ولایه سوریه: "قاتلان در ماه شعبان!"
- نشر شده در ویدیوها
سخنان استاد معاويه عبد الوهاب تحت عنوان "قاتلان در ماه شعبان!".
سخنان استاد معاويه عبد الوهاب تحت عنوان "قاتلان در ماه شعبان!".
ارایه کنننده: مفكر سياسی احمد الخطواني (ابو حمزة)
چهارشنبه، 02 شعبان 1439هـ / 18 اپريل 2018م
ضمن فعالیتهای حزب التحریر به مناسبت یاد بود نود هفتمین سالروز سقوط دولت خلافت (28 رجب) برای بیداری امت و بستن همت امت اسلامی برای برپایی مجدد دولت خلافت راشده،دفتر مطبوعاتی حز ب التحریر ولایه ترکیه ویدیوی کتاهی را از مهمترین فعالیتهای حزب در جهان، تهیه نموده است.
شنبه، 05 شعبان 1439هـ / 21 اپريل 2018م
یک شنبه، 06 شعبان 1439هـ / 22 اپريل 2018م
ضمن فعالیتهای حزب التحریر به مناسبت یاد بود سقوط دولت خلافت (28 رجب) برای بیداری امت و بستن همت امت اسلامی برای برپایی مجدد دولت خلافت راشده، حز ب التحریر ولایه سوریه فعالیتهای متعدد را برای بیداری همت مسلمانان در یاد بود سقوط خلافت، به راه اندخت.
جمعه، 04 شعبان 1439هـ / 20 اپريل 2018م
سوره حجرات یکی از سورههای جالب قرآن است که پیامهای بس آموزنده در باب روابط میان مؤمنان دارد. در وضعیت اسفناک سیاسی ـ فکری که امروزه بر جهان اسلام حاکم گردیده که پیامد آن خدشهدار شدن روابط میان امت اسلامی میباشد، ضرورت تذکر پیامهای سوره حجرات بسیار ضروری مینماید تا باشد که امت این پیامها را جدی گرفته و منحیث چراغ راه خویش در روابط با یکدیگر قرار دهند.
الله سبحانه و تعالی میفرماید:
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ
[الحجرات:١٠]
ترجمه: فقط مؤمنان برادران همدیگرند، پس میان برادران خود صلح و صفا برقرار کنید، و از الله ترس و پروا داشته باشید، تا به شما رحم شود.
این آیت دارای نکات بسیار جالب میباشد که ذیلاً به گوشهی از آن میپردازیم:
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ »؛ یعنی در حقیقت مؤمنان با هم برادر اند.
هر قوم، ملت و ایدیولوژی برای همبستگی، نزدیکی و ابراز علاقه میان شان، عناوین و القابِ را برای روابط خود تعریف میکنند؛ مثلاً: کمونیستها برای همفکران خود عنوان «رفیق» را استفاده میکردند. همین طور، هر طبقه اجتماعی عنوانِ را برای تفکیک شدن ایشان از دیگران بکار میبرند. چنانچه در میان مردم عام عناوینِ از قبیل: هموطن، همولایتی، همشهری، و امثالهم کاربرد دارد.
نکته جالب اینجاست، که الله سبحانه وتعالی تنها یک عنوان را برای تأمین روابط میان مؤمنان تعریف نموده و این روابط را تا سرحدِ «برادری» بالا برده و بدینوسیله یک پیمان عمیق و ناگسستنی را میان مؤمنان بسته است. این پیمان برادری مشروط و محدود به مسائل اقتصادى، سیاسى، نژادى، جغرافیایى، تاریخى و... نیست، بلکه همهای مؤمنان از هر نژاد و هر قبيله، و داراى هر زبان و هر سن و سال را در بر میگیرد، هر چند يكى در شرق جهان زندگى كند، و ديگرى در غرب؛ تنها رمز این برادرى در داشتن صفت ایمان تعریف گردیده است.
در حقیقت، پیوند برادری دینی، فکری و عقیدتی مستحکمتر از برادری نسبی و خونی و پیوندهای قومی است. چنانچه هنگامی که رسول الله ﷺ پیمان برادری را میان مهاجرین و انصار رقم زد؛ این پیمان خیلی مستحکم و توأم با ایثار و از خودگذری بینظیری بود که حتی نمونههای ایثار آن را در میان برادران نسبی و خونی سراغ نداریم. فراموش نباید کرد، اُخوت در میان زنان مؤمنه نیز هست.
با اینحال، اسلام با خطاب قرار دادن مؤمنان منحیث برادر، بر تمام پیوندهای که براساس قوم، نژاد، قبیله، دولت ـ ملت، نشنلیزم، هویت ملی، و امثالهم ایجاد گردیده، خط بطلان میکشد و افتخارات بالای این پیوندهای پوشالی و مؤقتی را نیز حرام میپندارد. از لحاظ واقعیت سیاسی نیز این پیوندهای دروغین، مؤقتی و ناپایدار در طول تاریخ جهان موجب خلق مشکلات بس عظیم گردیده و صدها میلیون انسان را به کشتن داده است. جای تأسف اینجاست که مسلمانان ارزش چنین پیوند عمیق و مبارک در میان شان ضعیف شده و به پیوندها و روابطی که اساس آن ایمان و تقوا نیست چنگ زده اند که نتیجهی آن ذلت و خواری، جدال و کشمکش بالای مسائل پیشپا افتاده میباشد.
«فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ»؛ پس میان برادران خود صلح و صفا برقرار کنید.
کلمه «أخويكم» به معنای دو برادر میباشد. پس هرگاه این، یک تأکید و دستور باشد که شما میان دو برادر صلح و آشتی برقرار کنید و میان شان مصالحه برپا دارید، پس در مورد وحدت و مصالحه میان یکونیم میلیارد مسلمان جهان چه؟ که امروزه به بیشتر از 50 دولت ـ ملت تقسیم شدهاند و برعلیه یکدیگر به مبارزه و جدال میپردازند. بدون شک، تلاش برای ایجاد آشتی و وحدت میان یکونیم میلیارد مسلمان کار بس ارزشمندتر است.
برعلاوه، اين آیت بيانگر آن است كه هرگاه فتنه، آشوب و تفرقهای ميان مؤمنان درگرفت كه سبب دور شدن و متفرق شدن آنان از همديگر میشود، مؤمنان بايد سعی نمایند تا این عوامل را از بین ببرند. همچنان، هر مفکوره و حالتی که این آشتی و برادری را به چالش مواجه میسازد، بایست ریشهکن گردد. خواه این مفکوره وطنپرستی باشد یا دموکراسی، ارزشهای قومی باشد یا سمتی، افتخارات جغرافیایی باشد یا نژادی؛ همهای آنها منحیث زهر برای وحدت امت شمرده میشوند.
ناگفته نباید گذاشت، در اینجا مراد از گروه خاصی نیست که صلح و صفا را میان مؤمنان برقرار کند؛ بلکه مخاطب قرآن همهای مؤمنان است و برای این کار عظیم همه تلاش بخرچ دهند.
«وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ»؛ و از الله تقوا داشته باشید، تا به شما رحم شود.
در این جا اشاره به موضوع تقوا و رحمت الله سبحانه و تعالی است. بدین معنی که به مؤمنان تأکید گردیده که تقوا پیشه کنند و خویشتن را از افکار، عادات، مفاهیم و سیاستهایی وقایه کنند که این وحدت و صفا را برهم میزند و مسلمانان را متفرق میسازد.
در نتیجهی تقوا، مسلمانان با هم نزدیک میشوند و این وحدت و صفا مقدمهی برای رحمت الله سبحانه و تعالی است. جامعهی که در آن آشتی، وحدت و تقوا حاکم نباشد از رحمت الله سبحانه و تعالی محروم میگردد. بدون شک حالت وخیم و دردناک امروزی امت اسلامی، تصویری واضحی را به پیشروی ما میگذارد که امت به دلیل عدم وحدت، داشتن تعصبات کور، مقدس پنداشتن مرزهای مصنوعی ـ تحمیلی و تقسیم شدن به کشورها و ملتهای مختلف از رحمت الله سبحانه و تعالی محروم شده و شیرازه وحدت و همدلی شان از هم پاشیده است. غرب از این حالت استفاده نموده و هر سرزمین را به نحوی گروگان نظامی و سیاسی گرفته و بالای شان مفکورههای را حاکم ساخته تا یکی دیگر شان را دشمن بپندارند.
طوریکه افغانی برادر پاکستانیاش را دشمن میپندارد، ایرانی تشنهی خون برادر عربیاش است. ترکها علیه برادران کردی شان علم دشمنی برافراشتهاند. مفکوره دولت ـ ملت و نشنلستی باعث درگیر شدن کشورهای مسلماننشین گردیده و این کشورها برای تقویت جایگاه شان بر علیه یکدیگر در پی خرید سلاح و تجهیز اردوهای شان میباشند و در یک نوع رقابت تسلیحاتی قرار دارند.
پس لازم است تا از افتخارات قومی، تعصبات جغرافیایی و نژادی دست کشیده، تقوا پیشه نموده و به ریسمان الله سبحانه و تعالی چنگ بزنیم تا باشد رحمت الله سبحانه و تعالی شامل حال ما گردد و دو باره بر قله شامخ رهبری جهان بیاستیم.
مصدق سهاک
عضو دفتر مطبوعاتی حزبالتحریر ـ ولایه افغانستان
(ترجمه)
انتخابات ریاست جمهوری مصر، که چندی قبل به پایان رسید، دو کاندید-عبدالفتاح سیسی و مصطفی موسی رئیس حزب الغد- در آن به رقابت پرداخته بودند. این انتخابات سه روز به درازا کشید و بدون چون و چرا به نفع سیسی تمام شد. چون تمام رقبای انتخاباتی-که آخرینشان رئیس ارکان سابق مصر، یکی از مهرههای امریکا در مصر بود- قبلاً دستگیر شده بودند. حتی این تنها کاندیدیکه به وی اجازۀ به اصطلاح رقابت در انتخابات داده شده بود، در بسیاری از پایگاههای نشراتی وسایتهای خبری حمایتش را از سیسی اعلان نموده بود؛ علیالرغم فشارهای مادی و روحی-روانی، مردم را مجبور به شرکت در پروسۀ رأیدهی مینمود. مردم مصر از شرکت درین پروسه خودداری قابل محسوس داشتند و این درحالی بود که حکومت از مردم میخواست تا در سایتهای انتخاباتی حضور پیدا کرده و لوکه به باطل کردن رأیهایشان باشند، چون سیسی میخواهد جهانیان گمان کنند که او از حیثیت و پشتبانهای مردمی خوبی برخوردار است و طوری وانمود شود که میتواند مردم مصر را مهار کرده و اوضاع را به پیش از انقلاب جنوری 2011م برگرداند. چنانچه که نظام مصر بدین منظور به وسایل اجبار و تهدید و ترغیب و تشویق روی آورده تا مردم مصر را وادار به مشارکت در پروسیۀ رأیدهی نماید.
بنابه گزارشهاییکه از آگاهان امور نقل گردیده؛ "چالش بزرگ برای سیسی اشتراک تعداد لازم در پروسۀ رأیدهی و مقابله با مخالفین بود، که مردم را به امتناع از شرکت درین پروسه دعوت مینمودند، طوریکه اغلب مردم مصر درین پروسهای که نتیجهاش پیشاپیش به نفع سیسی تعیین شده بود، شرکت ننمودهاند.
مسئولین حکومتی میگویند: دستورالعملهاییکه اکثراً شفاهی بودند، از جانب ادارات امنیتی مبنی بر ضرورت بسیج کارمندان دولتی به مشارکت در پروسۀ رأیدهی، آنهم به هر شکل ممکن، برای نهادهای حکومتی صادر شده بود. فعالان شبکههای اجتماعی خبر تصمیم حکومتی در منطقۀ قلیوبیۀ الازهر را مبنی بر اجبار تمام معلمین و کارمندان خدمات عامه به مشارکت در انتخابات را در فضای مجازی دست به دست مینمودند. در این تصمیم به معلمین و کارمندان هشدار داده شده بود که در برابر امتناع کنندهگان از شرکت در پروسۀ رأیدهی، هیچگونه آسانگیری نمیشود؛ در حدیکه روزنامۀ صدای امت، که یکی از روزنامههای وابسته به دولت میباشد، در گزارشی از دولت خواست که برای کسانیکه آنها را اهل شر و اهل منفیبافی مینامند، زور بازو نشان داده و آنان را مطابق قانون مجبور به مشارکت در پروسۀ رأیدهی نموده و امتناع کنندهگان را زندانی نماید.
همچنین بر اساس گزارشهاییکه رسانهها منتشر نمودهاند، ادارات امنیتی به انجمنهای خیریه دستور داده بودند که برای افراد فقیریکه در پروسیۀ رأیدهی شرکت میکنند، کمکهای مالی ارئه داشته و وسایل انتقال آنها را به سایتهای انتخاباتی آماده سازند و گر نه آن انجمنهاییکه از اجرای این تصامیم امتناع میورزند، فعالیتهایشان ممنوع ساخته میشوند که این دستورات کارخانهجات و شرکتهای تجاری حامی نظام را هم در برمیگرفت. این شرکتها کار کنان خویش را به شکل دستهجمعی در رفتن به سایتهای رأیدهی مجبور میکردند و آنان را توسط وسایل حمل و نقل به سایتهای انتخاباتی انتقال میدادند و کسانی را که مخالفت میکردند، تهدید مینمودند که آنان را به امنیت ملی معرفی خواهند نمود.
بنابه گزارش خبرگزاری رویترز در ولایت بحیره، نادیه عبده والی این ولایت به تلویزیون المحور گفت: «مردمیکه شرکت چشمگیری در پروسۀ رأیدهی داشته باشند، ما برایشان تغییرات ایجاد کرده و برایشان آب و برق میدهیم.» این علاوه برفتواهای بسیاری بود که از جانب علماء و شیخهای مزدور نظام مبنی بر تحریم خودداری از رأیدهی صادر شده بود و نیز علاوه بر این میباشد که تحلیلگران و سیاسیون، خودداری از رأیدهی را خیانت بزرگ به وطن عنوان میکردند.
نتیجۀ این انتخابات از پیش تعیین شده بود و تعداد لوحههای اعلانات آن از تعداد رأیدهندگانش بیشتر بود. حسب اعلامیههای رسمی، تعداد شرکتکنندهگانیکه حق رأیدهی را داشته اند، به 40 درصد نمیرسید. خبرگزاری رویترز مبنی بر گفتۀ دیپلوماسی غربی، که از چهار ولایت مصر دیدن مینماید، گزارشی را به نشر رساند که وی هیچ صندوق رأیدهی را ندیده بود، که بیشتر از نصف پر شده باشد و نیز هیچ صف طولانی از رأیدهندهگان را ندیده بود و کسیکه خواست اسمش نشر نشود، میافزاید: «حضور رأیدهندهگان تا اخیر روز سوم انتخابات در بین 15 الی 20 درصد بود؛ مگر اینکه در روز سوم در بعضی از سایتهای رأیدهی به 30 درصد رسیده بود.
خلاصه اینکه: تمام این موارد اشاره بر این دارد که نظام مصر با تمام وسایل و امکانات دستداشتۀ خویش؛ به شمول رسانهها، سیاسیون، علماء و شیخهای جیرهخوارش و هیچ یک از تشویقها، ترغیبها و تهدیدهای آن نتوانست که این انتخابات را رنگ و بوی انتخابات واقعی دهد. این واقعیت خبر از این میدهد که مردم مصر حال به خوبی به این درک رسیدهاند که این صندوقها هرگز زندگیشان را تغییر نداده و نمیتواند عزت و کرامت از دسترفتۀشان را به آنان برگرداند؛ بلکه همین صندوقها بودند که هر آنچه را که به وسیلۀ انقلاب جنوری 2011م خویش بدست آورده بودند، نابود کرد. این صندوقها بودند که مردم مصر را به حالت بدتر از زمان ریاست حسنی مبارک خلع شده، قرار داده است. اگر مردم مصر بدیل واقعی را ببنند، مطمئناً که انقلابشان موجهای دیگر خواهد داشت-که این نظام مانند گذشته آن به زانو در خواهد آورد. کسانیکه برای یک سراب و باز گشت سیاسیون و حرکاتیکه برای غرب زمینۀ بیشتری برای تسلط ایجاد مینمایند و تا سرحد مرگ تلاش نمودهاند، هرگز در قبال برنامهایکه از عقیدۀشان نشأت کرده و مطابق فطرتشان میباشد، عزت و کرامت، زندگی مرفه و آبرومند را به آنها باز میگرداند، بخالت نمیکنند.
ای اهل کنانه و مصر! واقعیت کنونی ما در زیر سایۀ این چنین نظامها تغییر نیافته، حالت ما اصلاح نشده، شهر هیچ ترقی نکرده، عزت و کرامت ما همچنان زیر پا میشوند، تا زمانیکه نظامهای سرمایهداری برما حاکم باشد، حالت ما بدتر و بدتر خواهد شد. نظامهای سرمایهدار، تنها سرمایهها و دارائیهایمان را نمیبلعند، بلکه آنها خونی را که در رگهای مان در جریان است، نیز میمکند، گاز و نفتمان را بدون هیچ بهائی به غارت میبرند، آبها و زمینهای ما را ضایع مینمایند، هر زمانیکه بخواهند، به وسیلۀ فرزندان ما و سلاحیکه پولش را از جیب ما در آوردهاند، به اتهام خوارج و داعش، خانههای مان را تخریب کرده و ما را به قتل میرسانند و آواره میکنند، چنانچه با اهل سینا کردهاند.
ای اهل مصر و کنانه! راه نجات شما هرگز دموکراسی و انتخابات آن نیست، حتی اگر نتیجهاش شفاف هم باشد؛ بلکه یگانه راه نجات شما این است که دعوتگران مخلص و جوانان حزب التحریر را که از میان شما برخواسته و فرزندان شما میباشند، به آغوش گرفته و به آنان کمک کنید تا پروژۀ امت اسلامی را بناء کرده و خلافت اسلامی را برمنهج نبوت یک بار دیگر تأسیس نمایند. کاریکه نصرت فرزندان مخلص شما را در اردوها میطلبد، تا اینکه به وسیلۀ آنها دولتی را که الله سبحانه وتعالی و رسول الله ﷺ وعدۀ بشارتش را داده است، تأسیس شود. بدانید که وعده در پیش دستان شما قراردارد، دستانیکه توان این را دارد تا بر تأسیس دولت اسلام نصرت داده و توازن بینالمللی را درهم شکسته و امت را به آنچه که سزاوارش میباشد، برساند. نصرتیکه اساس این حکام را-که تختهای فرسودۀ خویش را به شانههای فرزندان امت حمل میکنند- درهم شکنید تا اینکه در میان امت مقام انصار گذشته را دریافت کنید؛ مقام انصاریکه رسول الله ﷺ را نصرت داد، دولت عزت و رحمت-خلافت برمنهج نبوت را برپا داشتند- دولتیکه زمین را که مملو از ظلم ستم بود، از عدل و دادگری پر کرد. در آن زمان است که مصر مانند هر سرزمین اسلامی دیگری، مصری میشود که الله سبحانه وتعالی نورش را برای امت باز گشتاند و امت را به وسیلۀ آن از تاریکیها به روشنیها خواهد برد. یا الله! زمان تأسیس این دولت را نزدیک نموده و افتخارش را نصیب ما بفرما.
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾
ترجمه: ای مؤمنان! فرمان الله(سبحانه وتعالی) را بپذیرید، و دستور پیامبر او را قبول کنید؛ هنگامیکه شما را به چیزی دعوت کند که به شما زندهگی بخشد.
نویسنده: استاد عبدالله عبدالرحمن
(ترجمه)
به تاریخ ۲۷مارچ سال روان میلادی، آژانس خبرگزاری تاس((TASS.ru گزارش داد: «کنفرانس بینالمللی بالای موضوع افغانستان با عنوان پروسۀصلح، امنیت، همکاری و ارتباطات منطقوی در تاشکند شروع شده است.» این مراسم توسط "شوکت میرضیایف" رئیس جمهور ازبکستان افتتاح شد. کنفرانس جاری تداوم کوششهای منطقی جامعۀبینالمللی برای حل بحران افغانستان است. بهگفتۀ سازماندهندهگان این کنفرانس، که ابتکار عمل آن را رئیس جمهور شوکت میرضیایف بدست دارد، نمایندهگان بیش از ۲۰ کشور و سازمان بینالمللی در آن شرکت کردهاند.
در مراسم افتتاحیه، شوکت میرضیایف رئیس جمهور ازبکستان، اشرف غنی رئیس دولت افغانستان و فدریکا موگرینی نمایندۀ عالی اتحادیۀ اروپا در سیاست خارجی و امور امنیتی، سخنرانی استقبالی خواهند داشت. از "سرگی لاوروف" وزیرخارجۀ روسیه، "مولود چاوش اوغلو" وزیرخارجۀ ترکیه، "عباس عراقچی" معاون وزیرخارجۀ ایران و نمایندهگان دهها کشور و سازمان بهشمول "ناتو" و "سازمان پیمان امنیت جمعی(CSTO)" انتظار میرود تا در نشستهای عمومی شرکت نمایند. "توماس شانون" معاون وزیر امورخارجۀ امریکا نیز در این کنفرانس حضور دارد.
در سالهای اخیر، کفار استمارگر غربی و شرقی کوشش میکنند تا مجاهدین را به نشستن به میزمذاکره متقاعد کنند، که این کنفرانس یک نمونۀ واضح آن است. باوجود اختلاف نظرهای کشورهای استعمارگر-که به کنفرانس آمدهاند- آنها در یک چیز، که جنگ علیه اسلام و مسلمین است، اتفاق نظر دارند.
مردم آسیای میانه بیش از ۱۳ قرن پیش به اسلام گرویده و در داشتن تقوا، دانشمندان بزرگ و رهبران نظامی شجاع مشهور اند. در هنگام سقوط خلافت، آسیایمیانه زیر اثر یا به وابستگی کامل به شوروی سقوط کرد. بعد از سقوط شوروی، منطقۀ آسیایمیانه به حیث میراث تحت نفوذ روسیۀ جدیدالتشکیل در آمد. آسیایمیانه با داشتن منابع طبیعی فراوان و موقعیت استراتیژیک خود، استعمارگران و بهخصوص امریکا را به خود جذب کرده است. در اوایل دهۀ ۲۰۰۰م، امریکا کوشش کرد تا به این کشورها داخل شده و در آنجا ادعای نفوذ کند. حتی پایگاههای نظامی در ازبکستان و قیرغیزستان تأسیس کرد، ولی در نهایت مجبور به ترک این منطقه گردید. امروزه با استفاده از ضعف روسیه و قوت خود، امریکا میخواهد تا دوباره به این منطقه داخل شده و هژمونیاش را در اینجا پایهگذاری نماید.
برای رسیدن به این هدف، امریکا از اسلوبهای مختلفی کار میگیرد. یکی ازاین راهها شامل کردن ازبکستان در موضوعی به اصطلاح "مشکل افغانستان" است. ما میدانیم که افغانستان توسط امریکا اشغال شده و فعلاً یکی از "ایالات تابع" آن است. امریکا به عنوان یک استعمارگر میتواند موافقتنامههای اقتصادی و سیاسی مورد نیازش را توسط افغانستان، که مرزهای مستقیم با ازبکستان دارد، تأمین کند تا بعداً بهبهانۀ انکشاف روابط دوستانه به امریکا اجازه خواهد داد تا ازبکستان را بهطور کامل تابع خود کند.
روسیه هم که در این کنفرانس حضور دارد، به زعم خود و بهسادهگی فکر میکند که به او اجازه داده شده که یکی از مشکلات مبرم بینالمللی را حل نماید(حل امنیت منطقه، جنگ علیه تروریزم و اسقرار صلح به افغانستان). افزون بر این، روسیه که امیدوار است امریکا را فریب خواهد داد، به ازبکستان، که امروزه به ساز سیاست روسیه میرقصد، به طرف آغوش سیاست پلید و سحرانگیز اقتصادی امریکا حرکت میدهد. این شعارها: "حل امنیت منطقوی، جنگ علیه تروریزم و استقرار صلح" در حقیقت ابزار امریکا برای استعمار کشورها میباشند. به محض اینکه امریکا به هدف خود برسد، روسیه را بهجای خودش خواهد نشاند، طوریکه امروز در سوریه این اتفاق میافتد.
اما راجع به طالبان و مذاکرات صلحیکه آنها چندین سال است در پی آن اند، از آنجاییکه آنها تثقیف سیاسی و ایدیولوژی سیاسی بر اساس دکتورین اسلام ندارند، این یک ایدۀ خطرناک نه تنها برای طالبان، بل برای همۀ مسلمانان است و احتمال دارد که ناکام شوند، همانگونه که در گذشته ناکام شدند و امروزه در سوریه نیز این اتفاق افتاده است.
"ضمیر کابلوف" نمایندۀ خاص رئیس جمهور روسیه در افغانستان و مدیر ادارۀ آسیای وزارت خارجه در کنفرانس گفت: «ما علیه حذف طالبان تا هنگامیکه آنها آمادهگی خود را برای گفتگوهای مستقیم با دولت افغانستان اعلام کرده و مذاکرات واقعی را شروع کنند، نیستیم. ما با دیگر اعضای شواری امنیت ملل متحد میتوانیم به تعلیق این تحریمها تصمیم بگیریم.» (منبع: TASS.ru) بیانیۀ مثل این از طریق "تی شانون" معاون وزیرخارجۀ امریکا نیز صادر گردید: «نکتۀ اصلی نشستن نمایندهگان طالبان با رهبری افغانستان بر سر میزمذاکره است و آنها در نهایت راهی را برای حل مشکل پیدا کردهاند.» به تاریخ ۲۸ فبروری امسال در کابل و در مراسم دومین کنفرانس بینالمللی "کابل پرس"، اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان به نفع گفتگو با طالبان صحبت کرد، و او آمادهگیاش را مبنی بر به رسمیت شناختن حرکت طالبان به عنوان یک نیروی سیاسی مشروع و باز کردن دفتر نمایندهگی آنها را در کابل اعلام کرد.
بدینگونه ما حالتی را شاهد هستیم که در آن امریکا و روسیه با وجود این حقیقت، که در گسترش نفوذشان در آسیایمیانه با هم در رقابت قرار دارند، ولی در آرزویشان برای دور کردن مسلمانان از دینشان و مجبور کردن مجاهدین به ترک جهاد و تسلیم شدن به خواست استعمارگران متفقالقول اند؛ ما نیز به نوبۀ خود به برادران مجاهد خود این فرمودۀ الله سبحانه وتعالی را یادآوری میکنیم که در کتاباش آورده است:
﴿وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنفَعُ الْمُؤْمِنِينَ﴾
[ذاریات: ۵۵]
ترجمه: و پند ده که مؤمنان را پند سود میبخشد.
به یاد دارید که وقتی اتحاد شوروی به افغانستان حمله کرد، شما با کفار استعمارگر امریکا و دیگر کشورها ذریعۀ معاهدات و مجبوریتهای مختلف در عوض عرضۀ سلاح و مهمات تماس گرفتید، نتیجۀ آن چه شد؟ به گروههای مجاهدینیکه علیه رژیم ملحد بشار اسد در سوریه میجنگند، نگاه کنید. آنها درس بهتری از گذشتۀ شما نگرفته و در دام فریب کفار استعمارگر و مزدوران آنها، یعنی ترکیه، سعودی و قطر سقوط کرده و معاهدات و قراردادهایی را با آنها انجام دادهاند. با آن گروهها چه شد؟ آنها شکست خوردند.
بدانید! جنگیکه شما آن را به ساحۀ خود در افغانستان، پاکستان یا کشمیر محدود کردهاید، خیلی بزرگتر از مرزهایست که کفار استعمارگر برای ما ترسیم کردهاند! جنگیکه شما در حال انجام آن هستید، بر اساس اسلامی است که مرزهای آن از مراکش تا اندونیزیا بهشمول همۀ مردمان آن و کسانیکه به اسلام گرویده و هنوز مسلمان بوده و اسلام را اجرا میکنند، میباشد. کفار استعمارگر میخواهند تا شما را از راهتان منحرف نموده و در دام فریبندۀ دیگری با تعهدات گمراهکنندۀ صلح و همسایگی نیک بیندازند. بدونشک، آنها میخواهند تا شما را به زمین گذاشتن سلاحتان و قبول اصول سیکولریزم و محکوم کردن اصول اسلام مجبور سازند تا در باتلاقی از نادانی و ابهام فرورفته و زندگی کنید.
مقاوم باشید! فریب ترفندها و حقههای آنان را نخورید! اشغال طولانی افغانستان را فراموش نکنید! قتل هزاران زن، طفل و بزرگسال را فراموش نکنید! الله سبحانه وتعالی مؤمنین را مدد خواهد کرد. از ابوهریره رضیالله تعالی عنه روایت شده که رسولالله صلیالله علیه وسلم فرمودند:
«لاَ يُلْدَغُ المُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ وَاحِدٍ مَرَّتَيْنِ»
(صحیحالبخاری)
ترجمه: مؤمن از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود.
نویسند: ایلدر خمزین
عضو دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر
برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر
یک مقام بلندپایهای ادارۀ ترامپ اظهار داشت که بعد از این، دیپلوماتهای پاکستانی مقیم امریکا، نمیتوانند بدون دریافت اجازه از مقامات بلندپایهای وزارت خارجۀ امریکا، گشتوگذار نمایند. توماس شانون معاون وزیرخارجۀ امریکا در امور سیاسی در مصاحبهای با بخش ازبکی "صدای امریکا" چنین ابراز داشت: «این قیودات در عکسالعمل و پاسخ اقدامات اسلام آباد، مبنی بر وضع قیودات بر دیپلوماتهای امریکایی وضع گردیده است.» شانون تأکید کرد که: «این(وضع قیودات)، امر جدید و تازهای نیست؛ بلکه اینگونه اقدامات در عرف دیپلوماتیک امر معمول است.»
در ماه جاری بعضی گزارشهای رسانهای حاکی از پیشنهاداتی بود که بر مبنای آن، دیپلوماتهای پاکستانی مکلف به دریافت اجازۀ رسمی برای گشتوگذار و سفر در محدودههای معین گردیده بودند؛ اما وزارت خارجه و سفارت امریکا در اسلام آباد، این گزارشها رد کرده و بیاساس خواند. اما ادارۀ ترامپ در این اواخر به پاکستان این پیام را داده است که در صورت عدم رفع قیودات از سر دیپلوماتهای امریکایی، دیپلوماتهای پاکستانی با قیودات عدم گشتوگزار آزاد مواجه خواهند بود. یک مقام پاکستانی که نخواست هویتش افشاء شود، به جيو نيوز گفت: «این هشدار چند هفته قبل به پاکستان مواصلت کرده و دو طرف پیشنهادات را مطرح کرددهاند و پیامدهای احتمالی آن از آن زمان است. همچنان این مقام تأکید کرد که هشدار امریکا با حادثۀ قتل جادهای در هفتۀ گذشته، که در نتیجه آن یک مرد پاکستانی توسط یک دیپلومات امریکایی کشته شد، ارتباط ندارد. (منبع: جیو نیوز)
منیب حمیدی
روزنامۀ وال استریت ژورنال در ۱۷ اپریل بیان داشت که قصر سفید در پی ایجاد یک نیروی عربی در سوریه است تا جایگزین نیروی نظامی امریکا در شمالشرق سوریه گردیده و در آوردن ثبات و امنیت منطقه مفید واقع شود. قبل از این ادارۀ دونالد ترامپ رئیس جمهوری امریکا، خواستار میلیاردها دالر از سعودی، قطر و امارات برای واپسگیری شمال سوریه از مخالفین گردیده بود. در حال حاضر امریکا در دو نقطه از اراضی سوریه وجود فزیکی فوقالعاده و محسوس دارد: نقطه اولی در مرز با اردن در جنوب واقع شده و نقطه دوم در شمالشرق سوریه، منطقهایکه قوای دموکرات کرد-سوریه بر آن تسلط دارد، واقع شده است.
بر اساس گزارش وال استریت ژورنال، ادارۀ ترامپ در تلاش اشغال شمالشرق سوریه است؛ چیزیکه قبلاً وال استریت از آن به عنوان تلاش برای استقرار ثبات در منطقه یاد کرده بود. وال استریت در ادامه چنین نگاشته است: «جون بولتون مشاور جدید امنیت ملی ترامپ یرای دانستن اینکه آیا کشورهای عربی با بزرگترین ارتشهای دائمی آماده هستند تا نقش خود را در نگهبانی امنیت منطقه ایفا کنند، با عباس کامل رئیس سازمان استخبارات مصر تماس تلیفونی داشت.» بر اساس گزارش روزنامه، مسئولین امریکایی میگویند: «هدف و مسئولیت مهم و اصلی این نیروها اینست که در تبانی و همسویی با نیروهای کُرد و اعراب محلی، که از پشتیبانی امریکا برخوردار اند، جلو بازگشت نیروهای تنظیم الدوله(داعش) و نیروهای را که از حمایت ایران برخوردارند، بگیرند.
منیب حمیدی