- نشر شده در ویدیوها
اشتراک ورزیدن استاد حبيب الحجاجی در کنفرانسی که در دفتر دكتور عبد الجليل التميمي در مورد استقلال برگزار گردید.
شنبه، 05 شعبان 1439هـ / 21 اپريل 2018م
اشتراک ورزیدن استاد حبيب الحجاجی در کنفرانسی که در دفتر دكتور عبد الجليل التميمي در مورد استقلال برگزار گردید.
شنبه، 05 شعبان 1439هـ / 21 اپريل 2018م
(ترجمه)
برای بار نخست نیروهای مسلح پاکستان در تمرینات نظامی شرکت خواهند کرد که در آن نیروهای مسلح هند نیز حضور خواهند یافت. قرار است این تمرینات نظامی در ماه سپتمبر سال ۲۰۱۸م، در روسیه برگزار شود. چگونه پاکستان میتواند در تمرینات نظامی در کنار هند، که دشمن آشکار ما است، قرار گیرد؟ این مهم نیست که در کجا و تحت کدام سازمان آنها جمع میشوند؛ بلکه مهم این است، چگونه میتواند اشتراک پاکستان در تمریناتی را که هند نیز در آن حضور دارد، به نفعاش تمام شود؟ اشتراک در چنین تمرینات، که هند نیز در آن حضور داشته باشد، شدیداً احساسات مسلمانان کشمیر مستعمره را صدمه زده و در میانشان حساسیتهای ضد پاکستان را ایجاد خواهد نمود.
براساس گزارش ISPR، هند توافق آتشبس را بیش از هزار بار در چهار ماه اول سال ۲۰۱۸م، در امتداد خط نظارتی(LCO) و مرز کارکنی(WB) نقض کرده است. در همین حال، رهبریی سیاسی و نظامی پاکستان میگوید که هند با استفاده از نعمت امریکا، خاک افغانستان را با فعالیتهای هراسافگنانهاش بر ضد این کشور استفاده میکند. همچنان در ماه اپریل، هند یکی از بزرگترین تمرینات پان-هندی را تحت نام "گاکان شکتی" به راه انداخت که نیروهای هوایی هند در این تمرینات ۵ هزار حملۀ هوایی را تنها توسط جنگندههای نوع جیت، در طی سه روز در جبهۀ غربیاش با پاکستان انجام داده است. سؤال اینجاست که با وجود همۀ این حقایق، رهبری سیاسی و نظامی پاکستان چگونه میتواند در تمرینات نظامی به رهبری سازمان همکاریهای شانگهای، که هند هم قصد اشتراک را در آن دارد، موافقت نماید؟
واقعیت امر اینست که از زمان مشرف الی امروز، رهبری سیاسی و نظامی پاکستان همواره تلاش کرده است تا تصویر سیاسی و نظامی هند را با پیروی از امریکا و نشان دادن تأمل در برابر بیرحمیهای هند در مقابل مسلمانان کشمیر مستعمره و کسانیکه در امتداد خط نظارتی و مرز کارکنی قرار دارند، تقویت نماید؛ تاجاییکه امریکا نگرانیهای پاکستان را با وجود ادعای دوستیاش به کلی نادیده گرفت. رهبریی سیاسی و نظامی پاکستان توافقات سیاسی، اقتصادی و نظامی را با روسیه و چین افزایش داده است تا چنین فضایی را ایجاد نمایند که گویا دیگر از امریکا دستور نمیگیرند و در تلاش اند تا توازن قدرت را دوباره در منطقه به وجود بیاورند، که آنهم با موافقت نمودن هند همراه سایر قدرتهای بزرگ، به نفع هند متمایل ساخته شد. اما توافق رهبری سیاسی و نظامی پاکستان بر اشتراکشان در تمرینات سازمان همکاریهای شانگهای، از تلاشهای شریرانۀ حکام در جهت فریب نیروهای مسلح و مردم مسلمان پاکستان پرده برداشت.
ای نیروهای مسلح و مردم مسلمان سرزمین پاکستان! رهبری سیاسی و نظامی موجود، غلامان امریکا بوده و تلاش دارند تا غلامیشان را به امریکا و خیانتشان را در قبال ما، توسط فضاءساختن و افزایش توافقات با روسیه و چین، بپوشانند. ما باید بهیاد داشته باشیم که امریکا حتی بعد از هفتادسال دوستیای که ادعا میکرد، پاکستان را به گودال انداخت و از اهمیت خودش به نفع هند استفاده کرد؛ چراکه امریکا کافر و دشمن اسلام و مسلمانان میباشد. همچنان، روابط با روسیه و چین برای پاکستان سودی نخواهد داشت و مسلمانان منطقه از وجود چنین روابط نتایجی را خواهند دید که از روابط با امریکا دیدند؛ زیرا هردوی آنها دشمن اسلام و مسلمانان هستند. الله سبحانه وتعالی فرموده است:
﴿ٱلَّذِينَ يَتَّخِذُونَ ٱلْكَافِرِينَ أَوْلِيَآءَ مِن دُونِ ٱلْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِندَهُمُ ٱلْعِزَّةَ فَإِنَّ ٱلعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً﴾
[نساء: ۱۳۹]
ترجمه: این منافقان کسانی هستند که کافران را به جای مؤمنان به سرپرستی و دوستی میگیرند؛ آیا عزت را در پیش کافران میجویند؟(چنین چیزی محال است) چراکه عزت و شوکت، جملگی از آن الله(سبحانه وتعالی) است(و هرکه از الله سبحانه وتعالی عزت جوید عزیز شود و هر که از غیر او عزت طلبد ذلیل گردد).
ما با ایجاد توافقات با قدرتهای کافر استعمارگر، صاحب قدرت و عزت شده نمیتوانیم، بلکه عزت، افتخار و قدرت ما در تأسیس خلافت برمنهج نبوت نهفته است تا در پاکستان تأسیس و اسلام را تطبیق کند. در حال حاضر خیانت رهبریی سیاسی و نظامی افشاء شده و در همان حالت مرگبارش سکوت کرده است. بناءً مسلمانان پاکستان باید با مبارزۀ سیاسی و فکری حزب التحریر برای تأسیس خلافت یکجا شوند و افسران مخلص نیروهای نظامی باید نصرت را به حزب التحریر بهخاطر تأسیس خلافت، اعطاء نمایند.
﴿إِنْ يَنْصُرْكُمُ ٱللَّهُ فَلاَ غَالِبَ لَكُمْ وَإِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا ٱلَّذِى يَنْصُرُكُمْ مِّنْ بَعْدِهِ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ ٱلْمُؤْمِنُونَ﴾
[آلعمران: ۱۶۰]
ترجمه: اگر الله(سبحانه وتعالی) شما را یاری کند(همانگونه که در جنگ بدر یاری کرد)، هیچ کس بر شما چیره نخواهد شد و اگر خوارتان گرداند(و دست از یاری تان بردارد، همانگونه که در جنگ احد چنین شد) کیست که پس از او شما را یاری دهد؟ و مؤمنان باید تنها بر الله(سبحانه وتعالی) توکل کنند و بس.
دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان
(ترجمه)
بهتاریخ ۲۴ اپریل ۲۰۱۸م، رسانههای روسی گزارشی را که در آن به نقل از سخنگوی رسمی سرویس امنیتی تاتارستان که گفته بود: ۱۴ عضو حزب التحریر در شهر کازان و اطراف آن دستگیر شدهاند، به نشر سپردند. خانههای این مسلمانان بر اساس اتهامات دروغین دست داشتن در فعالیتهای تروریستی، بازرسی گردیده است. نوار تصویری یورش بردن بر خانههای مسلمانان در کانالهای محلی و فدرال منتشر گردیده است. گفته میشود که این عملیات با مشارکت نیروهای نظامی در اومسك و اولیانوف صورت گرفته است.
اینجا ما اعلام میداریم که بعضی از این مسلمانان توقیف شده را نمیشناسیم و آنها اعضای حزب التحریر نیستند. از شیوه و اندازۀ پوشش رسانهای این موضوع و اشتراک نیروهای امنیتی از بخشهای دیگر روسیه میتوان نتیجه گرفت که این پروسه بخشی از آمادهگیها برای مسابقات جام جهانی، که در شهر کازان برگزار خواهد شد، میباشد. این عملیات به هدف متحد کردن کار نیروهای امنیتی مختلف در نزدیکی شروع جام جهانی است. در عین حال، هدف این عملیات، تهدیدیِ برای مسلمانان و نشان دادن آن منحیث مبارزه علیه اقدامات تروریستی و جامعه میباشد. تا آنجا که موضوع ارتباط به اعضای حزب التحریر میگیرد، کاملاً واضح است که حزب التحریر به عنوان یک تهدید تروریستی محسوب نشده؛ برعکس یک حزب سیاسی اسلامی بوده که نام آن در فهرست سازمانهای تروریستی قرار گرفته است. افزایش تحریمها بر فعالیتهای آن با افزایش ترس روسیه از فعالیت سیاسی مسلمانان مرتبط است.
همانطوریکه یکی از اعضای پیشین حزب، که قبلاً محکوم به حبس شده بود، در آخرین سخنانش اظهار داشت: «کار حزب التحریر تغییری نکرده و مانند گذشته ادامه دارد، اما در سالهای اخیر تحریمها در برابر این حزب تا ده برابر افزایش یافته است.» همچنان او اضافه نمود: «در سال ۲۰۱۱م من بهخاطر همین فعالیتم به یک سال زندان محکوم شدم که این حکم با جریمۀ ۱۰۰ هزار روبل لغو شد و حالا فعالیت من ۱۵ تا ۲۰ سال حبس به همراه دارد.»
بنابر این، پردازش انجام شده توسط نیروهای امنیتی، به هیچوجه به تهدیدات تروریزم مرتبط نیست و هدف از خشونت و دروغ علیه حزب التحریر این است که مردم را از پذیرش زندگی در مطابقت با اسلام دور کنند. با این حال، همانطوریکه اصطلاحی روسی میگوید: "قدرت در حقیقت نهفته است" قطعاً این حقیقت آنها را نگران خواهد کرد؛ خصوصاً زمانیکه مجازات خود را برای آسیب رساندن و رنج دادن به مسلمانان و تلاش برای راندن آنها از اطاعت از الله سبحانه وتعالی بچشند. الله سبحانه وتعالی میفرماید:
﴿وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلا أَنْ يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ﴾
[بروج: ۸]
ترجمه: شكنجهگران هيچ ايرادی و عيبی و جرمی بر مؤمنان نمیديدند؛ جز اينكه ايشان به الله عزیز و شايسته هرگونه ستايشی، ايمان داشتند!
دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-روسیه
در سنن ترمذی از ابو هریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:
«إِذَا خَطَبَ إِلَيْكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ دِينَهُ وَخُلُقَهُ فَزَوِّجُوهُ، إِلَّا تَفْعَلُوا تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَفَسَادٌ عَرِيضٌ»
ترجمه: کسیکه از دین و اخلاق او راضی هستید، نزد شما(از اولاد یا اقارب شما) خواستگاری نمود، با او موافقت نمایید؛ اگر با او موافقت نکردید(جواب رد دادید) فتنه و فساد گستردهای را در زمین برپا کردهاید.
مفهوم حدیث:
در حدیث فوق یک نکتۀ خیلی مهم و قابل اهمیت است، که آن را رسول الله صلی الله علیه وسلم به طور واضح بیان فرموده است: «کسیکه از دین و اخلاقش راضی هستید، از شما خواستگاری نمود» و این چنین نفرمود: "کسیکه از نماز او راضی هستید، از شما خواستگاری نمود" به این اعتبار که نماز ستون دین است؛ چنانچه مردم اینگونه در وقت خواستگاریی دختری برای پسری از نمازش میپرسند و اگر نمازخوان بود، خواستگاری را قبول مینمایند. بناءً این قبولیت تنها به اساس نماز صورت گرفته و بس؛ در حالیکه این نوع پیوند سبب ناراحتیهای زیادی میگردد. آیا بسیار ازدواجهایی نیست که منجر به طلاق میگردند؟ در حالیکه حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم به طور واضح برایما بیان مینماید که پرسش باید استوار از دین و اخلاق بوده باشد؛ نه از نماز.
رسول الله صلی الله علیه وسلم میفرماید: دین معامله است. وقتیکه ما از دین بدانیم، پرسش ما لازم است که از رفتار، معامله و اخلاق باشد؛ زیرا در دین است که نماز و همه احکام دیگر اسلام وجود دارد. بناءً بین کسیکه معامله با مردم به اساس اسلام مینماید، با کسیکه معامله با مردم به اساس غیراسلام مینماید، تفاوت وجود دارد؛ اگرچه نماز هم بخواند؛ زیرا او دین را نمیداند.
ای مسلمانان! این روزها را ما دیگر دریافت کرده نمیتوانیم؛ روزهاییکه ارتباطات نیکو در بین ما و نفسهای ما و همچنان بین ما و مردم و بین ما و الله سبحانه وتعالی از بین رفته است. امروزه در بین مسلمانان روابط مصلحتی و منفعتی عام گردیده است. بسا کسانی هستند که صبح نماز میخوانند و سود هم میخورند؛ نماز میگذارند و در حق برادر و همسایهاش بدی مینمایند و نماز اداء مینمایند و مرتکب گناهان میگردند.
بنابر این میگوییم: تنها نماز جهت قبولیت خواستگاری دختر برای پسر کافی نمیباشد، باید قسمیکه رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است، توجه به دین پسر داشته باشید. از الله سبحانه وتعالی استدعاء مینمائیم، افکار منفعت و مصلحتیای را که در وجود امت مسلمه رخنه نموده است، دور گرداند. اللهم آمین!
حزب التحریر-ولایه ترکیه و انصار آن(حامیان حزب) راهپیماییهای خوانش فراخوان حمایت از مقدسات اسلامی را در ده شهر بزرگ ترکیه، به راه میاندازند. در این فراخوان، مسلمانان را به حمایت و پشتیبانی از مقدسات اسلامی-که در رأس آن قران کریم، مدینه منوره و بیتالمقدس قرار دارند، و به شکل آشکارا از سوی کفار استعمارگر مورد هدف قرار گرفته اند- فرا میخوانند.
این فعالیت را به روز جمعه مصادف با 11 می 2018م بعد از نماز جمعه در هشت شهر بزرگ و مهم ترکیه(انقره، وان، تاتوان، مرسین، هاتای، انتاکیه، موش، غازی عنتاب و آیدین) و به روز یک شنبه مصادف با 14 می 2018م در شهر اسلامبول و شانلی اورفا به راه میاندازند.
حمزه پارسا
یک قاضی در امریکا حکم غائبانهای را صادر نمود که بر مبنای آن ایران مکلف به پرداخت 6 میلیارد دالر غرامت برای قربانیان 11 سپتمبر سال 2001م گردیده است؛ حادثهایکه در آن حدود 3هزار تن کشته شد. چنانچه در ادعاهای قضایی دیده میشود، قاضی جورج بی دانیالز(قاضی دادگاه جزائی در جنوب نیویارک) حکمی را به نفع توماس بورنیت و کسانی دیگریکه قضیهای را علیه جمهوری ایران براه انداخته بودند؛ صادر نمود. در این حکم آمده است: «جمهوری اسلامی ایران، سپاه پاسداران و بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، مسئول کشتار بیش از 1هزار تن در حملات 11 سپتمبر، شناخته شدهاند.»
با وجود حکم دادگاه علیه ایران و اتهام اینکه ایران ربایندگان هواپیماهایی را که در این حملات به کار برده شدند، آموزش و همکاری نموده است، تا اکنون هرگونه دخالت ایران در این حملات مبهم و گنگ به نظر میرسد. "کمیتۀ 11 سپتمر" که به تهیۀ گزارش همهجانبه در مورد این حملات مأمور گردیده بود، به هیچ سند و مدرکی دست نیافته است که بیانگر پشتیبانی مستقیم ایران از مهاجمین در این حملات باشد، به استثنای اینکه بعضی از ربایندگان هواپیماها از مسیر ایران وارد افغانستان گردیده بودند، بدون اینکه گذرنامههایشان مورد بررسی و تأیید قرار گرفته باشند.
منیب حمیدی
حزب التحریر-ولایه تونس کنفرانس سالانۀ خلافت را زیر نام "خلافت دولت نیرومند آینده" به روز شنبه مصادف با 28 اپریل 2018م موفقانه برگزار نمود. در این کنفرانس تمرکز بر دو محور ذیل گردید:
1- حزب التحریر چگونه اسلام را به حاکمیت خواهد رساند؟
2- وظیفه و مسئولیت مسلمانان به طور عام و قدرتمندان به طور خاص در به حاکمیت رساندن اسلام چیست؟
کنفرانس مذکور با تلاوت آیات از قرآن کریم، سپس با سخنان خوشآمدگویی ابراهیم النبهانی آغاز گردیده و همچنان ویدیوی زیر نام "75 سال اشغال تونس" به نشر رسانده شد. در این کنفرانس 8 سخنرانی ایراد گردید. سخنرانی اولی و آغازین را استاد عبدالروف العامری رئیس دفتر سیاسی حزب التحریر-ولایه تونس، ایراد نموه و بیان نمود که این هفتمین کنفرانس سالانۀ خلافت در ولایه تونس است که به هدف سوق دادن مسلمانان به طور خاص و قدرتمندان به طور عام بسوی کار نمودن در طرح و پروژۀ اساسی-که عبارت از آزادی و رهایی یافتن از تسلط استعمار و ازسرگیری زندگی اسلامی میباشد- برگزار میگردد.
سخنرانی دوم را یحی نسبت نمایندۀ مطبوعاتی حزب التحریر-بریتانیا، تحت عنوان "بشریت دنبال بدیل برای نظام سرمایهداری است و بدیل آن جز اسلام چیزی دیگری نیست" ایراد نمود. وی قادر بودن اسلام را به نجات دادن انسانیت از تاریکیها و بردهداری سرمایهداری ظالم، بیان نمود. سخنرانی سوم را دکتور محمد مقیدیش رئیس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه تونس تحت عنوان "دموکراسی اجازۀ تغییر نظام سیاسی را نمیدهد" ایراد نمود.
این در حالی است که در سخنرانی چهارم دکتور الحاج یوسف به پرسش ذیل: آیا امت اسلامی هنگام تأسیس خلافت راشده برمنهج نبوت-که حزب التحریر برای برپایی آن فعالیت مینماید- میتواند پیشرفت نموده و پیروز گردد، در حالیکه کشورهای بزرگی همانند امریکا و غرب وجود دارند؟ پاسخ ارایه نمود. در سخنرانی پنجم دکتور محمد الملکاوی سبب وخامت اوضاع مسلمانان را و اینکه نداشتن رهبری و اختیار تصمیمها و داراییهایشان به سبب عدم تطبیق نظام اسلامی است، بیان نمود. در سخنرانی ششم ویدیوی انجنیر اسماعیل الوحواح-که مقامات تونس مانع وارد شدن او به تونس شده و او را از میدان هوایی برگرداندند- نشر گردید؛ در این ویدیو بیان گردید که دشمنان امت اسلامی از تأسیس خلافت وحشتزده شده اند.
در سخنرانی هفتمی استاد منذر عبدالله در مورد چگونگی رساندن اسلام به حاکمیت توسط حزب التحریر، بحث نموده و بیان نمود که حقایق شرعی و تاریخی ضرورت کار نمودن برای به دستآوردن قوت و توان در جامعه را برای آوردن تغییر مورد تأیید قرار میدهد. و سخنرانی اخیر را محمد علی بن حسین عضو هیئت اداری حزب التحریر-ولایه تونس ایراد نموده و بیان نمود که دشمنان امت نمیخواهند اسلام به حاکمیت برسد، و اینکه آنان در این راه از اسالیب مختلفی چون: غیرممکن خواندن، بدگویی، بدنام نمودن و... استفاده مینمایند.
حمزه پارسا
(ترجمه)
مدتیست که گزارشات در مورد وضعیت صحی جنرال حفتر فرمانده ارتش ملی لیبیا متناقض است؛ برخی میگویند که وی سکتۀ مغزی کرده و در حالت کوما قرار دارد. برخی میگویند که بر بالین خود در انتظار مرگ میباشد و برخی چون آژانس رسانهای "الکرامه" که ترکیبی از بقایای نظام سابق و تعداد اندک از سیکولرهای کنونی میباشد، از شرایط خوب حفتر سخن میگویند. در کل رسانهها از گزارش واقعیت بیماری حفتر خودداری مینمایند.
در اواسط ماه گذشته، بعد از اینکه صالح، یکی از نظامیان، از جبهۀ نظامی مستقر در شهرستان درنه، که اکنون در محاصره قرار دارد، دیدن نمود، در آنجا تعداد از جوانان قبیلۀ خویش را که وابسته به نیروهای مهاجم حفتر بودند، به اینکه سرنوشت آنها مانند سرنوشت "قبیلۀ البراعصه" خواهد بود، هشدار داد، درگیریها بین صالح و حفتر بالاگرفت. بنابر این، دفتر امنیتی حفتر بر نگهبانان صالح حمله کردند و در نتیجه "آلیه" را از افراد صالح پس گرفت و این عکسالعمل حفتر یک پیام روشن برای صالح بود.
اما امروز حفتر در بستر مرگ قرار دارد و ما شاهد رقابت اطرافیان وی-چه آنهاییکه در مصر اند و چه آنهاییکه در امارات- بر جانشینی وی میباشیم. صالح نیز به امارات سفر کرده تا اینکه در تعیین جانشینی حفتر سرعت ببخشد. جانشین حفتر کسی باشد که وابسته به امارات بوده و حامی و پشتیبانی برای صالح باشد، در حالیکه مصر تلاش دارد تا فرجان، مسئول امنیتی حفتر را در مناطق شرقی در جای حفتر بگمارد؛ چون فرجان از قوم فرجان(قوم حفتر) بوده، برای مصر فرد مورد اعتماد میباشد و به راحتی میتواند اوامر مصر را اجراء نماید. اگرچه در حجم و قدرت حفتر نمیباشد که بتواند شرق لیبیا را کاملاً در قبضۀ مصر و در عقب آن در قبضۀ امریکا قرار دهد، اما در آینده در سیر حوادث لیبیا میتواند تأثیر خود را داشته و از مهرههای محلی امریکا در آنجا حمایتی داشته باشد.
اما همین که نیمی از نیروهای حفتر رهبری فرجان را برای ارتش رد نمودهاند، نامهای دیگری برای عهدهداری این منصب پیشکش شد، مانند عبدالسلام حاسی، فرماندۀ نیروهاییکه در چهارسال گذشته برای باز یافت فاسدین از آنها کار گرفته میشد. اما آنچه را که باید دانست، اینست که هرکس را در جای حفتر قرار دهند، چه فرجان باشد، چه فاخوری و حاسی و یا هم پسر حفتر، نمیتوانند اوضاع را همانگونه که بود، برگرداند، زیرا حفتر که خود از حلوفصل اوضاع مناطق شرقی عاجز مانده بود، چه بسا که عاجزتر از آن نیز عاجز خواهد ماند. حتی امریکا نیز توان آن را ندارد که حسب منافع خود کار را در دست کاردانش بسپارد، مجبور است که با انگلیس، فرانسه در لیبیا کنار آید. ما به این موضوع از چند زاویه نگاه میکنیم:
1- بیانهای چندروز پیش یک مقام امریکایی در خصوص اینکه امریکا نقش خویش را در لیبیا به ایتالیا سپرده است، چنانچه در همان روز ایتالیا مانع بمباردمان "درنه" به وسیلۀ امارات و باردیگر مانع مصر شد.
2- در چند روزگذشته شاهد اقدام نیروهای افریکام امریکایی به بمباردمان شبهنظامیان جنوب لیبیا بودیم، شبه نظامیانیکه گفته میشود، وابسته به تنظیم داعش اند. ادارۀ حکومت امریکا و حکومت سراج اظهار نمودند که این کار با هماهنگی هردو دولت صورت گرفته است؛ در حالیکه هیچ هماهنگی با نیروهای حفتر صورت نگرفته است. این عملکرد امریکا اشاره بر این دارد که در موقف امریکا نسبت به اوضاع جاری لیبیا تغییرات ایجاد شده است.
در کل سفر صالح به امارات و فاخوری و فرجان به مصر و بعضی دیگر از متنفذین و شخصیتهای مردمی به پایتختهای این دولتها و همچنین هیئت چندروز پیش مقامات فرانسوی، ایتالیایی و آلمانی به "طبرق" نشانگر غیاب حفتر از صحنه میباشد و نیز این را میرساند که تنظیم امور، که به وجود حفتر بستگی داشته، تا حدی در هم ریخته و تنظیم و کنترول آن بسیار مشکل شده است، به خصوص اوضاع مرتبط به شهر درنه. نه تنها این؛ بلکه حضور نیروهای حفتر در کمربند نفتی، علیالرغم اهمیتیکه برای مصر و امریکا دارند، به یک مشکل بزرگ تبدیل شده است؛ زیرا بعضی از واحدهای مسلح از این نیروها به سمت شرق لیبیا انشعاب کردند. لذا امریکا، اروپا و مصر از این میترسند که وضعیت امنیتی درین بخش از کشور، مبادا انفجار کرده، هرج و مرج و شورشها در حالیکه عوامل آن بسیار است، عام شود و به همین دلیل بوده که اتحادیۀ اروپا در مورد وضعیت لیبیا، مجلس مشورهای ترتیب داده و سخنگوی این مجلس از پیامدهای غیاب حفتر از صحنه، هشدار داد.
بعضی از نیروهای سیاسی در طرابلس به این نظر اند که غیاب حفتر از لیبیا عامل خوبی برای کمک به بیرون شدن این کشور از این وضعیت ناهنجار میباشد. عمر ابوشاح عضو شورای عالی دولت میگوید: «آنچه که از فرضیۀ ایجاد مؤسسۀ نظامی برای رهبری عملیات "الکرامه" در منطقۀ شرقی لیبیا اتفاق افتاده، چیزی بیشتر از ائتلاف قبیلهای نیست، شبهنظامیانیکه عوامل متفرق کننده از عوامل متحد کنندۀ آنها بیشتر است.» وی میافزاید: «درگیریهای شرق لیبیا بعد از بیرون رفتن حفتر از صحنه، موضوع مطرح در میان رهبران درگیر بر سر جانشینی حفتر میباشد و اینکه بیانات وزیرخارجۀ فرانسه در خصوص بهبودی وضعیت صحی حفتر، یک فرصت برای کنترول اوضاع پس از حفتر میباشد و برای بازیگران صحنه، این اجازه را میدهد که سناریوهای جدید خود را طرح کنند.»
آنچه که احزاب و طرفهای داخلی، خارجی، منطقوی و بینالمللی را غافلگیر نموده است، به کوما رفتن و شاید مرگ بالینی حفتر میباشد. چنانچه آنها را وادار نموده است که به بیان یک واقعیت و سپس به بیان نقیض آن بپردازدند و حتی برخی از رسانهها را تحت فشار خود قرار داده تا اخبار و گزارشات متناقض باهم را در مورد وضعیت حفتر ارائه کنند؛ مانند اظهارات مبنی بر سلامتی حفتر-که یک دروغ محض میباشد- عامل این فشارها فرانسه، ایتالیا و امارات میباشند. چنانچه در عین سیاق، وزیرخارجۀ فرانسه اظهار داشت که حفتر پس از آزمایشات لازم در وضعیت صحی مناسب به سر میبرد؛ اما اظهارات عقبه پسر حفتر این دروغ را آشکار نمود. او در سایت خبری "ميدل ايست ای" انگلیسی گفت که پدرش از سیروز ریه والتهاب مغزی، که باعث خونریزی مغزی وی شده و در کوما قراردارد، رنج میبرد. دلیل این همه دروغبافیها در مورد وضعیت حفتر، بدست آوردن وقت کافی برای تعیین جانیشنی حفتر میباشد، در حالیکه ترمیم این شگاف از عهدۀ پینهدوز آن خارج شده است.
وضعیت غیرمترقبۀ حفتر تمام پلانها و برنامههای اطرافیانشان را درهم ریخته است، طوریکه مریضی کشندۀ حفتر، آغاز درگیریهای دائمی آنها میباشد، هریک بدنبال جایگاه برای منافع شخصی خود اند. درگیریهاییکه منجر به فروپاشی پروژۀ موسوم به کرامۀ حفتر شده است، پروژهایکه آنها از سال 2014م بدینسو میلیونها دالر از شرق و غرب بالای آن مصرف نمودهاند؛ چنانچه گذشت زمان آن را نشان خواهد داد.
نویسنده: استاذ احمد المهذب
(ترجمه)
شاید بسیاری از آنچه را که در خصوص انقلاب شام و اوضاع و احوال آن میخواهیم مطرح نماییم، قبلاً بارها گفته شده باشد و ممکن است تکرار حوادث و بررسی مکرر وقایع، خواننده را خسته کند، چون واقعیت انقلاب شام به معلومات عامه تبدیل شده است، اما آیا همین محض در حق انقلاب شام کفایت میکند؟
بارها واقعیت انقلاب شام مفصلاً بیان گردیده است، اما در مقابل پاسخ و عکسالعمل مطلوبی بدست نیامده، در حالیکه هیچگاه هدف از بیان واقعیت، ارائۀ گزارش خبری نبوده است؛ بلکه از امت توقع میرفت که در قبال انقلاب مبارک شام احساس مسئولیت کرده و موقف لازم خویش را داشته باشد. استفادۀ فرزندان امت از بیان مفصل اوضاع انقلاب شام، به جز از معلوماتیکه آنها را در مجالسشان نقل میکنند، چیزی بیشتری نبوده و از این معلومات در ساحۀ مسئولیت عملی هیچگاه کار گرفته نشده است. بنابر آن، لازم است که معلومات امت گردزدای شده تا به فکر واداشته شوند. بلی، وضعیت را هربار باید تکرار کرد تا برایش گوش شناوائی پیدا شده و بر سلوک و رفتار امت تأثیری گذاشته و در نتیجه منجر به تحرک امت و باعث دریدن پردهای شود که امت را درین وضعیت قرار داده است.
از اینکه منبع تغییر امت با وجود علمش به اوضاع و احوال و توانمندی آن بر تغییر، پاسخگو نیست، چنین برمیآید که حالت امت از آنچه که قبل از دریدن پردۀ سکوت آن پیش از بهار عربی و بیداری چشمگیر آن بوده، فرق نموده است. لذا بر رهنمای غمخواریکه بر اهلش دروغ نمیگوید، لازم است که مسئولیت امت را برایش گوشزد کند. سوالی را که بسیاری مطرح میکنند، این است که آیا اوضاع کنونی انقلاب شام علیه آن بوده و منجر به ناکامی قریبالوقوع آن خواهد شد؟ و آیا بعد از این همه فداکاری و تحمل مصیبتها، بار دیگر نظام مزدوری در شام حاکم خواهد شد؟
اگر به چشم بصیرت به سوی انقلاب شام نگاه کرده شود، دیده خواهد شد که این انقلاب مبارک از همان بدو آغازش از شر در کمیننشستهگان، منافقین، تاریک اندیشان و سایر کهنه فکران، در امان نبود. انقلاب شام از زمان شروع آن در ماه مارچ تا کنون که هفت سال از آن میگذرد، هیچ روزی بر آن نگذشته؛ مگر اینکه در میان دو لبۀ شمشیر قرار داشته است. دولت های کفری و مزدوران آنها چون درندگانی از هر طرف جهان بر انقلاب شام حملهور شده، همگی آن را بیوقفه میگزند: برخی بعد از مهار انقلاب در طمع جای پای میان امت میباشند، برخی به غارت سرمایههای این سرزمین چشم دوختهاند و برخی میخواهند چند سال دیگر هم امت تحت تسلط آنها باقی بماند. نزد اینها اهل شام، مصیبتها و درد و رنجشان هیچ اهمیتی ندارد، تمام هم و غم آنها سیکولریزم آنها بوده و همین دلیل، کینه توزی آنها نسبت به انقلاب شام میباشد.
آنها صرفاً در قبال نظامها و قدرتهای خود وفادار بوده و بس، نظامهای مزدوریکه مایۀ تأسف بوده و بعد از سقوط دولت اسلامی، سرپناهی چون آغوش مادر برای مسلمانان، تضمین کنندۀ خیر و صلاح آن ها، تأسیس نموده اند؛ نظام هاییکه بر رعیت خود ظلم روا داشته و غلامی اربابانشان تنها وظیفۀشان میباشد. تمام هدف آنان را تداوم منصبهایشان تشکیل میدهد. بنابر این، آنان هرکاری را برای رضایت اربابانشان انجام میدهند، ولو که عملکردشان ناخوشنودی الله سبحانه وتعالی را در پی داشته باشد و این آخرین سرحد هم وغمشان میباشد(بالاترین هدفیکه در خاطرشان جولان میزند). دنیا آنها را در برابر مسئولیتهاییکه در قبال امت دارند، کور کرده، به امانتیکه در دست دارند، خیانت میکنند و سرمایه و استعداد امت را ضایع مینمایند.
از همان ماه مارچ سال 2011م به بعد، با امواج خیانت از رسیدن کشتیهای انقلاب مردم سوریه به هدف مشروعشان، جلوگیری نموده است. هیچ وسیله و هیچ اسلوب و امکاناتی نیست که دشمنان از آن استفاده ننموده باشند. مهرههای این میدان فرقهای به لباس انقلابیونی میباشند که در خدمت اربابان خویش، به فرزندان شام خیانت نموده به آنها ضربههای درناک بسیاری را وارد نمودهاند و صرف در انحراف انقلاب سهم داشته اند. بعضی از رهبران گروههای مزدور طمعکار و بعضی از سیاسیون سیکولر بیشرمانه در برابر نصوص الله سبحانه وتعالی قیام نموده، برای بدست آوردن متاع پوچ دنیوی، که راه جهنم بدترین وعدهگاه ظالمین را برایشان هموار خواهد کرد، شیطان مآبانه نصوص الله سبحانه وتعالی را تأویل مینمایند.
مردم شام، سختترین روزها و سالهای خویش را تجربه کرده اند؛ جان، مال و دارائیهای خویش را از دست داده اند، اما در مقابل، محض به امید پاداش الله سبحانه وتعالی صبر لازم نموده اند. توطئۀ قدرتمندترین دولتها، از شکستن ارادۀ آنها عاجز مانده است. اهل شام طبق فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم، بهترین بندگان الله سبحانه وتعالی در بهترین سرزمین الله سبحانه وتعالی بودند. بزرگ ترین مصیبتیکه دامن انقلاب مبارک شام را گرفت و باعث شد از سقوط قطعی نظام خائن و مزدور دمشق جلوگیری نماید، این بود که در میان انقلاب گروههایی راه یافتند که تمام هدفشان را دستیابی به قدرت و مال تشکیل میداد و این مسئله اینک برای همهگان روشن گردیده است.
این حالت مانند حالات قبلی میباشد که اهل شام آنها را گذرانده اند، اما آنچه که برای اهل شام واجب است، این است که بار دیگر در مسیر هدف مشروع خویش، بر مسیریکه انقلابشان را بر آن استوار نموده بودند، یکجا شوند تا نظام را از بنیه و اساسش مانند گذشته، به سرنگونی مواجه کنند و آن را در وضعیتی قرار دهند که از شکستن ارادۀشان عاجز مانده بودند.
ملتهای کفری، تمام فعالیتهای امت را به کمک نظامهای دونمایه و خودساختۀ خویش زیر نظر دارند، نظامهاییکه به چنین منظوری تأسیس شده و به مثابۀ چشموگوش باز، ملتهای کفری آنها را در استعمال وحشیانهترین ابزارشان برای جلوگیری از هر حرکت امت از مسیر هدف مشروع آن، یاری میرسانند؛ هدف مشروعیکه قدرت ازدست رفتهای امت را برایش باز میگرداند. هرچند آن ابزار وحشیانه، از جمله مواد شیمیاوی باشد که استعمال آنها ممنوعیت بینالمللی دارد، بازهم بالای امت اسلامی استعمال میشوند. چنانچه بارها در غوطه، خان شیخون و درین اواخر در دوما استعمال شد. اما تمام آنچه که جامعۀ بینالمللی و دولتهای مدعی اسلام انجام میدهند، اینست که هرگاه آنچه را که سلاح ممنوع بینالمللی مینامند، بالای امت استعمال میشود، تقبیح کرده و تلاش میکنند که در خلال بیانهها و اظهار تأسفهای خویش آبرویابی کنند. اما انقلابیون مخلص شام به خوبی میدانند که تمام دولتهای جهانی با آنکه اسالیبشان متفاوت است، نیت و هدفشان یکی میباشند و میخواهند از به قدرت رسیدن این دین جلوگیری نمایند. این دولتها با تمام تلاش در پی آن اند که بتوانند بقای خویش را در میان امت حفظ نمایند و اگر هم لازم باشد، درین راه میلیونها انسان را قتل عام میکنند، این آخرین سرحد هم و غمشان بوده و نیز طبعیت ایدیولوژی کثیف آنها چنین میباشد.
ای اهل ما در شام! ما از همان آغاز انقلاب، مانند انقلابیون، فعالانه در کنارشما بودیم، ما هر زمانیکه بزدلها میخواستند انقلاب شما را سرقت نمایند، همچون سپر محافظ در اختیار شما بودیم. ما در میان صفوف شما هر مصیبت و درد و رنجی را که بر شما رسیده است، بر ما نیزرسیده. ما برای شما مانند مادری برای فرزندانش بودیم که از آنها مراقب و آنها را به سمت خیر و صلاحشان راهنمایی مینمود. در تمام حالات دشوار انقلاب با شما زندهگی نمودیم؛ انقلابیکه حتی یک روز را هم بدون خون و آتش سپری ننمود. شما را از غرب کافر از نیت و نیرنگها و اسالیب آنها هشدار می دهیم. ما راهنمایی بودیم که در برابر مردم خود صادق بوده و به آنها دروغ نمیگوید. ما در تمام مراحل خطرات بزرگ، چون هشدار دهندهای عریان عمل نمودیم و همچنان خواهیم بود. در امروز، فردا و تا آنکه قضای الله سبحانه وتعالی آن کند، که باید شود، و ما همچنان راهنمای صادقی خواهیم ماند که پیشاپیش اهلش در مسیر رسیدن به وعدۀ الله سبحانه وتعالی و بشارت رسولش صلی الله علیه وسلم که خلافت راشده برمنهج نبوت است، قرار میگیرد.
ای اهل ما در شام! از این حالتیکه بر انقلاب آمده است، مأیوس نشوید، زیرا این سنت الله سبحانه وتعالی میباشد که پیش از صبح، تاریکترین ساعات را قرارداده، حلقات را چنان فشار میدهد تا مستحکم گردند، لیکن بعد از صبح روشنی و فراخی عظیم از راه میرسد، آن روز تنها چیزیکه از شما میطلبد، صبر است وبس. اما قسم به الله سبحانه وتعالی اگر کار را بر اهلش میسپردید تاکنون تمام ظالمین سرنگون میگشتند.
انقلاب شام درین صحنۀ بزرگ تنها نیست؛ اگر تمام گرگهای جهان هم بر آن گرد آمده باشند، الله سبحانه وتعالی مکرشان را به خودشان برمیگرداند، حتی اگر مکر آنها در حدی بزرگ و قدرتمند باشد که بتواند کوهها را از هم جدا کند و الله سبحانه وتعالی بهترین مکر کنندهگان است. آنچه که خطر ناک است، اینست که از رحمت الله سبحانه وتعالی ناامید شده و به او تعالی پناه نبریم ؛ زیرا نصرت نیست؛ مگر از جانب الله سبحانه وتعالی، اما از طرفی با آنکه الله سبحانه وتعالی وعدۀ خود و پیامبرش صلی الله علیه وسلم را خلاف نمیکند، بر ما نصرت الله سبحانه وتعالی نیز واجب است.
نویسنده: استاذ عبدو الدلی(أبوالمنذر)
مایک پامپیو وزیر خارجۀ جدید امریکا، به تاریخ 29 اپریل 2018م، در یک سفر خارجی از سعودی، دولت یهود و اردن دیدار نمود. از بررسی این دیدارها میتوان به این نتیجه رسید که امریکا در پی امور آتی است: خطر و تهدید جلوه دادن ایران و دور نمودن توجهها از دشمن حقیقی(دولت یهود)، فراخواندن به مذاکره با دولت یهود، تحمیل شروط دولت یهود بالای مخالیفنش و همچنان شناساندن دولت یهود به عنوان یک کشور مستقل در منطقه از طریق مزدوران منطقویاش. این همان سیاستی است که امریکا پس از سفر ترامپ به سعودی در سال گذشته، در پیش گرفته است.
امریکا این سیاستاش را بالای نمایندگان 55 کشور-که استعمارگران آنها را در سرزمینهای اسلامی تعیین نموده اند- تحمیل نموده است. چنانچه رئیس جمهور امریکا به تاریخ 21 می 2017م نمایندگان این کشورها را گردهم جمع نموده و در بیانیهای گفت: «دشمن و تهدید اصلی ایران است.» وی برای رویایی و مقابله با ایران استراتیژی خود را مطرح نمود. حال آنکه ایران هم در مدار تعیین شدۀ امریکا در حرکت بوده و مسئولین ایرانی بر ادامۀ حضور و استمرار اشغال امریکایی در افغانستان و عراق، اعتراف نموده اند و اکنون برای حفظ نفوذ امریکا در سوریه تلاش می ورزند. چنانچه با مردم سوریه، که در صدد نابودی نظام سیکولر بشار اسد هستند، میجنگند. وزیر خارجۀ امریکا میخواهد با بیان اینکه ما در تلاش وضع استراتیژی باز دارندۀ ایران هستیم، حقایق و جنایتهای امریکا را بپوشاند.
همزمان با این، کانال تلویزیونی 10 دولت یهود به تاریخ 29 اپریل 2018م، اظهارات بن سلمان را که در دیدار با بعضی از سازمانهای یهودی در امریکا، مطرح نموده بود، به نشر سپرد. در این اظهارات آمده است: «مدت 40 سال است رهبری فلسطینیها فرصتهای پیش آمده را از دست میدهد، و تمام پیشنهادات مطرح شده را رد نموده است. اکنون زمان آن فرا رسیده تا فلسطینیها پیشنهادات مطرح شده را بپذیرند و به میز گفتوگوها حاضر شوند، یا اینکه سکوت را اختیار کنند و از شکوه و شکایت دست بردارند.» او در ادامه افزود: «قضیۀ فلسطین از اولویتهای دولت سعودی ومردم آن نیست، بلکه قضایای مهمتری وجود دارد که باید به آن توجه کرد؛ مثل قضیۀ ایران.»
عربستان سعودی ایران را از این جهت دشمن خود گرفته است تا بوسیلۀ آن خیانتی را که در حق مردم مظلوم فلسطین با رها کردن آنها به حال خودشان و پذیرفتن غصب فلسطین توسط یهود، مرتکب گردیده است، بپوشاند. چنانچه در خلال صحبتهایش گفت: «با وجود این همه، پیش از اینکه بتوانیم در جهت عادیسازی روابط سعودی و دیگر کشورهای عربی با اسرائیل، کاری انجام دهیم، لازم است با فلسطینیها پیشرفت حقیقی داشته باشیم.» به این معنی که او نمیتواند با عادیسازی رسمی روابط با دولت یهود، مرتکب خیانت شود، مگر اینکه در گفتوگوها با دشمن دولت یهود(فلسطین) پیشرفتی حاصل شود و آنچه را که دولت یهود میخواهد، برایش تسلیم دهد. از جانب دیگر، رهبری فلسطینیها از 40 سال به این طرف خیانتهای بزرگی را مرتکب گردیده است و آنچه را که امریکا و یهود از آنها خواسته اند، بدون چون و چرا پذیرفته اند، که به رسمیت شناختن دولت یهود و اکتفا کردن به 20درصد از اراضی فلسطین، نمونههای از خیانت آنهاست. اما موارد دیگری وجود دارد که یهودیها خواهان آن هستند و رهبران فلسطینی شاید آنها را هم بپذیرند(دست برداشتن فلسطینیها از قدس و از حق برگشت دوباره به آن و هرآنچه یهود میخواهد).
منیب حمیدی