- مطابق
ابتلائات و بشارتها پیشاهنگ وعده الله سبحانه وتعالی به نصرت!
(قسمت اول)
تکرار رویدادهای وحشتناک و خوفناک، که احساسات مسلمانان را نشانه گرفته است، بدون شک هدف آن نابودی، عدم تصمیمگیری و انتشار یأس و ناامیدی در بین شان میباشد؛ به عنوان مثال؛ دیده میشود که حکام مسلمانان در عزاداری ملکه بریتانیا میشتابند؛ این درحالیست که این کشور استعمارگر مسلمانان را آزار و اذیت نموده و در حق شان بدترین جنایات را مرتکب شده است. دیگر اینکه؛ سفیر امریکا در سودان نقش گنجشک امیدبخش و یا کبوتر صلح را بازی میکند و از خانوادهها، بزرگان و روستاها دیدن میکند، از فقراء دلجوئی میکند، گردهماییها برگزار کرده و در کنفرانسها حضور مییابد... طوری اظهار میکند که گویا حاکم فعلی سرزمینهاست؛ اما همه میدانند که عامل آشوبها و جنایات در سراسر جهان مخصوصاً در سرزمینهای اسلامی امریکاست.
در این شکی نیست که این دولتهای استعمارگر، بحرانها و مصیبتها را به همکاری حکام مزدور در سرزمینهای ما خلق کرده و توطئهها طرح میکنند و قبضه امنیتی و سیاسی خود را به گونهای تحکیم کرده که وضعیت بد و زندگی سخت میگردد و این سبب میشود تا چیزی از یأس و ناامیدی در دل بعضی از مسلمانان نفوذ کند و کسی بگوید: آیا برای ما نصرتی خواهد آمد؟!
نصرت بخشش و هدیۀ الهی است که الله سبحانه وتعالی آن را فقط برای بندگان مخلص خود میبخشد. وی سبحانه وتعالی گاهی نصرت را زود و گاهی هم نظر به حکمتیکه او تعالی بدان داناست، به تأخیر میاندازد؛ توسط آن مؤمنان را ابتلاء میکند و با تأخیرش بندگان مخلص و ثابت قدم را از شکستخوردگان و تسلیم شوندگان جدا میسازد. سنت الهی نفس آدمی را چنین معرفی میکند که: خیر را به عجله میطلبد و در برابر آزار و اذیت صبر و استقامت نمیکند:
﴿وَ لَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ إستِعجَالَهُم بِالْخَيْرِ لَقُضِىَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ﴾ [یونس: 11]
ترجمه: اگر الله (سبحانه وتعالی) در رساندن شرها و بلاهائی شتاب ورزد که مردمان (در حالت خشم و غضب و یا حماقت و جهالت) در طلب آنها شتاب مینمایند، همچنان که (برابر سرشت انسانی خود) در فراچنگ آوردن خیرها و نعمتها شتاب میورزند، عمر(همگی انسانها به پایان میرسد و اثری از) آنها باقی نمیماند (و اختیاریکه پایه تکلیف و وجه امتیاز انسان از حیوان است، از میان میرود و اطاعت جنبه اضطراری پیدا میکند).
بسا اوقات بعد از سختیها آسانی و بعد از مصیبتها آرامیست. چه بسا چیزهاییست که انسان آنر ا خیر میپندارد؛ در حالیکه ضرر و شر وی در آن نهفته و چه بسا چیزهای هم است که انسان آن را شر میپندارد؛ در حالیکه خیر وی در آن نهفته است! الله سبحانه وتعالی فرموده است:
﴿وَ عَسَىٰ أَن تَکرَهُوا شَيْءًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَ عَسَىٰ أَن تُحِبُّوا شَيْءًا وَ هُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾ [بقره: 216]
ترجمه: چه بسا چیزی را دوست نمیدارید و آن چیز برای شما نیک باشد و چه بسا چیزی را خوش داشته باشید و آن چیز برای شما بد باشد و الله (به رموز کارها آشناست و از جمله مصلحت شما را) میداند و شما (از اسرار امور بیخبرید و مصلحت خود را چنان که شاید وباید) نمیدانید.
امت اسلامی در طول تاریخ با مصیبتهای بزرگی مواجه شده و این سلسله همچنان تکرار میشود. در گذشته با حملات تاتارها و جنگهای صلیبیان مواجه شد؛ الله سبحانه وتعالی برای این امت مردان با اخلاص آماده ساخت که صفوف شان را وحدت بخشیدند و بر دشمنان پیروز گشتند. امروزه هم این اضطرابها بعد از فروپاشی خلافت تکرار میشود. استعمار وارد سرزمینهای ما شد، فلسطین و اقصی را اشغال کرد و مردم آن را به سختترین حالت به قتل رساند و إخراج شان کرد. در بوسنیا هرزه گوینا به زنان تجاوز شد، سرزمین چچن به غارت رفت و هندوهای گاوپرست بر مسلمانان تازیدند! بوزینههای بتپرست در روهینگیا جرئت بسیار برخورد زشت با مسلمانان نمودند و مسیحیها مسلمانان را در آفریقای میانه به شکل خیلی وحشیانهای به قتل رساندند! علاوه بر نابودی عراق، افغانستان و جدایی جنوب سودان... الخ. بلی، استعمارگران این همه جنایات را با توافق و همکاری وحشیانه برخی از حکام مسلمانان، علماء درباری و پیروانان شان مرتکب شدند.
این حوادث وحشتناک و مصیبتهای غمانگیز بر برخی از فرزندان امت فراگیر شد و آنان را متزلزل ساخت و زمین را در زیر پای شان به جنبش درآورد و بازوی شان را سست نمود. علاوه بر آن، استعمارگران جنگ فکری و ثقافتی علیه مسلمانان به پیش میبردند؛ جنگ تشکیکی که مسلمانان را در ادله شرعی به شک انداختند و آنان را از بسیاری از احکام الله سبحانه وتعالی منحرف ساختند! برخی از مفاهیم اسلامی را ملوث و آلوده ساختند، افکار کفری فرسوده را ترویج دادند، کسانی را که خواهان تطبیق اسلام بودند در داخل دولت و جامعه در تنگنا قرار دادند، آنان را تحت نظارت گرفتند و جان، مال و خانواده شان را مورد آزار و اذیت قرار دادند! این جنگ اراده و تصمیم راسخ بعضیها را سست نمود، از میان آنان کسانی متغیر شدند و ذوب مفکوره غرب شدند، کسانی هم سلامتی و تمایل به دنیا را ترجیح دادند و سکوت و خاموشی بر آنان چیره گشت؛ کسانی دیگری هم به یأس و ناامیدی مبتلا گشتند و فتح مبین و نصر قریب وعده داده شده به امت را بعید و دور شمردند! تعدادی از فرزندان امت با بزرگواری و مردانگی باقی ماندند که تاکنون به تنهایی مبارزه میکنند و از حق دفاع میکنند! ثبات و استقامت شان به کوهی بلند میماند و حوادث نمیتواند ثبات شان را ضعیف نماید! فتنهها توان تغییرشان را ندارد و زد وخوردها و فشارها اراده شان را از بین برده نمیتواند و این سخن رسول الله صلی الله علیه وسلم در باره شان صدق میکند:
«لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي ظَاهِرِينَ عَلَى الْحَقِّ لَا يَضُرُّهُمْ مَنْ خَذَلَهُمْ حَتَّى يَأْتِيَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ كَذَلِكَ...» (متفق علیه)
ترجمه: همیشه و بطور مداوم در میان امتم، گروهی هستند که پشتیبان و حامی حق بوده و آنانیکه آنان را رها نموده اند و به شکست مواجه ساخته اند؛ نمیتوانند به آنها ضرری برسانند و آنها به همین منوال وجود خواهند داشت تا آنگاه که فرمان الله فرا رسد (تا روز قیامت).
آری، بعد از آنکه امت راعی و رهبرش، نیرو و دولتاش را از دست داد و بعد از آنکه بیخلیفه، بیرهبر و بیامام گردید؛ مشکلات و خرابیها عام و فراگیر شد! چه راست گفتند رسول الله صلی الله علیه وسلم:
«اِمَام جُنة یُقاتَل مِن وَرائِهِ وَ یُتَّقَی بِه»
ترجمه: امام سپری است که شما از عقب آن میجنگید و به او پناه میبرید.
حکام امروزی مسلمانان هیچکدام شان، امام، رهبر و غمخوار امت نبوده و جز مصیبت و مایه بدبختی چیزی بیش نیستند! رسول الله صلی الله علیه وسلم راست گفتند:
«انها ستأتی علی الناس سنون خداعة؛ یصدق فیها الکاذب و یکذب فیها الصادق، و یؤتمن فیها الخائن و یخون فیها الأمین، و ینطق فیها الروبیضة. قیل: و ما الروبیضة؟ قال: السفیه یتکلم فی أمر العامة...» الإمام أحمد مسنده.
ترجمه: سالهایی (که در آنها خدعه میشود) خواهد آمد، کاذب تصدیق و صادق تکذیب میشود، خائن امانتدار و امین خائن قلمداد میگردد. و رُوَیبِضات سخنگو میشوند. گفته شد: روبیضات چی کسانی هستند؟ فرمودند: سفیهان و بیخردانیکه در امور عامه مردم صاحب نظر میگردند.
آری، امت اسلامی ارتشها را رهبری میکرد و پرچمها را به اهتزاز در میآورد، دژها را پاره پاره میکرد، فابریکه مردسازی بود، قهرمانان نیرومند را به لرزه در میآورد، در بین اکناف و اطراف جهان خیر و نیکی را پخش میکرد، ضعیفان از وی یاری میجستند و وی آنان را یاری میرساند و پناهجویندگان از وی پناه میخواستند و وی پناه شان میداد! بلی، امت اسلامی.
روایت شده است که وقتی عمر بن خطاب رضی الله عنه به شام تشریف آورد و با وی لشکریان همراه بودند و جز ازاری، موزه و عمامهای بیش به همراه نداشت، در حالیکه سر شترش را گرفته بود و در آب فرو میبرد، برایش گفتند: ای امیرالمؤمنین! ارتشها و بزرگان شام به خدمت و تو در این وضعیت! عمر رضی الله عنه فرمود: ما قومی هستیم که الله سبحانه وتعالی ما را به وسیله اسلام عزت داده است و هرگز عزت را در غیرش نمیجوییم... (المستدرک و غیره)
حتماً و قطعاً ما به این واقعیت بزرگ در این نزدیکیها به خواست الله سبحانه وتعالی برگشت خواهیم نمود! به وعده وی سبحانه وتعالی و به بشارت رسولش شادمان هستیم؛ لذا باید در این راستا با تمام نیرو فعالیت کنیم، ناامیدی و سرگردانیها را معالجه کنیم، از بشارتها آگاهی حاصل کنیم و بر إبتلاءها صبر و استقامت کنیم! شکی نیست که نصرت در وقت معین خود که الله سبحانه وتعالی آن را میداند، آمدنیست و مکلفیت ما فقط فعالیت نمودن برای اقامه حاکمیت اسلام در روی زمین میباشد! فرض کن که هر یک از ما موعود آن را میداند، آیا وی مکلفیتها و خواستههای اسلام را عملی کرده است یا بسوی دنیا میل کرده و مناصب وی را شیفتهی خود نموده و حوادث وی را سخت جنبانده که در نهایت از فعالیت برای نصرت اسلام و از حمل دعوت برای إقامه خلافت راشده بر منهج نبوت دست کشیده است؟!
ادامه دارد...
برگرفته از شماره 416 جریده الرایه
نویسنده: استاد محمدجامع (أبو أیمن)
مترجم: محمد مزمل