چهارشنبه, ۰۲ صَفر ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۸/۰۷م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

افزایش عواید داخلی "دستاورد" نه؛ بلکه ظلم نظام سرمایه‌داری بالای مردم مظلوم افغانستان است Featured

وزیر مالیه‌ی افغانستان اعلام کرده که عواید داخلی این کشور در سال جاری نزدیک به 170 میلیارد افغانی رسیده است. این رقم در شانزده سال گذشته بی‌سابقه بوده و بلندتر از هدف تعیین شده توسط نهادهای بین‌المللی برای دولت افغانستان می‌باشد. وزارت مالیه این موضوع را یک "دستاورد" برای دولت افغانستان خوانده است.

ما افزایش عواید دولت را "دستاورد" نه؛ بلکه غارت جیب و دسترخوان مردم می‌دانیم. چون رقم ذکر شده توسط رشد واقعی اقتصادی، ایجاد زیربناهای حقیقی، افزایش تولیدات و خدمات برای رفاه و بلند بردن سطح زندگی مردم بدست نیامده. برعکس، اکثریت این عواید از درک محصولات گمرکی، مالیات بر شرکت‌ها و اصناف جمع‌آوری گردیده که بار سنگین آن را مردم غریب می‌پردازند.

دولت افغانستان سال گذشته به توصیه‌ی صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی، بسته‌ای جدیدی از مالیات را از قبیل: 10 درصد مالیه بر کارت‌های موبایل، دوبرابر ساختن نرخ مالیات بالای معاملات تجارتی، افزایش فیس حق‌العبور هوایی و ازدیاد تعرفه‌ها روی بعضی از محصولات گمرکی که ضرورت اولیه می‌باشند، وضع نموده است. این حالت، باعث ایجاد تورم، کاهش سطح سرمایه‌گذاری‌ها، بلند رفتن نرخ بیکاری و فقر گردیده که تأثیرات مخرب آن در همه بخش‌ها روی زندگی مردم محسوس است.

همچو ارقام به هر اندازه‌ای که بلند برود صرف یک کمیت و سلسله اعدادی بی‌ارزشِ است که افزایش آن تنها باعث کریدت گرفتن دولت نزد نهادهای بین‌المللی گردیده و هیچ تأثیر مثبتی بالای وضعیت زندگی مردم ندارد و نوعی دزدی از جیب و دسترخوان مردم است.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر - ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

فلسطین : تفسیر آیت ۲۶ سوره مبارکه آل عمران

  • نشر شده در ویدیوها

آیت بیست و ششم سوره مبارکه آل عمران :

" قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ " 

                                 ارایه کننده : شیخ یوسف مخزرة ( ابو الهمام)   سه شبنه . 01 ربيع الثانی ۱۴۳۹.هـ مطابق با ۱۹ دسامبر ۲۰۱۷.م

ادامه مطلب...

پالیسی امریکا برای متمرکز سازی قدرت در افغانستان

  • نشر شده در سیاسی

امریکا در یک‌ونیم دهه حضورش در افغانستان بیشترینه تلاش نموده تا برای ایجاد یک دولت مقتدر مرکزی با محوریت دموکراسی و گوش بفرمان خارجی‌ها؛ رهبران قومی، سران جهادی و چهره‌های سیاسی را که دارای پایگاه مردمی هستند، منزوی، خلع، ترور، تبعید و از اریکه‌ی قدرت به زیر بکشد و به شکلی آن‌ها را بی‌پایگاه سازد. چون برای این ساختار، منحیث دردسر و مانع شمرده می‌شوند. این پالیسی حذف محدود به یک قوم، قشر خاص و گروه خاص نیست، بلکه هر آن‌کسی که مانع این پروژه امریکا قلم‌داد می‌گردد، مورد هدف قرار دارد.

 با این طرز دید، امریکایی‌ها در سال‌های نخست از جنوب و شرق افغانستان شروع کردند و رهبران قومی و قبیلوی را تحت نام‌ها و آجنداهای مختلف به شکل آرام و بی سروصدا ترور نمودند. چون در یک جامعه‌ی قومی، حذف فزیکی یا سیاسی رهبر یک قوم به معنی متلاشی کردن و از هم پاشیدن شیرازه وحدت همان قوم و کنار زدن آن قوم از قدرت است. گفته می‌شود تنها در جنوب افغانستان صدها رهبر قومی و محلی و هزاران چهره‌ی بارسوخ و مردمی کشته شده‌اند که چهره‌های برجسته‌ی چون حاجي عبدالحق، حاجي قدير، حاجي صبور فريد، جان محمد خان و صدها رهبری محلی و قومی کشته و پاچاخان ځدراڼ، احمدشاه احمدزی، عارف نورزی و دیگران منزوی شده‌اند.

در کنار این، امریکایی‌ها بعد از 2004 میلادی سیاست حذف سران اسبق جهادی را نیز روی‌دست گرفتند و چهره‌های درشت این قشر را یکی پس از دیگری ترور و یا خلع قدرت کردند. اشتباه بزرگ قشر مجاهدین اسبق این بود که طی یک معامله در کنفرانس بُن به کرسی‌های بلند دولتی تکیه زدند و در اوایل حکومت با ثروت‌های باد آورده، قراردادهای عظیم و پُست‌های موقتی دولتی مصروف و ساکت شده بودند. مست شدن در ثروت عظیم آن‌ها را از سیاست غافل و شجاعت را از ایشان ربود. اشتباهی که تا امروز نیز به آن ادامه می‌دهند.

این غفلت باعث شده، تا دولت به دستور امریکا رهبران مردمی و قشر مجاهدین اسبق و افرادِ دارای احساسات اسلامی را تحت نام اصلاحات اداری، مبارزه با فساد، شایسته‌سالاری و ترورهای هدفمند به‌ تدریج خانه‌نشین نموده ویا از صحنه محو کرده است و بالمقابل، آن‌عده از نسلی را که زیر نام تکنوکرات ذوب ارزش‌های غربی شده‌اند، در پُست‌های دولتی بکار می‌گمارد. جزئیات این پروسه را زلمی خلیل‌زاد در کتاب «فرستاده» بیشتر شرح داده.

البته این مسایل، حرف‌های محض نیست، بلکه مجله‌ی اشپیگل آلمان چندی قبل لیست ترور چند هزار نفری نیروهای امریکا و ناتو را در افغانستان فاش کرد که اکثریت آنان را سران اقوام و رهبران اسبق جهادی تشکیل می‌دادند.

فراموش نباید کرد، پروسه متمرکز سازی قدرت در افغانستان یک پروسه طولانی مدت است که امریکا با زیرکی این پروسه را به پیش می‌برد و برای عدم خیزش مردمی و جلوگیری از گسترش بی‌اعتمادی آن را بصورت یکبارگی تطبیق نمی‌کند. بلکه آن را طی یک پروسه که سال‌ها را دربر می‌گیرد به کرسی تطبیق می‌نشاند. اما تلاش امریکایی‌ها این بوده و هست تا چهره‌های را که مردم به گرد شان جمع می‌شوند و منحیث جزیره‌گک‌های قدرت هستند، از بین برود. برای درک آن کافی‌ست یکبار به چهره‌های برجسته و درشتی که طول 16 سال کشته یا منزوی شده‌اند نگاهی بیاندازید.

با در نظرداشت این مسأله، گاهی تعدادی از سران اقوام و رهبران اسبق جهادی را وارد ساختار قدرت می‌سازد و سپس به شکلی از اشکال دو باره از قدرت دور می‌کند. چون امریکا نیاز دارد تا برای نگه‌داری و ایجاد حداقل ثبات سیاسی و پیشبرد امور تعدادی از این چهره‌ها در بدنه نظام حضور داشته باشند. چون در یک ساختار قومی، گزینه‌ی موجود همین است که امریکایی‌ها با دقت از آن‌ها بهره برداری می‌کنند.

 البته، این پالیسی در خصوص افرادی که دارای پیشنه‌ی اسلام‌گرایی هستند و از دماغ شان بوی اسلام به‌مشام می‌رسد، شدّت بیشتری می‌یابد. هرچند، تعدادی از این این مردم امروز با غرب دست دوستی داده‌اند و از آجندای حقوق بشر و دموکراسی پیشیتبانی می‌کنند، یا غرب آنها را ظاهراً دوست و متحد جلوه می‌دهد؛ اما با آن هم این‌ها از دید غرب تروریست اند و باییست حذف شوند.

امریکایی‌ها با این کار شان دو هدف را با یک تیر نشانه می‌گیرند: از یکسو، بافت قومی و قبیلوی را برای ایجاد یک دولت مرکزی در افغانستان می‌شکنند تا یک دولت مقتدر مرکزی ولی کاملاً تابع و مطیع را روی‌کار آورند تا به دُهل امریکایی‌ها برقصد.

چون در طول تاریخ، بافت قومی و عدم متمرکز بودن قدرت در افغانستان همواره مایه دردسر برای اشغال‌گران گردیده است. اداره و کنترول افغانستان با این بافت قومی و پراگندگی قدرت هم از لحاظ نظامی و سیاسی مشکل است و از هم ایجاد یک دولت با ثبات سیاسی. یکی از دلایل شکست روس و انگلیس همین قدرت‌های پراگنده محلی در سراسر افغانستان بود که مردم را برعلیه آنان بسیج می‌نمود. ازین‌رو، امریکا بخوبی می‌داند که یک نظام متمرکز و از بین رفتن قدرت‌های محلی باعث می‌شود تا افغانستان آسان‌تر و بدون دردسر اداره گردد.

 از سوی دیگر، تلاش‌های صورت گرفته که بجای رهبران مردمی، آدم‌های بی‌ریشه را در قدرت بیاورند تا در تطبیق پلان‌های امریکایی، مهره‌های گوش بفرمان باشند. به همین لحاظ، تحت نام جوان سازی و متخصص سازی ادارات چهره‌های دموکرات و تکنوکرات را که قبله فکری و سیاسی شان غرب است، وارد بدنه دولت کرده‌اند.

 رسیدن به این دو هدف در حکومت "وحدت ملی"، شدّت بیشتری پیدا کرده. امریکا توسط حکومت از یکسو رهبران قومی و مردمی را از قدرت دور کرد و از سوی دیگر، توسط شورای امنیت ملی، اداره امور، کمیسیون تدارکات ملی و کمیسیون اصلاحات اداری قدرت را انحصار و در رأس وزارت‌خانه‌ها و پُست‌های مهم دولتی انسان‌های فاقد پایگاه مردمی را برگزید، و یگان پُست‌های تشریفاتی را برای فریب مردم به سران قومی توزیع کرد.

در ضمن، اصلاحات در سکتور امنیتی که در این اواخر به شدّت به پیش می‌رود، هدف آن انتقال قدرت از قوماندانان محلی و رهبران قومی به چوکات نیروهای امنیتی می‌باشد تا قدرت در چوکات این نهاد متمرکز گردد و قدرت‌های محلی از بین برود.

خلع قدرت تعدادی از رهبران قومی و سیاسی جنوب و مشرقی و به ادامه‌ی آن رهبران شمال و غرب به شمول اسماعیل خان، بسم‌الله خان، یونس قانونی، دوستم، ضیاءمسعود و حالا عطاءنور در همین دیدگاه کلان امریکایی‌ها معنای بیشتری پیدا می‌کند و حتی گسترش ناامنی‌ها در مناطق مختلف و در زمان‌های متفاوت برای حذف چهره‌های مردمی در چوکات همین آجندا می‌تواند حساب شده باشد. جنوب افغانستان زمانی بزرگان قومی و سران قبیلوی اش را از دست داد که شعله‌های آتش جنگ جنوب را به ماتم‌کده مبدل ساخت و حالا این شعله‌ها بسوی شمال در حرکت است.

هرچند، تعدادی از رهبران قومی و سران اسبق جهادی در طول شانزده سال گذشته در نظم امریکایی ذوب شده و به انبوهی از سرمایه و ثروت دست یافته‌اند. ترس از دست دادن این ثروت عظیم آنان را چنان مشوش و مطیع خارجی‌ها ساخته که تاریخ گذشته‌ای شان را از یاد برده‌اند که چه کسانی بودند و چه اهدافی در سَر داشتند؟ برای این گروه، سرنوشت حسنی مبارک، معمر قذافی و علی عبدالله صالح در دنیای عرب می‌تواند درس و عبرت خوبی باشد که در اوایل با امریکایی‌ها در قتل مردم سرزمین شان همکاری کردند ولی وقتی تاریخ مصرف شان گذشت، جای شان زباله‌دان کثیف تاریخ و قبر تنگ و تاریک گردید.

 اما در عین زمان تعدادی کافی از مخلصین در میان رهبران قومی، بزرگان سیاسی و قشر مجاهدین اسبق هنوز وجود دارند که در این نظم امریکایی ذوب نشده و پایبند به ارزش‌های دوران جهاد هستند و سَر خویش را برای معامله به درّ این و آن درگه خم نکرده‌اند و اسلام برای شان عزیز و آخرت مهمتر از متاع فریبنده دنیا است. این گروه می‌تواند نقش بزرگی در مقطع فعلی ایفاء کند و دسیسه‌های امریکا را از بین ببرند.

این گروه مخلص می‌تواند در این مقطع حساس برای حفظ وحدت و جلوگیری از تفرقه؛ سران قومی، رهبران مردمی و بزرگان افغانستان را به یک محور جمع نمایند و پالیسی شوم امریکا را که هدف آن حذف چهره‌های مردمی و متمرکزسازی قدرت در یک دولت سیکولر می‌باشد، خنثی نمایند. در غیر این صورت، امریکا از پراگندگی و عدم وحدت رهبران بهره‌برداری نموده و همچو گرگ وحشی، این‌ها را نیز دانه دانه به قربانگاه برده یا منزوی ساخته و یک مشت انسان‌های مزدور و تکنوکرات را با ارزش‌های کثیف غربی بر سرنوشت سیاسی افغانستان حاکم می‌سازد. آن‌گاه با چشمان از حدقه برآمده شاهد گمراهی نسل بعدی و از دست رفتن زمام امور خواهید بود و این اشتباه سیاسی هرگز قابل جبران نیست.

چه خوب است این فرصت طلایی را غنیمت شمرده و با مبارزه فکری و سیاسی برعلیه غربی‌ها هم در تاریخ نام نیک از خود به یادگار بگذارید و هم در آخرت شامل رحمت الله سبحانه‌وتعالی شده و در آخرت سرخرو و سربلند حشر گردید. فراموش نکنیم الله سبحانه‌وتعالی از نعمت‌هایش می‌پرسد؛ اما چه نعمتی بزرگ‌تر از مقام رهبری و فرصتی برای جهت دادن مردم برای مبارزه علیه دشمن الله و رسولش است؟!

مصدق سهاک

عضو دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

شماره ۱۶۲ جریده "الراية" به نشر رسید

  • نشر شده در مرکزی

(ترجمه)

در این شماره می‌خوانید:

سخن هفته: ای مسلمانان! از این حاکمان و رهبرانِ ایرادگر، اندوهگین شونده و محکومگر(در قبال حوادثی‌که در جهان اسلام رخ می‌دهد) هیچ فایده‌ای توقع نمی‌رود؛ زیرا تمامی آن‌ها حامیان و تأمین کننده‌گان منافع باداران غربی استعمارگر شان هستند، پس چه ماند که آنان فلسطین را از چنگال استعمارگران آزاد نمایند؛ زیرا آنان با بی‌حیایی قدس غربی را به یهودیان واگذار نمودند. تمام این حاکمان و رهبران با یک شخص از اشخاصی؛ هم‌چون سلطان عبدالحمید-رحمه الله- برابر و مساوی نمی‌شوند. و بازهم بعد از هزار بلکه بعد از میلیون بار واضح گردید که آزادی الاقصی، آزادی قدس و آزادی فلسطین جز تحت سایۀ خلافت راشده بر منهج نبوت ممکن نیست؛ اگر این چنین است(و به این امر قناعت نموده‌اید)، پس با جدیت و مخلصانه برای تأسیس خلافت بشتابید و مبادرت ورزید.

  • سرمقاله: حکام مسلمین برای تقویت یهود در فلسطین، تحرکات بی‌سابقه و جنگ‌های موهومی را تشدید می‌بخشند؛
  • معامله قرن با معامله قدس آغاز گردید!
  • دستگیری‌ها و احکام خصمانه علیه صفوف حزب التحریر در طی چند روز در مناطق مختلف جهان؛
  • حزب التحریر-ولایه اردن: راهپیمایی‌ها برای نصرت و یاری الاقصی، قدس و تمام فلسطین؛
  • تناقض عجيب: ترکیه از یک سو امریکا را مورد انتقاد قرار می‌دهد و از سوی دیگر با او توافق نظامی می‌نماید!
  • حزب التحریر برای نصرت و یاری قدس در منطقۀ مرکزی نوار غزه کنفرانسی را تحت عنوان "قدس پایتخت دولت خلافت است"، برگزار نمود؛
  • آیا انقلاب امت در سرزمین شام، انقلاب سکولریزمی است؟!
  • کتلة الوعي در پوهنتون‌های غزه راهپیمایی را برای نصرت قدس به راه انداخت؛
  • حزب التحریر-هالند: کنفرانسی را تحت عنوان "قدس را یاری نمایید"، برگزار نمود؛
  • فلسطین؛  طرح‌های توطئه... و ریشه‌های خیانت؛
  • کنفرانس نشست اسلامی...، كوه كندند و موش بر آوردند!
  • دستگیری‌های شباب حزب التحریر در یمن؛
  • حزب التحریر برای نصرت قدس در حوسان(منطقه‌ای در بیت اللحم فلسطین) کنفرانس عظیمى را تحت عنوان "چه کسی قدس را حمایت می‌نماید و چه کسی آن را آزاد می‌نماید"، برگزار نمود.

برای دریافت این شماره به لینک ذیل مراجعه فرمایید:

http://www.hi.zat.one/ar/index.php/dawahnews/sporadic-news/29432.html

ادامه مطلب...

ای حکام سیکولر! قوانین اسلام همانند قوانین ناکام پارلمان نیست

  • نشر شده در عراق

در بارۀ خود و ملت خویش از الله سبحانه وتعالی بترسید!

(ترجمه)

قانون‎گذاران در پارلمان عراق تحت حاکمیت احزاب شیعه‎های بی‎خبر از سیاست، غارت‎گران ثروت ملت و دوست‎داران موقف‎های دولتی، در مسایل مهم و حیاتی مانند سن ازدواج، خواستار تغییرات گردیده‎اند. قانون ازدواج رایج درین کشور از سال ۱۹۵۹م به بعد تطبیق شده است، و تأکید قانون‎گذاران این کشور بر این است که مطابق شریعت سن ازدواج از ۱۸ سالگی غربی به ۹ سالگی تنزیل نماید. در ضمن این تغییرات بیان می‎دارند، هنگامی‎که شخصی تغییر دین دهد، زنان اجازۀ ازدواج با غیرمسلمانان را نداشته و اطفال باید پیرو دین پدران خود باشند و از میراث خود بهره‎مند شوند.

تلاش برای آوردن اصلاحات و تغییرات درین زمینه در عکس‎العمل علیه مراجع تأثیرگذار دینی؛ مانند: حزب الفضله، حسن الشمری وزیر اسبق عدلیه-کسی‎که خون هزاران مسلمان را نوشیده و جزاهای سنگینی؛ مانند اعدام را از روی کینه و تعصب اجراء کرده- و محمد یعقوبی و همکاران دیگرش که جامعه را بر اساس سیکولریزم و سازمان‎های جامعۀ مدنی عیار می‎سازند، صورت گرفته است.

در واقع انتخابات پارلمانی، احزابی را روی صحنه آورد که نتوانستند از حقوق مردم محافظت کنند؛ اما بر عکس با عدم آگاهی کامل از دین و برای منفعت‎شان، با فتواهای مراجع خویش تحریک و به جز جلب حمایت افراط‎گراها چیزی دیگر انجام ندادند. اما وقتی‎که زنگ رأی دادن به پارلمان زده شد، سیکولرها مسیر خویش را برای دادخواهی اصلاحات تغییر داده و از مردم خواستار تظاهرات گردیدند و شعارهای حمایت از زنان و حقوق بشر را سر دادند.

با تعمق بیشتر دانسته می‎شود که خواست‎های آن‎ها مختلف بوده و از طریق کنفرانس‎های مطبوعاتی توسط زنانی‎که طرف‎دار پارلمان‎اند، صورت گرفته است. صباح التمیمی نائب پارلمان عراق درین مورد بیان داشت: «تغییر قانون سن ازدواج نمایان‎گر توهین بزرگ برای زنان عراقی می‎باشد.» هم‌چنان این وکیل کردستانی علاوه نمود: «این کار، دختران خوردسال را تشویق به عروسی کرده و اعمال ناشایست آی اس آی اس را که با دختران موصل و سوریه انجام دادند، دوباره تازه می‎سازد.» در ضمن، ام پی کاظم الشمری و انجمن وکلاء از خطرهای این تغییرات هشدار داده و می‎گویند که این کار خشونت‎های قانونی و اساسی را که ممکن عراق را ۱۰۰ سال عقب بزند، در پی خواهد داشت و نمایندگی از انحطاط عمیق در رابطه به تأسیس دولت مدنی بر اساس مدنیت گردیده و فرقه‎گرایی را مقدس می‎سازد.

بعضی‎ها حالت عراق را تحت قوانین شیعه‎‎ها و شهزاده‎های احمق چنین ارزیابی می‎کنند: «کشور دامن‎گیر جنگ و بحران بوده و بیشتر از ۴۰ درصد مردم زیر خط فقر قرار دارند. از سوی دیگر، قرضه عامه به بیش از ۱۲۳ ملیارد دالر افزایش پیدا کرده و دست پارلمان این کشور با قوانینی‎که استفادۀ جنسی اطفال و ازدواج آن‎ها را مشروعیت می‎بخشد، آلوده است.»

با بررسی بیشتر می‎توان نتیجه گرفت که هر دو گروه از حقیقت دور و در مورد الله سبحانه وتعالی دروغ بسته‌اند. آن‎ها با مشروعیت دادن رأی در پارلمان، برتر دانستن پارلمان نسبت به احکام الله سبحانه وتعالی و با تعصب و منفعت‎جویی مرتکب گناه بزرگ شدند؛ در ضمن آن‎ها این حق را به خود دادند تا از بعضی قوانین پیروی و از بعضی دیگر سرپیچی کنند و در پاسخ آن‎ها باید بدین فرمودۀ الله سبحانه وتعالی توجه شود:

﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًاً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا﴾

[احزاب: ۳۶ ]

ترجمه: هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد، هنگامیکه الله(سبحانه وتعالی)ا و پیامبرش(صلی الله علیه وسلم) امری را لازم بدانند، اختیاری(در برابر فرمان الله سبحانه وتعالی) داشته باشد و هرکس نافرمانی  الله(سبحانه وتعالی) و رسولش(صلی الله علیه وسلم) را کند، به گمراهی آشکاری گرفتار شده است.

و کسانی‎که با احکام الله سبحانه وتعالی مخالفت کنند، جرم آن‎ها سنگین‎تر است؛ زیرا آن‎ها قوانین الله سبحانه وتعالی را دلیل ظلم زنان و تحقیر آنان دانسته و علت عقب‎مانی مسلمانان را در ساختن ملت‎های متمدن می‎دانند.

﴿كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِنْ يَقُولُونَ إِلَّا كَذِبًا﴾

[کهف: ۵]

ترجمه: سخن بزرگی از دهانشان خارج می‌شوند، آنها فقط دروغ می‌گویند.

انگیزۀ آنان واضح است؛ زیرا آن‎ها در آیین و مذهب باداران خویش و اشغال‎گران اند و در صدد تطبیق کامل نظام پلید دموکراسی هستند. در ضمن قانون‎گذاران با این کار خویش می‎خواهند، از قوانین الله سبحانه وتعالی برای تنظیم امور مردم جامعه و دولت ممانعت کنند و هراس ازین دارند که مردم به حاکمیت الله سبحانه وتعالی باز گردند. بنابر این، آن‎ها کوشش می‎کنند که هرکس را ازین حقیقت دور ساخته و حکام مسلمانان را اجازه نمی‎دهند که حتی تصادفاً در مورد قوانین الله سبحانه وتعالی سخن گویند.

﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُنِيرٍ﴾

[حج: ۸]

ترجمه: و گروهی از مردم بدون هیچ دانش و هیچ هدایت و کتاب روشنی بخشی، درباره الله(سبحانه وتعالی) مجادله می‌کنند.

در واقع اساساً مسلمان باید از خود بپرسد که کدام اوامر را مطابق به شریعت پیروی کند، از کدام آن اجتناب ورزد و آیا اجازۀ ترک آن را به اختیار خود دارد یا خیر؟ در ضمن، جایز نیست تا از افکار کفار اشغالگر پیروی نموده و خود را در معرض عذاب الله سبحانه وتعالی قرار دهد. هم‎چنان اگر می‎خواهیم در مورد احکام اسلام بدانیم، باید در جستجوی علمای واقعی باشیم که بدون ترس از هیچ کس حقایق را به زبان می‎آورند و به غیر از الله سبحانه وتعالی از هیچ کس نمی‎هراسند.

﴿فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾

[نحل: ۴۳]

ترجمه:  اگر نمی‌دانید، از آگاهان بپرسید(تا تعجب نکنید از اینکه پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم از میان همین مردان برانگیخته شده است).

قبل از آن‎که به نتیجه‎ای برسیم، این فرض است تا احکام الله سبحانه وتعالی را در مورد ازدواج بیان کنیم. علمای اسلام به اتفاق آراء بر ازدواج دختر جوان قبل از رسیدن به بلوغیت موافقت کردند و چیزی‎که بالای آن تأکید می‎گردد، توانایی‎های فکری و حالت فزیکی یک دختر است. تعیین سن مشخص برای ازدواج فرض نبوده؛ ولی بستگی به شرایط خاص خود دارد. بعضی فقهاء؛ مانند: الجاسس از مذهب حنفی، ابن قدامه از مذهب حنبلی، النوی و السویوتی از مذهب شافعی، ابن المنذر از مذهب مالکی و دیگران، نظریات خویش را بر اساس این فرمودۀ الله سبحانه وتعالی استنباط نمودهاند.

﴿وَاللَّائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِنْ نِسَائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ﴾

[طلاق: ۴]

ترجمه: و از زنانتان، آنانی‎که از عادت ماهانه مأیوساند، اگر در وضع آنها(از نظر بارداری) شک کنید، عدۀ آنان سه ماه است.

و جای استنباط حکم از فرمودۀ الله سبحانه وتعالی است(دخترانی‎که به حالت حیض نرسیده‌اند)، ثبوت دیگر این فرمودۀ الله سبحانه وتعالی است:

﴿قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ وَمَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ فِي يَتَامَى النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا تُؤْتُونَهُنَّ مَا كُتِبَ لَهُنَّ وَتَرْغَبُونَ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ﴾

[نساء: ۱۲۷]

ترجمه: از تو دربارۀ حکم زنان سؤال می‌کنند؛ بگو: الله(سبحانه وتعالی) دربارۀ آنان به شما پاسخ میدهد: آنچه در قرآن دربارۀ زنان یتیمیکه حقوقشان را به آنها نمی‌دهید، و می‌خواهید با آنها ازدواج کنید.

نظر به آیت قبل، تنها حالت یتیم بودن قبل از سن بلوغیت مد نظر گرفته می‎شود. هم‎چنان مثال‎های از سیرت وجود دارد که قابل اهمیت است؛ مانند: ازدواج پیامبر صلی الله علیه وسلم با مادر مؤمنان، حضرت عایشه رضی الله عنها هنگامی‎که وی ۹ سال داشت، ازدواج حضرت فاطمه دختر حضرت محمد صلی الله علیه وسلم با حضرت علی رضی الله عنه در حالی‎که حضرت فاطمه رضی الله عنها ۱۳ سال داشت و ازدواج دختر حضرت علی رضی الله عنه، ام کلثوم با حضرت عمر رضی الله عنه که وی نیز ۱۳ سال داشت.

حاصل سخن این‎که: سخن‎های کافران و نوکران‎شان را ترک گفته و چیزی را که الله سبحانه وتعالی نازل کرده است، قبول کنید، که سبب کامیابی و زندگی جاویدانی در روز قیامت می‎گردد. یاالله سبحانه وتعالی! نصرت خویش را نصیب ما کن تا شاهد بر افراشته شدن پرچم خلافت راشدۀ ثانی مطابق منهج پیامبر صلی الله علیه وسلم در سرزمین مسلمین باشیم و برای ما فخر، عزت، امنیت و زندگی با سعادت را نصیب بگردان! یا الله! تنها تو والای همۀ قدرت‎ها هستی.

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ  بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴾

[روم: ۴-۵]

ترجمه: و در آن روز مؤمنان خوشحال خواهند شد، به سبب یاری الله(سبحانه وتعالی) و او هر کس را بخواهد یاری می‌دهد و او صاحب قدرت و رحیم است.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه عراق

ادامه مطلب...

فیصلۀ مجمع عمومی سازمان ملل؛ پشتیبانی از دولت یهود است، نه قدس!

  • نشر شده در اردن

(ترجمه)

حکومت اردن از فیصلۀ اخیر مجمع عمومی سازمان ملل، به دلیل رد به رسمیت‎شناختن قدس توسط امریکا به عنوان پایتخت دولت یهود، ابراز شادمانی نمود. رسانه‌های متعدد حکومت اردن با نشر سخنانی از محمد مومنی وزیر امور اطلاعات این کشور، از این فیصله استقبال نمودند. مومنی فیصلۀ جدید مجمع عمومی سازمان ملل در مورد قدس را بیانگر ارادۀ قانون جهانی خواند و تأکید نمود که هرگونه تصمیمی‎که به هدف تغییر وضعیت موجود این شهر مقدس اتخاذ گردد، غیرقانونی بوده و هیچ‎گونه رسمیتی ندارد. مومنی تأکید نمود که بر اساس قانون بین‎المللی، شرقِ قدس سرزمین اشغال شده بوده و شرط تحقق صلح فراگیر این است که شرق این شهر، پایتخت دولت مستقل فلسطین بر اساس مرزهای به رسمیت شناخته شده در سال ۱۹۶۷م باشد.

هم‎چنان مومنی در ادامۀ سخنان‎اش اشاره نمود: «صلح گزینه‌ای است که جهان عرب آن را به عنوان یک انتخاب استراتیژیک برگزیده است.» حزب التحریر-ولایه اردن در خصوص این اظهارات حکومت اردن و شادمانی و استقبال آن از فیصلۀ سازمان ملل، به چند نکتۀ زیر اشاره نموده و تأکید می‎کند:

قوانین بین‎المللی که سخنگوی حکومت اردن با آب و تاب از آن یاد نموده و آن را ملاک قرار می‎دهد، در هیچ قضیه‌ای به مسلمانان توجه نمی‎کند؛ زیرا این قوانین قدرت‎های کفر، زورگوئی و استعمار می‎باشد و همین قدرت‎ها بودند که در سال ۱۹۲۴م، دست به دست هم داده و قدرت سیاسی و قانونی مسلمانان(دولت خلافت) را سقوط داده و اسلام را از صحنۀ جهانی دور نمودند.

سازمان ملل با تمام دستگاه‎ها، مؤسسات و جلسات آن، سازمان استعماری کفار بوده و هیچ ارزش، وزن و اعتباری نزد مسلمانان نداشته و هیچ یک از فیصله‎های صادره از آن یا مؤسسات و جلسات آن از هیچ‎گونه رسمیتی نزد مسلمانان برخوردار نمی‎باشد؛ زیرا همین سازمان بود که با تصمیم تقسیم فلسطین، وجود دولت یهود را در این سرزمین مبارک که بخشی از سرزمین‎های اسلامی است، به رسمیت شناخت و همین سازمان بود که دولت‎هایی را که استعمارگران پس از فروپاشی دولت خلافت عثمانی و پراگنده نمودن مسلمانان و تقسیم سرزمین‎های آنان به دولت‎های کوچک و ضعیف استعمار شده شکل دادند، به رسمیت شناخت.

بدون شک، فیصلۀ اخیر مجمع عمومی سازمان ملل، به معنای حمایت از قدس نبوده و به هیچ وجه به مصلحت مسلمانان نیست؛ بلکه به معنای تداوم تأکید حق وجود برای دولت یهود در سرزمین مبارک فلسطین و استحکام غصب شهر قدس توسط یهودیان می‎باشد. سراسر فلسطین و تمام شهر قدس؛ به شمول شرق، غرب، شمال و جنوب آن، بخشی از سرزمین پهناور اسلامی بوده و ملکیت تمام مسلمانان می‎باشد. بناً هیچ طرفی به هیچ‎وجه حق ندارد؛ حتی یک وجب از آن را به دشمنان اسلام و مسلمانان واگذار نموده و به نماینده‎گی از مسلمانان، از آن کوتاه بیاید.

حکام مسلمانان، اعم از عرب و غیرعرب، همه اصرارشان بر این است که آن‎چه یهودیان تا کنون اشغال نموده‎اند، به شمول بخش بزرگی از شهر قدس را به آنان واگذار نموده و از آن دست برداریم. این حکام با تأیید نمودن فیصله‎های قبلی سازمان ملل، که اشغال فلسطین توسط یهودیان را استحکام می‎بخشد، به این فیصله‎های استعماری رسمیت بخشیده و در بخشی از سرزمین اسلامی به نفع یهودیان کوتاه آمده‎اند.

این‎که خواهان حل قضیۀ فلسطین بر اساس راه‎حل تشکیل دو دولت یهودی و فلسطینی می‎شوند، این‎که غرب قدس را به عنوان پایتخت دولت یهود و شرق آن را پایتخت فلسطین می‎خوانند، این‎که تأکید دارند که به پیشنهاد صلح کشورهای عربی و فیصله‎های صادره از کنفرانس کشورهای عربی و سازمان همکاری‎های اسلامی، پایبند می‎باشند، همه و همه دلالت بر این می‎کنند که این حکام خائن دست‎شان با قدرت‎های استعمارگر جهانی در یک کاسه بوده و مشترکاً با آنان علیه مسلمانان دسیسه‎سازی می‎کنند و به این ترتیب، در حق الله سبحانه وتعالی، رسول‎اش صلی الله علیه وسلم و مؤمنین خیانت می‎کنند.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ﴾

[انفال: ۲۷]

ترجمه: ای کسانیکه ایمان آورده‌اید! به الله(سبحانه وتعالی) و پیامبر(صلی الله علیه وسلم) خیانت نکنید! و(نیز) در امانات خود خیانت روا مدارید، در حالیکه میدانید(این کار، گناه بزرگی است)!

بدون شک مسئولیت مسلمانان در برابر این فیصله‎ها و کوتاه آمدن‎های حکام مسلمانان از وجب وجب خاک فلسطین و یا شهر مقدس قدس، این است که با تمام امکانات و به گونۀ متداوم برای پایان دادن به روند خیانت با الله سبحانه وتعالی، رسول‎اش صلی الله علیه وسلم و مؤمنین پایان داده و بساط دسیسه‎چینی‎ها علیه اسلام، مسلمانان، سرزمین‎های اسلامی و مقدسات آن را برچینند. یگانه طریقه‎ای که می‎توان با به‎کارگیری آن مسئولیت‎های فوق‎الذکر را به درستی اداء نمود، این است که امت اسلامی را از شر این حکام خائن نجات داده و دولت خلافت بر منهج نبوت را بالای ویرانه‎های نظام‎های فرسوده، متلاشی، وابسته و مزدور به غرب کافر این حکام خائن، تأسیس نمائیم.

با وجود این‎که نظام حاکم در اردن می‎داند، که یکی از اهداف تصمیم اخیر امریکا مبنی بر به رسمیت‎شناختن قدس به عنوان پایتخت دولت یهود، هدف قرار دادن حکومت اردن است، باز هم به‎جای این‎که در برابر برتری طلبی‎های امریکا مقاومت نموده و نظام اسلام را به صورت کامل تبنی و با تطبیق احکام اسلام، به وابسته‎گی‎اش به غرب پایان دهد و معاهدۀ وادی عربه(معاهدۀ صلح میان اردن و دولت یهود) و تمام تعهداتی را که در آن داده شد، ملغاء اعلام نماید و به حالت جنگ با دولت یهود برگردد. می‎بینیم که به‎جای چنین اقداماتی، از زبان سخنگوی رسمی‎اش اعلام می‎کند که ما به دولت یهود حق وجود قائل بوده و آن را هم‎چنان به رسمیت می‎شناسیم.

این در حالی است که اردن نخستین حکومتی است که پس از تصمیم امریکا در مورد قدس، خواستار راه‎اندازی تظاهرات شده و کارمندان حکومت‎اش به شمول وزیران حکومت را به جاده‎ها فرستاد و از مردم خواست تا با آنان یک‎جا شده و زیر عنوان دفاع از قدس دست به تظاهرات بزنند. این چه ذلت، گمراهی و چشم‎پوشی از واکنش درست شرعی در برابر دولت یهود و تصمیم رئیس جمهور احمق و سبک‌سر امریکاست که حکومت اردن از خود نشان می‎دهد؟!

سخن اخیر این‎که:

ای مسلمانان در سراسر جهان! چشم امید امت به لشکرهای شما دوخته شده است، تا گزینۀ درست و عملی را برگزینید، همان گزینه‎ای‎که در فریادهای شما از اندونیزیا تا المغرب شنیده شد؛ همان گزینه‎ای‎که کاملاً با گزینۀ نظام‎های مزدور و خائن در تناقض قرار دارد و آن این‎که با تحرک فراگیرتان، قدس و تمام فلسطین را از چنگال یهود نجات دهید. این کار برای لشکرهای مسلمانان بسیار آسان بوده و به ساده‎گی می‎توانند از عهدۀ آن بدر آیند؛ البته به شرط این‎که نخست حکام خائن و بزدل‎شان را که میان آنان و نابودی دولت یهود مانع قرار گرفته‎اند، از سر راه خویش بردارند و سپس نفوذ غرب استعمارگر را از سرزمین‎های‎مان برچیده و قدرت را از دست غاصبان آن بیرون کشیده و به امت، که صاحب اصلی آن می باشد، برگردانند؛ امتی‎که شب و روز بی‎صبرانه در انتظار اعلام تأسیس مجدد دولت خلافت راشده بر منهج نبوت به سر می‎برد.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه اردن

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه