای خود آن را تحمل نمایند. در تمام عرصه‌های زندگی اقتصادی رعب و وحشت انداخته و عوارض گوناگون مرتبط با این مفاسد بزرگ را بار می‌آورد.

شکی نیست که رهایی از دام تورم مالی و مصیبت‌های فراوانی‌که در تمام بخش‌های اقتصادی به بار می‌آورد، تنها و تنها در گرو تطبیق نظام صحیح نقدینه‌گی و تمام امور حیاتی مربوط به زندگی بشر قرار دارد. چنین نظامی قبل از جنگ جهانی اول تا حد مشخصی تطبیق می‌گردید و این خطر به مراتب نسبت به فعلاً کمتر متصور بود، یعنی نقدینه تا حدود زیادی توسط طلا پشتیبانی می‌گردید و در نتیجه، خطرهای اقتصادی خیلی کمتر بودف به ویژه در مسئلۀ تورم مالی، امری‌که در حال حاضر تمام بخش‌های اقتصاد جهانی را به شدت تهدید می‌کند.

باید دانست که تطبیق این نظام صحیح، ممکن نیست مگر به صورت کامل و متکامل و هم‌چنین نمی‌توان آن را در یک عرصه -که نظام پولی باشد- تطبیق نمود، زیرا به سرعت پرده از دولت‌های متکی به غصب و تاراج بر می‌دارد و اقتصاد بی‌بنیاد آن را هویدا می‌کند. بناءً لازم است نظام پولی در کنار نظم اقتصادی اسلام تطبیق گردد، نظمی‌که نظام پولی نیز بخشی از آن است. این کار ممکن نیست؛ مگر در زیر سایۀ دولتی‌که به این نظام باورمند است و آن را در گام نخست در سرزمین‌های خودش تطبیق نموده و سپس آن را به صفت پیام خیر و هدایت برای سایر جهانیان حمل می‌کند. آنگاه است که تمام این نظام‌های مریض و فرسوده از هم پاشیده و پرده از واقعیت متعفن آن برداشته خواهد شد و این فرمودۀ آفریدگار جهانیان عز و جل مصداق عملی پیدا خواهد نمود:

﴿أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَىٰ تَقْوَىٰ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٍ خَيْرٌ أَم مَّنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَىٰ شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ ۗ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (توبه : 109)

ترجمه: آیا کسی که شالوده آن را بر تقوای الهی و خشنودی او بنا کرده بهتر است، یا کسی که اساس آن را بر کنار پرتگاه سستی بنا نموده که ناگهان در آتش دوزخ فرومی‌ریزد؟ و خداوند گروه ستمگران را هدایت نمی‌کند!

از او تعالی می‌طلبیم؛ حوادث پیش‌آمده را مقدمۀ برگشتن اسلام به صحنۀ زندگی و برملا شدن چهرۀ واقعی ایدیولوژی‌های بیمار کفار قرار دهد، درست همان‌گونه که چهرۀ فارس و روم را پیش از طلوع نور اسلام برملا نمود و فضا برای برپایی دولت اسلام فراهم گردید! اللهم آمین و آخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمین!

نویسنده: حمد طبیب – بیت المقدس

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...

واقعیت تنش بین ترکیه و یونان، به ویژه اختلاف بر سر جزایر دریای اژه

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

در بیانیۀ پایانی اتحادیۀ اروپا -که در اجلاس سرانش در پایتخت آن، بروکسل، در دو روز 23 و 24 جون 2022 تحت عنوان مدیترانۀ شرقی در رابطه به روابط ترکیه با یونان به ویژه اختلاف بر سر جزایر دریای اژه صادر شد- آمده است: "اتحادیه نسبت به اظهارات و اقدامات اخیر ترکیه ابراز نگرانی عمیق می‌کند. ترکیه باید به حاکمیت و تمامیت ارضی همه کشورهای عضو اتحادیۀ اروپا احترام بگذارد." (صدای آمریکا 24/6/2022) از سوی دیگر، ترکیه در بیانیه‌ای که توسط وزارت امور خارجه‌اش منتشر شد، گفته است: "دستیابی به موضعی مغرضانه و بدون چشم‌انداز از واقعیت در مورد کشورمان در تصمیم‌های اتخاذ شده در اجلاس سران کشورهای اتحادیۀ اروپا، مایۀ تأسف بوده و غیرقابل قبول است که اتحادیۀ اروپا برای مشروعیت بخشیدن به گزاره‌های افراطی مغایر با قوانین بین‌المللی در مورد مدیترانۀ شرقی و دریای اژه تلاش دارد." (آناتولی 24/6/2022)

یعنی بار دیگر، تنش بین روابط ترکیه و یونان بازگشته است؟ آیا این امر می‌تواند منجر به جنگ بین آن‌ها شود، با وجود این‌که هر دو در پیمان ناتو هستند؟ پس موضع آمریکا در زمانی‌که این اتحادیه را رهبری می‌کند، چیست؟ آیا می‌تواند این تنش را از بین ببرد و اوضاع را آرام کند، یا این تنش به تشدید ادامه پیدا خواهد کرد؟

پاسخ:

برای وضاحت بیشتر، موارد ذیل را به بررسی می‌گیریم:

1-      حدود 1800 جزیرۀ کوچک و بزرگ و صخره‌ای در دریای اژه وجود دارد که حدود 100 جزیرۀ آن مسکونی و تنها 24 جزیره با مساحت بیش از 100 کیلومتر مربع است. این جزایر با شهرهای یونان از زمانی‌که محمد فاتح رحمه الله از سال 1456م پس از فتح بزرگ استانبول، پایتخت امپراتوری روم شرقی در سال 1453م، فتوحات خود را در آن‌ها آغاز کرد، تحت حاکمیت اسلام و اقتدار مسلمانان قرار گرفت. اما وقتی ضعف در دولت عثمانی به عنوان یک دولت اسلامی ظاهر شد، کشورهای کفری از موقع استفاده کردند و شروع به توطئه علیه دولت اسلامی نمودند و یونانیان را به شورش علیه آن تحریک کردند، بلکه انگلیس، فرانسه و روسیه قیام نمود و مستقیماً در جنگ دریایی علیه آن مداخله کرد تا یونان را از آن جدا سازد تا این‌که در سال 1830م این حادثه انجام شد. اما حاکمیت بر بسیاری از جزایر برای دولت عثمانی باقی ماند تا این‌که ایتالیا در سال 1912م در جریان جنگ در لیبی جزایر مانش را اشغال کرد که به آن‌ها دوازده جزیره می‌گویند که علاوه بر ده جزیرۀ کوچک و مجمع صخره‌ای، در اصل 14 جزیره بودند. این جزایر به دلیل همجواری با مرزهای ترکیه پس از تقسیم در معاهدۀ لوزان اهمیت پیدا کردند، برخی از آن‌ها در حدود 3 کیلومتر از آن فاصله دارد؛ در حالی‌که از نزدیک‌ترین ساحل یونان در حدود 500 کیلومتر فاصله دارند. این جزایر در معاهدۀ لوزان به ایتالیا بخشیده شد که توسط دولت انقره به ریاست مصطفی کمال از طریق نمایندۀ وی، عصمت اینونو، امضا شد و در آن سرزمین‌های وسیع دولت عثمانی را واگذار کردند و به اصطلاح ترکیۀ فعلی راضی بودند که توسط متحدین به رهبری بریتانیا تعیین حدود شده است.

ایتالیا در ازای ورود به جنگ جهانی اول از جانب خود علیه آلمان و دولت عثمانی، حق بریتانیا را بر جزایر به رسمیت شناخت. در سال 1947، پس از شکست ایتالیا در جنگ جهانی دوم، قرارداد صلحی در پاریس بین دول متفقین و ایتالیا به امضا رسید. این قرارداد مقرر می‌کرد که ایتالیا جزایر مانش، دوازده جزیره را به شرطی به یونان واگذار کند که خلع سلاح شود. ترکیه خواستار مذاکره برای تعیین سرنوشت بسیاری از جزایر مورد مناقشه و جزایر کوچکی شد که طبق توافقات قبلی تابعیت خود را به هیچ کشوری منتقل نکرده‌اند، در حالی‌که یونان مدعی حق خود بر تمام جزایر دریای اژه است، به جز برخی جزایری‌که تنها بر اساس معاهدۀ لوزان به ترکیه بازگردانده شدند.

یونان خواهان افزایش آ‌ب‌های اقلیمی خود از 6 مایل به 12 مایل گردید. ترکیه با وجود این‌که طرف قرارداد پاریس نبوده و آن را امضا نکرده، هم‌چنان تابع و موافق آن است! چاووش اوغلو، وزیر امور خارجۀ این کشور در مصاحبه‌ای با روزنامۀ الحریات در تاریخ 26 می 2022 گفت: "یونان باید به پیمان صلح منعقد شده در سال 1947م پایبند باشد که تنها به یک واحد نظامی کوچک از سربازان یونانی اجازه می‌دهد در جزایر دودکانیز حضور داشته باشند". وی در صورتی‌که یونان به مفاد پیمان صلح پایبند نباشد، هشدار به تشدید این موقف داد... بُعد دیگر بحران مربوط به حقوق ناشی از آن حاکمیت است که در حوزه‌های نفوذ دریایی و مناطق اقتصادی بازنمایی می‌شود و حق اکتشاف منابع انرژی مانند نفت و گاز در نزدیکی این جزایر است. بحث استقرار پایگاه‌های آمریکایی در آن‌ها و جاه‌طلبی‌های اروپایی و به ویژه فرانسه در این منطقه به این موضوع اضافه شد.

2-      فرانسه وارد خط شد و آشکارا حمایت خود را از یونان در برابر ترکیه اعلام کرد و در تابستان 2020 اعلام نمود که در مقابل ترکیه در کنار یونان است و در مقابل گسترش کشتی‌های نظامی و حفاری ترکیه در شرق مدیترانه، هواپیماها و کشتی‌های جنگی رافال را فرستاد. این کشور در سپتامبر 2021م توافقنامۀ همکاری متقابلی را با یونان امضاء کرد که بر اساس آن "کمک متقابل با تمام ابزارهای مناسب در صورتی‌که دو کشور مشترکاً متوجه شوند که حملۀ مسلحانه علیه قلمرو یکی از آن‌ها در حال انجام است" را تصریح می‌کند. سپس فرانسه برای تقویت این توافقنامه در جنوری 2022 توافقنامه‌ای را برای همکاری نظامی مشترک بین دو کشور امضا نمود که بر اساس بیانیۀ ستاد کل فرانسه، "مشارکت استراتژیک دو کشور را در سطح نظامی متحد می‌کند". این موافقت‌نامه هم‌چنین "تقویت و ساختار روابط دفاعی- نظامی در بلندمدت و تجسم همکاری نظامی دوجانبۀ فرانسه و یونان را در سطوح راهبردی و عملیاتی امکان پذیر می‌کند و همکاری نظامی دوجانبه گسترش خواهد یافت." (فرانس برس 22/1/2022) دو روز قبل از امضای این قرارداد، یونان اعلام کرد که 6 فروند جنگنده رافال از 18 فروند هواپیمای رزمی رافال را که یونان سال گذشته از فرانسه خریداری کرد، به همراه 3 فروند ناوچه به ارزش 5.5 میلیارد یورو از فرانسه دریافت کرده است. به نقل از خبرگزاری فرانسه، کارشناسان گفتند: "این توافقنامۀ دفاعی بی‌سابقه و غیرعادی است، زیرا دو کشور عضو ناتو را به هم مرتبط می‌کند و ترکیه، یکی دیگر از اعضای ائتلاف را هدف قرار می‌دهد." فرانسه بر این موضع در اتحادیۀ اروپا و موضع آن تأثیر گذاشت و موقف آن طرفداری یونان در مقابل ترکیه بود.

3-      آمریکا در قبال این اقدام فرانسوی‌ها سکوت نکرد، بنابراین برای خنثی کردن اثر آن و زدن ضربۀ اول به یونان اقدام نمود. پس چنین اتفاق افتاد که یونان، قبرس و رژیم یهود در 20/12/2018 تمایل خود را برای ایجاد یک پروژۀ خط لوله برای انتقال گاز طبیعی از شرق دریای مدیترانه به اروپا بدون مشارکت ترکیه و بخش شمالی ترک قبرس در آن اعلام کردند. این خط لوله قرار بود حدود 10 میلیارد متر مکعب گاز طبیعی را به اروپا برساند؛ اما آمریکا پایان حمایت خود از این پروژه را اعلام کرد.

به تاریخ 10/1/2022 رژیم یهود و یونان اطلاع دادند که "از نظر سیاسی و مالی از این پروژه حمایت نخواهند کرد." و این یک "پیروزی برای ترکیه شمرده شد که از پروژه جدا شده است." (شرق الاوسط 10/1/2022) مجلۀ نظامی یونان در گزارشی‌که در 10/1/2022 منتشر نمود، اشاره کرد که: "پروژۀ آتن برای افزایش نفوذ ژئوپلیتیکی برای تبدیل شدن به مرکز انرژی و اتحاد تاریخی با (اسرائیل) است که سبب حاشیه راندن ترکیه و دستیابی به اهداف دیگر است تا به طور کامل فروپاشد. همین امر در مورد قانون مانیاتیس نیز صدق می‌کند که حدود بیرونی فلات قاره یونان را مشخص می‌سازد. هر دو هدف فروریخت، ترکیه قانون مانیاتیس را زیر پا گذاشت، که آن را میهن آبی می‌خواند و با توافق ترکیه و لیبی برتری خود را بر مواضع یونان تقویت کرد و اکنون موضع واشنگتن آمده است تا به او فرصت دهد. او اظهار داشت: "میتسوتاکیس نخست وزیر (یونان) خواهان گفتگو با ترکیه نیست، همانطور که او با آمریکا مذاکره نکرد." او افزود: "آمریکا از طریق آلمان برای جلوگیری از اعمال تحریم‌ها علیه ترکیه به دلیل بحران حفاری در شرق مدیترانه در سال گذشته تلاش کرد."

اگر به موضوع دقت کنیم، درمی‌یابیم که امریکا می‌خواسته تا به خاطر همکاری یونان با فرانسه، هشداری را متوجه یونان سازد و نتیجۀ حرکت فرانسه را در منطقه باطل نماید. آمریکا می‌خواست این پروژه را با ترکیه، متحد نزدیک خود، که در مدارش برای مقابله با فرانسه می‌چرخد، مرتبط نماید.

4-      یونان متوجه شد که آمریکا را توسط توافق با فرانسه و نزدیک شدن به آن (خشمگین) کرده، بنابراین، برای رفع این موضوع به امضای توافق‌نامه با آمریکا موافقت کرد و پارلمان یونان امضای آن را از 14/10/2021 به 13/5/2022 موکول کرده بود. چنانچه امضای آن صورت گرفت و در جریان رأی گیری، میتسوتاکیس نخست وزیر یونان از این توافق دفاع کرد و گفت: "توافقنامۀ همکاری دفاعی با ایالات متحده در خدمت منافع ملی کشور است. این یک رأی اعتماد برای یونان است و مهم است؛ زیرا در قدم نخست متضمن تعهد صریح است که حضور آمریکا در یونان هر 5 سال یکبار (به جای یک سال چنانچه قبلاً بود) تمدید می‌شود، و هر یک از طرفین حق دارند در صورت لزوم به آن پایان دهند. در قدم دوم این همکاری دوجانبه با ایالات متحده مهم است؛ زیرا نه تنها در زمان مناسب؛ بلکه در مکان نیز گسترش می‌یابد. در پایگاه دریایی سودا (در کرت)، کل زیرساخت‌ها در حال مدرنیزه شدن است و نقش کلی پایگاه در حال افزایش می‌باشد. سودا برعلاوۀ میدان شلیک در لیتوچورو و دو اردوگاه نظامی در ولوس و الکساندروپلیس، تنها میدان و پایگاهی است که یک ناو هواپیمابر آمریکایی می‌تواند در مدیترانۀ شرقی روی آن پهلو بگیرد. در قدم سوم توافق جدید بدان جهت مهم است؛ زیرا به وضوح ارادۀ مشترک برای دفاع متقابل از حاکمیت و تمامیت ارضی در برابر هر گونه تهدید، حتی حملۀ مسلحانه را بیان می‌نماید." (روز هفتم، ازخبرگزاری‌ها 13 13/5/2022)

بدین ترتیب، آمریکا یونان را مطیع ارادۀ خود، نفوذ خود را در آن تقویت و همکاری خود با فرانسه را فلج کرد!

5-      پس از آن، اظهارات یونان کم شد و نخست وزیر یونان گفت: "با وجود اظهارات تندی‌که منجر به تشدید تنش بین دو همسایه شد، باز نگهداشتن کانال‌های ارتباطی با ترکیه مهم است." (خلیج جدید.17/6/2022)

 اما این وضعیت اتحادیه اروپا را به دردسر انداخته است! از این رو، برای صرفه‌جویی در مصرف آب، به بیانیۀ عمومی و ملایم خود در قبال ترکیه اکتفا کرد و در عین حال از یونان به دلیل عضویت در اتحادیه حمایت نمود.

در بیانیۀ پایانی که در اجلاس سران در بروکسل به تاریخ 23 و 24 جون 2022 تحت عنوان "دریای مدیترانۀ شرقی" صادر شد، آمده است: "اتحادیه اروپا نسبت به اظهارات و اقدامات اخیر ترکیه ابراز نگرانی عمیق می‌کند. ترکیه باید به حاکمیت این کشور و تمامیت ارضی همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا احترام بگذارد."

نخست وزیر یونان پس از آن گفت: ما کاملاً پشت آنچه در بیانیۀ پایانی اتحادیه اروپا آمده است که ترکیه را در قبال حاکمیت و تمامیت ارضی اعضای اتحادیۀ اروپا پاسخگو کرده، ایستاده‌ایم و خواستار کاهش تنش بر اساس قوانین بین المللی شده است. امیدوارم این بار ترکیه به این درخواست‌ها توجه کند؛ زیرا این تنها راه کاهش تنش است که توسط همسایۀ ما در دو ماه گذشته در شرق مدیترانه به طور کامل تشدید شده است. (صدای آمریکا 24/6/2022).

6-      بدین ترتیب، آمریکا توانست تنش بین ترکیه و یونان را کاهش دهد، زیرا ترکیه در مدارش می‌چرخد ​​و یونان تحت کنترل قرارداد دفاعی با آمریکا قرار گرفته است و نفوذ اتحادیۀ اروپا به ویژه فرانسه بر یونان کاهش یافته است. در واقع نظام ترکیه به صورت تلویحی اعطای دوازده جزیره به یونان را در قرارداد پاریس در سال 1947م به رسمیت شناخته است. این نظام برنامه‌ای برای بازگرداندن آن‌ها نیز ندارد؛ مانند سایر جزایری‌که در قراردادها به طور رسمی به یونان تعلق نگرفته اند. انتظار نمی‌رود رژیم سکولار ترکیه برای اعادۀ این جزایر در دریای اژه که تحت کنترل یونان هستند، اقدام جدی انجام دهد.

اردوغان کاری جز جنگ لفظی انجام نمی‌دهد و سپس عقب‌نشینی می‌کند، همانطور که در سال 2020 اتفاق افتاد؛ زمانی‌که کشتی‌های حفاری را در شرق دریای مدیترانه عقب‌نشینی نمود و روی این موضوع پرده انداخت. بنابراین، انتظار نمی‌رود که جنگ بین ترکیه و یونان برای اعادۀ این جزایر رخ دهد، زیرا رشته‌های قضیه در دست آمریکاست و ترکیه در مدار آن می‌چرخد ​​و نفوذ آمریکا پس از آن توافق در یونان بیشتر شده است.

7-      سرانجام، جزایر دریای اژه و در واقع یونان، پس از فتح قسطنطنیه در داخل دولت اسلامی (عثمانی) قرار گرفتند، بعد از فتح قسطنطنیه در سال 1435م بر اساس فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه و سلم:

«لتُفْتَحَنَّ الْقُسْطَنْطِينِيَّة فَلَنِعْمَ الأَمِير أَمِيرهَا وَلَنِعْمَ الجَيْشُ ذَلِكَ الجیْشُ»  [مسند احمد]

ترجمه: قطعا قسطنطنیه فتح خواهد شد، چی نیکوست امیر آن فتح و چقدر زیباست آن لشکری که فتح می‌کند.

سه سال بعد، یعنی در سال 1456 میلادی، فتوحات به سمت یونان و به سمت آن جزایر آغاز شد و ندای اذان (الله أکبر، الله أکبر) در آن جا بلند گردید و قطعاً دوباره بازگشتنی است، ان‌شاءالله! در روزی‌که مؤمنان به نصرت الله سبحانه و تعالی خوشحال می‌شوند، روزی‌که مؤمنان را خلیفه‌ای رهبری کند و به آن چه الله سبحانه و تعالی نازل نموده است، بر آن‌ها حکومت نماید، همراه آنان در راه الله سبحانه و تعالی جهاد کند و اصل و فرع دار اسلام را برگرداند! زیرا خلیفه همان سپر امت و محافظ آن از دشمنانش است! راست گفت رسول الله صلی الله علیه و سلم:

«إنما الْإِمَامُ جُنَّة يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَ يُتَّقَى بِه» [مسلم]

ترجمه: امام مسلمین، سپر است که در پشت آن جنگ کرده می شود و به آن پناه برده می شود.

مترجم: احمد صادق امین

 

 

ادامه مطلب...

هرچه بگندد نمکش می‌‏‏‏زنند وای از آن روزی‌که بگندد نمک

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

همه ما می‏دانیم که در این روزها عادی زندگی نمی‏کنیم. چگونه می‏‏‏توانیم عادی زندگی کنیم؛ در حالی‌که با چشم‏های ‏‏‏‏خود واقعیت زندگی مسلمانان را در گوشه و کنار زمین مشاهده می‏کنیم! آنچه باعث می‏شود متحمل چنین دردی شویم، وضعیت ناخوشایندی‌ست که امت بزرگ اسلامی در آن به سر می‏‏‏برد؛ امتی‌که الله متعال آن را امت گزیده‌ای خوانده که برای مردم(بشر) بیرون شده. کسی بیشترین درد را متحمل می‏شود که وضعیت گذشته و وضعیت کنونی امت را بشناسد و بیشترین درد را کسی دارد که تفاوت ویژگی این امت در نصوص قرآن و حقیقتی را ‌که در آن به سر می‏‏‏بریم، درک می‏‏‏کند.

توضیح وضعیت امت بر هر مسلمانی آسان است، اما بیشتر افراد نمی‏‏‏‏توانند تشخیص دهند که چه عاملی باعث شده به چنین وضعیتی دچار شویم. این ناتوانی از لابلای پاسخ‏هایی‌که به این سوال مردم داده می‏‏‏شود، آشکار می‏‏‏گردد: چرا وضعیت‏مان این‌گونه است؟

چنانچه برخی می‏‏‏گویند؛ دلیل آن نبود دوستی و محبت در میان مان است و برخی می‏‏‏گویند، ما لیاقت بهتر از این را نداریم. عده‌ای مشکلاتی را که با آن روبرو هستیم، بخاطر گسستگی اخلاقی در جامعه می‏‏‏دانند. لذا لیست پاسخ‏های دلیل از دست رفتن زندگی با عزت این امت بزرگ، طولانی می‏‏‏شود.

الله سبحانه و تعالی در چنین وضعیتی ما را رهنمایی نموده که به علما و طالب العلم‏ها مراجعه نماییم تا دلیل این وضعیت ناخوشایند را برای‌مان بیان نمایند. الله متعال فرموده است:

﴿فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾ (نحل: 43)

ترجمه: پس اگر نمی‏‏‏‏دانستید از اهل ذکر جویا شوید.

 پس امناء رسولان در این همه بدبختی‌ها کجا هستند؟

با رفتن به نزد علما و طالب العلم‏ها ‏‏‏‏می‏‏‏بینیم که تازیانه برداشته، آماده شلاق زدن امت هستند(مگر کسی‌که الله به او رحم نموده باشد) و هیچ پاسخ و راه‌حلی در نزدشان نیست، جز تقویت چیزی‌که مردم به گفتن آن عادت دارند، چنانچه می‏‏‏گویند؛ وضعیت شرارت‏باری‌که امت در آن به سر می‏‏‏برد، بخاطر عدم همدیگرپذیری و نبود اخلاق حمیده، و از این قبیل جواب‌هایی‌که هیچ سود و نفعی ندارند، آن‌ها امت را مسئول این وضعیت می‏‏‏دانند و این علتی است که در پشت آن نهفته است. بناءً کسی‌که به نزدشان برود، پاسخ درستی دریافت نمی‏‏‏‏کند؛ چنانچه این سخن بر مصداق آن است: هرچه بگندد نمکش ‏‏‏می‌زنند، وای از آن روزی‌که بگندد نمک.

امروزه علماء چگونه می‏‏‏توانند باعث تقویت وضعیت نابسامان امت شوند؛ در حالی‌که فرموده الله را تلاوت می‏‏‏کنند:

﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾  (بقره: 174)

ترجمه: آنان که پنهان دارند آیاتی از کتاب آسمانی را که الله فرستاده بود و آن را به بهای اندک فروشند، جز آتش جهنّم در شکم نمی‌برند و در قیامت الله با آن‌ها سخن نگوید و (از پلیدی عصیان) پاکشان نگرداند، و هم آنان را در قیامت عذابی دردناک خواهد بود.

آیا این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم را نخوانده اند:

«مَن کَتَمَ عِلماً ألجمَهُ الله بلجامٍ من نار یومَ القیامة؛ کسی‌که علمی را کتمان کند، الله در روز قیامت با لگامی از آتش آن‌ها را افسار می‏‏‏کند.»

یا این‌که از کتاب الله فقط مخارج حروف، احکام تلاوت و تجوید و از احادیث پیامبر صلی الله علیه وسلم فقط متن و سند، آن‌ها را مشغول ساخته؟!

ابونعیم در حلیه از ابن عباس از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت نموده که فرمودند:

«صنفان مِنَ الناس إذا صلحا صلح الناسُ و إذا فَسَدَ فَسَدَ الناسُ: العلماء و الأمرا؛ دو گروه از مردم هستند که اگر آن‌ها درست شوند، مردم درست می‏‏‏شوند و اگر فاسد گردد، مردم فاسد گردد؛ علما و زمام‏داران.»

این دو گروه از مردم رأس البلاء هستند، چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم عالمی‌ را که با پادشاهان مراوده می‏‏‏کنند، دزد خطاب نموده که باید از آن برحذر بود. دیلمی در مسند الفردوس از عبی هریره رضی الله عنه روایت نموده رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«إذا رأیت العالم یخالط السلطان مخالطة کثیرة فاعلم أنه لص؛ وقتی عالم را دیدی که زیاد با پادشاه مراوده دارد، بدان که او یک دزد است.»

علما بر منبر رسول الله صلی الله علیه وسلم بالا می‏‏‏روند و به مردم چیزهایی می‏‏‏گویند که به وضعیت مردم ارتباط ندارد. از این رو مردم در یک وادی و علماء در وادی دیگر هستند. زمانی‌که یکی از آن‌ها درباره عبادات فردی صحبت می‏‏‏کند، بی‌بدیل و یکه‌تاز هستند، اما فریضه‌ای که باید بصورت جمعی به آن پرداخته شود، هیچ ارتباطی به آن‌ها نمی‏‏‏‏گیرد؛ از قرآن چیزی را بر می‏‏‏گزینند که باعث آزردگی زمامداران نشود؛ اما آنچه با قدرت آنان در تضاد باشد، در وجود خود هزار دلیل برای نگفتن آن می‏‏‏یابند!!

درباره این فرموده الله کنفرانس و پژوهش برگذار می‏‏‏کنند:

﴿وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ﴾ (بقره: 222)

ترجمه: از تو در باره عادت ماهانه [زنان] مى‌پرسند؛ بگو آن رنجى است؛ پس هنگام عادت ماهانه از [آميزش با] زنان كناره‌گيرى كنيد و به آنان نزديك نشويد تا پاك شوند؛ پس چون پاك شدند، از همان جا كه الله به شما فرمان داده است، با آنان آميزش كنيد. الله توبه‏ كاران و پاكيزگان را دوست مى‌دارد.

اما در باره این فرموده خداوند:

﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ﴾ (نساء: 65)

ترجمه: نه چنین است، قسم به رب تو که اینان (به حقیقت) اهل ایمان نمی‌شوند؛ مگر آن‌که در خصومت و نزاع‌شان تنها تو را حَکَم کنند و آن‌گاه به هر حکمی‌که کنی، اعتراض نداشته، کاملاً (از دل و جان) تسلیم (فرمان تو) باشند.

از کنار آن طوری رد می‏‏‏شوند که گویی هیچ معنایی ندارد.

این فرموده الله را استجابت می‏‏‏کنند:

﴿و َأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ﴾ (بقره: 43)

ترجمه: و نماز را بر پا داريد، زكات را بدهيد و با ركوع ‏كنندگان ركوع كنيد.

و از این فرموده الله به کلی اعراض می‏‏‏کنند:

﴿وَأَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ﴾ (مائده: 49)

ترجمه: و ميان آنان به موجب آنچه الله نازل كرده، داورى كن و از هواهاي‌شان پيروى مكن و از آنان برحذر باش، مبادا تو را در بخشى از آنچه الله بر تو نازل كرده به فتنه دراندازند!

تمام این کارها به منطور جلب رضایت ولی نعمت و قدرت‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏مندانی انجام می‏‏‏شود که با  آن‌ها آمیخته شده اند. بنابراین، دنیای آنان را آباد می‏‏‏کنند تا آنان آخرت‏شان را نابودسازند؛ چنانچه حدیث رسول الله بر مصداق است:

«العلماء أمناء الرسل علی عبادالله ما لم یخالطوا السلطان فإذا فعلوا ذلک فقد خانوا الرسل فاحذروهم و اعتزلوهم؛ عالمان، أمنای پیامبرانند، تا زمانی‌که با سلطان در نیامیزند؛ پس هرگاه این کار را انجام دادند، به پیامبران خیانت کرده‏اند، پس از آن‌ها حذر کنید و دوری بجویید.»

آری، با حکام آمیختند و به انبیاء خیانت نمودند؛ پس باید از آن‌ها برحذر بود و دوری جست!

یقیناً سخت‌ترین چیزی‌که امت اسلامی پس از برچیده شدن خلافت از زندگی واقعی به آن دچار گردید، علمای درباری هستند که کارهای ظالمان را خوب جلوه می‏‏‏دهند و سد مستحکمی در بین امت و کسانی هستند که اقتدار آن را سلب نموده و از عذابی‌که مزدوران غرب بر امت تحمیل می‏‏‏کنند خود را کناره کردند. از این رو رسول الله صلی الله علیه وسلم در احادیث فراوانی خطر علمای درباری را بیان نموده اند. ابن عدی، از ابی هریره روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

أنَّ فی جهنم وادیا تستعیذ منه جهنم کل یوم سبعین مرة، أعدَّهُ الله للقرَّاء المرائین بأعمالهم، و إنَّ أبغض الخلق إلی الله عالم السطان؛ در جهنم یک وادی قرار دارد که خود جهنم روزی هفتاد مرتبه از آن به الله پناه می‏‏‏برد و الله متعال آن را برای قاریانی فراهم نموده که در اعمال خود ریا می‏‏‏کنند و مبغوض‌ترین مردم در نزد الله عالم درباری است.»

ابن ماجه از ابوهریره روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«و إنَّ من أبغض القرَّاء الی الله تعالی الذین یزورون الأمراء؛ از جمله مبغوض‌ترین قاریان در نزد الله، کسانی اند که به ملاقات زمام‏داران می‏‏‏روند.»

در آن‌ها(علمای امروزی) موقف امر به معروف و نهی از منکر و ایستادگی در مقابل بی‌عدالتی را نمی‏‏‏‏یابی! با تأسی از علمای ربانی که در راه الله هیچ سرزنش کننده‌ای آنان را سرزنش نمی‏‏‏‏کند، حسن بصری یکی از علمای بزرگ است که وقتی حجاج او را دعوت کرد تا قصری‌ را که در شهر واسط ساخته بود، به او نشان دهد، حسن وارد خانه شد و فرمود: "الحمد لله که پادشاهان خود را عزت‌مند می‏‏‏بینند و ما همه روزه از آنان درس عبرت می‏‏‏گیریم. یکی از آن‌ها قصر می‏‏‏سازد و آن را توصیف می‏‏‏کند، بر تخت می‏‏‏رود و بر آن تکیه می‏‏‏زند و به جای لباس‏ها ‏‏‏‏و سواری‏ها ‏‏‏‏می‏‏‏رود و آن را ستایش می‏‏‏کند؛ سپس طمع، تخت، آتش و یاران سوء را جمع می‏‏‏کند و می‏‏‏گوید: مشاهده کنید چه چیزی ساخته‌ام: ما مشاهده نمودیم، ای متکبر، چه اتفاقی افتاد، ای فاسق‌ترین فاسقان! اما اهل آسمان‏ها ‏‏‏‏از تو بیزاری می‏‏‏جویند و اهل زمین تو را لعنت می‏‏‏کنند. دارفنا را اعمار نمودی و داربقا را خراب کردی! در سرای غرور، فریب خوردی تا در سرای شادی خوار شوی!" سپس از آنجا بیرون شد و می‏‏‏گفت: الله از علماء عهد گرفته که بر مردم آشکار سازند و پنهان نکنند.

علمای ربانی امروز، یا در سلول‏های ‏‏‏‏زندان به سر می‏‏‏برند یا طرد شده اند. رسانه‏ها ‏‏‏‏به آنان نزدیک نمی‏‏‏‏شود، یا تحت تعقیب نظام‏های ‏‏‏‏ظالم و سیستم‏های ‏‏‏‏مخابراتی آن هستند. این‏ها ‏‏‏‏همان کسانی هستند که رسول الله صلی الله علیه وسلم در روایت مسلم از ابوهریره درباره شان می‏‏‏فرماید: «بدأ الإسلام غریبا، ثم یعود غریبا، کما بدأ، فطوبی للغرباء؛ اسلام غریب آغاز شد و دوباره غریب خواهد گشد، پس خوشا به حال غربا.» گفته شد ای رسول الله غرباء چه کسانی اند؟ فرمود: «الذین یصلحون إذا فسد الناس؛ کسانی‌که آنچه را مردم فاسد می‏‏‏کنند اصلاح می‏‏‏سازند.» و تعداد اندک شان را در روایتی دیگر بیان نموده اند: «هم أناس صالحون قلیل فی أناس سوء کثیر؛ ایشان مردمان صالح و اندک در میان انبوهی از مردمان بد، هستند.»

امروزه امت اسلامی نیاز زیادی به این مردان دارند که راه نجات امت را ترسیم می‏‏‏نمایند و خودشان در جلو آن حرکت می‏‏‏کنند تا وضعیت کنونی را که از حاکمیت ظالم و خبیث به وجود آمده و همه چیز را نابود ساخته، تغییر دهند، و با تلاش برای اعاده خلافت راشده بر منهاج نبوت کار می‏‏‏کنند تا باعث عزت‏مندی اهل ایمان و طاعت گردیده و اهل شرک و معصیت خوار و زبون شوند. از الله می‏‏‏خواهیم که تأسیس را نزدیک سازد؛ زیرا الله بر انجام آن قادر و بر استجابت آن سزاوار است!

مترجم: طه خالد

ادامه مطلب...

در سایۀ حدیثی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم از خصلت‌های پنجگانه به الله سبحانه وتعالی پناه بردند!

  • نشر شده در سیاسی

 (ترجمه)

عبدالله بن عمر رضی الله عنه روایت می‌کند که ما نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم بودیم که فرمودند:

«کَیفَ أنتُم إذَا وَقَعَ فِیکُم خَمسٌ؟ وَأَعُوذُ بِاَللَّهِ أَنْ تَكُونَ فِيكُمْ أَوْ تُدْرِكُوهُمْ: مَا ظَهَرَتْ الْفَاحِشَةُ فِي قَوْمٍ قَطُّ يُعْمَلُ بِهَا فِيهِمْ عَلَانِيَةً إلَّا ظَهَرَ فِيهِمُ الطَّاعُونُ وَالْأَوْجَاعُ الَّتِي لَمْ تَكُنْ فِي أَسْلَافِهِمْ، وَمَا مَنَعَ قَوْمٌ الزَّكَاةَ إلَّا مُنِعُوا الْقَطْرَ مِنَ السَّمَاءِ وَلَوْلَا الْبَهَائِمُ لَمْ يُمْطَرُوا، وَمَا بَخَسَ قَوْمٌ الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إلَّا أُخِذُوا بِالسِّنِينَ وَشِدَّةِ الْمُؤْنَةِ وَجَوْرِ السُّلْطَانِ، وَلَا حَكَمَ أُمَرَاؤُهُمْ بِغَيْرِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى إلَّا سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ عَدُوَّهُمْ فَاسْتَنْفَذُوا بَعْضَ مَا فِي أَيْدِيهِمْ، وَمَا عَطَّلُوا كِتَابَ اللَّهِ وَسُنَّةَ نَبِيِّهِ إلَّا جَعَلَ اللَّهُ بَأْسَهُمْ بَيْنَهُمْ» (أخرجه ابن ماجه والطبراني)

ترجمه: شما چه حال خواهی داشت، وقتی در میان تان پنج خصلت پدیدار گردد؟ و من به الله پناه می‌برم که شما آن خصلت‌ها را داشته باشید و یا به آن‌ها نایل شوید: در میان هیچ قومی هرگز فحاشی بطور علنی ظهور نکرده است، مگر آنکه در میان شان طاعون و مرض‌هایی پدیدار گشت که در میان گذشتگان شان نمونه نداشت. هیچ قومی از پرداخت زکات دست نکشیدند، مگر این‌که باریدن باران بالای شان قطع گردید و اگر چهارپایان نمی‌بودند، برای‌شان هیچ بارانی نمی‌بارید. هیچ قومی کم‌فروشی و کم‌وزنی نکردند، مگر این‌که به خشکسالی و کمبود آذوقه و ستم حکام گرفتار شدند. حکام شان حکم بغیر مَاأنزل الله نکردند؛ مگر این‌که الله بالای شان دشمن شان را مسلط گشتاند و آن‌ها آنچه را که آنان در اختیار داشتند، متصرف شدند، و کتاب الله و سنت نبی آن را تعطیل نکردند؛ مگر این‌که الله درگیری و جنگ‌شان را در بین خودشان قرار داد. 

این پنج خصلتی بود که رسول الله صلی الله علیه وسلم ما را از آن‌ها با خبر ساختند، از آن‌ها پناه جستند و ما را از احتمال افتادن در آن به دلیل آثار مخربی‌که بر ساختار و پایه‌های جامعه می‌گذارد، برحذر داشتند. اولی مربوط به نظام اجتماعی، دومی و سومی مربوط به نظام اقتصادی و چهارمی و پنجمی هم مربوط به نظام حکومتی‌ست.

اول: «در میان هیچ قومی هرگز فحاشی بطور علنی ظهور نکرده است، مگر آنکه در میان شان طاعون و مرض‌هایی پدیدار گشت که در میان گذشتگان شان نمونه نداشت.» ظهور فحاشی، علنی بودن و افتخار به آن، در کشورهای غربی به اوج خود رسیده است. اما در سرزمین‌های ما چنان نبوده و مورد استقبال مسلمانان قرار نگرفته؛ بلکه مردود هم خوانده شده، با آنکه رسانه‌ها بطور شبانه‌روزی سعی دارند تا در سرزمین‌های ما دامنۀ فحاشی را فراخ گردانند. بنابر این، در کشورهای غربی، که بسوی فحاشی فراخوانی می‌کنند و آن را روشن‌فکری می‌پندارند و برایش مانعی نمی‌بینند، شاهد شیوع امراض و دردهای متنوع و جدیدی هستیم و می‌بینیم که امراض، پیوسته در لباس جدیدی ظهور می‌کند؛ مثل امراض: زهری تناسلی، سوزاک، تیفوئید، ایدز و بالآخره آبله میمون، که همه این‌ها ناشی از همین روشنفکری‌ست که منشأ حیوانی دارد.

 الله سبحانه وتعالی مسلمانان را از حملات شدید و گسترده غرب در راستای فاسد کردن زن مسلمان و ترویج ارزش‌های غیراخلاقی از طریق نظام‌های فاسد موجود در سرزمین‌های شان نجات داده و آنان را سالم نگهداشته است. باید دانست که اکثریت نزدیک به کل مسلمانان بطور جمعی و فردی از این حملات جان سالم بدربردند و متأثر نشدند. الله سبحانه وتعالی فرزندان مسلمانان را به وسیله ارزش‌های اجتماعی اسلامی که در دل‌های شان ریشه‌دار نموده است، از شرور و اضرار این حملات سالم نگهداشت. خانواده مسلمان تنها خانواده‌ای است که از تأثیرات حملات رسانه‌ای که آن را سیداو برای تخریب جوامع و به فساد کشاندن زن مسلمان و نابودی خانواده مسلمان در سرزمین‌های اسلامی رهبری می‌کند، نجات یافته است. خانواده مسلمان تنها دژ استوار باقیمانده در برابر حملات تشدیدی ترویج دهنده ارزش‌های آزادی جنسیتی حیوانی‌ست.

دوم: «هیچ قومی از پرداخت زکات دست نکشیدند، مگر این‌که باریدن باران بالای شان قطع گردید و اگر چهارپایان نمی‌بودند، برای شان هیچ بارانی نمی‌بارید.» زکات یکی از ارکان اساسی اسلام و از عبادات مهم مالی و ستون فقرات اقتصاد اسلامی است؛ مستحقین آن هشت صنف بوده و از مهم‌ترین اساسات زندگی اقتصادی در اسلام می‌باشد. نپرداختن و یا منع آن، تعطیل رکن مهمی از ارکان اسلام بوده و هم‌چنین فروپاشی صریح ساختار اقتصادی اسلام را بدنبال دارد؛ تعطیل آن؛ یعنی محروم ساختن حقوق مالی گروه‌های زیادی از مسلمانان. یکی از وجوه مصارف زکات تمویل جهاد فی سبیل الله است که سبب بازدهی‌های مالی فراوانی برای بیت المال هم‌چو: جزیه، خراج، غنائم، أنفال و عُشر می‌شود. منع زکات، عدم پرداختن و جمع‌آوری آن بر علاوه که خروج از اسلام بشمار می‌رود، هم‌چنین سبب محروم شدن بیت المال از منابع هنگفت مالی می‌شود.

در نهایت، نپرداختن زکات سبب قطع باران می‌شود و آن بارانی را که بر مردم مشاهده می‌کنیم، از برکت چهارپایان است و این یکی از شدیدترین انواع ذلت و عذاب در حق مانعین و پرداخت نکنندگان زکات بشمار می‌رود؛ همان کسانی‌که رزق شان بستگی به رزق چهارپایان دارد!

سوم: «هیچ قومی کم‌فروشی و کم‌وزنی نکردند؛ مگر این‌که به خشکسالی و کمبود آذوقه و ستم حکام گرفتار شدند.» کم‌فروشی و یا کم کردن پیمانه و ترازو اشکال مختلف دارد؛ از جمله؛ همان کم کردن مشهور است که بعضی از تجار و افراد در وزن و پیمانه وارد می‌کنند. نوع دیگر کم کردن، کم کردنِ دولت در برابر تلاش‌های کارگران، دهقانان و مؤظفین است. کم کردن دولت از کم کردن افراد بسیار مضرترست، می‌بینیم که بسیاری از فرزندان امت کار و فعالیت می‌کنند و در راستای تولیدات و ارائه خدمات گوناگون سعی بخرج می‌دهند؛ اما دولت و شرکت‌های مرتبط به آن؛ فعالیت‌های شان را کم ارزش دانسته، تولیدات‌شان را به بهای اندکی اخذ کرده، برای شان مالیات گزاف تحمیل می‌کنند و بر کالای وارداتی ارزان مالیات وضع می‌کنند که در نتیجه با همه‌ای تلاش‌های خستگی ناپذیرشان در عرصه تولید و فعالیت، حکم فقراء را می‌گیرند؛ حکام ظالم بر آنان ستم روا می‌دارند و به همین دلیل، جامعه به خشکسالی، بی‌حاصلی و فساد مواجه می‌شود.

چهارم: «حکام شان حکم بغیر مَاأنزل الله نکردند؛ مگر این‌که الله بالای شان دشمن شان را مسلط گشتاند و آن‌ها آنچه را که آنان در اختیار داشتند، متصرف شدند.» این بطور مشخص در میان سه دسته از افراد نمایان است: تأویل‌گران، مسلمانان ضعیف الإیمان که با کفار سازش می‌کنند و منافقین. تأویل‌گران چنین إدعا دارند که دیموکراسی جزء از اسلام می‌باشد و این إدعای شان دروغی بیش نیست. مسلمانان ضعیف الإیمان سازش‌گر، با کفار سازش نموده و برای کسب رضایت شان احکام کفری را تطبیق نموده و با پیش نمودن دلایل پوچ، خود را بی‌گناه و مبراء قلمداد می‌کنند. منافقین در چنین پنداری اند که احکام کفر در حقیقت برگرفته از اسلام است. این کتگوری‌های سه گانه تحت قانونی فعالیت می‌کنند که تصریح بر آن دارد که دین دولت در حقیقت اسلام بوده و این‌که مردم مسلمان هستند و چنین می‌پندارند که تغییر احکام با گذشت و تغییر زمان هیچ اشکالی ندارد.

نتیجه این حکم به غیر ماأنزل الله سبب تسلط عداوت پیشه‌گانِ کافر بر مسلمانان گردیده و سبب آواره شدن بسیاری از آنان از دیارشان می‌گردد؛ مثل: فلسطین، کشمیر، چچن، ترکستان شرقی، میانمار و قبرص و غیره... هم‌چنین سبب تاراج بسیاری از دارایی‌های شان گشته، به گونه‌ای که سرزمین‌های مسلمانان در حکم سرزمین‌های استعمارشده قرار می‌گیرد.

پنجم: تعطیل کتاب الله و سنت رسول الله مسئله‌ای است که از حکم بغیر ماأنزل الله تفاوت دارد. تعطیل عبارت از إلغای صریح احکام شریعت و تطبیق واضح احکام وضعی کفری‌ست. این درحالی‌ست که حکم بغیر ماأنزل الله در آن تأویلاتی وجود داشته و چنین پنداری‌ست که فرد حاکم بغیر بماأنزل الله مخالف با حکم بماأنزل الله نیست و برای این گفته‌اش دلایل واهی و پوچی را پیشکش می‌کند، از جمله این‌که قانون تصریح بر آن دارد که دین دولت اسلام است و این‌که یکی از منابع قانونی در دولت إسلام می‌باشد.

اما تعطیل عبارت از تبدیل و تغییر مستقیم اسلام و به رسمیت نشناختن حاکمیت آن در عرصه زندگی بطور علنی و آشکارا می‌باشد؛ در حالی‌که در حکم بغیر ما أنزل الله اعترافی مبنی بر نقش اسلام در تشریع وجود دارد.

 نتیجه طبیعی این تعطیل، جنگ‌ها و درگیری‌های داخلی و شروع کشتارها به دلایل پیش پا افتادهایی بوده که سبب می‌شود که ارتش‌های سرزمین‌های اسلامی به شبه‌نظامیان و گروه‌های مخالف و مقاتل مبدل شوند.

نویسنده: استاد احمد الخطوانی

مترجم: محمدمزمل

ادامه مطلب...

رد احادیثی‌که قائل بر سحر شدن رسول الله صلی الله علیه وسلم است

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

به جواب ربیع ربیع

پرسش

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

برادر دوست داشتنی! سوالم در خصوص حدیث لبید بن اعصم و سحر شدن رسول الله صلی الله علیه و سلم است، آیا این حدیث عصمت نبوت را مجروح می‌سازد؟ در حالی‌که الله سبحانه و تعالی فرموده است:

﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ (3) إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ﴾ (نجم: 3 و 4)

ترجمه: و هرگز از روی هوای نفس سخن نمی‌گوید! آنچه می‌گوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست!

﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ﴾ (مائده: 67)

ترجمه: ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده‌ای! الله تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه می‌دارد؛ و الله، جمعیّت کافران (لجوج) را هدایت نمی‌کند.

﴿إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلا رَجُلا مَسْحُوراً﴾ (اسراء: 47)

ترجمه: آنگاه که ستم‌گران می‌گویند شما جز از مردی سحر شده پیروی نمی‌کنید.

آیا حدیثی‌که عایشه رضی الله عنه روایت کرده که لبید بن اعصم رسول الله صلی الله علیه و سلم را سحر نموده، به خاطری‌که مخالف عصمت رسول الله صلی الله علیه وسلم است، از لحاظ درایت مردود است؟

شیخ ما! از الله سبحانه و تعالی می‌خواهم که شما را به خیر و به بر پائی خلافت موفق گردانده و در روز قیامت با انبیاء، صدیقین، صالحین و شهداء حشر نموده و الله سبحانه و تعالی شما را حفظ نماید!

پاسخ

و علیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

اول: بلی این حدیث از لحاظ درایت مردود می‌باشد؛ زیرا معنی رد حدیث از لحاظ درایت به چنین موردی مصداق دارد.

در کتاب شخصیه جلد 1 صفحه 188 آمده است: «... بلکه موضوع از این قرار است که وقتی حدیثی متناقض با آن‌چه باشد که به صورت قطعی المعنی در قرآن آمده در این صورت است که این حدیث از لحاظ درایت یعنی از لحاظ متن مردود می‌باشد؛ زیرا این حدیث متناقض با قرآن است...» هم‌چنان در صفحه‌ی 93 جلد 3 کتاب شخصیه تحت عنوان شروط قبول خبر آحاد آمده است: «خبر آحاد وقتی قبول می‌شود که شرایط پذیرش آن از لحاظ روایت و درایت تکمیل باشد... اما شروط قبولی خبر آحاد از لحاظ درایت این است که در تعارض با آن‌چه قوی‌تر از آن است، قرار نگیرد؛ خواه آن نص قوی حدیث متواتر باشد و یا حدیث مشهور...»

دوم: برای توضیح بیشتر این مسئله موارد ذیل را ذکر می‌کنم:

1-      رسول الله صلی الله علیه و سلم از هر ارتکاب حرام و مکروه معصوم است که دلایل در این خصوص قطعی می‌باشد، پس هر آن‌چه رسول الله صلی الله علیه و سلم انجام داده وحی از جانب الله سبحانه و تعالی بوده، خواه آن عمل فرض باشد و یا مستحب و مباح، الله سبحانه و تعالی فرموده است:

﴿إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ﴾ (احقاف: 8)

ترجمه: من تنها از آنچه به سویم وحی می‌شود، پیروی می‌کنم

﴿قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَى إِلَيَّ مِنْ رَبِّي﴾ (اعراف:203)

ترجمه: بگو من فقط از آنچه از سوی پروردگارم به سویم وحی می‌شود، پیروی می‌کنم.

چنانچه او صلی الله علیه و سلم الگوی برای مسلمانان است؛ الله سبحانه و تعالی فرموده است: 

﴿وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا﴾ (حشر: 7)

ترجمه: هر آنچه فرستادۀ الله به شما داد، بگیرید و از آنچه نهی کرد، خود داری نمائید!

﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ﴾ (آل عمران: 31)

ترجمه: بگو اگر شما چنین هستید که الله (سبحانه و تعالی) را دوست دارید، پس مرا پیروی کنید تا الله (سبحانه و تعالی) شما را دوست بدارد.

هم‌چنان هر آن‌چه رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته، خواه امر باشد و خواه نهی، آن وحی از جانب الله سبحانه و تعالی است.

2-      بلی، طوری‌که شما در سوال خود گفتید، مشرکین رسول الله صلی الله علیه و سلم را به سحر متهم کردند، اما قرآن جواب شان را طوری رد کرد که رسول الله صلی الله علیه وسلم مسحور نبوده و سحر نشده است؛ مثلاً در سوره‌ی اسراء این قول الله سبحانه و تعالی آمده است:

﴿نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَإِذْ هُمْ نَجْوَى إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلاً مَسْحُوراً﴾ (اسراء:47)

ترجمه: هنگامی‌که به سخنان تو گوش فرامی‌دهند، ما بهتر می‌دانیم برای چه گوش فرا می‌دهند(و هم‌چنین) در آن هنگام که با هم نجوا می‌کنند؛ آنگاه که ستمگران می‌گویند: شما جز از انسانی‌که افسون شده، پیروی نمی‌کنید!

قرطبی در تفسیر این آیه کریمه فرموده است: «...آن‌ها از رسول الله صلی الله علیه و سلم قرآن را می‌شنیدند، سپس نفرت می‌ورزیدند و می‌گفتند؛ این شخص ساحر و مسحور است؛ چنانچه الله سبحانه و تعالی خبر داده است، این قول را قتاده و غیر از آن گفته است. ﴿وَإِذْ هُمْ نَجْوى﴾ یعنی آن‌ها در مورد تو نجوی می‌کردند، قتاده گفته است: نجوای ایشان این قول شان بود که می‌گفتند رسول الله صلی الله علیه و سلم مجنون و ساحر است که افسانه‌های پیشینیان را می‌آورد، و همین‌گونه تهمت‌ها را وارد می‌کردند. گفته شده است: وقتی عتبه اشراف قریش را به غذایی دعوت کرد که آماده کرده بود، رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ایشان داخل شدند و بر آن‌ها قرآن قرائت کردند و آن‌ها را به سوی الله سبحانه و تعالی دعوت کردند؛ پس آن‌ها نجوا کردند و می‌گفتند که این شخص ساحر و مسحور است. هم‌چنان گفته شده است: رسول الله صلی الله علیه و سلم حضرت علی را دستور داد تا غذای آماده کند و بزرگان قریش را به آن دعوت کند. حضرت علی این کار را کرد و رسول الله صلی الله علیه و سلم وارد شد و بر آن‌ها قرآن را تلاوت نمود و آن‌ها را به توحید دعوت کرد و گفت:

«قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ لِتُطِيعَكُمُ الْعَرَبُ وَتَدِينَ لَكُمُ الْعَجَمُ»

ترجمه: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ بگوئید تا عرب شما را اطاعت کند و عجم در برابر شما فرمانبردار شوند.

از رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌شنیدند؛ ولی آن‌ها ابا ورزیدند و در بین شان نجوا کنندگان می‌گفتند که این شخص ساحر و مسحور است؛ پس این آیه مبارکه نازل شد. زجاج گفته است که نجوی اسم مصدر است؛ یعنی آن‌ها صاحب نجوا یعنی اسرار بودند: ﴿إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ﴾ یعنی ابوجهل، ولید بن مغیره و امثال آن‌ها می‌گفتند؛ ﴿إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلاً مَسْحُوراً﴾ یعنی آن‌ها از مرد سحر شده‌ای که سحر آن‌را مریض و امور و عقل‌اش را مختل ساخته پیروی می‌کنند. این مطلب را به خاطری می‌گفتند تا مردم را از او دور و متنفر ‌سازند.» ختم.

منطوق این آیۀ کریمه رد است، بر آن‌چه مشرکین می‌گفتند که او مسحور است. مفهوم آیۀ مبارکه این است که رسول الله صلی الله علیه و سلم سحر و مسحور نبوده است. در سوره‌ای فرقان آمده است:

﴿وَقَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ لَوْلَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيراً * أَوْ يُلْقَى إِلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ تَكُونُ لَهُ جَنَّةٌ يَأْكُلُ مِنْهَا وَقَالَ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلاً مَسْحُوراً * انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلاً﴾ (فرقان 7، 8 و 9)

ترجمه: و گفتند این چه رسولی است که غذا می‌خورد و در بازارها می‌گردد!؟ چرا فرشته‌ای بر او نازل نشده تا به همراهش هشدار دهنده باشد؟ یا چرا گنجی بر او افکنده نشده؟ چرا باغی ندارد که از آن بخورد؟ و ستم‌گران گفتند شما جز از مردی جادوزده‌‌ای پیروی نمی‌کنید. بنگر چگونه برای تو مثل‌ها زدند، به این ترتیب گمراه شدند و ره به جائی نمی‌برند.

و منطوق این آیه کریمه نیز رد است، بر آنچه گفتند که رسول الله صلی الله علیه وسلم سحر شده. مفهوم این آیه مبارکه این است که رسول الله صلی الله علیه وسلم سحر نشده و مسحور نبوده است.

3-      مجازات ساحر در اسلام قتل است که دلایل آن بسیار زیاد و مشهور است:

-          حاکم در مستدرک خود بر صحیحین تخریج نموده و این حدیث صحیح الاسناد را از جندب خیر تخریج و روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«حَدُّ السَّاحِرِ ضَرْبَةٌ بِالسَّيْفِ»

ترجمه: حد ساحر زدن با شمشیر است.

-          در مسند شافعی آمده است که سفیان از عمرو بن دینار خبر داده که او از بجاله شنیده است که عمر رضی الله عنه نوشت: "اقْتُلُوا كُلَّ سَاحِرٍ وَسَاحِرَةٍ. قَالَ: فَقَتَلْنَا ثَلَاثَ سَوَاحِرَ؛ هر مرد ساحر و زن ساحره را بکشید، گفت: ما سه زن ساحره را کشتیم." و گفت خبر داده شدیم که حفصه همسر رسول الله صلی الله علیه و سلم کنیزی‌که آن‌را سحر کرده بود، به قتل رساند. به این ترتیب مجازات ساحر به معنی مشهوری‌که وجود دارد، مجازات قتل است.

سوم: حالا جواب سوال شما را در خصوص حدیث لبید ابن اعصم که رسول الله صلی الله علیه وسلم سحر شده بیان می‌کنیم:

مسلم از عایشه روایت کرده که یهودی از بنی زریق رسول الله صلی الله علیه وسلم را سحر کرد؛ او گفت: جریان قسمی بود که به رسول الله صلی الله علیه و سلم گمان می‌شد که عملی را انجام داده؛ در حالی‌که انجام نداده بود؛ مثلاً یک روز و یا یک شب بود که رسول الله صلی الله علیه وسلم دعا کردند، باز دعا کردند، باز دعا کردند، سپس فرمودند:

«يَا عَائِشَةُ أَشَعَرْتِ أَنَّ اللهَ أَفْتَانِي فِيمَا اسْتَفْتَيْتُهُ فِيهِ؟ جَاءَنِي رَجُلَانِ فَقَعَدَ أَحَدُهُمَا عِنْدَ رَأْسِي وَالْآخَرُ عِنْدَ رِجْلَيَّ، فَقَالَ الَّذِي عِنْدَ رَأْسِي لِلَّذِي عِنْدَ رِجْلَيَّ، أَوِ الَّذِي عِنْدَ رِجْلَيَّ لِلَّذِي عِنْدَ رَأْسِي: مَا وَجَعُ الرَّجُلِ؟ قَالَ: مَطْبُوبٌ، قَالَ: مَنْ طَبَّهُ؟ قَالَ: لَبِيدُ بْنُ الْأَعْصَمِ، قَالَ: فِي أَيِّ شَيْءٍ؟ قَالَ: فِي مُشْطٍ وَمُشَاطَةٍ، قَالَ: وَجُفِّ طَلْعَةِ ذَكَرٍ، قَالَ: فَأَيْنَ هُوَ؟ قَالَ: فِي بِئْرِ ذِي أَرْوَانَ»

ترجمه: ای عایشه آیا دانستید که الله (سبحانه و تعالی) در خصوص چیزی‌که طالب معلومات شدم، معلومات داده است؟ دو مرد در نزدم آمدند که یکی شان در پشت سرم نشست و دیگری در پایان پایم، آن‌که در پشت سرم نشست به آن شخص که در پایان پایم نشست، گفت، و یا آن‌که در پایان پایم نشست، به آن‌که در پشت سرم نشسته بود، گفت: درد این مرد چیست؟ وی جواب داد و گفت؛ این سحر شده است. او گفت؛ چی کسی آن را سحر نموده؟ گفت: لبید این اعصم، گفت در چی چیزی؟ گفت در بافت موئی گفت و ظرف، گفت کجا است او؟ گفت در چاه ذی اروان.

گفت: سپس رسول الله صلی الله علیه وسلم آن‌را در نزد گروه از اصحابش آورد و گفت:

«يَا عَائِشَةُ وَاللهِ لَكَأَنَّ مَاءَهَا نُقَاعَةُ الْحِنَّاءِ، وَلَكَأَنَّ نَخْلَهَا رُءُوسُ الشَّيَاطِين»

ترجمه: ای عائشه، قسم به الله آب آن چاه مانند سرخی حناء بود و سر درختان آن مانند سر شیطان!  

عایشه گفت؛ سپس من گفتم: یا رسول الله آیا آنرا سوختاندی؟ ایشان فرمودند:

«لَا أَمَّا أَنَا فَقَدْ عَافَانِي اللهُ، وَكَرِهْتُ أَنْ أُثِيرَ عَلَى النَّاسِ شَرّاً، فَأَمَرْتُ بِهَا فَدُفِنَتْ»

ترجمه: نه، الله (سبحانه و تعالی) مرا شفا داد و من نخواستم که با بیرون کردن آن از چاه شر را بر مردم به وجود بیاورم، امر کردم و در همان چاه دفن شد.

با تعمق به این حدیث واضح می‌شود که این حدیث به مسائل ذیل در تعارض است:

1-      این حدیث با عصمت رسول الله صلی الله علیه وسلم در تعارض قرار می‌گیرد؛ مثلاً این حدیث طوری بیان می‌کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم سحر شده و او طوری گمان می‌کرد که عمل را انجام داده؛ در حالی‌که انجام نداده بود و او فکر می‌کرد که نماز ظهر را اداء نموده؛ در حالی‌که اداء نکرده بود و یا مثل این؛ در حالی‌که این موارد به صورت طبیعی طوری می‌رساند که گویا رسول الله صلی الله علیه وسلم به اعمال و افعالی پرداخته که وحی نبوده و تمام این چیزها متناقض با عصمت رسول الله صلی الله علیه و سلم در اعمال و اقوال آن حضرت صلی الله علیه و سلم است؛ مگر در وحی.

2-      این علاوه بر آن است که رسول الله صلی الله علیه وسلم لبید بن اعظم ساحر را به قتل نرسانده، در حالی‌که او منافق بوده، چنانچه در در بخاری آمده است که بر او احکام اسلام تطبیق شد، فقهاء در خصوص قتل ساحر ذمی اختلاف کردند؛ ولی در خصوص قتل مسلمان ساحر با تکمیل شروط آن اختلاف نکردند؛ در حالی‌که لبید در ظاهر مسلمان بود و احکام اسلام بر آن تطبیق شد، با وجود آن حسب روایات وارده به قتل نرسید.

3-      سوم تعارض مفهوم آیات کریمه به این حدیث می‌آید:

الله سبحانه و تعالی فرموده است:

﴿نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَإِذْ هُمْ نَجْوَى إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلاً مَسْحُوراً﴾ (اسراء: 47)

ترجمه: آنگاه که به سخنان تو گوش می‌دهند، ما بهتر می‌دانیم که به چه چیزی گوش می‌دهند و نیز هنگامی‌که باهم نجوا می‌کنند و ستم‌گران می‌گویند شما جز از مردی سحر شده پیروی نمی‌کنید.

﴿وَقَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ لَوْلَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيراً (7) أَوْ يُلْقَى إِلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ تَكُونُ لَهُ جَنَّةٌ يَأْكُلُ مِنْهَا وَقَالَ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلاً مَسْحُوراً (8) انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلاً﴾ (فرقان: 9-7)

ترجمه: و گفتند این چه رسولی است که غذا می‌خورد و در بازارها می‌گردد!؟ چرا فرشته‌ای بر او نازل نشده تا به همراهش هشدار دهنده باشد؟ یا چرا گنجی بر او افکنده نشده؟ چرا باغی ندارد که از آن بخورد؟ و ستم‌گران گفتند شما جز از مردی جادوزده‌‌ای پیروی نمی‌کنید. بنگر چگونه برای تو مثل‌ها زدند؛ به این ترتیب گمراه شدند و ره به جائی نمی‌برند.

چنانچه در فوق بیان کردیم. بناءً این حدیث و تمام احادیث صحیح السند که بیان‌گر سحر رسول الله صلی الله علیه و سلم است، از جهت درایت رد شده، یعنی رسول الله صلی الله علیه و سلم سحر نشده است... زیرا وقتی حدیث صحیح السند باشد؛ اما با آیۀ کریمه قطعی در تعارض قرار گیرد، آن حدیث از جهت درایت مردود می‌باشد.

امیدوارم که به همین حد کفایت کند و الله سبحانه و تعالی از همه عالم‌تر و در کارش باحکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

تحریف حق

  • نشر شده در سیاسی

 

(ترجمه)

به هر آنچه که از نزد الله سبحانه وتعالی آمده باشد، حق و به ماسوای آن باطل و ضلالت گویند. الله سبحانه وتعالی حق را نازل کرد و پیامبران را همرای رسالات و شریعت‌های درست و واقعی فرستاد تا مردم آن را خطوسیر حیات شان قرار دهند. از آنجایی‌که اکثریت مردم در این زندگی دنیا طالب منافع و خواهشات نفسانی شان هستند، به تحریف حق پرداخته و باطل را حق جلوه می‌دهند و آن را تنها حقی می‌دانند که از نزد الله سبحانه وتعالی آمده و به إظهار آن می‌پردازند. الله سبحانه وتعالی در قرآن کریم داستان یهودیان و مسیحیان را برای ما بیان نموده و ما را مطلع می‌سازد که بعد از وفات پیامبران شان دست به تحریف حق زدند و آنچه را که برای پیامبران شان نازل شده بود تحریف کردند، الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ یَکتُبُونَ الْكِتَٰبَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَٰذَا مِنْ عِندِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ وَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا يَكْسِبُونَ [بقره 79]

ترجمه: وای بر کسانی (از أحبار) که کتاب را با دست خود می‌نویسند و آن گاه می‌گویند (به بی‌سوادان): این (توراتی است که) از جانب الله آمده تا به بهای کمی آن (تحریف شده‌ها) را بفروشند! وای بر آنان چه چیزهائی را با دست خود می‌نویسند! و وای بر آنان چه چیزهائی را به چنگ می‌آورند! (این گونه نوشته‌ها وکارها، ایشان را بسوی هلاکت و عذاب می‌کشاند).

و فرموده است:

﴿مِّنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ[نساء: 46]

ترجمه: برخی از یهودیان سخنان را از جاهای خود منحرف می‌گردانند (و کلام را از معانی اصلی به دور می‌دارند و وارونه و چندگونه و چندپهلو صحبت می‌کنند).

و فرموده است:

﴿أَفَتَطْمَعُونَ أَن يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَ قَدْ كَانَ فَرِیقٌ مِّنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَٰمَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ [بقره: 75]

ترجمه: آیا امیدوارید که (یهودیان به آئین اسلام و) به شما إیمان بیاورند با اینکه گروهی از آنان (که أحبار ایشان بودند) سخنان الله (در تورات) را می‌شنیدند و پس از فهمیدن کامل آن، دست به تحریفش می‌زدند؟! و حال آنکه علم و اطلاع داشتند (که درست نیست به کتاب‌های آسمانی دست برد).

بنابر این، أحبار ور هبانان حق را برای بدست آوردن کالای ناچیز این دنیا تحریف می‌کردند، مخالفت و تحریف دین شان را اگر منفعتی بدنبال می‌داشت جایز می‌شمردند. از اینجا دانسته می‌شود که أدیان که پیامبران پیشین آورده اند، تحریف شده و همان چیزی‌که انبیاء علیهم السلام با خود آورده اند، نیست؛ بلکه باطل و ضلالت می‌باشد.

إسلام از همان إبتدا که الله سبحانه وتعالی آن را ناسخ تمام أدیان و رسوم گذشته قرار داد، دین حقیقی و راستین بوده است:

﴿إنَّ الدِینَ عِندَ اللهِ الإسلَام[آل عمران: 19]

ترجمه: تنها دین پذیرفته شده و مورد قبول نزد الله (دین) اسلام است.

﴿وَ مَن يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَٰمِ دِينًا فَلَن یُقبَلُ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْءَاخِرَةِ مِنَ الْخَٰسِرِينَ[آل عمران: 85]

ترجمه: و کسی‌که غیر از (دین اسلام وشریعت) اسلام، دینی را برگزیند، از او هرگز پذیرفته نمی‌شود و او در آخرت از زمره زیانکاران خواهد بود.

از آنجایی‌که الله سبحانه وتعالی حفاظت از قرآن را به عهده خود گرفته است و تحریف قرآن و نصوص آن غیر ممکن بوده و کفر و خروج از دین اسلام بشمار می‌رود، بیماردلان، دنیاپرستان و پیروانان هواوهوس به تحریف احکام اسلام و بازی با معانی آن پرداختند.

بعد از آنکه عصرنبوت به پایان رسید، سیاست و دسیسۀ تحریف حق ظهور نمود و گروهی زکات را رد نمودند، با این تحریف شان که مخاطب این سخن الله سبحانه وتعالی: «خُذ مِن اَموَالِهِم صَدَقَة» تنها رسول الله بوده و بعد از وفات‌شان برای ما زکاتی در کار نیست. همواره جنایت و دسیسۀ تحریف حق تکرار می‌شد، اما دولت اسلامی با آن قوتش یک مدافع قوی و زدایندۀ تمام انواع تحریف و رذایل تحریف کنندگان بود، اما بازی و شوخی کردن با دین و تحریف هدف و مقصد آن و تحریف احکام آن و تجاوز بر اساسات آن کفر بوده و هرکس که مرتکب آن می‌شد و در راستای آن پایداری می‌کرد، دولت اسلامی به دلیل کفرش آن را به قتل می‌رساند.

بعد از فروپاشی دولت اسلامی و کنارزدن شدن دین از صحنه سیاست و حاکمیت، مسئله تحریف احکام حق از سوی رهروانان گمراهی و هواوهوس و حکام سوء به شمول آنانی‌که عالم نامیده می‌شدند؛ در حالی‌که عالم درباری بودند و به شمول آنانی‌که مفکرین نامیده می‌شدند و حال آنکه در حقیقت تحریف کنندگانی بیش نبودند، ظاهر و نمایان گشت. اما ملحدین این عصر، هر حکمی را که به نفع اربابان و تمویل کنندگان شان بود، به شوخی گرفته و مراد و مقصد الله سبحانه وتعالی را از حکم و معنای آن تحریف و تبدیل نمودند و به همین بسنده نکردند؛ بلکه مسائل مربوط به عقیده را نیز تحریف نمودند و با رذیلت شان بر آن مسائل تجاوز کردند! همه این کارهای شان فقط بخاطر این بوده است تا در برابر آن به اهداف دنیوی فانی شان نایل شوند. و این سخن سخن حق را ﴿يَٰأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا ادْخُلُوا فِى السِّلْمِ کَافَّة وَ لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَٰتِ الشَّيْطَٰنِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ﴾ [بقرة: 208] ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده اید، همگی (اسلام را به تمام و کمال بپذیرید و) به صلح و آشتی درآئید و از گام‌های شیطان (و وسوسه‌های وی) پیروی نکنید (و به دنبال او نروید). بی‌گمان او دشمن آشکار شماست. تحریف نموده و گفتند که مراد از آن جایز بودن صلح و عادی‌سازی روابط و کوتاه آمدن از موقف خود  با دولت یهود می‌باشد و بشکل ستمگرانه و تجاوزکارانه گفتند که بهشت و شهادت تنها مخصوص مسلمانان نیست و نیز افزودند که انسانیت مقدم بر دین است و فعالیت در راستای تغییر را ممنوع قرار دادند و پیروی و إطاعت از حکام فعلی که دشمنان اسلام بشمار می‌روند را واجب دانستند، و چنان چیزهایی را به زبان آوردند که از أثر آن، چیزی نمانده است که آسمان‌ها شق شود، زمین شگافته شود و کوه‌ها به شدت ویران گردد!

تحریف حق و بازی کردن با شریعت و دین الله سبحانه وتعالی کفر و از شدیدترین جرائم بحساب می‌آید و ملحدین فعلی نزدیک است که از ملحدین عصرهای گذشته جلو بزنند و فقط دولت خلافت که در آینده نه چندان دور  به إذن الله سبحانه وتعالی ظهور می‌کند، می‌تواند که آنان را ریشه‌کن نماید و با این تحریف کنندگان و بازی کنندگان چنان برخورد خواهد کرد که با ملحدین، کفار و مفسدین برخورد می‌کند و آنان را بکلی نابود کرده و برای عبرت گیرندگان درسی قرار خواهد داد. 

﴿وَ یَقُولُونَ مَتَی هُوَ قُل عَسَی أن یَکوُنَ قَرِیبًا[إسراء: 51]

ترجمه: و خواهند گفت که آن کی خواهد بود، بگوید شاید که نزدیک باشد.

نویسنده: استاد عطیه الجبارین سرزمین مبارک فلسطین

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

پیام تبریکی دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان به مناسبت عید سعید اضحی

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان فرارسیدن عید سعید اضحی را برای دعوت‌گران، مجاهدین و کافه‌ی امت مسلمه مبارک‌باد می‌گوید. نزد الله متعال دعا می‌کنیم که طاعات، عبادات، زحمات، مبارزات و قربانی‌های تمام کسانی را که برای حاکمیت اسلام و ظهور دوباره‌ی اسلام منحیث قدرت بزرگ جهانی تلاش می‌کنند، قبول نماید.

عید سعید اضحی پهلوی این‌که ایامی برای سُرور و خوشحالی است، اما پیام بزرگی از سنت ابراهیمی را نیز تازه می‌کند. عید اضحی برای ما حضرت ابراهیم علیه‌السلام را به یاد می‌آورد که شخصیت و زندگی او بهترین الگو برای مؤمنین است.

قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ ﴿الممتحنه:4﴾

قطعا براى شما در [پيروى از] ابراهيم و كسانى كه با اويند سرمشقى نيكوست

 وقتی به حضرت ابراهیم علیه‌السلام فکر می‌کنیم در حقیقت در مورد ملت ابراهیم می‌اندیشیم که چنگ زدن به ملت، دین و روش زندگی او، انسان را از ملت‌ها، ارزش‌ها و نظام‌های دیگر آزاد می‌سازد. بلی! ملت ابراهیم همان روش زندگی ابراهیمی است که صرف با اسلام معنی پیدا می‌کند.

با پیروی از ملت ابراهیم است که صرف الله متعال و قوانین او به ولایت گرفته می‌شود، از کفر و تمام نهادها، دولت‌ها و سازمان‌های کفری بیزاری جُسته شده و بر فرق نظم سکولار جهانی که بت‌های معاصر پنداشته می‌شوند با تبر حق چنان ضربه‌ی محکمی وارد می‌شود تا مغز مجسمه‌های باطل از قبیل: حقوق بشر، حقوق زن، جامعه جهانی، ملل متحد، دولت ـ ملت، مرزهای ملی و غیره مجسمه‌های نمرودی از هم بپاشند و نابود شوند.

بلی! حضرت ابراهیم علیه‌السلام به تنهایی خود یک امت بود، چون خصوصیاتی داشت که الله متعال ملت وی و صفات وی را برای ما الگو قرار داده است.

إِنَّ إِبْرَٰهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِّلَّهِ حَنِيفًا ﴿النحل:120﴾

ابراهیم (به تنهایی) امّتی بود مطیع فرمان خدا؛ خالی از هر گونه انحراف

 او در راه الله متعال بهترین قربانی دهنده بود، چون در راه حاکمیت حق نهایتِ توکل و اعتماد بر خالق خود داشت. وقتی حکم الله سبحانه وتعالی به سراغش می‌آمد هیچ تشویش و حرجی بر دل راه نمی‌داد، لبیک‌کنان به سوی حکم الله می‌شتافت، برای سخت‌ترین امتحان‌ها آماده می‌شد و حتی عزیزترین‌های خود را زیر تیغ قربانی قرار می‌داد. او برای ما آموخت که حتی با فطرت سالم نیز می‌توان فساد نظام‌های نمرودی را شناخت و بت‌های آن‌ها را شکست، اگر از آتش نمرودیان زمانه‌ی خویش نهراسیم و الله متعال را بر همه امور غالب بدانیم.

بلی! اگر به حکم الله متعال، قضاوت عقل سلیم و فطرت سالم چنگ بزنیم ساده است که غیر انسانی بودن نظم امروزی جهان را نیز درک کنیم، بت‌ها، ارزش‌ها، نهادها و سازمان‌های آن را شناسایی نماییم و با نهایت اعتماد به نصرت الله متعال هر آن مورد، فکر و احساسی که مانع اظهار دین الله متعال می‌شود را به قربانگاه بکشانیم. این کار وقتی شدنی است که صفت «حنیف» بودن را کسب کنیم و قلب‌های ما به حق تمایل داشته و در راه حاکمیت حق در قبال هر نوع مشکلات و سختی‌ها صبر و استقامت داشته باشیم و تنها بالای الله قوی و عزیز توکل کنیم.

قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿آل‌عمران: ٩٥﴾

بگو: خدا راست مى‌گويد. آيين حنيف ابراهيم را پيروى كنيد و او از مشركان نبود.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

پیام تبریکی حزب‌التحریر به مناسبت عید سعید اضحی سال ۱۴۴۳ھـ.ق. Featured

 

(ترجمه)

الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر،‌لا اله الاالله، الله اکبر، الله اکبر، و لله الحمد

بسم الله الرحمن الرحیم. حمد و ثنا بر پروردگار جهانیان، قادر مطلق، توانای بلندمرتبه و بزرگ؛ صاحب کلید فخر و عزت و ناصر کسانی‌که او را نصرت می‌دهند. و درود و سلامتی بر سرور پیامبران، کسی‌که دعوت اسلام را حمل کرد، قرآن را رساند، اصحاب را بر مبنای وحی استوار کرد، دولت اسلام را تأسیس و نظام‌اش را تصدیق کرد، سرور کائنات، سیدنا محمد صلی الله علیه و علی آله و اصحابه اجمعین.

اشک شوق، چهرۀ حجاج را در وداع با کعبه نورانی می‌کند و صفوف نماز عید قربان از نزدیکی دل‌های مسلمانان عطر خوشی و شادی می‌گیرد، و کودکان مسلمان با لباس عید مانند پرندگان پُرانرژی شادی می‌کنند... امروز عید اضحی فرا رسیده‌است، روزهای خوشی که قرار است سرزمین‌های اسلامی را فرا گیرد! عید بر شما مبارک!

حزب‌التحریر به همین مناسبت صمیمانه‌ترین تبریکات و تهنیات‌اش را به تمام امت مسلمه تقدیم می‌کند و از بارگاه الله سبحانه و تعالی می‌خواهد که ایام شادی، خوشی و آرامش را بر امت سرازیر کند و آنان را غرق در برکات خود سازد.

هم‌چنین خوشحالم که تبریک خود و رئیس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر و تمام برادران و خواهران شاغل در ادارات و واحدهای آن را به امیر حزب‌التحریر، عالم برجسته عطا بن خلیل ابوالرشته رحمت الله علیه تقدیم می‌کنم. از الله سبحانه و تعالی استدعا می‌کنم که با دستان خودش به امت مسلمه نصرت و توانمندی عطا کند.

این عید درحالی فرا می‌رسد که بقایای پیوندهای امت مسلمه به اسلام در معرض شدیدترین حملات قرار دارد. پس از دهه‌ها ویرانی و جنگ‌های مستقیم و نیابتی که غرب از طریق‌اش سعی کرد، بر منابع و سرمایه‌های امت اسلامی تسلط یابد، امریکا و کشورهای مسلمان همراهش از حالت نظامی بیرون آمدند و نوکران خود را که قلب‌های‌شان در قهقرای تاریکی و جنایت غوطه‌ور بودند، به‌منظور تخریب اجتماعی مسلمانان وارد میدان کردند. از این رو، غرب در گشودن دروازه‌های جوامع کشورهای مسلمان به روی بدی‌های جامعۀ غربی، "سیاست زور" را در پیش گرفته‌است.

غرب کافر استعمارگر سنت‌های مردمان اقوام گذشته را که در قرآن مورد سرزنش قرار گرفتند، در کشورهای خود احیا کرده‌است، و بدین ترتیب، انواع بیماری‌های اجتماعی در آن‌جا ظاهر شد. شیوع این بیماری‌ها در غرب افزایش می‌یابد، طوری‌که امروز به مرز یک بیماری کشنده رسیده‌است. از اعمال قوم لوط (همجنس‌گرایی) و کشتن کودکان توسط فرعون گرفته، تا بی‌خدایی کسانی‌که پس از نابودی قوم نوح آمدند. امروزه غرب در مخمصۀ بداخلاقی، ابداع مسئله جنسیت و تشدید بی‌عفتی، تا قضیۀ مشروع‌سازی سقط جنین و ایدۀ قیام علیه تقنین خالق، گسترش بی‌دینی، تشدید نیهیلیزم (پوچ‌گرایی)، بحران افسردگی و سوء مصرف مواد مخدر گرفتار شده‌است، این فقط شروع یک بمب ساعتی در جامعۀ غرب است.

و از آن‌جایی‌که غرب از جدی بودن پدیده‌های ناشی از این زشتی‌ها آگاهی دارد، می‌خواهد آن‌ها را در سرزمین‌های‌مان گسترش دهد تا آن‌ها را فلج کند و به بحران خود با روسیه و چین پایان دهد و سپس استعمار خود را کامل کند.

بناءً غرب امروز تبدیل به سیاه‌چاله‌ای شده‌ که بشریت را تهدید به تاریکی‌یی می‌کند که فقط الله سبحانه و تعالی از عاقبت‌اش خبر دارد.

ای مسلمانان!

تنها زمانی می‌توانید به بهترین امت برای بشریت تبدیل شوید که برخیزید و آنان را به معروفی‌که حمل می‌کنید، امر کنید و از منکری‌که در آن غوطه‌ور هستند، بازدارید. هیچ کس شما را به آن سمت سوق نخواهد داد؛ مگر حاکمی‌که خلافت را به طریقۀ نبوت، به پیروی از رسول الله صلی الله علیه و سلم و خلفای راشدین رضی الله عنهم برای شما باز گرداند. باشد که پیروزمندانه این سرزمین‌ها را فتح کنید تا قانون الله سبحانه و تعالی را برپا کنید و بشریت را از تاریکی‌های نظام‌های بشری بیرون آورید و به نور روشن اسلام وارد کنید. الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ﴾ (آل عمران: ۱۱۰)

ترجمه: شما بهترین امتی بودید که به سود انسان‌ها آفریده شده‌اند؛ (چه این‌که) امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید و به الله (سبحانه و تعالی) ایمان دارید.

و او سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿الر كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ﴾ (ابراهیم: ۱)

ترجمه: الر، (این) کتابی است که بر تو نازل کردیم تا مردم را از تاریکی‌ها (ی شرک و ظلم و جهل) به سوی روشنایی (ایمان و عدل و آگاهی) به فرمان پروردگارشان درآوری، به سوی راه الله عزیر و حمید.

خطاب به صاحبان قدرت و نصرت!

حکام کنونی مسلمانان در حقیقت به الله سبحانه و‌تعالی، رسول الله صلی الله علیه و‌سلم و مسلمانان خیانت کرده‌اند و بیهوده‌گی و حقارت‌شان ظاهر گردیده‌است، طوری‌که نه امت بیشتر از این آن‌‌ها را تحمل می‌کند و نه در میان امت عزت دارند. ای اهل نصرت! تا چه مدت این خائینین و فریب‌کاران را یاری می‌دهید؟ و تا چه زمان به امت سرورتان محمد مصطفی صلی الله علیه و‌سلم پشت می‌کنید؟ دیدید که چگونه غرب آماده است تا یکی از شما را در یک چشم بر هم زدن از مقام‌اش دور کند و مانع تغییرات شود. حال‌آن‌که مسلمانان دست کسانی را که نصرت‌شان می‌دهند، بلند می‌کنند و نام‌های‌شان با خطوط زرین تاریخ می‌نویسند. پس ای اهل نصرت! کدام یک را حمایت می‌کنید و با آن‌ همراه می‌شوید؟ الله سبحانه و‌تعالی می‌فرماید:

﴿مَّن كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاء لِمَن نُّرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاهَا مَذْمُوماً مَّدْحُوراً * وَمَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُم مَّشْكُوراً﴾ (اسراء: ۱۸ – ۱۹)

ترجمه: آن کس که (تنها) زندگی زودگذر (دنیا) را می‌طلبد، آن مقدار از آن را که بخواهیم – و به هر کس اراده کنیم – می‌دهیم؛ سپس دوزخ را برای او قرار خواهیم داد که در آتش سوزان‌اش می‌سوزد، درحالی‌که نکوهیده و رانده (درگاه الله سبحانه و تعالی) است. و آن کس که سرای آخرت را بطلبد و برای آن سعی و کوشش کند – درحالی‌که ایمان داشته باشد – سعی و تلاش او (از سوی الله سبحانه و تعالی) پاداش داده خواهد شد.

در پایان، به تمام مسلمانان یادآور می‌شویم که عید را طوری تجلیل کنند که باعث خوشنودی الله سبحانه و ‌تعالی و رسول الله صلی الله علیه و‌سلم شود، و تمام خانه‌‌ها و شهر‌‌ها را در ایام عید خوشی و سرور فرار گیرد. هم‌چنان نقش خود را با فعالیت هدف‌مندانه با حزب‌التحریر ادا کنند تا به توفیق الله سبحانه و ‌تعالی خلافت راشده بر منهج رسول الله صلی الله علیه و ‌سلم تاسیس شود.

الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، لا الله الا الله، الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر و لله الحمد

مهندس/انجنیر صلاح‌الدین عضاضه

رئیس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه