(ترجمه)
پرسش:
اسلام علیکم و رحمة الله و برکاته!
سایت انترنتی "روسیۀ امروز" به تاریخ ۲۶ می ۲۰۱۷م به نقل از خبرگزاری رویترز با انتشار خبری گفت: «سنای امریکا قصد دارد قراردادهایی را که ترامپ با عربستان سعودی به مبلغ ۴۶۰ ملیارد دالر امضا نموده رد نماید. شماری از اعضای مجلس سنای امریکا پیشنهادی را مطرح نموده و در آن خواستار رد قرارداد تسلیحاتی دونالد ترامپ رییس جمهور امریکا با عربستان سعودی شده اند. آنان مجلس سنا را وادار کرده اند تا در این زمینه از اعضای مجلس سنا نظر خواهی صورت گیرد.» (منبع: روسیۀ امروز ۲۶ می ۲۰۱۷م به نقل از رویترز)
پرسش این است که دلیل رد این قرارداد از جانب سنای امریکا چیست؟ در حالی که امریکا آرزوی چنین قراردادی را همواره داشته، به ویژه با توجه به این که اقتصاد این کشور در وضعیت بحرانی به سر می برد. ضمناً سفر ترامپ به عربستان سعودی سر و صداهایی زیادی را به همراه داشت، چنان چه وی با سران کشورهای خلیج دیدار نمود و سپس به فلسطین اشغالی رفت، آیا این بدان معنی است که ترامپ کدام برنامۀ سیاسی جدیدی را در خصوص قضیۀ فلسطین به همراه داشت؟
پاسخ :
وعلیکم السلام و رحمة الله و برکاته!
شکی نیست که این پیشنهاد مجلس سنای امریکا نوعی نیرنگ و نمایش سیاسی بوده و به گمان اغلب هیچ گونه تاثیری بالای قراردادهای منعقد شده نخواهد گذاشت؛ بلکه حتی ممکن است از آن تحسین نیز بعمل آورد؛ زیرا این قرارداد جان تازه ای به اقتصاد امریکا خواهد بخشید. طوری که کارخانه جات آن را مجدداً راه اندازی نموده و فرصت های فراوان کاری را ایجاد خواهد نمود. تمام احزاب امریکا آرزوی بستن چنین قراردادی را داشتند. برای بهتر روشن شدن دلایل مخالفت سنای امریکا یا همان تلاش برای مخالفت، اینک مسایل ذیل را به بحث و بررسی می گیریم:
سفر ترامپ به ریاض پایتخت آل سعود به تاریخ ۲۰ می ۲۰۱۷م با تبلیغات گستردۀ رسانه ای در داخل امریکا و هم چنین در رسانه های عربی زبانی که آن را سفری به منظور مصالحه با جهان اسلام خواندند همراه بود. دیدارهای ترامپ با سعودی ها نشان دهندۀ گرمای روابطی بود که در روابط بارک اوباما رییس جمهور قبلی دیده نمی شد. چنان چه وی در وصف عربستان سعودی، پادشاه و رهبران آن الفاظ و اصطلاحاتی را به کار برد که از هیچ یک از رؤسای امریکایی پیش از وی شنیده نشده بود. ترامپ سفرش به سعودی را با دیداری با سلمان پادشاه سعودی آغاز نمود و پس از آن روز؛ یعنی ۲۱می ۲۰۱۷م، با پادشاهان و امرای دولت های کوچک شش گانۀ خلیج دیدار نمود. سپس در همان روز در نشستی با حضور رهبران ۵۵ کشور اسلامی شرکت نمود که بیشتر به سخنرانیِ شباهت داشت که وی برای آنان ایراد نمود. وی در ادامه با سران برخی از این کشورها دیدارهای دوجانبه ای نیز داشت.
در این سفر بر ساخت یک مرکز جهانی برای مبارزه با اندیشه های "افراطی" که مرکز آن شهر ریاض باشد، نیز توافق صورت گرفت و این توافق بر اساس همکاری های مستحکم میان این کشورها و امریکا جهت مبارزه با "افراطگرایی و تروریزم" به انجام رسید و در بیانیۀ پایانی این نشست از آن به عنوان "اعلامیۀ ریاض" یاد گردید. به این ترتیب عربستان سعودی با آن چه مبارزه خواهد نمود که غرب آن را "تروریزم" می نامد و ترامپ امروزه آن را "تروریزم رادیکال اسلامی" یاد می کند. هم چنین اعلامیۀ ریاض شامل اهداف تأسیس "پیمان استراتیژیک خاور میانه در شهر ریاض" نیز بود. چنان چه در این اعلامیه گفته شد: «شماری از کشورها به منظور تحقق صلح و ثبات در منطقه و جهان در این پیمان سهم خواهند گرفت.» در بخش دیگری از آن چنین گفته شد: «کار راه اندازی و مشارکت در این پیمان در سال ۲۰۱۸م کامل خواهد شد.»
اگرچه این دیدارها راه اندازی مرکز مبارزه با تروریزم و ایجاد پیمان یاد شده هر کدام در این سفر جای خود را داشت؛ اما دستاورد اصلی این سفر ترامپ همانا قرارداد اقتصادی است که با عربستان سعودی منعقد نمود؛ زیرا اقتصاد امریکا اگرچه هنوز در سطح جهانی جایگاه اول را در اختیار دارد؛ اما پس از مواجه شدن با یک سلسله بحران ها و تکان ها، در معرض خطرهایی قرار گرفته است. بنابر این مسألۀ بازپرداخت قرضه های سر به فلک کشیده و رشد اقتصادی امریکا تبدیل به مسأله ی فوق العاده با اهمیت برای این کشور، به ویژه با توجه به رشد مستمر اقتصاد چین شده است. با این حساب، مسایل مربوط به اقتصاد در اولویت کاری رؤسای جمهور امریکا قرار داشته و تبدیل به انگیزه ای گردیده که هر رییس جمهور را نسبت به رییس جمهور قبل از وی، به خود مشغول کند، به ویژه در سیاست های اقتصادی خارجی. می دانیم که دونالد ترامپ رییس جمهور فعلی امریکا در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶م با سردادن شعارهایی به پیروزی رسید که بیشترین آن را شعارهای اقتصادی، اشتغال زایی برای امریکاییان، سرپا نمودن مجدد اقتصاد امریکا از طریق وادار نمودن شرکت های امریکائی به بازگشت به امریکا و وادار نمودن برخی از دولت های جهان به پرداخت باج هایی به امریکا در بدل حمایت امریکا از آن ها تشکیل می داد.
آن چه حزب جمهوری خواهان را تشویق نمود تا دونالد ترامپ را به صفت کاندید خود معرفی نماید، این بود که وی سرمایه گذاری پر طرفدار و شناخته شده در قراردادهای موفق و سود آور بود؛ زیرا وی در بستن قراردادهای تجارتی جرأت و شهامت زیاد داشت. وی در آغاز عملی نمودن این سیاست هایش از انگلا مرکل صدر اعظم آلمان در جریان سفرش به واشنگتن به تاریخ ۱۷مارچ ۲۰۱۷م خواست تا در بدل حمایت امریکا از آلمان که پس از جنگ دوم جهانی صورت گرفته، ملیاردها دالر به امریکا بپردازد تا بتواند این حمایت ادامه پیدا کند. هم چنین به تاریخ ۲۸ اپریل ۲۰۱۷م از کوریای جنوبی خواست تا هزینۀ نصب سپر موشکی امریکا موسوم به "تاد" در این کشور را که یک ملیارد دالر می شود بپردازد.
امریکا این موشک ها را پس از آن در کوریای جنوبی نصب نمود که کوریای شمالی تجارب موشکی را انجام داده و با این آزمایش ها تنش هایی را در منطقه به وجود آورد. آلمان با قاطعیت تمام رد نمود که در بدل حضور نظامی امریکا در خاک کشورش هرگز به این کشور بدهکار نیست، کوریای جنوبی نیز حاضر نشد که هزینۀ نصب موشک های تاد امریکا را بپذیرد. به این ترتیب رویکرد جدید امریکا به منظور "باج گیری" از سایر کشورهای جهان، در بسیاری از نقاط جهان به ناکامی انجامید؛ اما در عربستان سعودی و دولت های کوچک خلیج به موفقیت چشم گیری دست پیدا نمود و این موفقیت را می توان در قراردادهای سر به فلک کشیدۀ ترامپ با سعودی به خوبی مشاهده نمود.
این بدان معنی است که باج گیری های امریکا در سعودی آغاز شده، چنان چه امریکا این بار بزرگ ترین قرارداد تسلیحاتی تاریخ را با سعودی امضا نمود. تلویزیون الجزیره مباشر به طور زنده به تاریخ ۲۰ می ۲۰۱۷م با نشر خبری گفت: «سلمان بن عبدالعزیز پادشاه سعودی و دونالد ترامپ رییس جمهور امریکا روز شنبه شماری توافقنامه های همکاری دوجانبه را در شهر ریاض پایتخت عربستان سعودی امضا کردند. قصر سفید اعلام نمود که توافقنامۀ همکاری نظامی به ارزش ۴۶۰ ملیارد دالر با ریاض به امضا رسانیده است. ماجد قصبی وزیر تجارت سعودی نیز گفته که کشورش به ۲۳ شرکت بزرگ امریکایی اجازۀ فعالیت و سرمایه گذاری در خاک سعودی را داده است. خبرنگار الجزیره در شهر ریاض گفته که سعودی و ایالات متحده توافقنامۀ دفاعی به ارزش ۴۶۰ ملیارد دالر را امضا کرده اند که ۱۱۰ ملیارد دالر آن به قراردادهای نظامی پیشین مربوط می شود و واشنگتن بر اساس آن سلاح هایی را خیلی زود به طرف سعودی تسلیم خواهد نمود، به علاوۀ آن؛ قراردادهای دفاعی دیگری به هزینۀ ۳۵۰ ملیارد دالر به امضا رسید که در جریان ده سال آینده عملی خواهد شد.»
حجم این قراردادها در حدی بود که نرخ بازارهای مهم سهام امریکا؛ یعنی داوجانز، استاندارد آندبوز و ناسداک را به حد زیادی افزایش داد و دلیل آن مبالغ هنگفتی است که قرار است سعودی وارد اقتصاد امریکا نماید و به این ترتیب فرصت های کاری فراوانی برای امریکایی ها فراهم گردد و این چیزی بود که ترامپ در جریان تبلیغات انتخاباتی اش وعدۀ آن را داده بود. با توجه به این قراردادها دیده می شود که سعودی میزان زیادی از درامدهای مالیاتی دولت را همه ساله و در جریان ده سال آینده وارد شریان اقتصادی امریکا خواهد نمود. به نقل از العربیه نت: «میزان درامدهای مالیاتی سعودی در سال ۲۰۱۶م به ۵۲۸ ملیارد ریال معادل ۱۴۰ ملیارد دالر می رسد.» (منبع: العربیه نت ۲۲ دسمبر ۲۰۱۶م) به این ترتیب می توان گفت که ادارۀ حکومت ترامپ کلید گمشده اش را در آل سعود پیدا نموده است.
در مورد پیشنهاد سنا باید گفت که شکی نیست این پیشنهاد مجلس سنای امریکا نوعی نیرنگ و نمایش سیاسی بوده و به گمان اغلب هیچ گونه تاثیری بالای قراردادهای منعقد شده نخواهد گذاشت؛ بلکه حتی ممکن است از آن تحسین نیز بعمل آورد، زیرا این قرارداد جان تازه ای به اقتصاد امریکا خواهد بخشید، طوری که کارخانه جات آن را مجدداً راه اندازی نموده و فرصت های فراوان کاری را ایجاد خواهد نمود. تمام احزاب امریکا آرزوی بستن چنین قراردادی را داشتند؛ اما واقعیت مسأله چنان که گفتیم نوعی نیرنگ و نمایش سیاسی است.
ترامپ خواست رسوایی های زیادی که مربوط به تماس هایش با روسیه می شد و هم چنین قضایایی که علیه داماد و سایر نزدیکانش مطرح گردیده، این رسوایی ها را با دستاوردهای بزرگ اقتصادی؛ مانند: قراردادهای مذکور و هم چنین با یک اقدام بزرگ سیاسی، یعنی جمع نمودن سران کشورهای زیاد، سرپوش گذارد که چنین هم شد. چنان چه پوشش گستردۀ رسانه ای سفر ترامپ در امریکا، دیدارهایش با طرف های گوناگون، قراردادهای تسلیحاتی بزرگ با سعودی و گرد آوردن سران و پادشاهان مسلمانان که از گوشه و کنار جمع شده بودند تا به بیانیۀ ترامپ گوش داده و با فروتنی به وی ادای احترام کنند. تمام این امور فشارهای وارده بالای رییس جمهور ترامپ و اداره حکومت اش را کاهش می دهد، اگرچه امور مذکور این فشارها را برای همیشه برطرف نخواهد نمود؛ اما کاهش مقطعی آن نیز می تواند دستاوردی قلمداد گردیده و باعث شود در کنار رسوایی ها و ناتوانایی های سیاسی ترامپ، از وی به صفت صاحب دستاوردهای بزرگ و موفق نیز یاد شود.
بناً در شرایط فعلی این سفر برای ترامپ اهمیت زیادی داشت و با توجه به این اهمیت می توان هدف از آماده گی ها و ترتیبات عجولانه ای که برای حضور شمار زیادی از سران و پادشاهان مسلمانان در ریاض و استقبال گرم از رییس جمهور امریکا صورت گرفت پی برد، استقبال گرمی که برای نخستین بار با این پیمانۀ بزرگ صورت می گرفت. حکومت شاهی عربستان سعودی تلاش های روشنی را جهت استقبال از دونالد ترامپ رییس جمهور امریکا و سران حدوداً ۵۵ کشور جهان اسلام که به ریاض دعوت شده اند، به راه انداخت. چنان چه این سفر ترامپ به سعودی با پوشش گستردۀ رسانه ای همراه گردیده و آگاهان امور به این باور اند که سعودی در جلب توجه جهانیان به این سفر موفق بوده و دلیل آن جمع نمودن سران و رهبران عرب و مسلمانان در گردهمایی می باشد که در نوع خود تا کنون بی نظیر بوده است. (منبع: دویچ ویله ۱۹می ۲۰۱۷م) این جا بود که نیرنگ و نمایش سیاسی یاد شده توسط اعضای سنای امریکا، به ویژه دموکرات ها به راه انداخته شد.
در مورد جمع نمودن حکام خلیج در ریاض باید گفت که اگرچه امریکا می داند که آنان وابسته به انگلیس بوده و مزدوری آن را می کنند؛ اما خواست با دخیل نمودن شان در قراردادهای تسلیحاتی امریکا و مداخلۀ بیشتر در امور این کشورها به بهانۀ خطر ایران، توجه شان را به خود جلب نماید. چنان چه ترامپ در سخنرانی اش گفت: «قطر که پایگاه مرکزی امریکا در آن قرار دارد، شریک بلا منازعۀ استراتیژیک ما به شمار می رود و شراکت دراز مدت ما با کویت و بحرین، امنیت منطقه را تقویت می کند. امارات متحدۀ عرب در جنگ تسخیر دل ها و نفس ها با ما شریک شده و با همکاری ایالات متحده، یک مرکز انترنتی به منظور مبارزه با گسترش پدیدۀ تنفر راه اندازی نموده است. بحرین نیز در راستای مبارزه با تبلیغات بنیادگرایی فعالیت می کند.» (منبع: CNNعربی ۲۱ می ۲۰۱۷م)
دونالد ترامپ اعلام نمود که: «ایالات متحده و قطر در خصوص قرارداد جدید تسلیحاتی تبادل نظر نموده اند.» آژانس خبری اسوشیتد پرس به نقل از رییس جمهور امریکا گفته که او با امیر قطر در مورد فروش بسیاری از ابزار زیبای نظامی تبادل نظر کرده اند. گفتنی است که ترامپ و شیخ تمیم امیر قطر در شهر ریاض در گفتگوی دوجانبه ای که در حاشیۀ نشست سران کشورهای اسلامی و امریکا داشتند، باهم دیدار کردند. رییس جمهور امریکا در این دیدار گفت: «هیچ کسی بهتر از امریکا سلاح نمی سازد.» وی به قرارداد مذکور اشاره نموده گفت: «این قرارداد برای ایالات متحده فرصت های کاری را ایجاد نموده و توانایی های امنیتی و دفاعی قطر را بالا خواهد برد.» (منبع: دات مصر ۲۱ می ۲۰۱۷م)
سیاست امریکا در جلوگیری از خطر ایران در برابر کشورهای منطقه این است که به سران این کشورها علیه ایران سخنانی خوش آب و رنگ شنوانده و به این ترتیب آنان را در دام خود می اندازد، دامی از قبیل قراردادهای تسلیحاتی، پایگاه های نظامی و تسهیلات. البته تمام این کارها را با هزینۀ خلیج انجام می دهد، بدون این که امریکا حتی یک قدم عملی هم علیه ایران بردارد. چنان چه می دانیم که امریکا هنوز در قضیۀ سوریه علیه انقلاب روی ایران متکی بوده، در قضیۀ یمن نیز؛ مانند زمان ادارۀ اوباما برای مسلح نمودن حوثی ها به ایران متکی می باشد و در نفوذ ایران در عراق و لبنان هیچ گونه اعتراض و مخالفتی نشان نمی دهد. ترامپ در بیانیه ای که در ریاض داشت از حزب الله لبنان به صفت گروه تروریستی یاد نموده سپس به توصیف اردوی لبنان پرداخت، اردویی که مداخلات حزب الله در سوریه را پوشش داده و برای آن زمینه سازی می کند و حتی در جرود عرسال عملاً علیه انقلابیون سوریه می جنگند.
حکام خلیج مانند حکام سعودی از این می ترسند که مبادا امریکا ایران را علیه آنان بر انگیخته و حاکمیت آنان را سرنگون کند، از این رو زیر بار خواهشات امریکا رفته و از آن فرمان می برند، به ویژه در آن چه که از امریکا علیه ایران و خطر آن می شنوند؛ حتی اگر در عمل متصور هم نباشد. چنان چه ترامپ در بیانیه اش گفت: «ایران از لبنان شروع تا عراق و یمن به تجهیز و تسلیح تروریستان و سایر گروه ها و ملیشه های بنیادگرا پرداخته و آنان را تمرینات نظامی می دهد و این گروه ها سراسر منطقه را آشفته نموده و ناامنی و ویران گری را در آن گسترش می دهد. چندین دهه است که ایران آتش کشمکش های قومی و تروریزم را در منطقه دامن می زند. ایران یگانه حکومتی است که به صراحت از کشتارهای جمعی سخن زده، متعهد است که اسراییل را ویران خواهد نمود، شعار مرگ بر امریکا را سر می دهد و از شکست دادن بسیاری از رهبران و ملت هایی یاد می کند که در این تالار حضور دارند. مهم ترین مداخلۀ ایران که صلح و ثبات منطقه را مختل نموده، مداخلۀ این کشور در سوریه می باشد، چنان چه بشار اسد به کمک ایران مرتکب جنایت هایی شده که از وصف بیرون است.» (منبع: CNN عربی ۲۱ می ۲۰۱۷م)
ترامپ طوری سخن می گوید که انگار مداخلۀ ایران به سوریه و ارتکاب آن همه جنایت به دستور امریکا نبوده و انگار سران خلیج این مسأله را نمی دانند. آیا امریکا تا کنون کدام اقدام عملی برای زیر فشار قرار دادن ایران انجام داده با وجودی که ترامپ در جریان تبلیغات انتخاباتی اش علیه توافق هسته ای با ایران فریاد زنان شعار می داد؟ اما اینک که چندین ماه از حاکمیت اش می گذرد، هنوز امریکا پایبند این موافقت نامه بوده و به آن عمل می کند. واقعیت این است که ترامپ این سخنان را به منظور ترساندن دولت های خلیج از غول افسانه ای به نام ایران مطرح نموده و می خواهد با این کار آنان را به دام امریکا اندازد، دامی که تارهای آن را قراردادهای تسلیحاتی، پایگاه های نظامی و فراهم آوردن تسهیلات تشکیل می دهد، البته هزینۀ تمام این امور را چنان که قبلاً اشاره شد، خود کشورهای خلیج می پردازند.
در مورد مسألۀ برنامۀ سیاسی امریکا با دولت یهود(اسرائیل) و این که ترامپ به تاریخ ۲۲ می ۲۰۱۷م پس از سفر به عربستان سعودی عازم فلسطین اشغالی شد و این که آیا ترامپ با خود برنامۀ برای حل سیاسی بحران فلسطین دارد یا خیر؟ باید گفت که قضیۀ فلسطین در حال حاضر برای امریکا در اولویت قرار ندارد؛ زیرا اولویت های دیگری وجود دارد که ادارۀ حکومت امریکا سرگرم آن می باشد. قبلاً به تاریخ ۱۲ می ۲۰۱۷م پاسخ به پرسشی را در خصوص قضیۀ فلسطین منتشر نمودیم و در بخشی از آن چنین گفتیم: «قضیۀ فلسطین در حال حاضر به دلیل وخامت اوضاع در سرزمین های عربی، به ویژه سوریه و بالاگرفتن تنش ها میان امریکا و کوریای شمالی، برای ادارۀ کنونی امریکا یک قضیۀ حساس و بسیار مهم تلقی نمی شود. بنابر این امریکا در خصوص این قضیه عجله ای ندارد و در حال حاضر زمینه ها و راه حل های گوناگون را ارزیابی کرده و چگونگی امکانات راه اندازی گفتگوی عرب ها، به ویژه فلسطینیان با دولت یهود را بررسی می نماید. از جمله دلایلی که این مسأله را مورد تأکید قرار می دهد گزارشی است که تلویزیون بی بی سی به تاریخ ۱۱ مارچ ۲۰۱۷م منتشر نمود. آژانس خبری روزیترز به نقل از نبیل ابوردینه سخنگوی رییس جمهور فلسطین گزارش داده که ترامپ خطاب به محمودعباس گفته که وی علاقه مند است چگونگی از سرگیری گفتگوها را به بررسی گیرد و تأکید نموده که او به تلاش های مسالمت آمیزی که صلح واقعی به بار آورد؛ هم چنان پایبند خواهد بود. ترامپ هم چنین در کنفرانس مطبوعاتی مشترکی که در قصر سفید با عباس داشت چنین گفت: «هر کار لازمی را انجام خواهم داد، دوست دارم در میان دو طرف به صفت یک میانه رو، راهنما و داور عمل کنم و ما این کار را انجام خواهیم داد.» (منبع: تلویزیون روسیۀ امروز ۴ می ۲۰۱۷م)
این بدان معنی است که امریکا در حال حاضر نمی خواهد راهکارهای مشخصی را برای حل قضیۀ فلسطین مطرح نماید؛ زیرا پیش از آن باید گام هایی را در مسألۀ جنگ یا آرام نمودن اوضاع در هر یک از سوریه و کوریای شمالی بردارد. پس واقعیت این است که ترامپ نه چگونگی از سرگیری گفتگوها را می داند و نه نوعیت تلاش های مسالمت آمیزی که از آن نام می برد؛ بلکه فعلاً در مرحلۀ ارزیابی و جمع آوری معلومات لازم از طرف های درگیر در فلسطین قرار دارد. ترامپ هم چنین از طرف های مخالف می خواهد تا در دیدارهای مستقیم گرد هم جمع شده و روی راه حل هایی که می خواهند، یا بهتر است بگوییم راه حل هایی که دولت یهود می خواهد با هم به توافق برسند، به همین دلیل است که خواستار گفتگوهای مستقیم می باشد. نیکی هیل نمایندۀ امریکا در سازمان ملل برای نخستین بار با ریاض منصور نمایندۀ فلسطین در این سازمان دیدار و گفتگو نمود. وی لحظاتی بعد با گذاشتن پیامی روی صفحۀ تویترش از فلسطینیان خواست تا به جای روی آوردن به سازمان ملل متحد به منظور کسب نتایج، بهتر است به صورت مستقیم با اسرائیلی ها وارد گفتگو شوند. (منبع: بی بی سی ۱۱ مارچ ۲۰۱۷م)
سخن اخیر: امریکایی که ارزش های فاسد و تمدن گندیده و متعفن اش همه روزه آن را چون موریانه از داخل می خورد، جای بسی تأسف است که چنین کشوری در سرزمین های مسلمانان از ابهت و شأن و شوکتی برخوردار بوده و متکبرانه در آن به گشت و گذار می پردازد و کسانی که خود را حکام مسلمانان قلمداد می کنند در خدمت به حفظ منافع چنان کشوری با یکدگر به رقابت می پردازند. چنان که پنجاه و پنج حاکم مزدور و خود فروخته با یک اشارۀ سرانگشتی و حتی اشارۀ چشم به سرعت گرد آمده و در اظهار وابسته گی و فرمانبری به کسی که غرق جنایت علیه اسلام و مسلمانان می باشد، به رقابت می پردازند!
دردناک تر این که اساس اقتصاد امریکا روی سرمایه های مسلمانان استوار بوده و این سرمایه ها در حالی زنده گی امریکاییان را بهبود بخشیده و مشکل بیکاری آنان را معالجه می کند، در حالی که فقر و بیکاری در سرزمین های اسلامی بیداد می کند. این حکام مزدور هستند که سرمایه های مسلمانان را از صاحبان اصلی آن به غارت می برند؛ در حالی که از نظر شریعت اسلامی ملکیت عام مسلمانان به شمار می رود؛ اما این حکام خاین آن را در اختیار ترامپ قرار می دهند تا او با استفاده از آن خودش را تقویت نموده و به کشتار مسلمانان در سرزمین های شان بپردازد؛ اما دلیل این واقعیت تلخ برای همه آشکار است که بارها از آن یاد نمودیم و اینک یک بار دیگر به تکرار می گوییم که دلیل اصلی و بنیادین این واقعیت تلخ؛ نبود خلیفه و امامی است که مسلمانان از پس وی به مبارزه پرداخته و در هنگام مشکلات به او پناه ببرند. از ابو هریره روایت است که وی از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنید که می فرمود:
«إِنَّمَا الْإِمَامُ جُنَّةٌ، يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ، وَيُتَّقَى بِهِ.»
(رواه مسلم)
ترجمه: امام چون سپری است که(مسلمانان) از پس وی به مبارزه پرداخته و به او پناه می برند.
پس بر هر مسلمانی که الله سبحانه وتعالی و رسولش صلی الله علیه وسلم را دوست دارد، واجب است تا این مسألۀ حیاتی را قضیۀ سرنوشت ساز زنده گی اش برگزیده و با اخلاص تمام به الله سبحانه وتعالی و صداقت کامل با رسول الله صلی الله علیه وسلم در این راستا مجدانه به کار و تلاش متداوم بپردازد تا باشد پس از حکومت های جبری و ظالمانۀ موجود، مجدداً خلافت راشده بر منهج نبوت که مژدۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم برای مسلمانان می باشد، برپا گردد. چنان چه در حدیث صحیحی که احمد و طیالسی با الفاظی از طیالسی روایت کرده اند که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:
«ثُمَّ تَكُونُ جَبْرِيَّةً، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ.»
ترجمه: سپس هنگامی که الله سبحانه وتعالی خواست آن را برداشته و بر شما نظام های جبریه را حاکم می گرداند، و تا زمانی که الله سبحانه وتعالی خواست آن نیز دوام می یابد و بعد از آن، زمانی که الله سبحانه وتعالی خواست آن را دور کرده بار ديگر خلافت بر روش و منهج نبوت در میان شما قایم می گردد.
آنگاه خواهد بود که مسلمانان به عزت و شکوه، دست یافته و کفار استعمارگر با ذلت تمام از سرزمین های مسلمانان بیرون رفته و به سرزمین خودشان بر خواهند گشت، البته اگر برای شان سرزمینی باقی بماند.