یکشنبه, ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۴م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

انجام تجلیل از روز ملکه زیبایی جهان؛ با هزینه عزت زنان مسلمان

به تاریخ ۲۵ دسمبر ۲۰۱۶ میلادی در قصر کوبایی ۱ مینزا در تونس، از روز ملکه زیبایی جهان برگزار گردید. به تعقیب این برگزاری و آمادگی گرفتن به این روز، ما زنان دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه تونس این روز را بطور ذیل تقبیح می کنیم:

  • تجلیل از روز ملکه زیبایی جهان، ارتباط به زنان امت مسلمه نداشته و این یک رسم خارجی است که هدف آن فشار آوردن خاصی برای گسترش فساد اخلاقی و انحطاط جامعه ما است. ما متاثر از تمویل کننده گان و تشویق کننده گان این روز هستیم. زنان مسلمان از رنج و مشکلات بی حد و حصری در زنده گی شان رنج می برند. بناً بر تمام مردم مخلص واجب است که متیقن شده و این ابتکار را تحریم کنند.
  • حکومت به جای این که یک شخص را برای اختراعش یا مطالعه علمی زیر نام بی عدالتی و فکر کردن آن و در عوض تنظیم کردن رقابت برای یک مطالعه ساینسی در یک دانشگاه خوب یا تشویق کردن شاگردان ممتاز که نمرات خوب را کسب کرده باشند، یا تنظیم کردن رقابت برای انتخاب حافظان خوب اناث و یا هم مطالعات عالی و کسب درجات بلند دایر نماید؛ در عوض رقابتی را تنظیم می کنند که زنان برهنه و مقبول را انتخاب کنند! این موضوع ننگین هیچ ربطی با احیایی مجدد زنده گی اسلامی زنان ندارد.
  • زنان به انقلاب معرفت ضرورت دارند، نه آن که آن ها در گودال ذلت و پستی انداخته شوند. این ابتکار، اولویت زنان نیست که آن ها برای آن ضرورت فوری داشته باشند که ظاهر خود را تغییر شکل دهند، در حالی که آن آرزوی اجتماعی آن ها نیست. با در نظرداشت دانش و اخلاق شان، منحیث شخصیت و مادر بودن شان است. به آن ها نباید بطور بازیچه اطفال و نمونه فیشن دیده شود و آن ها را در فساد و برهنگی اندازند. این بتکار خارجی است که در فرهنگ و قوانین ما نفوذ نموده است.
  • این ابتکار زهراگین برای بهره برداری، تمایلات و خواسته های مردان بلهوس بوده که اساس آن خالی کردن یک شخص از فکرش و متکی شدن اش بالای چهره ظاهری خود می باشد. واحد پیمایش برتری اش بر دیگران چهره ظاهری بوده و این انعکاس از مغز خالی در میان جوانان ما می باشد.
  • این ابتکارات انعکاس دهنده آنست که چطور با زنان برخورد صورت بگیرد و منحیث ابزار تولید، از آن ها استفاده شود، و به معنی جمع آوری سرمایه، در فرهنگ نظام سرمایه داری است. این رقابت ملکه زیبایی، از زن یک مطاع گنده می سازد، از وی بحیث عکس تزئین استفاده می کنند؛ وسیله نمایش خوب، چیزی زیبا برای جلسات و وسیله خوب برای بازاریابی محصولات مختلف که تنها در یک تلویزیون هم نیست، یا اعلانات بازاریابی که زن را وسیله آن قرار داده است!
  • این رقابت های عجیب با زنان تونسی ناسازگار بوده و در جستجوی به تصویر کشیدن چهره های زنان تونسی که مبتذل، زشت و محروم از شناخت فرهنگ اسلامی شان است، می باشد. آن یک نمونه زنان غربی در سرزمین های اسلامی بوده که برای تحکیم افکار سیاسی و تملق و چاپلوسی از جانب آن ها است.
  • کار و امور زنان تونسی مانند زنان مسلمان صادق و راست است. زن مسلمان با دین خود محبت داشته و مشتاق برگشت اسلام منحیث نظامی که اعاده کننده عزت، جلال و شأن مقام  زن می باشد. به این دلیل ما هیچگاه به نظام سرمایه داری اجازه نخواهیم داد که ما را پست و مبتذل سازد. ما هیچ‌گاه به غرب و هواداران آن ها اجازه نخواهیم داد تا از ما برای منافع خودشان استفاده کنند.
  • واقعاً زنان تونس در جستجوی آزادی نمایشی منحط از آن ها نیستند و آزادیی می خواهند که باید تنها به اساس اسلام باشد نه به اساس نظام سرمایه داری کفری که به آن ها داده شده، در حالی که این آزادی(غربی)، حاکمیت الله سبحانه وتعالی را رد کرده-یا به اساس آزادی دموکراسی که به زنان داده است- تا وجودشان را به حیث کالای تجارتی به نمایش بگذارند و از آن ها استفاده سوء نمایند.
  • بنابر این، ریشه اصلی حل مشکلات زنان تونسی و تمام زنان کشورهای اسلامی در حاکمیت شریعت الله سبحانه وتعالی و تاسیس خلافت به طریقه پیامبر صلی الله علیه وسلم است. خلافت انسانیت زن را دوباره اعاده کرده و حقوق زنده گی او را-به عنوان تنها بنده گی به الله سبحانه وتعالی و بدون شرک- تامین خواهد نمود و سعادت را تنها می توان در زیر سایه شریعت الهی و قضاوت دین الله سبحان دریافت کرد.

وَاللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ

[صف: ۸]

ولی الله نور(آئين) خود را كامل می گرداند، هرچند كه كافران دوست نداشته باشند.‏

بخش زنان دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه تونس

ادامه مطلب...

خون اطفال و زنان مسلمان چنان رنگ باخته که تاوان اشتباهات امریکا را می دهد؛ اما چرا؟!

خبر:

به گزارش شبکه تلویزیونی الجزیره، قوای ناتو، حملات هوایی را به تاریخ ۵  اکتوبر سال ۲۰۱۶ میلادی در شمال ولایت کندز بر ضد گروه طالبان راه اندازی کرد که در اثر این حملات ۳۰ تن از غیر نظامیان-که مشمول زنان، کودکان و اطفال نوزاد می شود- کشته و ۲۵ تن دیگر زخمی شدند. این حملات خشم مردم منطقه را برانگیخت، که در نتیجه دست به اعتراض زدند. معترضان با سردادن شعارهای؛ چون: مرگ بر امریکا، مرگ بر رئیس جمهور اشرف غنی، ما از قاتلین انصاف می خواهیم و گناه این اطفال معصوم چه بود؟! وعده کردند که خودمان انتقام خون قربانیان خود را می گیریم. این معترضان به رسم اعتراض، تابوت قربانیان خود را در مقابل دفتر والی این ولایت انتقال دادند.

این در حالی است که ماموریت نظامی امریکا در سال ۲۰۱۴ میلادی ختم می شد و قرار بر این بود که تنها در مواقع ضرورت با نیروهای افغان حق همکاری را دارند. ولی برعکس؛ عملیات نظامی این کشور تا هنوز ادامه دارد. در پیوند به این رویداد، نظامیان امریکایی گفته اند که بعضی حملات هوایی اشتباه می باشد و گفته اند که در این عملیات نیز اشتباه صورت گرفته است. (منبع: شبکه الجزیره)

تبصره:

پذیرفتن هجوم ناتو در افغانستان به خاطر پاک سازی شورشیان و جنگ بر علیه آن ها بسیار احمقانه است؛ و این تنها یک ادعای محض است. چنان چه خود شان به خود قوانین و هدف تعیین کرده و طبق آن هر سرزمینی را که بخواهند استعمار می کنند؛ مثلاً: طبق ماده 5 پیمان اتلانتیک شمالی یا "ناتو" همه اعضای این پیمان با هم توافق کردند که به افغانستان حمله کنند.  آن ها هدف از حمله به افغانستان را چنین مطرح کردند: «حضور ناتو در افغانستان تنها برای توسعه نظام دموکراسی و ارزش های آن می باشد؛ جلب اعتماد برای هم فکری و هم دستی در مسایل دفاعی و امنیتی، جلوگیری از نبرد و اختلافات شدید، ظرفیت نظامی و مدیریت عملیات در انجام بحران های مورد نیاز به تنهایی و یا همراه کشورهای دیگر تحت قیومیت سازمان ملل و سازمان های بین المللی.»

 یادآوری از انجام چند عملیات ناتو در خاک افغانستان در سال های اخیر، حکایت از شدت قساوت این مستبدین می کند و پرده از جنایات شان بر علیه مردم مظلوم افغانستان-مخصوصاً زنان و اطفال- برمی دارد. در اکتوبر سال ۲۰۰۱ میلادی نیروهای "ناتو" قریه "کرم" را تخریب و با انداختن ۲۵ بمب در خانه های مردم، ۱۰۰ تن را ظالمانه به شهادت رساندند. این خونخواران وحشی در جولای سال ۲۰۰۲ میلادی بالای قریه کما ادو حمله نموده، ۴۸ غیر نظامی مسلمان را ظالمانه به قتل رساندند. این ظالمان به ادامه حملات خویش در فبروری سال ۲۰۰۳ میلادی در ولایت ارزگان، دست کم ۱۷ نفر را به شکل فجیع به قتل رساندند که بیشتر این مظلومین را زنان و اطفال بی گناه تشکیل می داد.

در جنوری سال ۲۰۰۴ میلادی نیروهای ائتلاف بین المللی، حمله هوایی را بالای قریه جغتو ولایت هلمند انجام دادند که در نتیجه، ۴ طفل و ۷ جوان را توسط بمباردمان شان به شهادت رساندند. در اکتوبر سال ۲۰۰۶ میلادی نیز این جنایت کاران حد اقل ۹ تن از اطفال و زنان مظلوم این سرزمین را به شهادت رساندند. ختم این قتل و قتال ها و جرم و جنایات در همین سال ها نبوده، بلکه هم چنان ادامه داشته است و در مارچ سال ۲۰۰۷ میلادی از بمب ۲۰۰۰ پوندی که معادل به ۹۱۰ کیلو گرام می شود، بالای خانه ای در ولایت کاپیسا استفاده نمودند که در نتیجه ۳ طفل و ۵ زن را به شهادت رساندند. در ماه می همین سال، امریکا با حملات هوایی خویش در ولایت هلمند، پنج خانه را بمباردمان نموده که در نتیجه آن بین ۲۱ الی ۳۸ تن از غیر نظامیان به شمول زنان و کودکان به شهادت رسیدند.

در نومبر سال ۲۰۰۸ میلادی، به اثر حملات هوایی امریکا، ده ها تن از مردم در روستایی در ولایت کندهار کشته شدند که بیش از ۳۰ تن این کشته شده گان، اطفال و زنان می باشند. بمب افکن B1 امریکایی در می ۲۰۰۹ میلادی، ۱۴۷ غیر نظامی را به گلوله بست که بعضی از شواهد نشان می‌دهد که ۹۳ طفل شامل این کشته شده گان اند. در جولای ۲۰۱۰ میلادی به اثر حملات هوایی امریکا در منطقه سنگین ولایت هلمند، تعداد زیادی کشته شدند که بیشتر کشته ها را زنان و اطفال معصوم تشکیل می دادند. در فبروری ۲۰۱۱ میلادی به اثر حملات هوایی نیروهای امریکایی در ولایت کنر، ۶۵ غیر نظامی کشته شدند که ۵۰ زن و تعدادی اطفال نیز مشمول کشته شده گان بودند. این جنایت کار وحشی در سپتمبر ۲۰۱۲ میلادی در ولایت لغمان ۸ تن از زنان مسلمان را به شهادت رساند، و با باران بمب، بیش از ۷ تن دیگر از این زنان مسلمان را زخمی ساخت. در اپریل ۲۰۱۳ میلادی نیز با حمله به سمت شرق افغانستان، ۱۰ طفل و ۲ خانم را ظالمانه به شهادت رساندند. در اکتوبر ۲۰۱۵ میلادی، نیروهای هوایی امریکا در حمله هوایی بر شفاخانه بدون مرز در ولایت کندز، که داکتران بدون مرز نیز در آن کارمند بودند، ۴۲ تن به شمول زنان و اطفال را کشتند.

اما سال ۲۰۱۷ میلادی نیز پایان حملات ناتو در افغانستان و دیگر بلاد مسلمین نبوده، بلکه تا  هنوز هم به بهانه ها و حیله گری های مختلف؛ مثل: معذرت می خواهیم، اشتباه شد، سرباز ما مریضی روانی داشت و...؛ خون امت را مانند آب می آشامند و در برابر غم امت، پای کوبی و دست افشانی می کنند! آمار ارایه شده فوق، صرف یک صحنه کوچک از فلم به راه انداخته شده امریکای خائن و همپیمانانش در برابر امت مسلمه بود و گرنه در هر ثانیه هزار جنایت را در قبال امت مسلمه در هر کوشه و کنار این کره خاکی انجام می دهند.

پانزده سال است که افغانستان از سوی امریکا استعمار شده و مردم اش قربانی می دهند؛ اما امریکا مثل روباه مکار در پشت پرده اهداف شوم خود را پیاده می کند و به مردم هم می گوید اشتباه شد، معذرت می خواهم؛ یعنی خون امت مسلمان آن قدر بیرنگ شده که باید تاوان اشتباهات امریکای جنایت کار به وسیله آن داده شود.

این جنایت کاران که خود را دلسوز امت می دانند و هر لحظه شعار می دهند که ما می خواهیم آزادی را بر همه یکسان به ارمغان آوریم! خود برای بقای خویش به بهانه جنگ برعلیه تروریزم، امت اسلامی را به خاک و خون می کشانند؛ چون می دانند که اگر قانون اسلام پیاده شود، دیگر بقا ندارند. اما اگر قطره خونی از مردم خودشان-که هم کیش شان اند- به زمین بریزد، آن جاست که جنایت بر علیه بشریت رخ داده و باید جهان به پا خیزد و مجرم به سزای جرمش برسد!

پس امت مسلمه باید از خواب غفلت بیدار شده، تمام پلان های این استعمارگران و حامیان شان را شناسایی کرده و به چشم شان خاک حسرت بپاشانند و نگذارند که دیگر زنان و اطفال ما مورد آزار و اذیت این جنایت کاران قرار بگیرند و قربانی حملات این وحشی صفتان شوند.

پس هیچ یک از مسلمانان راحت نمی باشند تا زمانی که تمام امت راحت و آسوده نباشد، زیرا هر کدام از امت مسلمه وظیفه یکی از پیامبران بنی اسرئیل را در قبال امت دارند؛ پس امت مسلمه با چنگ زدن به قرآن و سنت، باید اجتماع خویش را دوباره احیا کنند. ایجا فضای امن برای تمام مسلمانان تنها از طریق احیای دولت خلافت به منهج نبوت ممکن است وبس. دیگر هر راهی به جز این، به ترکستان خواهد انجامید. رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:

مَثَلُ الْمُؤْمِنِينَ فِي تَوَادِّهِمْ وَتَرَاحُمِهِمْ وَتَعَاطُفِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ إِذَا اشْتَكَى مِنْهُ عُضْوٌ تَدَاعَى لَهُ سَائِرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَالْحُمَّى

(رواه مسلم)

مومنین در دوستی غم و درد، رحمت و شفقت و دلسوزی مانند یک جسد می باشند. زمانی که یکی از اعضای بدن به درد آید، دیگر اعضای بدن نیز از آن رنج می برد.

نویسنده: امانه عابد

نوشته شده برای دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

نشر شماره ای 113 جریده الرایه

  • نشر شده در مرکزی

جریده "الرایه" از بقیه نشرات در جهان امروزی كاملاً متمایز می باشد؛ چون اوضاع سیاسی جهان را به بحث گرفته و راه های بیرون رفت واقعی آن را از دید ایدیولوژی اسلام برای جهانیان، به ویژه امت مسلمان به بیان می گیرد.

:عناوین ویژه این شماره

فاجعه ای انسانی در یمن ادامه دارد  و جنگ بین المللی شدید بدون توقف در جریان است؛

کنفرانس پاریس برای دست یابی به صلح، سرابی بیش نیست که مذاکره کننده گان فریب آن را خورده و گمان آب می کنند؛

سازمان ملل متحد در جرم شریک بوده و وسیله ای استعمار است؛

اوباما دوره حاکمیت اش را با کف زدن بر روی کسانی که در جنگ علیه انقلاب به وی خدمت نموده اند به پایان میرساند؛

توجه اداره جدید ایالات متحده امریکا در مورد پرونده های بین المللی؛

با وجود برگزاری کنفرانس ها و خیانت ها، انقلاب شام هرگز خاموش نخواهد ماند؛

جریده "الرایه" بعد از چاپ شماره سیزدهم مؤرخ27 اکتوبر سال 1954میلادی برابر با 29 ماه صفر سال 1374هجری از سوی دولت ستمگر و ظالم اردن ممنوع اعلام گردید.

جریده "الرایه" معمولاً هر هفته روزهای چهار شنبه درعمان پایتخت اردن از یک کتاب خانه کوچک در نزدیک مسجد حسینی توزیع می گردید. در ابتدا مدیر مسئول این جریده، عالم جلیل القدرشیخ عبدالقدیم زلوم رحمت الله علیه امیر دوم حزب التحریر بود. سپس عطاء بن خلیل ابو رشته امیر فعلی حزب التحریر به عنوان مدیر مسئول و منیر شقیر یکی از نویسندگان نخبه این جریده به عنوان سردبیر فعالیت می نمودند. همچنان استاد نبیه الجزایری، مطالب مهم اوضاع جاری جهان را از زبان انگلیسی به عربی ترجمه و در این جریده به نشر می رسانید.

http://www.hizb-ut-tahrir.info/ar/index.php/dawahnews/sporadic-news/29432.html

ادامه مطلب...

سیاست فعلی امریکا در قبال روسیه و چین

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)


پرسش:
اوباما رئیس جمهور امریکا به تاریخ 29 دسمبر 2016م و درست سه هفته پیش از واگذاری قدرت به رئیس جمهور جدید، از یک سلسله تحریم هایی قوی برعلیه روسیه خبر داد. این تحریم ها شامل اخراج شمار زیادی از دیپلوماتان روس از امریکا که تعداد شان به 35تن می رسد و هم چنین شامل بستن مراکز مربوط به دیپلومات های روس در میریلاند و نیویورک به بهانۀ تجسس نیز می شود. این روابط  پس از آن تشدید یافت که امریکا، روسیه را متهم نمود که از طریق فعالیت های انترنتی در انتخابات آن کشور مداخله نموده است. پرسش این است که آیا این اتهام می تواند تا در واکنش به آن، منجر به این همه اقدامات جدی شود؟ یا دلیل این اقدامات تند و تیز تغییراتی است که احتمالاً در نقش روسیه در سوریه رونما گردیده است؟ و یا کدام دلیل دیگری دارد؟ به ویژه با توجه به این که "ترامپ" اظهار نموده که روابط اش با روسیه را بهبود خواهد بخشید درحالی که اوباما در پی تشدید این روابط می باشد. جزاک الله خیراَ
پاسخ:
برای روشن شدن پاسخ، ابتدا واقعیت تحولاتی را که در این زمینه رونما گردیده به بررسی می گیریم، سپس به سراغ پرسش های مطرح شده خواهیم رفت:
نخست: در مورد واقعیت این تحولات باید گفت که آری، این تحولات صحت داشته و ادارۀ فعلی امریکا تلاش دارد روابط امریکا با روسیه را مختل نماید. روسیه نیز به این پیام امریکا پی برده و فوراً عکس العمل نشان داد، چنان چه تلویزیون روسیۀ امروز و تلویزیون فرانسه با نشر خبری به نقل از بیسکوف سخنگوی قصر کرملن گفتند: «تحریم های اعمال شده توسط امریکا دارای طبیعت ویرانگر، خصمانه و غیر قابل انتظار می باشد. وی هم چنین گفت: ادارۀ حکومت اوباما از زمان به قدرت رسیدن اش تا کنون در صدد برهم زدن کامل روابط امریکا و روسیه می باشد. وی در ادامه افزود: مسکو به زودی اقدامات واشنگتن را پاسخ مناسب خواهد داد.»
برخی از تلاش هائی که ادارۀ اوباما در جهت مختل نمودن این روابط به خرچ داده قرار ذیل است:
1.    صفحۀ انترنتی فرانس 24، به تاریخ 16.12.2016م با نشر خبری چنین گفت: «باراک اوباما رئیس جمهور امریکا در اظهاراتی به تاریخ 15.12.2016م گفت که ایالات متحده امریکا به تلاش های انترنتی که روسیه برای تأثیر گذاشتن در نتیجه انتخابات امریکا انجام داده، عکس العمل نشان خواهد داد. اوباما که در رادیوی "ان بی آر" صحبت می نمود گفت: فکر می کنم ما باید در برابر حکومت بیگانه ای که تلاش کند شفافیت انتخابات مان را زیر پرسش برد، عکس العمل نشان داده و اقداماتی را روی دست گیریم. وی هم چنین افزود: عکس العمل ما در زمان و مکانی که ما خود لازم ببینیم صورت خواهد گرفت. رئیس جمهور امریکا در ادامه گفت: بخشی از این عکس العمل واضح و علنی بوده و بخشی دیگر چنین نخواهد بود.» اقدامات اخیر واشنگتن نشان داد که عکس العمل هائی را که اوباما از آن سخن می گفت از چه قرار بوده است.
2.    اوباما رئیس جمهور امریکا با لحن تمسخر آمیزی از روسیه یاد نموده و آن را یک دولت کوچک نامید. تلویزیون روسیه امروز به تاریخ  20.12.2016م در گزارشی به نقل از وی گفت: «آنان کوچک تر و ضعیف تر استند. اقتصاد شان به جز نفت، گاز و سلاح که هیچ گونه پیشرفتی هم ندارد، چیز دیگری تولید نمی کند که دیگران خواستار آن باشند.»
3.    صفحۀ انترنتی دات مصر به تاریخ 20.12.2016م با انتشار خبری گفت: «بنا به گفتۀ آژانس خبری رویترز، وزارت خزانه داری امریکا به تاریخ 20.12.2016م در واکنش به پیوند دادن شبه جزیرۀ کریمیه با خاک روسیه توسط این کشور، از یک سلسله تحریم های جدیدی برعلیه روسیه خبر داد که شامل 7 تن از تاجران روس و 8 شرکت تجارتی این کشور می شود. این تحریم ها 7 تن را هدف قرار داده که شامل تعدادی از مسئولین "بانک روسیه" می شود، بانکی که بیشتر وابسته به قدرت مندان حکومت روسیه می باشد. برعلاوه آن؛ این تحریم ها 4 شرکت ساختمانی و حمل و نقل دیگر را نیز در برمی گیرد که در شبه جزیرۀ کریمیه فعالیت می نمایند، شبه جزیره ای که توسط مسکو با خاک روسیه پیوند داده شد. ادارۀ حکومت امریکا هم چنین افزود که این اقدام بیانگر جدیت ما در مخالفت با اشغال کریمیه توسط روسیه و هم چنین بیانگر مخالفت با اعتراف هائی است که در خصوص اشغال این جزیره صورت گرفته است.»
4.    امریکا در واکنش به تداوم گسترش سلاح های هسته ای توسط روسیه، از رویکرد مجدد اش به برنامۀ جنگ ستاره گان سخن می زند. چنان چه براساس این رویکرد؛ قوانین امریکا شاهد یک سلسله تعدیل هائی بود که به امریکا اجازه می دهد از فضا، استفادۀ نظامی نماید. صفحۀ انترنتی دار الاخبار به تاریخ 24.12.2016م نوشت: «باید اشاره نمود که کانگرس امریکا پیش از آن که قانون این کشور را تصویب نماید، دو تغییر مهم را در آن وارد نمود که یکی از این دو تغییر؛ محدودیت گسترش سپر موشکی واشنگتن را برطرف نموده و تغییر دوم اجازه می دهد کار طراحی تجهیزات جدید این عرصه، به منظور ارسال آن در آینده به فضا، عملاً آغاز گردد. نشریۀ لوسانجلس تایمز اعترافاتی در این خصوص از زبان ترینت فرنکس یکی از اعضای مجلس نماینده گان که طرف دار حزب جمهوری خواهان بوده و بزرگ ترین مطرح کننده گان این دو تغییر نیز بود، منتشر نموده که گفته: این دو تغییر در قانون، روی برنامۀ پیشنهاد دفاع استراتیژیک استوار می باشد که در سال 1983م توسط رونالد ریگان رئیس جمهور وقت ایالات متحده امریکا، راه اندازی گردیده بود. این پیشنهاد استراتیژیک به نام "جنگ ستاره گان" نیز شهرت یافته است.»  هدف از این طرح؛ متشنج کردن فضای روابط با روسیه می باشد.
5.    آژانس خبری سپوتنیک روسیه به تاریخ .0312.2016م با نشر گزارشی گفت: «مجلس نماینده گان امریکا، دیروز جمعه 03.12.2016م قانونی را تصویب نمود که بر مبنای آن 3.4 ملیارد دالر به وزارت دفاع امریکا داده خواهد شد تا از آن در سال 2017م برای جلوگیری از تحرکات روسیه استفاده نماید. 390تن از اعضای مجلس نماینده گان به این قانون کارت سبز نشان دادند درحالی که فقط 30تن با این قانون مخالفت داشتند.آشتون کارتر وزیر دفاع امریکا در جریان ارائه طرح بودجه دفاع به کانگرس گفت که ایالات متحده تلاش دارد موقعیت اش را در اروپا، به منظور نزدیکی بیشتر با همپیمانان اش در پیمان ناتو در برابر سرکشی های روسیه، تقویت بخشد.»
6.    به علاوه این موارد؛ امریکا جایگاه روسیه در حل بحران سوریه را نیز پایین آورده و نشست های دو جانبۀ کری-لاوروف را تبدیل به نشست های دو جانبۀ روسیه-ترکیه نمود. مسکو به نشست های کری-لاوروف فخر فروشی نموده و آن را نشانۀ دست یابی مجدد روسیه به جایگاه و عظمت بین المللی این کشور برمی شمرد. هرچند امریکا برای اطمینان از کارکرد و نقش بازی های هر یک از جهت های دخیل در بحران سوریه، پیوسته با روسیه و ترکیه در تماس بوده و از تلاش های هر یک از آنان حمایت خواهد نمود، اما اقدام جدید امریکا مبنی بر تبدیل نمودن نشست های دو جانبۀ روسیه-امریکا به نشست های دو جانبۀ روسیه-ترکیه در حقیقت کاستن از مقام و مرتبۀ بین المللی روسیه به شمار رفته و آن را در حد جایگاه دولتی مانند ترکیه معرفی می کند. این اقدام را می توان بخشی از اعمال فشارهای امریکا برعلیه روسیه برشمرد.
7.    این تشدید روابط، عملاً روسیه را ترساند؛ چنان چه تلویزیون روسیۀ امروز به تاریخ 30.12.2016م اظهاراتی را به نقل از رئیس جمهور روسیه در واکنش به تحریم های اعمال شدۀ امریکا توسط اوباما برعلیه کشورش منتشر نموده گفت: «روسیه حق دارد به تحریم های جدید امریکا برعلیه خود عکس العمل نشان دهد، اما این عکس العمل هرگز در سطح ادارۀ فعلی امریکا نبوده و هرگز دیپلومات ها را هدف قرار نخواهد داد. پوتین افزود: ما هرگز به دیپلومات های امریکا مشکل خلق نکرده و آنان را از کشور خود اخراج نخواهیم نمود. ما هرگز خانواده ها و کودکان دیپلومات های امریکا را از استفاده از امکاناتی که معمولاً در جریان جشن های آغاز سال نو در آن جمع می شدند، محروم نخواهیم نمود؛ بلکه حتی کودکان دیپلومات های پذیرفته شده امریکا در روسیه را دعوت خواهیم نمود تا در جشن های سال نو میلادی در قصر کرملن شرکت نمایند.» این که مسکو عکس العمل معمول نشان نداده و با دیپلومات های امریکا معامله بالمثل نمی کند، بیانگر دو چیز است:
نخست: ترس و وحشت شدید مسکو از اهداف و پیامدهای بالا گرفتن تنش ها با واشنگتن.
دوم: مسکو منتظر است ادارۀ ترامپ حکومت را در واشنگتن تسلیم شود تا ساختار روابط دو کشور را با در نظرداشت رضایت مسکو از سرگیرد. با توجه به ضعف درایت سیاسی که از روسیه معروف است، روس ها گمان می کنند موقف ترامپ رئیس جمهور بعدی در قبال روسیه نسبت به اوباما رئیس جمهور پیش از وی متفاوت خواهد بود. اما روس ها غافل از این اند، هر رئیس جمهوری و از هر حزبی که قدرت را در دست گیرد، مکلف است سیاست های خارجیی را عملی نماید که توسط سازمان های گستردۀ حکومت داری در امریکا طراحی می شود و اختلاف هایی که میان اوباما و ترامپ دیده می شود؛ در اصل سازمان دهی شده و هدف مندانه بوده و به هدف عملی نمودن سیاست های از قبل ترسیم شدۀ امریکا نشان داده می شود.
دوم: اینک می پردازیم به پرسش های مطرح شده:
1.    شکی نیست که ادارۀ اوباما این تحریم های قوی را برعلیه روسیه درحالی اعمال می کند که مطمین است روسیه در اجرای نقش بین المللی اش در سوریه هرگز متزلزل نشده و نقش اش را به بهترین وجه عملی خواهد نمود، زیرا امریکا، روسیه را به حدی درگیر بحران سوریه نموده که امکان ندارد بتواند خودش را از پرتگاه سوریه بیرون کشد. زمانی که امریکا مطمین شد که روسیه به حد کافی سرگرم این بحران شده، از جایگاه و اعتبار آن کاسته و حکومت ترکیه را وظیفه داد تا به نیابت از حکومت امریکا با روسیه در تماس باشد. بنابر این تشدید روابط امریکا با روسیه و فشارهائی که امریکا بالای روسیه اعمال نموده هیچ ربطی به مسئلۀ سوریه ندارد، زیرا روسیه در سوریه با ثبات کامل در خدمت منافع امریکا قرار دارد و امریکا هیچ شکی در این خصوص ندارد، بلکه حتی می توان گفت که پر و بال سیاست روسیه در سوریه توسط کشورهای وابسته به امریکا، اعم از ایران و دنباله روان اش، حکومت سوریه، ترکیه و مخالفان طرف دار ترکیه، به صورت کامل بسته گردیده و روسیه هرگز قادر نیست سیاست جداگانه ای در این کشور پیش گیرد.  
طوری که نمی تواند از سوریه بیرون رفته و آن را به آیندۀ نامعلومی رها کند و به همین دلیل است که تلاش دارد پایگاه های نظامی اش را در لاذقیه و طرطوس استحکام و گسترش می دهد، و نه هم توان این را دارد که جنگ ها را به خواست خود جهت دهد، زیرا از نیروی زمینی دارای اعتبار جهانی در این کشور برخوردار نیست. بناً نقش روسیه در سوریه اینک ثابت گردیده، بلکه حتی می توان گفت که امریکا دست روسیه را در سوریه توسط سیاست ها و وابسته گان سیاسی اش در بحران سوریه کاملاً از پشت بسته است. با این حساب؛ دلیل تشدید روابط امریکا با روسیه این نیست که روسیه نمی خواهد نقشی را که امریکا در سوریه برایش ترسیم نموده بیشتر از این ادامه دهد، زیرا روسیه این نقش ترسیم شده توسط امریکا را هم چنان ادامه داده و ناچار به آن پایبند خواهد بود.
2.    این مسئله نیز هرگز نباید در ذهن کسی خطور کند که ممکن است تحریم های اعمال شدۀ امریکا به ریاست اوباما، برعلیه روسیه، عکس العمل تند و تیزی باشد که در برابر دخالت انترنتی روس ها در انتخابات این کشور و ناکامی حزب دموکرات و کاندید این حزب، نشان داده شد. به این دلیل که اگر چنین می بود، ادارۀ حکومت اوباما موضوع تحریم ها را باید قبل از آن مطرح می نمود که کمیتۀ انتخاباتی امریکا، انتخاب ترامپ به صفت رئیس جمهور منتخب امریکا را به تاریخ 19.12.2016م رسماً مورد تأیید قرار دهد. اما این که ادارۀ اوباما این قضیه را پس از پیروزی ترامپ و تایید پیروزی اش توسط سازمان ها و مراجع قانونی و پذیرفته شدۀ خود شان، دامن زده و برسر زبان ها می اندازد، به معنی زیر پرسش انداختن اعتبار این انتخابات و اعتبار آن رئیس جمهور منتخب خواهد بود و این کاری است هرگز در امریکا پیشینه نداشته و هیچ یک از اداره های حکومتی امریکا تا کنون چنین کاری را نکرده اند. اگر بر فرض محال بپذیریم که این تحریم ها به این دلیل، قبل از تایید نتیجۀ انتخابات توسط مراجع قانونی، اعمال نگردید که شرایط خاصی پیش آمده بود، در این صورت حکومت می توانست بهانه های دیگری، غیر از دست برد انترنتی را مطرح نموده و از احتمال به شک انداختن افکار عامه در خصوص پیروزی رئیس جمهور بعدی جلوگیری نماید، اما از آن جائی که این تحریم ها بعد از تایید رسمی پیروزی رئیس جمهور منتخب مطرح گردیده و دلیل آن مداخلات روسیه در این انتخابات خوانده شده، دانسته می شود که این مسئله قطعاً نمی تواند دلیل واقعی اعمال این تحریم ها باشد.
3.    شاید گفته شود که دلیل فشارهایی که امریکا در حال حاضر بالای روسیه اعمال می کند، این باشد که روسیه قصد دارد سلاح های هسته ای و موشک های تهاجمی اش را گسترش دهد، چنان چه صفحه انترنتی آژانس اناضول به تاریخ 22.12.2016م با نشر خبری گفت: «پوتین رئیس جمهور روسیه در دیداری که با مسئولین وزارت دفاع این کشور در مسکو داشت گفت: توانائی های نیروهای استراتیژی هسته ای مان باید تا سطوح جدیدی بالا برده شود، در حدی که بتوانیم با قدرت تمام در برابر هرگونه خطری که روسیه را تهدید می کند قرار گیریم.» اگرچه چنین اظهاراتی بی تأثیر نیست، اما میزان کوچک اقتصاد روسیه باعث خواهد شد تا تلاش های این چنینی مسکو در این زمینه جدی نباشد، به ویژه پس از آن که ایالات متحده و در کل تمام غرب، موفق شدند پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق، بخش های بزرگی از زیربناهای صنعت روسیه را فلج نمایند. در نتیجه؛ روسیه اگرچه توانست مقدار زیادی از صنعت نظامی اش را حفظ کند، اما در عین حال تبدیل به دولتی شد که تنها می تواند مواد خام صادر کند. این بدان معنی است که روسیه در تلاش این نیست که در سطح جهانی با امریکا رقابت کند، بلکه واقعیت این است که روسیه از امریکا می خواهد تا در سیاست های جهانی برایش نقشی در نظر گیرد، در خواستی که امریکا در کلیات و جزئیات با آن مخالفت نشان می دهد. در حدی که حتی خدماتی را که روسیه در سوریه برای امریکا انجام می دهد نیز امریکا را قناعت نداده تا روسیه را به صفت یک دولت بزرگ جهانی پذیرفته و آن را در سایر قضایای بین المللی سهم دهد.
این بدان معنی است که روسیه، به عنوان وارث اتحاد شوروی سابق و به صفت دولتی که دوسیه های همبستگی امریکا و شوروی را به ارث برده، امیدوار بود همکاری هایش با امریکا در سوریه منجر به همبستگی فراگیر میان دو کشور گردد. چنان چه پیوسته از امریکا می خواست تا در بازی های بین المللی به روسیه نیز سهم داده و با آن همکاری نماید. این واقعیت در ذات خود بیانگر کوتاه نظری سیاسی روس ها می باشد، زیرا امریکا دوسیه های همبستگی اش با اتحاد جماهیر شوروی را زمانی از هم درید که این اتحاد در سطح جهانی هنوز از مؤثریت ملموسی برخوردار بود پس چگونه ممکن است چنین دوسیه هائی را اینک با دولتی، به گفتۀ اوباما(کوچک) بپذیرد؟! روسیه با این حجم کوچک جدیدی که دارد، برای امریکا یک تهدید عملی به شمار نمی رود که لازم باشد امریکا روابط اش را با آن، این چنین تشدید بخشد. پس تمام این موارد بیانگر این است که اظهارات اخیر روسیه در مورد گسترش سلاح های هسته ای آن، دلیل واقعی تشدید روابط با روسیه نیست.
سوم: به این ترتیب؛ موارد فوق الذکر دلیل واقعی تشدید روابط میان امریکا و روسیه نیست، بلکه چیز دیگری است که می توان با دقت نمودن و بررسی امور زیر به آن پی برد:
1.    هر سیاست مداری می تواند به ساده گی درک کند که بزرگ ترین مشکل بین المللی که امروزه در برابر امریکا قرار دارد، رشد سریع چین و دست یابی آن به اقتصاد بزرگی است که ممکن است تک تازی های اقتصادی امریکا در جهان را عملاً با خطر مواجه نماید. اگر سرمایه گذاری های چین در عرصۀ نظامی و دستاوردهای آن در این عرصه را به رشد اقتصادی این کشور علاوه کنیم، چنان چه هزینه نظامی چین در حال حاضر بیشتر از مبلغی است که کشورهائی؛ مانند: روسیه، انگلیس و فرانسه به صورت دسته جمعی در این عرصه هزینه می کنند، این در حالی است که بسیاری از برنامه های نظامی چین سری می باشد؛ با در نظرداشت این موارد، پی خواهیم برد که چین در حال حاضر دغدغۀ اصلی سیاست مداران امریکا به شمار می رود.
طوری که اظهارات مسئولین امریکا در این اواخر به صورت کل روی همین اتجاه متمرکز بوده، چنان چه آشتون کارتر وزیر دفاع امریکا در اظهاراتی گفته که چین رویکردهای نظامی را بالا برده و امریکا در مرحلۀ انتقالی قرار دارد. نشریۀ القدس عربی به تاریخ 08.11.2015م با نشر گزارشی گفت: «واشنگتن دی سی اظهارات آشتون کارتر را که در یک گردهمائی دفاعی در ایالت کالیفورنیا مطرح نموده بود نقل قول نموده که گفته بود: ما اینک پس از 14 سالی که صرف مبارزه با تندروی و تروریزم نمودیم، در آغاز مرحلۀ انتقالی استراتیژیکی قرار داریم که به منظور پاسخ دادن به چلنج های سرنوشت ساز امنیتی مطرح گردیده است. کارتر در ادامه افزود: این که چین به احیای مجدد برخی از زمین ها در بحر جنوب چین پرداخته، احتمال افزایش تنش های نظامی را بالا برده و بیانگر خطر بیشتر می باشد.» اوباما نیز در اظهاراتی گفت که آیندۀ امریکا، امروز در آسیا رقم می خورد، چنان چه خبرگزاری های وینتیان و رویترز به تاریخ 06.09.2016م به نقل از باراک اوباما رئیس جمهور امریکا گفتند: «این که وی تلاش هایش برای برگرداندن توازن سیاست خارجۀ امریکا را بیشتر روی آسیا متمرکز نموده، یک مرحلۀ گذرا و منحصر به دورۀ ریاست وی نمی باشد.» روشن است که منظور  از تمرکز روی آسیا، همانا رویارویی با چین می باشد.
2.    امریکا در زمان اتحاد جماهیر شوروی سابق، از نزدیکی چین و شوروی رنج می برد، زیرا حزب کمونست در آن زمان از یک پارچه گی برخوردار بود و از آن جایی که امریکا در آن زمان با جدیت کامل در پی شکست اتحاد جماهیر شوروی بود، مسئلۀ نزدیکی شوروی با چین را بسیار جدی گرفته و می کوشید این نزدیکی را به عنوان یک گام ضروری در جهت تضعیف اتحاد شوروی اسبق و شکست آن، از بین ببرد. این جا بود که برنامۀ کیسینجر برای مختل نمودن روابط میان چین و اتحاد شوروی ظاهر شده و تا حد زیادی موفق نیز شد. اما در حال حاضر، این واقعیت معکوس گردیده، طوری که امریکا از قدرت چین در هراس بوده به نزدیکی آن با روسیه پی برده و می خواهد از این نزدیکی جلوگیری نماید و از آن به صفت یک گام ضروری برای به زاویه کشاندن چین و تضعیف آن استفاده نماید. یعنی همان کاری را کرد که قبلاً کرده بود با این تفاوت که این بار طریقۀ آن متفاوت بود.
این همان چیزی است که نشریۀ واشنگتن پوست بدان اشاره نمود، چنان چه تلویزیون روسیۀ امروز به تاریخ 18.12.2016م به نقل از این نشریه گفت: «در این مقاله گفته شده که نیکسون رئیس جمهور اسبق امریکا، 45 سال قبل تلاش نموده بود ساختار مثلث سه ضلعی اتحاد شوروی، ایالات متحده امریکا و چین را تغییر دهد، آن جا که گسترش روابط با پکن را مختل نمود. نیکسون به تاریخ 04.02.1972م با کیسینجر که مشاور امنیت ملی حکومت اش بود، دیدار نموده و در مورد سفری که قرار بود به چین انجام دهد با وی بحث و گفتگو نمود. کیسینجر در این دیدار به نیکسون گفت: چینی ها درست مانند روس ها خطرناک به نظر می رسند و حتی آنان با توجه به تاریخ، خطرناک تر از روس ها نیز هستند. وی در ادامه خطاب به نیکسون گفت: اگر رئیس جمهوری که 20 سال بعد از تو قدرت را در امریکا در دست خواهد داشت، مانند تو حکیم و با تدبیر باشد قطعاً در سیاست اش برعلیه چین، به روس ها تکیه خواهد نمود.»
3.    به این ترتیب می توان به مفهوم واقعی تحریم های اخیر امریکا برعلیه روسیه پی برد و آن این که فشارهای را که امریکا از چندی بدینسو برعلیه روسیه اعمال می کند، در حقیقت سیاست جدید امریکا برعلیه روسیه می باشد که به هدف وادار نمودن روس ها برای هم دست شدن برعلیه چین صورت می گیرد. لازم به ذکر است که این فشارها به علاوۀ اعضای حزب دموکرات کانگرس امریکا، از موافقت و طرفداری بسیاری از اعضای حزب جمهوری خواهان نیز بر خوردار می باشد، یعنی حزب ترامپ رئیس جمهور بعدی امریکا که به زودی قدرت را تسلیم خواهد شد. انگار امریکا با اعمال این فشارها، که روس ها نیز به وضاحت از آن یاد می کنند، می خواهد بگوید که اگرچه ادارۀ حکومت اوباما روابط امریکا و روسیه را به شدت تخریب نمود، اما روسیه با آمدن ترامپ برسر قدرت، فرصت طلائی خواهد داشت تا روابط اش را با واشنگتن مجدداً اصلاح نماید!
یعنی سازمان های ثابتی که قدرت امریکا را در اختیار دارند، آگاهانه و از روی قصد تلاش دارند با استفاده از فرصت باقی ماندۀ حکومت اوباما، روابط با روسیه را بیشتر مختل نموده و تنش ها را افزایش دهند، تا هیچ راه نجات و امیدی برای روس ها باقی نماند، مگر این که با ادارۀ حکومت بعدی به رهبری ترامپ کنار آمده و تفاهم نماید، اداره ی که به معامله گری ایمان داشته و اساس فعالیت هایش را تشکیل می دهد، یعنی این که اصلاح روابط با روسیه ممکن نخواهد بود مگر با راه اندازی یک معامله بزرگی در خصوص چین. امریکا برای تحقق این هدف از سر و صداهایی استفاده می کند که در مورد احترام ترامپ رئیس جمهور بعدی امریکا نسبت به پوتین رئیس جمهور روسیه به راه انداخت است؛ گویا این دو رئیس جمهور به عنوان دو دوست می توانند برعلیه چین متحد شوند.
4.    آن چه این واقعیت را قوت بیشتر می بخشد این است که ترامپ رئیس جمهور بعدی، حتی پیش از آن که قدرت را تسلیم شود، شروع به تشدید روابط امریکا با چین نموده و تأکید دارد که وعده های را که در جریان تبلیغات انتخاباتی اش، مبنی بر وضع مالیات بیشتر بالای کالاهای چینی و تشویق تاجران امریکائی برای بازگشتن از چین داده بود، حتماً عملی خواهد نمود. این یک هشدار بزرگ تجارتی است که ترامپ به چین داده است. ترامپ هم چنین در این راستا و در یک اقدام بی پیشینه، با رئیس جمهور تایوان در تماس شد و این خود بیانگر آن است که امریکا در تلاش تغییر راه کارهایش به منظور اعمال فشار بالای چین می باشد، به شمول هشدارهایی که نشان می دهد امریکا قصد دارد در برابر سیاست "چین یک پارچه" قرار گیرد. این نیز یک هشدار بزرگ سیاسی برای چین به حساب می آید.
بنابر این؛ اولویت نخست ادارۀ جدید امریکا این است که از رشد و نیرومند شدن چین جلوگیری نماید. چنان چه تلویزیون روسیۀ امروز به تاریخ 18.12.2016م در گزارشی به نقل از واشنگتن پوست گفت: «رفتارهای دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب امریکا نشان می دهد که وی سرگرم بررسی امکان تجدید نظر در سیاست های امریکا در قبال چین می باشد. ترامپ در اظهارات و تماس های تلفونی اش بارها خواستار این گردیده که واشنگتن باید در برابر پکن از سیاست خشن کار گیرد. چنان چه ترامپ با رئیس جمهور تایوان تماس تلفونی برقرار نمود و این نخستین بار در چند دهۀ اخیر است که یک رئیس جمهور امریکا با مسئولین بلند پایۀ تایوان در تماس می شود. ترامپ قبلاً نیز در یک مصاحبه ای که با تلویزیون امریکائی فاکس نیوز انجام داده بود، گفته بود که من مطمین نیستم پایبندی واشنگتن به اساسات سیاست(چین یک پارچه) کاری درست باشد، این سیاست را ایالات متحده از زمان سفر تاریخی نیکسون رئیس جمهور آن زمان به چین پیش گرفته است. ترامپ افزود که چین متهم به نیرنگ های تجارتی می باشد.»
5.    در مورد این که ترامپ برعلیه چین با روسیه چگونه معامله نموده و از آن کار خواهد گرفت، باید گفت که امریکا مطمیناً برای قرار دادن اقتصاد ضعیف روسیه در برابر چین؛ نقشه گذاری نخواهد نمود و مطمیناً برای استفاده از فرهنگ روس ها برعلیه چین نیز طرح و برنامه ای نخواهد داشت، زیرا روسیه پس از فروپاشی نظام اشتراکی، خالی از هر گونه فرهنگ خاصی می باشد. واقعیت این است که امریکا به توانائی های نظامی روسیه چشم دوخته، توانائی هایی که امریکا می تواند از آن در ماحول چین استفاده نماید، مانند این که روسیه را موظف کند تا در اعمال فشارها بالای سلاح های هسته ای کوریای شمالی سهم گیرد، یا از روسیه خواهد خواست تا در فعالیت هائی که به منظور به خطر انداختن منابع وارداتی و صادراتی انرژی میان چین و آسیای میانه، همکاری نماید و یا حتی ممکن است از روسیه بخواهد در اعمال سیاست های ویژه ای که برعلیه حمل و نقل در بحر چین جریان دارد، سهم گرفته و امریکا را در تلاش هایش برای بیرون راندن چین از مجموعه جزایر این منطقه کمک نماید.
تمام این گزینه ها به علاوه این است که امریکا روسیه را تحریک خواهد نمود تا به گونۀ مستقیم در برابر چین قرار گیرد. باید دانست که هر یک از این موارد به معنی انتحار روسیه در تعاملات جهانی خواهد بود. اما بعید نیست روسیه برای محافظت از موقف ظاهری اش به صفت یک دولت بزرگ، تن به این سیاست های امریکا داده و در پیاده نمودن آن سهم گیرد! به مشکل می توان تصور نمود که روسیه موفق شود خود را از دام فشارهای امریکا رهانیده و در رویارویی با چین، در کنار امریکا قرار نگیرد، زیرا روسیه مبتلا به مریضی کوتاه نظری سیاسی بوده و این مریضی اش تبدیل به یک مرض مزمن گردیده و به همین دلیل است که توان پیش بینی عواقب کارهایش را از دست داده است.
یکی از بزرگ ترین علایم این مرض مزمن روسیه این است که به پیامدهای مداخلۀ وحشیانه اش در سوریه نمی اندیشد و به عکس العمل های بعدی مسلمانان در برابر جنایت هایی که در سرزمین مقدس شام مرتکب می شود، توجه و دقت نمی کند. دلیل این بی توجهی، همانا کوتاه نظری روسیه می باشد، زیرا مسلمانان را در آئینۀ شخصیت های پادشاه ها و رؤسای جمهوری می بیند که در حال حاضر بالای مسلمانان حکومت می کنند و از آن نتیجه می گیرد که هیچ گونه خطری از جانب مسلمانان، روسیه را تهدید نخواهد نمود.
روسیه این را درک نمی کند که امریکا به این دلیل از مداخلۀ مستقیم در سوریه امتناع ورزیده که می داند سرنوشت مسلمانان فراتر از این پادشاهان و رؤسای جمهور حاکم بر آنان بوده و قدرت شان فراتر از قدرت های ساخته گی و دروغین آنان می باشد! باتوجه به دلالیل فوق، نتیجه می گیریم که تحریم هایی را که اوباما بالای روسیه اعمال می کند و این همه تشدید و تنش ها در روابط امریکا با روسیه به این هدف صورت می گیرد که روسیه به زاویه کشانده شده و به دوست اش(ترامپ) پناه ببرد! و به این ترتیب راه برای نقشه هایی که ترامپ به هدف دور کردن روسیه از چین و حتی تشویق آن برای برخوردهای خصمانه با چین کشیده هموار گردد.
بنابر این، به گمان اغلب دلیل این که اوباما در اواخر دورۀ حکومت اش تلاش می کند تنش ها در روابط میان امریکا و روسیه را تشدید نماید؛ این است که می خواهد راه را برای ترامپ هموار نماید تا وی بتواند برنامۀ سیاست فوق الذکر امریکا در قبال روسیه و چین را، که توسط سازمان های سیاست گذاری امریکا برای دورۀ جدید حکومت طراحی نموده، به خوبی عملی نماید. نشانۀ روشن این مدعا، مواردی است که در فوق به آن اشاره شد. پس واقعیت این است که سیاست های امریکا توسط سازمان هایی به خصوص طراحی گردیده و توسط رؤسای جمهور، از هر حزبی که باشد، عملی می گردد.
6.    اما چین به این خطری که آن را احاطه نموده، به خوبی پی برده و به همین دلیل است که تلاش دارد روسیه را با احتیاط کامل و با یک سلسله سرمایه گذاری ها، فریب دهد. هم چنین مانورهای مشترکی را با روسیه به راه انداخته و در استفاده از حق ویتو در قضیه سوریه نیز در کنار روسیه قرار گرفت و آن را تنها نگذاشت. چین تمام این اقدامات را به این هدف انجام می دهد تا مانع استفادۀ واشنگتن از روسیه برعلیه خود قرار گیرد. اما ظاهراً دید خصمانه ای که در افکار سیاست مداران چین برعلیه روسیه وجود دارد، بسیار مستحکم می باشد، با این تفاوت که منافع جدیدی که اقتصاد رو به گسترش چین در روسیه تقاضا می کند و نیاز شدید چین به مواد خام و منابع انرژی موجود در روسیه، باعث می شود آن دید خصمانۀ خود اش را پشت پرده پنهان نگهدارد.
در عین حال؛ چین از موقف خصمانۀ امریکا در برابر خود آگاه بوده و بعید نیست برخورد اهانت آمیزی که اوباما در آخرین سفر اش به چین با آن مواجه گردید، خود نشانه ای از این موقف خصمانه باشد. تلویزیون الجزیره به تاریخ 05.09.2016م در گزارشی گفت: «اوباما در آخرین سفرش به صفت رئیس جمهور ایالات متحده به چین، مجبور شد برای خروج از طیاره ای که وی را جهت مشارکت در نشست بیست جانبه به خوانجوی چین منتقل نموده بود، به جای استفاده از نردبان معمول و از دروازۀ پیش رو، از نردبان اضطراری موجود در قسمت اخیر طیاره استفاده نماید. دلیل این کار، آتش سوزی یا کدام نقص فنی نبود، بلکه مقامات چین هیچ نردبان ویژه ای در نظر نگرفته بودند تا اوباما با استفاده از آن و به شکل معمول از دروازۀ پیش روی طیاره خارج گردد. پی گیران امور به این باور اند که هدف چین از این کار، اهانت به رئیس جمهور امریکا بوده و بیانگر حجم بالای تنش ها در روابط این دو کشور می باشد، دو کشوری که در بسیاری از قضایا و دوسیه های فی مابین اختلاف نظر دارند و در رأس آن تصمیم مشترک ایالات متحده و کوریای جنوبی برای نصب سپر موشکی در خاک کوریای جنوبی می باشد. هم چنین اختلاف های دیگر امریکا و چین بر سر موقف امریکا در قبال کشمکش های موجود میان چین و فلپین در بحر جنوب چین و تصمیم اخیر واشنگتن مبنی بر وضع مالیات بیشتر بالای واردات فولاد از چین می باشد.»
7.    از جمله تفاوت های زمانی این است که کیسینجر، که زمانی مشاور امنیت ملی و وزیر خارجه امریکا بود، در حال حاضر شخصاً و با وجود سن زیادی که دارد، گرداننده گی سیاست مصالحه با روسیه را در اداره حکومت ترامپ به عهده گرفته است. این کیسینجر است که به مسکو سفر نموده و با پوتین دیدار و گفتگو می کند و وی را به این جهت، یعنی جهت همپیمان شدن با امریکا برعلیه چین ترغیب و تشویق می کند. روسیه نیز از این ترغیب استقبال به عمل آورد، به این گمان که کیسینجر به منافع روس ها توجه دارد! چنان چه صفحه انترنتی گروه عربی اعلام، به تاریخ 27.12.2016م با نشر خبری در این زمینه گفت: «دیمتری بیسکوف، سخنگوی مطبوعاتی ریاست جمهوری روسیه در اظهاراتی گفت که مسکو از مشارکت وزیر اسبق خارجه امریکا؛ هنری کیسینجر، در از سرگیری روابط میان روسیه و ایالات متحده استقبال می کند. بیسکوف که امروز سه شنبه در یک کنفرانس مطبوعاتی صحبت می نمود گفت: کیسینجر وزیر اسبق خارجه امریکا یکی از با حکمت ترین، آگاه ترین و با تجربه ترین سیاست مداران امریکا بوده و تجارب عمیقی در امور روسیه و روابط دوجانبه میان امریکا و روسیه دارد.»
برخی از منابع آگاه اروپا نیز به این رویکرد اشاره کرده اند، چنان چه تلویزیون روسیۀ امروز به تاریخ 28.12.2016م با نشر گزارشی در این زمینه گفت: «نشریۀ آلمانی بیلد، نوشته که کیسینجر بهبود روابط با روسیه را با توجه به افزایش توانایی های چین، یک ضرورت می بیند. با توجه به این که این وزیر خارجه امریکا یکی از آگاهان سیاسی بوده و شخصاً با پوتین رئیس جمهور روسیه دیدار و گفتگو نموده، دانسته می شود که وی مسئولیت عادی سازی روابط میان دو کشور را به عهده خواهد داشت. نشریۀ آلمانی فوق الذکر در ادامه نوشته که ترامپ، با توجه به توصیۀ هنری کیسینجر، تلاش می کند تحریم های اعمال شده برعلیه روسیه را لغو نماید. یکی دیگر از نشانه های این موضوع تحقیقی است که با درخواست دستگاه های ویژه اروپائی در این زمینه صورت گرفته؛ در این تحقیق روی اطلاعات به دست آمده از گروه انتقالی ترامپ تمرکز صورت گرفته است.
تمام این موارد نشان می دهد که امریکا در حال حاضر در تلاش عملی نمودن سیاست عملی در قبال هر یک از روسیه و چین می باشد، سیاستی که ستون اصلی آن؛ تشویق نمودن روسیه برای خدمت به منافع امریکا برعلیه چین می باشد. اوباما مرحله اعمال فشار برعلیه روسیه را عملاً آغاز نموده و هدف از این اعمال فشارها آن است؛ تا زمینه برای ترامپ رئیس جمهوری بعدی فراهم شود تا بتواند فعالیت های تشویقی اش را همزمان با آغاز کار حکومت جدید شروع نماید. امریکا هیچ گونه شک و تردیدی را در خصوص لزوم تن دادن روسیه به این اعمال فشارها از جانب امریکا و همراهی نمودن آن برعلیه چین از خود نشان نمی دهد.
چهارم: به این ترتیب می بینیم که دولت های بزرگ و حتی دولت های کوچک، با توجه به تفاوتی که در میزان نفوذ این دولت ها وجود دارد، برای کسب منافع شان سرگرم کشمکش و نزاع های زیادی می باشند. وجه مشترک میان تمام این دولت ها در این کشمکش ها، این است که بهای آن را مردم جهان، با تحمل شر و شقاوت ناشی از این کشمکش ها، می پردازند.
آن چه در این میان درد آور است؛ این است که اسلام هنوز دارای دولتی نیست که زمام امور را در دست گرفته و نه تنها سرزمین های اسلامی، بلکه تمام جهان را با خیر و برکت بی پایان اش، به ساحل نجات کشانده و آن را به سوی شکوفایی واقعی سوق دهد! اما با آن هم باید دانست که اسلام همواره مردانی دارد که به تعبیر قرآن کریم؛ در پیمانی که با الله بسته اند همواره صادق و پایدار باقی خواهند ماند.

 

مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا
[احزاب: 23]
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با الله بستند صادقانه ایستاده اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند(و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.


 و دیری نخواهد گذشت که این مردان مخلص به اسلام، دولت اسلام را که در قالب خلافت راشده برمنهج نبوت متمثل خواهد بود، به خواست الله سبحانه و تعالی مجدداً برپا نموده و توازن را با تطبیق نمودن احکام و فرامین آسمانی اش، در سراسر جهان برقرار خواهند نمود.


إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا
[طلاق: 3]
الله فرمان خود را به انجام می رساند؛ و الله برای هر چیزی اندازه ای قرار داده است!

ادامه مطلب...

حکم شکنجه ی بازداشت شده

  • نشر شده در فقهی

پرسش :

السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

حکم استفاده از لت و کوب زندانی بازداشت شده جهت اخذ اقرار و شواهد که نظر به دلایل مشکوک و بدون اسناد و شواهد بازداشت شده و مورد لت و کوب قرار می گیرد چیست؟ معلوم است که وی تحت تعذیب و شکنجه اقرار به انجام کاری می کند. بخش دوم پرسش اینست که آیا استفاده از وسیله ای تَوهم آور(پیچ کاری) برای اقرار متهم به آن چه نزدش است، جواز دارد یا خیر؟ زیرا آنانی که متهم را تعذیب می کنند، از این استفاده برای پیش گیری از لت و کوب استفاده می نمایند، چون بسیاری اوقات لت و کوب منجر به مرگ می گردد.

پاسخ :

وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!

 شکنجه ی متهم در اسلام جرم بزرگی است؛ کسی که چنین جرمی را مرتکب می شود وفق احکام شرعی عِقاب شدیدی را در پی دارد. چنان چه گرفتن اعتراف توسط شکنجه در اجراآت قضایی ارزش اعتراف را دارا نمی باشد، نه تنها این بلکه حتی اگر تهمت هم مستقیم در محکمه ی قضایی تثبیت شده باشد، جائز نیست که قاضی بنابر اقرار متهم عقوبتی را بالای وی تعیین کند که در آن تعذیب باشد، بلکه همان عقوباتِ تطبیق می شوند که از طرف شریعت مقرر شده اند. برای وضاحت بیشتر صورت مسئله چنین بیان می گردد:

  1. این موضوع را در ماده‏ 13 مقدمه دستور(قانون اساسی دولت خلافت) این طور تفصیل داده ایم: برائت ذمه حالت اصلی است. هیچ کسی بدون موجب تعذیب نمی شود مگر به حکم محکمه، و تعذیب هیچ فردی مطلقاً جواز ندارد و فردی که به این عمل مبادرت ورزد، مجازات می شود. آن چه در شرح این مورد بیان شده است نقل می کنیم:

مسلم از وائل بن حجر روایت می‏کند که فرمود:

﴿ جَاءَ رَجُلٌ مِنْ حَضْرَمَوْتَ وَرَجُلٌ مِنْ كِنْدَةَ إِلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم، فَقَالَ الْحَضْرَمِيُّ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ هَذَا قَدْ غَلَبَنِي عَلَى أَرْضٍ لِي كَانَتْ لأَبِي، فَقَالَ الْكِنْدِيُّ: هِيَ أَرْضِي فِي يَدِي أَزْرَعُهَا لَيْسَ لَهُ فِيهَا حَقٌّ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم لِلْحَضْرَمِيِّ: أَلَكَ بَيِّنَةٌ؟ قَالَ: لاَ، قَالَ: فَلَكَ يَمِينُهُ، قَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ الرَّجُلَ فَاجِرٌ لا يُبَالِي عَلَى مَا حَلَفَ عَلَيْهِ وَلَيْسَ يَتَوَرَّعُ مِنْ شَيْءٍ، فَقَالَ: لَيْسَ لَكَ مِنْهُ إِلاَّ ذَلِكَ  ﴾

مردی از حضرموت و مردی از کِنده نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم حاضر شدند، حضرمی فرمود: یا رسول الله این مرد زمین من را غصب کرده است، درحالی که این زمین از پدرم بود؛ کندی فرمود: این زمین از من است و بادستانم آن را کشت می کنم، وی کدام حقی در این زمین ندارد. رسول الله به حضرمی فرمود: آیا کدام ثبوت و دلیلی داری؟ فرمود: نخیر، سپس رسول الله فرمود: قسم یادکن، حضرمی گفت: این مرد فاجر است و اهتمامی به قسم نکرده و از هیچ چیزی نمی ترسد. رسول الله فرمود: برتو جز قسم چیزی دیگری نیست.

بیهقی به سند صحیح روایت می کند که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود:

﴿ الْبَيِّنَةُ عَلَى مَنِ ادَّعَى، وَالْيَمِينُ عَلَى مَنْ أَنْكَرَ

برمدعی گواهی دهنده ای هست و برمنکر و انکار کننده قسم است.

در حدیث اول رسول الله صلی الله علیه وسلم، مدعی را مبنی برشاهد پذیرفته است، این بدان معناست که متهم بی گناه است تا زمانی که جرم بر وی اثبات شود، و در حدیث دوم رسول الله بیان می کند که اصل در وجوب شاهد، مدعی است، و این دلیل بر آنست که تا زمانی جرم بالای وی ثابت نشود وی بی گناه می باشد.

  1. به این شکل متهم از جرم بی گناه بوده تا زمانی که جرم بروی ثابت نشود. پس تعذیب و شکنجه با هر وسیله برای گرفتن اعتراف از وی جواز ندارد. چنان چه ادله‏ی شرعی درین مورد وارده شده است که صراحتاً تعذیب و شکنجه ی متهم را منع می کند.

الله سبحانه وتعالی تجاوز بر مسلمان و یا به یکی از اعضای بدن وی را حرام قرار داده است، و عقوبت شرعی در مورد کسی که برهرچیزی تجاوز می کند، تعیین گردیده است. چنان چه او سبحانه وتعالی می فرماید:

 ﴿ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَاناً وَإِثْماً مُبِيناً  (نور،58)

و کسانی که مردان مؤمن و زنان مؤمن را بی هیچ گناهی که مرتکب شده باشند؛ آزار می دهند، به راستی(بار) بهتان و گناه آشکاری را به دوش کشیده اند.

مسلم در صحیح خود از هشام بن حکیم بن حزام روایت می کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:

"الله سبحانه وتعالی آنانی را که در دنیا دیگران را عذاب می دادند، عذاب می کند."

مسلم نیز در صحیح خود از ابی هریره رضی الله عنه روایت می کند که پیامبر فرمود:

( صِنْفَانِ مِنْ أَهْلِ النَّارِ لَمْ أَرَهُمَا، قَوْمٌ مَعَهُمْ سِيَاطٌ كَأَذْنَابِ الْبَقَرِ يَضْرِبُونَ بِهَا النَّاسَ... )

دو نوع از اهل دوزخ اند که آن ها را نديده ام: گروهی که همراه شان تازيانه هايی مانند دم‏های گاو است و بوسيلۀ آن مردم را می زنند....

  1. بازداشت و گرفتن اعتراف به اکراه و جبر ارزش اعتراف را در اجراآت قضایی نداشته و نه اعتباری است که به اختیار گرفته می شود. ابن ماجه در سنن خود از ابوذر غفاری رضی الله عنه روایت می کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

( إِنَّ اللَّهَ قَدْ تَجَاوَزَ عَنْ أُمَّتِي الْخَطَأَ، وَالنِّسْيَانَ، وَمَا اسْتُكْرِهُوا عَلَيْهِ، فما يستكره المرء عليه لا يؤاخذ عليه )

به تحقیق الله سبحانه وتعالی از امت من خطاها، فراموشی و آن چه بالای شان به اجبار انحام می شود، گذشته‏ است.

حاکم در مستدرک خود از ابن عباس روایت می کند که پیامبر فرمود:

( تَجَاوَزَ اللَّهُ عَنْ أُمَّتِي الْخَطَأَ، وَالنِّسْيَانَ، وَمَا اسْتُكْرِهُوا عَلَيْهِ )

الله متعال از امت من خطاها، فراموشی و آن‏چه بالای شان اجبار می‏شود، گذشته است.

  1. هم‏چنان زمانی تهمت به اساس شواهد شرعی در نزد قاضی ثابت شود، قاضی صلاحیت دارد و در مجلسی که قضاوت به حق و عدل صورت می گیرد، قاضی حق ندارد که بروی کدام عقوبت را تعیین کند، مگر آن چه نصوص شرعی بیان کرده است؛ نه آن عقوباتی که شریعت آن را حرام قرار داده است و یا این که پیرامون آن نص شرعی موجود نباشد؛ مثلاً: عقوبتِ جائز نیست که الله متعال آن را در آخرت بحیث عذاب قرارداده و دلیل در خصوص این موضوع آنست که بخاری در حدیثی از ابوهریره رضی الله عنه روایت می کند که پیامبر فرمود:

( وَإِنَّ النَّارَ لا يُعَذِّبُ بِهَا إِلاَّ اللَّهُ )

هیچ کس حق با آتش عذاب کردن را ندارد، مگر الله متعال.

و ابوداود در حدیثی ابن مسعود در حکایتی به چنین لفظی روایت می کند:

( فَإِنَّهُ لا يُعَذِّبُ بِالنَّارِ إِلاَّ رَبُّ النَّارِ )

پس وی با آتش عذاب نمی کند مگر پروردگار آتش.

بنابر این هنگامی نزد قاضی در مجلس قضا ثابت شود که مجرم، جرمی را مرتکب شده است جائز نیست که وی را با آتش مورد عذاب قرار دهد و نه به مانند آن را انجام دهد؛ مانند: برق دادن و نه با چیزی دیگری‏ که با آن الله متعال در آخرت عذاب می کند. هم چنان جائز نیست که بالای وی کدام عقوبتی آورده شود، مگر عقوبات که شریعت بالای وی مقرر کرده است.

پس جائز نیست احدی را با حریق کردن آتش یا با کشیدن ناخن ها و یا با چیدن ابروهایش و یا هم برق دادن و غرق کردن زیر آب، یا ریختاندن آب سرد بربالای وی و یا گرسنه نگاه کردن و یا هم نگهداری وی بدون در نظرگفتن حاجات که در اثر آن از سردی هلاک شود وغیره عذاب داد؛ بلکه در عقوبت وی شریعت آن چه مقرر کرده محدود شده است، در غیر آن بر حاکم حرام است که وی را به شکلی از اشکال از عذاب های یاد شده، عذاب دهد.

بناً عذاب دادن هیچ انسانی مطلقاً جواز ندارد و کسی که چنین کاری را کند، خلاف شرع است و هنگامی ثابت شود که کسی، شخصی را عذاب کرده است وی هم چنان عذاب کرده می شود.

برادر شما عطا بن خلیل ابورشته

ادامه مطلب...

ثقافت اسلامی چیست و چرا قابل تغییر نیست؟

  • نشر شده در سیاسی

(بخش دوم و پایانی)

احمدصدیق احمدی/نویسنده و استاد دانشگاه

برداشت نادرست از ثقافت و تمدن

آن چه که مسئله را پیچیده ساخته، برداشت نادرست از ثقافت/فرهنگ و تمدن است. چنان چه در کتاب فرهنگ صنف دهم مکاتب افغانستان، فرهنگ را چنین تعریف نموده اند: «فرهنگ عبارت از یک هویتی که هستی اجتماعی و طبیعی به یک ملت می دهد. فرهنگ مُبَیِن و تعیین کنندۀ ارزش های معنوی و چگونه گی مزایای زیستی و اخلاقیِ یک جامعه می باشد. وقتی در مورد فرهنگ یک جامعه یا مردم یا کشوری صحبت می کنیم، منظور ما از آن: رسم و رواج ها، عنعنات، صنایع دستی، سرگرمی ها، ورزش های باستانی، اعیاد، میله ها و جشن های قدیمی، سوگواری ها، افسانه ها، اسطوره ها، روایات و ادبیات شفاهی، ضرب المثل ها و غیره میراث های مادّی و معنوی باستانی مردم که از نسلی به نسلی از گذشته گان به حاضران رسیده، می باشد و...»4

به دنبال آن قالین و نمد بافی و نیز اتن ملی و مهمان نوازی را به بحث گرفته و در بخشِ از آن (نمونه های جهانی و ملی هنرهای اسلامی و نیز تصویر خانه کعبه، مسجد نبوی، مسجد شاه دو شمیره، تاج محل و غیره مکان های تاریخی جهان اسلام را نام برده است. این کتاب از طریق وزارت معارف افغانستان، ریاست عمومی انکشاف نصاب تعلیمی و تألیف کتب درسی توسط بیش از ده تن از دوکتوران، پوهاند صاحبان، علما و متخصصین امور دینی، فرهنگی و ادبی تألیف شده است تا برای صنف دهم مکاتب این کشور تدریس گردد.

مقصود از یاد آوری آن این است که برخی ها عدم لازم بودن تدریس ثقافت اسلامی در دوره دانشگاه را مبنی بر آموزش شاگردان در مکاتب، بسنده خوانده و بر غیر ضروری بودن آن در دانشگاه ها تأکید می دارند. چنان چه (محمد محق) زیر عنوان ثقافت اسلامی می نویسد: «...این که اغلب و اکثریت قریب به اتفاق دانشجویان قبل از رسیدن به دانشگاه آگاهی دینی اساسی را به دست آورده اند، چراکه دست کم در سه ایستگاه آموزشی دیگر نیز توقف کرده و آموزش دینی دیده اند، نخست خانواده، دوم مسجد و سوم مکتب. البته به علاوه آن، امروزه زمینه های بیش تری از طریق رسانه ها و شبکه های اجتماعی نیز فراهم آمده است که بخشی از معلومات دینی را به دسترس مردم و از جمله جوانان قرار می دهد....»

باتوجه به این، آیا شاگردان می توانند با این همه غلط فهمی ها و نیز هجوم فرهنگی بیگانه گان، از خانواده، مکتب و بعد رسانه ها و حتا شبکه های اجتماعی به درستیِ ثقافت اسلامی پی ببرند؟ چنان چه اگر مقصود از یادگیری ثقافت در مساجد-آن هم در دوره ی قبل از مکتب- تنها یادگیری و خواندن الفاظ قرآن و احادیث باشد، هیچ گونه برداشت واضح را برای شاگردان نمی تواند به بار آورد، زیرا فهم قرآن و احادیث تنها در یادگیری الفاظ و عبارات نیست، بل برای آن باید روندی دراز مدت و برنامۀ منظمی در کار باشد. هم چنان اگر مقصد از یادگیری در دوره مکتب، آموزش مضامین هم چو (فرهنگ) باشد که درج نصاب تعلیمی وزارت معارف است، نمی توان از آن حتا تفاوت فرهنگ و تمدن را دانست چه رسد به آن که از مضمون فوق ارزش های فرهنگ اسلام و سایر ادیان و مذاهب دیگر را دانست. پس چگونه و با کدام ضمانت فرزند مسلمانِ افغان قبل از دانشگاه در سه ایستگاه به فهم درستِ ثقافت و فرهنگ اسلامی نایل آید؟! این ها تناقضاتی اند که امروزه جامعه ما سخت از آن رنج می برد.

اما خطرناک تر از سطح مکتب و دانشگاه، در عصر حاضر نهادهایی حکومتی و نیز تطبیق کننده گان قوانین یکجا با تطبیق کننده گان آن همه در خارج از چارچوب ارزش های ثقافت اسلامی بسر می برند. چنان چه برای ایجاد نظام سیاسی و نیز تطبیق قوانین اسلامی اصل نظام سرمایه داری غرب را در نظر گرفته، درج قوانین نموده اند. بگونه ای که این قاعده معروف دموکراسی (مردم مصدر و منبع قدرت اند) را اخذ نموده و آن را قاعده و اساس اسلام معرفی نموده اند؛ این درحالیست که چنین طرز دیدگاه کاملاً با اسلام در تناقض می باشد، زیرا در اسلام حاکمیت تنها از آن شريعت است نه از مردم، و مردم(حاکم) تنها تطبیق کننده آن است نه سازندۀ-و یا وضع کنندۀ- آن.

این ها از اساساتِ تفاوت میان ثقافت اسلامی و سایر ثقافت های دیگر می باشد که باید از همدیگر تمیز شوند. با توجه به این، بر فرزند مسلمان لازم است تا از آوان طفولیت با اساسات ثقافت اسلامی آشنایی پیدا نماید. البته معنی تشويق بر ثقافت اسلامی اين نيست که بايد مسلمانان تنها به آن اکتفا کنند، بلکه ثقافت اسلامی بايد در تثقيف و تعليم اساس قرار داده شود و ثقافت ها و علوم غیر از آن مباح کرده شود، زيرا مسلمان می تواند هر ثقافتی از ثقافت ها را که می خواهد و هر علمی از علوم را که دوست دارد بياموزد، ليکن واجب است که شخصيت اسلامی همانا مرکز اساسی و مهمی باشد که بر اطراف آن کسب هرگونه ثقافت و فرهنگِ بچرخد. مسلمانان بسيار حريص می بودند بر اين که اولاً فرزندان خود را مثقف به ثقافت اسلامی سازند، سپس هنگامی بر محکم شدن اين ثقافت مطمئن می شدند، دروازه را به سوی انواع ثقافت ها باز می کردند؛5 و این شرطی از شرایطِ اخذ ثقافت اسلامی و سایر ثقافت هاست.

برای نخستین بار چه زمانی بر ثقافت اسلامی هجوم آورده شد؟

مسلمانان هنگامی که فارس، عراق، سوریه، مصر، شمال افريقا و اسپانيا را فتح کردند، اين مناطق دارای انواع زبان ها، نژادها، تمدن ها، قوانين و عادات گوناگون بود...، به دنبال آن برای مردم قرآن، حديث و احکام دين را تعليم می دادند و نيز زبان عربی را[به مقصد یادگیری قرآن، حدیث و فقه] به آنان یاد می دادند و توجه خود را بر ثقافت اسلامی محصور می داشتند. بنابر آن هنوز وقت زيادی از حکومت شان بر سرزمين های مفتوحه نگذشته بود که ثقافت قديمی آن ها متلاشی گرديد و تنها ثقافت اسلامی به حيث ثقافت و زبان عربی به حيث زبان اسلام باقی ماند...، بنابر اين ثقافت همه سرزمين های اسلامی باوجود گوناگون بودن اقوام، زبان ها و ثقافت های شان يک ثقافت گرديد که همان ثقافت اسلامی بود. ليکن مسلمانان با آن که مرکز قيادت فکری جهانی را از آن خود می ساختند، ثقافت اسلامی را به زور بالای مردم تحميل نمی کردند.6

تا این که بعدها آهسته آهسته مفکوره های بیگانه؛ مانند: ثقافت[و فلسفۀ] یونان، فارس و هندو وارد سرزمین های اسلامی گردید. پس از آن در اواسط قرن هجدهم میلادی جنگ تبشیری، فرهنگی و سیاسی غرب علیه مسلمانان آغاز شد. چنان چه در یک جبهه به استعمار سرزمین های اسلامی پرداختند و در جبهه دیگر بر ثقافت و فرهنگ اسلام هجوم آوردند تا این که دو ایدیولوژی بر همه ادیان و ثقافت ها پیشی گرفت. چنان چه کمونیزم آمد یک سره موجودیت خالق در ماورای کائنات که اساس ثقافت اسلام را تشکیل می دهد، انکار کرد. این ایدیولوژی همراه با تحمیل تانگ و توپ به ترویج آن پرداخت، ولی دیری نپاید تا این که خودش یک سره دفنِ تاریخ گردید.

پس از آن ایدیولوژی سرمایه داری غرب بگونه ای خطرناک تری آن وارد این کارزار شد. چنان چه در عصر حاضر دیده می شود بسیاری از قواعد بشری اش را بجای احکام شرعی-زیر عنوان تمدن و پیشرفت- وارد سرزمین های اسلامی ساخته است، تاجایی که می خواهند برخی ارزش هایی که زیر عنوان ثقافت اسلامی تدریس می گردد را به عنون (نو سازی) و (بهینه سازی) بجای ارزش های غربی عوض کنند تا نسل آینده از جمله نسل های باشد که وحدت مسلمانان و وحدت نظام سیاسی اسلام را ناممکن بدانند. به این لحاظ یگانه ابزاری که غرب بگونه ی مستقیم در پیش گرفته هجوم و اشغال سرزمین های اسلامی است، و بگونه  غیر مستقیم توسط اعمالش ارزش های فرهنگی و ثقافت اسلام را تربیه کنندۀ تروریزم، افراط گرا و بنیادگرا عنوان نموده دست و آستین بر نابودی آن بر زده است، تا جایی که حتا مفکوره (خلافت) و (امارت) که از جمله اساسات ثقافت اسلامی محسوب می شوند را به عنوان مفکوره داعش و طالب سرکوب می نمایند؛ در غیر آن چگونه ممکن است یک مسلمان بی هیچ انگیزه ای بیاید و بعد بگوید که ثقافت اسلامی قابل تغییر است!

هرچند آن چه را که در حال حاضر زیر عنوان ثقافت اسلامی در دانشگاه ها تدریس می گردد، در کل در برگیرندۀ همه مواردی نیست که در چارچوب ثقافت اسلامی از آن یاد کردیم؛ اما با استفاده از این برخی از سیکولران زیر عنوان تغییر و اصلاح مواد درسی مضمون ثقافت در دانشگاه ها، برنامۀ ریشه کن سازی همین ارزش های نیمه جان که برای نسل جوان تا حدی یادآورِ ارزش های ثقافتی است را از سر راه بر دارند.

ظاهراً این مسئله را بر دامن زدن به افراط گرایی و نیز عدم پیشرفت و حل مشکل جامعه پیوند می دهند. در حالی که عمده ترین مشکل جامعه ی ما عدم تطبیق نظام سیاسی کامل اسلام است که ثقافت اسلامی معرفی کننده آن می باشد که در عصر حاضر ترویج و تحمیل نظام بشری غرب، بزرگ ترین مانع این دگرگونی شده است.

در کل اگر چنین تمیزِ میان ثقافت اسلامی و سایر ثقافت ها به ویژه ثقافت سرمایه داری غرب صورت نگیرد، هیچ گاه نسل جوان و دانشگاهی ما نخواهد توانست گُل را از خار، مغز را از پوست و راست را از دروغ تفکیک نماید تا در پرتو حق زیست نموده و جامعه را از استبداد، فساد، خیانت، اشغال و تجاوزِ باطل نجات دهد؛ آن چه که نه تنها جامعه کنونی ما، بل سایر جوامع اسلامی از آن سخت رنج می برد. 

منابع  

            فرهنگ صنف دهم وزارت معارف افغانستان، سال چاپ: 1390هـ.ش

            شخصیت اسلامی، جلد اول، النبهانی؛ ص 163.

            همان منبع؛ ص 164.

ادامه مطلب...

تماشای حکام ظالم بر ختم سرنوشت دختران مسلمان در زندان های دولت یهود

  • نشر شده در سیاسی

در این اواخر مرکز مطالعات فلسطینی خبری را به نشر رسانده که دادگاه خشن و کینه توز (دولت یهود) حکم چهار زن زندانی را بعد از 10 سال زندان، رنج، شکنجه، توهین و تحقیر، طبق میل خود با زیر پا کردن حقوق انسانی ایشان صادر کرده است. ریاض الاشقار، سخنگوی مطبوعات مرکزی خاطر نشان کرد: «این دادگاه دولت یهود در تلاش است تا احکام شدیدتری را در قبال دختران و زنان فلسطینی وضع کرده و از گردهمایی های دختران و زنان فلسطین در حوادث قیام قدس نیز جلوگیری نماید. بعضاً حتی برای ترساندن و مانع شدن این دختران و زنان از سلاح سرد و یا زور سربازان اشغالگر صیهونیست کار گرفته و مهاجران تازه وارد یهود را بر علیه ایشان-دختران و زنان فلسطینی- تحریک می کند.»

اما تطبیق اهداف شوم دولت یهود، در قبال زنان مسلمان فلسطینی در این جا خاتمه پیدا نمی کند. این دادگاه در برابر تعدادی از زندانیان زن، از جمله کسانی که زیر سن 18 سال قرار دارند، احکام نهایت تند و بی سابقۀ را بر علیه ایشان وضع نموده است.

آمارها نشان می دهد، در طول سال های متمادی که از درگیری مسلمانان با رژیم اشغالگر یهود می گذرد، تا حال بیش از 15هزار زن مظلوم فلسطینی توسط دولت اسرائیل زندانی شده است. این دولت اشغالگر بالای زنان و دختران مسلمان، از هیچ نوع ظلم و استبداد دریغ نکرده، حتی هیچ فرقی بین پیر و جوان و یا اطفال زیر سن نگذاشته، برعکس همه یکسان مورد آزار و شکنجه در کوره این شداد عصر قرار می گیرند.

طبق اظهارات ادارۀ محابس؛ تعداد باز داشت شده گان در گردهمایی نخست قیام قدس به 3هزار تن از زنان مسلمان فلسطینی می رسید. در گردهمایی دوم قیام قدس نزدیک به 900 تن دیگر از زنان مسلمان روانه زندان های این رژیم اشغالگر شدند. از تاریخ 13 جون سال 2016م، تا به حال این ارقام به 61 تن نیز رسیده است.

به تازه گی تشکیل دادگاه یهودی حکم 4 زن مظلوم را که مدت 10 سال از عمر خویش را در زندان سپری کرده بودند،  چنین اعلام نمود: «شوروق دیویات 19 ساله محکوم به 16 سال زندان، میسون الجیبالی 22 ساله محکوم به 15 سال زندان، نورهان ایواد 16 ساله محکوم به 13 سال زندان و اسرا جاباس 31 ساله محکوم به 11 سال زندان می باشند.» این هم سرنوشت زنان مسلمان بعد از 10 سال رنج، شکنجه و ظلم در دادگاه یهودیان اشغالگر که خود را مدافع حقوق بشر می دانند، می باشد. از طرفی هم، تطبیق این احکام نه طفل 3 ساله را می شناسد و نه زن 30 ساله را، بلکه بر سر همه باران ظلم این جنایتکاران یکسان می بارد.

با تأسف کودک 3 ساله و دختر جوان 18 سالۀ که باید در خانۀ خود در آغوش خانواده در امنیت و امان به سر می برد، در زندان های این اشغالگران با رنج، شکنجه و توهین دست و پنجه نرم می کنند. زنان و اطفال زندانی از همان لحظات نخست  دستگیری، شدیداً مورد توهین، آزار و اذیت، ضرب و شتم و حتی سوء استفاده کلامی قرار می گیرند. و زمانی هم که به مرکز بازجویی می رسند در قبال شان از هیچ گونه ضرب و شتم روحی و جسمی دریغ نمی شود.

اما این حکایت تلخ و حوادث غم انگیز هرگز این جا خاتمه پیدا نکرده و زنان مسلمان زندانی در همین جا با غم و رنج ظلم و ستم هرگز بیگانه نشده، بعداً این مظلومین از سلول های بازجویی، به اطاق های بازداشت منتقل شده و زنده گی را در زندان تحت نظارت زندانبانان ظالم رژیم اشغالگر در حالی که شب و روز مراقب شان هستند، سپری می کنند.

 این زندانیان را بدون در نظرداشت سن و سال شان، از همه نیازهای ابتدایی زنده گی محروم کرده و برای شان غذای کاملاً بی کیفیت می دهند. عدم دست رسی به دارو، پوشاک، کمبود تخت خواب و عدم موجودیت نور کافی آفتاب به دلیل کوچک بودن پنجره های سلول ها و...؛ از جمله هزار در هزار مشکلی است که این زنان مسلمان با آن ها دست و پنجه نرم می کنند.

 این رژیم اشغالگر تا جایی به خود مختاری رسیده، که حال حتی قوانین وضع شده بین المللی و حقوق بشر-که گرگانی در لباس میش برای امت اند- نیز برایش ارزشی ندارد. این رژیم مستبد برای لت و کوب زنان و اطفال مظلوم در زندان ها، زنان یهودی زندانی را نیز با آن ها یکجا ساخته و خود به نظاره می نشینند.

پس ای امت اسلامی و ای مردم فلسطین!

تا به چه وقت این حالت شرم آور را تحمل می کنید؟ تا چه زمانی نقض حقوق و هتک حرمت زنان مسلمان را مشاهده می کنید؟ تا چه وقت می خواهید یوغ اسارت برگردن خواهران و برادران تان در سرتاسر کرۀ خاکی مخصوصاً فلسطین باشد؟ برای چه مدتی دختران، خوهران و مادران تان در زندان های یهود باقی خواهد ماند؟ آیا از دیدن این همه شکنجه و ظلم بر خواهران تان احساس افتخار می کنید و در قبال شان خود را هرگز مسئول نمی دانید؟

در حال حاضر ما در وضعیتی قرار داریم که هزاران تن از دختران، خواهران و مادران ما در زندان های یهود به سر می برند. ولی نیمی از پیکر امت در خواب غفلت بوده و در وجود آن ها اصلاً واکنشی نسبت به این وضعیت مسلمانان وجود ندارد. پس از خواب غفلت بیدار شده، رخت غفلت و ننگ غیر اسلامی را کنار گذاشته و برای مبارزه با ظلم، فساد و بی عدالتی، همگام با حزب التحریر بخاطر رفاه و امنیت امت مسلمه به تأسیس دولت اسلامی(خلافت) به روش حضرت محمد صلی الله علیه وسلم به پا خیزید! زیرا این وعدۀ الله متعالی می باشد و الله وعده خلاف بر شما نخواهد بود.

بخش زنان

دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

حکام سرزمین های اسلامی؛ خمار پیک شراب هستند!

خبر:

عرب ها از تصمیم شورای سازمان ملل برای توقف بازسازی مسکن برای یهودیان در سرزمین اشغال شده ی فلسطین استقبال می کنند؛ پس از بدست آوردن اکثریت رأی بالای تصمیم اتخاذ شده، اعضای این شورا با رأی مخالف امریکا مواجه گردیدند. نبیل ابوردینا سخنگوی ریاست جمهوری فلسطین به خبرگزاری فرانسه گفته است: تصمیم شورای سازمان ملل یک ضربه ی محکمی بر سیاست اسرائیل است، کُل اجماع بین الملل استقراریت آن ها را در سرزمین اشغال شده ی فلسطین محکوم نموده و از ارایه راه حل هردو کشور به شدت حمایت می کنند. صیب اریکات رئیس مذاکره کننده ی فلسطین اشاره کرد: روزی رأی دهی بالای تصمیم اتخاذ شده یک روز پیروزی است.

گروه اسلامی موسوم به حماس تصمیم استقراریت آن ها را در این کشور محکوم نموده است. عربستان سعودی نیز از تصمیم اتخاذ شده شورای سازمان ملل استقبال نمود.

کینگ دوم نماینده دایمی انگلیس از طریق تویتر به شورای سازمان ملل گفت: «تطبیق آن یک گام برای دست یابی به صلح عرب ها خواهد بود.» "شیخ محمد بن عبدالرحمان ثانی" وزیر امور خارجه قطر از آمدن سازمان ملل استقبال نموده، از تصامیم اردن به عنوان یک تصمیم تاریخی یاد کرد و آن را یک گام مثبت برای دست یابی به راه حل هردو کشورخوانده است. باتوجه به بیانات ارایه شده دیده می شود که علاقه مندی اردن در این مورد بیشتر است و در کویت از تصمیم رئیس شورای ملی"مرذوق الغنیم" به عنوان یک گام در مسیر درست توصیف نمود. (منبع: الجزیره نت)

تبصره:

پس از این که پشت خود را به طرف مردم سوریه و بخصوص به مردم حلب برگشتاندیم، این تصمیم از طرف جامعه ملل اتخاذ گردید بود. بخصوص پس از توافق با قصابان سرزمین شام-اسد و متحدین آن(روسیه، ایران و دیگر مزدوران شان) که مردم سوریه را می کشند- فکر می کند که این تصمیم، وی را یک مرد اصولی به جهانیان نشان داده و نیز تلاش دارد تا مسایلی که حتی به نفع مسلمانان و یا برضد ابزارهای فاسد دولت یهود باشد نابود کند؛ اما اشتراک کننده گان به این جامعه ی ناعادلانه که مردم به آن قانع شدند فراموش کرده اند و حتی با اعتراضاتی روبرو گردیدند که تمام تصامیم شورای سازمان ملل قابل اجرا نیستند.

از تمام تصامیمی که این شورای بالای فلسطین صادر نمود، یکی آن هم تطبیق نگردید. دولت یهودی در فلسطین آن ها را به زور خارج نساختند؛ بلکه مانند دیگر قدرت های استعماری آن ها را دلگرم می سازند.

کشورهای عربی و حکام مسلمانان، آن ها واقعاً مانند کسانی هستند که با نوشیدن پیکر شراب خودشان را مخمور می سازند، عجیب خاینین پست هستند! امتناع دولت مصر از این پروژه به شورای امنیت وانمود ساخت که ما نمی توانیم در این جا ناکام شویم که امریکا بیشتر از این خود را تقویت کند. 

این تصمیم زمانی گرفته شد که سرزمین فلسطین با توافق با بانک غربی پرگردیده بود و نهاد یهودی بیش از 87درصد بالای این سرزمین و بیت المقدس که در سال 1948م، اشغال شده بود تصرف داشتند، جایی که کسی نمی تواند حتی در مورد آن بحث کند. مکانی که آن ها در مورد آن بحث می کنند، از سرزمین باقی مانده ی بیت المقدس است.

در یک نقطه ی بسیار کوچک کشورهای عربی و سازمان آزادی فلسطین می خواهند دولتی را بالای این مردم بسازند که این نقطه مکان خوبی برای آن ها خواهد بود. پس از این همه مسخره گی ها، آیا سازمان ملل و آن هایی که از آن حمایت می کنند، فکر می کنند که بزرگ ترین کشوری را فریب می دهند.

پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرمایند:

تُقَاتِلُونَ الْيَهُودَ حَتَّى يَخْتَبِئَ أَحَدُهُمْ وَرَاءَ الْحَجَرِ فَيَقُولُ: يَا عَبْدَ اللَّهِ الْمُسْلِمَ هَذَا يَهُودِيٌّ وَرَائِي فَاقْتُلْهُ

با یهود بجنگید و آن ها را بکشید تا آخرین لحظه یی که خود را در پشت سنگ ها و درختان پنهان می کنند، سنگ ها و درختان می گویند: ای مسلمان، ای بنده الله(سبحانه وتعالی)، به جستجوی یهودی که هستی در عقب من پنهان است بیا و آن را بکشید.

(رواه  بخاری، مسلم و ترمذی)

نویسنده: بلال مهاجر

عضو دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

رژیم نظربایوف، زنان مسلمان را از پوشیدن حجاب در مکاتب منع می کند

خبر:

به تاریخ 10 دسمبر سال جاری کمیته ی امور دینی وزارت فرهنگ و اطلاعات جمهوری قزاقستان، در نشست کمیته امور خارجه، دفاعی، امنیتی و کمیته ی انکشاف  فرهنگی-اجتماعی مجلس پارلمان جمهوری قزاقستان موضوع منع حجاب در مکاتب را تحت عنوان "موضوعات کلیدی تقویت تحمل پذیری و هماهنگی مذاهب" مورد بحث قرارداد. (منبع: گزارش خبر گزاری ای ای قزاقستان)

مراد ازیلاف، معین وزارت فرهنگ و ورزش جمهوری قزاقستان می گوید: «نظر به این که واقعیت نظام ما سیکولر است و قانون یک مکتب بیان می دارد که استفاده ی مناسک مذهبی را در مکاتب اجازه نمی دهد. بناً طبق قوانین مکاتب 80درصد متعلمین حجاب نمی پوشد. دیروز علیه متعلمین صنف اول که حجاب پوشیده بودند، اقداماتی صورت گرفت و بازرسی کامل اجراء گردید. نظربه واقعیت که ما در یک نظام سیکولر زنده گی می نماییم، به استفاده ی حجاب اجازه نمی دهیم.»

تبصره:

رژیم ظالم قزاقستان علیه ظهور و رشد اسلام درین کشور، به مرحله ی فعال مبارزه اش علیه مسلمانان و اسلام وارد شده است. این امر در ساحات مختلف زنده گی مردم مسلمان این کشور مشاهده می گردد. نمونه ی زنده ی آن قانون منع زنان از رعایت احکام الله سبحانه وتعالی در زنده گی شان بوده، لباس های که عورت شان را می پوشاند به اساس احکام الله سبحانه وتعالی بر زنان فرض است. چنان که الله سبحانه وتعالی می فرماید:

وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ

[نور: 31]

زینت خود را-جز آن مقداری که نمایان است- آشکار ننمایند و(اطراف) روسری های خود را بر سینه های خود افکنند(تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند.

 در این مقطه زمانی که زنان مسلمان این کشور به دین شان پابندی نشان می دهند، اسلام را مطالعه و رضایت خالق شان را می طلبند، رژیم ظالم آن ها را مورد تعقیب قضایی قرار می دهد و تلاش می کند تا از عمل به احکام شرعی منحرف شان نماید. رژیم ظالم در مبارزه اش علیه مسلمانان از نیروی های پولیس، مدیران مکاتب، امام های فاسد و علما سوء استفاده می کند.

مراد تایزهان رئیس سارنوالی شهر اکتاو می گوید: «فعلاً 17 متعلم ثبت نام شده است. این متعلمین قبل از صدور حکم وزارت معارف جهت منع حجاب در مکاتب، حجاب می پوشیدند. حالا هیچ متعلمی در مکاتب حجاب نمی پوشند، بخاطری که جلو آن ها گرفته شده است.» مثال های زیادی وجود دارد که پولیس، متعلمین اناث مکاتب را مجبور به ترک حجاب می نماید.

این رژیم از قوه قضای سوء استفاده نموده و بیان می دارد که ادارات نیازمندی های مکاتب را نظر به شکایات ایجاد قانون لباس، بدون رعایت طبیعت مذهبی آن مجاز می سازد. در این مورد، وزارت معارف و ساینس جمهوری قزاقستان ذریعه صدور حکم شماره 26 مورخ 14 جنوری 2016م قوانین عام را برای تعین یونیفورم مکاتب معرفی نمود، نظر به آن در داخل نهادهای تعلیمی، افراد پابند به قوانین مشخص طبق قانون می باشند. 

زوریش بایمولدینا، معین وزارت دادگستری جمهوری قزاقستان  به نوبه ی خود گفت: «هیچ کسی عملاً حق ندارد که با اساس باورهای دینی، انجام اعمالی را که قانون اساسی و سایر قوانین جمهوری قزاقستان توضیح نموده است، رد نماید.»

این یک بار دیگر ثابت می سازد که رژیم ظالم نظربایوف به زنان مسلمان قزاقستان اجازه نمی دهد تا به اوامر دینی شان به شکل کامل عمل نمایند. زنان مسلمان قزاقستان و هم چنان زنان مسلمان جمهوری های همسایه در اسارت رژیم های مجرم مستبدین قرار دارند.

یگانه راه حل این مشکلات کار و فعالیت برای ایجاد خلافت راشده بوده که هر زن مسلمان بطور کامل به احکام شرعی در تحت سایه آن عمل خواهد نمود و توسط حاکم مخلصی که به اساس وحی الهی خالق  کاینات حاکمیت می نماید، نیز محافظت خواهد گردید.

وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ

 

[نور: 55]

الله(سبحانه وتعالی) به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند وعده می دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آن ها خلافت روی زمین را بخشید؛ و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشه دار خواهد ساخت؛ و ترس شان را به امنیّت و آرامش مبدّل می کند، آن چنان که تنها مرا می پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت. و کسانی که پس از آن کافر شوند، آن ها فاسقان اند.

نویسنده: الدر خامزین

برای دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

بالآخره با تسلیم دادن شما به دشمنِ، یخ ها آب شد و جنایات حکام و گروه های مزدور افشا گردید؛ پس عبرت بگیرید! و با متحد شدن در عقب یک حزب آگاه سیاسی که عزت شما را ان شاء الله اعاده خواهد کرد، دسیسه شان را خنثی نمائید

  • نشر شده در حزب

(ترجمه)

به تاریخ اول جنوری 2017 میلادی،  در شورای امنیت قطعنامه ی به تصویب رسید که در آن چنین آمده است:«تصمیم روی توافقنامه آتش بس در سوریه، به وساطت روسیه و ترکیه با توافق آ را پذیرفته شد. شورای امنیت فیصله نمود تا ضروریات اولیه بشری به ساکنان مناطقی که نیازمندند، به سرعت رسانیده شود.» ( منبع: بی بی سی عربی 1/1/2017).

طبق قطعنامه شماره (2336) شورای امنیت، از اسنادی در مورد ترکیه و روسیه یاد آوری نمود که در آن از تلاش‌های متشرک این دو کشور از طریق راه حل های سیاسی در جهت پایان دادن خشونت ها در سوریه تذکر رفته است. (الجزیره: ۳۱/۱۲/۲۰۱۶) 

بناءً شورای امنیت از توافق آتش بس در سوریه که توسط مزدوران امریکا؛ مثل: روسیه، ترکیه، ایران و سایر گروه های دخیل در گفتگوهای انقره و وفادار به ترکیه در سوریه قدر دانی نمود. تقدیر ازین توافقنامه توسط شورای امنیت نتیجه معامله ی است که اردوغان گناه آن را با بیرون کردن گروه های مسلح وابسته به خودش از حلب بدوش می کشد. وی حلب را در پی معامله حقیرانه سن پترسبورگ با پوتین در سال 2016 میلادی به رژیم ظالم سوریه سپرد. نتیجه این معامله ننگین، منجر به دوتوافقنامه تأسف بار دیگر گردید که شامل سه بخش؛ آتش بس در سوریه، نظارت از مناطق جنگی و مذاکرات آستانه بتاریخ 23 جنوری 2017 میلادی مطابق طرزالعمل جینیوای اول می شود.

این مراحل خیانت تا موافقتنامه کنونی سه مرحله ذیل را سپری نموده است:

۱-  مرحله اول امریکابرای این ماموریت ایران، حزبش و دیگر حامیانش را برگزید، اما آن‌ها ناکام مانده و نزدیک بود رژیم اسد سقوط کند.

۲- امریکا در مرحله دوم، روسیه جنایتکار  را به هدف خود مورد استفاده قرار داد که او هم به نوبه خود شدیدترین جنایات را با قوی ترین سلاح ها انجام داد؛ اما نتوانست مقاومت گران را از بین ببرد.

۳- بالآخره در مرحله سوم، ترکیه به دستور امریکا وارد میدان مزدوری گردید، زیرا این کشور گروه های مختلفی را در شمال حلب تحت کنترول داشت. ترکیه این مأموریت شیطانی را که از طرف امریکا برایش سپرده شده بود تا اخیر دنبال کرد. آتش جنگ را در مقابل دریای فرات شعله‌ور ساخته و افراد مسلح زیادی را به این هدف وارد میدان کرد. وی به افراد مسلح باقی مانده و گروه های مرتبط به خودش دستور داد تا حلب را ترک نمایند. این کار هرگز در سرزمین های اسلامی قبل ازین واقع نگردیده بود، چون اردوغان مردم ملکی را مجبور به ترک خانه‌های شان کرد. این کار را کسی انجام داد که همیشه و مکرراً شعار های خط سرخ را سر می داد، اما بعداً حلب بشکل بسیار بی شرمانه تسلیم دشمن گردید که درین جنایت نابخشودنی اردوغان، هم پیمانان و گروه های وابسته به وی دست داشتند. این گروه‌ها با تسلیمی کشور به دشمنان خود درشب تاریک نه؛ بلکه در روز روشن موافقت کردند. آن‌ها در حالی به این خفت تن دادند که تمامی خون های ریخته شده انسان‌های بی گناه، هتک حرمت به حیثیت خود شان و تخریب خانه ها، درختان و حتی سنگ ها را فراموش کردند. آنان فراموش کردند ویا خواستند فراموش نمایند که می خواستند مردم را از ظلم و جنایات رژیم و دیگر متحدین آن آزاد سازند.

نشست حقارت آمیز اردوغان با پوتین بخاطر فروختن حلب و مردم آن، و آنچه بعداً واقع می گردد، بخصوص زمانیکه آن را یک موفقیت خوانده و به پوتین تبریک گفت، بسیار درد آور است و بسیار درد آورتر هم زمانی بود که ایران به جنایات روسیه افزود و آن را دوچند ساخت؛ حتی این که در ظلم، جنایات، قتل و ویرانی ها با روسیه رقابت می کرد.

تسلیم دادن حلب به خائنین رژیم، به اساس تصامیم "جینیوا" مصیبت و درد بزرگی است که این گروه ها  دین خود را به ناچیز فروختند. آنان باید این تیره روزی و بدبختی های خویش را با حامیان رژیم اسد شریک سازند و هیچ نوع تلاش و پیکاری با آن‌ها نکنند. پذیرایی و خوش آمد گویی حکام سرزمین های اسلامی بخاطر گفتگوهای آستانه، نشست جینیوا و دیگر نشست ها بسیار درد ناک است. اما چگونه ممکن است که این کار را بکنند درحالی که متعلق و وابسته با پیمان شکنان اند. الله سبحانه و تعالی آنان را نابود نماید که چگونه فریب خوردند!!

ای مردم شام!

یخ های حلب آب شد و خیانت حکام مزدور و گروه های وابسته به آن‌ها کاملاً به تمام کسانی که بصیرت دارند، حتی به آنهای که بصیرت خود را از دست داده اند، آشکار گردید. هیچ چیز از چشم مردم دور نماند به کسانی که دیده می توانند مانند روشنایی روز روشن است. شما توسط حکام، بخصوص همسایه های خویش مانند اردوغان از ترکیه و دیگر گروه های که حلب را بخاطر پول های کثیف به خائنین پست تسلیم نمودند، فروخته شدید.

ای مردم شام! شما در اولین آتش بسی که توسط این گروه ها به امضا رسید، به اولین مهاجرت اجباری فریب خورده و نیش زده شدید. شما با اولین باری که اردوغان خط قرمز (تعهد) خویش را شکست فریب خوردید. وی شما را با اولین وعده اش که گفته بود حادثه "حما" تکرار نخواهد شد، فریب داد و بعداً وعده اش را فراموش کرد. مؤمنین دوبار از یک سوراخ گزیده نمی شوند؛ اما چه شده شما را که مکرراً توسط حکام همسایه خویش گزیده می شوید! چگونه گروه های که در مقابل چشم شما به عوض این که علیه دشمن واحد بجنگند، علیه یکدیگر می جنگیدند شما را فریب داد؟ آنان پیوسته شعار وحدت می دادند؛ اما واحد نبودند، ادعای رد تجزیه می کردند؛ اما عمیقاً تجزیه می شدند، پول کثیف را رد می کردند؛ اما فکر می کردند پول گرفتن کار درست است.

این گروه ها هرگز از کدام سرزمین محافظت نخواهند توانست؛ مگر این که مرض اصلی آن را تشخیص داده مطابق آن معالجه صورت گیرد که معالجه آن همانا وحدت است، نه تجزیه و تفرقه. پس باید به یاد داشت که وحدت تنها همه چیز بوده نمی تواند؛ مگر این که گروه ها تحت رهبری مخلص سیاسی که اساس آن را اسلام تشکیل بدهد، با هم جمع نگردند. آیا تلاوت این  آیات برای تان کافی نیست؟

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا

[عمران: 103]

و همگی به ریسمان الله سبحانه وتعالی چنگ زنید، و پراکنده نشوید!          

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ

[محمد: 24]

آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند؟!

چیزی که وحدت را تأمین می کند، چنگ زدن به ریسمان الله سبحانه وتعالی است. پس گروه های مختلف باید رهبری مخلص سیاسی داشته باشند که به ریسمان الله سبحانه وتعالی چنگ بزند تا آنان را به راه مستقیم و درست اسلام هدایت نماید. بناءً از بین بردن تفرقه باعث قوت در صفوف شما می گردد. اما اگر آنان از حکام ویا  رهبری پیروی نمایند که از الله سبحانه وتعالی نمی ترسند مرض تفرقه شدت پیدا خواهد کرد و تفرقه گسترش خواهد یافت. درین صورت آنان در مقابل هر خائن خاموش خواهد ماند و در مقابل هیچ ظالم و مجرمی ایستاده نخواهند شد. حلب و دیگر سرزمین ها نمونه واضح درین مورد است که این گروه ها مانند زینه توسط حکام مزدور استفاه می شوند که بالاخره به موافقتنامه های مرگباری خواهد انجامید. هرچند آنان وحدت نمایشی خویش را در قالب موافقتنامه انقره که توافقنامه  وحدت گروه‌ها  را به امضا رسانید، به نمایش گذاشتند.

پس باید متذکر شد که گذشته گان مان زمانیکه از حق دوری جستند با واقعیت ها و نتایج مشابه مواجه گردیدند.  چنانچه در زمان جنگ های صلیبی از آنچه رسول الله صلی الله وعلیه وسلم آورده بود، منحرف شده و دوری جستند که در نتیجه، قدس مکان اسرای پیامبر صلی الله و علیه وسلم را از دست دادند. همچنان در زمان تارتارها فاصله گرفتن از حق، منجر به از دست دادن بغداد پایتخت خلافت گردید. به همین ترتیب در اواخر قرن اخیر، به سبب متفرق شدن خلافت نابود کرده شد و قدس بار دیگر از دست رفت. هرچند در مرتبه اول و دوم آنان مشکل را درک نمودند که تفرقه است و دوباره منحیث امت واحد گردهم آمدند و توانستند دروازه های قسطینطنیه را گشوده و خود  را به نزدیکی اقامت گاه های پوتین خائن برسانند و دروازه های اروپای شرقی و غربی را باز نمایند. در جنگ "تور" فتوحات شان از دروازه های فرانسه شروع تا به ویانا می رسید. این‌ همه راهکارها و معالجات قابل استفاده است که می توان ذریعه آن به پیروزی رسید و کفار استعمارگر و حامیان آن را از سوریه و دیگر سرزمین های اسلامی اخراج کرد؛ قدس را دوباره آزاد کرده، دولت یهود را از سرزمین مقدس فلسطین ریشه کن نمایم تا حق را نه تنها در سرزمین های اسلامی؛ بلکه در تمام منطقه و جهان گسترش دهیم تا وعده الله سبحانه و تعالی متحقق شده و نظام الهی حاکم گردد.

ای مسلمانان اهل شام و انقلابیون! ما به شما راه حل مشابه را که در فوق ذکر گردیده پشنهاد می نمایم و شما هم نمی توانید در برابر آن هیچ عذری بیاورید. بدبختی ها از هرسو ما را احاطه کرده است. پس آیا از آن عبرت نگیریم؟

أَوَلَا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عَامٍ مَّرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لَا يَتُوبُونَ وَلَا هُمْ يَذَّكَّرُونَ

[توبه: 126]

آیا آنها نمی ‌بینند که در هر سال، یک یا دو بار آزمایش می‌ شوند؟! باز توبه نمی ‌کنند، و متذکّر هم نمی ‌گردند

ما افراد، گروه ها، اهل قدرت و ارتش ها را مورد خطاب قرار می دهیم که عقب رهبری واحد مخلص سیاسی گرد هم جمع شده و با تأسیس نظام اسلام، حکومت اسلامی و خلافت واقعی  را قوت بخشید. از حزبی که راهنمای شما بوده و هرگز به مردم خویش دروغ نگفته، با شما و در میان شما کار و پیکار می نماید و شما می دانید که در برابر شما صادق بوده و به شما نصیحت می نماید، بپیوندید. حزب التحریر به شما هشدار می دهد که مصیبت های که دامنگیر ما شده است هر روز گسترش یافته و دامنه آن بزرگتر می گردد. ما می توانیم شعله آن را خاموش ساخته تا این موضوع پایان یابد و آرامش حکم فرما گردیده و تفرقه ها پایان یابد و به عزت و آرامش برسیم.

پس به ما دست نصرت دهید چنانچه ما به شما دست نصرت پیش نموده ایم؛ زیرا ما می توانیم یکدیگر خویش را قویتر ساخته و در هر دو دنیا پیروز گردیم که آن پیروزی بزرگ خواهد بود.

إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَذِكْرَىٰ لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ

[ق: 37]

در این تذکّری است برای آن کس که عقل دارد، یا گوش دل فرا دهد در حالی که حاضر باشد!

حزب التحریر

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه