- مطابق
تسلط دالر امریکایی بر سایر پولها و پیامدهای آن
پول مقیاس ارزش کالا و خدمات است؛ آن چیزی است که تبادل کالا و خدمات توسط آن انجام میشود. از زمانهای قدیم مردم در کنار معادنِ مانند طلا، نقره و مس چیزهای زیادی را به عنوان پول به مرور زمان استفاده کردند. همه مردم بر قبول طلا و نقره به عنوان ارز اصلی متفق اند و اجرای سیستم ارز طلایی در تمام گوشه و کنار دنیا، به شکلهای مختلف تا سال 1971م، زمانیکه دالر امریکایی از نوسانات بازار آزاد در امان بود، انجام شده است.
برای سیستم ارز طلایی استفاده شده در روابط ارزی سه شکل اساسی وجود داشته است:
اول: سیستم ارزی طلایی تا جنگ جهانی اول انجام میشد و درین سیستم، ارزهای طلایی و اوراقیکه 100% باطلا معادل بود و در داد و گرفت بجای طلا استفاده میشد، رواج داشت.
دوم: در سالهای بعد از جنگ جهانی اول درین سیستم، بانکنوتهای مروج در مقابل طلا به چاپ رسید؛ اما تحویل به آن به عوض طلا محدود به اوزان مشخص و مرتبط به شروط و احکام خاص بود. پشت سر گذاشتن این سیستم، پس از گذشت اندک زمانی در سال 1931م صورت گرفت.
سوم: سیستم صرافی طلا (ارز).
مطابق این سیستم، ارزهای ملی، امتیاز تحویل مستقیم به طلا را نداشت؛ اما در مقابل اموال کشور دیگری تحویل آن در عوض طلا ممکن بود؛ بر همین مبنا، کشورها بنام کشور تابع، متبوع و پول کشور متبوع نامگذاری شد.
در دوشکل اول و دوم، در زمانهاییکه سیستم ارز طلایی جریان داشت، کاستی در سپردههای کشوری نبود؛ به ویژه اینکه تورم در نرخ ارز طلایی مورد استفاده، قبل از جنگ جهانی اول وجود نداشت، بصورت آزادانه انتقال اموال میان کشورها ممکن بود و باعث تورم در نرخ ارز نمیشد؛ به گونه مثال: زمانیکه اولین ارز در زمان دولت عثمانی در سال 1326م به چاپ رسید، تا سال 1740م میانگین/اوسط تورم در ارز عثمانی 84% در خلال 414 سال بود که معادل 0.20% در هرسال میشود. به تعبیر دیگر، این تنها ارزی بود که با گذشت سالهای متمادی به کمک طلاییکه ارزشش را از خودش میگیرد، توان محافظت از قیمت و ارزش خود را به شکل دائمی داشت؛ زیرا مداخلات و اغتشاشات خارجی وجود نداشت.
طلا ارزیست که دنیا آن را به اعتبار معدن و تولید محدودش پذیرفته است و مطابق تمایل مردم امکان زیاد شدن و تورم را ندارد؛ بنابراین، نمیشود، در بازار زیاد و یا کم عرضه شود؛ چنانچه امروز در ارز کاغذی دیده میشود. پس زیادت آن بسته به مشغول بودن معادن طلا و استخراج آن ازین معادن است. ما وقتیکه بطور کلی به دنیا نگاه کنیم، دیده میشود که استخراج سالانه طلا محدود است. علاوه براین، ممکن نیست کل طلاییکه استخراج میشود، مستقیم تبدیل به نقدینه شود؛ زیرا طلا در عرصههای مختلف دیگر صنعت، مانند تلویزیون و مبایل همراه استفاده میشود. بر مبنای آمار سال 2018 سالانه نزدیک به 3500 تُن طلا تولید میشود. از طرفی، این مقدار طلای تولید شده در صنعت استفاده شده و از جانب دیگر، برخی ازین مقدار، به عنوان زیور و ظروف به طروق مختلف مورد استفاده قرار میگیرد. بنابراین، تطبیق نظام طلایی در ارزشگذاری کالا و خدمات تولیدی در تمام جهان کافیست.
با این هم، کشورها به دلیل رشد تورم در جنگ جهانی اول، تلاش کردند به معیار طلا برگردند؛ اما رکود اقتصادی مشهور در سال 1929م و تطبیق برخی از جوانب نظام سرمایهداری و مأموریتهای جنگ جهانی دوم باعث شد کشورهای دنیا چاپ پول را بدون عوض سرعت ببخشند و سبب شد سیستم ارز طلایی دفن تاریخ شود.
تسلط نقدینگی دالر در دنیا با توافقنامه "برتون و ودز" شروع شد. در سال 1944م در کنفرانسیکه 44 کشور حضور داشت، سیستم جدید پولی، برمبنای ارتباط تمام پولها به دالرامریکایی رقم خورد؛ زیرا در آن زمان، بعد از جنگ جهانی دوم، دالر در مقابل طلا بود. امریکا درصدِ بزرگی از ذخایر طلا را در دنیا در اختیار داشت. در سال 1950م ذخایر طلاییکه در اختیار واشنگتن بود، 65% کل زخایر طلای جهانی را تشکیل میداد.
اما امریکا پول مروجه را بیشتر از ذخایر طلا و بدون پشتوانه طلایی چاپ کرد. این کار بخاطر مصارف جنگ ویتنام و تقاضای دالر از سوی کشورهای جهان انجام شد. بنابر این، توافقنامه "برتون و ودز" ملغی گردید و دالر در دسامبر 1971م در زمان رئیس نیکسون در نوسانات آزاد رها گردید. برمبنای توافقنامه "برتون و ودز" یک انس = (31.1گم) طلا در مقابل 35 دالر امریکایی تعیین شده بود؛ اما در حال حاضر یک انس طلا برابر با 1942 دالر است. پس دالر بر حسب تاریخ 4 مارس 2022م 55.48% ارزش خود را در مقابل طلا از دست داده است.
امریکا زمانیکه از سیستم "برتون و ودز" میخواست که دالر باید در مقابل طلا چاپ شود، شانه خالی کرد و به راهحل دیگری از طریق نفت متوصل شد تا بتواند بر مشکلات ناشی از چاپ دالر بلاعوض فایق آید. حکومت امریکا توافق نامهای را در مقطعی از سال 1972م تا 1973م، با خانواده حاکم سعودی امضا نمود که برمبنای آن نفت فقط باید با دالر معامله شود و امریکا در عوض حاکمیت آل سعود را حفاظت کند. کشورهای دیگر در سازمان اوپِک نیز پا به جای پای سعودی گذاشت و در مقابل نفت فقط دالر پذیرفته میشد. در نتیجه کشورهاییکه تمایل به خرید نفت داشتند، فقط باید با دالر میخریدند. این یک گامِ بسیار بزرگ برای پذیرش دالر چاپ شدهای بدون پشتوانه از سوی کشورهای جهان و حفظ امتیاز آن به عنوان ارز پسانداز بود؛ به ویژه زمانیکه دالر در سال 1971میلادی در نوسانات آزاد رها و در بازارهای جهانی زیاد ریخته شد. به دلیل لغو ارتباط دالر با طلا، بانک پسانداز فدرال امریکا اوراقی را در بازارهای جهانی عرضه کرد که بهایی آنها تقریباً به شش سِنت میرسید؛ آنکه در تمام اقتصادهای جهانی مشکل آفرید. بنابراین، ارزش دالر در مقابل ارز کشورهای دیگر، با بکارگیری سیاستهای پولی فشرده یا توسعهیافته، سیر سعودی را پیمود. طور مثال: با آمدن بهران جهانی در جنوری سال 2008م قیمت خالص اوراق بهاداریکه بانک پسانداز فدرال دست به دست میکرد، به 817 ملیارد و 367 ملیون دالر میرسید و ازان زمان تا فبروری سال 2022م به 2 تریلیون و 232 ملیارد و 107 ملیون دالر رسید. در عین تاریخ، طبق ارقام و آمار عمومی، که ازسوی هیئت بانک پسانداز فدرال ارائه شد، 922 ملیارد و 187 ملیون دالر و 8 تریلیون و 928 ملیارد و 129 ملیون دالر بوده است. به عبارت دیگر، امریکا در خلال همین مدت M0 را از حیث عرضه ی پول نقد 1 تریلیون و 414 ملیارد و 740 ملیون دالر به چاپ رسانده است، در حالیکه اگر در اعتبار عرضه پول نقد M1 و M2 و M3، قرض وابزار دیگر در نظر گرفته شود، میانگین عرضه پول نقد به دهها برابر این رقم افزایش مییابد.
نظر به سیستم "برتون و ودز" و ارتباط تمام ارزهای جهان به دالر امریکا، همه کشورهای جهان دالر امریکا را به عنوان پول پسانداز و یکی از محورهای اصلی در سیاست پولی، ذخیره میکنند؛ به گونهایکه کشورها پول محلی خویش را در مقابل کمیتی از دالر که نزدشان است، به چاپ میرسانند؛ زیرا دالر در واقع معادل طلا بوده است. در سالهای بعد از امضایی توافق نامه در سال 1944م، با اینکه در سال 1971م رئیس جمهور آن زمان امریکا (ریچارد نیکسون) ارتباط دالر را با طلا ملغی اعلام کرد؛ اما دالر ارز رسمی جهانی گشته است؛ حتی کشورهای مانند چین و روسیه که با امریکا به شدت رقابت دارند، نیز مقادیر زیادی از دالر امریکایی را در صندوقهای شان نگهداری میکنند. درصد دالر در حسابهای پسانداز 146 بانک مرکزی کل دنیا به 64% میرسد.
همچنان بسیاری از تجارتها در دنیای امروزی با دالر انجام میشود؛ در کل دنیا مبلغ بیش از 7 تریلیون دالر امریکایی در معاملاتی که ارتباطی به تولیدات و خدمات امریکا ندارد، دست به دست میشود. اینکه امریکا شرط گذاشته که خرید نفت باید با دالر انجام شود، دالر را معیار اصلی در تجارت بین المللی قرار داده است؛ در حال حاضر 88% درصد تجارت جهانی با دالر امریکایی و 22% با یورو و 17% با ین جاپان انجام میشود.
درین مرحله کشورهای جهان بیش از پول محلی خود به دالر امریکایی اعتماد دارند و مقادیر زیادی از پولهای پسانداز خویش را پولهایی مانند دالر، یورو و ین جاپان، نگهداری میکنند تا اینکه توازن در تجارت بینالمللی را حفظ نموده و از ضعف حساب جاری خویش دوری کنند.
بیثباتی اسعار در دنیا و اینکه حکومتها توان بالا و پایین بردن پول را در مقابل نقدینههای کشورهای دیگر را دارند، به خواستگاه نگرانیِ دنیا تبدیل شده است؛ بطور مثال در اثنای بهران اقتصادی در سال 2008م چین به شدت از پساندازهای بزرگ دالری که داشت، نگران شده بود؛ زیرا تورم 10% دالر برای چین که 1،4 تریلیون پول خارجی داشت، 104 ملیارد دالر خسارت به همراه خواهد داشت؛ "امریکه سعود اسلام و سقوط سرمایهداری را در ضمن خواهد داشت." بنابر بیان صندوق بینالمللی پول در جنوری 2022م ذخایر ارزی برخی از کشورها قرار ذیل است:
امریکا: 249،551،000،000 دالر
انگلستان: 227،551،000،000 دالر
چین: 3،577،473،000،000 دالر
(بیش از یک تریلیون دالر ازین مبالغ به شکل سندهای خزانهداری امریکایی) است.
جاپان: 1،448،095،000،000 دالر
هند: 632،079،530،000 دالر
عربستان سعودی: 446،796،680،000 دالر
ترکیه: 109،717،000،000 دالر
زمانیکه در ارقام فوق دقت شود، دیده میشود که در حال حاضر بیشترین ذخایر نقدی خارجی در دست چین، بزرگترین رقیب امریکاست که پس از چین روسیه میباشد. این ارقام نشان میدهد که برخی از کشورها اگرچه با امریکا رقابت دارند، در تلاش اند تا ارقام بلندی از ذخایر پولی خویش را دالر نگهدارند؛ این از آن جهت است که میخواهند اقتصادشان قوی بماند و در مبارزاتیکه بدانها رو برو هستند، قویتر عمل کنند. ازجانب دیگر، این کشورها به دلیل پیشگیری از زیانهای اقتصادی تصامیمی نمیگیرند که سبب تورم دالر شود.
بنابر آمار صندوق بینالمللی پول بیشتر از 61% از ذخایر بانکی خارجی امروز، با دالر امریکایی بوده و بیشتر ذخایر پولی تشکیل شده از سندهای امریکایی است؛ مانند پول یا سندهای خزانه امریکا. در عین زمان، حدود 40% از قرضهای جهان با دالر امریکایی است. همینگونه به دلیل تسلط بازارهای مالی امریکا وضعیت ذخایر جهانی تاحدود زیادی به حجم و نیروی اقتصاد امریکا وابسته است؛ باوجود بلند بودن ضعف حساب جاری در ایالات متحده و تریلیونها دالر از دیون خارجی کماکان خزانه امریکا امنترین خزانه برای داراییها در نظام مالی جهانی محسوب میشود.
همچنین علیالرغم اینکه دالر امریکا نسبت به ارز کشورهای جهان نیروی مافوق است؛ بازهم باور راجح بر این است که نظام پولی که امریکا ایجاد نموده برای مدت طولانیتر، درجهانیکه بر آن اقتصاد مجازی تسلط یافته، ادامه پیدا نمیکند. طبق نظریات دانشمندان این موضوع، امکان حفاظت از این نظام در درازمدت ممکن نیست؛ بنابراین، به دنبال ارز بدیل هستند؛ مانند بیت کوین. کشوریکه پول بینالمللی دارد، برای اینکه بتواند بر موقف خویش پایدار و دوامدار بماند، مناسب است در برخی امور خود کفا باشد که یکی ازین امور کسرِ بالا در بودجه کشورها و بدهیهای خارجی است.
در نتیجه؛ در عین حالیکه دالر امریکا ارز کماکان رئیس و مسلط بر تمام کشورها و گوشه و کنار دنیا بوده است؛ با این هم پیرامون دواماش شک و تردیدهایی وجود دارد و در مورد آمدن ارز جایگزین بحث جریان دارد؛ اما متأسفانه حرص و آز سرمایهداران و ارتباطاتشان اقتصاد مجازیی را آفریده که ثروت جهان را به کام تعداد اندکی از ثروتمندان میریزد. این امر همچون سدی در مقابل صداهاییکه مبنی بر برگشتن دوباره طلا به عنوان معیار بلند میشود، میایستد؛ در حدیکه کشورهای مانند چین و روسیه که از تسلط دالر امریکایی شکایت دارند، هیچ تلاشی برای تطبیق سسیتم طلا، در پیمانهای تجاری، با ارز ملیشان، به خرج نمیدهند؛ زیرا عین نظام سرمایهداری در روسیه و چین و کشورهای دیگریکه با امریکا در رقابت اند، تطبیق میشود و در آن کشورها ثروتمندی و جود دارند که مالک ملیاردها دالر اند.
نويسنده: محمد حنفي يغمور
منبع: مجله الوعی