- مطابق
مسجدالاقصی و طرح یهودسازی قدس؛ مسئولیت مسلمانان چیست!؟
در بخش گذشته به طور کلی پیرامون شکست و ناکامی غرب در راستای مبدلسازی رژیم یهود به یک بدنۀ مورد پذیرش در محیط مسلمانان صحبت راندیم. در ادامه مبحث به اقدامات یهود نسبت به قدس و مخصوصاً نسبت به مسجدالاقصی و تلاشهای آن برای یهودسازی آن دو و ناکامی این تلاشها میپردازیم؛ اما قبل از آن میخواهیم که اکاذیب و دروغهای یهود و مسیحیان را قبل از آنها خاطر نشان سازیم؛ به خصوص دروغهاییکه مربوط به بیتالمقدس و مسجدالاقصی مبارک میباشد. چیزی را که نباید فراموش کرد و آن اینکه: تلاش یهود در دروغ و ادعای آن علیه بیتالمقدس و مسجدالاقصی مقدم بر دروغهایی بود که مسیحیان صلیبی درباره اماکن مقدس از نزد خود ساخته و پرداخته بودند تا صفوف شان را متحد سازند، جنگها و نبردها را به خارج از اروپا تغییر جهت دهند و کلیسای شرقی و غربی را متحد سازند. این دروغها را پاپها و مبلغان بزرگ اروپا مانند: پاپ گریگوری هفتم، پاپ اروبان دوم و پیترس گوشهنشین رهبری میکردند و مسیحیان در این دروغها، جنبش صهیونیست زادۀ صلیبی را دنبال کردند؛ اما با شعارهای دیگر و دروغهای جدیدی؛ به منطور اینکه اهداف سیاسی این جنبش را که با بزرگان سیاسی اروپا طرح کرده بود، به پیش ببرند.
برخی از شعارهاییکه یهود و مخصوصا ًجنبش صهیونیست در برابر قدس و اماکن دینی بخاطر تشویق هجرت بسوی آن از نزد خود ساخته و پرداخته بودند قرار ذیل اند:
1- جنبش صهیونست نام خود را از دیدگاه مذهبی و دینی مرتبط به کوه صهیون در قدس برگزید. بنابر ادعای یهود، صهیون نام برگرفته شده از تورات بوده و اسم سنتی و مترادف با شهر قدس و سرزمین اسرائیل میباشد. بر حسب دروغهای شان این نماد آرزوی یهود برای بازیابی سرزمین ملی، تاریخی و سرزمین اسرائیل میباشد و پیروانان این جنبش ادعا دارند که هرگونه زندگی برای یهود در خارج از صهیون، تبعید بهشمار میرود؛ چنانچه این سخن را موشیه هیس در کتابش«روما و أروشلیم القدس» خاطر نشان ساخته است.
2- در اولین کنفرانس صهیونیسم در شهر بازل سویس در سال 1897م یهود گامهای عملی برای تأسیس رژیم صهیونیستی برداشت و چارچوب آنرا مشخص کرد؛ آنهم با استناد به کتاب تورات، تلمود و پروتکلهای بزرگان صهیون. صهیونیستها این دروغها را در کنفرانس شان در کتاب «دولت یهود» متبلور کردند. دعوتگران صهیونیسم تلمودی نقش بیتالمقدس را در این مرحله به عنوان یک نام مذهبی و دینی برای جلب و آوردن مهاجرین جدید به فلسطین برجسته کردند.
3- رهبران یهود که امتداد حرکت صهیونیستی هستند، ارتباط بازگشت خود به بیتالمقدس را از دید عقیدتی و مذهبی بیان داشتند. دیوید بن گوریون اولین نخست وزیر رژیم شان در سال 1948م گفت: «اسرائیل بدون قدس هیچ ارزشی ندارد... و قدس هم بدون هیکل(معبدبزرگ) هیچ ارزشی ندارد.» موشیه دیان وزیر دفاع رژیم یهود در جنگ سال 1967م وقتیکه به دیوار البراق رسید، گفت: «ما به مقدسترین اماکن خود برگشته ایم و دیگر هرگز ترکش نخواهیم کرد.» اما جنرال گورن رئیس علماء دینی یهود در ارتش رژیم یهود بعد از آنکه در سال 67م مسجدالاقصی را اشغال کرد، در صحن آن نماز خواند و خواهان ایجاد کنیسهای شد. لوی اشکول نخست وزیر رژیم اشغالگر یهود، در سال 1967م در هنگام اشغال قدس گفت: «شوق بازگشت یهود به قدس نسبت به دو سال قبل از اشغال قدس شرقی در جنگ 1967م بیشتر شده است.»
4- صهیونیستهای یهودی اصطلاح مذهبی دروغینی را به نام «سرزمین موعود» یعنی سرزمینیکه الله برای شان وعده داده است را برگزیدند. ادعا دارند که این وعده تورات است و هدف شان جلب توجه یهودیان بسوی قدس و مهاجرت و تبعیت از آن میباشد، از جمله دروغها و تهمتهای آنها در این موضوع: آنچه که بنابر ادعای شان در سِفر تکوین آمده است: «.. و پروردگار برای إبرام گفت: سرزمین- قوم و پدرت را رها کن و بسوی سرزمینی برو که رهنمایت خواهم کرد.» و دروغهای سرزمین موعود از زبانهای سیاسیون یهود و افراطگرایان مذهبی شان نیز نقل شده است. مئیرکهانا میگوید: «سرزمین موعود را یهود با اشک و خون تصرف کرده است و این سرزمینیست که زیادت را میپذیرد اما تجزیه و تقسیم را نمیپذیرد.»
اینها برخی از دروغهایی بود که توسط رهبران جنبش صهیونیستی و رهبران تشکیلات یهودی و علماء دینی یهود بهمنظور تشویق یهودیان به مهاجرت بسوی بیتالمقدس به عنوان مقدمهای برای تأسیس رژیم مسخ شان ساخته و پرداخته شده بود. این کار بهمنظور تشویق یهود با یک کمپاین جهانی همراه شد که حتی تا به امروز ادامه دارد. همچنین این امر با کمپاین فشار بر یهود نیز همراه شد که رهبران جنبش صهیونیست همراه با رهبران غرب در بریتانیا، فرانسه و آلمان و در بسیاری از کشورهای اروپایی شرقی در نظام کمونیسم، یکجا با هم در آن کمپاین همکاری وتوطئه کردند. گاهی اوقات اقداماتشان بصورت قتل و تروریست سازماندهی شده از سوی جنبش صهیونیست علیه یهود ظاهر میگشت تا آنان را مجبور به مهاجرت کنند. عین نمایش و وضعیت در کشورهای عرب که در اطراف فلسطین قرار داشتند، موجود بود. از نشانههای این اقدامات جنبش صهیونیست علیه یهود را یکی هم این گفته عوسیف کاسیف نماینده اسبق کنست را میتوان یادآور شد: «جنبش صهیونیستی در کشورهای عربی جنایاتی را مرتکب شد تا یهودیان را به مهاجرت از آنجا بر انگیزد.» وی افزود: «در سالهای اخیر، علایم و نشانههای زندهای مبنی بر دست داشتن جنبش صهیونیستی در آزار و اذیت رساندن یهودیان برای بیرون راندن از آنجا فاش و نمایان گشته است.» این امر فقط منحصر به مرزهای کشورهای عربی نمیشد؛ بلکه جنبش صهیونیستی بخاطر مهاجرت یهودیان با نازیهای آلمان نیز همکاری نمود. حایم لاندو یکی از رهبران گروه هاگانا و یکی از اعضاء کنست در نشستی که در سال 1966م در تل أبیب برگزار شد، گفت: «دستگاه اجرایی و محرک جنبش صهیونست از نسلکشی مطلع بود، در حقیقت رهبران دستگاه نه تنها که خاموشی برگزیدند؛ بلکه سایر کسانیکه این کار را انجام دادند را نیز ساکت نمودند.»
اهداف جنبش اول صهیونیست در آوردن و جلب یهود از اماکن مختلف چنانکه ادعا میکنند محقق شد و مرحله دوم در راستای بر آوردن ساختن اهدافش در تخلیه شهرها از باشندگانش و سیطره بر شهر قدس و یهودسازی آن روی کار آمد، اقدامات یهود در راستای این کار به اشکال زیادی ظاهر گشت و یهودسازی قدس مقدمۀ بود برای یهودسازی مسجدالاقصی مبارک و برای ساختن معبد بزرگ مورد نظرشان؛ چنانکه علماء دینی یهود و اعضای جنبش صهیونیست ادعا میکنند.
اقدامات عملی یهود در راستای یهودسازی قدس و کتمان ویژگیهای اسلامی آن از سال 1948م. آغاز شد و از زمان اشغال کامل آن در سال1967م تشدید یافت، و این اقدامات در گامها و نقشههای متفاوت و جدیدی روی کار آمد، که برخی از آنان قرار ذیل اند:
1- حذف نام قدیمی از نواحی اداری یهود و از رسانههای جمعی و در عوض آن بکارگیری اسم تحریف شده (أورشلیم)؛ این اسم تحریف شدۀ نام باستانی کنعانی أورسلیم به معنای شهر صلح میباشد و حال آنکه در تمام اعصار اسلامی نام اصلی در کتب و ادبیات اسلامی و در تقسیم بندی نواحی؛ قدس و بیت المقدس بوده است. یهود فقط به این تسمیه عام اکتفاء نکرد؛ بلکه به حذف و تحریف بسیاری از اسامی پرداخت و در عوض آنها اسامی تاریخی و مذهبی یهودیت را برگزید.
2- یهودسازی سرزمین قدس از خانهها شروع تا به املاک و نواحی اطراف آن. طرح یهودسازی در هزاران دونم مساحت از سرزمین قدس که در سال 1948م اشغال شده بود عملی گشت و سپس به رژیم یهود ملحق گردید؛ دونم عبارتی است از نواحی اطراف بیتالمقدس، مخصوصاً از سمت غرب. همچنین بسیاری از املاک و مدارس اسلامی و مسیحی به تصرف یهود در آمد و به مساکن و معابد یهودی مبدل گشت.
3- یهودسازی باشندگان قدس: ضمیمهسازی قدس به رژیم یهود اعلان گردید، کنست پس از اشغال أورشلیم به تاریخ 27 ژوئن 1967م. تصمیم به ضمیمهسازی أورشلیم گرفت. و به دستور شماره 2064 بیتالمقدس شرقی به یک نهاد سیاسی و اداری یهودی ضمیمه شد. و متن قطعنامه از این قرار بود: «أورشلیم متحد- نواحی غرب و شرق- پایتخت اسرائیل»، کنست در سال 1980م. قطعنامه دیگری را صادر کرد که در آن؛ تنها پایتخت شان أورشلیم تذکر داده شده بود! بدنبال این قطعنامهها، یهود برای بیرون راندن مسلمانان از أورشلیم و نواحی آن از هیچ نوع تلاشی دریغ نورزید و در عینحال؛ یهودیان را از بیرون به داخل قدس فرا میخواند و تشویق شان میکرد و برای باشندگان آن امتیازات خاصی قایل میشد.
4- آزار و اذیت سازماندهی شده و مستمر و عدم اجازه دهی مسلمانان به ساخت و ساز در داخل شهر. علاوه بر این یهود بالای مناطق و نواحی شهر فشار وارد میکرد تا سکان آنرا بکلی بیرون رانده و آنرا به مناطق یهودینشین مبدل سازد. اما نسبت به شهر تاریخی و قدیم؛ یهود حتی از ترمیم و بازسازی بناءها و ساختمانها منع میکرد و به هیچ وجه اجازه ساخت و ساز جدید را نمیداد.
اینها اقدامات کلی پیرامون یهودسازی قدس بود و در بخش بعدی ادامه مبحث یعنی یهودسازی مسجدالاقصی و تلاشهای یهود در راستای آنرا إن شاء الله به بحث خواهیم گرفت. ادامه دارد...
نویسنده: استاد حمد طبیب
مترجم: محمد مزمل