دوشنبه, ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۵م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

اصرار نتانیاهو بر تداوم جنگ

(ترجمه)

خبر:

رژیم یهود با وجود میان‌جیگری بین‌المللی و فشارهای مردمیِ جهانی اصرار دارد که به جنگ پایان ندهد!

تبصره:

مذاکرات متعدد میانجی‌گری جهت خاتمه دادن به جنگ غزه در اماکن مختلفی برگزار شد، با آن هم رژیم خونخوار یهود هم‌چنان به کشتن، تخریب، گرسنگی و محاصرۀ نوار غزه ادامه می‌دهد و نتانیاهو اصرار دارد که جنگ را تمام نکند، دلیلش چیست؟

کاملًا ساده و با تمام قواعد منطقی، آنچه راه و رسم بشری تقاضا دارد و آنچه احکام شرعی بیان می‌کند، نتانیاهو در میان حکام مسلمین یک مرد مخلص و شجاعی ندیده که وسوسه‌های شیطان را فراموش کرده شمشیر را بالای سر خود بگیرد و از نتانیاهو و رژیم‌اش درس عبرتی سازد که تاریخ آن را فراموش نکند.

بلی، نیازی به رفتن در عمق تحلیل و پیچیده‌گی مسئله نیست، خیلی ساده؛ نه تنها درگروه‌های انسانی حتی در میان حیوانات و پرنده‌گان هر که تجاوز کند جوابش را خواهد گرفت.

اما آنچه امروز مسلمانان از ظلم و ستم این حکام خائن، ترسو، رذل و  غلامان حلقه‌به‌گوش غرب تجربه می‌کنند یک  حالت نادر در تاریخ بشریت و تاریخ مسلمانان است، در حالی‌که اردوهای شان کوه‌ها و دشت‌ها را پر می‌کند، با آن هم انگشتی تکان نداده و متجاوز را ادب نمی‌کنند و با او وارد نبرد نمی‌شوند. چرا این چنین است؟!

نتانیاهو و اطرافیانش هم‌چنان با فخر فروشی و بالا بردن نام گناه و تجاوز خود ادامه خواهند داد و تا زمانی از نوادر عالم باقی خواهند ماند، که مسلمانان از شر این حکام خائن و رذیل خود خلاص شوند و صفوف خود را زیر پرچم خلیفه واحدی متحد کنند که بر اساس شریعت الله سبحانه وتعالی حکومت کند و اردوها را برای حمایت از دین و بندگان الله سبحانه وتعالی بسیج نماید.

نویسنده: خلیفة محمد

سه شنبه 21 شوال 1445 هـ.ق.

مطابق با 30 اپریل 2024 م.

مترجم: محمدیاسین سادات

ادامه مطلب...

اعتراض محصلین دانشگاه ها : مقابله در برابر نظامی ارزشی فاسد!

  • نشر شده در امریکا

(ترجمه شده)

در موج اخیر اعتراضات در محوطۀ دانشگاه‌های  امریکا و سراسر جهان، محصلین و دانشکده‌ها مخالفت شدید خود را به شکل صلح آمیز بیان داشته، صدا و گردهمایی‌های خود را به خاطر تقاضای متوقف ساختن نسل کشی جاری در غزه بلند نمودند. این اعتراضات محصلین‌ که نشان دهندۀ گسترش رأی عامه بوده از طرف مجریان قانون با برخورد شدید و در بسیاری موارد با خشونت مواجه شده که این امر مغایرت سرسختانه علیه آزادی‌های است که از طرف جوامع دموکراتیک ادعا می‌شود.

دولت امریکا  در طول تاریخ، خود را منحیث مدافع آزادی بیان و حقوق بشر تظاهر داده است و در برابر چنین سرکوب‌ها در میان ملت‌های دیگر در صورتی که با سیاست خارجی‌اش مخالفت نداشته، سریعاً انتقاد کرده است. اما در حال حاضر این امر در خاک خودش هنگام ابراز اعتراضات علیه اعمال غیر قانونی نهاد صهیونستی به چالش افتاده است. این واکنش‌ها در برابر اعتراضات محصلین دقیقاً همان روش‌های خودکامگی را به  تصویر کشید که امریکا   آنرا محکوم می‌کند.

در قلب این اعتراضات پیام عمیقی علیه فساد سیاست ها، ظلم و سرکوب تقاضا‌های برحق که از اثر جنایت نسل کشی تمام عیار در برابر افراد ملکی که اکثراً زنان و اطفال اند، قرار دارد. معترضین با قومیت، نژاد و ادیان مختلف به شمول تعداد قابل توجه محصلین یهودی انتقاد شان را در برابر پالیسی‌های صهیونستی با بیان شعار – یهود ستیزی - اشک تمساح بیان داشتند. این امر نشان دهنده ایستاده‌گی دسته جمعی علیه کدام دین یا مردم  نبوده  بلکه در برابر نسل کشی که توسط یک دولت غیر قانونی نژاد پرست صهیونستی صورت گرفته، برجسته می سازد.

این سخت‌گیری بیان کنندۀ ارزش گذاری فرمایشی نسبت به آزادی بیان در امریکا است؛ هرگاه در مطابقت با خواسته‌های حکومت قرار داشته باشد، حمایت شده اما اگر آنها را به چالش کشاند، متوقف می شود. این انتخاب تحمیلی، اساساتی را که حکومت امریکا ادعای حمایت آنرا دارد، برملا ساخته و از فسادی پرده بر می‌دارد که در تضاد با تصویر ارایه شده از ملتی است که خود را سردمدار دموکراسی و حقوق بشر می داند.

قراری که جهان وقوع این حوادث را در سراسر مراکز علمی معتبر از دانشگاه کلمبیا تا دانشگاه کالیفورنیا و برکیلی تماشا می‌‌کنند، این وضع پایبندی واقعی به ارزش های امریکا را تحت سوال قرار می دهد. عمق این تمسخر زمانی روشن می‌شود که اکثریت این نهاد‌های علمی شدیداً در موقف گیری های بیرونی امریکا کمک کننده بوده اما همین مراکز علمی از عدم توازن میان ارزش های درس داده شده و چیزی که عمل می شود حرف می زنند.

این مسئله نه تنها زیربنا‌های اخلاقی سیاست‌های امریکا را به چالش می‌کشد، بلکه آنرا در مقابل سایر الگو‌های فرهنگی نیز قرار می‌دهد، طوریکه آموزه‌های اسلامی در طول تاریخ به علما و شاگردان خود آموخته است که رهبران شان را مسؤول دانسته و تلاش به خرچ دهند تا حکومت از ارزش ها و معیار‌های اصیل اسلامی متابعت نماید.

حوادث درحال وقوع هم چنان بحران گسترده‌تر فرهنگی را در امر متابعت از ارزش‌های اساسی که ظاهراً رهبری امریکا ادعای پیشبرد آنرا دارد، برجسته می سازد. این نقد بر حمایت واقعی ارزش‌های که امریکا آنرا می آموزاند و حکومت اش ادعای حمایت آنرا دارد، دعوت به تأمل کرده و اصرار می ورزد تا نقش امریکا منحیث مدعی رهبری کننده بشر به شیوه انسانی و عادلانه، ارزیابی مجدد گردد.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر در آمریکا

تاریخ قمری: ۲۲ شوال ۱۴۴۵

تاریخ میلادی: چهارشنبه، ۱ می ۲۰۲۴

مترجم:  منیب تقوی

   
   
   
ادامه مطلب...

عصر رسانه‌های اجتماعی: برملا شدن دروغ‌ها

  • نشر شده در امریکا

) ترجمه شده)

در طول سال‌های گذشته، جهان غرب توانسته است به بهانه‌ی کمک  به کشور‌های نیازمند، جنایات گوناگون را علیه این کشور‌ها مرتکب شود. جریان این کمک رسانی را از طریق روزنامه‌هایی مانند نیویورک تایمز و برنامه‌های جدیدی همچون فاکس نیوز منتشر می‌کردند.

مثال‌های از این کمک‌ها شامل جنگ علیه عراق است که بیش از ۶۵۰۰۰۰ نفر را کشته برجا گذاشته است، که  و این کار ضرورت حساب شده  زیرا واشنگتن معتقد بود «شواهد قابل توجهی وجود دارد که عراق دارای اسلحه‌ کشتار جمعی  بود و به عنوان یک تهدید واقعی محسوب می‌شد"»

وقتی نوبت به مداخله در یمن می‌رسد، ادعا می‌کند که می‌خواهد به شکست دولت حوثی کمک کند. با استفاده از رسانه‌های خبری، هر زمان که آمریکا می‌خواست وارد یک کشور شود، می‌توانست خود را به عنوان قهرمان در مقابل مردم خود نشان دهد.

اما با با وجود آمدن رسانه‌های اجتماعی، مردم  قادر استند که در سراسر جهان با افراد دیگر ارتباط برقرار کنند.. این حالت برای شرکت‌ها و دولت‌ها سودآور بود تا زمانی که به نفع آن‌ها مورد استفاده قرار می‌گرفت. وقتی قتل عام مردم فلسطین آغاز شد، مردم غزه قادر بودند به پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی مانند تیک تاک متصل شوند تا تصاویر و ویدیوهایی از وضعیت فعلی خود را منتشر کنند.

بر علاوه، این ارتباط آنها را قادر می‌سازد تا دروغ‌هایی را که دولت یهودی و آمریکا سعی در ترویج آن کرده‌اند را بخوانند و با انتشار ویدیوها و تصاویری که اثبات کنند  که آنها دروغ می‌گفتند.

وقتی که قدرت‌های غربی ادعا کردند که به مردم فلسطین کمک می‌کنند، مردم سریعآ به نمایش اثبات‌هایی از اینکه آنچه دریافت می‌کردند تابوت برای جنازه‌ها بود، پرداختند.

وقتی دولت یهودی ادعا کرد که مردمش به دلیل حملات حماس در حال تشویش و نگرانی هستند، مردم ویدیوهایی از سربازان  یهودی را که در خانه‌های تخریب شده مردم فلسطین ویدیوهای تیک‌تاکی می‌ساختند پیدا کردند.

وقتی که آمریکا ادعا کرد که در ماه رمضان کمک می‌کند، مردم فلسطین نشان دادند که این کمک باعث کشته شدن بیشتر مردم شده و شامل گوشت خوک و غذاهای فاسد شده بوده است.

اخیراً پست‌های دربارۀ اعتراضات دانشجویان در دانشگاه‌های آمریکا مانند دانشگاه جنوب کالیفرنیا (USC) و هاروارد منتشر شده‌اند که توسط دانشجویان به «اعتراضات اردوگاهی» معروف هستند. این اعتراضات با تعطیلی از سوی دانشگاه و دخالت نظامی و پلیس آمریکا روبرو شده‌اند.

این اعتراضات ضبط شده و در پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی مانند تیک‌تاک دارای روند محبوب هستند. ویدیوهایی که دانشجویان را در حال بستن خودشان در ساختمان‌ها برای جلوگیری از ورود پلیس و نیروهای نظامی نشان می‌دهند، هزاران بار به اشتراک گذاشته شده‌اند. یک کلیپ از یک دانشجو که با یک بوتل آب خالی به یک پلیس ضربه می‌زند، به عنوان نماد مقاومت در برابر «دولت فاشیست» شناخته شده است.

تمام این موارد منجر به تصویب یک قانون توسط دولت آمریکا برای ممنوعیت استفاده از تیک تاک در آمریکا شده است. سناتور پیت ریکتس اعلام کرده است که این ممنوعیت به دلیل این است که «ویدیوهای حماس و حامیان  فلسطین در تیک تاک بیشتر از ده وب‌سایت خبری معتبر آمریکا به دسترس قرار گرفته و بازدید دشته اند. »

آمریکا متوجه شده است که دیگر نمی‌تواند نقش خود را در قتل عام مردم بی‌گناه برای مفاد خود پنهان کند. این امر باعث ایجاد عدم اطمینان درباره چگونگی جلب همدردی مردم خود شده است، زیرا هر تلاش برای دروغ گفتن به سرعت فاش شده و باعث بیشتر شدن نفرت و عدم اعتماد به دولت گردیده است . این موضوع آن‌ها را به سمت ممنوعیت شبکه‌های اجتماعی  سوق داده است، که به مردم نشان می‌دهد که مفهوم «آزادی بیان» تنها زمانی قابل قبول است که ایده‌ها و پول شما در هماهنگ با نیازهای دولت باشد، و منافع آنها را تأمین کند. .

نوشته شده توسط اسراء ترچون برای دفتر مطبوعات مرکزی

مترجم: عبدالله خیراندیش

ادامه مطلب...

دعوت‌گران حزب‌التحریر شما را به تطبیق کامل و شامل اسلام فرامی‌خوانند؛ آیا پاسخ شما زندان است؟ Featured

تعدادی از دعوت‌گران حزب‌التحریر در کابل و کاپیسا که به «جرم» دعوت بسوی خلافت و وحدت امت در زندان‌ها بسر می‌برند، با گذشت چند ماه از توقیف شان تا هنوز اجازه‌ی ملاقات با خانواده‌های شان داده نشده است. در حالی‌که سایر زندانیان به شمول مخالفین نظامی نظام، اختطاف‌گران، قاتلین و راهزنان اجازه دارند تا با خانواده‌های شان ملاقات داشته باشند. این ادعا که گویا پروسه‌ی تحقیق تکمیل نگردیده یک توجیه بی‌بنیاد است. فرمان رهبری نظام این است که ده روز پس از دستگیری باید «متهم» به محکمه معرفی گردد. ولی نه تنها این فرمان نقض شده، بلکه فشارهای متعدد بالای دعوت‌گران و خانواده‌های شان وارد گردیده است.

ما به کسانی از مسوولین نظام که چنین اعمال ناروا، تبعیض‌آمیز و ظلم آشکار را علیه دعوت‌گران مسلمان انجام می‌دهند، تذکر می‌دهیم که فعالیت حزب‌التحریر از لحاظ شرعی «جرم» نبوده و عمل حرام نیز نیست، بلکه کسانی اعمال حرام را انجام می‌دهند که دعوت‌گران را زندانی و سپس بر آنها فشارهای روانی و فزیکی می‌آورند. کسانی‌که به هر دلیلی این کار را انجام می‌دهند، از نظر اسلام خود این‌ها مجرم اند و از الله سبحانه وتعالی بترسند که این اعمال در روز آخرت بر ضد آنها شاهدی می‌دهد.

دعوت‌گران حزب‌التحریر با ادای تکلیف امر به معروف نهی از منکر و محاسبه‌ی حُکام، شما را به تطبیق همه‌جانبه‌ی اسلام در افغانستان و حمل اسلام به سایر ملل جهان دعوت می‌کنند. آیا کسانی‌که  شما را بسوی خیر فرا می‌خوانند، زندانی می‌سازید؟ جای تعجب این است که از خیرخواهی دعوت‌گران تشویش دارید، ولی با کسانی‌که شما را بسوی نظم بین‌المللی کفری و نزدیک شدن با کشورهای استعمارگر و سازمان‌های مزدور شان فرا می‌خوانند، تشویش ندارید؟ برعکس نزدیک شدن با آنها را بعضی مسوولین نظام دست‌آورد می‌دانند، در حالی‌که راهی که آنان دعوت می‌کنند منتهی به دوزخ است. دعوت‌گران حزب التحریر چیزی غیر از تطبیق کامل و شامل و حمل اسلام از شما تقاضا ندارند، الحقّ که اگر به این خواست کاملاً لبیک گویید، شما به قدرت منطقه‌یی و جهانی مبدل می‌شوید. اما تا زمانی‌که احکام الله سبحانه وتعالی را کامل تطبیق نکنید، این دعوت‌گران سکوت نکرده و امر به معروف و نهی از منکر نموده و مکلفیت محاسبه‌ی حُکام را انجام می‌دهند، ولو که در این راه سختی‌ها و آزارهای زیادی را متحمل شوند.

تذکر ما به مخلصین نظام این است که رسول الله صلی‌الله علیه وسلم می‌فرماید:

«كُلُّكُمْ رَاعٍ وَمَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ، وَالإِمَامُ رَاعٍ وَمَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِه» (رواه بخاری)

ترجمه: هرکدام از شما دربارۀ رعیت خود مسئول هستید و امام رعیت و مسئول رعیت خود است.

براساس حدیث ذکر شده مسوولین از رعیت و زیردستان شان مسوول می‌باشند. بناء مکلفیت مسوولین است آنانی را ‌که اعمال ناروا و فتنه‌انگیز را در مقابل دعوت‌گران مسلمان انجام می‌دهند، از آنها ممانعت بعمل آورند، چون بابت عمل‌کرد رعیت و زیردستان شان به الله سبحانه وتعالی در روز آخرت جواب‌گُو می‌باشند. بناء کسانی‌که ادعای اسلام، ایمان و جهاد را دارند  احکام اسلام را در تمام بخش‌های حکومت‌داری تطبیق نموده و افکار، اعمال، سیاست و رفتار شان باید متفاوت از ظالمین و اشغال‌گران باشد به خصوص در بخش استخبارات و نظام قضایی.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

بدون خلافت بر منهج نبوت ذوب نظم جهانی فعلی می‌شویم و سرزمین ما به میدان رقابت امریکا و منطقه مبدل می‌گردد Featured

وزیر دفاع روسیه در نشست وزیران دفاع سازمان همکاری شانگهای در قزاقستان ادعا کرده است که: «خطر اصلی به آسیای میانه از گروه های هراس افگن افراطی مستقر در افغانستان است و ایالات متحده تلاش می‌کند که پس از خروج در سال ۲۰۲۱ از افغانستان، در منطقه نفوذ کند.» در سوی دیگر، معین سیاسی وزارت خارجه امریکا جان بس، در سفرش به قطر و پاکستان تلاش دارد تا با مقامات این دو کشور و سایر هیأت‌های دیپلوماتیک در باره پشتیبانی از افغانستان و منافع مشترک امنیتی منطقه گفت‌وگو کند.

آن‌چه از اظهارات مقامات امریکا، روسیه و همین‌گونه مقامات چینایی واضح و روشن است این‌که رقابت شدیدی در بین قدرت‌های بزرگ بر سَر منافع شان در افغانستان براه افتاده و هر کدام از این قدرت‌ها خواهان مبدل ساختن افغانستان به حوزه‌ی نفوذ سیاسی و امنیتی خود هستند. هرچند امریکا پس از شکست ذلیلانه از لحاظ نظامی افغانستان را ترک گفته است، ولی بدلیل موقعیت خاص جغرافیایی این سرزمین که در نزدیکی با آسیای میانه، آسیای جنوبی و چین قرار دارد، هنوز طمع دارد تا نفوذ سیاسی و امنیتی خود را در افغانستان بازیابی نماید و سفرهای منطقوی دیپلومات‌های امریکایی بیشتر به همین هدف است.

در سوی دیگر، کشورهای منطقه فرار امریکا از افغانستان را نشانه‌ی ضعف تلقی کرده و آن را فرصتی برای گسترش نفوذ خود در این سرزمین می‌بییند و تلاش دارند تا با همکاری‌های اقتصادی، واگذاری مراکز دیپلوماتیک، و مطرح ساختن نگرانی‌های امنیتی؛ نفوذ سیاسی، اقتصادی و امنیتی خود را در افغانستان گسترش دهند. 

در میان رقابت قدرت‌ها، آن‌چه بیشتر از همه مایه‌ی نگرانی است، موقف ضعیف و سیاست خارجی اقتصاد محور حکومت افغانستان است که یک سیاست انفعالی بوده و جواب‌گُوی عصر رقابت قدرت‌های بزرگ استعماری نیست. بعضی از مقامات حاکمیت فعلی سخت در تلاش اند تا هم با منطقه نزدیک شوند و هم با غرب، و در وسط این بازی سیاسی، منافع و بقای خود را تامین کنند. رویکردی که خطرناک بوده و نوعی آب بازی در حوزه‌ی نفوذ سیاسی دیگران است. اسلام چنین سیاست خدعه آمیز را غیرشرعی می‌داند و از لحاظ عاقبت سیاسی نیز در نهایت افغانستان را یا در آغوش غرب پرتاب می‌کند یا به آغوش منطقه.

سیاست‌مداران و مردم مسلمان افغانستان باید بدانند که استعمار جزء لاینفک سیاست خارجی قدرت‌های بزرگ است. استعمارگران اگر از دروازه پیش‌رُو از افغانستان بیرون شدند، تلاش دارند از دروازه‌ی عقب با چهره، نام و شعار جدید وارد شوند، ولی ماهیت استعماری شان هیچ‌گاه تغییر نمی‌کند. اگر رهبران حکومت افغانستان بخواهند در ساختار دولت ملت، نظم بین‌المللی کنونی و نظم‌های کوچک منطقه‌یی سیاست کنند، در این ساختارهای پوسیده و نظم‌ها فاسد و کفری ذوب شده و به سرنوشت ده‌ها گروه اسلامی دچار می‌شوند که بعد از پیروزی در میدان جهاد، در میدان سیاست به ناکامی بسیار خطرناک مواجه شدند.

 بناء راه حل این است که تلاش صورت گیرد تا حوزه‌ای نفوذ سیاسی ـ امنیتی مستقل ایجاد گردد. طوری‌که حاکمان فعلی به جای نزدیکی با غرب و یا منطقه، با مسلمانان جهان و گروه‌های اسلامی نزدیک شوند و مشترکاً به ایجاد یک نظم مستقل سیاسی بپردازند. این کار زمانی ممکن است که بیرون از زندان جغرافیایی دولت ـ ملت بنام افغانستان فکر شود و برای تأسیس خلافت بر منهج نبوت تلاش و مبارزه صورت گیرد. در واقع، این خلافت است که توانایی ایجاد نظم نوین جهانی را دارد که در آن مسلمانان را از حالت ذلت و ظلم بیرون کشیده و در سیاست جهانی فعالانه نقش ایفا می‌کند. نظم که در داخل اسلام را کامل و شامل تطبیق نموده و در سیاست خارجی توسط دعوت و جهاد، نور اسلام را به سایر ملل جهان حمل می‌کند.

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا استَجيبوا لِلَّهِ وَلِلرَّسولِ إِذا دَعاكُم لِما يُحييكُم [الانفال:24]

اى مؤمنان! فرمان خدا را بپذيريد، و دستور پيغمبر او را قبول كنيد هنگامى كه شما را به چيزى دعوت كند كه به شما زندگى (مادى و معنوى و دنيوى و اخروى) بخشد

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

هیئتی از حزب‌التحریر- ولایه سودان با شاروال قبیله مسیریة در ایالت دریای سرخ ملاقات کرد

  • نشر شده در سودان

(ترجمه)

به روز  سه شنبه 21 شوال 1445 هـ‌.ق مصادف با 2024/4/30م، هیئتی از حزب‌التحریر ولایۀ سودان به رهبری استاد نصیر رضا، رئیس کمیته مرکزی ارتباطات حزب‌التحریر ولایۀ سودان به همراه اعضای حزب: برادر عبدالله حسین، هماهنگ کنندۀ کمیتۀ ارتباطات، استاد عبدالجلیل ادم، عضو حزب‌التحریر، و برادر حقار حسن، عضو حزب‌التحریر، با شاروال "عبدالعزیز سیور" شاروال قبیلۀ مسیریة در ایالت دریای سرخ، در دفتر حزب‌التحریر ولایۀ سودان در شهر بندر سودان دیدار نمودند.

این دیدار شامل معرفی حزب‌التحریر و هدف آن بود که تلاش برای از سرگیری زندگی اسلامی از طریق تأسیس خلافت راشده بر منهج نبوت می‌باشد. این هیئت هم‌چنان به شاروال توضیح داد که مشکل امروز مسلمانان، نظام‌های وارداتی غربی است، زیرا آنها عامل بدبختی مردم سرزمین‌های اسلامی می‌باشد و راه‌حل‌های ارائه شدۀ آن برای رفع مشکلات بر اساس نظام‌های غربی بوده که منجر به پیچیدگی و تشدید مشکلات گردیده است. بنابراین، راه‌حل تنها از عقیدۀ عالی اسلامی می‌تواند سرچشمه بگیرد، با بازگشت به حاکمیت اسلام در سایۀ دولت اسلامی و بیعت مسلمانان با خلیفۀ که آن‌ها را بر اساس کتاب الله سبحانه‌وتعالی و سنت رسول‌اش صلی‌الله علیه وسلم رهبری نماید.

ابراهیم عثمان (ابو خلیل)

 سخنگوی رسمی حزب‌التحریر ولایۀ سودان

22 شوال 1445 هـ‌ق

چهارشنبه 01 می 2024م

مترجم: عبـدالرحمن "قـاطـع"

https://www.hizb-ut-tahrir.info/en/index.php/press-releases/sudan/26032.html

 

ادامه مطلب...

احکام اسلام مطابق با فطرت انسان است

(ترجمه)

از سهل بن سعد رضی‌الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«لا يَزَالُ النَّاسُ بِخَيْرٍ مَا عَجَّلُوا الْفِطْرَ» [رواه البخاری: ۱۸۵6]

ترجمه: تا زمانی‌که مردم در افطار کردن عجله کنند، همواره در خير و نيکی به سر می برند.

 دین اسلام این‌گونه ما را با اجرای احکام و دساتیرش به خوشی و سعادت می‌رساند. در تعجیل و شتاب در افطار حکمت‌های بزرگی نهفته است؛ زیرا در آن، دوری از افراط و غلو در دین، مخالفت با یهود و نصارا و پیروی از اخلاق انبیاء علیهم السلام وجود دارد. رسول اکرم صلی‌الله علیه وسلم می‌فرماید که تعجیل در افطار از اخلاق پیامبران است و این کار یکی از آداب غذاخوردن است.

تا مادامی‌که مردم در افطار کردن عجله کنند، همواره در خیر و خوبی هستند. این پیامی از جانب رسول الله صلی الله علیه وسلم است که مردم تا زمانی‌که در افطار تعجیل کنند همواره در خیر و نیکی خواهند بود. مردم با التزام بر این امر به نحوی عبادت نموده و با تطبیق یک حکم شرعی، مستحق چنین پاداش و خیر فراوانی می‌شوند.

بنابراین اگر تمام احکام اسلام رعایت شود چه خواهد شد؟ اگر شریعت الله سبحانه وتعالی بالای‌شان تطبیق شود، چگونه خواهد بود؟ اگر تمام این حُکام خائن را خلع و برکنار کرده و خلیفه‌ای را بر می‌گزیدند که به امور مردم رسیدگی کند و آن‌ها را در تمام مشکلات‌شان یاری نماید، چه اتفاقی می‌افتاد؟

بدون شک در حاکمیت اسلام و موجودیت خلیفه خیر فراوان و بزرگی خواهد بود؛ زیرا تطبیق و اجرای اسلام موافق و سازگار با فطرت انسان است. الله سبحانه وتعالی انسان را بر پایه فطرتی آفریده که با احکامش کاملاً موافق و سازگار است. بنابراین اگر انسان می‌خواهد زندگی خوشبختی داشته باشد، باید این نظام و احکام را در زندگانی خویش تطبیق نماید؛ در غیر این صورت، در بدبختی و شقاوت به سر خواهد برد. این موضوع دلیل زندگی دشواری را که این روزها تمام بشریت در آن به سر می‌برد توضیح می‌دهد؛ زیرا بشریت از نظام پروردگار و خالق خویش دور شده و به همین دلیل در بدبختی زندگی می‌کنند و این این فرمودۀ پروردگار بر آنان صدق می‌کند:

﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا﴾ [طه: 124]

ترجمه: و هرکس از یاد من روی‌گردان شود، زندگانی تنگ (و سخت و گرفته‌ای) خواهد داشت.

پروردگارا، خلافت راشده بر منهج نبوت را بر ما عنایت فرما تا به وسیلهٔ آن مشکلات و دشواری‌های مسلمانان بهبود یافته و حل شود و بلاها و مصیبت ها از آنان برطرف گردد! پروردگارا، زمین را با نور وجه کریمت منور گردان! اللهم آمین آمین!

مترجم: عبدالرحمن مستنصر

ادامه مطلب...

سکوت در برابر منکر از حیاء نیست!

(ترجمه)

از ابو هریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«الْإِيمَانُ بِضْعٌ وَسِتُّونَ شُعْبَةً، وَالْحَيَاءُ شُعْبَةٌ مِنْ الْإِيمَانِ» (رواه بخاری)

ترجمه: ايمان شصت و چند شعبه دارد و حياء بخشی از ايمان است.

با وجود این‌که حیاء تنها یکی از شاخه‌های ایمان است، بازهم از مهم‌ترین ویژگی‌های ایمان به شمار می‌رود؛ زیرا حیاء علاوه بر این‌که انسان را از انجام اعمال بد بازمی‌دارد، انگیزه‌ای برای بسیاری از صفات نیک و بازدارندۀ بسیاری از دام‌های شیطان است. اما حیاء به هیچ وجه به معنای خجالت کشیدن از گفتن سخن حق یا انجام عمل نیک نیست. پس برای مسلمان جایز نیست که بخاطر شرم از مردم امر به معروف و نهی از منکر را کنار بگذارد؛ چرا‌که چنین عملی حیاء نبوده؛ بلکه ناتوانی، ضعف و ترس است؛ زیرا حیاء در این‌جا نابجاست.

ازاین‌رو می‌گوییم: بر هر مسلمانی‌که امروزه، لا إله إلا الله و محمد الرسول الله می‌گوید، لازم است که ابتدا در برابر پروردگار خویش سپس در برابر مردم و واقعیت کنونی، موقف و جایگاه واضح و مشخصی داشته باشد و بخاطر رضایت الله سبحانه وتعالی آنچه را که باید گفته شود، بگوید و از سرزنش هیچ سرزنش کننده‌ای نهراسد! باید اعلان کند که تمام اعمال ناشایست و تمام توطئه‌هایی را که مخفیانه و یا آشکارا طرح‌ریزی شده نکوهش می‌کند و امور خود را به هیچ حاکم یا منافقی نمی‌سپارد و در برابر بزرگ‌ترین منکَر که همانا وجود حکامی است که براساس قوانین غرب و به غیر ما انزل الله حکم می‌کنند، ساکت نمی‌ماند؛ زیرا سکوت در این مورد و مواردی از این قبیل، نشانۀ حیاء نبوده؛ بلکه ضعف و ذلت و سرافکندگی است.

پروردگارا! خلافت راشده بر منهج نبوت را زودتر بیاور که توسط آن آشفتگی مسلمانان برطرف می‌شود و مصیبت‌ها از آنان دفع می‌شود. پروردگارا! به نور وجه کریم خود زمین را روشن بفرما! اللهم آمین آمین.

مترجم: حسن سلحشور

ادامه مطلب...

نبود خلافت ریشۀ تمام مصیبت‌هاست!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

 حذیفه ابن الیمان رضی الله عنه روایت می‌کند که رسول الله صلى الله عليه وسلم چنین می‌فرمایند:

«تكونُ فيكم النبوَّةُ ما شاء الله أنْ تكون، ثم يرفعها الله إذا شاء أنْ يرفعها، ثم تكون خلافةٌ على منهاج النبوَّة، فتكونُ ما شاءَ الله أنْ تكونَ، ثم يرفعُها الله إذا شاء أنْ يرفعها، ثمَّ تكونُ مُلكاً عاضَّاً ما شاء الله أنْ تكون، ثم يرفعها إذا شاء أنْ يرفعها، ثم تكونُ مُلكاً جبرية، فتكون ما شاء الله أنْ تكون، ثم يرفعها إذا شاء أنْ يرفعها، ثم تكون خلافةً على منهاج النبوَّة ثمّ سكت.»

ترجمه: تا مدتی‌که الله سبحانه وتعالی خواست، در ميان شما نبوت و پيامبری باقی خواهد ماند و هنگامی‌که الله سبحانه وتعالی خواست آن را از ميان برمی دارد، بعد از آن خلافت بر روش و منهج نبوت خواهد بود و آن تا هنگامی‌كه الله سبحانه وتعالی خواسته باشد، ادامه می یابد؛ سپس وقتى الله سبحانه وتعالی خواست آن را برداشته، مُلك عاض(به دندان قبضه شده) یا موروثی می آيد و آن تا وقتی الله سبحانه وتعالی خواسته باشد، داوم مى‌كند؛ سپس هنگامى‌که الله سبحانه وتعالی خواست آن را برداشته، ملك جبر و ستم خواهد آمد و تا وقتی‌كه الله سبحانه وتعالی خواست دوام می یابد، بعد از آن هنگامی‌كه الله سبحانه وتعالی خواست آن را دور كرده، بار ديگر خلافت بر روش و منهج نبوت می آيد، و بعد سكوت كرد.

در 3 مارچ 1924م، مطابق با 27 رجب 1342هـ.ق، خلافت اسلامی (دولت علیای عثمانی) با دستان مصطفی کمال اتاترک ملعون ملغا گردیده و جمهوری ترکیه تأسیس شد.

به این ترتیب اولین حلقۀ اسلام که عبارت از حاکمیت اسلام بود، شکسته شد، همان‌طور که رسول الله صلی الله علیه و سلم در روایت ابی امامة الباهلی خبر داده چنین‌می‌فرمایند:

«لَتُنقَضَنّ عُرى الإسلام عُروةً عروةً، فكُلّما انتقضَت عُروة تشبَّثَ النّاسُ بالتّي تليها، فأوّلهنّ نقضًا الحُكمُ وآخرهنّ الصّلاة» (أخرجه الإمام أحمد في مسنده والطّبراني في المعجم الكبير وابن حبان في صحيحه)

ترجمه: حلقه‌های اسلام خواهد شکست، هرگاه حلقه‌ای بشکند، مردم حلقه‌ای بعد از آن را محکم می‌گیرند، اولین حلقه‌ای که می‌شکند حکومت و آخرین آن نماز است.

معنی نقض حکم، ترک حکومت بر اساس اسلام و نبود آن در عرصه حیات است، در حالی‌که این امر با ملغا شدن خلافت اتفاق افتید. چون دولت خلافت هیکل و شکل نظام حکومت‌داری در اسلام است. این امر با بیعت امت با خلیفه‌ای صورت می‌گیرد که بر اساس کتاب الله و سنت رسولش صلی الله علیه وسلم حکومت و امور امت را اداره و رسیدگی کند.

ملغا شدن خلافت بزرگترین مصیبتى است که امت اسلامى به آن مبتلاء شده است و هنوز هم از پیامد آن رنج مى‏برد و همواره این مصیبت با آن همراه خواهد بود. ملغا شدن خلافت به معنی غیبت امام، همان سپری است که مطابق به فرمان الله سبحانه وتعالی امور مسلمانان را در داخل و خارج رعایت و رسیدگی نماید... غیبت امامی‌که از اسلام و مسلمین دفاع نموده و از خون و ناموس و مال... آنان پاسداری می‌کند.

به محض این‌که خورشید خلافت غروب کرد، دولت اسلامی به کشورهای مجزا، متخاصم باهم و وابسته به استعمار تقسیم شد. بر هریک از این دولت‌ها استعمار حکامی قرار داد که تابع و مزدور آن بودند که در راستای تطبیق اجندای کفر، نهادینه شدن تفرقه، و شعله‌ورسازی آتش دشمنی و نفرت پس از تلاش  برای جایگزینی رابطه وطنی و ملیتی در جای رابطه صحیح و عقیدوی اسلامی در میان امت اسلامی کار می‌کردند.

برای این‌که استعمار بتواند مسلمانان را از قضیه سرنوشت‌سازشان که عبارت از اعاده دوباره خلافت اسلامی می‌باشد، دور نگهدارد، مشکلات و قضایای را برای مسلمانا ایجاد کرد تا در عوض پرداختن به قضیۀ سرنوشت‌سازشان، مشغول آن مشکلات و قضایا شوند. لذا اولین، دقیق‌ترین و تأثیرگذارترین این قضایا بر امت، قضیۀ فلسطین بود که این سرزمین در ابتداء تحت قیمومیت و نظارت انگلیس قرار گرفت و سپس به یهودیان واگذار شد تا بر آن دولت مسخ شده‌ای خود را تأسیس کنند. این سخت‌ترین و بزرگ‌ترین مصیبت برای مسلمانان بود؛ مصیبتی‌که بسیاری از مسلمانان را به قتل عام، آوارگی، جلای وطن شدن، ذلت و فسادی در زمین، دچار نمود. به‌راستی که سلطان عبدالحمید دوم، رحمه‌الله، دقیق گفته بود؛ آنگاه که یهودیان به او پیشنهاد دادند که فلسطین را در ازای پرداخت بدهی دولت‌اش به آن‌ها بدهد، پس از این‌که به شدت امتناع کرد، به آن‌ها چنین گفت: «به هرتزل توصیه کنید در این مورد گامی جدی برندارد؛ زیرا من نمی‌توانم حتی یک وجب از سرزمین فلسطین را رها کنم؛ چون این سرزمین مال من نیست؛ بلکه مال امت اسلامی است. مردم من برای این سرزمین جهاد کرده اند و با خون خود آن را آبیاری کرده اند، یهودیان ملیون‌های خویش را نگهدارند. اگر روزی خلافت از هم پاشید، آن‌گاه می‌توانند فلسطین را بدون هیچ بهایی بگیرند... اما تقسیم (قطع شدن فلسطین) فقط بر روی جسد‌های ما اتفاق خواهد افتاد.»

سرزمین مبارک هم‌چنان رنج می‌کشد تا جایی‌که به طور خاص مسجدالاقصی و سایر مساجد اطراف آن مورد تجاوز و هتک حرمت قرار گرفته و حرمت کتاب الله زیر پا گذاشته شده است. کشتار، گرسنگی و ویران شدن شهرها و روستاها از غزه تا جنین تا نابلس هم‌چنان ادامه دارد؛ بلکه هیچ قطعه‌ای از سرزمین مبارک از پلیدی، کینه‌توزی و جنایات یهود در امان نمانده است! به درجه‌ای از جسارت و وقاحت علیه امت، رسیده اند که جز امام همان سپر امت، هیچ کس نمی‌تواند آن را باز دارد. بلی در شرایط کنونی تنها امام است که می تواند هیچ زن، کودک و کهن سال وحشت زده‌ای را به حالش رها نکند.

بلی، در نبود دولت خلافت، مصیبت‌ها و بلاهایی از جمله کشتار، آوارگی، فساد و جهل بر سرزمین‌های مسلمانان و جوامع آنان وارد شده که همه‌گی ناشی از عملکرد این حکام (که الله سبحانه وتعالی هیچ نام و نشانی از آن‌ها باقی نگذارد) بوده و می‌باشد؛ کسانی‌که مانع تأسیس دولت اسلامی و نهضت بشریت بر مبنای ایدیولوژی اسلام شدند.

در نبود دولت خلافت، زندگی بشریت به زندگی جاهلیت دوران جاهلیت اول تبدیل شده یا حتی به بدتر از آن، زندگی که در تاریکی‌های سرمایه‌داری متعفن نابود گردیده و از بی‌عدالتی، استبداد، تجاوز و گسترش فقر و فساد رنج می‌برد. بلی، توانمندی‌ها و داشته‌های امت به یغما رفته و ضعف و ذلت بر آن حکم فرما شده است.

در نبود دولت خلافت، صحنه‌های ویرانی، فساد، قتل عام و تجاوز به مقدسات در سرتاسر سرزمین‌های اسلامی از فلسطین گرفته تا سوریه، عراق، یمن، سودان و در همه سرزمین‌های اسلامی گسترش یافته است.

همه این‌ها ناشی از نبود امام همان سپر امت است؛ پس از این‌که جایگاهش را حکامی اشغال نموده که به درجه حاکم [معمولی] هم ارتقا نیافته اند؛ بلکه جز غلامان کوچک بیش برای استعمار نیستند، به فرمان آن توطئه نموده و برنامه‌های خود را برای گسترش فحشا، انحراف، فساد، فسق... اجرا می‌کنند. ای مسلمانان، غزه و شام و آن‌چه بالای آن‌ها می‌گذرد از ما دور نیست؛ در حالی‌که هم‌چنان آبشارهای خون این سرزمین‌ها در جریان است.

ای مسلمانان! آیا می‌دانید وجود خلافت اسلامی که امور مسلمانان را سیاست و بر اساس اسلام رعایت و رسیدگی می‌کند، یعنی چه؟!

بازگشت دوباره خلافت اسلامي به اين معنی است كه سیادت، يعنی حكومت، از آن اسلام، دين حق الله سبحانه وتعالی بوده، آرامش و عدالت شامل تمام ملت‌های روی زمين شده و بشريت از مفاسد سرمايه داري مصون می‌ماند.

بازگشت دوباره خلافت اسلامي به اين معنی است كه مسلمانان خود صاحب اراده خود شده و اقتدار از آن امت خواهد بود؛ طوری‌که امت با خليفه‌ای كه از شرایط خلافت، از شرایط (انعقاد و افضلیت) كه اسلام به آن دستور داده بیعت نموده و این‌گونه خلیفه (در حاکمیت و اقتدار) از آنان نمایندگی می‌کند و این خلیفه آنان را زیر چتر پرچم اسلام یکپارچه ساخته و بر مبنای رضایت الله سبحانه وتعالی آنان را رهبری و سیاست می‌کند؛ چون واجب است که این خلیفه به ما انزل الله حکم کند. بر امت نیز واجب است که از آن اطاعت کند. بدین ترتیب، این فرموده رسول الله صلی الله علیه وسلم «كُلّكم راعٍ وكلّكم مسؤولٌ عن رعيّته...؛ هریک از شما راعی هستید و هر یک از شما در برابر رعیت‌اش مسئول هست...» در میان شان نمود دار شده و خلیفه بر امت حق اطاعت داشته و امت نیز حق محاسبۀ آن را دارد.

بازگشت دوبارۀ خلافت اسلامی به این معنی است که مسلمانان در زیر سایه یک دولت واحد یکپارچه می‌شوند، یک نظام بر آنان حکومت می‌کند که عبارت از نظام اسلام است؛ نظامی‌که نه قبل از آن و نه بعد از آن عدالتی وجود داشته است، یک پرچم بر آنان سایه می‌افگند، که عبارت از پرچم رسول الله صلی الله علیه وسلم است، جنگ شان یکی است، صلح شان یکی است، آنان امت واحد جدای از مردم هستند، و این فرموده رسول الله صلی الله علیه وسلم «مثلُ المؤمنين في توادّهم وتراحمهم وتعاطفهم مثل الجسدِ إذا اشتكى منه عضو تداعى له سائر الجسد بالسّهر والحمّى...؛ مثل مؤمنین در دوستی، ترحم، و عطوفت بین شان، مثل جسدی است که اگر عضوی از آن شکایت کند سایر [اعضای] جسد، برای تب کردن و بیدار ماندن به خاطر آن، یکدیگر را فرامی‌خوانند...»  در میان شان نمودار می‌گردد.

بازگشت دوبارۀ خلافت اسلامی به این معنی است که سرزمین‌های اسلامی از بردگی استعمار کینه‌توز، در رأس آن فلسطین مبارک، از چنگال تفاله‌های یهود آزاد خواهند شد. همان‌طور که یهود پس از طوفان اقصی در برابر مجاهدین (از شرافت مند ترین قهرمانان امت) به واقعیت و بی‌ثباتی رژیم خود پی‌برد، ما اعلام می‌کنیم که امت پر از قهرمانانی بسان قهرمانان طوفان اقصی می‌باشد. به همین علت است که بازگشت دوبارۀ خلافت برای مسلمانان معانی زیادی دارد.

بازگشت دوباره خلافت اسلامی به معنی بازگشت دارائی و توانمندی‌های امت است، اعم از توانمندی انسانی آن، از علما و مخترعان، محققین و مجاهدان آن، توانمندی‌ها و ثروت های مادی آن باز خواهد گشت تا از آن‌ها بهترین بهره‌برداری را بنماید تا امت از نظر فکری و مادی پیشرفت کند، امنیت و آرامش و ثبات در میان امت حاکم شود. پس در آن‌گاه دیگر ترس، ذلت، گرسنگی و ظلمی وجود نخواهد داشت.

بازگشت دوباره خلافت اسلامی به معنی سیادت و سروری اسلام در جهان، برتری و تمدن عالی اسلامی بر تمدن سرمایه داری و حتی سرنگونی سرمایه‌داری و نجات مسلمانان و حتی کل بشریت از ظلم و فساد آن است.

 مهم‌تر از همه، بازگشت دوباره خلافت اسلامی به این معنی است که مسلمانان  در برابر الله سبحانه وتعالی بریءُ الذمه قرار می‌گیرند. زیرا تنها از طریق خلافت است که می‌توانیم واقعاً از الله سبحانه وتعالی اطاعت کرده و حق اطاعت را اداء نماییم، چون تنها از طریق خلافت است که می‌توانیم اسلام را در سطح فردی، گروهی و دولتی به طور کامل تطبیق کنیم.

در اخیر باید خاطر نشان کرد که امت اسلامی با عقیدۀ اسلامی که حمل می‌کند، امت زنده ای بوده و هم‌چنان زنده باقی خواهد ماند، حتی اگر مدتی سرکوب شده باشد و در اثر فریبکاری و تلاش و کوشش دشمنان، ضعیف شده باشد؛ تلاش‌هایی‌که دینش را مخشوش ساختند تا اعتمادش را به آن از دست بدهد و بعد اعتمادش را به خودش را نیز از دست بدهد. آگاه باشید که امت در حالتی قرار دارد که مظاهر حیات دوباره در آن پدیدار گشته است، طوری‌که زبان حال امت برای حکام حاکمه بر آن و برای هرکسی‌که امت را می‌فروشد، می‌گوید: "ما به زودی دست شما را از سرمان، از دین، فرزندان و توانایی‌های و دارائی‌های‌مان دور خواهیم کرد. برای عمر حق چیزی بیش نمانده تا بیرون آمده و فریاد سردهد که امت دوباره خلافت را می‌خواهد."

ما با اذن و اراده الله سبحانه وتعالی در پایان حکومت جبری قرار داریم که رسول مان و حبیب مان صلی الله علیه و سلم خبرش را داده است؛ حکومت جبریی‌که در عقب آن خلافت راشده بر منهج نبوة قرار دارد. آری، ما در آستانه تغییر اساسی، ریشه‌ای و صحیح قرار داریم... بارالها، این تغییر را زودتر قرار بده! ای ارحم الراحمین! ما را در زمره شاهدان دولت خلافت، پیشوایان و لشگریان آن قرار بده! آمین.

برگرفته از شماره 450-451-452 مجله الوعی

رجب – شعبان – رمضان 1445هـ.ق الموافق شباط – آذار – نيسان 2024م.

نویسنده: سلافة شومان – بیت المقدس

مترجم: محمد علی مطمئن

ادامه مطلب...

نظام سرمایه‌داری خود را با دستان خودش هلاک می‌کند!

(ترجمه)

خبر:

جروم پاول، رئیس بانک مرکزی یا فدرال رزرو، دربارۀ وضعیت اقتصادی آمریکا هشدار داده است که افزایش مداوم تورم احتمالاً هرگونه کاهش نرخ بهره را تا اواخر سال جاری به تعویق می‌اندازد؛ زیرا داده‌های اخیر به وضوح اطمینان بیشتری را به ما نداده که افزایش نرخ‌ها تحت کنترل می‌باشد. وی افزود: در حال حاضر باتوجه به قدرت بازار کار و افزایش تورم، بهتر است که به سیاست انقباضی زمان بیشتری برای کار داده شود و اجازه دهیم داده‌ها و پیش‌بینی‌های متغیر ما را راهنمایی کنند.

این اظهارات پس از سخنرانی قبلی معاون رئیس بانک مرکزی فدرال، فیلیپ جفرسون است که به نظر می‌رسد احتمال این‌که امسال بانک مرکزی فدرالی سه بار کاهش نرخ بهره اصلی را اجرا نکند، افزایش یافته است. این نرخ در حال حاضر در سطحی بالاتر از چند دهۀ پیش پس از یازده بار افزایش نرخ بهره که دو سال پیش آغاز شد قرار دارد. رئیس بانک مرکزی فدرال در شهر ریچموند ایالت ویرجینیا اظهار داشته که برخی از داده‌های اخیر، از جمله شاخص مصرف‌کنندگان، برای حفظ روند نرخ بهره‌ای پایین مناسب نیستند. (سکای نیوز عربی، ۱۷/۰۴/۲۰۲۴م)

تبصره:

تمامی شاخص‌ها به وضوح حاکی از وضعیت نامطلوبی است که دلار به طور خاص و اقتصاد آمریکا به طور کلی با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. این موضوع سرمایه‌گذاران را به ادامه سرمایه‌گذاری بالای دلار مجاب نخواهد کرد؛ بلکه باور آن‌ها را متزلزل و دچار ناامیدی می‌کند. این مسأله در حالی اتفاق می‌افتد که در دوره‌ای از انتخابات قرار داریم که ممکن است در آن اتفاقات دشوار و منحصر به فردی رخ دهد و ممکن است آخرین دورۀ انتخابات سراسری در تمام ایالت‌های آمریکا باشیم. این احتمال وجود دارد آمریکا با رکود اقتصادی مواجه شود، رکودی که با وجود راه‌حل‌های مختلف و گوناگون فدرالی بخاطر تورم شدید هیچ راه نجاتی از آن وجود ندارد. در نتیجه ممکن است به شکل بی‌سابقه‌ای باعث فلج شدن حرکت اقتصادی آمریکا شود.

بنابراین، متوجه می‌شویم، مسائل سیاسی سنگینی که بر دوش دولت آمریکاست، مشکلات آن را زیادتر نموده و اگر قدرتی وجود می‌داشت که با آمریکا بر سر جایگاه بین‌المللی‌ آن رقابت کند، بدون شک نتایج به نفع آن ختم می‌شد؛ اما بعضی متوجه ضعف بزرگی که این دولت را در سطح داخلی به صورت خاص و سطح بین‌المللی به صورت کلی با فروپاشی مهم‌ترین ارکان حقوق بین‌الملل و قواعد بین‌المللی احاطه کرده است، نشده‌اند؛ چنانچه این امر باعث خواهد شد که اکثر دولت‌ها به دنبال جای‌گزینی برای این نظام فرسوده باشند؛ به ویژه با فشار مردمی که بر سر آنان قرار دارد. از این نظام فرسوده جز قراردادهای اقتصادی که این دولت‌ها را به دولت ابرقدرت یعنی آمریکا وصل می‌کند، چیز دیگری باقی نمانده است. با از بین رفتن قرارداد اقتصادی که به همین نزدیکی اتفاق خواهد افتاد شاهد از گسستگی و جدایی در بین کشور‌های جهان و از هم‌پاشی ستون‌های جامعۀ بین‌المللی خواهیم بود که دیگر توان ایستادن را ندارند. دیری نخواهد گذشت که مجال برای کشورهای در حال‌توسعه فراهم خواهد شد؛ به‌ویژه اگر خارج از نظم فعلی جهانی باشد.

هیچ کشور در حال توسعه‌ای وجود ندارد که بتواند با قدرت متولد شود و تحت شرایط کنونی مقاومت کند و راه‌حلی در اختیار داشته باشد که جهان را از هلاکتی که نظام سرمایه‌داری به بار آورده است نجات دهد، به جز مبدأ اسلام که از سوی الله سبحانه وتعالی برای معالجه و تنظیم روابط انسان‌ها نازل شده و موافق با فطرت انسان است.

پس ای انسان‌های خردمند دنیا! باتلاق اجتناب‌ناپذیر دنیا پیش روی شما قرار دارد. شما تنها دو انتخاب دارید و انتخاب سومی در کار نیست؛ یا در این باتلاق می‌افتید و منتظر سرنوشت خود می‌مانید و یا خود را از  شر این نظام سرمایه‌داری حریص خلاص می‌کنید.

ای مسلمانان! داروی نجات‌بخش زندگی‌ای که بشریت سزاوار آنست، در دست شماست! و این داروی نجات بخش مبدأ (دین) بی‌بدیل الهی است که باعث سعادت انسان‌ها و بازگشت کرامت و انسانیت آن‌ها می‌شود. پس برای از سرگیری زندگی اسلامی و تطبیق اسلام در زیر نظام خلافت بر منهج نبوت سعی و تلاش نمایید تا انسان‌ها را از بندگی بندگان به سوی بندگی پروردگارشان درآوریم و آنان را از شر و طمع نظام سرمایه‌داری به عدل اسلام برسانیم.

الله سبحانه وتعالی نور خود را کامل می‌کند؛ هرچند کافران این را نپسندند؛ اما جایگاه ما در برابر این نور چیست؟ آیا ما از جانشینان نیکوکاران خواهیم بود که همگام با این نور در حرکت هستند یا برعکس؟ انتخاب در دستان ماست. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿يُرِيدُونَ لِيُطفِـُٔواْ نُورَ ٱللَّهِ بِأَفوَٰهِهِم وَٱللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِۦ وَلَو كَرِهَ ٱلكَٰفِرُونَ﴾ [صف: ۸]

ترجمه: می‌خواهند نورِ الهی را با سخنان دروغین خویش خاموش کنند؛ ولی الله، نورش را کامل می نماید؛ هرچند برای کافران ناخوشایند باشد.

نویسنده: نبیل عبدالکریم

مترجم: عبدالرحمن مستنصر

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه