شنبه, ۲۸ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۳۰م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

سقوط خلافت و پاسخ این فاجعۀ بزرگ

  • نشر شده در کانادا

(ترجمه)

۲۸ رجب ۱۳۴۲هـ ق برابر با ۳ مارچ ۱۹۲۵م، مصادف است با آخرین روز سقوط خلافت اسلامی که سلطان عبدالمجید خلیفۀ عثمانی در استانبول تبعید گردیده و آخرین دولت که قانون الله سبحانه وتعالی را به طور حقیقی تطبیق می نمود از بین برده شد و بجای آن نظام سکولریزم به میان آمد. در یاد بود از این فاجعه وحشت ناک، این یک امر ضروری است تا ما بدانیم که در قرن اخير چی چیزی با اهمیت را از دست داده ایم و الله سبحانه وتعالی در مقابلش از ما چی می خواهد.

اهمیت خلافت در زنده گی مسمانان

خلافت اسلامی مانند دیگر نظام های بشری نیست. این نظام، نه مانند ملوک الطوایفی یا سلطنتی مطلقه بوده که یک گروهی خاص سلطنت را به ارث ببرند، نه مانند کمونیزم که اساس همه چیز را ماده بپندارد و نه هم مانند نظام سرمایه داری است که از سازش بین روحانیون و بخبه گان فكری این نظام به جود آمده باشد. بلکه خلافت اسلامی نظام است که توسط خالق کاینات برای بشر وحی شده، با عدالت و مهربانی الله سبحانه وتعالی استوار بوده و برای نخستین بار توسط پیامبر صلی الله علیه وسلم بعد از قناعت دادن قبایل یثریب در مدینه تاسیس و سپس به منصه ی تطبیق در آمد. پیامبر صلی الله علیه وسلم تمام نظام های اجتماعی، اقتصادی، عدلی و... که از طرف الله سبحانه وتعالی برایش وحی شده بود، تطبیق نموده و بر همه ادیان و مذاهب دیگر نیز فایق آمد.

زمانی که پیامبر صلی الله علیه وسلام احساس کرد که عمر مبارک شان به آخر رسیده، خطاب به اصحاب فرمودند: «همیشه مصالح قوم بنی اسراییل توسط پیامبران تنظیم می شد. اگر در آن زمان یک پیامبر وفات می نمود پیامبر دیگر برای شان فرستاده می شد. بعد از من پیامبر دیگر نخواهد آمد، بجای پیامبر خلیفه یا جانشین خوهد آمد که تعداد شان بسیار خوهد بود.» اصحاب رضی الله عنهم اجمعین پرسیدند: شما به ما چی حکم می کنید؟ پیامبر صلی الله علیه وسلام پاسخ داد: «شما به آن ها بیعت نمایید(سوگند وفاداری) یکی پس از دیگر به آن ها حق شان را بدهید، در این صورت بدون شک الله سبحانه وتعالی از آن ها درباره ی مسوولیت های شان خواهد پرسید.»

بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه وسلام، اصحاب در اجرای این امر  بسیار نگران بودند تا که حضرت ابوبکر صدیق را به حیث خلیفه خود انتخاب نمودند. قبل از تدفین جنازه پیامبر صلی الله علیه وسلام، به جا آوردن این امر به طور جدی بیان گر مهم بودن تعین خلیفه در هر شراط و زمان می تواند باشد. بدون شک در آن زمان تحت حاکمیت خلافت اسلامی، امت اسلامی شاهد عدالت، رفا و موفقیت های زیادی بوده و پیام اسلام نیز به تمام نقاط جهان می رسید. حتا بعد از ختم این دوره ی تاریخی با وجود حکومت های دست نشانده در سرزمین های اسلامی، هنوز هم این امت خواستار تطبیق نظام اسلام بوده و مصالح شان را می خواهند مطابق این نظام حل و فصل نمایند.

در اواخر قرن ۱۹ و در آغاز قرن ۲۰، که خلافت اسلامی به سوی انحطاط روان بود، افکار نظام های کفری؛ چون: دموکراسی، لیبرالیزم و سیکولریزم در اذهان مسلمانان رخنه نموده و اسلام را توانستند با این افکار نیز همنوا سازند که امروز در نتیجه آن، نظام ملیت گرایی-بدترین نظامی که پیامبر صلی الله علیه وسلم در زمان خود او را از میان برداشت- در سرزمین های اسلامی حاکم شد، و این حمله فکری بالای امت مسلمه در سال ۱۹۲۴م در دوران حاکمیت مصطفی کمال اتاترک به اوج خود رسید تا در نهایت خلافت اسلامی توسط این مزدور و با همکاری باداران اش از میان برداشته شد.

امت اسلامی سپر خود را از دست داده اند

ما مسلمانان بعد از سقوت خلافت، شاهد تراژیدی های زیادی بوده ایم. امروزه از کوه های فلپین شروع  تا دره های کشمیر و جنگلات کریمیه، ما شاهد مکیدن خون مسلمانان توسط کفار هستیم. ما شاهد اشغال مکان مقدس مسلمانان(قدس) توسط دولت صهیونیستی نیز می باشیم که فریادهای مردم آن سرزمین زخمی است بر پیکر ما امت اسلامی. و ما شاهد هستیم که چطور جهان کفر سیستم پلید اقتصادی و اجتماعی خود را در سرزمین های ما تطبیق نموده، معادن ما را به غارت برده و نهادهای اجتماعی ما را نیز ضعیف ساختند.

جالب این جاست که در میان ما امت اسلامی، رهبران هستند که شجاعت و ایستاده گی در مقابل دشمنان این امت را نداشته و آن ها کسانی هستند که در اشتیاق کمک کردن در ویرانی و به غارت بردن سرزمین های اسلامی همراه دشمنان ما هستند. آن ها برای رسیدن به قدرت و مادیات زنده گی، خلاف وعده یی که این امت به الله سبحانه وتعالی و رسول اش داده است؛ عمل می نمایند. در میان این همه هرج و مرج، باز هم مسلمانان امیدوار به وعده های الله سبحانه وتعالی بوده و در تلاش یک راه حل مناسب نیز می باشند. اما متأسفانه بعضاً دیده می شود، ما افکار خود را طوری تنظیم نموده ایم که فکر می کنیم اگر مسلمانان این و آن را انجام دهند، سرزمین های ما متحد شده و رهبران ما از این طریق نیز به حق دست پیدا می کنند. مگر این را فراموش کرده ایم که راه حل واقعی در نظام اسلام و در مفاهیم اسلامی بسیار روشن ارایه گردیده است. زیرا اگر نظام ما آن نظام است که ما ادعا می کنیم و یا خالق ما آن خالق است که ما به آن ایمان داریم و این نظام ما را حتا در رفتن بسوی تشناب رهنمایی کرده است، پس بدون شک در این قضیه حیاتی هدایت او سبحانه وتعالی و راه حل این نظام(اسلام) سخت نیاز است. پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرماید:

«إِنَّمَا الْإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ.»

(رواه مسلم)

ترجمه: در حقیقت امام مانند سپر است که در عقب آن شما می جنگید و حافظت می شوید.

 پیدا کردن یک راه حل و طریقۀ جدید برای امت چالش نیست، بلکه چالش ما به حیث یک امت واحد این است که دوباره سپر خو د را برداشته و خلافت واقعی اسلامی را نیز تاسیس نماییم که آن هم با از سر گرفتن زنده گی اسلامی طوری که پیامبر صلی الله علیه وسلم بر ما الگوی آوردن ان را دقیق ترسیم نموده است.

کارکردهای اصحاب رضی الله عنهم اجمعین:

در حال حاضر ما مسلمانان کسانی هستیم که بدون خلافت اسلامی بسر می بریم. در گذشته ها این امت هیچ وقت برای چنین یک زمانی طولانی بدون خلیفه و خلافت نبوده اند. نبودن خلافت اسلامی این را به ما نشان می دهد که، این تراژیدی ها توسط دشمنان اسلام ادامه خواهد داشت. اما به یاد داشته باشیم که، در این آزمون فرصت های بزرگ برای ما مساعد شده است. بحیث یک مسلمان اگر دیده شود، ما داری یک فرصت بی همتا در عصر خود هستیم. همان گونه که در فوق اشاره شد، در گذشته ها این مسوولیت بزرگ را تنها  پیامبران و همراه هان شان به پیش می بردند. اما امروز ما فرصت انجام دوبارۀ تمام این مسوولیت های پیامبر صلی الله علیه وسلم را پیدا کرده ایم تا دَین الله سبحانه وتعالی را از سر اعاده نموده و مستوجب بزرگ ترین پاداش شوییم. بر ما واجب است که سیرت پیامبر صلی الله علیه وسلم را به منظور این که، چطور وی صلی الله علیه وسلم با کمک یک گروه کوچک و ستم دیده، بزرگ ترین تمدن جهان را به میان آورد. پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرماید:

«وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً.»

(رواه مسلم)

ترجمه: هر کسی که بدون بیعت با خلیفه بمیرد مرگ وی مرگ جاهلیت است.

در این حدیث "مرگ جاهلیت" بیانگر این است که بدون خلیفه و داشتن خلافت اسلامی برای مسلمانان شرعاٌ ناجایز بوده و داشتن خلیفه از جمله ی واجبات و مهم است. چنان چه امامان؛ چون: قرطبی، جواینی، دهلوی، نووی و امامان بی شمار دیگر در این مسأله توافق نظر داشته اند.

تعهد الله سبحانه وتعالی

برگشت خلافت وعده الله سبحانه وتعالی است. قسمی که پیامبر صلی الله علیه وسلم در یک حدیث طولانی دیگر بیان می دارد که این امت شاهد ناهنجاری های زیادی سیاسی به شمول نظام ظالم که حالا بر ما حاکم است؛ خواهد بود. در آخر این حدیث پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرماید:

«...ثم تكون خلافة على منهاج النبوة.»

(رواه احمد)

ترجمه: و بعداً خلافت تاسیس خواهد شد به طریقۀ نبوت.

الله سبحانه وتعالی ما را از جمله کسانی که وعده اش را بجا می آورند گرداند که این شاید یگانه وسیله نجات ما در روز محشر باشد. الله سبحانه وتعالی خلافت اسلامی را نصیب ما امت اسلامی گرداند. خلافتی که اسلام را به طور کامل و عادلانه پیاده نموده و دارالاسلام را در قلب سرزمین های اسلامی مانند یک برج هشدار دهنده به تمام کفار در سراسر جهان تاسیس نماید.

(يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللهِّ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللهَّ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ)

[صف: ۸]

ترجمه: آنان می خواهند نور الله سبحانه وتعالی را با دهان خود خاموش نمایند، ولی الله سبحانه وتعالی نور خود را کامل می کند هرچند کافران خوش نداشته باشند.

حزب التحریر-کانادا

ادامه مطلب...

حکم تصویربرداری در اسلام

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش:

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته!

چند پرسشی راجع به تصویربرداری(عکاسی)، رسامی و نقاشی دارم، از شما خواهان ارایه ی پاسخ هستم. پرسش های من قرار ذیل است: ۱- حکم تصویربرداری(عکاسی) در اسلام چیست؟ ۲- حکم رسامی اعضای بدن انسان چیست؟ ۳- و آیا حکم نقاشی و مجسمه سازی  بر عکاسی هم مطابقت می کند؟

پاسخ:

وعلیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

قبلاً راجع به تصویربرداری پاسخ کامل ارایه کرده بودیم، ظاهراً شما آگاهی ندارید، همان پاسخ در برگیرنده ی موضوعات ارایه شده در پرسش شما و سایر موضوعات مرتبط به همین موضوع است. بناً متن همان پاسخ را برایت نقل می کنم. پیش از ارایه پاسخ به پرسش های مربوط به تصویربرداری و رسامی بر دو امر تاکید می کنیم:

یکم: قسمتی از پاسخ مربوط به حکم شرعی در مورد رسامی (توسط دست) است، و مفهوم "حرام بودن تصویر ذی روح" وارد شده در احادیث، نیز بر رسامی نمودن ذی روح توسط دست مطابقت می‌کند؛ اما تصویربرداری توسط آله ی بنام کمره مباح است و احادیث بر این مطابقت نمی کند.

دوم: قسمتی از پاسخ مربوط به تصاویر چاپ شده که سایه ندارد جایز است و با تمام جزیيات مربوط به همين پرسش بیان گردیده است؛ اما تصویری که سایه دار است؛ یعنی اجساد و پیکره ها که شما در پرسش به کلمه "نحت" یا مجسمه سازی ذکر نموده اید، حرام بودن این واضح است و ما در آخر پرسش بیان می نماییم.

پاسخ به پرسش های تصویری که سایه ندارد(تصاویر چاپ شده) با تمام انواع و جزیيات آن را ارایه می نماییم. راجع به پرسش اصلاح و دست کاری تصاویر(دور کردن چین و چروک صورت، تغییر رنگ چشم تغییر بعضی از خصوصیات چهره و...)، ترسیم تصاویر انسان ها و حیوانات شبیه به اصالت.

این دو پرسش مربوط به ترسیم اشیای ذیروح یا اصلاح و دست کاری تصاویر اشیای ذیروح با دست؛ مانند دور کردن چین و چروک صورت، تغییر بعضی خصوصیات چهره و... بر می گردد، و حکم تحریم وارد شده در ادله شرعی بر این ها مطابقت می کند و لوکه رسامی توسط دست(قلم پنسل) باشد یا توسط موز کمپیوتر، در هر صورتی که ترسیم با سعی و تلاش انسانی و مشابه ذیروح و زنده جان باشد تحریم بر آن منطبق می شود. دلیل بر این، حدیث امام بخاری که از ابن عباس روایت نموده است می باشد:

«مَنْ صَوَّرَ صُورَةً فَإِنَّ اللَّهَ مُعَذِّبُهُ حَتَّى يَنْفُخَ فِيهَا الرُّوحَ، وَلَيْسَ بِنَافِخٍ فِيهَا أَبَدًا.»

ترجمه: هركس، تصويری بسازد تا زمانی كه در آن روح ندمد، الله سبحانه وتعالی او را عذاب خواهد داد و هرگز روح دميدن از او ساخته نيست.

هم چنان عبد الله بن عمر رضی الله عنهما می گوید که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«إنَّ الَّذِين يَصْنَعونَ هذِهِ الصُّورَ يُعَذَّبُونَ يَوْمَ الْقِيَامَة، يُقَالُ لهُم: أحْيُوا مَا خَلَقْتُمْ.»

(متفقٌ عليه)

ترجمه: همانا روز قيامت كسانی را كه اين مجسمه ها(تصاویر) را می سازند، عذاب می دهند و به آن ها می گويند: آن چه را كه خلق كرده ايد، زنده كنيد.

راجع به پرسش کاربرد تصاویر و رسامی های چاپ شده: کاربرد تصاویر، رسامی ها و شعاراتی که توسط سایر مردم رسم شده باشد نه توسط خود همان شخص؛ یعنی کار برد و استعمال تصویر از سایر اشخاصی که توسط خود فرد رسامی نشده باشد، حکم نگهداشتن و گردآوری تصاویر بر این مطابقت می کند و بر سه نوع است:

یکم: اخذ تصویر ذیروح(زنده جان) و انتقال آن برای گذاشتن در اماکن عبادت؛ مانند: جای نماز، پرده های مسجد، آگاهی های مساجد وغیره. این کار حرام است و دلیل آن حدیثی است که ابن عباس روایت نموده است:

ترجمه: «رسول الله صلی الله علیه وسلم تا زمانی که تصاویر داخل کعبه از بین برده نشد داخل کعبه نشد.»

وارد نشدن رسول الله صلی الله علیه وسلم به خانه ی کعبه تا از بین بردن تصاویر قرینه است بر ترک جازم و گذاشتن تصاویر در اماکن عبادت، دلیل است بر تحریم تصاویر در مساجد. امام احمد از ابن عباس رضی الله عنه روایت نموده است:

ترجمه: «زمانی که رسول الله صلی الله علیه وسلم تصاویر را در خانه کعبه دید وارد کعبه نگردید، فرمان از بین بردن آن را صادر کرد و از بین برده شد.»

اما اگر انتقال تصویر غیر رسم شده توسط خود شخص برای کاربرد و استعمال در اماکن غیر از عبادتگاه باشد، دلایلی وارد گردیده که جواز این را بیان می دارد. در صورتی که در مکان ها جهت احترام، تعظیم و تجلل باشد؛ مانند: پرده های منازل، اعلانات موسسات تحصیلی، لباس های پوشیدنی مکاتب، ادارات و آگاهی هایی که به عبادت مرتبط نیست، گذاشته شود با کراهت جایز است. اگر در کف اتاق یا پوشیدن آن برای نمایش ظاهری و یا از این قبیل تمام این ها مکروه است؛ اگر از تصاویر در مکان های غیر از عبادتگاه و احترام؛ مانند: فرش اتاق که روی آن قدم می گذارید، یا روی دوشکی که بالای آن می خوابید و استراحت می کنید، یا بالشتی که بر آن تکیه می کنید و یا تصاویر رسامی شده در زمینی که شما روی آن قدم می زنید و حالات ازین قبیل که استفاده گردد، همه مباح است.

مسلم در مسند خویش از ابوطلحه روایت می کند، من از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که گفت:

«لا تدخل الملائكة بیتاً فیه كلب ولا صورة.»

ترجمه: فرشتگان به خانه یی كه در آن سگ و یا تصویر باشد، وارد نمی شوند.

در روایت مسلم آمده است:

«إلا رقماً فی ثوب.»

ترجمه: به جز تصویری که در لباس چاپ شده باشد.

این خود دلیل برای استثنا قرار دادن تصویر چاپ شده در لباس می باشد. از حدیث فوق چنین استنباط می شود که ملایک در خانه هایی که عکس چاپ شده در لباس باشد، وارد می شود. بدین معنی که تصاویر چاپ شده در لباس جایز می باشد؛ چون ملایک در خانه هایی که عکس چاپ شده در لباس باشد، وارد می شود. چنان چه حدیث دیگر رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد اثبات این حکم صراحت دارد. بخاری از ام المؤمنین عایشه صدیقه رضی الله عنها روایت می کند که وی گفت:

«دَخَلَ عَلَی النَّبِی صلی الله علیه وسلم وَفِی الْبَیتِ قِرَامٌ فِیهِ صُوَرٌ فَتَلَوَّنَ وَجْهُهُ ثُمَّ تَنَاوَلَ السِّتْرَ فَهَتَكَهُ.»

ترحمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم روزی وارد اتاقم شد و در پرده ی اتاق تصویری از حیوانات را دید، روی مبارک شان از قهر سرخ شد و سپس پرده ی اتاق را پایین کرده آن را پارچه پارچه کرد.

"القرامنوع جامه ی است که در آن زمان به منظور ساختن پرده های خانه استفاده می شد. سرخ شدن چهره ی رسول الله صلی الله علیه وسلم و پایین کردن پرده، منع استفاده از پرده ی تصویردار را افاده می کند. پس اگر این عمل در جمله ی داخل شدن ملایک در خانه هایی که تصویر چاپ شده در آن باشد به حساب آید. ثابت می سازد که دلیل بر امر تحریم نبوده؛ بلکه مکروه است؛ چون جایی که تصویر در آن وجود داشت، پرده یی بود که در دروازه آویزان شده بود و این عمل خود نوع محترم شمردن به حساب می آید. بناً گذاشتن تصویر در جای مورد احترام مکروه است.

احمد در مسند خود از ابوهریره رضی الله تعالی عنه روایت می کند که جبرییل علیه السلام به رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت:

«وَمُرْ بِالسِّتْرِ یقْطَعْ فَیجْعَلَ مِنْهُ وِسَادَتَانِ تُوطَآَنِ.»

ترجمه: دستور بده که پرده را از وسط دو پاره کرده و مردم به روی آن راه بروند.

در این جا واضح می گردد که جبرییل علیه السلام برای رسول الله صلی الله علیه وسلم دستور می دهد که پرده را از مکان های مورد احترام دور کند؛ پس کاربرد تصاویری رسم شده در مکان هایی که مورد احترام قرار نمی گیرد مباح می باشد.

پرسش ترسیم نشان و علامت انسان یا حیوان؛ بطور مثال علایم در راه؛ مانند: پیاده روها، تصویر دروازه هنگام آتش سوزی و علامه منع قدم زدن یک جا با سگ در پارک ها، ترسیم اعضای بدن انسان یا حیوان؛ بطور مثال: تصویر مصافحه و دست دادن یا تصویر انگشتان دست و یا سر اسپ به عنوان شعار وغیره: اگر تصاویر رسم شده تصویر ذیروح بود حرام است؛ چون در احادیث وصف تصویر حرام گردانیده شده ذیروح بودن آن است و این وصف بر تصویر کامل، نصف تصویر و یا تصویر سری که متصل با اعضای بارز بدن، مانند دست ها و امثال این باشد مطابقت می کند.

اما اگر این علایم تصویری بود که دلالت بر ذیروح بودن نمی کرد؛ مانند تنها تصویر دست و انگشت که به یک چیزی اشاره می کند و یا تصویر دو دست که با هم مصافحه می کند، امثال این ها حرام نیست و دلایل حرام بودن بر این ها مطابقت نمی کند؛ اما ترسیم سر که فقط با اعضای بارز بدن انسان پیوست نباشد، در این گونه فقها اختلاف دارند و قول راجیح عدم تحریم  تصویر سر که با سایر اعضای بدن انسان پیوست و یک جا نباشد، است. دلیل بر این احادیث وارد شده بر جواز قطع سر بت(مجسمه) برای این که به شکل درخت باقی بماند می باشد؛ مانند حدیث ابوهریره رضی الله عنه که جبرییل علیه السلام برای پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرماید که مجسمه حرام محسوب نمی گردد در صورتی که سر آن قطع  گردد.

«فمر برأس التمثال الذي في باب البيت فليقطع ليصير كهيئة الشجرة... فَمُرْ بِرَأْسِ التِّمْثَالِ يُقْطَعْ فَيُصَيَّرَ كَهَيْئَةِ الشَّجَرَةِ...»

(رواه حمد)

ترجمه: فرمان بده تا سر مجسمه یی را که در دروازه ی کعبه است قطع کنند تا به شکل درخت در آید؛ مانند پیکره ی درخت باقی بماند، فرمان بده که سر مجسمه را قطع نمایند و به شکل درخت در آید.

بدین معنی که رسم تنها سر و سایر اعضای بدن انسان که با سر متصل و پیوست نباشد، در هردو صورت حرام نیست و چنین نیست که سر بدون پیوست به سایر اعضای بدن حرام است و مجسمه بدون سر حرام نیست؛ چون جبرییل علیه السلام به پیامبر صلی الله علیه وسلم امر کرد تا سر مجسمه را قطع کند. بدین معنی که قطع کردن سر جایز است و هر چیزی که مرتبط به قطع سر شود نیز جایز است.

باید ذکر کرد که در نزد فقهای حنبلی و مالکی تنها بقای سر جایز است و در نزد فقهای شافعی اختلاف است، اکثر فقهای  شافعی تنها بقای سر مجسمه را تحریم می کنند و اقلیت شان جایز می شمارند.

پرسش ترسیم تصاویر انسان ها و حیوانات غیر مشابه به اصالت، رسامی حکایات عجیب و غریب که اصلاً واقعیت ندارد. پاسخ به این پرسش ها قرار ذیل است: اگر تصاویر دلالت به موجود ذیروح می کرد و لوکه شبیه اصالت هم نباشد حرام است؛ چون نصوص به تحریم آن ها مطابقت می کند. در حدیثی که مسلم روایت کرده است رسول الله صلی الله علیه وسلم به عایشه رضی الله عنها امر کرد تا پرده یی را که بر دروازه  آویزان بود دور سازد؛ چون در آن پرده تصاویر اسپ های بالدار بود و طبعاً اسپ بالدار اصلاً وجود ندارد. مسلم روایت نموده است که عایشه رضی الله عنها می فرماید:

«قَدِمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنْ سَفَرٍ وَقَدْ سَتَّرْتُ عَلَى بَابِي دُرْنُوكًا فِيهِ الْخَيْلُ ذَوَاتُ الْأَجْنِحَةِ فَأَمَرَنِي فَنَزَعْتُه.»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم از سفر بر گشت و بر دروازه درنوک(نوع از جامه) آویزان کرده بودم که در آن تصاویر اسپ های بالدار بود، برایم امر کرد و من برکندم.

دوم: تصاویر سایه دار(مجسمه ها و نقاشی): نقاشی اجسام ذیروح و مجسمه سازی به استثنای بازیچه ی اطفال حرام است. دلیل بر این احادیث ذیل است: احمد از ابو هریره رضی الله عنه روایت می کند:

قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: «أتاني جبريل عليه السلام فقال: إني كنت أتيتك الليلة فلم يمنعني أن أدخل عليك البيت الذي أنت فيه إلا أنه كان في البيت تمثال رجل... فمر برأس التمثال يقطع فيصير كهيئة الشجرة... ففعل رسول الله صلى الله عليه وسلم.»

ترجمه:  پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «جبرییل نازل گردید و گفت، شب گذشته آمدم و به خاطر مجسمه مردی که درمنزل شما بود(نقاشی شده) به نزد تان نیامدم، دستور بده که سر مجسمه را ببرند تا به شکل درخت در آید.» و رسول الله صلی الله علیه وسلم چنین کرد.

وعن ابن عباس، وجاءه رجل فقال: إني أصور هذه الصور، وأصنع هذه الصور، فأفتني فيها، فقال ادن مني، فدنا منه حتى وضع يده على رأسه، قال: أنبئك بما سمعت من رسول الله صلى الله عليه وسلم سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول: «كل مصور في النار، يُجعل له بكل صورة صورها نفس تعذبه في جهنم، فإن كنت لا بد فاعلاً فاجعل الشجر وما لا نفس له.»

ترجمه: ابن عباس می فرماید: مردی نزد من آمد و گفت: من این تصاویر را نقاشی می کنم و این تصاویر را می سازم، در مورد این امر برایم فتوی بده. برایش گفتم: نزدیکم بیا، نزدیک شد و دستم را بر سرش نهادم و گفتم به چیزی که از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیده ام تو را آگاه می سازم، از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که می فرمود: «هر نقاشی در آتش است و در برابر هر جانوری که صورت آن را کشيده است، نفسی قرار داده می شود و او را در جهنم تعذيب می کنند.» ابن عباس می گويد: اگر ناگزير هستی که اين کار را انجام دهی، پس تصوير درخت و يا هر موجود بيجانی را رسم کن.

رسامی عبارت از ترسیم صورت و چهره ی کسی یا چیزی است، که شامل مجسمه ها و نقاشی نیز می شود. نفس نقاشی و رسامی "تصویر" است. مسلم روایت نموده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم، حضرت علی رضی الله عنه را به کار پنهانی فرستاد و برایش گفت، تمامی مجسمه ها و بت ها را منهدم بساز.

نقاشی هر تصویر ذیروح و لوکه سایه دار(مجسمه) باشد و یا غیر سایه دار حرام است. از تحریم تصاویر رسامی و نقاشی شده تصاویر و رسامی هایی که برای اطفال ساخته شده باشد، مستثنی است؛ مانند: رسامی های کاریکاتوری برای اطفال یا رسامی های خیالی برای سرگرمی، تسلیت، شادمانی و یا برای آموزش اطفال و... تمام این ها بنابر دلایل واردشده جایز است.

أخرج أبو داود عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ: «قَدِمَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم مِنْ غَزْوَةِ تَبُوكَ أَوْ خَيْبَرَ وَفِي سَهْوَتِهَا سِتْرٌ فَهَبَّتْ رِيحٌ فَكَشَفَتْ نَاحِيَةَ السِّتْرِ عَنْ بَنَاتٍ لِعَائِشَةَ لُعَبٍ فَقَالَ مَا هَذَا يَا عَائِشَةُ قَالَتْ بَنَاتِی.»

ترجمه: داوود از عایشه رضی الله عنها روایت نموده است که چنین فرمود: «رسول الله صلی الله علیه وسلم از غزوه ی تبوک یا خیبر بر گشت و در اتاق من پرده آویزان بود، باد وزید و حصه از پرده بالا گردید و بازیچه های دختران عایشه نمایان گردید، فرمود این چیست؟ گفت دخترانم.»

حدیثی را که بخاری از عایشه رضی الله عنها روایت نموده است، می فرماید:

ترجمه: با دختران ام نزد رسول اله صلی الله علیه وسلم بازی می نمودم؛ یعنی با بازیچه های به شکل دختران.

مسلم حدیثی را که ربیع بنت معوذ الانصاری رضی الله عنه روایت نموده است، می فرماید:

«...وَنَجْعَلُ-وفي رواية مسلم ونصنع- لَهُمْ اللُّعْبَةَ مِنْ الْعِهْنِ فَإِذَا بَكَى أَحَدُهُمْ عَلَى الطَّعَامِ أَعْطَيْنَاهُ ذَاكَ حَتَّى يَكُونَ عِنْدَ الْإِفْطَارِ» أي تلهيهم باللعبة حتى موعد الإفطار.»

ترجمه: و برای آن ها عروسك های پشمی می ساختيم و هر وقت يكی از آن ها برای غذا گريه می كرد، او را با آن عروسك، سرگرم می كرديم تا اين كه وقت افطار فرا می رسيد.

بناً از تمامی این احادیث جایز بودن بازیچه های اطفال و لوکه به شکل مجسمه ی ذیروح هم باشد واضح می گردد؛ ازین رو ترسیم کاریکاتورهای حکایات غیر واقعی به شکل اولی جایز است؛ چون به صورت تصاویر چاپ شده می باشد. آرزومندم که پاسخ پرسش تان را بر جوانب مختلف و مرتبط به آن را دریافت کرده باشید.

برادر شما عطاء بن خلیل ابورشته

 

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه