دوشنبه, ۰۶ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۹م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

در شب تاریک ماه درخشان ناپدید خواهد شد!

  • نشر شده در سیاسی

امام الجوینی رحمه الله (419 هـ - 478 هـ)  با مطرح ساختن این فرضیه "که اگر روزی امت بدون خلافت شد" در کتاب خویش (غیاث الأمم فی التیاث الظلم) کتابی‌که در ارتباط به سیاست شرعی تألیف نمود و در تألیف آن از هم‌عصران خویش پیش‌دستی نمود؛ چنین می‌گوید: «شکی نیست که عقل منشأ فضایل است. اما اگر تقوا و پرهیزگاری ضمیمۀ آن نباشد، ابزاری برای فساد و مرکبی ستم‌گر و لجام گسیختۀ از مسیر رشاد خواهد شد.» و نیز افزوده گفت: «پرهیزگاری سرکردۀ اعمال خوب بوده و اساس سلوک شایسته است. کسی‌که از این مزیت برخوردار نیست، هر آن‌چه از بزرگی و کرم در آن است، تبدیل به وسایل و ابزاری برای پدید آمدن شر و مسیری برای جلب ضرر خواهد شد.»

الله سبحانه و تعالی امام حرمین را مورد رحمت خویش قرار دهد: امام با فرضیه قرار دادن این‎که روزی فرا خواهد رسید که زمان بدون مجتهدین بوده و حاکم نداشته باشد که برمبنای شریعت حکومت کند، برای امت و اهل علم موقف‌شان را در برابر این واقعیه دردناک روشن ساخته است. امام حرمین اهمیت تقوا در امام را مطرح می‌سازد؛ "امام واقعیت کسی را بیان می‌دارد که بر ما گماشته می‌شود؛ اما با آن‌که در آن بزرگی و کرم بسیار می‌باشد و از سلوک شایسته‌ای برخوردار است، نبود پرهیزگاری اعمالش را باطل ساخته و او را مورد مآخذه قرار می‌دهد". حال با کسی‌که فاقد عقل بوده و فقط  در مدار استعمار‌گران می‌چرخد، چه باید کرد؟! یا با نظام‌هایی‌که بر مبنای ارزش‌های کفری حکومت می‌کنند و همواره ناکام می‌باشند، هرگاهی‌که بحرانی پدید آید، الله سبحانه و تعالی اوضاع‌شان را در معرض انظار گذاشته و از گندکاری‌های‌شان پرده بر می‌دارد؟!

الله سبحانه و تعالی کووید19 را مقدر ساخت، تا بدین‌وسیله ناکارایی نظام دست‌ساختۀ بشر را برای امت روشن سازد، ناکارایی نظام‌هایی‌که بالای امت حاکم بوده و در تمام ابعاد اوضاع و شرایط را بر آن وخیم ساخته است. این به دلیلی می‌باشد که هیچ پناهگاهی از الله سبحانه و تعالی جز به خودش نخواهد بود. ویروس آمد تا که شرم‌گاه این نظام‌های حاکم را برهنه ساخته و محصول چند دهه از فساد سیاسی، اهمال در بخش‌های حیاتی؛ مانند: آموزش و صحت/بهداشت، گرو، بدهی‌های هنگفت، بدهی‌های سودی شرکت‌ها و مؤسسات استعماری و گذاشتن اقتصاد را درو کند. دولت‌ها در برابر این ویروس اعلان مبارزه نمودند؛ درحالی‌که برای جلوگیری از وحشی‌گری این ویروس هیچ راه حلی روی دست ندارند. با اطمینان همه می‌دانید که بیمارستان‌های عمومی و خصوصی با عصری‌که در آن زندگی می‌کنیم همگام نبوده و در شرایط عادی هم خدمات‌شان رضایت‌بخش نیست. به این ترتیب، نیاز نیست که شما چرایی ناتوانی نظام صحی/بهداشتی در اروپا و آمریکا را جست‌وجو کنید. شاید برجسته‌ترین نمونه سطح نظام‌های صحی/بهداشتی در سرزمین‌های اسلامی این باشد که حکام مضر و خانواده‌ها و حتی بسته‌گان بدی‌که در اطراف‌شان قرار دارند، در صورت بروز کدام مشکل صحی/بهداشتی در آن‌ها به غرب سفر کرده و از فرسودگی سیستم‌های صحی/بهداشتی در این سرزمین‌ها فرار می‌کنند. به دلیل حرص بیش از حدی‌که به زنده بودن خویش دارند، بدون هیچ شرمی به سرزمین‌های دیگر برای تداوی می‌روند؛ درحالی‌که مردم تحت حاکمیت‌شان هر روز با مرگ دست و پنجه نرم می‌کنند.

همین‌که ویروس از راه رسید، این نظام‌ها طبل‌های مبارزۀ دروغین را علیه آن به صدا در آوردند. مردم را ترس فراگرفت، در برخی از سرزمین‌های اسلامی، در شب‌های مملو از تاریکی و ترس، مردم بالای منازل و مکان‌های مرتفع رفته، ندای تکبیر و تهلیل را سرداده با بی‌چاره‌گی تمام از الله سبحانه و تعالی خواستار برطرف شدن این بلاء شدند. درحالی‌که حکام ترس و وحشت را پلان شده در میان مردم گسترش داده، اظهارات متناقضی را منتشر و واقعیت‌ها را پنهان می‌نمایند. اما همان‌گونه که روشن است مردم بر این امر شگفت‌زده نمی‌شوند؛ زیرا آن‌ها هیچ‌گاه از حکام تعهد صداقت نگرفته‌اند و هم‌چنان انتظار ندارند که این حکام روزی بر پیام این حدیث رسول الله صلی الله علیه و سلم اندک مکثی داشته باشند.

«مَا مِنْ عَبْدٍ يَسْتَرْعِيهِ اللَّهُ رَعِيَّةً يَمُوتُ يَوْمَ يَمُوتُ وَهُوَ غَاشٌّ لِرَعِيتِهِ إِلاَّ حَرمَ اللَّهُ عَلَيْه الجَنَّةَ»

ترجمه: هیچ‌کسی نیست که الله او را بر رعیتی می‌گمارد؛ اما وی روزی که باید بمیرد؛ درحالی می‌میرد که نسبت به رعیت خویش مرتکب غش (خیانت، فریب، برخلاف باطن سخن گفتن، نامناسب را مناسب معرفی کردن) شده است؛ مگر این‌که الله جنت را بر وی حرام قرار داده است.

حکام سرزمین‌های اسلامی برای کنار زدن بُعد دینی، نهادینه ساختن سکولاریسم و ​به ​حاشیه راندن اسلام از زندگی مردم، فرصت را مناسب دانسته، پلان شده از هیچ تلاشی دریغ نورزیدند. شگفت‌آور این است که این حالت حاکم باشد؛ زیرا در اصل علم با اسلام هیچ‌گونه مغایرتی ندارد، بر خلاف دوران روشنگری در غرب، در عصر طلایی دولت اسلامی هیچ‌گونه انقلابی به وجود نیامد، تا خواستار جدای دین از دولت گشته و با هر آن‌چه ارتباطی به دین داشته باشد، دندان تضاد نشان دهد؛ بلکه تمام انقلابات برای محافظت و پاس‌داری از دین مبین اسلام بوده است، تا دعوت الهی برای تفکر و تأمل و بازسازی زمین در همه جا گسترش یابد. این حکام در این گیر و بندهای کرونا حتی حاضر نشدند که در بیانیه‌های طنین‌انداز و کنفرانس‌های مطبوعاتی پی‌درپی خود، نام از این دین مبین ببرند، حتی از باب درنظرداشتن احساسات مسلمانان و یا از باب «ألابذکرالله تطمئنّ القلوب...قلب‌ها به یاد الله آرام می‌یابند...»؛ بلکه در عوض مساجد را بسته و به حاشیه راندن دین ادامه دادند. در زمانی‌که مسلمانان بیش از هر زمان دیگر به نماز و عبادت نیاز داشتند؛ مخصوصاً این‌که در آستانۀ ماه رمضان و روزها و شب‌های مبارک آن قرار داشتند. شکی نیست که بستن مساجد در یک چارچوب سیاست عمومی و مشترک حکام سرزمین‌های اسلامی به وجود آمد که مبنای آن دور ساختن مسلمانان از ارتباط دادن واقعیت‌شان به اسلام و حل مشکلات‌شان از این طریق بود. هدف این بود که از قرار گرفتن بحران در یک چارچوب شرعی اسلامی جلوگیری شود- خیانتی‌که نسبت به قضیۀ فلسطین انجام دادند.

حکام سرزمین‌های اسلامی در بحران کرونا هیچ یادی از اسلام ننمودند، حتی از باب بیان حقیقت و ذکر نقش اسلام و مسلمانان در تدوین سیاست‌های صحی/بهداشتی بازدارندۀ شیوع بیماری‌های همه‌گیر. درحالی‌که مسلمانان اولین کسانی بودند که به اقدامات قرنطینه صحی/بهداشتی مأمور شده و در چارچوب این حدیث رسول الله صلی الله علیه و سلم عمل نمودند.

«إِذَاسَمِعْتُمْ بِالطاعُونِ بِأَرْضٍ فَلَا تَدْخُلُوهَا وَإِذَا وَقَع بِأَرْضٍ وَأَنْ تُمْ بِهَا فَلا تَخْرُجُو ا مِنْهَا «

ترجمه: اگر شنیدید که در سرزمینی طاعون شیوع پیدا کرده است وارد آن نشوید و اگر در سرزمینی بودید و در آن طاعون شیوع پیدا کرد از آن بیرون نشوید.

آن‌چه در مورد کرونا می‌دانیم این است که قرنطینۀ مبتلایان به این ویروس و قرنطینۀ منطقۀ شیوع آن یک واقعیت علمی است که مورد توافق عموم قرار دارد. بله، حکام به دلیل این ترس که مبادا مسلمانان موضوع کرونا را در چارچوب حکم شرعی قرار دهند و برای ‌ جلوگیری و کنترل هویت در حال اعتزاز اسلامی در قلب‌های مسلمانان، در ارتباط به این فرمان نبوی بزرگ، هیچ‌گونه اقدامی نداشتند. آن‌ها نقش بزرگ اسلام رانادیده گرفتند؛ حتی پس از این‌که دستورالعمل‌های رسول الله صلی الله علیه و سلم، ورد زبان تمام جهانیان شد. پس از این‌که نیویورک تایمز مقاله‌ای را منتشر کرد که به روشن ساختن تعالیم المصطفی می پرداخت و این‌که او "اولین کسی" بود که به قرنطینه دستور داده، نظافت/بهداشت شخصی را در شرایط بیماری‌های همه‌گیر تشویق می‌نمود.

مسلمانان در این زمینه در دوران طلایی خود سبقت نمودند، دانش‌مندان اسلامی؛ به ویژه دانش‌مندان اندلسی، در مورد بیماری‌های همه‌گیر کتاب‌های زیادی را تألیف نمودند و برای کنار آمدن به این بیماری‌ها سفارشاتی داشتند که مبتنی بر دلایل شرعی، با برخی از اختلافات فقی در برخی از جزئیات، واقعیت این بیماری‌ها را بیان داشتند. تا جایی‌که حتی غرب برخی از این تألیفات را از مسلمانان گرفته و به گونۀ غیرقابل انکاری بر کتاب‌خانه‌های علمی‌شان سایه افکنده است. مسلمانان اخبار بیماری‌های همه‌گیر را که بر آنان گذشته بود ثبت می‌نمودند؛ مورخ ابن تغری بردی در (النجوم الزاهره) از مورخ ابی الحسن المدائنی نقل می‌کند که وی 15 مورد از طاعون را تا سال 131هـ، بر شمرده است که از معروف‌ترین آن‌ها طاعون عمواس بود، که طبری در کتاب خود "تاریخ الطبری" در مورد آن چنین می‌گوید: «این بیماری برای مردم بسیار نابودکننده بود؛ چنان‌چه به سبب آن 25 هزار نفر فوت کرد، که از آن جمله صحابی ابو عبیده بن الجرّاح، شرحبیل بن حسنه، یزید بن أبی سفیان و معاذ بن جبل رضوان الله علیهم اجمعین بودند.

دانش‌مندان اسلامی در خصوص این حدیث رسول الله صلی الله علیه و سلم، بیان داشتند که مسلمان در طاعون عمواس مورخ: (18 ق / 639 م پس از فتح بیت‌المقدس) در چهارچوب این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسم حرکت نمودند.

«إِذَاسَمِعْتُمْ بِهِ بِأَرْضٍ فَلَا تَقْدَمُوا عَلَيْهِ وَإِذَا وَقَع بِأَرْضٍ وَأَنْ تُمْ بِهَا فَلا تَخْرُجُوا فِرَارًا مِنْهُ «

ترجمه: اگر شنیدید که در سرزمینی این بیماری شیوع پیدا کرده است وارد آن نشوید و اگر در سرزمینی بودید و در آن طاعون شیوع پیدا کرد برای فرار، از آن سرزمین بیرون نشوید.

ابن کثیر در "البدایه و النهایه" چنین می‌گوید: «هنگامی‌که قضیه این بیماری بالا گرفت موضوع به عمر بن خطاب رسید، عمر رضی الله تعال عنه به ابوعبیده این نامه را نوشت تا ابوعبیده از آن‌جا بیرون شود: «سلام برتو؛ اما بعد من به تو نیازی دارم قصد دارم آن را حضوری در میان بگذارم، تصمیم من بر تو این است همین‌که چشمت به این نامه افتاد آن را از دستت نگذاشته به سوی من حرکت نمائی» ابن کثیر می‌گوید: ابوعبیده متوجه شد که عمر رضی الله تعالی عنه می‌خواهد او را از بیماری نجات دهد، گفت: «الله امیرالمؤمنین را بیامرزد!» سپس به عمر رضی الله عنه این نامه را نوشت: «ای امیرالمومنین من نیازت را نسبت به خود شناختم، من در اردوی مسلمانان می‌باشم و در جدا شدن از آن‌ها کدام میلی در خودم نمی‌یابم،  تا این‌که الله سبحانه و تعالی در مورد من و آن‌ها حکم و قضایش را صادر کند، نمی‌خواهم آن‌ها را ترک کنم، بنابراین من را از این تصمیم‌ات معاف داشته و هم‌چنان من را در اردویم نگهدار.»

"چه قدر الله سبحانه و تعالی برای آن مردان خوبی ارزانی داشته است، ما را ببین که در مقایسه به آنان در کدام جای از قافله قرار داریم، هر یکی از آنان به سان نگرانی یک مادر مهربان به تازه متولدش، نسبت به کسانی‌که الله تحت سرپرستی‌شان قرار داده بود، نگران بوده‌اند!"

این بزرگ‌ترین درس برای یک رهبری می‌باشد – به مقتضای دوراندیشی و بصیرت- بله، در چارچوب حکمرانی شرعی و درک این‌‌که تمام امور تحت مراقبت الله سبحانه و تعالی قرار دارد، تمام آنان خویشتن را پای‌بند مفهوم رعیت‌داری و تنها بندگی برای الله سبحانه و تعالی می‌یافتند. همه می‌دانستند که تنها علت مرگ پایان یافتن عُمر است و بس؛ لیکن انسان باید تمام توان خویش را به کار برد تا به نوبۀ خود او نیز از زندگی که الله سبحانه و تعالی آن را کریم داشته است، محافظت کرده باشد، آن‌ها علی‌رغم صلابت و استحکام ایمان‌شان به الله سبحانه و تعالی و به قدرش، اسباب را نیز به کار می‌گرفتند؛ همین بود که خلیفۀ مسلمانان فاروق رضی الله عنه از ابوعبیده خواست تا مردم را از زمین نمناک (که در آن باتلاق‌ها و آب‌خیز‌های زیادی بود) به سمت زمین پاک و مرتفع (دور از کشت‌زارها، کثافات اطراف شهر، آب‌خیزهای دریا و دور از فساد هوا) کوچ دهد؛ چنان‌چه ابوعبیده این کار را انجام داد. بله، تلاش خلیفۀ مسلمانان برای این‌بود که وی به عنوان یک عهده‌دار امور از پرسش الله سبحانه و تعالی در قسمت مهار این بیماری و کاهش آن ترس داشت. برای همین بود که مردم را ترغیب می‌نمود تا از منابع سرایت این بیماری دوری جویند؛ درحالی‌که این اقدامات در قرن‌های نخستین اسلام بود، قبل از فرورفتن مسلمانان در اعماق علم و سیراب شدن دانش. این اقدامات به همان اندازه که بر جدیت در کار، برهمّت والا و بر سرپرستی امور مردم مبتنی بود، اقداماتی مبتنی بر نتیجه‌گیری‌های علمی نبود. بله، در این‌گونه موارد است که انسان می‌تواند مفهوم صحیح سیاست را بسیار واضح و روشن درک نماید.

این درک صحیح از اسلام است، این‌که یک مسلمان همراه با ایمان به قضاء و قدر الله سبحانه و تعالی، از اسباب نیز کار گیرد. چیزی‌که مسلمانان را واداشته تا برای ساخت بیمارستان‌های ثابت و سیار و مجهزی‌که به مریض در جای‌که قرار دارد رسیدگی نماید، نهایت تلاش‌شان را انجام دهند. چیزی‌که مسلمانان را واداشت تا راه‌های تولید داروی‌های گوناگون را پیدا نمایند؛ چنان‌چه در نتیجه در این زمینه مهارت‌های زیادی را کسب نمود، به جست‌وجوی گیاهان دارویی و مهارت‌های درمانی، فرسنگ‌ها سفر می‌نمودند. همان‌گونه که خلفاء مسلمانان به همین دلیل، می‌کوشیدند تا در زمان بحران‌ها غذای کافی برای همه برسد، علماء مطالب مرتبط به این را به تفصیل بیان داشته و از بیان اهمیت مراقبت از فقرای مسلمان در زمان نیازمندی چیزی را کم نگذاشته‌اند. امام الجوینی در الغیاث چنین می‌فرماید: «می‌بایست که امام مراقبت از فقرا را از مهم‌ترین امور نزد خود قرار دهد؛ زیرا دنیا با تمام جهات‌اش ضرری را که در زمان سختی بر فقیری از فقرای مسلمانان می‌رساند، جبران کرده نمی‌تواند. اما حکام امروزی مردم عام را، در بین فقر و تنگدستی و در بین بیماری، مختار قرار می‌دهند. از جمله اعلامیۀ عمران خان نخست وزیر پاکستان مبنی بر این‌‌که این کشور با توجه به افزایش شیوع ویروس، محدودیت‌های قرنطینۀ صحی را بر می‌دارد؛ چنان‌چه به صراحت گفت: «تصمیم گرفته شده است؛ زیرا تعداد زیادی از فقراء و کارگران دیگر نمی‌توانند در صورت تعطیلی عمومی به زندگی ادامه دهند.» نظام‌های ناکام خود را در میان دو سنگ آسیاب می‌یابند، از یک طرف ادعا می‌کنند که با سیستم‌های صحی/بهداشتی، که یکی پس از دیگری به شکست مواجه می‌شوند، با کرونا مبارزه می‌کنند؛ اما از طرف دیگر اعلان می‌دارند که هیچ شانسی در مبارزه با ویروس فقر ندارند، ویروسی‌که محصولی از محصولات تطبیق سرمایه‌داری ناکارا، پشت کردن به نظام اقتصادی اسلام و از تلاش هدف‌مند در نبرد با اسلام و دعوت‌‌گرن شایستۀ آن، می‌باشد.

بله، آن‌ها از تاریخ امت و دورۀ طلایی‌که پشت سرگذاشته و در میراث علمی بشر نقش اساسی داشته است، بی‌خبراند. گویا چنین نیست که آنان بر گذشتۀ اصیل و باستانی امت، سرپوش می‌گذارند تا امت تحریک نشده و متوجه تضاد‌های حاضر مملو از تاریکی با گذشتۀ فراوان از روشنی‌ها نشوند. یا گویا چنین نیست که آنان می‌خواهند از  دلایل عدم موفقیت نظام‌ها در کنترل ملاریا در هزاره سوم، از عدم تأمین آب تمیز و بیمارستان‌هایی‌که بیماران در آن از انتقال بیماری‌های مسری به دلیل آلودگی، گسترش رسوبات پلیدی و نگهداری و پاس‌داری ضعیف نترسند و از تنگ‌دستی، نرخ‌های گران و کمبود ساده‌ترین نیازهای خانواده، انظار عموم را جهت دهند. دهه‌ها است که مردم را به دنبال قوت یومیه‌ای‌شان سرگردان دارند، دهه‌ها است که مردم با هیولای سه‌سر فقر، جهل و بیماری مبارزه می‌کنند. مارک لوکوک معاون منشی/ دبیرکل سازمان ملل در امور بشردوستانه گفت: «فقیرترین کشورها، شدیدترین عواقب ناشی از بیماری همه‌گیر را احساس خواهند کرد.» هشدار داد که «عدم تلاش برای بهبود این وضعیت باعث تشدید درگیری‌ها، گرسنگی و فقر می‌شود.» اشاره بر این داشت که «شبه قحطی در افق پدیدار خواهد شد و فاجعۀ محصول از گرسنگی سر به فلک خواهد زد.» تاجای‌که می‌دانیم بسیاری از سرزمین‌های اسلامی در همین وضعیت قرار دارند. علی‌رغم دارائی‌های امت و توان‌مندی‌های فرزندان آن، حکام مضر به فرموده‌های الله سبحانه  و تعالی و رسولش صلی الله علیه و سلم و برای ایجاد زیرساخت‌های صحی/بهداشتی، هیچ اهمیتی قایل نمی‌شوند.

پس از عصر طلایی و رهبری جهان در علم و در طب، مسلمانان صرفاً به نیروی مصرف‌کننده تبدیل شده‌اند که به دیگران نگاه کرده و از آنان انتظار دارد تا برایش واکسن ضد کووید19 را بدهند. علی‌رغم این‌که طب در اسلام از موارد وابسته به اسلام است که منافع عامه در گرو آن بوده و مردم از آن بی‌نیاز نیستند، سیستم‌های صحی/بهداشتی در سرزمین‌های اسلامی، در یک وضعیت ناگواری قرار دارند. اما این تعجب‌آور نیست؛ زیرا کسانی‌که اهمال کاری کرده و شریعت الله سبحانه و تعالی را تعطیل قرار داده‌اند، چه‌گونه می‌توانند از سیستم‌های صحی/بهداشتی کارا محافظت کنند؟!

امت به دنبال نظامی است که همگام با حرص بر بیداری و پیش‌رفت، شریعت الله سبحانه و تعالی را حاکم سازد. نظامی‌که به توسعۀ آموزش و تحقیقات علمی که باعث کاهش فرار مغز‌ها می‌شود، اهمیت می‌دهد. نظامی‌که در ایجاد آزمایشگاه‌ها و کارخانه‌ها همگام با پیش‌رفت‌های عصری، تمام تلاش خود را انجام داده و زمینه را برای بالا رفتن سطح نبوغ و ابتکارات جوانان امت فراهم می‌سازد. امت انتظار نظامی را دارد که با فساد سرمایه‌داری مبارزه کرده و بر علیه احتکار دواء رأی عام و بین‌المللی ایجاد و ملکیت فکری را رد می‌نماید؛ زیرا علم متعلق به تمام بشریت است. نظامی‌که  به گروگان‌گیری هیئت‌ها و سازمان‌های بین‌المللی و معالجه‌های ناقص آن‌ها پایان می‌دهد.

شکی نیست که هرچه مشکلات شدیدتر شود، به همان سطح  در بین رعیت دار سرکش در برابر آفریدگارش و در بین رعیت آگاهی‌که عظمت اوضاع را دیده متوجه شکست و ناکامی رعیت‌داران فاسد و عدم صلاحیت و اهلیت آنان در حکمرانی بالای‌شان، می‌شوند، درگیری‌ها بالا خواهد گرفت. امت آگاه می‌داند که الله سبحانه و تعالی امانت را برذمۀ آن گذاشته و آن را بر روی زمین خلیفه قرار داده است، نباید انسان بدون اندک تدبری خود را صرفاً یک پر کاهی در باد ببیند که به هر سوی رانده می‌شود، انسان باید در برابر حوادث از یک موقف مبدئی برخوردار باشد.

از الله سبحانه و تعالی می‌طلبیم که شرایط کنونی ما را تغییر دهد؛ زیرا او از ما نسبت به آن آگاه‌تر است. از الله سبحانه و تعالی می‌طلبیم که بهترین‌های ما را بر ما گماشته، دولت راشده را برای ما نصیب کند، بر ما امرای قرار دهد که ما آنان را دوست داشته  و آن‌ها ما را نیز دوست بدارند، ما را به ذکر الله سبحانه و تعالی وادارند و از الله سبحانه و تعالی در مورد ما بترسند، شعائر الله سبحانه و تعالی را بزرگ داشته و از اسلام پاسداری کنند. حق سبحانه و تعالی چنین می‌فرماید:

﴿الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ ۗ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ﴾

(الحج: 41)

ترجمه: همان کسانی‌که هرگاه در زمین به آن‌ها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌دهند و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند و پایان همه کارها از آن الله است!

شاید بزرگترین مزیت این بیماری همه‌گیری‌که دامن دنیا را گرفته است این باشد که ما در لحظه‌ای از تعمق و تفکر بسر می‌بریم که همه چیز متوقف، صداهای بلند پایین آمده  و تمام جلوه‌های فساد حاکم بر جهان برملا شده است و مشتاقانه در انتظار نصرت پیروزمندانه از جانب الله عالی مرتبه، قادر و توانا هستیم.

﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ * إِنَّ فِي هَٰذَا لَبَلَاغًا لِّقَوْمٍ عَابِدِينَ﴾

(الانبیاء: 105)

ترجمه: در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: «بندگان شایسته‌ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد!»

در این، ابلاغ روشنی است برای جمعیّت عبادت‌کنندگان!

نویسنده: هدی محمد (ام یحیی)

مترجم: علی مطمئن

ادامه مطلب...

حقانیت اسلام در برابر هر حادثه روشن‌تر می‌شود

خبر

مجله امریکایی نیوزویک: «پیامبر اسلام اولین کسی بود که با نژادپرستی و برده‌داری مبارزه نمود.» (منبع: شبکه الجزیره ۱۳/۶/۲۰۲۰ )

تبصره

آکادمی کاتولیک آمریکایی مقاله‌ای را در مجله "نیوزویک" منتشر نموده که در آن شگفتی‌اش از شخصیت و انسان دوستی محمد مصطفی (صلی الله علیه وسلم) را اظهار نموده است و هم‌چنان تعالیم او را در عرصه مقابله با بیماری‌های واگیردار یادآور گردیده است.

دکتر کریج کونسیدین نویسنده و محققی که در عرصه روابط بین ادیان تخصص دارد می‌گوید: پیامبر اسلام اولین کسی بود که در تاریخ بشریت با نژادپرستی و برده‌داری مبارزه نمود.

نویسنده کتاب "انسانیت محمد ... دیدگاه مسیحیت" می‌افزاید که: وی از شخصیت و سخنان پیامبر اکرم  صلی الله علیه و آله وسلم متاثر می‌باشد و غالباً در مقالاخود از احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم استناد می‌کند و در بسیاری از مواقع که او در معرض بحران قرار می‌گیرد و هیچ راه حلی پیدا نمی‌کند، بسیاری از متفکران غربی را می‌بیند که با شگفتی زیادی در می یابند که چنین راه‌حل‌هایی بیش از 14 قرن قبل در دین مبین اسلام وجود داشته است.

اما تا زمانی‌که قدرتی در قالب یک دولت وجود نداشته باشد تا اندیشه‌های اسلام را به سوی غرب حمل نماید و قدرت سیاسی و وزن بین المللی خود را به کار گیرد تا غرب را به کنار گذاشتن ناهنجاری های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مانند سیاست غارت ثروت مردم، سود و نژادپرستی وادار نماید، این امر تنها در چارچوب تحسین و قدردانی باقی خواهد ماند. تمام این موارد از این ناحیه است که دین مبین اسلام کاملاً آن‌ها را رد می‌کند. در آن هنگام است که  اندیشه و احکام اسلام نه تنها در ذهن برخی از متفکران بلکه در میان سیاستمداران غربی و تمام مردم نیز دارای قدرت و وزن خواهد گردید.

هر زمانی‌که مردم با آتش سودی‌که توسط بانک‌های غربی مدیریت می‌شود سوخته اند، معترضین در آن کشورها خواستار تصویب احکام اسلام  که ربا را حرام می‌سازد شده اند.

به همین اساس در غرب قدرت‌های داخلیی به وجود آمدند که خواستار تحکیم اسلام می‌باشند و سیاست خارجی دولت خلافت زمینه آن را فراهم می‌سازد.

ادامه مطلب...

فاصله در بین صف‌های نماز بدعتی است که حکام گناه آن را مرتکب می‌شوند!

  • نشر شده در فقهی

حمد و ستایش الله سبحانه و تعالی را و درود و سلام بر رسول الله صلی الله علیه وسلم، بر اولاد و اصحاب آن حضرت و کسی‌که او را پیروی می‌کند؛ اما بعد:

به پاسخ تمام کسانی‌که سوالاتی برایم ارسال کردند و سوال نمودند که حکم فاصله گرفتن از دیگر نمازگزاران در نمازهای جماعت و جمعه چیست؟ این سوال‌کنندگان می‌گویند که حکام در بعضی از سرزمین‌های اسلامی مساجد را بسته و هرگاه مساجد را باز می‌کنند، نمازگزاران را مجبور می‌سازند که در صف‌های‌شان دو متر فاصله بگیرند، این حکام استدلال می‌کنند که اشخاص مصاب به این مرض معذور گفته شده، مثلی‌که برای مریض جائز است که نماز را نشسته بخواند؛ یعنی بنا به ادعای این حکام فاصله بین نمازگزاران نیز به حالت مریضی قیاس شده و حتی اگر شخص مریض نبود و احتمال مریضی را داشت باز هم فاصله بگیرند؟ این اشخاص از من سوال کردند که آیا برای حکام جائز است تا نمازگزاران را به فاصلۀ این‌چنینی مجبور سازند؟ آیا این فاصله بین صف‌ها بدعتی است که حکام گناه‌اش را می‌کشند؟ سوال‌کنندگان بر دانستن جواب این سوالات‌شان اصرار دارند.

پاسخ بر سوالات این اشخاص را به توفیق الله سبحانه و تعالی چنین می‌دهم:

در گذشته در طی چندین پاسخ از حکم بدعت معلومات داده بودیم که اگر اشخاص سوال‌کننده آن پاسخ‌ به پرسش‌ها را عمیق در نظر بگیرند این جواب هم برای‌شان واضح می‌شود و برای‌شان معلوم می‌گردد که آیا فاصله به این صورت بدعت و گناه‌شان به گردن حکام است و یا خیر؟ که ‌پاسخ‌ این سوالات قرار ذیل است:

اول- به تاریخ 28 رجب 1434هـ.ق، در این‌خصوص پاسخ داده بودیم: (بدعت مخالفت امر شارع است که برای آن امر کیفیت مخصوصی آمده باشد؛ پس بدعت طوری‌که در لسان‌العرب آمده است: "مبتدع کسی است که امری را از امور شرعی به خلاف صورت و کیفیت اصلی‌اش انجام دهد." و هم‌چنان گفته می‌شود: ابدعت الشیء؛ یعنی این شی را بدون کدام مثال و نمونۀ اختراع نمودم و در اصطلاح هم بدعت به معنای آن است که شخصی عملی را بر خلاف عمل رسول الله صلی الله علیه وسلم انجام دهد؛ یعنی در کیفیتی‌که شریعت بیان کرده عمل خود را بر خلاف آن کیفیت انجام دهد و همین معنی و مدلول این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم است که فرموده است:

«وَمَنْ عَمِلَ عَمَلاً لَيْسَ عَلَيْهِ أَمْرُنَا فَهُوَ رَدٌّ»

ترجمه: کسی‌که عملی را بر خلاف امر ما انجام داد آن عمل مردود است. (لفظ از بخاری و تخریج از بخاری و مسلم است.)

هم‌چنان کسی‌که سه سجده در نماز خود انجام دهد مرتکب بدعتی شده؛ زیرا مخالف عمل رسول الله صلی الله علیه وسلم انجام داده است. هم‌چنان کسی‌که هشت سنگ‌ریزه در بدل هفت سنگ‌ریزه در جمرۀ منی بزند او هم بدعتی را انجام داده؛ چون این شخص با این عمل خود، عملی را مخالف عمل رسول الله صلی الله علیه وسلم انجام داده است. هم‌چنان کسی‌که بر لفظ اذان افزون و یا کم کند او هم بدعتی را مرتکب شده؛ زیرا اذان را بر خلاف شکلی‌که رسول الله صلی الله علیه و سلم تأئید کرده مرتکب شده است.

اما مخالفت امر شارع که کیفیتی ندارد آن مخالفت در باب احکام شرعی واقع شده در آن صورت شخص یا عمل حرامی مرتکب شده و یا عمل مکروهی و این در صورتی است که خطاب تکلیفی از سوی شریعت در خصوص آن حکم موجود بوده و یا شخص در آن صورت باطل و فاسدی را مرتکب شده این در صورتی است که خطابی وضع شده و شناخت هرکدام این موارد ارتباط به قرینه‌ای دارد که توأم به امر شرعی باشد.

مثلاً: مسلم از ام المومنین عائشه رضی الله عنها روایت نموده که عائشه رضی الله عنها نماز رسول الله صلی الله علیه وسلم را توصیف کرده، گفت:

«... وَكَانَ إِذَا رَفَعَ رَأْسَهُ مِنَ الرُّكُوعِ لَمْ يَسْجُدْ، حَتَّى يَسْتَوِيَ قَائِماً، وَكَانَ إِذَا رَفَعَ رَأْسَهُ مِنَ السَّجْدَةِ، لَمْ يَسْجُدْ حَتَّى يَسْتَوِيَ جَالِساً...»

ترجمه: رسول الله (صلی الله علیه وسلم) وقتی سرشان را از رکوع بلند می‌کرد سجده نمی‌کرد تا این‌که راست استاده شده و وقتی سر خود را از سجده بلند می‌کرد، سجده نمی‌کرد؛ مگر این‌که راست می‌نشست.

در این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم واضح ساخته که مسلمان بعد از بلند کردن سرش از رکوع باید راست استاده شده و وقتی از سجده سر خود را بلند کرد باید راست بنشیند، بعداً سجدۀ دوم را انجام دهد. کسی‌که این کیفیت را مخالفت کند بدعتی را مرتکب شده است و وقتی نمازگزار از رکوع بلند شد، قبل از استواء و راست استادن سجده کند، بدعتی را انجام داده؛ چون کیفیتی را که رسول الله صلی الله علیه وسلم بیان کرده مخالفت کرده است.

اما مسلم از عباده بن صامت روایت کرده است که او گفت: من از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم: 

«يَنْهَى عَنْ بَيْعِ الذَّهَبِ بِالذَّهَبِ، وَالْفِضَّةِ بِالْفِضَّةِ، وَالْبُرِّ بِالْبُرِّ، وَالشَّعِيرِ بِالشَّعِيرِ، وَالتَّمْرِ بِالتَّمْرِ، وَالْمِلْحِ بِالْمِلْحِ، إِلَّا سَوَاءً بِسَوَاءٍ، عَيْناً بِعَيْنٍ، فَمَنْ زَادَ، أَوِ ازْدَادَ، فَقَدْ أَرْبَى»

ترجمه: رسول الله (صلی الله علیه و سلم) از بیع طلا به طلا، نقره به نقره، گندم به گندم، جو به جو، خرما به خرما و نمک به نمک منع نموده؛ مگر این‌که وزن‌شان برابر و مساوی باشد، کسی‌که اضافه داد و یا اضافه گرفت؛ واقعاً که عمل سودی را مرتکب شده است.

اگر مسلمان این حدیث را مخالفت و طلا را در برابر طلا زیادتر از وزن‌اش گرفت گفته نمی‌شود که او بدعتی را انجام داده؛ بلکه گفته می‌شود که او حرامی؛ یعنی عمل سود را مرتکب شده است.

خلاصه: این‌که مخالفت از کیفیتی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم بیان نموده است بدعت بوده و مخالفت از مطلق امر رسول الله صلی الله علیه و سلم که کیفیت آن بیان نشده باشد، در باب احکام شرعی؛ یعنی در باب حرام، مکروه، باطل و فاسد واقع می‌شود.) ختم جوابیۀ 28 رجب 1434هـ.ق.

 هم‌چنان ما در جواب دیگری در 8 ذوالحجه 1436هـ.ق، بدعت را بیش‌تر واضح کرده بودیم و هم‌چنان قبل از آن پاسخ‌های دیگری صادر کرده بودیم که در این‌جا تنها به همین پاسخ فوق اکتفاء می‌کنیم.

دوم- بنا به مسائل فوق‌الذکر، دولت‌ها در صورتی‌که در سرزمین‌های اسلامی به دلیل ترس سرایت ویروس، نمازگزاران را به اندازۀ یک‌متر و یا دومتر به فاصله مجبور سازند، برابر است که این عمل‌شان در نماز جمعه باشد و یا نماز جماعت پنج وقت؛ مخصوصاً درصورتی‌که علائم دیده نشود، بدون شک در این صورت گناهی بزرگی را مرتکب شده‌اند؛ چون این فاصله بدعت است؛ زیرا این فاصله مخالفت واضحی در کیفیت و چگونگی صفوف و پیوستن صفوفی است که رسول الله صلی الله علیه وسلم انجام داده است که از جمله دلائل آن قرار ذیل‌اند:

بخاری در صحیحین خود از ابی سلیمان مالک بن حویرث روایت کره که گفته است: درحالی‌که ما جوانانی هم‌سن و هم‌سال بودیم، نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمده و بیست شبانه روز را در نزد آن ماندیم که رسول الله صلی الله علیه وسلم رفیق مهربانی بود:

«فَقَالَ ارْجِعُوا إِلَى أَهْلِيكُمْ فَعَلِّمُوهُمْ وَمُرُوهُمْ وَصَلُّوا كَمَا رَأَيْتُمُونِي أُصَلِّي وَإِذَا حَضَرَتِ الصَّلَاةُ فَلْيُؤَذِّنْ لَكُمْ أَحَدُكُمْ ثُمَّ لِيَؤُمَّكُمْ أَكْبَرُكُمْ»

ترجمه: رسول الله (صلی الله علیه و سلم) فرمودند: بازگردید در نزد خانواده‌های‌تان و آن‌ها را از چیزهای‌که آموختید تعلیم و امر کنید، نماز بخوانید، مانندی‌که من نماز خواندم، هرگاه وقت نماز فرا رسید یکی از شما اذان دهد؛ سپس بزرگ‌تر شما برای شما امامت دهد.

بخاری در صحیحین خود از انس بن مالک روایت کرده که گفته است: نماز بر پا شد و رسول الله صلی الله علیه و سلم روی خود را به طرف ما کرده گفت:

«أَقِيمُوا صُفُوفَكُمْ، وَتَرَاصُّوا، فَإِنِّي أَرَاكُمْ مِنْ وَرَاءِ ظَهْرِي»

ترجمه: صف‌های‌تان را راست نموده و با هم پیوست ایستاده شوید؛ چون من شما را از پشت سرم مى‌بينم.

مسلم در صحیح خود از نعمان ابن بشیر رضی الله عنه روایت کرده که گفت: رسول الله صلی الله علیه و سلم صف‌های ما را برابر می‌کرد؛ مثلی‌که یک چوب را راست کند تا مطمئن شدند که انگار به آن گره خوردیم؛ سپس رسول الله صلی الله علیه و سلم یک روزی به نماز بیرون شده نزدیک بود که تکبیر بگوید نا گهان دید که یک مرد صحرانشینی سینۀ آن از صف بیرون است، رسول الله صلی علیه و سلم فرمود:

«عِبَادَ اللهِ لَتُسَوُّنَّ صُفُوفَكُمْ، أَوْ لَيُخَالِفَنَّ اللهُ بَيْنَ وُجُوهِكُمْ»

ترجمه: ای بندگان الله (سبحانه و تعالی!) صف‌های‌تان را راست کنید؛ درصورتی‌که در بین صف‌های‌تان پراکندگی باشد، الله (سبحانه و تعالی) در بین شما اختلاف می‌آورد.

هم‌چنان مسلم در صحیح خود از جابر بن سمره روایت کرده که او گفت رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است:

«أَلَا تَصُفُّونَ كَمَا تَصُفُّ الْمَلَائِكَةُ عِنْدَ رَبِّهَا؟» فَقُلْنَا يَا رَسُولَ اللهِ، وَكَيْفَ تَصُفُّ الْمَلَائِكَةُ عِنْدَ رَبِّهَا؟ قَالَ: «يُتِمُّونَ الصُّفُوفَ الْأُوَلَ وَيَتَرَاصُّونَ فِي الصَّفِّ»

ترجمه: آیا مانندی‌که که ملائکه در نزد پرودگارشان صف می‌بندند، شما صف نمی‌بندید؟ ما گفتیم یا رسول الله! ملائکه چگونه در نزد پروردگارشان صف می‌بندند؟ رسول الله (صلی الله علیه وسلم) فرمود: صف‌های اول‌شان را تکمیل می‌کنند و در صف پیوست می‌شوند.

هم‌چنان حاکم تخریج نموده و این حدیث بر شرط مسلم صحیح است که از عبدالله بن عمرو روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«مَنْ وَصَلَ صَفّاً وَصَلَهُ اللَّهُ، وَمَنْ قَطَعَ صَفّاً قَطَعَهُ اللَّهُ»

ترجمه: کسی‌که صف را وصل کند، الله (سبحانه وتعالی) آن را وصل می‌کند و کسی‌که صف را قطع کند، الله (سبحانه و تعالی) آن را قطع می‌کند.

احمد از عبدالله بن عمر روایت کرده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم گفته است:

«أَقِيمُوا الصُّفُوفَ فَإِنَّمَا تَصُفُّونَ بِصُفُوفِ الْمَلَائِكَةِ وَحَاذُوا بَيْنَ الْمَنَاكِبِ وَسُدُّوا الْخَلَلَ وَلِينُوا فِي أَيْدِي إِخْوَانِكُمْ وَلَا تَذَرُوا فُرُجَاتٍ لِلشَّيْطَانِ وَمَنْ وَصَلَ صَفّاً وَصَلَهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى وَمَنْ قَطَعَ صَفّاً قَطَعَهُ اللَّهُ»

ترجمه: صف‌های‌تان را برابر کنید؛ زیرا شما مثل ملائکه صف می‌بندید، شانه‌های‌تان را با هم برابر کنید و خالی‌گاه‌های بین صف‌ها را پر کنید، در برابر برادران‌تان نرمی وعطوفت کنید، خالی‌گاه برای شیطان نگه ندارید، کسی‌که صفی را وصل کرد الله (تبارک و تعالی) آن را وصل می‌کند و کسی‌که صفی را قطع کرد الله (سبحانه و تعالی) آن را قطع می‌کند.

این احادیث توضیح کاملی است از جانب رسول الله صلی الله علیه وسلم برای کیفیت اداء نماز جماعت که صحابه رضی الله عنهم مقید بر همین کیفیت بودند. مالک در موطأ و بیهقی در سنن کبرا روایت نموده‌اند که عمر بن خطاب رضی الله عنه به برابری صف‌ها امر می‌کرد، وقتی از برابری صف‌ها به او خبر داده می‌شد، آن‌گاه تکبیر می‌گفت.

سوم- گفته نشود مرض ساری عذری است که فاصله را در صف‌های نماز جائز می‌گرداند؛ زیرا مرض ساری عذری است برای نرفتن به مسجد؛ نه این‌که شخص به مسجد برود؛ ولی از دیگر نمازگزاران یک‌متر و یا دومتر فاصله بگیرد؛ زیرا امراض ساری در زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم اتفاق افتاده؛ ولی از رسول الله صلی الله علیه وسلم کدام روایتی نیامده که شخصی که مصاب به مرض طاعون بوده به مسجد رفته؛ ولی از صحابه دو متر فاصله بگیرد؛ بلکه این شخص معذور پنداشته شده که در خانۀ خود نماز می‌خواند؛ پس منطقۀ که مرض در آن‌جا منتشر می‌شود، معالجۀ آن مرض توسط دولت به صورت جدی صورت گرفته و مریض‌ها در بین اشخاص صحت‌مند نباید خلط شوند، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«الطَّاعُونُ آيَةُ الرِّجْزِ ابْتَلَى اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ بِهِ نَاساً مِنْ عِبَادِهِ، فَإِذَا سَمِعْتُمْ بِهِ فَلَا تَدْخُلُوا عَلَيْهِ وَإِذَا وَقَعَ بِأَرْضٍ وَأَنْتُمْ بِهَا فَلَا تَفِرُّوا مِنْهُ»

ترجمه: طاعون نشان عذاب الله (سبحانه و تعالی) است که مردمی را از بندگان خود به آن مبتلا می‌سازد، وقتی شما از این مرض شنیدید، در آن شهر داخل نشوید و وقتی در یک شهر این مرض پیدا شد و شما در آن شهر بودید از آن شهر خارج نشوید. (این حدیث را مسلم در صحیح خود از اسامه بن زید روایت کرده است.)

یعنی شخصی‌که به مریضی ساری مبتلا است در بین اشخاص صحت‌مند نرفته و باید برای علاج و تداوی آن شخص تلاش‌های کافی صورت گیرد که اگر ارادۀ الله سبحانه و تعالی رفته بود شفایاب خواهد شد؛ اما اشخاص صحت‌مند باید به مسجد رفته و نماز جمعه و جماعت‌شان را بدون فاصله مانند حالت عادی اداء کنند.

چهارم- هم‌چنان گفته نشود که فاصله در نماز در وقت وباء، بر حکم رخصت نشستن در نماز قیاس می‌شود؛ اگر چنین قیاسی صورت گیرد، این قیاس قیاس شرعی نبوده؛ زیرا مریض نشسته نماز می‌خواند؛ چون از جانب الله سبحانه و تعالی به دلیل عذری‌که دارد رخصت است و اعذار از جملۀ اسباب بوده؛ نه از جملۀ علت‌ها؛ پس شریعت هر عذری را برای حکم معینی آورده که این عذر به دیگر احکام سرایت نمی‌کند؛ بلکه آن عذر خاصی پنداشته می‌شود که تنها برای همان حکم مشخص عذر می‌باشد؛ نه برای عموم احکام؛ پس سبب، وجۀ علت نبوده؛ بناءً بر آن چیزی دیگری قیاس کرده نمی‌شود؛ بلکه سبب مخصوص همان مورد خاص خودش بوده به غیرش سرایت نمی‌کند؛ اما به خلاف علت؛ چون علت مخصوص حکم مخصوصی نبوده؛ بلکه بر دیگر موارد نیز سرایت کرده و بر آن دیگر موارد نیز قیاس کرده می‌شود به همین دلیل است چیزی‌که در مورد عبادات واقع شده سبب است؛ نه علت، به همین سبب عبادات را توقیفی قرار داده که تعلیل و قیاس کرده نمی‌شود؛ زیرا سبب مخصوص همان موردی است که در همان مورد وارد شده است.

پنجم- رخصت حکمی از احکام شرعی است که یک مکلفیت را از انسان مرفوع ساخته، می‌توانیم بگوئیم رخصت خطاب شارع است که متعلق به افعال بندگان از جهت رفع حکم شرعی است؛ بناءً زمانی‌که رخصت موصوف به صفت خطاب شارع باشد لازم است که دلیل شرعی موجود باشد که بر آن دلالت کند؛ به گونۀ مثال: در مورد این‌که مریض نماز را نشسته می‌خواند، بخاری در صحیح خود از عمران بن حصین رضی الله عنه روایت کرده است که او گفت، من مرض بواسیر داشتم از رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد نمازم سوال کردم، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«صَلِّ قَائِماً فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِعْ فَقَاعِداً، فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِعْ فَعَلَى جَنْبٍ»

ترجمه: نماز را ایستاده بر پا دار؛ اگر نتوانستی، نشسته بخوان و اگر نمی‌توانستی بر پهلو بخوان.

پس این رخصت است که دلیل شرعی در مورد آن آمده و هرگاه دلیل شرعی در مورد خاص آمد و آن را به عنوان عذری برای حکم معینی شناخت، همان مورد عذر پنداشته می‌شود و اگر دلیلی برای آن نبود، اعتبار داده نمی‌شود و مطلقاً به عنوان عذری پنداشته نمی‌شود؛ بناءً نظر به این‌که کدام دلیلی وجود ندارد که مریض در نماز از نمازگزاران پهلویش یک متر و یا دو متر فاصله بگیرد؛ بناءً شرعاً به این مسأله ارزش و اعتبار داده نشده و این مورد به عنوان عذری صحیح نمی‌باشد؛ مخصوصاً درحالتی‌که هنوز مریضی مشخص نبوده؛ بلکه تنها احتمال مریض بودن موجود می‌باشد.

  ششم- خلاصۀ آن‌چه که گذشت این است:

1-       تغییر کیفیتی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم در نماز بیان کرده بدعت پنداشته می‌شود؛ بناءً حکم شرعی در این حالت این است که شخص صحت‌مند مانند حالت عادی‌اش به نماز رفته و در صف نمازگزاران به صورت پیوست و بدون خالی‌گاه ایستاده شود؛ اما مریض مبتلا به مرض ساری در مسجد به نماز نرفته تا مرض آن به دیگران سرایت نکند.

2-       وقتی دولت مساجد را بسته کرده و اشخاص سالم را از رفتن به مسجد و نمازهای جمعه و جماعت منع کند به دلیل تعطیل کردن جمعه و جماعت گنه‌کار است؛ پس باید طبق ارشادات رسول الله صلی الله علیه وسلم مساجد دائماً برای برپائی نمازها باز باشند.

3-       هم‌چنان وقتی دولت نمازگزاران را از اداء نماز مطابق کیفیت اداء نماز رسول الله صلی الله علیه وسلم منع کرد و مردم را به فاصله گرفتن یک‌متر و یا دو متر ملزم ‌ساخت؛ مخصوصاً درحالتی‌که علائم مرض در وجود شخص موجود نباشد، در این حالت هم گناه بزرگی را مرتکب شده است.

این است حکم شرعی‌که من در خصوص این مسأله ترجیح می‌دهم و الله سبحانه و تعالی از همه عالم‌تر و درکارش با حکمت‌تر است. من از او سبحانه و تعالی می‌خواهم که مسلمانان را به مهم‌ترین مکلفیت‌شان هدایت فرموده تا او سبحانه و تعالی را همان‌گونه که امر کرده عبادت کنند. هم‌چنان مسلمانان پای‌بند بر سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم بوده و شریعت ناب و خالص او تعالی را بدون کجی و نقص توسط خلافت راشده بر پا کنند. بدون شک که در برپائی شریعت و دین الله سبحانه و تعالی خیر و کامیابی است که آن را به یاری الله سبحانه و تعالی هیچ‌چیزی در آسمان و زمین عاجز نمی‌سازد، او ذات قدرت‌مند، با حکمت و شکست‌ناپذیر است.

السلام‌علیکم‌ورحمت‌الله‌وبرکاته!

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

 

 

ادامه مطلب...

ضعف ملت‌ها و قوت الله سبحانه وتعالی

  • نشر شده در تثقیفی

برخی مسلمانان در بحث و گفتگوی خویش بدین‌نظراند که برگشت حاکمیت اسلام با ایجاد خلافت بر منهاج نبوت یک امر غیرممکن می‌باشد؛ زیر آن‌ها استدلال می‌کنند که در این ميان دولت‌های قوی و بزرگ؛ مانند: امریکا، کشورهای اروپائی، روسیه، چین و دیگر کشورها فوراً در حین تأسیس‌اش دست به تخریب آن زده و مانع آن می‌شوند.

عدۀ دیگر این دیدگاه را ارایه می‌دارند که تحریک کردن ارتش‌های کنونی در پاکستان، ترکیه، مصر و یا دیگر ارتش‌های موجود در سرزمین‌های اسلامی، برای آزادسازی سرزمین‌های اشغالی و یا سرزمین‌هایی‌که اوضاع در آن پرخشونت ومتشنج است و مردمان آن قتل عام می‌شوند؛ مانند: فلسطین، سوریه و کشمیر، یک انتحار سیاسی و نظامی می‌باشد. برای آن عده کشورهایی‌که اکثریت نفوس مسلمان را داشته و ادعا دارند که نتائج این‌گونه برخورد نظامی حتماً به شکست مواجه خواهد شد؛ چون در این حالت، کشورهای اسلامی نه تنها با کشورها بزرگ مبارزه دارند؛ بلکه با کشورهای دوست وهم‌پیمان غربی و شرقی نیز مواجه خواهند شد. ادعای اساسی آن‌ها این است که دولت بزرگ کنونی را هیچ دولتی مغلوب و شکست داده نمی‌تواند و تا ابد حاکم خواهند بود. این طرز دید، نشان‌دهندۀ دیدگاه‌های رهبران فعلی جهان است، از جمله دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریكا كه در سال 2017م در جریان بحث خود دربارۀ زرادخانۀ هسته‌ای آمریكا گفت: "ما امیدواریم که هرگز مجبور نباشیم از این قدرت استفاده کنیم؛ اما زمانی هم فرانخواهد رسید که قدرت‌مندترین ملت جهان نباشیم."

هرگاه در بین خود مسلمانان تعدادی را به این‌گونه باور نسبت به آیندۀ مسلمانان داشته باشیم حتماً نزد مردم مفکورۀ شکست‌طلبی جایگزین می‌گردد و مردم عادی همیشه به واقعیت حاکم تسلیم گردیده، تداوم ظلم، خشونت و کشتار را خواهند پذیرفت. مسلمانانی‌که با این طرز دید بزرگ می‌شوند؛ هرگاه در سرزمینی مردم خواهان تغییرات وضع موجوده شوند، آن‌ها تغییرات را از طریق ارگان‌های؛ مانند: سازمان ملل و يا از طریق روش‌های دیپلوماسی آن سازمان که با احزاب سیاسی مبارز می‌خواهند سازش نمایند، به میان آورند؛ زیرا مفکورۀ آن‌ها چنین است که واقعیت تباه‌کن موجوده را ملاک عمل قرار داده‌اند. ما بار بار شاهد کارکرد چنین سازمان‌ها در قبال حمایت خون بی‌گناهان بوده‌ایم که ناکام شده و به جای آن حاکمان ظالم، نظام‎ و نهادهای ظالم را قدرت بیش‌تری داده‌اند و یا برعکس، این‌گونه احزاب و سازمان‌ها ابزاری‌اند که دولت‌های بزرگ برای تقویت وضع موجود، مطابق به حوزۀ نفوذ و سلطۀ خویش در جهان استفاده می‌کنند.

این چنین اندیشه‌های شکست‌پذیر از احساساتی‌که نتیجه اقدامات واقعیت‌های حاکم در جهان است، به وجود می‌آید. فرضاً پذیرفته شود که کشوری با قدرت نظامی بزرگ را نمی‌توان توسط کشور ضعیف‌تر شکست داد، آیا کنترل رویدادهای سیاسی و نظامی؛ مانند: کنترل دانه‌های شطرنج است؟ مطئمناً این‌گونه طرز دید -تنها تکیه بر قوت نظامی- را رد می‌سازد. این است که عمل خارجی‌ای در جهان در پشت صحنه در عقب پیروزی و تداوم ملل وجود دارد که آن الله سبحانه وتعالی، ذات قوی، قادر و توانا می‌باشد. این واقعیت برای جهانیان در زمان ظهور و گسترش ویروس کرونا برجسته گردید. این مخلوق کوچک که حتی به چشم هم قابل رویت نیست رکود اقتصادی بزرگی را در جهان به وجود آورد. پیام کرونا برای آن طبقه درس عبرتی است که با چشمان باز ضعف ملل قوی را در مقابل قوت الله سبحانه وتعالی مشاهده کردند.

چنین درسی بار بار در قرآن کریم ذکر شده است که بسیاری از امت‌های گذشته  و امپراتورهای بزرگ، گمان داشتند که از بین رفتن وشکست آن‌ها غیرممکن است و از هرگونه فروتنی و تسلیم شدن در پیش‌گاه الله سبحانه و تعالی امتناع ورزیدند و طغیان کردند؛ ولی الله سبحانه و تعالی به مؤمنین یادآوری می‌کند، تنها ذاتی‌که شکست‌ناپذیر است او سبحانه و تعالی است. چنان‌چه می‌فرماید:

﴿أَلَمْ يَرَوْاْ كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ مَّكَّنَّاهُمْ فِي الأَرْضِ مَا لَمْ نُمَكِّن لَّكُمْ وَأَرْسَلْنَا السَّمَاء عَلَيْهِم مِّدْرَارًا وَجَعَلْنَا الأَنْهَارَ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمْ فَأَهْلَكْنَاهُم بِذُنُوبِهِمْ وَأَنْشَأْنَا مِن بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرِينَ﴾

 [الأنعام: 6]

ترجمه: آیا ندانسته‌اند که پیش از ایشان چه بسیار از ملت‌ها و اقوام را هلاک کردیم؟ که به آنان در پهنۀ زمین، نعمت‌ها و امکاناتی دادیم که به شما ندادیم و بر آنان باران‌های پی‌درپی و پر ریزش فرستادیم و نهرهای از زیر پای آنان جاری ساختیم [ولی ناسپاسی کردند]؛ پس آنان را به کیفر گناه‌شان هلاک کردیم و بعد از آنان اقوامی دیگر را پدید آوردیم.

هم‌چنین فرموده:

﴿قُلْ سِيرُواْ فِي الأَرْضِ ثُمَّ انظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ﴾

[الأنعام: 11]

ترجمه: بگو: در زمین بگردید! سپس به تأمل بنگرید که فرجام تکذیب‌کنندگان چگونه بوده است؟

 و هم‌چنین فرموده است:

﴿أَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِيمَ وِأَصْحَابِ مَدْيَنَ وَالْمُؤْتَفِكَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَـكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ﴾

[التوبه: 70]

ترجمه: آیا خبر کسانی‌که پیش از آنان بودند، به اینان نرسیده؟ خبر قوم نوح، عاد، ثمود، قوم ابراهیم، اصحاب مدین و شهرهای زیر و رو شده [قوم لوط] که پیامبران‌شان برای آنان دلایل روشن آوردند [ولی نپذیرفتند]؛ خدا بر آن نبود که به آنان ستم ورزد؛ ولی آنان بودند که همواره برخود ستم می‌کردند.

پس داستان قوم عاد که در قرآن کریم آمده است نزدیک ترین مثال به واقعیت امروزی است که آنها فکر می‌کردند شکست‌ناپزیر اند. و قوم عاد اولین قوم بودند که پس از حضرت نوع علیه السلام بت پرستی را آغاز کردند و در اثر طغیان توسط طوفان بزرگ الهی تباه شدند. طوریکه در سورت فجر می فرماید:

﴿أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ * إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ * الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُهَا فِي الْبِلَادِ﴾

[الفجر: 6]

ترجمه: آیا ندانسته‌ای که پروردگارت با قوم عاد چه کرد؟ و با [آن شهر] ارم  که دارای کاخ‌های باعظمت و ساختمان‌های بلند بود؟ همانا که مانندش در شهرها ساخته نشده بود.

امروزه قوت‌های بزرگ جهان در توانائی و سیطره برابر با قوم عاد نمی‌باشند؛ چون قوم عاد را رقیبی در جهان نبود، در تمام جهان هرچه می‌خواستند انجام می‌دادند و هیچ‌کس توان رقابت با آن‌ها را نداشت. از لحاظ اقتصادی قوم عاد دارای ثروت و رفاه کامل بودند که از جمله باغ و باغ‌چه‌های مختلف را در اختیار داشتند؛ طوری‌که دارائی آن‌ها چنان زیاد بود که در بالای کوه‌ها برای رقابت قصرها می‌ساختند که هیچ‌کس در آن‌ها زیست نداشت؛ فقط برای نمایشِ فخر و بزرگی خود ساخته بودند. از لحاظ کثرت و نفوذ الله سبحانه و تعالی به آن‌ها نسل بیش‌تر و جسد‌های قوی و بزرگ داده بود. هم‌چنین الله سبحانه و تعالی این قوم را در ساختن شهرها مهارت و ذکاوت خوبی اعطاء کرده بود.

به هرحال با تمام نیروی که داشتند، آن‌ها را تکبر و کفر به الله سبحانه و تعالی فراگرفت و رسالت هود علیه السلام را که برای هدایت و عبادتِ الله وحده لاشریک له فرستاده شده بود، انکار کردند. ادعا کردند که بزرگ‌ترین و قوی‌ترین امت روی زمین‌اند و نیاز به هدایت کسی ندارند. چنان‌چه الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَقَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ﴾

[فصلت: 15]

ترجمه: اما قوم عاد به ناحق در زمین تکبر کردند و گفتند: نیرومندتر از ما کیست؟ آیا ندانستند الله‌ای که آنان را آفرید از آنان نیرومندتر است؟ و [به گمان این‌که نیرومندتر از آنان وجود ندارد] همواره آیا ما را انکار می‌کردند.

آن‌ها به جای استفاده عاقلانه از قدرت خود برای کسب خیر، ظلم کردند و وحشیانه رفتار کردند. به همین دلیل الله سبحانه و تعالی باد بزرگی را بر آن‌ها فرستاده و آن‌ها را نابود کرد تا برای نسل‌های آینده نمونه‌ای از عبرت باشند که این تنها الله سبحانه و تعالی است که همه قدرت را در دست دارد و او قدرتمندترین و قادرترین ذاتی است که کارها را انجام می‌هد و تصمیم می‌گیرد تا نشان دهد که  ظهور و سقوط ملت‌ها تنها در کنترل او است. طوری‌که الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عَاتِيَةٍ * سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ * فَهَلْ تَرَى لَهُم مِّن بَاقِيَةٍ﴾

[الحاقة: 6]

ترجمه: و اما قوم عاد با تندبادی بسیار سر و طغیان‌گر نابود شدند که الله  آن را هفت شب و هشت روز پی‌درپی بر آنان  مسلط کرد و [اگر آن‌جا بودی] می‌دیدی که آنان مانند تنه‌های پوسیده و پوک درختان خرما روی زمین افتاده و [هلاک شده‌اند.]

این قوم بزرگ در چند روزی به قدرت الله سبحانه و تعالی توسط بادی‌که با چشم دیده نشده؛ بلکه تنها آثارش احساس می‌گردید؛ چنان نابود شدند که گویا اصلا نبودند. سبحان الله! در مورد الله سبحانه و تعالی در سورۀ مبارکه فجر عهد بسته است که نهایت سرکش‌ها، ظالمین و کافران همان تباهی است و الله هیچ‌گاهی اجازه نمی‌دهد در روی زمین سرکشی و معصیت تداوم یابد. چنان‌چه می‌فرماید:

﴿فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ * فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذَابٍ * إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ﴾

[الفجر: 12]

ترجمه: و در آن‌ها فساد و تباه‌کاری فراوانی به بار آوردند؛ پس پروردگارت تازیانه عذاب‌های گوناگون را بر آنان فرو ریخت. بی تردید پروردگارت در کمین‌گاه است.

و هم‌چنین فرمود:

﴿وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَكَ عَلَيْهَا مِن دَآبَّةٍ وَلَكِن يُؤَخِّرُهُمْ إلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ﴾

[النحل: 61]

ترجمه: و اگر الله مردم را به سبب ستم‌شان مؤاخذه کند، هیچ جنبده‌ای را [که مستحق مؤاخذه است]  بر روی زمین باقی نمی‌گذاشت؛ ولی آنان را تا مدتی معین مهلت می‌دهد؛ پس هنگامی‌که اجل‌شان سرآید، نه ساعتی پس می‌ماند و نه ساعتی پیش می‌افتد.

قانون الله سبحانه و تعالی در گذشته در برخورد با حاکمان و ملل ستم‌گر که  حق را رد می‌کردند، فساد را گسترش می‌دادند و مؤمنین را عذاب می‌دادند، همین است. چنان‌چه ما دیدیم که چگونه الله سبحانه و تعالی نمرود پادشاه ظالم را که فکر می‌کرد پروردگار جهانیان است، توسط موجودی کوچک مانند یک پشه از راه سوراخ بینی و به مغز او رسید، نابود کرد. ما دیدیم که چگونه پیامبر خود داود علیه السلام را توفیق داد تا با یک ضربه‌ای از یک سنگ کوچک، فرمانده بزرگ و قدرت‌مند فلسطین را که نافرمانی الله را می‌کرد کشت و از بین برد. ما شاهدیم که فرعون یک امپراتوری بزرگ را اداره می‌کرد، با ارتش خود در دریا چگونه غرق ساخت. هم‌چنین شاهدیم که رسول الله صلی الله علیه وسلم  تنها به کمک الله خود کفار قریش را در غزوه بدر شکست داد.

تاریخ شاهد است که مسلمانان در خلافت عمر بن خطاب رضی الله عنه چگونه امپراتوری بزرگ فارس را که از نگاه تعداد و تجهیزات قوی‌تر بودند، در معرکه قادسیه شکست دادند؛ طوری‌که الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُم مِّنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِكْزًا﴾

[مريم: 9]

ترجمه: چه بسیار ملت‌ها پیش از آنان [به سبب طغیان‌شان] هلاک کردیم، آیا کسی از آنان را می‌یابی، یا هیچ زمزمه و صدای آهسته از آنان می‌شنوی؟

درحالی‌که امم و امپراتورهای گذشته از نگاه سیاسی، اقتصادی و نظامی از دولت‌های امروزه بزرگ‌تر بودند. طوری‌که الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَكَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِن شَيْءٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ عَلِيمًا قَدِيرًا﴾

[فاطر: 44]

ترجمه: آیا در زمین گردش نکردند تا بنگرند سرانجام کسانی پیش از اینان زندگی می‌کردند و از اینان نیرومندتر بودند، چگونه بود؟ و هیچ‌چیز در آسمان‌ها و زمین نیست که بتواند خدا را عاجز کند [تا از دسترس قدرت او بیرون رود]؛ زیرا او همواره دانا و تواناست.

تمام این موارد درس مستمری است برای بنی بشر و مبین این است که قوت و قدرت تنها از آن الله است و پیش‌رفت و تمدن بشر هر قدر هم بزرگ و قوی باشد؛ هرگاه الله سبحانه و تعالی نابودی آن‌را بخواهد با تمام امکان‌اش نابودش می‌سازد. این پندی است برای مومنین که هرگاه الله نصرت خود را شامل حال مومنین بسازد، هیچ
قوت سیاسی، نظامی و اقتصادی آن را جلوگیری کرده نمی‌تواند.

با موجودیت این چنین شواهدی، اکنون هم برخی مسلمانانی یافت می‌گردد که پیروزی مسلمانان بر دشمانان خویش را افسانه‌های گذشته و تنها شایان حال رُسل و صحابۀ آن زمان می‌دانند و بالای مسلمانان عصر کنونی منحیث مثال و عبرت استفاده نمی‌کنند که با حوادث سیاسی موجود می‌توانند مبارزه کنند. اما در طول زمان ما شواهدی داریم که مسلمانان پس از عصر خلفای راشدین و صحابه در خلال حکمرانی بقیه خلفاء و یا حکام مسلمین هم پیروزی‌های قهرمانانه‌ای داشتند که چنین تصورات منطقی را کاملاً نفی می‌سازد؛ به عنوان مثال: پیروزی بزرگی‌که مسلمانان در برابر صلیبیون به رهبری قهرمان بزرگ سلطان صلاح‌الدین ایوبی در زمان خلافت عباسی به دست آوردند که منجر به آزادسازی سرزمین مبارک فلسطین و مناطق اطراف آن از چنگال صلیبیان گردید و در دل تاریخ منحیث عبرت دیگران ثبت گردید؛ طوری‌که در سومین جنگ صلیبی که منجر به نبرد مشهور حطین و آزادسازی بیت‌المقدس گردید، در آن جنگ آلمان، فرانسه و انگلیس اتحادی را تشکیل داده بودند که شامل یک ارتش بزرگی به رهبری پادشاهان آن‌ها بود و در تلاش باز پس‌گیری بیت‌المقدس متحد شده بودند، همه ناکام گردیدند.

 در این نبرد برخی تحقیقات حاکی از آن است که ارتش آلمان به تنهایی‌اش حدود 300000 سرباز داشته است - که این رقم در آن زمان خیلی زیاد وبالایش حساب می‌شد. صلاح‌الدین با وجود داشتن تعداد ارتش کم در مقایسه با اتحاد صلیبیون؛ اما با آن هم توانست از بیت‌المقدس دفاع کند؛ چون وی عقیدۀ کامل داشت براین‌که دفاع از بیت‌المقدس دفاع  امر و دستور الله سبحانه وتعالی است و این سرزمین در اسلام سرزمین مبارکه و قابل احترام به شمار می‌آید. قدرت و نصرت الله سبحانه و تعالی در این جنگ از آن‌جا معلوم می‌گردد که گزارش شده است که وقتی ارتش صلیبی آلمان به سمت شام در حرکت بود، پادشاه آن‌ها فریدریک بارباروسا درگذشت و سپس در بین ارتش بیماری‌ها و اختلافات گشترش یافت، تا آن لحظه که ارتش برای مقابله با صلاح‌الدین به شام رسید، از آن‌جمله تعداد چند صد سرباز باقی ماند که به اثر ضعف و ناتوانی از بین رفتند. هم‌چنین در این معرکه یکی از کمک‌های الهی این بود که فیلیپ دوم پادشاه فرانسه در زمان محاصرۀ شهر عکا بیمار شد و با ارتش خود به فرانسه بازگشت و پادشاه انگلیس ریچارد را در برابر صلاح‌الدین تنها گذاشت. هم‌چنین ارتش ریچارد از شدت گرمی و کمبود آب آشامیدنی رنج می‌بردند و شب هنگام لشکری از عنکبوت‌های زهری آنان را نیش زد. پس در هنگامی‌که شهر قدس در چند متری چشم دید آن‌ها قرار داشت تنها 2000 سربازی باقی مانده بود که توان جنگ و تصرف شهر را نداشتند. الله اکبر! پس این یک درس بزرگی است برای مسلمانان که الله سبحانه و تعالی حامی و ناصر کسانی است که در پی بازگشت اسلام می‌باشند.

در خلال تاریخ اسلام شاهد چندین پیروزی بودیم؛ هرزمانی‌که مسلمانان برای اعلاء دین الله و اجابت به اوامر او سبحانه و تعالی و برای دفاع از اسلام و مسلمانان برخواسته بودند؛ باوجود قلت عدد و ضعف نظامی در مقابل دشمن خویش، الله سبحانه و تعالی مسلمین را نصرت داده است. به طور مثال در قرن 13م قبیله تاتار که انسان‎‌های وحشی‌ای بودند با هجوم بر خلافت اسلامی، خلیفه را اسیر و قتل نمود و تقربیاً سه ربع سرزمین‌های اسلامی را اشغال کردند و زمانی‌که آن‌ها به سمت مصر آخرین مرکز اسلامی حرکت کردند، تاتار به حاکم مصر محمود سیف‌الدین قطز نامه‌ای نوشته و در آن گفتند: "سرزمین‌های اسلامی را تصرف، اطفال را یتیم، انسان‌ها را جزای سخت و قتل عام کردیم و انسان‌های عزیز آن را ذلیل و رهبران آن‌ها را اسیر گرفتیم؛ پس تو چه فکر می‌کنی به کجا فرار خواهی کرد؟" قطز از مسلمانان، علماء و خلیفۀ مسلمین برای دفاع اسلام و سرزمین اسلامی کمک خواست و آن‌ها را به یک پارچگی فراخواند. همان بود که در نبرد عین جالوت تحت فرمان دهی وی در ماه مبارک رمضان مسلمانان در مقابل تاتار پیروزی بزرگی را به دست آوردند. آن‌چه که قطز را در آزادسازی چندین سرزمین اشغال شده خلافت اسلامی مساعدت نمود، همان مبارزه برای دفاع از اسلام بود؛ نه هدف شخصی. مثال‌های زنده در طول تاریخ خیلی زیاد است. زمانی‌که مسلمانان برای الله و استجابت به اوامر او برخواسته‌اند با وجود قلت نفوذ، الله سبحانه وتعالی آن‌ها را نصرت داده باشد، خیلی زیاد است.

برعلاوه برای تحقق نصرت در مقابل دشمنان، وجود رسول، صحابه و هم‌چنین توازن قدرت هیچ شرط نصرت نمی‌باشد. طوری‌که الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاَقُو اللّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ﴾

[البقره: 249]

ترجمه: ولی کسانی‌که یقین داشتند که دیدارکنندۀ الله اند، گفتند: چه بسا گروه اندکی‌که به توفیق الله بر گروه بسیاری پیروز شدند و الله با شکیبایان است.

 کفار همیشه اصطلاحات توازن قوی؛ یعنی توازن قدرت سیاسی و نظامی را شرط پیروزی در میدان جنگ و سیاستِ جهان به کار برده‌اند. اما همیشه ضرور نیست طرز تفکیر مسلمانان همین‌گونه باشد؛ چون ما می‌دانیم که الله سبحانه و تعالی به اساس منطق و قضاوت فکر محدود بشری نصرت نمی‌دهد؛ بلکه الله سبحانه و تعالی برای اعطاء نصرت، قضاوت و مبدء معین خویش را دارد که آن عبارت از پیروی مسلمانان از اوامر الله سبحانه و تعالی، توکل بر آن و سعی برای نصرت دین اسلام است! طوری‌که می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ﴾

[محمد: 7]

ترجمه: ای مؤمنان! اگر الله را یاری کنید، الله هم شما را یاری می‌کند و گام‌های‌تان را محکم  و استوار می‌سازد.

هم‌چنین در زمان خلافت اسلامی نیز شاهد بودیم که هرگاه مسلمانان برای تطبیق اسلام و تحقق وحدت صفوف پیکار کردند، مطابق به وعده، الله خلافت اسلامی را قوی‌ترین دولت نگهداشت. تا آن‌جا که قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی‌اش تمام دنیا را فراگرفته دشمنان اسلام از آن ترسیدند و پیروزی‌های پی‌درپی را به دست آوردند تا این‌که سرحدات آن مناطق زیادی را در برگرفت- از اسپانیه تا آسیای میانه-؛ ولی زمانی‌که مسلمانان در آموختن، فهم و تطبیق اسلام در چوکات دولت خلافت تنبلی و سستی کردند و به جای آن افکار بیگانه‌گان را از مبادی دیگران اخذ کردند، سرزمین‌های اسلامی پراگنده شده و دولت اسلامی به ضعف گرائید. کار به جای رسید که سرزمین‌های اسلامی آلۀ بازی و نقطۀ بحث در کنفرانس‌های اشغال‌گران قرار گرفت و دروازۀ آن بروی حملات نظامی، تقسیم و استعمار سرزمین و ریختاندن خون مسلمانان باز گردید.

قرآن، سیرت و تاریخ اسلامی به ما درس‌ها و اندرزهای را می‌دهد که می‌بایست  بر اساس آن مفکوره و قناعت‌های خویش را بنا نهیم و این‌که اقامۀ نظام اللهی؛ یعنی خلافت اسلامی حتماً به کمک الله متعال تأسیس خواهد گردید، صرف نظر از قدرت و پیش‌رفت دول جهان؛ چون دین ما به ما امر داده است که در هر حالت از رب خویش اطاعت نمائیم و به قدرت و راستی دین خویش ایمان داشته باشیم. بنابراین، اعتماد کامل داشته باشیم براین‌که ارتش‌های اسلامی می‌توانند برادران و خواهران رنجدیدۀ خویش در سوریه، فلسطین، کشمیر، چین، میانمار و دیگر سرزمین‌ها را نجات دهند، صرف نظر از حجم ارتش‌های آن سرزمین‌ها؛ چون ارتش‌های ما تنها به این امر الله سبحانه و تعالی لبیک می‌گویند: دفاع از زندگی و سرزمین‌های مسلمانان. این‌گونه باورها و یقین‌ها با اصطلاحات و حرف‌های گره خورده است که بارها ما آن را تذکر داده‌ایم؛ ولی کم‌تر کسانی‌اند که معنی و مفهوم آن را درک کنند- لاحول ولا قوه الا بالله! در این شکی نیست که الله سبحانه و تعالی نصرت‌اش را به آنانی اعطاء می‌کند که دین‌اش را نصرت  می‌دهد. در مورد فرموده است:

﴿وَلَوْلاَ دَفْعُ اللّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَـكِنَّ اللّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ * تِلْكَ آيَاتُ اللّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ﴾

[البقره: 251]

ترجمه: و اگر الله [تجاوز و ستم] برخی از مردم را به وسیلۀ برخی دیگر دفع نمی‌کرد، قطعاً زمین را فساد فرا می‌گرفت؛ ولی الله نسبت به جهانیان دارای فضل و احسان است.

د. نسرين نواز

رئیس بخش زنان دفتر مطبوعاتی مركزی حزب‌التحرير

مترجم: عبدالحمید سلیمی

ادامه مطلب...

الحاق کرانۀ غربی و درۀ اردن واقعیت فلسطین را تغییر نمی‌دهد!

  • نشر شده در اردن

ایمن الصفدی، وزیر امور خارجۀ اردن، اظهار کرد که وی از جامعۀ بین‌المللی می‌خواهد که به‌منظور حفظ صلح و حفظ قوانین بین‌المللی، از تطبیق برنامۀ "اسرائیل" جهت الحاق سرزمین‌های فلسطین اشغالی ممانعت کند. او هشدار داد که تطبیق این تصمیم برای رسیدن به صلح منطقه‌ای و برقراری روابط اردن – اسرائیل، پیامدهای ناگواری را به دنبال دارد. او تأکید کرد که "پیام‌مان باید واضح باشد: این الحاق بی‌پاسخ نخواهد ماند و تطبیق‌اش منجر به راه‌اندازی مبارزۀ شدیدی خواهد شد که گزینۀ دو دولت را ناممکن می‌کند." هم‌چنین ادامه داد: "اقتصاد این کشور زیر چنگال‌های خسیس اشغال رشد نخواهد کرد." نمی‌توان با الحاق یک سوم دولت فلسطین به صلح رسید، وی افزود: "مگر از طریق راه‌حل دو دولت و تأسیس یک دولت مستقل و ماندگار فلسطینی بر مبنای منافع ملی اردن." (منبع: الغد الاردنیه، ۳ جون/ژوئن ۲۰۲۰ م)

موضع‌گیری‌های سست رژیم‌های عربی باعث اوج گرفتن این حیله‌گری و دروغ‌پراگنی شده‌است، زیرا آنان بیش‌تر مشتاق حفظ روابط صمیمانۀشان با دولت یهود اند. به‌طور نمونه، می‌توان به اظهارات وزیر خارجۀ اردن اشاره کرد که گفت رژیم اردن نسبت به هر دولت دیگری از فعالیت‌های دولت یهود و اعلامیۀ نتانیاهو به‌منظور پیش‌برد طرح الحاق یک سوم کرانۀ غربی و درۀ اردن، ترس بیش‌تری دارد. این بدین خاطر است که الحاق یا عدم الحاق نیز، همانند راه‌حل دو دولت که رژیم اردن برای تطبیق‌اش می‌گریست، نمی‌تواند واقعیت اشغال و سلطۀ دولت یهود بالای کل فلسطین را تغییر دهد. در واقع، وزیر خارجه از این حقیقت که صلح حتی با الحاق یک سوم دولت فلسطین هم حاصل نخواهد شد چشم‌پوشی می‌کند. او هم‌چنین انکار می‌کند که فلسطین از دریا تا رود امتداد دارد و آن‌چه از الحاق باقی می‌ماند ۱۵ درصد کل فلسطین هم نخواهد شد.

بناءً الحاق یا عدم الحاق چیزی را از واقعیت اشغال و سلطه‌اش بر سرزمین مقدس فلسطین تغییر نمی‌دهد. این اشغال‌گران از انجام هیچ‌گونه جنایتی، از قبیل؛ قتل، تخریب مساکن، برقراری توافق‌نامه‌ها و بی‌حرمتی به اماکن مقدس، مخصوصاً مسجدالاقصی، سومین مسجد مقدس مسلمانان، دریغ نکرده‌اند. حکام عربستان سعودی، ترکیه و اردن با یکدیگر رقابت می‌کنند تا مسؤولیت پاسداری از مسجدالاقصی را که زیر اشغال یهودیان قرار دارد، با گرفتن یک نقش کوچک در معاملۀ ترامپ عوض کنند؛ و تنها بدین خاطر با طرح الحاق مخالفت می‌کنند که نزد مدافعان راه‌حل دو دولت، فضای قوی‌تری به دست آورند. بناءً این امر نیز در خیانت کم‌تر از چشم‌پوشی از الحاق و معاهدات استعماری همچون: توافق‌نامۀ صلح میان دولت یهود با مصر، توافق‌نامۀ وادی عربه با اردن و معاهدۀ اوسلو با حکومت فلسطین نیست. آخرین مورد، توافق‌نامۀ ترامپ است که تمام فلسطین را در بدل چند مشت دالر برای کشورهای همسایه، به‌منظور حمایت از دولت جدید فلسطین و تطبیق برنامه‌های اقتصادی‌اش، به یهودیان واگذار می‌کند.

مبنای راه‌حل دو دولت این است که در عوض واگذار کردن اکثریت فلسطین به یهودیان، به‌رسمیت شناختن دولت یهود و دادن مشروعیت بین‌المللی برایش، یک حکومت ضعیف را بر بخش‌هایی از ساحل غربی و نوار غزه تحت نام فلسطین، فارغ از هرگونه نیروی نظامی و تشکیلات دولتی، ایجاد کند. مطمئناً بزرگ‌ترین منفعت این طرح، ایجاد یک دولت یهود در بدل ثبات مجازی مورد پسند رژیم‌های عربی خواهد بود. برعلاوه، دفاع نتانیاهو از تصمیم الحاق در اول جولای/ژوئیه، پرده از دروغ‌ها و حیله‌های راه‌حل دو دولت که رژیم اردن پنهان کرده بود برداشته‌است و براساس اظهارات وزیر خارجه، احتمالاً منجر به یک خیزش یا یک خشونت دوام‌دار می‌شود و تمام امیدهای رسیدن به صلح را از دیدگاه او نابود می‌کند.

گریه و زاری جامعۀ بین‌المللی برای ممانعت از اجرای تصمیم دولت یهود به‌منظور الحاق سرزمین‌های فلسطین اشغالی به بهانۀ حفظ صلح و پاسداری از قوانین بین‌المللی، همانا تحقیر و خیانت به مردم اردن، مردم این سرزمین مقدس و تمام مسلمانان است. در حقیقت، قوانین بین‌المللی تنها در دستان متکبران قدرت‌مند قرار دارد و طی چندین دهه هرگز ندیدیم که اروپا و امریکا اقدامی را در قبال دولت یهود، از زمان اشغال‌گری‌اش تا ایجاد طرح الحاق یا عدم الحاق فلسطین، انجام داده باشند. در واقع، امریکا متحد دولت یهود است و پیش از این نیز به معاهدات دولت یهود و الحاق گولان و بیت‌المقدس مشروعیت داده‌بود و حتی سفارت‌اش را به آن‌جا منتقل کرد.

اما این بیانیۀ صفدی، "پیام‌مان باید روشن باشد: الحاق بی‌پاسخ نخواهد ماند،" خنده‌دار و تهوع‌آور است، زیرا در گذشته دیدیم که بزرگ‌ترین پاسخ این رژیم به یهودیان فقط این بود که با توسل به قوانین بین‌المللی سفیرشان را برای چند روزی اخراج کند، نزد رهبران اتحادیۀ اروپا شکایت کند و بیانیه‌های رسانه‌ای پوچ را انتشار دهد. رژیم اردن فکر می‌کند که قرارداد وادی عربه یک موافقت‌نامۀ راهبردی دائمی همراه دولت یهود است که نمی‌تواند از آن خارج شود، بناءً می‌کوشد با چنین بیاناتی به چشم مردم خاک بپاشد، خود را مدافع قضیۀ فلسطین نشان دهد و مدعی شود یگانه رژیم عربی است که (از طریق رسانه‌ها) به تصمیم الحاق دولت یهود پرداخته و در پی اقدام رسمی برای این تهدید است. در واقع، این اقدامات مداوای خشم برخاسته از تکبر و مقاومت برخاسته از تجاوز دولت یهود بر این ملت نیست.

ای مسلمانان!

ترامپ معاملۀ جنایت‌کارانه‌اش را به‌منظور حمایت از دولت یهود به راه انداخته‌است تا رفته رفته کل فلسطین را ببلعد. بایستی این جنایت را با شکستن دندان‌های ترامپ، براندازی دولت شریر یهود و بازگرداندن کل فلسطین به سرزمین‌های مسلمانان پاسخ دهیم، نه با توسل به حکام فعلی. هم‌چنین، پاسخ معاملۀ ترامپ رضایت و اکتفای محض به مقاومت‌ها در ساحل غربی و غزه نیست. این سخن که "فلسطین تنها قضیۀ فلسطینیان است و نه سایر مسلمانان" فلسطین را نابود می‌کند؛ زیرا فلسطین شرعاً قضیۀ تمام مسلمانان، اعراب و غیراعراب است. این قضیه با پاسخ رژیم‌های عربی و حکومت‌های‌شان که نزد دشمنان خود برای اجرای عدالت گریه و زاری می‌کنند جواب داده نمی‌شود، بلکه پاسخ این قضیه را دولت‌هایی می‌دهند که ارتش‌های‌شان را برای ریشه‌کن کردن دولت یهود به حرکت درمی‌آورند. یهودیان فلسطین را غصب و در آن‌جا برای‌شان یک دولت برپا کرده‌اند و در انجام این امر کمک حکام و معلمان مسلمانان را نیز به همراه داشته‌اند؛ بناءً برچیدن آن نیز امکان ندارد؛ مگر توسط دولتی‌که برای نابود و ریشه‌کن کردن آن، ارتش‌ها به راه اندازد.

ای مردم اردن و ای مسلمانان!

حزب‌التحریر پاسخ معاملۀ ناکام ترامپ و پاسخ نخوت دولت یهود را برای‌تان شرح داده‌است، بنابرین این حزب مسلمانان و ارتش‌های امت مسلمه را به اتخاذ یکی از دو پاسخ ذیل دعوت می‌کند:

اول: این‌که مجدانه و شکوه‌مندانه برای ازسرگیری زندگی اسلامی از طریق تأسیس خلافت فعالیت کنند. ارتش‌های مسلمانان بایست برای جنگ با یهودیان و برانداختن دولت‌شان حرکت کنند و کل فلسطین را به پیکر سرزمین‌های اسلامی بازگردانند.

دوم: باوجود این‌که امروز خلافت وجود ندارد، جنگ با کفار، مخصوصاً آنانی‌که سرزمین‌مان را اشغال کرده‌اند، به موجودیت یا غیبت دولت خلافت بستگی ندارد؛ چون جنگ با کفار یک مکلفیت است، خواه حاکم مسلمانان یک خلیفه باشد و یا کسی‌که مبنی بر اسلام حاکمیت نمی‌کند. بناءً این وظیفۀ ارتش‌های مسلمانان است که برای جنگ با یهودیان و براندازی دولت‌شان قدم بردارند و فلسطین را به سرزمین‌های اسلامی برگردانند.

ای مسلمانان!

خلافت خواهد آمد – ان‌شاءالله – و خوش خبری رسول الله صلی الله علیه وسلم با نبرد سربازان اسلام در برابر یهودیان محقق خواهد شد. در صحیح مسلم از ابوهریره رضی الله تعالی عنه روایت شده‌است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يُقَاتِلَ الْمُسْلِمُونَ الْيَهُودَ فَيَقْتُلُهم الْمُسْلِمُونَ»

ترجمه: قیامت نخواهد آمد، مگر زمانی‌که مسلمانان در برابر یهودیان بجنگند و مسلمانان آن‌ها را بکُشند.

و بعداً دولت غاصب‌شان را از فلسطین محو کنند، این سرزمین مقدس را از نجاست‌شان پاک کنند و به پیکر سرزمین‌های مسلمانان برگردانند. امت مسلمه زنده و بیدار است و در بی‌عدالتی به خواب نمی‌رود، حتی اگر ترامپ و پیروش نتانیاهو و پیروان و حامیان‌اش فکر کنند که این امر رخ نخواهد داد و حتی اگر گمان کنند که حکام امروزین مسلمانان باقی نخواهند ماند و این‌که خلافت باز نخواهد گشت. ان‌شاءالله، الله سبحانه وتعالی آنان را نابود کند.

﴿وَذَلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْدَاكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾

(فصلت: ۲۳)

ترجمه: آری این گمان بدی بود که دربارۀ پروردگارتان داشتید و همان موجب هلاکت شما گردید، و سرانجام از زیانکاران شدید!

خورشید خلافت به زودی به اذن الله سبحانه وتعالی طلوع خواهد کرد، زیرا مژده‌هایش درحال نمایان شدن است؛ بناءً از بارگاه الله سبحانه وتعالی می‌طلبیم که ما را در زمرۀ کسانی قرار دهد که در آوردن‌اش کوشیده‌اند.

﴿هَذَا بَلَاغٌ لِلنَّاسِ وَلِيُنْذَرُوا بِهِ وَلِيَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَلِيَذَّكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ﴾ (ابراهیم: ۵۲)

ترجمه: این (قرآن) پیام (و ابلاغی) برای (عموم) مردم است تا همه به وسیله آن انذار شوند و بدانند او الله یکتاست و تا صاحبان مغز (و اندیشه) پند گیرند!

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه اردن

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

سیاست استبداد و ارعاب، شباب حزب را از ادامۀ مسیر‌ِشان منصرف نکرده و نخواهد کرد!

  • نشر شده در تونس

(ترجمه)

بعد از ظُهرِ روز شنبه، به تاریخ 6 ژوئن محافظ امنیتی یک مرد جوان را بنام طارق رفیع که یکی از عضای بخش کمیته روابط مرکزی حزب‌التحریر-ولایه تونس می‌باشد، گرفتار و به یکی از حوزه‌های امنیتی در شهر گابِس منتقل نمود و سپس به خانه وی یورش برده و آن را مورد تلاشی قرار داد. این در حالی صورت می‌گیرد که طارق جوان به تاریخ 5 ژوئن در مقابل مسجدِ سیدی ابی لبابه بعد از ادای نماز روز جمعه در سخنانش مقامات این کشور را پس از آن طاغوت (استبدادگران) خطاب کرد که آن‌ها علاوه بر تحمیل بدعت/نوآوری بر تشریفات مذهبی که الله سبحانه‌وتعالی آن را هرگز نازل نکرده بر دوباره بسته کردن مسجدی‌که در آن ورود یک بیمار ویروس کرونا مثبت تأیید شده مردم را تهدید نمودند. او طی سخنانش مقامات را به دلیل بسته ساختن مساجد گنهکار توصیف کرد و افزود که چرا خانه‌های الله سبحانه‌وتعالی را جهت بازگشائی دوباره بعد از ختم دورۀ قرنطینه آن در ردهِ‌ی اخیر قرار داده اند.

پاسخ عضو کمیته روابط به بررسی‌های مقدماتی این بود که حزب‌التحریر نه چاپلوسی می‌کند و نه هم سخن‌اش را تغییر می‌دهد و از سوی دیگر خطاب قرار دادنِ مقامات به‌عنوان طاغوت نه برای مناقصه بود و نه هم برای مذاکره؛ بلکه این صفت توسط الله سبحانه‌وتعالی به هر کسی‌که به‌غییر از آن‌چه او تعالی نازل کرده است حکم کند، داده شده است. هم‌چنان معیار‌های غیرعادلانه‌ای که توسط مقامات تونس بالای عبادت‌کننده‌گان در هنگام ادای نماز تحمیل شده، مانندِ تحمیل بر ایجاد فاصله بین نماز‌گذاران که مستقیما ً با گفته‌های پیامبر بزرگ اسلام در تضاد می‌باشد.

﴿أَقِيمُوا الصُّفُوفَ وَحَاذُوا بَيْنَ الْمَنَاكِبِ وَسُدُّوا الْخَلَلَ﴾

ترجمه: صف‌های نمازتان را راست و منظم کنید و شانه‌های‌تان را برابرکنید.

بنابرین این، وظیفه ما بود که چنین اعمال رسوایی‌آور و ننگین را تکذیب و آن را رد می‌نمودیم و آن‌ها را آنچه‌ که الله سبحانه‌وتعالی مورد خطاب قرار داده است، برچسب می‌زدیم؛ مخصوصاً از زمانی‌که روش‌های جلوگیری عفونت همه‌گیر مستلزم به این شد که فردِ آلوده شده به این ویروس را به هیچ صورت به داخل مسجد و حتّی با مراعت نمودن فاصله بین نمازگذاران به طور تحمیلی اجازه دخول داده نشود.

این عضوِ حزب‌التحریر بعد از نسخه آزمایشی نوشته‌شده که هنوز امضاء نشده بود، صبح روز دوشنبه قبل از تصمیم‌گیری دفتر دادستانی عامه، آزاد گردیده بود. بناءً ما در حزب‎التحریر-ولایه تونس در مواجهه با این سوء استفاده‌های بی‌جا، هدف قرار دادن حزب‌التحریر و فعالیت‌های سیاسی آن، با دستگیری شباب آن، در کمین‌ قرار دادن خانه‌ها و تهدید نمودن خانواده‌ها‌ی‌شان برای بسته‌نمودن دهان‌شان، تأکید می‌داریم که سیاست ظلم  و تهدیدآمیز هرگز نمی‌تواند شباب حزب‌التحریر را از ادامه فعالیت‌های‌شان جهت برگشتاندن عزت امت مسلمه و در مسیری‌که گام برداشته اند و پیمان را که با الله سبحانه‌وتعالی بسته‌اند بازدارند. روی این ملحوظ، ما از برادران خود در نیروهای امنیتی می‌خواهیم که از اطاعت بی‌چون و چرای فرمان‌روایان مستبدشان دست بردار شوند، و سد راه تحقق وعده الله سبحانه‌وتعالی و بشارت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جهت تأسیس نمودن خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت قرار نگیرند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه تونس

مترجم: ارسلان مبارز

ادامه مطلب...

پیام‌ها و هدایای الهی

خبر

تظاهرات در سرتاسر امریکا و سایر دولت‌های غربی و رکود اقتصادی.

تبصره

بشریت در صدسال گذشته دو اصل را تجربه کرده است: یکی از آن‌ها که وجود خالق را انکار کرد و با فطرت انسان مخالف بود نابود گشت و فروپاشید و دیگری دین را از زندگی جدا ساخت و لجام را برای عقل محدود و عاجز سپرد تا تشریع و قانون‌گذاری نماید و منفعت را معیار قرار داد و خودخواهی پوشش آن قرار گرفت، بشریت را نابود ساخت و زندگی‌اش را در پریشانی و بحران قرار داد، اصلی‌که ادعای رهبری و تمدن را داشت و در نردبان علم و فناوری صعود کرد و انسان را در خلای معنوی، بدون آرامش و انشراح صدر رها کرد؛ اگرچه ظاهراً در نعمت بود؛ آنچه را می‌خواست می‌پوشید و آن‌چه را می‌خواست می‌خورد و آن‌جا که می‌خواست زندگی می‌کرد، اما اضطراب، سردرگمی و تردید، بشریت را فراگرفت و ناتوانی نظام سرمایه‌داری افشا شد.

هنگامی‌که بحران کورونا نمایان گردید و سرزمین‌های غرب و شرق را فراگرفت و ناکامی نظام‌ها در تعامل با آن و معالجۀ آثار آن آشکار گردید و تنها در امریکا تعداد وفات یافته‌گان از مرز صدهزار عبور کرد، امریکا تلاش کرد تا چین را مقصر ناکامی‌اش بداند؛ درحالی‌که جنایت چین کم‌تر از امریکا نیست.

به تعقیب آن اعلامیۀ رسمی مبنی بر رکود اقتصادی امریکا بود که پیش از کورونا پیش‌بینی می‌شد تا شکستی بر شکست‌های غرب بیفزاید.

بعد از آن تظاهرات سخت و گسترده‌ای بود که امریکا و دولت‌های غربی را در بر گرفت و تنها در حد سیاه‌پوستان خلاصه نشد؛ بلکه همه را در ردّ صریح اصل نظام سرمایه‌داری قرار داد.

بحران‌ها و درگیری‌های پیاپی، کشمکش‌های قومی و نژادپرستانه، غرب را به شکستی بعد از شکست مواجه ساخت.

پیام‌ها و هدایای الهی برای تمام بندگان، توجه‌شان را جلب می‌نماید تا به رشد خود برگردند و به شریعت پروردگارشان چنگ زنند و دست یاری به آنانی بدهند که مخلصانه جهت نجات بشریت از فساد عقیدۀ سرمایه‌داری فعالیت می‌کنند.

آن‌چه برای غرب رخ می‌دهد، هدیه‌ای است از طرف الله سبحانه وتعالی برای همه امت اسلامی به ویژه برای آن عده از برادران و فرزندان قدرتمند مان در ارتش مسلمانان تا روی آورند به سوی برنامۀ امتی‌که حزب التحریر برای از سرگیری زندگی اسلامی بیان می‌کند و برایش نصرت دهند تا آن را توسط خلافت بر منهج نبوت اعلان نماید تا پروردگار بشریت از آن راضی گردد و تمام بشریت را با عدل و آرامش در رفاه قرار دهد.

غرب به سبب ضعفی‌که دچار آن شده به حالتی رسیده است که قدرت ایستادگی در برابر اهل حق را ندارد؛ گذشته از آن‌که دست کمک به سوی مزدورانش دراز کند؛ یعنی حکام فرومایۀ این زمان که آنان را بر گردن بندگان و سرزمین‌ها نصب نموده است.

پیام‌ها و هدایای الهی نشان می‌دهد که امریکا و غرب توهم بوده و پلنگ کاغذی است و تمدن او در پرتگاه نابودی قرار دارد! ای بندگان الله! به انتظار شماست تا فروپاشد پس به سوی خیر دنیا و آخرت بشتابید و بايد مسابقه دهندگان براي به دست آوردن آن با هم‌ديگر مسابقه بدهند و بر يك‌ديگر پيشي بگيرند.‏

نویسنده: د. عبدالله ناصر ـ ولایه اردن

مترجم: احمد صادق "امین"

ادامه مطلب...

اعتراضات گسترده‌ای که امریکا را به سوی نابودی سوق داده و پیامدهایی را بر سیاست خارجی آن بجا گذاشته!

  • نشر شده در سیاسی

پرسش

از نزدیک به دو هفته اعتراضاتی‌که در برخی مناطق گسترده بوده، نظم داخلی امریکا را برهم زده است. این اعتراضات بعضاً با خشونت، به غارت رفتن مراکز تجاری و به آتش کشیده شدن مرکزهای پلیس همراه بوده است. آیا کشتن شدن یک مرد سیاه پوست باعث این اعتراضات گسترده شده است؟ درحالی‌که برخوردهای این چنینی با سیاه‌پوستان در سال‌های نه چندان دورِ گذشته هم اتفاق افتاده است؛ اما این‌گونه اعتراضات را در پی نداشته است! و آیا این وضعیت بر سیاست خارجی امریکا پیامدهایی دارد؟

پاسخ

برای روشن شدن پرسش‌های بالا، لازم می‌بینیم به نکات ذیل اشاره نماییم:

1- پلیس امریکا جورج فلوید، مرد سیاه‌پوست افریقایی‌الاصل را در شهر میناپولیس ایالت مینه سوتا به تاریخ 25/5/2020 به قتل رسانید. این قتل جنایت وحشتناکی بود که پلیس تمریناتی را که در مسلک پلیسی انجام می‌دهند، بالای این مرد اجراء کرد، البته با فشار آوردن بر شریان کاروتید در ناحیۀ گردن‌اش. این جنایت مدت 9 دقیقه ادامه پیدا کرد و فلوید در این مدت فریاد می‌زد "نمی‌توانم نفس بکشم"، تا این‌که وفات کرد. تمام امریکایی‌ها این جنایت زشت را مشاهده کردند و با چشم سر بربریت پلیس امریکا در مقابل سیاه‌پوستان را دیدند. روز بعد در پی این حادثه در شهر میناپولیس آتش اعتراضات در عکس‌العمل به این سطح توحش در مقابل انسان‌ها برافروخته شد. سپس دامنۀ این اعتراضات به شهرهای دیگر امریکا با انتشار گستردۀ ویدیوی خفه‌سازی دردناک فلوید از طریق رسانه‌های اجتماعی نیز رسید تا این‌که مظاهرات و اعتراضات سراسری شده و بیشتر از 80 شهر را در ایالت‌های مختلف در بر گرفت.

در پی آن مقامات، قیود منعِ گشت و گذار را برای جلوگیری از اعتراضاتی‌که اکثراً با خشونت، قتل، غارت و به آتش کشیدن مراکز تجاری و پوسته‌های پلیس همراه بود، به اجراء گذاشتند. پلیس امریکا برای سرکوب معترضین به زور متوسل شده، بیشتر از 4 هزار نفر را در شهرهای مختلف بازداشت نمود و از کشته شدن چندین نفر نیز خبر داد. هم‌چنان نیروهای گارد ملی برای بازگردانیدن آرامش به جاده‌ها فراخوانده شدند؛ بلکه فراتر از آن اردوی امریکا برای نخستین‌بار در تاریخ امریکا، جهت حاکم ساختن امنیت در پایتخت امریکا واشنگتن، به جاده بیرون کرده شد. به همین‌ترتیب ترامپ از ترس این‌که مبادا معترضین به قصر سفید هجوم ببرند، به یک پناه‌گاه امن زیرزمینی پناه برد.

2- امنیت و نظم داخلی امریکا در نتیجۀ این اعتراضات برهم خورد؛ چیزی‌که حکومت‌های امریکایی یکی از پس از دیگر به آن می‌بالیدند. اما در این حادثه اماکن زیادی به آتش کشیده شد، محلات تجاری مورد غارت قرار گرفت و مراکز پلیس به ویرانه‌ها مبدل شد و امریکایی‌ها را به دوزخی‌که حکومت‌های شان در طول تاریخ به دولت‌های دیگر آماده کرده بودند، هشدار می‌داد. واضحاً این حادثه ملت امریکا را به سوی هرج و مرج و بی‌بند و باریی‌که خودِ امریکا در تعاملش با دیگر کشورها در پیش گرفته بود، سوق می‌دهد. اگر از هر بُعد و زاویۀ نگریسته شود؛ وقایع و نمایشات زننده و تکان‌دهندۀ اتفاق افتاد: رییس جمهور، مظاهر‌چیان مسالمت‌آمیز در اطراف قصر سفید را از سگ‌های دیوانه و از اسلحه‌ای که میزان کشندگی بیشتر دارد می‌ترساند؛ در صورتی‌که آن‌ها جرأت نمایند به دیوارهای قصر سفید که با موانع برقی و دیوارهای کانکریتی پوشانیده شده، هجوم ببرند. هم‌چنان رییس جمهور از فرمان‌داران ایالت‌ها می‌خواهد تا با استفاده از زور و شدت به مظاهره‌چیان پاسخ داده و امنیت را با استفاده از نیروی نظامی برگردانند. وی به فرمان‌داران ایالت‌ها پیشنهاد می‌کند که برای سرکوب اعتراضات از گارد ملی کمک بخواهند. به همین‌ترتیب ترامپ ارتش ایالات متحدۀ امریکا را در حالت آماده‌باش کامل قرار داد تا اگر پلیس و گارد ملی در تأمین امنیت ناکام شدند؛ ارتش در طی 4 ساعت مداخله نموده و اوضاع را زیر کنترل گیرد. عملاً ارتش به واشنگتن اعزام شد؛ اما به اثر انتقادات گسترده‌ای که متوجه ترامپ گردید که از ارتش بر ضد مردم کار می‌گیرد؛ از این طرح منصرف شد. از جهت دیگر توده‌های خشمناکی که نه پلیس آن‌ها را متوقف ساخته می‌تواند و نه تهدیدات ویروس کرونا؛ یک بخش از آن‌ها چهرۀ مسالمت‌آمیز داشته که خواستار حقوق مدنی، به دادگاه کشانیدن قاتلین و اصلاحات در ساختار پلیس استند و بخش دیگری از معترضین عمداً به نهادهای حکومتی، خاصتاً پلیس هجوم آورده، مراکز آن‌ها را به آتش کشیده و ویران می‌نمایند. در پی آن رییس جمهور ترامپ مظاهره‌چیان را به جنبش چپ "آنتیفا" نسبت داد که دشمنی و نگرشی بدی به سرمایه‌داری دارد. و بخش سومی از این معترضین کسانی هستند که بدون داشتن کدام هدف بزرگ دست به غارت، دزدی و فعالیت‌های خراب‌کارانه می‌زنند.

3- واقعیت پلیس امریکا که نژاد سفید در آن اساس و ستون شمرده می‌شود؛ این‌گونه است که به اهانت و تحقیر باشندگان سیاه‌پوست امریکا عادت کرده است و تعداد زیادی از آن‌ها توسط افراد پلیس کشته شده اند، که برخی از این قتل‌ها مستند بوده و از آن‌ها تصویربرداری هم شده است، مانند حادثۀ قتل فلوید. اما این‌گونه برخوردها چیزی تازۀ نبوده، بلکه بار بار انجام شده است. برتری نژادی در امریکا یک پدیدۀ ملموس و مشهود است که توجه بسیاری‌ها را در حلقات امریکایی به خود جلب نموده است.

اما علل و عواملی‌که کشته شدنِ فلوید به تاریخ 25 می 2020م در شهر میناپولیس، خشم گسترده‌ای امریکایی‌ها علیه سیاست‌های نژادپرستانه دولت امریکا در مقابل سیاه‌پوستان را برانگیخت؛ برخی از این اسباب و عوامل به گذشته برگشته و برخی هم جدید و تازه است، که در این‌جا به بیان برخی از این عوامل می‌پردازیم:

الف- شکست پروسۀ ادغام اجتماعی در جامعۀ امریکایی: جامعۀ کنونی امریکا از آغاز پیدایش‌اش، پیدایش نژادپرستانه داشته است. مهاجرین انگلیسی‌تبار به طور خاص و اروپایی‌تبار به طور عام، با گذشتن از روی اجساد ملیون‌ها هندی سرخ‌پوست، صاحبان اصلی امریکا؛ دست به استعمار آن‌جا زدند. با گذشت زمان و احساس نیاز به افراد کارگر در مستعمرات جدید؛ آن‌ها بردگان سیاه‌پوست را از افریقا خریدند. از این‌رو امریکایی‌ها به سیاه‌پوستان افریقایی‌الاصل به دید غلام و برده می‌نگرند و این دید مدت چند قرن به طور رسمی در امریکا حاکم بود که در جریان آن سیاه‌پوستان افریقایی‌الاصل به انزوای نژادی و برخورهای تمسخرآمیز در مزارع و کارخانه‌های سفیدپوستان مواجه بودند. قانون جنسیت 1790 تنها به سفیدپوستان امریکایی حق تابعیت می‌داد و سیاه‌پوستان را به عنوان شهروندان امریکایی به رسمیت نمی‌شناخت. باوجود دست‌یابی امریکایی‌های افریقایی‌الاصل به برخی حقوق‌شان، مانند حق رأی در ده‌های شست قرن 19؛ نژادپرستی به عنوان سیاست رسمی دنبال می‌شود، حتی پس از پایان یافتن جنگ داخلی [1861-1865].

پس از نیمۀ قرن بیستم جنبش بزرگ بنام "حقوق مدنی" شکل گرفت و مارتین لوتر کینگ در آن به عنوان رهبر سیاه‌پوستان امریکایی شهرت بسزایی یافت. از دستاوردهای این جنبش این بود که سیاه‌پوستان به عنوان شهروندان امریکا به رسمیت شناخته شدند. از آن به بعد سیاه‌پوستان افریقایی‌الاصل گمان نمودند که آن‌ها به حقوق مدنی که پدران و نیاکان‌شان از آن محروم بودند دست یافتند. اما این دستاورد سیاه‌پوستان نگرش نژادپرستانۀ سفیدپوستان امریکایی در قبال آن‌ها را چندان تغییر نداد و برخوردهای نژادپرستانه علیه آن‌ها هم‌چنان ادامه پیدا کرد. با آن‌که زعماء و رهبران امریکا از پایان یافتن نژادپرستی در امریکا سخن گفته اند؛ اما گزارش‌های متعدد از عمیق بودن این مفکوره در امریکا بر علیه سیاه‌پوستان افریقایی‌الاصل خبر می‌دهد. از مظاهر نژادپرستی علیه سیاه‌پوستان در امریکا، بالا گرفتن آمار زندانیان سیاه‌پوست در مقایسه با سفیدپوستان، بالا رفتن میزان بیکاری در میان‌شان، تفاوت آشکار در حد اوسط درآمد بین خانواده‌های سیاه‌پوست افریقایی‌الاصل در مقایسه با خانواده‌های سفیدپوست، نارسایی‌هایی جدی در خدمات صحی/ بهداشتی و خدمات عمومی دیگر است. این خدمات در میان محلاتی‌که اکثراً سیاه‌پوستان زندگی می‌نمایند و بنام محلات سیاه‌ها یاد می‌شوند و در میان مناطقی‌که غالبا پیشرفته نامیده می‌شوند، تفاوت آشکاری دارد. در این مناطق خدمات صحی به گونه‌ای شایستۀ آن فراهم شده و کرایه‌ای اقامت‌گاه‌های محلات سفیدپوستان بالا می‌باشد.

ب- بر سر کار آمدن ادارۀ نژادپرست ترامپ و گزینش مدافعان برتری نژاد سفید: گروه‌های پشتیبان رییس جمهور ترامپ به برتری نژاد سفید باورمند هستند و جایگاه این گروه‌ها با آمدن ترامپ به قصر سفید در سطح بالای قرار گرفت. این گروه‌ها ترامپ را در امر نژادپرستی‌شان رهبری مناسبی یافتند. این‌ها با مسیحی‌های معتقد به انجیل آمیخته شده‌اند که این حس برتری‌جویی خود را رنگ دینی هم می‌دهند. ترامپ علیه مسلمانان سخنان آشکاری داشته، تعدادی از آن‌ها را از بدست آوردن ویزای دخولی امریکا ممانعت نموده، بیانات واضح و دشمن‌گونه بر علیه مکزیکی‌ها داشته، برنامه‌های را برای ایجاد دیوار در مرزهای مکزیک طرح نموده که برخی از آن‌ها به مرحلۀ اجراء قرار گرفته، جنگ تجارتی علیه چین را آغاز نموده، ویروس کرونا را ویروس چینی خوانده و موج از دشمنی علیه چین را در داخل امریکا بوجوود آورده است. ترامپ با تظاهرات 2017 نازی‌های تازه در ایالت ویرجینیا نرمش نشان داده، همیشه با زبان اهانت و تحقیر در مورد اقلیت‌ها و حتی در مورد قتل فلوید سخن گفته است. او هم‌چنان بر ضرورت سرکوب اعتراضاتی‌که به حمایت از حقوق سیاه‌پوستان در امریکا برگزار می‌شود، تأکید کرده است. در نتیجۀ این همه، ترامپ یکی از عوامل تحریک نژادپرستی و تفکیک نژادی در امریکا بشمار می‌رود. از این‌رو آمار اعمال خشنونت‌بار و نگرش دشمن‌گونه بر علیه سیاه‌پوستان، مسلمان‌ها، مکزیکی‌ها و چینایی‌ها در جریان زمام‌داری ترامپ بالا گرفته است. وی به این جماعت‌ها این‌گونه می‌بیند که انگل‌های (طفیلی‌ها) هستند که برای گرفتن فرصت‌های کاری امریکایی‌ها و غارت سرمایه‌های شان آمده‌اند. از این‌رو تفاوت نژادی در بخش‌های متعدد جامعۀ امریکایی یک امر برجسته و ملموسی گردیده است.

ج- پیامدهای ویروس کرونا در درون جامعۀ امریکا: از عواملی‌که بر شعلۀ اعتراضات قتل فلوید در امریکا افزود؛ این بود که این اعتراضات همزمان شده بود با انتشار ویروس کرونا و خانه‌نشین شدن امریکایی‌ها، که از یکسو احساس فشار و تنگی نموده و از جهت دوم رشد سرسام‌آور بیکاری را در میان آن‌ها رقم زده است، که این امر باعث نگرانی امریکایی‌ها نسبت به وضعیت آینده‌شان شده است. از جهت سوم امریکایی‌ها ناکامی غیر قابل تصور حکومت‌شان در رویارویی با انتشار ویروس کرونا را مشاهده نمودند تا جایی‌که نواقص و کمبودی‌های بسیاری در لوازم و ساختارهای بهداشتی و عدم آمادگی برای مبارزه با ویروس را دیدند؛ باوجود آن‌که امریکا فرصتی مناسبی در امر رویارویی با بیماری داشت؛ چون این بیماری پس از چین و اروپا دامن‌گیر امریکا شد. هم‌چنان سهل‌انگاری ادارۀ دولت امریکا در تعامل با یا پاندمی و واگیردار و پیامدهای آن، عامل دیگر در چندپارچگی سیاسیون این کشور خاصتاً در نحوۀ برخورد و تعامل با بحران این بیماری واگیردار شده است.

از موضوعات مهم داخلی و اساسی امریکا این‌ست که جامعۀ امریکا احساس بالای نسبت به بدی و ناکارآمدی نظام سرمایه‌داری پیدا نموده است، پروسۀ توزیع ثروت به نفع یک گروه کوچک از سرمایه‌دارها، لابیست‌های تأثیرگذار بر سیاست به سرعت ترسناکی رو به افزایش است. سیاستی‌که به به سوی بخشش‌های مالیاتی این گروه کوچک در حرکت است؛ درحالی‌که افرادِ با درآمد متوسط و اندک از مالیات هنگفت و کمرشکنی رنج می‌برند. این اعتراض‌ها قوت و قدرت رو به بالای جنبش ضد سرمایه‌داری در امریکا (آنتیفا) را به نمایش گذاشت؛ جنبشی‌که رییس جمهور ترامپ خواستار آن شد که در لیست گروه‌‌های تروریستی جا داده شود. این همان جنبشی است که فراخوان اشغال بازاهای سهام در "وال ستریت" را داده بود؛ بازارهای که نشانۀ بزرگی از سرمایه‌داری پس از بحران مالی 2008م به شمار می‌رفت. حامیان این جنبش روز به روز در حال افزایش بوده و در جامعه امریکایی ریشه دوانیده است. این جنبش خواستار استفادۀ خشونت علیه سرمایه‌داری است و امروز به این متهم است که مظاهره‌چیان را به سوزانیدن و ویران نمودن نهادهای حکومتی از جمله مراکز پلیس تشویق و تحریک نموده است.

4- این عوامل پیامدهای را بر سیاست خارجی امریکا به جا گذاشته و این پیامدها نظر به دلایل ذیل تأثیرگذرای فروانی دارد:

الف- حالت چندپارچگی در امریکا: ادارۀ ترامپ از 2017م بدینسو واضح ساخته است که امریکا مانند قلب یک شخص نیست؛ بلکه سیاست‌های چندپارچه‌ای در آن به اجراء گذاشته شده که امریکایی‌ها در اطراف هریک گِرد آمده‌اند، مانند جنگ‌ها، کمک‌های بین المللی که امریکا به اجیرانش در نقاط مختلف جهان انجام می‌دهد، سیاست مالیاتی، تعامل با اقلیت‌ها، پناهندگی و سیاست‌های بسیار دیگر. اما با آمدن ترامپ، خود او از برجسته‌ترین عوامل چندپارچگی امریکا گردید. آن‌چه باعث این امر شد؛ شخصیت اوست که خودخواهی بیش از حد، وابستگی به قدرت، تمایل بیش از اندازه به نمایش گذاشتن خود، کم حکمتی، تمایل به داخل شدن در کشمکش‌های داخلی و ابراز تکبر به شکست دادن دشمنان را در خود دارد. این همه باعث آن شده تا امریکا عملا در سایۀ ترامپ چند پارچه شود، که جمعی با او و یا علیه او باهم گِرد آمده‌اند. هم‌چنان میزان برکناری و استعفاء در دولت وی بیشتر شده، به گونه‌ای‌ که با این حَجم و کمیت در زمان هیچ رییس جمهور امریکایی صورت نپذیرفته است.

بحران ویروس کرونا و مشاجرات لفظی بین رییس جمهور و فرمان‌داران برخی ایالت‌ها، سرعت این انقسام و چندپارچگی را بیشتر نموده است. این چنددستگی در بعد سیاسی و اقتصادی به امریکا ضرباتی وارد نموده که بر جامعۀ امریکایی انعکاساتی داشته است. شیوه‌ای برخورد ترامپ با اداره‌اش در مقابل اعتراض‌های مردمی، عامل چربِ دیگر در پُر رنگ ساختن این چندپارچگی است، به گونه‌ای که ترامپ خواهان آن‌ست که جنبش‌های اعتراضی‌که پس از کشته شدن فلوید وارد صحنه شده‌اند، باید با استفاده از زور و نیروی نظامی سرکوب شوند؛ اما حزب دموکرات و فرمان‌داران ایالت‌ها با او مخالف‌اند، حتی وزیر دفاع‌اش از این‌که نیروهای امنیتی اعتراض کنندگان را از اطراف کلیسایی‌که در مجاورت قصر سفید قرار داشت، دور نمودند تا ترامپ به زیارت آن برود، معذرت خواسته و آن را تبلیغات سیاسی ترامپ خواند.

از تازه‌ترین و جدی‌ترین این کشمکش‌ها "نامۀ مشترک وزرای دفاع پیشین و ده‌ها مسؤول نظامی امریکاست، که در آن ترامپ را به خیانت قَسَم و قانون اساسی متهم نمودند؛ چون دیدگاهش این بود که جهت رویارویی با معترضین ارتش را وارد میدان نماید. در میان کسانی‌که آن نامه را امضاء نمودند، جمیز متیس وزیر دفاع سابق نیز شامل است. (منبع: الجزیره نت، 7/6/2020) این قضیه به وزراء دفاع پیشین منحصر نشده؛ بلکه وزیر دفاع و مسؤولین کنونی آن نیز عکس‌العمل مشابهی انجام دادند. نظر به منبع سابق «شبکۀ "سی ان ان" از یک مقام وزارت دفاع امریکا "پنتاگون" نقل نموده است که دونالد ترامپ از وزارت دفاع خواسته بود تا ده هزار سرباز را در واشنگتن و دیگر شهرهای امریکا جهت مقابله با اعتراضات هفتۀ گذشته مستقر نماید؛ اما مارک اسپر وزیر دفاع و مارک میلی رییس ستاد مشترک ارتش، این درخواست را رد نمودند. این درخواست در مورد تظاهرات گستردۀ واشنگتن، شهرهای دیگری امریکا و شهرهای اروپایی علیه نژادپرستی و خشونت پلیس راه‌اندازی شده بود. مجلۀ نیویورکر به نقل از منابعی در قصر سفید گفته است که بین ترامپ و جنرال مارک میلی مشاجرۀ لفظی اتفاق افتاده است. مجلۀ مذکور نقل نموده که جنرال میلی در مقابل ترامپ صدایش را بلند نموده و بر خواست ترامپ مبنی بر کشانیدن ارتش به جاده‌ها، برای پایان دادن به مظاهرات؛ اعتراض نموده است؛ چون میلی این کار را خلاف قانون تلقی می‌نموده است.»

ب- زمان انتخابات ریاست جمهوری: آن‌چه بر گرمی این قضیه افزوده است این‌ست که این اعتراض‌ها در هنگام کمپاین‌های انتخاباتی هردو کاندیدا؛ جوبایدنِ دموکرات و ترامپِ جمهوری‌خواه شعله‌ور شده است. در این وضع رییس جمهور ترامپ نگرانی شدیدی از آینده‌اش به عنوان رییس جمهور دارد و می‌خواهد که در نوامبر این سال دوباره بر اریکۀ قدرت تکیه زند. بلکه این موضوع اولویت شماره یک او می‌باشد؛ اما دلیل نگرانی او پیامدهای ویروس کرونا، اثرات آن بر اقتصاد امریکا، از دست دادن فرصت‌های شغلی ملیون‌ها امریکایی و آن‌چه از در مورد مدیریت بدی او در مورد بحران این ویروس گفته می‌شود، می‌باشد. ترامپ از این می‌ترسد که مبادا این موارد فوق عاملی باشند که رقیب دموکرات انتخاباتی‌اش در کمپاین‌های انتخاباتی از آن‌ها بهره ببرد. علاوه بر این‌ها امروز ترامپ با موجی از اعتراضات گسترده‌ای روبرو می‌شود و می‌خواهد که شخصیت خود را به عنوان یک مرد قوی در امر تأمین امنیت و حفظ دارایی‌ها تبارز دهد؛ امری‌که در این فرصت انتخاباتی قابل تحقق نیست.

اما جوبایدن رقیب انتخاباتی او، حزب دموکرات و نیروهای دیگر تلاش دارند تا این تلاش‌های ترامپ را وارونه جلوه داده و تصویر مخالف ارایه دهند و او را مردی معرفی کنند که در جهت چندپارچگی امریکا کار می‌کند و توانایی بهبود بخشیدن آسیب‌های وارده به امریکا را پس از کشته شدن فلوید و تظاهرات ندارد. هم‌چنان مسؤولیت خشونت و هرج و مرج در مظاهرات را به دلیل گفته‌های تند و آتشین‌اش بر علیه معترضین، به دوش او می‌اندازند.

ج- سرکوب اعتراض‌ها توسط دولت: دولت‌های جهان شاهد بودند که حکومت امریکا با اعتراض‌های مردمی چگونه برخورد دردناک و وحشیانه انجام داد و گفته‌های ترامپ در مورد تطبیق امنیت با استفاده از زور، سگ‌های دیوانه، سلاح‌های با قدرت کشتار بیشتر، زندانی شدن هزاران نفر، چوب و چماق، استفاده از گاز اشک‌آور پس از ده‌ها سال ممنوعیت؛ این همه موارد بود که امریکا علیه رقبایش زیر عناوین: حقوق بشر، حق آزادی بیان، حمایت از فعالیت‌های مدنی و غیره استفاده می‌نمود. و این تأثیر مستقیم بر سیاست خارجی امریکا دارد که امروز امریکا یکی از عوامل توجیه کننده‌ای بین‌الملی اش را از دست داده است. آن‌چه این ادعا را تأکید می‌کند؛ گفته‌های ماریا زاخارووا سخن‌گوی وزارت خارجۀ روسیه است که گفته بود: «اعتبار از اواخر ماه می و اوائل ژوئن 2020، ایالات متحدۀ امریکا هرگونه حقی را که فردی را در کرۀ زمین در رابطه به حقوق بشر ملامت نماید، از دست داده است.» زاخارووا در تبصره‌اش پیرامون نحوۀ تعامل مقامات امریکا با مظاهره‌چیانی‌که در اعتراضات ضد نژادپرستی و خشونت پلیس راه اندازی نموده شده بود، اضافه نموده است: «همه چیز پیان یافت! از این لحظه به بعد هیچ حقی ندارند». (منبع: الیوم السابع، 2/6/2020)

5- تفکیک نژادی در امریکا یک امری نهادینه شده است که برای اندک‌زمانی خاموش می‌شود؛ اما برای مدت طولانی در حرکت می‌باشد. نژادپرستی بیماری فکریی است که در بطن نظام سرمایه‌داری امریکایی جا داشته است؛ بلکه بیماری است که هیچ نظام وضعی و بشری از آن خالی نمی‌باشد؛ چون این بیماری برخواسته از هوای نفس و تمایلات محض غریزوی است که بین سفید و گندمی و سرخ وزرد تفکیک قائل می‌شود. هرچند قائل شدنِ این تفکیک آسیب‌های را متوجه دیگران و حتی در آینده‌ها متوجه خودِ این افراد هم بسازد.

اسلام یگانه دین و مرجعی‌ست که تفکیک نژادی را از بین برده و می‌برد. در اسلام بین انسان‌ها برتریی از دید رنگ، مقام و دارایی وجود ندارد؛ بلکه همه یکسان بوده، یکی بر دیگری برتری ندارند؛ مگر به تقوا. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِير﴾[حجرات: 13]

ترجمه: ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره تیره و قبیله قبیله گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید. بی‌گمان گرامی‌ترینِ شما نزد الله با تقواترینِ شماست.

پیامبر صلی الله علیه وسلم در حدیثی‌که آن را بیهقی از ابی نضره و او از جابر ابن عبد الله روایت نموده که جابر گفت: پیامبر صلی الله علیه وسلم در ایام میانه‌ای تشریق خطبۀ وداع و خدا حافظی را به ما ایراد نموده در آن گفت:

«يَا أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّ رَبَّكُمْ وَاحِدٌ، وَإِنَّ أَبَاكُمْ وَاحِدٌ، أَلا لا فَضْلَ لِعَرَبِيٍّ عَلَى عَجَمِيٍّ، وَلا لِعَجَمِيٍّ عَلَى عَرَبِيٍّ، وَلا لأَحْمَرَ عَلَى أَسْوَدَ، وَلا أَسْوَدَ عَلَى أَحْمَرَ، إِلا بِالتَّقْوَى، إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاكُمْ، أَلا هَلْ بَلَّغْتُ؟»، قَالُوا: بَلَى يَا رَسُولَ اللهِ، قَالَ: «فَلْيُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ»

ترجمه: ای مردم! پروردگارتان یکی‌ست و پدرتان هم یکی بود. آگاه باشید هیچ عربی بر عجمی و هیچ عجمی بر عربی و نه سرخی بر سیاهی و نه سیاهی بر بر سرخی برتری ندارد؛ مگر به تقوا. به یقین گرامی‌ترینِ شما نزد الله با تقواترینِ شماست.
آیا پیام و رسالتم را رساندم؟ گفتند: بلی یا رسول الله رساندی. گفت: پس حاضر به غائب برساند.

بُوَیصِری هم حدیث را همین‌گونه تخریج نموده است و طبرانی نیز با اضافه این الفاظ روایت نموده است «وَلَا لِأَسْوَدَ عَلَى أَبْيَضَ وَلَا لِأَبْيَضَ عَلَى أَسْوَدَ»، یعنی هیچ برتریی سیاه بر سفید و سفید بر سیاه ندارد.

پس اسلام یگانه نظامی‌ست که بر تفکیک نژادی نقطۀ پایان می‌گذارد؛ چون فرستاده شده از جانب پرودگار جهان است و به سوی حق رهنمایی می‌کند و خیر و خوبی را در چهارگوشۀ جهان منتشر می‌نماید.

﴿أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ﴾

[یونس: 35]

ترجمه: آیا آن‌کسی‌که راه حق را نشان می‌دهد سزاوارتر است که پیروی شود، یا کسی‌که راهنمایی نمی‌کند؛ بلکه باید خودش راهنمایی گردد؟ شما را چی شده است؟ این چی حکمی‌ست که می‌کنید؟

مترجم: منیب حمیدی

 

 

ادامه مطلب...

تحولات اخیر سیاسی در عراق و نقش کاظمی در خدمت به امریکا

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش

چنان‌که می‌دانیم، کاظمی از پارلمان عراق، که اکثر اعضای آن وابسته به ایران است، رأی اعتماد گرفت و این در حالی است که کاظمی توسط احزاب و افراد وابسته و طرف‌دار ایران متهم است که در ترور سلیمانی با امریکا هم‌دست بوده و برخی از افراد ایران وی را متهم می‌کنند که او از افراد وابسته به امریکاست. آیا این بدان معناست که کاظمی از پشتیبانی قوی امریکا برخوردار بوده و به همین دلیل به مداخلات ایران و افراد نفوذی آن در عراق اهمیتی نمی‌دهد؟ و این‌که آیا امریکا هنوز هم عراق را مرکز ثقل خود می‌داند و کاظمی برای حفظ نفوذ امریکا در این مرکز ثقل خودش را در اختیار امریکا قرار داده؟ و جزاک الله خیراً!

پاسخ

برای روشن شدن پاسخ به پرسش‌های مطرح شده در فوق، امور زیر را به بررسی می‌گیریم:

  1. عراق برای امریکا اهمیت فوق‌العاده زیادی دارد، چنان‌چه ترامپ رئیس‌جمهور امریکا در این اواخر گفت: «عراق سرزمین مهم و نیرومندی است و در تأمین ثبات اقلیمی و بین‌المللی نقش مرکزی را در منطقه در اختیار دارد.» وی تأکید نمود که «ایالات متحده برای استحکام روابط میان دو کشور سخت حریص بوده و آماده است برای تقویت اقتصاد عراق کمک‌های اقتصادی ضروری را به این کشور داشته باشد.» (منبع: اندپندنت و شبکه العالم 11 می 2020م) به همین دلیل بود که امریکا بالای عراق تمرکز زیاد نمود و لشکر بزرگی متشکل از 250 هزار سرباز برای اشغال آن فرستاد. هم‌چنین ائتلافی با مشارکت 49 دولت و با حدوداً 50 هزار سرباز تشکیل داد، به علاوه شماری از شرکت‌های امنیتی بدنامی مانند بلک‌واتر که در ایالت کارولینای شمالی امریکا موقعیت دارد تا مسئولیت‌های کثیفی مانند لادرک نمودن بعضی افراد، ترورها، سرقت‌ها، حفاظت از جان مسئولین امریکائی، اماکن حضورشان و هیأت‌های اعزامی آنان را انجام دهد.

امریکا در عراق پایگاه‌های نظامی دائیمی برپا نموده که در حال حاضر سه پایگاه اصلی می‌باشد؛ "عین‌الأسد" در ولایت انبار، پایگاه هوائی "بلد" در ولایت صلاح‌الدین و پایگاه "تاجی" در شمال بغداد. از جانب دیگر، ایالات متحده و عراق توافق‌نامه "چهارچوب استراتجیک" را دارند که به تاریخ 17 نومبر 2008م توسط ایالات متحده منتشر گردید و در این توافق‌نامه چنین گفته شده: «دو طرف تأکید دارند که کشورهای‌شان صادقانه تمایل دارند با یک دیگر روابط درازمدت دوستانه داشته باشند. دو طرف مجدداً روی روابط درازمدت در عرصه‌های اقتصادی، دیپلوماتیک، فرهنگی و امنیتی تأکید دارند. این توافق‌نامه هم‌چنان لازم‌الإجراء خواهد بود؛ مگر این‌که یکی از دو طرف خواسته باشد که به آن پایان دهد و در چنین صورتی طرف مذکور باید پیشا‌پیش در زمینه هشدار کتبی به طرف مقابل بدهد و درست یک‌سال بعد از تاریخ صدور چنین هشداری به توافق‌نامه پایان داده خواهد شد. برای استحکام هرچه بیش‌تر امنیت در عراق، دو طرف برای رشد روابط و همکاری‌های دوجانبه در خصوص آماده‌گی‌های دفاعی و امنیتی تلاش متداوم خواهند داشت». چنان‌که از متن این توافق‌نامه بر می‌آید؛ یک توافق‌نامه کاملاً استعماری است و به امریکا حق می‌دهد زیر نام " همکاری‌های دوجانبه در خصوص آماده‌گی‌های دفاعی و امنیتی" در امور عراق مداخله نماید.

  1. اعتراض‌ها در عراق به فساد، راند‌خواری، اختلاس توسط مسئولین حکومتی و هم‌چنین به دلیل افزایش میزان بی‌کاری میان مردم، مختل شدن خدمات عامه، نوسان اوضاع معیشتی و بلند رفتن قیمت اجناس مخصوصاً قیمت برق بالا گرفت در حدی که مناطق طرف‌دار نظام را نیز در بر گرفت. این نوع اعتراض‌ها از اوایل سال 2010م شروع شد و هر ازگاهی در جریان سال‌های مختلف شعله‌ور می‌شد و به دلایل گوناگون دوباره خاموش می‌گردید، دلایلی مانند سرکوب نمودن، وعده‌هایی دروغین توسط مسئولین مبنی بر گوش‌دادن به خواسته‌های اعتراض‌کننده‌گان و یا هم فعالیت بعضی از طرف‌های سیاسی دخیل در نظام در جهت مهارنمودن آن. اما اعتراض‌های اخیر، که از اوایل ماه اکتوبر 2019م بالا گرفت، متفاوت بود، چنان‌چه اعتراض‌کننده‌گان این‌بار با وجود اعمال خشونتی که علیه آنان صورت گرفت، دست از اعتراض بر نداشتند، سپس خشونت‌ها بالا گرفت به شمول قتل، مجروح نمودن، زندانی کردن. تفاوت دیگر اعتراض‌های اخیر این بود که ندای محکومیت ایران نیز در آن شنیده شد و اعتراض‌کننده‌گان جام قهر خویش را بالای ایران پاشانده و قنصل‌گری‌ها و مراکز آن را به دلیل قرار گرفتن گروه‌های عراقی وابسته به ایران در برابرشان به آتش کشیدند و هم‌چنین به سبب این‌که عملاً مشاهده نمودند چگونه نظام حاکم و جریان‌های سیاسی و ملیشه‌های مسلح با ایران در ارتباط می‌باشند و در عین حال به گونه مستقیم یا غیر مستقیم با امریکا نیز در ارتباط می‌باشند. از آن‌جایی که حجم اعتراض‌ها بسیار قوی بود، نظام حاکم و عادل المهدی نخست وزیر آن  ناتوانی خویش از مهار اوضاع را به صراحت اظهار نمودند و گفتند که این مشکل را نمی‌توانند حل وفصل نموده و به خواسته‌های اعتراض‌کننده‌گانی که خواستار سقوط نظام می‌باشند رسیده‌گی کرده نمی‌توانند و آن وضعت عبدالمهدی را وادار نمود تا به تاریخ 30 نومبر2019م برای نجات نظام استعفاء دهد و یک روز بعد از آن بود که پارلمان بلافاصله درخواست استعفای وی را پذیرفت. برهم صالح رئیس جمهور نیز به تاریخ 26 دسمبر 2019م ناچارشد مخالف قانون اساسی عمل نماید و نپذیرد که اسعدالعیدانی کاندیدای بزرگ‌ترین تیم پارلمانی موسوم به "البنا" به صفت نخست‌وزیر تشکیل حکومت دهد، زیرا اعتراض‌کننده‌گان با او کانیداتوری وی مخالف بودند، به دلیل این‌که وی به عنوان والی/استاندار البصره اعتراض‌کننده‌گان آن شهر را سرکوب نموده بود. بنابر این، این اعتراض‌ها نسبت به دور قبلی آن مؤثریت بیش‌تری داشت.

  2. در این اثناء بود که گروه‌هایی وابسته به حشدشعبی به تاریخ 28 دسمبر 2019م، موشک‌هایی را بدون هیچ مناسبتی بالای پایگاه امریکایی در نزدیکی کرکوک پرتاب نمودند و یک امریکایی را که در آن پایگاه کار می‌نمود به قتل رسانیدند. به نظر می‌رسد این کار بیرون از سیاق موضوع رخ داده باشد، زیرا فالح فیاض رئیس گروه حشدشعبی دو ماه قبل به تاریخ 19 اوکتوبر 2019م از واشنتن دیدن نمودن و با مارک اسپر وزیر دفاع آن و با حضور مارک میلی رئیس هیأت مشترک ارکان دیدار و گفتگو نمود. در آن زمان اعلان شد که در این دیدار در خصوص روابط دو کشور، به ویژه همکاری‌های نظامی گفتگو صورت گرفت و اینک این قتل اتفاق می‌افتد. اندکی پس از کشته‌شدن آن امریکائی بود که اردوی امریکا حملات هوائی را به تاریخ 29 دسمبر 2019م بالای گروه کتائب مسلح حزب‌الله، که یکی از جریان‌های مربوط ب حشدشعبی می‌باشد، انجام داد و اعلان شد که حد اقل 27 تن کشته و 62 تن دیگر از اعضای این گروه مجروح گردیده اند. هم‌چنین امریکا به تاریخ 3 جنوری 2020م توسط یک فروند طیاره/هواپیمای بدون سرنشین حمله هوائی را در نزدیکی میدان‌هوایی/فرودگاه بغداد انجام داد و اعلان شد که در آن قاسم سلیمانی فرمانده فیلق قدس نیروهای بسیج ایران به قتل رسیده؛ کسی‌که تأثیر زیادی بالای حشد شعبی داشت و هم‌چنین ابومهدی المهندس معاون حشد شعبی نیز در این حمله به همراه چهار نظامی دیگر از اعضای بسیج با رتبه‌های بالای نظامی به قتل رسیدند. امریکا از این حوادث به منافع خود و منافع رئیس‌جمهوراش استفاده نمود؛ رئیس‌جمهوری‌که دنبال هر فرصتی برای تقویت چانس برنده‌شدن خویش در دور دوم ریاست امریکاست.

اما به نظر می‌رسد این حوادث اوضاع را بیش‌تر علیه امریکا تقویت نموده، بناءً پارلمان عراق به تاریخ 5 جنوری 2020م فیصله‌ نمود تا در جهت پایان دادن به حضور نیروهای بیگانه کار و فعالیت صورت گیرد و از نخست وزیر خواست فیصله آن را عملی نماید. عبدالمهدی نیز در این زمینه با آنان هم‌نوا شد. واکنش امریکا به این تصمیم پارلمان عراق توسط ترامپ رئیس جمهور امریکا ظاهر گردید، طوری‌که وی هشدار داد که تحریم‌هایی را بالای عراق اعمال خواهد نمود، وی گفت: «ایالات متحده به هیچ‌وجه عراق را ترک نخواهد نمود، مگر در صورتی‌که حکومت عراق هزینه پایگاه امریکا در آنجا را بپردازد.» وی افزود: «ما در آن‌جای پایگاه هوائی داریم که هزینه آن به گونه استثنائی و فوق‌العاده زیاد است. این پایگاه ملیاردها دالر هزینه برداشته که برای مدت طولانی قبل از من خرج آن شده و ما هرگز عراق را ترک نخواهیم نمود؛ مگر این‌که تمام این مصارف را بپردازند و در صورتی‌که عراق خواستار خروج نیروهای امریکائی شود و این کار بر اساس تعاملات دوستانه صورت نگیرد، در چنین صورتی ما تحریم‌هایی را بالای عراق اعمال خواهیم نمود که قبلاً هرگز شبیه آن را ندیده باشند، طوری‌که تحریم‌های ایران در مقایسه با آن خیلی ناچیز به نظر خواهد رسید.» (منبع: اسکای نیوز 5 جنوری 2020م)

  1. سپس ایران اعلان نمود که به تاریخ 8 جنوری 2020م و درست در ساعت 1:20 به وقت تهران، به چند پایگاه امریکائی در عراق حمله موشکی نموده و در این حملات حد اقل 80 امریکائی را به قتل رسانیده است. تلویزیون ایران اعلان نمود که ما انتقام سلیمانی را گرفتیم، امریکا حملات موشکی ایران را پذیرفت، اما کشته شدن هیچ فرد امریکائی را در آن نپذیرفت. سپس حجم این حوادث رفته رفته کاهش یافت و اوضاع آرام شد. پس از مدتی محمد توفیق علاوی وزیر سابق مخابرات در حکومت مالکی به تاریخ 1 فبروری 2020م اعلان نمود که رئیس جمهور وی را موظف به تشکیل حکومت نموده. اعتراض‌کننده‌گان اعلان کردند که کاندید شدن علاوی در این پست را نمی‌پذیرند و گفتند با هر فرد سیاسی که از زمان آغاز اشغال عراق توسط امریکا در سال 2003م در نظام حاکم دخیل بوده مخالف می‌باشیم و وی پیش از آن‌که مدت مسئولیت‌اش به درازا بکشد استعفاء داد. سپس رئیس جمهور عدنان زرفی را به تاریخ 16 مارچ 2020م موظف به تشکیل حکومت نمود و وی پست‌های زیادی را در حکومت در اختیار داشت از جمله پس از اشغال نجف به صفت نخستین والی آن تعیین گردید. اما زرفی به تاریخ 9 اپریل 2020م از این‌که توان تشکیل حکومت را ندارد، عذرخواهی نمود و در همان روز برهم صالح رئیس‎جمهور عراق، مصطفی کاظمی رئیس استخبارات عراق را که وابسته به هیچ حزبی نیست موظف به تشکیل حکومت نمود و این خود نقض دیگر قانون اساسی است.

لازم به یادآوری است که مصطفی کاظمی قبلاً به صفت مخالف صدام در خارج فعالیت داشت و بعد از سال 2003م به شهر سلیمانیه عراق برگشت. وی زمانی‌که به صفت رئیس تحریر امور عراق در سایت خبری مونیتور امریکا فعالیت داشت، به شدت از لزوم و نیاز به تقویت روابط امریکا و عراق دفاع می‎‌نمود، چنان‌‌چه در یکی از مقاله‎هایش گفته بود: «دنبال نمودن روابط عراق – امریکا پس از سال 2003م نشان می‌دهد که اگر این روابط ضعیف و ضمنی شود، ممکن است زمینه دخالت طرف‎های دیگر بیرونی را فراهم آورد و هم‎چنین باعث خسارت‌هایی در منافع مشترک عراق و امریکا در منطقه خواهد گردید. بنابر این عراق و ایالات متحده امریکا باید روابط‌شان را به هدف ساختن رابطه مستحکم استراتجی، که به برگشتن توازن قدرت در منطقه کمک نماید و منافع مشترک دو طرف را تأمین نماید، تقویت نمایند.» (منبع: سایت امریکائی مونیتور 2 اوکتوبر 2015م). بناءً روشن است که وی به صورت مخفی و علنی در جهت تأمین منافع دستگاه‌های امنیتی امریکا فعالیت دارد و فعالیت‌هایش با هماهنگی کامل نیروهای اشغال‎گر عراق صورت می‌گیرد که پس از برگشت‌اش در سال 2003م به عراق آغاز گردیده. از آنجایی‌که وی چنین واقعیتی دارد، بسیاری از مردم عراق تعجب نمودند که چرا عبادی در سال 2016م به صورت ناگهانی مدیریت استخبارات را که یک پست فوق‌العاده حساسی است و نیاز به فردی دارد که به شدت مورد اعتماد امریکا باشد، به وی پیشنهاد نمود.

«حیدرالعبادی رئیس‌جمهور عراق در سال 2016م مردم عراق را با تعیین فردی مانند مصطفی کاظمی، که یک روزنامه‌نگار و فعال حقوقی بود، در رأس اداره استخبارات غافل‌گیر نمود. این در حالی بود که جنگ علیه گروه "داعش" به اوج خود رسیده بود؛ گروهی‌که بخش‌هایی از این سرزمین را اشغال نموده بود و اردوی عراق هنوز موفق نشده بود به کمک ائتلاف جهانی آن را سرکوب نماید.» (منبع: فرانس24،  8  می 2020م) دیگر این‌که امریکا روابط خویش در روابط استخباراتی با وی هیچ وقت پنهان نکرده بود. «نشریه وول استریت ژورنال امریکا در گزارشی به نقل از دیوید شینکر معاون وزیر خارجه امریکا در امور شرق دور نوشت که کاظمی در جریان فعالیت‌اش به صفت رئیس استخبارات عراق "خوب عمل نموده" و ما از کار مشترک با وی به صفت نخست وزیر استقبال می‌نمائیم.» (منبع: الجزیره نت به نقل از وول استریت ژورنال 30 می 2020م) هم‌چنین دیده شد که وی در جریان سفری که در سال 2017م با حیدرالعبادی نخست وزیر وقت عراق به عربستان سعودی داشت، چگونه او و دوست شخصی و نزدیک‌اش محمد بن سلمان یک دیگر را گرم و طولاانی به آغوش گرفتند و به کسی پوشیده نیست که بن سلمان تا بناگوش غرق خدمت به امریکائیان است!   

  1. پارلمان عراق به تاریخ 7 می 2020م با 255 رأی موافق از اصل 329 رأی، به حکومت کاظمی رأی موافق داد و این در حالی است که کاظمی متهم است در عملیات ترور قاسم سلیمانی و ابومهندی مهندس به امریکا کمک نموده، چنان‌چه ابوعلی عسکری مسئول امنیتی ملیشه‌های کتائب حزب الله در عراق «مصطفی کاظمی رئیس استخبارات عراق را متهم نمود که در عملیات قتل قاسم سلیمانی فرمانده فیلق قدس و ابومهدی المهندس معاون رئیس حشدشعبی به امریکا کمک نموده». (منبع: الحره 3 مارچ 2020م)

نخستین واکنش طرف‌داران ایران در عراق توسط علی الکورانی، که یک فرد تندرو مذهبی می‌باشد، صورت گرفت؛ وی که به ملیشه‌های حزب‌الله لبنان وابسته است، با هجوم به کاظمی وی را متهم نمود که آجندای امریکا را عملی می‌نماید. (منبع: سایت خبری العین 15 می 2020م). اما با دقت نمودن به اوضاع متوجه می‌شویم که احزاب وابسته به ایران بودند که به نفع کاظمی رأی داده و به وی رأی اعتماد دادند و در عین حال همین احزاب است که وی را متهم می‌کنند که مزدوری امریکا را می‌کند و در کشتن فرزندان‌شان و کشته شدن سلیمانی و المهندس همکاری نموده، نه فقط این؛ بلکه وی حتی درخواست‌های احزاب مذکور را رد نموده و با سهم‌داشتن آنان مخالفت نموده، یعنی این احزاب را از "غنیمت‌های" وزارت‌خانه‌ها محروم نموده. این‌ها همه بیان‌گر آن است که امریکا، مستقیم و یا توسط ایران، بالای احزاب یادشده تسلط زیادی دارد و تنش‌های اعلان شده با ایران چیزی جز پاشیدن خاکستر به چشم مردم نیست، حتی کشتن سلیمانی پیامدی فراتر از یک سلسله سر و صدا و داد و وایلایی در داخل ایران نداشت که خیلی زود فروکش نمود و به فراموشی سپرده شد؛ طوری‌که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده و دلیل آن، روابط پشت پرده با امریکاست. شاید این احزاب قومی عراق نمی‌دانند که محرومیت‌شان از پست‌های وزارت‌خانه‌ها در حقیقت به هدف مجازات‌شان صورت نگرفته، بلکه هدف این بوده تا از شدت موج خشمی که جاده‌های عراق را فرا گرفته کاسته شود، زیرا این امواج خشم پس از کاهش اقدامات مبارزه با ویروس کورونا در عراق، مجدداً بالا گرفته و این بدان معناست که بسیاری از این احزاب، چه مستقیم و یا توسط ایران، وابسته به امریکاستند، در حدی‌که رأی اعتماد دادن احزاب مذکور به این شکل برای کاظمی، برخی از رسانه‌ها را بر انگیخته تا در مورد توافق‌نامه و یا معامله‌ای میان دو طرف سخن به زبان آورند!

ابراهیم زبیدی در نشریه عربی‌زبان لندن می‌گوید: «شماری از ائتلاف‌ها و جریان‌های سیاسی عراق با مصطفی کاظمی مخالفت نموده و با انتشار بیانیه‌هایی وی را به مزدوری امریکا متهم نموده اند و ادعا دارند که وی در قتل قاسیم سلیمانی و ابومهدی المهندس دست داشته.» زبیدی در ادامه می‌افزاید: «چنان‌که مشاهده نمودید و مشاهده می‌کنید؛ این جریان‌های سیاسی در پارلمان از وی حمایت نمودند، انگار هیچ اتفاقی قبلاً نیفتاده و دلیل آن، اوامر و تعلیماتی است که سفارت ولی فقیه در بغداد اخیراً به آنان داده و یا هم سفارت کاکای‌شان دونالد ترامپ، مگر این خود نوعی از انواع صحنه‌سازی غیر عاقلانه نیست؟» (منبع: العرب لندن 8 می 2020م). سرانجام کاظمی با وجود تمام اتهاماتی که متوجه وی بود، رأی اعتماد را به دست آورد. به علاوه آن، ممکن است چهره کاظمی در بیانیه‌ای که انتظار می‌رود در اواسط ماه جاری در خصوص گفتگوی استراتجیک میان امریکا و عراق منتشر شود، براق و روشن جلوه داده شود، «قرار است دو کشور در اواسط ماه پیش‌رو برای تعیین شروط روابط آینده خویش گفتگوی استراتجیک داشته باشند.» (منبع: الجزیره نت به نقل از وول استریت ژورنال 30 می 2020م)

  1. کاظمی در همان جلسه اخذ اعتماد، حکومت‌‌اش را موقتی خواند و وعده سپرد که سعی خواهد نمود زمینه برگزاری انتخابات زودهنگام را مساعد کند، وی گفت: «یکی از اولویت‌های حکومت‌اش این است که واکنش به درخواست‌های برحق مردم، انتخابات زودهنگام برگزار نماید.» او این اظهارات را در تلاش برای راضی نمودن اعتراض‌کننده‌گان و مخالفان به زبان آورد و به همین دلیل بود که افزود: «لازمه زمینه‌سازی برای انتخابات پاک این است که دولت در تمام عرصه‌ها حاکمیت داشته باشد، مخصوصاً این‌که سلاح‌های موجود کاملاً در اختیار دولت و نیروهای آن و زیر فرمان سرقومندان اعلی مسلح قرار گیرد و دولت تبدیل به میدانی برای حل و فصل خصومت‌ها نگردیده و اجازه داده نشود از خاک عراق  بالای دیگران تجاوز صورت گیرد.» (منبع: بی بی سی 7 می 2020م)

کسب رأی اعتماد برای کاظمی یک دستاورد مهم و برای امریکا خبر خوشی بود؛ امریکائی‌که سعی دارد نظامی را که در عراق برپا نموده به اشتباه‌های خود اعتراف نماید تا زمینه استقرار نفوذش در عراق فراهم گردد و نظامی قانون‌مند شناخته شود. به همین دلیل بود که مایک پمپئو وزیر خارجه امریکا فوراً با مصطفی کاظمی تماس تلفنی برقرار نموده و کسب رأی اعتماد پارلمان به صفت نخست‌وزیر عراق را برایش تبریک گفت و به تاریخ 7 می 2020م در صفحه تویترش نوشت: «صحبت امروزم با مصطفی کاظمی نخست‌وزیر جدید عراق بسیار عالی بود و اینک زمان کار فوری و جدی برای اجرای اصلاحاتی که مردم عراق خواستار آن استند فرا رسیده». وی افزود: «من متعهد شدم که وی را در عملی نمودن آجندای شجاعانه‌اش یاری رسانم.» مورگان اورتاگوس سخن‌گوی وزارت خارجه امریکا نیز در این زمینه گفت: «ایالات متحده به هدف کمک به حکومت جدید "وارد نمودن برق از ایران برای مدت 120 روز" را نادیده می‌گیرد و این نشانه‌ای از رغبت ما در همکاری جهت فراهم آوری شرایط مناسب موفقیت حکومت است.» (منبع: کونا 7 می 2020م) سپس رئیس‌جمهور امریکا شخصاً با کاظمی صحبت نمود، چنان‌چه جاد دیر سخنگوی قصر سفید در بیانیه‌ای گفت: «رئیس‌جمهور ترامپ امروز دوشبه 11 می 2020م در تماسی تلفنی با کاظمی، تأیید حکومت‌اش توسط نماینده‌گان مجلس عراق را به وی تبریک گفت. رئیس‌جمهور از کمک ایالات متحده به عراق در جریان شیوع ویروس کورونا خبر داد و تأکید نمود که ما برای شکست دائمی گروه داعش با عراق همکاری مشترک خواهیم داشت. رئیس‌جمهور هم‌چنین نخست‌وزیر را تشویق نمود تا به خواسته‌های مردم عراق در خصوص اصلاحات و راه‌اندازی انتخابات زودهنگام توجه نماید.» (منبع: رویترز و الحره امریکا 12 می 2020م)

  1. یکی از نخستین اقدامات کاظمی در اولین گردهمائی‌اش با وزرای حکومت به تاریخ 9 می 2020م این بود که اعلان نمود عبدالوهاب ساعدی مجدداً به صفت رئیس اداره مبارزه با تروریزم عراق تعیین گردیده. کاظمی در اظهاراتی مطبوعاتی گفت: «تصمیم گرفتیم برادر قهرمان مان عبدالوهاب ساعدی را مجدداً به صفت رئیس اداره مبارزه با تروریزم تعیین نمائیم. "نیروهای مبارزه با تروریزم، نیروهای ویژه‌ای در اردوی عراق به شمار می‌رود، زیرا توسط نیروهای امریکائی تمرینات دیده و مسلح شده اند و در جنگ علیه گروه داعش در جریان سه سال از 2014  تا 2017م به عنوان سرنیزه عمل نموده.» (منبع: آژانس اناضول ترکیه 9 می 2020م) تلویزیون العربیه به تاریخ 11 می 2020م گفت که تصمیم مصطفی کاظمی در خصوص تعیین مجدد عبدالوهاب ساعدی و ترفیع وی به صفت فرمانده اداره مبارزه با تروریزم به هدف پذیرش درخواست مردم صورت گرفته، زیرا اداره مبارزه با تروریزم عراق تا آخرین حد وابسته به امریکاست.

در اواسط سال 2017م بود که یک گزارش امریکائی "اداره مبارزه با تروریزم" را بهترین اداره‌ای خواند که ایالات متحده آن را در عراق تأسیس نموده. این اداره زیر مجموعه اردو/لشکر عراق بوده که ایالات متحده آن را با معیارهای جدید تجهیز و تمرین داده و بنا به گزارشی‌که معهد واشنتن برای سیاست خاورمیانه منتشر نمود؛ شاید کارائی و تجهیزات آن شبیه به نیروهای عملیات ویژه امریکا باشد.» (منبع: عربی21، 30 سپتمبر 2019م) لازم به ذکر است که به گفته منبع فوق؛ ساعدی در سال‌های 2006 و 2008 به گونه استثنائی توسط المالکی که مزدور امریکاست، ترفیع نظامی داده شد و یان به معنای رضایت امریکا از این فرد نظامی عراق است. اداره یاد شده به دو دلیل از حمایت مردمی برخوردار است؛ دو دلیلی‌که قیام‌کننده‌گان عراق از آن بی خبر اند: نخست این‌که امریکا خود این اداره را از کشتن تظاهرکننده‌گان منع نمود و این دقیقاً همان اسلوبی است که امریکا آن را در سال 2011م در مصر به کار گرفت، آنگاه که اردوی مصر متعهد شد که علیه تظاهر کننده‌گان از خشونت کارنخواهد گرفت و این اقدام باعث شد مردم به تشکیل شورای نظامی پس از حسنی مبارک رضایت نشان‌دهند، یعنی امریکا می‌خواست دست اداره مبارزه با تروریزم از خون مردم پاک بماند  تا در هرگونه تغییری به صفت بدیل عرض اندام نماید. دلیل دوم این‌که مردم عراق گمان نمودند ساعدی به دلیل این‌که توسط عادل عبدالمهدی از ریاست اداره مبارزه با تروریزم برکنار گردید، مخالف نظام حاکم به ریاست عبدالمهدی است و به همین دلیل بود که خواستار ساعدی به صفت بدیل شدند. در غیر آن روشن است که تظاهرات عراق با قاطعیت کامل با نفوذ ایران و امریکا در عراق مخالف است.

ما به تاریخ 4 دسمبر 2019م در این خصوص سخنانی را منتشر نموده بودیم، آنجا که گفتیم: «در خصوص عراق: امریکا عراق را تقریباً غیر مستقیم از پشت پرده حکومت می‌کند، چنان‌چه شمار کارمندان سفارت‌اش در بغداد به 16 هزار تن می‌رسد که فعالیت تمام وزارت‌خانه‌های عراق، به خصوص وزارت عرصه‌های مربوط به نفت و امنیت، را زیر نظر دارند. این بزرگ‌ترین سفارت امریکا در تمام جهان بوده و پایگاه‌های نظامی زیادی نیز در عراق دارد که مشهورترین آن همان پایگاه عین‌الأسد در انبار می‌باشد. امریکا در هفته اخیر ماه گذشته هیأت‌های زیادی را به عراق فرستاد، از جمله سفر غیرمترقبه پنس معاون رئیس‌جمهور امریکا که به تاریخ 23 نومبر2019م وارد پایگاه عین‌الاسد شد. هنوز یک هفته از سفر معاون رئیس جمهور امریکا به عراق نگذشته بود که امریکا مارک میلی فرمانده هیأت ارکان مشترک اردوی امریکا را به تاریخ 27 نومبر 2019م به بغداد فرستاد و این خود نشانه پیگیری مجدانه امریکا از اوضاع جاری در عراق است، به خصوص با توجه به این‌که عراق در نظر امریکا از حساسیت زیادی برخوردار است و دیده شده که اداره مبارزه با تروریزم در عراق، که یک قدرت بزرگ نظامی می‌باشد، امریکائی‌ها خود آن را تشکیل داده و با بهترین تجهیزات نظامی مجهز نمودند. این دستگاه از سیاست سرکوب معترضین به دور بوده و به نظر می‌رسد معترضین در میدان تحریر نیروهای این اداره را یگانه مرجعی می‌پندارند که آنان را از شر رهبران فاسد نجات خواهد داد، چنان‌چه تصویر بزرگی از ژنرال عبالوهاب ساعدی یکی از فرماندهان این اداره را با خود حمل می‌نمایند که اخیراً توسط عبدالمهدی برکنار گردید. انگار این نیروها مورد تأیید تظاهرکننده‌گان بوده و خواهان نقش آن در حل و فصل اوضاع می‌باشند.» (نقل قول از منشور قبلی تمام شد)

  1. خلاصه این‌که کاظمی با اشاره انگشت امریکا در عراق می‌چرخد به دلایل زیر:

الف) تاریخ‌چه فعالیت‌هایش؛ به صفت رئیس تحریر امور عراق در سایت خبری مونیتور امریکا و دفاع جدی وی در سال 2015م از لزوم استحکام و قوی بودن روابط امریکا و عراق.

ب) تعیین او در سال 2016م به صفت رئیس استخبارات و استقبال امریکا از این تعیین، چنان‌چه روزنامه وول استریت ژورنال امریکا به نقل از دیوید شینکر معاون وزیر خارجه امریکا گفت که کاظمی در زمان فعالیت‌اش به صفت رئیس استخبارات "کارهای خوبی انجام داد" و اینک ما از کار مشترک با وی به صفت نخست‌وزیر استقبال می‌نمائیم.

ج) روابط‌اش با دوست صمیمی وی محمد بن سلمان به کسی پوشیده نیست، به ویژه زمانی‌که دیده شد که وی در جریان سفری که در سال 2017م با حیدرالعبادی نخست وزیر وقت عراق به عربستان سعودی داشت، چگونه او و دوست شخصی و نزدیک‌اش محمد بن سلمان یک دیگر را گرم و طولاانی به آغوش گرفتند و به کسی پوشیده نیست که بن سلمان تا بناگوش غرق خدمت به امریکائیان است!

د) کسب رأی اعتماد پارلمان به تاریخ 7 می 2020م که به کمک مستقیم و غیر مستقیم امریکا از طریق ایران با اعمال فشار بالای احزاب وابسته به ایران صورت گرفت، در حالی‌که کاظمی متهم است که در قضیه ترور قاسم سلیمانی و المهندس به امریکائی‌ها کمک نموده و این‌که او "آجندای امریکا" را عملی می‌نماید. این موارد همه بیان‌گر آن است که امریکا بالای ایران تأثیرگذاری فعال دارد و تنش‌های لفظی و ظاهری چیزی جز پاشیدن خاکستر به چشم مردم نیست!

هـ) مورد دیگر همین برگردانیدن عبدالوهاب ساعدی به تاریخ 9 می 2020م به صفت رئیس اداره مبارزه با تروریزم در عراق می‌باشد، در حالی‌که می‌دانیم نیروهای این اداره توسط نیروهای امریکائی تمرین دیده و تجهیز شده اند، چنان‌چه گزارشی‌که توسط معهد واشنتن برای سیاست خاور‌میانه در اواسط سال 2017م "اداره مبارزه با تروریزم" را بهترین اداره‌ای خواند که ایالات متحده آن را در عراق تأسیس نموده است. (منبع: عربی 21، 30 سپتمبر 2019م)

تمام این موارد نشان می‌دهد که کاظمی از چه جای‌گاهی در نزد امریکا برخوردار می‌باشد و مردم عراق پیش از آن‌که پشیمان شوند و پشیمانی سودی نداشته باشد، باید این واقعیت را به خوبی درک نمایند.

  1. این پاسخ به پرسش را با یک سخن به پایان می‌برم و آن این‌که عراق برای رهائی خود و برگشتن به عزت و شکوه گذشته‌اش و برخوردار شدن از دولتی با اقتدار و مرکزی برای دولتی بزرگ که امریکا، بریتانیا و سایر دولت‌های استعمارگر را زیر فشار گیرد، هیچ راهی بجز برگشتن به مصدر و منبع عزت و شکوه خود ندارد که همانا اسلام عزیز است که از طریق برپائی دولت اسلام، یعنی دولت خلافت راشده بر منهج نبوت، جامه عمل خواهد پوشید و راست فرمود الله قوی و عزیز آنجا که فرمود:

﴿وَلِلّٰهِ العِزَّةُ وَلِرَسُولِه وَلِلمُؤمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لا يَعلَمُونَ﴾ [منافقون: 8]

ترجمه: عزت تنها از آن الله و رسول‌اش و مؤمنان است اما منافقان این را نمی دانند

 

 

ادامه مطلب...

قواعد شرعی راجح و مرجوح

  • نشر شده در فقهی

پرسش

السلام‌علیکم‌ورحمت‌الله‌وبرکاته!

برادر بزرگوار و عالم مرشد (شیخ عطاء بن خلیل ابوالرشته)، امیدوارم سوال ذیل را جواب دهید.

در مورد این قول که اصل در معاملات حل و اباحت است، نظری وجود دارد که با نسبت دادن این قول به جمهور فقهاء اربعه نیاز به دقت و بحث بیش‌تری دارد. این اصل در بین علمای متأخر شهرت یافته؛ اما علمای نسبتاً قدیم را نمی‌بینیم که در این مورد نظری داده باشند؛ مثلاً: ابن نجیم حنفی که یکی از اصولین حنفی است، در مورد این قاعدۀ ذکر شده دو قاعده را ذکر کرده است که گفته است: "تا زمانی دلیل حرمت وجود نداشته باشد، اصل در اشیاء اباحت است." و هم‌چنان گفته است: "اصل در مناکحات حرمت است."

سوال این است هرگاه شارع احتیاط کرده باشد و حرمت را به خاطر حفظ نسل، اصل قرار داده باشد؛ آیا اصل حلالیت در امول و معاملات مالی رد نمی‌شود؟ و یا حداقل بگوئیم که حلالیت اصل قرار داده نشود؟ بناءً نیاز است که در کنار قواعد عمومی در مورد مسائل معاملات تحقیق بیش‌تر صورت گیرد تا حکم به دست آید، شارع همان‌گونه که نسل را مصئون دانسته، مال را نیز مصئون دانسته است.

شاید من در خطا رفته باشم؛ مخصوصاً که تمام نظریات علماء و اصولین را در این مسأله نخوانده باشم. خطر این است که در هر شکلی از معاملات معاصر به حلالیت می‌رویم و استدلال ما به قاعدۀ (اصل در معاملات حلالیت) است، بدون این‌که در مورد واقعیت این مسأله تحقیق بیش‌تر شود و خصوصیات دلائل شاملۀ آن را بشناسیم؛ پس صحت و سقم این قاعده از چه قرار است؟ آیا فقهاء در این مورد چیزی گفته‌اند؟ پرسش‌گر: ابوبکر زکریا از لبنان

پاسخ

وعلیکم‌السلام‌ورحمت‌الله‌وبرکاته!

برادرم، در این خصوص از نظر بعضی مجتهدین قواعد متعددی است که این قواعد در نزد ما مرجوح و ضعیف است. از جملۀ این قواعد یکی این قاعده است: (اصل در معاملات حلالیت است.) قاعدۀ پذیرفته شده و اختیار شده این قاعده است: (اصل در اشیاء اباحت است؛ تا زمانی‌که دلیل به حرمت اشیاء وجود نداشته باشد.) آن هم به اساس قوت دلیل‌اش. هم‌چنین این قاعده: (اصل در اعمال تقیید و مقید بودن به حکم شرعی است.) ما در خصوص شماری از قواعد دیگری نیز صحبت کردیم و گفتیم که این قواعد غیر راجح است که بیان این مسأله قرار ذیل است:

اول- در جزء سوم کتاب شخصیه در باب: (لاحکم قبل ورود الشرع)؛ یعنی حکمی قبل از وارد شدن شریعت نمی‌باشد. در این باب چنین گفته بودیم:

(بنابراین، گفته نشود اصل در اشیاء و افعال تحریم است. به دلیل این‌که یک نوع تصرفی بدون اجازۀ است بر ملک الله سبحانه و تعالی که در این صورت حرام می‌شود؛ زیرا آیه مبارکه صراحت دارد که الله سبحانه و تعالی تا زمانی‌که رسولی نفرستد، عذاب نمی‌کند؛ یعنی تا زمانی‌که حکم را واضح نسازد، عذاب نمی‌کند. علاوه بر آن، در صورتی‌که اصل در اشیاء و افعال حرمت باشد، مخلوقات متضرر می‌شود و الله سبحانه و تعالی از ضرر رساندن منزه است.

هم‌چنان گفته نشود که اصل در افعال و اشیاء اباحت است به دلیل این‌که این یک نوع انتفاع خالی از مدیریت فساد و ضرر مالک در مورد مالش است، این مسأله گفته نشود؛ چون مفهوم آیه این است که انسان مقید به چیزی است که رسول الله صلی الله علیه وسلم آورده است؛ چون انسان با مخالفت آن‌چه رسول الله صلی الله علیه وسلم آروده است، عذاب داده می‌شود؛ پس در این صورت اصل پیروی رسول الله صلی الله علیه وسلم و مقید بودن در احکام است؛ نه اباحت و دیگر این‌که عموم آیات بر این دلالت دارند که باید انسان به شرع رجوع کرده و مقید به شریعت باشد. الله سبحانه و تعالی فرموده است:

﴿وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْء فَحُكْمُه إِلَى اللِّه﴾

ترجمه: در چیزی‌که شما اختلاف می‌کنید برای یافتن حکم‌اش به سوی الله سبحانه و تعالی رجوع کنید.

هم‌چنان الله سبحانه و تعالی فرموده است:

﴿فَإِن تَنَازَعْتُم فِي شَيْء فَرُدُّوه إِلَى اللّه وَالرَسُولِ﴾

ترجمه: اگر در چیزی تنازع و اختلاف کردید آن را به الله سبحانه و تعالی و رسول‌اش باز گردانید.

و الله سبحانه و تعالی فرموده است:

﴿وَنَزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانا لِكُل شَيْء﴾

ترجمه: و این کتاب (قرآن) را بیان‌گر همه‌چیزها نازل کردیم.

رسول الله صلی الله علیه وسلم در روایتی‌که دارقطنی نموده، فرموده است:

«کل امر لیس علیه امرنا فهو رد»

ترجمه: هر چیزی‌که در او امر ما نبود رد است.

این نصوص و حدیث دلالت دارند که اصل پیروی و مقید بودن به شریعت است و دیگر این‌که انتفاع خالی از مدیریت فساد و ضرر مالک دلیل اباحت شده نمی‌تواند.

هم‌چنان گفته نشود که اصل در اشیاء توقف و عدم حکم است؛ زیرا در این صورت تعطیل عمل و یا تعطیل حکم شرعی است که هر دو حالت درست نیست. دیگر این‌که چیزی‌که در قرآن و حدیث ثابت است در صورت عدم فهم باید از حکم شرعی آن سوال شود؛ نه این‌که توقف شود. چنان‌چه الله سبحانه و تعالی فرموده است:

﴿فَاسْألَوا أَهْلَ الذِكْر إِن كُنتُمْ لا تَعْلَمُونَ﴾

ترجمه: در صورتی‌که نمی‌دانید از اهل دانش سوال کنید.

رسول الله صلی الله علیه وسلم در حدیث تمیم  که ابوداود از جابر روایت کرده، فرموده است:

«أَلا سَألُوا إِذْلَمْ يَعْلَمُوا فَإِنَّمَا شِفَاءُ الْعِيّْ السُّؤَالُ»

ترجمه: در صورتی‌که نمی‌دانند، سوال کنند؛ چون شفاء فهم سوال است.

این حدیث دلالت دارد که اصل توقف در عمل، توقف در حکم نیست.

بناءً بعد از بعثت رسول الله صلی الله علیه وسلم حکم از آن شریعت شد و طوری شد که حکم قبل از وارد شدن شریعت به وجود نمی‌آید. بناءً حکم بر ورود شریعت متوقف می‌شود؛ یعنی هر حکم نیاز به دلیل شرعی دارد. بناءً هیچ‌حکمی بدون دلیل شده نمی‌تواند؛ چنانچه هیچ‌حکمی قبل از وارد شدن شریعت شده نمی‌تواند. اصل این است که برای هر حکم شرعی دلیل شرعی از شریعت گرفته شود.

بنا به دلائل فوق قاعدۀ شرعی: (اصل در افعال انسان، تقیید به حکم الله سبحانه و تعالی است.) محکم می‌شود؛ لذا برای مسلمان جائز نیست که عملی را انجام دهد؛ مگر این‌که حکم الله سبحانه و تعالی را در آن خصوص از خطاب شارع دریابد.

این مسأله معنای اصل تقیید نسبت به افعال انسان بود؛ ولی نسبت به اشیاء؛ یعنی متعلقات افعال باید گفت (تا زمانی‌که دلیلی به حرمت پیدا نشود، اصل در اشیاء اباحت است.)؛ پس اصل در شی اباحت بوده نه حرمت؛ مگر این‌که دلیل شرعی به حرمت آن پیدا شود، به خاطری‌که نصوص شرعی همۀ اشیاء را مباح دانسته و به صورت عموم همۀ اشیاء را شامل می‌شود. الله سبحانه و تعالی فرموده است:

﴿أَلَمْ تَرَ أَنَ اللّهَ سَخَر لَكُم مَا فِي الْأَرْضِ﴾

ترجمه: آیا ندیدی‌که الله سبحانه و تعالی هر آن چیزی‌که در زمین است، تحت تسخیر شما در آورده است؟

معنای تسخیر اباحت آن‌چه در زمین نهفته شده می‌باشد و هم‌چنان الله سبحانه و تعالی فرموده است:

﴿يَا أَيُّهَ النَاسُ كُلُوا مِمَا فِي الْأَرْض حَلَالا طَيبا﴾

ترجمه: ای مردم از داشته‌های زمین پاک و پاکیزه بخورید.

هم‌چنان الله سبحانه و تعالی فرموده است:

﴿يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُم عِند كُل مَسْجِد وَكُلُوا وَاشْرَبُوا﴾

ترجمه: ای فرزندان آدم! زینت خود را در هر مسجدی نگهدارید، بخورید و بیاشامید.

هم‌چنان الله سبحانه و تعالی فرموده است:

﴿هُوَ الَذِي جَعَلَ لَكُم الْأَرْض ذَلُول فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِن رزْقِهِ﴾

ترجمه: او ذاتی است که زمین را برای شما رام نموده؛ پس بر هر طرفی از اطراف زمین بروید و از خوردنی‌های آن بخورید.

به همین ترتیب تمام آیاتی‌که در مورد اشیاء آمده به صورت عام ذکر شده و عموم این آیات بر اباحت اشیاء دلالت دارند؛ پس اباحت به اساس خطاب شارع آمده و دلیل اباحت اشیاء نصوص شرعی است؛ پس هر وقتی شی حرام دانسته شود، باید دلیل شرعی و جود داشته باشد که نصوص شرعی عام را خاص گرداند؛ به همین دلیل هر چیزی‌ را که شریعت حرام نموده عین همان اشیاء را تصریح نموده تا از عموم اشیاء استثناء گردد. الله سبحانه و تعالی فرموده است:

﴿حُرمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَمُ وَلَحْمُ الْخِنزِيرِ﴾

ترجمه: خود مرده، خون (سربر) و گوشت خوک بر شما حرام گردیده است.

هم‌چنان الله سبحانه و تعالی فرموده است:

﴿حُرمَتِ الْخَمْرَة لِعَيْنِهَا﴾

ترجمه: ذات شراب حرام شده است.

مبسوط از ابن عباس نقل کرد است: آن‌چه که شریعت به تحریم آن تصریح نموده است او از نصوص عام مستثنی می‌باشد و این بر خلاف اصل است.

از نصوص فوق بر می‌آید: قواعدی‌که به آن اشاره کردیم؛ مثل: قاعدۀ (اصل در معاملات حلالیت است.) و یا دیگر قواعد. این قواعد در نزد ما مرجوح و ضعیف بوده؛ بلکه رأی و نظر قوی‌تر و درست‌تر در مورد افعال و اشیاء به گونۀ است که فوقاً ذکر نمودیم که: (اصل در افعال تقیید به حکم شرعی بوده) و (اصل در اشیاء تا زمانی‌که دلیل به حرمت آن نیاید، اباحت است.)

امیدوارم که همین قدر جواب کفایت کند. الله سبحانه و تعالی از همه عالم‌تر و در کارش با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء بن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه