چهارشنبه, ۲۵ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۷م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
سخنان علماء پیرامون خلافت
بسم الله الرحمن الرحيم

سخنان علماء پیرامون خلافت

(ترجمه)

امت اسلامی سیزده قرن در سایۀ خلافت زندگی کرده است و هرگز تصور نمی‌کرد که با نبود خلافت، زندگی اسلامی‌اش از بین برود. علمای قبلی آن تحت سلطۀ خلیفه زندگی می‌کردند و این نعمت را از دست نداده بودند و تلخی نابودی آن را احساس نکرده بودند. با این وجود، ما ابن تیمیه و دیگران را می‌بینیم که آن را "یکی از بزرگ‌ترین وجایب دین می‌دانند؛ تا جائی‌که دین بدون آن قایم نخواهد شد." دلیل این امر آنست که آن‌ها اسلام را به روشی عمیق و جامع درک کرده بودند که از طریق آن توانستند اهمیت خلافت را درک کنند؛ بدون این‌که مستقیماً این اهمیت را احساس نمایند. به عبارت دیگر، بدون این‌که شاهد نابودی خلافت باشند.

برای پی بردن به اهمیت این فریضه نزد علمای قبلی امت، باید گذری در برخی از کتاب‌های ارزشمند آن‌ها داشته باشیم: رسول الله صلی الله علیه و سلم می‌فرمایند:

«إِنَّمَا الْإِمَامُ جُنَّةٌ یقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَیتَّقَى بِهِ»

ترجمه: امام سپر است که در پشت آن جنگیده می‌شود و به او پناه برده می‌شود.

امام نووی در شرح صحیح مسلم هنگام توضیح این حدیث می‌گوید: این فرمودۀ پیامبر صلی الله علیه وسلم که امام سپر است، یعنی مانند مانعی است که دشمن را منع می‌کند که به مسلمانان اذیت برساند و مردم را از یکدیگر محافظت می‌نماید، حدود و محدودۀ اسلام را حمایت و محافظت می‌کند، مردم از او پروا می‌کنند و از قدرت او می‌ترسند(پشت سر او می‌جنگند) یعنی با او همراه کفار، خوارج و بقیه اهل فساد و ظلم به صورت مطلق جنگ می‌کنند.

امام ماوردی در کتاب الاحکام السلطانیة و الولایات الدینیة می‌گوید: "قطعا الله سبحانه وتعالی، امت را برای داشتن زعیم فراخوانده است تا جانشین نبوت باشد، مردم با او محافظت کردند و سیاست به او تفویض شود تا تدبیر امور توسط یک آیین مشروع صادر گردد و سخن بر یک نظر قابل پیروی جمع گردد. بنابراین، امامت یک اصل است که اساسات یک ملت بر آن استوار شده و مصالح امت با آن منظم می‌گردد... امامت برای جانشینی نبوت جهت حراست از دین و سیاست دنیا وضع گردیده و نگهداشتن آن برای کسی‌که آن‌ را در میان امت اقامه نموده به اجماع امت واجب است؛ اگر چه ناشنوایان با آن مخالفت کنند."

در کتاب "غایة البیان شرح زبد ابن رسلان" از فقیه شافعی شمس الدین محمد بن احمد الرملی الانصاری ملقب به الشافعی الصغیر (كه از علماء قرن نهم هجری می‌باشد) موارد زیر را بیان می‌کند: "بر مردم واجب است تا امامی را تعیین کنند که به مصالح شان رسیده گی کند، احکام شان را تنفیذ و حدودشان را اقامه نماید، مرزهای شان را حفاظت و ارتش آن‌ها را تجهیز کند، صدقۀ آن‌ها را بگیرد، اگر می‌پرداختند، بر زورمندان، دزدان، راهزنان چیره گردد، اختلافات بین مخالفان را قطع نماید، غنائم را تقسیم کند... زیرا اصحاب پس از وفات رسول الله صلی الله علیه وسلم بر نصب خلیفه اجماع کردند تا جایی‌که آن را از مهم‌ترین واجبات قرار دادند و آن را بر دفن پیامبر صلی الله علیه وسلم مقدم کردند و مردم در هر عصری چنین عمل نمودند."

خلاصه: نویسندۀ کتاب "الفقه علی المذاهب الاربعه" می‌گوید: "تمام امامان رحمهم الله تعالی اتفاق دارند بر این‌که امامت یک فرض است و مسلمانان باید دارای امامی باشند که شعایر دین را اقامه نماید، در میان ظالم و مظلوم عدالت نماید و این‌که بر مسلمانان جایز نیست تا در سراسر جهان همزمان دو امام داشته باشند، نه موافق و نه متفرق."

علمای امروزی امت این مصیبت دردناک را تجربه می‌کنند و هر لحظه تلخی آن را می‌چشند! چگونه، نه در حالی‌که همه دنیا آمده اند تا آن‌ها را به عنوان دولت‌های جهان سوم توصیف کنند، بعد از آن‌که دولت شکست‌ناپذیر بودند؟! چگونه نه وقتی کافر استعمارگر آن‌ها را به دولت‌های ضعیف تقسیم کرده و بر سر هر دولتی دزدی را ایستاد نموده که نفوذ کفر را حراست می‌نماید و آگاهی امت و مال‌هایش را سرقت می‌کند، این بعد از دولت اسلامی است که آفتاب تحت حاکمیت آن غروب نمی‌کرد؟ توقع می‌رفت که علمای امروز نسبت به پیشینیان خود تحت تأثیر بیشتر، با حماسه و اشتیاق بیشتر و با اهتمام زیادتر نگران این فرض بزرگ می‌بودند، زیرا این‌ها در دوران سقوط خلافت زندگی کردند و فاجعۀ آن‌را احساس کردند و این فکر اگر با احساس همراه باشد، قوی، صادق و آتشین خواهد بود. اما با وجود این، کسانی از ایشان را می‌بینیم که در مورد این فرض بزرگ سکوت می‌کنند و آن‌چه را که الله سبحانه وتعالی به تبلیغ آن دستور داده است، کتمان می‌نمایند و کاملاً آرام و آسوده هستند، گویا در جامعه‌ای زندگی می‌کنند که با افکار و عقیدۀ شان تناقض ندارد! شهید سید قطب رحمه الله می‎گوید: "الله سبحانه وتعالی می‌دانسته است که برخـی از محافظان و نگاهبانان کتاب الله سبحانه وتعالی و گواهان بر آن، گاه‌گاهی حرص و آز زندگی دنـیوی به دل‌ها و درون‌های‌شان سرک می‌کشد و می‌خزد. صاحبان سلطه و قدرت، و زورمداران دارائی و مکنت و دارندگان لذت و شهوت را پیرامون خود می‌بینند و می‌یابند. بالاخره کسانی را می‌بینند و می‌یابند که حکم الله سبحانه وتعالی را نمی‌خواهند و فرمان او را نمی‌پذیرند. چه بسا نگاهبانان کتاب الله سبحانه وتعالی، پای‌شان بلغزد و در برابر آرزوها و خواست‌های چنین نااهلانی چاپلوسی کنند و به امیدکالاهای زندگی دنیا به کرنش در آیند و به دام طمع در افتند؛ همان‌گونه کـه پیشوایان دینی حرفه‌ای و دین به دنـیا فروش در هرزمانی و در میان هرگروهی یـافته می‌شوند که چنین کنند! بدان سان که در میان علمای بنی اسرائیل بودند. از اینجاست که الله سبحانه وتعالی ایشان را فریاد می‌دارد که :

﴿وَ لاتَشتَروا بآیاتی ثَمَناً قَلیلاً﴾ [مائده: 44]

ترجمه: آیات مرا به بهای ناچـیز (دنیا، هم‌چـون رشوه و جاه و مقام) نفروشید.

فروش آیات به بهای: سکوت کردن یـا تحریف روا داشتن و یا فتاواهای نادرست دادن... چیزی زشت‌تر از خیانت کسی نیست کـه او را امـین دانسته اند. چیزی بدتر ازکوتاهی کردن کسی نیست که او را نگاهبان و نگاهدار شمرده اند و چیزی پست‌تر از نیرنگ کسی نیست که او را به گواهی طلبیده اند. کسانی‌که خویشتن را «پیشوایان دین» می‌شمارند، القاب و عناوین «علماء دین» را دارند و خیانت می‌ورزند، کوتاهی می‌کنند و نیرنگ می‌بازند، برای حکومت دادن و حکـمیت بخشیدن به آنچه الله سبحانه وتعالی نازل کرده است به تلاش نمی‌ایستند و ساکت می‌مانند، سخنان را از موارد اصلی بدور می‌دارند و به تحریف آن‌ها می‌پردازند تا با هواها و هوس‌های حاکـمان و زورمداران -به حساب کتاب الله سبحانه وتعالی- هم‌آهنگی و همنوائی داشته باشند."

#أقیموا_الخلافة
#ReturnTheKhilafah
#YenidenHilafet
#خلافت_کو_قائم_کرو

نویسنده: فاطمة علیان – سرزمین مبارک فلسطین

مترجم: احمد صادق امین

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه