دوشنبه, ۰۶ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۹م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

خلافت مانند دموکراسی حکام هرزه را هرگز به سِمت حاکم نمی گمارد Featured

  • نشر شده در پاکستان

تصویب لایحه انتخابات ۲۰۱۷ بیانگر آن است که دموکراسی ابزاری برای دست یابی به منافع حکام چیزی بیش نیست!

(ترجمه)

برای بار دوم ثابت شد که دموکراسی هرگز به منافع مردم استوار نبوده و چیزی از خود در این زمینه نشان نمی دهد؛ بلکه به عنوان ابزاری برای تحقق منافع و خواسته های شخصی حکام و موافقانش به کار می رود. به تاریخ ۲۲ سپتمبر ۲۰۱۷م مجلس سنای پاکستان بر اساس رأی اکثریت لایحه ای را به تصویب رساند که طبق آن افراد مجرم و حتی کسانی که اهلیت زعامت را ندارند، می توانند به عنوان رئیس یک حزب سیاسی شوند. پیش از این، جنرال مشرف در سال ۲۰۰۲م به خاطر کنار زدن رقیبان سیاسی اش، نواز شریف و بی نظیر بوتو مطلبی را بیان نمود که بر اساس آن هر فردی که مسوولیت پیشبرد و یا عضویت سازمان سیاسی را نداشته باشد و یا این که به دلایلی تحت پیگرد قانونی قرار گرفته باشد، صلاحیت نامزد شدن در انتخابات را ندارد. بنابر این، در دموکراسی و یا هر نظام ساخته بشری حکام قوانین را  بر اساس منافع و الزامات شان ساخته و بهبود می بخشند.

گذشته دموکراسی پر از نمونه هایی است که نشان می دهد؛ در دموکراسی قوانین، قطعاً به خاطر محافظت از منافع حکام و موافقان شان ساخته می شوند و در این راستا تفاوتی را میان شرق و غرب نمی توان سراغ کرد. اگر گذشته دموکراسی را در طول شانزده سال در پاکستان به بررسی قرار دهیم، در می یابیم که غرامت قدرت مشرف با معرفی اصلاحیه هفدهم در سال ۲۰۰۳م قانونی شد. هم چنین دیده می شود که مشرف بر حکم توافق ملت((NRO لکه ننگینی وارد نمود، با آن که این نهاد فساد تخطی سیاسیون و کارمندان دولتی را افشاء می نمود. با این حال، مشرف توانست زمینه را برای حاکمیت آینده اش مساعد کند، هر چند پس از چند سال در دسمبر سال ۲۰۰۹م دادگاه عالی پاکستان آن را لغو نموده و علیه منافع ملی اعلام کرد. این چیزی نیست که تنها در پاکستان اتفاق می افتد؛ بل چیزی ست که در غرب؛ یعنی جایی که دموکراسی در آن جا تولد یافته و بلآخره به پختگی رسید و بعد از آن وارد سرزمین های اسلامی گردید، اتفاق می افتد.

از ویژگی های دموکراسی همانا تحکیم منافع حکام و موافقان آن ها می باشد که به طور بسیار واضح جنبشی به نام "اشغال وال ستریت" در سپتمبر ۲۰۱۱م در نیویارک امریکا علیه محاصره طوفان سیاسی سرمایه داری بر پا کرد. این جنبش به دلیل نابرابری های اقتصادی تأسیس شده بود و یکی از شعارهای آن این بود که ما ۹۹ درصد را تشکیل می دهیم. حاکمیت سرمایه داری درغرب چنان غوغا برپا کرده است که اعتماد مردم را نسبت به حاکمان شان کاسته است.  

مردم در غرب نظام حاکم و سیاسیون شان را فاسد و خودخواه و قانون ساز برای منافعی که نسبت به آن حرص ورزیده اند، خوانده، سرمایه داران خاین لقب می دهند و اصلاً نسبت به آن ها اعتمادی ندارند. این احساس چنان گسترده است که بسیاری از سیاسیون غربی در جریان مبارزات انتخاباتی شان وعده ها می دهند و تعهد می سپارند تا باشد که اعتماد عمومی را نسبت به سیاست به دست آوردند. به طور مثال: رئیس جمهور فعلی امریکا در دوران مبارزات انتخاباتی اش از این احساس به طور گسترده سوء استفاده نموده و از مردم خواست تا به او رأی دهند؛ چرا که او بر خلاف رقیب سیاسی خود یک سیاست مدار سنتی نیست.

ای مسلمانان پاکستان! خلافت یگانه نظامی ست که بر محور اصلی اسلام می چرخد و قوانین این نظام بر اساس علایق و خواسته های خلیفه و مجلس امت و یاهم قوه قضائیه نیست؛ بل تمام قوانینش از مأخذ شرعی قرآن و سنت سرچشمه می گیرد. در شریعت اسلامی قانون گذاری تنها از آن الله سبحانه وتعالی بوده و هیچ کس حق تقنین را ندارد؛ زیرا الله سبحانه وتعالی می فرماید:

﴿إِنِ ٱلْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ

[یوسف: ۶۷]

ترجمه: همانا حکم و قانون گذاری از آن الله(سبحانه وتعالی) می باشد.

 بنابر این، در اسلام برای هیچ کس حتی حکام  جایز نیست که در موجودیت قوانین الهی طبق میل شان به ساختن دیگر قوانین مبادرت ورزند. این تنها خلافت است که حقوق مردمان را تضمین می کند و هرگز اجازه نمی دهد که حقوق احدی پایمال شود. اسلام یگانه نظامی ست که جامعه را به آسایش واقعی می رساند؛ نه غیر. بنابر این، برای انهدام دموکراسی ظالم و استثماری و احیای خلافت راشده بر منهج نبوت با کاروان مبارز حزب التحریر بپیوندید؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:

« ...ثُمَّ تَكُونُ مُلْكًا جَبْرِيَّةً فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ ثُمَّ سَكَتَ.»

ترجمه: سپس حاکمان ستمگر و سخت گیری به قدرت می رسند تا زمانی که الله(سبحانه و تعالی) اراده کند، می‌ مانند. آنگاه آنان را بر‌ می دارد و پس از آن بار دیگر خلافت بر منهج نبوت قایم خواهد شد و پس از آن سکوت اختیار کرد.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

مقامات چینی امر جمع آوری قرآن‎کریم و جای نمازهای مسلمانان آیغور را صادر کرد!

بر اساس گزارش نشر شده، مقامات چینی امر به جمع آوری قرآن‎کریم، جای نمازها و آن چه مرتبط به امور دینی مسلمانان آیغور  است، صادر کرد. مسلمانان آیغور در منطقه سینکیانگ واقع در شمال غرب چین زنده گی دارند که تحت عنوان مخالفان، از سوی دولت چین به برخورد شدید مواجه خواهند شد.

هم چنان، بنابر گزارش صفحۀ خبری "اندپندنت انگلیسی" از منابع آیغور، که چنین نقل شده است: «مقامات چینی در ماه اپریل گذشته اقدامات جدی را بر اقلیم "سینکیانگ" در پیوند به آن چه تحت نام مبارزه با تروریزم و افراط گرایی نامیده شده بود، نیز صادر کرده اند.» این اقدامات شامل: منع گذاشتن ریش، دور کردن حجاب زنان مسلمان در مکان های عامه و تحت پیگرد قرار دادن کسانی‎که مشاهده تلویزیون دولتی را رد می‎کنند، می باشد.

حکومت چین با تلاش در منع نمودن انجام شعائر دینی؛ از قبیل: مسدود نمودن بیش از صدها مسجد، شکنجه و تعذیب زنانی که دارای حجاب اسلامی اند و نیز جلوگیری از روزه گرفتن در ماه مبارک رمضان، می خواهد هویت اسلامی آنان را  ریشه کن سازد.

تراژیدی مسلمانان ترکستان شرقی از ساحه اقلیمی، به تجاوز و حتی تراژیدی جهانی مبدل گردیده است. درد و رنج اهل مان در ترکستان شرقی، سرزمین مبارک شام، یمن و سایر سرزمین های مسلمانان، همه بیانگر یک واقعیت است. این عمل تروریستی نظام های بین المللی حاکم در برابر مسلمانان، بیانگر داشتن نظر واحد آن ها مبنی بر دشمنی مطلق علیه اسلام و آن چه بدیل نظام های حاکم است، پیشکش می شود.

این در حالی است که حکام افغانستان و پاکستان با دید خوش بینانه به حکومت ظالم چین نگریسته و بر خلاف عقیده اسلامی با آن ها روابط نیک و حسنه دارند. اینست احساس برادری و دوستی حکام مزدور که جزء منافع چیز دیگر را نمی شناسد.


ادامه مطلب...

تلفزيون الواقية: برنامج "حلقة على الهواء مع أحمد القصص"

  • نشر شده در ویدیوها

يسر المكتب الإعلامي المركزي لحزب التحرير أن يقدم لمتابعي وزوار صفحات المكتب الإعلامي المركزي برنامجاً مرئياً جديداً من برامج تلفزيون الواقية بعنوان "حلقة على الهواء مع أحمد القصص"، يتناول فيه الأستاذ الفاضل أحمد القصص كتاب "نظام الإسلام"، فكونوا معنا..

ادامه مطلب...

مناطق دی ایسکلیشن؛ بهانه ی دیگری به منظور انحراف انقلاب سوریه!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)


رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه روز پنجشنبه گفت: «ترکیه در منطقه ی شمالی سوریه منطقه ی ادلب به عنوان بخشی از قرارداد که به میانجی گری روسیه ماه گذشته به امضاء رسیده بود، عساکر اعزام خواهد کرد.» اردوغان در مصاحبه ای با رویترز در حالی که در نیویورک برای گفتگو در مجمع عمومی سالانه ی سازمان ملل اشتراک کرده بود گفت که قرار است با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه، در سفرش به انقره در باره منطقه ی "دی اسکلیشن" یا همان منطقه ای که در آن به میانجی گری ترکیه، روسیه و ایران در سوریه آتش بس اعلام شود، بحث خواهد کرد. اردوغان هم چنان اضافه کرد: «تحت این توافق، روس ها مسوولیت امنیت را در خارج از ادلب به دوش داشته و ترکیه امنیت داخلی منطقه ی ادلب را به عهده می گیرد.» (منبع: رویترز: ۲۱/۰۹/۲۰۱۷م)
خلاصه ی این توافقنامه که در آستانه بین سه کشور؛ ترکیه، روسیه و ایران به امضاء رسید، توسط ولید المعلم وزیر امور خارجه سوریه بیان شد که در آن چنین آمده است: «پیروزی کامل در کشور در دسترس است و دمشق امیدوار است که مناطق "دی اسکلیشن" به سوریه کمک کند تا به خصومت ها نقطه پایان داده شود.» هم چنین او در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل گفت: «آزادی حلب و پالمیرا، لغو محاصره دیرالزور و ریشه کن کردن تروریزم از بسیاری مناطق سوریه ثابت می کند که اکنون پیروزی نزدیک است.» این ها دقیقاً نکات کلیدی مذاکرات آستانه میان سه کشور، ترکیه، روسیه و ایران هستند که می خواهند با معرفی مناطق یاد شده گروه های دیگر را تضعیف کرده از بین ببرند و قدرت را دست رژیم خونخوار سوریه دهند.
واقعیت های اصلی در این مناطق: از زمان آغاز انقلاب سوریه، قدرت استعماری امریکا و متحدان آن، این دو استراتیژی را پیش گرفته اند.
۱) طول عمر نظام فعلی رژیم سوریه را با حمایت این رژیم از طرف ایران، گروه ایران در لبنان و کشور روسیه برای مداخله نظامی در سوریه آن را تقویت کند.
۲) امریکا تلاش کرده است تا ابتکارات متعدد انقلاب اسلامی سوریه را از مسیرش منحرف کرده و با فشار آوردن بر گروه های مخالف، از آن ها خواسته که به مذاکرات حاضر شده و حکومت سیکولری را در سوریه که مطابق نقشه ی امریکا به پیش می رود، بپذیرند که بازیکن اصلی امریکا برای تطبیق این نقشه، کشور همسایه ی سوریه، ترکیه است.
حلب‌: یک سال پیش حلب یکی از جبهه های قوی مقاومت مسلمانان علیه اسد، در نتیجه عملکردهای این سه دولت سقوط کرد. ترکیه سهم خود را با انتقال گروه های تحت نفوذش از حلب به منطقه ی شمالی مرز ترکیه به جنگ با گروه اتحاد دموکراتیک در سوریه، حزب کارگران کردستان و گروه داعش ایفا کرده و از این طریق جبهه حلب را تضعیف نمود. سپس روس ها با بمباردمان بی رحمانه ی حلب، سهم خود را در این مناطق نیز بجا آوردند. ایرانیان در داخل این شهر هم گام با نیروهای رژیم سوریه برای نابودی بقایای غیرنظامی مخالفین دولت جنگیدند.
بنابراین، سقوط پلان شده ی حلب با کمک این سه دولت اجرا شد و حلب به راحتی به دست رژیم سوریه افتاد که این کار موجب انتقال هزاران تن از حلب تحت محاصره به ادلب و مناطق همجوار دیگر شد. استیفن دیمستورا فرستادۀ سازمان ملل برای سوریه در آن وقت تأکید کرد که اگر مخالفین در آن جا با دولت سوریه به توافق سیاسی نرسند، ادلب، حلب بعدی خواهد بود.
ادلب: همین توطیه ها در ۶ سال گذشته بودند که قدرت از یک سو به سوی دیگر منتقل شد؛ در حالی که در ابتدا تقریباً ۸۰ درصد از خاک سوریه در دست مخالفان بود که امروزه به منطقه ی ادلب و محیط اطرافش محدود شده است. یکی از آخرین جبهه ها در این اواخر برای مبارزان مسلمان در سوریه، ادلب و محیط اطراف آن است که سقوط آن به معنی یک ضربه ی بزرگ به انقلاب سوریه به شمار می رود. جای تعجب نیست که بزرگ ترین مناطقی که برای نقشه ی "دی اسکلیشن" مد نظر گرفته شده است، در اطراف ادلب و محیط اطراف آن قرار دارند، چرا که ادلب هدف بعدی رژيم سوریه و کشورهای ایران، ترکیه و روسیه است.
مناطق دی اسکلیشن: اول تر از همه باید دانسته شود که "دی اسکلیشن" به کدام منطقه گفته می شود و چرا روسیه، ایران و ترکیه موافقت کردند که از این اصطلاح استفاده کنند؟ در گذشته اصطلاحاتی؛ مانند؛ مناطق امن برای کاهش مهاجرت های جمعی با ایجاد مناطقی که مردم می توانند در آن امنیت داشته باشند و مجبور به مهاجرت نشوند، پیشنهاد شده بود. با این حال، این امر در سوریه هرگز تطبیق نشد، چرا که آن ها را به هدف شان نمی رساند. در عوض مناطق "دی اسکلیشن" پیشنهاد شده است؛ زیرا بیشتر به هدف امریکا همخوانی دارد. لذا منظور از "دی اسکلیشن" همان منطقه ای است که در آن توافق بین ترکیه، روسیه و ایران به منظور برقراری امنیت در سوریه صورت گرفته است تا امریکا و متحدانش بتوانند به اهداف خود برسند. همان طوری که از ابتدا روشن است، امریکا و متحدان آن(روسیه، ترکیه و ایران) نگران امنیت مسلمانان در سوریه نیستند، تنها هدف آن ها متوقف کردن قیام اسلامی مردم سوریه و حفظ نظام سوریه با بودن و یا نبودن اسد است.
اعلامیه ها از جانب این سه کشور تأکید دارند که پایان دادن به خصومت ها در این مناطق به همه معضلات نقطه پایان خواهد گذاشت. هم چنان تأکید بر این دارند: گروه هایی که شامل این توافق نامه نشوند، در مقابل شان در داخل و خارج این مناطق جنگ خواهد شد که خود مصداق حرف اول ما بوده و تمام تلاش آن ها همانا سقوط انقلاب سوریه و حفظ رژیم سوریه است. مهم تر از همه این است که مناطق یاد شده توسط سه کشور میانجیگر: روسیه، ترکیه و ایران با نفوذ سیاسی و حضور نظامی آن در این مناطق اداره خواهند شد و این کشورها در آن جاها، ساحات امنیتی، نقاط نظارت و نقاط بازرسی امنیتی در امتداد مرزهای این چهار ناحیه خواهند داشت.
به عنوان مثال: ترکیه نقش مستقیم تری در تأثیرگذاری در ولایت ادلب در کنار مرز ترکیه و مناطق شمال شرقی ولایت لاتاکیا، مناطق غربی ولایت حلب و مناطق شمالی ولایت حما را به دست خواهند آورد. این منطقه بزرگ ترین منطقه در بین چهار منطقه "دی اسکلیشن" است. یکی دیگر از مناطق دی اسکلیشن در شرق دمشق و بین حمص و حما است. سایر نقاط دی اسکلیشن در مناطق مرکزی و جنوبی در امتداد مرز لبنان واقع شده است، جایی که ایران می تواند از گروه خود در لبنان برای تقویت نفوذ خود در این منطقه و در مناطق جنوب غربی "دارا" و "قونیترا" که در نزدیکی ارتفاع های گلان که تحت کنترل دولت یهود است و در مرز اردن قرار دارد، استفاده کند.
این سیاست انزوا گرایانه تضمین می کند که نیروهای اپوزیسیون جنگی به دام افتاده و قادر به دریافت هیچ گونه کمک از خارج نباشند. هم چنین این به این معنی است که به دوام زنده گی آن ها توقع چندانی نیست. بر خلاف رژیم سوریه که آزادانه می تواند همراه با روسیه، ایران و حزب ایران در لبنان شراکت های متفاوت داشته باشند و نیروهای متحد علیه این اپوزیسیون را نسبتاً کوچک بسازند. بنابر اين هدف از استراتیژی مناطق دی اسکلیشن جدا كردن گروه های مختلف جنگی از يك ديگر، بدون امكان متحد شدن دوباره است تا بتوانند قدرت آن ها را از بین برده و آن ها را مجبور به قبول برنامه امريكا برای يك دولت سیكولر سوری و يا از بین رفتن همیشگی نمایند.
این مسئله مهمی است که باید جهان اسلام را به لرزه در آورد. به ویژه نقشی را که ترکیه در این جا بازی می کند. این کشور مسلمانان را با هزار و یک استدلال و توجیه شوم فریب می دهد و ادعا دارد که پشتیبان اپوزیسیون مسلمان در سوریه است و تنها با گروه داعش و گروه های؛ مانند: حزب اتحاد دموکراتیک سوریه و حزب کارگران کردستان می جنگد؛ اما حالا چگونه می تواند امت مسلمه را فریب دهد؟ هیچ یک از این گروه ها در این نواحی دی اسکلیشن قرار ندارند؛ پس آن جا ترکیه با کی می جنگد؟ مرتبط به این واقعیت از ابو هریره رضی الله تعالی عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:

 

«سيَأتي علَى النَّاسِ سنواتٌ خدَّاعاتُ يصدَّقُ فيها الكاذِبُ ويُكَذَّبُ فيها الصَّادِقُ ويُؤتَمنُ فيها الخائنُ ويُخوَّنُ فيها الأمينُ وينطِقُ فيها الرُّوَيْبضةُ» قيلَ: وما الرُّوَيْبضةُ؟ قالَ: «الرَّجلُ التَّافِهُ في أمرِ العامَّةِ»
(سنن ابن ماجه/ ۴۰۳۶)
ترجمه: سال های خیانت بالای مردم خواهد آمد که در آن راست گویان رد می شوند و دروغ گویان باور می شوند، به فریب کاران اعتماد می شود و امانت داران نه و اشخاص روبیضه سخنرانی خواهند کرد. از وی پرسیدند که روبیضه ها کی ها هستند؟ گفت: اشخاص کم ذاتی که بالای مردم حکم می رانند.


نویسنده:  اوکی پالا
نماینده رسانه ای حزب التحریر-هالند
برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

روهینگیای فراموش شده منتظر خلافت است

(ترجمه)

خبر

مجلس ملی پاکستان قطعنامه ای را علیه جنایات در مقابل مسلمانان روهینگیا تصویب کرد. این قطعنامه که خشونت و نقض حقوق بشر شدید علیه مسلمانان روهینگیا را به شدت محکوم می کند، توسط زاهد حمید وزیر امور خارجه به تصویب رسیده است. (منبع: ملت)

تبصره

قطعنامه های مشابه نیز در مجالس پنجاب و خیبر پختونخوا تصویب شده اند که در آن شجاعت مسلمانان روهینگیا را در مقابله با تهدید شدید تمجید می نماید و عمیق ترین همدردی و تسلیت شان را برای قربانیان این وحشی گری، بیان نموده اند. تاریخ نشان می دهد که این مجالس در چنین وقایع قطعنامه را که چیزی جز کلمات میان خالی نیست، تصویب و صادر می کنند. مردم روهینگیا به بحث و همدردی شما نیاز ندارند؛ بلکه آن ها نیاز به نیرویی دارند تا اقدام کنند و اثبات کنند که آن ها بی هویت و فراموش شده نیستند؛ چون "کلمه طیبه" آن ها، هویتی را برای شان فراهم می کند که به هر یک از سرزمینی مسلمانان دسترسی پیدا می کنند، جای که در آن باید به خوبی مراقبت شوند.

ما دیدیم که مردم پاکستان معترض و خواستار حرکت ارتش و حفاظت از مردم روهینگیا شدند، در حالی که این اعضای مجلس ملی و اعضا مجلس ایالتی با معاشات بلند در اتاق های سرد، در چوکی های نرم نشسته اند و با قلب سرد و سخت خود فکر می کنند که آن ها برای اعمال شان مورد قضاوت قرار نمی گیرند.

در همین حال، با اشاره به نشست مجمع عمومی سازمان ملل، نخست وزیر پاکستان پس از یادآوری خدمات و قربانی هایی که پاکستان در جنگ با تروریزم فراهم ساخته است، هم چنین نگرانی ها در مورد مسلمانان روهینگیا را نیز بیان کرد. او در باره این که چگونه پاک سازی قومی مسلمانان روهینگیا وجدان جمعی را به چالش کشیده است، حرف زد. ما می بینیم که این رهبران بی جرأت بسیار محتاطانه به مقامات بین المللی خطاب می کنند، هر کلمه بسیار به احتیاط انتخاب شده تا که باداران غربی شان را نرنجاند. این چنین درخواست راه حل زیادتر شیبه درخواست اجازه برای تصدیق فاجعه ها در جهان اسلام می باشد تا آن ها بتوانند، تصویری از مسلمانان نگر این این فجایع را نشان دهند. البته برای این که بالای مسلمانان حکومت کنند واین گرگان در لباس گوسفند باید وانمود کنند که توجه دارند.

این نشان می دهد که رهبری پاکستان احساس می کند که سطح مسوولیت مسلمانان و غیر مسلمان یکسان است. به یک چشم بینا و یک قلب با احساس و مغز آگاه، به نظر می رسد که این نه تنها خیانت و ترک مسلمانان روهینگیا؛ بلکه مسلمانان در سراسر جهان است. وضعیت مسلمانان روهینگیا شایستگی تأخیر یک روزه را ندارد و پاکستان با داشتن یک ارتش مسلمان بزرگ، نمی تواند این غفلت را با گفتن این که در مبارزه با تروریزم در کشور خودش مشغول است توجیه کند. تنها دشمنی که ما باید در داخل با آن  مبارزه کنیم آن است که ما را از مسوولیت های مان دور نگه می دارد و ما را از هم جدا می سازد.

این زمان بیداری از این خواب عمیق و زمان اقدام است و دوستی با کفار هرگز به ما سودی نیاورده است. مردم روهینگیا با صبر و بردباری به ریسمان الله سبحانه وتعالی چنگ زده اند و منتظر کمک او سبحانه وتعالی می باشند، کمکی که به ما دستور داده شده است تا آن را در قالب خلافت فراهم سازیم، همان طوری که آن سایه الله سبحانه وتعالی است و برای مسلمانان هیچ سایه به جز سایه رحمت الله سبحانه وتعالی بوده نمی تواند. تقسیم سرزمین ها امت را تقسیم نموده است و خلافت امت را متحد و آن را منحیث یک قدرت ترقی خواهد داد و آن فقط برای قدرت الله سبحانه وتعالی تسلیم خواهد بود و این پیروزی برای همه مسلمانان است.

﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا

[آل عمران: ۱۰۳]

ترجمه: و همگی به ریسمان(ناگسستنی) الله چنگ زنيد و پراكنده نشويد.

نویسنده: اخلاق جهان

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

حملات شدید راکتی به شمال سوریه

(ترجمه)

خبر

موشک های بیشتری در شمال سوریه پرتاب شدند و حملات به ساختمان های مهم غیرنظامی تشدید یافته است. حداقل ۵ شفاخانه بمباردمان شده اند و ۲ مدرسه تنها در ۵ روز گذشته(۲۱ سپتمبر ۲۰۱۷م) تخریب شده اند. این در حالی ست که این جنایات بالای افراد داوطلب کمک کننده و غیرنظامیان توسط هیچ یک از رسانه های معتبر انعکاسی نداشته است. (منبع: خبر های زنده OGN)

تبصره

خون ریزی و ویرانی در آخرین حملات موشکی روسیه در شمال سوریه، به ویژه ادلیب. یکی از ساکنان سوریه در اظهارات تکان دهنده در این باره چنین گفت: «روس ها از این که دنیا برای نجات مظلومین در روهنگیا هیچ اقدامی نکرد، حملات خود را شدت بخشیده است.» این حرف کاملاً دقیق است، وقتی دشمن به طرز وحشیانه ی بدون هیچ گونه ترس از عواقب آن به بی رحمانه ترین شکل ممکن به افراد بی دفاع حمله می کند و هیچ گونه عکس العملی نیز در قبالش نمی بیند، کاملاً طبعی ست که روحیه گرفته و با جسارت بیشتر به خون ریزی و جنایات اش ادامه می دهد.

ما شاهد خاموشی و عدم عکس العمل کامل کشورهای همسایه میانمار در مقابل نسل کشی مسلمانان بی گناه در ایالت اراکان این کشور بودیم که این عمل پیام بلند و واضح به جامعه بین المللی ارسال کرد که خون مسلمانان نزد آن ها به چه اندازه بی ارزش است. این در حالی ست که پرتاب موشک ها و بمباردمان ها در سوریه از زمان آغاز انقلاب این سرزمین که  تقریباً از هفت سال به این سو ادامه دارد، متوقف نشده است. رژیم اسد و روسیه از سیاست کثیفی که در قبال مردم سلحشور سوریه دارد، استفاده می کنند تا باقی مانده این مردم را نیز هر چه بیشتر سرکوب کنند. در این سرزمین صدها حادثه از اشک ریختن مادران و پدران را بالای جسدهای اطفال معصوم شان و حتی تنها پاره هایی را که از بدن آن کودکان باقی مانده است، دنیا بارها دیده است.

زیربناها، دیگر در سوریه حرمت نمی شوند، اهداف مشخص و نامشخص هدف قرار می گیرند. از بیمارستان ها برای مادران تا مدارس و از نانوایی ها و پمپ استیشن ها تا اپارتمان های مسکونی هیچ چیز در این سرزمین در امان نمانده است. مسلمانان به اهل قدرت روز و شب فراخوانی می کنند و با ناله و فریاد بالای فرماندهان ارتش های قدرتمند جهان اسلام صدا می زنند تا وظیفه ایمانی و اسلامی خود را ادا نموده و به داد آن ها و امت بی دفاع برسند؛ اما آن ها این نداها را همواره و بی شرمانه با گوش های ناشنوا پاسخ داده اند. این عمل آن ها بی شک که گریبان آن ها را در این دنیا و روز آخرت خواهد گرفت.

با همه ی این جنایات، برادران و خواهران ما در سوریه در مقابل همه ی این بمباردمان ها و جنایات دیگر، از خود ثبات قدمی نشان داده اند که تاریخ بشریت کم تر نظیر آن را دارد. تصویری دختر کوچکی که از زیر آوار زنده بیرون آورده می شود، در حالی که لبخندی از شادی بر دهان دارد، یکی از نشانه های آن است. مطمیناً آن ها به آسانی و رفاه وعده شده اند، چرا که به الله سبحانه وتعالی توکل دارند.

﴿وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّـهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّـهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا

[طلاق: ۳]

ترجمه: و به او از جایی كه تصوّرش را نمی كند، روزی می رساند. هر كس بر الله(سبحانه وتعالی) توكّل كند(و كار و بار خود را بدو واگذارد) الله(سبحانه وتعالی) او را بسنده است. فرمان خويش را به انجام می رساند و هر چه را بخواهد بدان دسترسی پيدا می كند. الله(سبحانه وتعالی) برای هر چيزی زمان و اندازه‌ ای را قرار داده است .

باید گفت که حال هم ناوقت نسیت که ارتش های قدرتمند جهان اسلام توبه کنند و با جرأت و با تکنالوژی پیش رفته و مهارت های نخبه ای که در دسترس دارند، به سوریه رفته و باقی مانده مردم این سرزمین را نجات داده و بعد از آن به شرق و غرب سوریه رفته و دیگر امت بی سپر را از زیر یوغ جنایات کفار استعمارگر آزاد سازند.  

نویسنده: منال بدر

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

بررسی سیر تاریخی تعقل

  • نشر شده در تثقیفی

قسمت اول


مفکوره‎های بشری که جوامع به آن معتقد بوده و آن‏ را حمل می‎نمایند، در طول یک شب پیدا نشده، بلکه میراث از گذشته‏‌گان نسل بشر است که در طول زمان مورد پذیرش نسل‏‌های بعدی قرار گرفته و فضای جوامع را تسخیر نموده ‏است. چنان‏چه مفکوره روحانیت و عالم ارواح ابتدا از ادیان هندی نشأت یافته و سپس به یونان باستان منتقل گردیده‏ است. این مفکوره در طول تاریخ بین امت مسلمه نیز رایج یافت. تاجایی‎که برخی از گروه‏‌های اسلامی را تحت تأثیر خویش قرار داد. مفکورۀ-جبر و اختیار- نیز میراث فلاسفه یونان است که در جوامع اسلامی نخست در ادبیات اهل کلام و سپس در سروده‏‌های شعرا انعکاس یافته است.
تتبع تاریخی مفکوره‏‌ها این نتیجه را القا می‏‌نماید که نقل و انتقال مفکوره‌‏ها از یک نسل به‏‌نسل‏‌های بعدی همیشه با اصالت همراه نمی‏‌باشد. پس عدم اصالت از دو جهت قابل دقت است:
اول- انحراف مفکوره‎ها که منجر به زوال اصالت آن‎ها می‎گردد.
دوم- تغییر شکل مفکوره‎ها که بدون تردید، اصالت مفکورۀ نخستین را تحت ‍پرسش قرار می‎دهد. مثال روشن برای مورد اول همانا انتقال مفکوره روحانیت و عالم ارواح از ادیان هندی به فلسفه یونان و سپس در میان مسلمانان بوده که در طول هزاران سال اصالت هندی خویش را از دست داده‏ است. عمده‎ترین مثالی که برای مورد دوم می‎توان ذکر نمود؛ دیدگاه‎های مفکرین از زمان سوفسطائیان یونان تا اکنون در مورد شیوه یا طریقه تعقل آدمی است که این مفکوره‎ها در طول هزاران سال به حالت فعلی خود رسیده و بسیاری عناصر جدید، ممد تعریف دقیق نسبت به طریقه تعقل گردیده‎است.
قابل ذکر است که بحث پیرامون عقل؛ مانند: برخی از مباحث دیگر در طول زمان با اصطلاحاتی مختلف صورت گرفته، چنان‎چه سوفسطائیان بدون این‎که بالای نفس عقل تمرکز نمایند، به این نتیجه رسیده ‏بودند که انسان توانایی درک حقایق را ندارد؛ زیرا حقایق در حال تغییر و تحول بوده و ثابت نمی‎باشد. از دیدگاه فلاسفه به ویژه افلاطون، نقش حواس در شناخت حقایق محدود بوده و این روح انسان است که حقایق را به‎شکل جامع و کامل شناسایی می‎کند، در حالی‎که دانشمندان نیورولوژی عقل را از نظر فعالیت دماغ مورد مطالعه قرار می‎دهند!
نکته‎ای دیگری را که نباید فراموش کرد، اینست که اصطلاح عقل به معانی دیگری غیر از روند تفکیر نیز مورد استفاده قرار گرفته ‏است. چنان‎چه کلمه عقل در نصوص قرآن‎کریم و سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم به معنی بسته کردن استفاده شده، زیرا در زبان عربی عقل معنی بسته کردن را افاده می‎کند و اعراب زمانی شتر خود را می‎بستند به آن می‎گفتند: «عقلتُ البعیری»، یعنی شترم را بستم؛ اما در قرآن‎کریم زمانی الله سبحانه وتعالی عقل انسان را مورد خطاب قرار می‎دهد، اصطلاحات دیگری را نیز استفاده کرده‎است؛ مانند: اولی الالباب، اولی النهی، ذی حجر وغیره.
به دلیل این‎که تفكیر اساس تغيير و تحول در جوامع بشری محسوب می‎شود، تاریخ شاهد آنست که جوامع پیشرفته و مترقی مدیون تعقل و تدبر انسان‎های ساکن در آن سرزمین بوده‎است. یکی از مثال‎های عمده‎یی که درین زمینه می‎توان ارایه کرد، تفاوت میان جامعه اسلامی و جامعه اروپایی در سده‎های 7 الی 15 میلادی است. درین مقطع زمانی، جامعه اسلامی به این دلیل كه یک نسل مفکر را در بطن خود پرورش داده ‏بود، قُله‎های موفقیت و پیروزی را می‎پیمود، در حالی‎که جامعه اروپایی قرون وسطی به دلیل حاکمیت جمود کلیسایی، مخالفت با تعقل و تفکر را اختیار نموده و به همین دلیل به انحطاط عمیقی فرو رفته ‏بود.
در اروپای قرون وسطی برای افراد حق مخالفت با نظریات کلیسا داده نمی‎شد، به همین دلیل بود که زمینه پیشرفت برای اروپا وجود نداشت. طرز مفکوره کلیسایی و روی آوردن دانشمندان اروپایی به تفکر و تعقل منجر به پیشرفت چشم‎گیر جامعه غربی گردید که در طول سده‎های اخیر به مراتب از سایر جوامع سبقت جُستند. این نکته نیز قابل ذکر است که آزاد شدن دانشمندان اروپایی از فلسفه یونان نیز نقش به سزایی در پیشرفت و تحول اروپا ایفا نمود، اما باید دانست که اهمیت مطالعه فلسفه یونان باوجود آمیخته بودن آن با تخیل و توهم به این دلیل است که مفکوره‎های جدید اروپایی ادامه آن و یا عکس‎العمل در مقابل یونان محسوب می‎شود، زیرا فهم مفکوره‎های جدید اروپایی و حتی مفکوره‎های برخی از گروه‎های اسلامی؛ از قبیل: اهل کلام و متصوفین، بدون درک فلسفه یونان ممکن و میسر نبوده و در نتیجه در وضعیت کنونی درک مفکوره ناب اسلامی بدون فهم واقعیت علم کلام و افکار تصوفی که با فلسفه یونان عجین است، قابل هضم نمی‎باشد.
با رعایت موارد ذکر شده می‎توان گفت که فهم ماهیت تفکیر و تعقل از اهمیت ویژه‎ای برخوردارد بوده و همواره دغدغه دانشمندان، فلاسفه و مفکرین بوده‎است. از زمانه‎های قدیم برخی به انکار از وجود حقایق ثابت پرداخته و عده‌ای نقش دماغ در تفکیر را رد نموده و تفکیر را به روح مرتبط دانسته‎اند. عده‎ای احساس واقعیت را انعکاس واقعیت بر دماغ تعبیر نموده و برخی دیگر نیز نقش معلومات قبلی را در روند تفکیر انکار کرده‎اند.
بنابرین، تعریف دقیقی که از تعقل ارایه شده چنین است: «انتقال واقعیت اشیای محسوس به دماغ توسط حواس و تعبیر آن‎ها به اساس معلومات قبلی.» این تعریف چهار جزء اساسی دارد که عبارت از:
1-    اشیای محسوس،
2-    حواس پنج‏گانه،
3-    دماغ سالم
4-    معلومات قبلی‏ می‏باشد.
گنجانیدن اجزای ذکر شده در تعریف عقل طی یک روند طولانی رخ داده که هزاران سال را در بر گرفته‎است.
قابل ذکر است که انسان در گذشته هم توانایی اجرای روند تفکیر را داشته است، ولی برای شناخت دقیق روند تفکیر، تعریف جامع ارایه نکرده‏ بودند. سلسله حاضر به تبیین سیر تاریخی و شکل‎گیری یک دیدگاه دقیق پیرامون واقعیت و تعریف فکر پرداخته ‏است. بخش اول- تعریف عقل قبل از اسلام
در این فصل، نخست اندیشه‎های یونانیان و به تعقیب آن ادیان هندویزم و بودایزم و نهایتاً ادیان فارسی؛ چون: زردشتی، مانوی و مزدکی مورد بررسی قرار گرفته و طریقه تفکیر آن‎ها در لابلای دیدگاه‎ها و نظریات آن‎ها جستجو شده است.قسمت اول- یونان:
دیدگاه‎های یونانیان در مورد تفکیر و تعقل به دو دسته تقسیم گردیده که ذیلاً به بیان و تحلیل هر یک از آن‎ها پرداخته می‎شود:
‌أ.    سوفسطائیان؛
سوفسطائیان به پیروان مکتب فکریی گفته می‎شود که در قرن پنجم قبل از میلاد در یونان باستان زندگی می‎کردند. اصطلاح سوفیسط و سوفسطائیان از لحاظ لغوی از کلمه یونانی(سوفیا) –به معنی خرد و دانش- مشتق شده ‏است که سوفیسط نیز معنی صاحب خرد و دانش را ارایه می‎کند.
نظریات متفاوتی در رابطه به شکل‎گیری دیدگاه‎های سوفسطائیان وجود دارد که در مجموع به دو عامل-داخلی و خارجی- ارتباط می‎گیرد. عامل اول به مباحث دانشمندانی تعلق دارد که بذل توجه به ماوراءالطبیعت و شناخت منشاء هستی نمودند. این دانشمندان که به نام(میتافزیست‏ها) یا ماوراء‏الطبیعت‎گراها نامیده می‎شوند، مباحث و دیدگاه‎های خویش را از دایره طبیعت محسوس بیرون کشیده و بر شناخت اساس و منشای طبیعت متمرکز نمودند. نتیجه دیدگاه‎های ایشان چنین بود که برخی از آن‎ها منشای هستی و طبیعت را آب، برخی دیگر خاک و عده‎ای هم هوا تشخیص دادند. صرف نظر از اختلاف میان آنان، به باور سوفسطائیا، دانشمندان مذکور در حصول نتایج برای اثبات نظریات خویش دلایل موجه ارایه کرده نمی‎توانستند؛ اما عامل دوم به واقعیت سوفسطائیان ارتباط دارد، زیرا سوفسطائیان در عمل به شغلی مصروف بودند که به اصطلاح امروزه می‎توان از آن به وکالت دفاع تعبیر کرد، اگرچه شغل آن‎ها را در برخی از آثار، معلمی نیز بیان کرده‎اند.
به هر صورت، آن‎ها در جریان اجرای امور و وظایف محولۀ خویش متوجه این امر شدند که با ارایه دلایل و استدلال خوب می‌‎توان مجرمی را بی‎گناه و برعکس بی‎گناهی را مجرم به اثبات رسانید. بدین ترتیب آن‎ها به این نتیجه رسیدند که چیزی بنام حق مطلق در عمل وجود ندارد، بلکه حق همان است که توسط استدلال موجه مورد قبول دیگران واقع شود. هم‎چنان وجود اختلاف نظر میان ماوراء‏الطبیعت‎گراها(میتافزیست‎ها) نیز در شکل‎گیری دیدگاه نسبی‎گرایانه سوفسطائیان مؤثر واقع شده‎است. این دیدگاه نسبی‎گرایانه بالای تدریس سوفسطائیان نیز تأثیر نمود، به همین دلیل بود که آن‎ها برای شاگردان خویش بازی با الفاظ و کلمات را آموزش می‎دادند؛ زیرا در صورت عدم موجودیت حق مطلق و واقعیت ثابت، بهترین شیوه برای قناعت دادن مردم، مغلوب ساختن آن‎ها به وسیله بازی با الفاظ و کلمات است، صرف نظر از این‎که الفاظ و کلمات مذکور محتوای واقعی دارند یا خیر.
سوفسطائیان برای دفاع از مفکوره خویش چنین استدلال می‎نمودند: واقعیتی که بیرون از ذهن و فکر انسان قرار دارد، در حال تغییر و تحول بوده و به این ترتیب تمام اشیا با گذشت زمان در حالت تغییر بوده و ثابت نیست. از جانب دیگر، روند انتقال واقعیت‎ها به ذهن انسان نیز مورد تردید قرار داشته و ثبوتی برای صحت این روند وجود ندارد. بالاخره دلیل سوم سوفسطائیان در توجیه مفکوره‏ شان این بود که وقتی انسان به بیان واقعیت‎ها اقدام می‎نماید از الفاظ استفاده می‎کند، این در حالی است که معانی الفاظ اختلافی و غیر مطلق می‎باشد.
به این شکل سوفسطائیان با راه‎اندازی بحث‎های مختلف، عناصر تعقل را به طور منحرف مورد استفادۀ خویش قرار دادند. چنان‎چه در نخستین اقدام، عنصر واقعیت محسوس را بکُلی تحت پرسش بُرده و اصلاً موجودیت آن را طی روند عقلی رد کردند. در حالی‎که برای انجام تعقل و تفکر-حتی خود سوفسطائیان نیز چون انسان‎های عادی بودند- راهی نداشتند جز این‎که هر چهار عنصر تعقل را بشکل مشترک بکار گیرند، که بدون تردید یکی از اساسی‎ترین و نخستین عنصر آن موجودیت واقعیت محسوس می‎باشد. هرگاه واقعیت محسوس موجود نباشد، پس تعقل اصلاً ممکن نبوده و انسان درین‎حال تنها به تخیل و تصور رو می‎کند و بس؛ ولی سوفسطائیان به دلیل این‎که اشیا را در حال تغییر و تحول دایمی می‎خواندند، این عنصر تعقل(واقعیت محسوس) را کاملاً انکار کردند!
عنصر دومی که پس از واقعیت محسوس نزد سوفسطائیان ضربه دید، همانا عنصر حواس انسانی می‎باشد، زیرا سوفسطائیان پس از این‎که موجودیت واقعیت محسوس را رد کردند، این امر بشکل طبیعی منجر به کم‎رنگ شدن و حتی تضعیف شدید عنصر حواس انسانی نزد آن‎ها گردید؛ چون بر اساس طرز دید سوفسطایی، هنگامی‎که یک انسان توانایی درک واقعیت‎ها را ندارد، پس حواس نیز مطابق واقعیت خود عمل نکرده و طبیعتاً از دایره بحث خارج می‏شود. از این‎که حواس در منهج سوفسطایی برای درک واقعیت‎ها بکار نمی‎رود، اصلاً استفاده‎ای از آن نمی‎شود. لذا از نظر انداختن عنصر واقعیت محسوس در جریان تعقل بشکل طبیعی باعث شد تا حواس انسانی نیز نزد سوفسطائیان جان باخته و از استفاده دقیق و بجا باز ماند.
این چنین موقف سوفسطائیان در برابر واقعیت محسوس و حواس انسانی، تدریجاً سبب شد تا معلومات قبلی که سومین عنصر مهم و اساسی روند تعقل محسوب می‏شود نیز به انحراف کشانیده ‏شود. علاوه بر آن، دلیل دیگری که سبب بروز انحراف در طرز دید سوفسطایی نسبت به معلومات قبلی گردید، این بود که سوفسطائیان به دلیل این‎که هیچ نوع معرفت و دانشی را عام شمول و مطلق نمی‎دانستند، شماری از معلومات، آگاهی و دانش انسانی را از اعتبار ساقط کردند. در عین‏حال آن‎ها به دلیل امکان تعابیر مختلف از مُتون، ثقه بودن و اعتماد بر معلومات قبلی را از بین بردند. به این تعبیر که سوفسطائیان هرگز حاوی معلومات قبلی در روند تعقل خود نبودند که بر آن اعتماد داشته و تعابیر آن را در زندگی عملی خویش مورد استفاده قرار دهند.
بنابرین، با یک نتیجه‎گیری کُلی از دیدگاه سوفسطائیان در مورد معرفت می‎توان به نتایج ذیل رسید:
1.    این نظریه که تمام اشیا در حال حرکت و جنبش، یا به عبارت دیگر در حال تغییر و تحول است، بدون شک دقیق می‎باشد؛ اما ثابت نبودن واقعیت‎ها به این معنا نیست که واقعیت‎های موجود در بیرون از ذهن انسان در حالت نسبیت بوده و قابل شناخت نمی‎باشد.
2.    سوفسطائیان به این باور بودند که هیچ معرفت مطلق و عام شمول نیست؛ در حالی‎که امروزه به اثبات رسیده‏ است که برخی از علوم و معارف؛ مانند: علوم طبیعی در بعضی از جنبه‎های خود، برخلاف دیدگاه سوفسطائیان، عام شمول و مطلق می‎باشد.
3.    سوفسطائیان به این باور بودند که باوجود زبان مشترک، در رابطه به معانی الفاظ، اتفاق نظر وجود ندارد. این نتیجه در برخی موارد صادق است، چنان‎چه از مطالعه اشعار، تعابیر متعدد و مختلف صورت می‎گیرد، اما نتیجه مذکور در برخی از موارد دیگر قابل تطبیق نیست، چنان‎چه جمله (آتش سوزنده ‏است) قابلیت تعابیر متعدد را ندارد.
در نهایت می‎توان گفت که سوفسطائیان در خصوص عناصر تعقل به ویژه واقعیت محسوس، حواس و معلومات قبلی دچار ابهام و تردید گردیدند که نتیجه آن دور شدن از درک درست چگونگی تعقل و تفکر انسانی بود.
ادامه دارد...

 

سید عیسی

ادامه مطلب...

انقلاب تونس با وجود فشارهای نظام استبدادی سیکولر و نقض حرمت اسلام و زنان مسلمان، به سوی بیداری است

(ترجمه)

 خبر

فعالان تونسی پس از آن که چند هفته پیش طرح لایحه آشتی اقتصادی بحث برانگیز که در پارلمان تونس تصویب شد، دولت تونس را به سوء استفاده از حمایت حقوق زنان برای تفرقه افگنی، متهم کردند. پس از این که این لایحه با وجود انتقادات گسترده از سوی فعالان و سازمان های غیر دولتی به تصویب رسید و به مقامات در دوران بن علی اجازه داد تا از پیگرد قانونی فرار کنند، مردم خشمگین شده و تظاهرات را به راه انداختند. فقط چند ساعت بعد، دولت قانون منع ازدواج زنان مسلمان تونسی با غیر مسلمانان را لغو کرد. برخی از زمان بندی این حرکت انتقاد داشته و معتقد اند که رئیس جمهور باجی قائد سبسی، تحت پوشش حقوق زنان، در حال تلاش برای پنهان کردن واقعیت زنده گی مردم تونس است.

تبصره

جامعه بین المللی انقلاب در تونس را که با اعتراضات "سیدی بوزید" در برابر نظام فاسد و سرکوبگر بن علی آغاز یافت، در نهایت منجر به چیزی شد که به بهار عربی شهرت یافت و به نوبه ی خود باعث برانگیختن اعتراضات در مصر، سوریه، یمن و بحرین شد که به عنوان الگوی دموکراسی در شرق میانه قلم داد می کنند. این همه، علی رغم ضعف اقتصاد تونس و بدهکاری عمومی که به  ۶۳ درصد از تولید ناخالص داخلی رسیده و ۴۰ درصد ازجوانان آن بیکار اند، می باشد. علاوه بر اقدامات سخت گیرانه و ظالمانه ای جدید؛ مانند افزایش مالیات، برکناری ده هزار کارمند خدمات عمومی، فروش بانک های دولتی و... و حال قانون به اصطلاح آشتی تصویب می شود که برای مقامات سابق فاسد رژیم بن علی که متهم به سرقت دارایی های ملت و عامل این وضعیت ورشکسته و سرکوبگر مسلمانان  تونس اند، اجازه می دهد که از پیگرد قانونی فرار کنند. 

اگر از لحاظ فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، تونس توسط اتحادیه اروپا در درجه اول فرانسه و آلمان که مسوول دستیابی به اصطلاح "موفقیت" داستان دموکراسی هستند، مورد استعمار قرار نمی گرفت، نمی بایست در وضعیت ورشکسته کنونی قرار می گرفت.

 اتحادیه اروپا، فرانسه، آلمان و صندوق بین المللی پول از زمان انقلاب ۲۰۱۱م بدین سو، میلیاردها دالر را به دولت تونس بخاطر تطبیق دموکراسی تقدیم نمودند. اتحادیه اروپا به وضوح اظهار داشت که: «انتظار می رود تونس با اتحادیه اروپا از دید اجتماعی و اقتصادی بیشتری ادغام شود و برای تسهیل این هدف  در سال های ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۰م، ۱.۲ میلیارد یورو به تونس داده خواهد شد.» . این علاوه بر قرض ۲.۸ میلیارد دالری که از صندوق بین المللی پول پرداخت می شود، صرف نظر از هزینه هایی که مردم و جامعه می پردازند، انتظار می رود که باعث  افزایش اقتصاد شود.

 این تغییر فرهنگی لیبرال-دموکراتیک، شامل تغییرات فرهنگی اسلامی مربوط به زنان مسلمان نیز می شود. به طور نمونه: نشریه ۱۹۷۳ که در راستای حتمی بودن ازدواج زنان مسلمان تونس با مردان مسلمان فعالیت داشت، متوقف گردید. سعیدة القراش سخنگوی رسمی ریاست جمهوری تونس در صفحه ی فیسبوک خود نوشت: «حق آزادی انتخاب همسر را برای زنان تونس تبریک می گوییم.» این ها خود نمونه ی از تغییرات مداوم سیکولری امپریالیستی است.

کمپاین سیکولری و جنگ صلیبی علیه اسلام و مسلمانان که توسط حزب ملی سیکولر "ندای تونس" و رئيس جمهور بعد از بن علی، محمد باجی قائد سبسی به وضوح قوانین اسلامی را هدف گرفته است. الله سبحانه وتعالی می فرماید:

﴿وَلَا تَنكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّىٰ يُؤْمِنَّ ۚ وَلَأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ ۗ وَلَا تُنكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّىٰ يُؤْمِنُوا ۚ وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ ۗ أُولَٰئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ ۖ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ ۖ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ

[البقرة: ۲۲۱]

ترجمه: و با زنان مشرک و بت پرست تا ایمان نیاورده اند، ازدواج نکنید(اگر چه جز به ازدواج با کنیزان دسترسی نداشته باشید؛ زیرا) کنیز با ایمان، از زن آزاد بت پرست بهتر است؛ هر چند(زیبایی یا ثروت یا موقعیت او) شما را به شگفتی آورد، و زنان خود را به ازدواج مردان بت پرست تا ایمان نیاورده اند، در نیاورید(اگر چه ناچار شوید، آن ها را به همسری غلامان با ایمان در آورید؛ زیرا) یک غلام با ایمان از یک مرد آزاد بت پرست بهتر است؛ هر چند(مال و موقعیت و زیبایی او) شما را به شگفتی آورد. آن ها دعوت به سوی آتش می‌کنند و الله(سبحانه وتعالی) دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود می نماید، و آیات خویش را برای مردم روشن می‌سازد، شاید متذکر شوند.

 بنابر این، انقلاب تونس به مسیری که انتظار می فت، روان نیست و مسلمانان در تونس هم چنان به مقاومت و اعتراض علیه سلطه ی اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، استعماری اروپا و وضع قوانین سرکوبگر آن ادامه می دهند. قوانینی که شرکای استعمارگر مزدور، دارایی های امت را غارت کرده و تحت نام مساوات و برابری زن و مرد، به عوض احکام اسلامی متعلق به زنان مسلمان را تطبیق می نمایند. بازگشت مقامات فاسد رژیم بن علی به پارلمان، به معنی بازگشت به رژیم فاسد استبدادی که توسط مردم تونس در مقاومت اول سرنگون شد، خواهد بود.

مسلم است که جام برای زنان مسلمان  تونس لبریز شده است، نظام سیکولری ناتوان، به حد کافی حیثیت زنان مسلمان را به بازی گرفته و به حقوق آن ها بی توجهی می کند و به منظور تقویت قدرت، تمرکزش در برگذاری انتخابات زودهنگام محلی می باشد. فقط نظام سیاسی اسلامی در دولت خلافت برمنهج نبوت وسیله ی نجات از فساد، سرکوب و ذلتی است که  ناشی از تطبیق نظام ملی لیبرال-استعماری می باشد و به وعده ی قرآن و سنت  بار دیگر قدرت، جلال و عدالت را به شهرهای زیتونه بازگردانده خواهند شد. رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:

«لَيَبْلُغَنَّ هَذَا الْأَمْرُ مَا بَلَغَ اللَّيْلُ وَالنَّهَارُ، وَلَا يَتْرُكُ اللَّهُ بَيْتَ مَدَرٍ وَلَا وَبَرٍ إِلَّا أَدْخَلَهُ اللَّهُ هَذَا الدِّينَ، بِعِزِّ عَزِيزٍ أَوْ بِذُلِّ ذَلِيلٍ، عِزًّا يُعِزُّ اللَّهُ بِهِ الْإِسْلَامَ، وَذُلًّا يُذِلُّ اللَّهُ بِهِ الْكُفْرَ»

(رواه احمد)

ترجمه: این امر(اسلام) در آن جای خواهد رسید که روز و شب می رسد، و الله(سبحانه وتعالی) هیچ ساختمان و خانه پلاسی را نمی گزارد؛ مگر این که دین را وارد آن گرداند، برابر است که به عزت دادن عزیز و یا به ذلت دادن ذلیلی باشد؛ عزتی که اسلام را می دهد و ذلتی که شامل کفار خواهد شد.

نوسنده: ثريّا امل يسنى

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه