- مطابق
اجازه خواستن قبل از دخول در خانهها
«عَنْ أَبِي مُوسَى الأَشْعَرِيِّ رضی الله عنه، أَنَّهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلى الله عَلَيه وَسَلم «الاستِئْذاُن ثَلاَثٌ، فَإِنْ أُذِنَ لَكَ، وَ إلاَّ فَارْجِع»
(متفق عليه)
ترجمه: از ابو موسی اشعری رضی الله عنه روايت است که رسول الله صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم فرمود: استئذان(اجازه خواستن) سه بار است، پس اگر به تو اجازه داده شد، خوب، ورنه باز گرد.
مفهوم حدیث:
استئذان یا اجازه خواستن هنگام دخول به منازل مسکونی، از جمله عالیترین درجۀ آداب اجتماعی در زندگی بوده و نشانۀ تربیۀ سالم و پاکی نفس شخص و حفظ عزت انسان در محضر مردم میباشد. انسان توسط اجازه خواستن از شنیدن سخنانیکه در خفاء علیه وی گفته میشود و نیز از ایجاد هرج بر مردم نجات مییابد. کسانی هستند که با وجود پیدایش مدنیت جدید و اعمار منازل، با دروازههای قفلدار و بسته، نهتنها بدون اجازه و سلام دادن داخل خانهها میشوند، بلکه بهطور ناگهانی و بدون اجازه در مجالس یا اطاق دیگران داخل میشوند. این در حالی است که اسلام عزیز همیشه در انجام و مراعات نمودن آداب(اجازه خواستن) انسانها را تشویق میکند، و مفهوم کلمۀ استئذان، یعنی اجازه خواستن قبل از دخول در منزلیکه شخص داخل شونده مالک آن نباشد، است.
حکم اجازه خواستن:
داخل شدن در منازل مردم بدون اجازۀشان حرام است، الله سبحانه وتعالی فرموده است:
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ﴾
[نور: ۲۷]
ترجمه: ای مؤمنان! وارد خانههائی نشويد كه متعلّق به شما نيست، مگر بعد از اجازه گرفتن(با زنگ زدن يا در كوبيدن و كارهائی جز اينها) و سلام كردن بر ساكنان آن؛ اينكار برای شما بهتر است(از ورود بدون اجازه و سلام). اميد است شما اين دو چيز را به هنگام رفتن به منازل ديگران رعايت و آنها را مد نظر داشته باشيد.
حکمت در اجازه خواستن:
حکمت در اجازه خواستن، حفظ وصیانت حرمت خانهها و عدم هتک پوشیدههای منازل میباشد. حتی اسلام از نظر کردن به خانهها منع نموده است، طوریکه در حدیث شریف چنین آمده است:
از سهل بن سعد رضی الله عنه روایت است که گفت: مردی از سوراخی به داخل خانۀ رسول الله صلى الله عليه وسلم نگاه كرد، در آن هنگام پیامبر صلى الله عليه وسلم چوب نوك تيز یا شانۀ آهنی در دست داشت که سرش را میخارید، وقتی پيامبر صلى الله عليه وسلم وی را دید فرمود:
«لَوْ أَعْلَمُ أَنَّكَ تَنْظُرُ لَطَعَنْتُ بِهِ فِي عَيْنِكَ، إِنَّمَا جُعِلَ الاسْتِئْذَانُ مِنْ أَجْلِ الْبَصَرِ»
(رواه البخارى)
ترجمه: اگر میدانستم كه تو نگاه میكنی، آن را در چشمت فرو میبردم، زيرا بهخاطر نگاه کردن است كه اجازه خواستن لازم شده است.
کیفیت اجازه خواستن:
از رِبعی بن حراش روايت شده که گفت: مردی از بنی عامر برای ما صحبت کرد که او بر پيامبر صلی الله عليه وسلم اجازۀ ورود خواست، در حالیکه ايشان در خانهای بودند و گفت: آيا وارد شوم؟ رسول الله صلی الله عليه وسلم برای خادمش گفت:
«أُخْرُج إلى هذا فَعَلِّمْهُ الإستئذَانَ فَقُل لَهُ قُل: السَّلامُ عَلَيكُم، أأدْخُل؟» فَسَمِعهُ الرَّجُلُ فقال: السَّلام عَلَيكم، أأدخُل؟ فَأذن له النبي صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم فَدَخَل»
(رواه ابو داود به اِسناد صحيح)
ترجمه: نزد اين شخص برو و اجازه خواستن را به وی ياد داده و بگو که بگويد: السَّلام عَلَيكم آيا داخل شوم؟ و مرد آن را شنيده و گفت: السَّلام عَلَيكم آيا وارد شوم؟ پيامبر صلی الله عليه وسلم اجازه داد و او داخل شد.
در سنن ابوداود از عبدالله بن بُسر مرویست که فرمود: هرگاه رسول الله صلی الله عليه وسلم به دروازۀ کسی میآمد، در مقابل و رو به روی دروازه استاده نمیشد؛ بلکه در پهلوی راست و یا چپش استاده و میفرمود: السلام علیکم، السلام علیکم!
مفهوم حدیث:
سلام دادن هنگام ملاقات با اهل خانه کار پسندیده و مناسب است؛ زیرا الله سبحانه وتعالی فرموده است:
﴿فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً﴾
[نور: 61]
ترجمه: هر وقت داخل خانهای شديد، بر همديگر سلام کنيد، سلامی پربرکت و پاکیکه از جانب الله(سبحانه وتعالی) است و بدان پاداش داده میشوید.
توضیح موضوع:
امام نووی رحمه الله در شرح صحیح مسلم میفرماید: علماء اجماع بر این دارند که اجازه خواستن مشروع است؛ زیرا دلائلی از قرآن و سنت و اجماع صحابه بر آن تصریح دارند. سنت آنست که سلام دهد و سه بار اجازه بگیرد تا جمع کرده باشد بین سلام و اجازه. چنانچه قرآن برآن تصریح کرده است، و اختلاف بر این است که آیا تقدیم سلام مستحب است یا اجازه؟ صحیح آنست که در سنت وارد است، و محققین هم تصریح کرده اند که سلام باید مقدم شود و چنین بگوید: السلام علیکم، آیا اجازه است داخل شوم؟ قول دوم آنست که اجازه بخواهد، و قول سوم آنست که امام ماوردی نیز آن را اختیار کرده است: اگر اجازه گیرنده قبل از داخل شدن صاحب منزل را دید، سلام را بر اجازه مقدم کند، زیرا دو حدیث صحیح از نبی کریم صَلَّى اللهُ عَلَيهِ وَسَلَّمَ در تقدیم سلام ثابت است و برای ثبوت اجازه علایم معتمدی مناسب است.
در صحیح مسلم از عبدالله بن مسعود رَضِيَ اللهُ عَنهُ مرویست که پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيهِ وَسَلَّمَ برایم فرمود: «اجازه گرفتن تو اين است که پرده را برداری و سخن مرا بشنوی؛ مگر اينکه تو را نهی کنم.» یعنی دخول برایت جواز است که کلام صاحب منزل را بشنوی و به موجودیتاش در خانه مطمئن شوی؛ مگر اینکه از داخل شدن منع کند. البته این در صورتی است که در دخول آن خانه حرمتی نباشد، و این بخاطریست که ابن مسعود در همه حالات خدمتگذار وی صَلَّى اللهُ عَلَيهِ وَسَلَّمَ بود؛ آب وضو و مسواکاش را هنگام قصد وضوء آماده میکرد، پاپوشهایش را برمیداشت؛ وقتی مینشست و زمانیکه برمیخواست، نیاز زیادی به کثرت دخول و خروج میبود. امام نووی رحمه الله فرموده اند که این واقعیت ابن مسعود نوعی علایم اعتماد بر اجازۀ دخول است و به اجازه گیرنده لازم است که اسمش را بگیرد.
جابر رضی الله عنه گويد: به خاطر قرضىكه بر پدرم بود، نزد پيامبر صلى الله عليه وسلم رفتم، در را زدم، پيامبر صلى الله عليه وسلم گفت: چه كسى است؟ گفتم: منم.
فَقَالَ: مَنْ ذَا فَقُلْتُ: أَنَا فَقَالَ: أَنَا، أَنَا كَأَنَّهُ كَرِهَهَا»
(مُتَّفَقٌ عَلَيهِ)
ترجمه: پيامبر صلى الله عليه وسلم گفت: منم، منم! چنين پيدا بود كه پيامبر صلى الله عليه وسلم، از جواب دادنم ناراحت بود.
مفهوم حدیث:
ابن جوزی گفته است: سبب کراهیت در لفظ "منم، منم" احساس نوعی از کبر میباشد، گویا گویندۀ این سخن اظهار میکند بر اینکه من، کسیکه ضرورت به این نیست که از نام یا نسبم چیزی یاد کنم.
حکمت سه بار اجازه خواستن:
ابوموسی اشعری رضی الله عنه روايت میکند که رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمود:
«إِذَا اسْتَأْذَنَ أَحَدُكُمْ ثَلَاثًا، فَلَمْ يُؤْذَنْ لَهُ، فَلْيَرْجِعْ»
(رواه البخاری)
ترجمه: هرگاه يکی از شما سه بار اجازۀ ورود خواست، و به او اجازه داده نشد، برگردد.
توضیح حدیث:
ابن عبدالبر در تمهید میگوید که بعضی از علماء گفته اند: مرتبۀ اولی اجازه برای در خواست، اجازه است و مرتبۀ دومی برای مشوره میباشد، که آیا اجازه دخول میشود یا خیر؟ و مرتبۀ سومی، علامۀ بازگشت میباشد، که بر بار سوم اضافه نشود. مناسب است که اطفال صغیر در اثنای رسیدن به بلوغ، احکام اجازه خواستن برایشان تعلیم شود که الله سبحانه وتعالی میفرماید:
﴿وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنْكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ﴾
[نور: ۵۹]
ترجمه: هنگامیكه كودكان شما به سن بلوغ رسيدند(درهمه اوقات برای ورود به مكانیكه پدر و مادر در آنجا استراحت میكنند، و يا منزل اختصاصیایكه آنان در آنجا بسر میبرند) بايد اجازه بگيرند، همانگونه كه اشخاصیكه پيش از آنان بودهاند.
از عبدالله بن عمر رَضِی اللهُ عَنهُمَا نقل است که فرمود:
«كَانَ إِذَا بَلَغَ بَعضُ وَلَدِهِ الحُلُمَ لَمْ يَدخُلْ عَلَيهِ إِلاَّ بِإِذن»
(رَوَاهُ البُخَارِيُّ فِي الأدَبِ المُفرَدِ)
ترجمه: زمانیکه بعضی اولادهایش به جوانی میرسیدند، نزد وی داخل نمیشدند؛ مگربه اجازه.
طلب اجازه قبل از دخول به نزد مادران و خواهران نیز لازمی میباشد:
ابن مسعود رَضِيَ اللهُ عَنهُ می فرماید:
«عَلَيكُمْ أنْ تَستَأذِنُوا عَلَى أمَّهَاتِكُمْ»
(رَوَاهُ الطَّبَرَانِيُّ)
ترجمه: بر شما لازم است که موقع داخل شدن نزد مادرانتان اجازه بگیرید.
و از عطاء مرویست که فرمود:
«سَألْتُ ابنَ عَبَّاسٍ رضی الله عنهما فَقُلت:ُ أستَأذِنُ عَلَى أُختَيَّ؟ فَقَالَ نَعَمْ، قُلْتُ: إِنَّهُمَا فِي حِجْرِي؟ قَال: أتحِبُّ أنْ تَراهُمَا عُريَانَتَينِ؟»
ترجمه: از ابن عباس رضی الله عنهما پرسیدم، از خواهرم نیز اجازه بگیرم؟ فرمود: بلی، گفتم: آنها در اطاق با من هستند، فرمود: آیا تو دوست داری آنها را عریان ببینی؟
از مسلم بن نذیر نقل است که فرمود:
«سَألَ رَجُلٌ حُذَيفَةَ: أستَأذِنُ عَلَى أمي؟ قَالَ: إِنْ لَمْ تَستَأذِنْ عَلَيهَا رَأيتَ مَا تَكرَهُ»
(رَوَاهُ البُخَارِيُّ فِي الأدَبِ المُفرَد)
ترجمه: شخصی از حذیفه رضی الله عنه پرسید: آیا دررفتن نزد مادرم اجازه بگیرم؟ حذیفه فرمود: اگر اجازه نگیری، در داخل شدن نزد وی، شاید وی را در حالی ببینی که مناسب نباشد.
اجازه خواستن برشوهر در داخل شدن به منزلیکه خانمش باشد واجب نیست:
موسی بن طلحه فرموده اند:
«دَخَلْتُ مَعَ أبِي عَلَى أُمِّي فَدَخَلَ وَاتَّبعتُهُ فَدَفَعَ فِي صَدْرِي، وَقَالَ: تَدخُلُ بِغَيرِ إِذْنٍ»
(رواه البخاری فی ادب المفرد)
ترجمه: داخل میشدیم همراه با پدرم نزد مادرم، من از عقب پدرم بودم، پس زد به سینهام و گفت: آیا بدون اجازه داخل میشوی؟
مناسب است که دروازها به شدت دق الباب نشود:
از انس بن مالک رَضِيَ اللهُ عَنهُ روایت است که فرمود:
«إِنَّ أبوَابَ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيهِ وَسَلَّمَ كَانَتْ تُقرَعُ بِالأَظَافِرِ»
(رَوَاهُ البُخَارِيُّ فِي الأدَبِ المُفرَدِ)
ترجمه: دروازههای پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيهِ وَسَلَّمَ را در وقت اجازه خواستن با ناخنها خراش خراش میکردند.
حافظ بن حجر در فتح الباری گفته است: این حالت مبالغه در ادب میباشد، ولی این کار زمانی نیکو است که ساکنین خانه نزدیک به دروازه باشد؛ اما برای کسیکه دور باشد، قسمیکه دق البابِ آهسته را نشنود، مستحب است که دق الباب بلندتر انجام شود و حسب کفایت باشد.
والسلام علی من اتبع الهدی