- مطابق
دولت شاهی انگلیس در تلاش است تا نتایج رفراندم برکسیت را مختل کند
(ترجمه)
بعد از مذاکرات طویلالمدت انگلیس با اتحادیۀ اروپا، بالاخره تریزامی نخستوزیر انگلیس هفتۀ گذشته پیشنویس طرح ویژهای خود را مربوط به خروج انگلیس از اتحادیه را ارائه نموده و مورد قبول شورای وزیران انگلیس واقع شد؛ اما بعد از یک روز از قبولی این طرح، استعفای تعدادی از وزراء اعلان و از طرفی وزرایدیگر در حال پافشاری بر از سرگیری مذاکرات با اتحادیۀ اروپا میباشند.
بنابر این، به نظر میرسید که مصوبۀ توافقنامه برای هیچکس رضایتبخش نبوده است؛ به ویژه و با توجه به تناقضات اظهارات تریزامی، کاملاً واضح است که تریزامی روند برکسیت نرم را رویدست دارد؛ چیزیکه انگلیس را به بسیاری از قوانین اتحادیۀ اروپا ملزم ساخته و آن را تحت نظارت قوانین اتحادیه قرار میدهد، در حالیکه از طرف دیگر انگلیس از سهمگیری در تصمیم گیریهای اتحادیه کاملاً محروم میباشد. بوریس جانسون، یکی از اعضای ارشد کمسیون خروج انگلیس از اتحادیۀ اروپا میگوید: «این توافقنامه انگلیس را در درجۀ دولتهای تابع اتحادیۀ اروپا تنازل میدهد.»
با وجود اینکه انگلیس از لحاظ قانونی یک دولت شاهی دارای قانون اساسی میباشد، خود را به عنوان یک دولت دموکراتیک ارائه میدهد؛ دولتیکه قوانین و حاکمیت در آن مطابق با ارادۀ مردم ساخته میشود. اما واقعیت این است که این دولت شاهی صرفاً برای تأمین منافع تعداد خاصی از اشرافیون بوده و تحت کنترول طبقۀ اشرافیونیکه در رأس آنها شاه قرار دارد، میباشد.
سیاست این نهاد انگلیسی این است که به عنوان بخشی از اتحادیۀ اروپا باشد تا بتواند در تصمیمات آن سهمی داشته باشد و در عین حال میخواهد که به نوعی از اتحادیۀ اروپا جدا و مستقل باشد تا بتواند در تصمیمات بادارانهای خود مستقلانه عمل نماید. لذا این سیاست دوگانه میطلبد که این دولت شاهی هم به وسیله سیاسیون حامی عضویت اتحادیۀ اروپا و هم به وسیلۀ سیاسیون حامی استقلال از اتحادیۀ اروپا تقویت شود؛ با حفظ یک تعادل ظریف بین این دو دسته از سیاسیون.
هدف واقعی از همهپرسی "خروج انگلیس از اتحادیۀ اروپا،" بدست آوردن نظر عموم نیست، بلکه هدف این است که به وسیلهای یک رأیدهی معماری شده از ادامۀ عضویت انگلیس در اتحادیۀ اروپا حمایت ساختهگی شود تا سیاسیون مخالف به شکل منطقی از وضع موجود کوتاه بیایند. از بدچانسی، دولت انگلیس در راهاندازی رفراندوم، که استعفای نخست وزیر دیوید کامرون را دنبال داشت، به شدت مرتکب خطای فاحشی شد.
آنچه که انگلیس را بعد از این فاجعه مبهوت ساخته است، توجه کامل آن به خروج از اتحادیۀ اروپا میباشد؛ چیزیکه اساسیترین منبع نگرانیهای انگلیس شده و برای بیرونرفت از این بحران آن را وادار به استخدام تمام مهارتها و حیلهگریهایش نموده است.
دلیل مذاکرات طولانیمدت با اتحادیۀ اروپا ناکارآمدی حکومتهای انگلیسی نمیباشد، بلکه این نهاد انگلیسیی نیاز به زمان دارد تا یک جو سیاسی لازم را برای تحمیل راهحل مورد نظر خود پیداکند و میخواهد به مشارکت در اتحادیۀ اروپا به هر شکل ممکن، رسمی یا غیررسمی، ادامه دهد. بر اساس برنامۀ روی دست نخستوزیر، انگلیس آمادگی ادامۀ مشارکت عمیق خود را در اتحادیۀ اروپا دارد؛ حتی اگر کدام مشارکت رسمی در تصمیم گیریهای اتحادیه نداشته باشد.
رخداد وضعیت مانند این در پیش چشمان ما، میبایست که درسی برای درک اینکه دموکراسی تنها نظریۀ خیالی بوده و در هیچ نقطهای از جهان عملی نشده و هرگز قابل تطبیق نمیباشد، باشد. حتیدر یونان قدیم، دموکراسی تنها محدود به سطح شهرستانها بود و از حقوق شهروندی در آن تنها یک اقلیت کوچکی بیش برخوردار نبود؛ آنهم جمعیتیکه اگر به آن اجازه داده میشد. علاوه براین، دموکراسی با طبیعت انسان در تضاد قرار دارد؛ انسانیکه مخلوقی میباشد که چارهای جز زندهگی کردن مطابق قانون خالق خود ندارد.
اصرار انگلیس در حفظ هویت مستقل و نیرومند دربرابر اتحادیۀ اروپا، حفظ توازن میان موقف مخالف و موافق آن در خصوص عضویت در اتحادیۀ اروپا را بیشتر به چالش مواجه میکند، در حالیکه هرکشوریکه عضویت اتحادیۀ اروپا را دارد، با معضلاتی مانند این تا حدودی روبهرو است؛ چون مفهوم اتحادیۀ اروپا در اساس خود نادرست بوده و کشورهای عضو آنهمزمان تلاش دارند تا از حاکمیت ملی خود محافظت کنند.
تنها راه صحیح برای متحد کردن کشورهای مختلف، اینست که هویت ملی آنها از بین رفته ادغام یک رژیم واحد شوند. اینهمان طریقهای است که اسلام برای وحدت امت اسلامی در نظرگرفته است، که عبارت از تشکیل یک دولت واحد بالای تمامی سرزمینهای اسلامی تحت یک رهبری واحد برای همه مسلمانان، که به خواست الله سبحانه وتعالی جهان شاهد دوبارۀ این وحدت واقعی به تأسیس خلافت راشده برمنهج رسول الله صلی الله علیه وسلم خواهد بود؛ دولتیکه انسان را از بردهگی برای بشر نجات داده و آن را به درجهای صعود میدهد که تنها فروتن و فرمانبردار بادار واقعیاش، حق سبحانه باشد و بس.
برگرفته از جریدۀ الرایه
نویسنده: استاد فائق نجاح