- نشر شده در ویدیوها
ارایه کننده: شیخ معاویه عبد الوهاب عضو حزب التحریر ولایه سوریه
پنج شنبه، 03 شعبان 1439هـ / 19 اپریل 2018م
ارایه کننده: شیخ معاویه عبد الوهاب عضو حزب التحریر ولایه سوریه
پنج شنبه، 03 شعبان 1439هـ / 19 اپریل 2018م
پس از آنکه اشتراک کمرنگ مردم در پروسه ثبت نام برای انتخابات آینده موجب نگرانی شدید سران دولت افغانستان شد، رئیس جمهوری افغانستان دستور داد تا مامورین دولتی ظرف یک هفته با خانوادههای شان برای شرکت در انتخابات ثبت نام کنند. همچنان دولت به ائمه مساجد دستور داده است تا در خطبههای نماز جمعه در مورد اهمیت انتخابات صحبت کنند. در متابعت از این دستور، برخی از جناحها و اراکین دولتی مردم را در ولایات تهدید نموده -به امور کسانی در دولت رسیدگی نخواهد شد- که در انتخابات پیشرو ثبت نام نکنند. همچنان معلمین و شاگردان دارالمعمینها و مکاتب به زور به مراکز ثبت نام انتخابات برده میشوند.
در حقیقت، عدم علاقهمندی مردم برای اشتراک در انتخابات آینده، بیانگر بیداری مردم و شکست دموکراسی و ارزشهای آن در افغانستان میباشد. ارزشهای که طی هفده سال به زور مدرنترین سلاحها و مصرف دهها میلیارد دالر بالای مردم مسلمان افغانستان تحمیل گردید، اما با آنهم این ارزشها در قلوب و اذهان مردم راه نیافته؛ بلکه روز به روز نفرت و انزجار مردم نسبت به آن زیادتر شده و اکنون دموکراسی را نظامی میپندارند که به غیر از دروغ و فریب چیز بیش نیست.
حالا مردم واقعاً از دموکراسی ناامید شده اند و درک میکنند که انتخابات نمایشی افغانستان روندی نیست که به اراده، تمویل و کنترول افغانها برگزار شود. و رأی شان واقعاً در آن کدام تأثیری داشته باشد؛ بلکه پروسهی است که اراده، تمویل و تصمیم نهایی آن را امریکا میگیرد. چنانچه از بطن انتخابات 2014 میلادی در افغانستان حکومت وحدت ملی با دستان ناپاک جانکری وزیر خارجه امریکا، تولد یافت و رأی مردم در آن بکلی نادیده گرفته شد.
اکنون دولت افغانستان که خود را دموکرات میداند، برای اینکه مردم را به سمت انتخابات سوق دهد، به دیکتاتوری رو آورده، جبراً بالای مامورین دولت و مردم ـ خلاف میل شان ـ ثبت نام را تحمیل میکند. در حالیکه عدم اشتراک مردم در این پروسه به عقیده دموکراتها که یک حق «دموکراتیک» است، اما دولت جابر افغانستان حتی این حق «دموکراتیک» را از مردم سلب کرده و مثل سایر نظامهای سرزمینهای اسلامی چهره واقعی خود را که در اصل ظلم، دیکتاتوری و جدایی از ارزشهای اسلام است، به نمایش میگذارد.
دفتر مطبوعاتی حزبالتحریر ـ ولایه افغانستان
سقوط خلافت برای قدرتهای استعماری کافی نبود؛ آنها خواستند این موضوع را که دیگر هرگز خلافت در بین مسلمانان ظهور کرده نتواند، حتمیکنند. برای بازتاب صدای امت بهخاطر رخداد مهم سقوط خلافت، به یادآوریِ این واقعهی تاریخی و بهخاطر آوردن روزهای سیاهی بیستوششم، بیستوهفتم و بیستوهشتم ماه رجب ضروری است. امت بهیاد میآورد که چگونه دشمنانش، انگلیس و فرانسه یک بازی محوری را برای ازبینبردن خلافت و تقسیم سرزمینهای اسلامی بین خودشان، انجام دادند. مهمتر از همه اینکه انگلیس برنامههای سیاسیاش را برای ازبینبردن خلافت توسط عامل پرورشیافتهاش مصطفیکمال انجام داد. در سوم مارچ ۹۱۲۴م(۲۸ رجب ۱۳۴۲ﮬ.ق)، مصطفی کمال با استفاده از تمام نیرو و تهدیدکردن مخالفین سیاسیاش، توانست سند الغای خلافت را بهدستآورد، که به موجب آن سقوط کامل خلافت انجام شد، آنها اهداف خود را بهدستآورده و ترکیه را منحیث یک دولت سیکولر معرفی کردند.
سقوط خلافت برای قدرتهای استعماری کافی نبود. آنها میخواستند این موضوع را حتمیکنندکه دیگر هرگز در بین مسلمانان خلافت ظهور کرده نتواند. لورد کورزِن گفت: «ما باید تمام چیزهایی را که موجب اتحاد اسلامی بین اولاد مسلمانان خواهد شد، ازبین ببریم. قسمیکه هماکنون ما به خلافت پایان بخشیدیم، بناءً ما باید مطمئن باشیم که دیگر اتحادی در بین مسلمانان ایجاد نخواهد شد، خواه اتحاد فکری باشد و یا فرهنگی.» از زمان سقوط دولت اسلامی، استعمارگران پافشاری بیشتری کردند تا موانعی را در راه تأسیس دوبارهی دولت اسلامی ایجاد کنند. آنها بعد از حذف خلافت از نقشهی جهان، تمام نیروی خود را برای جلوگیری از تشکیل دوبارهی آن، متمرکز کردهاند. آنها شماری از موانع ذیل را در راه تأسیس دوبارهی خلافت ایجاد کردند:
1. معرفی مفاهیم غیراسلامی در جهان اسلام مانند؛ وطندوستی، ملیتگرایی، اشتراکیت و سیکولریزم(دنیویت). استعمارگران حرکات سیاسی را حمایت و تشویق میکردند که بر مفکورههای فوقالذکر استوار بود.
2. وضع نصاب تعلیمیِ ترتیبشده توسط قدرتهای استعماری که ۸۰ سال دستنخورده باقی مانده و از آن جوانان زیادی فارغالتحصیل شدهاند. تعلیم در این مراکز تعلیمی مستقیماً متناقض با اسلام به پیش میرفت.
3. وضع حکومتهایی بر سرزمینهای اسلامی که به اساس سیکولر تأسیس شده بودند، تطبیق یک ایدیولوژی سرمایهداری و یک نظام دموکراتیک را بالای مردم به عهده داشتند، پیمانهای سیاسی قوی با کشورهای غربی داشتند و بر نشنلیزم استوار بودند.
4. فشار اقتصادی بالای جهان اسلام، توسط حکومتها و کمپنیهای غربی، چنانکه مردم مجبور بودند فقط و فقط به سیرکردن خود و فامیل خود تمرکز کنند، حالآنکه از نقش و هدف استعمارگران غافل بودند.
5. ترویج اندیشهی تقسیم جهان اسلام به اطراف مرزها و قلمروهای مورد نزاع، چنانکه مسلمانان دایماً با موضوعات بسیار کوچک گرفتار باشند.
6. ایجاد سازمانهای مانند: مجمع عرب و کمی بعدتر سازمان کنفرانس کشورهای اسلامی(OIC)، که علاقه به اسلام را رقیق ساخت و تفرقه بین جهان اسلام ادامه یافت، تا زمانیکه حقیرانه از حل یک مشکل یا موضوع بسیار کوچک ناکام میماندند.
7. تحمیل یک دولت خارجی(دولت یهود)، در قلب سرزمینهای اسلامی طوریکه بتواند حملهی قدرتهای غربی بالای مسلمانان بیدفاع را رهبری نماید و افسانهای ضعف و زیردستی مسلمانان را دایمی بسازند.
8. نصب حاکمان مستبد در سرزمینهای اسلامی، که وفاداری به بادارهای غربیِ شان یگانه دغدغهیشان باشند و کسانیکه بالای امت ظلم و تعدی کنند؛ در حالیکه آنها از امت نبوده و از امت نفرت دارند، به همان اندازهی زیاد که امت از آنها نفرت دارد.
هرچند با وجود این موانع، دسیسهها و پلانهای استعمارگران، تأسیس دوبارهی خلافت، باردیگر یک واقعیت برای جهان اسلام است. در سالگرد سقوط خلافت، برای عکسالعمل به وضعیت فعلی مسلمانان، ما باید از این فرصت استفاده کنیم و اطمینان داشته باشیم که فقط کارکردن برای آوردن دوبارهی خلافت، ما بهراستی میتوانیم به موفقیت این دنیا و دنیای بعدی دست یابیم.
﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا﴾
[نور: 55]
ترجمه: الله(سبحانه وتعالی) به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند، وعده داده است که در روی زمین جانشین دیگرانشان کند، همچنان که مردمی را که پیش از آنها بودند، جانشین دیگران کرد و دینشان را-که خود برایشان پسندیده است- استوار سازد، و وحشتشان را به ایمنی بدل کند؛ مرا میپرستند و هیچ چیزی را با من شریک نمیکنند و آنها که از این پس ناسپاسی کنند، نافرماناند.
دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر
نویسنده: ثریا امل یسنا
مترجم: تمیم افشار
(ترجمه)
امروز در ۲۸ام ۱۴۳۹هـ.ق، ما از خلیفهای یادآوری میکنیم که توسط مصطفی کمال خائن و مزدور در استانبول عزل گردید. در این زمان، خلافت عثمانی دولت اسلامی بود که به شکل وحشیانهای پارچهپارچه شده و در نهایت به دستان ناپاک استعمارگران انگلیسی از بین رفت.
دیروز در ۲۷ام رجب، سالگرد سفر شبانگاهی پیامبر ﷺ از مکه به بیتالمقدس(قدس شریف) و سپس عروج او ﷺ به آسمان، حزب التحریر-بریتانیا در مقابل سفارت ترکیه در لندن تظاهراتی را راهاندازی نمود. در این تظاهرات، که بسیاری از مسلمانان اشتراک نموده بودند، به هدف افشاء کردن دولت سیکولر ترکیه و به ویژه رژیم رجب طیب اردوغان رئیس جمهور این کشور به عنوان یک رژیم خائن و مزدور-که همواره در خدمت منافع استعمارگران حتی به قیمت خون امت مسلمه بوده است- راهاندازی شده بود.
سخنرانان در این تظاهرات به صورت ویژه در مورد فلسطین تمرکز داشتند، سرزمینیکه تحت اشغال پلیدترین انسانهای روی زمین به شکل غیرقانونی قرار گرفته است، این در حالیست، مسلمانانیکه از ارتشهای مسلمان میخواهند تا این سرزمین مقدس را از چنگال اشغال این مفسدین آزاد سازند، به عنوان افراطی و تروریست متهم میشوند. سخنرانان در سخنهایشان نشان دادند که مسئلۀ فلسطین تنها مسئلۀ فلسطینیها و یا هم اعراب نیست و همچنان مسئلهای نیست که مربوط به حقوقبشر و یا نقض قطعنامههای سازمان ملل گردد؛ بلکه این یک مسئلۀ اسلامی برای تمام امت اسلامی میباشد که باید جدی گرفته شود، زیرا الله سبحانه وتعالی این سرزمین مقدس را بر عقیدۀ ما مسلمانان پیوند داده و وجیبۀ مسلمانانی قرار داده است که توانائی آزادسازی آن را دارند.
در ۲۷ام رجب بود که صلاح الدین ایوبی رحمت الله علیه پس از صدسال اشغال خونین صلیبیها، به قدس شریف وارد گردید. هنگامیکه حاکمیت خلافت اسلامی برای باردوم در این سرزمین پرتو افگند، این سرزمین یک بار دیگر به یک مکان صلح و عبادت مبدل گردید، چراکه مسلمانان و غیرمسلمانان به عنوان شهروند دولت اسلامی باهم زندهگی میکردند. از اینرو، این حقیقت باید منبع امیدواری باشد که پیروزی دین الله سبحانهوتعالی در آزادسازی این سرزمین مقدس از چنگ اشغال صهیونیستهای پلید، خیلی نزدیک است.
سخنرانان همچنین به خیانت رئیس جمهور اردوغان و رژیم سیکولر او که بخاطر تقویت روابط اقتصادی و همکاری نظامی با دلت یهود پیوستهاند، توجه کردند. اردوغان علیالرغم شعارهای اغواگرایانۀ اسلامیاش، به اشغالگران یهودی در جنایاتشان همکاری میکند، درست همانطور که به اسد قصاب و قاتل امت در سوریه همکاری میکند تا باشد که اسد قاتل حاکمیت استبدادیاش را حفظ نماید. او این همه را در وفاداری و خدمت به استعمارگران انجام میدهد، در حالیکه امور مسلمین و دساتیر الهی را بطور کامل نادیده گرفته است.
معترضین از ارتشهای اسلامی خواستند تا بخاطر آزادسازی فلسطین دست به کار شوند و از مسلمانان خواستند تا فریب دوروی و ریاکاری اردوغان و دیگر حکام سرزمینهای اسلامی را، که بخاطر حمایت از هژمونی استعمارگران و اشغال دولت یهود به خون مسلمانان تجارت میکنند نخورند. این تظاهرات با فرخوانی اشتراک کنندهگان آن و آنهاییکه در مورد تظاهرات از طریق رسانههای اجتماعی شنیده بودند، پایان یافت، که باید بخاطر حقیقت فلسطین بپا خیزند. درست همانطور که حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه بخاطر حقیقت اسراء پیامبر ﷺ بپا خواست، هرچند که قریش بخاطر اینکار او را تمسخر نمودند.
یحی نسبت
نمایندۀ مطبوعاتی حزب التحریر-بریتانیا
(ترجمه)
پرسش:
محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی، روز دوشنبه 9 اپریل 2018م وارد فرانسه شده و دو روز در آنجا اقامت نمود. وی پیش از سفر به فرانسه به تاریخ 10 مارچ 2018م به انگلیس سفر نموده بود که سه روز را دربر گرفت، سپس به تاریخ 20 مارچ 2018م به امریکا سفر نمود و تا 8 اپریل 2018م، یعنی به مدت 18 روز در آنجا به سر برد. در این سفرها از محمد بن سلمان به گونۀ سران دولتها استقبال به عمل آمد. پرسش اینست که پشت پردۀ این سفرها از چه قرار است؟ مسئله دیگریکه در خصوص این سفرها پرسش برانگیز است، اینست که بن سلمان به کشورهایی سفر نمود که هرکدام منافع مختلفی دارند؛ وجه مشترک این سفرها چه چیزی میتواند باشد؟
پاسخ:
هدف اصلی سفر به امریکا بود، اما سفر به انگلیس، سفری به هدف دلجویی از حکومتمداران این کشور بود، زیرا بن سلمان پس از به قدرت رسیدناش، گامهای مؤثری علیه مزدوران انگلیس در سعودی برداشت که طبیعتاً انگلیسها از آن دلخور شدند، و اما سفرش به فرانسه، سفری حاشیهای و به هدف مشهور نمودن چهرۀ محمد بن سلمان در سطح جهانی بود، تا طوری وانمود شود که او به دولتهای بزرگ جهان، به شمول امریکا و اروپا سفر میکند. جزئیات بیشتر قرار ذیل است:
اول) سفر محمد بن سلمان به انگلیس: سفر بن سلمان به انگلیس از 7 مارچ 2018م شروع و برای سه روز، یعنی تا 10 مارچ 2018م ادامه داشت. چنانکه در اول گفتیم؛ این سفر به هدف دلجویی از انگلیسیها بود، زیرا محمد بن سلمان میداند که انگلیسها در میان خانوادۀ حاکم در سعودی نفوذ و ریشههای عمیق دارد و میتواند برای بن سلمان دردسرساز باشد. به همین دلیل بود که به انگلیس سفر نمود تا با پیشکش نمودن برخی امتیازهای اقتصادی، که مقدارش محدود بود و نه بیش از حد، فضای تنش میان انگلیس و سعودی را تا حدی کاهش دهد.
محتوای بیانیۀ پایانی این سفر به خوبی نشان میدهد که بیشتر به سفرهای عادی شباهت دارد تا یک سفر مهم؛ چنانچه توافقات صورت گرفته، کاملاً معمولی و سخنان گفته شده عام و نامحدود بود. به جز برخی امتیازات اقتصادی که به هدف فریب داده شد. به طور مثال: بیانیۀ پایانی، موارد زیر را در بر میگیرد:
الف) بعضی امورعام و معمولی، که در بیانیههای پایانی از آن یاد میشود: کشور شاهی انگلیس تأکید میکند که از چشمانداز 2030 عربستان سعودی و برنامههای اصلاح اقتصادی و اجتماعی عربستان سعودی، که به هدف متنوع نمودن منابع اقتصادی این کشور راهاندازی نموده، پشتیبانی مینماید. شاهزاده محمد بن سلمان و تریزامی نخست وزیر انگلیس، روز چهارشنبه شورای سالانۀ مشترک استراتیژیک را راهاندازی نمودند و قرار است این شوری، وسیلۀ اساسی گفتگوهای منسجم میان دوطرف بر سر عرصههای مختلف روابط دوجانبه باشد. کشور شاهی عربستان سعودی از تجارب انگلیس در عرصههای مختلف تعلیم و تربیه، به شمول کودکستانها، مکاتب ابتدائی، متوسطه و لیسه و حتی تحصیلات عالی و مهارتهای آن در تمرینات فنی تعریف و توصیف نموده و از آن استفاده خواهد نمود. عربستان سعودی از تجارب فراوان انگلیس در عرصۀ بهداشت به خوبی آگاهی دارد.
انگلیس از پیوند دادن موفقانۀ شرکت ارامکوی سعودی به صفت بخشی از نقشۀ عربستان سعودی در راستای اصلاحات اقتصادی به خوبی یاد نمود. عربستان سعودی به جایگاه لندن به عنوان مرکز اساسی و جهانی اقتصادی اعتراف نمود. مجموعۀ بازارهای پولی لندن با بازار پول عربستان سعودی به توافق رسیدند که روی برنامۀ تدابیر ساخت تواناییها و تمرینات لازم جهت همکاریهای مشترک در رشد بازارهای پولی، فعالیت مشترک داشته باشند. عربستان سعودی و انگلیس هردو طرف روی اهمیت روابط دفاعی و امنیتی مشترک و نقش آن در ایجاد امنیت ملی مشترک و صلح منطقهای، تأکید نمودند. دوطرف اعلان نمودند که قصد دارند، روی تلاشها در جهت مبارزه با ترورزم و بنیادگرایی از طریق تبادل معلومات استخباراتی و شناخت راههاییکه تروریستان و بنیادگراها برای تأثیرگذاری روی طبقات ضعیف از آن استفاده میکنند، تمرکز بیشتر نمایند. دو دولت شماری از تفاهمنامههایی را امضاء نمودند که به منظور استحکام همکاریهای مشترک میان دوکشور آماده شده بود. همچنین، تفاهمنامهای به امضاء رسید که در آن از تمایل دوطرف به کامل نمودن گفتگوها به منظور دستیابی به توافقی جهت دستیابی عربستان سعودی به 48 فروند طیارۀ اضافی از نوع تایفون، یادآوری شده بود. دوطرف روی ضرورت پایبندی ایران به اساسات حسن همجواری و عدم مداخله در امور داخلی کشورها، تأکید نمودند.
ب) برخی امور سیاسی و امنیتی، که عام بوده و از آن در حل مفصل قضایاء به گونۀ مشخص یاد نمیشود: دوکشور روی اهمیت دستیابی به راهحل سیاسی بحران یمن تأکید نموده و یادآور شدند که این بحران باید بر اساس پیشگامی شورای همکاری خلیج و چگونگی اجرای آن، نتایج گفتگوهای ملی یمن و فیصلۀ شماره 2216 شورای امنیت، که راه را به سوی حل سیاسی این بحران و تأمین امنیت در این کشور و حفظ خاک آن باز میکند، حل و فصل گردد. دوطرف اظهار نمودند که از مارتن گریفیت، نمایندۀ ویژۀ سازمان ملل برای یمن، که اخیراً گماشته شده است، پشتیبانی مینمایند. آنان روی اهمیت همکاری جامعۀ جهانی برای اعمال فشار بالای ملیشههای حوثی-تا اجازه دهند کمکهای انساندوستانه وارد مناطق متضرر شود- به توافق رسیدند. انگلیس از پایبندی مستمر عربستان سعودی به انجام عملیات نظامی پیمان با در نظرداشت قانون بینالمللی حقوقبشر، استقبال نمود. دوکشور مجدداً تأکید نمودند که به مسئلۀ منحل نمودن دو دولت بر اساس پیشنهاد صلح کشورهای عرب و فیصلههای سازمان ملل در این خصوص، پایبند میباشند.
ج) برخی امور اقتصادی، که به هدف دلجویی از انگلیس مطرح گردید: عربستان سعودی و انگلیس به مشارکت درازمدت به منظور تحقق چشمانداز 2030 همچنان پایبند باقی خواهند ماند، که این مشارکت شامل عرصههای مختلف میشود، به شمول: گسترش فرصتها و سرمایهگذاریهای مشترک با انگلیس از طریق صندوق سرمایهگذاریهای عام و تجارت مشترک میان دوکشور. انتظار میرود، ارزش این فرصتهای یادشده در دهسال آینده مجموعاً به 100 ملیارد دالر برسد. صندوق سرمایهگذاری های عام، از میان فرصتهای یاد شده، به رسانیدن میزان سرمایهگذاریهای مستقیم تا سقف 30 میلیارد دالر سعی و تلاش خواهد نمود. عربستان سعودی و انگلیس از شمار زیادی از معاملات اساسی تجاری، که در این سفر روی آن توافق صورت گرفت، استقبال نموده و گفته شده، انتظار میرود این معاملات از مرز 2 میلیون دالر بگذرد، که فرصتهای شغلی فراوان و شگوفایی زیادی را در دوکشور ایجاد خواهد نمود.
از موارد فوقالذکر به خوبی برمیآید که هدف از این سفر، چیزی فراتر از دلجویی از انگلیس و آرام نمودن تنش نبود؛ چنانچه بیشترین موارد آن را سخنان عام و نامحدود تشکیل میداد، به جز برخی وعدههای اقتصادی، که چندان چشمگیر هم نبود و مؤثریت چندانی هم ندارد.
دوم) سفر محمد بن سلمان به امریکا: اگر سفر بن سلمان به امریکا به دقت ارزیابی گردد، دیده خواهد شد که امریکا تلاش میکند تا بن سلمان را به گونۀ مستقیم زیر نظر گرفته و از وی بندۀ فرمانبرداری بسازد؛ چنانچه رودررو به وی اهانت میکند، اما واکنش او فقط یک لبخند است و از وی باج گیری میکند و او فوراً تسلیم میشود. جزئیات بیشتر قرار ذیل است:
الف) به مجرد اینکه سلمان، پس از وفات برادرش عبدالله به تاریخ 23 جنوری 2015م، قدرت را در دست گرفت، شروع به اقدامات سریع جهت استحکام بخشیدن به قدرت خود و کسانیکه پس از وی به قدرت خواهند رسید، نمود. چنانچه برادرش مقرن بن عبدالعزیز را که انگلیس بالای او حساب مینمود، از مقام ولیعهد برکنار نمود و فرزندش محمد را به صفت ولی ولیعهد تعیین نمود. سلمان به فرزندش محمد صلاحیتهای زیادی داد تا در راستای استحکام بخشیدن به قدرت وی تلاش نماید. محمد بن سلمان بسیاری از افراد رقیب خانوادۀ آل سعود را که وابسته به انگلیس بودند، از پستهای دولتی برکنار و دور نمود و دوستیاش را با امریکا با شدت تمام برجسته نمود.
مرحلۀ دوم کار این بود که امریکاییها میخواهند خودشان را از میزان اخلاص بن سلمان به امریکا و میزان تواناییهای وی مطمئن نموده و با شخصیت او آشنایی بیشتر پیدا کنند. به همین دلیل بود که بن سلمان به تاریخ 15 مارچ 2017م و درست پس از به معرفی رسمی ترامپ به صفت رئیس جمهور امریکا، به واشنگتن سفر نمود. ترامپ در این سفر از بن سلمان به بلندترین سطح و با شکوهترین حد ممکن در قصر سفید استقبال به عمل آورد؛ چنانچه معاونش بنس و مشاور امنیت ملی امریکا را برای استقبال از وی به قصر سفید فراخواند تا به بن سلمان شأن و شوکت داده و سفرش را با اهمیت جلوه دهد.
گام بعدی در جهت استحکام بخشیدن به قدرت بن سلمان به تاریخ 4 نومبر2017م و با کوتاه نمودن پروبال مزدوران انگلیس و وادار نمودنشان به تن دادن در برابر بن سلمان، برداشته شد. در این گام، وابستهگان انگلیس در سعودی مورد اهانت و باجگیری قرار گرفته و حسابهای بانکیشان مصادره گردید و صدها تن از آنان به شمول شاهزادهگان، وزراء، مسئولین و تجار، زیر نام مبارزه با فساد، بازداشت شده و اعلان شد که محمد بن سلمان توانسته 100 میلیارد دالر را از این افراد پس بگیرد. اینک نوبت گام ماقبل اخیر فرا رسیده که بن سلمان با دومین سفرش به واشنگتن، آن را برداشته تا غلامی و وابستهگیاش را به امریکا تا آخرین حد ممکن استحکام بخشیده و آمادهگیها را به جانب گام اخیر انجام دهد-که همانا تعییناش به صفت شاه در آیندهای نه چندان دور است. به این منظور بن سلمان شروع به سفرهای خارجی نمود و در این سفرها از وی به سان شاه برحال استقبال صورت گرفت، چنانچه در سفریکه به تاریخ 4 مارچ 2018م به مصر و سفریکه به تاریخ 7 مارچ 2018م به انگلیس داشت و توسط ملکه الیزابت مورد استقبال قرار گرفت؛ سپس سفر اخیر به امریکا و استقبال گرمیکه از وی در آنجا صورت گرفت، به خوبی بیانگر این ادعاست. این مسئله در حدی واقعی است که حتی ترامپ به صراحت خطاب به بن سلمان گفت: «از زمان سفر اخیرت به قصر سفید، امور جالبی رخ داد؛ قبلاً ولیعهد بودی و اینک چیزی فراتر از یک ولیعهد استی.» (منبع: خبرگزاری اسپوتنیک روسیه، 21 مارچ2018م)
ب) به این ترتیب، به مجرد اینکه بن سلمان پایش را به تاریخ 20 مارچ 2018م در واشنگتن گذاشت، فوراً با ترامپ رئیس جمهور امریکا دیدار نمود، و ترامپ در این دیدار گفت: «بسیار خرسندم که از ولیعهد سعودی استقبال به عمل میآوریم؛ ما دوستی قوی و روابط بسیار مستحکم داریم. من در ماه می گذشته در سفریکه به سعودی داشتم، با شما دیدار نمودم، آنگاه که عربستان سعودی به ما وعدۀ 400 میلیارد دالری داد. به گمان اغلب، روابط مشترک ما از طریق سرمایهگذاریهای بزرگ، مستحکمتر خواهد شد.» ترامپ در ادامه افزود: «عربستان سعودی کشوری بسیار ثروتمند است و امیدواریم به زودی بخشی از این ثروت را در قالب فرصتهای کاری و خریداری ابزارآلات، به امریکا بدهد.» بن سلمان در پاسخ چنین گفت: «پایههای دوستی میان دوکشور قوی است و روابط ما شامل عرصههای امنیتی و اقتصادی میشود. در حال حاضر روی نقشۀ 200 میلیارد دالری میان دوکشور کار میکنیم و ممکن است این مبلغ به 400 میلیارد دالر برسد.» (منبع: شبکۀ سیانان 20 مارچ 2018م)
به این ترتیب دیده میشود که امریکا از سعودی باجگیری نموده و سرمایههای مسلمانان را توسط این حکامیکه در امانت خیانت نموده و در حق امت اسلامی جفا میکنند، به غارت میبرد. آنچه برای ترامپ و امریکاییها مهم است، اینست که داراییهای مسلمانان را با استفاده از آل سعود به غارت برده و ببلعند؛ آل سعودیکه به صراحت با آنان اظهار دوستی و همپیمانی مینمایند و از نفوذ آنان در خاورمیانه حمایت نموده، اقتصاد آنان را تمویل و هزینۀ دفاع از نفوذ آنان را در این منطقه-با کمال بیشرمی- پرداخت مینمایند.
ج) ترامپ در اقدامی اهانت آمیز تصاویری را از سلاحها و مهماتیکه قرار است، سعودی به زودی از امریکا خریداری نماید، روی سینۀ بن سلمان قرار داده و در حالیکه کمرههای فیلمبرداری خبرنگاران از آنان فلم و تصویر میگرفتند، گفت: «پولیکه شما در بدل این سلاحها میپردازید، برای شما مانند پس ماندۀ غذای دسترخان است.» وی افزود: «این توافقات به زودی فرصتهای کاری جدیدی را در امریکا فراهم خواهد نمود که انتظار میرود به 40 هزار فرصت کاری برسد.» (منبع: خبرگزاری اسپوتنیک روسیه 21 مارچ 2018م) همین مانده بود که ترامپ ریسمانی بر این تصاویر بسته و آن را از گردن بن سلمان آویزان نماید؛ انگار داشت با این کار به وی پیغام میداد که هزینۀ حمایت ما از تو، پولهای هنگفت، زمینهسازی برای حضور بلاقیدوشرط ما در سعودی و اطاعت کامل از اوامر ما بدون اندک اعتراض است. ترامپ با این کارها و سخناناش به صراحت به بن سلمان اهانت نمود، اما واکنش او لبخندهای احمقانهای بود، که بیشرمانه در برابر کمرههای فیلمبرداری بر لب میآورد و انگار ترامپ با بیپروایی کامل به او اهانت میکرد؛ یعنی وی را تمرین میداد که قرار است در آیندهها، که تو را به صفت شاه تعیین خواهیم نمود، اهانتهای زیاد و باجگیریهای زیادتری در راه باشد؛ پس باید آماده باشی و تمرینات لازم را دیده باشی. بن سلمان در جریان این سفر، با بسیاری از مسئولین ادارات و عرصههای مختلف و مهم، دیدار و گفتگو نمود:
1- بن سلمان در دیداریکه با ماتیس وزیر دفاع امریکا و دانفورد رئیس هیئت ارکان آن داشت، تأکید نمود که به امریکا تمایل شدید دارد. او گفت: «چالشهای امروز، نخستین چالشهایی نیست که کشورهای جهان با آن دست و پنجه نرم میکنند. ما امروزه در برابر چالشهای خطرناکی در منطقه و جهان قرار داریم، چه چالشهاییکه عملکردهای حکومت ایران به بار آورده و چه چالشهاییکه سازمانهای ترورستی.» (منبع: نشریۀ الوئام سعودی، 24 مارچ 2018م) وزیر دفاع امریکا خطاب به محمد بن سلمان ولیعهد سعودی گفت: «ما مؤظف استیم تلاشها برای جستجوی راهحل مسالمتآمیز برای جنگ داخلی یمن را از سر گیریم و ما در این زمینه با شما همکار خواهیم بود.» وی خطاب به خبرنگاران گفت: «ما تلاش داریم به این جنگ پایان دهیم، این هدف آخری ما است و به زودی این جنگ را با تحقق شرایط مثبتی به نفع مردم یمن پایان خواهیم داد و همچنین نتیجۀ آن، تحقق صلح و ثبات در دولتهای شبهجزیره خواهد بود.» (منبع: خبرگزاری رویترز 22 مارچ 2018م)
واقعیت اینست که مسئلۀ یمن، مسئلهای است که امریکا تا هنوز موفق نشده، اهداف نهائیاش را از آن را برآورده نماید و سعودیکه مؤظف بود تا اهداف امریکا را جامۀ عمل بپوشاند، هنوز در تنگنایی قرار دارد که نمیتواند به سادهگی از آن بیرون آید. بنابر این، پایان دادن این مسئله و بیرون رفتن سعودی از این تنگنا به گونۀ سالم، کاری است که قدرت و موقف بن سلمان را استحکام خواهد بخشید.
2- بن سلمان در گفتگوهاییکه با شماری از روزنامهها داشت، اظهاراتی را به زبان آورد که ارتباط مستحکم وی با امریکا را به خوبی روشن میکند. او در اظهاراتی به مجلۀ "تایم" امریکا به تاریخ 31 مارچ 2018م گفت: «ما با این باور استیم که نیروهای امریکا اگر امکان بقای دراز مدتشان نباشد، حداقل برای مدت متوسطی باید باقی بمانند. حضور امریکا در سوریه به واشنگتن اجازه خواهد داد تا در مورد آیندۀ سوریه اظهار نظر نماید.» وی افزود: «بشار باقی خواهد ماند، اما فکر میکنم این نفع بشار است که به ایرانیها اجازه ندهد تا هرکاری دلشان میخواهد، انجام دهند.» ترامپ رئیس جمهور امریکا در پاسخ به این اظهارات بن سلمان به تاریخ 3 اپریل 2018م گفت: «میخواهم نیروهای مان را به خاک خودشان برگردانم. من قصد دارم، بازسازی ملت خویش را آغاز کنم. مسئولیت اصلی ما در این خصوص، رهایی از شر داعش است. ما این مسئولیت را تقریباً تمام کردهایم و به زودی در این زمینه تصمیم خواهیم گرفت. با همپیمانان مان صحبت خواهیم نمود و پیشنهاد میکنم که عربستان سعودی هزینۀ نیروهای امریکایی موجود در سوریه را بپردازد. بدون شک، سعودی به تصمیم ما اهمیت زیاد میدهد. تو گفتی بسیار خوب، چنانکه میدانید؛ پس اگر میخواهید ما آنجا بمانیم، شاید لازم شود هزینۀ آن را بپردازید.» (منبع: آژانس خبرگزاری فرانسپرس 3 اپریل 2018م) ترامپ به این ترتیب سعی دارد تا سیاست باجگیری از نظام آل سعود را ادامه دهد؛ نظامیکه اصرار دارد تا نفوذ امریکا در منطقه همچنان پابرجا باشد.
بن سلمان به تاریخ 2 اپریل 2018م در اظهاراتی به مجلۀ "اتلانتیک" امریکایی و در پاسخ به این پرسش: «آیا شما باور دارید که مردم یهود حق دارند ،حد اقل در یک بخشی از خاک آبائیشان دولتی داشته باشند؟» گفت: «من به این باور استم که عموماً هر ملتی حق دارد در سرزمین خودش به گونۀ مسالمتآمیز زندهگی کند. باور من اینست که فلسطینیان و اسرائیلیان همه حق دارند سرزمین خاص خودشان را داشته باشند.» (منبع: صفحۀ انترنتی الوئام سعودی 3 اپریل 2018م) پس با این حساب بن سلمان حتی از خیانتهایش در حق سرزمین مقدس فلسطین؛ سرزمین اسراء و معراج رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز احساس ترس و شرم نمیکند.
بن سلمان بودجۀ هنگفتی را به نام سرگرمی اختصاص داده؛ چنانچه احمد بن عقیل رئیس عمومی بخش سرگرمی اعلان نمود که: «این بخش قصد دارد در جریان دهسال آینده، چیزی در حدود 240 میلیارد ریال، که معادل 64 میلیارد دالر میشود، در عرصۀ فعالیتهای تفریحی و سرگرمیها سرمایهگذاری نماید.» او از آغاز کار ساخت محل اوپرا خبر داد که از زمان تأسیس حکومت شاهی، در نوع خود بیسابقه است. (منبع: صفحۀ انترنتی العربیة 22 فبروری 2018م)
روزنامۀ واشنگتن پوست امریکا در روز چهارم و اخیر حضور بن سلمان در واشنگتن در 24 مارچ 2018م، با وی گفتگویی انجام داد که بن سلمان در آن گفت: «در جریان دیدارهاییکه با مسئولین داشتیم، جنگ یمن و روند صلح در خاورمیانه، ایران و فعالیتهای اصلاحی داخلی، حقوقبشر، برنامهها و تلاشهای هستهای سعودی به بحث و بررسی گرفته شد.» بن سلمان در این گفتگو به هدف سفرش اشاره نموده گفت که مسئولیت اصلیاش در سفر به امریکا اینست که اعتماد سرمایهگذاران امریکایی را به دست آورده و به کمکهای تکنالوژیکی و آموزشی به منظور تقویت تلاشهای اصلاحی در سعودی دست پیدا نماید. وی در مورد برگرداندن بسیاری از حقوق زنان در سعودی به خودشان نیز در این گفتگو صحبت نمود.
به این ترتیب دیده میشود که دوسیههای سراسر منطقه در برابر وی گشوده شده و با وی به بررسی گرفته شد، تا معلومات کافی از چگونگی مدیریت آن در منطقه داشته و در جهت تأیید و اجرای آن به نفع امریکا سعی و تلاش نماید. به جز مسئلۀ یمن، نقشۀ ترامپ در خاورمیانه و حل قضیۀ فلسطین نیز مطرح است، چنانچه اعلان نمود که وی پس از به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت دولت یهود به تاریخ 6 دسمبر 2017م، نقشهاش را در این زمینه در ماههای آینده اعلان خواهد نمود. از طرف دیگر، مسئلۀ برگرفتن ایران به عنوان دشمن به عوض دولت یهود، که قرار است به زودی با آن صلح نماید، مطرح است. سیاست داخلی سعودی بر اساس خواستهای امریکا به شمول سیکولریزه نمودن آن و سوق دادن آن به جانب ارزشهای غرب و زمینهسازی برای سرمایهگذاران امریکایی جهت تسلط کامل بر اقتصاد این سرزمین غنی، نیز از جملۀ مسئولیتهایی است که بن سلمان باید آن را انجام دهد.
صفحۀ انترنتی 21 عربی به تاریخ 29 مارچ 2018م به نقل از روزنامۀ اندیپندنت انگلیس نوشت، که این نشریه در مورد برنامههای کاری ولیعهد سعودی معلوماتی به دست آورده، چنانچه با مدیران اجرایی شرکتهای بزرگ و سیاستمداران، مسئولین نفتی و دستاندرکاران عرصۀ تکنالوژی و هنر و سرگرمی دیدار نموده و به نظر میرسد هدف از این دیدارها، برقراری ارتباط با افکارعامۀ امریکا باشد. شبکۀ تلویزیونی "سیبیاس" در برنامۀ "شصت دقیقه" اش با وی گفتگو نمود و این نخستین باری است که این شبکه پس از چندین دهه با یک رهبر سعودی گفتگو میکند. بن سلمان از این فرصت استفاده نموده و تلاش نمود تا از خود چهرۀ یک رهبر جوان اصلاحگرا و جسور ارائه دهد که سعی دارد، اصلاحات ضروری را رونما نماید؛ مانند کاستن از صلاحیتهای پولیس دینی و دادن اجازۀ رانندهگی برای زن. روزنامۀ مذکور گفته که بن سلمان روز سه شنبه 27 مارچ 2018م با شماری از مسئولین ارشد سابق امریکا، مانند کسنجر، بیل کلنتن، هیلاری کلنتن و شماری دیگر و همچنین مسئولین روزنامههای بزرگ دیدار و گفتگو نموده و قرار است به زودی با اوباما رئیس جمهور قبلی و جان کری وزیر خارجۀ وی و همچنین دیوید بترایوس دیدار نماید.
بن سلمان برای اینکه شکستهنفسی و غلامی برای امریکا به رهبری ترامپ را کامل کرده باشد، در حالیکه امریکا را به جانب فرانسه ترک مینمود، نامهای عجولانه و ذلتباری را خطاب به ترامپ چنین نوشت: «جلالتمآب رئیس جمهور دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحدۀ امریکا، با عرض سلام و احترام: خرسندم در حالیکه کشور دوست امریکا را ترک میکنم، از جلالتمآب شما به دلیل استقبال گرم و مهماننوازی سخاوتمندانۀ تان از بنده و هیئت همراهم، ابراز سپاس و امتنان داشته باشم. با استفاده از این فرصت، میخواهم یک بار دیگر به اهمیت روابط تاریخی و استراتیژیکی که میان کشورهای مان وجود دارد و در حال گسترش به عرصههای گوناگون میباشد، مجدداً تأکید نمایم. همچنین لازم به تأکید و یادآوری است که گفتگوهاییکه در جریان این سفر داشتیم، در تعمیق روابط میان دوکشور و استحکام بخشیدن به همکاریهای دوجانبه، نقش به سزایی خواهد داشت. برای جلالتمآب شما و مردم دوست ایالات متحدۀ امریکا آرزوی سلامتی و شادمانی همیشهگی و پیشرفت و شگوفایی مستمر دارم.»
سخن در مورد سفر بن سلمان به امریکا را با تذکر مجدد به آنچه که در آغاز این بحث نوشته گفتیم، به پایان میبریم: اگر سفر بن سلمان به امریکا به دقت ارزیابی گردد، دیده خواهد شد که امریکا تلاش میکند تا بن سلمان را به گونۀ مستقیم زیر نظر گرفته و از وی بندۀ فرمانبرداری بسازد، چنانچه رودررو به وی اهانت میکند، اما واکنش او فقط یک لبخند است، از وی باجگیری میکند و او فوراً تسلیم میشود.
سوم) سفر محمد بن سلمان به فرانسه: سفر بن سلمان به فرانسه، یک سفر حاشیوی و به هدف شهرت بخشیدن به وی بود، تا جهان ببیند که وی به تمام غرب، از انگلیس تا امریکا و سپس به اتحادیۀ اروپا(فرانسه) سفر نمود. این سفر در حدی بیاهمیت و ضمنی بود که حتی از روند معمول دیپلوماتیک سفرهای رسمی سران حکومتها نیز برخوردار نبود؛ به گونۀ مثال: یکتن از مسئولین دفتر نخستوزیر فرانسه در اظهاراتی گفت: «ولیعهد سعودی روز دوشنبه دیدارش از یک اتحادیۀ بزرگ شرکتهای جوان تکنالوژی را در پاریس لغو نمود. هدف از این دیدار، روشنی انداختن به عمق روابط فرانسه با سعودی در عرصۀ تکنالوژی بود.» این مسئول افزود که انتظار میرود لغو این دیدار شاهزاده محمد از اتحادیۀ "استیشن اف"، باعث دلخوردهگی و ناراحتی ماکرون شود، به ویژه با توجه به اینکه وی هفتۀ گذشته در سفرش به امریکا، با نوابغ تکنالوژی امریکا در سیلیکون دیدار نمود. محمد بن سلمان برای دیدن از این اتحادیه در پاریس شرطی را گذاشت که بیشتر ماکرون را به خشم آورد، چنانچه صفحۀ انترنتی العالم به تاریخ 9 اپریل 2018م به نقل از "© REUTERS/ POOL" نوشت: «نشریۀ "لی تریبیون" فرانسه در خبری نوشت که ولیعهد سعودی با گذاشتن شرطی بحث برانگیز در مقابل استفاده نمودن شرکتهای فرانسه از توافقات تجارتی با عربستان سعودی، خشم ایمانویل ماکرون نخستوزیر فرانسه را بر انگیخت. نشریه مینویسد: «بن سلمان خطاب به ماکرون گفت که شرکتهای فرانسوی میتوانند مانند شرکتهای امریکایی از توافقات تجاری با سعودی استفاده نمایند، اما شرطاش اینست که از این توافقات به نفع ایران سوء استفاده نشود.» نشریه میافزاید که این شرط، خشم ماکرون را بر انگیخت.
نکتۀ قابل یادآوری دیگر این است که توافقنامۀ مشارکت استراتیژیک فرانسه و سعودی، که فرانسویها شروع به فخرفروشی در مورد آن نمودند، عملاً امضاء نشد؛ بلکه امضای آن به هشت ماه بعد، یعنی آخر سال 2018م موکول گردید و روشن است که تحولات سریعیکه در سیاستهای بینالمللی رونما میگردد، معمولاً باعث میشود که وعدههای این چنینی برای امضای توافقنامهها و یا تعهدات، زیرپا شده و به آن پایبندی صورت نگیرد، به ویژه در مواردیکه مدتزمان درنظر گرفته شده طولانی باشد. چنانچه برخی منابع نزدیک به ریاست جمهوری فرانسه به خبرنگاران گفته اند که ماکرون و بن سلمان قرار است در جهت آماده نمودن پیماننامۀ استراتیژیک کار نموده و این پیماننامه قرار است تا آخر سال جاری تهیه گردد. از این پیماننامه توافقاتی به دست خواهد آمد که ماکرون در اواخر سال در سفریکه به سعودی خواهد داشت، آن را به با بن سلمان امضاء خواهد نمود. همچنین العربیة نت به تاریخ 9 اپریل 2018م با انتشار خبری گفت: «رئیس فرانسه و شاهزاده بن سلمان برای تهیۀ پیماننامۀ استراتیژیک میان دوکشور تلاش خواهند نمود و این پیماننامه پیش از پایان سال جاری آماده خواهد شد؛ پیماننامهای که از آن چندین موافقتنامه به دست آمده و ماکرون برای امضای آن در اواخر سال جاری، به سعودی سفر خواهد نمود.» آژانس خبرگزاری فرانسپرس نیز به تاریخ 9 اپریل 2018م همین خبر را منتشر نمود.
مسئله به این حد نیز تمام نمیشود، بلکه واقعیت اینست که آنچه را رئیس جمهور فرانسه اعلان نموده، در اصل یک آرزو و آرمانی است که نخست باید در مورد آن پروتوکولهایی ایجاد شده و سپس در مورد آن گفتگو و مشوره صورت گیرد تا بتوان آن را زمانی به توافقات قابل اجراء تبدیل نمود. ریاست جمهوری فرانسه اعلان نمود: «امیدواریم همکاریهای نوینی داشته باشیم که حداقل بر محور توافقات فوری و به گونۀ گستردهتر به عنوان سرمایهگذاریهایی در آینده بچرخد، به ویژه در زمینۀ انرژی متجدد. انتظار می رود سفر شاهزاده محمد بن سلمان به فرانسه زمینهساز امضای حدوداً 12 پروتوکول در عرصههای گوناگون، مانند جهانگردی باشد، چنانچه پاریس در تمرکز بالای منطقۀ الحجر(مداین صالح) که جزء آثار باستانی یونیسکو به شمار میرود و در شمال غرب سعودی موقعیت دارد، به ریاض کمک خواهد نمود. این پروتوکولها شامل عرصههای دیگری مانند صحت، انرژی، ترانسپورت وغیره نیز میشود. (منبع: ا.ف.ب 8 اپریل 2018م)
همچنین لازم به ذکر است که در این سفر هیچگونه توافق اقتصادی معتبری به امضا نرسید، به ویژه با توجه به اینکه مدت این سفر بسیار کوتاه بود(دو روز)، که این مسئله نیز مسئولین حکومت فرانسه را میآزرد؛ چنانچه قصر الیزه اعلان نمود: «از اینکه فرانسه در لیست نخستین کشورهایی قرار گرفته که ولیعهد سعودی به آن سفر میکند، خرسند بوده و از آن استقبال میکند؛ اما عدم امضای هیچ توافقنامهای باعث ناراحتی این قصر شد.» از جانب دیگر، یک منبع دیپلوماتیک فرانسه در صفحۀ انترنتی فرانس 24 گفت: «فرانسه دیگر مانند گذشته در پی امضای توافقات تجارتی با سعودی نیست، بلکه تلاشاش بر اینست تا همکاری مشترکالمنافعی را ایجاد کند که منجر به گسترش اقتصاد و تکنالوژی درازمدت گردد.» (منبع: ا.ف.ب 8 اپریل 2018م)
اما با این همه و برای اینکه منصفانه این سفر را بررسی نموده باشیم؛ باید یادآوری کنیم که عملاً یک توافقنامهای میان طرفین به امضاء رسید و این توافقنامهای بود که با تمایلات بن سلمان همخوانی دارد. دوطرف توافقنامهای را امضاء نمودند که بر اساس آن، پاریس در ساخت یک مرکز رقص و آواز به ریاض کمک خواهد نمود. چنانچه وزیر فرهنگ فرانسه اعلان نمود که پاریس در ساخت این مرکز به ریاض همکاری همهجانبه خواهد نمود. وی پس از امضای این توافقنامه با عواد العواد وزیر فرهنگ سعودی گفت: «امروز توافقنامۀ کمک به سعودی برای ساخت مرکز رقص و آواز و بنای اورکستر ملی عملاً به امضاء رسید.» (منبع: سایت عربی العالم 9 اپریل 2018م) بن سلمان این توافقنامه را در اولویت قرار داد، چنانچه یک روز پیش از سفر رسمیاش به فرانسه، در محفل موسیقی، که به مناسبت پایان یک جشنواره در جنوب فرانسه ترتیب شده بود، شرکت نمود: «شاهزاده بن سلمان به تاریخ 8 اپریل 2018م پس از ترک امریکا، وارد فرانسه شده و مستقیماً در محفل موسیقی، در پایان یک جشن در شهر "اکسان بروفانس" در جنوب این کشور شرکت نمود تا به ترانههای کلاسیکی از دپوسی، روبرت شومان و فلیکس مندلسن، که هنرمندان فرانسوی میباشند، گوش دهد. (منبع: ا.ف.ب 8 اپریل 2018م)
به این ترتیب دیدیم که این سفر، نه توافقنامههای معتبری داشت و نه هم تعهدات با اهمیتی، مگر اینکه ساخت مرکز رقص و آواز را با اهمیت و معتبر بشماریم و العیاذ بالله. این مسئله در کنفرانس پایانی مطبوعاتیکه شام سهشنبه، 10 اپریل 2018م برگزار گردید، به خوبی قابل ملاحظه بود؛ چنانچه رسانهها به تاریخ 11 اپریل 2018م در تبصره بالای این کنفرانس تذکر دادند که توافقات میان دوطرف در حد پروتوکولها و توافق نظرهاست، به جز ساخت مرکز رقص و آواز که عملاً به امضاء رسید. سایت الجزیره نت در تاریخ یاد شده چنین نوشت: «محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی امروز سهشنبه سفرش را به فرانسه که دو روز را در برگرفت، با امضای 19 پروتوکول میان شرکتهای فرانسوی و سعودی و به ارزش مجموعی بیشتر از 18 میلیارد دالر، پایان داد. این توافق نظرها شامل عرصههای صنعت، مانند پتروکیمیا، حل مشکل آب و همچنین شامل عرصههای فرهنگ، صحت و زراعت میشوند. برجستهترین این توافقات، توافقنامهای بود که شرکت نفتی سعودی موسوم به ارامکو از آن خبر داد، ارزش آن به 12 میلیارد دالر میرسد که با چندین شرکت فرانسه، به شمول توتال، تکنیب و سویز، به امضاء رسید. این توافق به منظور گسترش همکاریهای مشترک فرانسه و سعودی در منطقۀ الجبیل در شرق سعودی صورت گرفت؛ جاییکه گروه شرکتهای فرانسوی، بزرگترین دستگاه تصفیۀ نفت جهان را در اختیار دارند.» حتی همین توافقنامههای صورت گرفته با شرکت ارامکو نیز به اندازهای که درامد و منافع مالی دستگاه تصفیۀ نفت فرانسوی را گسترش و بهبود میبخشد، به هیچوجه منجر به گسترش فعالیتهای شرکت ارامکو نمیشود.
هم چنین "ا.ف.ب" نیز به تاریخ 11 اپریل 2018م در تحلیلیکه در خصوص کنفرانس مطبوعاتی مذکور داشت، چنین نوشت: «دوکشور در پایان سفر محمد بن سلمان ولیعهد سعودی به فرانسه، 19 پروتوکول میان شرکتهای فرانسوی و سعودی را به قیمت مجموعی بیشتر از 18 میلیارد دالر به امضاء رسانیدند. این توافقات، همکاری شامل عرصههای صنعت، مانند پتروکیمیائیها و حل مشکل آب و همچنین عرصههای جهانگردی، فرهنگ، صحت و زراعت میشود.»
ماکرون و بن سلمان در این کنفرانس به چند قضیۀ معمول، مانند موضوع ایران، توافق هستهای، سوریه، یمن وغیره نیز اشاراتی داشتند، بدون اینکه هیچگونه اشارهای به راهحل واقعی و محسوس این قضایا داشته باشند.
در اخیر یک بار دیگر آنچه را که در آغاز این بحث گفتیم، مجدداً تکرار میکنیم: هدف اصلی، سفر به امریکا بود، اما سفر به انگلیس، سفری به هدف دلجویی از حکومتمداران این کشور بود؛ زیرا بن سلمان پس از به قدرت رسیدناش، گامهای مؤثری علیه مزدوران انگلیس در سعودی برداشت که طبیعتاً انگلیسها از آن دلخور شدند، و اما سفرش به فرانسه؛ سفری حاشیهای و به هدف مشهور نمودن چهرۀ محمد بن سلمان در سطح جهانی بود، تا طوری وانمود شود که او به دولتهای بزرگ جهان، به شمول امریکا و اروپا سفر میکند.
24 رجب 1439هـ.ق
11 اپریل 2018م
عرقوب عضو دفتر مطبوعاتی حزب التحرير سرزمین مبارك (فلسطين)
جمعه، 04 شعبان 1439هـ / 20 اپريل
للشيخ أبو مصعب الهدرة
الجمعة، 04 شعبان 1439هـ الموافق 20 نيسان/أبريل 2018م
بیانیه جمعی از اهالی و بزرگان منطقۀ اعزاز واقع در حلب شمالی مبنی بر تبنی نمودن اصول و مبانی انقلاب شام و فرا خواندن به تمسک بر آن.
جمعه، 04 شعبان 1439هـ / 20 اپريل 2018م
پنج شنبه، 03 شعبان 1439هـ / 19 اپريل 2018م
سخنان استاد معاويه عبد الوهاب تحت عنوان "زمانیکه کسری نابود گردید!".
پنج شنبه، 03 شعبان 1439هـ / 19 اپريل 2018م