- مطابق
آه ای علمای درباری... آیا زمان آن نرسیده که از حرمت شکنی محرمات الهی دست بکشید؟! ﴿اِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ مَن كَانَ خَوَّاناً أَثِيما﴾ [نساء: 107] بیگمان الله خیانتکار گناه پیشه را دوست نمیدارد.
(ترجمه)
از خطرناکترین میدانهای جنگ تمدنیکه بر سرزمین ما از شرق تا غرب سایه افگنده است، میدان جنگهای فکری و ثقافتی علیه اسلام بوده که هدف آن نابود ساختن، متلاشی نمودن، ویران نمودن، تحریف، ناسزا گویی و زشت جلوه دادن اسلام میباشد. قسمت اعظم این جنگها و معرکهها را حکام بیخرد، فاجر و ظالم که دست نشاندههای غرب در سرزمینهای ما هستند به پیش برده و به تعقیب آنان، بدترین مصیبت را میتوان موجودیت علماء درباری به حساب آورد که زاینده و مخرج فتنهها و بلاها به شمار میروند.
در عصر حاضر بزرگترین اسلحهای که در دست دشمن قرار دارد اسلحه تحریف دین میباشد و غرب کافر به شکست فکری و تمدنی مواجه بوده و سعی بر این دارد که این شکست را با ریشهکن نمودن اسلام جبران نموده و تمدنش را یاری رساند. هدف اصلی غرب در جنگ تمدنی قانع ساختن ما به فکره و نظام تو خالیش نبوده بلکه هدف اصلیاش تحریف اسلام است تا از این طریق بتواند امت را از عقیده آن بیگانه ساخته و عقیدهاش را از تن جدا کند و در نهایت بتواند که شخصیت والامقام وی را که به عنوان یک پیکر واحد اسلامی به شمار میرود متفرق سازد. کسیکه بار گناه این تحریف را به نیابت از غرب حمل مینماید، گروهی از خود ما هستند. بلی از جنس خود ما و از میان خود ما که به زبان خود ما صبحت میکنند و نظارهگر چشمان مان هستند و به مقدسترین و پاکترین مکان سرزمین ما عروج مینمایند. بلی بر منابر مساجد، کلمه کفر را به زبان آورده و بر تمام راهها زهر کشنده غرب را پراکنده میسازند.
افراد متذکره فوق غیر از علماء و فقهاء درباری که غرب آنها را در میان ما نافذ گشتانده است، دیگر کسی نیست. آنها وارثان گروههای تبشیری و مستشرقی غرب میباشند؛ گروههاییکه غرب استعمارش را به واسطه آنان آغاز کرد و بدنبال آن علماء دربای در قباحتکاری جانشین شان شدند و از آن زمان تاکنون در میان ما به عنوان دشمن گمنام اما بسیار کشنده بسر میبرند که هزاران انسان غافل در معرض سمهای زهرآگین شان قرار گرفته و به ظاهر آراسته و القاب نیکشان اعتماد نموده اند و علماء از این طریق توانستند که هر نوع شک و تردیدیکه احتمالاً متوجه شان میشد، از دلهای مردم بر طرف ساخته و در راستای سخنان دروغین و اعمال باطل شان تصدیق مردم را جلب نمایند.
عالم فقیه درباری بهرهی از زبان تبشیری و مکر مستشرقی دارد، که فقط سعی بر این دارد که ثقافت غرب بت پرست را بر افکار، جامعه، زندگی و دین ما کاملا مسلط و چیره سازد و هدفش از این کار غیر از نابودی ایمان از میان ما چیزی دیگری نیست. دیروز وسیله و ابزار غرب برای متلاشی نمودن اتحاد و وحدت ما پیرامون خلافت اسلام و جمع شدن تحت سایه آن مستشرقین و مبشرین بودند اما امروزه علماء درباری و فقهای شریر.
پس از آن افاک که در نجد تجاوز بر خاک و خانههایش را حلال میشمارد، برای ظالمان ریختاندن خون و سر فرود آوردن به سرکرده کفار و قاتل فرزندان آن را حلال و ستایش مینماید، تعجب نکن و نیز از آن کسیکه از بالای منبر رسول آن، یهود را به نرمی میستاید. شدت خشکیدهگی غویلم، نوجوان سفهای امارات نیز تو را به تعجب وا ندارد که بر منبر آن نشسته و در آنجا شراب، سود و زنا را حلال شمرده تا آنکه برای خود این جرئت را بخشید که غصب مسجد الاقصی برای یهود حلال شمارد.
تعجب نکن از اینکه در مصر کنانه مفتی اعظم حاکم فرعون صفت مصر، ریختاندن خون تمام فرزندان کنانه را به دلیل اینکه آنان خوارج هستند، حلال شمرد و سپس بیان داشت که «به دلیل خوارج بودن و ملامت بودنشان باید که شمشیرت را از غلاف بیرون آورده و با لشکر پیاده نظام و سوار نظام خود بر آنان بتازی!» وی به تعقیب این گفتههایش دروغی شاخدار افتراء نمود که از لحاظ باطنی چیزی از بلعم باعورا کم نداشته که در نتیجه ایمان را بر باد داد و آن اینکه آیات قرآنکریم را تحریف نموده و سخن کفرآمیز به زبان آورد و در ارتباط به این قول الله سبحانه وتعالی:
﴿إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ﴾ [نساء: 105]
ترجمه: ما کتاب( قرآن را که مشتمل بر حق و بیانگر هر آن چیزی که حق است) به حق بر تو نازل کرده ایم تا (مشعل راه هدایت باشد و بدان) میان مردمان طبق آنچه الله به تو نشان داده است داوری کنی و مدافع خائنان مباش.
گفت که حاکم میتواند طبق میل خود حکم نموده و هر آنچیزیکه از قوانین وضعی ضرورت دیده و وضع مینماید بخشی از شریعت به شمار میرود.
در جویزره قطر دین تعدیل میشود و به نام حل وسط، میانهروی و مبارزه با افراطگرایی مورد تحریف قرار میگیرد، تا جائیکه سخنگوی آن در جریان دیدارهای پشت سر هم در مسکو با و جودیکه نمیتوان خونریزی که توسط پوتین در سالهای 2014-2015 در شیشان و شام را انداخته شد را فراموش کرد گفت: «جمعیت عمومی اتحادیه بینالمللی علماء یک منهج واضح و آشکاری را برای مفکوره حل وسط در مواردی متعددی به عنوان یک حیله وضع نمود و دیگر اینکه این اتحادیه آماده است تا با ادارات مذهبی و دینی جمهوریتهای روسیه همکاری و تعاون نماید.» قباحت کاری این اتحادیه در دوستی گرفتن کفار در جنگ علیه اسلام و پیروانان آن چه نفعی در پی خواهد داشت؟! گذشته از آن این اتحادیه به کاری قبیحتر از آن روی آورد و آن حلال شمردن خونهای اهل شام برای خونخوار مسکو میباشد. در دیدار سال 2015 با مسکو یکی از اعضاء هیئت اتحادیه بیان داشت: «جنایاتی را که سازمانهای تروریستی به نام اسلام مرتکب میشوند، اسلام از آن اعلان برائت جسته و از آن مبراء میباشد... به این دلیل ما از مداخله روسیه در سوریه حمایت نموده و وی را در راه از بین بردن تروریست بینالمللی پشتیبانی میکنیم.» در نتیجه آنان برای خونخوار مسکو قتل ما را حلال شمردند و دیری نگذشت که طیارههای بمبافگن روسیه بالای روستاها و کشتزارهای حمص وحماة باریدن گرفت و آنها را به مشتی خاکستر مبدل ساخت(سپتمبر2015). تروریستهای مناطق بمبباران شده اطفال و زنان ما بودند و این بمبباران و نابودی ادامه داشت در حالیکه چهره مفتی آن به زردی نگرایید، گویا پوست صورت آن آهنین بود! سپس پیمان دیگری به امضاء رسید و بلافاصله تاج فروض دین اسلام (خلافت و نظام حاکمیت) را رد نمود.
اما در کشورهای غربی سرکردۀ شان به دروغ پردازیهای خود ادامه داده و در این را روان است گویا که مسیلمه کذاب آن را به عنوان دجال نافرمانی جانشین خود گشتانده باشد، تا جائیکه مدرسهای در آنجا برای تحریف دین و تزییف احکام آن وجود داشته که تحریف کنندگان تازه از تمام اروپا و آفریقا در آنجا زانوی شاگردی میزنند، که در این اواخر اوراقی را از نوشتههای خود برای اعاده صیاغت مفاهیم اسلام و احکام آن تحت عنوان «دفاتر علمی برای تفکیک خطاب افراطگرایی و تفکیک مفهوم جهاد، جزیه و حاکمیت...» صادر نموده است و در باره تفکیک آن گفته است: «اسلام مفاهیم بزرگ دیگری را نیز در بر دارد که میتوان به موارد ذیل اشاره نمود: دین، شریعت، امر به معروف و نهی از منکر، دار اسلام و دار کفر، موالات و براء، اسلام و کفر، هجرت، نصرت، دولت و وظایف آن، امت، خلافت، ایمان، ارتباطات امت با دین، وعدههای الهی، حاکمیت، تمکین و مفاهیم قرآنی دیگری از این قبیل.»
در یکی از دروغ پردازیهای خود وی جهاد را یک حالت نفسیهای و معنوی خواند و دار اسلام و دار کفر را دار عطاء انسانی خواند، در این افک آن؛ بطور واضح دانسته میشود که این تقسیم غیرممکن است. دنیا یک دار واحد بوده و تقسیم آن به دو بخش خلاف اصل میباشد. وی نیز گفته است: دولتیکه پیامبر علیه اسلام در مدینه تاسیس نموده اند، نوعی از اشکال دولت بوده و دولتی نیست که باید حتماً تاسیس شود!
و تو مثالی را برای بیمار بودن فهم و رکیک بودن کلام سرکرده غرب نمییابی، مگر در زمزمههای یمامه مسیلمه کذاب هنگامیکه با تاسف گفت: «يا ضفدع بنت الضفدعين، نقي كما تنقين..."، و"الفيل وما أدراك ما الفيل، له زلقوم طويل" گویا که هر دو از یک شکم اند. و تو نمیدانی که پوست صورت آنان از جنس چیست، هیچ یک از آنان از دروغگویی و فریب دادن آشکارا شرم نمیکنند، پوستهای بز را بر قلبهای گرگگونۀ خود پوشانده و ملبس به لباسهای متقین بوده و دلهای شان جز درهم و دینار چیزی دیگری بیش نیست...
عاقل خواندن و عالم نامیدن شخصیکه علناً به دین و امنیتگاه خود به طور آشکارا خیانت میکند؛ اوج قباحت و پستی را میرساند و همینکه یک شخص به استوارترین میثاقیکه الله سبحانه وتعالی از فرزندان آدم گرفت، خیانت کرده و آن را ناچیز و حقیر بشمارد، واقعاً جفا و خیانت بس بزرگی بشمار میرود:
﴿وَإِذَ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلاَ تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاء ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْاْ بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ﴾ [آل عمران: 187]
ترجمه: و (بیاد بیاور ای پیامبر)! آنگاه را که الله (سبحانه وتعالی) پیمان مؤکد (بر زبان انبیاء) از اهل کتاب گرفت که باید کتاب (خود) را برای مردمان آشکار سازید و توضیح دهید و آن را کتمان و پنهان نسازید، اما آنان آن را پشت سر افکندند و به بهای اندکی آن را فروختند! چه بد چیزی را خریدند! (آنان باقی را با فانی معاوضه کردند)!
ابن جریر از قتاده روایت میکند: این پیمانی است که الله سبحانه وتعالی از اهل علم گرفته است؛ کسیکه چیزی را میداند باید آن را به دیگران تعلیم دهد. از کتمان علم بپرهیزید چون باعث هلاکت میشود. انسان نادان و بیخبر هیچ مکلفیتی متوجهاش نمیشود و همین عدم کتمان حق و آموزش آن سبب میگردد که بر آنان اتمام حجت شده و از متکلفین گردند.
﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَـئِكَ يَلعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ﴾ [بقره: 159]
ترجمه: بیگمان کسانیکه پنهان میدارند آنچه را که از دلایل روشن و هدایت فرو فرستادیم، بعد از آنکه آن را برای مردم در کتاب (تورات و انجیل) بیان و روشن نموده ایم، الله و نفرین کنندگان (چه از میان فرشتگان و چه از میان مؤمنان انس و جن) ایشان را نفرین میکنند (و خواستار طرد آنها از رحمت الله خواهند شد).
در صورتیکه یک عالم در کارش مکر و حیله نماید، کلام الله سبحانه وتعالی را تحریف نموده و دروغ بگوید و برای خوب جلوه دادن و نقش و نگار بستن باطل تدلیس نموده و عیوب باطل را کتمان نماید؛ قسم به جانت که با انجام این اعمال ناپسند از مقام یک عالم فقیه به افاک دجال نزول نموده است. علمای درباری با حکام ظالم و فاسق مشارکت نموده و واگیر صفات رذیلهای شده اند که آن اعمال را به عنوان فضایل انجام میدهند و ضعف خود را در حقیقت نرمی، سکوت خود را در برابر ظلم ظالم خیرخواهی و تملق و منافقت خود را حکمیت و مدنیت تعبیر مینمایند، گویا از رشوتیکه از مالهای ظالمان در برابر سکوت خود اخذ نموده و میخورند با خبر نباشند.
واقعاً جای تعجب است! الله سبحانه وتعالی از علماء امتداد عمل نبوت را در میان مردم خواسته است که بر اساس آن سخن زنند، حجت اش را برپا دارند، راهش را بپیمایند و به وسیله اخلاق آن خود را منتسب به آن سازند، در حالیکه علماء درباری از این خواسته ابا ورزیده و بر ضد آن عمل مینمایند!
در عین حالیکه یک عالم ربانی در باره شریعت و صاحب شریعت تفکر نموده و در این فکر است که الله سبحانه وتعالی ناظر بر اعمال و اقوال وی بوده و از وی بازپرس خواهد نمود، میبینی که عالم درباری در این فکر است که کتابهای شریعت را چگونه تاویل، تحریف، تغییر، آشکار و پنهان سازد...
در واقعیت علماء باید با الله سبحانه وتعالی صادق باشند و بدانند که قوانین وی باید بالای امت جاری شود و عمل علما از قوانین بینالمللی بلیغتر و کاربردتر بوده و همچنین خودکفا و مستقیمتر بوده و میتواند در تصحیح قوانین بینالمللی بکار رود. علماء میراثبران پیامبران اند و در زندگی مردم نقش بسزای را دارند! راستگو و راستکردار اند! آنها نگهبانان وحی و گواهانی اند که بر آن امین شمرده شده اند! پس زمانیکه چنین باشند علماء ربانی بشمار رفته و اسم و رسم دانسته نمیشوند. پس علما میراثبران انبیاء بوده و تاریخ شاهد آنست که هیچ پیامبری نبوده مگر اینکه سختیها و مشقتها در راه هدایت مردم کشیده است. در مقابل باطل به مبارزه برخاسته و در راه تصحیح وضعیت بشر و بازگشتاندن آن بسوی خالق سختیها را متحمل شده است. این همان چیزهای است که از انبیاء باید به ارث برد نه علم و آموختاندن آن بلکه علم و آنچه مقتضی آن است.
اما آفت این زمان حکام ظالم، فاجر و علماء درباری گمراه و گمراه کننده میباشند و عالم ربانی عبدالله بن المبارک رحمه الله میگوید: دین را غیر از پادشاهان و علمای درباری و رهبانان چه کسی فاسد مینماید؟!
پیامی برای علماء درباری: از کارهای زشتتان دستبردار شوید، این برایتان بهتر است و در صورتیکه شقاوت و بدبختی بالای تان غلبه نموده آن را از خود دفع نمایید؛ چون الله انتقام گیر و جبار بوده و میفرماید:
﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّواْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ فَسَيُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ﴾[انفال: 36]
ترجمه: کافران اموال خود را خرج میکنند تا (مردمان را) از را الله (سبحانه وتعالی و ایمان به الله) باز دارند. آنان اموال شان را را خرج خواهند کرد، اما بعدا مایه حسرت و ندامت ایشان خواهد گشت و شکست هم خواهند خورد. بیگمان کافران همگی به سوی دوزخ رانده میگردند و در آن گرد آورده میشوند.
﴿أَلَمْ يَعْلَمُواْ أَنَّهُ مَن يُحَادِدِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِداً فِيهَا ذَلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ﴾ [توبه: 63]
ترجمه: آیا نداسته اند که هرکس با الله و رسولش دشمنی و مخالفت کند، سزای او آتش دوزخ است و جاویدانه در آن میماند؟ این (گرفتار آمدن به دوزخ) رسوایی و خواری بزرگی است.
﴿كَتَبَ اللَّهُ لأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾ [مجادله: 21]
ترجمه: الله چنین مقدر کرده است که من و پیامبرانم قطعاً پیروز میگردیم. بیگمان الله نیرومند چیره است.
چگونه دروغبافی میکنید با آنکه میدانید با وی ملاقات خواهید کرد، سرانجام خودتان به عاقبت بد دروغبافی خود درگیر شده، سپس خواسته شما نه بلکه خواسته الله سبحانه وتعالی انجام میپذیرد و آنچه را که وی حکم نماید و اراده فرماید همان میشود؛ نه آنچه را که شما مکر نموده اید و سپس آنچه آمدنی باشد میآید!
﴿كَتَبَ اللَّهُ لأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾ [مجادله: 21]
بارالها! کسیکه خواستار بدی برای اسلام و مسلمین است، بلای فراگیر را نصیب خودش بگردان و تدبیرش را وسیله تدمیر خودش بگردان و برای این امت اسلامی کار خیر را اراده نموده و آن را متحقق ساز؛ خلافت راشده بر منهج نبوت که در آن اهل طاعت و اطاعت تو عزتمند و اهل معصیت تو خوار و ذیل اند.
﴿وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ﴾ [یوسف: 21]
ترجمه: الله بر کار خود چیره و مسلط است؛ ولی بیشتر مردم (خفایای حکمت و لطف تدبیرش را) نمیدانند.
نویسنده: مناجی محمد
مترجم: محمد مزمل