چهارشنبه, ۰۲ صَفر ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۸/۰۷م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

انقلاب‌ها در خصوص آزاد سازی قدس بدون یک راهکار درست بی‌نتیجه بوده و بر علماء به عنوان وارثین پیامبران واجب است که امت را به جهاد درین راستا فرا خوانند

  • نشر شده در مالیزیا

(ترجمه)

بیش از صدها تن از علمای مسلمان از سی کشور، در کنفرانس جهانی میز­گرد علمای اسلامی در پتراجایا در مالیزیا گرد آمده و در مورد وضعیت قدس پس از اعلام دونالد­ترامپ در خصوص به‌رسمیت شناختن آن به عنوان پایتخت دولت یهود، بحث و گفتگو نمودند. این کنفرانس که با پیوستن به جشنواره‌ای تحت عنوان "اقصای من"، در ۲۸-۲۷ جنوری ۲۰۱۸م راه اندازی شده بود، به طور مشترک توسط بنیاد "اقصای من"، با همکاری ادارۀ توسعه اسلامی مالیزیا(JAKIM)، اتحادیۀ علمای فلسطین و اتحادیۀ جهانی علمای مسلمان برگزار گردید.

 در پایان این کنفرانس به تعداد ۱۴ قطعنامه صادر گردید که از جمله، ۲ قطعنامه، شماره‌های ۱۳ و ۱۴ آن در خصوص آزادی قدس هم‌خوانی داشت. اما متأسفانه این ۲ قطعنامه هم حتی با امضای کمیته علماء به منظور بالا بردن سطح آگاهی مسلمانان در راستای آزادی قدس، از هیچ ارزشی برخوردار نبوده و­ هیچ دردی را درمان نکرد. اما امر بسا مسخره این بود که هیچ یکی از این قطعنامه­ها از حکام و ارتش‌های سرزمین­های اسلامی نخواست تا علیه کیان نامشروع یهود، جهاد فی سبیل الله راه اندازی شود.

ای امت معزز! آیا شما این را درک نمی‌کنید که قدس برای نخستین بار توسط حضرت عمر رضی الله عنه با زوری شمشیر(جهاد) آزاد گردید؟ آیا شما از این‌که قدس در جنگ‌های صلیبی‌ توسط صلاح الدین ایوبی آزاد گردید، بی‌خبرید؟ اکنون حقیقت این ا‌ست که قدس از ما به زور گرفته شده و توسط ارتش مجهز یهود نیز به زور اداره می‌شود. ای امت حضرت محمد صلی الله علیه وسلم و وارثین واقعی پیامبران علیه الصلات والسلام، آیا آزادی قدس وابسته به جهاد نیست؟! آیا در میان شما کسی نیست که این را درک کند که یهود به هیچ زبانی نمی‌فهمد مگر به زبان جنگ؟ آیا در میان شما کسی نیست که شجاعانه لفظی جهاد فی سبیل الله را به زبان خود در آورد؟

ای امت معزز! شما کسانی نباشید که تنها درک راه‌حلی واقعی در خصوص قدس را داشته باشید وبس، بلکه شما باید این جرئت را داشته باشید که حقیقت را در هرجا و در هر حالتی بازگو کنید. سوگند به الله سبحانه و­تعالی که قدس و فلسطین تنها و­ تنها با برگزاری جشنواره‌ها و کنفرانس‌ها آزاد نمی‌شوند. هزاران کنفرانس برای آزادی قدس دایر گردید ولی هنوزهم قدس در چنگ یهود است. هزاران راه‌حل برای آزادی قدس دریافت گردید، باز­هم به یأس و ناامیدی منتهی گردید. قبل از این‌که شما این را درک کنید که یگانه راه‌حل در زمینۀ آزادی قدس جهاد فی سبیل الله است، چقدر کنفرانس‌ها و راه‌حل‌های دیگر اتخاذ می‌کنید؟ علمایی که وارثین حقیقی پیامبران علیه الصلوات والسلام هستند، باید برای آزادی قدس از منظر عمر بن خطاب رضی الله عنه و صلاح الدین ایوبی رحمه الله به این قضیه نگاه کنند؛ تا باشد که به اذن الله سبحانه و­تعالی از‌ این حالت نجات یابد.

حزب‌التحریر از تذکر جهاد برای آزادی قدس و فلسطین هیچگاه در برابر حاکمان، ارتش سرزمین‌های اسلامی و تمام مسلمانان جهان خاموشی اختیار نخواهد کرد؛ زیرا حقیقت این است که یگانه راه در خصوص آزادی قدس و فلسطین، راه‌اندازی جهاد فی سبیل الله و انسجام نیرو‌های اسلامی به سوی این سرزمین مبارک می‌باشد. حزب‌التحریر هیچ‌گاهی مبارزه برای تأسیس خلافت راشده بر منهج نبوت را که وقوع آن نزدیک است، توقف نخواهد داد؛ چون این تنها خلافت اسلامی است که می‌تواند نیرو‌های اسلامی را برای آزادی قدس و فلسطین منسجم نماید.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-مالیزیا

ادامه مطلب...

تحقیق بی‌بی‌سی: ۷۰ درصد افغانستان در معرض تهدید طالبان قرار دارد

یک تحقیق بی‌بی‌سی دریافته است؛ طالبانی‌که نیروهای مورد حمایت امریکا ملیاردها دالر صرف شکست دادن‌شان کرده، اکنون به طور علنی در ۷۰ درصد از خاک افغانستان فعال هستند. ماه‌ها تحقیق در سراسر افغانستان نشان می‌دهد که پس از خروج نیروهای خارجی در سال ۲۰۱۴م مناطق بیشتری در معرض تهدید و یا در کنترول طالبان قرار گرفته است. دولت افغانستان این گزارش را بی‌اهمیت انگاشته و می‌گوید که بیشتر مناطق در کنترول دولت است. اما در حملات اخیر طالبان و گروه موسوم به دولت اسلامی(داعش) در کابل و مناطق دیگر افغانستان، شمار زیادی از افراد کشته شده‌اند. پاسخ مقام‌های افغان و دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری امریکا به این حملات، رد کردن گفت‌وگو با طالبان بود. سال گذشته آقای ترامپ اعلام کرد که نظامیان امریکایی برای زمان نامحدودی در این کشور باقی خواهند ماند.

شبکه‌ای از گزارشگران بی‌بی‌سی در سراسر افغانستان با بیش از ۱۲۰۰ تن از منابع محلی در هر کدام از ۳۹۹ ولسوالی این کشور حرف زدند تا تصویری همه‌جانبه از حملات شورشیان در همین دورۀ زمانی به دست آورند. این گفت‌وگوها یا به صورت تلیفونی و یا حضوری انجام شده است و همه اطلاعات به دست‌آمده دست‌کم با دو و در بیشتر موارد حتی تا شش منبع دیگر هم بازبینی شده است. در برخی موارد گزارشگران بی‌بی‌سی به ایستگاه‌های محلی که از آن‌جا افراد به مناطق دورافتاده سفر می‌کنند، رفتند تا اطلاعات دربارۀ وضعیت را دوباره با آن‌ها چک کنند. نتیجۀ این گزارش تحقیقی نشان می‌دهد که حدود ۱۵ میلیون تن؛ یعنی نصف نفوس افغانستان، در مناطقی زندگی می‌کنند که یا در کنترول طالبان قرار دارند و یا به صورت علنی در آن مناطق حضور دارند و به طور مرتب مورد حمله آن‌ها قرار می‌گیرند.

مطالعه بی‌بی‌سی نشان می‌دهد که طالبان حالا ۱۴ ولسوالی افغانستان(چهار درصد از خاک افغانستان) را در کنترول کامل خود دارند؛ هم‌چنین در ۲۵۳ ولسوالی دیگر(۶۶ درصد از افغانستان) حضور فعال و علنی دارند. این میزان از قدرت طالبان به طور چشم‌گیری بالاتر از آن‌چه است که قبلاً دربارۀ قدرت طالبان تخمین زده می‌شد. در مناطقی‌که در آن طالبان حضور فعال و علنی دارند، شورشیان حملات زیادی علیه مواضع نیروهای دولتی انجام می‌دهند؛ از حملات گروهی بر پایگاه‌های ارتش گرفته تا حملات پراگنده و انفرادی و کمین‌ها علیه کاروان‌های ارتش و پاسگاه‌های پولیس. (منبع: بی بی سی)

امریکا و هم‌پیمانانان‌شان سال‌هاست تلاش می‌کنند تا تصویر حقیقی طالبان را با سیطرۀ آنان برافغانستان کتمان کنند؛ اما حملات مکرر طالبان بر مرکز افغانستان یک‌بار دیگر تأکید براین دارند که امریکا سیطره و کنترول خود را در افغانستان از دست داده است.

عثمان طه

ادامه مطلب...

تنها خلافت اسلامی، کشمیر را از حالت فعلی‌اش نجات می‌دهد

  • نشر شده در پاکستان

مسلمانان کشمیر آزادسازی این سرزمین را از طریق جهاد مقدس توسط نیروی‌های مسلح پاکستان انتظار دارند

(ترجمه)

مسلمانان پاکستان در حال حاضر از این حقیقت آگاه شده‌اند که، آزا‌د‌سازی کشمیر اشغالی از طریق قطعه‌نامه‌هایی به اصطلاح بین‌المللی و جامعۀ جهانی امکان پذیر نیست. تجربۀ هفتاد سال گذشته به وضوح نشان داده است که سازمان ملل متحد از طریق شورای امنیت ابزاری برای قدرت‌های استعمارگر جهانی بیش نیست.

قطعه‌نامه‌های سازمان ملل بر اساس عدالت استوار نیستند؛ بلکه این قطعه‌نامه‌ها به منظور تأمین منافع استعمارگران به کار برده می‌شوند. با این حال، و با وجود درک این واقعیت، حکام پاکستان پیوسته و بی‌باکانه در مقابل سازمان ملل متحد و نفوذ اصلی امریکا گردن نهاده و از آن‌ها پذیرایی می‌کنند و در دوستی با آنان از یکدیگر سبقت می‌جویند.

پیش از این، هنگامی‌که از حکام پاکستان خواسته شد تا نیرو‌‌های‌شان را برای آزاد‌سازی کشمیر اشغالی بسیج نمایند؛ در عوض، حکام مذکور به آزار و اذیت، تعقیب و دستگیری کسانی‌که برای این امر از این حاکمان تقاضا کرده بودند، پرداختند. نوید بت سخنگوی رسمی حزب‌التحریر-ولایه پاکستان، پس از سال‌ها دعوت از حکام پاکستان به این امر، از جمله کسانی است که توسط همین حکام ربوده شده و تا اکنون خبری از وی نیست. نوید بت کسی است که در تاریخ ۱۵مارچ ۲۰۰۶م طی نامه‌ای نوشت: «تنها راه‌حل در مسئلۀ کشمیر این است که جهاد تحت قیادت یک خلیفه صورت گیرد تا از شر این حکام خائن رهایی یابیم. تاریخ هزار سالۀ شبه قارۀ هند بر این حقیقت گواه است که هندو‌های مشرک تنها با صدا‌های بمب و راکت جواب شان را دریافت می‌کنند؛ نه با کلماتی که از دهن خارج می‌شود.»

بر هر اهل بصیرت و غیر آن هویداست که؛ آزاد‌سازی کشمیر اشغالی بدون راه‌اندازی جهاد توسط نیرو‌های مسلح پاکستان امر مهال است؛ زیرا، این مسئله بر تمام امت اسلامی اهمیت فوق العاده‌ای دارد و با این حال، مسلمانان کشمیر اشغالی پیوسته در این زمینه قربانی می‌دهند‌. بدین معنی که آن‌ها در مقابل حملات وحشیانه هندو‌های مشرک استاده‌گی می‌کنند و هرگز بردگی و ذلت را در مقابل هندو‌ها نمی‌پذیرند و در عین حال، توقع روزی را دارند که نیرو‌های مسلح پاکستان با الگو برداری و پیروی از محمد بن قسیم به کمک آن‌ها شتافته و بسیج شوند.

با این وجود، رهبری سیاسی و نظامی پاکستان نیرو‌های مسلح مسلمان‌اش را برای آزاد‌سازی کشمیر اشغالی بسیج نمی‌کند؛ برعکس، در خصوص فرستادن آن‌‌ها بر هر گوشه و اکناف جهان برای تأمین منافع قدرت‌های استعماری درنگ نمی‌کند. نمونه‌ای چنین برخورد‌های خائنانه و احمقانه، مرگ یکی از عساکر پاکستانی است که بتاریخ ۲۷ جنوری ۲۰۱۸م در خدمت به سازمان ملل در "کانگو" جانش را از دست داد. تا اکنون  ۱۵۳ تن از پرسونل نیرو‌های مسلح ما از جمله ۲۳ افسر، جان‌های شان را در خدمت به سازمان ملل از دست داده‌اند. در همین حال، شش‌ هزار تن از سربازان و افسران ما در گوشه و اکناف مختلف جهان برای انجام مأموریت سازمان ملل به سر می‌برند. اما چرا این نیرو‌ها برای آزاد‌سازی کشمیر اشغالی فرستاده نمی‌شوند؛ در حالی‌که این‌ها همه در مناطق دور افتاده برای تأمین منافع امریکا و نهاد‌‌های استعمارگر آن به سر می‌برند؟ پاسخ این سؤال روشن است؛ چون حکام پاکستان اصلاً بر اسلام و مسلمین علاقه‌ای ندارند؛ بلکه تمام هم و غم شان را در دوستی با کفار و رهبران آن‌ها، امریکا، خلاصه کرده‌اند و از وفاداری به امریکا دست بردار نیستند.

روی این ملحوظ، حزب‌التحریر-ولایه پاکستان از مسلمانان این سرزمین می‌خواهد تا هرچه زود‌تر با پایان دادن به حاکمیت طاغوتی حاکمان شان و با تأسیس خلافت اسلامی بر منهج نبوت، کشمیر را از این بن‌بست نجات دهند. زیرا، این تنها خلافت است که نیرو‌های مسلح مسلمان پاکستان را برای آزاد‌سازی قدس می‌تواند بسیج نماید، چنان‌چه که این امر با این فرمودۀ الله سبحانه وتعالی دقیقاً مطابقت می‌کند که می‌فرماید:

﴿فَمَنِ اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ﴾

[بقره: ۱۹۴]

ترجمه: (و بطور کلی) کسی‌که بر شما تجاوز می‌کند؛ همانند وی بر او تجاوز و تعدی کنید.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

در پس عملیات "شاخۀ زیتون" ترکیه در شمال سوریه، چه چیز نهفته است؟

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

پس از عملیات "سپر فرات" و کوتاهی اردوغان در حق حلب، که تسهیلات تسلط نظام بشار را به آن فراهم کرد، شاهد آرام گرفتن نسبی اقدامات اردوغان در سوریه بودیم. ولی از شنبه مورخ ۲۰ جنوری ۲۰۱۸م مجدداً عملیاتی را تحت نام "غصن زیتون(شاخۀ زیتون)" به شهر "عفرین" با توپخانه و حملات هوایی به راه انداخت. چنان‏چه در اعلامیه‏ای که رئیس ستاد ارتش ترکیه به روز یک‏شنبه به نشر رسانده بود، آمده است: «عملیات شاخۀ زیتون، که دیروز شنبه آغاز یافت، با طرحی‌که در نظر گرفته شده است، هم‏چنان ادامه خواهد داشت.» (منبع: تُرک پرس، مؤرخ ۲۱ جنوری ۲۰۱۸م) در پس عملیات شاخۀ زیتون که اکنون نیز جریان دارد، چه چیز نهفته است؟ الله سبحانه وتعالی خیرتان دهد.

پاسخ:

پیش از آن‏که به تحلیل آن‏چه جریان دارد، بپردازیم، باید به یک امر مهم توجه کنیم و سیاست کنونی ترکیه نیز به محور آن می‏چرخد، که در روشنائی آن، عملیات، رفتار و تصریحات اردوغان را می‏توان درک نمود و آن این‏که اردوغان به‏شکل واضحی طرف‏دار امریکاست و انتظار دارد با این خوش‌خدمتی‌هایش، امریکا از بقای حکومت‌اش حمایت کند؛ چنان‏چه وی را به قدرت رساند. دلیل آن‏هم آن‏چه است که روزنامۀ صباح، طرف‏دار دولت ترکیه، به‏تاریخ ۱۸ اپریل ۲۰۱۷م به نشر رسانده بود: «شب گذشته رئیس جمهور امریکا در تماسی تلیفونی همراه اردوغان، همتای ترکی خود، نتایج همه‏پرسی اصلاحات قانون اساسی و نظام ریاستی ۱۶ اپریل را تبریک گفته و افزود که وی شخصاً این همه‏پرسی را از نزدیک تعقیب نموده و اردوغان به خوبی توانسته از پس این کار بر آید و برای اردوغان گفت: من به دوستی دو طرفۀ‌مان اهمیت زیادی قائل شده و کارهای زیادی است که باید باهم انجام دهیم.»

به این ترتیب سیاست کنونی اردوغان در سوریه همکاری برای تطبیق طرح‏های امریکاست چنان‏چه می‏خواهد پایه‏های نظامرا تحکیم بخشیده و بر گروه‌های مخالف بشار فشار آورد تا از مناطقی‏که به بشار حیاتی است، عقب‌نشیننی کنند. دیری نمی‏گذرد که اردوغان مخالفان بشار اسد را در حلب با صحنه‌سازی و تزویر قضایاء، توانست که مخالفان را مجاب کند؛ به‏جای این‏که در مناطق خویش به‏منظور جلوگیری از ورود نظام در آن بجنگند، و وقتی‏که رژیم بشار متوجه حلب بود و تمام تمرکزش را برای هجوم‌آوری به آن شهر مبذول کرده بود، از این مناطق عقب‌نشینی کنند و به این ترتیب اردوغان به رژیم قدرت بخشید تا حلب ‏را به تسخیر خود در آورد. این‌همه به خاطر نبرد "سپر فرات" بود. باید دانست که نبرد "سپر فرات" با اشارۀ امریکا آغاز شد.

ترکیه در سال ۲۰۱۶م به اشارۀ امریکا در منطقۀ طرابلس داخل شد؛ چنان‏چه "جوزف بایدن" معاون رئیس جمهور پیشین امریکا به انقره سفر نموده و از یگان‌های مدافع خلق(Y P G) خواست تا در برابر نیروهای ترکی که تحت نام "سپر فرات" می‏جنگند، عقب‌نشینی نمایند. ما در پاسخ به سوال تاریخی ۲۵ سپتمبر ۲۰۱۶م گفته بودیم: «به‏خاطر این‏که امریکا در نقشه‏ای که به حلب دارد، نیاز است تا مجدداً این شهر محاصره گردد و در دو محور امریکا تلاش نمود که محاصره را به آن برگرداند؛ اول: داخل کردن ارتش ترکیه به شمال سوریه و ابتداء ترکیه به نام درع فرات(سپر فرات) به طرابلس داخل شده و انقلابیون طرف‏دار خویش را برای مبارزه با داعش از جنوب حلب فراخواند؛ یعنی تضعیف جبهات واقعی جنگ در حلب و تشکیل جبهات جدید برای جنگ داخلی و این‌که انقلابیون را از جبهۀ جنگ اصلی، که حلب است، دور نگهدارد. ...»

و به این ترتیب اردوغان گروه‏های طرف‏دار خویش را عقب‌نشینی داد تا در منطقه "الباب" بجنگند و به استثنای اندکی از مؤمنان، حلب تقریباً از مقاومت خالی گردیده و اکثر گروه‌ها با ندای اردوغان تحت نام "سپر فرات" لبیک گفته و از حلب خارج شدند، و اردوغان باز هم این خیانت را تکرار می‏کند. این اقدامات هنوز هم پابرجاست و آخرین بار-نه برای بار آخر- نظام سوریه را قادر ساخت تا به مناطق مهمی از ادلب تسلط یابد؛ چون گروه‌های انقلابی‏ای‏ که تحت اوامر ترکیه قرار دارند، محل اصلی نبرد ادلب-جایی‌که نظام در هماهنگی با امریکا با تمام توان در حال پیشروی است- را به فراموشی سپرده و تمرکزشان را به عفرین نموده اند. امریکا به ترکیه بهانه داد که گویا به‏خاطر منع تجهیز نیروهای جدید طرف‏دار امریکا، روابط ترکیه و امریکا، به تیره‏گی گرائیده است.

باید توجه داشت که امریکا از طریق ترکیه به سوریه وارد شد و تنظیم‏های مزدور خود از جمله یگان‏های مدافع خلق متشکل از اکثریت نیروهای دموکراتیک سوریه- را از طریق میدان هوایی انجرلیک مسلح نمود. این چنین است که اردوغان سناریوی "سپر فرات" که توسط آن تسهیلات ورود نظام به حلب را فراهم کرد، تکرار می‏کند و هم‏چنان توسط صحنه‌سازی "شاخۀ زیتون" می‏خواهد موانع سر راه ورود نظام به ادلب را بردارد؛ چون دقیقاً نظام سوریه وقتی به‏طرف ادلب روان بوده و به دروازه‌های فرودگاه "ابوضهور" رسیده بود که اردوغان جنگ را به عفرین سمت و سو داد و در حدود ۲۵ هزار تن از مخالفان نظام نیز ترکیه را در این جنگ همراهی می‏کنند. چنان‏چه "یاسر عبدالرحیم" یکی از رهبران گروه "فیلق الشام" تأکید داشت: «در حدود ۲۵ هزار تن از جنگ‏جویان "ارتش آزاد سوریه" در عملیات عفرین سوریه شرکت ورزیدند. (منبع: روسیه امروز ۲۳ جنوری ۲۰۱۸م)

این عملیات با اطلاع و توافق امریکا صورت گرفته است، چنان‏چه مولود چاووش اوغلو وزیر خارجه ترکیه تصریح نمود: «بحران سوریه و مسئلۀ یگان‌های مدافع مرزی را در شام دوشنبه ۱۵ جنوری ۲۰۱۸م در کانادا، همراه جیمز ماتیس وزیر دفاع امریکا به بحث گرفته و تذکر داد که در حاشیه "جلسۀ بین‌المللی وزراء در مورد امنیت و ثبات شبه‌جزیره کره" در ونکوور کانادا، شام سه شنبه ۱۶ جنوری ۲۰۱۸م همراه تیلرسون وزیر خارجه امریکا نشست داشته است. چاووش اوغلو افزود: «وزیر دفاع امریکا از ما خواسته است، اخباری را که در خصوص ایجاد اردوی جدید در شمال سوریه به نشر می‏رسد، باور نکرده و تأکید نموده است که وی شخصاَ اوضاع را تعقیب نموده و همراه ما در این خصوص در تماس خواهد بود.» (منبع: خبرگزاری آناتولی تاریخ ۱۷ جنوری ۲۰۱۸م)

از تصریحاتی‏که در دو روز گذشته از سوی امریکا صورت گرفته دانسته می‏شود که شاخۀ زیتون، موضوع عفرین و تحرکات اردوی ترکیه و لشکر آزاد سوریه همه به رضایت کامل امریکا و روسیه که اصلاً خود روسیه نیز به همکاری امریکا وارد سوریه شد، صورت گرفته است و دلیل آن‏هم تصریحات ذیل می‏باشد:

بر اساس گزارش‏های الجزیره: «جمعۀ گذشته حملات نظامی ترکیه در مراحل ابتدایی با بمباردمان شدید در مناطقی معین از عفرین با سرعت رو به افزایشی آغاز یافت. این حملات که با عقب‌نشینی نیروهای نظامی روسیه از عفرین و اطراف آن هم زمان بود، نورالدین جانیکلی وزیر دفاع ترکیه از آن به عنوان "آغاز حملۀ واقعی" یاد نمود.» شبکۀ تلویزیونی عربی جدید از منبع آگاه تُرکی نقل کرد که: «پیشنهاد دیگری بر تسلط یافتن به شهر در مقابل توافق بین انقره و مسکو به نحوه اداره کردن آن صورت گرفته است. دولت ترکیه بازسازی مناطق زیادی را از درع فرات و مؤفق شدن کنفرانس سوچی را به شکلی‌که بالای مخالفان فشار آورد تا در آن حضور یابند، به‏دوش گرفته است؛ در حالی‏که روسیه اصرار دارد تا پس از تسلط یافتن به شهر، این شهر به دولت سوریه واگذار گردیده و هیچ‏گونه نیروی مخالفین در آن باقی نماند. علاوه بر آن، به نظام سوریه اجازه داده شود تا در ولایت ادلب بیشتر پیشروی کند.»

در عین حال، نورالدین جانیکلی وزیر دفاع ترکیه روز گذشته در مصاحبۀ تلویزیونی تأکید کرد که: «می‏دانیم که روسیه به شکل زیادی نظام را حمایت می‏کند.» اما راجع به انتظارهایی که ترکیه از عملیات دارد، منبع آگاه ترکی به عربی جدید گفت: «انتظار می‏رود که حداقل این عملیات پنج الی شش ماه را دربر گیرد.» وی هم‏چنان اشاره نموده گفت: «راه های دیپلوماتیک همراه واشنگتن قطع نشده است.» (منبع‌: ‌العربی الجدید، ۲۰ جنوری ۲۰۱۸م)

در اعلامیه‏ای وزارت خارجه روسیه گفت: «در ۲۰ جنوری نیروهای نظامی ترکیه به عفرین شمال غرب سوریه حمله نمودند. مسکو راجع به این معلومات نگران است، با توجه به این‏که از نزدیک تعقیب می‏کند.» این وزارت‏خانه اضافه نمود که: «بر اساس حفظ تمامیت ارضی کشور و احترام به حاکمیت آن، روسیه هنوز هم خود را به موضع گذشته خویش که تلاش برای یافتن راه‏حل در کشمکش سوریه بود، پای‌بند می‏داند.»  (منبع: روداو، ۲۰ جنوری ۲۰۱۸م)

امریکا می‏خواهد که عملیات نظامی ترکیه در زمان و محدودۀ معین بوده و تشویق به خویشتن‏داری و حفظ زنده‏گی غیر نظامیان نمود. هدر ناورت سخنگوی وزارت خارجه امریکا گفت: «ما ترکیه را به خویشتن‏داری، تضمین محدودیت زمانی و جغرافیایی عملیات و حرص به عدم زیان زدن به غیر نظامیان، تشویق می‏کنیم.» جیمز ماتیس وزیر دفاع امریکا بر این تأکید داشت که: «ترکیه پیش از حمله به عفرین به ما اطلاع داده و اشاره نمود که راجع به تحولات اوضاع سوریه همراه ترکیه در تماس است.» هدر ناورت هم‏چنان افزود: «سرگی لاوروف وزیر خارجه روسیه همراه همتای امریکایی خویش ریکس تیلرسون اجراآتی را که به هدف اطمینان از ثبات در شمال کشور است،‌ با هم به بحث گرفتند.» وزیر خارجه ترکیه همراه همتای امریکایی خویش در رابطه به این عملیات نظامی بحث نمودند؛ مگر از آن‏چه که بین این دو تن تبادله شده، چیزی در دست نیست. (منبع: بی بی سی عربی، ۲۲ جنوری ۲۰۱۸م)

ریکس تیلرسون وزیر خارجه امریکا گفت: «کشورش امیدوار است با همکاری برای پاسخ‏گویی به نیازمندی‌های امنیتی انقره، در شمال غرب سوریه منطقۀ امن ایجاد کند.» جنرال جوزف واتل فرمانده ستاد مرکزی ارتش امریکا تأکید کرد کهترکیه از عملیات عفرین کشورش را به‏جریان قرار داده و اشاره نمود که این شهر در محدودۀ عملیات نظامی امریکا قرار ندارد. و وزارت دفاع امریکا، با در نظر داشت درک نگرانی‏های امنیتی ترکیه در منطقه، آن کشور را به عدم افزایش تنش فرا خواند. (منبع: روسیه امروز، ۲۳ جنوری ۲۰۱۸م)

فرمانده ستاد مرکزی ارتش امریکا نیز گفته است که ترکیه ایشان را از عملیات نظامی شهر عفرین سوریه مطلع نموده و در عین حال تأکید بر این نمود ‏که این شهر در محدودۀ عملیات نظامی امریکا قرار ندارد. وی که در کنفرانس مطبوعاتی سخن می‏راند افزود: «کشورش توجه خاصی به منطقه عملیات ترکیه ندارد.» (منبع: قدس،۲۱ جنوری ۲۰۱۸م)

ریکس تیلرسون وزیر خارجه امریکا گفت: «کشور‏ش امیدوار است، به منظور پاسخ‏گویی به نیازمندی‌های امنیتی ترکیه همراه این کشور به‏خاطر ایجاد منطقۀ امن در شمال غربی سوریه کار کند.» این اظهارات را که در روز سوم عملیات "شاخۀ زیتون"-عملیاتی‏که نیروهای مسلح ترکیه و ارتش آزاد سوریه در منطقه عفرین سوریه به راه انداخته اند- ایراد نمود، افزود: «همراه یک‏تعداد از مقامات ترکی و برخی نیروهایی‌که در میدان جنگ می‌رزمند، به چگونگی آرام گرفتن اوضاع و پاسخ‏گوئی به نگرانی‌های مشروع امنیتی انقره بحث کردیم.» (منبع: تُرک پرس، ۲۳ جنوری ۲۰۱۸م)

راجع به اظهارات ریکس تیلرسون وزیر خارجه امریکا در مورد اعلام قصد کشورش برای تشکیل ارتش ۳۰ هزار نفری که وظیفۀ نگهبانی مرزی را به‏دوش داشته باشند، که خشم انقره را نیز بر انگیخته بود، تیلرسون را واداشت تا در متن هواپیمای حکومتی امریکا تبصره‌ای در این مورد داشته باشد؛ چنان‏چه به خبرنگاران گفت: «کشورش قصد ایجاد هیچ‏گونه نیروی مرزی با سوریه را ندارد.» به اساس گزارش آناتولی وی اضافه نموده گفت: «کشورش راجع به اخباری‌که خبرگزاری‌ها در رابطه به موضوع تصمیم ایالات متحده امریکا به ایجاد تشکیل نیروی امنیتی مرزی در سوریه نقل کردند، به ترکیه توضیح خواهد داد.» در همین مورد ناورت سخنگوی وزارت خارجه امریکا اضافه نموده گفت: «همراه ترک‏ها هدف از همکاری همراه عناصر محلی را شریک ساختیم و گفتیم که عناصر محلی امنیت مناطقی را که از داعش پس گرفته می‏شود، تأمین می‏کنند.» (منبع: اورینت نیوز، ۱۹ جنوری ۲۰۱۸م)

اریک پاهون سخنگوی وزارت دفاع امریکا گفته بود: «کشورش نگرانی ترکیه را به‏خاطر ایجاد نیروی نظامی مرزی درک می‏کند.» وی به بحث در این باره همراه ترک‏ها اشاره نمود و در حین پاسخ دادن به خبرنگاران افزود: «کشورش به شکل منظمی در حال تماس‌های عمیق همراه ترکیه-شریک خویش در ناتو- است و بر اساس گزارش خبرنگار آناتولی: «باهون در خلال پاسخ به پرسش‏های خبرنگاران عبارت "نیروی امنیتی مرزی فرضی" را به‏کار برد.» مگر روز پنج‏شنبه ریکس تیلرسون وزیر خارجه امریکا در تبصرۀ خویش در خصوص این خبر اعلام کرد که کشورش هیچ برنامه‏ای برای ایجاد نیروی مرزی در سوریه ندارد و در اظهارات مطبوعاتی خویش اضافه نمود: «بعضی از اشخاص به شکل اشتباهی در این مورد صحبت نمودند و تصویر و تعریف اشتباهی از این موضوع شکل گرفته است؛ چون قرار نیست که هیچ‏گونه نیروی مرزیی ایجاد گردد.» (منبع: ینی شفق العربیه ۱۷ جنوری ۲۰۱۸م)

از اظهارات فوق واضح می‏گردد که "شاخۀ زیتون" را ترکیه به هماهنگی امریکا و روسیه انجام می‏دهد. اظهارات اولیۀ امریکا به ایجاد نیروی ۳۰ هزار نفری فقط برای توجیه کردن عملیات عفرین بود. سپس بعد از این‏که عملیات آغاز یافته و هدف آن تحقق یافت، امریکا اظهارات خود را تصحیح کرده و تقریباً انکار نمود.

به این ترتیب، اقدامات ترکیه در سوریه برای خوش‌خدمتی به پروژه‏های امریکا و تحکیم نظام سیکولریستی در سوریه است و اظهارات تُند و بیانیه‌های آتشین‏اش هیچ‏گاه به عمل تبدیل نمی‏شود؛ ‌چنان‌چه قبلاً گفته بود: «دیگر اجازه نخواهد داد حماة دومی روی دهد.» -اشاره به کشتاری‌که حافظ اسد قبلاً در حماة‌ مرتکب گردیده بود- حال آ‏ن‏که نظام بشار جرایم بیشتری از حماة‌ مرتکب شد و این‌همه فقط به‏خاطر فریب مردم ساده بود. هم‏چنان حرکات مصنوعی‌که هیچ‏گاه به عمل صادق تبدیل نمی‏شود. اردوغان مردم ساده را با اظهارات گمراه کننده‏ای به گمراهی کشانده است؛ چنان‏چه در مورد به رسمیت شناختن قدس به حیث پایتخت دولت یهود تهدید کرده بود، اگر قدس از طرف امریکا به‏حیث پایتخت دولت یهود به رسمیت شناخته شود، امکان دارد که روابط خویش را با دولت یهود قطع کند. مگر نه تنها روابط‌اش را با یهود و امریکا-کشوری‌که این تصمیم را اتخاذ نمود و رژیم یهود را پشتیبانی نموده و اسباب قدرت و بقای آن را فراهم می‏نماید- روابط خویش را قطع نه نمود؛ بلکه ندای راه‌حل امریکایی را سر داد؛ راه‌حلی‌‌که بر اساس آن مسلمانان فلسطین باید از ۸۰ درصد خاک خویش به نفع یهود کوتاه آمده و شرق قدس مربوط ایشان بوده و غرب قدس را به اختیار یهود گذارند.

به این ترتیب، سایر خیانت‏های اردوغان را حدس بزنید. نه تنها این، بلکه وجود روس و امریکا و نظام سوریه را تحکیم نموده است. چه در تسلیم حلب و یا گشادن پایگاه امریکا برای مداخله در سوریه؛ چه با باز گذاشتن فضای کشورش برای طیاره‏های روسیه و چه با نشست‏های آستانه-جایی‏که در آن یک‏تعداد از رهبران گروه‌های مسلح را متقاعد به پذیرش تصمیم‌های شوم این اجلاس- کرد، و چه هم به‏نام کاهش تنش، خاموش کردن جبهاتی‌که علیه نظام می‏جنگیدند و عقب‌نشینی از آن مناطق و تسلیم کردن آن به نظام و سپس محاصرۀ جبهات در ادلب و دیگر خیانت‏هایش. و اکنون هم فصل جدیدی از خیانت‏هایش در موضوع شاخۀ زیتون برای تسهیل دخول نظام به ادلب آغاز گردیده است.

در اخیر ما تمام گروه‏های انقلابیون را خطاب قرار می‏دهیم که به این حرکات اردوغان فریب نخورده و ادلب را به نظام رها نکنند و سناریوی حلب بر ایشان تکرار نشود؛ بلکه حدیثی را به‏یاد آورند که بخاری آن را از حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت می‏کند که پیامبر صلی الله علیه وسلم می‏فرمایند:

«لَا يُلْدَغُ الْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ وَاحِدٍ مَرَّتَيْنِ»

ترجمه: مؤمن از یک سوراخ دو مرتبه گزیده نمی‏شود.

الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ﴾

[ق: ۳۷]

ترجمه: ‏به راستی در اين(سرگذشت پيشينيان) بيدارباش و اندرز بزرگی است، برای آنكه دلی(آگاه) داشته باشد، يا با حضور قلب گوش فرا دارد.‏

۷ جمادی الاول ۱۴۳۹هـ

۲۴ جنوری ۲۰۱۸م

ادامه مطلب...

پاک‌سازی نیروهای امنیتی افغان از عناصر اسلامی تحت نام آوردن "اصلاحات" Featured

رئیس جمهوری افغانستان، به تازگی فرمان تقاعد ۱۶۴ جنرال اردو را امضاء کرده است. این فرمان جزء پروسه "اصلاحات" در سکتور امنیتی عنوان شده که طی آن دو هزار جنرال و افسر بلند رتبه از صفوف نیروهای امنیتی کنار زده می‌شوند.

ما پروسۀ "اصلاحات" در سکتور امنیتی را که ظاهراً تحت نام جوان‌سازی و مسلکی‌سازی به پیش برده می‌شود یک روند کاملاً امریکایی می‌دانیم تا مراکز واقعی قدرت امت را که در ارتش آن تمرکز یافته، مانند مصر، ترکیه و پاکستان از دسترسی امت و احزاب بیدارگر اسلامی خارج سازد و در کنار این چند هدف جزئی ذیل را نیز دنبال می‌کند:

  • پاک‌سازی عناصر اسلامی و کنار زدن قشر مجاهدین اسبق از سکتور امنیتی؛
  • کاهش قدرت رهبران قومی، قبیلوی، سیاسی و متنفذینی که دارای احساسات و افکار اسلامی می‌باشند و انتقال این قدرت به یک اردوی سیکولر، غربی و گوش بفرمان امریکایی‌ها؛
  • ریشه‌کن نمودن نفوذ رقبای منطقوی امریکا از صفوف نیروهای امنیتی افغان؛

تا در نتیجۀ این "اصلاحات" در سکتور امنیتی، امریکا بتواند یک نیروی نظامی تابع را ایجاد نموده و از آنان برای جلوگیری از ظهور دولت اسلامی (خلافت راشده) در منطقه و تحقق اهداف منطقوی و استراتیژیک شان بهره‌برداری نمایند.

مردم مسلمان، متنفذین و قشر مجاهدین افغانستان باید بدانند که "اصلاحات" در سکتور امنیتی افغانستان هیچ سودی به تأمین امنیت ندارد، بلکه به منظور استفادۀ ابزاری از انرژی و خون جوانان افغان به خاطر رسیدن به اهداف امریکایی طرح ریزی شده که توسط آن نیروهای امریکایی از میدان‌های رزمی به عقب رفته تا جنگ جاری توسط نیروی مسلمان‌ها برعلیه خود مسلمان‌ها به پیش برود.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر - ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

تحولات جدید سیاسی در کُردستان و ایران

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

ایران به تاریخ ۶ جنوری ۲۰۱۸م، اقلیم کُردستان را متهم نمود که در تظاهرات ایران دست داشته و اقلیم یادشده به تاریخ ۷ جنوری ۲۰۱۸م این اتهام را رد نمود. در عین حال، اخباری مبنی بر این‌که ایران نیز در تظاهراتی‌که به تاریخ ۱۹ دسمبر ۲۰۱۷م در کُردستان، به ویژه در ولایت سلیمانیه اتفاق افتاد، دست داشته، وجود دارد. بنابر این، آیا می‌توان گفت که کُردستان عراق در تظاهرات ایران، که به تاریخ ۲۸ دسمبر ۲۰۱۷م آغاز گردید، نقش داشته و این در واکنش به نقش ایران در تظاهرات کُردستان بوده یا خیر؟ به عبارت دیگر؛ آیا آن‌چه در ایران و کُردستان اتفاق افتاد، به نوعی عمل و عکس‌العمل است؟ آیا این دو اتفاق اسباب و انگیزه‌های داخلی داشته و یا با تحریک‌های خارجی رخ داده؟ در صورتی‌که تحریک خارجی بوده، این محرک کیست و آیا هدف از این تظاهرات، تغییر حکومت اقلیم کُردستان و ایران بوده و یا خیر؟

پاسخ:

این دو حادثه از باب عمل و عکس‌العمل نیست و این‌که ایران، اربیل مرکز کُردستان را متهم نمود، در حقیقت بیانگر سردرگمی سیاسی است که حکومت ایران به دلیل داخلی بودن حوادث، دچار آن گردید. اربیل در حال حاضر سرگرم بحرانی است که احتمالاً باعث ریشه‌کن شدن نظام آن شود و در شرایط فعلی به هیچ‌وجه توان تحریک مردم ایران را ندارد. سردرگمی سیاسی ایران را می‌توان از متهم نمودن طرف‌های گوناگون دریافت، چنان‌چه شماری از مسئولین ایرانی، نیروهای بیگانه را متهم نمودند. غلام علی خوشرو نمایندۀ ایران در سازمان ملل، در اظهاراتی گفت: «تهران شواهد قوی دارد که متظاهرین به وضوح از بیرون رهبری می‌شدند.» (منبع: بی بی سی عربی ۷ جنوری ۲۰۱۸م) بناءً این‌که ایران اربیل را متهم نمود، نیز بخشی از این سردرگمی به شمار می‌رود. محسن رضائی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در اظهاراتی به تاریخ ۶ جنوری ۲۰۱۸م ادعاء نمود که جزئیات سناریوی حوادث ایران، در اربیلِ اقلیم کُردستان عراق طراحی گردیده.» (منبع: روسیۀ امروز ۷ جنوری ۲۰۱۸م) اما اقلیم کُردستان عراق این ادعاء را توسط سفین دزیی سخنگوی حکومت کُردستان رد نمود.

به این ترتیب، مسئلۀ عمل و عکس‌العمل منتفی می‌گردد و واقعیت این است که هر یک از دو حادثه، اهداف و شرایط خاص خود را داشت؛ با این وجه‌مشترک که هریک به گونۀ داخلی و خودجوش آغاز گردید، اما دست‌های بیرونی با انگیزه‌های مختلف خیلی زود آن‌ها را احاطه نموده و برای تحقق اهدافی آن را سوق دادند، که به هریک از اقلیم کُردستان و ایران ربط دارد. شرح این سخن قرار ذیل است:

اول) حوادث کُردستان عراق: رسانه‌های گوناگون به تاریخ ۱۹ دسمبر ۲۰۱۷م از تظاهراتی خبر دادند که معلمین و کارمندان حکومتی در شهرسلیمانیۀ کُردستان به دلیل تأخیر چندماهۀ معاشات خویش به راه انداخته بودند. سپس طیف‌های گوناگون و گسترده‌ای از ساکنان سلیمانیه در این تظاهرات شرکت نمودند و رفته‌رفته دامنۀ آن به سایر مناطق اقلیم کُردستان به شمول بخش‌هایی از شهر اربیل نیز کشیده شد. سرعت همه‌گیر شدن این تظاهرات بیانگر فشارهای سخت اقتصادی است که ساکنین این اقلیم، پس از تسلط بغداد بالای منابع اساسی نفت اقلیم در کرکوک، با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. به علاوۀ سایر فشارهایی اقتصادی، به ویژه بستن میدان‌های هوایی در شهرهای اربیل و سلیمانیه در برابر پروازهای خارجی و وادار کردن مسافران به عبور و مرور از طریق میدان هوایی بغداد، که روند سفر به خارج را دشوارتر نموده، انتقاد شدید از افراد حکومت محلی و متنفذین و اتهام آنان به فساد و سوء استفاده از سرمایه‌های اقلیم، آتش خشم مردم را تندتر نمود.

تظاهرات در اقلیم کُردستان خیلی زود گسترده شد، به ویژه در مناطقی‌که احزاب کرد مخالف با مسعود بارزانی و حزب دموکراتیک کُردستان، دست بالا دارند. یکی دیگر از مسائلی‌که اوضاع معیشتی مردم را متأثر نمود، خروج خانواده‌های کُرد از شهر کرکوک به جانب اقلیم بود که زیر فشار تحرکات داخلیِ مخالف صورت گرفت. تمام موارد یاد شده نشان می‌دهد که این تظاهرات به صورت خودجوش و از داخل نشأت نموده است. این تظاهرات در اصل انتقادهایی بود که متوجه حکومت اربیل به رهبری حزب دموکراتیک کُردستان گردید، حزبی‌که بارزانی به آن وابسته بوده و اینک پس از استعفایش از ریاست اقلیم، پشت سر برادرزاده‌اش، نیجیرفان بارزانی، پنهان شده است. این مسئله را می‌توان از چند ناحیه درک نمود:

الف) این‌که تظاهرات ابتداء از ولایت سلیمانیه آغاز شد، ولایتی‌که جریان‌ها و احزاب مخالف با مسعود بارزانی مزدور انگلیس بالای آن تسلط دارند. بنابر این، مرکز اصلی تظاهرات و جریان تغییرخواه، سلیمانیه بود و جناح نیرومند طالبانی در حزب اتحاد ملی نیز در سلیمانیه مرکزیت دارد و این چنین احزاب توان تحریک مردم و راه‌اندازی چنین تظاهراتی را دارند، اگرچه توان جهت‌دهی اوضاع کلی ولایت را ندارند.

ب) اظهارات خود نیجیرفان، که نشان می‌دهد تظاهرات علیه حکومت او به راه‌انداخته شده، چنان‌چه صفحۀ انترنتی باسنیوز کُردستان به تاریخ ۲۱ دسمبر ۲۰۱۷م چنین خبر داد: «نیجرفان بارزانی رئیس حکومت اقلیم کُردستان از وجود "دسیسۀ بزرگی" علیه اقلیم خبر داده و گفته که این دسیسه بزرگ‌تر از چیزی است که تصور می‌شود.» هم‌چنین وی به وجود طرف‌هایی اشاره نمود که قصد دارند در اقلیم هرج و مرج به راه‌انداخته و تظاهرات را از مسیر و هدف‌اش منحرف نمایند و به خشونت‌ها دامن زنند. وی افزود که: «دست‌هایی پنهانی در تلاش ایجاد هرج و مرج در کُردستان بوده و ما تلاش‌های‌مان را برای جلوگیری از آن ادامه خواهیم داد.» وی بدون این‌که نام ببرد، به جریان‌هایی اشاره نمود که تلاش‌ها را برای ایجاد هرج و مرج حمایت می‌کنند، اما وی گفت که نیروهای امنیتی این اقلیم با جدیت تمام با این جریان‌ها برخورد خواهد نمود. بارزانی علاوه نمود که ما در برابر هشدارهای جدی و دسیسه‌های بزرگ‌تر از آن قرار داریم که می‌توان تصور نمود و آن‌چه در سلیمانیه اتفاق افتاد، تلاش‌هایی است به منظور برهم زدن امنیت و آرامش مردم. وی از مردم خواست که وحدت‌شان را حفظ نموده و دست به دست هم بدهند تا بر این اوضاع غلبه نمایند.

بارزانی با این اظهارات به احزاب کردی اشاره می‌کند که با تمام توان در سلیمانیه با همه‌پرسی استقلال کُردستان مخالفت نمودند و این‌که با امریکا و وابسته‌گان آن در بغداد و تهران ارتباط دارند، یکی از این احزابی‌که تظاهرات علیه حکومت بارزانی را دامن زد، حزب حرکت تغییر است، حزبی‌که پس از جدایی از حزب اتحاد ملی، دومین قدرت سیاسی انتخابات ۲۰۰۹م کُردستان به شمار می‌رفت. این حزب به رهبری کوران و جماعت اسلامی، پس از تظاهرات، خود را از حکومت اربیل جدا نمودند و یاسین حسن، که یکی از رهبران این حزب می‌باشد، در گفتگویی با شبکۀ خبری الجزیره گفت: «جماعت اسلامی و حرکت تغییر، پس از آن‌که علیه متظاهرین تیر اندازی صورت گرفت، تصمیم گرفتند تا به صورت کامل از این حکومت جدا شوند و از حکومت می‌خواهیم که فوراً خود را منحل نموده و در عوض آن حکومت نجات ملی را تشکیل دهد.» (منبع: الجزیره نت ۲۱ دسمبر ۲۰۱۷م)

هم‌چنین شبکۀ خبری بی بی سی به تاریخ ۲۶ دسمبر ۲۰۱۷م با انتشار خبری از استعفای یوسف محمد رئیس پارلمان کُردستان عراق، که در عین حال یکی از رهبران حرکت تغییر است، خبر داد که به هدف تضعیف موقف حکومت اربیل در برابر تظاهرات صورت گرفت. در این خبر گفته شده: «رئیس پارلمان اقلیم کُردستان عراق به دلیل آن‌چه که وی آن را تسلط شماری افراد و جریان‌های مشخص بالای حکومت قانونی خواند، از مقام‌اش استعفا نمود. یوسف محمد با لحنی تند از انحصار قدرت سیاسی و اقتصادی، خاک و سرمایه‌ها و سایر عرصه‌های زنده‌گی در دست این افراد مشخص را انتقاد نمود و گفت: آنان به جای تقسیم عادلانۀ این امکانات بالای تمام اقلیم، آن را زیر تسلط خودشان قرار داده‌اند. محمد افزود که موقف ایالات متحده امریکا که در آن با انجام همه‌پرسی مخالفت نشان داده بود و در نامۀ تیلرسن وزیر خارجه امریکا به آن اشاره شده بود، به سان فرصت طلایی و تاریخی بود که حکومت اقلیم آن را هدر داد.» (منبع: بی بی سی ۲۶ دسمبر ۲۰۱۷م) این اظهارات به وضوح بیانگر وابسته‌گی این مرد و جریانی است که به آن تعلق دارد.

ج) به این ترتیب، شروع تظاهرات از ولایت سلیمانیه که در اختیار احزاب مخالف حزب بارزانی قرار دارد، مشارکت شماری از رهبران این احزاب در تظاهرات، بازداشت تعدادی از این رهبران توسط نیروهای امنیتی، خروج احزاب یاد شده از حکومت اربیل به هدف تضعیف آن، خواستن از حکومت که خودش را منحل کند، استعفای رئیس پارلمان، درست چند ماه قبل از زمان انتخابات و هشدار حکومت عبادی در بغداد به مداخله در این تحولات، همه و همه بیانگر این است که اگرچه تظاهرات در اقلیم کُردستان در ابتداء به گونۀ خودجوش راه افتاد، اما به زودی توسط مداخلۀ خارجی جهت داده شد و هدف از این مداخله، تحقق اهدافی بود که به امور این اقلیم ارتباط دارد.

این مداخله نتیجۀ فشار گروه‌های داخلی کُردستان، که مخالف نفوذ بارزانی می‎باشند، هم‌چنین فشارهای بغداد به هدف فروپاشی حکومت بارزانی در اربیل بود. به علاوۀ این فشارها، از ترکیه، ایران و بغداد نیز صداهایی شنیده می‌شد که خواستار محاکمۀ مسئولین راه‌اندازی همه‌پرسی برای استقلال کُردستان بود. روشن است که تمام این احزاب و سازمان‌ها، وابسته به امریکا هستند، بناءً طبیعی است که امریکا مزدوران داخلی و منطقه‌ای‌اش را به منظور اعمال فشار بالای حکومت بارزانی تا فروپاشی کامل آن و پایان دادن به نفوذ انگلیس در حکومت اربیل، به کار خواهد گرفت و اگر موفق نشود، این حکومت را به این زودی‌ها سقوط دهد، تلاش می‌کند و با چنین اقداماتی، می‌خواهند زمینۀ فروپاشی آن در آینده را فراهم نماید. این مسئله را می‌توان در سایۀ سیاست ادارۀ حکومت ترامپ در منطقه و شعار "اول امریکا" بررسی نمود، زیرا امریکا به نفوذ سیاست‌اش در مناطق زیر تسلط مزدوران انگلیس اکتفاء نمی‌کند، بلکه اگر منافع امریکا تقاضا کند، مزدوران و طرف‌داران انگلیس را در این مناطق محاکمه و حتی نابود می‌کند؛ چنان‌چه در برنامۀ مبارزه با فساد در سعودی اتفاق افتاد و چنان‌چه در حال حاضر با رهبران کنفرانس ملی در صنعای یمن، بعد از قتل صالح اتفاق می‌افتد. این بود واقعیت آن‌چه که به گمان اغلب در کُردستان رخ داد و تا کنون ادامه دارد.

دوم) حوادث ایران: تظاهراتی‌که به تاریخ ۲۸ دسمبر ۲۰۱۷م در ایران آغاز گردید، در حقیقت واکنشی به اوضاع بد اقتصادی، وضعیت معیشتی مردم، ارتفاع آمار بیکاری و میزان زیاد فقر و قیمت بالای مواد اولیه بود. چنان‌چه گزارش‌ها نشان می‌دهد که آمار بیکاری به شدت بالاست، در حدی‌که عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر داخله در کنفرانس خبری به تاریخ ۱ اکتوبر ۲۱۰۷م گفت: «میزان بیکاری در حال حاضر به ۱۲درصد می‌رسد، درحالی‌که و در برخی شهرهای ایران؛ مانند: اهواز، کرمانشاه و بلوچستان به ۶۰درصد نیز می‌رسد. میزان بیکاری در میان فارغان دانشگاه‌ها و کسانی‌که شهادت‌نامه‌های علمی در دست دارند، بسیار زیاد می‌باشد.» (منبع: العربیه ۲ اکتوبر ۲۱۰۷م)

گزارش‌ها نشان می‌دهد که ۲۱درصد فارغ التحصیلان دانشگاه‌ها بیکار بوده و ۱۵ میلیون ایرانی زیر خط فقر به سر می‌برند. این بدان معنی است که تطبیق نظام سرمایه‌داری در این سرزمین، نتیجۀ منفی برای عام مردم داشته، درست مانند سایر سرزمین‌هایی‌که این نظام غربی بر آن‌ها تطبیق می‌گردد. از آن جایی‌‌که در ایران نظام اقتصادی سرمایه‌داری تطبیق می‌گردد، بناءً سرمایه‌ها به درستی توزیع نگردیده و بسیاری از مردم از آن محروم می‌مانند و این ثروت‌مندان هستند که ثروت‌مندتر می‌شوند. بانک‌های سودی فعالیت دارند، نظام مالیاتی سرمایه‌داری و وابسته به سیاست‌های صندوق بین‌المللی پول تطبیق می‌گردد، چنان‌چه درست پیش از حوادث اخیر بود که هیئتی از جانب صندق بین‌المللی پول و مشخصاً به تاریخ ۱۸ دسمبر۲۰۱۷م وارد تهران شده و کاتریونا بیرفیلد رئیس این هیئت خطاب به مسئولین ایران چنین گفت:

«در وضعیت ناباوری‌که وجود دارد و با توجه به افزایش خطرهایی‌که نظام مالی ایران با آن مواجه است، بهتر است حکومت هرچه زودتر ساختار و سرمایه‌گذاری بانک‌ها و مؤسسات امانتی را تجدید نماید.» وی افزود: «بهتر است فوراً در خصوص کیفیت اصول و ارزیابی قرضه‌های مرتبط و طرح راهکار مشخص و در چهارچوب زمانی معین به منظور تجدید سرمایه‌گذاری بانک‌ها و رسیدگی به قرضه‌ها، اقدام صورت گیرد. هزینۀ تجدید سرمایه‌گذاری بانک‌ها را می‌توان از طریق صدور چک‌های حکومتی درازمدت فراهم نمود.» (منبع: صفحۀ رسمی انترنتی تلویزیون ایرانی العالم ۱۹ دسمبر ۲۰۱۷م) بدون شک تطبیق این درخواست‌ها توسط حکومت منجر به افزایش  قیمت‌ها، بیکاری و فقر خواهد شد و در این صورت طبیعی است که مردم در دام فقر گیر افتاده و سپس علیه نظام قیام کرده و از هر راه ممکن، مشکلات‌شان را اظهار می‌نمایند.

به این ترتیب، تظاهرات از شهر مشهد در شرق ایران آغاز گردید و شعارهایی‌که در آن جا سر داده می‌شد، شعارهایی در اعتراض به افزایش قیمت‌ها بود، اما به سرعت دامنۀ آن به شهرهای گوناگون دیگر، که شمار آن به ۸۰ شهر و شهرک می رسید، کشانیده شد و هزاران تن از جوانان و طبقۀ کارگر با خشم، علیه فساد مسئولین، بیکاری و شکاف به شدت در حال گسترش میان فقراء و ثروت‌مندان، شعار می‌دادند. احمد توکلی رئیس شورای ادارۀ سازمان مراقبت از شفافیت و عدالت ایران در گفتگویی با آژانس خبری فارس به تاریخ ۳۰ دسمبر ۲۰۱۷م گفت: «این اعتراضات به سه دلیل راه افتاد؛ اول: سیاست‌های سخت اقتصادی صندوق بین‌المللی پول؛ دوم: ضعف حکومت و مسئولین در حل مشکلات اقتصادی؛ و سوم: نبود شفافیت و پاسخ‌دهی در برابر فیصله‌های اتخاذ شده توسط حکومت.»

اگر پولی را که ایران صرف ملیشه‌ها و طرف‌داران‌اش در لبنان، سوریه و یمن می‌کند، به موارد فوق علاوه کنیم، بدون شک مشکل اقتصادی بزرگی را تشکیل خواهد داد که کمر مردم ایران را خم نموده و آنان را وادار می‌کند تا دست به اعتراض زده و حتی حکومت را متهم به خیانت در امور معیشت مردم‌اش نمایند. تلویزیون عربی ۲۱ به تاریخ ۱ جنوری ۲۰۱۸م با انتشار خبری گفت: «بسیاری از ایرانیان، کمک‌های حکومت‌شان به گروه حماس در غزه، حزب الله در لبنان، حکومت بشار اسد در سوریه و حوثی‌ها در یمن را غیرضروری دانسته و حتی آن‌ها را خیانت می‌شمارند.» موارد فوق به خوبی نشان می‌دهد که دلیل اصلی اعتراضات در ایران، مسائل اقتصادی بوده، اما حکومت با زور با آن برخورد نمود که در نتیجۀ آن شماری کشته و زخمی شدند. بی بی سی عربی به تاریخ ۷ جنوری ۲۰۱۷م با انتشار خبری گفت: «برخی گزارش‌ها نشان می‌دهد که از آغاز اعتراضات تا کنون بیش از ۱۷۰۰ تن بازداشت شده‌اند.

چنان‌چه همه می‌دانیم، هرگاه به اعتراضات اقتصادی رسیدگی درست صورت نگیرد و یا معالجۀ آن به تأخیر افتد، به ویژه اگر با زور و خشونت با آن برخورد شود، چنین اعتراضاتی خیلی زود به اعتراضات سیاسی تبدیل می‌گردد و این دقیقاً همان اتفاقی بود که در اعتراضات ایران رخ داد. چنان‌چه شعارهای سیاسی علیه حکومت و مسئولین آن، به شعارهای اقتصادی افزوده شد و از دخالت حکومت ایران به جنگ‌های منطقه و مصارف میلیارد دالری در آن انتقاد شد و رویکردهای سیاسی مخالف دولت دست بالا را گرفته و بالای رموز و پیش‌گامان نظام، تهاجم صورت گرفت. این‌جا بود که اروپا و امریکا شروع به بهره‌برداری از حوادث اتفاق افتاده نمودند؛ چنان‌چه رسانه‌های اروپائی، به ویژه رسانه‌های انگلیس؛ مانند رادیویی بریتانیا و تلویزیون آن، به آن دامن می‌زدند.

ماکرون رئیس جمهور فرانسه نیز به نوبت خودش در پاسخ به پرسشی‌که توسط نشریۀ "الحیاة" منتشر گردید، در خصوص حوادث ایران گفت: «این تظاهرات، بازتر شدن جامعۀ مدنی ایران را به نمایش گذاشت و این مسئله باعث شد که با روحانی رئیس جمهور ایران تماس بگیرم و به وی تذکر دهم که نباید دست به خشونت زد و باید به آزادی بیان، که حق شهروندان است، احترام گذاشت. اینک منتظریم ایران عناصر برخورد باز و مطلوب را از طریق کنار آمدن با متظاهرین از خود نشان دهد تا بتوانیم بالای اوضاع تسلط پیدا کنیم.» وی خواستار گفتگوی متداوم با تهران شد؛ اما مداخلۀ اروپا و استفاده از این حوادث، ارزش بررسی عمیق را ندارد، زیرا تقریباً فاقد اثرگزاری می‌باشد.

آن‌چه ارزش بررسی عمیق را دارد، وارد شدن امریکا به این قضیه می‌باشد، چنان‌چه دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا با انتشار تویتی در صفحۀ تویترش به تاریخ ۱ جنوری ۲۰۱۸م نوشت: «ملت بزرگ ایران سال‌هاست که سرکوب می‌شود، در حالی‌که از گرسنگی رنج برده و تشنۀ آزادی می‌باشد. سرمایه‌های ایران به غارت می‌رود، چنان‌که حقوق‌بشر نیز زیر پا می‌گردد. اینک زمان تغییر است. ایران، با وجود توافق‌نامۀ وحشت‌ناکی‌که ادارۀ اوباما با آن امضاء نمود، در تمام عرصه‌ها ناکام مانده.» سکرتر نشراتی قصر سفید نیز در اظهاراتی گفت: «ادارۀ حکومت ترامپ از شنیدن گزارش‌هایی‌که نشان می‌دهد، حکومت ایران هزاران تن از شرکت کننده‌گان در اعتراضات مسالمت آمیز را زندانی نموده، سخت احساس نگرانی می‌کند.» وی افزود: «ما قطعاً سکوت نخواهیم نمود، زیرا حکومت سرکوب‌گر ایران، حقوق اساسی شهروندان‌اش را زیر پا نموده و مسئولیت هرگونه تعرض به شهروندان بردوش گرداننده‌گان حکومت خواهد بود.» (منبع: صفحۀ انترنتی العراق ۱۰ جنوری ۲۰۱۸م)

به این ترتیب، بسیاری از مسئولین امریکایی و در رأس آنان دونالد ترامپ، از همان روز اول و با صراحت از متظاهرین پشتیبانی نمودند. نیکی هیلی نمایندۀ دائمی امریکا در سازمان ملل، روز جمعه در نشست شورای امنیت گفت: «واشنکتن در کنار متظاهرین ایران قرار دارد، متظاهرینی‌که برای خود و خانواده‌های‌شان خواستار آزادی و زنده‌گی بهتر و برای مردم خویش عزت و آبرو می‌خواهند. امریکا خواستار برگزاری نشست شورای امنیت در خصوص تظاهرات ایران شده بود و این دعوت سایر اعضای این شورا را خشمگین نموده بود، از جمله روسیه که نمایندۀ آن اعتراضات ایران را یک مسئلۀ داخلی خواند.» (منبع: بی بی سی عربی ۷ جنوری ۲۰۱۸م)

این‌که واشنکتن خواستار برگزاری نشست شورای امنیت شده است، خود دلیل روشنی است بر این‌که امریکا در پی تسلط یافتن بالای موج اعتراضات بوده، به ویژه عجله‌ای که در این دعوت به کار برد، در حدی‌که سایر اعضای این نشست از این دعوت شگفت زده شدند. چنان‌چه بی بی سی عربی به تاریخ ۶ جنوری ۲۰‍۱۸م در خبری چنین گفت: «اعضای مجلس شورای امنیت از دعوت هیلی برای برگزاری نشست فوق‌العادۀ شورای امنیت برای بررسی اعتراض‌ها در ایران، شگفت‌زده شدند و مجبور شدند بالای روسیه به دلیل مخالفت با این نشست، اعمال فشار نمایند. نمایندۀ سازمان ملل در این نشست گفت: «واشنکتن بدون هیچ تردیدی در کنار کسانی در ایران قرار دارد که تلاش دارند به آزادی شخصی و زنده‌گی بهتر برای خانواده‌ها و کرامت کشورشان دست یابند.» این‌جاست که این پرسش مطرح می‌گردد: آیا امریکا با تأیید‌اش از موقف متظاهرین در ایران دنبال سقوط حکومت ایران است؟ و یا هدف امریکا از تسلط بالای تظاهرات ایران، چیز دیگری است؟ در پاسخ به این پرسش می‌گوییم:

این ادعاء که امریکا از اعتراضات اعلام پشتیبانی نموده تا حکومت ایران را تغییر دهد، بسیار بعید به نظر می‌رسد، به خصوص با توجه به این‌که با زبان خود به این مسئله اعتراف کرده اند، چنان‌چه اندرو بیک معاون وزیر خارجۀ امریکا در امور عراق و ایران در گفتگویی به تاریخ ۴ جنوری ۲۰۱۸م با نشریۀ "الحیاة" گفت: «ما تنها از حمایت متظاهرین و احترام به حقوق آنان صحبت می‌کنیم و در نهایت می‌خواهیم ببینیم که حکومت در بسیاری از موارد رفتارش را تغییر دهد، مشخصاً با متظاهرین.» وی تأکید نمود که: «ادارۀ حکومت امریکا خواستار تغییر رفتار حکومت ایران است و نه تغییر خود آن.»

بنابر این، نقش امریکا در برابر حکومت ایران روشن است و ما در پاسخ به پرسشی‌که قبلاً به تاریخ ۲۱ اگست ۲۰۱۳م منتشر نمودیم، گفته‌بودیم:  «نقش امریکا در قبال انقلاب ایران از همان ابتدای کار واضح و روشن بود. تمام فعالیت‌های سیاسی را که ایران در منطقه انجام داده، همه با موافقت و هماهنگی با پروژه‌های امریکا بوده... .» هم‌چنین در پاسخ به پرسش دیگری‌که به تاریخ ۲۳ فبروری ۲۰۱۷م منتشر شد، گفته‌بودیم:  «به این ترتیب، نقش ایران در منطقه در حقیقت سیاست امریکایی است که به دقت بررسی و تهیه گردیده و این نقش هرازگاهی بر اساس لزوم‌دید سیاست امریکا و شرایط، پر رنگ و یا کم رنگ می‌شود.» بناءً حمایت علنی امریکا از اعتراضات متظاهرین، قطعاً به هدف تغییر حکومت نیست. اینک پرسش این است که پس چرا امریکا تلاش نمود تا موج اعتراضات را زیر تسلط خود آورد، انگار در آن به گمشده‌اش دست یافته؟ پاسخ این است که به دو هدف مهم بر می‌گردد:

اول) برگرداندن افکار عامه از قضیۀ فلسطین و اظهارات اخیر ترامپ در مورد قدس و سرگرم نمودن منطقه به موضوع ایران: تا ایران به صفت دشمن نخست در منطقه تبارز نموده و به این ترتیب، افکار عامه روی ایران متمرکز شود و از تمرکز بالای رژیم یهودیان اشغالگر کاسته و یا کلاً متلاشی گردد.

دوم) توجیه بقای مزدوران امریکا در منطقه و توجیه اطاعت آنان از امریکا: به دلیل این‌که امریکا از آنان در برابر ایران و خطرهای ناشی از آن حمایت می‌کند. اظهارات ترامپ در مورد قدس و این‌که این شهر پایتخت دولت یهود است، نشانۀ آشکار و روشنی از عداوت امریکا با مؤمنین است، همان اظهاراتی‌که در منشور قبلی‌مان به تاریخ ۷ دسمبر ۲۰۱۷م گفته بودیم که: «دست مزدوران امریکا را برای مسلمانان رَو کرده و آنان را سخت رسوا نمود، زیرا قدس در دل و فکر مسلمانان جای داشته و سکوت مرگ‌بار این مزدوران در برابر اظهارات ترامپ و تداوم مزدوری امریکا و دوستی و وابسته‌گی با آن، رسوایی بس بزرگی است که دامن این مزدوران را گرفت.» بناءً اظهارات تند و تیز ترامپ علیه ایران، به‌سان دیواری است که این حکام مزدور برای توجیۀ بقای خویش به عنوان مزدور و وابسته‌گان امریکا، در پس آن جای گرفته و سکوت خویش در برابر اظهارات خائنانۀ ترامپ در مورد قدس را با آن توجیه می‌کنند و ادعاء می‌کنند که ترامپ از آنان در برابر دشمن دیرین و لجوج‌شان دفاع می‌کند؛ در حالی‌که این عذر بدتر از گناه است.

﴿وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ﴾

[منافقون: ۴]

ترجمه: و چون آنان را ببينى هيكلهایشان تو را به تعجب وا مى‏دارد و چون سخن گويند، به گفتارشان گوش فرا مى‏دهى گويى آنان شمعك‏هايى پشتبر ديوارند(كه پوك شده و درخور اعتماد نيستند) هر فريادى را به زيان خويش مى‏پندارند؛ خودشان دشمن اند؛ از آنان بپرهيز الله(سبحانه وتعالی) بكشدشان که چگونه(از حقيقت) انحراف يافته‏اند.

به گمان اغلب این بود، واقعیت آن‌چه‌که اعم از اعتراضات داخلی و اظهارات خارجی مربوط به آن به ویژه امریکا در ایران اتفاق افتاد و می‌افتد.

در اخیر باید گفت که: بزرگ‌ترین دلیل و سبب دست‌درازی و دخالت کفار استعمارگر به امور و سرنوشت سرزمین‌های اسلامی، این است که حکام احمق و خودفروخته‌‌ای بالای امور مسلمانان تسلط یافته و با دشمنان اسلام و مسلمانان دوستی نموده و به آنان پناه می‌برند. رسول الله صلی الله علیه وسلم در حدیثی به روایت احمد از ابی هریره رضی الله عنه در این خصوص هشدار داده است، آن‌جا که می‌فرماید:

«إِنَّهَا سَتَأْتِي عَلَى النَّاسِ سِنُونَ خَدَّاعَةٌ يُصَدَّقُ فِيهَا الْكَاذِبُ وَيُكَذَّبُ فِيهَا الصَّادِقُ وَيُؤْتَمَنُ فِيهَا الْخَائِنُ وَيُخَوَّنُ فِيهَا الْأَمِينُ وَيَنْطِقُ فِيهَا الرُّوَيْبِضَةُ قِيلَ وَمَا الرُّوَيْبِضَةُ قَالَ السَّفِيهُ يَتَكَلَّمُ فِي أَمْرِ الْعَامَّةِ»

ترجمه:بدون شک، سال‌های فریبنده‌ای بالای مردم خواهد گذشت که در آن دروغ‌گوی تصدیق و راست‌گوی تکذیب می‌شود، خائن مورد اعتماد شده و امین خیانت‌کار معرفی می‌گردد و(رویبضة) در آن زمان سخن می‌زنند. گفته شد: رویبضه کیست؟ فرمود: انسان سفیه و نادانی‌که در امور عام مردم سخن زده و نظر می‌دهد.

بنابر این، مصیبت بزرگ امت اسلامی در حال حاضر همانا حکام خائنی هستند که بر گردۀ آن سوار اند، اما نباید فراموش کنیم که این امت، بهترین امتی است که الله سبحانه وتعالی آن را فرستاده تا جهانیان را به سوی فلاح و رستگاری فرا بخوانند و به خواست او تعالی هرگز در برابر این حکومت‌های ظالم و مستبد، حکام رویبضات سکوت نخواهند نمود. چناچه رسول الله صلی الله علیه وسلم بشارت تأسیس مجدد خلافت راشده را پس از حکومت‌های جبری داده و در مسند امام احمد و طیالسی به نقل از حذیفه بن الیمان می‌فرماید:

«... ثُمَّ تَكُونُ مُلْكًا جَبْرِيَّةً، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ نُبُوَّةٍ»

ترجمه:سپس حکومت جبری فرا رسیده و تا زمانیکه الله سبحانه وتعالی خواسته باشد، ادامه خواهد یافت، سپس هرگاه بخواهد آن را برداشته و سپس خلافت بر منهج نبوت خواهد بود.

۲۴ ربیع الثانی ۱۴۳۹هـ.ق

۱۱ جنوری ۲۰۱۸م

ادامه مطلب...

نظام سرمایه‌داری در انگلیس، فرش زندگی مردم را در خیابان‌ها هموار کرده تا آن‌ها کنار جاده¬ها بخوابند!

(ترجمه)

خبر:

به تاریخ ۲۶ جنوری ۲۰۱۸م، روزنامۀ گاردین در گزارش خود نوشت: «آمار رسمی نشان می‌دهد که تعداد افراد بی‌سرپناهی‌که روی جاده‌ها می‌خوابند، در طول این هفت‌سال متوالی در لندن افزایش یافته است. نهاد‌های خیریه اظهار داشتند: با ­وجودی‌که این روند افزایش داشته، اما دولت در امر کمک‌رسانی به این افراد ناکام مانده است.» هم‌چنان بطور جداگانه یک نهاد تحت نام "Chain" گزارشی را در ماه جون سال گذشتۀ میلادی به نشر سپرد که تقریباً ۸۱۰۸ تن از مردمان بی‌سرپناه فرش‌شان را کنار جاده‌های لندن هموار کرده و در آن‌جا می‌خوابند. بالبیر چتریک مدیر پالیسی بنیاد خیریۀ Centre Point گفت: «این ارقام واقعاً تکان دهنده است، مگر  این نهاد مذکور تنها تعداد افرادی را که از طرف شب روی سرک‌‌ها می‌خوابند، شمارش می‌کند. ما می‌دانیم که بیش از هزاران تن درین شهر بی‌خانمان شده‌اند که هر ماه برای جستجوی رخت خواب در هر گوشه و کنار، یا در ایستگاه‌های ملی‌بس و مترو می‌خوابند. اسفناک‌تر این‌که بعضی‌ دختران بخاطر پیدا کردن جای خواب همراه بیگانه‌ها شب را سپری می‌کنند.»

امر مسخره کننده این‌که: یکی از روزنامه‌ها نیز گزارشی را ارائه کرد که که در آن آمده است: «صدها و هزارن آپارتمان‌های جدیدالاحداث و مدرن در لندن، که مجهز با تمام لوازم و امکانات زندگی اند، تا­بحال خالی و استفاده ناشده باقی مانده؛ اما مردم این شهر با این وضعیت اسف‌بار دست و پنجه نرم می‌کنند. با این حال، سرمایه‌داران بخاطر کسب ثروت بیشترشان هنوز هم به ساخت برج‌ها و آپارتمان‌های گران‌قیمت ادامه می‌دهند، در حالی‌که تعداد کثیری متقاضیان خواهان خرید یک خانۀ ارزان‌تر و با حد اقل معیار‌های اولیۀ زندگی در این شهر هستند. جان اسپارکس، مدیر اجرایی بحران گفت: «این وضعیت واقعاً در این کشور با این عظمت یک فاجعه است، اکثر افراد بی‌خانمان تلاش می‌کنند که در بدترین شرایط(هوای سرد و خطرناک) شب را روی جاده‌ها سپری کنند؛ در حالی‌که ما توانائی این را داریم که هم­چو وضعیت را تغییر دهیم.»

تبصره:

لندن تنها پایتخت کشور متمدن سرمایه‌دار غربی نیست که بطور بی‌شرمانه‌ای احصائیۀ اتباع بی‌خانمان خود را گزارش می‌دهد. در واقع در تاریخ مذکور و در همان روزنامه‌، خبر مشابه نشر شد که مقامات دولتی در شهر صنعتی سیاتل امریکا تمام افراد بی‌خانمان روی سرک را دور نموده و سپس راه‌گیرهای محافظتی را برای جلوگیری از ورود آن‌ها نصب کردند. این نوع عکس‌العمل‌ها مخصوصاً در غرب خیلی رایج است. سرمایه‌داران در لندن بطور شدیدی چهار اطراف املاک خود را کتاره‌های آهنی نصب می‌کنند تا­ از ورود افراد ‌بی‌خانمان در محوطۀ املاک آن‌ها جلوگیری شود. این است طرح خصمانۀ آن‌ها که گویا در برابر افراد ‌بی‌خانمان‌ رفتار ضد اجتماعی خود را کاهش داده‌اند.

این چنین اعمال در میان مقامات دولتی عام است که بخاطر امتناع کمک به افراد نیازمند چنین اظهار می‌کنند، که این افراد بی‌خانمان کسانی اند که معتاد به مواد مخدر و الکول اند. حتی این مقامات یک احساس را در عموم فضاسازی کرده اند که گویا افراد بی‌خانمان روی سرک‌ها تماماً جنایت‌کاران بوده و هیچ کدام‌شان لیاقت کمک را ندارند. یگانه تصویری‌که در رسانه‌ها منتشر نشده و تکان دهنده‌تر است، اینست که تمام اعضای یک خانواده به شمول زن و مرد همراه اطفال‌شان بی‌سرپناه روی سرک‌های لندن می‌خوابند. تعداد کثیری این افراد بی‌خانمان روی سرک‌ها، در واقع تحصیل کرده و حتی در طول روز صاحب وظیفه هم هستند؛ اما بنابر فقر و ناداری نمی‌توانند یک سرپناه داشته باشند و مجبور اند تا ­شب را در کنار سرک‌ها سپری کنند. متأسفانه امراض روانیی‌که در غرب در حال افزایش بوده، این خود یکی از عوامل اصلی این مرض برای افراد ‌بی‌سرپناه است.

خوابیدن روی سرک‌ها امن نیست، چون اوضاع جوی و سردی هوا برای آنان خطرساز است. هم‌چنان افراد بی‌خانمان روی سرک‌ها همیشه از سوی عابرین مورد حمله قرار می‌گیرند. هر حزب سیاسی یک‌دیگرشان را بخاطر مسئولیت‌پذیری در برابر این بی‌خانمانی مقصر می‌شمارند؛ اما تا اکنون هر کسی‌که بر اریکۀ قدرت تکیه زده، نتوانسته است که مشکلات را حل کند؛ چون بر ایدیولوژیی‌که آن‌ها پابند هستند، قادر به حل مشکلات نبوده؛ بلکه در واقع خود یک مشکل محسوب می‌شود.

تضمین این‌که هر شهروند باید سر‌پناه داشته باشد، در حقیقت مسئولیت بنیادی دولت است که برای شهروندان خود تأمین کند، در حالی‌که سرمایه‌داران، که این دولت‌ها را رهبری می‌کنند، تنها در فکری افزایش ثروت خود و خواهان سود و مفاد از تمام مردمان این جهان بوده و انتظار دارند که سرمایۀ اندک خود را برای نیازمندان و فقراء به مصرف برسانند .دین مبین اسلام، حقوق خانه، لباس و تغذیه را یک امر بنیادی شناخته است؛ چنان‌چه حضرت محمد صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«لَيْسَ لابْنِ آدَمَ حَقٌّ فِيمَا سِوَى هَذِهِ الْخِصَالِ: بَيْتٌ يَسْتُرُهُ، وَثَوْبٌ يُوَارِي عَوْرَتَهُ، وَجِلْفُ الْخُبْزِ، وَالْمَاءِ»

(رواه ترمزی)

ترجمه: برای فرزند آدم حقی جز در اين چيزها نمی باشد، خانه‌ای که در آن سکونت کند و لباسی‌که عورتش را بدان پوشد و پاره‌ای نان خشک و آب.

بنابراین، این مسئولیت رهبران و دولت است که این حقوق اساسی مردم را، نه این‌که تقاضای هر سرمایه‌دار و ثروتمند را برآورده سازد‌. هرگاه می‌بینیم که سیاسیون غربی در مورد مسئولیت‌‌پذیری‌شان در بارۀ فقر و تنگ‌دستی حرف می‌زنند، شاهد هستیم که می‌گویند: برای رفع مشکل بی‌سرپناهی پول اندک در اختیار ما است، در حالی‌که تمام پول‌ها را مصرف نموده و یا در بانک‌ها ذخیره می‌کنند و یا صرف جنگ‌های خانمان­سوز خارج از کشور می‌کنند تا منافع دوستان و تاجران سرمایه‌دار خود را حفظ کنند. تنها عملی‌که این حکام غربی انجام می‌دهند، اینست که با استفاده از زور پولیس مانع خواب این افراد ‌‌بی‌سر‌پناه روی سرک‌ها ‌شوند. در واقع مشکلات را از دید عامه پنهان نموده و درین فکر اند که مردم عام جامعه احمق و ساده‌لوح هستند که فکر می‌کنند، این حکام مشکلات‌شان را حل نموده و مردم جامعه این فجایع را نمی‌بینند.

هرگاه ایدیولوژی اسلام تحت عنوان "خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت" تطبیق شود، هرگز مانند نظام سرمایه‌داری در صدد پنهان کردن مشکلات مردم نمی‌باشد؛ بل تلاش می‌کند تا بطور جدی ریشۀ مشکلات را دریافته و حل بسازد. این‌که این مشکلات اجتماعی باشد یا روانی و یا هم اقتصادی و یا هر مشکل دیگر.

نویسنده: یحیی نسبت

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

تنها خلافت راشده می‌تواند مسلمانان تبعید شدۀ روهینگیا را به سرزمین‌شان باز گرداند!

(ترجمه)

خبر:

 از روز چهارشنبه گذشته بدین‌سو، بیش از صد‌ها تن از مسلمانان روهینگیایی راهی بنگله‌دیش شده و آخرین پناهندگان روهینگیایی گفته‌اند که ارتش ایالت راخین به عملیات شدید و وحشت‌ناک‌‌شان علیه مسلمانان میانماری ادامه داده و برنامه‌هایی را برای بازگشتاندن۶۵۵،۵۰۰ تن از کسانی‌که به این منطقه پناهنده شده بودند، راه‌اندازی کرده‌اند. امتیازاتی برای کسانی‌که از رود ناف عبور می‌کنند، در نظر گرفته شده بود؛ حتی داکه(پایتخت بنگله‌دیش) آمادگی‌هایی را برای بازگردانیدن برخی از مسلمانان میانماری، که از شر و استبداد عملیات نظامی ارتش میانمار فرار کرده بودند، آغاز کرده است. یک تن از مقامات ارشد وزارت خارجه داکه به رویترز گفته است: «مهلت و ضرب‌العجل تا سه‌شنبه آینده برای آغاز باز گردانیدن مسلمانان به میانمار شاید امکان پذیر نباشد.» این مقام ارشد که یکی از اعضای تیم چهارده نفری در مورد مذاکرات بازگشت به این سرزمین در هفتۀ جاری بود، گفت: «بازگشت مسلمانان باید به طور اختیاری، امن و محترمانه صورت گیرد.»

بنابر معاملۀ امضاء شده، ۱۵۰۰ تن از مسلمانان روهینگیایی در طول هفته به دولت میانمار برگردانیده شده و سپس قبل از این‌که به خانه‌های‌شان به طور انتخابی انتقال داده شوند، در یک اردوگاه مؤقتی در میانمار پناه داده می‌شوند. (منبع: کانال خبری آسیا)

تبصره:

مسئلۀ روهینگیا برای جهان و هم‌چنان بنگله‌دیش، یک چیزی جدید نیست. بنگله‌دیش در همسایه‌گی به میانمار طی چهل سال گذشته شاهد جنایات وحشیانه و بی‌مانندی علیه مسلمانان روهینگیایی بوده است. علاوه بر این، تمام دنیا به شمول نهاد‌های حقوق‌بشر و سازمان ملل، بسیار به خوبی از واقعیت جنایات توسط ارتش میانمار علیه اقلیت‌های مسلمان در ایالت راخین آگاه اند. هرچند نتیجۀ بازگشت مسلمانان به سرزمین‌شان در گذشته از طرف دولت راخین منجر به اخراج‌شان گردیده و سپس آن‌ها را مجبور نمودند که به سرزمین اصلی‌شان از بنگله‌دیش باز گردند؛ اما دولت بنگله‌دیش با کمال بی‌شرمی، تکتیک‌های شنیع و غیرانسانی را به منظور تضمین بازگشت مجدد مسلمانان روهینگیایی به کار بست. در سال ۱۹۷۸م پس از خروج ۲۷۰ هزار مسلمان روهینگیایی دولت بنگله‌دیش پس از مسدود کردن مواد غذایی برای جلوگیری از ورود این مسلمانان، به تعداد ۱۲۰۰ تن آن‌ها در جریان این فرایند بازگشت، از بین رفتند.

سپس یک‌بار دیگر  از سال ۱۹۹۲م تا سال ۱۹۹۴م، دولت حسینه پس از آن فعالیت‌های بشردوستانۀ سه سازمان بین‌المللی غیردولتی را ممنوع قرار داده و سپس فشار‌های زیادی را برای تضمین بازگشت آنان پس از اعتراضاتی‌که در اردوگاه‌های روهینگیا علیه بازگشت آنان صورت گرفت، بر آنان وارد کرد. به همین ترتیب، رژیم حسینه یک‌بار دیگر پس از خروج۶۵۰هزار تن از مسلمانان روهینگیایی عجالتاً معاملۀ بازگشت آنان را با دولت میانمار به امضاء رسانیده و با کمال بی‌شرمی از دولت میانمار، که ناسیونالیست و نژادپرستی بودائی چشمان‌شان را کور کرده است، خواست تا از آن‌ها به طور آبرومندانه حراست نماید، تا از دست پناهجویان مسلمان رهایی یابد. این درحالی‌ست که صدها تن از پناه‌جویان روهینگیایی یک‌شنبه گذشته در اعتراض به روند بازپس‌گردانی تحمیلی‌شان در اردوگاه کوتوپالونگ اشتراک نموده و خواستار شهروندی، امنیت و تضمین زندگی خود قبل از بازگردانیدن به سرزمین‌شان شدند.

اما سؤال این‌جاست که چرا جهان برای توقف نسل‌کشی وحشیانه و دوامدار مسلمانان روهینگیا از خود حرکتی نشان نمی دهد، ‌تا جلو چرخ استبدادی بازگردانیدن تحمیلی مسلمانان را بگیرد؟ چگونه می‌تواند که رژیم میانمار و ارتش قاتلش به هم‌چو آزار و شکنجنۀ وحشت‌ناک در یک جامعه هدف قرار داده شده و بدون کدام نوع ترس و هراس از حاکمان سرزمین‌های اسلامی به بیش از سه دهه ادامه دهد؟ پاسخ به این پرسش‌ها ساده است. داکتر مونگ زرنی انگلیسی محقق نسل‌کشی و فعال حقوق‌بشر در برما در مصاحبه‌ای به یک روزنامه در بنگله‌دیش در پاسخ به این پرسش‌ها گفت: «پایان دادن به نسل‌کشی در برما کاری درستی نیست؛ بل همکاری با قاتلان می‌تواند کاری درستی باشد؛ زیرا قاتلان دست‌رسی کافی به گاز طبیعی، خطوط ساحلی استراتیژیک، بندر‌های ساحلی عمیق، ویزا وغیره را دارند، که منافع‌شان را تأمین می‌کند. بدین لحاظ، آنان این بازی را پیوسته ادامه می‌دهند.» این درحالی‌ست که بازی‌کنان بین‌المللی "بازی‌های زبانی" را برای تشدید چنین جنایات وحشت‌ناک راه‌اندازی می‌کنند.

به همین دلیل است که سازمان ملل به عوض تمجید از اعمال سفاکانۀ ارتش میانمار تحت عنوان "نسل‌کشی" آن‌را پاک‌سازی قومی نام نهاد. روی این ملحوظ است که تکه‌داران صلح یا همان نیرو‌های ناتو یا سازمان ملل، به بهانۀ "جنگ با تروریزم" یا تحت پرچم حمایت از بشر، به میانمار حمله نمی‌کنند. گرچه طبق اصول "مسئولیت حفاظت" که در سال ۲۰۰۵م توسط تمام اعضای سازمان ملل به امضاء رسید، تمام کشورهای عضو سازمان ملل مسئولیت حفاظت مسلمانان روهینگیایی را از شر استبداد و نسل‌کشی دولت میانمار عهده‌دار بودند.

در واقع، شعار‌های کاذبانۀ حقوق‌بشر، نجات بشریت و یا‌هم مسئولیت حفاظت از بشر همه و همه تنها زمانی سودمند واقع می‌شود که میوۀ شیرین آن به کام غرب ریخته شود؛ چنان‌چه که در افغانستان، عراق و سوریه این امر صورت گرفت؛ اما کفار این ‌گونه شعار‌های کاذبانۀ شان‌را هرگز به خاطر حفاظت از زندگی، شخصیت و منافع امت اسلامی محقق نخواهند کرد و آب از آب تکان نخواهند داد. الله سبحانه وتعالی در این مورد در کتاب مبین(قرآن کریم) می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِّن دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ﴾

[آل عمران: ١١٨]

ترجمه: ای مؤمنان! محرم اسراری از غیر خود، انتخاب نکنید! آن‌ها از هرگونه شرّ و فسادی در بارۀ شما، کوتاهی نمی‌کنند. آن‌ها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید(نشانه‌های)، دشمنی از دهان(و کلام) شان آشکار شده و آن‌چه در دل‌های‌شان پنهان می‌دارند، از آن مهم‌تر است.

فلهذا مسلمانان روهینگیا اصلاً نیازی به قطعنامه‌ها و هرگونه تعامل برگشت تحت سرپرستی سازمان ملل و یا اشک‌های تمساح مانند برخی از حکام بی‌شرم مسلمان برای شکستاندن این چرخ استبدادی(روند بازگردانیدن) ندارند؛ تنها چیزی‌که بدان نیاز دارند، هماناخلافت راشده بر منهج نبوت مانند خلافت عمر ابن الخطاب است که نیرو‌های شجاعش را به سوی ایالت راخین میانمار بفرستد تا چراغ ظلم دولت خبیث میانمار را برای همیش خاموش ساخته و مسلمانان مظلوم را از شر ظلم و استبداد آن نجات دهد. نیرو‌های غیوری‌که نه تنها به نجات مسلمانان اراکان می‌شتابند؛ بل در هر کجا که مسلمانی مظلوم واقع شود، به نجات آن پرداخته و عزت، امنیت و سعادت گم‌شدۀ امت اسلامی را دوباره باز می‌گردانند، ان‌شاء الله.

نویسنده: فهمیده ودود

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

 

 

ادامه مطلب...

تطبیق شریعت اسلامی سبب وحشت نه؛ بلکه وسیلۀ جلوگیری از وحشت‌افگنی در جامعه می‌شود!

(ترجمه)

خبر:

زمانی‌که مردم عامۀ پاکستان تقاضای به دار آویختن قاتل زینب را-که در منطقۀ قسوری پاکستان مظلومانه شهید گردید- نمودند، بعضی از سناتوران در مجلس سنای پاکستان، مخالف به دار آویختن مجرمین در محضر عام شدند. سناتوران به این استدلال کردند که: «اگر به دار آویختن قاتلین در محضر عام منحیث یک جزاء قبول گردد، چنین جزاء سبب جلوگیری از جرایم نمی‌شود.» سناتوران در زمینه پیشنهاد کردند که قانون باید تغییر نکند و حکومت باید به عوض مجازات مجرمین از اطفال محافظت کند. (منبع: dailytimes)

تبصره:

بعد از ۱۴ روز انتظار درد‌ناک، قاتل زینب معصوم توسط پولیس گرفتار گردید؛ لیکن این گرفتاری بحث و منازعه بر سرِ به دارآویختن قاتلین در محضر عام، سؤال‌ها و پرسش‌های اصلی در مورد کفایت و عدم کفایت پولیس و نظام عدلیه پاکستان را بر انگیخت. از جنوری ۲۰۱۸م ما شاهد از دست دادن زنده‌گی بسیاری از افراد معصوم در منطقه هستیم و این تلفات ناشی از حملۀ خارجی بر منطقه نه، بلکه از غفلت و عدم اقدام نهاد‌هایی‌که باید به مردم امنیت و عدالت را محیاء کنند، شده است. به گونۀ مثال: در شهر کراچی تنها در یک هفته ۳ زن زنده‌گی‌شان را به اثر بی‌کفایتی پولیس از دست دادند. به همین ترتیب در منطقۀ قسور ۱۲ دختر جوان زنده‌گی‌شان را به سبب بی‌کفایتی نهاد‌های عدلی و قضایی و عدم تطبیق قانون از دست داده‌اند. در این‌جا ۳ نکتۀ مهم وجود دارد که باید به آن اشاره کرد: ‍

۱) قانون نافذۀ فعلی؛

۲) پیشنهاد تغییر در قانون؛

۳) عدم تطبیق شریعت اسلامی.

طوری‌که ما می‌دانیم، قانون نافذۀ فعلی پاکستان قانون بشری بوده و در حقیقت نظریات اشخاص در مورد قانون بشر از هم‌دیگر در فهم و پیشنهادشان باهم فرق می‌کند و سبب انتقاد یک‌دیگر می‌گردد. به اساس قانون نافذۀ پاکستان، جزای قاتل قصاص و یا دیت است و این همیشه از طرف زورمندانی که اگر دست‌گیر می‌شوند، آن‌ها این ماده را در خفاء تغییر داده و اعلام می‌کنند که وراثین مقتول و قاتل باهم به تادیۀ دیت رضایت کرده‌اند.

قضیۀ "ریموند دیویس" مثال خوبی برای استفاده از اصطلاحات اسلامی در خصوص استفاده از نیازمندی‌های زشت برای نظام زشت است. از طرف دیگر، نهاد‌های غیردولتی برای مصونیت حقوق‌بشر که از دیدگاه خودشان کشتن یک فرد تخطی از حقوق انسان است، در سال ۲۰۱۸م به اساس فشار‌های اتحادیۀ اروپا، مهلت قانونی برای اعدام "ریموند دیویس" بعد از قتل عام در پشاور به‌دسمبر ۲۰۱۴م داده شد.

کمیتۀ دایمی سنای پاکستان پیشنهاد تعدیل قانون جزای مجرمین، آزار و اذیت جنسی و اعدام آن‌ها در محضر عام و جزای اطفال قاتل زیر سن ۱۴ را کردند. در این مورد از طرف اعضای مجلس عکس‌العمل‌های تندی نشان داده شد و گفتند که: «این بردن اجتماع به وحشی‌گری است.»

ما منحیث مسلمان به این عقیده هستیم: هر آن‌چه قانون شریعت برای ما آورده است، از جانب الله سبحانه وتعالی برای مسلمانان رحمت است و هیچ جای بحث روی تطبیق و تأیید آن برای کسی نیست. در این‌جا مجرم اقرار به جرم خود کرده و تمام اتهامات بزرگ را پذیرفته است. اسلام اجازۀ مجازات را به وارثین قربانیان داده و به اعضای مجلس سنا اجازۀ مجازات را نداده است. اسلام نظام اشرافی نبوده که سرنوشت هر شخص در دست نخبه‌گان نهفته باشد. نظام حاکمیت اسلام تنها مجازات مجرمین نبوده؛ بلکه نظام محافظت برای جامعۀ بشری است.

هم‌چو جنایات حکایت از افکار مریضی می‌کند که جامعه در آن نقش داشته و از طرف حاکمان مریض، که از الله سبحانه وتعالی هیچ خوفی نداشته، ساخته می‌شوند. بلی، عدالت خواسته شده برای زینب زمانی امکان پذیر است که اسلام در این سرزمین حاکمیت کند و هیچ پدری دختر خود را دفن نخواهد کرد تا آن‌که مقامات خلافت، والدین‌اش را به غفلت از دختر‌ش متهم نکند.

﴿وَلَـكُم فِى القِصَاصِ حَيٰوةٌ يّٰٓـاُولِى الاَلبَابِ لَعَلَّکُم تَتَّقُونَ‏﴾

[بقره: ۱۶۷[

ترجمه: ای صاحبان خرد! برای شما در قصاص حيات و زندگی است(بنابر مصلحت و حكمتی‌كه در آن و دقائق و نكاتی‌كه در همه احكام است. اين است كه قانون قصاص را برای شما وضع كرديم تا از تجاوز و خونريزی بپرهيزيد)، تا تقوا پيشه كنيد.

نویسنده: اخلاق جهان

برای دفتری مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

شماره ۱۶۵ جریده "الرایة" به نشر رسید

  • نشر شده در مرکزی

(ترجمه)

در این شماره می‌خوانید:

ای مسلمانان و ای ارتش کشورهای اسلامی! خاموشی حکام در مورد اشغال بسیاری از مناطق فلسطین در سال ۱۹۴۸م و عدم انسجام ارتش اسلامی و بازگشت به آن‌چه که سبب اشغال فلسطین گردید، جنایتی بسا بزرگ است. خاموشی حکام در مورد اشغال یهودیان برای بقیه مناطق فسطین در سال ۱۹۶۷م و عدم انسجام ارتش اسلامی در خصوصو آزاد سازی کل فلسطین از چنگال یهودیان حتی جنایت بسیار بزرگ و نابخشودنی بوده و همچنان ناکامی در جنگ علیه کشوهای حامی یهودی، جنایت کمی نیست. دوستی و وفاداری این کشورها خیانت برزگی به الله سبحانه وتعالی، رسول الله صلی الله علیه و سلم و مؤمنان می‌باشد.

سرمقاله: توازن عمومی سودان؛ آتش قیمتی و دشواری های زندگی را مژده می دهد؛

تحولات سیاسی کردستان و ایران، از سلسله پاسخ‌های امیر حزب التحریر عالم بزرگوار عطاء بن خلیل ابو رشته؛

امریکا بنا بر خیانت مقامات(فلسطینی) متولی نصاب تعلیمی فلسطین گردیده است؛

حزب التحریر: امت اسلامی باید تمام راه‌حل‌های استعمارگران را از معاهده اوسلو گرفته تا معاملۀ قرن رد نماید؛

مثلث مهیب در یمن: جنگ، فراگیر شدن گرسنگی، امراض کشنده؛

معضله پاکستان: قطع روابط با امریکا برای تأمین منافع چین!

ایران سلاح‌اش را به سمت امت می‌گیرد نه به سمت دشمنان امت؛

اعتراضات در تونس علیه افزایش قیمت‌ها؛

 امت بیدار و آگاه گردیده و منهج الله تعالی را برگزیده است پس قدرت‌مندان چه زمانی بیدار گردیده، به سوی امت بازگشت نموده و انصار امت می‌گردند؟!

حکومت‌های بعد از انقلاب دارایی‌های تونس را به استعمارگران واگذار نمودند و مردم مسئولیت مزدوری را به عهده گرفتند؛

حکام مسلمین تلاش از بین بردن انقلاب سوریه را دارد؛

برای دریافت این شماره به لینک ذیل مراجعه فرمایید:

 http://www.hi.zat.one/ar/index.php/dawahnews/sporadic-news/29432.html

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه