- مطابق
مدیریت بحران یا راه حل آن؟ امریکا، جهان و غرب
بحران اخیر در امریکا نشان داد که جهان غرب راه حل مناسبی برای علاج مشکلات نبوده و حتی برای حل و فصل آنها برای مدت طولانی هم کدام برنامهای ندارد. هرازگاهیکه رویداد رخ میدهد یا بیماری همهگیر پدید میآید، مشکلات اصلی جامعۀ غربی؛ به ویژه امریکا متبارز میگردد. بحران کرونا و کشته شدن شهروندان (سیاه پوست) در امریکا مشت نمونهى خروار برای نشان دادن این موضوع است. این دو بحران تا به امروز عمق نژادپرستی میان سفیدپوستان وسیاهپوستان را واضح میسازد.
پرسش این است: چرا امریکا، اولین کشور پیشتاز جهان و رهبر نظام سرمایهداری، قادر به حل مسأله نژادپرستی در ریشههای خود نبوده است؟ آیا قانون اساسی امريكا قوانینی را برای رسیدگی به مسأله نژادپرستی درج نکرده است؟ آیا تمام این چند دهه رهبری جهانی، برای حل چنین مشکل داخلی کافی نیست؟ یا اینکه موضوع در امریکا با بقیه دولتهای غرب ونظام سرمایهداری فرق دارد؟ اسلام چگونه با این بحران که به ویژه در شبه جزیرۀ عربستان ریشه داشت مقابله کرد؟ آیا از آن زمان تا کنون اثراتی از این بحران باقی مانده است؟ تفاوت میان راه حل محمد صلی الله علیه وسلم و برخورد سرمایهداری با این بحران در چیست؟
بلی، قانون اساسی امریکا و قانون اساسی غربی، قایل به ضرورت تساوی حقوق میان سفیدپوستان وسیاهپوستان بوده؛ لیکن واقعیت زندگی فعلی برعکس این قول سخن میگوید، این همان چیزیست که دادستان کل امریکا در سخنرانی روز پنجشنبه، چهارم جون سال 2020م، اظهار نمود: «ما میدانیم که سیاهپوستان به شکل عام احساس نارضایتی نسبت به نظام دارند.»
مهاجرینىكه در غرب زندگی میکنند این واقعیت را کاملاً میدانند که دو نوع از قوانین وجود دارد: اولین نوع آن چیزی است که در قانون اساسی یافت میشود و نوعی دیگری وجود دارد که به عنوان قوانین نانوشته شناخته میشود (قوانین نژادپرستی، قوانینیکه در نزد سفیدپوستان شناخته شده بوده و برای توجیه نژادپرستی علیه سیاهپوستان استفاده میکنند و قوانینیکه در نزد بومیها متعارف بوده و علیه بیگانگان استفاده میکنند، قسمیکه در اروپا هم وجود دارد.)
بنابراین، حتی اگر سیاهپوستان امریکایی استند، نظام امریکایی قادر به جلب قلب آنها و احساس عدالت خود نبوده و روزی هم آنها را احساس نکرد که با سفیدپوستان برابر استند. از همین خاطر اگر امریکا در جنگ فکری پیروز شده باشد، نبرد قلبها را از دست داده و ذلیل شده است. بنابراین، مسألۀ نژادپرستی یک مسألۀ ریشهدار بوده، از همین جهت همیشه در صدر بحرانها و یا بیماری همهگیر در آمریکا قرار میگیرد.
نظام سرمایهداری، اصل ایجاد بحران و تنش در جهان و به خصوص در خود امریکا است و راه حل مشکلات در اساسات آن نمیباشد. همیشه حرف و حديثها در مورد مدیریت بحران و حل نشدن آن بوده و همیشه در مورد پیامدهای مشکلات صحبت میشود؛ نه خود مشکل. دلیل این امر این است که آنها کلید حل مسألۀ نژادپرستی را گُم کردهاند. اکنون تمام صحبتهای مقامات امریکایی از ترامپ گرفته تا وزیر دادگستری، پیرامون باندهای خرابکار و سرقتهای است که در حادثۀ قتل مرد سیاهپوست توسط پولیس سفیدپوست به وقوع پیوسته است. اما اينكه ریشهای نژادپرستی در جامعه چیست؟ و راه حل آن در كجاست؟ واقعاً هیچکس علاقهای ندارد که بداند!
وزیر دادگستری مسأله را از نژادپرستی به شورش و بینظمی تبدیل کرد؛ اگرچه او اعتراف کرد که احساس عدالت در نزد سیاهپوستان نسبت به نظام وجود ندارد. وزیر دادگستری حتی از خود نپرسیده است که دلیل سرقت مغازهها چیست و چرا فقر و بیکاری گسترده در بین سیاهپوستان وجود دارد؟!
اما دموکراتها تلاش خواهند کرد که مشکل را به ترامپ نسبت داده و موضوع را به جنجالهای انتخاباتی تبدیل کنند. ترامپ و وزیر دادگستری در تلاشاند که موضوع را به مشکل امنیتی پرچسب داده و تلاش دارند که همه مشکلات را به پای خرابکاران وکسانیکه مغازهها را دزدی نمودهاند، ختم نمایند.
اینگونه، بحرانها در کشورهای متمدن مدیریت میشوند! به همین دلیل است که مسألۀ (نژادپرستی) باقی مانده و به پیامدها وعلائم آن پرداخته مىشود و فاجعۀ جهان غرب همچنان ادامه پیدا میکند. از آنجاییکه اسلام مسألۀ نژادپرستی را از روز اول طلوع نور اسلام حل نموده و رسول الله صلی الله علیه وسلم چهارده صد سال قبل فرموده:
«لَيْسَ لِعَرَبِيٍّ عَلَى عَجَمِيٍّ فَضْلٌ، وَلَا لِعَجَمِيٍّ عَلَى عَرَبِيٍّ فَضْلٌ، وَلَا لِأَسْوَدَ عَلَى أَبْيَضَ وَلَا لِأَبْيَضَ عَلَى أَسْوَدَ فَضْلٌ إِلَّا بِالتَّقْوَى»
ترجمه: برای هیچ عربی بالای عجمی برتری نیست و نه برای هیچ عجمی بر عربی برتری نیست و هیچ سیاه بر سفید و نه هیچ سفیدی بر سیاهی برتری ندارد؛ مگر به تقوی.
«النَّاسُ بَنُو آدَمَ وَآدَمُ مِنْ تُرَابٍ»
ترجمه: مردم همه فرزندان آدماند و آدم از خاک است.
«أَعَصَبِيَّةٌ وَأَنَا بَيْنَ ظَهْرَانِيكُمْ»
ترجمه: آیا شما تعصب میورزيد؛ درحالیکه من در میان شما هستم.
«اسْمَعْ وَأَطِعْ وَلَوْ لِحَبَشِيٍّ كَأَنَّ رَأْسَهُ زَبِيبَةٌ»
ترجمه: بشنو و اطاعت کن؛ اگرچه اين اطاعت براى حبشى باشد كه سرش مانند کشمش است.
«سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ»
ترجمه: سلمان از اهل بیت ما است.
«مَنْ تَعَزَّى بِعَزَاءِ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَعِضُّوهُ وَلَا تَكْنُوا...»
ترجمه: هركه به روش جاهلیت عزاداری میکند، به او آلت پدرش را حواله کنید یا اینکه به او بگویید که آلت تناسلی پدرش را بجود و اين را به کنایه نگویید.
عمر به ابوبکر و بلال نگاه میکند و میگوید: "آقاىمان ابوبکر، آقاىمان بلال را آزاد نموده است." پس باید سرمایهداران چگونگی معالجه با بحرانها و مشکلات را از اسلام یاد بگیرند؛ نه اینکه آنها را مدیریت نموده و موجسوارى نمايند.
نویسنده: دکتور فرج ممدوح
مترجم: احمد جبیر نوری