- مطابق
تخریبِ میراثِ امت بهگونۀ وحشیانه و برنامهریزیشده!
(ترجمه)
زمانیکه زندگینامۀ علمای امت را در عرصههای مختلف دینی و دنیوی مطالعه میکنیم، از کثرت نامهای کتبیکه آنها نوشتهاند، تعجب میکنیم. این شگفتزدگی در مورد علمای مشهور است؛ پس در مورد علمای غیرمشهور؛ کسانیکه خودشان و کتابهایشان چندین برابر است، چه فکر میکنید؟
آنگاه از خود میپرسیم:
این همه کتابها کجا شدند؟ و این میراث بزرگ امت اسلامی چهگونه از بین رفت؟
سپس در کتابهاییکه از ابن جبیر وغیره دربارۀ سفرها نوشته شده، مطالعه میکنیم... .
در کتابهای؛ مانند: نزههالمشتاق، معجمالبلدان وغیره که در توصیف شهرها تحریر گردیده، میخوانیم... .
همچنین در کتابهای تاریخ؛ مانند: البدایهوالنهایه وغیره مطالعه میکنیم... .
اینجاست که توصیف شگفتانگیز شهرهای اسلامی از چین تا به اندلس، در این کتابها بهچشم میخورد. انسان زمانیکه وصف این شهرها را مطالعه میکند از چهگونهگی تنظیم این شهرها، معماری، آپارتمانها، قلعهها، مساجد، جادهها، حمام و منازل آنها شگفتزده میشود.
مؤلفین این کتابها بهعنوان شاهدان عینی بوده یا اینکه از شاهدان عینی نقل نمودهاند؛ یعنی آنها در کتابهای خود واقعیتی محسوسی را توصیف نمودهاند که موجود بوده و حالت تخیلی نداشته است. بسیار تعجبآوربودن آن ریشه در این دارد که انسانها فکر میکنند که آنها از شهرهای صحبت میکنند که ساخت بشر نبوده؛ بلکه جنیاتیکه در تسخیر حضرت سلیمان علیهالسلام بوده، آنها را ساختهاند.
آنگاه دوباره از خود میپرسیم:
آن دورهها کجا شدند که امروزه جز بقایایی آنها را مشاهده نمیکنیم و هیچ مناسبت با کمیت بزرگیکه در کتابها مطالعه کردیم ندارد. مشاهده میشود که چهگونه این کتابها از بین رفت؟ و چهگونه این شهرها ویران شدند؟
شاید جواب آن در خود تاریخ آن پنهان باشد. این کتابها و شهرها بهدوگونه تخریب و مورد هجوم قرار گرفتند:
نوع اول- تخریب وحشیانهای بود که از خارج و داخل صورت گرفت. هجوم خارجی بهوسیلۀ جنگهای مغولها و صلیبییان وغیره صورت گرفت؛ اما هجوم داخلی، در داخل و از طرف داخلی صورت گرفت؛ مثلا: در اندلس موحدین بهسوزاندن کتابهای اقدام کردند که مخالف عقیدۀشان بود و شاید در شرق نیز مثل کاریکه موحدین آن را در اندلس انجام دادهاند، صورت گرفته باشد.
نوع دوم- تخریب و هجوم برنامهریزیشده بود. این هجوم بهوسیلۀ دستهای غرب استعمارگر صورت گرفت؛ چنانچه تخریب شهرهای اسلامی، سرقت میراث و یا سوزاندن آنها را وسیلهای برای قطع رابطۀ مسلمانان بهتاریخشان قرار دادند.
همچنین از خود میپرسیم:
تقریباً آنچه بر مسلمانان وارد شد، بر آلمان نیز وارد گردید. آلمان تخریبشده را، امریکا، روسیه و سایر کشورهای اروپائی تولیدات تکنالوژی/فنآوری و حتا علمیشان را سرقت نمودند. اما آلمان بهزودترین فرصت و در خلال چند سال محدود از تاریخ فرهنگها رو بهپیشرفت نمود. پس چرا آلمان پیشرفت کرد؛ درحالیکه مسلمانان پیشرفت نکردند؟!
این جواب را مؤسس و اولین امیر حزبالتحریر شیخ تقیالدین النبهانی رحمهالله در مقدمۀ کتاب "نظام اقتصادی اسلام" برای ما بیان نموده است. چنانچه میفرماید:
"افکار برای هر امتی بزرگترین ثروتی است که در حیاتشان دارا میباشند. اگر امتی باشند که رشد نمایند و افکار بزرگترین تحفۀ است که نسلهای بعدی از سلفشان تسلیم میگیرند؛ اگر امت دارای فکر مستنیر باشند.
اما سرمایۀ مادی، اکتشافات علمی و اختراعات صنعتی وغیره، جایگاه خیلی پایینتری را نسبت به افکار دارند؛ بلکه رسیدن به آنها موقوف به فکر بوده و حفاظتشان نیز به فکر وابسته است.
زمانیکه سرمایۀ مادی یک امت از بین برده شود؛ اگر آن امت سرمایۀ فکری خود را حفظ کرده باشد؛ بهزودترین فرصت برمیگردد. اما درصورتیکه سرمایۀ فکری ایشان از بین برده شود و امت سرمایۀ مادی خود را حفظ کرده باشند، این ثروت به زودترین فرصت از بین رفته و امت مبتلا به فقر میگردد. چنانچه بزرگترین حقیقتهای علمی را که یک امت کشف نموده باشند، ممکن است زمانیکه آنها را از دست میدهند، دوباره به آنها برگردند؛ اگر طریقۀ تفکیر آن را از دست نداده باشند. اما اگر طریقۀ تفکیر آن را از دست داده باشند، خیلی بهسرعت رو بهعقب نهاده و اختراعات و اکتشافاتشان را نیز از دست میدهند. از اینجهت باید در نخست متوجه حفاظت افکار بود. بر اساس این افکار و بر حسب طریقۀ تفکیر آن، ثروت مادی بهدست میآید و تلاش میشود تا به اختراعات و اکتشافات دسترسی پیدا کنیم.
بهعبارت دیگر، زمانیکه میراث امت اسلامی از بین برده شد، امت در حالت بسیار بدی از انحطاط فکری بهسر میبرد، که در رأس آن، بستهشدن دروازۀ اجتهاد بود. امت از پیشکش نمودن راه حل برای مشکلات خود عاجز ماند و نتوانست دوباره پیشرفت نماید. درحالیکه آلمان طریقۀ تفکیر اش را حفظ نمود تا اینکه تاثیری در سطح جهان یا حداقل در اروپا داشته باشد.
از اینجهت کسانیکه بهخاطر نهضت امتشان تلاش میکنند، لازم است در قدم اول تلاششان را جهت بهدست گرفتن افکار به خرچ دهند؛ چون امتها بهوسیلۀ افکاریکه مبتنی بر طرز دیدشان در زندگی دارند، رشد میکنند.
نویسنده: استاد معاویه عبدالوهاب
مترجم: رامین بارز