- مطابق
وعی عام و رأی عام
(ترجمه)
پرسش
در کتاب منهج آمده است: «این فضل الله به ما و مردم است که اسلام به رأی عام تبدیل شده، اسلام یگانه امید نجات امت مطرح گردیده و خلافت و خلافتخواهی بر سر زبانها آمده است که قبلاً اینگونه نبود. اقامۀ آن و اعادۀ حکم بما انزل الله آرزوی تمام مسلمانها قرار گرفته است.» (منهج صفحۀ 50)
در اینجا رأی عام ذکرشده است؛ نه وعی عام، آیا کدام سبب دارد؟ به هرحال، زمانیکه مبارزات در مرحلۀ دوم دعوت پایان یابد، در کتاب منهج در مورد آمده است: «ثقافت جمعی برای جمع از امت با افکار اسلامیکه آن را حزب تبنی کرده است به خاطر ایجاد وعی عام در نزد امت و تفاعل با آنها...» (منهج صفحۀ 43)؛ یعنی اینکه وعی عام شرط است، گفته نشده است که رأی عام نیز فرض است، چرا این اختلاف؟ معنای وعی عام چیست؟ و وعی عام در خلافت چگونه میباشد؟
پاسخ
در اکثر موارد در تعریف رأی عام یادآور شدیم که: "رأی عام برخاسته از وعی عام است"؛ اگر احیاناً تنها رأی عام و یا تنها وعی عام را ذکر کردیم هردو درست است؛ زیرا رأی عام مطلوب برخاسته از وعی عام است؛ پس هردو در یک سلسله قرار دارند. ذکر جزء از یک سلسله، بدون دیگرش درست است؛ مثلا: الله سبحانه وتعالی میفرماید:
﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ﴾
ترجمه: و از نشانههای او آن است که شما را از خاک آفرید؛ سپس به حیث بشر انتشار پیدا کردید.
الله سبحانه وتعالی میفرماید:
﴿الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ﴾
ترجمه: الله ذات است که تمام چیز را نیکو آفرید و آغاز پیدایش انسان را از گِل نمود.
همچنان الله سبحانه وتعالی در جای دیگری چنین میفرماید:
﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ﴾
ترجمه: بدون شک ما انسان را از گِل خشکیده و بویناک و تیرهای آفریدم.
در جای دیگری الله سبحانه وتعالی میفرماید:
﴿خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ كَالْفَخَّار﴾
ترجمه: انسان را از گِل خشکیدهای پختهشده آفرید.
به آیات کریمه اگر دیده شود یک مرتبه «تراب» ذکر شده است، بار دیگر «طین»، در مرتبۀ سوم «صلصال من حمأ مسنون» و در دفعۀ چهارم «صلصال کالفخار» آمده است. صلصال به معنای "گِل خشک است که پخته نشده باشد و اگر پخته شد فخار گفته میشود."
تمام آنها دریک سلسلهاند: تراب (خاک)، طین (گِل) و بعد از آن گل خشک پخته ناشده و همچنان گل پخته شده و ذکر جزء از یک سلسله درست است؛ مثلا: قسمیکه گفته شد، رأی عام برخاسته از وعی عام است و اگر هردوی آنها را هم استعمال کنیم کدام مشکلی ندارد، چه رأی عام بگوییم و چه وعی عام. هیچ اختلاف وجود نداشته و درست میباشد؛ مخصوصاً که سیاق آن واضح باشد.
معنای وعی عام: وعی از "وَعَیَ" گرفته شده و معنای لغوی آن؛ چنانچه در لغتنامۀ «اللسان» آمده است: "الوعیُ: حِفْظ القلبِ الشيءَ؛ یعنی چیزی را در قلب حفظ کردن که اسم فاعل آن واعٍ است. کلمه "الوعی" در حدیث نیز آمده است:
«نَضَّر اللَّهُ امْرَأً سَمِعَ مَقالَتي فوَعاها، فَرُبَّ مُبَلِّغٍ أَوْعَى مِنْ سَامِعٍ»
ترجمه: الله شخصی را تروتازه بدارد که سخن مرا شنید، آن را حفظ کرد و بسا مبلغیکه حفظش بهتر از شنونده است.
و «عام» در این مورد به این معنا است که درک «درک» همهشمول گردد و مسأله واضح گردد. اینکه وعی عام در خلافت چگونه میباشد؛ وعی عام تنها به معرفت جزئی لفظ خلافت خلاصه نمیشود؛ بلکه وعی عام از بعضی احکام دیگری آن فرض میباشد؛ مانند: خلیفۀ واحد، بیعت به رضا و اختیار و شناخت بعضی صلاحیتهای خلیفه؛ مانند: رعایت امور داخلی و خارجی وغیره. در عبارت خویش وقتی کلمه «بعض» را ذکر میکنیم به این مفهوم است که وعی عام به معنای شناخت تفصیلی امور نیست؛ بلکه به صورت اجمال هرگاه انسانها از خلافت و احکام دیگر آگهی داشته باشند، وعی عام گفته میشود.
برادرتان شیخ عطا بن خلیل ابورشته
مترجم: بدرالدین حسینی