چهارشنبه, ۲۵ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۷م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
آخرین تحولات در لیبیا و سودان
بسم الله الرحمن الرحيم

آخرین تحولات در لیبیا و سودان

(ترجمه)

پرسش اول:

حفتر به گونۀ غیرمترقبه به غرب لیبیا حمله نمود و این حمله هنوز ادامه دارد؛ در حالی‌که جبهۀ جنگ میان او و سراج تقریباً آرام بود. چه چیزی باعث شد حفتر دست به چنین حمله‌ای بزند؛ به ویژه با توجه به این‌که حکومت سراج در غرب لیبیا حکومتی است که از طرف جامعۀ جهانی به رسمیت شناخته شده؟ و پیامد این حمله چه خواهد بود؟

پاسخ:

1. پاسخ را می‌توان از منشوری‌که قبلاً به تاریخ 20 فبروری 2019م، یعنی حدوداً 40 روز پیش از حملۀ حفتر منتشر نمودیم، دریافت. در آن منشور تصویری روشنی از تحولات امور در لیبیا ارائه نمودیم که از جمله می‌توان به بخش‌هایی از آن اشاره نمود:

«اول: حفتر، مزدور امریکا، با تسلط‌اش بالای شهر بنغازی در حقیقت بالای سراسر شرق لیبیا تسلط پیدا نمود و با یک‌طرفه نمودن کشمکش در شهر درنه در نیمۀ سال 2018م به نفع خودش، تسلط خویش را بالای شرق لیبیا کاملاً استحکام بخشید. پس از آن‌که جنگ‌ها به منطقۀ کمربند نفتی کشانیده شد، کشمکش‌ها در لیبیا میان مزدوران امریکا به رهبری حفتر و مزدوران اروپا به رهبری سراج در طرابلس شدت بیشتری گرفت. حفتر با گسترانیدن تسلط خویش بالای کمربند نفتی، پلۀ نظامی‌اش را نسبت به حکومت سراج سنگین‌تر نمود. اما امکانات نظامی‌ را که حفتر از سیسی، مزدور دیگر امریکا در مصر به دست می‌آورد، در حدی نیست که به او امکان دهد تا غرب لیبیا را به صورت کامل به تصرف خود در آورد؛ زیرا در غرب مستقیماً با دولت‌های ارپائی به علاوۀ نزدیکی آن با الجزائر، که وابسته به اروپائیان است، طرف است. ‌ترس حفتر از الجزائر و مداخلۀ آن پوشیده نیست؛ بلکه به صراحت از آن یاد نمود: «طاهر سیاله وزیر خارجۀ لیبیا روز دوشنبه در سخنانی از اظهارات خلیفه حفتر اظهار بی‌اطلاعی نموده و آن را غیرمسئولانه خواند. حفتر هشدار داده بود که: "دامنۀ جنگ لیبیا را در ظرف چند لحظه به داخل خاک الجزائر می‌کشاند." حفتر قبلاً اعلان نموده بود که الجزائر از اوضاع امنیتی لیبیا سوءاستفاده می‌کند و این‌که شماری از سربازان الجزائری با عبور از مرز، وارد خاک لیبیا شده‌اند.» (منبع: فرانس 24، 10 سپتمبر 2018م)

دوم: این‌که مصر به رهبری سیسی و به دستور امریکا از حفتر حمایت نموده و این حمایت به او قدرت داده تا شرق لیبیا و منطقۀ کمربند نفتی را زیر تسلط خود در آورد، یک طرف واقعیت موجود در لیبیا است و واقعیت دیگر اینست که حکومت سراج به دلیل نزدیکی جغرافیائی با آن، از حکومت وی حمایت می‌کند و هم‌چنین اروپا در پس این حکومت قرار دارد. این دو واقعیت به مثابۀ ‌ترازویی است که هردو پلۀ آن تقریباً با هم مساوی است؛ هرچند پلۀ نظامی‌حفتر به دلیل حمایت بزرگ امریکا از وی سنگین‌تر است؛ زیرا امریکا در پی آنست تا موقف حفتر را با اقدامات نظامی‌استحکام بخشیده و وی را غالب کند؛ سپس دروازۀ مذاکرات را بگشاید. اما پلۀ سیاسی، هنوز هم به نفع حکومت سراج سنگینی می‌کند؛ زیرا نفوذ اروپا، تسلط وی بالای طرابلس-پایتخت و سنگینی کدرهای سیاسی وابسته به اروپا را ضمانت نموده. به همین دلیل است که حفتر نمی‌تواند به جانب پایتخت پیشروی نماید و نه هم می‌تواند وارد مذاکرات جدی با حکومت سراج شود و در نتیجه هردو طرف با سنگینیی‌که دارند، سر جای خود باقی مانده‌اند و دو جانب مساوی به نظر می‌رسند. این دو تنگناه باعث شده که هردو طرف کشمکش در لیبیا در وضعیت جمود به سر ببرند و هیچ طرفی نتواند اوضاع را به نفع خود یک طرفه نماید. بنابر این، کشانیدن دامنۀ جنگ‌ها به جنوب یمن برای حفتر نوعی خروج از این تنگناه‌ها تلقی می‌گردد تا بتواند از طریق آن دامنۀ تسلط نظامی‌خویش را گسترش داده و به این‌ترتیب راه‌حل با تأثیرگذاری قوی‌تر امریکا نسبت به اروپا مطرح گردد که چنین هم شد؛ چنانچه «سخنگوی اردوی ملی لیبیا اعلان نمود که نیروهای خلیفه حفتر روز چهارشنبه عملیات گسترۀ نظامی ‌را در جنوب این کشور به هدف "پاک‌سازی آن" از گروه‌های مسلح، به شمول افراد گروه افراطی داعش و جریان‌های جنایتکار راه‌اندازی نمودند.» (منبع: فرانس 24، 17 جنوری 2019م)

خلاصه این‌که ممکن است حفتر با کمک‌های زیاد نظامیی‌که امریکا، به ویژه از طریق مصر برایش فراهم می‌کند، بتواند لیبیا را به دو بخش تقسیم کند. بخش شرقی را به صورت کامل در اختیار گرفته و کمربند نفتی را، که شاه‌رگ اقتصاد لیبیا به شمار می‌رود، نیز به تصرف خود در آورده و در بخش غربی نیز تا حدودی رخنه نموده و اینک به جانب جنوب روی آورده تا تسلط نظامی‌ و اقتصادی‌اش را در آن گسترش دهد.

از آن جایی‌که امریکا به دلیل‌ ترسی‌که از الجزائر و پشتیبانی بزرگ اروپا از حکومت سراج در غرب دارد، حفتر را برای براوردن اهداف دیگری به جانب غرب لیبیا سوق می‌دهد و آن عبارت است از اذیت نمودن دولت‌های اروپائی در مسئلۀ مهاجرت و هجوم به نفوذ فرانسه در دولت‌های همجوار لیبیا از یک زاویۀ دیگری‌که در آغاز از چاد شروع نموده است.» نقل قول تمام شد.

به نظر می‌رسد حفتر با استفاده از تحولات اخیر الجزایر و مشغول شدن اردوی الجزایر به این تحولات، اقدام حمله به غرب لیبیا(مرز الجزایر) نموده. این حمله از تاریخ 4 اپریل 2019م، یعنی دو روز پس از استعفای بوتفلیقه، که اوج بحران بود، آغاز شد و این فرصت‌طلبی به او امکان داد تا به گونۀ قابل توجهی خودش را به طرابلس نزدیک کند.

2. این‌که نتیجۀ این حمله چه خواهد بود، باید گفت که انتظار نمی‌رود حفتر این قضیه را با تسلط یافتن بالای طرابلس یک طرفه نماید، به دو دلیل:

اول: این اروپا و الجزایر بود که در برابر حفتر قرار می‌گرفت؛ اما الجزایر در حال حاضر سرگرم شرایط داخلی خود است و اروپا هنوز توان اعمال فشارهای سیاسی را دارد: «فدریکا مودورونی مسئول سیاست خارجۀ اتحادیۀ اروپا روز دوشنبه خواستار آتش‌بس بشردوستانه در لیبیا و برگشتن به مذاکرات شد.» (منبع: اسکای نیوز 8 اپریل 2019م) انگلیس نیز پیشنهاد توقف جنگ را به شورای امنیت پیش نمود: «پس از آن‌که نیروهای خلیفه حفتر، که نیرومندترین مرد در شرق لیبیا به شمار می‌رود، برای تسلط بالای شهر طرابلس دست به حمله زدند، انگلیس پیشنهادی را تسلیم شورای امنیت نمود و در آن خواستار توقف فوری جنگ در لیبیا گردید. آژانس فرانس پرس روز سه‌شنبه یک نسخه از این پیشنهاد را به دست آورد. در این پیشنهاد گفته شده که حملۀ "اردوی ملی لیبیا" به رهبری حفتر، ثبات لیبیا و روند مذاکرات سیاسی به رهبری سازمان ملل و راه‌حل سیاسی فراگیر بحران را مختل می‌کند.» (منبع: آژانس جهانی فرانس پرس، 16 اپریل 2019م)

پس اروپا با تمام توان برای متوقف نمودن پیش‌روی حفتر از فشارهای سیاسی استفاده خواهد نمود و حتی در صورت لزوم دست به مداخلۀ نظامی نیز خواهد زد: «احمد مسماری یکی از نظامیان برجستۀ اردوی ملی لیبیا گفت: «طیاره‌های نیروهای مربوط به حکومت وفاق در حملات بالای مواضعی در لیبیا توسط دو تن پیلوت خارجی به پرواز آمده.» (منبع: العربیه نت، 13 اپریل 2019م) هم‌چنین: «فدریکا مودورونی مسئول سیاست خارجۀ اتحادیۀ اروپا روز سه‌شنبه دولت‌های این اتحادیه را تشویق نمود تا کشتی‌های جنگی‌شان را مجدداً به بحر متوسط بفرستند تا در عملیات موسوم به "صوفیا" با قاچاق سلاح و نفت در لیبیا مبارزه نمایند. وی در ادامه افزود: «حمله‌ای را که "خلیفه حفتر" بالای طرابلس راه‌اندازی نموده، احتمالاً منجر به کشمکشی شود که در آن از سلاح‌هایی کارگرفته شود که نباید شود.» (منبع: سایت المدینه، 17 اپریل 2019م) گرچه او در این اظهارات‌اش خواستار برگرداندن کشتی‌های جنگی برای جلوگیری از قاچاق سلاح و نفت شد؛ اما موضوع را به حفتر و حمله‌اش بالای طرابلس پیوند داد! پس بعید به نظر نمی‌رسد این کشتی‌های جنگی به گونۀ غیرمستقیم و به بهانۀ قاچاق سلاح و نفت علیه حملۀ حفتر به کار گرفته شود.

دوم: امریکایی‌که از حفتر، به ویژه توسط مصر به رهبری سیسی، پشتیبانی می‌کند، می‌داند که اروپا به لیبیا توجه خاص دارد و با تمام توان تلاش خواهد نمود لیبیا را به این ساده‌گی و با ضربه‌های حفتر از دست ندهد. امریکا می‌داند که اروپا در برابر از دست دادن لیبیا به صورت کامل مقاومت خواهد نمود و این مقاومت را با استفاده از اسالیب مختلف به کارخواهد گرفت و به همین دلیل است که امریکا خواستار مذاکرات شد: «سفارت امریکا در لیبیا با نشر بیانیه‌ای در روز دوشنبه یک بار دیگر تأکید نمود که "بحران لیبیا راه‌حل نظامی ندارد" و در صفحۀ رسمی تویتر‌ش با اصرار نوشت: "راه‌حل سیاسی یگانه راهی است که می‌تواند این کشور را متحد نموده و نقشۀ عملی تأمین امنیت، استقرار و شکوفایی را برای تمام مردم لیبیا میسر خواهد کرد.» (منبع: اسپوتنیک عربی، 8 اپریل 2019م) اما امریکا این راه‌حل سیاسی را تا بهبود یافتن وضعیت حفتر و گسترش مناطق زیر تسلط وی پیوسته به تعویق خواهد انداخت تا این‌که موقف وی در مذاکرات، موقفی برتر و نیرومندتر باشد و به این ترتیب؛ سهم امریکا از این راه‌حل سیاسی مبتنی بر مذاکرات، سهمی بیشتر و نیرومندتر باشد و در عین حال، اروپا نیز سهمی هرچند اندک داشته باشد، به ویژه انگلیس، زیرا طبقۀ سیاسی لیبیا در حال حاضر وابسته به انگلیس است. بنابر این، انتظار می‌رود حفتر به پیشروی‌اش به جانب طرابلس ادامه ندهد و این شهر را به صورت کامل زیر تسلط خویش در نیاورد و در عوض آن به مذاکرات بپردازد؛ مذاکراتی‌که حفتر در محراق توجه و مرکزیت آن قرار داشته باشد.

احتمالاً نقشۀ امریکا همین است که بیان شد و ممکن است این نقشه در صورتی‌که الجزایر بتواند مشکلات‌اش را به سرعت حل‌وفصل کند، به ناکامی بینجامد؛ زیرا در آن صورت اردوی الجزایر حفتر را تهدید خواهد نمود؛ بلکه حتی ممکن است مستقیماً با آن وارد جنگ شود. البته اوضاع جاری در الجزایر نشان می‌دهد که بحران این سرزمین به سرعت حل شدنی نیست و این امر باعث خواهد شد تا راه‌حل ها به درازا بکشد.

3. به این ترتیب، مسلمانان هم توسط حکومت سراج و هم توسط اردوی حفتر به قتل می‌رسند؛ نه برای سربلندی دین الله سبحانه وتعالی و نه برای بیداری و شکوفایی بنده‌گان الله سبحانه وتعالی؛ بلکه برای این‌که امریکا و اروپا با صدای بلند و از عمق دل به مردمی بخندند که به خاطر منافع دیگران به جان یکدگر افتاده‌اند؛ مردمی‌که وقتی نقش‌شان در این مضحکه به پایان رسد، هیچ‌کسی نیست که به حال رقت بارشان اظهار تأسف کند. آری! کفار استعمارگر با مزدوران‌شان چنین می‌کنند و این مزدوران بی‌درک و درایت هرگز پند و عبرت نمی‌گیرند و چشم‌شان را باز نمی‌کنند تا به مصیبت‌های دنیوی و جایگاه پست اخروی‌شان نظری اندازند. الله عزیز و قوی چه دقیق و به جا می‌فرماید:

﴿وَمَن كَانَ فِي هَٰذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِيلًا﴾

[اسراء: 72]

ترجمه: اما کسی‌که در این جهان(از دیدن چهرۀ حق) نابینا بوده است، در آخرت نیز نابینا و گمراه‌تر است!

پرسش دوم:

این چه وضعیتی است که در سودان جریان دارد: بشیر استعفا و یا بهتر است بگوییم برکنار شده و در جای امن است و از وی نگهداری می‌شود؛ سپس عوض جایگزین او می‌شود؛ او نیز یک روز بعد استعفا می‌دهد و برهان جایگزین‌اش می‌شود؟! از جانب دیگر، فرمانده نیروهای واکنش سریع می‌گوید که او وارد شورای نظامی نمی‌شود؛ اما در روز بعد به صفت معاون رئیس شورای نظامی تعیین می‌شود؟! مخالفان خواستار حکومت غیرنظامی با صلاحیت عام و تام می‌شوند و پاسخ شورای نظامی به این خواست این است که حکومت غیر نظامی تشکیل خواهد شد؛ اما رهبری از آن شورای نظامی خواهد بود. به این ترتیب، طرف‌های دخیل تا حدودی سردرگم و نگران اند؛ واقعیت امر از چه قرار است؟

پاسخ:

1. برادر عزیز! اگر منشورات ما را در این قضیه دنبال می‌نمودید، تصویر روشنی به دست می‌آوردید و نگرانی‌هایت برطرف می‌شد؛ چنانچه به تاریخ 4 مارچ 2019م، یعنی یک ماه پیش از برکناری عمر بشیر منشوری را منتشر نمودیم و در بخش پایانی آن چنین گفتیم: «در اخیر باید گفت: ‌دو مسئله وجود دارد که ‌قابل تأمل و دقت بیشتر است:

اول) نخستین چیزی‌که ‌امریکا بالای مزدورانش الزامی ‌می‌کند، اینست که ‌با تمام توان باید برای تأمین منافع امریکا تلاش کنند و بشیر عملاً این کار را کرد؛ در حدی‌که ‌حتی حاضر شد به خاطر تأمین منافع امریکا، جنوب سودان را جدا نماید و با این کار قسم‌اش را شکست. امریکا تا امروز از بشیر پشتیبانی می‌کند؛ چنانچه ارتباطاتی‌که ‌با حکومت‌اش دارد و ما نمونه‌های آن را در فوق بیان نمودیم، به خوبی بیانگر این واقعیت است؛ اما در صورتی‌که ‌اعتراض‌ها ادامه پیدا کند و بشیر نتواند آن را در کوتاه‌مدت مهار کند، از چشم امریکا خواهد افتاد و به این ترتیب توان خدمت‌گذاری به امریکا و منافع آن را نخواهد داشت و به این ترتیب، به گمان اغلب امریکا سعی خواهد نمود تا او را از قدرت کنار زند. احتمالاً کنار رفتن بعضی از طرف‌داران حکومت از سهم‌شان در حکومت تا بتوانند بر موج اعتراض‌ها سوار شوند، به ویژه حزب میرغنی، که ‌وابسته به امریکاست، احتمالاً به همین هدف صورت می‌گیرد؛ یعنی تلاش‌هایی برای ساختن بدیل؛ زیرا لازمۀ کنار زدن بشیر، وجد بدیلی‌ست که ‌در میان مردم پذیرفته شده باشد. امریکا معمولاً از این اسلوب با مزدورانش استفاده می‌کند؛ چنانچه با حسنی مبارک نیز استفاده کرد. زمانی‌که ‌مبارک نتوانست اعتراض‌ها را مهار کند، امریکا به وی دستور داد کنار برود و او استعفاء نمود و طنطاوی و شورای نظامی ‌را به جایش تعیین کرد. پس این اسلوبی است که ‌در نزد امریکا معمول است و یگانه مسئلۀ مهم در این اسلوب آنست که‌ پیش از صدور دستور کنار رفتن به مزدور برحال، باید مزدور بعدی از هرلحاظ آماده شده باشد؛ زیرا امریکا می‌ترسد مبادا قبل از این‌که ‌مزدور بعدی به پختگی برسد، مردان صادق و مخلص قدرت را در دست گرفته و تبدیل به خاری شوند که‌ در گلوی امریکا گیر کند؛ چنانچه یگانه دلیل بقای بشار بر حکومت‌اش تاکنون همین مسئله بوده است.

دوم) آنچه مایۀ نگرانی است، اینست که‌ مبادا خون‌های ریخته شده، زخم‌های متحمل شده و خساراتی‌که‌ به منافع عامه وارد شده همه هدر رود و اعتراض‌ها در نهایت منجر به این شود که ‌یک مزدور جایگزین مزدور دیگر گردد و قانون اساسی وضعی و ساخت بشر هم‌چنان در این سرزمین باقی مانده، جان‌های بیشتری را بگیرد و بنده‌گان الله سبحانه وتعالی را در رنج و بلا نگهدارد. این دقیقاً همان چیزی است که‌ در مورد آن هشدار می‌دهیم؛ زیرا دیده می‌شود که‌ اعتراض‌ها تا امروز شعار اسلام را سر نمی‌دهد و خواستار تطبیق احکام شریعت اسلامی ‌از طریق رهبری صالح و صادقی نیست که ‌در جهت ازسرگیری زندگی اسلامی با برپائی خلافت راشده سعی و تلاش کند و به این ترتیب، بحران سیاسی نیز به حال خود باقی مانده و حتی بدتر نیز شود. فرمودۀ الله سبحانه وتعالی حق مبین است که‌ می‌فرماید:

﴿فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَىۖوَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً﴾

[طه: 123-124]

ترجمه: هرکس از هدایت من پیروی کند، نه گمراه می‌شود و نه در رنج خواهد بود! و هرکس از یاد من روی گردان شود، زندگی(سخت و) تنگی خواهد داشت.» نقل قول تمام شد.

2. آنچه در سودان اتفاق افتاد و می‌افتد، تقریباً بیانگر اتفاقاتی‌ست که در منشور ما ذکر گردیده بود؛ چنانچه بشیر نتوانست به اعتراض‌ها پایان دهد؛ بناءً اعتراض‌ها وی را به حاشیه راند و سرانجام‌ کارش خسران، ذلت و اهانت شد. عوض بن عوف روز پنجشنبه جانشین او شد؛ اما روز جمعه وی نیز کنار زده شد؛ انگار از او به عنوان حلقۀ وصل، به علاوۀ این‌که در میان مردم نیز نفوذی نداشت، استفاده گردید. سپس عبدالفتاح برهان را به صحنه آوردند: «بشیر قبلاً در ماه فبروری 2018م وی را به صفت رئیس ارکان نیروهای زمینی تعیین نموده بود و به تاریخ 26 فبروری 2019م، بشیر با ترفیع رتبۀ نظامی عبدالفتاح موافقت نمود و در همان روز بود که به صفت تفتیش کل نیروهای مسلح نیز تعیین گردید.» (منبع: سایت سودان امروز، 13 اپریل 2019م) به این معنی: عمر بشیر، عبدالفتاح را به صفت تفتیش کل در جریان اعتراض‌ها برگزید و وی بود که صبح روز جمعۀ 12 اپریل 2019م با اعتصاب کننده‌گان مذاکره نمود و شام همان روز به صفت رئیس شورای نظامی شروع به کار نمود؛ این تغییر و تبدیلی را بن عوف اعلان نمود؛ کسی‌که خودش بر اساس آن و درست یک روز پس از در دست گرفتن شورای نظامی، از این سمت کنار رفت.

برهان برای کاستن از تنش‌ها برخی گام‌هایی را برداشت؛ چنانچه: «عبدالفتاح برهان رئیس شورای نظامی انتقالی سودان به تظاهرکننده‌گان سر عطوفت و مهربانی نشان داد. وی در نخستین بیانیه‌اش اعلان نمود که برای تمثیل رهبری دولت، به زودی نشست نظامی تشکیل خواهد شد و برای ادارۀ کشور در مرحلۀ پیش‌رو، حکومت مدنی "با توافق همه" تشکیل خواهد شد. وی منع رفت و آمد را نیز لغو نمود و بازداشت شده‌گان را آزاد نمود.» (منبع: نشریۀ خرطوم-البیان، 14 اپریل 2019م) وی پس از آن محمد حمدان دقلو فرمانده نیروهای وانکش سریع را به صفت معاون خویش تعیین نمود. تعجب‌آور اینست که این دقلو خود روز پنج‌شنبه 11 اپریل 2019م گفته بود که هرگز در شورای نظامی شرکت نخواهد کرد؛ اما روز بعد آن به صفت معاون رئیس شورای نظامی شروع به کار کرد. وی در اظهارات‌اش چنین گفته بود: «مایلم به تمام مردم سودان اعلان نمایم که من به صفت فرمانده نیروهای وانکش سریع از تاریخ 11 اپریل 2019م، از مشارکت در شورای نظامی معذرت خواستم و کارم را به صفت بخشی از نیروهای مسلح ادامه داده و برای وحدت کشور و احترام به حقوق‌بشر و حمایت از مردم سودان سعی و تلاش خواهم نمود.» (منبع: آر تی، 12 اپریل 2019م) اما وی در روز بعد پس از این اعلان بود که معاون رئیس شورای نظامی شد. «شورای نظامی انتقالی سودان شام روز شنبه محمد حمدان دقلو فرمانده نیروهای وانکش سریع را به صفت معاون رئیس شورای انتقالی برگزید.» (منبع: مرصد، 14 اپریل 2019م) جهت معلومات باید گفت که این مرد یکی از ستون‌های حکومت بشیر به شمار می‌رفت و به نظر می‌رسد در حکومت جدید نیز نقش یک ستون را دارد؛ چنانچه هنوز یک روز از تاریخ تعیین وی به سمت جدید‌ش نگذشته بود که با کارآگاه امور سفارت امریکا دیدار نمود و با اظهار محبت از وی به گرمی استقبال نمود: «محمد حمدان دقلو معاون رئیس شورای نظامی روز یک‌شنبه در قصر ریاست جمهوری با استیفن کوتسیس کارآگاه امور سفارت امریکا در خرطوم دیدار نمود. به گفتۀ آژانس خبری سودان "سونا" دقلو اوضاع و تحولات کشور و اسباب تشکیل شورای انتقالی نظامی و هم‌چنین گام‌هایی را که وی برای تأمین امنیت و استقرار در سودان برداشته، به اطلاع این دیپلومات امریکایی رساند.» بر اساس اظهارات منتشر شده از آژانس مذکور؛ کارآگاه امور سفارت امریکا نیز به نوبۀ خود از شورای نظامی به خاطر تأمین امنیت تحسین و تأکید نمود که دوطرف باید به همکاری‌های دوجانبۀ خویش ادامه دهند تا به این ترتیب روابط سودان و امریکا مستحکم‌تر گردد.» (منبع: سایت 24، 14 اپریل 2019م)

3. امریکا برای سهم‌گیری در استحکام اوضاع جاری اشاره نمود که ممکن است تحریم‌های اعمال شده بالای سودان، برداشته شوند: «یکی از مسئولین وزارت خارجۀ امریکا در اظهاراتی گفت: "در صورتی‌که ایالات متحدۀ امریکا در حکومت سودان تغییرات اساسی و پای‌بندی به عدم حمایت از تروریزم را مشاهده کند، ممکن است برای حذف نام سودان از لیست دولت‌های حامی تروریزم راه‌های جدیدی را بررسی نماید.» (منبع: سایت البیان به نقل از رویترز، 17 اپریل 2019م)

پس از آن مزدوران امریکا برای پشتیبانی از اوضاع جدید در سودان دست به کار شدند:

- تماس تلیفونی عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور مصر به رئیس شورای نظامی سودان: رئیس جمهور مصر خطاب به عبدالفتاح برهان رئیس شورای انتقالی نظامی سودان تأکید نمود که مصر از امنیت و ثبات سودان به صورت همه‌جانبه حمایت می‌کند. (منبع: بخش عربی اخبار جهان، 16 اپریل 2019م)

- یک هیئت بلندرتبۀ مصری به تاریخ 17 اپریل 2019م به منظور تأکید بر حمایت از گزینه‌های مردم سودان وارد خرطوم شد: یک هیئت بلندرتبۀ مصری برای تأکید بر حمایت همه‌جانبۀ مصر از سودان، به این کشور سفر نمود. (منبع: روز هفتم، 17 اپریل 2019م)

- ابوظبی-اسکای نیوز عربی: شورای وزیران سعودی روز سه‌شنبه رویکرد جدید مردم سودان را در قبال آیندۀ خویش و اقدامات شورای انتقالی نظامی سودان مورد تأیید قرار داد. (منبع: سایت الوطن، 16 اپریل 2019م)

4. سیاست امریکا برای هر صاحب بصیرتی کاملاً افشاء گردیده. سیاست امریکا در سودان در مرحلۀ کنونی این است که به افرادش در اردو تکیه نموده و از آنان خواسته تا اوضاع را در دست بگیرند و منافع امریکا را تأمین نمایند. اگر نتوانند از عهدۀ این کار بدر آیند، آنان را کنار زده و فرد دیگری را از اردو به صحنه خواهد آورد. هرچند شمار مخلصین در اردوهای مسلمانان زیاد اند، اما بازهم امریکا می‌تواند از میان این اردوها کسانی را بیابد که فریب متاع دنیا را خورده و به امت خویش خیانت کنند و از خائنین پیش از خود، که نقش آنان تمام شده، هیچ عبرتی هم نگیرند! سیاست امریکا می‌طلبد که برای تأمین منافع خود، نخست حکومت غیرنظامی راه‌اندازی کند؛ سپس آن را برداشته و یک‌بار دیگر مزدوران نظامی‌اش را بر سر کار آورد؛ چنانچه این سیاست را با حسنی مبارک در مصر بازی نمود؛ زمانی‌که اعتراض‌ها شدت گرفت و نتوانست در برابر آن ایستاده‌گی نماید، امریکا او را کنار زد و شورای نظامی طنطاوی را به صحنه آورد که در پی آن حکومت غیرنظامی زیر تسلط اردو را بر سرکار آورد و مدتی بعد سیسی، که یکی از افراد امریکا در اردو بود، قدرت را به دست گرفت؛ یعنی اردو مجدداً قدرت را در اختیار گرفت.

درست همین سیاست را با "نمیری" نیز بازی کرد؛ زمانی‌که اعتراض‌ها بالا گرفت و وی نتوانست در برابر آن مقاومت کند، امریکا او را کنار زد و به جای او سوارالذهب به قدرت رسید و اندکی بعد المهدی به صفت حاکم حکومت غیرمدنی غیرنظامی و زیر تسلط اردو شروع به حکومت نمود. اما چندی بعد عمر بشیر، که از افراد امریکا در اردو بود، قدرت را در اختیار گرفت؛ یعنی اردو مجدداً قدرت را در دست گرفت.

اینک که بشیر نیز نتوانست در برابر اعتراض‌ها تاب آورد، امریکا او را کنار زد و برهان و شورای نظامی‌اش به همکاری دقلو را به صفت معاون‌اش بر سر کار آورد. برهان به صراحت گفت که به زودی حکومت مدنی را؛ اما به رهبری اردو تشکیل خواهد داد؛ سپس غیرنظامیان برای مدتی در حکومت شرکت داده خواهند شد و پس از آن اوضاع به حالت اصلی خود برخواهد گشت!

این سیاستی است که غرب تقریباً با تمام مزدورانش بازی می‌کند؛ با این تفاوت که اروپا، به ویژه انگلیس سعی می‌کند راه‌حل‌های قانونی برای آن پیدا کند؛ اما امریکا به چنین راه‌حل‌های قانونی اهمیت نداده و سیاست‌اش را به پیش می‌برد!

5. هرچند صف مخالفان حالا مخلوطی از افراد و جریان‌های رنگارنگ است و تأثیر انگلیس در آن برجسته‎تر به نظر می‌رسد، به ویژه در گردهمایی کسبه‌کاران و حزب صادق المهدی؛ اما تا زمانی‌که قدرت واقعی در اختیار مزدوران امریکا در اردو باشد، این تأثیر محدود خواهد ماند؛ حتی اگر وارد حکومت غیرنظامی نیز شوند. این سیاست، چنان‌که قبلاً اشاره شد، سیاستی‌ست که امریکا تقریباً در تمام سرزمین‌های مسلمانان پیش گرفته؛ چنان‌که هیچ اهمیتی به برگزاری انتخابات شفاف نمی‌دهد؛ زیرا نتایج چنین انتخاباتی به نفع آن نخواهد بود؛ بلکه به آن عده از مزدورانش تکیه می‌کند که در اردوهای مسلمانان کار می‌کنند؛ مزدورانی‌که پذیرفته‌اند: به دین و امت خویش خیانت کنند و زمانی‌که نقش‌شان به پایان رسید، به دور انداخته شده و به این ترتیب؛ پس از آن‌که دین خویش را از دست دادند، دنیای خویش را نیز از دست بدهند!

6. اما دردآور اینست که چرا آن عده افراد این اردوها که دوست‌دار دین و امت خویش اند، با وجود آن‌که شمارشان نسبت به خائنین و مزدوران کفار بیشتر اند، بازهم به این تعداد محدود فرصت می‌دهند تا در تبانی با باداران‌شان در زمین الله فساد کنند و با سیاست‌های امریکا همراه شوند؛ همراهی‌ای که کار آسانی نیست؛ بلکه در این همراهی قربانی می‌دهند و برای کمک به امریکا، که رهبر شر و فساد است و سایر دولت‌های غربی، مجروح و حتی کشته می‌شوند؟! این در حالی‌ست که اگر آنان دین الله را نصرت دهند، هم در دنیا و هم در آخرت پیروز و سربلند خواهند شد و به سان انصار خواهند بود که الله را یاد نمودند، دینش را نصرت دادند و الله سبحانه وتعالی نیز آنان را یاد نمود و به آنان نصرت داد؛ در حدی‌که وقتی یکی از آنان، "سعد بن معاذ" در گذشت، هفتادهزار ملک در جنازۀ او حاضر شده بودند و عرش الله سبحانه وتعالی در مرگ‌اش به اهتزار در آمد؛ چرا؟ زیرا آنان دین الله را نصرت داده بودند.

پس شما نیز ای سربازان و اردوهای مسلمانان! در چنین راهی سعی و تلاش نمائید تا باشد که الله متعال در دنیا به شما عزت داده و در آخرت پیروزی بزرگ را نصیب‌تان کند. اما آنانی‌که در حق امت خویش خیانت می‌کنند و به سران کفر، اعم از امریکا و انگلیس و وابسته‌گان‌شان نصرت می‌دهند، بدانید که آنان دنیا و آخرت‌شان را از دست می‌دهند و زمانی‌که نقش‌شان به پایان رسد، خیلی سریع و به ساده‌گی به دور انداخته خواهند شد و هیچ‌کسی به دادشان نخواهد رسید؛ چنانچه با حکام پیش از آنان شد. آنگاه اظهار پشیمانی خواهند نمود؛ در حالی‌که چنان پشیمانی هیچ فائده‌ای نخواهد داشت. این بود نصیحت و توصیۀ ما به شما، به امید آن که در مورد آن بیندیشید و تصمیم درست را اتخاذ نمائید. الله متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ﴾

[ق: 37]

ترجمه: در این تذکّری است برای آن کس، که عقل دارد، یا گوش دل فرادهد؛ در حالی‌که حاضر باشد!

Last modified onچهارشنبه, 01 می 2019

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه