- مطابق
مفتی اعظم مصر اولین گلولهی ترامپ را با پیشگوئی و تحریف، به سوی پروژهی امت شلیک کرد!
(ترجمه)
مفتی اعظم مصر با استفاده از حضورش در جلسهی اول کنفرانس «سال 30» مجلس اعلی در مورد قضایای اسلامی و به عهده گرفتن ریاست این مجلس، اولین گلوله را در جنگ آشکار با پروژه امت؛ یعنی پروژهی خلافت راشده بر منهج نبوت که حزبالتحریر از زمان ایجادش آن را حمل میکند، شلیک نمود.
این یک جنگ آشکار است که بیداری امت در رابطه با اسلام و دولتاش باعث شده است تا این جنگ را به راه اندازند؛ زیرا سیاست قابل اعتماد در گذشته عبارت از ریشهکن ساختن کامل پروژهی امت و حاملین آن بود؛ کاری که در ذات خودش کمک نمودن با مفکورهای به شمار میرود که دشمنان این پروژه را وادار به انتقال از برنامهی (الف: ریشه کن سازی) به برنامهی (ب: تحریف) و اکنون به برنامهی (ج: ایجاد اسلام جدید) نمود.
مفتی اعظم مصر بعد از اظهار ارادت همیشگیاش به سیسی، بلا فاصله به بیان برنامه و ترسیم نتیجهایکه خودش میخواست به آن برسد و نیز نتیجهی دلخواه حاکم مصر در روشنی نظام سرمایهداری جهانی بود، پرداخت. نتیجهایکه از آن با این کلمات تعبیر نمود: «بدون شک مصر کشوری است که بر اساس استفاده از امکانات قدرت، پیشرفت و انکشاف در تمامی عرصهها عمل میکند، دولتیکه حق فرد را در مسیر ایجاد جامعه ضایع نساخته و نه هم در وظیفه ایجاد و انکشاف دولتیکه حقوق افراد را مراعات نماید کوتاهی میکند، دولتیکه با تمامی کشورهای جهان در زیر چتر همکاری، برادری، تبادل مصالح و منافع، علوم و معارف همزیستی و رابطهی مشترک دارد.»
این جملات فراتر از تعریف یک شاگرد نجیب در مکتب/مدرسه نظام سرمایهداری استعماری که به هدف دنبالهروی و وابستهگی استخدام گردیده، نیست و علیرغم اینکه این سخنان نظریاتی بیش نیستند، هیچ رابطهای با واقعیت فعلی و گذشته مصر ندارند؛ بلکه سخنان تکراری هستند که از شصت سال به اینسو از زبان رؤسای جمهور مصر شنیده ایم؛ جزاینکه چیز جدید در سخناناش پوشش ظاهری دینی بود که میخواست توسط آن تصویر دولت فرضی تازه ایجاد شده را پنهان نماید؛ چنانچه این دولت نو پا را به عنوان "بهترین نمونه جهت تطبیق مقاصد پاک شریعت" معرفی نمود. به گمان و آروزی سرابگونهای او( مفتی اعظم): «مصر، جایگاهی را که لایق نام، تاریخ و تمدن آن میباشد، به دست آورده است و به زودی از آفتاب دانش آن نوری خواهد تابید که مسیر جهان را به سوی حقیقت و نیکی روشن میسازد.»
تشبیه این سخنان به سراب به این دلیل است که: "از درخت خار، انگور چیده نمیشود"؛ اما مفتی مصر به آب زلال وحی و راه حل شرعی که با حفظ قرآن و سنت تضمین شده است، اکتفا نکرده، به پیچ و تاب دادن گردن نصوص و از آن جمله سیرت نبوی -به هدف راضی ساختن آقا و آقای آقایش در قصر سفید- میپردازد و این آرزوییکه توسط آن به مصریها وعده داده میشود. چه شبهات بزرگی به آنچه که الله سبحانه وتعالی آن را در این قول خودش توصیف نموده است، دارد:
﴿لَهُۥ دَعوَةُ ٱلحَقِّ وَٱلَّذِينَ يَدعُونَ مِن دُونِهِۦ لَا يَستَجِيبُونَ لَهُم بِشَيءٍ إِلَّا كَبَٰسِطِ كَفَّيهِ إِلَى ٱلمَآءِ لِيَبلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَٰلِغِهِۦۚ وَمَا دُعَآءُ ٱلكَٰفِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَٰل﴾ (رعد:14)
ترجمه: الله است که شایسته نیایش و دعا است. کسانیکه جز او دیگران را به یاری میخوانند، به هیچ وجه دعاهایشان را اجابت نمینمایند و کمترین نیازشان را برآورده نمیکنند. آنان (که غیر خدا را به فریاد میخوانند و به جای آفریدگار، از آفریدگان درخواست برآورده شدن نیازهایشان را مینمایند) به کسی میماند که (برکنار آبی دور از دسترس نشسته باشد و) کف دستهایش را باز و بهسوی آب دراز کرده باشد (و آن آب را بهسوی خود بخواند) تا آب به دهان او برسد و هرگز آب به دهاناش نرسد. دعای کافران (و پرستش ایشان) جز سرگشتگی و بیهودهکاری نیست.
بناءً، نیتیکه در عقب تلاشهای اصالت دهی به آنچه که با اسلام در تضاد است و از خلال چیزهاییکه آن را به مقاصد شریعت نامگذاری کردهاند، پنهان شده است؛ در واقع همان دروازهای است که از طریق آن به مخالفت با احکام صریح دین و معطل قرار دادن این احکام میپردازند و این حقیقت از زمان نامگذاری این کنفرانس به: "فقه/شناخت ایجاد کشورها... دیدگاه فقهی معاصر" برملا گردید که در آن اولین دام را از طریق تبدیل، تحریف و تعدیل کلمه "دولت" گذاشتند؛ به این معنا، دولتیکه تمام مسلمانان را در تحت قیادت واحدی که آنها را خلیفه واحدی رهبری میکند -چیزی که اسلام آن را واجب گردانیده و وجود دو خلیفه را همزمان حرام گردانیده است- را با کلمهی "دولتها" یکسان میدانند. عملیکه به هدف توجیه و به رسمیت شناختن مرزهای سایکس پیکو که به هدف پراکنده ساختن امت و تقسیم نمودن آن به کشورهای کوچک انجام میشود.
دلیلیکه ثابت میکند موارد یاد شده هدف اصلی آنها را از انتخاب این عنوان تشکیل میدهد، این سخن مفتی اعظم مصر میباشد که گفت: «باید این حقیقت را بدانیم که دولت ملی و مدنی جدید، یگانه دولتی است که میتواند مقاصد شریعت اسلامی را تحقق بخشد؛ پس باید از حدود و مرزهای آن حفاظت نماییم.»، از باب مقوله: «از حرف دهانت محکومات میکنم!» این سخن وی که: «نباید به برنامههای تفرقه و تقسیم اجازه دهیم تا اهداف پلید اش را عملی سازد.» مطرح ساختن این پرسش مهم را حتمی میسازد که: آیا اجازه ندادن به تفرقه و تقسیم، یک حکم شرعی است؟ آیا بدون کدام سند و حکم قبلی عملی میشود؟ با تفرقه و تقسیمیکه در گذشته بالای دولتیکه محدودهی آن به امتداد سه قاره بود، صورت گرفت یکسان نیست؟ و یا این استعمار است که خطوط سرخ را برایت تعیین میکند، جناب مفتی؟ بلی! این استعمار نه تنها برای تو خطوط سرخ تعیین میکند؛ بلکه برای ارتشهای اسلامی نیز چهارچوب زمانی و مکانی را تعیین میکند؛ چیزیکه تو آن را به خاطر محافظت از مرزهاییکه استعمار تعیین نموده و کشورهای مستعمره آنها را با دستان خودشان ترسیم کردهاند "جهاد در راه الله" نامیدهای.
باز هم مفتی در هنگام ادامهی سخناناش چنین میگوید: «اما در قسمت دیدگاه شریعت قطعاً پیامبر ما صلی الله علیه وسلم...»؛ درحالیکه باید به مسلمان بهخاطر شنیدن ادلهی شرعیکه سخنان بعدی را تائید میکند از قبل آگاهی داده شود؛ ولی برعکس در مییابیم که مفتی الفاظ و اصطلاحاتی را استفاده میکند که در هیچ یک از کتب سیرت وارد نگردیدهاند و با جرأت و تهمت عجیبی بالای الله سبحانه و تعالی و پیامبر او صلی الله علیه وسلم، تصویری از مفهوم یک دولت ملی تابع نظام سرمایهداری استعماری را بر دولتیکه پیامبر صلی الله علیه وسلم با دستان خودش آن را تاسیس نموده بود ارائه کرد؛ تصویریکه خودش و بادارانش میخواهند. به گمان او «اسلام و قوانین آن، محض اساسات و قواعدی هستند که همواره نمونهی بیمثالی برای پیروی تا امروز بودهاند...»؛ ولی این قاعدهی اول اسلام که: اسلام همیشه برتر بوده، چیزی از آن برتر نیست و حاکمیت و سیادت از شریعت میباشد را فراموش نموده است؛ مفاهیمیکه از موارد مهم دعوت در مسجد نبوی به شمار میرفت. در ادامه میافزاید که: «این مسجد محلی برای برگذاری کنفرانسها، دیدار با نمایندگان قبایل و سایر فعالیتهای مدنیکه در راستای پیشرفت و ترقی جامعهی مدینهی منوره کمک میکرد به شمار میرفت.» غافل از اینکه همین مسجد بود که پیامبر صلی الله علیه وسلم از آنجا دولت را اداره نموده، در آنجا پرچمهای فتح سرزمینها را به اهتزاز در میآورد و همین مسجد بود که لشکر عمری برای فتح سرزمین کنانه (مصر) از آنجا خارج شد. اما در سخناناش در مورد به عهده گرفتن وظایف از سوی پیامبر صلی الله علیه وسلم به عنوان حاکم مدینه، اشاراتی به روش فکری غرب وجود داشت و اصطلاحاتی؛ همچون: «...امنیت را تامین نمود، اسباب تفرقه و اختلاف را از بین برد، از وحدت و سلامت مدینه با وجود تمام اقوام و اعتقادات آن حفاظت نمود، بر اساس قاعدهی صلح و محبت، نهادینه ساختن اصول همزیستی مسالمت آمیز و همدیگر پذیری» را بالای آن اطلاق کرد.
در واقع تمام این دورنماها از سوی او، تلاشی برای فریب مردم در توصیف رونویسی که پیامبر صلی الله علیه وسلم در آن، قانونی را برای مدینه ایجاد کرده بود، میباشد؛ چنانچه گفت: «رونویس قانون مدینه، قانونی بود که همه بالای آن توافق کرده بودند»؛ پس به دور از پیامبر صلی الله علیه وسلم، با این حساب، مدینه یکی از دو بخش دولت سکولاریستی بود که در مقابل دولت نظامی قرار داشت و در هیچ یک از آنها حاکمیت از الله واحد و احد نبود. اینها تهمتهایی هستند که فریب و تحریف او را در مورد رونویس مبارک نبوی که یک به یک آن مبنی بر اینکه: کسانیکه وارد پیمان مدینه میگردند، امتی در برابر دشمنانشان هستند و در برابر غیر خودشان همدست میباشند و اینکه امورشان را به رسول الله علیه وسلم راجع میکنند، آشکار بوده و افشا میسازد. پس کجای این رونویس مانند قوانین دولتهای فعلی است؛ دولتهاییکه بر اساس خواستههای غرب، قوانین کفری آن و برادری میان بندگان شیطان و مسلمانان -بعد از دور شدن آنها از قضیه سرنوشتسازشان- حرکت میکنند؟! و با نوعی از آمیختهگی و بازی با الفاظ، اصطلاحاتی تراوش شده از نظام سرمایهداری استعماری را استفاده کرده و میگوید: «سپس پیامبر اقدام به تقویه پایههای جامعه مدنی نمود.»؛ درحالیکه میتوانست بگوید: «تقویه پایههای جامعهی مدینه»؛ بلکه این به معنای فریب و پاشیدن زهر تمدن سکولاریزم بالای عسل صاف و شفاف اسلام است! تا آخر بالای اصطلاحات مذهب فردی و منفعتگرایانهی سکولاریزم اصرار ورزید؛ مانند: «اصول اعتماد به نفس، پیشرفت، تولید انرژی، برای ناکام ساختن تلاشها و متوقف ساختن پیشرفت وی توسط پخش شایعات مغرضانه و ترویج دروغهای باطل تلاش کردند» و به خاطر اینکه بتواند برای به دست آوردن نتیجهایکه برای او توسط خلط نمودن و آمیختن موضوعات پراکنده در گوش شنوندگاناش در نظر گرفته شده است آمادگی بگیرد، چنین میگوید: «...سبحان الله العظیم! چقدر امشب شبیه با دیشب است.»
درست است جناب مفتی! امشب با دیشب بسیار شبیه است! اگر حیا نداری هرچه میخواهی انجام بده، از ابن مسعود رضی الله عنه روایت شده که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند:
«إِنَّ مِمَّا أَدْرَكَ النَّاسُ مِنْ كَلامِ النُّبُوَّةِ الأُولَى: إِذَا لَمْ تَسْتَحْيِ فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ» (بخارى:6120)
ترجمه: يكی از سخنانیكه مردم از پيامبران گذشته دريافتهاند، اين است كه: "اگر حيا نداری؛ هرچه میخواهی بكن."
این کلمات را به عنوان نصیحت بپذیر، شاید از گمراهیکه در آن قرار داری و همچنان از راه ترامپ برگردی!
این پایین نمودن شأن بزرگترین دولتیکه تا به حال بشریت آن را شناخته و همچنان تحریف بیشرمانه سنت مطهر نبوی، به خاطر پیروی تو از غرب است و به زودی زشتیها و مصیبت این کار، تو و کسانیکه از تو پیروی نمودهاند را فرا خواهد گرفت. به نظر تو فتح مکه و شکستن بتها "مداخله در امور داخلی دولتها و تجاوزی آشکار علیه آزادی فکر، عقیده و میراث انسانی بوده است." همچنان فتح بزرگ مصر از سوی عمرو بن العاص اشغال و عمل ضد انسانی بود.
بدون شک الله سبحانه وتعالی پاک و منزه است، دعوت حق از آن اوست، یاریدهنده و برتریدهنده دیناش است و پیروزکنندهی اسلام بر سایر ادیان توسط عزت بخشیدن به عزتمندان و ذلت بخشیدن به فرومایهگان در سایه خلافت وعده داده شده بر منهج نبوت که به زودی قائم خواهد شد، میباشد:
﴿يُرِيدُونَ أَن يُطفُِٔواْ نُورَ ٱللَّهِ بِأَفوَٰهِهِم وَيَأبَى ٱللَّهُ إِلَّآ أَن يُتِمَّ نُورَهُۥ وَلَو كَرِهَ ٱلكَٰفِرُونَ﴾
ترجمه: آنان میخواهند نور خدا را با (گمانهای باطل و سخنان ناروای) دهان خود خاموش گردانند (و از گسترش این نور که اسلام است، جلوگیری کنند)؛ ولی خداوند جز این نمیخواهد که نور خود را به کمال رساند (و پیوسته با پیروزی این آئین، آن را گستردهتر گرداند)؛ هرچند که کافران دوست نداشته باشند.
﴿هُوَ ٱلَّذِيٓ أَرسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلهُدَىٰ وَدِينِ ٱلحَقِّ لِيُظهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّينِ كُلِّهِۦ وَلَو كَرِهَ ٱلمُشرِكُونَ﴾ (توبه:32)
ترجمه: خدا است که پیغمبر خود (محمّد) را همراه با هدایت و دین راستین (به میان مردم) روانه کرده است تا این آئین (کامل و شامل) را بر همه آئینها پیروز گرداند (و به منصّهی ظهورش رساند)؛ هرچند که مشرکان نپسندند.
نویسنده: جمال علی
برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر