دوشنبه, ۳۰ مُحرم ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۸/۰۵م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

حَبلُ‌المـَتین (2): تحلیل اوضاع جاری افغانستان در آیینه‌ی قرآن

  • نشر شده در سیاسی

افغانستان در روزهای اخیر شاهد چندین رویداد خونین و مرگ‌باری بود که در آن دست‌ کم 500 تن کشته و هزاران تن دیگر زخمی شدند. هفته‌ی خونینی که با حملات پیچیده و مرموز سایه‌ی وحشت‌اش را بر همه جا گستراند و مساجد و پایگاه‌ها مورد آماج قرار گرفتند. در ضمن، وضعیت شکنندۀ سیاسی و بی‌اعتمادی عمیق میان رهبران و مردم، بحران اقتصادی و اجتماعی کارد را به استخوان مردم رسانده است.  

در مورد دلایل و انگیزه‌های افزایش خشونت‌ها و شکنندگی وضعیت سیاسی افغانستان و در کُل منطقه، سخن‌های زیادی گفته شده که هر کدام آن‌ها در جا و مکانش قابل غور است. اما در این مبحث تلاش بر این است تا اوضاع شکنندۀ جاری را در پرتوی آیات قرآن مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. راستی دیدگاه قرآن در مورد وضعیت جاری ما چه است و چه تحلیلی برای ما ارایه می‌دارد؟

الله سبحانه و تعالی در سوره عنکبوت می‌فرماید:

مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا ۖ وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنكَبُوتِ ۖ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ [عنکبوت:41]

داستان کسانی که به جای خدا سرپرستانی گرفته اند، مانند داستان عنکبوت است که خانه‌ای [بی‌دیوار، بی‌سقف و بی‌حفاظ] برای خود بنا کرده باشد، و بی‌تردید سست‌ترین خانه‌ها خانه عنکبوت است، اگر [به این واقعیت] معرفت و شناخت داشتند [بت‌ها و قدرت‌های غیر از خدا را سرپرستان خود نمی‌گرفتند.]

البته واژه «اولیاء» که در این آیت بحث شده، جمع « ولیّ»  بوده و « ولیّ» در عربی قدیم در کنار سایر معانی که دارد بیشتر به معنای «سرور، سرپرست، راهنما، صاحب اختیار و صاحب امور» مورد استفاده قرار گرفته است.

حال با توجه به معنای واژه « ولیّ» باید گفت که الله سبحانه و تعالی در این آیت کسانی را که به جای الله خالق زمین و آسمان، غیر الله (غرب، امریکا و ناتو) را سرپرست و صاحب امور سیاسی ـ اجتماعی خویش بر می‌گزینند، آنان را به عنکبوتی تشبیه نموده که برایش خانه‌ی درست کرده است. اما در این مسأله چه سرّی نهفته که قرآن این افراد را به خانۀ عنکبوت تشبیه کرده؟ چه ارتباط و پیوندی میان این دو وجود دارد؟

بدون شک، قرآن هر مثالی را که بیان می‌دارد پر از حکمت و اندرزهای مهمی است. برای دانستن گوشه‌ی از حکمت نهفته در این آیت سراغ تحقیقاتی می‌روییم که طرز زندگی و خانه‌ی عنکبوت را مورد مطالعه قرار داده که ذیلاً به تعدادی از این ویژگی‌ها اشاره صورت گرفته و ارتباط آن را با اوضاع شکنندۀ جاری تأمین می‌نماییم:

یکم: بارزترین ویژگی خانه عنکبوت روش زندگی فردی همراه دشمنی مابین عنکبوت‌ها می‌باشد و انواع اندکی از آ‌ن‌ها یافت می‌شوند که به‌ صورت دسته جمعی زندگی می‌کنند. جنس‌های نر و ماده فقط در هنگام جفت‌گیری یکدیگر را ملاقات نموده و بسا اوقات بعد از جفت‌گیری عنکبوت ماده عنکبوت نر را می کشد. در برخی از انواع آن‌ها، عنکبوت ماده، عنکبوت نر را رها می‌کند تا هنگامی‌که فرزندان از تخم خارج می‌شوند، اقدام به قتل او کنند و او را بخورند. در انواع دیگری از عنکبوت‌ها، مادر اقدام به تغذیۀ فرزندان کوچکش می‌کند تا این‌که فرزندان بزرگ می‌شوند و مادر خود را می‌کشند و می‌خورند.

یعنی شاخص‌ترین خصیصۀ خانه عنکبوت ذلت و خواری، جنگ و جدال، کشتار و برادرکُشی می باشد. آیا وضعیتی شبیه این بعد از این‌که امریکا و ناتو را منحیث « ولیّ» و صاحب اختیار و زمام‌دار امور خویش قرار دادیم برما حاکم نشده؟ حتی وضعیت ما بدتر از خانه‌ی عنکبوت نگردیده؟

طوری‌که، عزت ما به ذلت و دوستی‌ها ما به دشمنی مبدل گردیده است. اختلافات قومی، قبیلوی، سمتی، زبانی و حالا مذهبی بُعد تازه‌ای بخود گرفته. شیرازۀ وحدت و اعتماد مردم بالای یکدیگر از بین رفته‌اند. گروه‌های که تا دیروز در یک صف واحد با هم برادرانه به مبارزه علیه طاغوت می‌پرداختند، حالت شان چه شد؟ وضعیت شان بعد از « ولیّ»  قرار دادن امریکا و ناتو شبیه خانه عنکبوت گردید. صفوف شان متفرق، دشمنی شان افزایش و ریسمان وحدت شان از هم پاشید. حالا آنان بر ضد یکدیگر توطئه‌چینی و کمین‌گیری دارند. این گروه، حالا به ده‌ها گروه و حزب سیاسی و سازمان اجتماعی متفرق تقسیم شده‌اند.

در ضمن، آن‌های که برای استعمار امریکایی نقش جاده صاف‌کن را برعهده داشتند و « ولیّ» بودن امریکا را برای شان افتخار می‌دانستند و به مدتی بسیار کوتاهی به نان و نوا رسیدند، سرنوشت شان چه شد؟ سران شان یکی پس از دیگری از بین رفتند، بازماندگان شان ذلیل شدند، جایگاه و نفوذ مردمی شان از دست رفت و از چشم مردم افتادند. آیا تعدادی از آن‌ها همین اکنون زندگی نکبت‌باری را تجربه نمی‌کنند و از شدّت مرض قلبی و شکر و سرطان خوار بالین نگردیده‌اند؟ الحقّ که قرآن آیینه‌ی تمام نمای به پیش چشم ما می‌گذارد تا در پرتوی آن اعمال و افکار خویش را به قضاوت بنشینیم.

دوم: از طرز زندگی عنکبوت‌ها واضح می‌شود که نظام اجتماعی و روابط خانوادگی آن‌ها بر اساس مصالح مؤقت است، ‌طوری‌که هرگاه این مصالح تمام می‌شود، دشمن همدیگر می‌شوند و برخی، برخی دیگر را می‌کشد.

بدین معنی که در خانه‌ای عنکبوت، روابط خانوادگی، محبت و صمیمیت وجود ندارد و روابط تنها بر اساس منافع زودگذر مادی و دنیوی بنا شده است و زمانی‌که این مصلحت‌ها و منافع به پایان برسد، تبدیل به کشتارگاهی می‌شود که ترس و کشت و کشتار بر آن سایه می‌اندازد.

آیا این مورد را در روابط میان بزرگان و نخبه‌گان افغانستان شاهد نیستیم؟ تا زمانی‌که امریکایی‌ها مصلحت شان ایجاب می‌کرد از آن‌ها استفاده ابزاری نمودند، ولی زمانی‌که این مصلحت‌ پایان یافت، یکی پس از دیگری بنام‌های گوناگون هم‌سفر کاروان مرگ شدند و نام شان در لیست ترورهای زنجیره‌یی جا خوش کرد و رُخ در نقاب خاک کشیدند. تعدادی دیگری، از اریکۀ قدرت به زیر کشیده شدند و قدرت، نفوذ و سرمایه شان را از دست دادند و به قوطی «پیپسی» مبدل گردیدند. ناگفته نباید گذاشت، تعدادی‌ها را که امروز امریکایی‌ها در کنار خود جا داده و آنان را به آب و نان، نام و قدرت رسانده‌اند، این ناز دادن‌ها هم مؤقتی و زود گذر است و زمانی‌که ورق مصلحت تغییر کند، جای آنان نیز مانند گذشته‌گان زباله‌دان کثیف تاریخ است.  

سوم: لانه‌ی عنکبوت هیچ پناهنده‌ای را در خود پناه نمی‌دهد، و طالب استراحتی را آرامش نمی‌بخشد، زیرا خانه‌ای است که در آن نه برای صاحبش هیچ اطمینان و آرامشی هست و نه برای مهمانانش؛ زیرا این خانه در اصل برای آرامش و سکونت بنا نشده است و از تمام دوستی و محبتی که در یک خانه می‌باشد، به شدّت محروم است. به گونه‌ای که در مقایسه با سایر حشرات خودخواهی و وحشی‌گری در آن از همه بیشتر است.

حالا تصور کنید: با امضای پیمان استراتیژیک و امنیتی، که در نتیجۀ آن حاکمیت و سیطره غرب رسمی و درازمدت شد، وضعیت افغانستان چه رنگی بخود گرفت؟ آیا آرامش و سکینت را از دست ندادیم؟ جنگ شعله ور و گسترده‌تر نگردید؟ حملات انتحاری و انفجاری که قبلاً معمول نبود به همه جا سرک کشید و مسجد و مکتب و دفتر و خانه و خیابان به خط مقدم جنگ تبدیل شدند. چنان‌چه، در آخرین گزارش «شبکه فعالان جوان برای اصلاح و تغییر» آمده که نزدیک به 100 هزار نفردر حملات تروریستی در سه سال گذشته در کشور کشته شده‌اند. یعنی بعد از شروع حکومت وحدت ملی و با امضای پیمان امنیتی رقم کشتار مردم بصورت سرسام آور افزایش یافته است. 

در ضمن، امنیت روانی مردم به کُلی از بین رفته. طوری‌که، در آخرین گزارش وزارت صحت عامه آمده که 67 درصد مردم افغانستان دارای مشکلات روانی می‌باشد.

تراژیدی که افغانستان را هم‌چو خانه‌ی عنکبوت به خشن‌ترین و وحشی‌ترین سرزمین تبدیل نموده است که ریشه و بنیان ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در حال فروپاشیدن است و افغانستان را به میدان جنگ قدرت‌های بزرگ مبدل ساخته است.

چهارم: در قرآن خانه عنکبوت به «أَوْهَنَ الْبُيُوتِ» تشبیه گردیده، یعنی سست ترین خانه ها. امّا (وهن) که در آیه آمده صفتی است که به فعل مخلوق نسبت داده می شود. یعنی اینکه کننده‌ی کار مانند ضعیفان کاری را انجام دهد. مثلا و قتی کسی مانند ضعیفان کاری را شروع یا انجام دهد، می گویید: «وهن في الأمر يهن وهنًا، وهو واهن» یعنی: او در کار سستی کرد، او در کار سستی می کند یا سست است. بناء، خانه عنکبوت بسیار سست، ضعیف و نا امن می‌باشد. خانه‌ای است بدون دیوار، سقف، محافظ و ستون و سایبان و خانه‌ای است در معرض مخاطرات طبیعی و دید شکارچیان قرار دارد.

با در نظر داشت این حالت می‌توان گفت با « ولیّ»  قرار دادن غرب، رسماً افغانستان به محل تقابل قدرت‌های بزرگ مبدل گردید. حالا جنگ‌هایی که قرار بود در واشنگتن، پاریس، برلین و ماسکو به پیش برده شود، در افغانستان و بالای گوشت و خون و استخوان مردم بی دفاع ما به پیش برده می‌شوند. افغانستان به حالت خانه‌ای بدون در و دیوار و محافظ همچو خانه‌ای عنکبوت درآمده که در معرض حمله دشمن قرار دارد.

از سوی دیگر، رهبرانی که بالای ما حاکم گردیده، ضعف، بی اراده‌گی، سستی، مزدوری از ویژگی‌های شخصیتی شان است. آن‌ها مانند وسایلی هستند که توسط ریموت امریکا کنترول می‌شوند. از حلقوم شان صدای جز صدای باطل و استعمار برنمی‌آید.  طوری‌که در آخرین مورد، اشرف‌غنی و عبدالله برای ملاقات با وزیر خارجه امریکا به بگرام سفر نمودند و عکس های فوتوشاپ شده‌ای آن ملاقات را برای فریب افکار عامه منتشر ساختند تا غلامی خویش را بپوشانند، حالانکه مردم رگ و ریشه‌ی این غلام صفتان را می‌شناسد.

واپسین سخن این‌که: تصویری که قرآن از خانه‌ی عنکبوت و آنانی بدان پناه می‌برند، می‌دهد؛ تصویری بس شفاف با پیام‌های بسیار دقیق و واضح، که حقایق بسیار زیادی را اعم از امور فردی تا امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به پیش چشم ما روشن می‌سازد، حقیقتی که  اکثر مردم از آن غافل اند. تصویری بس دقیقی که با اندک تعمق بدان می‌توان عمق بحران و گرداب مشکلات چند دهه‌ی اخیر افغانستان را در پرتوی آن به تحلیل گرفت.

 طوری‌که، در چند دهه اخیر، تلاش ما بجای این‌که تمرکز بالای این قضیه سرنوشت ساز باشد تا الله سبحانه و تعالی را « ولیّ» و شریعت اسلامی را چراغ راه و سررشته همه‌ای امور خویش قرار دهیم؛ برعکس تلاش ما در این مسیر بوده تا به قدرت‌های پوشالی و عنکبوتی شرقی و غربی پناه ببریم و عزت را در دوستی با آن‌ها بجوییم و اساس امور و حکومت‌داری و سیاست خویش را به رشته‌ی لرزان و بی‌بنیاد این قدرت‌های عنکبوتی گره بزنیم. بناء، تا زمانی‌که محور ما خانه‌ی عنکبوت باشد، امنیت، ثبات سیاسی و حکومت‌داری خوب یک سرابی بیش نیست.

پس وقت آن رسیده تا خود را از این حالت نجات دهیم، ورنه سرنوشت ما بدتر و خونین‌تر از وضعیت فعلی می‌شود. چون، هر قوم یا مردمی که بر غیر الله مانند امریکا و اروپا توکل و اعتماد نماید، از آن‌ها نصرت و یاری بخواهد، سررشته امور سیاسی، اقتصادی، نظامی و اجتماعی اش را به عهدۀ آن‌ها بگذارد؛ این قوم با این کار خود، راه و روش واهی، باطل، پوچ و سستی را برگزیده است.

خانه‌ی عنکبوت بسیار ضعیف، بی‌بنیاد و در هوا آویزان است و این درست حالت قومی است که سررشتۀ امورش را به غیر الله سبحانه و تعالی می‌سپارد و تصور می‌کنند که دشمنان به او نفعی می‌رسانند، یا برای شان امنیت و صلح و ثبات برقرار می‌سازند؛ اما این توقع خیلی‌ها پوچ، سست و بی‌بنیاد است . چون لانه‌ی که با پول و منفعت و تارهای عنکبوتی بنا شده باشد صرف با آمدن یک باد فرو خواهد ریخت. آیا ساختارهای سیاسی و اجتماعی پی‌ریزی شده بعد از کنفرانس بُن در افغانستان چنین نیست؟! آیا وضعیت شکنندۀ سیاسی و اجتماعی و بحران اقتصادی گویای این واقعیت نیست؟!

وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ ۖ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ [عنکبوت:43]

و این مثل‌ها را برای مردم می‌زنیم، ولی جز اهل معرفت و دانش در آنها تعقّل نمی‌کنند.

مصدق سهاک

عضو دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

دفتر مرکزی : نگاهی به شماره جديد جریده " الرایه "

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر با کمال افتخار و خورسندی اعلام می دارد که با نشر شدن هر شماره جدید جریده " الرایة "

به هدف رسانیدن خیر ونیکی موجود در جریده از طریق این صفحه روی موضوعات آن تبصره می شود، پس با ما باشید..  

                                                                                      " جزء دوم "

ادامه مطلب...

فلسطین : تفسیر آیه " 10" سوره مبارکه آل عمران

تفسیر آیه دهم سوره مبارکه آل عمران : "زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ " ارايه کننده :

شيخ يوسف مخارزة (أبو الهمام)                      
سه شنبه، 27 محرم الحرام 1439هـ مطابق با 17 اكتوبر 2017م

ادامه مطلب...

طرز دید درست در باره فاجعۀ کربلا و درس‎هایی که باید از آن گرفته شود!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

به راستی هم که واقعۀ مهیب کربلا یکی از واقعات غم‎انگیز در تاریخ اسلام به شمار رفته و همیشه اشک را بر چشمان مسلمانان جاری می‎سازد. از یک طرف این مسئله جهان اسلام را تکان داد؛ در حالی‎که از سوی دیگر، درسی بسیار مهمی را نیز برای امت پیشکش کرد. با این وجود، بخاطر رسیدن به یک طرز دید درست و درک نمودن درس‎هایی که در این حادثه نهفته است، بسیار مهم است که ما این حادثه را در روشنی احکام اسلامی و اساسات حکومت‎داری در اسلام به بررسی بگیریم.

در قدم نخست، ما باید بدانیم که اسلام در ارتباط با تعیین حاکم کدام اسلوب را بکار برده است؟ تنها اسلوبی را که اسلام در امر تعیین حاکم به جا گذاشته همانا "بیعت" بوده و آن هم به اعتبار تطبیق قوانینی که از قرآن و سنت استنباط شده باشد، صورت می‎گیرد. توسط همین بیعت است که شخصی خلیفۀ مسلمانان تعیین می‎شود. بیعت حق امت بوده و هر کسی را که بخواهند خلیفۀ آن‎ها باشد، می‎توانند با همین اسلوب تعیین کنند.

هر چهار خلفای راشده رضی الله عنهم، توسط بیعت مسلمانان تعیین شدند و تنها خلفای بودند که در آن هنگام مسلمانان بدون کدام اجبار با آن‎ها بیعت کردند. در اسلام مفکورۀ سلطنتی و یا این‎که حاکمی ولیعهدی را جانشین خود تعیین کند، وجود ندارد. ما باید این را روشن بسازیم که اگر کسی حاکمیت را بدون بیعت، عضب می کند؛ در حالی که امت او را منحیث حاکم خود قبول ندارد، از بین بردن آن بالای مسلمانان واجب می‎شود.

بعد از وفات پیامبر محبوب ما حضرت محمد صلی الله علیه وسلم، حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه، بعداً حضرات عمر، عثمان، علی و سپس حسن رضی الله عنهم اجمعین خلیفه تعیین شدند. حضرت امام حسن رضی الله عنه از امیر معاویه خواست تا خلیفۀ مسلمانان باشد؛ مگر امیر معاویه کوشش کرد تا در دوران زنده‎گی‎اش برای پسر خود(یزید) بیعت بگیرد؛ اگرچه اصحابی که در آن زمان حیات بودند، تعیین ولیعهد را رد کردند و می‎گفتند که این سنت کسرا و خسرو است؛ نه سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم. به صورت طبیعی بعد از وفات امیر معاویه، امت باید بعد از مشورۀ شورای حل و عقد(نماینده‎های امت) خلیفۀ جدید را تعیین می‎کردند؛ مگر چنین نشد؛ در عوض یزید حاکمیت را در سرزمین شام که قرارگاه پدرش بود، غضب کرد.

در آن زمان مسلمانان دارای سه مرکزیت بودند: مدینۀ منوره، کوفه و شام. مردم مدینۀ منوره و کوفه خواهان تعیین حضرت امام حسین رضی الله عنه به حیث خلیفه بودند؛ درحالی‎که مردم شام با این ذهنیت که شام به مدت طولانی پایتخت امیر معاویه بود، تحت تأثیر یزید قرار داشتند. حضرت امام حسین خواست، از مردم مدینه و کوفه بیعت بگیرد تا رأی اکثریت را بدست آورد. بناً او توانست حاکمیت یزید را کسی‎که حاکمیت را از راه نامشروع غضب کرده بود، به مخاطره بکشاند.

حضرت امام حسین رضی الله عنه نشان داد که یزید از اساسات اسلام تجاوز کرده و در پی کاری است که در نتیجۀ آن خلافت به حاکمیت ارثی مبدل شده و این کار باعث ضعف دولت اسلامی می‎گردد. او می‎دانست؛ اگر این گره اسلام محکم نشود، باعث انحراف حکام بعدی از راه اسلام می‎شود. با این وجود، بسیار مهم بود تا یزید را به چالش می‎کشید. بخاطر افزایش قدرت خود، حضرت امام حسین رضی الله عنه خواست تا به کوفه، جایی که مردم‎اش به او قول استاده‎گی داده بودند، سفر کند. در جریان سفر حضرت امام حسین رضی الله عنه به کوفه، یزید تلاش کرد تا این کار وی را خنثی بسازد.

حضرت امام حسین با برخورد تصادفی با ارتشی که توسط والی کوفه(ابن زیاد) روان شده بود، توقف داده شد. حضرت امام حسین تقریباً با صد تن از اعضای فامیل‎اش همراهی می‎شد و ارتش ابن زیاد بالای امام حسین فشار آورد تا از آن‎ها اطاعت کند و تمامی درهای مصالحه را بسته کرد؛ مگر حضرت امام حسین رضی الله عنه از اطاعت سرباز زد و در مقابل آن‎ها مقاومت کرد و با تمام توان با آن‎ها جنگید. ارتش ابن زیاد در مورد این فکر نکردند که علیه شخصیتی شمشیر کشیدند که در بارۀ آن رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده‎اند:

«حُسَيْنٌ مِنِّي وَأَنَا مِنْ حُسَيْنٍ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَيْنًا»

ترجمه: حسین از من است و من از حسین. الله(سبحانه وتعالی) کسی را دوست دارد که او حسین را دوست داشته باشد.

کاروان کوچک با تعداد کثیری از قوت‎های مخالف روبرو شد که زمین کربلا را با خون پاک نواسۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم و یاران‎اش رنگین ساخت. این حادثه یزید را حامل پرچم ظلمت و حضرت امام حسین را مثال بزرگی برای امت در راستای تسلیم نشدن به ظلم و بی‎عدالتی معرفی کرد.

درسهایی از فاجعۀ کربلا: حادثۀ کربلا از آن جمله حادثاتی نیست که تنها به گونۀ قصه بیان شود و نه هم حادثه‎یی است که بخاطر اش گردهمایی‎ها برگزار شده و احساسات مردم تحریک شود؛ بلکه در آن درس‎های برای ما است که باید به آن متوجه شویم. قربانی حضرت امام حسین رضی الله عنه درسی بزرگی را برای یک مؤمن می‎دهد که نباید تخلفی کوچکی را از احکام اسلام در حکم‎روایی قبول کند. پذیرفتن حاکمیت یزید شاید به معنی پذیرفتن نابودی یک حکم اسلام(بیعت) می‎بود و به همین خاطر حضرت امام حسین به وضاحت گفت که بیعت حق امت بوده و امت حق تعیین خلیفه را بدون کدام اجبار دارد.

حضرت امام حسین رضی الله عنه علیه تخلف از این اصل(بیعت) محکم استاد؛ در حالی‎که ما امروز می‎بینیم، نه‎تنها یک حکم؛ بلکه تمامی اسلام منحیث یک دولت از تطبیق بازمانده است. در حال حاضر، در جهان اسلام ما حکامی را داریم که بالای ما تحمیل شده و نه‎تنها احکام را ترک کرده‎اند؛ بلکه بر اصل نظام خلافت مشکوک هستند. از این بیشتر، حتی این گناه را بسنده نمی‎بینند و با کفار در جنگ علیه اسلام متحد می‎شوند تا از بازگشت این دولت باشکوه جلوگیری کنند.

اگر ما از زنده‎گی حضرت امام حسین رضی الله عنه درس بگیریم، بالای ما فرض می‎گردد تا این حکام را محاسبه کرده، به چالش بکشیم و برای تأسیس دوبارۀ خلافت بر منهج نبوت تلاش نماییم؛ ولی اگر این وضعیت هولناک امور جاری امت ما را تکان نمی‎دهد، باید به قلب‎های خود دیده و از خود این سؤال را بپرسیم که آیا ما واقعاً دوستدار حقیقی حضرت امام حسین رضی الله عنه هستیم؟

نویسنده:  عثمان عادل

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

غنوشی نمی‎داند یا تجاهل می‎کند؟

(ترجمه)

 خبر

"راشد غنوشی رئیس حرکت نهضت تونس" گفته است: «دموکراسی یک اصل اسلامی بوده و جهاد فرض نگردیده تا دین بالای غیرمسلمانان، توسط فشار سلاح، تحمیل گردد؛ بلکه جهاد به خاطر آزادسازی ملت‎های مظلوم فرض گردیده و لوکه مسلمان نباشند.» همزمان او درین بیانیه‎اش ادعاء نمود که: «بعضی از تندروان در برداشت شان از مفهوم جهاد به خطاء رفته‎اند.»

غنوشی این صحبت‎هایش را در یک بیانیه که در جریان مشارکت در یک کنفرانس علمی تحت عنوان "بحث‎های بین المللی در استانبول" در روز جمعه توسط انجمن "هفت قمر" ترکیه در استانبول دایر گردیده بود، ارایه نمود. غنوشی درین بیانیه خود از جهاد در اسلام صحبت نموده گفت: «در اسلام جهاد به معنی قتال وجود دارد؛ ولی به هدف این نیست که بالای غیرمسلمانان فشار وارد کند تا جبراً مسلمان شوند؛ بلکه جهاد تنها به خاطر دفاع از مظلومین و سرزمین‎های اسلامی در وقتی که در معرض خطر و تجاوز قرار می‎گیرند، فرض گردیده است؛ چنان‎چه اکنون فلسطین در معرض خطر قرار دارد.»

 غنوشی در ادامه صحبت‎هایش گفت: «ما دموکراسی را از غرب در سرزمین‎های خود وارد نساختیم؛ بلکه دموکراسی یک اصل اسلامی است که اساس شوراء آن را بنیان‎گذاری نموده است. گرچه این دو واژه از لحاظ نام‎گذاری متفاوت و بنام شوراء و دموکراسی یاد می‎شوند؛ ولی ماهیت هر دو یک چیز است و آن این‎که اسلام نزاع‎های بین حق و باطل و آزادی و استبداد را در برداشته و ملت‎ها را از زیر یوغ سرمایه‎داران آزاد می‎سازد.»

تبصره

نمی‎دانیم که گوینده سخنان فوق را چگونه وصف کنیم! آیا او به گفته‎اش آگاه است و حقیقت مفهوم دموکراسی را می‎داند؛ ولی علیه اسلام و مسلمانان مکر و حیله کرده و آن‎ها را به انحراف می‎کشاند، یا این‎که با این عمر و علمی که رسیده از مفهوم دموکراسی غافل بوده و فرق بین دموکراسی و شوراء را نمی‎داند؟ اگر فرض کنیم که به زعم غنوشی دموکراسی و شوراء یک پدیده بوده و دموکراسی اصلی از اصول اسلام باشد، آیا مسلمانان ضرورت دارند که ازین لفظ و اصطلاح کثیف(دموکراسی) استفاده کنند؟ آیا با داشتن مفهوم و اصطلاح شوراء از اصطلاح دموکراسی بی‎نیاز نمی‎باشیم؟ یا این‎که این سخن روکش شیطانی است که باطل را حق و حق را باطل جلوه می‎دهد؟

بدون شک برای هیچ انسان دانایی پوشیده نمی‎باشد که دموکراسی شوراء نیست و هرگز به شوراء شباهتی ندارد؛ بلکه دموکراسی نظام حکومتی کفری است که حق تشریع و قانون‎گذاری را به عقل انسان واگذار می‎نماید. گرچه تفاوت و فرق دموکراسی با شوراء تنها ازین ناحیه نیست، باز هم اگر به همین تفاوت به تنهایی اکتفا کنیم، کافی می‎باشد که دموکراسی را رد نموده و به آن کفر بورزیم. این موضوع را به خاطری بیان کردم که مسلمانان با این گفته‎های غنوشی فریب نخورند.

در مورد جهاد باید تذکر دهیم، غنوشی با این سخنانی که بیان کرده آیا قرآن کریم را نخوانده؟ یا این‎که خوانده؛ ولی از حلقوم آن پائین‎تر نرفته و ندانسته که الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ

[توبه: ۷۳]

ترجمه: ای پيامبر(صلی الله علیه وسلم)! با كافران و منافقان جهاد و پيكار كن(تا ايشان را از كفر و نفاق برگردانی) و بر آنان سخت بگير و(با ايشان خشن باش که اين مجازات كنونی ايشان است و در آخرت) جايگاه شان دوزخ است و چه بد سرنوشت و چه زشت جايگاهی است!

و هم‎چنین الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ

[توبه: ۱۲۳]

ترجمه: ای مؤمنان! با كافرانی بجنگيد كه به شما نزديكتر اند، و بايد كه(در جنگ) از شما شدّت و حدّت(و جرأت و شهامت) ببينند، و بدانيد كه الله(سبحانه وتعالی ياری و لطفش) با پرهيزگاران است.

اضافه از این دو آیه، ده‎ها آیه قرآنی وجود دارد که مسلمانان را به جنگ علیه کفار امر نموده است و از آن جایی‎که کلمه کفار مشتق و گرفته شده از(کافر) می‎باشد، از لحاظ اصولی کفر علت قتال در برابر کافران است؛ پس باید مسلمانان علیه کفار به خاطر کفرشان بجنگند؛ نه به خاطر تجاوزشان بر سرزمین‎های اسلامی، مسلمانان به خاطر از بین بردن موانع مادی که در پیشروی نشر اسلام قرار می‎گیرند، جهاد می‎کنند؛ یعنی در مقابل اردوهای کفار که انتشار و تطبیق اسلام را بر مردم مانع می‎گردند، جهاد می‎کنند.

اما این‎که گویا جهاد تنها برای آزادسازی مظلومین خلاصه می‎شود، غنوشی در مورد این ادعایش هیچ دلیل شرعی نیاورده و هرگز استنباط شرعی درستی ندارد؛ بلکه این وسوسه‎های شیطان‎های جنی و انسی است که در فکر چنین انسان‎های؛ مانند: غنوشی خطور می‎کند.

نویسنده: خلیفه محمد اُردنی

ادامه مطلب...

سرمایه‎داری، تروریزم و کشتار جمعی را ترویج می‎کند

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

حملات تروریستی در خاک پاکستان فقط بعد از ورود امریکا در این منطقه پدید آمده است. آگاهان سیاسی همیشه آن را منحیث حملات نادرستی که حاکمان منفور ما از آن برای توجیه استفاده از قدرت برای کشتن کسانی‎که در مقابل اشغال امریکا در افغانستان می‎جنگند، استفاده می‎کند؛ اما سخنگویان دولت در رسانه‎های پاکستان برای خدمت به پروژه امریکا، در تلاش ایجاد روایت دیگر هستند. با این حال، چنین تبلیغات دولتی نمی‎تواند آگاهان سیاسی را که طرح‎ها و دسیسه‎های قدرت‎های استعماری و غلامان آن‎ها را دیده‎اند، فریب بدهند.

چیزی را که به اطمینان می‎توان گفت، اینست: ما مردم را در خیابان‎های خود نداریم که پلان کشتار جمعی آن‎ها را مانند واقعه‎ای که در اول اکتوبر ۲۰۱۷م در لاس ویگاس امریکا شاهد بودیم، داشته باشد. استیفان پدوک میلیونر اسبق و حسابدار متقاعد ۵۹ تن را کشت و ۴۸۹ تن دیگر را مجروح ساخت. متأسفانه این برای جهان که با چنین اعمال خشونت آمیز در امریکا آشنا می‎باشد، قابل تعجب نیست. زمانی‎که به آمارها نظر بیندازیم، تقریباً این حوادث معمول می‎باشد. در ماه اگست ۲۰۱۵م واشنگتن پست گزارش داد که ایالات متحده به طور متوسط روزانه یک تیراندازی جمعی را شاهد می‎باشد و تنها در ماه دسمبر ۲۰۱۵م، ۳۵۵ تیراندازی جمعی در ایالات متحده صورت گرفته است.

پس از هر حادثه، دولت امریكا تلاش می‎کند تا خود شخص را مقصر بداند، با كسانی‎كه او را می‎شناختند مصاحبه می‎کند، تاريخ و یا زنده‎گی شخصی خود فرد را مورد تحقیق قرار می‎دهد و انگشتان انتقاد را طرف افراد بلند می‎کند؛ در حالی‎كه حتی موارد و علل اساسی جنايات را می‎پوشاند. ما درباره سلامت روانی قاتل می‎شنویم و این‎که چگونه بیماری خود را از افرادی که در اطراف او بودند، مخفی کرد یا این‎که چگونه او از آزمایش‎های روانی جلوگیری کرد. رئيس جمهور ترامپ در حال صحبت در باره قاتل با خبرنگاران در واشنگتن توجه را از مشکل فردگرایی جامعه فاسد امریکا بدور ساخت؛ او گفت: «او یک مرد مریض بود، مرد دیوانه با مشکلات بسیار...، ما با یک فرد بسیار و بسیار بیمار مواجه هستیم.»

ترامپ اشتباه می‎کند، ما نه‎تنها با یک فرد بیمار؛ بلکه با یک جامعه بیمار مواجه هستیم که مبتنی بر یک ایدیولوژی بیمار با ارزش‎های بیمار در حرکت است. قاتلان جمعی شخصیت‎های هستند که مستقیماً توسط ایدیولوژی پست سرمایه‎داری به وجود آمده‎اند. سرمایه‎داری فردگرایی را ترویج می‎دهد و مسئولیت جمعی را تضعیف می‎کند و این پیام را می‎فرستد که شما فقط خودتان هستید و شما یک فرد، در رقابت با دیگران به دنبال آزادی‎ها هستید. این دیدگاه خودخواهانه همه را در حالت قرار می‎دهد که هزینه و فایده مادی روابط اجتماعی شان و یا جنبه‎های دیگر زنده‎گی شان را بسنجند.

منافع مادی، جای همه  ارزش‎های دیگر را می‎گیرد، چه این ارزش‎ها انسانی یا اخلاقی و یا هم معنوی باشد. سیکولریزم؛ یعنی جدایی دین از زنده‎گی، منجر به جامعه‎ای شده است که برای حساب دادن و استادن در مقابل الله سبحانه وتعالی ارزش کم قایل اند. آزادی ملکیت به برجسته‎ترین آزادی‎ها تبدیل شده است و این چیزی را جزء جامعه خودخواه و استثمارگر به وجود نیاورده است. زنده‎گی به رقابت برای غضب حقوق دیگران تبدیل شده است و اکثریت بازنده هستند؛ طوری‎که در شعار وال استریت منعکس یافته است که "ما ۹۹ درصد هستیم".

آزادی نه‎تنها منجر به عدم کنترولی که در کشتار جمعی دیده می‎شود، شده است؛ بلکه موجب سرخوردگی و خشم در این افراد شده، که سرمایه‎داری و آزادی علت اصلی آن می‎باشد. قوانین سخت‎گیرانه اسلحه، گرفتن امنیت هوتل‎ها و پروفایل‎های روان شناختی، هرگز بیماری فراگیر قتل عام در سرتاسر دولت سرمایه‎داری جهان را تغییر نخواهند داد. فقط اسلام است که خلاصی از چنین غم و اندوه را فراهم می‎سازد و این بر امت است تا منحیث یک امت واحد تطبیق کننده اسلام ظهور کنند. اسلام به طور جدی مسئولیت جمعی و حس اجتماعی را به وجود می‎آورد و از تجاوز به فرد هشدار می‎دهد. رسول الله صلی علی علیه وسلم می‎فرمایند:

«مَثل القائم على حدود الله والواقع فيها كمثل قوم استهموا على سفينة، فصار بعضهم أعلاها وبعضهم أسفلها، وكان الذين في أسفلها إذا استقوا من الماء مروا على من فوقهم فقالوا‏:‏ لو أنا خرقنا في نصيبنا خرقًا ولم نؤذ من فوقنا، فإن تركوهم وما أرادوا هلكوا وهلكوا جميعًا، وإن أخذوا على أيديهم نجوا ونجوا جميعا»

(رواه بخاری)

ترجمه: مثال کسی که از حدود الله(سبحانه وتعالی) حفاظت میکند، مثل قصۀ قومی است که بالای کشتی دو طبقهیی بین هم قرعه کشی نمودند که بعضی از ایشان در طبقۀ بالا و بعضی دیگر در طبقه پایین قرار داشتند و آنانیکه در قسمت پایین قرار داشتند، خواستند قسمتی از کشتی را پاره کرده تا آب بنوشند و برای اهل طبقۀ بالا بگویند که ما بخشی از حصۀ خود مان را سوراخ کرده و به شما کدام ضرری نمیرسانیم. پس در این حالت اگر آنانیکه در طبقۀ بالا هستند اینها را از تصمیم شان باز ندارند، همۀ سرنشینان کشتی از بین میروند و اگر آنها را از این عمل شان منع نمودند، اینها نجات یافته و نیز همه سرنشینان کشتی نجات مییابند.

اسلام به انسان الهام می‎بخشد تا خودش را محاسبه کند و خواهشات خود را به خاطر سعادت ابدی برای چیزی که نازل شده است، مطابقت دهد. از ابو یعلاء شداد بن اوس روایت شده است که رسول الله صلی علی علیه وسلم فرموده‎اند:

«الْكَيِّسُ مَنْ دَانَ نَفْسَهُ وَعَمِلَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْتِ وَالْعَاجِزُ مَنْ أَتْبَعَ نَفْسَهُ هَوَاهَا ثُمَّ تَمَنَّى عَلَى اللَّهِ»

(رواه ترمزی)

ترجمه: هوشیار کسی است که خود را در کنترول خویش داشته و برای آخرت خویش تلاش مینماید، و ضعیف کسی است که از آرزوهای خویش پیروی نموده و از الله(سبحانه وتعالی) آرزوهای بیهوده مینماید.

اسلام ثابت می‎کند که به دست آوردن مادیات معیار برای برنده شدن و از دست دادن در این زنده‎گی نیست؛ بلکه اعتقاد به اسلام و انجام اعمال صالح راه برای رسیدن به موفقیت است، طوری‎که الله سبحانه وتعالی می‎فرماید:

﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۚ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْكَبِيرُ

[بروج: ۱۱]

ترجمه: مسلّماً كسانیكه ايمان میآورند و كارهای شايسته میكنند، بدون شكّ باغهای بهشت از آن ايشان است، كه از زير(كاخها و درختان) آن رودبارها روان است، و رستگاری و كاميابی بزرگ اين است.‏

و هشدار می‎دهد که تلاش برای بدست آوردن رضایت الله سبحانه وتعالی، تلاش مستمر است که هرگز نباید درباره آن غفلت شود. رسول الله صلی علی علیه و سلم فرموده‎اند:

«إِنَّ الْعَبْدَ لَيَعْمَلُ عَمَلَ أَهْلِ النَّارِ، وَإِنَّهُ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ، وَيَعْمَلُ عَمَلَ أَهْلِ الْجَنَّةِ، وَإِنَّهُ مِنْ أَهْلِ النَّارِ، وَإِنَّمَا الأَعْمَالُ بِالْخَوَاتِيمِ»

(رواه بخاری)

ترجمه: یک فرد امکان دارد اعمال اهل دوزخ را انجا می‎دهد؛ در حالیکه او در واقع از اهل بهشت است، و یا او اعمال اهل جنت را انجام میدهد؛ در حالیکه در واقع از اهل دوزخ میباشد، حقیقتاً(پاداش) اعمال توسط آخرین اقدامات(اعمال) مشخص میشود.

اسلام در کنار نظام جامع، ارزش‎ها و باورهایش دارای نظام‎های جامع زنده‎گی است که "مانع استثمار توده‎ها توسط فرد" می‎شود. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿كَیْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنكُمْ

[حشر: ۷]

ترجمه: اين بدان خاطر است كه اموال تنها در ميان اشخاص ثروتمند شما دست بدست نگردد(و نيازمندان از آن محروم نشوند).

امریکا مانند جسدی که زنده‎گی ترک‎اش کرده است، پوسیده شده و فاسد می‎گردد، و بوی گند آن به سراسر دنیا سرایت کرده است. زمان آن است که آن را دفن کنیم و تنها امتی که توانایی این تدفین را دارد، امت رسول الله صلی علیه وسلم است که استوار بر دین حقانیت می‎باشد. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ

[آل عمران: ۱۱۰]

ترجمه: شما(ای پيروان محمّد صلی الله علیه وسلم) بهترين امّتی هستيد كه به سود انسانها آفريده شدهايد(مادامی‎كه) امر به معروف و نهی از منكر مینمائيد و به الله(سبحانه وتعالی) ايمان داريد، و اگر اهل كتاب(مثل شما به چنين برنامه و آئين درخشانی) ايمان بياورند، برای ايشان بهتر است(از باور و آئينی كه برآنند؛ ولی تنها عدّه كمی) از آنان با ايمانند و بيشتر ايشان فاسق(و خارج از حدود ايمان و وظائف آن) هستند.

نویسنده: سعد جگرنوی

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

بگذارید امریکا در قبرستان امپراتوری‎ها دفن شود Featured

  • نشر شده در پاکستان

حکام پاکستان تلاش می‎کنند تا از طریق مذاکرات چیزی را به امریکا هدیه دهند که این کشور هیچ وقت نمی‎تواند در میدان نبرد به دست آورد
(ترجمه)


حزب التحریر-ولایه پاکستان، نشست چهار جانبه‎ای را که به حمایت امریکا در ۱۶ اکتوبر ۲۰۱۷م در مسقط پایتخت عمان برگزار شد، شدیداً محکوم می‎نماید. این نشست از جمله تلاش‎هایی برای حضور نظامی دایمی امریکا و تجهیزات نظامی این کشور در نزدیکی یگانه قدرت هسته‎ای جهان اسلام است. امریکا که در این روزها مشکل شدید در اقتصاد متلاشی و عساکر کم روحیه‎اش دارد؛ مثل همیش چشم امیدش به رهبران پاکستان است تا از طریق آن‎ها به چیزی دست یابد که هرگز به تنهایی قادر به بدست آوردن آن نیست؛ به همین ملحوظ است که امریکا تلاش‎های بجوا-نواز را مبنی بر مذاکرات بالای افغانستان ستایش کرد که بعد از آن جنرال جوزف دانفورد رئیس هیئت مدیره مشترک سرپرستان امریکا در ۵ اکتویر ۲۰۱۷م چنین بیان داشت: ما از سفر جنرال بجوا به افغانستان ستایش می‎کنیم، او باعث تشویق ما شد و ملاقات‎های خوبی با سران افغان داشت که رهبری ما نیز در این ملاقات‎ها سهیم بود.
ای مسلمانان پاکستان! امریکا به هیج وجه بدون همکاری سران پاکستان قادر به حضور نظامی در منطقه نبوده و نیست. ۱۶ سال پسین و همکاری با صلیبی‎های نوین، به ما تنها رهبرانی به بار آورده است که امنیت و خون ما را در قبال عیش نوش شان در جریان وظیفه و بعد از تقاعدشان معامله نموده‎اند. این همیاری و همکاری با صلیبی‎ها، رهبرانی چون مشرف را به میان آورد که استخبارات، فردوگاه‎های نظامی و دهلیزهای هوایی ما را در خدمت امریکایی‎های اشغالگر گذاشت و آن‎ها از این طریق به دست آوردهایی دست یافتند که هرگز به تنهایی قادر به بدست آوردن آن نبودند.
همکاری با این نیروها به ما رهبرانی؛ هم چو کیانی و راحیل را به بار آورد که برای عضله سازی به صلیبی‎های نوین امریکایی، در مناطق قبایلی افغانستان از ارتش ما عساکر فرستاده شد و به آن‎ها بعد از شکستن روحیه و توان شان، قوت‎های تازه نفس پاکستانی ارسال گردید. اگر این همکاری‎ها نمی‎بود، آن‎ها(صلیبیان نوین امریکایی) همانند اشغالگران قبلی؛ مانند: انگلیس‎های استعمارگر و روس‎های متجاوز، نیز در گورستان امپراتوری‎ها دفن می‎شد. حال، این همکاری با کفار استعمارگر به ما بجوا-نواز را تحفه داده است که می‎خواهد با کشاندن طالبان به میز مذاکره، به حضور خسته و ضعیف امریکا در منطقه و در نزدیکی ما صبغه قانونی دهد.
ای مسلمانان پاکستان!‌ چرا باید ما گوش به فرمان‎های ترامپ و امریکای متجاوز باشیم؛ در حالی‎که می‎توانیم به آن‎ها حدشان را نشان دهیم؟ رهبری مخلص و هوشیار اسلامی ما را به زودترین فرصت از جنگ صلیبی امریکا می‎رهاند و نظامیان امریکایی را در CIA  و FBI که در سرزمین ما گستره‎ای از قتل و انفجار را به راه انداخته‎اند و عساکر مخلص ما را به جنگ خودشان در مناطق قبایلی فرستاده‎اند، دستگیر می‎نماید که این فقط آغازش خواهد بود. سفارت‎ها و قنسولگری‎های شان در سرزمین اسلام مسدود خواهد شد و پایگاه‎های نظامی ریموند دیویس‎های شان که شهرها و حتی پایگاه‎های نظامی عساکر نجیب و مخلص ما را به نجاست خود ملوث می‎سازند، از سرزمین‎های اسلامی رانده خواهند شد؛ حتی این عملکرد تنها شروع رزمیدن علیه استعمار و تجاوز خواهد بود.
استخبارات ما به جای تلاش به کشاندن طالبان افغانی به میز مذاکره و قانونی ساختن حضور امریکا در منطقه، با شوقی که به جهاد و شهادت دارند، به سوی جهاد روانه خواهند شد، تا به فرار دادن تحقیر آمیز قوای استعمار از سرزمین اسلام سهم بگیرند. عساکر ما بالای مرز دیورند خواهند ایستاد و عساکر در حال فرار امریکایی را به تماشا خواهند نشست و از این طریق فروپاشی استعمار امریکا را مانند استعمارگران قبلی(انگلیس‎ها و روس‎های استعمارگر) نظاره خواهند کرد. برای رهبری نخبه و واقعی اسلامی(خلافت واقعی اسلامی بر منهج نبوت) حتی این عملکرد آغاز کار است.
بیایید و از رهبری مزدوری که امنیت و خون ما را برای بدست آوردن تقدیر نامه‎های ستایشی از طرف دشمن و ثروت‎های هنگفت شخصی شان معامله نمودند، بیزاری بجوییم. بیایید و با نصرت دادن به حزب التحریر برای تأسیس خلافت واقعی اسلامی بر منهج نبوت، توسط کسانی حکم‎رانی شوید که تنها از ذاتی که تقدیر، اجر و جلال می‎طلبند-که همانا الله سبحانه وتعالی است- حکم می‎راند. الله سبحانه وتعالی می‎فرماید:

 

﴿الَّذِینَ یتَّخِذُونَ الْكَافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ أَیبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا﴾­­
[نساء: ۱۳۹]
ترجمه: این منافقان كسانی هستند كه كافران را به جای مؤمنان به سرپرستی و دوستی می‌گیرند؛ آیا عزّت را در پیش كافران می‌جویند؟(چنین چیزی محال است) چرا كه عزّت و شوكت جملگی از آن الله(سبحانه وتعالی) است(و هر كه از الله سبحانه وتعالی عزّت جوید عزیز شود، و هر كه از غیر او عزّت طلبد ذلیل گردد).
دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

انقلاب دینی السیسی؛ برای فاسدسازی زنان مسلمان!

(ترجمه)

خبر

سایت خلیج جدید به تاریخ ۱۴ اکتوبر ۲۰۱۷م چنین نگاشت: «پارلمان مصر به دنبال آماده سازی قانونی می باشد که به اساس آن "ازدواج زیر سن قانونی" جرم بوده، اولیاء امور و شاهدانِ چنین عقدی مجازات خواهند شد.» به نقل از  روزنامه ی "اخبار امروز"، عمرو حمروش، سر دبیر کمیته ی دینی شورای پارلمانی مصر می گوید: «کمیسیون در آماده سازی قانونی که به اساس آن "ازدواج زیر سن قانونی" جرم تلقی می گردد، به دنبال تعیین نوع مجازات مناسب و بازدارنده برای اولیاء امور، شوهر، شهود عقد و هرکسی می باشد که پس از آن در صدد برگزاری عقدهای این چنینی باشد، فرق نمی کند این مجازات زندان باشد یا جریمه نقدی.»

هم چنین وی می افزاید: «در این قانون برای کسانی که به این نوع ازدواج ها اجازه می دهند، حبس در نظر گرفته خواهد شد.» محمد مختار جمعه وزیر اوقاف مصر با صدور فتوایی در روز جمعه، ازدواج زیر سن قانونی را-به گفته خودش- حرام خوانده و خواستار مجازات کسانی شده که باعث ارتکاب چنین جنایات می شوند. وزارت اوقاف مصر، منابر جمعه را  بسیج می سازد تا به بیان خطرات ازدواج زیر سن قانونی پرداخته و از مردم بخواهند که رئیس جمهور عبدالفتاح السیسی را در مبارزه علیه ازدواج زیر سن ۱۸ یاری رسانند و نیز از الازهر خواست تا این نوع ازدواج را تحریم کند.

تبصره

کمپاین جدید در چارچوب انقلاب دینی که پرچمش به دست رئيس جمهور مصر است، به بهانه جرم پنداشتن ازدواج زیر سن قانونی و تعیین سن ازدواج به ۲۱ سالگی، رقم خورده است، که این صریحاً مخالفت با شریعت بوده و در صدد زدودن حیثیت زنان ما در کنعانه می باشد. شریعت اسلامی هیچ سنی را برای ازدواج معین نکرده و کدام کسی را به تأخیر و یا به تأجیل ازدواج دخترانش ملزم نساخته است؛ بلکه ما را تشویق نموده که در پاکدامنی پسران و دختران جوان خویش حریص باشیم و ما را توصیه نموده که از حیثیت و شرف شان محافظت کنیم.

غلامان سیکولر، حکام کم خرد و مزدوران غرب، تلاش دارند تا شرف مصونیت اسلام را به بازی گیرند و می خواهند امت ما را از طریق ترویج فحشاء در بین زنان، فاسد سازند. با زبان کینه توزانه شان راجع به انتشار فساد اخلاقی و جنسی، می خواهند که غرب را به این آرزویش برسانند؛ چنان چه روزنامه اندپندنت یک سال قبل نوشته بود: «نمی توان گسترش اسلام را جزء به انتشار فساد اخلاقی و فحشاء در میان دختران مسلمان، متوقف کرد.» بنابر این، جسورانه خصومت خود را به اسلام اعلام نموده و ادعای مبارزه ی شان علیه تروریزم، جزء ادعای صریح مبارزه علیه اسلام برای ممانعت از بازگشت اسلام برای حاکمیت و آزادی شهرها و افکار مسلمان ها، چیزی دیگری نیست.

شما ای اهل مصر، کنعانه! نظام سرمایه داری به زنان شما، به آزادی آن ها و به آن چه که وضعیت شان را بهبود ببخشد، اعتنای ندارد؛ بلکه نظام سرمایه داری را عدم دنباله روی کورکورانه شما و عدم به دوش کشیدن ایدیولوژی اش، رنج می دهد و هم چنان عاملی که از طعمه قرار دادن دارایی های تان آن را به دور دارد، نگران می باشد. سرمایه داری نگران منافع خود در سرزمین شما و نگران مراقبت و حمایت از خود می باشد، آن ها از اسلام و افکاری که منجر شود تا شما را به رهایی از یوغ غرب و بازگشت به سروری جهان و رهبری سیاسی آن، به وسیله ی عدالت اسلام یاری رسانده و منافع آن ها را تهدید کند، در هراس اند.

اگر منافع آن ها تقاضا کند، از هیچ تلاشی برای فاسدسازی، قتل و ریختن خون تان دریغ نخواهند کرد. برای فاسدسازی شما تجربه ی استعمال ابزار زیادی را دارند و ابزار بسیار دیگری را نیز تجربه خواهند کرد. آن ها از نقش زنان و مؤثریت شان در فساد جامعه تجربه ی کامل دارند و ما را به بلایی گرفتار می کنند که خود گرفتار آن بودند. برای فاسدسازی جامعه ی ما افکار و پدیده هایی را می سازند که دوباره امکان رهایی از آن را نداشته باشیم، ما را تحت نام قانون و به وسیله ی مزدوران خویش(حکام خائن و کم خرد) ملزم به رعایت آن ها می گردانند.

شما ای اهل مصر، کنعانه! اسلام و احکام شریعتی که هر ناکس به آن تاخته و به مقتضای هوای حکامی که در پشت شان غرب کافر است، حلال و حرام می کنند، به محض عقل تفسیر نمی شود؛ بلکه تفسیر اسلام دلیل و استنباط صحیحی می خواهد که علمای ربانی از آن کرده اند؛ نه علمای درباری که دین خویش را به دنیای حکام معامله کرده اند؛ علمایی که ما را هیچ نیازی به علم شان نیست، آن ها در بدل دالر و ترس شمشیر حکام، طبق هوای نفس و کینه زهراگین آن ها فتوی می دهند.

شریعتی که تعلیمات اش را می دانید، در جایی که دلایل شرعی واضح بر آن صراحت دارد و نیز در جایی که عمل، سکوت و تأیید پیامبر صلی الله علیه وسلم آن را تثبیت نموده است، به هیچ وجه در برابر عُرف سر خم نمی کند. پیامبر صلی الله علیه وسلم ازدواج زودهنگام را تأیید نموده و نیز آن را تشویق کرده است. هم چنان، شوهر را در انتخاب همسر نیکو و همسر را در انتخاب کردن شوهر نیکو، تشویق نموده است و راه های زنده گی خوب و ایده آل زناشویی را به آن ها آموخته است. بلی، زناشویی خوب و ایده آل همان است که شریعت آن را بیان نموده است؛ نه آن چه که مردم به آن اتفاق نظر کنند و نه آن چه که قوانین مخالف شرع به منظور ترویج فحشاء آن را قانونی بداند.

شما ای اهل مصر، کنعانه! دشمنی که بر شما حاکم است، زنان و فرزندان تان را هدف قرار داده و تلاش دارد تا شرف شما را با به درازا کشیدن دوره ی بلوغ و ازدواج، از بین ببرد. او(السیسی) به آن چه که در اعلامیه های خویش شایعه سرایی می کند و به آن چه که به اِعمال قدرت خود انجام می دهد، آسان تر می تواند، رذایل را در میان شما عام نموده و ابقای شما را در یوغ برده گی خویش تضمین کند و برای تأمین مصالح خویش، ایدیولوژی خود را در شهرهای تان حاکم کند. از توطئه هایی که علیه تان می گردد، خلاص نخواهید شد؛ مگر این که نظام متعفن وی را با تمام اصل و فرعش که اکنون بالای شما تطبیق می کند، از بیخ و بُن بَر کَنید. شما ناگزیر باید فرزندان مخلص امت خود، جوانان حزب التحریر را به آغوش کشیده و آن ها را در تطبیق نظام بدیلی که قادر به شکست دادن سرمایه داری و ریشه کَن کردن آن را دارد، حمایت کنید؛ زیرا آن ها بهترین نصیحت کننده گان امانت دار اند و پیشوایانی اند که هیچگاه به اهل خویش دروغ نمی گویند.

اوضاع مصر وخیم تر از آن چه است که می بینید و می شنوید و علی رغم میل تان، این حالت هم چنان بر شما مستمر خواهد بود. گذشته از آن، الله سبحانه وتعالی راجع به سکوتی که شما در مورد اهل خویش اختیار نموده و توطئه ای که بر آن ها روا داشته می شود و شما نظاره گر اید، سؤال خواهد کرد. این حرمت و شرف شماست که غرب می خواهد آن را حتک نماید؛ پس لباس دیوسی را که حکام در تلاش پوشاندن آن بر شما اند، در بَر نکنید، ارتباط خویش را با این حکام قطع نموده، دست در دست فرزندان مخلص امت، برادران تان در حزب التحریر نهاده و آن ها را جهت تحقق آن چه از تطبیق اسلام در قالب دولت خلافت راشده بر منهج نبوت به دوش دارند، یاری رسانید؛ دولتی که حلال الله سبحانه وتعالی را حلال و حرام او تعالی را حرام دانسته و از معیشت، حیثیت و شرف مردم محافظت می کند؛ "معامله ای که هرگز در آن ضرر نخواهید کرد" و در جایگاه انصار قرار خواهید گرفت؛ کسانی که  الله سبحانه وتعالی و رسولش صلی الله علیه وسلم را  نصرت داده اند.

 از الله سبحانه وتعالی مسئلت داریم تا این که توفیق اقامه ی خلافت را قبل از دیگران به شما عطاء فرماید، تا این که شرف و کرامت سابقون از آن شما شود. آن چه را که برای تان گفتیم، به زودی یاد خواهید کرد و ما سرنوشت کار خویش را به الله سبحانه وتعالی خواهیم سپرد.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ

[انفال: ۲۴]

ترجمه: ای مؤمنان! فرمان الله(سبحانه وتعالی) را بپذيريد و دستور پيامبر او(صلی الله علیه وسلم) را قبول كنيد. هنگامی كه شما را به چيزی دعوت كند كه به شما زنده گی(مادی و معنوی و دنيوی و اخروی) بخشد، و بدانيد كه الله(سبحانه وتعالی) ميان انسان و دل او جدایی می اندازد(و می تواند انسان را از رسيدن به خواست ها و آرزوهای دل باز دارد، او را بميراند و نگذارد عمر طولانی داشته باشد كه مهم ترين آرزوی دل هر انسانی است)، و بدانيد كه همگان در پيشگاه الله(سبحانه وتعالی) گرد آورده می شويد(و به حساب و كتاب تان رسيدگی می گردد).

نویسنده: عبد الله(عبدالرحمن)

ادامه مطلب...

شماره ۱۵۳ جریده الرایة به نشر رسید

 (ترجمه)

در این شماره میخوانید:

  • سخن هفته: تردیدی نیست که دعاء نمودن به درگاه الله متعال عبادت و مصرف نمودن مال از خوبی‎های اخلاق مسلمان است، اما جاری شدن جوی خون مسلمانان به سبب نسل‎کشی و قتل عام ضرورت به اقدام جدی برای به پایان رسانیدن این مصیبت بزرگ دارد. در این شکی نیست که اخلاص در دعاء، بدیل کار و تلاش نمودن جدی برای دست یافتن به چیزی که ما می‎خواهیم(خلافت اسلامی) شده نمی‎تواند؛ چون‎که دعاء نمودن به درگاه الله متعال برای حصول رزق، ما را از سعی و تلاش برای کسب رزق باز نمی‎دارد و نیز دعاء نمودن برای بدست آوردن زوجه(زن) صالح ما را از جستجوی آن باز نمی‎دارد. پس آیا معقول است که اخلاص در دعاء به طلب پیروزی و قدرتمندی(تأسیس خلافت) ما را از کار و تلاش نمودن جدی و گروهی از دست یافتن به آن باز دارد؟!
  • سرمقاله: فرق میان کار حزب سیاسی و کار دولت چیست؟
  • پیامدهای سیاسی همه‎پرسی استقلال اقلیم کاتالونیا؛ از سلسله پاسخ‎های امیر حزب التحریر عالم بزرگوار عطاء بن خلیل ابو رشته؛
  • حزب التحریر در هولندا کنفرانسی را جهت نصرت و یاری ادلب برگزار نمود؛
  • حکام قطر بر خدمت شان به کشورهای استعمارگر افتخار می‎ورزند؛
  • آیا امریکا به روسیه در مساعدت به حل بحران یمن چراغ سبز نشان داده است؟
  • آیا امریکا رابطه‎اش را با ترکیه(اردوغان) به خطر می‎اندازد؟!
  • مبارزه کفار بر سر عراق، بارزانی را از قهرمان ملی به دزد نیکی‎های کردستان مبدل نمود؛
  • انقلابیون در چه حالتی قرار دارند؟
  • حکام آل‎سعود در جنگ خود علیه اسلام، بر احادیث شریف هجوم می‎برند‎؛
  • آیا غنوشی واقعاً فرق میان شوری و دموکراسی را نمی‎داند؟!

برای دریافت این شماره به لینک ذیل مراجعه فرمایید:

http://www.hi.zat.one/ar/index.php/dawahnews/sporadic-news/29432.html

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه