- مطابق
حمل دعوت آیا فرض عین است یا فرض کفایه؟
پرسش:
السلام عليكم ورحمة الله وبركاته!
از الله سبحانه وتعالی میخواهیم که برایتان پاداش خیراعطاء کرده و اسلام و مسلمانان را در دستانتان نصرت و پیروزی نصیب فرماید! پرسشام این است: آیا حمل دعوت فرض کفایه است و یا فرض عین؟ و آیا حمل دعوت به صورت گروهی دارای ماهیتی مشابه حمل دعوت به صورت فردی میباشد یا خیر؟ الله سبحانه وتعالی در علم و بزرگواریتان برکت بیشتری دهد.
پاسخ:
وعليكم السلام ورحمة الله وبركاته!
اول: کار و تلاش برای اقامۀ خلافت تازمان اقامۀ آن و تلاش برای از سرگیری زندگی اسلامی تا زمانیکه از سرگرفته شود، فرض است. اما این در حالی است که این کار تنها نتیجۀ عمل کتلوی سازمانیافته میباشد؛ به این معنی که موجودیت یک مسلمان در کتلهای که برای از سرگیری زندگی اسلامی تلاش مینماید، فرض میباشد و این فرضیت کفایه بوده و تا زمان از سرگیری زندگی اسلامی، به وسیلۀ اقامۀ خلافت اسلامی، از ذمۀ هیچ مکلف توانایی ساقط نمیگردد.
دوم: اینکه فرضیت کار و تلاش برای برپایی خلافت بنابراین فرمودۀ الله سبحانه و تعالی میباشد:
﴿وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾ [آل عمران: 104]
ترجمه: باید از میان شما گروهی باشند که پیوسته به سوی خیر دعوت داده، امر به معروف و نهی از منکر کنند، اینها همان رستگاران اند.
در کتاب "التعریف" در ارتباط به تفسیر این آیه چنین آمده است: «...الله سبحانه وتعالی در این آیه مؤمنین را مأمور ساخته است که از میان شان یک گروه سازمان یافته شکل یابد، تا به انجام این دو عمل به پردازند:
- دعوت به سوی خیر، یعنی دعوت به سوی اسلام.
- امر به معروف و نهی از منکر.
این امر الله سبحانه و تعالی به تشکیل گروه سازمانیافته، تنها یک طلب محض است، اما قراینی موجود است که این طلب را جازم و قطعی میگرداند؛ مأموریتیکه این آیه برذمۀ یک گروه سازمانیافته قرار داده و عبارت از دعوت به سوی اسلام و امر به معروف و نهی از منکر میباشد، بر تمام مسلمانان فرض است که به ادای آن به پردازند؛ چنانچه آیات بسیاری اند که این فرضیت را ثابت میسازد و از جمله احادث دال بر آن این فرموده رسول الله صلی الله علیه و سلم است:
«وَالَّذِي نَفْسِي بيَده لَتَأْمُرُنَّ بالْمَعْرُوفِ وَلَتَنْهَوُنَّ عَنِ الْمُنْكَرِ أو لَيُوشِكَنَّ اللَّهُ أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عِقَاباً من عِنْده ثُمَّ لَتَدْعُنَّهُ فَلاَ يَسْتَجِيبُ لَكُمْ» (رواه أحمد)
ترجمه: قسم به آن ذاتیکه جانم در دستان اوست، شما یا امر به معروف و نهی از منکر میکنید و یا در غیر آن الله سبحانه وتعالی بزودی برشما عذابی را سرازیر میکند، که در آن هنگام هرچند الله سبحانه وتعالی را به خوانید، استجابت تان نمیکند.
روایاتی مانند این فرمودۀ رسول الله صل الله علیه و سلم قرینه براین است که این طلب الله سبحانه و تعالی یک طلب جازم بوده و امری است که بیانگر وجوب میباشد...»(منبع: کتاب "التعریف")
سوم: اینکه اقامۀ خلافت از اینجهت فرض کفایه میباشد که در این آیه کلمۀ (منکم... ازمیان شما..)، به کار رفته است، که به این معنی میباشد: باید گره سازمانیافته از میان شما به سوی اسلام دعوت نماید، که به دلیل چنین کاربردی فرضیت مبتنی بر کفایت است. همانطور کلمۀ (الخیر) در جملۀ (یدعون إلی الخیر) به الف و لام (ال) معرفه شده است که معنی عموم را افاده کرده و بنا بر آن مراد از خیر کل اسلام و در رأس آن دولت میباشد. ...
چهارم: واقیعیت و چگونهگی فرض کفایه اینگونه میباشد...
أ- در جلد سوم کتاب شخصیت اسلامی در مبحث واجب چنین آماده است: «اما فرض از لحاظ اداء و پرداخت به آن، به دو نوع میباشد: فرض عين و فرض كفايه. از لحاظ حکمی در حتمی بودن ادای هردو نوع آن فرقی وجود ندارد. هردو نوع در رساندن وجوب و الزامیت یکسان میباشند. طلب هردو نوع در ادای طلب جازم و قطعی میباشد. لیکن فرق میان این دونوع، براین است که فرض عین اداء حکماش را از شخص خود هر فرد طلب مینماید، وفرض کفایه از مجموع مسلمانان، که در این صورت اگر به اداء آن فرض کفافی بود، آن فرض شکل یافته و اداء گردیده است، تفاوتی ندارد که به اداء آن همه سهیم بوده و یا اینکه توسط تعدادی انجام شده است و اگر به اداء آن کفافی وجود نداشت، تا شکل یافتن و اداء شدن آن، وجوب اداء آن بر ذمۀ همه میباشد.»
ب- همچنان در جلد سوم کتاب شخصیت اسلامی نیز چنین آمده است: «گذشته از اینکه برپایی حاکمیت اسلام و حمایت از اساسات و حیثیت مسلمانان، بر ذمۀ مسلمانان فرضی در گرو نصب خلیفه میباشد، در ثبوت فرضیت نصب خلیفه بر مسلمانا، برای اقامۀ احکام اسلام و حمل دعوت آن، در نصوص صحیح شرعی هیچ شبههای وجود ندارد؛ مگر همینکه این فرض فرض کفایه بوده و به اقامۀ آن توسط تعدادی، فرض شکل یافته و از ذمۀ بقیه ساقط میگردد و اگر آن تعداد توان اقامۀ آن را نداشتند، ولو که برای اقامۀ آن تلاشهای انجام داده و در حال پرداختن به اعمالی باشند که منجر به تأسیس آن میشود، تا زمانیکه مسلمانان بدون خلیفه باشند فرضیت آن بر ذمۀ هر فرد مسمان باقی میماند.»
ج- در كتاب الفكر الاسلامي چنین آمده است: «... فرض: عبارت است از خطاب شارع متعلق به طلب جازم فعل. یعنی شارع فاعل فعل را خطاب قرار داده و از آن انجام فعل را به طور قطعی و جازمی طلب مینماید. مانند این فرموده الله سبحانه وتعالی: ﴿أَقِيمُواْ الصَّلاةَ...؛ نماز را برپای دارید..﴾، ﴿انْفِرُواْ خِفَافًا وَثِقَالاً وَجَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ...؛ (همهگی) سبکبار و گرانبار عازم (میدان جهاد) شوید و با اموال و جانهای خود در راه الله (سبحانه وتعالی) جهاد(قتال) کنید.. و مانند این فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه و سلم: «إِنَّمَا جُعِلَ الْإِمَامُ لِيُؤْتَمَّ بِهِ.. امام برای این است که از آن پیروی شود»، «مَنْ مَاتَ وَلَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة...؛ هرگاه کسی در حالی بمیرد که بیعتی در گردن ندارد مرگش بسان مرگ در روزگار جاهلیت میباشد.»
تمام این نصوص خطاب شارع متعلق به طلب جازم فعل بوده، شارع فاعل فعل را مخاطب قرار داده و از آن انجام فعل را به طور قطعی و جازمی طلب نموده است؛ چیزیکه بیانگر جازمیت این طلب شارع میباشد، قرینهای است که در ارتباط به این طلب آمده و آن را جازم قرارداده است، پس بر این اساس اجابت چنین طلبی واجب میباشد. ...
بنابراین درست نیست که گفته شود، فرض کفایه حکمی میباشد که اگر تعدادی اقدام به اداء آن نمودند، از ذمۀ بقیه ساقط میگردد؛ بلکه فرض کفایه حکمی میباشد که اگر تعدادی آن را اداء کردند، از ذمۀ بقیه ساقط میگردد، که در چنین صورتی سقوط آن از ذمۀ بقیه یک امر واقعی میباشد؛ چون کاریکه مطلوب بوده انجام شده، و دیگر چیزی برای انجام باقی نمانده است. این است فرض کفایه که بدون هیچ تفاوتی در فرضیت بسان فرض عین است. ...»
امید وارم که بیان موضوع همینقدر کافی باشد. الله سبحانه وتعالی برترین دانایان و حکیمان است.
برادرتان عطاء بن خليل أبوالرشته