دوشنبه, ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۵م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
خلافت؛ تنها طریقه شرعی و راه ریشه‌کن نمودن نفوذ کفار استعمارگر از سرزمین‌های ما
بسم الله الرحمن الرحيم

خلافت؛ تنها طریقه شرعی و راه ریشه‌کن نمودن نفوذ کفار استعمارگر از سرزمین‌های ما

(ترجمه)

چگونه مسلمانان برای رفع نزاع‌ها و مشکلات شان به دشمن متوسل می‌شوند؛ درحالی‌که این وحی عظیم (قرآن) در میان شان است؟! اسلام برای رفع نزاع‌ها، درگیری‌های و معالجه مشکلات توانمند بوده و از برجسته‌ترین خوبی‌هایش اینست که این معالجات در روی همین زمین یافت می‌شود که عبارتند از:

اول: دیدگاه اسلام نسبت به کفار مبنی بر این‌که آنان دشمن این امت هستند، الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿اِنَّ الکَافِرِینَ کَانُوا لَکُم عَدُّوًا مُّبِینًا[نساء: 101] 

ترجمه: دشمنی کفار نسبت به شما کاملاً آشکار است.

بدیهی است که دشمن برایت هیچ خیری را نخواسته؛ بلکه برای نابودیت با استفاده از ابزار گوناگون سعی و تلاش می‌کند.

دوم: الله سبحانه وتعالی مؤمنان را دستور داده که از وی باید اطاعت نموده و مشکلات و درگیری‌های شان را برای معالجه تنها نزد وی و رسولش پیشکش کنند، نه نزد غیرشان. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً[نساء: 59]

ترجمه: ‏اي كساني‌كه ايمان آورده‌ايد! از الله(با پيروي از قرآن) و از پيامبر(خدا محمّد مصطفي با تمسّك به سنّت او) اطاعت كنيد و از كارداران و فرماندهان مسلمان خود فرمانبرداري نمائيد(مادام كه دادگر و حقّگرا بوده و مجري احكام شريعت اسلام باشند) و اگر در چيزي اختلاف داشتيد(و در امري از امور كشمكش پيدا كرديد) آن را به الله(با عرضه به قرآن) و پيامبر او(با رجوع به سنّت نبوي) برگردانيد(تا در پرتو قرآن و سنّت، حكم آن را بدانيد؛ چرا كه الله قرآن را نازل و پيامبر آن را بيان و روشن داشته است. بايد چنين عمل كنيد) اگر به الله و روز رستاخيز ايمان داريد. اين كار(يعني رجوع به قرآن و سنّت) براي شما بهتر و خوش فرجام‌تر است.‏

ای مسلمانان! شما شاهد هستید که چه حوادث و اتفاقاتی در سرزمین‌های مان از جمله در معراج‌گاه رسول الله بوقوع می‌پیوندد و حوادثی‌که در عراق، افغانستان، یمن و لیبیا رخ می‌دهد، از دیدتان پنهان نیست. از جنگ خانه‌مانسوز که در سودان جریان دارد، نیز مطلع هستید؛ جنگی که منبع شر و فساد، یعنی امریکا برای حفظ منافع خود شعله‌ور ساخته که در طی در آن، بسیاری از مردم سودان به بدترین اشکال جان خود را از دست داده و از خانه‌های شان آواره شدند، به آبرو و عزت شان بی‌حرمتی شده و اموال شان سلب و خانه‌های شان متلاشی گشته است. این همه بلاها و مصائب به دستان فرزندان خودشان تحمیل گشته است. آیا غیر از اینست که آن‌ها با جهان به بهانه جستجوی راه‌حل نیرنگ بازی می‌کنند! گاهی در جده تحت نظارت امریکا، گاهی در ایتوپی تحت نظارت انگلیس و سپس در مصر به دستور امریکا و مجدداً در جده، کنفرانس‌ها و تحلیل‌ها ارائه می‌نمایند؛ اما با وجود این همه هنوز ندانسته اند که آن‌ها از یک سایه به سایه تاریک‌تری منتقل می‌شوند. زبان حال شان گویای اینست که آن‌ها به راه‌حل و نجات امید داشته، اما راه آن را نمی‌پیمایند، بسان امید داشتن به حرکت کشتی در خشکه. آن‌ها از راه نجات فاصله گرفته و با دین شان به مخالفت پرداخته اند و بر مصداق این قول الله سبحانه وتعالی نفاق دامن‌گیر شان شده است:

﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلاَلاً بَعِيداً [نساء:60] ‏

ترجمه: ‏( اي پيامبر!) آيا تعجّب نمي‌كني از كساني كه مي‌گويند كه آنان بدانچه بر تو نازل شده و بدانچه پيش از تو نازل شده ايمان دارند(ولي با وجود تصديق كتاب‌هاي آسماني، به هنگام اختلاف) مي‌خواهند داوري را به پيش طاغوت ببرند(و حكم او را به جاي حكم الله بپذيرند؟!) و حال آن كه بديشان فرمان داده شده است كه (به الله ايمان داشته و) به طاغوت ايمان نداشته باشند. شیطان مي‌خواهد كه ايشان را بسي گمراه(و از راه حق و حقيقت بدر) كند.

هرکس که در غیر اسلام راه‌حل می‌جوید، بدون شک که گمراه شده، از راه راست منحرف گشته و جویای حکم جاهلیت است:

﴿أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ حُكْماً لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ [مائده: 50]

ترجمه : ‏آيا (آن فاسقان از پذيرش حكم تو بر طبق آنچه الله ل نازل كرده است، سرپيچي مي‌كنند و) جوياي حكم جاهليّت(ناشي از هوي و هوس) هستند؟ آيا چه كسي براي افراد معتقد بهتر از الله حكم مي‌كند؟‏

سوم: اسلام میان امور و مسائل یکبارگی به صراحت حکم کرده که اگر مسئله‌ای حق باشد، ثابتش می‌گرداند و اگر باطل باشد نابودش می‌کند و چیز دیگری غیر از حق و باطل در میان نمی‌نماند. در هر صورتی باید از حق پیروی شود، خواه مخالف هوای نفس باشد و خواه سبب خشمگینی مردم. بنابر این، در اسلام برعکس عقیده کپیتالیزم چیزی به نام حل وسط وجود ندارد که همگی راضی شوند. مسلمانان باید بدنبال رضایت پروردگارشان باشند، چنان‌که رسول الله در این باره فرموده اند:

«مَنِ التَمَسَ رِضَا الله بِسَخَطِ النَّاسِ، رَضِیَ الله عَنهُ، وَ أرضَی النَّاسَ عَنهُ، وَ مَن التَمَسَ رِضَا النَّاسِ بِسَخَطِ الله، سَخَطَ اللهُ عَلَیهِ، وَ أسخَطَ عَلَیهِ النَّاس»

ترجمه: هرکس بدنبال رضایت الله در عوض خشمگینی مردم باشد؛ الله از وی راضی شده و مردم را نیز از وی خشنود می‌گرداند و هر کسی‌که در عوض رضایت الله بدنبال رضایت مردم باشد و الله را خشمگین کند، الله بر وی خشم کرده و مردم را از وی ناراض می‌گرداند.

لذا، اسلام به مثل این راه‌حل‌های معیوب که غرب استعماگر کافر را از خود راضی می‌سازد، قناعت نکرده و راضی نمی‌شود.

چهارم: اسلام حاکمیت و سلطۀ کفار بر مسلمانان و هم‌چنان پناه بردن به آن‌ها برای همکاری در معالجه مشکلات را حرام گردانیده است. الله سبحانه وتعالی امرگونه به صیغه خبر چنین گفته است:

﴿وَ لَن یَجعَلَ اللَّهُ لِلْكَٰفِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا﴾ [النساء: 141]

ترجمه: و (مادام که مؤمنان دارای ایمان راستین و کردار شایسته و بایسته باشند) هرگز الله کافران را بر مؤمنان چیره نخواهد ساخت.

و هم‌چنین این قول وی:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَتُرِيدُونَ أَن تَجْعَلُواْ لِلّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَاناً مُّبِيناً[نساء: 144]

ترجمه : ‏‏اي كساني‌كه ايمان آورده‌ايد، كافران را به جاي مؤمنان به دوستي نگيريد؛ مگر مي‌خواهيد حجّت و برهان آشكاري عليه خود به دست الله دهيد(بر اين كه شما هم جزو منافقانيد؟) .‏

صحابه بزرگوار این مسئله را خود فهمیده بودند، مخصوصاً بعد از آن‌که متوجه تفرقه‌اندازی میان مسلمانان از سوی دشمنان الله (یهود) شدند که عملکرد شاس ابن قیس یکی از این نمونه‌هاست. وی روزی از روزها بر یکی از مجالس انصار گذشت و دید که آنان یکدیگر را دوست داشته و مسرور هستند و الفت و محبت آن‌ها را کنارهم جمع کرده است. دل وی با دیدن این ثمره وحدت شان از خشم و حسادت شعله‌ور گردید و یکی از جوانان یهود را تحریک کرد تا در میان شان داخل شود و برایش دستور داد که اشعار جنگ بعاث را بسراید. جنگ بعاث؛ آخرین جنگی بود که میان أوس و خزرج قبل از اسلام رخ و کشتار بزرگی میان شان واقع شده بود. این جوان یهودی عملاً در میان شان رفت و شروع به سراییدن اشعار این روز جاهلیت کرد، کینه‌ها و عداوت‌ها را بر انگیخت و مصیبت‌ها را یادآور شد و دو جوان از أوس و خزرج برخواسته و به گفتگوی و فخرفروشی پرداخته و به زدن یکدیگر شروع کردند و هر قبیله از جوان خود حمایت کرد و یکدیگر را به تازیانه‌ها و کفش‌ها زدند؛ سپس دست به سلاح بردند تا در بیرون از مدینه بجنگند، همه این‌ها در ظرف چند دقیقه رخ داد. رسول الله با جمعی از مهاجرین به نزد ایشان آمدند و در میان شان مانع شده و به آرام کردن شان پرداخته و رسالت اسلام، برادری و و حدت مسلمانان را برای شان یادآور شده و برای شان گفتند: شما را چه شده است که مثل زمان جاهلیت به دعوا پرداخته‌اید، این بسیار کار زشتی است؛ سپس هردو گروه به خود برگشته و باهم صلح کرده و یکدیگر را به آغوش گرفتند و به سبب این دعوای شان به گریه پرداختند.

مثال شاس بن قیس یک مثال همیشگی و دائم الحضور در زندگی مسلمانان بوده، تقریباً هیچ عصری از آن خالی نیست و این مثال یکی از لوازم فیصله میان حق و باطل بوده و نمونه تحریک‌آمیز بر جنگ، تفرقه‌اندازی بین صفوف و کشت اختلاف و دشمنی میان صفوف بوده و در طول تاریخ به اشکال گوناگونی تبارز می‌کند.

پنجم: مسلمانان از زمان سقوط خلافت شان تاکنون در زندگی شان طعم آرامش را نچشیده اند. بلی، از همان زمانی‌که در خلافت و امامت شان کوتاهی کردند؛ همان خلافت و امامتی که احکام اسلام را بالای شان تطبیق و آنان را رهبری می‌کرد تا این دین شان را بسوی کافه‌ی مردم حمل و آن‌ها را از تاریکی‌ها بسوی روشنائی بیرون آورند. هرکس راه‌حل موفقی را می‌خواهد، برایش می‌گوییم که طبق گفته رسول الله صلاح این می‌باشد: عرباض ابن ساریه گوید: رسول الله روزی از روزها برای ما نماز صبح را امامت دادند و سپس بسوی مان رو کرده و یک نصیحت بلیغ و شیوا نمودند که اشک از چشمان سرازیر و دل‌ها هراسان گردید. یکی از میان جمع گفت: گویا این، نصیحت خداحافظی است؛ پس سفارش مان کن! رسول الله فرمودند:

«أوصِیکُم بِتَقوَی اللَّهِ، وَ السَّمعِ وَ الطَّاعَةِ، وَ إن کَانَ عَبدًا حَبَشِیًّا، فَإنَّهُ مَن یَّعشُ مِنکُم بَعدِی فَسَیَرَی اِختِلَافًا کَثِیرًا، فَعَلَیکُم بِسُنَّتِی وَ سُنَّةِ الخُلَفَاءِ المَهدِیِّینَ الرَّاشِدِینَ، تَمَسَّکُوا بِهَا وَ عَضُّوا عَلَیهَا بِالنَّوَاجِذ، وَ إیَّاکُم وَ مُحدَثَاتِ الأمُور، فَإنَّ کُلُّ مُحدَثَةٍ بِدعَة وَ کُل بِدعَة ضَلَالَة» (راه أبو داود)

ترجمه: شما را به تقوای الهی، شنیدن و اطاعت کردن از أولی‌الامر تان سفارش می‌کنم، هرچند که یک غلام حبشی سیاه‌پوست باشد. هرکس از شما بعد از من زنده بماند و عمرش تداوم یابد؛ به زودی اختلافات زیادی را می‌بیند، پس بر شما لازم است که به سنت من و سنت خلفاء هدایت شده و هدایت‌گر تمسک ورزیده و با دندان‌های نواجذ خود آن‌ها را حفاظت نمائید و از امور جدید در دین پرهیز کنید، زیرا هر چیز جدیدی در دین بدعت بوده و هر بدعتی گمراهی است.

یقیناً که نبوت راست گفت و اوضاع بسیار تغییر و اختلافات زیادی نمودار گشت؛ پس آیا ما آماده هستیم که خلافت راشده را با دندان‌های نواجذ خود بگیریم؟!

بنابر این، سنت رسول الله بسان آفتاب در میان آسمان واضح بوده و إقامه خلافت بر منهج نبوت تنها راه‌حل و معالج این همه مشکلات است، که در آن مردم بر مردی از خود بر کتاب الله و سنت رسولش که اسلام را کاملاً تطبیق، آن را به همه جهانیان رسانده و دست این کفار استعمارگر را از سرزمین‌های مان کوتاه می‌کند بیعت می‌کنند. علاوه بر آن، با آن‌ها در سرزمین خود شان می‌جنگیم تا آنان نیز حاملان حق شوند و فلاح دین و آخرت بستگی به این دارد.

پس شما را برای این امر فراخوانده و این فرض را یادآور تان می‌شویم؛ پس با قدرت وارد میدان شده و به این کار بشتابید و برای الله سبحانه وتعالی از خود خیری نشان دهید.

نویسنده: استاد میسره یحیی – ولایه سودان(شهر قضارف)

مترجم: محمد مزمل

برگرفته از شماره 456 جریده الرایه

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه