جمعه, ۲۷ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۹م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

نبود خلافت ریشۀ تمام مصیبت‌هاست!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

 حذیفه ابن الیمان رضی الله عنه روایت می‌کند که رسول الله صلى الله عليه وسلم چنین می‌فرمایند:

«تكونُ فيكم النبوَّةُ ما شاء الله أنْ تكون، ثم يرفعها الله إذا شاء أنْ يرفعها، ثم تكون خلافةٌ على منهاج النبوَّة، فتكونُ ما شاءَ الله أنْ تكونَ، ثم يرفعُها الله إذا شاء أنْ يرفعها، ثمَّ تكونُ مُلكاً عاضَّاً ما شاء الله أنْ تكون، ثم يرفعها إذا شاء أنْ يرفعها، ثم تكونُ مُلكاً جبرية، فتكون ما شاء الله أنْ تكون، ثم يرفعها إذا شاء أنْ يرفعها، ثم تكون خلافةً على منهاج النبوَّة ثمّ سكت.»

ترجمه: تا مدتی‌که الله سبحانه وتعالی خواست، در ميان شما نبوت و پيامبری باقی خواهد ماند و هنگامی‌که الله سبحانه وتعالی خواست آن را از ميان برمی دارد، بعد از آن خلافت بر روش و منهج نبوت خواهد بود و آن تا هنگامی‌كه الله سبحانه وتعالی خواسته باشد، ادامه می یابد؛ سپس وقتى الله سبحانه وتعالی خواست آن را برداشته، مُلك عاض(به دندان قبضه شده) یا موروثی می آيد و آن تا وقتی الله سبحانه وتعالی خواسته باشد، داوم مى‌كند؛ سپس هنگامى‌که الله سبحانه وتعالی خواست آن را برداشته، ملك جبر و ستم خواهد آمد و تا وقتی‌كه الله سبحانه وتعالی خواست دوام می یابد، بعد از آن هنگامی‌كه الله سبحانه وتعالی خواست آن را دور كرده، بار ديگر خلافت بر روش و منهج نبوت می آيد، و بعد سكوت كرد.

در 3 مارچ 1924م، مطابق با 27 رجب 1342هـ.ق، خلافت اسلامی (دولت علیای عثمانی) با دستان مصطفی کمال اتاترک ملعون ملغا گردیده و جمهوری ترکیه تأسیس شد.

به این ترتیب اولین حلقۀ اسلام که عبارت از حاکمیت اسلام بود، شکسته شد، همان‌طور که رسول الله صلی الله علیه و سلم در روایت ابی امامة الباهلی خبر داده چنین‌می‌فرمایند:

«لَتُنقَضَنّ عُرى الإسلام عُروةً عروةً، فكُلّما انتقضَت عُروة تشبَّثَ النّاسُ بالتّي تليها، فأوّلهنّ نقضًا الحُكمُ وآخرهنّ الصّلاة» (أخرجه الإمام أحمد في مسنده والطّبراني في المعجم الكبير وابن حبان في صحيحه)

ترجمه: حلقه‌های اسلام خواهد شکست، هرگاه حلقه‌ای بشکند، مردم حلقه‌ای بعد از آن را محکم می‌گیرند، اولین حلقه‌ای که می‌شکند حکومت و آخرین آن نماز است.

معنی نقض حکم، ترک حکومت بر اساس اسلام و نبود آن در عرصه حیات است، در حالی‌که این امر با ملغا شدن خلافت اتفاق افتید. چون دولت خلافت هیکل و شکل نظام حکومت‌داری در اسلام است. این امر با بیعت امت با خلیفه‌ای صورت می‌گیرد که بر اساس کتاب الله و سنت رسولش صلی الله علیه وسلم حکومت و امور امت را اداره و رسیدگی کند.

ملغا شدن خلافت بزرگترین مصیبتى است که امت اسلامى به آن مبتلاء شده است و هنوز هم از پیامد آن رنج مى‏برد و همواره این مصیبت با آن همراه خواهد بود. ملغا شدن خلافت به معنی غیبت امام، همان سپری است که مطابق به فرمان الله سبحانه وتعالی امور مسلمانان را در داخل و خارج رعایت و رسیدگی نماید... غیبت امامی‌که از اسلام و مسلمین دفاع نموده و از خون و ناموس و مال... آنان پاسداری می‌کند.

به محض این‌که خورشید خلافت غروب کرد، دولت اسلامی به کشورهای مجزا، متخاصم باهم و وابسته به استعمار تقسیم شد. بر هریک از این دولت‌ها استعمار حکامی قرار داد که تابع و مزدور آن بودند که در راستای تطبیق اجندای کفر، نهادینه شدن تفرقه، و شعله‌ورسازی آتش دشمنی و نفرت پس از تلاش  برای جایگزینی رابطه وطنی و ملیتی در جای رابطه صحیح و عقیدوی اسلامی در میان امت اسلامی کار می‌کردند.

برای این‌که استعمار بتواند مسلمانان را از قضیه سرنوشت‌سازشان که عبارت از اعاده دوباره خلافت اسلامی می‌باشد، دور نگهدارد، مشکلات و قضایای را برای مسلمانا ایجاد کرد تا در عوض پرداختن به قضیۀ سرنوشت‌سازشان، مشغول آن مشکلات و قضایا شوند. لذا اولین، دقیق‌ترین و تأثیرگذارترین این قضایا بر امت، قضیۀ فلسطین بود که این سرزمین در ابتداء تحت قیمومیت و نظارت انگلیس قرار گرفت و سپس به یهودیان واگذار شد تا بر آن دولت مسخ شده‌ای خود را تأسیس کنند. این سخت‌ترین و بزرگ‌ترین مصیبت برای مسلمانان بود؛ مصیبتی‌که بسیاری از مسلمانان را به قتل عام، آوارگی، جلای وطن شدن، ذلت و فسادی در زمین، دچار نمود. به‌راستی که سلطان عبدالحمید دوم، رحمه‌الله، دقیق گفته بود؛ آنگاه که یهودیان به او پیشنهاد دادند که فلسطین را در ازای پرداخت بدهی دولت‌اش به آن‌ها بدهد، پس از این‌که به شدت امتناع کرد، به آن‌ها چنین گفت: «به هرتزل توصیه کنید در این مورد گامی جدی برندارد؛ زیرا من نمی‌توانم حتی یک وجب از سرزمین فلسطین را رها کنم؛ چون این سرزمین مال من نیست؛ بلکه مال امت اسلامی است. مردم من برای این سرزمین جهاد کرده اند و با خون خود آن را آبیاری کرده اند، یهودیان ملیون‌های خویش را نگهدارند. اگر روزی خلافت از هم پاشید، آن‌گاه می‌توانند فلسطین را بدون هیچ بهایی بگیرند... اما تقسیم (قطع شدن فلسطین) فقط بر روی جسد‌های ما اتفاق خواهد افتاد.»

سرزمین مبارک هم‌چنان رنج می‌کشد تا جایی‌که به طور خاص مسجدالاقصی و سایر مساجد اطراف آن مورد تجاوز و هتک حرمت قرار گرفته و حرمت کتاب الله زیر پا گذاشته شده است. کشتار، گرسنگی و ویران شدن شهرها و روستاها از غزه تا جنین تا نابلس هم‌چنان ادامه دارد؛ بلکه هیچ قطعه‌ای از سرزمین مبارک از پلیدی، کینه‌توزی و جنایات یهود در امان نمانده است! به درجه‌ای از جسارت و وقاحت علیه امت، رسیده اند که جز امام همان سپر امت، هیچ کس نمی‌تواند آن را باز دارد. بلی در شرایط کنونی تنها امام است که می تواند هیچ زن، کودک و کهن سال وحشت زده‌ای را به حالش رها نکند.

بلی، در نبود دولت خلافت، مصیبت‌ها و بلاهایی از جمله کشتار، آوارگی، فساد و جهل بر سرزمین‌های مسلمانان و جوامع آنان وارد شده که همه‌گی ناشی از عملکرد این حکام (که الله سبحانه وتعالی هیچ نام و نشانی از آن‌ها باقی نگذارد) بوده و می‌باشد؛ کسانی‌که مانع تأسیس دولت اسلامی و نهضت بشریت بر مبنای ایدیولوژی اسلام شدند.

در نبود دولت خلافت، زندگی بشریت به زندگی جاهلیت دوران جاهلیت اول تبدیل شده یا حتی به بدتر از آن، زندگی که در تاریکی‌های سرمایه‌داری متعفن نابود گردیده و از بی‌عدالتی، استبداد، تجاوز و گسترش فقر و فساد رنج می‌برد. بلی، توانمندی‌ها و داشته‌های امت به یغما رفته و ضعف و ذلت بر آن حکم فرما شده است.

در نبود دولت خلافت، صحنه‌های ویرانی، فساد، قتل عام و تجاوز به مقدسات در سرتاسر سرزمین‌های اسلامی از فلسطین گرفته تا سوریه، عراق، یمن، سودان و در همه سرزمین‌های اسلامی گسترش یافته است.

همه این‌ها ناشی از نبود امام همان سپر امت است؛ پس از این‌که جایگاهش را حکامی اشغال نموده که به درجه حاکم [معمولی] هم ارتقا نیافته اند؛ بلکه جز غلامان کوچک بیش برای استعمار نیستند، به فرمان آن توطئه نموده و برنامه‌های خود را برای گسترش فحشا، انحراف، فساد، فسق... اجرا می‌کنند. ای مسلمانان، غزه و شام و آن‌چه بالای آن‌ها می‌گذرد از ما دور نیست؛ در حالی‌که هم‌چنان آبشارهای خون این سرزمین‌ها در جریان است.

ای مسلمانان! آیا می‌دانید وجود خلافت اسلامی که امور مسلمانان را سیاست و بر اساس اسلام رعایت و رسیدگی می‌کند، یعنی چه؟!

بازگشت دوباره خلافت اسلامي به اين معنی است كه سیادت، يعنی حكومت، از آن اسلام، دين حق الله سبحانه وتعالی بوده، آرامش و عدالت شامل تمام ملت‌های روی زمين شده و بشريت از مفاسد سرمايه داري مصون می‌ماند.

بازگشت دوباره خلافت اسلامي به اين معنی است كه مسلمانان خود صاحب اراده خود شده و اقتدار از آن امت خواهد بود؛ طوری‌که امت با خليفه‌ای كه از شرایط خلافت، از شرایط (انعقاد و افضلیت) كه اسلام به آن دستور داده بیعت نموده و این‌گونه خلیفه (در حاکمیت و اقتدار) از آنان نمایندگی می‌کند و این خلیفه آنان را زیر چتر پرچم اسلام یکپارچه ساخته و بر مبنای رضایت الله سبحانه وتعالی آنان را رهبری و سیاست می‌کند؛ چون واجب است که این خلیفه به ما انزل الله حکم کند. بر امت نیز واجب است که از آن اطاعت کند. بدین ترتیب، این فرموده رسول الله صلی الله علیه وسلم «كُلّكم راعٍ وكلّكم مسؤولٌ عن رعيّته...؛ هریک از شما راعی هستید و هر یک از شما در برابر رعیت‌اش مسئول هست...» در میان شان نمود دار شده و خلیفه بر امت حق اطاعت داشته و امت نیز حق محاسبۀ آن را دارد.

بازگشت دوبارۀ خلافت اسلامی به این معنی است که مسلمانان در زیر سایه یک دولت واحد یکپارچه می‌شوند، یک نظام بر آنان حکومت می‌کند که عبارت از نظام اسلام است؛ نظامی‌که نه قبل از آن و نه بعد از آن عدالتی وجود داشته است، یک پرچم بر آنان سایه می‌افگند، که عبارت از پرچم رسول الله صلی الله علیه وسلم است، جنگ شان یکی است، صلح شان یکی است، آنان امت واحد جدای از مردم هستند، و این فرموده رسول الله صلی الله علیه وسلم «مثلُ المؤمنين في توادّهم وتراحمهم وتعاطفهم مثل الجسدِ إذا اشتكى منه عضو تداعى له سائر الجسد بالسّهر والحمّى...؛ مثل مؤمنین در دوستی، ترحم، و عطوفت بین شان، مثل جسدی است که اگر عضوی از آن شکایت کند سایر [اعضای] جسد، برای تب کردن و بیدار ماندن به خاطر آن، یکدیگر را فرامی‌خوانند...»  در میان شان نمودار می‌گردد.

بازگشت دوبارۀ خلافت اسلامی به این معنی است که سرزمین‌های اسلامی از بردگی استعمار کینه‌توز، در رأس آن فلسطین مبارک، از چنگال تفاله‌های یهود آزاد خواهند شد. همان‌طور که یهود پس از طوفان اقصی در برابر مجاهدین (از شرافت مند ترین قهرمانان امت) به واقعیت و بی‌ثباتی رژیم خود پی‌برد، ما اعلام می‌کنیم که امت پر از قهرمانانی بسان قهرمانان طوفان اقصی می‌باشد. به همین علت است که بازگشت دوبارۀ خلافت برای مسلمانان معانی زیادی دارد.

بازگشت دوباره خلافت اسلامی به معنی بازگشت دارائی و توانمندی‌های امت است، اعم از توانمندی انسانی آن، از علما و مخترعان، محققین و مجاهدان آن، توانمندی‌ها و ثروت های مادی آن باز خواهد گشت تا از آن‌ها بهترین بهره‌برداری را بنماید تا امت از نظر فکری و مادی پیشرفت کند، امنیت و آرامش و ثبات در میان امت حاکم شود. پس در آن‌گاه دیگر ترس، ذلت، گرسنگی و ظلمی وجود نخواهد داشت.

بازگشت دوباره خلافت اسلامی به معنی سیادت و سروری اسلام در جهان، برتری و تمدن عالی اسلامی بر تمدن سرمایه داری و حتی سرنگونی سرمایه‌داری و نجات مسلمانان و حتی کل بشریت از ظلم و فساد آن است.

 مهم‌تر از همه، بازگشت دوباره خلافت اسلامی به این معنی است که مسلمانان  در برابر الله سبحانه وتعالی بریءُ الذمه قرار می‌گیرند. زیرا تنها از طریق خلافت است که می‌توانیم واقعاً از الله سبحانه وتعالی اطاعت کرده و حق اطاعت را اداء نماییم، چون تنها از طریق خلافت است که می‌توانیم اسلام را در سطح فردی، گروهی و دولتی به طور کامل تطبیق کنیم.

در اخیر باید خاطر نشان کرد که امت اسلامی با عقیدۀ اسلامی که حمل می‌کند، امت زنده ای بوده و هم‌چنان زنده باقی خواهد ماند، حتی اگر مدتی سرکوب شده باشد و در اثر فریبکاری و تلاش و کوشش دشمنان، ضعیف شده باشد؛ تلاش‌هایی‌که دینش را مخشوش ساختند تا اعتمادش را به آن از دست بدهد و بعد اعتمادش را به خودش را نیز از دست بدهد. آگاه باشید که امت در حالتی قرار دارد که مظاهر حیات دوباره در آن پدیدار گشته است، طوری‌که زبان حال امت برای حکام حاکمه بر آن و برای هرکسی‌که امت را می‌فروشد، می‌گوید: "ما به زودی دست شما را از سرمان، از دین، فرزندان و توانایی‌های و دارائی‌های‌مان دور خواهیم کرد. برای عمر حق چیزی بیش نمانده تا بیرون آمده و فریاد سردهد که امت دوباره خلافت را می‌خواهد."

ما با اذن و اراده الله سبحانه وتعالی در پایان حکومت جبری قرار داریم که رسول مان و حبیب مان صلی الله علیه و سلم خبرش را داده است؛ حکومت جبریی‌که در عقب آن خلافت راشده بر منهج نبوة قرار دارد. آری، ما در آستانه تغییر اساسی، ریشه‌ای و صحیح قرار داریم... بارالها، این تغییر را زودتر قرار بده! ای ارحم الراحمین! ما را در زمره شاهدان دولت خلافت، پیشوایان و لشگریان آن قرار بده! آمین.

برگرفته از شماره 450-451-452 مجله الوعی

رجب – شعبان – رمضان 1445هـ.ق الموافق شباط – آذار – نيسان 2024م.

نویسنده: سلافة شومان – بیت المقدس

مترجم: محمد علی مطمئن

ادامه مطلب...

نظام سرمایه‌داری خود را با دستان خودش هلاک می‌کند!

(ترجمه)

خبر:

جروم پاول، رئیس بانک مرکزی یا فدرال رزرو، دربارۀ وضعیت اقتصادی آمریکا هشدار داده است که افزایش مداوم تورم احتمالاً هرگونه کاهش نرخ بهره را تا اواخر سال جاری به تعویق می‌اندازد؛ زیرا داده‌های اخیر به وضوح اطمینان بیشتری را به ما نداده که افزایش نرخ‌ها تحت کنترل می‌باشد. وی افزود: در حال حاضر باتوجه به قدرت بازار کار و افزایش تورم، بهتر است که به سیاست انقباضی زمان بیشتری برای کار داده شود و اجازه دهیم داده‌ها و پیش‌بینی‌های متغیر ما را راهنمایی کنند.

این اظهارات پس از سخنرانی قبلی معاون رئیس بانک مرکزی فدرال، فیلیپ جفرسون است که به نظر می‌رسد احتمال این‌که امسال بانک مرکزی فدرالی سه بار کاهش نرخ بهره اصلی را اجرا نکند، افزایش یافته است. این نرخ در حال حاضر در سطحی بالاتر از چند دهۀ پیش پس از یازده بار افزایش نرخ بهره که دو سال پیش آغاز شد قرار دارد. رئیس بانک مرکزی فدرال در شهر ریچموند ایالت ویرجینیا اظهار داشته که برخی از داده‌های اخیر، از جمله شاخص مصرف‌کنندگان، برای حفظ روند نرخ بهره‌ای پایین مناسب نیستند. (سکای نیوز عربی، ۱۷/۰۴/۲۰۲۴م)

تبصره:

تمامی شاخص‌ها به وضوح حاکی از وضعیت نامطلوبی است که دلار به طور خاص و اقتصاد آمریکا به طور کلی با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. این موضوع سرمایه‌گذاران را به ادامه سرمایه‌گذاری بالای دلار مجاب نخواهد کرد؛ بلکه باور آن‌ها را متزلزل و دچار ناامیدی می‌کند. این مسأله در حالی اتفاق می‌افتد که در دوره‌ای از انتخابات قرار داریم که ممکن است در آن اتفاقات دشوار و منحصر به فردی رخ دهد و ممکن است آخرین دورۀ انتخابات سراسری در تمام ایالت‌های آمریکا باشیم. این احتمال وجود دارد آمریکا با رکود اقتصادی مواجه شود، رکودی که با وجود راه‌حل‌های مختلف و گوناگون فدرالی بخاطر تورم شدید هیچ راه نجاتی از آن وجود ندارد. در نتیجه ممکن است به شکل بی‌سابقه‌ای باعث فلج شدن حرکت اقتصادی آمریکا شود.

بنابراین، متوجه می‌شویم، مسائل سیاسی سنگینی که بر دوش دولت آمریکاست، مشکلات آن را زیادتر نموده و اگر قدرتی وجود می‌داشت که با آمریکا بر سر جایگاه بین‌المللی‌ آن رقابت کند، بدون شک نتایج به نفع آن ختم می‌شد؛ اما بعضی متوجه ضعف بزرگی که این دولت را در سطح داخلی به صورت خاص و سطح بین‌المللی به صورت کلی با فروپاشی مهم‌ترین ارکان حقوق بین‌الملل و قواعد بین‌المللی احاطه کرده است، نشده‌اند؛ چنانچه این امر باعث خواهد شد که اکثر دولت‌ها به دنبال جای‌گزینی برای این نظام فرسوده باشند؛ به ویژه با فشار مردمی که بر سر آنان قرار دارد. از این نظام فرسوده جز قراردادهای اقتصادی که این دولت‌ها را به دولت ابرقدرت یعنی آمریکا وصل می‌کند، چیز دیگری باقی نمانده است. با از بین رفتن قرارداد اقتصادی که به همین نزدیکی اتفاق خواهد افتاد شاهد از گسستگی و جدایی در بین کشور‌های جهان و از هم‌پاشی ستون‌های جامعۀ بین‌المللی خواهیم بود که دیگر توان ایستادن را ندارند. دیری نخواهد گذشت که مجال برای کشورهای در حال‌توسعه فراهم خواهد شد؛ به‌ویژه اگر خارج از نظم فعلی جهانی باشد.

هیچ کشور در حال توسعه‌ای وجود ندارد که بتواند با قدرت متولد شود و تحت شرایط کنونی مقاومت کند و راه‌حلی در اختیار داشته باشد که جهان را از هلاکتی که نظام سرمایه‌داری به بار آورده است نجات دهد، به جز مبدأ اسلام که از سوی الله سبحانه وتعالی برای معالجه و تنظیم روابط انسان‌ها نازل شده و موافق با فطرت انسان است.

پس ای انسان‌های خردمند دنیا! باتلاق اجتناب‌ناپذیر دنیا پیش روی شما قرار دارد. شما تنها دو انتخاب دارید و انتخاب سومی در کار نیست؛ یا در این باتلاق می‌افتید و منتظر سرنوشت خود می‌مانید و یا خود را از  شر این نظام سرمایه‌داری حریص خلاص می‌کنید.

ای مسلمانان! داروی نجات‌بخش زندگی‌ای که بشریت سزاوار آنست، در دست شماست! و این داروی نجات بخش مبدأ (دین) بی‌بدیل الهی است که باعث سعادت انسان‌ها و بازگشت کرامت و انسانیت آن‌ها می‌شود. پس برای از سرگیری زندگی اسلامی و تطبیق اسلام در زیر نظام خلافت بر منهج نبوت سعی و تلاش نمایید تا انسان‌ها را از بندگی بندگان به سوی بندگی پروردگارشان درآوریم و آنان را از شر و طمع نظام سرمایه‌داری به عدل اسلام برسانیم.

الله سبحانه وتعالی نور خود را کامل می‌کند؛ هرچند کافران این را نپسندند؛ اما جایگاه ما در برابر این نور چیست؟ آیا ما از جانشینان نیکوکاران خواهیم بود که همگام با این نور در حرکت هستند یا برعکس؟ انتخاب در دستان ماست. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿يُرِيدُونَ لِيُطفِـُٔواْ نُورَ ٱللَّهِ بِأَفوَٰهِهِم وَٱللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِۦ وَلَو كَرِهَ ٱلكَٰفِرُونَ﴾ [صف: ۸]

ترجمه: می‌خواهند نورِ الهی را با سخنان دروغین خویش خاموش کنند؛ ولی الله، نورش را کامل می نماید؛ هرچند برای کافران ناخوشایند باشد.

نویسنده: نبیل عبدالکریم

مترجم: عبدالرحمن مستنصر

ادامه مطلب...

اتحاد امت اسلامی و رهبران آن؛ رمز احیای قدرت مسلمانان در سرتاسر جهان!

(ترجمه)

خبر:

حمله رژیم یهود بالای غزه به یک نگرانی مهم جیوپولیتیک در جنوب شرق آسیا تبدیل شده است و با وجود فاصلۀ جغرافیایی غزه از آسیای جنوب شرقی، موضوع آن از کشمکشی که در دریای جنوب چین جریان دارد، بیشتر در بین مردم طنین‌انداز شده است؛ زیرا بیش از چهل درصد از جمیعت آسیای جنوب‌شرقی مسلمان هستند که اکثریت آن‌ها  را جمیعت اندونیزیا، مالیزیا و برونئی تشکیل می‌دهند. حتی در سنگاپور که حدود  پانزده درصد از جمیعت آن را مسلمانان تشکیل می‌دهند، به این مسأله  به عنوان یکی از مهم‌ترین قضایا دیده می‌شود.

مطالعۀ انجام  شده توسط مرکز مطالعات آسیایی در مؤسسۀ یوسف اسحاق، واضح ساخت که جنگ رژیم یهود در غزه بر سیاست داخلی سرزمین‌های جنوب‌شرقی آسیا که اکثریت آن‌ها مسلمانان هستند، تأثیر گذاشته است. در این‌جا نظریات گوناگونی وجود دارد؛ طوری‌که برخی سرزمین‌ها حملات حماس به رژیم یهود را محکوم می‌کنند و برخی دیگر همراهی و حمایت خود از مردم فلسطین را اعلام می‌کنند.

مصاحبه‌کنندگان بر اهمیت پایبندی به قوانین بین‌المللی تأکید کرده و از آتش‌بس حمایت می‌کنند. سنگاپور مواضع اصولی خود را حفظ کرده و خواستار راه‌حل دو کشوری از طریق مذاکره است. دولت‌های اندونیزیا، برونئی و مالیزیا به حمایت بی‌دریغ خود از قضیۀ فلسطینیان افتخار می‌کنند. این بحران چالش‌هایی به وجود آورده که بر اخلافات مذهبی غلبه کرده و وحدت منطقه را حفظ می‌‌کند.

تبصره:

مسألۀ اشغال فلسطین توسط یهود و جنگ غزه به یک قضیۀ اساسی برای تمام مسلمانان در سرتاسر جهان مبدل شده است، نه تنها در جنوب‌شرق آسیا؛ بلکه در سایر نقاط جهان مانند آفریقا، آمریکا، اروپا، استرالیا و غیره. این قضیه روحیۀ هم‌بستگی و برادری دائمی در بین مسلمانان را تأیید می‌کند، صرف نظر از این‌که در مناطق اکثریت مسلمان و یا اقلیت مسلمان بسر می‌برند. این موضوع وجوب ایمان به اوامر الله سبحانه وتعالی و پیامبر صلی الله علیه وسلم را واضح می‌سازد و تأکید می‌کند که مسلمانان مانند یک ساختمان مستحکم هستند که هر قسمت آن قسمت دیگر را محکم می‌کند یا مانند یک جسم واحد هستند که اگر یک عضو آن به درد آید، سایر اعضا آن درد را احساس می‌کنند. لذا باید برادری و انسجام خود را حفظ کنند.

این وحدت ایمانی در گذشته، قوی‌ترین نیروی مسلمانان را تشکیل می‌داد؛ چنانچه امت اسلامی توسط آن  دشمنان  خود را به وحشت انداخته و نصرت و پیروزی آن‌ها را تضمین می‌کرد. با این وجود، این نیروی معنوی زمانی به قدرت مادی تبدیل می‌شود که توسط حکامی حمایت شود که بخاطر اخوت اسلامی و ایمان در این حماسه اشتراک می‌کنند.

در حال حاضر، با وجود این‌که مسلمانان در حمایت از مبارزات برادران خود در غزه متحد هستند، حکام‌شان به دشمنان امت نزدیکی جسته، مصلحت‌های سیاسی شخصی خود را بر امت ترجیح داده‌اند. این ناهماهنگی در بین آرمان‌های ملت‌های مسلمان و برنامه‌های حکام‌شان باعث افزایش هرج و مرج، ناملایمت و بردگی‌ای می‌شود که مسلمانان از ان رنج می‌برند.

بنابر این، مهم‌ترین آجندای مسلمانان امروزی، وحدت افکار و احساسات‌‌ و تلاش جمعی برای اقامۀ دولتی است که بر اساس عقیدۀ اسلامی استوار بوده و مصلحت امت در اولویت آن قرار داشته باشد. این تنها با تلاش بی‌وقفه برای تفاعل با جامعه، گسترش اسلام، رد عقاید کفر و افشای برنامه‌های افراد فاسد در قدرت که با احکام اسلام در تضاد است، محقق می‌شود. پروردگارا! به ما قدرت، استقامت و شکیبایی عطا کن! آمین!

نویسنده: عبد الله اسوار

مترجم: حسن سلحشور

ادامه مطلب...

در طول تاریخ نظامی اسلام فرماندهان نظامی مسلمان تاریخ جنگ‌ها را در شرایط دشوار به نفع اسلام رقم می‌زدند؛ اما امروز کجاست جانشینان بزرگوار آن‌ها؟

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پیامبر بزرگوار اسلام حضرت محمد المصطفی صلی الله علیه‌و‌آله‌و‌سلم، فرمانده زنده‌یاد تمام مسلمانان، از میان القاب مبارک خود، خود را پیامبر جنگ‌های شدید (ملاحم) معرفی کرده است. سیدنا حذیفه رضی الله تعالی عنه می‌فرمایند که روز پیامبر صلی‌الله علیه‌وآله‌وسلم را در یکی از کوچه‌ها ملاقات کردم. رسول معظم صلی‌الله علیه‌وآله‌وسلم فرمودند:

«أَنَا مُحَمَّدٌ، وَأَنَا أَحْمَدُ، وَأَنَا نَبِيُّ الرَّحْمَةِ، وَنَبِيُّ التَّوْبَةِ، وَأَنَا الْمُقَفَّى، وَأَنَا الْحَاشِرُ، وَنَبِيُّ الْمَلاحِمِ» (الشمائل المحمديةAsh-Shama'il Al-Muhammadiyah.)

من محمد و احمد هستم. من پیامبر رحمت هستم. من پیامبر توبه هستم. من مقفی هستم و من حاشر (جمع کننده) هستم و من پیامبر جنگ و جهاد هستم.

پیامبر ما یگانه الگوی افسران نظامی ما در راستای رقم زدن جنگ می‌باشد. زمانی‌که تعداد زیادی از مسلمانان در جنگ حنین تحت تأثیر حمله غافل‌گیرانه دشمن قرار گرفته و به هر طرف پراکنده شدند، برای چند لحظه‌ای جهت جنگ ظاهراً به نفع دشمن رقم خورد که شرح آن در قرآنکریم به این الفاظ آمده است:

﴿وَيَوْمَ حُنَيْنٍ ۙ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ﴾ [توبه: 25]

ترجمه: در روز حنين، آنگاه كه انبوهى لشكرتان شما را به شگفت آورده بود؛ ولى براى شما سودى نداشت و زمين با همه فراخيش بر شما تنگ شد و بازگشتيد تا آن‌که همه رو به فرار نهادید.

در روایات گفته شده کسی جز اهل بیت پیامبر الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و چند مهاجر باقی نماند. بنابراین، در این وقت حساس فرمانده زنده‌یاد ما، پیامبر الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم با کمال شجاعت و مردانگی به پیش رفت و اعلان کرد که: «أنا النبي لا كذب؛ همانا من پیامبر هستم؛ نه دروغ‌گو.» (النووی) مسلمانان به محض شنیدن صدای رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم دوباره صف‌آرایی نموده صحنۀ جنگ را به نفع خویش رقم زدند تا این‌که الله سبحانه‌وتعالی از لطف خود نصرت و پیروزی بزرگی را شامل حال شان گردانید.

در جنگ قادسیه، علی‌رغم این‌که سعد ابن ابی‌وقاص رضی الله‌تعالی‌عنه به درد سیاتیک مبتلا شده بود، مسلمانان را در برابر لشکر فارس که تعدادشان پنچ برابر تعداد مسلمانان بود، به پیروزی رساند. نقطه تحول در این جنگ زمانی رخ داد که مسلمانان قاطعانه به استفاده ارتش فارس‌ از فیل‌ها واکنش فوق‌العاده نشان داده و بصورت استراتیژیک به فیل‌ها حمله نمودند و آن‌ها را از پا درآوردند. این بود که تاریخ جنگ به نفع مسلمانان رقم خورد.

در جنگ یرموک، شجاعت بی‌مثال خالد بن ولید رضی الله‌تعالی‌عنه بود که با 60 نفر از همراهانش در نخستین تبادل نظامی با 60 هزار نفر از سپاهیان رومی مواجه گردیده و یک آرایش حلقوی را ایجاد کرد. با انجام این کار چنان وحشتی در دل دشمن ایجاد کرد که مورال جنگی شان را کاملاً از دست دادند.

قطز و بیبرس از جمله کسانی بودند که علی‌رغم حمله و وحشت مغول، به نامۀ تهدیدآمیز نماینده هلاکوخان-کتابغا- جواب دندان شکنی دادند. کتابغا نوشته بود که: «ما زمین را به بردگی گرفتیم، كودكان را يتيم كرديم، مردم را عذاب داديم و كشتیم، عزت و آبروی سرداران شان را نابود كرديم. چی فکر می‌کنی، آیا می‌توانی از ما فرار کنی؟ دیری نخواهد گذشت که خواهی دانست با چه چیزی روبرو خواهی شد.»

مغول‌ها تمامی قوانین و معیارهای اخلاقی را زیر پا کردند که این امر قطز را وادار کرد تا با اعدام هیئت مغول در ملأ عام در دروازه اصلی قاهره –باب زویله- جنگ را اعلام کند. این عمل جسورانۀ قطز نه تنها این‌که روحیه مسلمانان هول‌زده را افزایش داد؛ بلکه تعهد قطز را به جهاد نسبت به ترس و بزدلی نیز برجسته‌تر ساخت. در حالی‌که جهت جنگ به نفع مغول‌ها رقم خورده بود، قطز با نشان دادن شجاعت باورنکردنی از خود، کلاهش را کنار گذاشته و حملۀ شجاعانۀ را علیه دشمن به راه انداخت. این اقدام قاطعانه مسیر نبرد را تغییر داد و منجر به پیروزی گردید. در تاریخ 3 سپتمبر 1260م تنها چند هفته پس از پیروزی عین جالوت، سوریه آزاد شد و منجر به فروریختن سنگر دشمن گردید.

این گونه بود که سعد بن معاذ رضی‌الله‌تعالی‌عنه فرمانده مسلمانان در مشورت با رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم قبل از غزوه بدر به گونۀ صریح و تزلزل نا‌پذیر فرمود: «فوالذي بعثك، لو استعرضت بنا هذا البحر فخضته لخضناه معك، وما تخلَّف منا رجل واحد، وما نكره أن تلقى بنا عدونا غداً. إنا لصبر في الحرب، صدق في اللقاء. لعل الله يريك منا ما تَقَرُّ به عينك، فسر بنا على بركة الله؛ قسم به ذاتی‌که تو را به حق فرستاده است، اگر ما را به کنار این دریا ببری و به امواج دریا بزنید، ما نیز به همراه شما به دریا خواهیم زد و حتی هیچ کس از ما از تو سرپیچی نخواهد کرد! ما ناپسند نمی‌دانیم که فردا ما را با دشمن روبرو سازی، چه ما در جنگ سخت شکیبا و در رویاروی با دشمن راست قامت و استواریم، شاید که الله سبحانه وتعالی چشمت را بدانچه فردا از ما خواهید دید، روشن بدارد، پس به تأیید و برکت الله ما را رهسپار میدان نبرد کن. رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم از سخن سعد بسیار شادمان شد و به نشاط آمد و فرمود: «رهسپار شوید و بشارت دهید؛ زیرا الله سبحانه وتعالی یکی از این دو گروه را به من وعده داده است. به الله سوگند که گویی اینک کشتارگاه گروه مشرکان را می‌نگرم.»

کجاستند فرمانده‌هان نظامی امروز که از رنج امت اسلامی بکاهند و برای تأسیس خلافت اسلامی به نبرد دست یازیده و بخاطر تحقق این امر مهم زندگی‌شان را قربانی کنند؟ این فرمانده‌هان تنها در تحت رهبری یک خلیفه واحد با یک نیروی قدرت‌مندی به مبارزه با یهود خواهند پرداخت؛ حرکت و اقدام قاطعانه‌ای که می‌تواند اجیران غربی را که باعث رنج و تکلیف امت اسلامی شده اند، از میان برداشته و وحدت در میان صفوف شان را تقویت می‌کند. جهان اسلام مشتاقانه انتظار ظهور چنین رهبری را دارد. از همین‌رو، از نیروهای ارتش سوال می‌کنیم؛ "چه کسی از شما حاضر است تا اقدامات لازم را برای دست‌یافتن به این امر بزرگ اتخاذ نماید؟"

نویسنده: عمران یوسف‌زی

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

4 شوال 1445هـ.ق.

13 اپریل 2024م.

ادامه مطلب...

خامنه‌ای؛ تعداد موشک‌های پرتاب شده موضوع فرعی‌ست؛ مهم اثبات قدرت نیروهای مسلح ما در سطح جهان است!

(ترجمه)

خبر:

علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران، روز یکشنبه تعداد موشک‌های شلیک شده به سمت اسرائیل را موضوع فرعی دانست و گفت: آنچه مهم‌تر از همه است، اثبات توانمندی‌های نیروهای مسلح ایران در سطح بین‌المللی است. هم‌چنان خامنه‌ای در دیدار با سران ارتش افزود: «به فضل الهی  نیروهای مسلح تصویر خوبی را از توانمندی و اقتدار خود و چهره‌ای شرافتمندانه‌ای را از مردم ایران به نمایش گذاشته‌اند و قدرت ارداه ایرانیان در عرصه بین‌المللی را ثابت ساختند». (منبع: آر تی غربی، 2024/04/21)

تبصره:

ما با حکام و اتباع حکامی امتحان می‌شویم که غیرت و شجاعت ندارند. آن‌ها محافظ مردم خود و امت اسلامی نیستند. خوی و عادت آن‌ها دروغ و مکر با مردم است. کسی ریش آن‌ها را ببیند، فکر می‌کند آن‌ها پرهیزگار و پاک هستند.

ولی کسانی‌که کم‌ترین آگاهی سیاسی دارند، حقیقت این ریش‌ها را درک کرده‌اند که فریبکاری، نفاق و دروغ را پنهان می‌کنند. علیه رژیم یهودی با موشک‌ها و طیاره‌های بی‌سرنشین حمله کردند که در نتیجه 99 فیصد آن‌ها قبل از رسیددن به حریم هوای فلسطین اشغالی سرنگون شدند. چنانچه یک مقام امریکایی گفت: «موشک‌های شلیک شده خسارات و انفجارهایی را در داخل اسرئیل در پی‌نداشت.» این نشان دهنده واقعیت حاکمان ایران است و این‌که آن‌ها هم در ردیف سیسی، عبدالله الثانی، بشار اسد و محمد بن سلمان قرار دارند که از رژیم یهودی محافظت و حمایت می‌کنند.

این حاکمان به موجودیت رژیم یهودی اهمیت می‌دهند و به مردم فلسطین که صبح و شام هزارهاتن از آن‌ها شهید می‌شوند، اهمیت نمی‌دهند. محافظت از رژیم یهودی را لازم می‌دانند؛ اما حفاظت از مسجد الاقصی را لازم نمی‌دانند. به این اهمیت می‌دهند که مسابقه داشته باشند تا با رژیم یهودی روابط بر قرار کنند و اما با کسانی‌که در غزه از گرسنگی می‌میرند، اهمیت نمی‌دهند.

در حقیقت امریکا دشمن اسلام و مسلمانان است که انقلاب ایران را به نام اسلام به قدرت رساند و حاکمان ایران از آن زمان تا به امروز در مدار امریکا در گردش هستند. امریکا می‌خواهد ایران به خاطر بی‌ثباتی خاورمیانه به عنوان یک قدرت نظامی باشد، و حاکمان ایران منتظر اوامر امریکا برای پاسخ یا عدم پاسخ هستند. علاوه بر این، امریکا به بهانه دفاع از کشورهای منطقه و حفاظت از آن‌ها در برابر هیولای هولناک (ایران) پایگاهی نظامی می‌سازد. هم‌چنان ایران افکار مسموم و زهری را که به کفر منجر می‌شود، به مردم منطقه صادر می‌کند و بر اساس این افکار تشکیلاتی را ایجاد می‌کند و با پول و سلاح از آن‌ها حمایت می‌کند. بر اساس اعتراف سیاستمدار امریکایی بدون کمک ایران در عراق، امریکا نمی‌توانست در آنجا حضور داشته باشد. هم‌چنین دولت ایران اولین دشمن مفکوره خلافت است و با کسانی‌که به خاطر اقامه آن کار می‌کنند، می‌جنگد؛ قسمی‌که ایران و حزب لبنانی آن در سوریه انجام دادند و مسلمانانی را که برای خلافت کار می‌کردند و کسانی که از آن مفکوره حمایت می‌کردند، کشتند.

ای مردم ایران! در میان شما افراد مخلصی وجود دارد که به این گروه کاذب، صادق نیستند؟ بناءً فریب ریش‌های آن‌ها را نخورید؛ پس تلاش ورزید تا امت اسلامی را از این حکام شرور خلاص کنید.

هم‌چنان خطاب به ارتش ایران! از این دروغگویان اطاعت نکنید و در راه الله سبحانه وتعالی جهاد و تلاش کنید؛ قسمی‌که شایسته اوست، به خاطر استقرار حاکمیت الله در روی زمین و حمایت از مظلومان مسلمانان و آزدگان مسجدالاقصی تلاش کنید و نیز غزه را نصرت دهید و اصفهان را که یهودیان به آن حمله کردند، نصرت دهید! هم‌چنان انتقام کشته‌های قونسولگری ایران در دمشق و انتقام خون مسلمانان را بگیرید! ای ارتشیان ایران! انتقام خون خود را قبل از این‌که توسط غرب و یهودیان کشته شوید، بگیرید و نامه اعمال‌تان را پیش الله سبحانه وتعالی سفید کنید تا از جمله فائزین قرار گرید.

نویسنده: محمد سلیم

مترجم: پارسا امیدی

 

ادامه مطلب...

مجوز مجدد مک‌کارتیزم ( تاریخ سیاه آمریکا)

  • نشر شده در سیاسی

)ترجمه شده)

تأیید اخیر توسط سنای آمریکا  برای مجوز مجدد در بخش 702 قانون نظارت اطلاعات خارجی  (FISA) دوباره  بحث‌های داغی را در مورد آزادی‌های مدنی و امنیت ملی در این کشور شعله‌ور کرده است. این برنامۀ نظارتی مورد اختلاف به سازمان‌های جاسوسی  امریکا اجازه می‌دهد تا بدون حکم قضایی نظارت الکترونیکی انجام دهند، این مسأله از گذشته‌های دور موضوع اصلی نگرانی‌ها در میان سازمان‌های آزادی مدنی بوده است. تصویب این قانون با 60  رأی موافق در برابر  34 رای مخالف، تأیید  آشکار از تنش مداوم بین ضرورت‌های امنیتی و آزادی‌های مدنی آمریکا است.

بخش 702 به سازمان‌های جاسوسی آمریکا اختیار می‌دهد که ارتباطات غیر آمریکایی‌ها خارج از قلمرو  این کشور، از جمله ارتباطات شامل شهروندان آمریکا با خارجی‌ها است، جمع‌آوری کنند. در واقع، این قانون  به سازمان‌های جاسوسی آمریکا  اجازه می‌دهد که ارتباطات بین افرادی که شهروندان آمریکایی و یا غیر امریکای  هستند را تعقیب  و معلومات آن‌ها را جمع‌آوری کنند، بدون توجه به اینکه آیا شهروند آمریکا هدف اصلی نظارت است یا خیر. این می‌تواند شامل تماس‌های تلفنی، ایمیل‌ها، پیام‌های متنی یا هر نوع دیگری از ارتباطات باشد.

نظارت گسترده، سوء استفاده، و نقض حریم خصوصی اصلاً چیزی جدید در امریکا نیست؛ در واقع، این عادت گذشته است. تصمیم به صدور مجوز جدید برای بخش 702 - شواهد آشکاری از تضعیف آزادی‌های شهروندان توسط دولت امریکا به خاطر آنچه آنها نگرانی امنیتی می‌گویند است. مدیر مرکز ملی مبارزه با تروریسم آمریکا در مقابل کمیته امنیت داخلی سنا گفت: «همان‌طور که با حوادث ماه گذشته ثابت شده است، وسعت تهدید تروریستی بسیار است و کشور ما باید اصول اصلی (مبارزه با تروریسم) را حفظ کند تا نظارت مداوم را تضمین نماید»  او به حملۀ حماس به اسرائیل  ارجاعات مکرری داد و به کنگره توصیه کرد «این قانون حیاتی را تجدید نظر کند».

بنابراین، بخش 702 به فراهم نمودن دلایل لازم برای هدف‌گیری گروه‌های خاص بر اساس دین، نژاد یا دیدگاه سیاسی،  بدون اینکه  به آزادی‌های فردی توجه کنند، به اقدامات خویش ادامه خواهد داد. فشار برای گسترش قدرت‌های نظارتی دولت در حالی افزایش پیدا کرده است که مقامات این کشور به تحقیق در مورد گروه‌های حامی فلسطین فراخوان داده‌اند. در حال حاضر در  ایالت ویرجینیا، لوي څارنوالی تحقیقی را در مورد فعالیت‌ها جهت جمع‌آوری کمک‌های مالی برای فلسطین، شامل ادعاهایی  حمایت از حماس را  آغاز کرده است. بی‌گمان، پشت تصویب مجدد فعاليت‌هاي این سازمان تلاش‌ها برای ساکت کردن اعتراض و سرکوب مخالفت‌ها به خصوص در مورد رویدادهای جاری در غزه وجود دارد. رأی منفی اخیر برای نشان دهندۀ نارضایتی رو به افزایش با دولت آمریکا و نقش آن در نسل کشی در غزه صادر شده است. دولت آمریکا نیاز دارد تا نظارت بی‌پایان دولتی را حفظ کند و آن را با هر قیمتی انجام دهد. این یک وسیله برای تسلیم کردن مسلمانان به قبول سیاست‌های امریکا و بخشی از جنگ مداوم آن با اسلام در جهان و این کشور است. به عنوان مسلمانان نمی‌توانیم اجازه دهیم این تدابیر شدید ما را نگران کنند و باید به گفتن سخنان حق و دفاع از دین خویش ادامه دهیم. این وعده الله متعال است که نور اسلام پیروز خواهد شد.

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّواْ عَن سَبِيلِ اللّهِ فَسَيُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ ] انفال : ۳۶[

ترجمه: به راستی کسانی که کافر شدند، اموالشان را برای بازداشتن (مردم) از راه الله خرج می کنند، پس به زودی همه را خرج می کنند، آنگاه (مایۀ) حسرت وپیشمانی بر آنان خواهد بود، سپس شکست می خورند، و (سرانجام) کسانی که کافر شدند، به سوی (آتش) جهنم رانده می شوند.

نوشته شده توسط هیثم ابن ثابت برای دفتر مطبوعات مرکزی

مترجم: ضمیر

ادامه مطلب...

حزب التحریر ولایۀ پاکستان؛ ما باید تقاضا کنیم که ارتش‌های ما خلافت را دوباره تأسیس نموده و به‌ خاطر غزه بسیج شوند!

ای مسلمانان پاکستان! ما باید خواهان این باشیم تا ارتشهای ما خلافت را دوباره تآسیس نموده و به‌خاطر غزه بسیج شوند. ما حتماً باید به هر افسر نظامی یادآور ‌شویم که همۀ ما از اجر بزرگی که منتظر آن مبارزی ‌است که حمایت مادی خود را به‌خاطر تأسیس دوبارۀ حاکمیت اسلام اعطاء می کند، آگاه هستیم. ما باید از سعد بن معاذ رضی الله عنه به آنها یادآور شویم که نصرت خویش را به پیامبر صلی الله علیه وسلم به ‌خاطر ایجاد حاکمیت اسلام در مدینه منوره اعطاء کرد. ما باید از جنازه حضرت سعد به آنها یادآور شویم.

پیامبر صلی الله علیه وسلم سبک بودن جسد حضرت سعد را در روز جنازه اش تشریح کرده و فرمودند: «ما يمنعه أن يخفَّ وقد هبط من الملائكة كذا وكذا لم يهبطوا قط قبل يومه قد حملوا معكم« "چیزی جسد او را سبک تر نساخت مگر اینکه به چنین و چنان مقدار ملائک فرود آمدند که قبلاً هرگز فرود نیامده بودند و با شما او را حمل کرد" (روایت شده در طبقات توسط ابن سعد). ما باید مژده‌های پیامبر صلی الله علیه وسلم را به آنها یادآور شویم که به مادر غم دیده حضرت سعد می داد: «ليرقأ (لينقطع) دمعك، ويذهب حزنك، فإن ابنك أول من ضحك الله له واهتز له العرش« " اشک هایت ایستاد خواهد شد و غم‌ات پایان خواهد یافت اگر بدانی که فرزند تو اولین کسی است که الله سبحانه و تعالی به او تبسم کرده و عرش‌اش به‌خاطر او به لرزه آمده است (روایت شده در الطبرانی)

#Khilafah_New_World_Order

خلافت _نظم _ نوین _جهانی

تهیه شده توسط دفتر مطبوعاتی حزب التحریر در ولایۀ پاکستان

مترجم : منیب تقوی

ادامه مطلب...

حزب‌التحریر تظاهراتی را علیه ورود مستقیم دو طیاره از تل آبیب به داکا در دو روز متوالی به عنوان بخشی از عادی سازی روابط دولت حسینه با دولت نامشروع یهودی سازمان‌دهی نمود.

حزبالتحریر ولایۀ بنگلادیش،   به تاریخ  2024/4/19 تظاهرات و راه‌پیمایی‌هایی را در مساجد محلات مختلف داکا و چیتاگونگ در روز جمعه  تحت عنوان "ورود مستقیم دو طیاره دولت نامشروع اسرائیل در داکا در دو روز متوالی، نقطۀ عطفی در عادی سازی روابط با دولت نامشروع یهود" - از این طریق، دولت حسینه برګ که  توسط آڼ خیانت خود به اسلام و مسلمانان را پوشانده بود، از بین برد".

سخنرانان در این تظاهرات در مانده‌گی  دولت  حسینه برای عادی سازی روابط با دولت نامشروع یهودی را آشکار نموده و گفتند: دولت حسینه که از خشنود ساختن آمریکا و ماندن در قدرت ناامید است، به صف حکام مسلمان عرب خائن می‌پیوندد، آنانی‌که توافقنامه ابراهیم را در واشنگتن دی‌سی در 15 سپتامبر 2020، با میانجی‌گری آمریکا امضاء کرده‌اند (و آنانی‌که منتظر امضاء) هستند. هنگامی‌که وحشی‌گری نهاد ملعون یهود بالای مسلمانان فلسطین وجدان جهانیان را آزار می‌دهد، زمانی‌که مسلمانان سراسر جهان خواستار اعزام نیروهای نظامی مسلمانان برای آزادسازی سرزمین مقدس فلسطین و مسجد‌الاقصی هستند، زمانی که دعایی مسلمانان از الله متعال در این ماه رمضان، آزادی فلسطین بود. دولت حسینه بی‌شرمانه برای عادی سازی روابط با دولت نامشروع اسرائیل بر اساس سیاست «راه حل دو دولت» آمریکا عجله کرد. دولت حسینه با دادن اجازه به فرود مخفیانۀ طیاره اسرائیلی مستقر در آمریکا در خاک این کشور بدون توجه به احساسات مردم، نقطۀ عطفی برای عادی سازی روابط با دولت نامشروع یهود قرار داد و راه خیانت به اسلام و امت اسلامی را انتخاب کرد.

سخنرانان در این راه‌پیمایی، سیاست فریب‌کارانۀ دولت حسینه در قبال مسلمانان فلسطین را افشا نموده و گفتند: حسینه حاکم منافقی است که با گریه‌هایش در مورد  مسلمانان فلسطین، مردم  این کشور را گمراه کرده است، در حالی‌که دولت او با یهودیان اشغال‌گر روابطی مختلف دارد. دولت او 75 نفر از نیروی دریایی بنگلادیش را تحت یک مأموریت حفظ صلح به لبنان فرستاد تا از دولت یهود در برابر حملات مجاهدین محافظت نماید. پیش از این، دولت او در اقدامی برای عادی‌سازی روابط با دولت نامشروع یهودی، عبارت «به جز اسرائیل» را از پاسپورت‌های بنگلادیش حذف کرد. این در حالیست که تا کنون جان 33000 مسلمان فلسطینی از جمله 25000 کودک و زن در نسل‌کشی «اسرائیل» از دست رفته است، دولت حسینه با اجازه فرود طیاره‌های "اسرائیلی" در خاک این کشور، خون بیشتری را با تیر خیانتش در قلب مسلمانان جاری کرده است.

﴿قَاتَلَهُمُ اللهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ

ترجمه: (الله نابودشان گرداند، پس چگونه فریب خورده‌اند؟) [منافقون : 4]

سخنرانان با یادآوری مسؤولیت مسلمانان در قبال آزادی سرزمین مقدس فلسطین، گفتند: امت اسلامی شاهد بوده است که چگونه بعد از نابودی خلافت در سال 1924 میلادی، یهودیان سرزمین مقدس فلسطین را به کمک استعمارگران کافر غربی ، در سکوت حکام مزدور سکولر تحمیل شده بر امت اسلامی، اشغال نمودند؛ هم‌چنان به وحشی‌گری مسلمانان فلسطینی  پی در پی  به این سرزمین مقدس و بی‌حرمتی مسجدالاقصی، قبلۀ اول مسلمانان، ادامه می‌دهند. بنابراین، تنها راه برای آزادی فلسطین، یک‌جا شدن با حزب‌التحریر در مبارزۀ سیاسی برای اقامۀ دوبارۀ خلافت و الهام بخشیدن به فرزندان ما که در اردو/ارتش خدمت می‌نمایند،  نصرت به حزب‌التحریر است. اقامۀ خلافتی که فلسطین را از طریق عملیات نظامی آزاد خواهد کرد، ان‌شاءالله.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه بنگلادیش

10 شوال 1445 هـ‌ق

جمعه 19 اپریل 2024م

مترجم: عبدالرحمن قاطع

ادامه مطلب...

لازمۀ هدایت قرآن تحریک ارتش کنانه بوده و قیادت رشیده‌ای که جهان به آن نیاز دارد تنها خلافت بر منهج نبوت است!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

جریدۀ "الاسبوع" در ویب‌سایت خود به تاریخ 6 اپریل 2024م قول شیخ ازهر را ذکر کرده که گفته است: «قهرمانان این چهره‌های سنگ‌دل که آن را در غزه می‌بینیم، رهبران، سیاسیون و نظامیانی هستند که دارای قلب‌های سخت اند؛ کسانی‌که الله سبحانه وتعالی رحم را به تمام معنی از دل‌شان بیرون کرده است. آن‌ها از ارتشی رهبری می‌کنند که با سلاح‌های مخرب و ویران‌گر ساخته شدۀ جدید اروپا و امریکا حمایت شده و با مردم غیر نظامی مقابل هستند. مردم غیر نظامی که نه جنگ را می‌دانند و نه هم این کشتارها را و از قبل هم سابقۀ خون‌ریزی را نداشتند. در همین سیاق، شیخ ازهر در جریان سخنرانی‌اش در محفل شب قدر که در مرکز"المناره" منعقد گردید، افزود: «بدون شک، این حوادث شدید ثابت می‌سازد که امروزه انسانیت از هر عصر و زمان دیگری نیاز به هدایت قرآن کریم و سائر کتب نازل‌شده دارند. امروزه واضح گردیده که جهان معاصر، قیادت رشیدۀ با حکمت را گم کرده و کورکورانه بدون درایت و حکمت به صورت لجام گسیخته و بدون کنترول به سوی گودال وحشتناک در حرکت است که تاریخ مثال آن را ندیده.»

شیخ ازهر به بیانیۀ میان‌خالی و بی‌اثر می‌پردازد که احساسات مردم را تحریک نموده، بدون این‌که قول و عملی را که الله سبحانه وتعالی واجب ولازم قرار داده است، واضح سازد و حتی سخنان آن شاید فکر و نظر مردم را از شدیدترین جنایتی‌که بالای اهل ما در غزه و از سوی کسانی‌که در کشتار اهل ما در غزه شرکت می‌کنند و بالای خون‌ها و اجساد شان می‌رقصند، دور ‌سازد.

پس سنگ‌دل تنها این قاتلین نیستند که بالای غزه بمباردمان نموده و اهلش را به قتل و متفرق و بی‌خانمان می‌سازند؛ بلکه هرکسی که اهل ما را در غزه محاصره نموده و آن‌ها را در برابر ارتش دشمن یعنی یهود غاصب بدون سلاح و بدون حمایت در سخت‌ترین شرایط و حالت گرسنگی و تشنگی، زخمی و مریضی تنها گذاشته و بسان لقمۀ نان گوارا آن‌ها را در برابر یهود قرار داده که به راحتی خورده شوند، چنین اشخاصی نیز سنگ‌دل هستند.

ای شیخ ازهر! سنگ‎‌دل کسانی هستند که می‌دانند که امریکا یهود را حمایت می‌کند؛ اما با وجود آن هم بر دوستی امریکا و اسرائیل و اجیران شان که غزه و اهل ما را به محاصره گرفتند، باقی می‌مانند. سنگ‌دل کسانی هستند که می‌دانند جز ارتش‌ها دیگر کسی نمی‌تواند که غزه را نصرت دهد؛ اما بازهم تنها با اظهار همدردی توخالی و با در خواست‌ از جامعۀ جهانی اکتفاء نموده و ارتش‌ها را برای ادای مسئولیت شان به آنچه الله سبحانه وتعالی بالای شان لازم و واجب قرار داده است و برای نصرت اهل ما در غزه و برای اقامۀ رهبری رشیده‌ای که دولت اسلامی است و امروزه جهان به آن نیاز دارد، فرا نمی‌خوانند. ای شیخ ازهر! این در حالی است که تو وجوب و حتمی بودن وجود این دولت را به خوبی می‌دانی!

یقیناً آزادسازی فلسطین و نصرت غزه با خطابه‌های توخالی و برگزاری محافل با کسانی‌که در قتل و کشتار و در محاصره نمودن اهل غزه شریک هستند و از قاتلین اهل غزه حمایت می‌کنند، به دست نیامده؛ بلکه آزادسازی فلسطین و نصرت اهل غزه با مفارقت دشمنان اهل غزه و مفارقت کسانی‌که از نصرت‌شان خودداری می‌کنند و در دعوت و فراخوانی برای تحریک ارتش‌ها برای ادای مسئولیت و وجیبۀ شرعی شان که الله سبحانه وتعالی واجب نموده است، به دست می آید. سرزمین مبارک فلسطین یک سرزمین خراجی است که ملک همۀ امت و ساکنین آن بوده، ساکنین آن که نباید به چشم ساکنین یک دولت بسان دولت یهود دیده شوند، بلکه باید به چشمِ دیده شوند که برادران ما هستند؛ برادرانی‌که ضرر و منفعت‌شان ضرر و منفعت ما و درد و غم شان درد و غم ما است. یقیناً نصرت و آزادسازی فلسطین به صورت کامل بر هرکدام از ارتش‌های امت مخصوصاً دولت‌های اطراف و هم‌جوار آن واجب بوده و بالای ارتش کنانه از همه واجب‌تر است.

لذا ما می‌گوئیم، ای شیخ ازهر! لازم است که خطاب و سخن تو متوجه ارتش‌ها به هدف تشویق حرکت کردن به سوی آزادسازی سرزمین مبارک فلسطین و نصرت اهل آن باشد. لازم است که سخنت برای از بین‌بردن حکام مزدور و خائن باشد که مانع بین ارتش‌ها و ادای این وجیبۀ شرعی شان می‌باشند.

بدون شک اگر حمایت حکام سرزمین‌های ما نمی‌بود، سلاح‌های امریکا و اروپا به رژیم یهود نمی‌رسید، اگر حکام سرزمین‌های ما می‌خواستند هواء را به روی رژیم یهود بند می‌ساختند و اگر می‌خواستند رژیم یهود را از ریشه بر می‌کندند؛ اما با تأسف که در حقیقت همین حکام هستند که پاسبانان واقعی و سپر محافظتی و کلاه آهنین رژیم یهود اند. خلع و برکناری این حکام یک ضرورت حتمی و یک واجب شرعی برای آزادسازی فلسطین و برای صدق گفتار کسی است که شعار آزادسازی فلسطین را از قاهره سر می‌دهد.

اما قیادت رشیده‌ای که تو شیخ از آن سخن می‌گوئی، به جز از زیر سایۀ اسلام و جز از زیر سایۀ دولت اسلامی یعنی خلافت راشده بر منهج نبوت به وجود نمی‌آید؛ خلافت راشده‌ای که واجب است تا تو اولین دعوت‌گر به سوی آن و برای برپائی آن باشی، در غیر آن هیچ دلیل و حجتی در نزد الله سبحانه وتعالی نداری؛ درحالی که همۀ مدعیان بر حق در نزد آن جمع می‌شوند.

ای شیخ ازهر! دعوت‌گر اقامۀ خلافت باش و فرزندان کنانه را اعم از رعیت و ارتش تشویق کن تا توجه شان به طرف سرزمین مبارک فلسطین به هدف آزادسازی و نصرت اهل آن و برای از بین بردن مرزها قرار گیرد و برای وحدت‌سازی امت از جدید باشد. شاید الله سبحانه به وسیلۀ شما راه‌های خیر را باز کند و به وساطت شما دولت اسلام به وجود آید که فرزندان امت اسلامی را نصرت داده و شریعت الله سبحانه وتعالی را حاکم نموده و سرزمین و مقدسات شان را تحکیم بخشد.

ای مخلصین ارتش کنانه! بدون شک که آزادسازی سرزمین فلسطین بر شما واجب بوده و الله سبحانه وتعالی از این خون‌هایی‌که ریخته می‌شود، حتماً از شما سوال می‌کند. پس شما خود را برای جواب آن آماده کنید و بدانید که بخشش حکام و جنت شان در دنیا در نزد الله سبحانه وتعالی دوزخ است و هرگز مقام‌ها، معاشات و ترفیعات این حکام شما را فایده‌ای نمی‌رساند. همۀ این موارد خاک و گرد پراکنده در هوا می‌شود که هیچ ارزش ندارد؛ بلکه گناهی است که عذاب الله سبحانه وتعالی را در پی دارد.

پس ای مخلصین ارتش کنانه! از این حکام و وعده و امتیازات شان بیزاری کنید و بار این حکام و مزدوری شان را از خود دور کنید و از این‌که دست شان را با خون برادران بی‌گناه ما رنگین می‌سازند، دور شوید؛ بلکه ناصر و سپر برادران خود از امت در برابر تاتار این زمان باشید! اگر شما با اسلام نباشید، پس چی کسی خواهد بود؟! و اگر شما اسلام را نصرت ندهید، چی کسی نصرت خواهد داد؟! پس شما سیرت و سنت انصار را دنبال کنید و دین خود را حمل کنید تا دین تان از جدید در منصۀ تطبیق قرار گیرد. شاید که الله سبحانه وتعالی به وسیلۀ شما فتح و پیروزی بیاورد و دولت اسلامی؛ دولت خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت به دستان شما تأسیس گردد!

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُون﴾َ [انفال: 24]

ترجمه: ای مؤمنان! فرمان الله را بپذيريد و دستور پيامبر او را قبول كنيد؛ هنگامی‌كه شما را به چيزی دعوت كند كه به شما زندگی (مادی و معنوی و دنيوی و اخروی) بخشد و بدانيد كه الله ميان انسان و دل او جدائی می‌اندازد (و می‌تواند انسان را از رسيدن به خواست‌ها و آرزوهای دل باز دارد و او را بميراند و نگذارد عمر طولانی داشته باشد كه مهم‌ترين آرزوی دل هر انسانی است) و بدانيد كه همگان در پيشگاه الله گرد آورده می‌شويد (و به حساب و كتاب‌تان رسيدگی می‌گردد).‏

برگرفته از شمارۀ 490 جریدۀ الرأیه

نویسنده: استاد سعید فضل_عضو دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایۀ مصر

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

آن‌چه را امت در از دست‌ دادن خلافت از دست داد!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

بزرگترین مصیبتی‌که مسلمانان به آن مبتلاء شدند، از دست دادن خلافت و از بین رفتن اقتدارشان، توقف عمل بر  مبنی کتاب الله و سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌باشد. مسلمانان زندگی اسلامی داشتند، سبک زندگی شان اسلامی بود، در همه شئون زندگی‌شان شریعت الله سبحانه وتعالی حکم‌فرما بود و بر اساس شریعت الله سبحانه و تعالی رهنمون شده و به آن مراجعه می‌نمودند. همان‌طور که الله سبحانه وتعالی در مورد شان می‌فرماید: ﴿كُنتُم خَيرَ أُمَّةٍ أُخرِجَت لِلنَّاسِ...؛ شما بهترین امتی هستید که به هدفت هدایت مردم آفریده شده اید... [آل‌عمران: 110] امر به معروف و نهی از منکر می‌کردند و رسالت اسلام را به سوی جهانیان حمل می‌نمودند.

پس از منهدم شدن دولت مسلمانان، توازن برهم خورد و به مدت یک قرن و بیشتر، معیارها زیر و رو شد و در این مدت امت بدون خلیفه مقتدری به سرمی‌برد که امورشان را به خیر و صلاح تنظیم و رعایت کند. مدت‌هاست که امت بدون امام می‌باشد؛ بدون سپری‌که از آن در برابر مکرها و دسیسه‌های شیطانی و همکاری فاجران محافظت کند. امت سپر و حصار محافظتی خود را از داست داده و هیولاهای وحشی سرمایه‌داری به آن حمله و  بدنش را به بدترین حالت چندین پارچه نمودند. احکام اسلام را از بین برده و احکام کفری را جای گزین آن نمودند. شرارت‌های خانه‌مان سوز سرمایه‌داری به جوامع مسلمان سرایت کرده است. پیوندهای و رابطه‌های پستی هم‌چون ملیت‌گرایی، وطن‌پرستی و منفعت‌طلبی شخصی، جایگزین پیوند و رابطۀ عقیدوی بین فرزندان امت اسلامی شده است... این بها و جریمه اجازه دادن به کنار رفتن شریعت الله از عرصۀ زندگی، نتیجه مراجعه‌ی مسلمانان به طاغوت، نظام‌ها و قوانین وضعی بود. آنان اوامر الله سبحانه وتعالی را کنار گذاشته، با تمام فروتنی و ذلت در برابر حکم غیر ما انزل الله از ترس و خشیت نسبت به حکام مزدور سر تسلیم فرود آورده و سکوت نمودند. در حالی‌که الله سبحانه وتعالی چنین می‌فرماید:

﴿فَلَا تَخشَوُاْ ٱلنَّاسَ وَٱخشَونِ وَلَا تَشتَرُواْ بِ‍َٔايَٰتِي ثَمَنٗا قَلِيلٗاۚ وَمَن لَّم يَحكُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلكَٰفِرُونَ [مائده: 44]

ترجمه: از مردم خشی (ترس توأم با حس عظمت) نداشته باشید از من خشی داشته باشید و آیات من را به بهای ناچیز معامله نکنید؛ کسانی‌که مطابق احکام نازلۀ الله حکم نکنند، کافرند.

مسلمانان غرور و حیثیت خود را از دست دادند... فلسطین، کوهای جولان، کشمیر، اندلس، ترکستان شرقی و غیره را از دست دادند... آن‌ها فرزندان خود را در جنگ‌های بی‌معنی برای خدمت به نفوذ غرب در کشمکش بالای ثروت مسلمانان از از دست دادند... ثروت هنگفتی را از دست دادند که غرب با همکاری حکام مزدورش آن را غارت نموده و با آن زیرساخت‌ها و صنایع خود را توسعه می‌دهد.

مسلمانان منبرهایی را از دست دادند که قبلاً حقایق را بیان می‌داشتند، نقص‌ها و خلل‌ها را معالجه و مرتکبین را محاسبه و مورد بازخواست قرار می‌دادند... کشاورزی و صنعت را از دست دادند... تصمیم‌گیری خود را از دست داده و بجای آنان غرب و مهره‌های آن از طریق حکام مزدور تصمیم‌گیری می‌کنند. بدین ترتیب هیبت و حیثیت امت چندمیلیاردی از بین رفته و بسان تفاله سیلاب شدند: شکست‌های پیاپی، ناامیدی‌های باهم پیوسته، مصیبت‌ها و فجایع در پی فجایع و این حکام دولت‌های کوچک مضر، که هیچ تحرکی از خود نشان نداده و هم‌وچنان به مسیر ذلت و خواری و به عشق ورزیدن به مزدوری برای دشمنان الله و رسولش، ادامه دادند.

 اکنون امت اسلامی در آرزوی پیروزی، مشتاق طعم آن، مشتهی نوشیدنی شراب عزت، تشنه و مشتاق نصرت است. در حالی‌که بعید اندر بعید است که امور و وضعیت این امت بدون اقامه‌ دولت خلافت نظم گیرد؛ دولتی‌که زندگی بر اساس ما انزل الله را از سر می‌گیرد تا این‌که الله سبحانه وتعالی راضی شده و نصرتش را سرازیر نماید. البته (سنت الله سبحانه وتعالی طوری است که ) نصرت خودش به سراغ امت نمی‌آید؛ مگر این‌که امت به دنبال آن رود. چنان‌چه الله سبحانه وتعالی چنین می‌فرماید:

﴿إِن تَنصُرُواْ ٱللَّهَ يَنصُركُم وَيُثَبِّت أَقدَامَكُم [محمد: 7]

ترجمه: اگر(دین) الله را یاری کنید او شما را نیز یاری کرده و گام‌های تان را استوار می‌گرداند.

ای مسلمانان! مسیر خود را تقویت کرده، متحد شوید و به سوی خیر دنیا و آخرت و به سوی ﴿نَصرٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَتحٞ قَرِيبٞۗ وَبَشِّرِ ٱلمُؤمِنِينَ...؛ پیروزی‌ای از جانب الله و فتحی نزدیک است و به مؤمنان مژده ده... [صف: 13] بشتابید! بدانید که رسول الله صلی الله علیه وسلم به بازگشت خلافت بشارت داده و الله سبحانه وتعالی برای مؤمنین وعدۀ نصرت، تمکین دین و غالب شدن بر دشمنان شان را داده. پس ای مسلمانان! در طریقۀ اقامه خلافت روان بوده، به وعده الله یقین داشته و با بشارت رسول الله صلی الله علیه وسلم خوشبین بوده و امید کامل داشته باشید! بلی، رسول الله صلی الله علیه وسلم چنین می‌فرماید:

«ثم تكون خلافة على منهاج النبوة»

ترجمه: سپس خلافت بر منهج نبوت خواهد بود.

برگرفته از شماره 450-451-452 مجله الوعی - رجب – شعبان – رمضان 1445هـ.ق./شباط – آذار – نيسان 2024م

نویسنده: محمد الرحبی- اليمن

مترجم: محمد علی مطمئن

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه