چهارشنبه, ۲۵ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۷م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

نشست ناتو در لیتوانیا و دلالت‌های آن

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

دولت‌های عضو پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو)، نشست خویش را این بار در روزهای 11 و12 جولای 2023م در یکی از جمهوریت‌های بالتیک در مرز با روسیه براگزار نمودند. نتایج برامده از این نشست چیست؟ و چرا پیشنهاد اوکراین برای پیوستن به ناتو پذیرفته نشد؟ و این‌که حوادث جنگ اوکراین به کدام جهت می‌رود؟

پاسخ:

برای روشن شدن پاسخ به پرسش‌های مطرح شده به بررسی امور زیر می‌پردازیم:

1. در بیانیۀ پایانی ناتو حدوداً 90 بند ذکر گردیده، که برخی از آن به جنگ اوکراین و روسیه و برخی دیگر به سایر قضایا مربوط می‌شود. بناءً این بیانیه شامل آن عده از قضایای بین‌المللی می‌شود که به تسلط و نفوذ امریکا، به صورت خاص و غرب به صورت عام، بالای جهان مربوط  است. چنان‌چه بعضی از این بندها به روسیه و جنگ در اوکراین و نیز به چین و منطقۀ بحر هند و بحر آرام و دولت‌های دخیل در آن و هم‌چنین روابط با اتحادیۀ اروپا و خاورمیانه، ایران، عراق، اردن و افریقا تعلق می‌گیرد. در این بیانیه، برتری جویی و تسلط آن بالای جهان و نیز اثبات رهبری جهان توسط غرب به وضوح هویداست و نیز هویداست که غرب دیگران را تهدید نموده و سعی می‌کند خود را بالای دیگران تحمیل نماید. غرب نقشۀ سیاست جهانی را طوری ترسیم می‌نماید که تسلط غرب به رهبری امریکا و یا حتی تسلط امریکا زیر نام پیمان ناتو را تضمین نماید. امریکا به دلیل تحقق هدف فوق به عنوان دستاوردی بزرگ برای ناتو از فرط شادی نزدیک است پرواز کند، زیرا بر اساس این دستاورد، امریکا حتی بالای سایر دولت‌های غربی از جمله دولت‌های اتحادیۀ اروپا تسلط پیدا می‌کند و به همین دلیل است که امریکا با گسترش دادن ساحۀ زیر پوشش سپر دفاعی خود و شامل نمودن فنلند و سویدن پس از موافقت ترکیه به رهبری اردوغان با عضویت این دو دولت، برای استحکام بیشتر اروپا دست به کار شد.

این دستاورد در حقیقت ضربۀ محکمی به تلاش‌های اروپا به رهبری فرانسه برای رهایی از تسلط امریکا و ساخت قدرت مستقل اروپایی نیز هست. ماکرون، رئیس‌جمهور فرانسه قبلاً در ماه نومبر سال 2019م در مورد ناتو گفته بود که این ائتلاف به مرده‌یی در بستر می‌ماند و از اروپا خواست تا قدرت مخصوص خود را بسازد. این سخنان ماکرون خشم امریکا را بر انگیخت و آن را وادار نمود بر تقویت ناتو تأکید نماید. با فرا رسیدن جنگ اوکراین، فرصت طلایی برای امریکا فراهم گردید تا از بیرون شدن اروپا از زیر چتر و تسلط و قلدری امریکا جلوگیری نماید.

2. در خصوص اوکراین، امریکا در حال حاضر با پیوستن آن به پیمان ناتو موافقت نکرد، بایدن رئیس جمهور امریکا در پایان نشست گفت: «رهبران پیمان ناتون با عضویت اوکراین در بعد از جنگ موافقت نمودند.» (منبع: بی بی سی، 12 جولای 2023م) الیزابت ستکنی، سخنگوی وزارت خارجۀ امریکا گفت: «عضویت اوکراین در ناتو در حال حاضر ناممکن است و این مسأله در جریان جنگ مطرح نمی‌شود. اولویت واشنگتن در نشست ناتو این است که حمایت از اوکراین هم‌چنان ادامه یابد.» (منبع: سکای نیوز، الجزیره، 11 جولای 2023م) در بیانیۀ پایانی که رهبران ناتو با آن موافقت نموده اند، چنین گفته شده: «آیندۀ اوکراین در ناتو است و مسألۀ یکجا شدن کی‌یف با اروپا و پیمان آتلانتیک از مرحلۀ نیاز به مرحلۀ کار عملی برای عضویت رسیده.» در بیانیه هم‌چنین گفته شده: «به زودی در وضعیتی قرار خواهیم گرفت که به ما اجازه خواهد داد از اوکراین دعوت نماییم در صورت موافقت اعضا و فراهم شدن شروط، به پیمان ناتو ملحق شود.» (منبع: الجزیره، 11 جولای 2023م)

رهبران ناتو به مرحله‌یی نرسیده اند که از کی‌یف برای عضویت در ناتو دعوت نمایند و یا برای پیوستن آن به ناتو یک جدول زمانی اعلان کنند، اما آنان این خواسته را بخشی از نقشۀ کاری این عضویت تلقی نمودند و این کار، مانعی را که بر سر راه اوکراین برای پیوستن به ناتو قرار دارد، عملاً بر طرف می‌نماید، یعنی به مجرد این‌که جنگ پایان یابد، اوکراین به عضویت ناتو در خواهد آمد، شاید هم شرایط تغییر کند و دولت‌های ناتو وادار به عضویت اوکراین در ناتو شوند؛ بلکه حتی ممکن است موقف امریکا، که تصمیم گیرندۀ اصلی می‌باشد، تغییر نموده و عضویت اوکراین را اعلان کند. به این ترتیب، تمام محاسبات روسیه در مورد اعلان جنگ علیه اوکراین، با خاک یک‌سان خواهد شد.

3. این موقف امریکا، زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین را خشم‌گین نمود و در حالی‌که روانۀ حضور در نشست مذکور بود، از محتوای بیانیه پایانی باخبر شد و در تویتر خود چنین نوشت: «این مضحک است! بی سابقه و نامعقول است که برای عضویت اوکراین در ناتو چهارچوب زمانی مشخص نشود. روشن نبودن این مسأله نشانۀ ضعف است و مشخص نشدن چهارچوب زمانی متفق علیه به این معناست که عضویت کشورما ممکن است در نهایت تبدیل به برگه‌یی برای چانه‌زنی شود.»

بیانیه‌های پایانی در نخست توسط تصمیم گیرندۀ اصلی آماده می‌شود، سپس در نشست‌ها و کنفرانس‌ها به مناقشه گذاشته می‌شود و در نهایت یا در آن تعدیل صورت می‌گیرد و یا چنان که هست تأیید می‌شود. اعضای هیأت امریکا به دلیل خشم یکبارگی زلنسکی خشم‌گین شده و او را به آرامش و پذیرفتن کمک‌های امنیتی وعده داده شده تشویق نمودند. زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین سکوت کرد و اظهارات خود را این چنین تغییر داد: «ناتو به زودی برای اوکراین امنیت به باور خواهد آورد و اوکراین باعث تقویت ناتو خواهد شد.» (منبع: بی بی سی، 12 جولای 2023م) جهت معلومات باید گفت که ناتو در سال 2008م اعلان نموده بود که برای کار در جهت پیوستن اوکراین به ناتو در آینده هم‌چنان پایبند است. ینس ستولتنبرگ، سرمنشی ناتو نیز در اظهاراتی گفت: «مشخص نشدن جدول زمانی برای پیوستن اوکراین توسط اعضای ناتو باعث دلخوردگی زلنسکی رئیس‌جمهور اوکراین گردیده است.» اما او: «تأکید نمود که کمک ناتو برای اوکراین هم‌چنان ادامه خواهد داشت.» وی اعلان نمود: «اعضای پیمان با برنامۀ دفاعی فراگیر برای رویارویی با روسیه و کمک نظامی به کییف موافقت نموده اند.» (منبع: الجزیره، 11 جولای 2023م)

پس امریکا در حال حاضر با پیوستن اوکراین به ناتو موافقت نکرده، زیرا نمی‌خواهد در جنگ مستقیم دخیل شده و سربازان خود را برای جنگیدن به آن جا بفرستد، چنان‌چه در مادۀ پنجم پیمان نامۀ واشنگتن برای ناتو در زمان تأسیس آن به تاریخ 4 اپریل 1949م گفته شده که هرگونه تجاوز به هر یک از اعضای ناتو به معنای تجاوز به تمام اعضاء به حساب می‌آید. پس امریکا قصد دارد تجهیزات و اسلحه بفرستد تا روس‌ها و اوکراینی‌ها یکدگر را با آن به قتل رسانند تا آن که روس‌ها شکست بخورند و پس از آن اوکراین به ناتو ملحق شود و آنگاه نیروهای امریکا وارد اوکراین شوند و پایگاه‌های نظامی خود را در فاصلۀ نه چندان دور از مسکو، پایتخت روسیه برپا کنند.

4. در بیانیۀ مذکور، چنان که بسیاری از رسانه‌ها منتشر نموده و برخی از رسانه‌ها جزئیات و بندهای آن را نیز منتشر نموده اند، تأکید شده که: «اعضای ناتو با هم و به گونۀ قطعی هم‌چنان در برابر تهدیدها و چلنج‌های روسیه قرار خواهند گرفت و این‌که روسیه بزرگ‌ترین تهدید برای امنیت هم‌پیمانان ناتو و نیز صلح منطقۀ اروپا و منطقۀ ناتو به شمار می‌رود.» به گونۀ مثال؛ در بند 34 بیانیه چنین گفته شده: «با توجه به تغیرات اساسی و بنیادین محیط امنیتی، ما دفاع جمعی از پیمان مان را در برابر تمام تهدیدها و از تمام جهت‌ها استحکام می‌بخشیم. چنان‌چه از سال 2014م، (زمانی‌که روسیه اقدام به ملحق کردن جزیرۀ کریمیه به روسیه نمود و حضورش را در شرق اوکراین تقویت بخشید)، مخصوصاً در کنفرانس مادرید در سال 2022م، ما یک سلسله تصامیمی را جهت تقویت موقف خویش و نیز مشخص نمودن مسیر واضح و روشنی برای تغییرات سریع نظامی اتخاذ نمودیم. امروز نیز بر سر یک سلسله تدابیر مهمی جهت تقویت موقف دفاعی و بازدارندۀ پیمان ناتو در تمام عرصه‌ها به توافق رسیدیم، به شمول تقویت دفاع‌‌های نیروی مقدم و توانایی ناتو در تقویت سریع برای دفاع از هر عضوی که در معرض تهدیدی قرار گیرد. این اقدامات را به صورت کامل به اجرا خواهیم گذاشت و به هیچ دشمن احتمالی اجازه نخواهیم داد از هیچ‌گونه فرصت احتمالی برای تجاوز استفاده نماید.

در نشست ناتو در مادرید در ماه جون سال 2022م، پیمان‌نامۀ مفهوم استراتیژی جدید ناتو منتشر گردید و روسیه در آن به عنوان تهدید بزرگ و مستقیم برای امنیت اعضای ناتو خوانده شد، اما از چین به عنوان چنین تهدیدی یاد نگردید، بلکه گفته شد که چین چالشی در برابر پیمان ناتو و ارزش‌های آن به شمار می‌رود. در بیانیۀ مذکور: «روسیه مسئول تمام آن‌چه که در اوکراین جریان دارد، خوانده شده و گفته شده که این کشور، امنیت و صلح اروپا را تهدید می‌کند، حتی امنیت و صلح اماکن دیگری از جهان را نیز تهدید می‌کند.» در بیانیه اشاره شده به این که: «روسیه در عرصه‌های متعددی فعال گردیده و حضورش را در منطقۀ بحر بالتیک، بحر سیاه و بحر مدیترانه افزایش داده و توانایی‌های عظیم نظامی خود را در قطب شمال حفظ نموده است. هم‌چنین روسیه متهم شده که در مناطق نزدیک به مرزهای ناتو دست به یک سلسله فعالیت‌های تحریک‌آمیز زده و مانورهای گسترده‌یی را راه‌اندازی نموده بدون این‌که از آن خبر دهد و درمناطق همسایۀ جنوبی پیمان ناتو، مخصوصاً منطقۀ خاورمیانه و شمال افریقا و ساحل، تنش‌ها و نا آرامی‌هایی را به بار آورده است.

با وجود این همه، بازهم در بیانیه گفته شده: «پیمان ناتو قصد ندارد با روسیه مواجه شود و این که ناتو، تهدیدی برای روسیه نیست، اما سیاست‌ها و اقدامات خصمانۀ آن، مانع مشارکت روسیه با ما می‌شود.» (منبع: الجزیره، 11 جولای 2023م)

این اظهارات به هدف مغشوش ساختن روسیه مطرح گردیده و سعی می‌شود با چنین اظهاراتی فضا را طوری بسازند که روسیه گمان کند شاید غرب به آن دلسوزی نموده و با آن تفاهم کند. پس غرب سعی دارد از یک طرف روسیه را میان امید به تفاهم و خروج از تنگنای اوکراین به گونۀ آبرومندانه درحالیکه در این جنگ دخیل شده و اهداف خود را بدست نیاورده و بسیار دشوار شده است تا به هدف خود برسد و میان ناامیدی از چنین تفاهمی و دست و پا زدن در این مرداب تا زمانی طولانی و نتایج نامعلوم از طرف دیگر، متردد کند. بناءً در این وضعیت نامعلوم و به درازا کشیدن جنگ اوکراین توسط غرب و در رأس آن امریکا، هدف غرب این است که اهداف خود را متحقق نماید. به نظر می‌رسد، تمام دولت‌های غربی و نیز جاپان در حال حاضر با دیدگاه امریکا موافقت نموده اند، مبنی بر این‌که روسیه باید در این جنگ شکست خورده و اوضاع این کشور، مخصوصاً رهبری سیاسی آن باید تغییر کند. رهبران گروه هفت در بیانیه‌یی که در حاشیۀ نشست فوق منتشر نمودند، گفته اند که: «از اوکراین در دفاع‌اش در برابر تجاوز روسیه هم‌چنان حمایت خواهند نمود، حتی اگر این تجاوز به درازا هم بکشد.» (بی بی سی، 12 جولای 2023م)

5. اعضای ناتو به توانایی‌های هسته‌یی خود بالیده و اعلان نمودند که در راستای گسترش بیش‌تر آن کار خواهند نمود؛ چنان‌چه در بند 44 بیانیه گفته شده: «قدرت هسته‌یی استراتیژیک پیمان ناتو، مخصوصاً امریکا، امنیت را ضمانت نموده و مانع هرگونه تجاوز می‌شود. ناتو تمام گام‌های لازم برای ضمانت صداقت دفاع هسته‌یی و فعالیت‌های آن را برخواهد داشت. به‌روز رسانی توانایی‌های هسته‌یی پیمان ناتو جهت افزایش انعطاف‌پذیری و توانایی هماهنگی با پیشرفت‌های جهانی ادامه خواهد داشت.»

آنان به گونۀ غیر مستقیم روسیه را در صورت استفاده از سلاح هسته‌یی در جنگ با اوکراین تهدید نموده گفتند: «هرگونه استفاده از سلاح هسته‌یی علیه اعضا، باعث تغییر بنیادین در کشمکش "اوکراین" خواهد شد.» نشست ناتو در گردهمایی اخیرش و مشخصاً در بند 28 بیانیۀ پایانی خود تأکید نمودند که: «آنان حد اقل 2% از مجموع درامد سالانه داخلی خود را صرف هزینه‌هایی نظامی خواهند نمود و این کار را به هدف حفاظت از برتری تکنالوژی و تداوم در به‌روز نمودن و اصلاح نیروهای ناتو انجام می‌دهند و این به معنای رقابت جدید تسلیحاتی خواهد بود. آنان برای هماهنگ نمودن ناتو برای عصر جدیدی از دفاع جمعی کار خواهند کرد و اعضای ناتو در تعهدات و عزم خویش برای پیروزی علیه هر تجاوزگری پایبند می‌باشند و از سراسر سرزمین مربوط به اعضا اعم از زمین، هوا و بحرها دفاع خواهند کرد.» پس غرب به رهبری امریکا سعی دارد توانایی‌های هسته‌یی خود را بالا برده و هشدار می‌دهد که از آن استفاده خواهد نمود، و نیز تلاش دارد توانایی‌های نظامی خود را در تمام سطوح بالا ببرد. این در حالی است که با هر دولت دیگری که در سدد داشتن توانایی هسته‌یی و یا گسترش آن و یا هم گسترش توانایی‌های نظامی خود باشد، می‌جنگد. چنان‌چه فعالیت‌های هسته‌یی ایران و کوریای شمالی و تجارب آن در گسترش توانایی‌های موشکی را به شدت تقبیح نمودند، چنانچه در بندهای ۵۶، ۵۷ و ۸۴ از آن یادآوری کرده است.

6. در مورد چین آنان در بندهای 6، 23، 24، 25 و 55 اشاره نموده و «خواسته‌های چین و سیاست‌های اجباری و علنی آن مبنی بر به چالش کشیدن منافع، امنیت و ارزش‌های آنان را تقبیح کردند و استراتیژی، اهداف و فعالیت‌های نظامی چین را پوشیده خواندند.» چنان‌چه آنان به این باور اند که: « عملیات هیبریدی و سایبری خبیثانه چین و نیز لحن رویارویی و معلومات گمراه کنندۀ آن، اعضای ناتو را هدف قرار داده و به امنیت این پیمان ضربه می‌زند.» اعضای ناتو ادعا کرده اند که: «چین از نفوذ اقتصادی خود برای ایجاد وابستگی استراتیژیک و تقویت نفوذ خود استفاده نموده و با جدیت تلاش می‌کند نظم بین‌المللی مبتنی بر قانون را تضعیف نماید، به شمول عرصه‌های فضایی، الکترونیکی و بحری. هم‌چنین سعی دارد عرصه‌های تکنالوژی، صنایع، زیربناهای حیاتی، منابع استراتیژیک و مسیرهای تامیناتی را زیر تسلط خود قرار دهد.» اعضای ناتو از چین خواستند: «به صفت یکی از اعضای دایم شورای امنیت ملل متحد، نقش سازنده‌یی داشته و جنگ روسیه علیه اوکراین را تقبیح نماید و از هرگونه حمایت از تلاش‌های نظامی روسیه به هر شکل ممکن دوری جسته و از برجسته نمودن ادعای دروغین روسیه که اوکراین و ناتو را در جنگ علیه اوکراین ملامت می‌کند، دست بردارد.» اما در عین حال؛ اعضای این پیمان بر این تأکید نمودند که: «آماده اند در مشارکت سازنده با چین پایبند باشند، به شمول شفافیت در مبادلات به هدف حمایت از منافع استراتیژیک.»

پس دیده می‌شود که اعضای ناتو، چین را به عنوان تهدیدی برای غرب و ناتو اعلان نکردند، هرچند آرمان‌های آن مبنی بر تهدید منافع و تسلط جهانی غرب را تقبیح نمودند، یعنی تسلط غرب بر جهان به رهبری امریکا. آنان استراتیژی و اهداف نظامی چین را "پیچیده" خواندند. ما در یکی از پاسخ به پرسش‌های خود زیر عنوان "سفر بلنکن به چین" که به تاریخ 3 جولای 2023م منتشر گردید، به این موضوع اشاره نموده گفتیم: «اما یکی از اهداف مهم این سفر که براورده نشد، این بود که امریکا قصد داشت کانال ارتباطی میان نظامیان چین و امریکا را به اهدافی شبیه به تجسس، باز نماید! انگار چین به این هدف پی برده و با گشودن چنین کانالی با قاطعیت مخالفت نمود.»

اعضای ناتو در این نشست خویش بالای شرکت‌های منطقه‌یی تمرکز نمودند، چنان‌چه در مادۀ 85 بیانیه خویش به «تهدیدهای چین در منطقۀ بحر هند و آرام اشاره نمودند.» آنان ادعا نمودند که: «تحولات آن‌جا مستقیماً بالای امنیت اروپا و منطقۀ ناتو تأثیر گذار است.» آنان: «از مشارکت جاپان، استرالیا، نیوزلند و کوریای جنوبی و تقویت گفتگوهای همکاری با آنان استقبال نمودند.» پس امریکا سعی دارد هرگونه فشاری را بالای چین اعمال نماید و از ناتو برای افزایش این فشارها استفاده می‌نماید.

7. بیانیۀ پایانی ناتو به تسلط غرب بالای خاورمیانه و افریقا نیز پرداخته، چنان‌چه در بند 82 و 83 آن گفته شده: «خاورمیانه و افریقا دو منطقۀ دارای اهمیت استراتیژیک بوده و تلاش خواهیم نمود مشارکت سیاسی و روابط دپلوماتیک جهانی مان را با شرکای دیرین مان در گفتگوهای خاورمیانه و پیشگامی استانبول برای همکاری، استحکام بیشتری ببخشیم. هم‌چنین با سازمان‌های منطقه‌یی دارای روابط، به شمول اتحادیۀ افریقا و شورای همکاری‌های خلیج، روابط بیشتری برقرار خواهیم نمود. پیمان ناتو اقدامات لازم را برای تقویت توانایی‌های عراق، اردن، موریتانیا و تونس برخواهد داشت و با مسئولین اردن در تماس خواهیم شد که اگر ممکن باشد، دفتر روابط ناتو را در عمان تاسیس نماییم.» در بیانیه تأکید شده که: «به عراق و تحقق صلح در آن کمک خواهد شد و با گروه "داعش" مبارزه خواهیم نمود و بر اساس خواست حکومت عراق؛ پیشنهاد گسترش مسؤولیت ناتو در عراق را بررسی خواهیم نمود تا مشوره‌های لازم برای وزارت داخله عراق در خصوص پولیس اتحادی داده شود.»

این بدان معناست که ناتو این منطقه را منطقۀ خالص زیر نفوذ غرب تلقی می‌نماید که امریکا تلاش دارد نفوذ خود را در آن تقویت کند و طوری وانمود می‌کند که انگار امریکا سعی دارد منافع ناتو را در این دو منطقه تأمین نماید؛ منطقه‌یی که شاهد رقابت‌های جهانی بر سر نفوذ در آن جریان دارد، مخصوصاً میان امریکا و انگلیس و فرانسه.

8. شکی نیست که مفکورۀ بلاک‌ها یکی از خطرناک‌ترین مفکوره‌ها بر جهان می‌باشد، چنان‌چه در کتاب خود زیر عنوان "مفاهیم سیاسی حزب‌التحریر" به آن اشاره نموده ایم. این مفکوره در گذشته باعث جنگ‌های جهانی گردید و نیز باعث تجاوز به افغانستان، عراق و لیبیا شد. پیمان "ورشو" که رقیب "ناتو" بود و خطری برای غرب تلقی می‌گردید، منحل شد و اینک منحل شدن ناتو نیز یک امر لازمی گردیده است. اما امریکا اصرار دارد این پیمان باقی بماند تا تسلط‌اش بر دولت‌های غربی، مخصوصاً اتحادیۀ اروپا ادامه یابد و نیز از آن علیه سایر دولت‌ها استفاده نماید. بناءً ائتلاف "ناتو" بدون تردید خطرناک‌ترین بلاکی است که سرنوشت بشریت را تهدید می‌کند؛ تشکلی که تاریخ هرگز شاهد بزرگی و قدرت آن نبوده، چنان‌چه شامل دولت‌هایی می‌شود که سلاح‌های کشتار جمعی و امکانات صنعتی و تکنالوژیکی فراوانی دارند و توسط امریکا رهبری می‌شوند؛ امریکایی که خود بزرگ‌ترین و خطرناکترین دولت استعماری جهان می‌باشد، چنان‌چه در جاپان از سلاح هسته‌یی کار گرفت و اینک تأکید دارد که باید دامنۀ تولید این سلاح را گسترش داده و آن را تقویت نماید تا به این ترتیب هشدار آغاز جنگ‌های ویران‌گر در جهان جدی‌تر شود و تا نفوذ خود را در هرکجا گسترش دهد و تسلط خود را بر سراسر جهان تحمیل کند.

کار برای تقویت و گسترش این ائتلاف در حقیقت جنایتی نابخشودنی در حق بشریت است؛ زیرا باعث جنگ‌های ویران‌گر و تجاوزگرانه خواهد شد و به دولت‌های عضو در آن جرئت می‌دهد به دیگران تجاوز نمایند، زیرا دولت‌های زیادی هستند که از او حمایت خواهند نمود و به این ترتیب، خسارت‌های انسانی و مادی چند و چندین برابر می‌گردد. هیچ راهی برای معالجۀ این مشکل وجود ندارد مگر جنگیدن در برابر مفکورۀ "بلاک‌ها" و مفکورۀ تداوم "ناتو". باید دانست که هیچ‌گونه توجیهی برای وجود این تشکل وجود ندارد؛ زیرا این یک ائتلاف متجاوز است و باید برای منحل نمودن آن و سایر تشکل‌ها، افکار عامه جهان را بسیج نمود. اینجاست که نیاز جهان به وجود دولتی که آن را از این وضعیت اسف‌بار نجات دهد، به شدت محسوس می‌شود و روشن است که هیچ دولتی، بجز دولت خلافت اسلامی، شایستگی پرداختن به این مسئولیت را ندارد؛ دولتی‌که منبع خیر برای بشریت و رحمتی برای جهانیان خواهد بود.

﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ [انبیاء: 107]

ترجمه: و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.

30 ذو الحجة 1444هـ.ق.

18 جولای 2023م.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...

مؤمن قوی نزد الله سبحانه وتعالی از مؤمن ضعیف بهتر و محبوب‌تر است

(ترجمه)

از ابی هریره روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«الْمُؤْمِنُ الْقَوِيُّ خَيْرٌ وَأَحَبُّ إِلَى الله مِنْ الْمُؤْمِنِ الضَّعِيفِ، وَفِي كُلٍّ خَيْرٌ، احْرِصْ عَلَى مَا يَنْفَعُكَ وَاسْتَعِنْ بِاللهِ وَلَا تَعْجَزْ، وَإِنْ أَصَابَكَ شَيْءٌ فَلَا تَقُلْ: لَوْ أَنِّي فَعَلْتُ كَانَ كَذَا وَكَذَا وَلَكِنْ قُلْ قَدَرُ الله وَمَا شَاءَ فَعَلَ فَإِنَّ (لَوْ) تَفْتَحُ عَمَلَ الشَّيْطَانِ»

ترجمه: مؤمن قوی نزد الله (سبحانه وتعالی) از مؤمن ضعیف بهتر و محبوب‌تر است؛ در حالی‌که در هرکدام خوبی‌هایی وجود دارد. نسبت به آن چیزی‌که به نفع توست حریص باش، از الله (سبحانه وتعالی) کمک بخواه و عاجز نشو، اگر برایت اتفاقی افتاد، نگو: اگر چنین و چنان میکردم (این اتفاق نمی‌افتاد)، بلکه بگو الله (سبحانه وتعالی) مقدر نمود و هرچه خواست انجام داد؛ زیرا گفتن (اگر) کار شیطان را میگشاید.

در صحیح مسلم به شرح نووی چنین آمده است:

 در این فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم: «الْمُؤْمِنُ الْقَوِيُّ خَيْرٌ وَأَحَبُّ إِلَى الله مِنْ الْمُؤْمِنِ الضَّعِيفِ، وَفِي كُلٍّ خَيْرٌ» مراد از (قوة)  در اینجا عزم و اراده قوی شخص در انجام امور آخرت است. پس کسی‌که چنین صفتی داشته باشد، در میدان جهاد بیشتر بر دشمن می‌تازد، زودتر در راه جهاد بیرون شده و به دنبال  آن می‌رود، در امر به معروف و نهی از منکر ارادۀ قوی‌تری دارد و  در تمام این امور بر مشکلات صبر می‌کند، در برابر سختی‌ها در راه الله سبحانه وتعالی شکیبایی می‌کند، اشتیاق زیادی در ادا نمودن نماز، روزه، ذکر و دیگر عبادت‌ها دارد و در طلب عبادات و محافظت آن‌ها از دیگران با نشاط‌تر است و مانند این‌ها.

اما این فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه و سلم «وَفِي كُلٍّ خَيْرٌ» به این معنی است که در مؤمن ضعیف و قوی خیر نهفته است؛ چرا که مؤمن قوی در ایمان و عباداتی که مؤمن ضعیف انجام می‌دهد، مشابه است. این فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه و سلم «احْرِصْ عَلَى مَا يَنْفَعُكَ وَاسْتَعِنْ بِاللهِ وَلَا تَعْجَزْ» به این معنی است که بر طاعت الله سبحانه وتعالی حریص باش و به اجر و پاداشی‌که در نزد الله است، اشتیاق داشته باش، از الله سبحانه وتعالی بر انجام این کار کمک بخواه و در طاعت و کمک خواستن از الله سبحانه وتعالی تنبل و بی‌بنیاد نشو.

قاضی عیاض دربارۀ این فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه و سلم «وَإِنْ أَصَابَكَ شَيْءٌ فَلَا تَقُلْ: لَوْ أَنِّي فَعَلْتُ كَانَ كَذَا وَكَذَا وَلَكِنْ قُلْ قَدَرُ الله وَمَا شَاءَ فَعَلَ فَإِنَّ (لَوْ) تَفْتَحُ عَمَلَ الشَّيْطَانِ» می‌گوید که بعضی از علماء گفته‌اند: این نهی از برای کسانی است که با اعتقاد کامل می‌گویند: اگر من چنین می‌کردم هرگز دچار این مشکل نمی‌شدم؛ ولی کسی‌که این عمل را به تقدیر الله سبحانه وتعالی ربط می‌دهد و می‌گوید  فقط اتفاقی برای‌ ما می‌افتد که الله متعال مقدر کرده است، شامل این موضوع نمی‌شود و علماء به سخن ابوبکر استدلال می‌کنند که در غار گفت: «اگر یکی از مشرکین سر خود را بلند کند، ما را خواهد دید.» قاضی عیاض می‌گوید: به این موضوع استدلال نمی‌شود؛ زیرا گفتۀ ابوبکر دربارۀ آینده است و برای انکار قضای الله سبحانه وتعالی بعد از وقوع آن نیست.

قاضی می‌گوید؛ تمام احادیثی‌که در صحیح بخاری در باب "ما يَجُوزُ مِنَ اللَّوْ"  آمده است، مانند این حدیث است.

«لَوْلَا حِدْثَانُ عَهْدِ قَوْمِكَ بِالْكُفْرِ لَأَتْمَمْتُ الْبَيْتَ عَلَى قَوَاعِدِ إِبْرَاهِيمَ، وَلَوْ كُنْتُ رَاجِمًا بِغَيْرِ بَيِّنَةٍ لَرَجَمْتُ هَذِهِ، وَلَوْلَا أَنْ أَشُقَّ عَلَى أُمَّتِي لَأَمَرْتُهُمْ بِالسِّوَاكِ»

ترجمه: اگر قوم تو به زمان کفر نزدیک نمیبود، یقیناً من کعبه را به گونه‌ای که ابراهیم علیه السلام بنا نهاده بود، می‌ساختم(دیوار حطیم را داخل کعبه مینمودم) و اگر من بدون دلیل کسی را رجم میکردم، این زن را رجم میکردم. اگر بر امت من سخت و دشوار نمیشد، آن‌ها را به مسواک زدن در وقت هر نماز دستور می‌دادم.

تمام این احادیث به آینده دلالت می‌کند و در آن‌ها هیچ اعتراضی بر قضای الله سبحانه وتعالی و جود ندارد. پس هیچ مشکلی در آن‌ها نیست؛ زیرا برای این استفاده می‌‌شود که اگر در آینده همین مانع نباشد، این کار را انجام می‌دهم و توان انجام آن را هم دارد؛ ولی تغییر دادن کاری‌که در گذشته رخ داده، ناممکن است. قاضی می‌گوید: آنچه از مفهوم حدیث درک کردم، اینست که نهی در اینجا آشکار و کلی است؛ ولی نهی تنزیهی می‌‌باشد و این فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه و سلم «فَإِنَّ "لَوْ" تَفْتَحُ عَمَلَ الشَّيْطَانِ» دلالت بر تنزیهی بودن این نهی می‌کند و به این معنی است که مخالفت از قضای الله سبحانه وتعالی در قلب انداخته شده و باعث وسوسه شیطان نیز می‌گردد.

واضح است که از گفتن واژه "اگر" در صورتی نهی شده است که به زبان آوردن آن هیچ فایده‌ای نداشته باشد؛ بنابراین، نهی تنزیهی می‌باشد؛ نه تحریمی. اما کسی‌که بخاطر از دست دادن عبادت الله سبحانه وتعالی از روی پشیمانی و یا بخاطر عذری‌که در انجام طاعت الله داشته از واژه (اگر)  استفاده می‌کند، هیچ مشکلی ندارد و در احادیث هم در این‌باره زیاد یاد شده است. و الله اعلم.

پس باید خودمان را تشویق و ترغیب نماییم که از جمله مؤمنین ثابت‌قدم باشیم؛ کسانی‌که به پرستش و فرمان‌برداری از اوامر الله می‌پردازند، به گناه و نافرمانی  پروردگار پشت می‌کنند، به الله سبحانه وتعالی چنانچه سزاوار است، توکل می‌کنند و به حکم و قضای الله سبحانه وتعالی خوشنود هستند.

مترجم: حسین سلحشور

 

ادامه مطلب...

مُجَدِّد قرن؛ عالم جلیل‌القدر، تقی‌الدین نبهانی رحمة الله علیه

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پاسخ به  Mohammad Mohammad

سوال:

 السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

از الله سبحانه‌وتعالی می‌خواهم که فتح و پیروزی را به‌زودی نصیب تان فرماید؛ زیرا او سبحانه وتعالی صاحب فتح بوده و بر این امر توانا است!

سوالم در مورد مفهوم اصطلاح "تجدید" است که در حدیث رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم وارد گردیده است:«إن الله يبعث على رأس كل سنة من يجدد لهذه الأمة دينها.» وقتی مُجَدِّد قرن؛ عالم جلیل‌القدر، تقی‌الدین نبهانی رحمه الله باشد، آیا با وفات آن عالم جلیل‌القدر رحمه الله "تجدید" پایان یافته و یا با موجودیت حزبی‌که فکر آن را حمل می‌کند، بازهم "تجدید" آن ادامه دارد؟ الله سبحانه‌وتعالی به شما برکت داده و جزای خیر را برای شما ارزانی فرماید!

پاسخ:

وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!

اول: حدیثی‌که شما از آن سوال نمودید، حدیثی است که ابوداود در سنن خود و دیگر محدثین از ابوهریره، از رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم روایت نموده است که رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم چنین فرموده‌اند:

«إِنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ لِهَذِهِ الْأُمَّةِ عَلَى رَأْسِ كُلِّ مِائَةِ سَنَةٍ مَنْ يُجَدِّدُ لَهَا دِينَهَا»

ترجمه: الله (سبحانه وتعالی) در آغاز هر صد سال کسی را برای این امت می‌فرستدکه دین امت را تجدید(تازه)نماید.

لازم است که این حدیث در چوکات مفاهیم ثابت شرعی در کتاب الله متعال و سنت رسول الله صلی‌الله علیه وسلم دانسته شود. من توجه شما را به بعضی از این مفاهیم شرعی ذیلاً جلب می‌دارم:

1- با نزول این قول الله سبحانه وتعالی:

﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ﴾ [مائده: 3]

ترجمه: امروز من دین شما را به کمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را برای شما به عنوان دین پسندیدم.

با نزول آیۀ مبارکه دین اسلام که در حقیقت نعمت بزرگی است تکمیل و این یک امر مسلم و ثابت است و کمی بعدتر از تکمیل شدن دین اسلام و با وفات رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم وحی قطع گردید. به همین دلیل، دین در ذات و وصف‌اش وحی از جانب الله سبحانه وتعالی بوده که با کامل شدن وحی کامل گردیده و دیگر مجالی در زیادت و نقصان آن نمی‌باشد. هم‌چنان این دین از زمانی‌که رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم آن را به صورت کامل ابلاغ نموده تا قام قیات و تا روزی‌که دنیا برپا باشد، ثابت و قائم می‌باشد که این یک موضوع پذیرفته شده در ذهن و فکر مسلمانان بوده و از جمله حقایق ثابت اسلامی است که هیچ شکی در آن وجود ندارد.

2- از آن‌جائی‌که محلی برای زیادت و نقصان دین اسلام وجود ندارد، ممکن نیست که منظور از حدیث شریف:«مَنْ يُجَدِّدُ لَهَا دِينَهَا» تجدید ذات دین با زیادت و یا کم نمودن چیزی و یا با تخصیص نمودن عموم، تقیید مطلق وغیره توجیه گردد؛ زیرا با انقطاع وحی دروازۀ زیادت، نسخ، تخصیص، تقیید وغیره در دین مسدود گردیده است؛ زیرا برای زیادت و نقصان دین و سایر مواردی‌که ذکر شد، مجالی وجود ندارد؛ مگر به وسیله‌ی وحی؛ زیرا دین در ذات خود وحی است؛ یعنی چیزی است که به رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم وحی شده و هرگاه تجدید در ذات دین ممکن نباشد، پس لازم است که اصطلاح و مسأله‌ی تجدید را به امور دیگری رجعت دهیم.

3- اسلام مبدأ است؛ یعنی اسلام عقیده‌ای است که از خود نظم و نظامی دارد. پس اسلام مجموعۀ از افکار و احکامی است که تماماً از کتاب الله سبحانه وتعالی و سنت رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم گرفته شده و هم‌چنان اجماع اصحاب رضوان الله علیهم و قیاس به آن ارشاد و رهنمائی کرده است و اجماع اصحاب و قیاس نیز به کتاب الله و سنت رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم ریشه دارد.

از آنجائی‌که از لحاظ شرعی تجدید در ذات افکار واحکام اسلام متصور نیست، باید تجدید در مسأله‌ای صورت گیرد که تعلق به افکار و احکام اسلام داشته باشد. با دقت نمودن در این مسأله چنین درک می‌شود که دو جانب و دو موضوع اساسی است که به افکار و احکام اسلام ارتباط می‌گیرد؛ اول موضوع فهم افکار و احکام اسلام و دوم موضوع تطبیق افکار و احکام اسلام؛ لذا مسلمانان کسانی‌اند که اسلام را فهمیده و تطبیق می‌نمایند؛ اما مطلب قابل ملاحظه و مرتبط به موضوع این است که گاهی نسبت به فهم و تطبیق اسلام در نزد مسلمانان و یا حد اقل در نزد بعضی از مسلمانان ابهام، التباس، خلل، خطاء و کوتاهی ایجاد می‌شود که به وسیلۀ همین خلل موجوده چیزی را به اسلام زیاد می‌کنند که آن شیء از اسلام نبوده؛ در حالی‌که وی آن را جزء از اسلام می‌پندارد و یا مسلمان چیزی را از اسلام کم نموده و به آن توجهی نمی‌کنند؛ در حالی‌که این مورد از جملۀ دین است. به این ترتیب، گاهی در نزد مسلمانان مواردی نسبت به فهم و تطبیق اسلام عارض می‌گردد که با اسلام جمع نشده و هم‌خوانی ندارد، مانند موارد ذیل:

الف- افزودن چیزی به اسلام؛ در حالی‌که آن شیء از اسلام نیست. کم‌کردن چیزی از اسلام؛ در حالی‌که آن جزئی از اسلام است که بدعات در تحت همین مسأله داخل می‌شود.

ب- ابهام و التباس در فهم اسلام به این‌که اسلام مبدأ و نظام زندگی است و یا ابهام و التباس نسبت به بعضی افکار و احکام اسلام.

ج- خطاء و سهل‌انگاری در تطبیق اسلام به صورت فردی، گروهی و یا از طرف حاکم و یا خلط نمودن اسلام با غیر اسلام در تطبیق.

5- برای این‌که فهم و تطبیق دین به شکل لازم آن مطابق به وحی بازگردد، یعنی مسلمانان فهم و تطبیق دین را مطابق به افکار و احکام اسلام بدون ابهام، خلل، زیادت، نقصان و خطاء انجام دهد؛ الله سبحانه وتعالی در سر هر صد سال کسی‌را به وجود می‌آورد و به خدمت مسلمانان قرار می‌دهد که برای تجدید دین به همان شکلی‌که نازل شده به صورت صفاء، پاک، واضح و تطبیق صحیح آن که هیچ نوع خطاء و خلط در آن وجود نداشته باشد، کار و فعالیت نموده و فهم و تطبیق دین را به همان حالت اولی یعنی زمان بعثت رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم و با همان صفت پاکی، صفائی و وضوح‌اش باز ‌گردانده و آنچه که متعلق به دین نیست، آن را دور ساخته و آنچه قرار است که به صورت پوشیده و مرموز وارد افکار و احکام اسلام گردد، آشکار ساخته و غباری‌که قرار است بالای فهم اسلام پرده اندازد، بزداید و اگر آن شخص حاکم باشد، برای تطبیق کامل اسلام کار می‌کند. لفظ (یجدد) برای توصیف نمودن آن‌چیزی است که شیء را جدید می‌نماید؛ یعنی نه این‌که شیء جدید می‌شود؛ بلکه به معنی این‌که شخص شیء را جدید می‌سازد؛ یعنی آن را به حالت جدیدش، که همان حالت اولی است، بر می‌گرداند؛ چنانچه لغت‌نامه‌ها معنی "جدد" را به صورت ذیل بیان نموده است:

قاموس المحیط:«جَدَّ يَجِدُّ، فهو جَدِيدٌ. وأَجَدَّهُ وجَدَّدَهُ واسْتَجَدَّهُ: صَيَّرَهُ جديداً فتَجَدَّدَ» لسان العرب«وأَجَدَّه وجَدَّده واسْتَجَدَّه أَي صَيَّرَهُ جديداً» پس لفظ(یجدد) که در این حدیث شریف وارد شده، به صورت دقیق مدلول صحیح را می‌رساند که همانا اعادۀ اسلام به همان حالت اولی‌اش باشد؛ نه به معنی این‌که دین را تغییر و تبدیل می‌دهد.

6- علماء در مورد معنی تجدیدی‌که در این حدیث شریف منظور است، نظریاتی دارند که بعضی از این نظریات شان را ذکر می‌کنم:

- در عون المعبود آمده است:

«(من یجدد) مفعول فعل یبعث است. (لها) یعنی برای این امت. (دینها) یعنی شخص مُجَدِّد سنت را از بدعت جدا، علم را افزایش و اهل علم را نصرت می‌دهد. به همین ترتیب، اهل بدعت را از بین برده و ذلیل می‌سازد. گفتند: شخص مُجَدِّد باید عالم به علوم ظاهری و باطنی دین باشد. مناوی نیز این قول را در فتح القدیر شرح جامع الصغیر گفته و هم‌چنان علقمی در شرح خود معنی تجدید را احیاء و زنده کردن آن‌چیزی خوانده که مطابق به کتاب الله و سنت رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم فراموش شده و دستور دادن آن مطابق به کتاب الله و سنت رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم است.

   از آنچه تذکر داده شد، دانسته می‌شود که منظور از تجدید، احیاء و زنده کردن چیزی است که عمل کردن آن مطابق به کتاب الله و سنت رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم فراموش شده و هم‌چنان امر کردن مطابق به مقتضای کتاب الله و سنت رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم و ظاهر ساختن بدعات و محدثات است. در کتاب مجالس الابرار گفته شده: هدف از تجدید دین نسبت به امت احیاء و زنده ساختن چیزی است که عمل کردن به آن مطابق به کتاب الله و سنت رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم فراموش شده و دستور به مقتضای این دو منبع می‌باشد. هم‌چنان در این کتاب گفته شده: این مُجَدِّد شناخته نمی‌شود؛ مگر به اساس ظن غالب، به دلیل این‌که علماء قرائن احوال آن را دریافته و از علم آن نفع می‌گیرند؛ زیرا لازم است که مُجَدِّد دین، عالم به علوم ظاهری و باطنی دین بوده و به سنت متکی و از بین برندۀ بدعت باشد، هم‌چنان علم آن به تمام اهل زمان آن عمومیت پیدا کند.

   تجدید در سر هر صدسال به دلیل منحرف شدن بیش‌تر علماء در دین و فراموش شدن سنت‌ها و ظاهر شدن بدعات، با ظاهر شدن چنین حالتی صورت می‌گیرد و به تجدید دین نیاز می‌شود. لذا الله سبحانه وتعالی کسی‌ را در عوض گذشتگان می‌آورد، خواه یکی باشد و یا چندین تن. ملا علی قاری در کتاب المرقاة گفته است: مُجَدِّد سنت را از بدعت جدا ساخته و علم را زیاد می‌کند؛ مُجَدِّد اهل علم را عزت نموده و بدعت را از بین برده و اهل بدعت را شکست و سرکوب می‌سازد. بناءً واضح می‌شود که مُجَدِّد کسی است که عالم به علوم دینی بوده و عزم و ارادۀ آن شب و روز در پی احیاء و نشر سنت‌ها و یاری نمودن صاحب سنت و از بین بردن بدعات و محدثات امور است. مُجَدِّد اهل لسان و توان‌مند به تألیف کتاب‌ها و تدریس وغیره اعمال مؤثر می‌باشد؛ کسی‌که از این ویژه گی‌ها بر خوردار نباشد، مُجَدِّد گفته نشده، هرچند که عالم به علوم و در بین مردم مشهور و مرجع برای مردم باشد.»

در مشکاة المصابیح با شرح‌اش، مرقاة المفاتیح آمده است:

«... (من یجدد) مفعول "یبعث" است. (لها) یعنی برای این امت. (دینها) منظور از تجدید دین برای امت. احیای آن‌چیزی است که عمل به کتاب الله و سنت رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم و دستور به مقتضای این دو منبع صورت گیرد. هم‌چنان مُجَدِّد باید از بین برندۀ بدعات و محدثات و هم‌چنان از بین برندۀ اهل بدعت به وسیلۀ لسان و تصنیف کتاب‌ها و یا تدریس وغیره اعمالی‌ باشد که در این مورد ممد است. این مُجَدِّد تنها به اساس ظن غالب و قرائن احوالش و انتفاع از علم آن از علمای ‌زمانش تفکیک شده و شناخته می‌شود؛ زیرا لازم است که مُجَدِّد ظاهراً و باطناً عالم به علوم دینی و ناصر و یاری رسان سنت و از بین برندۀ بدعات بوده و علم آن به تمام اهل زمانش عمومیت داشته باشد. تجدید در آغاز هر صد سال به دلیل منحرف شدن بیش‌تر علماء و فراموش شدن سنت‌ها و ظهور بدعات است؛ پس در آن زمان نیاز به تجدید دین است. به همین دلیل، الله سبحانه وتعالی به عوض سلف و گذشتگان یک شخص و یا افراد متعددی را می‌آورد؛ چنانچه این مسأله به همین ترتیب در کتاب مجالس الابرار نیز ذکر شده است...»

دوم: نسبت به مُجَدِّدین‌ به طور عموم و نسبت به مُجَدِّد قرن چهاردهم هجری؛ در پاسخ به سوال تاریخی مورخ 23 جون 2013م به قرار ذیل پاسخ داده بودیم:

«پرسش:

السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

شیخ بزرگوار ما، الله سبحانه وتعالی به شما برکت داده و به زودی نصرت را به دستان شما نصیب فرماید و از علم شما ما را مستفید گرداند!

از جمله احادیث صحیحۀ مشهور روایتی است که صحابی جلیل‌القدر ابوهریره رضی‌الله‌عنه از رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم روایت نموده که رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم فرمودند:

«إِنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ لِهَذِهِ الْأُمَّةِ عَلَى رَأْسِ كُلِّ مِائَةِ سَنَةٍ مَنْ يُجَدِّدُ لَهَا دِينَهَا» (ابوداود، شماره 4291) و هم‌چنان سخاوی در "المقاصد الحسنة" 149 و البانی در "السلسلة الصحیحة" شمارۀ 599 این حدیث را صحیح دانسته اند.

ترجمه: الله (سبحانه وتعالی) در آغاز هر صدسال کسی‌ را برای این امت می‌فرستد که دین امت را تجدید(تازه)نماید.

سوال این است که معنی این حدیث چیست؟ آیا کلمۀ "من" در این حدیث معنی فرد را افاده می‌کند و یا جماعت؟ آیا حصر مُجَدِّدین در قرون گذشته ممکن است؟ جزاکم الله خیرا!

پاسخ:

وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!

بلی، این حدیث صحیح است و در این حدیث پنج مسأله است:

1- از کدام تاریخ صد شروع می‌شود؟ از زمان تولد رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم شروع می‌شود و یا از بعثت‌اش؟ از هجرت آن‌حضرت آغاز می‌گردد و یا از زمان وفات رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم؟

2- آیا "رأس كل مئة" به معنی اوائل هر صد سال است؟ و یا به معنی جریان و اواخر هر سال؟

3- آیا کلمۀ "من" معنی فرد را افاده می‌کند و یا جماعتی از مردم که دین شان را تجدید نمایند؟

4- آیا روایات صحیحه در مورد تعداد رجال مُجَدِّد در جریان سال‌های گذشته وارد شده که وجه صحیح داشته باشند؟

5- آیا ممکن است بدانیم که در صدم چهاردهم که در 30 ذی الحجة 1399ه.ق به پایان رسیده، چی کسی مُجَدِّد دین مردم بوده است؟

من تلاش می‌کنم که به حد توانم نظر راجحی‌ را که در نزد من است، در مورد این مسائل پنج‌گانه بدون عمیق شدن در نقاط اختلافی ذکر کنم که توفیق بیان آن از جانب الله سبحانه وتعالی بوده و او سبحانه وتعالی هدایت‌گر به راه راست است:

1- از کدام تاریخ صد شروع می‌شود؟

المناوی در مقدمۀ فتح القدیر گفته است: "در مورد آغاز هر صدسال اختلاف شده که آیا آغاز صد سال، زمان تولد رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم است و یا زمان بعثت؟ از هجرت آن‌حضرت صلی الله علیه و سلم است و یا از زمان وفات آن‌حضرت صلی الله علیه وسلم؟ نظر راجح در نزد من این است که تاریخ هجرت اعتبار دارد؛ زیرا تاریخ هجرت یک حادثۀ سرنوشت‌سازی است که اسلام و مسلمین با این حادثۀ بزرگ با اقامه دولت اسلامی عزت پیدا کردند. روی همین ملحوظ، وقتی عمر رضی‌الله‌عنه صحابه را برای توافق به آغاز تاریخ جمع کرد، صحابه بر تاریخ هجرت روی آورده و اجماع کردند. طبری در تاریخ‌اش گفته است: (حَدَّثَنِي عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْحَكَمِ، قَالَ: حَدَّثَنَا نُعَيْمُ بْنُ حَمَّادٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا الدَّرَاوَرْدِيُّ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي رَافِعٍ)  شنیدم که سعید بن مسیب می‌گفت: عمر بن خطاب رضی‌الله‌عنه مردم را جمع کرد و از ایشان پرسان کرده گفت: از کدام روز (تاریخ) را بنویسیم؟ علی رضی‌الله‌عنه گفت: از روزی‌که رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم هجرت و سرزمین شرک را ترک نمود و عمر رضی‌الله‌عنه تاریخ را مطابق به نظر علی رضی‌الله‌عنه تعیین کرد. ابوجعفر گفته است: سال اول هجری از ماه محرم همان سال یعنی دو ماه و چند روز قبل از قدوم رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم به مدینۀ منوره محاسبه شده؛ چنانچه قدوم رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم به مدینه در دوازدهم ربیع الاول بوده است."

بناءً من ترجیح می‌دهم که محاسبه‌ی صدم سال‌ها از تاریخ هجری آغاز گردد؛ زیرا صحابه رضوان الله علیهم بر این تاریخ اجماع کردند.

2- اما آغاز صدسال؛ نظر راجح این است که سر صدسال آخر صدسال هجری است؛ یعنی مُجَدِّد در اواخر صدم می‌آید و او یک شخص عالم، مشهور، با تقوی و پاک بوده و وفات آن در اواخر سال هجری صورت می‌گیرد؛ نه در نیمه و یا جریان صدسال؛ اما من این نظر را به سبب دلائل ذیل ترجیح دادم:

ا- به اساس روایات صحیح ثابت شده که عمربن عبدالعزیز را مُجَدِّد صدسال اول قرار داده است؛ در حالی‌که عمر بن عبدالعزیز رضی‌الله‌عنه در سال 101ه.ق فوت شد که چهل سال عمر داشت. هم‌چنان امام شافعی را مُجَدِّد صدسال دوم قرار دادند و امام شافعی رحمة الله علیه در سال 204 فوت شد؛ در حالی‌که عمر امام شافعی پنجا و چهار سال بود و وقتی تفسیر "رأس كل مئة سنة" به غیر این معنی گرفته شود؛ یعنی به اول صدسال قرار داده شود، عمربن عبدالعزیز مُجَدِّد اول قرار نمی‌گیرد؛ زیرا عمر بن عبدالعزیز در سال 61ه.ق متولد شد، هم‌چنان امام شافعی رحمة الله علیه مُجَدِّد دوم قرار نمی‌گیرد؛ زیرا امام شافعی در سال 150ه.ق تولد شد. پس این بدان معنی است که سر هر صدسال که در حدیث شریف وارد شده، به معنی اواخر صد سال است؛ نه در اوائل آن. پس ایشان در جریان صدسال تولد شدند و بعداً در اواخر آن صد سال علمای مشهور و مُجَدِّد قرار گرفته و در اواخر همان صد سال نیز فوت شدند.

ب- اما دلیل این‌که عمربن عبدالعزیز مُجَدِّد صدسال اول بوده و امام شافعی مُجَدِّد صدسال دوم بوده، این موضوعی است که در نزد علماء و ائمۀ امت اسلامی به شهرت رسیده است؛ چنانچه زهری، احمدبن حنبل وغیره از ائمۀ متقدمین و متأخرین اتفاق کردند که عمربن عبدالعزیز رحمه الله از جمله مُجَدِّدینی است که در سر صد سال اول قرار داشته و امام شافعی از جمله مُجَدِّدینی است که در سر صد سال دوم قرار دارد و عمربن العزیز رحمه الله در سال 101ه.ق در حالی وفات شد که چهل سال عمر داشت و مدت خلافت آن، دو و نیم سال بود. امام شافعی در سال 204 ه.ق در حالی وفات شد که پنجاه و چهار سال عمر داشت. حافظ ابن حجر در "توالی التأسیس" گفته که ابوبکر بزار گفته است: شنیدم که عبدالملک بن عبدالحمید میمونی می‌گفت: من در نزد احمد ابن حنبل بودم و از امام شافعی یاد شد. من دیدیم که احمد به بلند بودن مقام امام شافعی سخن زده گفت: از رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم روایت شده است که الله سبحانه وتعالی در سر هر صدسال کسی‌را بیدار و دانا می‌گرداند که دین مردم را برای شان تعلیم می‌دهند، گفت به این دلیل عمر ابن عبدالعزیز به عنوان مُجَدِّد در سر صدسال اول قرار داشت؛ امیدوارم که امام شافعی در سر صدسال دومی قرار داشته باشد.

از طریق ابو سعید فریابی گفته شده که احمد ابن حنبل گفته است: الله سبحانه وتعالی در سر هر صدسال کسی‌را بیدار و دانا می‌گرداند که سنت‌ها را برای مردم تعلیم و از رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم دروغ را نفی و دور می‌سازد و ما دیدیم که در سر صدسال اول عمر بن عبدالعزیز قرار داشته و در سر صدسال دوم امام شافعی قرار گرفته است.

حاکم در مستدرک خود از ابوالولید تخریج نموده که گفته است: من در مجلس ابوالعباس بن شریح بودم، وقتی‌ یکی از شیوخ در نزد او آمده بود و از آن تعریف می‌کرد، من شنیدم که می‌گفت: حَدَّثَنَا أَبُو الطَّاهِرِ الْخَوْلَانِيُّ، ثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ وَهْبٍ، أَخْبَرَنِي سَعِيدُ بْنُ أَبِي أَيُّوبَ، عَنْ شَرَاحِيلَ بْنِ يَزِيدَ، عَنْ أَبِي عَلْقَمَةَ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ، قَالَ:

«إِنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ عَلَى رَأْسِ كُلِّ مِائَةِ سَنَةٍ مَنْ يُجَدِّدُ لَهَا دِينَهَا»

ترجمه: الله (سبحانه وتعالی) بر سر هر صدسال کسی ‌را می‌فرستد که دین آن را تجدید می‌کند.

پس ای قاضی، بشارت باد! الله سبحانه وتعالی در سر صدسال اول عمر ابن عبدالعزیز را فرستاده و در سر صدسال دوم محمد بن ادریس شافعی را فرستاده است...

حافظ ابن حجر گفته است؛ این مطلب می‌رساند که این حدیث در آن عصر مشهور بوده است.

ج- گاهی گفته می‌شود که (رأس الشیء) در لغت به معنی (اوله) است؛ پس چگونه ما ترجیح می‌دهیم که هدف از سر هر صدسال اخیر آن است؛ نه اول آن؟ جواب این است که سر شیء چنانچه در لغت به اول شیء اطلاق شده، همان‌طور به آخر شیء نیز اطلاق گردیده است. در تاج العروس گفته است؛ (رأس الشیء) یعنی طرفه و به قول بعضی گفته شده که آخر آن است. در لسان العرب گفته است (خرج الضب مرائسها؛ سوس‌مار سرخود"آخرش"را بیرون کرد) و بعضی اوقات گفته می‌شود "ذنب‌ها" یعنی اول خود و یا آخر خود را خارج نمود. بناً طوری‌که وارد شده، سر شیء در لغت به معنی اول آن است. هم‌چنان سر شیء به معنی طرف شیء وارد شده خواه اول آن باشد و یا آخر آن؛ اما ما نیاز به قرینه‌ای داریم که معنی مقصود را در حدیث افاده کند و به وسیلۀ آن قرینه معلوم شود که هدف از سر صدسال اول آن است و یا آخرش؟ بدون شک قرائن مرجحه در روایات ذکر شده موجود است، به دلیل این‌که عمر ابن عبدالعزیز مُجَدِّد در سر صدسال اول بود و در سال 101ه.ق وفات یافت و امام شافعی به عنوان مُجَدِّد دوم که در سال 204ه.ق وفات یافت، تمام این واقعیت مرجح این است که معنی در این حدیث اواخر صد سال است؛ نه اول آن.

بنابر آنچه گذشت، من ترجیح می‌دهم که معنی(رَأْسِ كُلِّ مِائَةِ سَنَةٍ) وارده در حدیث شریف آخر هر صدسال است.

3- اما (من) به معنی واحد است و یا جماعت؟ زیرا حدیث چنین وارد شده است:«يبعث لهذه الأمة... من يجدد لها دينها» اگر (من) در این حدیث به معنی جمع می‌بود، حتماً فعل آن"من يجددون" به صورت جمع ذکر می‌گردید؛ اما فعل (يجدد) به صورت مفرد ذکر شده است؛ اگرچه دلالت کلمۀ (من) به معنی جمع نیز ذکر می‌شود، هرچند که فعل بعد از آن به شکل مفرد ذکر شود، مگر من ترجیح می‌دهم که در این‌جا (من) به معنی مفرد است، به دلیل قرینۀ ذکر فعل (یجدد) به صورت مفرد و من ترجیح می‌دهم که دلالت (من) در این‌جا به معنی افراد است؛ اما این به معنی قاطع نیست؛ اگرچه فعل بعد از آن به صورت مفرد ذکر شده است. لذا کسانی هستند که (من) را در این‌جا به معنی جماعت تفسیر نمودند و به اساس این روایات جماعت‌های را از علماء در هر صدسال از جملۀ مُجَدِّدین می‌شمارند؛ اما این یک قول مرجوح و ضعیف است؛ چنانچه هم اکنون ذکر نمودم.

بنابر این، راجح در نزدم این است که (من) دلالت بر واحد دارد؛ یعنی مُجَدِّد در حدیث یک شخص عالم، با تقوی پاک و دارای سایر مواصفات نیک می‌باشد.

4- اما در مورد تعداد اسمای مُجَدِّدین در سده‌های گذشته باید گفت؛ روایات متعددی در این مورد وارد شده که مشهورترین شان کتاب "ارجوزة السیوطی" است؛ چنانچه در این کتاب برای سدۀ نهم نیز مُجَدِّدین شمرده شده و از الله سبحانه وتعالی طلب نموده که او مُجَدِّد نهم باشد؛ بعضی از مواردی‌که در این کتاب آمده نقل قول می‌کنم:

به اتفاق نظر در سدۀ اول عمر خلیفۀ عادل مسلمانان مُجَدِّد بود و در سدۀ دوم امام شافعی مُجَدِّد بود؛ زیرا او مقام بلند در علوم داشت. در سده پنجم استاد یعنی غزالی بود که در مورد او اختلاف صورت گرفته است. در هفتم به اتفاق نظر ابن دقیق العید صاحب اخلاق حمیده و بزرگ بود و این نهمین سده‌ای است که آمده و اختلاف نیست که بعداً هادی و مُجَدِّدی نیز خواهد آمد. امیدوارم که در این سده من مُجَدِّد باشم؛ چون فضل الله سبحانه و تعالی نباید نادیده گرفته شده و از فضل آن ناامید بود. در این خصوص نظریات دیگری نیز وجود دارد که ادامه دارد.

5- آیا ممکن است در سدۀ چهاردهم که در 30 ذی الحجة 1399ه.ق پایان یافت، بدانیم که مُجَدِّد دین مردم کیست؟

طوری‌که نظر علمای مشهور و معتبر را ملاحظه کردم، به این نتیجه رسیدم که سر هرصدسال اواخر آن است. پس عمر بن عبدالعزیز در سال 61 هجری تولد و در سر صد سال اول 101ه.ق وفات یافت. امام شافعی در سال 150 ه.ق تولد شده و در سر صدسال دوم 204ه.ق وفات یافت؛ یعنی هرکدام از آنان در جریان سدۀ تولد شده و در اواخر آن مشهور و در اواخر آن سده وفات یافت. طوری‌که قبلاً گفتم، من همین تفسیر را ترجیح می‌دهم؛ زیرا در نزد علمای معتبر و معروف، به شهرت رسیده که عمر بن عبدالعزیز مُجَدِّد سدۀ اول بوده و امام شافعی مُجَدِّد سدۀ دوم بود است.

بنا بر این، من ترجیح می‌دهم که علامه شیخ تقی الدین نبهانی رحمه الله مُجَدِّد سدۀ چهاردهم باشد؛ چنانچه او در سال 1332ه.ق تولد شده و در اواخر همین سدۀ چهاردهم مشهور گردید، مخصوصاً که حزب التحریر را در ماه جمادی الثانی سال 1372ه.ق تأسیس نموده و در اواخر سال 1398ه.ق وفات یافت. ایشان مسلمانان را به سوی قضیۀ سرنوشت ساز یعنی از سرگیری زندگی اسلامی با اقامه دولت اسلامی راشده دعوت نموده که این دعوت‌اش اثر بسیار بزرگی در زندگی مسلمانان و تلاش و اجتهادشان داشته به گونه‌ای که در عصر امروزی مسألۀ خلافت خواست عموم مسلمانان قرار گرفته است. الله سبحانه وتعالی ابو ابراهیم و برادرش ابو یوسف را بعد از آن رحمت کند و ایشان را با انبیاء، صدیقین، شهداء، صالحین محشور بسازد و چی نیک رفقاء و هم‌صحبتان خوبی اند.

این چیزی است که من آن را ترجیح می‌دهم. برادرم، ابا مومن، الله سبحانه وتعالی از همه به حق و صواب عالم‌تر و در نزد او تعالی بهترین جایگاه است.» (پاسخ به پرسش سابق ختم شد)

سوم: در خصوص سوال شما(وقتی مُجَدِّد دوران عالم جلیل‌القدر تقی الدین نبهانی باشد، آیا با وفات آن عالم جلیل‌القدر رحمه الله تجدید پایان یافته و یا با موجودیت حزبی‌که حامل فکر آن است، بازهم تجدید آن ادامه دارد؟) جواب این است که مطابق به آنچه که در بالا توضیح دادیم، پروسۀ تجدید با موجویت(یک مرد عالم، با تقوی، پاک و دارای غیره مواصفات نیک) ایجاد شده و با وفات آن موضوع تجدید به پایان می‌رسد؛ اما این به معنی خاتمه یافتن اثر تجدید نه؛ بلکه برای تجدید اثری بر مسلمانان و نسل‌های آیندۀ بعد از تکمیل شدن تجدید باقی می‌ماند تا این‌که دوباره با گذشت زمان، خللی در فهم و تطبیق عارض گردد؛ پس در آن وقت است که الله سبحانه وتعالی در اخیر قرنی‌که در پی آن است، بار دیگر کسی ‌را می‌فرستد که دین امت را تجدید نموده و مطابق به حدیث در سر هر صدسال کسی‌ را می‌فرستد که دین امت را تجدید نماید؛ یعنی در سر صدسال پانزدهم آن‌هم به شکلی‌که به اذن الله سبحانه وتعالی در بالا توضیح و تفسیر آن را بیان نمودیم و بعداً هم الله سبحانه وتعالی داناتر است که چی کسی مُجَدِّد خواهد بود.

این نظری بود که من در این مسأله ترجیح می‌دهم و الله سبحانه وتعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است!

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

26 شوال 1444هـ.ق.

16 می 2023م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

کفارۀ یمین

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش:

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته!

 شیخ بزرگوار ما! در صورتی‌که کفارۀ یمین برای طفل شیرخواری‌که غذا نمی‌خورد، بلکه تنها شیر مادر و یا شیر صنعتی اطفال را می‌نوشد، داده شود، کفاره اداء می‌گردد؟ اگر شخصی بدون این‌که این مسأله را دقت کرده باشد، کفارۀ یمین‌اش را پرداخته باشد، لازم است تا کفارۀ خود را دوباره بدهد؟

سوال دوم مرتبط به کفارۀ یمین: آیا «اطعام مساکین» برای یک وعدۀ غذائی کفایت می‌کند و یا لازم است که دو وعدۀ غذائی یعنی صبح و شام طعام داده شود؟

سوال سوم: شخصی در اروپا سکونت دارد؛ اما کفارۀ یمین‌اش را در "اوکراین" برای فقراء پرداخت می‌کند و مقدار کفاره را مطابق به وضعیت "اوکراین" سنجش می‌کند؛ پس در این‌صورت آیا مقدار کفاره در اروپا را معیار قرار دهد یا مقدار مبلغ همان سرزمینی‌که کفاره را در آنجا می‌فرستد؟

پاسخ:

وعلیکم السلام و رحمة الله و برکاته!

1- اصل و دلیل در ادای کفارۀ یمین این قول الله سبحانه وتعالی است:

﴿لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُوا أَيْمَانَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾ [مائده: 89]

ترجمه: الله (سبحانه وتعالی) شما را نسبت به سوگندهای بی‌توجه شما مؤاخذه نمی‌کند؛ اما نسبت به سوگندهای جدی، شما را مواخذه می‌نماید؛ کفارۀ آن طعام دادن به ده مسکین از متوسط طعامی است که به خانوادۀ خود می‌دهید و یا پوشاک آنان، یا آزاد کردن برده‌ای (ازقید اسارت) پس کسی‌که (مالی برای اطعام و یا آزاد کردن برده) ندارد؛ سه روز روزه بدارد. این کفارۀ سوگندهای شما است که سوگند یاد کرده اید و سوگندهای خویش را حفظ کنید. الله (سبحانه وتعالی) این چنین آیات خود را برای شما به روشنی بیان می‌کند تا سپاسگزاری کنید.

طعام دادن مساکین یکی از گزینه‌های اختیاری در این آیۀ مبارکه است:

﴿فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ﴾ [مائده: 89]

ترجمه: کفارۀ آن طعام دادن به ده مسکین از متوسط طعامی است که به خانوادۀ خود می‌دهید.

2- از این آیۀ کریمه فهمیده می‌شود که عدد ده لازمی است؛ یعنی ضرور است که ده مسکین طعام داده شود. لذا طعام دادن یک مسکین در طی ده وعدۀ غذائی و یا ده مرتبه جائز نیست. ما این موضوع را در پاسخ به پرسش تاریخی 29 اپریل 2022م بیان کرده بودیم که موارد ذیل در آن پاسخ ذکر شده بود:

«...رأی و نظری را که من ترجیح می‌دهم، این است که وقتی نص برای عدد معینی از مساکین وارد شده، مثل این قول الله سبحانه وتعالی:

﴿فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ﴾ [مائده: 89]

ترجمه: کفارۀ آن سیرنمودن ده مسکین از متوسط طعامی است که به خانوادۀ خود می‌دهید و یا پوشاک آنان.

﴿فَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِيناً﴾ [مجادله: 4]

ترجمه:پس کسی‌که توان نداشت، شصت مسکین را غذا بدهد.

پس در این حالت، التزام به عدد ذکر شده در آیه یعنی ده و شصت واجب است؛ خواه اعطاء به عین شیء باشد و یا قیمت آن؛ زیرا عدد وارده در نص مقصود بوده و این قید لازمی است؛ اما در صورتی‌که نص اعطای مساکین را بدون ذکر عدد طلب کند، در آن صورت جائز است که به یک مسکین پرداخت گردد؛ چون قید عدد در آن‌جا وجود ندارد و هم‌چنان جائز است که بیش‌تر از یک مسکین داده شود؛ چنانچه در مورد زکات این قول الله سبحانه وتعالی وارد شده است:

﴿إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللهِ وَاللهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾ [توبه: 60]

ترجمه: صدقات(زکات) منحصرا برای فقیران، مساکین، مأموران وصول صدقات، مولفة القلوب، آزادکردن اسیران، قرض‌داران در راه الله (سبحانه وتعالی) و برای مسافران فریضه‌ای است از جانب الله (سبحانه وتعالی)، و الله دانا و با حکمت است.

پس برای شخص زکات دهنده جائز است که زکات خود را برای یک مسکین و یا چندین مسکین تقسیم کند؛ زیرا در این مورد و در این آیۀ مبارکه عدد معینی ذکر نشده؛ بلکه لفظ"مساکین" بدون عدد ذکر شده است؛ اما این چیز باید مراعات شود که همین مساکین مستحق زکات هستند، به دلیل وصف مسکنت که در شأن آن‌ها وارد شده است.»

بناءً تکمیلی کفاره، اطعام و یا سیرکردن ده مسکین از اوسط طعام را لازم دارد و مسکینی‌که برایش ادای کفاره جائز است، مسکینی است که می‌تواند طعام میانه و یا اوسط طعام را بخورد. لذا به نظر من طفل شیرخوار در تحت این مفهوم داخل نمی‌شود؛ لذا طفل شیرخوار شامل مساکینی‌که در کفارۀ یمین طعام داده می‌شوند، نمی‌گردد. بناءً اگر شخصی به ادای کفاره اقدام کرد و غذایی را برای خانوادۀ مسکینی فرستاد که متشکل از ده نفر و در بین این ده نفر یک طفل شیرخوار وجود داشت، در این صورت این کفاره تمام نشده؛ بلکه آن شخص برای نه نفر طعام داده، نه برای ده نفر؛ زیرا طفل شیرخوار در مفهوم کسانی‌که طعام داده می‌شوند، داخل نمی‌شود. این نظر راجح در نزد من است و قلباً این نظر مقبول‌تر به نظر می‌رسد. لذا آن شخص باید به خاطر تکمیل کردن ده نفر به اضافه از آن نه نفر و یک نفر طفل شیرخوار، یک نفر دیگر را نیز طعام دهد تا کفارۀ ده نفر مساکین تکمیل شود. این به خلاف طفلی است که غذا می‌خورد؛ مثل طفل ممیز وغیره؛ زیرا برای چنین اطفالی‌که غذا می‌خورند، کفاره جائز بوده و اگر در بین خانوادۀ مسکین چنین اطفالی وجود داشت، با طعام دادن این خانواده کفاره جائز و تکمیل می‌شود؛ زیرا این اطفال غذاخور در مفهوم کسانی‌که طعام داده می‌شوند، داخل می‌شود.

3- فقهاء در مورد معین کردن طعام دادن در کفارۀ یمین برای هرمسکین و در مورد جنس طعامی‌که کفاره به وسیلۀ آن اداء می‌شود و در خصوص موارد دیگری اختلاف کردند که اندکی از این نظریات را که در این خصوص در کتاب"موسوعة الفقهیة الکویتیة" ذکر شده نقل می‌کنم:

«...دوم از حیث مقدار:

- مالکیه، شافعیه و حنابله به این نظراند که پرداخت یک پیمانه از خوراک غالب در شهر(خوراک معروف) برای هر مسکین شرط بوده و اخراج قیمت طعام، جائز نمی‌باشد؛ به دلیل عمل‌کردن به نص آیۀ مبارکه ﴿فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ﴾. هم‌چنان شرط است که سهم مساکین کم نشود؛ لذا جائز نیست که ده پیمانه برای بیست نفر مسکین یعنی برای هرکدام از مساکین نصف پیمانه داده شود، مگر این‌که برای ده نفر از آن مساکین ده پیمانه تکمیل شود؛ چنانچه شرط است که طعام دادن برای ده نفر بدون تلفیق صورت گیرد. بناءً اگر شخصی برای پنج نفر طعام داد و پنج نفر دیگر را لباس پوشاند، جائز نیست. هم‌چنان برای صحت ادای کفاره شرط است که برای هریک از ده نفر پیمانه طوری داده شود که به مالکیت شان در آید. هم‌چنان در نزد مالکیه تکرار در پرداخت کفاره برای یک شخص جائز نیست. بناً اگر شخصی برای یک نفر ده پیمانه در طی ده روز پرداخت نمود، کفاره‌اش جائز نیست. به همین ترتیب، احناف به این باورند که پرداخت دو پیمانه یعنی نصف صاع از گندم و یا یک صاع از خرما و یا جو و یا قیمت شان از پول نقد و یا از کالاهای تجارتی شرط است؛ زیرا مقصود دفع حاجت است و دفع حاجت به پرداخت قیمت برای مسکین نیز حاصل می‌شود.

- اما مقدار طعام مباحه در کفاره در نزد ایشان دو وعدۀ غذائی در حدی است که شخص مسکین سیر شود؛ یعنی شرط است که هر مسکین با پرداخت کفاره صبح و شام سیر شود و یا شام و سحر برای شان طعام داده شود و یا دو وعدۀ غذائی صبحانه و یا مانند آن داده شود؛ زیرا این دو صبحانه دو وعدۀ غذائی است که مقصود اداء می‌گردد.

اما در صورتی‌که یک مسکین را صبحانه و مسکین دیگر را نان شب داد، در این صورت کفاره جائز نمی‌باشد؛ زیرا در این صورت طعام ده نفر را بر بیست نفر مجزا و تقسیم نموده که چنین عملی برای اداء نمودن کفاره جائز نیست.

هم‌چنان علماء شرط گذاشتند که تمام کفاره برای یک مسکین و به یک مرتبه و یا به دفعات متعدد یعنی به ده مرتبه داده نشود، اما در صورتی‌که ده روز صبح و شام را برای یک مسکین طعام داد و یا ده روز و در هر روز نصف صاع را برای یک مسکین پرداخت نمود، جائز است؛ زیرا تجدد حاجت در هر روز مانند این است که یک مسکین را، مسکین دیگری قرار داده باشد و انگار قیمت برای ده مسکین داده شده است.

سوم: از حیثیت جنس:

«- احناف به این نظراند که ادای جائز در تعیین نوعیت جنس برای اطعام در کفاره عبارت است از: گندم، جو، خرما و یا آرد. هرکدام از  این اجناس مانند پرداخت خود این‌ اجناس به حساب می‌آید، یعنی نصف صاع از آرد گندم و یک صاع آرد از جو است. در نظری گفته شده که معتبر در آرد قیمت آن است، نه پیمانۀ آن. هم‌چنان اخراج قیمت از غیر این اصناف جائز است؛ اما مالکیه به این نظر اند که طعام دادن گندم جائز است؛ اگر آن را قوت(خوراک و خوردنی) قرار داده باشند؛ پس غیر از گندم از جمله جو، ذرت و غیر از آن جائز نیست؛ اگر غیر گندم را قوت قرار داده بودند؛ پس آنچه معادل گندم از روی سیرکردن قرار می‌گیرد، جائز است که از آن کفاره اداء گردد، نه از روی پیمانه. اما شافعیه به این نظر است که طعام دادن از حبوبات و میوه‌جاتی‌ جائز است که در آن‌ها زکات واجب است؛ زیرا بدن انسان به وسیلۀ همین حبوبات و میوه‌جات ثابت و قائم بوده و انرژی می‌گیرد و شرط است که این اشیاء خوراک غالب در شهر باشد. اما حنابله به این نظر است که طعام دادن از گندم، جو و آرد این‌ اجناس و هم‌چنان از خرما و کشمش شرط است و غیر از این‌ اجناس ادای کفاره جائز نبوده؛ اگرچه غیر از گندم، جو و خرما خوراک شهر باشد، به استثنای حالتی‌که این خوراکی‌ها وجود نداشته باشد.» ختم نقل قول.

نظر راجح در نزد من این است که طعام دادن برای ده مسکین برای دو وعدۀ غذائی لازم است، به دلیل مدلول آیۀ مبارکه:

﴿فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ﴾ [مائده: 89]

ترجمه: کفارۀ آن (سوگند) طعام دادن به ده مسکین از متوسط طعامی است که به خانوادۀ خود می‌دهید.

شرط است که طعام دادن اهل خانواده در روز در دو وعده‌ی غذائی صورت گیرد تا معنی طعام دادن مصداق پیدا کند؛ مثلاً لازم است که مسکین در صبح و شام غذا داده شود و اگر چنین نکرد، طعام دادن را تکمیل نکرده است. هم‌چنان نسبت به کفارۀ مساکین لازم است که آن‌ها را دو وعدۀ غذائی طعام دهد تا کفاره تکمیل شود؛ اگر به صبحانه اکتفاء کرد و یا به شام بدون صبحانه اکتفاء نمود، کفاره جائز نیست؛ چنانچه شارع طعام خوردن را در رمضان به دو وعدۀ غذائی، یعنی سحر و شام تقسیم و تعریف نموده است. پس تکمیل شدن طعام به این دو وقت و یا به مثل این دو وقت حاصل می‌شود.

 اما نسبت به این سوالت: «شخصی‌که در اروپا زندگی می‌کند و کفارۀ خود را در اوکراین برای فقراء می‌دهد و مقدار کفاره‌اش را به حساب واقعیت اوکراین سنجش می‌کند، آیا در این صورت بر وی لازم است که از نظر خود برگردد و کفاره‌اش را بر حساب اروپا سنجش کند؟» پاسخ این سوال این است که بهتر و مورد اطیمنان این است که کفاره مطابق به غذا و طعامی پرداخت گردد که شخص کفاره‌دهنده در آن شهر زندگی می‌کند؛ به دلیل این‌که آیۀ مبارکه:

﴿فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ﴾ [مائده: 89]

ترجمه: کفارۀ آن طعام دادن به ده مسکین از متوسط طعامی است که به خانوادۀ خود می‌دهید.

نص وارده و مفهوم این آیۀ مبارکه مشعر بر طعام دادن مطابق به مکانی است که شخص در آن‌جا زندگی دارد؛ زیرا مطلوب این است که شخص ده مسکین را از اوسط آنچه خودش خانوادۀ خود را طعام می‌دهد، پرداخت کند. پس وقتی در اوکراین ده دالر را داد، همان ده دالر در اوکراین برای طعام دادن ده نفر کافی است؛ اما برای طعام دادن ده نفر مطابق اوضاع و واقعیت اروپا کافی نیست؛ بلکه در اوروپا برای طعام دادن ده نفر لازم است تا صد دالر پرداخت گردد. لذا به نظرم بهتر و افضل‌تر این است که مقدار طعام دادن ده نفر از سرزمینی صورت گیرد که شخص در آن‌جا زندگی دارد.

این نظری است که من آن را ترجیح می‌دهم و الله سبحانه وتعالی از همه داناتر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

1 ذوالحجة 1444هـ.ق.

19جون2023م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

روسیه میان سیاست مهار و استقلال و خطرات این درگیری بر جهان (قسمت سوم)

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

در قسمت قبلی بیان کردیم که روسیه متوجه شده است که امریکا می‌خواهد ان را متلاشی و به یک دولت مطیع و رام‌شده مبدل ساخته و بر مناطق نفوذی هم‌جوارش و در داخل کشورهایی‌که اتحادیه فعلی روسیه در انجا فعالیت دارد، مسلط شود. در این قسمت برای تکمیل مبحث گذشته برخی از موارد را بیان می‌کنیم‌:

پوتین، رئیس‌جمهور روسیه در سخنرانی سالانه خود در 21 فبروری 2023م در جمع نخبگان و رهبران ارتش در اولین سالگرد اغاز جنگ اوکراین گفت: «هدف نخبگان غربی بر کسی پوشیده نیست؛ ان‌ها قصد دارند تا روسیه را به شکست استراتیژیک مواجه سازند. به عبارت دیگر؛ قصد دارند تا یکبارگی ما را ریشه‌کن نمایند.» اما لاوروف، وزیر امورخارجه روسیه در اظهارات خود به نقل از خبرگزاری رسمی روسیه در تاریخ 27 نوامبر2022م گفت: «همه اقدامات غرب و دست‌نشانده‌ وی؛ ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین ماهیت بین‌المللی بحران اوکراین را تایید کرده و هدف استراتیژیک امریکا و متحدانش در ناتو بر کسی پنهان نیست. ان‌ها قصد دارند تا در میدان جنگ علیه روسیه پیروز شده و از ان به عنوان مکانیزمی برای تضعیف یا نابودی کشور ما استفاده کنند.» لاوروف در ادامه سخنان خود اظهار داشت: «دشمنان و مخالفان ما برای تحقق این هدف، هر کاری را که لازم باشد انجام می‌دهند.»

انچه امریکا را در قبال این اهداف در برابر روسیه مصمم ساخت، تقارب و نزدیکی بین چین و روسیه تحت نام پیمان یا مشارکت استراتژیک است که هر دو کشور ان را تایید و تاکید کرده و بندها و شرایط  ان در سال 2022م تمدید شد. به دنبال ان، چیزی‌که چالش‌برانگیزتر است، دیدار رئیس‌جمهور چین از مسکو در 21 اپریل 2023م و امضای برخی از توافق‌های اقتصادی با روسیه و تاکید وی بر مفهوم مشارکت استراتژیک بین این دوکشور می‌باشد. رئیس‌جمهوران این دوکشور در دیدارشان خاطرنشان ساختند که: «پیمان ناتو، برای حمایت از توافق‌نامه‌ها و پیمان‌های خود در اسیا و اقیانوس ارام تلاش می‌کند.» به نظر می‌رسد که امریکا بار دیگر سیاست مهار مخالفان را با تاسیس پایگاه‌های نظامی و پیمان‌های نظامی احیا می‌کند. در این نشست سران روسیه و چین، توافق بر این شد که مبادلات و معاملات تجارتی بین این دو کشور سالانه از 150 میلیارد دالر امریکایی به 200 میلیارد دالر افزایش یابد.

هم‌چنین در این نشست، توافق شد که خط لوله‌ی دیگری برای صادرات گاز به چین تحت نام "قدرت سیبریا2" برای تکامل خط "قدرت سیبیریا1" ایجاد شود تا خط جدید سیبریا را به شمال چین وصل کند. پوتین تاکید کرد که روسیه می‌تواند طلب فزاینده چین را برای صادرات انرژی براورده سازد. بعد از نشست سران روسیه و چین، در بیانیۀ دیگری پوتین اظهار داشت که وی در همسبتگی با چین برای تشکیل یک نظم جهانی چندقطبی و عادلانه‌تر و دیموکراتیک‌تر کار می‌کند، که باید بر اساس نقش مرکزی سازمان ملل و شورای امنیت و قانون بین‌الملل و اهداف و اصول منشور سازمان‌ملل کار و فعالیت کند.

نظر به ادعای غرب، اظهارات، اقدامات و تهدیدات علیه روسیه افزایش یافته و در اخرین نشست ناتو در سال 2023م. در مادرید، لحن تند اظهارات هویدا گشت. علاوه بر آن، بیانیه‌های سیاسیون حاضر در انجا نیز شاهد این مساله است: «روسیه، تهدید بزرگ و مستقیمی برای صلح و امنیت اعضای ناتو بشمار می‌آید.» در این نشست، ناتو اظهار داشت که چین تهدید و چالش بزرگی علیه کشورهای ناتو و امنیت آن‌ها در نقشه راه استراتژیک جدید، که در جریان نشست مادرید به تصویب رسید، می‌باشد. این چالش و تهدید، زمانی افزایش یافت که کشورهای غربی و در رأس ان‌ها امریکا تصمیم گرفتند که دو کشوری را که مرزهای طولانی با روسیه دارند، وارد ناتو کنند؛ زیرا مرزهای ناتو با روسیه به حدود 2600 کیلومتر می‌رسد و با وارد کردن سوئد و فنلند به ناتو، 1300 کیلومتر به آن علاوه می‌شود.

واکنش چین و روسیه در قبال این چالش‌ها و تهدیدات بسیار تند و شدید بود، چنانچه چین ناتو را متهم به حمله ‌بدخواهانه و بی‌اعتبار کردن شهرت خود دانسته و نمایندگان دیپلماتیک ان در اتحادیه اروپا اظهار داشتند: «ناتو ادعا می‌کند که کشورهای دیگر چالش‌برانگیزند، اما این ناتو است که در سراسر جهان مشکلات را خلق می‌کند.» اما روسیه نسبت به چین اظهارات تندتری را در برابر امریکا اتخاذ کرد؛ طوری‌که سرگئی شویگو؛ وزیردفاع آن به تعقیب این تصمیم امریکا گفت: «الحاق فنلند به ناتو و اقدام ائتلاف نظامی برای افزایش آمادگی‌های نظامی؛ خطر درگیری‌ها را افزایش می‌دهد"، هم‌چنین وی علاوه نمود که برخی از هواپیماهای نظامی بلاروس اکنون قادر به حمل کلاهک‌های هسته‌ای بوده و سامانه‌های موشکی اسکندر به بلاروس منتقل شده، که نشان می‌دهد از این سامانه‌ها برای حمل موشک‌های معمولی و یا هسته‌ای می‌توان استفاده کرد.

روسیه پس از آگاهی از اهداف واقعی امریکا، تسلیم این سیاست‌های غربی نشد، بلکه اقدامات متعددی را در قبال این پیمانی‌که شامل 52کشور است انجام داد، از جمله: کاهش 45درصدی جریان گاز به اروپا که به گاز روسی وابسته است و این اقدام خاصتاً آلمان را از ناحیه بحران انرژی به نگرانی واداشت. هم‌چنین روسیه خطوط انرژی و گاز جدید ایجاد و خطوط قدیمی را تقویه و بهره‌برداری خود را افزایش داد؛ چنان‌که در استفاده از میدان گازی کوویکتا در منطقه سیبری که در خط لوله‌های قدرت سیبری ریخته و به سمت چین روان است، پیشگام و دست به کار شد.  هم‌چنین تلاش کرد تا بخشی از صادرات انرژی (نفت و گاز) خود را به اروپا به سمت چین و هند جهت دهد؛ آن‌هم به قیمت بسیار جذاب و زیر قیمت بازار؛ حدود 35 دالر در هر بشکه نفت.

روسیه روابط خود  را با چین برای حمایت مادی و مالی مستمر تقویت کرد. قوت و استحکام این روابط در چالش و تهدید رئیس‌جمهور چین در قبال سیاست‌های غرب در برابر روسیه هویدا و اشکار گشت، به ویژه پس از تصمیم محکمه جنایات بین‌المللی علیه پوتین و زمانی‌که رئیس‌جمهور چین به تاریخ 20 اپریل 2023م. از مسکو دیدار کرد و برخی معاهدات اقتصادی را امضاء و موضوع مشارکت استراتژیک را تأکید و تلاش صلح چین را که امریکا به شدت مخالف ان است، طرح کرد.

روسیه جبهه نظامی خود را در چندین جهت تقویه کرد، از جمله در جبهه اوکراین؛ چنان‌که نیروهای ویژه واگنر را افزایش داد. در سال 2022م فرایند استخدام گسترده‌ای سربازان و کارآموزان و تمرین دادن مجدد نیروهای احتیاط را اغاز کرد. سپس پوتین قانون جدید استخدام سربازان را در تاریخ 15 اپریل 2023م امضاء کرد؛ همان‌طور که در 16 جنوری 2023م با بلاروس مانورهایی انجام داد. وزارت دفاع در بیلاروس در جریان این مانورها گفت: «در چارچوب هوانوردی مشترک و تمرین تاکتیکی نیروهای مسلح بلاروس و روسیه، تمرینات عملی انجام شد که سلاح هوانوردی هر دو کشور در ان سهیم بودند.»

روسیه لحن تهدیدآمیز توسط سلاح‌های هسته‌ای و سلاح‌های فوق متعارف را افزایش داده و مقامات روسی چندین بار آن را اظهار داشته و به استفاده از سلاح‌های فوق متعارف در صورتی‌که امنیت ملی روسیه مورد حمله و تهدید قرار گیرد، اشاره کردند. پوتین، رئیس‌جمهور روسیه در هنگام بسیج‌عمومی جدید نیروهای نظامی برای جنگ در  15 اپریل 2023م گفت: «کشورش برای حفاظت و دفاع از خود از همه سلاح‌ها استفاده خواهد کرد.» اما نماینده رئیس شورای امنیت روسیه پس از اعلام خروج کشورش از برنامه‌ هسته‌ای جدید با امریکا گفت: «مسکو برای دفاع و حفاظت از خود از هر وسیله ممکن استفاده خواهد کرد؛ از جمله استفاده از سلاح‌های هسته‌ای.» هم‌چنان هشدار داد که اگر واشنگتن بر شکست مسکو پافشاری کند؛ کل جهان در آستانه یک درگیری همه‌جانبه قرار خواهد گرفت.

روسیه از طریق برخی از کشورها و با کمک چین در تلاش است تا در صف اروپائی نفوذ کند. این در واقع همان چیزی است که در سفر اخیر رئیس جمهور فرانسه به چین رخ داد؛ چنان‌که فرانسه روند پذیرش برخی از سیاست‌های چین را برای ختم جنگ از طریق تلاش‌هایی‌که در 20 اپریل 2023م انجام داد، آغاز کرد. در بیانیه مشترک رئیس‌جمهور چین و فرانسه آمده است: «پکن و پاریس از تمام تلاش‌هایی‌که برای آمادگی صلح در اوکراین مطابق به قانون بین‌الملل و بر اساس اهداف و اصول منشور سازمان‌ملل انجام می‌شود، حمایت می‌کنند.»

روسیه به تبلیغات داخلی در میان مردم پرداخت و علیه امریکا مردم را تحریک و تشویق کرد؛ به ویژه پس از مورد هدف قرار گرفتن اراضی روسیه با اسلحه‌های غربی. پوتین، چندین بار اظهار داشته است که امریکا و هم‌پیمانانش قصد دارند تا روسیه را متلاشی و نابود سازند. این اقدام تبلیغاتی روسیه، به منظور تقویت صفوف داخلی در برابر تحریک غرب برای راه‌اندازی انقلاب در میان سیاسیون و نظامیان روسی انجام شد. مردم روسیه، معنای استعمار کشور خود را درک می‌کنند؛ به ویژه این‌که آنان دو جنگ جهانی را برای مبارزه با غرب طی کردند.

روسیه سعی کرد تا بر نقش دالرجهانی در مبادلات انرژی تأثیر گذارد. بنابر این، قراردادهای نفت خود را در مبادلات و معاملات با برخی از کشورها به جای دالر به روبل بست.

روسیه به اقدامات مخربی علیه اوکراین پرداخت و مراکز انرژی، مراکز حیاتی و مؤسسات صنعتی را مورد هدف قرار داد؛ چنانکه سامانه‌های دفاعی غرب مانند سامانه پاتریوت را هدف قرار داد.

روسیه صادرات زراعتی اوکراین را به چالش کشیده و آنرا در تنگنا قرار داد که باعث ایجاد فشارجهانی شد. این کار در مسئله حبوبات اوکراین به ویژه گندم هویدا گشت که باعث بحران جهانی غذا و افزایش قیمت‌ها در بسیاری از مناطق جهان شد و نقطه فشاری برای رسیدگی به بحران و پایان دادن به جنگ شکل گرفت.

روسیه شروع به برانگیختن افکارعمومی در میان غربی‌ها و در میان سیاسیون ان کرد که هدف جنگ عبارت از مورد هدف قراردادن روسیه بوده و این جنگ بر اساس قانون بین‌الملل نبوده و منجر به نابودی قانون بین‌الملل می‌شود. وزیرخارجه روسیه چندین بار اظهار داشت که این جنگ بر اساس هیچ قانون بین‌المللی نیست و این کار نتائج خوبی را برای روسیه در درگیری موجود بین احزاب دموکرات و جمهوری‌خواه در امریکا به میان اورده و احزاب راست افراطی را برای جنگ در بسیاری از کشورهای اروپائی کمک کرده است.

این‌ها برخی از اقداماتی بود که روسیه برای مقابله و مبارزه با سیاست‌های امریکا اتخاذ کرده و تا حال به ان پایبند است؛ به فقره دوم این مبحث می‌رسیم، یعنی: آینده این درگیری و خطرات آن بر جهان. ادامه دارد...

برگرفته شده از شماره 451 جریده الرایه

نویسنده: حمدطبیب

مترجم: محمدمزمل

ادامه مطلب...

یک صبح یا عصر در راه الله سبحانه وتعالی

(ترجمه)

امام بخاری رحمه الله در صحيح خود از انس رضی الله عنه روایت کرده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«لَغَدْوَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ رَوْحَةٌ خَيْرٌ مِنْ الدُّنْيَا وَمَا فِيهَا» (رواه بخاری)

ترجمه: یک صبح تا ظهر یا یک ظهر تا غروب در راه الله، بهتر است از دنیا و ما فیها.

امام ابن حجر در شرح این حدیث گفته است: "غدوة" به فتح غین یک بار خارج شدن، "من الغدو" بیرون شدن در هر زمانی از سپیده‌دم تا نیمه‌روز، "روْحَةً" خارج شدن در هر زمانی‌که باشد، از هنگام زوال آفتاب تا غروب. "فِي سَبِيلِ اللَّهِ" یعنی جهاد.

اما پیرامون "خَيْرٌ مِنَ الدُّنْيَا وَمَا فِيهَا"، ابن دقیق‌العید این را چنین شرح نموده است:

در این موضوع دو احتمال وجود دارد: احتمال اول این‌که (ممکن است سخن رسول الله صلی الله علیه وسلم) از باب تنزیل غیب به منزلۀ محسوس برای واقعیت بخشیدن به آن در نفس کاینات باشد؛ زیرا دنیا بخاطر این‌که در نفس محسوس است، بزرگ به نظر می‌رسد. ازاین‌رو در خصوص آن مقایسه صورت گرفته و گرنه مشخص است که تمام آنچه در دنیا وجود دارد، با ذره‌ای از آنچه در بهشت ​​ است، برابری نمی‌کند. احتمال دوم این‌که این مقدار ثواب بهتر از تمام ثوابى است که در دنیا به دست می‌آید؛ یعنی اگر کسى تمام دنیا را به دست آورد، سپس آن را در اطاعت الله سبحانه وتعالی انفاق نماید، چنین ثوابی کسب نمی‌کند.

عرض كردم: حدیثی‌که "ابن مبارک" در کتاب جهاد به صور مرسل از حسن بصری روایت نموده است، احتمال دوم را تأیید می‌کند. چنانچه گفته است: رسول الله صلی الله علیه وسلم لشکری را اعزام کرد که ​​ عبدالله بن رواحه در آن حضور داشت؛ ولی عبدالله بن رواحه بخاطر این‌که نماز را با پیامبر صلی الله علیه وسلم بخواند، در رفتن با لشکر تأخیر کرد؛ پیامبر صلی الله علیه وسلم به او فرمود: سوگند به کسی‌که جان من در دست اوست، اگر آنچه را در زمین است، انفاق کنی، فضیلت صبح‌گاه‌شان را در نخواهی یافت. نتیجه می‌گیریم که منظور از آن تسهیل کار دنیا و بزرگ‌ ساختن امر جهاد است.  هرکس از بهشت ​​به اندازه یک تازیانه (سکونت‌گاه کوچکی) به دست آورد، گویا چیزی به دست آورده که از تمام آنچه در دنیا وجود دارد، بزرگ‌تر است؛ پس کسی‌که درجات بلند بهشت را کسب کند، چگونه خواهد بود! کنایه از این است که تأخیر در جهاد به دلیل گرایش پیدا کردن به یکی از اسباب دنیا می‌باشد، پس رسول الله صلی الله علیه وسلم به شخص تأخیر کننده هشدار داد که این مقدار اندک بهشت ​​از تمام آنچه در دنیا وجود دارد، بهتر است. (پایان کلام امام ابن دقیق‌العید)

حقیقت این است که مسلمانان نزدیک به صد سال است با حاکمانی ابتلا شدند که فریضه جهاد را ترک کرده‌اند؛ دیگر نه صبحی در راه الله است و نه شامی و فقط افراد اندکی در گوشه و کنار زمین این ثواب بزرگ را کسب می‌کنند. بنابراین، بخاطر این‌که جهاد و گذراندن یک صبح و شام، چنین فضیلت و جایگاهی دارد، بر مسلمانان زیبنده است که حاکمان خود را تغییر دهند و بر خود تغییر بیاورند؛ آنگاه برای خود یک حاکم تعیین کنند؛ حاکمی‌که بر اساس کتاب الله و سنت رسول الله بر آنان حکم نماید و قوانین اسلام را، که جهاد در راه الله در رأس آن قرار دارد، در میان آنان پیاده کندندااندا اند. 

به همین منظور، ای مسلمانان! شما را فرا می‌خوانیم تا به کسانی بپیوندید که تلاش برای اقامه شریعت الله دارند، دولت اسلامی را تأسیس نموده و یک خلیفه را برای رهبری مسلمانان تعیین نمایند؛ خلیفه‌ای که از عقب‌اش جنگ می‌شود و هم‌چون یک سپر به او پناه برده می‌شود.

مترجم: خالد یوسفی

ادامه مطلب...

سفر بلنکن به چین

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:شبکۀ تلویزیونی جهانی چین (CGTN) به تاریخ 30 جون 2023م با نشر خبری گفت: «وزارت خارجۀ چین از ایالات متحده به خاطر اظهارات غیر مسؤولانه آن در خصوص روابط دو جانبه انتقاد نمود. پیش از آن، انتونی بلنکن، وزیر خارجۀ امریکا در مصاحبه‌یی گفته بود که واشنگتن به دفاع از منافع خاص خود ادامه خواهد داد و بدون درنظرداشت اختلافات میان دو طرف، به اظهارات واقدام‌هایی که چین دوست ندارد، نیز ادامه خواهد داد. وزارت خارجۀ چین از این اظهارات انتقاد نمود.»

هم‌چنین باید گفت که شبکۀ "العربیة" یک هفته پیش از آن به تاریخ 23 جون 2023م با نشر خبری گفته بود: «یکی از انتظارها از سفر بلنکن این است که جانیت یلین، وزیر خزانه‌داری امریکا به زودی در یک سفر رسمی عازم چین گردد. هم‌چنین انتظار می‌رود جینا ریموندو، وزیر تجارت و نیز جان کری، نمایندۀ بایدن در امور مربوط به آب و هوا در سفرهایی به چین بروند. احتمالاً شی جین پنگ، رئیس‌جمهور چین نیز در ماه نومبرِ پیش رو وارد "سانفرانسیسکو" شود تا در نشست همکاری‌های اقتصادی آسیا و بحر آرام شرکت نماید و ممکن است در آن‌جا با بایدن دیداری داشته باشد.»

انتظار می‌رفت روابط چین و ایالات متحده پس از سفری که بلنکن به تاریخ 18-19 ماه جون 2023م به چین داشت، بهبود یابد، نه این‌که تنش‌ها مجدداً بالا گیرد! پس آیا سفر بلنکن به چین مثمر نبوده و یا این سفر یک سفر نمادین بوده است؟ از طولانی شدن پرسش معذرت می‌خواهم و جزاکم الله خیراً!

پاسخ:

برای روشن شدن پاسخ به بررسی امور زیر می‌پردازیم:

اول: پیشینیۀ اوضاع در خصوص سفر بلنکن به چین:

وضعیت روابط میان امریکا و چین تا حدودی تنش‌آلود است و این تنش‌ها حد اقل به زمان شروع جنگ تجارتی بر می‌گردد که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری قبلی امریکا به راه انداخت؛ چنان‌چه حکومت امریکا در آن زمان محدودیت‌های گوناگونی را بالای تجارت و تولیدات چین وضع نمود و مالیات سنگین گمرکی بالای برخی از کالاهای چین گذاشت. برخی شرکت‌های چینی مانند شرکت "هاوایی" و رئیسان آن را نیز تحریم نمود. حکومت بایدن نیز این سیاست‌ها را ملغا نکرد و حکومت چین سیاست‌های شبیهی را در برابر امریکا پیش گرفت. این امور به تنهایی کافی است که روابط میان این دو دولت تنش‌آلود شود.

2. چینی‌ها مدت‌هاست تلاش دارند بر اساس چشم‌انداز 2025 چین، در زمینۀ تکنالوژی خودکفا شوند و طریقۀ تعامل امریکایی‌ها با شرکت هواوی و سایر شرکت‌های چینی، تلاش چین برای خودکفا شدن در زمینۀ تکنالوژی را شدت بخشید، چنان‌چه تنش‌ها چین را وادارد نمود برای ساخت تراشه‌های سیلیکونی مخصوص خود دست به کار شود. تحلیل‌گران امریکا پیش‌بینی می‌کنند که شرکت‌های چینی بتوانند در جریان پنج الی هفت سال آینده در زمینۀ صنعت تراشه‌های مذکور خودکفا شوند. تمام این موارد، رقابتی را میان این دو دولت به وجود می‌آورد که بیش‌تر به یک برخورد شباهت دارد.

3. در عرصۀ نظامی و امنیتی، می‌دانیم که در ماه فبروری گذشته، یک بالون چینی در حریم هوایی امریکا به گشت‌زنی پرداخت که گمان می‌رود بالون تجسسی بوده، هرچند چین این ادعا را رد کرد، اما این مسأله باعث شد سفر بلنکن به پکن که قرار بود در ماه فبروری گذشته صورت گیرد، لغو شود. سپس مانورهای کشتی‌های جنگی چین در تنگۀ تایوان صورت گرفت که امریکا نیز در واکنش به آن، ماه گذشته توسط ناو هواپیمابر خود در تنگۀ مذکور، مانوری را انجام داد و بحر جنوبی چین را بخشی از آب‌های آزاد بین‌المللی خواند. هم‌چنین در ماه اخیر بود که یک طیاره/هواپیمای جنگی چین خود را به طیاره‌های امریکایی نزدیک نمود و به این ترتیب، فضا میان دو دولت تنش‌آلود گردید. این چنین بود که سفر بلنکن در آن زمان صورت نگرفت.

4. امریکا برای در تنگناه قرار دادن چین، توافق‌نامه‌های نظامی و امنیتی متعددی را امضا نموده و ادارۀ حکومت بایدن یک سلسله سیاست‌های جدیدی را به این هدف روی دست گرفته، به شمول پیش‌گامی‌هایی به هدف رویارویی نظامی با چین، مخصوصاً موافقت‌نامۀ "اوکوس" AUKUS  که با آسترالیا و انگلیس امضا نموده و نیز گفتگوی امنیتی چهار جانبه موسوم به "کواد" با آسترالیا، هند و جاپان، به علاوۀ تلاش‌ها برای گسترش نقش ناتو در آسیا. هم‌چنین امریکا معاهدۀ استفاده از پنج پایگاه اضافی نظامی را با فلپین امضا نمود و به این ترتیب پا‌یگاه‌های نظامی امریکا در فلپین به نه پایگاه رسید و موافقت‌نامه‌های دیگری از این قبیل.

دوم: سفر بلنکن به چین یک سفر نمادین نبود؛ بلکه سفری با اهداف مختلف:

1. تلاش برای کاهش تنش‌های ناشی از مسایل قبلی، چنان‌چه در بیانیۀ منتشر شده از وزارت خارجۀ امریکا توضیح داده شد که هدف از این سفر این است که کانال ارتباطی میان دو دولت برای ایجاد تفاهم دو جانبه بازگشایی گردد، هم‌چنین گشودن کانال تماس میان نظامیان دو کشور و نیز باز نمودن فرصت‌های بیشتر همکاری‌های دو جانبه و تقویت آن میان دو دولت. از این بیانیه هم‌چنین بر می‌آید که سفر بلنکن یک سلسله اهدافی را محقق نموده، اما در ایجاد ارتباط میان نظامیان دو طرف ناکام بوده.

2. نشریۀ شرق اوسط به تاریخ 19 جون2023م نوشت: «هرچند رهبر چین برای ابراز رضایت خود از دیدار 35 دقیقه‌یی با بلنکن، عبارت‌های مثبت و خوشبینانه‌یی را به کار برد، اما با وضوح گفت که پکن گشودن چینل‌های تماس نظامی با واشنگتن را رد نمود. باید گفت که این مسأله برای ادارۀ بایدن، رئیس‌جمهور امریکا از جملۀ اولویت‌ها به شمار می‌رود و یکی از اهداف اصلی و اساسی سفر بلنکن بود. با وجود آن هم، نشست هیأت دو دولت در سالون بزرگ "ملت" بیان‌گر این بود که دو کشور نمی‌خواهند روابط خود را به مرز دشمنی آشکار برسانند و هردو طرف می‌دانند که رقابت و تلاش‌های دیپلوماتیک شان، عاری از خطرهایی بزرگ نامرئی نیست.»

3. روزنامۀ مذکور افزود: «بلنکن پس از دو روز دیدارهای مختلف با مسئولین بلندپایۀ چین گفت که ایالات متحده اهداف مشخصی برای این سفر تعیین نموده و این اهداف را براورده. وی اشاره نمود که او موضوع تماس‌های نظامی را "به گونۀ مکرر" مطرح نموده. وی افزود: "بسیار ضرور است که چنین تماس‌هایی با هم داشته باشیم. این مسأله‌یی است که کار بالای آن را ادامه خواهیم داد." این تلاش‌ها از سال 2021م آغاز گردید؛ زمانی‌که چین درخواست وزارت دفاع امریکا، "پنتاگن" برای انجام گفتگو با مسئولین نظامی بلند رتبه چین را بیش از ده بار رد نمود، اما با وجود آن هم، بلنکن مناقشه‌های قبلی خود را با مسئولین بزرگ چین "صریح و سازنده" خواند.» (منبع: روزنامۀ شرق اوسط، 19 جون 2023م).

4. به این ترتیب، «یکی از قضایای اساسی که میان ایالات متحده و چین لاینحل باقی ماند، همانا ازسرگیری تماس‌های نظامی میان دو طرف بود و تماس‌ها میان مسئولین نظامی عالی رتبۀ دو طرف هم‌چنین متوقف می‌باشد. دو حادثۀ اخیر نگرانی‌هایی را برانگیخته مبنی بر این‌که ممکن است روابط دو طرف به کشمکش بینجامد، چنان‌چه چین اخیراً پیشنهاد دیدار لوید اسوستن، وزیر دفاع امریکا با لی چانگفو، وزیر دفاع چین در سنگاپور را نپذیرفت. بلنکن گفت که هرچند او نیاز به گشودن چنین چینل‌های ارتباطی را "مکرراً" در نشست‌هایش مطرح نموده، اما "پیشرفت‌های فوری به دست نیامده". وی افزود: چین در حال حاضر درخصوص پیشرفت در این مسأله موافقت نکرده. فکر می‌کنم این مشکلی است که باید کار بالای آن را ادامه دهیم. وی هم‌چنین گفت: بسیار مهم است که این چینل‌های ارتباطی را بگشاییم.» (منبع: سی ان ان، 19 جون 2023م)

5. شکی نیست که سفر بلنکن تا حدودی پیشرفت‌هایی هم داشته، اما چنان که خودش گفت؛ این پیشرفت‌ چندان آسان هم نبود. بلنکن پیش از ترک چین گفت: «رابطه در مرحلۀ عدم ثبات قرار داشت و دو طرف به اهمیت کار برای تحقق ثبات این رابطه پی بردند. وی افزود: اما این پیشرفت دشوار است و وقت زیادی می‌طلبد. این کار یک سفر یا یک دیدار و یک گفتگو نیست. امید و انتظار من این است که روابط بهتری خواهیم داشت و مشارکت بهتری در آینده خواهیم داشت. وی افزود: مسئولین امریکا به دستاوردهای بزرگ امیدوار نبودند، اما امیدوار بودند این سفر بلنکن، راه را به جانب دیدارهای دوجانبه بگشاید، به شمول سفرهای احتمالی جانیت یلین وزیر خزانه‌داری و جینا ریموندو وزیر تجارت. امیدوار بودیم این سفر، راه را برای دیدار شی جین بنگ و بایدن در سال جاری هموار نماید». (منبع: رویترز، 20 جون 2023م)

6. در خصوص جنگ اوکراین، الجزیره نت با نشر خبری گفت: «بلنکن از پیشنهادهای چین برای تأمین صلح دایمی در اوکراین استقبال نمود و گفت که چین تأکید نمود که هیچ کمکی برای روسیه در جنگ علیه اوکراین نکرده و اشاره نموده که از "دخالت شرکت‌های چینی در این مسأله" نگران است.» (منبع: الجزیره نت، 19 جون 2023م)

بلنکن گفت: چین به ایالات متحده و دولت‌های دیگری اطمینان داده که هیچ گونه کمک ویران‌گری برای روسیه نفرستاده و ما هیچ دلیلی را مشاهده نکرده ایم که با این ادعا در تناقض باشد. هرچند وی اشاره نمود به این که تطمینات چین هم‌پای اظهارات مکرری به پیش می‌رود که در هفته‌های اخیر منتشر گردیده.» (منبع: سی ان ان، 19 جون 2023م).

7. در موضوع تایوان، روزنامۀ شرق اوسط با نشر خبری گفت که وزیر چین «یک‌بار دیگر و با شدت تمام از موقف کشورش در خصوص قضیۀ تایوان دفاع نمود و از آن‌چه که پکن نزدیک شدن مستمر واشنگتن در سال‌های اخیر با نیروهای تایوانی وابسته به حزب موافق با استقلال این جزیره یاد نمود. وزارت خارجه به نقل از شین گانگ گفت: مسألۀ تایوان در لیست اساسی‌ترین منافع جوهری چین قرار دارد و نیز این مهم‌ترین و خطرناکترین مسأله در روابط چین و امریکا به شمار می‌رود. وی تأکید نمود که: چین، ایالات متحده را تشویق می‌کند به مفکورۀ "چین واحد" احترام بگذارد، یعنی نباید با تایوان روابط رسمی داشته باشد و به عدم حمایت از جدایی طلبان تایوان نیز پایبند باشد. وانگ یی، رئیس مسئولین امور خارجۀ چین نیز به نوبۀ خود در خطاب به وزیر خارجۀ امریکا تأکید نمود که کشورش "در خصوص تایوان هرگز کوتاه نخواهد آمد.» (منبع: شرق میانه، 19 جون 2023م)

بلنکن نیز به نوبۀ خود گفت: «کشورش از استقلال تایوان حمایت نمی‌کند و انتظار دارد این قضیه به گونۀ مسالمت‌آمیز حل و فصل گردد. وی اشاره نمود که توافق آنان با چین "مبتنی بر جستجوی راه‌حل مسالمت‌آمیز در خصوص اختلافات مربوط به تایوان می‌باشد" و این‌که ما از چین واحد حمایت می‌کنیم.» (منبع: الجزیره نت، 19، جون 2023م) سایت بی بی سی به نقل از بلنکن گفت: «در خصوص فعالیت‌های تحریک‌آمیز برای چین در تنگۀ تایوان، نگرانی‌های روزافزون وجود دارد، اما تکرار نمود که ایالات متحده از استقلال تایوان حمایت نمی‌کند. او می‌گوید که اگر در خصوص تایوان بحرانی وجود داشته باشد، احتمال دارد منجر به بحران اقتصادی گردد که سراسر جهان را فراگیرد. وی اشاره نمود که 50% کشتی‌های تجارتی روزانه از تنگۀ تایوان می‌گذرد و 70% صادرات أشباه الموصلات semi conductor  در تایوان ساخته می‌شود.» (منبع: بی بی سی، 19 جون 2023م)

سوم: از تمام آن‌چه گفته شد، چنین بر می‌آید:

1. در موقف امریکا در قبال تایوان تغییری به چشم نمی‌خورد، چنان‌چه امریکا استقلال تایوان را به رسمیت نشناخته. "جهت معلومات باید گفت که 15 دولت به شمول واتیکان، تایوان را به عنوان دولتی مستقل به رسمیت می‌شناسند". هرچند ایالات متحده رسماً تصمیم نگرفته تایوان را به رسمیت بشناسد، اما در عمل با تایوان به عنوان دولتی مستقل تعامل می‌نماید، چنان‌چه امریکا عملاً یک دفتر رسمی در "تایپیه" دارد که مانند سفارت امریکا عمل می‌کند و امریکا چندین توافق‌نامۀ دفاعی با تایوان بسته و بر اساس آن؛ انواع سلاح‌های پیشرفته را در اختیار آن قرار می‌دهد و سایر انواع کمک‌ها.

هم‌چنین امریکا به صراحت گفته که در صورت تهاجم نظامی چین به تایوان از آن دفاع خواهد نمود. چنان‌چه جو بایدن، رئیس‌جمهور امریکا در ماه می سال گذشته این مسأله را با تأکید یاد نموده و هشدار داد که «چین در مسألۀ تایوان با آتش بازی می‌کند و متعهد شد که برای حمایت از این جزیره در برابر تهاجم، مداخلۀ نظامی خواهد کرد.» (منبع: بی بی سی، 23 می 2022م)

2. بدون شک این سفر و "دستاوردهای" آن برای آرام نمودن تنش‌ها میان دو کشور کافی نیست، اما می‌تواند شروع موقتی به جانب این آرامی و نیز مقدمه‌یی برای سفرهای بعدی باشد. چنان‌که در پرسش نیز گفته شد؛ یکی از انتظارها از سفر بلنکن این بود که جانیت یلین، وزیر خزانه‌داری امریکا به زودی در یک سفر رسمی عازم چین گردد. ممکن است جینا ریموندو، وزیر تجارت و نیز جان کری، "نمایندۀ بایدن در امور آب و هوا" نیز در یک سلسله سفرهایی به چین بروند، زیرا این دو مسئول پیشبرد قضایی می‌باشند که منافع مشترک چین و امریکا را با هم پیوند می‌دهد. احتمال می‌رود شی جین پنگ نیز در ماه نومبر پیش رو برای حضور در نشست همکاری‌های اقتصادی آسیا و بحر آرام به "سانفرانسیسکو" برود و در آنجا ممکن است با بایدن دیدار نماید.

اما این‌ها همه بدان معنا نیست که دروازۀ تنش‌ها میان دو کشور بسته شده و دروازۀ آرامی دائمی در روابط این دو دولت گشوده شده. چنین چیزی بعید به نظر می‌رسد، زیرا منافع آن‌ها مختلف و متفاوت است؛ چنان‌چه هم‌پیمانان امریکا در اطراف چین موقعیت دارند، مانند جاپان، کوریای جنوبی و فلپین. در عین حال مسألۀ تایوان نیز مطرح است. پس تمام این موارد مانع بسته شدن دروازۀ تنش‌ها خواهد شد و این دروازه "نیمه‌باز" باقی خواهد ماند، تا زمانی‌که مجدداً بر اساس منافع دو دولت کاملاً باز شود...

3. اما یکی از اهداف مهم این سفر که براورده نشد، این بود که امریکا می‌خواست چینل تماس میان نظامیان چینی و امریکایی را باز کند و این کار را به اهدافی شبیه به تجسس انجام می‌داد. اما انگار چین به این هدف پی برده و به همین دلیل با قاطعیت تمام با چنین چینلی مخالفت کرد و این مخالفت، بلنکن را خشم‌گین نمود، هرچند خشم‌اش را با صراحت ابراز نکرد، اما در سخنان‌ و اظهارات‌اش به صراحت معلوم بود. چنان‌که در فوق بیان شد و اینک یک‌بار دیگر آن را بیان می‌نمایم:

«هرچند رهبر چین برای ابراز رضایت خود از دیدار 35 دقیقه‌یی با بلنکن، عبارت‌های مثبت و خوشبینانه‌یی را به کار برد، اما با وضوح گفت که پکن گشودن چینل‌های تماس نظامی با واشنگتن را رد نمود. باید گفت که این مسأله برای ادارۀ بایدن رئیس‌جمهور امریکا از جملۀ اولویت‌ها به شمار می‌رود و یکی از اهداف اصلی و اساسی سفر بلنکن بود.»

«بلنکن پس از دو روز دیدارهای مختلف با مسئولین بلندپایۀ چین گفت که ایالات متحده اهداف مشخصی برای این سفر تعیین نموده و این اهداف را براورده. وی اشاره نمود که او موضوع تماس‌های نظامی را "به گونۀ مکرر" مطرح نموده. وی افزود: «بسیار ضرور است که چنین تماس‌هایی باهم داشته باشیم. این مسأله‌یی است که کار بالای آن را ادامه خواهیم داد.»

دو حادثۀ اخیر نگرانی‌هایی را بر انگیخته مبنی بر این‌که ممکن است روابط دو طرف به کشمکش بینجامد، چنان‌چه چین اخیراً پیشنهاد دیدار لوید اسوستن، وزیر دفاع امریکا با لی چانگفو وزیر دفاع چین در سنگاپور را نپذیرفت. بلنکن گفت که هرچند او نیاز به گشودن چنین چینل‌های ارتباطی را "مکرراً" در نشست‌هایش مطرح نموده، اما "پیشرفت‌های فوری به دست نیامده". وی افزود: چین در حال حاضر درخصوص پیشرفت در این مسأله موافقت نکرده. فکر می‌کنم این مشکلی است که باید کار بالای آن را ادامه دهیم. وی هم‌چنین گفت: بسیار مهم است که این چینل‌های ارتباطی را بگشاییم.»

4. به نظر می‌رسد این موقف‌های چین در ذهن بلنکن معلق باقی مانده، زیرا وی نتوانست در زمینۀ تماس‌های نظامی دستاوردی داشته باشد و به همین دلیل بود که اظهارات اخیرش، که در پرسش آمده بود، مطرح گردید. این اظهارات وی را سایت انترنتی "سبأ" نیز به تاریخ 29 جون 2023م منتشر نمود: «شینخوا، آژانس جدید خبری چین به نقل از ماو نینگ سخنگوی وزارت خارجۀ چین در واکنش به اظهارات انتونی بلنکن وزیر خارجۀ امریکا گفت: اختلافات میان ایالات متحده و چین برای کسی پوشیده نیست. وی افزود: اظهار نظرها و اقداماتی‌که ایالات متحده داشته، قواعد اساسی حاکم بر روابط بین‌المللی را نقض می‌کند. وی به شدت از مخالفت کشورش با این قضیه یاد نمود.»

الله قوی و عزیز چه راست می‌فرماید: ﴿وَكَذَلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضاً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ؛ و این چنین بعضی از ستمکاران را بر بعضی دیگر به [سزای] آنچه می‌کردند، مسلط می‌گردانیم.﴾ [انعام: 29]، ﴿وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُون؛ و کافران خود ظالم اند.﴾ [بقره: 254]

15 ذوالحجة 1444هـ.ق.

3 جولای 2023م.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...

حکام پاکستان استعمارگران کافر را منجی خویش می‎بینند!

  • نشر شده در پاکستان

(ترجمه)

وزیر امور خارجۀ پاکستان می‌گوید؛ امیدوار است این کشور روابط قوی‌تری با روسیه ایجاد نماید؛ زیرا این کشورِ جنوب آسیا با آشفتگی اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کند. روز یک‌شنبه، 2 جولای 2023، بلاول بوتو زرداری در مصاحبۀ اختصاصی با NHK در توکیو این اظهارات را بیان کرد. ماه گذشته، پاکستان واردات نفت خام را از روسیه آغاز نمود. بوتو گفت که هدف از این تدارکات تأمین نیازهای انرژی مردم است، نه انتقال واردات از یکی به دیگری. وی گفت که روابط پاکستان و روسیه در مسیر مثبتی قرار دارد و او امیدوار است که این روابط بیش‌تر تقویت گردد.

حکام امروزی مسلمانان این گونه اند! آن‌ها تحت نظام سرمایه‌داری که توسط آن حکومت می‌نمایند، ضرر رسانده و بحران ایجاد می‌کنند. آن‌ها با تسلیمی کورکورانۀ مطلق در برابر استعمارگران کافر به تباهی دعوت می‌کنند. عجله دارند تا با اجرای نسخه‌های غربی مشکلاتی را که در کشور ایجاد نموده‌اند، برطرف نمایند! اگر صداهای مخالفین بلندتر شود، فقر شدت گرفته و شب تاریک شود، به غرب روی می‌آورند تا آن‌ها چاره‌ای بسنجند. آن‌ها فراموش می‌کنند که خود غرب از راه‌حل مشکلات خویش عاجز مانده است. در واقع، مشکلات خود غرب در حال حاضر پیچیده‌تر از مشکلات موجود در سرزمین‌های مسلمانان است. این حکام طوری هستند که الله سبحانه وتعالی در موردشان می‌فرماید:

﴿خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ [بقره: 7]

ترجمه: الله در قلبها و ګوشهای شان مهر زده است، و در چشمان‌شان پرده است و برای شان عذاب بزرگی است.

آن‌ها در میان بحران‌ها به سوی کسی می‌شتباند که در وهلۀ اول باعث بحران گردیده اند. به این ترتیب؛ از ماهیتابه به داخل آتش می‌پرند. آیا بوتو راه‌حلی برای بحران انرژی پاکستان در روسیۀ تزاری پوتین می‌بیند؟ روسيه خودش زير بار جنگ غرب عليه آن به خاطر بی‌تدبيری رهبران و فساد رژيم‌اش دست و پنجه نرم می‌کند.

این علاوه بر نقض ارزش‌های اصیل است که بوتو و حکومت‌اش هیچ نگرانی برای آن ندارند. آن‌ها بمب‌های بشکه‌یی و مواد ناپالم مانندی را که روسیه بالای مؤمنان شام پرتاب نمود، نادیده گرفتند. آن‌ها حمایت روسیه از ظالم دوران، غلام آمریکا، بشار اسد را نادیده می‌گیرند. آن‌ها به غرامت‌های معلقی که روسیه برای نابودی کل کشور، چچن، سرزمین مؤمنان، هنوز به امت اسلامی پرداخت نکرده‌است، توجهی نمی‌کنند. آن‌ها از حمایت روسیه از صرب‌های صلیبی منفوری که مسلمانان را سلاخی می‌کردند و به زنان مسلمان پاک‌دامن تجاوز می‌کردند، چشم پوشی نموده‌اند. آن‌ها هیچ توجهی به جنایات روسیه علیه مسلمانان در داخل روسیه و سرزمین‌های همسایۀ آسیای مرکزی ندارند. آن‌ها هم‌چنان آن‌چه را روسیه از طریق مزدوران جنایت‌کار خود در بسیاری از کشورهای مسلمان آفریقایی و آسیایی مرتکب می شود، نادیده می‌گیرند. ...

فهرست جنایات روسیه ادامه دارد. روسیه کم‌تر از دیگر کشورهای استعمارگر مانند آمریکا، انگلیس و فرانسه در جنایت‌کاری، خصومت و دشمنی با اسلام و مسلمانان نیست. با این حال، رژیم به دلیل بی‌تفاوتی نسبت به قربانیان و عدم اخلاص به امت، چشم خود را از تمام جنایات روسیه می‌پوشاند. یقیناً که به مصیبت‌های امت اهمیتی نمی‌دهد، زیرا اصلاً متعلق به آن نیست. علاوه بر این، شاید دلیل این نزدیکی اخیر بین رژیم پاکستان و روسیه، چراغ سبز بادار رژیم پاکستان "آمریکا" باشد. این برای آن است که روسیه در باتلاق مزدوران آمریکا بیفتد و مسکو راه فراری از واشنگتن پیدا نکند، مگر با چرخش به سمت آن.

خلافت اسلامی، که إن‌شاءالله به زودی در پاکستان تأسیس خواهد شد، قادر است تا تمام مشکلات ایجاد شده توسط نظام سکولر در پاکستان را حل نماید. مردم را قادر می‌سازد از ثروت فراوانی‌که الله متعال به این سرزمین عطا نموده است، بهره‌مند گردند، که برای تأمین زندگی راحت مردم بیش از اندازه کافی است. در مورد خودکفایی انرژی آن باید گفت که آن به نفت محدود نمی‌گردد، حتی با وجود این‌که می‌دانیم رژیم به‌شکل جنایت‌کارانه از ذخایر ثابت شدۀ نفت پاکستان به میزان 354 میلیون بشکه چشم‌پوشی نموده‌است. این سرزمین هم‌چنان اکتشافات بیش‌تر در حدود 27 میلیارد بشکه ذخایر نفتی، فراساحلی و خشکی را که عمدتاً در بلوچستان، سند و خیبر پختون‌خواه (KP) واقع شده، نادیده گرفته است. کارشناسان انرژی این را خوب می‌دانند و هم‌چنان ظرفیت سدهای پیش‌رفته بر روی دریاها، نیروی باد، انرژی جزر و مدی، انرژی آفتابی، ذغال‌سنگ و گاز را به خوبی می‌دانند که برای تأمین نیاز کشور به انرژی بیش از حد کافی می‌باشد. اگر مالکیت این منابع توسط شرکت‌های خصوصی وابسته به حاکمان فاسد، اطرافیان و اربابان آن‌ها در غرب نبود، تمام نیازهای انرژی مردم به خوبی تأمین می‌گردید. فقط دولت است که می‌تواند دست این شرکت‌هارا از بهره‌برداری از ثروت مسلمانان بگیرد. پس اگر دولت مدیریت و نظارت بر بهبود این منابع داشته باشد چه؟ این بر عهده دولت است که حتماً پروژه‌های برق و صنایع سنگین را ایجاد نماید، ماشین آلات و تجهیزات مورد نیاز بخش انرژی را در داخل کشور تهیه نموده و در صورت لزوم از خارج وارد نماید.

بحران‌هایی‌که کشور از آن رنج می‌برد، به دلیل فقیر بودن یا کم‌بود ذخایر یا منابع نیست، بلکه به خاطر حکامش می‌باشد که هیچ ارتباطی با این امت ندارند. آن‌ها سیاست رسیدگی به امور مردم را در پیش نمی‌گیرند. در عوض، مردم را سرکوب نموده آن‌ها را گرسنگی می‌گذارند و در فساد غرق می‌نمایند. هم‌چنان آن‌ها از بازگشت اسلام به عنوان یک نظام زندگی جلوگیری می‌نمایند؛ نظامی‌که امت را قادر می‌سازد تا به وضعیت قبلی خود بازگردد؛ بهترین امتی‌که با ایمان، تفکر و برتری خود در تمام عرصه‌های زندگی برای همه بشریت خارج گردیده است. بنا براین، برای هر فرد مخلص امت، به ویژه اهل قدرت و حمایت واجب است که این حکام را سرنگون نموده و این نظام را ریشه‌کن سازند! آن‌ها باید قدرت را برای حزب‌التحریر که توانا و با صلاحیت است بسپارند؛ کسانی‌که برای احیای دوبارۀ خلافت راشده بر منهج نبوت تلاش می‌نمایند! الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ [انفال: 24]

ترجمه: ای کسانیکه ایمان آوردهاید، الله و رسولش را استجابت نمایید؛ زمانیکه شمارا به چیزی دعوت مینمایند که برای تان حیات میبخشد، و بدانید که الله بین فرد و قلب‌اش حائل واقع می‌گردد، و این‌که به سوی او حشر می‌گردید.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه پاکستان

18 ذوالحجة 1444هـ.ق.

پنج‌شنبه 6 جولای 2023م.

 مترجم: عبدالرحمن "قاطع"

 

ادامه مطلب...

پرده آهنین؛ نظارت اداری در تاجیکستان!

(ترجمه)

خبر:

خبرگزاری خاور گزارش داد که شورای عالی جمهوری تاجیکستان در چهاردهمین اجلاس شورای ملی به تاریخ 16 جون، اعضای مجلس نمایندگان پیش نویس قانون «در مورد نظارت اداری بر افراد آزاد شده از اماکن محرومیت از آزادی» را تصویب کردند. این لایحه نظارت بر اشخاصی‌که به دلیل جرایم سنگین محکوم شده‌اند و مدت محکومیت خود را سپری کردند، پیش‌بینی می‌کند. در مدت زمانی‌که زندانی به حبس است، به عنوان متخلف از نظام در یک نهاد اصلاح و تربیت شناسایی می‌شود، بر اساس این قانون، وی پس از آزادی از زندان زیر نظر نهادهای داخلی خواهد بود.

تبصره:

لازم به ذکر است که این نظارت بر فعالان سیاسی و مذهبی که دوران محکومیت خود را سپری کرده‌اند، پیش از این، سال‌ها بدون تصویب این قانون در تاجیکستان اعمال می‌شد. لذا، این واقعیت رژیم‌های دیکتاتوری است که پارلمان فقط یک روش غیرقانونی موجود را مشروعیت می‌بخشد. اگرچه قانون تصریح می‌کند که بر افرادی‌که به جنایات جدی محکوم می‌شوند، نظارت خواهند شد؛ اما واقعیت نشان می‌دهد که تاجیکستان آن را در مورد افرادی‌که متهم به پرونده‌های جنایی ساختگی به اصطلاح، افراط‌گرایی و تروریسم هستند، اعمال می‌کند. این‌ها معمولاً جوانانی‌که پایبند به دین‌، منتقدان رژیم، فعالان، روزنامه‌نگاران و وبلاگ نویسان و خطباء مستقل هستند.

داشتن چنین افرادی تحت نظارت دقیق، از جمله جلوگیری از خروج آن‌ها از کشور، برای سازمان‌های مجری قانون بسیار مفید است. هر لحظه برای بالا بردن امتیاز، پرونده جنایی جدید درست می‌کنند و یک نفر را روانه زندان می‌سازند. قابل ذکر است که تصویب این قانون نیز مانند تمام قوانین دیگر، نسخه دقیقی کاپی شده از قوانین و تلاش‌های روسیه است؛ جایی‌که محکومان و مخالفان تا سال‌ها حتی پس از گذراندن دوران محکومیت تحت نظارت شدید نیروهای امنیتی قرار دارند.

نویسنده: محمد منصور

22 ذي الحجة 1444ه‍ـ.ق.

دوشنبه 10 جولای 2023م.

مترجم: پارسا امیدی

ادامه مطلب...

کسی‌که هدف اصلی‏اش آخرت باشد

(ترجمه)

از انس بن مالک روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«من کانت الآخرة همه، جعل الله غناه فی قلبه، وجمع له شمله، وأتته الدنیا وهی راغمة، ومن کانت الدنیا همه، جعل الله فقره بین عینیه، وفرق علیه شمله، ولم یأته من الدنیا الا ما قدر له» (جامع الترمذی)

ترجمه: کسی‌که آخرت هدف اصلی‌اش باشد، الله (سبحانه وتعالی) دلش را بی‌نیاز میگرداند، پریشانی‌اش را سامان میدهد و دنیا به رغم میلش به او روی میآورد، و کسی‌که دنیا هدف اصلی‌اش باشد، الله (سبحانه وتعالی) فقر را در پیش چشمانش قرار میدهد و خاطرش را آشفته می‌سازد و از دنیا بجز همان چیزی‌که برایش مقدر شده اس،  نصیب او نمیشود.

این فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم (همّه) به معنی اراده و نیتش می‎باشد و در مشکاة المصابیح چنین آمده است: «من کانت نیته طلب الآخرة» این فرموۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم «جعل الله غناه فی قلبه» به معنی این است که الله سبحانه وتعالی او را به همان رزقی‌که برایش کفایت کند، قانع می‏سازد تا در طلب زیادی مال خودش رنج ندهد. این فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم «وجمع له شمله» به معنی این است که الله سبحانه وتعالی کارهای پیجیده‌اش را سر و سامان می‏بخشد و با آماده نمودن اسباب از جایی‌که حتی گمانش را نمی‎کند، خاطرش را آسوده می‎سازد. این فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم «وأتته الدنیا» به این معنی که الله سبحانه وتعالی آنچه از دنیا نصیب و تقدیرش باشد، به او می‏دهد.

این فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه و سلم «وهی راغمة» به این معنی است که دنیا در نزد وی ناچیز و بی‌ارزش است و هم‌چنان دنیا به دنبالش می‎آید و برای بدست آوردن آن نیاز ندارد که زیاد خودش را به زحمت دهد و دنیا آسان و گوارا طبق میلش به او داده می‏شود. این فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم «ومن کانت الدنیا همّه» در مشکاة المصابیح چنین آمده است: «ومن کانت نیته طلب الدنیا» به این معنی کسی‌که نیت‎‏اش بدست آوردن مال دنیا باشد.

این فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه و سلم «جعل الله فقره بین عینیه» به معنی این که الله سبحانه وتعالی او را به مخلوق نیازمند می‏کند و این نیازمندی را به مانند امری نامبارک همیشه در جلو چشمانش قرار می‏دهد. این فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم «وفرّق علیه شمله» به این معنی که الله سبحانه وتعالی کارهای دنیایی‌اش را سخت و دشوار می‏کند. مراد از این فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم «ولم یأته من الدنیا الا ما قدّر له» این است که همیشه به حالت خواری به سر می‏برد و بر خلاف میلش آن چیزی‌که از مال دنیا طلب می‌کند، برایش داده نمی‏شود.

امام بن قیم می‏گوید: هنگامی‌که بنده شب و روز را به حالتی سپری می‏کند که همّ و غمش فقط یاد الله سبحانه وتعالی باشد؛ الله سبحانه وتعالی تمام خواسته‌هایش را برآورده می‏کند، تمام آشفتگی‌ها را از وی دور می‏گرداند، قلبش را برای محبت خود پاک و خالی می‏سازد، زبانش را به ذکر خود معطر می‎کند و اعضای بدنش را برای طاعت و عبادت خود آماده می‎سازد. اما کسی‌که شب و روز را به غم بدست آوردن دنیا سپری کند؛ الله سبحانه وتعالی غم و سختی‌ها را بر سر او می‌ریزاند و کارش را به خود وی واگذار می‏کند.

بدون شک که حب دنیا و مشغول بودن به آن، طاعت و عبادت الله سبحانه وتعالی را به گونه‌ای که حق عبادت او سبحانه وتعالی ادا شود، از یاد ما انسان‌ها برده است. چنانچه در این باره، آیات و احادیث زیادی آمده که از آن جمله این حدیث شریف که اکنون در مقابل ما قرار دارد، می‎باشد تا چیزی را که فراموش نموده‌ایم، به یاد ما بیاورد و برای ما به نیروی بازدارنده‌ای تبدیل شود که توسط آن قلب خود را به اطمینان و آرامش برسانیم و ما را متوجه می‎سازد که حب دنیا را ترک نموده و تقوا پیشه کنیم تا الله سبحانه وتعالی در دنیا از ما راضی شده و نعمت‌های اخروی را نصیب ما بگرداند. با این فرمودۀ الله سبحانه وتعالی سخن خود را به پایان می‎رسانیم:

﴿زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ﴾ [آل عمران: 14]

ترجمه: برای انسان، محبت شهوات و دلبستگی به امور مادی جلوه داده شده است، از قبیل: عشق به زنان و فرزندان، ثروت هنگفت و آلاف و الوف طلا و نقره و اسپ‌های نشان‌دار و چهار پایان و کشت و زرع. این‌ها همه کالای دنیای فعلی است و سرانجام نیک در پیشگاه الله (سبحانه وتعالی) است.

از پروردگار عزّ وجلّ می‎طلبیم تا دنیا را هدف اصلی و مأمور دانایی ما نگرداند! آمین! آمین!

مترجم: حسین سلحشور

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه